تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834962641
امامت و افضلیت - بخش دوم و پایانی تعظیم ویژه مستلزم افضلیت است
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: امامت و افضلیت - بخش دوم و پایانی
تعظیم ویژه مستلزم افضلیت است
کسانی که امام منصوب از سوی خداوند را رها کرده و خود به گزینش امام بر خیزند نیز، مرتکب خطا شده اند.
4. نمونه های ناسازگار
گفته شده است که نظریهِ افضلیت در امامت با نمونه هایی که در عصر پیامبر(ص) و خلفا در بارهِ تعیین امام یا فرماندهان سپاه رخ داده است سازگاری ندارد و چون در درستی آن نمونه ها تردیدی نیست، نظریه افضلیت نادرست خواهد بود.
نمونه هایی که در زمان پیامبر اکرم(ص) رخ داده است، یکی برمی گردد به فرماندهی زیدبن حارثه که پیامبر(ص) فرماندهی سپاه اسلام را در جنگ موته به او سپرد، در حالی که در سپاه اسلام کسانی چون جعفر بن ابی طالب (جعفر طیار) حضور داشتند. دیگری، فرماندهی اسامه` بن زید بر عموم مسلمانان در روزهای پایانی زندگی پیامبر(ص).28 و نمونه ای که در عصر خلفا روی داد این بود که عمر سرنوشت خلافت را به شورای شش نفره واگذار کرد، در حالی که در میان آنان علی بن ابی طالب و عثمان که بر دیگر اعضا برتری داشتند، نیز بودند. هرگاه افضلیت امام امری لازم بود خلیفه چنین تصمیمی نمی گرفت، به ویژه آن که مسلمانان نیز با تصمیم وی مخالفت نکردند.29
نقد
در مورد فرماندهی زیدبن حارثه بر سپاه اسلام در جنگ موته، اگرچه مشهور این است که زید فرمانده نخست بود و جعفر فرماندهِ دوم، ولی قول دیگر این است که جعفر نخستین فرمانده و زید فرمانده دوم بود.30 گذشته از این، در فرماندهی سپاه افضلیت مطلق شرط نیست، بلکه افضلیت در آن چه به امر جنگ و مبارزه مربوط می شود، کافی است و قطعاً زید از چنین برتری برخوردار بوده است که پیامبر(ص) او را به فرماندهی سپاه اسلام برگزید.
در بارهِ اسامه` بن زید، اگرچه ظاهر خطاب هایی که از پیامبر(ص) صادر شده است مانند <جهزوا جیش اسامه`> عمومیت دارد، ولی شرط افضلیت مخصص عمومیت یاد شده خواهد بود. از طرف دیگر، در این باره نیز افضلیت مطلق شرط نیست و از آن جا که پیامبر اکرم(ص) او را به فرماندهی سپاه اسلام برگزیده است، به یقین شرط افضلیت در آن مورد را داشته است.31
استدلال به فعل عمر در واگذاری امر امامت به شورای شش نفره مبتنی بر دو مطلب است: یکی این که گزینش امام را به اختیار مکلفان بدانیم نه با انتصاب از جانب پیامبر(ص) و به امر پروردگار. دیگری این که عمل صحابه را بدون استثنا به عنوان حجت شرعی پذیرا شویم.
هیچ یک از دو مطلب مزبور از نظر شیعه امامیه پذیرفته نیست. چرا که خود تفتازانی پس از نقل استدلال یاد شده گفته است: این استدلال و مانند آن برای اهل سنت اعتبار دارد نه برای شیعه که تعیین امام را فعل حق می داند نه فعل خلق.32
قرآن و افضلیت امام
از جمله دلایل قرآنی لزوم افضلیت امام بر دیگران، آیهِ 35 سورهِ یونس است که می فرماید:
(اَفَمَن یَهدِی اِلَی الحَق اَحَقُّ ان یُتَّبعُ اَمَّن لایَهِدِّی اِلاّ ان یُهدی فَما لَکُم کَیفَ تَحکُمُونَ
آیا کسی که هدایتگر به سوی حق است سزاوارتر است که پیروی شود یا کسی که خود از هدایت بی بهره است؛ مگر آن که از سوی دیگران هدایت شود، شما چه منطقی دارید و چگونه داوری می کنید؟)
در این آیهِ کریمه در بارهِ هدایت دو گزینه با یکدیگر مقایسه شده اند: گزینهِ اول مربوط به کسی است که خود از هدایت برخوردار است و به هدایتگری دیگران نیاز ندارد، بلکه دیگران را به حق هدایت می کند؛ یعنی از هدایت ویژهِ الهی برخوردار است.
دیگری کسی است که هدایتگر به حق نیست مگر آن که دیگران او را هدایت کنند. دو گزینهِ یاد شده در این که از هدایت بهره مند می باشند و نقش هدایتگری دارند یکسانند، ولی در این که در بهره مندی از هدایت به هدایتگری دیگران نیاز دارند یا از هدایت ویژه الهی برخوردارند و نیازی به هدایت دیگران ندارند، متفاوت می باشند.
از این دو گزینه، گزینهِ نخست بر دوم برتری دارد و خرد و وجدان انسانی آن را می پسندد. جملهِ <فما لکم کیف تحکمون> بیانگر این مطلب است؛ یعنی اگر جز این داوری شود، بر خلاف حکم خرد و وجدان است، طبعاً چنین داوری مورد پسند خداوند که آفریدگار خرد و وجدان است نخواهد بود.
این استدلال در سخنان برخی از متکلمان امامیه آمده است؛ علامه حلّی در آثار کلامی گوناگون خویش آن را یادآور شده است. در کتاب <نهج المسترشدین > گفته است: امام باید بر مردم تحت رهبری خود برتری داشته باشد؛ زیرا تقدیم مفضول بر فاضل قبیح است. به دلیل کلام خداوند متعال که فرموده است
( افمن یهدی الی الحق احق ان یُتبَعَ امّن لایَهِدّی الا ان یهدی فمالکم کیف تحکمون3.)3
سعدالدین تفتازانی دلالت آیهِ یاد شده بر افضلیت پیشوای الهی بر افراد دیگر را پذیرفته است، ولی آن را ویژه نبوت دانسته و در بیان تفاوت نبوت و امامت یادآور شده است، غرض از امامت این است که به آن چه صلاح جامعه اسلامی در حوزهِ دین و فرمانروایی است قیام کند و در این باره چه بسا مفضول ویژگی هایی دارد که فاضل ندارد، ولی پیامبر از جانب خداوند و برای رساندن وحی الهی به بشر برگزیده می شود. چنین انسانی قطعاً بر دیگران برتری دارد و آیهِ <افمن یهدی الی الحق...> گواه درستی این مطلب است.34
نادرستی سخن تفتازانی با تبیین دلیل عقلی افضلیت و بررسی اشکالات آن - که پیش تر آورده شده - به دست می آید، وی افضلیت در امامت را نسبی فرض و چنین تصویر کرده است که فردی که در باب علم و عبادت افضلیت دارد، ولی در رهبری سیاسی جامعه از توانمندی و کفایت لازم برخوردار نیست و فرد دیگر برعکس؛ در رهبری سیاسی توانمندی لازم را دارد، ولی در علم و عبادت مفضول است، در این صورت فرد دوم برای تصدی مقام امامت بر فرد نخست برتری دارد. چنین تصویری از افضلیت در باب امامت نادرست است؛ چرا که مقصود از افضلیت، برتری در صفات کمال انسانی است. صفاتی که در امامت و رهبری امت اسلامی نقش تعیین کننده ای دارد و از آن جا که گسترهِ امامت مصالح دینی و دنیوی جامعه اسلامی را شامل می شود (الامامه` رئاسه` عامه` فی امور الدین والدنیا) صلاحیت های امامت نیز هر دو حوزهِ مصالح دینی و دنیوی را در بر می گیرد.
آری، امام در ابلاغ وحی الهی به بشر مسئولیتی ندارد؛ چرا که او آورندهِ شریعت آسمانی نیست، ولی مسئولیت حفظ دین و رعایت مصالح مادی و معنوی امت اسلامی بر عهدهِ او است. در این زمینه ها او هدایت گر مردم است و در نتیجه مصداق روشن آیهِ کریمه <افمن یهدی الی الحق احقّ ان یتبع...> خواهد بود.
شگفت آورتر از سخن تفتازانی، کلامی است که فضل بن روزبهان اشعری در این باره گفته است، وی به استدلال علامهِ حلّی به آیهِ یاد شده در افضلیت امام چنین پاسخ گفته است: <مفاد آیه این است که هدایتگر و گمراه کننده و هدایت یافته و گمراه یکسان نیستند، و این امری است مسلّم>35 (و به موضوع بحث ما که افضل و غیر افضل در اصل فضیلت یکسانند و هر دو هدایت یافته اند ربطی ندارد).
سخن فضل با ظاهر آیه کریمه هم آهنگ نیست؛ زیرا آیه کریمه دو مورد را با یکدیگر مقایسه کرده است:
1- کسی که دیگران را به حق هدایت می کند.
2- کسی که از هدایت افاضی و ذاتی برخوردار نیست و باید از دیگران هدایت جویی کند.
روشن است که در نقطهِ مقابل مورد اول کسی قرار داد که به سوی حق هدایت نمی کند. حال یا اصلاً هدایتگر نیست، یا هدایتگر به حق نیست، ولی در نقطه مقابل مورد دوم کسی قرار دارد که از هدایت ذاتی و افاضی بهره ندارد، حال یا اصلاً از هدایت بهره ندارد و یا این که باید از دیگران کسب هدایت کند.
حاصل آن که جملهِ <ا فمن یهدی الی الحق> دربارهِ فردی است که از هدایت افاضی و ذاتی برخوردار است و دیگران را به حق هدایت می کند و جملهِ <اَمّن لایهدی الا ان یهدی> دربارهِ کسی است که از هدایت افاضی و ذاتی بهره مند نیست، البته این با گمراه بودن ملازم نیست؛ زیرا ممکن است فردی هدایت یافته باشد، ولی از هدایت ذاتی (عصمت) بی بهره باشد. بنابراین، آیه کریمه پیروی از معصوم را بر غیرمعصوم برتر می داند؛ نه این که مهتدی را بر گمراه مقدم می شمارد.گفتاری از امام رضا(ع) در حدیثی که از امام رضا(ع) روایت شده است، فلسفهِ امامت، ویژگی ها و جایگاه والای امام به تفصیل بیان شده است. آوردن فرازهایی از آن حدیث در این جا آموزنده و راهگشا خواهد بود: 1- آیا مردم ارزش و منزلت امامت و جایگاه آن را در امت اسلامی می شناسند؟ تا به گزینش آن دست بزنند. ارزش امامت بیشتر و شأن آن والاتر و جایگاهش بلندتر و درون آن ژرف تر از آن است که خرد انسان ها به آن راه یابد و بشر بتواند با عقل و درک خویش امام را برگزیند. بلندی مقام امامت چنان است که خداوند ابراهیم خلیل را پس از نبوت و دوستی به آن مفتخر ساخت.
2- امامت زمام دین، نظام مسلمین، صلاح دنیا و عزّت مؤ منان است. امامت بنیاد بالنده و فرع نمایان اسلام است. تمامیت نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، تقسیم عادلانه سرمایه های عمومی، اجرای احکام و حدود شرعی، پاسداری از مرزهای مملکت اسلامی با امام تحقق می پذیرد.
3- امام چونان خورشیدی است که با نور خود جهان را روشن می سازد و کسی را به آن دست رسی نیست. امام آب گوارایی است که تشنگان هدایت را سیراب می سازد. امام دلالت کننده به هدایت و رهاننده از گمراهی است. امام چونان آتشی است بر بلندی که هم راه را به راهروان می نمایاند و هم به کسانی که از او گرمی بخواهند، گرما می بخشد و هر کسی از او جدا شود نابود می شود.
4- امام، امین خداوند در میان مردم و حجت پروردگار بر بندگان و جانشین او در جهان است. امام ما را به سوی خداوند فرا می خواند و از حرمت های الهی پاسداری می کند.
5- امام، از گناهان، پاکیزه، از عیب ها پیراسته و از علم و حلم ویژه برخوردار است.
6- امام یگانهِ عصر خویش است؛ در دانش و فضایل انسانی نظیر و مانند ندارد. او فضیلت و دانش را از کسی نیاموخته است، بلکه خداوند وهّاب به او ارزانی کرده است.
پس چه کسی می تواند مقام و منزلت امام را بشناسد، تا انتخاب او برایش ممکن باشد؟!36
افضلیت یا برتری اخروی
تا این جا سخن دربارهِ افضلیت به معنای برتری در صفات کمال انسانی بود، به ویژه صفاتی که در بارور شدن اهداف امامت نقش کلیدی دارد.
اینک دربارهِ افضلیت به معنای برتری در بهره مندی از پاداش های اخروی و مقرّب تر بودن در پیشگاه ربوبی سخن می گوییم. این معنا از افضلیت نیز مورد توجه متکلمان امامیه قرار گرفته است و از آن به عنوان یکی از ویژگی های امام یاد کرده اند. در این جا دلایل آنان را در این باره نقل و بررسی می کنیم.
1- عصمت و افضلیت
یکی از راه های اثبات افضلیت اخروی امام، اثبات عصمت امام است. سید مرتضی در تبیین این استدلال گفته است:
امام رهبری امت اسلامی را در همهِ امور دینی بر عهده دارد، خواه مربوط به عبادات باشد یا معاملات و دیگر احکام دینی. مقتضای عمومیت امامت و نیز افضلیت امام بر مأ موم این است که او در همهِ شئون رهبری، بر دیگران برتری داشته باشد که عبادات از آن جمله است. لازمهِ برتری در عبادت، برتری در استحقاق پاداش اخروی است. البته افضلیت در عبادت با معیار کمیت سنجیده نمی شود، بلکه با ملاک کیفیت ارزیابی می گردد؛ یعنی هرچه درجهِ اخلاص بالاتر باشد، ارزش عبادت بیشتر خواهد بود و عالی ترین درجهِ اخلاص از آن انسان های معصوم است. از آن جا که طبق ادلهِ عقلی و نقلی امام از صفت عصمت برخوردار است، در عبادت نیز بر دیگران برتری دارد.37
این استدلال بر دو رکن استوار است: رکن اول این که چون امام پیشوایی امت اسلامی را در همه امور دینی بر عهده دارد و با توجه این که تقدیم مفضول بر افضل قبیح است، امام در همه امور دینی بر دیگران افضل است.
رکن دوم این است که این افضلیت تنها جنبهِ ظاهری ندارد، بلکه امام به دلیل این که معصوم و ظاهر و باطنش هم آهنگ می باشد علاوه بر افضلیت ظاهری از افضلیت باطنی نیز برخوردار است. روشن است کسی که در ظاهر و باطن بر دیگران برتری داشته باشد، از پاداش اخروی بیشتری نیز برخوردار خواهد بود.
2- تکلیف سنگین تر و پاداش بیشتر
امام در همهِ تکالیف دینی با دیگر مکلفان شریک است، ولی تکلیف ویژه ای نیز دارد؛ چرا که او لطف است در حق دیگران و مسئولیت هدایت آنان را بر عهده دارد و پرداختن به این مسئولیت تلاش و مجاهدت ویژه ای را لازم دارد. پس به حکم این که <افضل الاعمال احمزها>، امام در برخورداری از پاداش الهی شایستگی بیشتری خواهد داشت.
نتیجه آن که تکلیف بیشتر و سنگین تری که بر عهدهِ امام گذاشته شده است، مقتضی پاداش و ثواب بیشتری برای او خواهد بود.38
این استدلال، چنان که روشن است، بر این اصل استوار است که امامت همانند نبوت از مصداق های قاعدهِ لطف است. در باب لطف ثابت شده است که هرگاه فاعل آن یکی از مکلفان و فعل او لطفی در حق دیگران باشد، باید فاعل لطف از فعل انجام شده بهره ای ببرد؛ زیرا در غیر این صورت در حق او ستم شده است - چرا که وی به انجام کاری تکلیف شده است که نتیجه اش به دیگران باز می گردد - بهرهِ مزبور چیزی جز پاداش های اخروی نخواهد بود. بر این اساس فاعل لطف علاوه بر پاداش هایی که برای انجام تکلیف های مشترک میان او و دیگران به دست می آورد، پاداش هایی نیز برای انجام فعل لطف در حق دیگر مکلفان به دست می آورد و در نتیجه وی از پاداش های بیشتری برخوردار خواهد شد.
امام حجت خداوند بر بشر است
امامت ادامهِ نبوت است و به جز آوردن شریعت - که به پیامبر اختصاص دارد - امامت با نبوت تفاوتی ندارد. همان گونه که پیامبر مسئولیت تبلیغ و تبیین دین، و حفظ آن را بر عهده دارد، امام نیز - پس از پیامبر - عهده دار این مسئولیت هاست؛ از این روی، امام در عصمت و دیگر صفات کمال مربوط به نبوت با پیامبر یکسان است. پس همان گونه که پیامبر بر دیگران برتری دارد و از پاداش بیشتری برخوردار است، امام نیز چنین است.39
تعظیم ویژه مستلزم افضلیت است
در این که تعظیم و تکریم امام و پیروی از او بر همگان واجب است تردیدی نیست. بر این اساس، امام شایسته تعظیم و تکریم ویژه ای است که او را کاملاً از دیگران ممتاز می سازد. از طرفی، از آن جا که امام معصوم است، تعظیم و تکریم یاد شده تنها به جهت ویژگی های ظاهری نیست، که برتری معنوی و اخروی او را در بر نگیرد، بلکه او از آن جهت شایسته چنان تعظیم و تکریم ویژه ای است که در واقع و نفس الامر سرآمد دیگران است و به عبارت دیگر، ظاهر و باطن او هم آهنگ است. این ویژگی از عصمت امام به دست می آید.
از این روی، نمی توان لزوم تعظیم و تکریم امام و وجوب اطاعت و انقیاد از او را با لزوم تعظیم و تکریم والیان و فرماندهان منصوب از سوی امام مقایسه کرد؛ چرا که آن چه در مورد تکریم و تعظیم و پیروی و انقیاد از آنان مطرح است عنوان و موقعیت ظاهری آن ها بدون توجه به برتری واقعی آن هاست، ولی امام با دارابودن صفت عصمت و ظاهر و باطن یکسان شایستهِ تکریم و تعظیم ویژه است.40
از این استدلال افضلیت امام به دست نمی آید؛ زیرا وجوب تکریم و تعظیم و لزوم اطاعت و انقیاد می تواند برای آن باشد که فلسفهِ امامت نقض نشود و امام بتواند به وظایف امامت بپردازد. با در نظر گرفتن عصمت نیز آن چه که اثبات می شود این است که از امام اشتباه و گناه سر نمی زند، ولی این که او در پیشگاه الهی از پاداش بیشتری برخوردار است به دست نمی آید.
آری اگر این مقدمه پذیرفته شود که تعظیم و تکریم هر چند از طرف مؤ منان و در دنیا باشد، گونه ای از پاداش الهی است، در آن صورت می توان افضلیت امام را از استدلال یاد شده نتیجه گرفت. صورت استدلال چنین خواهد بود:
امام سزاوار برترین تعظیم و تکریم است.
تعظیم و تکریم گونه ای از پاداش الهی است.
امام سزاوار برترین پاداش الهی است.
این شکل از دلیل یاد شده در سخنان برخی از متکلمان امامیه آمده است. چنان که ابوالصلاح حلبی گفته است:
<امام نسبت به دیگران از برترین پاداش برخوردار است؛ زیرا بر همگان واجب است که او را تعظیم کنند و در برابر او خاضع باشند. تعظیم نوعی از پاداش است. بنابراین امام از برترین پاداش برخوردار است.>41
ممکن است گفته شود: تعظیم و تکریم آن گاه پاداش به شمار می رود که از سوی خداوند و در آخرت باشد، در حالی که تعظیم و تکریم مورد بحث از طرف مؤ منان و مربوط به دنیا است.
پاسخ این است که تعظیم امام اگرچه از سوی مؤ منان و وظیفهِ آن ها است، ولی به دستور خداوند می باشد، همان گونه که در آخرت نیز فرشتگان الهی به دستور خداوند بهشتیان را تعظیم و تکریم می کنند، پاداش الهی در دنیا نیز می تواند بروز و نمود داشته باشد؛ آن چه به آخرت اختصاص دارد پاداش کامل و بی نقص است که از هر گونه سختی و رنجی پیراسته است. چنان که قرآن کریم دربارهِ مجاهدان راه حق می فرماید:
(فَاتاهُمُ اللّهُ ثَوابَ الدُّنیَا وَ حُسنَ ثَوَابَ الاخِرَه`ِ وَاللّهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ؛
خداوند پاداش دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.42)
در این آیه از پاداش دنیوی و اخروی مجاهدان راه خدا یاد شده است و پاداش اخروی به ویژگی حُسن و نیکویی وصف گردیده که بیانگر برتری آن بر پاداش دنیوی است.
برتری در کمالات مستلزم برتری در پاداش است
برخی از متکلمان امامیه با اثبات برتری امام در صفات کمال به برتری او در عبادت و پاداش الهی استدلال کرده اند؛ زیرا کسی که در کمالات انسانی چون دانش، پارسایی، عدالت و... بر دیگران برتری دارد، در عبادت خالصانه برای خداوند نیز برتر از دیگران خواهد بود و در نتیجه از پاداش الهی بیشتری برخوردار خواهد شد.
<ان الامام اذا کان فاضلا فی صفات الکمال یلزم ان یکون اطوع للّه و اکثر عملا بالبرّ و الخیر. فلابد ان یکون اکثر ثواباً>
لازمهِ این که امام در صفات کمال سرآمد دیگران باشد این است که مطیع ترین افراد در برابر خداوند و نیکوکارترین آن ها باشد و در نتیجه از بیشترین پاداش برخوردار خواهد شد.43
ابوبکر باقلانی و افضلیت امام
قاضی ابوبکر باقلانی (متوفای 403 ه . ق) از اساتید برجستهِ کلام اشعری است و در تحکیم و ترویج این مذهب کلامی نقش ویژه ای داشته است. ابن خلدون دربارهِ وی گفته است:
<باقلانی رهبری کلام اشعری را عهده دار شد و به تهذیب آن پرداخت و مقدمات عقلی را که دلایل کلامی بر آن ها استوار بود تدوین کرد، ولی به دلیل همانندی آن ها با علوم فلسفی مورد توجه متکلمان اشعری قرار نگرفت.>44
باقلانی آن جا که از ویژگی ها و بایستگی های امام سخن گفته است، افضلیت را از صفات امام دانسته و گفته است:
<یکی از ویژگی های امام این است که از برجسته ترین افراد در علم و دیگر صفاتی که تفاضل در آنها راه دارد باشد، مگر آن که نصب افضل به عنوان امام با موانعی برخورد کند که در آن صورت نصب مفضول به امامت جایز خواهد بود.>45
باقلانی، آن گاه به اثبات نظریه خویش پرداخته است؛ او نخست لزوم افضلیت امام را در شرایط عادی اثبات کرده است، سپس بر جواز امامت مفضول در شرایط غیر عادی استدلال نموده است. در بارهِ مطلب نخست به روایاتی استدلال کرده است که بر افضلیت امام در نماز جماعت دلالت می کنند، آن گاه به دلیل اولویت و این که امامت امت در کلیهِ امور دینی و دنیوی بر امامت در نماز جماعت برتری دارد، بر لزوم افضلیت امام و پیشوای امت اسلامی استدلال کرده است.
روایاتی که وی به آنها استدلال نموده است عبارتند از:
< یَؤُمّ القوم ا فضلهم؛
برترین فرد یک قوم بر آن ها امامت می کنند.>
<ائمتکم شفعاوِ کم فانظروا بمن تستشفعون؛
امامان شما شفیعان شمایند پس بنگرید که از چه کسی شفاعت می جویید.>
<ا ئمتکم شفعاوِ کم الی اللّه، فقدّموا خیرکم؛
امامان شما شفیعان شما نزد خداوند می باشند، پس بهترین خود را بر خویش مقدم دارید.>
<من تقدم علی قوم من المسلمین یری ان فیهم من هو افضل منه فقد خان اللّه و رسوله والمسلمین:
کسی که بر قومی پیشی جوید با این که می داند که برتر از وی در میان آن قوم یافت می شود، به خدا و پیامبر او و مسلمانان خیانت کرده است.>
روایات دیگری در این باره هست که اگرچه الفاظ آن ها متفاوت است، ولی از نظر معنا متواتر می باشند. مسلمانان در این اصل هم نظرند که برترین امامت، امامت کبری است و یکی از ویژگی های امام و پیشوای مسلمانان این است که در نماز جماعت امام آنان باشد. بنابراین، امام مسلمانان باید برترین آن ها باشد. دلیل دیگر باقلانی بر لزوم افضلیت امام این است که صحابه در انتخاب امام، افضلیت را ملاک و مبنای خویش برگزیده بودند و اختلاف میان آنان در مصداق افضل بود نه در معیار افضلیت، از این روی وقتی عمر به ابوعبیده گفت دست خود را دراز کن تا با تو بیعت کنم - <امدد یدک ابایع لک> - ابوعبیده در پاسخ گفت: آیا این پیشنهاد را مطرح می کنی در حالی که ابوبکر حاضر است. - <اتقول هذا و ابوبکر حاضر؟> - . سخن وی مورد قبول عمر و دیگر حاضران در سقیفه قرار گرفت.
باقلانی سپس بر جواز امامت مفضول در شرایط غیرعادی چنین استدلال کرده است که دلیل بر جواز برگزیدن مفضول به عنوان امام و کنار گذاشتن افضل برای ترس از فتنه و هرج و مرج این است که هدف از نصب امام مبارزه با دشمنان، حمایت از کیان اسلام، اجرای حدود و استیفای حقوق است. پس هرگاه با برگزیدن افضل به عنوان امام ترس آن باشد که هرج و مرج و فساد و نزاع رخ دهد، از امام پیروی نشود، احکام تعطیل گردد، حقوق استیفا نشود و دشمنان به کشور اسلامی طمع ورزند، این امر دلیل خوبی برای مسلمانان خواهد بود که از افضل به مفضول عدول کنند. گواه این مطلب این است که عمر خلافت پس از خویش را به شورای شش نفره واگذار کرد با این که می دانست برخی از آنان بر دیگران برتری دارند.46
ارزیابی
بخش اول نظریه باقلانی؛ یعنی لزوم افضلیت امام درست است، اما استدلالی که آورده است بر مدعای وی دلالت نمی کند؛ زیرا افضلیت در نماز جماعت شرط صحت نماز جماعت نیست، بلکه شرط کمال و اولویت آن است. از این روی، استناد به این روایت ها برای افضلیت در امامت کلّی جامعه تنها اولویت آن را اثبات می کند نه لزوم افضلیت را.
آری، استدلال به عمل صحابه برای کسانی که امامت را امری انتخابی دانسته و عمل صحابه را نیز حجت شرعی می دانند (چنان که اهل سنت بر این عقیده اند) مقبول خواهد بود به شرط این که ثابت شود صحابه در گزینش امام افضلیت را معیار کار خویش قرار داده بودند، آن هم نه در حد یک عملی که اولویت دارد، بلکه به عنوان عملی لازم و واجب.
دربارهِ بخش دوم دیدگاه وی باید گفت: بر مبنای باور شیعه چنان اشکالی پیش نخواهد آمد؛ زیرا در این باور امام از سوی خداوند برگزیده می شود و بر همهِ مسلمانان واجب است که او را بشناسند و از وی اطاعت کنند. بنابراین، چون گزینش به مردم واگذار نشده است در گزینش افضل مشکلی که باقلانی یادآور شده است، پیش نخواهد آمد. اکنون اگر مردم با امام منصوب از سوی خداوند بیعت نکردند و گزینش فرد افضل به عنوان امام با مشکلی که باقلانی یادآور گردید مواجه شد، در آن صورت با مبنای اهل سنت امامت مفضول مشروعیت خواهد داشت. زیرا: الضرورات تبیح المحذورات: اما بر مبنای باور شیعه مشروعیت امامت مفضول در گرو آن است که امام افضل که منصوب از سوی خداوند است آن را تأ یید کند.
از آن جا که امامت یک ضرورت اجتماعی اجتناب ناپذیر است و نبود امام مفاسد بزرگ تری از انتخاب امامت غیر افضل به دنبال دارد، امام منصوب از جانب خداوند که در حقیقت افضل نیز می باشد، برای دفع مفاسد یاد شده امامت مفضول را تأیید می نماید. در این صورت امامت مفضول اگرچه غاصبانه و نامشروع است، ولی تصمیم گیری هایی که می شود تا جایی که ضوابط اسلامی رعایت می شود، مشروعیت خواهد داشت و همکاری با دستگاه حکومت و رهبری یاد شده نیز مشروع خواهد بود.
نتیجه آن که در این جا باید موارد ذیل را از یکدیگر جدا ساخت:
1- امامت افضل متعین است.
2- فرد افضل از سوی خداوند به عنوان امام برگزیده شده است.
3- فرد غیر افضل که خود را کاندید امامت می کند و یا بیعت دیگران را می پذیرد، مرتکب خطا شده و منصب امامت را غصب کرده است.
4- کسانی که امام منصوب از سوی خداوند را رها کرده و خود به گزینش امام بر خیزند نیز، مرتکب خطا شده اند.
5- در شرایطی که مردم با امام منصوب از سوی خداوند بیعت نکرده و دیگری را به امامت برگزیده اند وی برای آن که از مفاسد بزرگ تری که بر نبود امامت دنبال می شود جلوگیری کند، می تواند امامت مفضول را، تا آن جا که مقررات اسلامی رعایت می گردد، تأ یید کند.
6- با تأ یید امامت مفضول از جانب امام منصوب از جانب خداوند قبح فاعلی امامت مفضول و آنان که وی را به امامت برگزیده اند از بین نمی رود، ولی اعمالی که حاکمیت انجام می دهد و همکاری مردم با آن مشروعیت می یابد. این مشروعیت در حقیقت به دلیل تأ یید مشروط امام منصوب از سوی خداوند است، نه به جهت را ی و خواست افراد.
پی نوشت ها:
28. محقق حلّی، المسل فی اصول الدین، ص 207.
29. شرح المقاصد، ج 5، ص 247.
30. تاریخ الیعقوبی، ج 1، ص 384.
31. المسل فی اصول الدین، ص 208 نیز ر.ک: المنقذ من التقلید، ج 2، ص 290.
32. شرح المقاصد، ج 5، ص 247.
33. ارشادالطالبین فی شرح نهج المسترشدین، ص 336؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص 168؛ کشف المراد، ص 495.
34. شرح المقاصد، ج 5، صص 246 - 247.
35. دلائل الصدق، ج 2، ص 28.
36. اصول کافی، ج 1، کتاب الحجه`، باب نادر جامع فی فضایل الامام و صفاته، ح 1، صص 154- 158.
37. ر.ک: الذخیره` فی علم الکلام، ص 434؛ المنقذ من التقلید، ج 2، ص 286؛ المسل فی اصول الدین، ص 205.
38. المسل فی اصول الدین، ص 205.
39. الذخیره` فی علم الکلام، ص 435؛ المنقذ من التقلید، ج 2، ص 287؛ المسل فی اصول الدین، ص 206.
40. المنقذ من التقلید، ج 2، ص 286- 287؛ المسل فی اصول الدین، ص 206.
41. تقریب المعارف، ص 101.
42. آل عمران ، 148.
43. دلائل الصدق، ج 2، ص 30.
44. مقدمهِ ابن خلدون، ص 465.
45. تمهیدالاوائل و تلخیص الدلائل، ص 471.
46. همان، صص 474 - 475.
علی ربانی گلپایگانی ماهنامه انتظار موعود - شماره 10 انتهای متن/
94/05/04 - 04:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]
صفحات پیشنهادی
امامت و افضلیت - بخش اول شیعه امامیه و افضلیت مطلق
امامت و افضلیت - بخش اولشیعه امامیه و افضلیت مطلقکسانی که امام منصوب از سوی خداوند را رها کرده و خود به گزینش امام بر خیزند نیز مرتکب خطا شده اند بحث افضلیت در باب امامت در دو مورد مطرح می شود یکی در باب امامت عامّه و دیگریتاملی در روایت های علایم ظهور - بخش دوم و پایانی اخباری که پیش گویی حوادث آینده است
تاملی در روایت های علایم ظهور - بخش دوم و پایانیاخباری که پیش گویی حوادث آینده استیکی از مهم ترین علا مت ها که در شمار نشانه های حتمی ذکر شده و نزدیک ترین آن ها به ظهور به شمار می رود صدایی است که از آسمان شنیده خواهد شد برخی سفیانی را فرد خاصی نمی دانند بلکه احتمال میمبانى دین شناختى - بخش دوم و پایانی ارتباط تنگاتنگ دنیا و آخرت
مبانى دین شناختى - بخش دوم و پایانیارتباط تنگاتنگ دنیا و آخرترسالت دین فقط این نیست که دستورهایى براى بعد از مرگ بدهد بلکه دین رفتارهاى دنیوى ما را هم سامان دهى کرده و با نظام تشریعى خود بشر را به راه سعادت راهنمایى مى کند رابطه دنیا و آخرت زندگى این دنیا بى ارتباط باجهانی شدن اقتصاد و نیاز به دکترین مهدویت - بخش دوم و پایانی دکترین عدالت اقتصادی مهدوی
جهانی شدن اقتصاد و نیاز به دکترین مهدویت - بخش دوم و پایانیدکترین عدالت اقتصادی مهدویدکترین عدالت اقتصادی مهدوی با چهار شاخص رشد اقتصادی پایدار کاهش مداوم نابرابری حذف فقر و مصرف حد کفاف شناسایی شده است دکترین عدالت اقتصادی مهدوی دکترین عدالت اقتصادی مهدوی با چهار شاخص رشد االزام در آینة آیة «لا اکراه» - بخش دوم و پایانی مشکل گذار از هست ها به بایدها
الزام در آینة آیة لا اکراه - بخش دوم و پایانیمشکل گذار از هست ها به بایدهابرای تربیت دینی مربیان میتوانند از روشهای گوناگونی بهرهگیرند یکی از این روشها الزام است که در آن افراد به پذیرفتن دین افزایش میزان ایمان فراگیری آموزههای دین و انجام دستورهای عملی دین وادار میشوندماهیت امید؛ مقایسهای تطبیقی بین اسلام و سایر مکاتب - بخش دوم و پایانی امید مطلوب، صادق و حقیقی
ماهیت امید مقایسهای تطبیقی بین اسلام و سایر مکاتب - بخش دوم و پایانیامید مطلوب صادق و حقیقیاین نوع امید مربوط به اموری است که در جهت رضای الهی و هماهنگ با واقعیت وجودی انسان است و به دو گونه در قرآن مطرح گردیده است امید به آخرت و برخورداری از رحمت الهی و امید به لقای خدا دمنزلت آب و تضمین منابع آبی برای توسعه از منظر آیات قرآن - بخش دوم و پایانی دانش هیدرولوژی یا آبشناسی
منزلت آب و تضمین منابع آبی برای توسعه از منظر آیات قرآن - بخش دوم و پایانیدانش هیدرولوژی یا آبشناسیآب از نگاه قرآن افزون بر ابزار قدرت وسیله تنبه نیز بوده است چنانکه امروزه آمار تلفات ناشی از سیل از زلزله بیشتر است وضعیت آب در جهان اگر کسی از فضا به زمین نگاه کند آننقد دیدگاه جعلى بودن برخى روایات تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السلام - بخش دوم و پایانی بررسی روایت
نقد دیدگاه جعلى بودن برخى روایات تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السلام - بخش دوم و پایانیبررسی روایت لیله المبیت و همراهى ابوبکر با پیامبر اکرم صبررسى ادلّه اى که علّامه شوشترى براى اثبات مجعول بودن روایات مورد بررسى این تحقیق ـ روایات منقول از تفسیر منسوب به امام حسن عسکرىارزشهای خانوادگی و روشهای تحقق آن از دیدگاه اسلام - بخش دوم و پایانی روابط درون خانواده در سیرة اولیای الهی
ارزشهای خانوادگی و روشهای تحقق آن از دیدگاه اسلام - بخش دوم و پایانیروابط درون خانواده در سیرة اولیای الهیدر منابع اسلامی استفادة فراوان از این روش به منظور ترسیم الگویی برای خانواده مطلوب به چشم میخورد سیرة پیامبران و اهل بیت عصمت و طهارت در خانواده دربردارندة الگوهای خانوادتوکل و مسئله کفایت خدا از منظر آیات قرآن - بخش دوم مراتب اعتماد به خدا
توکل و مسئله کفایت خدا از منظر آیات قرآن - بخش دوممراتب اعتماد به خداتوکل از مفاهیم ارزشمند و زیبای قرآنی است که دسترسی به حقیقت آن در کشف ماهیت ایمان موثر است و بر اساس آن معنای روزی بدون حساب و مسبب الاسباب بودن خداوند روشن می شود توکل در روایات تفسیری مناسب است در بابتوکل و مسئله کفایت خدا از منظر آیات قرآن/ بخش سوم و پایانی آیا «اعتماد به نفس» خاستگاه اسلامی دارد؟
توکل و مسئله کفایت خدا از منظر آیات قرآن بخش سوم و پایانیآیا اعتماد به نفس خاستگاه اسلامی دارد توکل از مفاهیم ارزشمند و زیبای قرآنی است که دسترسی به حقیقت آن در کشف ماهیت ایمان موثر است و بر اساس آن معنای روزی بدون حساب و مسببالاسباب بودن خداوند روشن میشود توکّل و اعتماد بهدکترین ظهور منجی در دوران معاصر با روکرد عرفان - بخش سوم و پایانی غفلت تمدّن غرب از دامنه وسیع کسب معرفت
دکترین ظهور منجی در دوران معاصر با روکرد عرفان - بخش سوم و پایانیغفلت تمدّن غرب از دامنه وسیع کسب معرفتبا کنترل و هدفدار نمودن فنآوریهای پیشرفته میتوان از آنها در تولید نرمافزارهای اسلامی استفاده نمود و با چنین تولیداتی مسیر علوم و تحقیقات سایر شاخههای علم و دانش بشری را دامام مهدى(عج) و مسئله طول عُمر - بخش دوم طول عُمر از منظر قرآن کریم
امام مهدى عج و مسئله طول عُمر - بخش دومطول عُمر از منظر قرآن کریمقرآن کریم و سنت شریف و عقل و تجربه تاریخى و دانش جدید بر امکان و وجود عمر طولانى برای انسان صحّه گذاردهاند و آن را به رسمیت شناختهاند طول عُمر از منظر قرآن کریم در قرآن کریم - که محکمترین سند اسلادکترین ظهور منجی در دوران معاصر با رویکرد عرفان - بخش دوم عصر تقدس سامری را باید موسوی کرد!
دکترین ظهور منجی در دوران معاصر با رویکرد عرفان - بخش دومعصر تقدس سامری را باید موسوی کرد با کنترل و هدفدار نمودن فنآوریهای پیشرفته میتوان از آنها در تولید نرمافزارهای اسلامی استفاده نمود و با چنین تولیداتی مسیر علوم و تحقیقات سایر شاخههای علم و دانش بشری را در مسیر اصلاحشیراز میزبان هنرمندان تجسمی رضوی/ بخش ویژه حضرت شاهچراغ درجشنواره
شیراز میزبان هنرمندان تجسمی رضوی بخش ویژه حضرت شاهچراغ درجشنواره شناسهٔ خبر 2861728 - دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴ - ۱۲ ۲۴ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی دبیر جشنواره هنرهای تجسمی رضوی از میزبانی سومین حرم اهل بیت ع از این جشنواره خبر داد و گفت زندگی وآثارحضرت شاهچراغ ع بسعادت از دیدگاه اندیشمندان - بخش دوم و پایانی راههای رسیدن به سعادت
سعادت از دیدگاه اندیشمندان - بخش دوم و پایانیراههای رسیدن به سعادتفخر رازی ویژگیها و تقسیمات متعددی برای سعادت برمیشمرد وی گاهی آن را بهجای واژگانی همچون لذت و کمال بهکار میگیرد جایگاه سعادات لذات جسمانی از نظر فخر سعادت لذت بر دو قسم است جسمانی و روحانی ویآیا فلسفه دانشی مخرب است؟ - بخش دوم و پایانی فلسفه یا معرفت شناسى؟
آیا فلسفه دانشی مخرب است - بخش دوم و پایانیفلسفه یا معرفت شناسى برخى از مخالفان فلسفه اسلامى فلسفه را دانشى آسیب زا و مخرب معرفى کرده آن را عارى از هرگونه کارکرد مثبت و فاقد هر نوع فواید علمى و معرفتى پنداشته اند ب مبدأ تصدیقى معرفت شناختى امکان وصول به معرفت یقینى-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها