تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):رمضان ماهى است كه ابتدايش رحمت است و ميانه‏اش مغفرت و پايانش آزادى از آتش جهنم. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826165732




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شکل‌گیری گفتمان: هنر مهدوی و هنر پست‌مدرن - بخش دوم و پایانی نظریه زیسته فطری در راهبردهای هنر مهدوی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شکل‌گیری گفتمان: هنر مهدوی و هنر پست‌مدرن - بخش دوم و پایانی
نظریه زیسته فطری در راهبردهای هنر مهدوی
هنر هر سرزمین زمانی خلاقانه است که بیانی از زندگی و زیسته آن سرزمین باشد و آینه تمام‌نمای فرهنگ آن سرزمین گردد، به گونه‌ای که بتوان با دیدن آثار هنری یک سرزمین به فرهنگ و عناصر فکری و روحی آن سرزمین دست یافت.

خبرگزاری فارس: نظریه زیسته فطری در راهبردهای هنر مهدوی



راهکارهایی برای ارائه راهبردهای هنر مهدوی در دوران پست‌مدرن با توجه به این‌که راهبردهای مهدوی کوششی است تا به جامعه مطلوب مهدوی برسیم و از طرفی این راهبردها در دورانی شکل می‌گیرد که عناصر معرفتی و هنری دوران پست‌مدرن وجود دارد و همان‌طور که اشاره شد، این عناصر با مبانی معرفتی هنری مهدویت سر ساز گاری ندارد، بنا بر این برای طرح راهبردهای مهدوی در عصر پست‌مدرن، چند احتمال وجود دارد: الف) نادیده گرفتن کلیت و تمامیت عناصر معرفتی و هنری دوران مدرن و پست‌مدرن و تفکیک میان عناصر مطلوب و نامطلوب آن؛ ب) طرح راهبردهای مهدوی با تکیه بر عناصر دوران پست‌مدرن و ایجاد تلائم و سازگاری میان آن دو. عده‌ای از اندیشمندان بر این باورند که میان اجزاء و عناصر فکری و معرفتی دوران مدرن یا پست‌مدرن، ارتباط ارگانیکی و اندام‌وار وجود ندارد و معتقدند می‌توان میان عناصر معرفتی و فکری آن دوران تفکیک نمود، بنا بر نظر آنان می‌توان آن‌چه را از مؤلفه‌های نظری و عملی دوران‌های مذکور با فرهنگ بومی و منطقه‌ای سازگار است، اقتباس نمود و آن‌چه را که ناسازگار با فرهنگ خود است، حذف نمود، به‌طور مثال جوامع شرقی و یا اسلامی، آن بخش از ادبیات و هنر غرب را که سازگار با فرهنگ بومی نیست، اقتباس نمی‌کند و وارد فرهنگ خویش نمی‌سازد و تنها آن بخش‌هایی از فرهنگ را مورد استفاده قرار می‌دهد که با هندسه ذهنی و فرهنگی او سازگار است. پاره‌ای از منتقدان بر این نظر، می‌گویند با توجه به این‌که در دورانی زندگی می‌کنیم که نحوه خاصی از زندگی به وجود آمده است، از این‌رو نمی‌توان میان عناصر و ویژگی‌های تمدن غرب تفکیک نمود و بعضی را برگزید و بعضی را رها نمود‌،‌ از دیدگاه این دسته از اندیشمندان، تکنولوژی و صنعت لزوماً یک فرم و قالب و به‌مثابه ظرف نیست که بتوان هر چیز را در آن ریخت، بلکه تکنولوژی و صنعت جزء ذاتی تمدن غرب است که قابل تفکیک از آن نیست و در واقع زیسته و جهان درونی انسان غربی با صنعت و تکنولوژی آمیخته شده است و این امر بر خلاف نگرش پاره‌ای از فیلسوفان قرن نوزدهم، فراتر از تأثیرات تاریخی، جامعه‌شناختی و روان‌شناختی بر روح انسان است. پاره‌ای از نظریه‌پردازان رسانه بر این اعتقادند که رسانه‌ها خود فرهنگ‌ساز بوده‌اند، به‌طوری که وقتی در هر منطقه و سرزمینی رسانه‌ها وارد شوند و افزایش یابند، در آن‌جا رشد علم و سواد به‌وجود خواهد آمد و خود این امر موجب اقبال بیشتر مردم به رسانه‌ها خواهد شد و استفاده از رسانه‌ها و رشد سواد موجب مشارکت مردم در عرصه اقتصاد و سیاست خواهد شد و به تدریج مردم وابسته به رسانه‌ها خواهند شد و فرهنگ و الگوی رفتاری خود را از طریق رسانه‌ها اقتباس خواهند نمود (محسنیان‌راد، 1374، 37)، به‌طوری که طرفداران این نگره بر این باورند که با توجه به این‌که غرب الگوی رشد و توسعه و نوگرایی است باید مدل و الگوی دیگر کشورهای توسعه‌نیافته و عقب‌مانده باشد و آنان تلاش کنند که راه کشورهای توسعه‌یافته غربی را طی کنند تا به موفقیت برسند. مک لوهان که خود از نظریه‌پردازان در عرصه رسانه است و جمله معروفش: «رسانه همان پیام است»، شهره عام و خاص است، در تبیین این سخن بر این باور است که وسایل ارتباط جمعی می‌تواند سبک روابط انسانی را شکل دهدو نوعی الزام به رویکرد و الگوی خاص زندگی را دامن زده و عادت و سبک زندگی مردم را به وجود آورد (مک لوهان، 1377، 7). بنا بر این نظریه، کلیه عناصر معرفتی و هنری دوران پست‌مدرن، بخشی از فرهنگ غرب و زیسته دوران است که می‌توان میان آنها تفکیک نمود و در واقع میان تمامی عناصر آن سازگاری و ارتباط ارگانیکی وجود دارد که از یکدیگر قابل تفکیک نیستند، بنا بر این ادبیات و هنر دوران مدرن و پست‌مدرن نیز با معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی عصر خود هماهنگی و سازگاری داشته و قابل گزینش نیست (داوری اردکانی، 1386، 291_ 295). با توجه به نقد پیشین، به نظر می‌رسد پذیرش احتمال الف مبنی بر نادیده گرفتن عناصر معرفتی و هنری دوران پست‌مدرن و تفکیک میان عناصر مطلوب و نامطلوب آن، امری دشوار و ناممکن خواهد بود و در واقع دوران پست‌مدرن و عناصرش همچون درهم‌آمیختگی و امتزاج فرهنگی، چندگانگی شخصیتی، تکثر‌اندیشی و امثال آنها جزئی از فرهنگ و زیسته انسان‌های معاصر است و همانطور که اشاره شد در نگاه پدیدارشناسانه، دوران پست‌مدرن دوره‌ای از زندگی انسان‌ها و جوامع و وضعیت اجتناب‌ناپذیر انسان معاصر است، وضعیتی که به‌صورت جبری و غیر اختیاری در برابر او قرار گرفته است و صرفاً یک مدل و الگوی زندگی نیست که بتوان از آن عدول نمود و آن را نادیده گرفت. به همین جهت انسان‌ها و جوامع در برابر این برهه از حیات بشریت، باید خود را با آن سازگار کنند و چاره‌ای جز این در برابرشان قرار ندارد و انسان به‌راحتی نمی‌تواند از آن عبور کند، مگر آن‌که تصور شود که این دوره به‌سر آید و انسان معاصر از این هویت چندگانه و متأثر از نظام معرفتی دوران پست‌مدرن، خارج گردد. احتمال دوم در این مسأله مبتنی بر این فکر است که راهبردهای مهدوی در مسیر ساختن جامعه مطلوب که همان جامعه منتظر است باید خود را هماهنگ با نظام گفتمانی، دلالتی و روش‌شناختی عصر پست‌مدرن سازد، دوره‌ای که نظام‌های متفاوت معرفتی، اخلاقی، اجتماعی دارای هم‌زیستی هستند و بشر دارای تکه‌های متفاوت شخصیتی است که برگرفته از منابع متعدد معرفتی است، به‌طوری که امروزه از طرفی بخشی از شیوه زندگی انسان مسلمان، برگرفته از تعالیم اسلامی است و از طرف دیگر بخش‌‌های دیگر شخصیتش برگرفته از مدرنیته، جهان غرب، سنت‌های پیشینی تاریخ و فرهنگ بومی و امثال آنها است و این صورت‌های متفاوت معرفتی و رفتاری بر شخصیت او اثر نهاده و واقعیت هویت او را ساخته است، به‌طوری که نمی‌توان هیچ یک از این اجزای شخصیت او را نادیده گرفت و نسبت به آنها بی‌تفاوت ماند. در واقع بنا بر این نظریه، انسان در دوران پست‌مدرن، از هویت فرهنگی ناب و خالص برخوردار نیست، و فرهنگ‌ها و تفسیرهای متفاوت از عالم با یکدیگر آمیخته شده است و شخصیتی کولاژوار و هویتی چندگانه به وجود آورده است، به‌طوری که هیچ تفسیر و روایت کلی و هیچ فرهنگ کلان، خالص و سره وجود ندارد و هر چه هست، چندگانگی و ترکیبی است. بنا بر این تفسیر از عالم، به جهت آن‌که همه جوامع و انسان‌ها در این دوران چندفرهنگی زندگی می‌کنند، باید بر اساس همین دوران و عناصر موجود در آن، به طرح الگو و اسلوب فرهنگی و هنری پرداخته شود و میان نظریه‌های هنر مهدوی و انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی دوران، ملائمت و سازگاری ایجاد نمود و در واقع چاره‌ای پیش‌روی مؤمنان نیست جز این‌که هویت این دوران را بپذیرند و خود را با آن سازگار کنند. حتی پاره‌ای از جامعه‌شناسان بر این باورند که هر گفتمانی با روش‌شناسی و ادبیات آن زمانه شکل می‌گیرد و هر راهبردی باید همساز و همنوا با داده‌های فرهنگی و علمی آن زمان باشد و هیچ راهبرد و نظریه‌ای نمی‌تواند از نظام دلالتی و گفتمانی آن عصر بی‌بهره باشد، در واقع نمی‌توان در یک دوره‌ای زیست اما وفادار به نظام معرفتی و گفتمانی آن دوره نبود.[1] یا به تعبیر دیگر گفتمان هر دوره را مفاهیم و احکام غالب آن دوره مشخص می‌کند. این مفاهیم در کنه خود دغدغه‌های ذهنی جامعه و هم پاسخ رهبران فکری جامعه به آن دلمشغولی‌ها را مشخص می‌کند، ضمن آن‌که توضیح‌دهنده وضعیت خاص سیاسی_ اجتماعی نیز می‌باشد (کدیور، 1379، 388). بنا بر این نظریه که جوامع دینی و یا هنر مهدوی باید خود را با شرایط و روح دوران، یعنی ویژگی‌های پست‌مدرن سازگار کند، این اشکال همواره مطرح خواهد بود که پاره‌ای از عناصر معرفتی و هنری پست‌مدرن با روح ادیان سازگار نخواهد بود، حال چگونه امکان‌پذیر خواهد بود که دین و یا هنر دینی با پدیده‌ای همچون پست‌مدرن که ذاتاً و ماهیتاً با دین سرساز گاری ندارد، جمع گردد. به‌طور مثال از ویژگی‌های پست‌مدرن، همانا آزاد بودن از قید روایت‌های کلان و فرا روایت، نفی قطعیت و مرکزیت و تحقق شک و تردید در کشف حقیقت واحد و یگانه، کثرت ناهمگون و غیر مشابه، نسبیت‌گرایی و قداست‌زدایی است؛ بنا به تعبیر بعضی از اندیشمندان پسامدرن باید هماهنگ با زمان و همسو با گردش ایام بود که برای دوران پست‌مدرنیته موضوعیت دارد وباید تلاش برای معنای متعالی را رها نموده و تنها به فکر زیستن در حال سرمدی سرخوش و رویایی باشیم و در آن به‌سر بریم؛ گویی حقیقت و عقلانیت و کلیه ارزش‌های اخلاقی و انسانی با توجه به فرهنگ‌ها، جوامع، و محیط‌های متعدد، تفسیر متفاوتی می‌یابد، به‌طوری که هرگز نمی‌توان در باره هنجارها، ارزش‌ها و مفاهیم اخلاقی، انسانی، عقلی و... داوری یکسان نمود. بر این اساس به نظر می‌آید هیچ یک از این خصوصیات با روح ادیان و مبانی دینی هنر مهدوی که همراه با مفهوم نجات‌بخشی و دارای تفسیر کلان از عالم و هنجارها و ارزش‌های جاویدان و ازلی است، سر ساز گاری ندارد و اندیشه پست‌مدرن هیچ‌گاه نمی‌تواند با مفهوم نجات‌بخشی و وحدت‌بخشی ادیان در مسأله منجی‌باوری و مهدویت که در صدد ایجاد الگوی واحد انسانی، اخلاقی و ‌آرامش روانی است، توافق داشته باشد و همواره مروّج شک، یأس و تردید است، بلکه تنها کمک عصر پسامدرن به ادیان و تفکر مهدوی این است که با نقد ویژگی‌های مدرنیته، انسان‌های هوشمند را به این امر متوجه می‌سازد که باید به دنبال گفتمانی دینی و وحیانی باشند و امروزه دین‌گرایی و معنویت‌خواهی توده مردم در جوامع پسامدرن، خود نوید و نشانه‌ای بر این یوسف‌خواهی است. نظریه زیسته فطری در راهبردهای هنر مهدوی البته به نظر می‌رسد می‌توان از احتمال ب نیز عبور کرد و با پذیرش تنگناها و محدویت‌های اجتناب‌ناپذیر عصر پست‌مدرن، رویکرد دیگری را مورد توجه قرار داد که از آن در این‌جا به رویکرد «زیسته فطری» یاد می‌کنیم. به نظر می‌رسد که جوامع شرقی به ویژه اسلامی شدیداً نیازمند رهایی از این قرائت کولاژ‌وار و شخصیت چهل تکه دوران پست‌مدرن هستند و این قرائت از عالم و آدم که همه هنجارها و ناهنجارها را با عنوان تعدد و تفاوت فرهنگی در کنار هم می‌نشاند و مختص دوران پست‌مدرن است، با روح ادیان ابراهیمی که مرز حق و باطل را تفکیک می‌کند، قابل جمع نیست و چگونه می‌توان اصول و مبانی دینی را در عرض رفتارهای ناشایست نشاند و هر دو را در شخصیت خود تضمین نمود، در حالی که یکی دیگری را بر نمی‌تابد. بنا به مبانی دوران پست‌مدرن، همه چیز در کنار هم با یکدیگر جمع می‌شوند، به‌طور مثال هم می‌توان فردی عیاش و اهل هرزگی بود و هم می‌توان یکشنبه‌ها به دستور روان‌شناس برای آرامش روانی به کلیسا رفت و سرودهای آسمانی را خواند و به جنبه‌‌های آئینی توجه نمود، اما در رویکرد اسلامی هیچ‌گاه این دو رفتار در کنار یکدیگر قابل جمع نیستند و در مقام تعریف جنبه‌های آئینی دین، نمی‌توان هر دو را مشروع دانست، هر چند که در مقام تحقق و عالم خارج ممکن است این دو رفتار، با یکدیگر جمع گردند. با توجه به این اصل که هر اثر هنری بیانی از فضای درونی هنرمند است و افکار، احساس و عواطف او در خلق اثر هنری به صورت ناهشیار و ناخودآگاه موثر است. از این‌رو هر اثری چه هنجاری و یا غیر هنجاری_ مبتنی بر فکر و روحیات هنرمند است و از آن ناشی می‌گردد و بنا بر این اصل می‌توان گفت که با بررسی آثار هنرمند، به فضای درونی و روحی او می‌توان دست یافت، به‌طوری که می‌توان استنتاج نمود که خلق آثار هنری، از هر نوع آن، چه الهی و چه غیرالهی، برآمده از روح، افکار و احساسات هنرمند است که وی به نحو ناخواسته به خلق آن آثار دست یازیده است، به‌طوری که تا حد زیادی پرداختن به مضمون و محتوا در اختیار هنرمند نیست و او به صورت ناگزیر و اجتناب‌ناپذیر به سوی آن آثار گرایش خواهد یافت. بر اساس این رابطه علّی و معلولی میان اثر هنری و هنرمند، اگر در اندیشه و فضای روحی فرد، مضامین الوهی و مهدوی ریشه دوانده باشد و بر اساس فطرت و تربیت، به این مفاهیم ارزش دهد و برای آنها جایگاه ویژه قائل باشد، می‌توان انتظار داشت که آثار هنری او مهدوی باشد و همان‌طور که با لغزش‌های زبانی، می‌توان انسان‌ها را شناخت و هر انسانی زیر زبان خویش خوابیده است و فرد با سخن گفتن، علائق و سلیقه‌های خویش را مکشوف می‌سازد، همچنین می‌توان گفت که انسان با آثار هنری خود، روح خویش و آن‌چه را در وجودش می‌گذرد بر ملا می‌سازد؛ به‌طوری که اگر در روح و هندسه ذهنی هنرمند، بر اساس فطرت و یا تربیت، عناصر الهی نهفته باشد، او به سوی خلق آثار در راستای فطرت خویش گام خواهد برداشت و یا اگر در افکار، اندیشه و احساس او مفاهیم الهی و مهدوی جایگاهی نداشته و در آن آشیانه نکرده باشد، قطعا نمی‌توان از او اثری مهدوی انتظار داشت. به همین جهت اگر در دوران پست‌مدرن که عناصر معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی خاص خود را دارد یا در هر دوره دیگر، بتوان انسان‌هایی را تربیت نمود که روح صیقلی و لطیف خود را حفظ کنند، طبعاً آثار هنری‌شان تحت‌الشعاع روح و فطرت سلیم قرار خواهد گرفت و همان‌طور که پیامبر پس از ظهور اسلام، در قدم نخست به تربیت انسان‌ها پرداخت و تلاش نمود تا معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی اسلامی را نهادینه کند، سپس بر اساس آموزه‌های تربیتی و مکارم اخلاق وی، فرهنگ، تمدن و سبک زندگی اسلامی توسط خود مسلمانان تحقق یافت، همچنین اگر در جامعه‌ اسلامی، انسان‌ها تربیت شوند و فطرت آنان غبار و آلودگی به خود نگیرد، بنا بر این هنر و ادبیات آن جامعه هم، هر چند که در دوره مدرن و یا پست‌مدرن باشد، می‌تواند آب و رنگ دینی به خود بگیرد. به نظر مولفِ این سطور، تنها راهی که جوامع اسلامی و مسلمانان می‌توانند بر اساس آن در فرایند دوره پست‌مدرن و در دنیای سکولار جذب و حل نگردند، این است که فطرت خویش را زنده نگه داشته و بر اساس زیسته و فطرت الهی به شکل‌دهی راهبردها بپردازند. البته در این مسأله باید میان فرم و محتوای اثر هنری تفکیک نمود و آن‌چه گفته شد، درباره مضمون و محتوای اثر هنری است نه در باره الگو، قالب و فرم اثر هنری. زیرا اگر فردی از درون دارای زایش بود و روحش او را به خلق آثار هنری واداشت، این امر لزوما بدین معنا نیست که در فرم و الگوهای هنری نیز می‌تواند به اثر درخور، ابداعی و خلاقانه دست یابد و به نظر می‌رسد که میزان استفاده او از فرم تا حدی بستگی به دانش اکتسابی او در باره فرم دارد به‌طوری که مسلمانان نیازمند این هستند که با وفاداری به مضامین دینی و الهی، به تدریج بتوانند در شکل‌دهی الگو،‌ تکنیک و فرم‌های هنری به خلاقیت و ابداع برسند و بر خلاف مضامین، تسلط بر فرم و تکنیک نیازمند آموزش، تجربه‌اندوزی و خلاقیت‌های فردی است. به علاوه شایان ذکر است که علی رغم این‌که خلق آثار هنری در حالت طبیعی و بدون سفارش و یا الزامات خارجی، بیانی از روح هنرمند است، اما گاه هنرمند با روحیه حرفه‌ای و خلاقیت‌ هنری می‌تواند مطابق خواست سفارش‌دهنده، اثری سفارشی بیافریند و در بعضی موارد دیده می‌شود که هنرمندان توانسته‌اند مطابق خواست و سفارش دیگران آثاری را بیافرینند، هرچند که این دسته از کارها معمولاً به‌صورت آماری و یا کیفی در سطح آن دسته از آثار هنرمند نیست که او آنها را بدون دغدغه سفارش، اجبار و یا اهرم خارجی آفریده است و تجربه‌های تاریخی بیانگر این است که بهترین آثار از جنس سفارش نبوده‌اند و هر چند هنرمندان حرفه‌ای به دلیل تسلط بر فرم و قالب، گاه می‌توانند آثاری را با کوچک‌ترین تأمل و سختی بیافرینند. اما به نظر می‌رسد که اگر از آنان پرسیده شود که خلاقانه‌ترین و بهترین آثار ابداعی شما کدام است، بعید به نظر می‌رسد که به کارهای سفارشی خویش اشاره کنند و معمولاً تجربه تاریخی نشان داده است که بهترین آثار هنری و ابداعی‌ترین آنها از جنس سفارش سفارش‌دهندگان نبوده است. به تعبیر دیگر هنرمندان آن آثاری را برای خود فاخر می‌دانند، که برای دل خود آفریده‌اند و شائبه‌های خارجی کمتر در آنها حضور داشته است و بهترین آثار هنری نیز مبتنی بر لایه‌های درونی روح انسان بوده است. لازم به یادآوری است که حتی بنا بر تفکر پست‌مدرن نیز می‌توان هنر سرزمین‌های اسلامی را مختص به فرهنگ آنان دانست و بر این اساس جامعه اسلامی می‌تواند وفادار به الگوی هنری خود باشد، زیرا همان‌طور که پیش از این اشاره شد، یکی از عناصر تفکر پسامدرن، اعتنا به تفسیرهای خرد و اهتمام ورزیدن به تفکرات و الگوهای منطقه‌ای، بومی، غیر جهانی، متکثر و مخالفت با هرگونه تبیین کلی و فرا روایت از عالم هست،‌ به‌گونه‌ای که در دوران جدید، تفسیر‌ها و قرائت‌های متنوع منطقه‌ای، مذهبی و غیره ارزشمند می‌شود و به الگوهای خاص و منطقه‌ای در عرصه‌های متفاوت حکومت، سیاست، مدیریت و... توجه می‌گردد. به‌طوری که لیوتار از مدافعان تفکر پسامدرن در سخنی می‌گوید که باید جنگی تمام عیار در برابر هرگونه کلیت و قطعیت به‌راه انداخت. در واقع تفکر پست‌مدرن خود مشوق و مروج تنوع پلورالیستی و مخالف با قطعیت، مرکزیت و حجیت هر تفسیر عمومی و همگانی است؛ بر این اساس قرار نیست که همه مردم جهان همچون دوران مدرن به پیروی از یک الگو و روایت واحد در عرصه زندگی بپردازند، بلکه هر کشور و سرزمینی می‌تواند بر اساس فرهنگ و سنت خود به زندگی بپردازد، حکومت کند، سیاست ورزد و با توده مردم خود تعامل نماید. به‌طوری که نمی‌توان گفت که امروزه عقل و عقلانیت تنها عنصر حیات و زیست مردم است، بلکه عقل به عنوان یکی از عناصر و ویژگی‌های اصلی دوران مدرنیته مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت و یا به عبارت بهتر، از عقل تفسیرهای متعدد ارائه گردید و بر تاریخی بودن مفهوم و معنای آن تاکید ورزیده شد، به صورتی که در فهم عقلانیت و عقل ابزاری به دیگر عناصر همچون احساس و عاطفه، بوم‌شناسی، آداب و سنت، مذهب، تاریخ، زبان، جغرافیا و... . به‌عنوان ویژگی‌های حیاتی زیستن در تفسیر عقلانیت استفاده گردید. بنا بر این الگو، قرار نیست که در همه حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، انسانی و دینی، از یک الگو تأسی و پیروی شود و همه وفادار به آن باشند، بلکه هر جامعه‌ای می‌تواند از الگوی خاصی در هم‌زیستی استفاده کند. شیوه و سبک زندگی در هر منطقه‌ای متفاوت از دیگر مناطق است و به‌خاطر همین الگو، نارواست که در مقام نقد و ارزیابی یک مدل سیاسی، مذهبی و اجتماعی، تنها به یک روایت از آنها رجوع کنیم و آن را ملاک داوری و رجحان بدانیم، بلکه می‌توان برای جامعه خود الگوی خاصی در سیاست، حکومت، مناسبات اجتماعی، مدیریت، مذهب و... داشت و به آنها وفادار ماند. البته این امر به معنای بی‌اعتنایی به عقلانیت، تجربه بشری و استفاده از ویژگی‌های مطلوب دیگر فرهنگ‌ها نیست، بلکه بدین معناست که علاوه بر این امور با شاخص‌هایی خصوصی و منطقه‌ای و غیر همگانی مواجه هستیم که آنها بخشی از رفتار و زندگی ما و حتی قراتئمان از عقلانیت، زندگی، سعادت، لذت و معناداری را تشکیل می‌دهند. به‌طور مثال کسی که در جامعه اسلامی یا در یک جامعه هندو زندگی می‌کند، آموزه‌های مذهبی خاص او بخشی از رفتارها و مناسبات اجتماعی او را شکل می‌دهند، به‌طوری که او نمی‌تواند از خط قرمز این امور عبور کند و اگر هم بخواهد مدل و الگویی را طراحی کند، باید به آنها توجه نماید و سازگاری میان الگو و طرح خود با مذهب، سنت و دیگر ویژگی‌های فرهنگی خویش را ایجاد نماید و این وفاداری به فرهنگ و سنت اسلامی خود،‌ یکی از مصادیق رهایی از قطعیت،‌ مرکزیت و جدا شدن از مرجعیت و حجیت روایت‌های مدرن از جامعه و انسان است و بنا بر این حتی بر اساس همسویی با مبانی فکری پست‌مدرن، باز وفاداری به فرهنگ خویشتن، ضرورت می‌یابد. زیرا آنان در نقد کل‌گرایی و یگانه‌گرایی اندیشمندان مدرنیته بر این باور هستند که باید بر تفاوت، تاکید ورزید و اندیشمندانی همچون لیوتار، دولوز، دریدا، فوکو،‌ بودریار و آدورنو معتقدند که تعدد و تنوع فرهنگ‌ها و اندیشه‌ها به قدری است که سازگاری میان آنها ناممکن است و حتی گفت‌وگوی میان آنها و سنجیدن‌شان با یکدیگر را ناروا و غیر ممکن می‌دانند (نقیب‌زاده، 1387، 387). این دسته از اندیشمندان بر این امر تاکید ورزیده‌اند که بشر و جوامع انسانی برای ایجاد و حدت، یگانگی و کل‌گرایی بهای سنگین و ناروایی را پرداخته است که در دوره پسامدرن از آن شدیداً اظهار پشیمانی می‌کند. البته توجه به فرهنگ و زیسته خود، می‌طلبد تا اندیشمندان بتوانند و کوشش کنند تا بر اساس سنت دینی خود تکلیف بسیاری از پرسش‌های دنیای نوین و نیازهای متفاوت عرصه‌های زندگی را برطرف سازند و چه در عرصه هنر و چه در دیگر عرصه‌های فرهنگ به دنبال ارائه قرائت و مدلی استوار باشند که کاربرد و توانایی داشته باشد، به‌طور مثال اگر امروزه گفته شود که در عرصه اقتصاد رویکرد و الگوی سرمایه‌داری به مانند الگوی کمونیسم رو به فروپاشی است و توانایی اداره جهان را ندارد. این بدین معنا نیست که پس در نزد ما الگوهایی حاضر و آماده در باره اقتصاد وجود دارد، بلکه تنها در زمانی می‌توان ادعا کرد که در عرصه اقتصاد می‌توان بر اساس الگوی دینی زندگی کرد، که الگو و مدل اقتصادی مبتنی بر اندیشه‌های دینی و اسلامی شکل بگیرد و به وجود آید و اندیشمندان مسلمان در این عرصه نظریه‌ها و راهکارهایی ارائه دهند و به همین صورت نیز در دیگر عرصه‌های فرهنگ همچون هنر هم می‌توان گفت که نیاز به الگوها و راهکارهای مبتنی بر فرهنگ بومی وجود دارد و الگوهای هنری باید مبتنی بر زیر ساخت فکری مسلمانان ارائه گردد و برای آن چاره‌اندیشی شود. نتیجه‌گیری از این‌رو می‌توان ادعا نمود که هنر هر سرزمین زمانی خلاقانه است که بیانی از زندگی و زیسته آن سرزمین باشد و آینه تمام‌نمای فرهنگ آن سرزمین گردد، به گونه‌ای که بتوان با دیدن آثار هنری یک سرزمین به فرهنگ و عناصر فکری و روحی آن سرزمین دست یافت و از جمله مسائل اساسی در پیش‌روی سرزمین‌های اسلامی و در برابر هنرمندان مسلمان این است که بتوانند مفاهیم دینی و از جمله مهدوی را که جزء زیسته و جهان درونی مسلمانان بوده است، در خلق آثار هنری به ظهور برسانند. و به نظر می‌رسد که با توجه به دو عنصر اساسی، یعنی نقد مدرنیسم توسط اندیشه‌ پست‌مدرنیسم و همچنین عدم سازگاری تفکر پست‌مدرن با اندیشه‌های اسلامی و مهدوی، این امر در عرصه هنر مهدوی تردید ناپذیر است که هنرمندان مسلمان تنها با تکیه بر فطرت و تربیت دینی خود می‌توانند به دنبال خلق‌ آثار هنری و مهدوی باشند و اینکه آیا هنرهای اسلامی تا کنون از عهده بیان این جهان درونی مسلمانان برآمده است و آیا با تحلیل هنر سرزمین‌های اسلامی می‌توان نتیجه گرفت که عناصر مذهبی و مهدوی در زیسته و فکر مسلمانان سهم قابل توجهی داشته است یا نه، خود نیاز به پژوهش مستقل تاریخی دارد. پی نوشت: [1]. این نگرش مبتنی بر نظریه میشل فوکو و طرفداران او است. در این باب به کتاب معروف او تحت عنوان دیرینه‌شناسی دانش رجوع شود. منابع استیرلن، هانری، اصفهان تصویر بهشت، مقدمه هانری کربن، مترجم داریوش ارجمند، تهران، فرزان، 1377.
برمن، مارشال، پست‌مدرنیسم، از مجموعه پست‌مدرنیته و پست‌مدرنیسم، ترجمه و تدوین حسینعلی نوذری، تهران، نقش جهان، 1380.
بیات، عبدالرسول و همکاران، فرهنگ‌ واژه‌ها، موسسه اندیشه و فرهنگ دینی، قم، 1381.
داوری اردکانی، رضا، در باره غرب، ویراست دوم، تهران، هرمس، 1386.
دیویس و همکاران، تاریخ هنر جنسن، ترجمه فرزان سجودی و همکاران، تهران، فرهنگسرای میر دشتی، 1388.
شایگان، داریوش، افسون‌زدگی جدید، هویت چهل‌تکه و تفکر سیار، داریوش شایگان، ترجمه فاطمه ولیانی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات فرزان، 1384.
ضیمران، محمد، میشل فوکو: دانش و قدرت، چاپ سوم، تهران، هرمس، 1384.
 کدیور، جمیله، تحول گفتمان سیاسی شیعه در ایران، چاپ دوم، تهران، طرح نو، 1379.
کوهن، تامس س. کوهن، ساختار انقلا‌ب‌های علمی، ترجمه احمد آرام، تهران، انتشارات سروش، 1369.
محسنیان راد، مهدی، ارتباط جمعی و توسعه روستایی، تهران، معاونت ترویج و مشارکت مردمی وزارت جهاد سازندگی، 1374.
مک لوهان، مارشال، برای درک رسانه‌ها، ترجمه سعید آذری، تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه‌ای صداوسیما، 1377.
موسوی، سید رضی، حکمت هنر، قم، دانشکده صداوسیما، 1390.
نقیب‌زاده، میر عبدالحسین، نگاهی به نگرش‌های فلسفی سده بیستم، انتشارات طهوری، تهران، 1387.
نوذری، حسینعلی، پست‌مدرنیته و پست‌مدرنیسم، تهران، نقش جهان، 1380.
هایدگر، مارتین، سرآغاز کار هنری، ترجمه ضیاء شهابی، تهران، هرمس، 1379. منبع: فصلنامه مشرق موعود – شماره 21 پایان متن/

94/04/14 - 05:10





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن