تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820001200




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عوامل و مراحل تکوّن رفتار اخلاقی در اسلام - بخش دوم و پایانی انسان موجودی ناشناخته


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: عوامل و مراحل تکوّن رفتار اخلاقی در اسلام - بخش دوم و پایانی
انسان موجودی ناشناخته
پیچیدگی نفس و تنوع موقعیت ها، نیازها، علایق، عوامل، روش ها، مصداق ها و... رفتار انسانی چنان گسترده و در بسیاری موارد ناپیداست که پرداختن به موضوع تکون رفتار را راسخ تر می کند.

خبرگزاری فارس: انسان موجودی ناشناخته



نفس انسان و ابعاد آن نفس دارای ابعادی چندگانه است: 1. بعد شناختی، از مقوله علم و ادراک؛ 2. بعد امکان و توانایی ها، چون نیروی اراده؛ 3. بعد حب و تعلق، چون حب ذات، حب بقاء، حب کمال (مصباح، 1381، ص 137). ابعاد نفس با هم پیوندی فعال و درونی دارند و از عوامل محیطی چون تجارب، خواست اجتماعی و فرهنگ و تربیت مایه گرفته و تأثیر می پذیرند و خود آنها نیز بر محیط به عنوان عامل فعال، مؤثر واقع می شوند. در کنار این ابعاد، نفس دارای ساحت ها و عوامل تابعی زیر است: 1. غرایز؛ تمایلاتی که تأمین کننده نیازهای مادی و جسمانی انسان هستند. مانند، غریزه گرسنگی و تغذیه ـ جنسی و شهوت. 2. زیبایی؛ شامل علاقه به هر نوع جمال و زیبایی طبیعی، حیوانی، انسانی و معنوی. 3. احساسات و عواطف؛ انسان با احساسات و عواطف رویکردهای شادی و غم در رفتار به وجود می آورد. به هر حال، نفس و قوای آن به عنوان منشأ ایجادی و تکون مراحل رفتار انسان از آغاز تا انجام، دخالت دارند و فرایندی را ایجاد می کنند که فرد در درون به سوی رفتارهایی می رود که در گذر ادراکات (شناخت ها) و اهداف (مقاصد) و انگیزه ها (نیت ها) و براساس انتخاب و سپس اراده عمل به تحقق آنها می پردازد. کارکرد نفس انسان را می توان در سه نظام رفتاری مورد بررسی قرار داد (امیری، 1386). 1. نظام درونی؛ شامل مجموعه رفتارهایی که به تغییر و جهت دهی در تمایلات، باورها می انجامند. 2. نظام عقلی ادراکی؛ شامل مجموعه فعالیت های که به تغییر و جهت دهی به افکار، مفاهیم و سیستم فکری انسان منتهی می شوند. 3. نظام فیزیکی، شامل مجموعه رفتارهای عملی فیزیکی که ظهور و کمال مراحل درونی و عقلی هستند. فرایند علم تا عمل مبادی علم، خود به نوعی عمل و رفتار انسانی است که فرد در واقع به عمل و رفتار خود است که به ادراک، تخیل، ایمان و اراده می رسد. تا فرد مبادرت به اقدامات درونی و فعالیت های خاص نورزد، به ادراک یا ایمان نمی رسد. در واقع، مقوله ای چون ایمان، که تلفیقی از علم و باور درونی انسان است، فرایندی انتخاب و اختیار شده است که براساس فعالیت های نفسانی و عقلانی تکون یافته است. بر این اساس، دیدگاه وحدت علم و عمل و یا ایمان و عمل و تلازم بین آنها، از نگاه اندیشمندانی چون افلاطون و علّامه طباطبائی به ذهن متبادر می شود. عمل انسانی محدود به فعالیت هایی جسمانی و ظاهری نیست. برخی فعالیت های انسان در قرآن و روایات به عنوان عمل صالح یا سیئه قلمداد شده اند. مانند گمان سوء، حسد، قصد، نیک و... . به عبارت دیگر، تکّون عمل از درون شکل گرفته و در مواردی، فرایند آن به بیرون یعنی جنبه جسمانی و ظاهری ادامه می یابد. خاستگاه اصلی عمل انسان و تعیین قصد و هدف، همچنین روش انجام آن در درون انسان، براساس تلفیق علم، امیال، تخیل، نیاز، قصد و اراده و... صورت می گیرد و عمل ظاهری تابع و کمال این فرایند درونی است. فرایند عمل، از عوامل و قوای نفسانی چون نیاز آغاز می گردد و از پروسه علم و... عبور کرده، به عمل درونی و سپس ظاهری می انجامند. در واقع، عمل همان پاسخ به نیازی است که فردی براساس عوامل درونی در جنبه فیزیولوژیک یا روانی (معنوی) احساس می کند و تا رسیدن به پاسخ، دست به فعالیت ها و انتخاب لوازمی  چون علم، تخیل، اراده و... می زند. در علوم رفتاری چون روان شناسی، انگیزش و علوم اخلاقی رفتارگرا به این مباحث به صورت تفصیلی پرداخته شده است. رابطه علم و عمل تبیین رابطه علم و عمل، با لحاظ جایگاه و نقش اختیار و اراده انسان مشکل به نظر می رسد. با توجه به مباحث پیشین، آنچه یقینی به نظر می رسد، وجود رابطه علم و علم است؛ زیرا هیچ عملی محقق نمی گردد، مگر آنکه از فرایند علم به عنوان شرط لازم تحقق عمل عبور می کند. در این میان، عواملی چون، امیال، اغراض و مقاصد، نگرش و عقیده، ایمان و باور و تجارب قبلی انسان جایگاه ویژه و مؤثری خواهند داشت. اما مسئله اینجاست که آیا هرچه مقتضای علم بود، همان به عمل می انجامد، یا ممکن است فردی برخلاف علم خویش به عملی مبادرت ورزد؟ به هر حال می توان اذعان داشت که حتی در صورتی که فرد برخلاف علم و مقتضای آن عمل کند، آن عمل نیز بدون علم نیست؛ زیرا برای پرداختن به عمل، برخلاف علم روشنگر باز علمی  در کار بوده است و عمل براساس آن انجام شده است. اینجا ارسطو می فرماید: اگر برخلاف علم از آنان علمی  صادر گردد، آن علم یا کامل نبوده (یعنی درحد پندار بوده است) یا عومل دیگری چون انتخاب امیال نفسانی و... به میدان آمده و فرد را بر خلاف مقتضای علم واداشته اند (ارسطو، 1378، ص 254). به هر حال، هیچ عمل اخلاقی بدون آگاهی و قصد فردی انجام نمی گیرد، حتی این فرد از تحصیلات و آموزش لازم برخوردار نباشد، ولی آنچه انجام می دهد، می داند پاسخ گویی نیاز اوست و برای چه آن  را انجام داده و چگونه می بایست انجام دهد. مانند دزدی که برای رفع مشکل نداری، یا کم داری خود، دست به دزدی زده و برای آن برنامه ریزی لازم براساس اطلاعات محیطی از محل دزدی و تجارب و توانایی های جسمانی و قبلی خود انجام می دهد، هر چند برخوردار از هیچ میزان سواد کلاسیک نیست، بلکه برای تشخیص، راه حل و... آگاهانه و براساس علم و تجربه عمل می کند. در منابع دینی به اشارات درخور توجهی برخورد می کنیم: 1. قرآن کریم می فرماید: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِیلًا» (اسراء: 84)؛ «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَه» (قیامت: 14). 2. روایات بسیاری نیز در این معنا آمده اند: پیامبر(ص) می فرمایند: «دانش، منشأ هرگونه خیری است» (محمدی ری شهری، 1379، ج1، ص39، ح 29). امام علی(ع) می فرمایند: «دانش، زندگ و درمان است» (همان، ص 47، ح 53). همچنین می فرمایند: «دانش و ایمان برادران همزادند و دو رفیق اند که از هم جدا نمی شوند (همان، ص 93، ح 209). در جایی دیگر می فرمایند: «غایت دانش، عملی نیکوست» (همان، ص 103، ح 247) و یا «ثمره دانش پرستش است» (همان، ص 101، ح 1). همچنین امام صادق(ع) «دانش با عمل همراه است. پس هر که دانست عمل کرد و هر که عمل کرده، دانست و دانش، به عمل فرا خواند، پس اگر او را اجابت کرد، چه بهتر وگرنه از او جدا و دور می شود» (کلینی، بی تا، ج 1، ص 44، ح 2). انگیزه، نیت و رفتار در تبیین مفهوم «انگیزه» گفته شده است: انگیزه ها عبارتند از: «چراهای» رفتار. انگیزه ها موجب شکل گیری و ادامه فعالیت شده، جهت کلی رفتار فرد را نیز مشخص می کنند. از انگیزه ها، گاه به نیازها، خواست ها، کشش ها، سائقه ها یا محرک های درونی فرد نیز تعبیر می شود) بخشی، 1380). انگیزه عامل رفتاری انسان برای رسیدن به هدفی مشخص و در نگاه روان شناسان، انگیزه به آمادگی یا گرایش درونی بالقوه برای پاسخ دادن، به موقعیت یا محرک خاص بیرونی، از بین موقعیت ها و محرک های مختلف موجود تعریف شده است (شاملو،  1384، ص 103). انگیزه های انسان به دو دسته اساسی تقسیم شده اند: الف. مبتنی بر نیازهای اصلی شامل؛ انگیزه هایی که در جهت ارضاء نیازهای فیزیولوژیک هستند و انگیزه هایی که در جهت ارضاء نیازهای جنسی هستند. ب. مبتنی بر نیازهای معنوی شامل؛ نیازهای روحی معنوی مانند، عدالت خواهی، نیکی، زیبایی، خداجویی، کمال گرایی و... برخی، انگیزه را مترادف «نیاز» گرفته اند و برخی آن را «فرایندهای روان شناختی دانسته که علت برانگیختگی، هدایت و تداوم اعمال ارادی هدفمند هستند»، دانسته اند (همان). نیت و قصد نیز در نگاه غزالی، همان انگیزه است و می  گوید: «نیت و قصد، انگیزه است که انسان را به کاری وا می دارد و... انگیزه آن است که موجب می شود انسان به کاری اقدام کند» (داودی، 1384،  ص 100). امام صادق(ع) می فرمایند: «نیت را برتر از عمل دانسته و آن را خود عمل خوانده است و فرموده اند: آیه «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ»، شاکله همان نیت است. تعاریف پیشین انگیزه را رویکرد رفتاری و جهت دهنده آن دانسته و با نیت در اصطلاح اخلاق اسلامی  یکی دانسته اند (کلینی، بی تا، ج 2، ح 4). «نیت» یکی از فرایندهای اساسی و مهم در تکوّن رفتار انسان است. رفتار پس از طی مراحل از نیاز و قوای نفسی، تبدیل به انگیزه می شود و در کنار آن، شوق و تمایل های تشدید شده قرار می گیرند. فرد رغبت و میل جدی برای تصمیم گیری و اراده عمل پیدا می کند. اینکه قرآن کریم و روایات بسیاری، به مقوله نیت اهمیت داده اند، براساس این است که حقیقت و جهت رفتاری انسان و محتوای واقعی آن، یک امر درونی است که در همان نیت و قصد آدمی  است. رفتارهای عملی انسان، حاصل و تظاهر مراحل درونی و نفسانی او هستند. در این میان، نقش اساسی، متعلق به چند عامل است: 1. علم، به عنوان عامل تمیز دهنده، روشنگر، ادراکی و...؛ 2. قوا و امکانات نفس و جسم، که به صورت ابزاری، توانمندی و تمهیدی عمل می کنند؛ 3. نیت و انگیزه، که با استفاده از علم و نفس و... طراحی، جهت دهی و محتوا و چگونی رفتار را تعیین می کند. اینجاست که اهمیت آن در حوزه عملیاتی کاربردی و مهم است. ایمان و عمل از دیگر مراحل و عوامل اصلی شکل گیری رفتار اخلاقی، مقوله ایمان است. افراد به رفتاری مبادرت می ورزند که به باوری درونی نسبت به آثار و نتایج آن رسیده باشند. هرجا باور ایجاد نگردد، از آن رفتار رویگردان می شوند. این یک امر کلی است و ممکن است در جایی افراد به چیزی باور داشته باشند، ولی بدان مبادرت نورزند و یا عکس باور خود عمل کنند. این گونه مسائل را باید در مباحث مربوط به تزاحمات و تناقضات انگیزه ها و عمل و ایمان و عمل بررسی کرد. به طور خلاصه، می توان گفت: هرجا فردی برخلاف باور خود عمل کند، نه چنین است که به آن عمل باور ندارد، بلکه او در انتخاب عمل حقیقتاً به باوری رسیده است. این امر در مقوله علم و عمل نیز چنین است؛ یعنی فرد به رفتاری می پردازد که در حوزه آن، به علم رسیده است. نمی توان بدون آگاهی عملی را انجام داد. ایمان، همان باور درونی یا قلبی انسان نسبت به موضوعی است. غالب لغت شناسان عرب آن را به معنای سکون، آرامش و ضدخوف و ترس گرفته اند و به عنوان تصدیق قلبی دانسته اند (طباطبائی، 1374، ج 17، ص 43). اصولاً، ترس و اضطراب زمانی محقق می شود که فردی نسبت به مسئله یا موضوعی ابهام داشته و از آثار و کارکرد آن، آن گونه که می خواهد، مطمئن نباشد. یکی از کارکردهای علم این است که امور را بر انسان روشن می سازد و سبب می شود تا افراد به رفتاری بپردازند. ایمان نیز چنین اثری دارد؛ زیرا ایمان جایی محقق می شود که آدمی  در آنجا به علم و آگاهی لازم نسبت به موضوع رسیده باشد. اما ایمان با قوت و قدرت بیشتری عمل می کند و از اهرم علم نیز قدرتمندتر است؛ زیرا از یک سو، مبتنی بر گرایش و تمایل درونی است و هرجا علم و احساس در هم آمیزنند، آن باور و انگیزه لازم برای عمل به وجود می آید. از این رو، ایمان در درون انسان هم ایجاد بینش می کند و هم انگیزه و شوق که دیگر قوا و عوامل نفسانی و درونی، چنین رویکرد چندگانه ندارند. ایمان از یک سو، بر نفس و قوای آن مؤثر است و براساس شناخت (علم) در بروز رفتاری آگاهانه تأثیرگذار است. و از سوی دیگر، با ایجاد بینش نسبت به خود و مسائل پیرامون، زمینه  ساز رفتارهایی متناسب با خود و هستی و خداوند جهان می شود. بر این اساس، قرآن کریم شرط اساسی و فلاح انسان را دایر مدار ایمان دانسته و ایمان را بر عمل مقدم دانسته است. از نگاه قرآن، ایمان باید به اصول حقیقی هستی، وحدانیت خداوند، خالقیت وی، عالم غیب باشد، در این صورت، یک نگرش و رویکرد توحیدی و مؤمنانه صورت گرفته است و تمامی  رفتارها و سلوک انسان عابدانه و موحدانه می گردد. اراده عمل آنچه گذشت در حوزه درونی و نفس آدمی بود. زمانی انسان به رفتاری مبادرت می ورزد که اراده تکوّن آن را صادر نماید. به عبارت دیگر، هیچ رفتار اخلاقی از فرد صورت نمی گیرد، مگر اینکه قبلاً اراده به آن رفتار تعلق گرفته است. اصولاً اراده عمل، مرحله ظاهری کردن رفتار و برگرفتن سرپوش درونی از آن است. نکته اینجاست که اراده را نباید به عنوان عامل مستقلی دانست که صرفاً در مرحله خاص و قبل از تحقق ظاهری رفتار عمل می کند، بلکه اراده در طول رفتار جریان دارد. آنجاکه فرد به ادراکات خیالی یا وهمی  می پردازد و یا به سوی تمایلات یا قوای درونی روی می برد، در آنجا نیز اراده او سبب شده است که این انتخاب ها و اختیارها را برگزیند و محقق سازد. وقتی فردی در قوه خیال خود غوطه ور است، می تواند از آن برگردد و یا به آن دامن بزند. در واقع، اینکه به سوی این گونه تخیلات روی می آورد، به علت انتخاب ها ور فتارهای ظاهری و درونی قبلی است که زمینه و علت برای این جریان و رویکرد شده اند. اراده در اصل، قوه مرکب از میل شدید و نیاز و آرزو است و اسم قرار داده شده برای میل نفس به چیزی یا حکم در او به اینکه آن عمل شایسته است، انجام شود یا نشود. پس گاهی برای مبدأ فعل به معنای میل نفس به چیزی استعمال می شود، و گاهی برای منتهای فعل. به هر حال، در هر مرحله ای، چه در حوزه درونی و چه بیرونی، اگر رفتاری محقق شود، قبل از آن اراده به رفتار پیشی گرفته است. در حقیقت، اراده خود نوعی عمل است که در افراد و کارها ممکن است متفاوت باشد. یکی اراده می کند در عالم خیال به سوی تصورات نیک و مفید برود و دیگری، اراده بر تخیلات منفی و مضر دارد. یکی اراده بر ادراک امور مفید و معنوی می کند، و دیگری اراده بر امور مادی و شهوت دارد. اینجاست که اراده چون علم و ایمان به همراه و ملازم عمل اند؛ یعنی هر رفتاری که از انسان سر می زند، تابعی از علم، ایمان و اراده او نیز هست. رفتار عملی رفتار عملی یا ظهور فرایند آغاز شده در درون انسان، همان صورت فیزیکی و جسمانی عمل است؛ به این معنا که عمل پروسه است که از درون آغاز شده و مراحل تکوین خود را گذرانده است. در جایی ممکن است نمود ظاهری و عملیاتی بیابد. در نگاه اخلاق اسلامی،  نیت عمل مهم تر و قابلیت ارزش گذاری بیشتر از عمل یدی است؛ زیرا نیت خود نوعی عمل است و مراحل سخت تر تحقق عمل است. حضرت علی(ع) می فرمایند: «النیه اساس العمل» (کلینی، بی تا، ج 2، ص 84، ح 1). بر این اساس، وزن نیت وزن عملی سنگین تری نسبت به وزن عمل ظاهری است. تقوای انسان و ایمان او اقتضا می کند که به چه نیت و انگیزه رسیده باشد. عمل ظاهری در زاویه و جهت همان نیت است، به عبارت دیگر، نیت ماهیت، شاکله، محتوا، چگونگی و جهت عمل را محقق ساخته است و رفتار ظاهری صورتی از نیات انسانی است. رفتار عملی، مرحله آخرین یک رفتار اخلاقی است و بخشی از آن است. اهمیت آن در این است که آن رفتار به کمال و مرحله تکوین آخرین خود رسیده است. در هر مرحله، رفتار تأثر و تأثیری بر درون و بیرون انسان و محیط ایجاد می شود که باید در جای خود مورد مداقه قرار گیرد. هیچ رفتار انسانی یک سو و به صورت خطی محقق نمی شود، بلکه از فراز و فرودها و از تأثیر و تأثرات و ظواهر و باطن و فرد و محیط و پیشینه و تجربیات و عوامل بسیاری می گذرد و خود نیز موجب ایجاد و اثر در هزاران عامل می شود. مدل فرایند رفتار اخلاقی نظر به دیدگاه قرآن و روایات وارده از معصومین(ع) و نگاه اندیشمندان علمای علم اخلاق، به طراحی مدل فرایند رفتار اخلاقی پرداخته ایم. در این مدل، غالب عوامل مؤثر اصلی و جانبی تعبیه شده اند و مسیر یک رفتار اخلاقی از آغاز تا انجام مشخص شده است. هر چند تفاوت دیدگاه و سلایق و ابهامات بسیاری در امور و عوامل نفسانی و رفتاری انسان وجود دارد که نمی توان به طور دقیق و کامل به ارائه مدلی خود ساخته پرداخت، ولی از آنجا که آیات وحی الهی و آموزه های معصومین(ع) و اولیا وجود دارد، می توان مستند و متکی به آنها چنین مدلی را طراحی کرد. تجزیه و تحلیل اجزاء این مدل در خور یک رساله جامع و گسترده تحقیقاتی است که فرصت دیگر می طلبد. نکات و نتایج پیچیدگی نفس و تنوع موقعیت ها، نیازها، علایق، عوامل، روش ها، مصداق ها و... رفتار انسانی چنان گسترده و در بسیاری موارد ناپیداست که پرداختن به موضوع تکون رفتار راسخ تر می کند تا جایی که الکسیس کارل (1873-1945م) پس از تحقیقات گسترده پیرامون انسان، به یک تعریف و نتیجه می رسد. انسان موجودی است ناشناخته و تنها کسی می تواند او را بشناسد که خالق او باشد و... (الکسیس، 1385، ص 11). بر این اساس، کار کمی مشکل به نظر می رسد، ولی ازآنجاکه قرآن کریم و روایات معصومین(ع) و اقدامات و تحقیقات علما و اندیشمندان علم اخلاق اسلامی،  در طی قرن ها به وفور و پرثمر صورت گرفته است، می تواند منابع بسیار و متقنی در اختیار ما برای رسیدن به این هدف قرار دهند. به طور خلاصه، می توان نتایج حاصله از این مقاله و در حدود مطالعات انجام شده، به موارد زیر اشاره کرد. 1. بر رفتارهای اخلاقی انسان قوانین الهی و طبیعی (در ساختار و ماهیت آنها موجود و) حاکم است. 2. منشأ اصلی، اثرگذار و کارآمد رفتاری انسان در درون او رقم می خورد. 3. رفتارهای انسان مراحل و فرایند طبیعی و مشخصی دارند که نوعاً انسان ها و به  صورت عمومی  از آنها پیروی می کنند. 4. تحقق فرایند رفتارهای اخلاقی چون عمدتاً در نفس و روح انسان تحقق می یابند، گذر زمان در آنها کمتر محسوس است؛ زیرا مثلاً مسئله ای به نام تخیل عمل قبل از آن به هر صورت که خیال شود، زمان چندانی نیاز ندارد و مانند انجام امور ظاهری و فیزیکی نیستند که زمان طولانی و محسوسی در پی دارند. 5. به سادگی با استفاده از رفتارشناسی اخلاقی می توان رفتارهای اخلاقی را رصد و نقاط ضعف و انحراف را شناسایی و یا استانداردهایی برای آنها وضع کرد و یا در جهت اصلاح و هدایت آنها بهتر و دقیق تر اقدام نمود. 6. برای تبیین قوانین طبیعی حاکم بر رفتارها، نیازمند وحی هستیم؛ زیرا این امور خارج از توان، شناسایی و ردیابی علم بشری است. خوشبختانه قرآن، احادیث و علوم اخلاقی و رفتاری به اندازه کافی و لازم به آنها پرداخته  اند. 7. برخورد جزئی، مقطعی، سلیقه و... در اصلاح رفتارها و جهت دهی آنها چندان مؤثر و مفید نمی افتد. از این رو، نگرش سیستمی  و پیوسته به رفتارها و عوامل آنها حرکتی نو و مؤثر در ساخت ارزش های اخلاقی خواهد بود. 8. برای کسانی که در حوزه اخلاقیات با مخاطبان خود سروکار دارند، لازم است با نگرش جامع و کاربردی به رفتارها نگاه کرده و براساس آن با مخاطب خود تعامل نمایند. مثلاً، قرآن در عملکرد جاهلان، نقطه کور رفتار آنها در جهالت می دادند. نه در برخوردهای فیزیکی «إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان: 63). منابع نهج البلاغه (1380)، ترجمه محمد دشتی چ سوم، قم، مؤسسه امیرالمؤمنین(ع). ارسطو (1378)، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، طرح نو. اریک فروم (1383)، هنر عشق ورزیدن، ترجمه پوری سلطانی، چ بیست و یکم، تهران، مروارید. امیری، علی نقی، «تبیین رفتار مبتنی بر اختیار» (1386)، فرهنگ مدیریت، سال پنجم، ش 15، ص 176-177. امین زاده، محمدرضا (1376)، فرهنگ تعلیم و تربیت اسلامی، قم، در راه حق. بخشی، علی اکبر، «مبانی انگیزش از نگاه اسلام» (بهمن 1380)، معرفت، ش 50، ص 56- 71. بستانی، محمود و محمود هویشم (1388)، اسلام و روان شناسی، چ چهارم، مشهد، آستان قدس رضوی. ببتی، اچ. بلا(1372)، سیستم های آموزشی، ترجمه انور صمدی راد، تهران، دانشگاه علامه. پالمر مایکل (1385)، مسائل اخلاقی، ترجمه آل بویه، قم، پژوهشگاه فرهنگ اسلامی. جمعی از نویسندگان (1389)، بهداشت روانی، قم، پژوهشگاه حوزه دانشگاه. جوادی آملی، عبدالله (1385)، مبادی اخلاق در قرآن، چ پنجم، قم، اسراء. جوادی، محسن، «بررسی شکاف بین نظر و عمل اخلاقی از دیدگاه ارسطو» (1388)، اندیشه دینی دانشگاه شیراز، ش 32، ص 1-28. جیمز، ویلیام (1372)، دین و روان، ترجمه مهدی قائنی، چ دوم، تهران، شرکت سهامی. حسن زاده آملی، حسن (1362)، دروس معرفت نفس، تهران، علمی  و فرهنگی. ـــــ (1385)، طب و طبیب و تشریح، چ سوم، قم، نوید اسلام. ـــــ (1386)، شرح اشارات ابن سینا، چ سوم، قم، آیت اشراق. حسینی، سیدابوالقاسم (1387)، اصول بهداشت روانی، چ ششم، مشهد، آستان قدس رضوی. حسینیان، حامد و سیدعلی حسنی، «حقیقت ایمان» (1389)، معرفت کلامی، سال اول، ش 2، ص 35-62. داودی، محمد (1384)، اخلاق اسلامی، مبانی و مفاهیم، چ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1998)، المفردات فی غریب القران، بیروت، دارالمعرفه. رزاقی، هادی (1387)، نگرش و ایمان، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). رفیع پور، فرامرز (1387)، آناتومی جامعه، چ پنجم، تهران، سهامی انتشار. سیف، علی اکبر (1377)، روان شناسی پرورشی، چ نوزدهم، تهران،  آگاه. شاملو، سعید (1384)، آسیب شناسی روانی، چ هفتم، تهران، رشد. شجاعی، محمدصادق (1388)، روان شناسی تنظیم رفتار، قم، دارالحدیث. شرتوتی (بی تا)، اقرب الموارد فی فصح العربیه والشوادر، قم، کتابخانه آیت الله العظمی  مرعشی نجفی. شعاری نژاد، علی اکبر (1378)، نظریه های انگیزش در آموزش و پرورش، تهران، نی. شمالی، محمدعلی، «پایه های اخلاق» (1386)، معرفت فلسفی، سال پنجم، ش 1، ص 219-262 شیروانی، علی (1370)، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، تهران، الزهراء. صدری افشار، غلامحسین و دیگران (1383)، فرهنگ معاصر فارسی، چ سوم، تهران، فرهنگ معاصر. طباطبائی، سیدمحمدحسین (1374)، المیزان، چ پنجم، قم،  دفتر نشر اسلامی. عبدالباقی، محمدفواد (1383)، المعجم المفهرس قرآن کریم، چ سوم، قم، نوید اسلام. عثمان، عبدالکریم (1367)، روان شناسی غزالی، ترجمه سیدمحمدباقر حجتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. غیاثی، غلامرضا (1382)، تعلیم و تربیت در اسلام و حوزه های علمیه، قم، بیان الحق. فعالی، محمدتقی (1384)، ایمان در اسلام و مسیحیت، تهران، اندیشه جوان. فیض کاشانی، ملامحسن (1387)، محجه البیضاء، چ سوم، مشهد، آستان قدس رضوی. کلینی، محمدبن یعقوب، (بی تا)، اصول کافی، ترجمه سیدجواد مصطفوی، تهران، اسلامیه. الکسیس، کارل (1385)، انسان موجودی ناشناخته، ترجمه پرویز دبیری، چ دوم، اصفهان، مهرافروز. محمدی ری شهری، محمد (1380)، سیمای علم و حکمت در قرآن و حدیث، قم، دارالحدیث. ـــــ (1385)، علم و حکمت در قران و حدیث، چ سوم، قم، مؤسسه دارالحدیث. مصباح، مجتبی (1381)، فلسفه اخلاق، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). مصباح ، محمدتقی (1384)، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). نیلی فر، مهدی (1389)، بهشت اخلاق، چ ششم، اصفهان، مؤسسه ولیعصر. منبع: فصلنامه معرفت اخلاقی – شماره 13 انتهای متن/

94/04/15 - 02:05





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن