محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826088241
سعادت از دیدگاه اندیشمندان - بخش دوم و پایانی راههای رسیدن به سعادت
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سعادت از دیدگاه اندیشمندان - بخش دوم و پایانی
راههای رسیدن به سعادت
فخر رازی ویژگیها و تقسیمات متعددی برای سعادت برمیشمرد. وی گاهی آن را بهجای واژگانی همچون لذت و کمال بهکار میگیرد.
جایگاه سعادات (لذات) جسمانی از نظر فخر، سعادت (لذت) بر دو قسم است: جسمانی و روحانی. وی در مقام مقایسه لذات و سعادات روحانی و جسمانی، سعادات روحانی را برتر میداند و میگوید مذهب صحیح آن است که هر یک از لذات و سعادات روحانی و جسمانی در جای خود لحاظ گردد و آنها هر دو با هم سعادت برین انسان را رقم میزنند. ایشان با توسل به آیاتی ازجمله آیه 72 سوره توبه میگوید: انسان مرکب از دو جوهر است: جوهر لطیف روحانی و جوهر کثیف جسمانی و سعادت و شقاوت او به این دو جوهر بازمیگردد. هرگاه خیرات جسمانی محقق گردد و سعادات روحانی نیز به آن ضمیمه شود، هم روح به سعادت شایستهاش رسیده است و هم جسم به سعادت لایق خویش دست یافته است. بیتردید فوز عظیم همین است. (همان: 16 / 137) رازی شیوه برخی متصوفه مبنی بر ترک دنیا را نمیپذیرد و با استناد به سیره و سنّت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و آیات قرآن کریم، رهبانیّت را مردود میداند. او در تفسیر آیات 88 ـ 87 سوره مائده، دیدگاه خود را در باب چگونگی بهرهگیری معقول از لذایذ دنیوی و حلال بیان میکند. بیتردید لذایذ مادی و حسی، مطلوب نفس میباشند و نفس میل به برخورداری از آنها را دارد؛ در حالیکه غرق شدن در آنها و نیز رویگردانی کامل از آنها، مورد پذیرش شرایع الهی و از جمله شریعت مقدس اسلام نمیباشد. برخی افراد سطحینگر گاهی با برداشتهای سلیقهای و بدون در نظر گرفتن تمام جهات مسئلهای، به سخنی یا عملی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) استناد میکنند و هم خود گرفتار بدفهمی میشوند و هم ممکن است باب کجفهمی را برای دیگران بگشایند. فخر رازی با استناد به ماجرای عثمان بن مظعون ـ که گرفتار نوعی سوءبرداشت از سخنان پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) شده بود ـ میگوید: اولاً رهبانیت افراطی و پرهیز کامل از لذایذ مادی بهگونهای که موجب ضعف اعضای بدن همانند مغز و قلب بشود، جایز نیست؛ زیرا ضعف اعضای مذکور موجب تشویش کارکرد آنها میگردد. بدون تردید کاملترین سعادات و بزرگترین راه تقرب به خدا، شناخت اوست و هرگاه رهبانیت باعث اخلال به امر مذکور (معرفت خدا) شود، ناگریز باید از آن پرهیز نمود. ثانیاً، ممکن است گفته شود اشتغال نفس به لذایذ حسی، او را از دستیابی به کمالات و سعادت عقلی بازمیدارد؛ اما باید گفت این مطلب در مورد نفوس ضعیف تا حدودی درست است؛ ولی نفوس کامل و متعالی هرگز با برخورداری از لذایذ حسی، از لذتها و سعادتهای عقلی بازنمیمانند. آری، گاهی نفوس ضعیف با اشتغال به یک امر مهم از سایر امور مهم بازمیمانند؛ ولی این اصل به مرتبه و میزان کمال نفوس وابسته است. بنابراین از آنجا که رهبانیتِ افراطی موجب ضعف قوای معرفتی (مغز و قلب) و در نتیجه قصور در شناخت حق میگردد، از آن نهی شده است. ثالثاً، هدف کسی که از لذات حسی بهره میگیرد، تحصیل توانایی و بهرهمندی از لذات عقلی است، بنابراین ریاضت و مجاهدت چنین فردی، برتر از کسی است که از لذات حسی روی برمیگرداند. رابعاً، رهبانیّت تامّ، موجب ویرانی دنیا و قطع نسل میشود؛ درحالیکه ترک رهبانیت توأم با معرفت و محبت و طاعت موجب آبادانی دنیا و آخرت میگردد. بنابراین بهرهمندی همزمان از لذایذ حسی و عقلی، بهترین حالت و برترین وجه ممکن است. (همان: 12 / 76 ـ 75) از دیدگاه فخررازی، پرداختن به لذایذ مادی (حسی) شرط لازم دستیافتن به سعادات متعالی روحانی است؛ زیرا وصول به سعادت روحانی فقط در دنیا و صرفاً با استفاده از جسم ممکن است. ازآنجاکه بدن، مرکَب روح و ابزار ترقی و تکامل اوست، روح با بهرهگیری بهینه از بدن میتواند به طاعت و عبادت خدا روی آورد و به مقام قرب الهی که بالاترین درجه سعادت است، برسد. روح در عالم جسمانی با بهرهگیری از لذایذ مادی، بهمنظور تقویت بنیّه بدنی میتواند با کسب معرفت و محبت، خود را از همنشینی خاک و همسانی با آن، به فراتر از افلاک و مقام«فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» برساند. البته او باید بر چگونگی بهرهوری از لذایذ حسی مواظبت داشته باشد تا مبادا در آنها غرق شود و از کمالات و سعادات روحانی متعالی بازماند. وی میگوید: روح ناطقه را سعادت در آن بود که به حضرت کبریا رسد و از تنگنای عالم ظلمانی به بالای آلاء عالم کبریا برآید؛ لیکن بردن او را به خود میسر نشود، او را بر مرکبِ تن سوار کردند و او بر این مرکب تن، با اَقدام عبادات و خطوات طاعات به درِ سراپرده قل الله رسید. اگر در این وقت همچنان بر پشت ستور بماند، از دیدار پادشاه محروم بشود. پس اولیتر آن باشد که از پشت ستور فرود آید و ترک او بگوید و به حضرت عزّت رسد و در مجلسِ «فی مقعد صدقٍ عند ملیک مقتدر.» (قمر / 56) بنشیند. (رازی، 1383: 93) روشن است که تن در صورتی میتواند مرکب مناسبی برای روح باشد که توانایی لازم برای این مهم را داشته باشد و این توانایی درگرو بهرهمندی معقول و مشروع از لذایذ حسی است. برتری لذات (سعادات)، عقلی بر حسی فخر رازی علاوه بر آنچه بهطور پراکنده در تفسیر کبیر در ذیل آیات، در باب برتری لذات عقلی بر حسی میگوید، در سایر آثارش همچون المطالب العالیة، المباحث المشرقیة، شرح الاشارات، الاربعین و برخی دیگر از نوشتههایش، دلایل متعددی بر برتری لذات عقلی بر حسی اقامه میکند. بحث وی در المطالب العالیة در این زمینه دربرگیرنده دیدگاههای وی در سایر آثارش نیز میباشد. او تحت عنوان «برتری و اشرفیت لذات عقلی بر لذات حسی» ده دلیل اقامه مینماید و نکته قابل تأمل اینجاست که در اکثر دلایل اقامهشده، لذت و سعادت را پیدرپی ذکر میکند که حکایت از عینیت آن دو یا قریبالمعنی بودن آنها از دیدگاه ایشان دارد. او میگوید بیشتر مردم (عامه) به لذات و سعادتهای دنیوی و مادی نظیر لذات ناشی از غرایز دلخوش هستند و حتی انگیزه آنها از عبادت خداوند نیز چیزی غیر از رسیدن به امور شهوانی و غریزی در آخرت نمیباشد. (رازی، 1408: 2 / 86 ؛ همو، 1987: 7 / 297) از نظر او، برخی از دلایل برتری سعادات روحانی عبارتند: 1. اگر سعادت انسان در گرو پرداختن به شهوات و تن دادن به قوه غضب بود، بسیاری از حیوانات بر انسان برتری داشتند؛ چنانکه برخی از حیوانات از انسان بیشتر میخورند و به غرایز میپردازند. بدیهی است که اشرف بودن در گرو امور مذکور نمیباشد، وگرنه باید شتر و گرگ و گنجشک از انسان برتر میبودند. (همان) 2. هر آن چیزی که باعث حصول کمال و سعادت باشد، اگر بیشتر حاصل بشود، سعادت نیز بیشتر خواهد بود. حال اگر سعادت در گرو تأمین غرایز و شهوات میبود، باید هر اندازه انسان بیشتر به آنها تن میداد، سعادت و کمال بالاتری میداشت؛ اما تالی باطل است؛ زیرا کسی که تمام عمر غرق در غرایز و شهوات باشد، (به حکم عقل) محکوم به حیّوانیت و پستی است. بنابراین تن دادن به غرایز و شهوات از باب رفع نیاز و آفات است، نه از جهت تحصیل سعادت و کمال. (همان) 3. تمام حیوانات در لذایذ حسی، همانند خوردن و آشامیدن و امور جنسی با انسان وجه اشتراک دارند و همانند انسان از خوردن و تأمین غرایز خرسند میگردند، حال اگر «سعادت کبرا» برای انسان همین لذایذ حسی باشد، لازم میآید که انسان هیچ برتری بر سایر حیوانات نداشته باشد و بلکه لازم میآید انسان پستتر از حیوانات باشد؛ زیرا اگر ملاک شرافت، لذایذِ حسی باشد، انسان به سبب دارا بودن قوه عقل، از برخی لذایذ بازمیماند و سایر حیوانات از او پیشی میگیرند. بنابراین بدیهی است که لذات حسی موجب بهجت و سعادت حقیقی نمیباشند. (همان: 298) 4. با نگاه دقیق درمییابیم که لذات حسی، لذت حقیقی نمیباشند؛ بلکه در اصل، برطرفکننده درد و نیاز هستند؛ چرا که هر اندازه میل و عطش انسان به آنها بیشتر باشد، با تن دادن به آنها لذّت بیشتری عایدش میگردد. این قانون در تمام لذتهای حسی ساری و جاری است. بنابراین در این دسته از لذایذ، سعادت حقیقی وجود ندارد؛ زیرا حالت سابقِ بر آنها وجود اَلَم بود و حالت حاضر (تأمین لذایذ) عدم اَلَم است. اگر از ابتدا عدم اَلَم حاکم میبود، عدمِ لذت نیز حاصل بود. بنابراین لذایذ مذکور نه سعادتاند و نه کمال. (همان: 299) 5. انسان از آن جهت که میخورد و میآشامد و به اذیّت دیگران میپردازد و به غرایز جنسی تن میدهد، شریک سایر حیوانات میباشد. وجه تمایز انسان از سایر حیوانات، فقط انسانیّت اوست و دقیقاً همین وجه «انسانیّت» او مانع تن دادن کامل او به لذایذ مورد بحث میشود. بنابراین اگر سعادت به این لذایذ باشد، در اینصورت انسان از آن جهت که انسان است، ناقص و پست و بدبخت خواهد بود. بطلان تالی بدیهی است. پس مقدّم (برتری لذات حسی بر روحی) نیز باطل است. 6 . بهجت و سعادت فرشتگان، کاملتر و اشرف از بهجت و سعادت حیوانات است و در اینکه فرشتگان از لذات خوردن و آشامیدن به دور هستند، اختلافی وجود ندارد. حال اگر سعادت قصوا چیزی غیر از همین لذایذ حسی نباشد، لازم میآید همین حیواناتِ پست، برتر از فرشتگان باشند. فساد تالی بدیهی است. بنابراین مقدّم نیز باطل است. (همان: 300؛ رازی، 1343ق: 2 / 482؛ همو، 1408: 2 / 86) 7. کسانی که سعادت انسان را در امور و لذاید بدنی خلاصه مینمایند، هرگاه با فردی که از این لذات دوری مینماید و یا حداقل بهره را میگیرد ـ مثل فرد روزهدار ـ مواجه میشوند او را از جنس فرشتگان دانسته، در مقابل، خود را ـ که سعادت را فقط بدنی میداند ـ نسبت به چنین فردی بدبخت میشمرد. همچنین هرگاه با انسانی مواجه گردد که از یک طرف تمام همّ و غمّ او لذایذ حیوانی است و از طرف دیگر، هیچ توجهی به علم و زهد و عبادت ندارد، او را همچون چهارپایان میداند. حال اگر سعادت قصوا در لذایذ حیوانی میبود، هرگز نباید شخص مفروض چنین حکمی مینمود. (همو، 1987: 7 / 300) 8 . هر آنچه کمال باشد، بروز دادن و آشکار نمودن آن از جانب فاعل نهتنها موجب شرم نمیباشد، باعث نوعی افتخار خواهد بود. بیتردید هیچ عاقلی به زیاد خوردن و آشامیدنش یا به کثرت آمیزش جنسی خود افتخار نمیکند. هیچ عاقلی علناً با همسرش همبستر نمیگردد و یا از کیفیت امر مذکور با افتخار برای دیگران تعریف نمیکند؛ زیرا چنین عملی به دلیل قباحت عقلی هرگز نمیتواند شایسته تعریف و تمجید باشد. حتی اگر فرد سفیهی از چنین امری تعریف نماید، شنونده عاقل از شنیدن آن رنج میبرد. (همان: 301) 9. در دنیای حیوانات، هر حیوانی که به خوردن و آشامیدن و اذیت و آزار همنوعان کمتر بپردازد، ارزش بیشتری دارد؛ حال چگونه ممکن است حیوان ناطق (انسان) اینگونه نباشد؟ 10. فخر رازی آیه شریفه 72 سوره توبه، را دلیل قاطعی بر برتری سعادت روحانی نسبت به سعادت جسمانی میداند. (همو، 1401: 16 / 136) وی در مقام تبیین برهان قاطع خود میگوید: سبب ابتهاج بنده، رضایت معبود است؛ حال یا بنده رضایت معبود را وسیلهای برای رسیدن به لذات جسمانی میداند یا اینکه اینگونه نیست؛ بلکه علم بنده به رضایتِ معبود از او ذاتاً موجب بهجت و سعادت او خواهد بود؛ بدون اینکه رضایت معبود وسیلهای برای رسیدن به مطلوبی دیگر باشد. فرض اول باطل است؛ زیرا اگر «رضوان الهی» ابزاری جهت وصول به لذاتِ موعود از قبیل خوردن و آشامیدن باشد، در اینصورت رضای پروردگار مطلوب بالذات نیست؛ بلکه مطلوب بالعرض است و نسبت به بهرهمندی از بهشت و نعمتهای آن طفیلی است؛ حال آنکه اینگونه نیست؛ زیرا خداوند سبحان تصریح میکند که «الفوز بالرضوان اَعلی و اعظم و اجلّ و اکبر» و این دلیل قاطعی است بر اینکه سعادات روحانی اکمل و اشرف از سعادات جسمانی است. (همو، 1343ق: 2 / 428 ـ 427) علاوه بر آنچه گفته شد، فخر در سایر آثار خود نیز دلایلی بر برتری لذات عقلی و روحانی بر لذات مادی و حسی اقامه مینماید. (همان: 428 ـ 427) عدم برتری ذاتی لذات روحانی بر لذات حسی ممکن است پرسیده شود که چرا فخر، لذات روحانی و عقلی را برتر از لذات مادی و حسی میداند؟ به نظر میرسد ایشان ذاتاً لذات عقلی و سعادات روحانی را برتر از لذات و سعادات حسی نمیداند و از آنجا که غرق شدن در لذات مادی و حسی ممکن است موجب نادیده گرفتن یا کمتوجهی به لذات عقلی شود و دوستی دنیا در شخص مفروض ریشه بدواند، چهبسا استقرار چنین حالاتی در انسان، او را بهکلی عوض کند و از سعادات جاویدان اُخروی غافل نماید. چنین امری با فلسفه آفرینش انسان مغایر است؛ چرا که انسان در این دنیا مسافری است که باید از تمتّعات و لذات آن بهره معقول و مشروع ببرد؛ ولی هرگز نباید بهگونهای در آن غرق گردد که از خدا و آخرت بازماند. وی میگوید: هرگاه انسان در دنیاطلبی و دنیادوستی غرق گردد، در آخرتطلبی سسترأی و ضعیفالاراده میشود و چنین کسی درپی لذات زودگذر قریبالوصول و رویگردان از سعادات روحانی لایزول میشود، پیوسته حبّ دنیا و نفرت از آخرت در دل او افزایش مییابد و این امر، ماهیت خواستههای قلبی او را دگرگون میسازد؛ تا جایی که گویی ساختار وجودی (خلقت) او را تغییر میکند و فراموش مینماید که در دنیا مسافری بیش نیست و بازگشت خود به سرای جاوید و جانب حق را از یاد میبرد و با دنیا مأنوس میگردد. (همو، 1401: 11 / 50) ویژگیهای سعادات اُخروی فخر با بهرهگیری از آیات و روایات و دلایل عقلی، سعادتهای اخروی را از سعادتهای دنیوی برتر میداند که به برخی از آنها اشاره میشود: 1. بالاترین و برترین خیرات و سعادتهای دنیوی، حسی میباشند که بهسرعت رو به زوال میروند؛ درحالیکه سعادتهای اخروی جنبه عقلی دارند و هم از نظر شرافت برترند و هم ماندگارتر و مقدستر هستند. 2. دستیابی به پاداشها و خیرات اخروی قطعی است؛ ولی پاداشهای دنیوی قطعیت ندارند و چهبسا سلاطینی که عمری به تلاش و تکاپو میپردازند، در نهایت اسیر و حقیر میگردند. 3. چهبسا انسان بیاموزد و پسانداز کند و مرگ او فرا رسد و هیچ بهرهای نبرد. 4. خوشیهای دنیا آمیخته با ناخوشی است؛ ولی خوشیهای اخروی خالص است. 5. هر اندازه عمق و شدت خوشیهای دنیوی بیشتر باشد، غم از دست دادن آنها نیز شدیدتر خواهد بود. 6 . تعلق نفس به بدن و اشتغال به تدبیر آن، مانع از بهرهمندی کامل از سعادات میشود؛ ولی در آخرت نفس از بدن، فراقت و فراغت حاصل میکند و مانعی از بهرهگیری کامل از انواع لذت و سعادت ندارد. (رازی، 1401: 12 / 211؛ همو، 1408: 2 / 96) موارد مذکور بر فرض این است که معاد فقط روحانی باشد. حال از آنجا که از دیدگاه رازی معاد جسمانی و روحانی است، ابعاد سعادت اخروی گستردهتر و بیشتر خواهد بود. راههای رسیدن به سعادت اسباب سعادت از دیدگاه رازی براساس آنچه وی در آثار گوناگون خود بهطور پراکنده میگوید، متعدد میباشد. برخی از مهمترین و اصولیترین اسباب از این قرار است: 1. شریعت؛ وی شریعت را شاهراه رسیدن به سعادت میداند و میگوید: خداوند با مقرّر نمودن تکالیف بر بندگان میخواهد آنها را به عبادت خود مشغول نماید تا ظاهر تن در زیر تازیانه الهی مرتاض گردد و عقل لحظاتی از مزاحمت حس و خیال، دور و متوجه عالم غیب بشود و از آن سعادتِ برتر نصیبی عایدش شده، شوقش به معبود افزایش یابد و از عالم غرور به عالم سرور حقیقی و بقا روی آورد. از دیدگاه ایشان، مادامی که انسان در قید حیات دنیوی و جسمانی است، عمل به شریعت، ازجمله عبادت خداوند، شرط لازم برای نیل به کمال و سعادت است: قوّتهای جسمانی راهزنان این راهاند، مبادا که قاطعی درآید و قوا را از مقصود دور کند. پس تا حیات جسمانی باقی است، در بندِ تکالیف ظاهر میباشد که «و اعبد ربّک حتی یأتیک الیقین.» (رازی، 1383: 47 ـ 46) 2. علم؛ رازی علم و معرفت را سرمنشأ همه کمالات و لذّات حقیقی و در مقابل، جهل را مادر شقاوتها و سرمنشأ بدبختیها میداند. از دیدگاه او، تنها علوم و معارف الهی سعادتآفرین میباشند. (همو، 1401: 2 / 202) وی دلایلی بر سعادتسازبودن علم و کمال بودن آن بیان مینماید که جهت جلوگیری از اطاله کلام از ذکر آنها خودداری مینماییم. (همان: 204 ـ 203) از دیدگاه وی، علم و معرفت الهی، تأثیر بسزایی در برقراری ارتباط صحیح میان عبد و معبود دارد. شناخت درست خداوند و معرفت به اسما و صفات جمال و جلال حضرت احدیّت، از یک طرف آتش عشق الهی را در دل انسان مشتعل میسازد و او را مشتاقانه بهسوی معبود و طاعت و عبادت او میکشاند و از طرف دیگر، شکوه و عظمت الهی آنگونه بر او چیره میگردد که هرگز به خود اجازه تخطی از اوامر و نواهی او را نمیدهد. عبودیت حقیقی نیز چیزی غیر از این نیست. (ر.ک: همان: 102 ـ 101) 3. اخلاق؛ فخر در برخی موارد، اخلاق فاضله را زمینهساز سعادت حقیقی ـ نه علتِ آن ـ و در موارد دیگر، آن را جنبه و مصداقی از سعادت میداند. قدر مسلّم این است که وی اخلاق را در تحصیل سعادت حقیقی دخیل و مؤثر میشمرد. او میگوید تکرار افعال اختیاری، باعث پیدایش ملکات نفسانی میشود و این ملکات اگر موجب توجه روح به حضرت باریتعالی شود، سعادت و کرامت به ارمغان میآورد و اگر زمینه دلسپردگی به امور دنیوی را فراهم سازد، موجب شقاوت خواهد بود. سعادت آن است که نفس آینه تجلّی عالم قدس و ملکوت و مرکز معارف توحیدی گردد و قوه طاعت و بندگی در او به اوج برسد. این سهم حاصل نمیگردد مگر اینکه نفس در قوای نظری و عملی خود به اوج کمال دست یابد. کمالِ قوه علمی نفس در گرو اخلاق و ملازمت و مداومت با آموزههای آن و عمل نمودن به آنهاست. به هر حال، از دیدگاه رازی، کمترین نقش اخلاق در وصول به سعادت، شریکالعلة بودن آن است. (رازی، 1987: 8 / 103؛ همو، 1401: 19 / 118) 4. مداومت یاد خدا و مواظبت بر حسن انجام آن؛ رازی بهصراحت میگوید حبّ الهی و مواظبت و مداومت بر آن، بهگونهایکه کانون دل همراه آن ذکر متوجه حق بشود، انسان را به سعادت قصوا میرساند. از دیدگاه او برای نیل به سعادت موردنظر باید حبّ دنیا از دل بنده خارج گردد؛ زیرا در صورت دلدادگی به امور دنیوی، حبّ الهی حاصل نمیگردد. تنها یک معشوق در دل جای میگیرد: خدا یا غیرخدا. انوار وجود الهی در صورتی دل انسان را نورانی مینماید که در وجود انسان راسخ شود، وگرنه جرقهها و تشعشعاتی مقطعی و گذرا خواهند داشت و جای خود را پیوسته به امور دیگر میدهند و در نتیجه دل دائماً مضطرب خواهد بود. آری، تنها با تمرکز بر نام و یاد خدا، آرامش ماندگار حاصل میشود: «الا بذکر الله تطمئن القلوب.» (رعد / 28) او میگوید مواظبت بر ذکر، موجب اشتیاق به خدا میگردد و اشتیاق به خدا برترین لذت و بالاترین بهجت و سعادت را درپی خواهد داشت. شوق به حقتعالی، زمینهساز شناخت او و شناخت کمالات اوست. سپس انسان درصدد شناخت مراتب و درجات این کمالات بینهایت برمیآید و چنین اشتیاقی، پایانناپذیر است؛ زیرا درجات کمال مذکور نامحدود است. ازاینرو اشتیاق به خدا و مواظبت بر ذکر او موجب رسیدن به درجات عالی لذت و سعادت خواهد بود. همچنانکه نزد بنده عارف، لذت و سعادت رسیدن به درجات کمالِ فوق وصفناپذیر است، اَلَم (درد) فقدان آنها نیز همینگونه میباشد. (رازی، 1987: 1 / 51؛ همو، 1401: 1 / 155؛ همو، 1408: 2 / 111) 5. ضرورت بهرهمندی از راهبر (پیر سالک)؛ دیدگاه رازی در این اصل، شبیه دیدگاه متصوفه و بلکه متأثر از آنهاست. وی میگوید اگر نفس عالِم نباشد، نیازمند پیر سالک برحقِّ حقیقتجو است؛ زیرا اگر پیر طریقت حقیقتجو نباشد، چهبسا گرفتار لهو و لعب شود و فریفته امور دنیوی گردد که نتیجهای جز گمراهی نخواهد داشت. چنین فردی که خود را گم مینماید، چگونه میتواند راهنمای دیگران شود؟ اگر پیر مذکور برحق نباشد، چهبسا با خارج شدن از صراط مستقیم موجب گمراهی پیروان خود شود. نکته مهمتر این است که پیر مذکور باید خود سالک باشد و مراحل سلوک را زیرنظر استاد طی و تجربه نموده باشد. رسیدن به حق از دو طریق ممکن است: جَذبه و سلوک؛ طریق اول چندان قابل اعتماد نمیباشد؛ زیرا قاعده و قانون قابل تعلیم ندارد، برعکس سلوک. (همان: 112) 6 . مراقبت بر خوردنیها، آشامیدنیها، مبصَرات، مسموعات و سایر قوای ظاهر و باطن؛ بسیاری از پیشرفت و پسرفتها و شهود و شهوات، ریشه در اصوات و اشعار و الحان دارد. (همان) 7. دعا؛ دعا موجب میشود نفسِ داعی از عالم دنیا روی برگرداند و متوجه خدا و محو قدرت و مشیّت او شود. این امر او را آماده ظهور و بروز انوار عالم غیب در وجودش مینماید. هر اندازه مراقبت و مداومت انسان بر دعا بیشتر باشد، توجه او به خدا عمیقتر و انقطاعش از دنیا بیشتر خواهد شد. (رازی، 1987: 7 / 271) 8 . شکیبایی و سعه صدر؛ از دیدگاه رازی، یکی از ابزار مهم دستیابی به سعادت، صبر و سعه صدر است. وی صبر را دارای اقسام فراوانی میداند، همچون: صبر بر سختیِ نظر و استدلال در شناخت توحید و عدل و نبوت و معاد، صبر بر سختی استنباط جواب شبهاتِ مخالفان، صبر بر سختی ادای واجبات و مستحبات، صبر بر ترک منهیات، صبر بر سختیهای دنیا و آفات آن از قبیل بیماری، فقر، قحطی و ترس. (همو، 1401: 9 / 160) آنچه بیان گردید، گزیدهای بود از راههای رسیدن به سعادت از دیدگاه ایشان و علاوه بر آنچه گفته شد، اسباب و راههای دیگری نیز جهت رسیدن به کمال و سعادت بهویژه در تفسیر کبیر و المطالب العالیة و شرح اشارات ذکرشده که پرداختن به آنها خارج از حوصله این مقاله میباشد. نتیجه از دیدگاه فخر رازی، سعادت بهعنوان غایت آفرینش انسان دارای مراتب و درجات گوناگون میباشد. وی سعادت را عمل و رفتاری میداند که موجب پاداش اخروی گردد. شرط رسیدن به سعادت، تهذیب نفس و پاک کردن آن از رذائل و تلاش برای شناخت خداوند است. ثمره حقیقی کمال نفس ـ که همان رؤیت خداوند میباشد ـ فقط در آخرت قابل حصول است. راههای رسیدن به سعادت گرچه بهظاهر متعدد میباشند، با یکدیگر قابل جمعاند و در نهایت همه آنها در کنار یکدیگر سعادتآفرین میشوند. برخی نتایج حاصل از این مقاله را میتوان اینگونه برشمرد: 1. سعادت، غایت قصوا و مطلوب بالذات انسان میباشد و با لذت ارتباط تنگاتنگی دارد. لذت حقیقی همان سعادت است و سعادت نیز خود لذتآفرین است. 2. لذت و سعادت به دلیل بداهت و وضوح و نیز غیرماهوی بودن، قابل تعریف منطقی نمیباشند. انسان میتواند واقعیت لذت را در درون خود بیابد. 3. سعادت عبارت است از تکمیل قوای نظری و عملی نفس ناطقه در پرتو شریعت، عبادت، معرفت، اخلاق و مواظبت و مراقبت بر یاد خدا. 4. سعادت دارای مراتب و اقسام گوناگونی همانند: نفسانی، بدنی و خارجی است و هر یک از آنها دارای شاخههای متعددی میباشد. 5. برترین مراتب سعادت، جنبه روحانی دارند و بالاترین سعادت روحانی رؤیت حقتعالی است که فقط در آخرت محقق میگردد. 6 . ترک مطلقِ لذات حسی جایز نیست؛ همچنانکه غرق شدن در آنها نیز پسندیده نمیباشد. لذتهای حسی میتوانند مقدمه و شرط رسیدن به سعادت و لذت عقلی و روحانی باشند. 7. گرچه در دنیا لذتهای عقلی بر لذتهای حسی برتری دارند، این برتری ذاتی آنها نمیباشد. لذتهای حسی ازآنرو نسبت به لذتهای عقلی در درجه پائینتری قرار میگیرند که ممکن است انسان بر اثر غرق شدن در آنها از لذتهای عقلی و زندگی و سعادت قصوای اخروی غافل گردد. 8 . سعادت دارای دو جنبه است: دنیوی و اخروی؛ سعادت دنیوی عبارت است از کمال قوای نفس ناطقه و سعادت اخروی ـ که نتیجه سعادت دنیوی است ـ عبارت است از رؤیت خداوند. منابع و مآخذ قرآن کریم.
ابنسینا، 1363، اشارات و تنبیهات، ترجمه و شرح حسن ملکشاهی، تهران، سروش.
ابنفارس، احمد، 1404 ق، معجم مقاییس اللّغة، هارون عبدالسلام محمد، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.
ابنمنظور، محمد بن مکرم، 1414 ق، لسان العرب، جمالالدین میردامادی، بیروت، دار الفکر، چ 3.
ایزوتسو، توشیهیکو، 1388، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، فرزان، چ 2.
رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1343 ق، المباحث المشرقیة فی الالهیات و الطبیعیات، حیدرآباد، الهند، مطبعة مجلس دائرة المعارف النظامیّة، الطبعة الاولی.
ـــــــــــــــ ، 1383، چهارده رساله، ترجمه و تصحیح و مقدمه سید محمدباقر سبزواری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چ 2.
ـــــــــــــــــ ، 1401 ق، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، 32 جلدی، لبنان، بیروت، دار الفکر، الطبعة الاولی.
ـــــــــــــــ ، 1408 ق، شرح الفخر الرازی علی الاشارات (شرح الاشارات)، قم، مکتبة آیةالله مرعشی (نسخه الکترونیکی، کتابخانه حکمت اسلامی، مرکز نور).
ـــــــــــــــ ، 1986 م الف، لباب الإشارات و التنبیهات، تحقیق د. احمد حجازی السقا، القاهرة، مکتبة الکلیّات الأزهریّه، الطبعة الاولی.
ـــــــــــــــ ، 1986 م ب، الأربعین فی اصول الدین، تحقیق د. احمد حجازی السقا، القاهرة، مکتبة الکلیات الأزهریة، الطبعة الاولی.
ـــــــــــــــ ، 1987 م، المطالب العالیة من العلم الإلهی، بیروت، لبنان، دارالکتب العربی، الطبعة الاولی.
الزرکان، محدصالح، 1963 م، فخرالدین الرازی و آراؤه الکلامیة و الفلسفیة، بیروت، دار الفکر.
سهروردی، شهابالدین، 1373، حکمت الاشراق، تصحیح هانری کربن، تهران، مؤسسه مقالات و تحقیقات فرهنگی، چ 2.
شریف، میان محمد، 1365، تاریخ فلسفه در اسلام، ترجمه نصرالله پورجوادی، تهران، نشر دانشگاهی.
گلمحمدی، جعفر، 1389، «بررسی اثرپذیری اخلاق فلسفی حکمای یونان در تبیین مفهوم سعادت»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی علوم اسلامی، سال پنجم، شماره 20.
محمدرضایی، محمود و قاسم الیاسی، 1387، «سعادت حقیقی از دیدگاه ملاصدرا»، فصلنامه فلسفه و کلام اسلامی آینه معرفت، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، پاییز 1387. حامد آلیمین: پژوهشگر پژوهشکده ادیان و مذاهب. ابراهیم نوری: استادیار دانشگاه سیستان و بلوچستان. فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهشنامه اخلاق 22 پایان متن/
94/04/31 - 02:12
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 125]
صفحات پیشنهادی
سعادت از دیدگاه اندیشمندان - بخش اول مراتب سعادت دنیوی و اخروی
سعادت از دیدگاه اندیشمندان - بخش اولمراتب سعادت دنیوی و اخرویفخر رازی ویژگیها و تقسیمات متعددی برای سعادت برمیشمرد وی گاهی آن را بهجای واژگانی همچون لذت و کمال بهکار میگیرد چکیده فخر رازی ویژگیها و تقسیمات متعددی برای سعادت برمیشمرد وی گاهی آن را بهجای وارزشهای خانوادگی و روشهای تحقق آن از دیدگاه اسلام - بخش دوم و پایانی روابط درون خانواده در سیرة اولیای الهی
ارزشهای خانوادگی و روشهای تحقق آن از دیدگاه اسلام - بخش دوم و پایانیروابط درون خانواده در سیرة اولیای الهیدر منابع اسلامی استفادة فراوان از این روش به منظور ترسیم الگویی برای خانواده مطلوب به چشم میخورد سیرة پیامبران و اهل بیت عصمت و طهارت در خانواده دربردارندة الگوهای خانوادنقد دیدگاه جعلى بودن برخى روایات تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السلام - بخش دوم و پایانی بررسی روایت
نقد دیدگاه جعلى بودن برخى روایات تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السلام - بخش دوم و پایانیبررسی روایت لیله المبیت و همراهى ابوبکر با پیامبر اکرم صبررسى ادلّه اى که علّامه شوشترى براى اثبات مجعول بودن روایات مورد بررسى این تحقیق ـ روایات منقول از تفسیر منسوب به امام حسن عسکرىفلسفه مطالعات انقلاب اسلامی - بخش دوم و پایانی آیندهنگاری مطالعات انقلاب اسلامی
فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی - بخش دوم و پایانیآیندهنگاری مطالعات انقلاب اسلامیانقلاب اسلامی ایران به عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم و انقلابی منحصر به فرد از نظر ریشههای تاریخی خاستگاه نظری و فلسفی و نیز از نظر دامنه و عمق تأثیرگذاری در چهار دهه پس از رخداد آن منشأ تأملات علمینقد و بررسی نظریه اخلاق عرفی - بخش دوم و پایانی نسبت معرفت اخلاقی و معرفت دینی
نقد و بررسی نظریه اخلاق عرفی - بخش دوم و پایانینسبت معرفت اخلاقی و معرفت دینیاخلاق عرفی با محوریت عقل آدمی و تأکید بر استقلال آن صرفاً عقل و نه دین را مرجع نهایی معیارهای اخلاقی و هنجارهای حاکم بر صفات و رفتار آدمی می داند و نسبت معرفت اخلاقی و معرفت دینی عده ای معتقدند معرفتجهانی شدن اقتصاد و نیاز به دکترین مهدویت - بخش دوم و پایانی دکترین عدالت اقتصادی مهدوی
جهانی شدن اقتصاد و نیاز به دکترین مهدویت - بخش دوم و پایانیدکترین عدالت اقتصادی مهدویدکترین عدالت اقتصادی مهدوی با چهار شاخص رشد اقتصادی پایدار کاهش مداوم نابرابری حذف فقر و مصرف حد کفاف شناسایی شده است دکترین عدالت اقتصادی مهدوی دکترین عدالت اقتصادی مهدوی با چهار شاخص رشد اماهیت امید؛ مقایسهای تطبیقی بین اسلام و سایر مکاتب - بخش دوم و پایانی امید مطلوب، صادق و حقیقی
ماهیت امید مقایسهای تطبیقی بین اسلام و سایر مکاتب - بخش دوم و پایانیامید مطلوب صادق و حقیقیاین نوع امید مربوط به اموری است که در جهت رضای الهی و هماهنگ با واقعیت وجودی انسان است و به دو گونه در قرآن مطرح گردیده است امید به آخرت و برخورداری از رحمت الهی و امید به لقای خدا دالزام در آینة آیة «لا اکراه» - بخش دوم و پایانی مشکل گذار از هست ها به بایدها
الزام در آینة آیة لا اکراه - بخش دوم و پایانیمشکل گذار از هست ها به بایدهابرای تربیت دینی مربیان میتوانند از روشهای گوناگونی بهرهگیرند یکی از این روشها الزام است که در آن افراد به پذیرفتن دین افزایش میزان ایمان فراگیری آموزههای دین و انجام دستورهای عملی دین وادار میشوندبایسته هاى تغییر سیاست جمعیتى با تأکید بر نقش رسانه ملى - بخش دوم و پایانی اصلاح نگرش زنان و دختران درباره بد
بایسته هاى تغییر سیاست جمعیتى با تأکید بر نقش رسانه ملى - بخش دوم و پایانیاصلاح نگرش زنان و دختران درباره بدن و زیبایى خودنظام جمهورى اسلامى ایران با گذشت بیش از بیست سال از اجراى سیاست تحدید و کنترل جمعیت با توجه به ملاحظات گوناگون اقتصادى اجتماعى فرهنگى سیاسى و امنیتى اینواکاوی مفهوم «ترس» با تکیه بر نوع ضدارزشی آن در قرآن – بخش دوم و پایانی عامل ترس از قدرت های خودکامه
واکاوی مفهوم ترس با تکیه بر نوع ضدارزشی آن در قرآن – بخش دوم و پایانیعامل ترس از قدرت های خودکامهعامل اصلی این ترس احساس ضعف و زبونی در خویشتن و قدرت و غلبه دشمن است قدرت و توان دشمن هر اندازه که باشد ایستادگی در مقابل او از شاخصه های مهم کسی است که خوف از خدا دارد بخش دومجذاب ترین موضوع حوزه فلسفه - بخش دوم و پایانی رابطه شأن و ذى شأن
جذاب ترین موضوع حوزه فلسفه - بخش دوم و پایانیرابطه شأن و ذى شأنابن سینا رابطه جوهر و اعراضش را رابطه علت و معلول مى داند و به دوئیت وجودى جوهر و عرض قایل است درحالى که در تعابیر ملّاصدرا علاوه بر رابطه علیت دو نوع رابطه دیگر نیز بین جوهر و عرض طرح مى شود  فرصتها و چالشهاى جمعیتى بر روى شهرها با تأکید بر توسعه پایدار شهرى - بخش دوم و پایانی فرصت ها و چالش هاى جمع
فرصتها و چالشهاى جمعیتى بر روى شهرها با تأکید بر توسعه پایدار شهرى - بخش دوم و پایانیفرصت ها و چالش هاى جمعیت بر شهرهاجمعیت ایران با روند کنونى در سال هاى آتى به سمت کشورى پیر و سالخورده تبدیل خواهد شد که مشکلات عدیده اى ازجمله پیرى جمعیت کمبود نیروى جوان و فعال کاهش تولید کنظریۀ عرفانی اخلاق - بخش دوم و پایانی عشق آسمانی و هوس زمینی
نظریۀ عرفانی اخلاق - بخش دوم و پایانیعشق آسمانی و هوس زمینیاخلاق و عرفان دو مطلوب متعالی برای انسان هستند ازاین رو تأمل در نسبت عرفان و اخلاق هم برای عرفان پژوهان و هم برای پژوهشگران اخلاق اهمیت دارد نظریۀ مختار بنا بر آنچه گفتیم آگاهی عرفانی انحلال فردیت نمی تواند منشأ ارزشسکولاریزاسیون خانواده و تأثیر آن در کاهش جمعیت - بخش دوم و پایانی برهنگى و گسترش فحشا و کاهش نرخ جمعیت
سکولاریزاسیون خانواده و تأثیر آن در کاهش جمعیت - بخش دوم و پایانیبرهنگى و گسترش فحشا و کاهش نرخ جمعیتبه محض آنکه هر یک از اعضاى خانواده سکولار بفهمند در بى حیایى چه لذت هاى دنیایى پیدا و پنهانى وجود دارد هیچ مانعى نمى تواند آنها را از کسب حداکثرى آنها منصرف گرداند و این خود منجرتاملی در روایت های علایم ظهور - بخش دوم و پایانی اخباری که پیش گویی حوادث آینده است
تاملی در روایت های علایم ظهور - بخش دوم و پایانیاخباری که پیش گویی حوادث آینده استیکی از مهم ترین علا مت ها که در شمار نشانه های حتمی ذکر شده و نزدیک ترین آن ها به ظهور به شمار می رود صدایی است که از آسمان شنیده خواهد شد برخی سفیانی را فرد خاصی نمی دانند بلکه احتمال میمنزلت آب و تضمین منابع آبی برای توسعه از منظر آیات قرآن - بخش دوم و پایانی دانش هیدرولوژی یا آبشناسی
منزلت آب و تضمین منابع آبی برای توسعه از منظر آیات قرآن - بخش دوم و پایانیدانش هیدرولوژی یا آبشناسیآب از نگاه قرآن افزون بر ابزار قدرت وسیله تنبه نیز بوده است چنانکه امروزه آمار تلفات ناشی از سیل از زلزله بیشتر است وضعیت آب در جهان اگر کسی از فضا به زمین نگاه کند آنعوامل و مراحل تکوّن رفتار اخلاقی در اسلام - بخش دوم و پایانی انسان موجودی ناشناخته
عوامل و مراحل تکوّن رفتار اخلاقی در اسلام - بخش دوم و پایانیانسان موجودی ناشناختهپیچیدگی نفس و تنوع موقعیت ها نیازها علایق عوامل روش ها مصداق ها و رفتار انسانی چنان گسترده و در بسیاری موارد ناپیداست که پرداختن به موضوع تکون رفتار را راسخ تر می کند نفس انسان و ابعاد آن نف-
گوناگون
پربازدیدترینها