تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831314277




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سعادت از دیدگاه اندیشمندان - بخش اول مراتب سعادت دنیوی و اخروی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سعادت از دیدگاه اندیشمندان - بخش اول
مراتب سعادت دنیوی و اخروی
فخر رازی ویژگی‌ها و تقسیمات متعددی برای سعادت برمی‌شمرد. وی گاهی آن را به‌جای واژگانی همچون لذت و کمال به‌کار می‌گیرد.

خبرگزاری فارس: مراتب سعادت دنیوی و اخروی



چکیده فخر رازی ویژگی‌ها و تقسیمات متعددی برای سعادت برمی‌شمرد. وی گاهی آن را به‌جای واژگانی همچون لذت و کمال به‌کار می‌گیرد. از نظر او، مفاهیمی همچون سعادت، کمال و لذت به دلیل بداهت و انتزاعی و غیرماهوی بودن، قابل تعریف به حدّ یا رسم نمی‌باشند. از آنجا که لذت و کمال رابطه تنگاتنگی با سعادت دارند، ازاین‌رو بهره‌گیری از مفاهیم فوق می‌تواند مفید باشد. فخر سعادت را امری دارای مراتب و درجات و تشکیک‌پذیر و نیز دارای اقسامی همچون: نفسانی (روحانی)، بدنی و خارجی می‌داند. او سعادت دنیوی را به کمال رسیدن نفس ناطقه در قوای عملی و نظری و رسیدن به مقام عبودیّت عارفانه الهی می‌داند. برترین درجه سعادت در نگاه او، دیدار حق در آخرت است که موجب رستگاری اخروی و ابدی می‌شود. از نظر ایشان برترین درجه سعات فقط در آخرت محقق می‌گردد. واژگان کلیدی سعادت، لذت، کمال، فخررازی، سعات قصوا. طرح مسئله سعادت به‌عنوان یکی از اهداف آفرینش انسان مورد بحث بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران علوم و معارف اسلامی و بلکه تمام علوم دینی بوده است. دانش‌های فقه، فلسفه، کلام، اخلاق، تفسیر قرآن کریم، فلسفه اخلاق، فلسفه دین و بسیاری دیگر از معارف بشری به‌نوعی به مسئله سعادت توجه نموده‌اند. سقراط، افلاطون، ارسطو، فارابی، زکریای رازی، ابن‌سینا، سهروردی و بسیاری دیگر از حکما سعادت را مطلوب ذاتی انسان دانسته‌اند. (گل‌محمدی، 1389: 26 ـ 21) فخر رازی همانند بسیاری از اندیشمندان متقدم خود، سعادت را مهم‌ترین هدف انسان در زندگی و بلکه مهم‌ترین هدف آفرینش او می‌داند. وی در مواردی میان سعادت و لذت تفاوتی قائل نمی‌شود و معتقد است سعادت و لذت ذاتاً مطلوب انسان هستند. به نظر او، هرچند انسان در دنیا به بسیاری از لذات مادی دسترسی پیدا می‌کند، هرگز طعم سعادت قصوای اخروی را نمی‌چشد. وی همچنان‌که سعادت را مطلوب بالذات می‌داند، گاهی لذت را نیز مطلوب بالذات می‌شمارد که البته در چنین اطلاقاتی، مراد او از لذّت همان سعادت اخروی است. رازی از غایت دنیوی گاهی با واژه «سعادت» و گاهی با واژه «لذت» یاد می‌نماید. او هم سعادت را کمال می‌داند و هم لذت را. (زرکان، 1963: 589) سعادت برتر در دنیا، کمال قوای نفس ناطقه در سایه معرفت حق‌تعالی و بندگی اوست و سعادت قصوا که در واقع پاداش و ثواب اخروی نفس شمرده می‌شود، رؤیت و نظر به وجه باری‌تعالی است که فقط در آخرت محقق می‌گردد. رازی می‌گوید: کمال قوه نظریِ نفس ناطقه، نیل به معرفت خدا و حبّ و عبادت و طاعت اوست و شرط رسیدن به آن نیز معرفت به خدا است. (رازی، 1401: 17 / 188) کمال قوه عملی نفس، حاصل شدن ملکه‌ای برای نفس ناطقه است که به سبب آن انسان بر انجام تمام اعمال پسندیده، توانا می‌شود و از لذات بدنی متنفر گشته، به لذات روحانی واقعی راغب می‌گردد. (زرکان، 1963: 590) به‌دنبال معرفت او، شوق به معشوق حاصل می‌گردد، که به دو گونه رخ می‌دهد: یکی اینکه معشوق رخ بنماید و غایب شود که در این حالت، عاشق به استکمال خیال خود به رؤیت معشوق اشتیاق پیدا می‌کند. دوم اینکه محبوب را ببیند، ولی موی و محاسنش را هرگز که در این حالت، عاشق خواستار جنبه‌های پنهان معشوق است. هر دو وجه مذکور در مورد خداوند متصور و بلکه برای بندگان عارف ضروری است.  آنچه از امور الهی در دنیا بر بندگان عارف و عاشق او آشکار شود، گرچه در اوج وضوح باشد، در دام شوائب خیال است؛ زیرا دنیا هرگز عاری از خیال و تشبیه و تجسیم نیست. ازاین‌رو دنیا ظرفیت تحقق سعادت حقیقی را ندارد و گرچه چنین مدرَکات و شهوداتی از معارف روحانی می‌باشد، تجلّی تام و کامل خداوند و رؤیت او جز در آخرت ممکن نیست. (رازی، 1401: 4 / 229) در این مقاله به تبیین و تحلیل چیستی سعادت و انواع و مراتب و راه‌های رسیدن به آن براساس دیدگاه فخررازی پرداخته شده است. مفهومشناسی 1. معنای لغوی سعادت از ماده «سعد» و در مقابل شقاوت است. ابن‌فارس می‌گوید: واژه سعد در اصل بر نیکی و سرور دلالت دارد و برخلافِ نحس می‌باشد. پس سعد به معنای خوبی در امور است. (ابن‌فارس، 1404: 3 / 57) در لسان العرب نیز همان معنا و مضمون آمده است: سعد به‌معنای نیکویی و نقیض نحس می‌باشد و سعادت خلاف شقاوت است؛ چنان‌که گفته می‌شود: روز سعد (نیک) و روز نحس (بد) و اسعاد نیز به معنای کمک کردن و مساعدت و یاری نمودن می‌باشد. (ابن‌منظور، 1414: 3 / 212) 2. معنای اصطلاحی پی بردن به حقیقت سعادت، همانند بسیاری از مفاهم دیگری که در قرآن به کار رفته است، از طریق دریافت معنای لغوی آن امکان‌پذیر نمی‌باشد؛ بلکه باید به کاربردهای آن در جملات گوناگون توجه نمود؛ چنان‌که برخی محققان به چگونگی روش استخراج معنای این‌گونه مفاهیم پرداخته‌اند. (ایزوتسو، 1388: 27) در باب تعریف اصطلاحی واژه سعادت اتفاق‌نظر وجود ندارد؛ زیرا براساس جهان‌بینی‌ها، تعاریف متفاوتی از آن ارائه شده است. (گل‌محمدی، 1389: 20) به‌طورکلی می‌توان گفت کارها و رفتارهای سعادتمندانه، اموری هستند که انسان را به کمال مطلوب نزدیک کنند و یا به آن برسانند. بر این اساس، سعادتمند کسی است که به کمال واقعی نزدیک شده یا رسیده باشد. با تأمل در سخنان پژوهشگران علوم دینی جهان اسلام می‌توان گفت همه آنان ایمان و عبودیت الهی را شرط اصلی سعادت برتر و نیز کفر و عناد را عامل اصلی شقاوت دانسته‌اند. این دیدگاه برگرفته از آیات قرآن کریم و روایات می‌باشد. (محمدرضایی و الیاسی، 1387: 87 ـ 85) هرچند رازی از سعادت و مقابل آن شقاوت، تعریفی منطقی ارایه نمی‌نماید، از توضیح وی درباره سعید و شقی می‌توان به ‌منظور او در این مسئله پی برد. وی سعید را کسی می‌داند که در آخرت اهل ثواب و پاداش است. در مقابل آن، شقی کسی است که اهل عقاب و کیفر باشد. (رازی، 1401: 18 / 62) در جایی دیگر، او شقاوت را به «سوء العاقبة» و در مقابل، سعادت را به «حسن العاقبة» تعریف می‌نماید. (همان: 23 / 125) چنان‌که روشن است، معیار او در سعادت و شقاوت همان ملاک بقیه متکلمان، فلاسفه، مفسران، عرفا و دانشمندان علم اخلاق در جهان اسلام است. (گل‌محمدی، 1389: 31 ـ 25) در سخنان فخر رازی میان مفهوم سعادت و لذت نوعی مقارنت دیده می‌شود. لذت در میان فیلسوفان مسلمان تعریف روشنی ندارد و آنان لذت را دارای اقسامی می‌دانند که تن دادن به برخی و پرهیز از برخی دیگر ضروری می‌باشد. ابن‌سینا لذت را ادراک چیزی می‌داند که کمال و خیر است و به همین سبب ملائم با نفس می‌باشد. مقابل آن «اَلَم» عبارت است از ادراک چیزی که بد و دردآور باشد که به همین جهت ناملائم (ناسازگار) با نفس است. (ابن‌سینا، 1363: 2 / 417) شهاب‌الدین سهروردی لذت را ادراک ملائم با طبع انسان و الم را خلاف آن می‌داند. (سهروردی، 1373: 223) رازی در کتاب المباحث المشرقیه نخست به نقل سخن زکریای رازی در این باب و ردّ کلی آن و سپس به نقد و بررسی دیدگاه ابن‌سینا می‌پردازد. وی سخن ابن‌سینا را که لذت را ادراک ملائم با طبیعت شیء و ادراک ملائم را همان کمال ویژه شیء و اَلَم را مقابل آن می‌داند، نمی‌پذیرد و می‌گوید: حق این است که لذّت و الم بی‌نیاز از تعریف هستند؛ زیرا همان‌گونه که تصدیقات اکتسابی، ناگزیر باید به تصدیقات بدیهی منتهی بشوند، تصورات اکتسابی نیز باید به تصور بدیهی ختم گردند و همان‌گونه که قضایای حسی در اثبات صدقشان بی‌نیاز از برهان هستند ـ همانند علم انسان به درد و لذتش ‌ـ تصورات حسی نیز این‌گونه‌اند. بنابراین حق این است که لذّت و الم بی‌نیاز از تعریف می‌باشند. (رازی، 1343ق: 1 / 388) وی در شرح الاشارات پس از نقد دیدگاه ابن‌سینا می‌گوید: «... حق این است که ماهیت لذت و الم، بدیهی و بلکه از بدیهی‌ترین بدیهیات و بی‌نیاز از تعریف هستند.» (رازی، 1408، 2 / 89) او در برخی جاها لذت را همانند کمال و سعادت، مطلوب بالذات می‌داند و هیچ مغایرتی بین مطلوب بالذات بودن و کمال نمی‌بیند. (همو، 1401: 4 / 227) جایگاه سعادت در نظام فکری فخررازی در اندیشه کلامی و اخلاقی فخر رازی «سعادت» به‌عنوان یکی از اهداف آفرینش انسان شناخته می‌شود. وی همانند بسیاری از صاحب‌نظران علوم و معارف اسلامی، برای آفرینش انسان اهداف و غایاتی مطرح می‌نماید که رسیدن به سعادت، غایت قصوا می‌باشد. برخی از اهداف آفرینش انسان که از دیدگاه فخر ارتباط بیشتری با سعادت دارد، عبارتند از: 1. عبادت خدای متعال؛ «و ما خلقت الجن و الانس الّا لیعبدون» (ذاریات / 56) انسان دارای قوای گوناگون نفسانی است که گاهی با یکدیگر تعارض پیدا می‌کنند. هرچند تربیت قوای مذکور بی‌نیاز از به‌کارگیری یافته‌های اخلاق، روان‌شناسی، علوم تربیتی و غیره نمی‌باشد، همه داده‌های علوم مذکور در سایه باور به وجود خدا و عبادت و اطاعت او به نحو بهتری به ثمر خواهد نشست. رازی می‌گوید هدایت و کنترل قوای نفس و استخدام صحیح آنها شرط رسیدن به سعادت است و عدم کنترل کامل آنها سرچشمه بسیاری از شرارت‌ها خواهد بود. بهترین راه سازماندهی امیال و قوای نفس به‌منظور نیل به مدارج عالی کمال و سعادت، دستیابی به معارف و عقاید صحیح الهی و اخلاقِ فاضله می‌باشد که با عبادت و عبودیت الهی می‌توان نفس را آماده پذیرش آنها نمود. (رازی، 1401: 28 / 231) او می‌گوید عبادت حقیقی، خود مرتبه‌ای از سعادت یا حداقل شرط لازم وصول به آن می‌باشد. (همان: 1 / 189) 2. جانشینی خدا در زمین (خلیفة‌اللهی)؛ «و یستخلفکم فی الأرض فینظر کیف تعملون» (اعراف / 129) این مهم جز با تطهیر و تهذیب نفس و طاعت و بندگی خدا به اندازه توان بشری ممکن نیست. 3. عمران و آبادانی زمین؛ «... واستعمرکم فیها ...» (هود / 61) بهره‌مندی از مواهب دنیوی به‌منظور تأمین معاش و استفاده درست از نعمات الهی و قدردانی از او می‌باشد که خود بیانگر ضرورت بهره‌گیری از لذات دنیوی و مادی است. 4. رسیدن به رحمت و سعادت جاویدان؛ رازی رسیدن به رحمت الهی و سعادت برین را لازمه صفات «حکیم» و «رحیم» بودنِ خداوند می‌داند، وگرنه لازم می‌آید آفرینش امری بیهوده یا جهت رسیدن به شرّ باشد. (رازی، 1401: 7 / 224) چیستی سعادت برتر و ظرف تحقق آن فخر می‌گوید کمالِ سعادت در آن است که انسان به درجه‌ای از معرفت و کمال نفسانی برسد که اشیا و اموری را دوست داشته باشد و به این دوستی افتخار کند. (همان: 211) به اعتقاد وی گاهی انسان به چیزهایی محبت می‌ورزد، درحالی‌که دوست دارد به آنها علاقه‌مند نمی‌بود، مثل مؤمنی که به اقتضای طبیعتش به‌سوی برخی محرّمات کشیده می‌شود، ولی در درونش می‌گوید ای کاش به آنها رغبت و محبتی نمی‌داشت. کمالِ سعادتِ فرد در حالتی است که چیزهایی را دوست داشته باشد و آن دوستی (دوستی شیء) را نیز دوست داشته باشد. قاعده فوق در زمینه بدی‌ها نیز صادق است؛ یعنی چه‌بسا فردی خواهان شهوات بشود و به انس و اشتیاق خود نسبت به آنها خشنود باشد، چنان‌که خداوند متعال می‌گوید: «زیّن للناس حبّ الشهوات.» (آل‌عمران / 14) این آیه بیانگر سه چیز است: 1. اشتیاق به خواهش‌های نفسانی، 2. دوستی این اشتیاق، 3. فضیلت و پسندیده دانستن چنین خواهش‌هایی. هرگاه سه امر فوق در یک چیز جمع شوند، آن‌را غایت قصوا قرار می‌دهند. (همان) رازی سعادت برین (قصوا) را رؤیت حق‌تعالی می‌داند که فقط در آخرت محقق می‌گردد و می‌گوید برترین سعادت دنیوی، تکمیل قوه نظری نفس می‌باشد و کمال آن نیز رسیدن به مقام معرفت الهی است. ثوابِ اخرویِ تلاش و کمالِ مذکور نیز رؤیت حق‌تعالی در آخرت و نظر به «وجه باری‌تعالی» خواهد بود. (همان: 24 / 221) وی می‌گوید دنیا به‌دلیل محدودیت‌های خاص خود که ناشی از ویژگی‌های ذاتی آن است، ظرفیت تحقق سعادت قصوای انسان را ندارد. ازاین‌رو خداوند متعال معاد را به صورت جسمانی و روحانی قرار داده تا تمام جنبه‌های وجودی انسان (جسم و روح) به سعادت متناسب خود برسند؛ از جمله وی در کتاب الاربعین فی اصول الدین می‌گوید: یکی از دلایلی که برخی قائل به معاد جسمانی و روحانی شده‌اند، این است که خواستار جمع میان حکمت و شریعت بوده‌اند و در نتیجه گفته‌اند عقل حکم می‌کند که سعادت ارواح در گرو شناخت خدا و محبت به او و سعادت جسم نیز در گرو درک محسوسات ‌باشد. جمع بین این دو لذت و سعادت در زندگی دنیوی غیرممکن است؛ زیرا هرگاه انسان غرق در انوار غیبی باشد، از لذایذ روحانی محروم می‌گردد. معذوریت جمع میان این دو لذت در دنیا به سبب ضعف ارواح در زندگی دنیوی است و زمانی که ارواح از قید دنیا آزاد می‌گردند و به عالم قدس راه پیدا می‌کنند، کامل خواهند شد و توانایی درک هر دو دسته لذات به تمام و کمال را خواهند یافت. بی‌تردید این بالاترین مرتبه سعادت و لذت است. (رازی، 1986 ب: 71) وی در جایی دیگر پس از اثبات و توضیح اینکه هدف از آفرینش انسان رسیدن به سعادت می‌باشد، می‌گوید ظرف تحقق سعادت قصوا آخرت است، نه دنیا؛ زیرا دنیا سرشار از شرور و آفات و امور ترس‌آور است و ظرفیت تحقق سعادت حقیقی را ندارد. (همو، 1987، 7: 224) سعادت از نظر عامه مردم فخر می‌گوید ملاک و معیار عامه مردم جهت داوری درباره سعادت، ظاهر امور است و هر چیزی که برایشان بالفعل لذت‌بخش و سودآور باشد، محبوب و مطلوب بالذات آنها می‌شود. امور لذت‌بخش دو دسته هستند: جسمانی و روحانی. قسم اول در تمام انسان‌ها از ابتدای زندگی وجود دارد؛ ولی قسم دوم در شمار اندکی از انسان‌ها در بدو امر پیدا می‌شود. ازاین‌رو انس به لذّات جسمانی همچون ملکه‌ای است که در نفس راسخ گردیده است؛ درحالی‌که انس به لذات روحانی همچون حالت گذرایی است که با کمترین آسیبی از بین می‌رود. بنابراین در توده مردم، میل شدیدی به لذات جسمانی وجود دارد؛ درحالی‌که میل به لذات روحانی به‌ندرت در یک فرد پیدا می‌شود و حتی در همان مورد نادر نیز تنها گاهی اوقات وجود پیدا می‌کند. (همو، 1401: 7 / 211) وی در جایی دیگر می‌گوید دلیل اینکه بیشتر مردم به لذات حسی و مادی دلخوش گشته‌اند، این است که این دسته از لذات نقد و حاضر می‌باشد؛ برخلاف لذّات عقلی که هم صعب‌الوصول و هم نسیه هستند: «روح آدمی را بدین عالم، فرستادند تا از این عالم، زاد معرفت حق و محبت حق و طاعت حق بردارد. پس برای مصالح و مهمات روح او، این پنج حس و این خیال و وهم و شهوت و غضب با او همراه کردند؛ لکن حس و خیال، نصیب خود را در این عالم به نقد درمی‌یابند و اما عقل نصیب خود بعدالموت یابد. پس لذت حسی نقد است و لذت عقلی نسیه و روی از نقد برگردانیدن و به نسیه راضی شدن سخت و دشوار است. از این است که بیشتر خلق به لذات حسی مشغول شده‌اند و از سعادت نفسانی اعراض کرده.» (همو، 1381: 46) مراتب سعادت 1. مراتب سعادت دنیوی چنان‌که گذشت، فخر سعادت را کمال نفس ناطقه می‌داند. از آنجا که وی نفس را دارای دو قوه اصلی (نظری و عملی) می‌داند، بنابراین سعادت انسان عبارت است از کمال قوای نظری و عملی نفس ناطقه او. کمال قوه عملی نفس عبارت است از حاصل شدن ملکه‌ای برای نفس ناطقه که به سبب آن انسان بر انجام تمام اعمال شایسته توانمند شود و از لذات بدنی متنفر گشته، به لذات روحانی واقعی راغب گردد. (زرکان، 1963: 590) رازی در مقام توضیح و تکمیل مطلب فوق می‌گوید عقول بشری و شرایع الهی، لبّ سعادت را دو چیز می‌دانند: «تعظیم امر خداوند» و «شفقت بر خلق او»؛ زیرا موجودات از دو صورت خارج نمی‌باشند: خالق و مخلوق. کمال سعادت در تعامل با خالق این است که به جامعیت او به تمام صفات جلال و جمال اقرار گردد. به‌علاوه نشان دادن عملیِ این اصل که نهایت عظمت او را باور داریم. به عبارت دیگر، منظور از تعظیم امر الهی دو چیز است: اقرار به عظمت او و عمل بر وفق این باور و کمالِ سعادت در تعامل با مخلوقات عبارت است از تلاش جهت رفع بدی از آنها و رساندن آنها به خیر و نیکی و این همان شفقت بر خلق خدا است. (رازی، 1401: 27 / 86) کمال قوه نظری نفس ناطقه نیز حبّ و عبادت و طاعت خداست و شرط رسیدن به آن نیز معرفت او می‌باشد. (همان: 17 / 188) با تأمل در سخنان رازی در باب مراتب سعادت با چند تقسیم مواجه می‌شویم که همه آنها در نهایت به یک امر (کمال نفس) برمی‌گردد. تقسیم اول: او سعادت را دارای دو مرتبه می‌داند: تامّ و فوق تام. تام مرتبه‌ای است که نفس حامل و واجد صفات کمال، آن‌گونه که شایسته اوست، بشود و فوق تامّ نیز مرتبه‌ای است که به دستگیری و تکمیل نفوس ناقص بپردازد. (همان: 108) وی بر همین اساس، انسان‌ها را دارای سه مرتبه می‌داند: 1. مقصران؛ این پایین‌ترین مرتبه انسان‌ها بوده، عامه مردم را دربر می‌گیرد. 2. کاملان غیرمکمّل؛ مرتبه‌ای از انسان‌ها که در زمان خودشان از همه کامل‌تر بوده‌اند و به کمال نفس خود می‌پردازند و تکمیل و اصلاح سایر نفوس برعهده آنها نمی‌باشد. وی «قطب عالم» در عرف صوفیه، «ولیّ» در اصطلاح اهل سنّت و «امام معصوم» در اصطلاح شیعه امامیّه را در این مرتبه قرار می‌دهد. (1) 3. کاملان مکمّل؛ این گروه برترین و بالاترین مرتبه انسان‌ها می‌باشند که قوای نظری و عملی نفوسشان به کمال رسیده است و به اصلاح و تکمیل بقیه انسان‌ها نیز می‌پردازند. این گروه همان پیامبرانند که وظیفه راهنمایی و رهبری و هدایت سایر مردم را عهده‌دار می‌باشند. این گروه قادر به دخل و تصرف در ماده و خلق معجزه هستند. رازی می‌گوید این گروه دارای چهار صفت اصلی هستند که در سوره «عصر» آمده است: 1. کمال قوه نظری: « ... الذین آمنوا ... .» 2. کمال قوه علمی: «و عملوا الصالحات.» 3. تلاش برای تکمیل قوه نظری دیگران: «و تواصوا بالحق.» 4. تلاش برای تکمیل قوه عملی دیگران: «و تواصوا بالصبر.» (رازی، 1987: 8 / 113) تقسیم دوم: وی در جایی دیگر در باب مراتب سعادت، طی یک تقسیم‌بندی نسبتاً جامع و کلی می‌گوید: سعادت بر سه قسم است: نفسانی، بدنی و خارجی: 1. سعادات نفسانی خود دو گونه است: الف) کمال قوه نظری و آن عبارت است از اموری که موجب کمال بُعد نظری نفس می‌شود، مثل ذکاوت تامّ، حدس قوی و معرفت کامل. ب) کمال قوه عملی که آن عبارت است از کمال نفس به سبب اخلاق فاضله، همانند عفت که حد وسط خمود و فجور می‌باشد و شجاعت که حد وسط تهور (بی‌باکی) و جبن (ترس) است. مجموع این حالات را «عدالت» می‌گویند. 2. سعادات بدنی؛ همانند تندرستی و زیبایی [ظاهری] و طول عمر توأم با لذت و بهجت. 3. سعادات خارجی؛ مانند زیاد بودن فرزندان صالح، زیاد بودن قوم و قبیله و دوستان و یاران، ریاست تام، نفوذ کلام، محبوبیت عمومی و حسن خلق. (رازی، 1401: 10 / 82) تقسیم سوم: سعادت دارای چهار مرتبه است: نفسانی، بدنی، صفات بدنی متصل به آن‌ ـ که لازم آن نیستند ـ و امور منفصل از بدن. (همان: 19 / 226) او در مقام توضیح مراتب چهارگانه فوق می‌گوید: مرتبه اول (سعادات نفسانی) همان کمالات نفس ناطقه است. نفس دارای دو قوّه می‌باشد: یکی استعداد پذیرش صور موجوداتی که از عالم غیب افاضه می‌شود که آن را قوه نظری نفس می‌گویند و سعادت آن در تحصیل معارف است. برترین و باشکوه‌ترین معارف، همان معارف توحیدی است؛ چنان‌که خداوند متعال می‌گوید: «اَن انذروا أنّه لا اله إلّا اَنا.» (نحل / 2) قوه دیگر نفس همان استعداد دخل و تصرف در امور دنیا است که آن قوه عملی نفس نامیده می‌شود. سعادت این قوه در گرو انجام کارهای شایسته (اعمال صالح) است و برترین اعمال صالح همان عبودیّت خداوند متعال می‌باشد و «فاتّقون» [در آیه شریفه فوق (نحل / 2)] اشاره به همین معنا دارد و از آنجا که قوه نظری اشرف از قوه عملی است، خداوند متعال آن را مقدّم آورده است؛ یعنی کمالات قوه نظری (لا إله الّا انا) بر کمالات قوه عملی (فاتّقون) مقدّم گردیده است. مرتبه دوم (سعادات بدنی) بر دو قسم است: تندرستی و کمال قوای حیوانی، یعنی قوای هفده‌گانه بدنی. مرتبه سوم نیز عبارت است از سعاداتی که به ویژگی‌های عارضی بدن (مقابل ذاتی) برمی‌گردد و دو نوع می‌باشد: سعادت اصول و فروع؛ یعنی کمالِ احوالِ اجداد (آباء) و کمالِ حالِ فرزندان. مرتبه چهارم که پائین‌ترین مراتب سعادت می‌باشد، به وسیله امور منفصل (خارج از بدن) حاصل می‌گردد و عبارت است از مال و جاه (دارایی و مقام). (رازی، 1401: 228 ـ 227) اگر در تقسیمات سه‌گانه رازی درباره سعادت تأمل کنیم، درمی‌یابیم که تفاوت آنها تنها به اجمال و تفصیل است؛ چنان‌که این مدعا مورد پذیرش برخی از پژوهشگران اندیشه‌های وی نیز می‌باشد. (زرکان، 1963: 591) 2. مراتب سعادت اخروی رازی کمالِ نفوس را در گرو قوای نظری و عملی آنها می‌داند و معتقد است درجات سعادت و شقاوت نفوس نیز تابع میزان وصول آنها به درجات کمال می‌باشد. ازاین‌رو می‌گوید هرگاه نفوس ناطقه را به اعتبار قوای نظری و عملی آنان در نظر می‌گیریم، شش حالت قابل تصور می‌باشد: براساس قوه نظری، نفوس سه دسته‌اند: واجد عقاید حقّ، واجد عقاید باطل و فاقد هرگونه عقیده‌ای. براساس قوه عملی نیز آنها سه دسته می‌باشند: خیر، شریر و هیچ‌کدام. گروه اول (نفوس دارای باورهای حق) به سبب اتصال به مبادی عالی قدسی، سعادتمند خواهند بود. البته میزان بهره‌مندی آنها از سعادت تابع شرافت آنهاست و بدیهی است که افراد تحت شمول این گروه، خود دارای مراتب می‌باشند. گروه دوم، نقوسی هستند که به کمالات معشوقشان توجه دارند و مشتاق تحصیل آنها نیز می‌باشند؛ ولی هرگز جهت به دست آوردنِ کمالاتِ موردنظر اقدام نمی‌کنند. این دسته پس از مفارقت، گرفتار دردِ هجران کمالات و جمالات معشوق می‌شوند؛ دردی که شدیدتر از آتش است. گروه سوم (نفوس بُلَه) آنهایی هستند که فاقد قوه اشتیاق به کمال معشوق می‌باشند که اگر هنگام مفارقت از بدن فاقد هیئت پست باشند، در جوار رحمت حق قرار می‌گیرند؛ ولی اگر واجد هیئت مذکور باشند، گرفتار عذاب خواهند شد. برخی دیگر گفته‌اند این دسته از نفوس اگر هنگام مفارقت از بدن، پاکیزه (زکیّ) و دارای تصوراتی از نعمت‌ها و پاداش‌های اُخروی (حور، قصر و ...) باشند ـ در صورت نبودِ علمی که موجب سعادتشان شود و یا جهلی که باعث شقاوت آنها گردد ـ براساس همان تصورات قوه خیال، به سعادت دست می‌یابند و ابزار خیال آنان جِرمی از اجرام فلکی خواهد بود. گروه چهارم، نفوسی هستند که در دنیا به مقام تجرّد رسیده و از هرگونه علاقه‌ای به بدن خالی گردیده‌اند و بدون شک بعد از مفارقت از بدن، عذاب فراق ندارند. گروه پنجم، نفوسی هستند که حبّ و علاقه شدیدی به بدن دارند و پس از مفارقت از بدن، مدتی به سبب مفارقت عذاب می‌کشند، سپس محبت مذکور فروکش کرده، عذابشان پایان می‌پذیرد. گروه ششم نیز آن دسته از نفوس هستند که تهی از عقاید صادق و کاذب و به‌دور از اعمال نیک و بد می‌باشند. این دسته از جهت خالی بودن از تمام معارف همانند نفوس هیولایی هستند حکما در مورد تکلیف این گروه پس از مفارقت چیزی نگفته‌اند. رازی در این باب فرض‌های متعددی را مطرح می‌کند؛ ولی همه را از باب احتمال و از سر ظنّ می‌گوید، نه براساس برهان و دلیل و از سر قطع و یقین. (رازی، 1343ق: 2 / 433 ـ 432) وی در جایی دیگر، نفوس بشری را از برترین مقام سعادت تا پائین‌ترین درجه شقاوت به ترتیب این‌گونه طبقه‌بندی می‌کند: یک. مراتب سعادت و شقاوت نفوس براساس قوه نظری 1. مقرّبون یا کسانی که به سبب بهره‌مندی از براهین یقینی به معرفت باری‌تعالی و اسما و صفات و افعال او نائل شده‌اند. این گروه متوجه عالم الهی و غرق در انوار صمدی و معارف الهی هستند. وی آیات شریفه «السابقون السابقون أولئک المقرّبون» (واقعه / 11 ـ 10) را وصف حال این گروه می‌داند. «فأمّا ان کان من المقرّبین، فروحٌ و ریحان و جنة نعیم» (واقعه 89 – 88) 2. اصحاب یمین یا کسانی که دارای باورهای راسخی همچون مقرّبان می‌باشند؛ لیکن باورهایشان تقلیدی است. نفوس این گروه گاهی بر اثر توجه با عالم قدسی و خضوع و عبودیّت، ترقی پیدا می‌کند و گاهی به سبب متوجه شدن به امورات بدن، تنزل پیدا می‌یابد. 3. اصحاب سلامت یا کسانی که نفوس آنها خالی از عقاید حق و باطل است و خود دو گروه می‌باشند: اول: نفوس سالمی که بر همان فطرت نخستین خود باقی مانده‌اند و امور زمینی، آنها را مکدّر نساخته است. این گروه هرگاه ندای روحانی بشنوند، سبب آن‌را نمی‌دانند؛ ولی از آن لذّت می‌برند و در حیرت می‌مانند. دوم: بُلها یا کسانی هستند که اگر ارواحشان از بدن آنها مفارقت کند، به سعادت می‌رسند. این گروه استعداد رسیدن به عرفا را دارند. 4. اصحاب شمال یا اشقیا که به سبب داشتن باورهای باطل و عناد و لجاجت با حق به دَرَک واصل می‌شوند. دو. مراتب سعادت و شقاوت نفوس براساس قوه عملی 1. دارندگان اخلاق فاضله (سعادتمندان)؛ 2. فاقدان اخلاق فاضله و فاسده (اهل سلامت)؛ 3. دارندگان اخلاقیات پست. (رازی، 1408: 2 / 96؛ همو، 1986 الف: 185) البته رازی تقسیمات دیگری نیز در باب مراتب نفوس و سعادت و شقاوت آنها انجام داده است. قدر مسلّم آن است که این تقسیمات نه جامع می‌باشند و نه مانع و حق این است که همان‌طور که خود وی می‌گوید، مراتب سعادت و شقاوت در آخرت تابع مراتب معرفت و عبودیّت و درجات خلوص و کمال دنیوی آنهاست و همچنان‌که درجات توجه به خدا و روی گردانیدن از غیر و تمرکز بر عبودیت الهی نامتناهی است، مراتب سعادت اخروی نیز نامحدود می‌باشد. (همو، 1401: 17 / 190)   پی نوشت: [1]. ذکر این نکته لازم است که از دیدگاه اهل تشیع، امامان معصوم در مرتبه سوم (کاملان مکمّل) قرار می‌گیرند؛ درحالی‌که رازی آنها را در مرتبه دوم می‌داند.   منابع و مآخذ قرآن کریم.
ابن‌سینا، 1363، اشارات و تنبیهات، ترجمه و شرح حسن ملکشاهی، تهران، سروش.
ابن‌فارس، احمد، 1404 ق، معجم مقاییس اللّغة، هارون عبدالسلام محمد، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.
ابن‌منظور، محمد بن مکرم، 1414 ق، لسان العرب، جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دار الفکر، چ 3.
ایزوتسو، توشیهیکو، 1388، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، فرزان، چ 2.
رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1343 ق، المباحث المشرقیة فی الالهیات و الطبیعیات، حیدرآباد، الهند، مطبعة مجلس دائرة المعارف النظامیّة، الطبعة الاولی.
ـــــــــــــــ ، 1383، چهارده رساله، ترجمه و تصحیح و مقدمه سید محمدباقر سبزواری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چ 2.
ـــــــــــــــــ ، 1401 ق، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، 32 جلدی، لبنان، بیروت، دار الفکر، الطبعة الاولی.
ـــــــــــــــ ، 1408 ق، شرح الفخر الرازی علی الاشارات (شرح الاشارات)، قم، مکتبة آیةالله مرعشی (نسخه الکترونیکی، کتابخانه حکمت اسلامی، مرکز نور).
ـــــــــــــــ ، 1986 م الف، لباب الإشارات و التنبیهات، تحقیق د. احمد حجازی السقا، القاهرة، مکتبة الکلیّات الأزهریّه، الطبعة الاولی.
ـــــــــــــــ ، 1986 م ب، الأربعین فی اصول الدین، تحقیق د. احمد حجازی السقا، القاهرة، مکتبة الکلیات الأزهریة، الطبعة الاولی.
ـــــــــــــــ ، 1987 م، المطالب العالیة من العلم الإلهی، بیروت، لبنان، دارالکتب العربی، الطبعة الاولی.
الزرکان، محدصالح، 1963 م، فخرالدین الرازی و آراؤه الکلامیة و الفلسفیة، بیروت، دار الفکر.
سهروردی، شهاب‌الدین، 1373، حکمت الاشراق، تصحیح هانری کربن، تهران، مؤسسه مقالات و تحقیقات فرهنگی، چ 2.
شریف، میان محمد، 1365، تاریخ فلسفه در اسلام، ترجمه نصرالله پورجوادی، تهران، نشر دانشگاهی.
گل‌محمدی، جعفر، 1389، «بررسی اثرپذیری اخلاق فلسفی حکمای یونان در تبیین مفهوم سعادت»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی علوم اسلامی، سال پنجم، شماره 20.
محمدرضایی، محمود و قاسم الیاسی، 1387، «سعادت حقیقی از دیدگاه ملاصدرا»، فصلنامه فلسفه و کلام اسلامی آینه معرفت، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، پاییز 1387.   حامد آل‌یمین: پژوهشگر پژوهشکده ادیان و مذاهب. ابراهیم نوری: استادیار دانشگاه سیستان و بلوچستان. فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهش‌نامه اخلاق 22 ادامه دارد/

94/04/30 - 02:09





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن