محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844408483
شکلگیری گفتمان: هنر مهدوی و هنر پستمدرن - بخش اول آیا میان هنر مهدوی و هنر پستمدرن سازگاری وجود دارد؟
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شکلگیری گفتمان: هنر مهدوی و هنر پستمدرن - بخش اول
آیا میان هنر مهدوی و هنر پستمدرن سازگاری وجود دارد؟
هنر هر سرزمین زمانی خلاقانه است که بیانی از زندگی و زیسته آن سرزمین باشد و آینه تمامنمای فرهنگ آن سرزمین گردد، به گونهای که بتوان با دیدن آثار هنری یک سرزمین به فرهنگ و عناصر فکری و روحی آن سرزمین دست یافت.
بخش اول
چکیده از جمله چالشهای جدی در عصر جدید که بعضی از اندیشمندان، آن را عصر پسامدرنیته میخوانند، نسبت میان شیوه زندگی مسلمانان و جوامع دینی با عصر جدید و دوران پسامدرن است. در این راستا این پرسش اساسی در حوزه هنر نیز خود را باز مینمایاند و بهصورت گفتمان طرح میگردد که با توجه به مبانی معرفتی هنر دینی و مهدوی و همچنین بر اساس مبانی معرفتی هنر پستمدرن آیا امکان سازگاری میان هنر مهدوی و هنر پستمدرن وجود دارد یا نه. در این مقاله دو الگو و نظریه مطرح و نقد و بررسی شده و سپس الگویی بر اساس زیسته فطری پیشنهاد گردیده است. واژگان کلیدی: هنر مهدوی، هنر پستمدرن، گفتمان، روایت کلان، زیسته فطری. مقدمه هرچند گاه اعتقاد و اظهار نیاز به منجی و موعود از جانب انسان در دوران جدید، توسط بعضی از روشنفکران پستمدرن، بیانی از حس درونی و آرزوهای تحقق نیافته بشر معاصر قلمداد شده است که با این خواست و آرزو، نیاز خود را در جهان سرگشته، بیمعنا، تکثرگرا، نامتجانس، پرتلاطم، درهم آمیخته، کولاژوار و ناامن دوران ما اظهار میدارد، دورانی که پل ریکور آن را عصر نزاع و چالش میان تفسیرهای متعدد از عالم میداند، اما طرح این مسأله از جانب ادیان، ماجرای دیگری داشته و برخوردار از تاریخ کهنی است که ریشه در سنتهای جاویدان ادیان دارد. به نظر میرسد به زمانی رسیدهایم که تبیین و ترویج مسأله منجیباوری و موعودگرایی نهادینه شده است و ادبیات و هنر غرب و شرق در نهادینه کردن این امر در دهه گذشته، خواسته یا ناخواسته، خصمانه یا دوستانه کمک نمودهاند که این از جهتی موجب امتنان و خوشحالی است.[1] از طرف دیگر مورد توافق تمام عالمان و پیروان ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی است که اعتقاد به جامعه آرمانی و ایدهآل و نگاه مثبتاندیش انه به آینده، امری باورپذیر و قابل اثبات در متون دینی است. از اینرو با توجه به این مقدمه و با پذیرش و مفروض گرفتن این نکته که مسأله منجیباوری و موعودگرایی نسبتی با دوران کنونی ما پیدا میکند و میتوان بهوسیله آن در مسیر حل مشکلات اجتماعی و انسانی دوران نوین، طرحی افکند، پرسش و مسأله اساسی مقاله این است که آیا مبانی معرفتی موعودگرایی و مهدویت و ارائه راهبردهایی هنری مبتنی بر آن میتواند با مبانی فلسفی و زیباییشناختی دوران جدیدی که در آن به سر میبریم، یعنی دوران پستمدرنیسم سازگار گردد و همانطور که امروزه هنر و رسانه در ترویج گفتمان و ادبیات غرب پیشتاز است و بیشترین نقش را در توسعه گفتمان غالب هژمونی غرب دارد، آیا هنر و رسانه این توانایی و قابلیت را دارد تا با تمدن و فرهنگ اسلامی و راهبردهای هنر مهدوی سر سازگاری داشته باشد یا خیر؟ نیاز به گفتمانسازی پارهای از اندیشمندان این مسأله را مورد تأکید قرار دادهاند که اگر قرار باشد در جامعهای تحول ایجاد شود و افراد با سامان دادن به اندیشههای خود، موجب تحرک جامعه گردند و یا بتوانند در سطح جهانی، نگرهای جدید را مطرح سازند، باید از سطح دادهها و آگاهیها فراتر رفته و به یک الگو و پارادایم فکری برسند (تامس کوهن، 1369، 25)،[2] زیرا آنچه که در جوامع و محافل علمی موجب شکلگیری گفتمان میگردد و دیگران را معطوف به بحث و مسألهای میسازد، طرح نمودن مدل و الگویی استوار و ریشهدار است که بتواند راهگشای یک حرکت پیوسته، مستمر و هماهنگ گردد. کمتر میتوان در طول تاریخ جوامع، تحولات مهم علمی و اجتماعیای را مشاهده نمود که بدون شکلگیری الگو و تحقق گفتمان پدید آمده باشند و همواره در سدههای اخیر بحران فقدان الگو و پارادایم فکری در میان مسلمانان موجب تسلط و غلبه گفتمانهای غالب سکولار و ادبیات آن مباحث در میان مسلمانان شده است و جوامع اسلامی رهرو و دنبالگر الگوهای غرب بودهاند. متأسفانه در سدههای اخیر، جوامع شرقی از جمله فرصتهایی را که در سطح جهانی از دست دادهاند، این است که نتوانستهاند اندیشههایشان را جهانی کرده و در گفتمانهای جهانی شرکت کنند. ایجاد گفتمان در یک عصر به این معنا است که بتوان مبحثی را که دارای ویژگیهای خاص خود است، وارد گفتوگوی علمی و عرصههای فکری زمانه نمود. بهطوری که گفتو گو میان اندیشمندان آن عرصه جریان یابد و مورد توجه پژوهشگران آن گردد. شاید بتوان گفت که مهدویت در پارهای از دورانها گفتمان رایج آن زمان بود و توانست در بعضی از اعصار، محور و نقطه ثقل گفتو گو ها گردد و میتوان مواردی را از دوره کیسانیه تا قاجار شاهد مثال آورد که بیانگر حضور پررنگ این ایده فکری در میان محافل علمی و اجتماعی بوده است. برای شکلدهی یک گفتمان نباید از خاطر برد که به تعبیر میشل فوکو گاه کنشهای کلامی روزمره و سخنان عمومی که میان انسانها رد و بدل میشود و یا حتی اموری که تنها نسبت به آن ابراز احساسات میکنیم و تنها آنها را صرفاً دوست داریم، توانایی این را دارند که تبدیل به یک کنش یا گفتمان جدی شوند و او این امر را مظهر اراده معطوف به حقیقت میداند، اما به نظر او تأویل هر دوره تاریخی باید همگام با اطلاعات و دادههای علمی، فرهنگی و اجتماعی همان عصر باشد و ابزار خود را از عقلانیت همان دوره وام گیرد، زیرا بنا به نظر او هر دوره، نظام فکری، روششناسی و راهبردهای خاص خود را دارد و کار دیرینهشناس این است که برای شناخت هر دوره و روزگار، اسناد و مدارک مربوط به همان دوره را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد (میشل فوکو، 1384، 48). بنا بر روششناسی او هر گفتمان میتواند با ویژگیهای خاص خود از گفتمانهای دیگر اعصار گسست داشته باشد و همسوی نباشد، به همین جهت وی با حرکت خطی تاریخ سر ساز گاری ندارد و به گسست در میان پدیدههای تاریخی تأکید میورزد. بر اساس شکلگیری گفتمان در جامعه، میزان بزرگی و اهمیت اندیشهها و اندیشمندان را میتوان در جامعه تشخیص داد و فهمید که کدام اندیشه از عظمت و شکوه بیشتری برخوردار است، بهطور مثال طرح بحثهای مهم در چند دهه گذشته میان روشنفکران مذهبی و عالمان دینی تا حدی کاشف از اهمیت آن دسته مسائلی است که در مجامع علمی توانستهاند به گفتمان تبدیل گردیده و نظر اندیشمندان را به خود معطوف نمایند. البته باید به این نکته توجه نمود که شایع شدن هر بحث در یک زمانه، لزوما به معنای ایجاد گفتمان نیست و نمیتوان گفت هر بحثی که در میان توده مردم رواج یافته است هر چند نگاهی سطحی و نازل به آن شده باشد، گفتمان رایج است. به نظر میرسد برای تبدیل شدن یک بحث به گفتمان رایج عصر، نیاز به آن است که آن بحث در مجامع علمی و در میان اندیشمندان آن حوزه چه سلباً و چه ایجاباً طرح گردد. جدیت یک بحث به این است که بتوان از آن در ارائه راهحلها و ایجاد یک طرح و الگو در عرصههای متفاوت استفاده نمود و آن را در مسیر حل مشکلات اجتماعی و علمی به خدمت گرفت، نه اینکه صرفاً به ابراز احساس در باره مسأله پرداخت و یا در باره آن صرفاً به طرح ادعا پرداخت. حتی اگر بحثی بهصورت سلبی بتواند انکار، مخالفت و لجالت علمی دیگران را برانگیزد و موجب نقد و استدلال بر علیه آن شود، بهطوری که کتاب و مقاله بر خلاف آن نوشته شود، خود گویای اهمیت آن بحث و دلیل بر جایگاه و موقعیت مسأله در عرصه گفتمانسازی است. به همین جهت بسیار مهم است که به نحو پیشینی به این سؤال پرداخته شود که آیا مهدویت با توجه به اینکه بحثی اعتقادی و دینی است ذاتاً آیا دارای این قابلیت و توانایی هست که بتواند در عرصه علوم اجتماعی و یا علوم انسانی، گفتمان غالبی را در محافل علمی و فکری ایجاد کند یا خیر؟ البته چون به این مسأله در جای دیگری پرداخته شده است و مورد پذیرش قرار گرفته است، از اینرو طبعاً در اینجا بهعنوان پیشفرض و اصل موضوعی تلقی میگردد ولی همواره این مسأله در ضمن پرسشهای ذیل، مورد چالش و گفتو گو قرار میگیرد. پرسشهای اساسی در گفتمان مهدوی حال با توجه به اهمیت مسأله گفتمانسازی و اهمیت مسأله موعودگرایی و مهدویت در فرهنگ دینی، در سنجش میان مبانی معرفتی موعودگرایی و مبانی معرفتی دوران پستمدرن، عصری که در آن به سر میبریم، چند مسأله مهم جلوه میکند که به شرح ذیل است: آیا مسأله موعودگرایی در ادیان یا مهدویت در اسلام بهعنوان یکی از جدیترین آموزههای فکر دینی یا اسلامی، دارای این کارکرد بوده است که بتواند در چند دهه گذشته، به ویژه بعد از انقلاب اسلامی ایران، به رغم تبلیغاتی که پیرامون اهمیت و موقعیت آن در فکر مسلمانان شده است و در سخنان بزرگان دینی و سیاسی و در سطح جهانی و رسانهها آمده است، گفتمانی را ایجاد کند و اندیشمندان را به سمت خود معطوف کند و در حل موضوعات فرو بسته فکری و اجتماعی، بابی بگشاید یا خیر؟ البته پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی تاریخی است و باید بررسی شود که در جوامع اسلامی در چند دهه گذشته این مسأله چقدر مورد توجه بوده است؟ آیا شیعیان بیشتر به آن توجه داشتهاند یا اهل سنت؟ آیا در انقلابها و تحولات اجتماعی کشورهای عربی، در میان سلفیها، سکولارها، شیعیان و... این مسأله مورد اهتمام قرار گرفته است و توانایی ارائه مدل و الگوی اجتماعی را داشته است یا خیر؟[3] به همین جهت یکی از عرصههای آسیبشناسانه مهدویت در چند دهه اخیر این است که بررسی شود آیا مهدویت در میان مجامع دانشگاهی و در میان اندیشمندان بهعنوان گفتمان غالب در عرصه علوم اجتماعی مطرح بوده است یا آنکه بیشتر در محافل غیر حرفهای و در میان توده و به شیوه تبلیغی و ترویجی طرح گردیده است. به نظر میرسد در دورانی هستیم که به اعتقاد بعضی از فیلسوفان و جامعهشناسان، معرفتشناسی دوران پستمدرن اقتضاء میکند که هیچگونه روایت و تفسیر کلان از عالم صورت نپذیرد و هستیشناسیها و جهانبینیهای سابق عمومیت و مشروعیت خود را از دست داده و جوامع ترجیح میدهند تا با تفسیرهایی منطقهای، بومی، محلی و مبتنی بر سنتتاریخی خود زندگی کنند. لیوتار که از بنیانگذاران فکر پستمدرن است، بر این باور است که دیگر نشانی از افق تعمیمبخشی، کلیتبخشی، جهانی شدن و رهایی عمومی به چشم نمیخورد. پستمدرنیستها ویژگیهای شاخص عصر پستمدرن را شکست و ناکامی کلی یا عمومی و محو و مستحیل شدن ایده پیشرفت در درون عقلانیت و آزادی میدانند. بنا به نظر وی همانا منظور از آزاد بودن از قید روایتهای کلان، آزادی از روایتهای فرادست و فرا روایتهاست، آزاد بودن از قید داستانها و نقلهایی که فراتر از خود ما به تاریخهای فردی و جمعی ما معنا میبخشند (مارشال برمن، 1380، 38). معمولاً در این دوران ما با خردهروایتهایی از عالم مواجه هستیم که جنبه منطقهای و بومی دارد و تفسیرهای کلی، همگانی و جهانی مشروعیت نداشته و از اقبال جمعی برخوردار نیست و در برابر تکثر اندیشی، راز زدایی از عالم، یکسانگریزی، فرار از وحدت و گرایش به تنوع و نوآوری، اعتبار دادن به خردهفرهنگها و ساختن فرهنگ و جامعهای با عناصر ترکیبی و کولاژوار مورد اعتنا است (سیدرضی موسوی، 1390، 309_312). بهطوری که شخصیت انسان از عناصر نامتجانس و از امتزاج و درهمآمیختگی متعدد فرهنگی تشکیل شده است که بعضی از آن به انسان چهلتکه یاد کردهاند (داریوش شایگان، 1384، 133)، البته در برابر این نگاه که پستمدرن دارای بنیانهای فکری و تئوریک است، بعضی از پژوهشگران در تعریف ویژگیهای پستمدرنیسم و در جواب به این پرسش که پستمدرنیسم در قرن بیست و یکم چه وضعیتی خواهد یافت، بر این باور هستند که پستمدرنیسم بیش از آنکه یک نظریه باشد، یک ذهنیت است و بر این باور هستند که ذهن پستمدرن تنها در دوران بحرانها و بنبستهای سیاسی و شرایط اضطراری برای زندگی معنا و مفهوم قائل است و در واقع بیش از آنکه برای آن منطق و بنیان نظری قائل باشند، از وضعیت سرگشته و بحرانی عصر حاضر به دوران پستمدرن تعبیر میکنند، مارشال بر من در اثبات این امر که پستمدرنیسم تنها یک ذهنیت است، نه نظریهای منسجم و ساختار مند، این ویژگیها را برای آن برمیشمارد: سفسطهها و پیچیدگیهای عمده، گزافهگویی، ایهام و ابهام، مجاز و تمثیل، کنایه، استعاره، طنز، هزل و هجو، شوخی، تقلید و تصنع، شبیهسازی و گرتهبرداری، یکنواختی و سادگی احساس، احساس کسالت و رکود، دلمردگی و افسردگی، سکوت، کسادی و رکود، نفرت و بیزاری از زندگی، احساس خستگی مداوم (حتی در جوانان)، اطمینان و یقین به اینکه هر چیزی که میتوانست رخ بدهد، پیشاپیش رخ داده است، اتفاقات و حوادث غیرمترقبه و غیر قابل پیشبینی مدتهاست که رخ دادهاند، دیگر نباید به انتظار وقوع حوادث غیرمترقبه نشست و... استعداد ابداع و ابتکار چیزها بدون آنکه معنی چیزی را داشته باشند (همان، 42_43). حال بر این اساس، آیا این نگرش از جهان و انسان با نگره مهدویت و منجیگرایی که تفسیری همگانی و جهانی و روایتی کلان از عالم است و در صدد بیان راهکار و تفسیری عمومی از عالم و آدم است، سر سازگاری دارد یا خیر؟ زیرا نگرش ادیان مبتنی بر پیشبینی آینده عالم و تحقق جامعه ایدهآل و آرمانی است، در حالی که نگرش پستمدرنیستی مبتنی بر نگاه تکثراندیشانه، ساختار شکنانه، متکی بر نسبیتاندیشی، بیمعنایی و دور از آرمانگرایی است و به ایدههای فرجامشناسانه توجه نمیکند و مرکز ستیزی، و گرایش به کثرت ناهمگون و پراکندگی از اهداف آن است. بنابر این آیا اعتقاد به نظریه مهدویت و کارکرد این مبحث در عصر غیبت و از جمله عصر کنونی، توانایی این را دارد که با عناصر معرفتی عصر پستمدرن سازگار گردد یا اینکه لازمه اعتقاد به مهدویت این است که از دوران پستمدرن فراروی کنیم و از آن بگذریم یا طرح دیگری افکنیم؟ آیا طرح گفتمان مهدویت و تعامل میان مهدویت با هنر و رسانه با روح حاکم بر دوران پستمدرن و هنر این دوران سر سازگاری دارد یا خیر، زیرا از ویژگیهای هنر پستمدرن، ابداع و نوآوری، سرگرمی و تفریح، ساختارشکنی، به شوخی گرفتن و سخره یا استهزاء حقیقت و هرگونه تفسیر کلان از عالم و بیعلاقگی به مفاهیم قدسی و هرگونه بیان هنری از مفاهیم فراتر از هستی مادی است و آثار هنری آن بر پایه شوخی، بازی، ایجاد خیرگی و تنوع، ابهام و اتفاقی بامزه، اعجابآور، خیرهکننده و شگفتی زا شکل میگیرد که هیچگاه خوانش و تبیین واحد از عالم را بر نمیتابد و تعمد دارد تا همه تفسیرها و قرائتهای ممکن و متعدد را وارد جهان معرفتی مخاطبان سازد. بهطوری که هیچ سبک یا اصلی نمیتواند غالب باشد و همه آراء بدون برتری بر یکدیگر در کنار هم مینشینند به تعبیر مورخان هنر: نظریه پستمدرن با انکار هر نظام واحد، هر خوانش، تفسیر یا حقیقت اعتبار سلسله مراتب قدرت در سبک، رسانه، موضوع و درونمایه را تخریب کرد و در را بر همه چیز و همگان گشود... اکنون پژوهشگران به هنر از زوایای متعدد مینگرند و با استفاده از موضوعات جنسیتی، گرایشات جنسی، نژادی، قومی، اقتصادی و سیاسی، لایههای معنایی و ایده موجود در یک اثر هنری را نشان میدهند (دیویس و همکاران، 1388، 1065). در برابر این تلقی از معرفت و هنر، نگاه منجیگرایانه و موعود باور انه از عالم مبتنی بر تفسیری کلان، جهانی، فراگیر، هدفمند از عالم است که در صدد است تا طرحی جهانی درافکند و حقیقتی متعالی و الوهی را به ظهور برساند، بهطوری که هدفش از راهکارهای هنری، تجلیبخشی به حقیقتی پایدار و آسمانی است که مورد نیاز و اضطرار توده مردم و جوامع است و میخواهد با طرح الگوی مهدوی که هنر در خدمت آن قرار میگیرد، پرسشهای اساسی و مشترک انسانها همچون معناداری و هدفمندی، سعادت، چگونه زیستن، صلح و حیات طیب، همزیستی، و امثال آنها را پاسخ دهد. حال با فرض پاسخ دادن به سوال پیشین در سازگاری میان مبانی معرفتی دوران پستمدرن با موعودگرایی، آیا مبانی هنر دوران پستمدرن با مبانی معرفتی هنر و رسانه در خدمت موعودگرایی، سازگار میباشد یا خیر؟ به تعبیر دیگر اگر قائل باشیم که این توانایی و قابلیت در ایجاد گفتمانسازی در آموزه مهدویت وجود دارد_ هر چند که قائل باشیم در چند دهه گذشته این کار نشده است_ حال رسانه و هنر چه کمکی به این امر میتوانند بکنند و آیا میتوانند موجب شکلگیری گفتمان مهدوی گردند یا خیر؟ در واقع پرسش مهم در سنجش میان هنر مهدوی و هنر دوران پستمدرن این است که آیا در زمان ما که بعضی میکوشند تا راهبردهای مهدوی در عرصه هنر ارائه دهند که منظور از آن رسیدن به جامعه منتظر است که همان جامعه هدف در راهبردهای مهدوی قلمداد میشود، نسبتش با دوران پستمدرن و ویژگیهای هنری این عصر چیست؟ به عبارت دیگر میخواهیم با این دسته از راهبردهای مهدوی در عرصه هنر از وضعیت کنونی، به وضعیت مطلوب برسیم که ایجاد یک جامعه منتظر ظهور امام مهدی(عج) است که خود را آماده میسازد تا به شکلگیری عصر ظهور نائل گردد و شاهد تسریعبخشی این دوران باشد. بنا بر این، باید خاطر نشان نمود که منظور از جامعه هدف یا مطلوب در راهبردها یا استراتژیها، عصر ظهور نمیباشد، بلکه جامعه پیش از ظهور است که به دنبال آمادگی است و در واقع راهبردهای هنری نیز میخواهد به آن جامعه هدف یا مطلوب که جامعه قبل از ظهور است، کمک کند. حال پس از طرح این پرسشهای مهم فرعی، پرسش اصلی و اساسی مقاله سنجش میان راهبردهای هنری مهدوی دوران ما با عناصر هنری دوران پستمدرن است که هر یک از جهانی متفاوت برخاستهاند و بر معرفتشناسی و هستیشناسی جداگانهای تکیه دارند که البته وجه مشترکشان این است که هر دو در زمان کنونی به وقوع میپیوندند و متعلق به زمان حال هستند. بنا بر این، در اینجا با یک تعارض و چالش میان دو نوع معرفتشناسی و دو نگاه به هنر روبهرو هستیم که هر یک بر بستر و سنت خاصی استوار است، از طرفی هنر پستمدرن قرار دارد که مبتنی بر وضعیت کنونی انسان معاصر است و از طرف دیگر هنر مهدوی قرار دارد که مبتنی بر نگاهی آرمانی و ایدهآل و در صدد کوشش برای رسیدن به یک جامعه مطلوب در آینده است و نیازمند این است تا تکلیف خود را با وضعیت معرفتشناسی و هنری عصر خویش روشن سازد. نسبت میان مبانی هنر مهدوی و دنیای پستمدرن در پاسخ به این سوال که آیا مبانی معرفتی و هنری جامعه منتظر که جامعه هدف و مطلوب در عصر غیبت است و طرح راهبردها برای رسیدن به آن جامعه با مبانی معرفتی و هنر دوران پستمدرن سر ساز گاری و آشتی دارد یا نه، باید گفت که برای پاسخ به این پرسش باید به چند نکته اساسی و نگرش مهم در باره منشأ اثر هنری و چگونگی آفرینش اثر هنری پرداخت. هنر هر سرزمین نمودار و آینه افکار، زیسته و اندیشههای هر سرزمین است و با شناخت هنر و ادبیات هر منطقه، یا هر دوره تاریخی، میتوان به مولفههای فرهنگی هر سرزمین یا هر دوره دست یافت. بهطوری که بعضی از پژوهشگران معتقدند، خلق آثار هنری امری ناخودآگاهانه و برآمده از روح هنرمند است، اگر روح افراد صیقلی باشد و پرورش درست دینی یافته باشد، آثار هنری برآمده از روح او، آب و رنگ معنویت و دین خواهد داشت، و اگر هم بر خلاف آن باشد، آثار هنری به وجود آمده از او بیانگر آن است. اثر هنری در هر سرزمینی با ویژگیهای آن سرزمین و شناخت هنرمند و عناصر فکری و احساسی او قابل شناخت و یا نقد و بررسی است. موقعی میتوان یک اثر را تحلیل نمود، که عناصر و ویژگیهای انسانی و اجتماعیای را که آن اثر همراه با آنها شکل گرفته است، بشناسیم و بر اساس آنها پیرامون خلق اثر و فاخر بودنش داوری و قضاوت نماییم. بنا بر این، دو بحث مهم منشأ اثر هنری و هستیشناسی آثار هنری جزء مسائل مهم در مباحث نظری هنر است. فیلسوفان هنر معتقدند همانطور که منشأ هر اثر هنری در درون انسان هست و هر اثر هنری در جان آدمیان شکل میگیرد، همچنین وجود و هستی هر اثری در زمانی شکل میگیرد که یک هنرمند برای اولین بار آن اثر را میآفریند و از او صادر شود، بهطوری که اگر پس از او اثرش توسط دیگران تقلید شود و تکرار گردد، از ارزش چشمگیری برخوردار نیست. بنا بر این آفرینش اثر هنری ریشه در افکار، اندیشه، احساس، عاطفه، خیال و به یک معنا روح بشر دارد، بهطوری که رابطهای علی و معلولی میان اثر هنری و خالق اثر به چشم میخورد و خلق یک اثر و ایده، از زوایای متفاوت و گوناگون روح بشر جاری میشود و خلق میگردد. به همین جهت در خلق آثار هنری، نمیتوان به هنر نگاه ابزاری داشت. البته میتوان در استفاده از آثار هنری نگاه ابزاری داشت و فرد، حاکم، یا حزبی آثار هنری را در مسیر استفاده ایدئولوژیک و اهداف خویش قرار دهد، اما در خلق آثار هنری که دارای ویژگی ابداع، نوآوری و خلاقیت باشد، نمیتوان نگاه ابزاری داشت، بلکه اثر هنری تجلی و ظهور روح بشر است. به تعبیر دیگر از کوزه همان برون تراود که در اوست و هر فردی با خلق آثار هنری خویش، تراوشات روح خود را به ظهور و تجلی میگذارد و در برابر مشاهده دیگران قرار میدهد. در واقع هر ماجرا و رخدادی که در درون هنرمند رخ میدهد، وی آن را در اثرش، متجلی میسازد، میزان عمیق و یا سطحی بودن اثر تا حدی مرتبط با درون انسان است. به این جهت میتوان گفت که فاخر بودن هر اثری به میزان بزرگی روح انسان است و یا به تعبیر دیگر همانطور که علی(ع) میفرماید که زبان هر فردی کاشف از درون فرد است، میتوان گفت اثر هنری نیز کاشف از درون است، به همین جهت با بررسی آثار هنری هر هنرمند، میتوان به دنیا و جهان درون فرد راه برد. بنا بر این میان اثر هنری و روح خالق اثر، ارتباطی تنگاتنگ و عمیق وجود دارد و به هیچ وجه رابطه میان آنها، تصنعی و ساختگی نیست. به همین جهت به تعبیر هانری کربن وقتی انسان معماری مسجد جامع اصفهان یا کلیساهای دوره قرون وسطای کاتولیک را میبیند، تردید نمیکند که این زیباییشناسی برآمده از روح یک انسان عاشق، عارف و اهل معنا است و نمیتواند از روح یک انسان آشفته و پریشان صادر شده باشد (هانری استیرلن، 1377، 10) و یا وقتی اشعار شعرای عارف خوانده میشود، احساس میگردد که یک روح عاشق و واله این اشعار را سروده است. به تعبیر هایدگر، هر اثر هنری بیانگر جهان و زیسته درونی هنرمند است که با هستی و روح او نسبتی عمیق دارد. هر اثر هنری به هنرمند هستی میبخشد و هر هنرمندی به اثر هنری هستی میبخشد (مارتین هایدگر، 1379، 12). بهطور مثال انسان وقتی این جمله را میشنود که فردی در برابر خداوند میگوید: من أنا حتی تغضب علیّ؛ خدایا من کیستم که بر من غضب کنی؟ ناخودآگاه انسان به این معنا منتقل میشود که گوینده سخن باید چقدر احساس کوچکی و فروتنی در برابر خداوند داشته باشد که این تعبیر را بهکار برده است، این سخن هیچگاه حکایت از یک انسان مغرور ندارد، زیرا میان سخن، اثر هنری و هر تراوش روحی با روح انسان نسبتی عمیق و معنادار وجود دارد و همانطور که ما با مشاهده صورت فرد، سخنش یا حتی نگاه او به خود، نسبت او را با خود تشخیص میدهیم، همچنین میان اثر هنری و روح انسان نیز این نسبت به چشم میخورد. بر اساس همین منطق مذکور میتوان بسیاری از آثار هنری را در فرهنگها و ادوار متفاوت بشری تحلیل نمود و میتوان فهمید که چرا هنر دوره ایلخانی، تیموری و صفوی، آب و رنگ الهیات عرفانی دارد و یا چرا هنر مدرن در غرب آب و رنگ دنیویت و زمینی شدن را دارد. در واقع هنر همواره یکی از بهترین عرصهها برای رصد فرهنگی و شناخت عناصر جامعهشناسی است و جامعهشناسان هنر پیوسته بر این مسأله پا میفشارند که آثار هنری هر زمان، بیانگر روح دوران و وضعیت اجتماعی است و ما بدون آنکه بر تمامیت این سخن داوری و قضاوت ورزیم، این را اجمالا میپذیریم که با شناخت هنر و ادبیات هر زمانه، میتوان به فرهنگ هر دوره و انسانشناسی آن پی برد، زیرا همانطور که آثار هنری دوره میانه ایران، دورهای که الهیات عرفانی بر فرهنگ ایران غالب بود، تصویری از گرایش هنرمندان و اهالی فرهنگ این سرزمین آشکار میسازد و بیانگر روحیه فرا مادی آنان است،حال چه بیانگر جهان وجودی هنرمند یا بیانگر روانشناسی و جامعهشناسی باشد، همچنین دیدن آثار هنری قرن نوزدهم اروپا، گواهی بر رویکرد سکولار و زمینی هنرمندان آن سرزمین است. بنا بر این، بدون داوری اخلاقی و هنجاری درباره هر اثر هنری، مشخص است که هنر هر هنرمند دوره و جامعهای تا حد زیادی_ بدون توجه به خلاقیتهای وجودی و عناصر فرازمان و فرا مکان_ بیانگر وضعیت فرهنگی، عاطفی و اجتماعی آن دوران است. البته بیتردید میتوان این داوری را اظهار داشت که در طول تاریخ تمدن اسلامی، هر چه به سمت جلو میآییم، زیسته هنرمندان مسلمان تغییر میکند و اگر در گذشته هنرمندان و ادبا وقتی به توصیف شاعرانه میپرداختند، از عشقهای عفیف با نجابت سخن میگفتند، اما امروزه در ادبیات بهکار رفته پیرامون عشق و معشوق، مفاهیم سطحی و سخیف به کار میرود و عشقها در دنیای پستمدرن حتی در سرزمینهای شرقی کمتر آب و رنگ داستانهایی را دارد که نظامی گنجوی، عطار، امی، ابن عربی و دیگران بکار میبردهاند. بسیاری از مفسران معتقدند که عشق در داستانهای عاشقانه نظامی گنجوی، مادین سمبولیک و بیانی از عشقهای عرفانی است و این برخلاف عشقهای زمینی و مبتذل دنیای پستمدرن است. پی نوشت: [1]. از آن جهت که رسانهها به ترویج مسأله منجیباوری و موعودگرایی کمک نمودهاند، موجب امتنان و خوشحالی است ولی از آن جهت که با ترویج نگاه بغضآلود و زشت و کریه از قرائت دینی و اسلامی به مسأله پرداختهاند و تلاش میکنند که با تفسیری بنیادگرایانه و سلفی از اسلام، ذهن جهانیان را نسبت به موعود اسلام، خراب ساخته و نگاه معرفتی و وجودشناختی مسلمانان را موجب ایجاد بحران، آشوب، آیندهای کریه و زشت، جلوه دهند، موجب تأسف است. امروزه در سینما و ادبیات غرب، تمامی سمبلها و نمادهای اسلامی به سخره گرفته میشوند و در کشمکش درامها، همواره در برابر صنعت، ثروت و هژمونی امریکا و غرب، منشأ شر نشان داده میشوند. [2]. وی درباره نمونهها یا پارادایمها Paradigms میگوید: «در سالهای اخیر معدودی از مورخان علم هر چه بیشتر متوجه آن شدهاند که وظایفی که تصور رشد از طریق روی هم انباشته شدن علم بر عهده آنان میگذارد، بسیار دشوار است... هدف من از انتخاب آن [پارادایمها] القای این اندیشه بوده است که بعضی از مثالهای پذیرفته شده از عمل علمی فعلی_ یعنی مثالهای مشتمل بر قانون و نظریه و کاربرد و استفاده از آلات روی همرفته_ الگوها و مدلهایی فراهم میآورد که از روی آنها سنتهای پژوهش علمی منسجم خاص آشکار میشود». [3]. در جریانات سیاسی و اجتماعی جهان اسلام، چه در خیزشهای کنونی جهان اسلام و چه پیش از این، سلفیها کمتر به مسأله مهدویت توجه داشتهاند و هیچگاه در صدد ارائه مدل اجتماعی براساس آن نبودهاند. نگاه آنان به گذشته و جامعه آرمانی عصر نبوی معطوف بوده است. همچنین سکولارها نیز هر چند نسبت به سلفیها، از تصلب و تعصب کمتری برخوردار هستند و نسبت به مسائل دینی در قیاس با سلفیها لابشرط و خنثی هستند، اما نسبت به مسأله منجیباوری به ارائه مدل و الگو نمیپردازند و بیشتر با نگاهی عقلانی در زمان حال به سر میبرند و آیندهگرایی آرمانی در اندیشههای آنان به چشم نمیخورد. اما در برابر دو جریان فکری مذکور، شیعیان به جهت اعتقاد به مسأله منجیباوری و نگاه مثبتاندیش انه به آینده، همواره به موضوع مهدویت امعان نظر داشتهاند، هرچند در ارائه الگو بر اساس توانایی موجود در موعودگرایی و قابلیت مثبتاندیش انه آن، کمکوش بوده و تلاش در خور توجهی برای ارائه مدل در اینباره، از خود نشان ندادهاند. منابع: استیرلن، هانری، اصفهان تصویر بهشت، مقدمه هانری کربن، مترجم داریوش ارجمند، تهران، فرزان، 1377.
برمن، مارشال، پستمدرنیسم، از مجموعه پستمدرنیته و پستمدرنیسم، ترجمه و تدوین حسینعلی نوذری، تهران، نقش جهان، 1380.
بیات، عبدالرسول و همکاران، فرهنگ واژهها، موسسه اندیشه و فرهنگ دینی، قم، 1381.
داوری اردکانی، رضا، در باره غرب، ویراست دوم، تهران، هرمس، 1386.
دیویس و همکاران، تاریخ هنر جنسن، ترجمه فرزان سجودی و همکاران، تهران، فرهنگسرای میر دشتی، 1388.
شایگان، داریوش، افسونزدگی جدید، هویت چهلتکه و تفکر سیار، داریوش شایگان، ترجمه فاطمه ولیانی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات فرزان، 1384.
ضیمران، محمد، میشل فوکو: دانش و قدرت، چاپ سوم، تهران، هرمس، 1384.
کدیور، جمیله، تحول گفتمان سیاسی شیعه در ایران، چاپ دوم، تهران، طرح نو، 1379.
کوهن، تامس س. کوهن، ساختار انقلابهای علمی، ترجمه احمد آرام، تهران، انتشارات سروش، 1369.
محسنیان راد، مهدی، ارتباط جمعی و توسعه روستایی، تهران، معاونت ترویج و مشارکت مردمی وزارت جهاد سازندگی، 1374.
مک لوهان، مارشال، برای درک رسانهها، ترجمه سعید آذری، تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامهای صداوسیما، 1377.
موسوی، سید رضی، حکمت هنر، قم، دانشکده صداوسیما، 1390.
نقیبزاده، میر عبدالحسین، نگاهی به نگرشهای فلسفی سده بیستم، انتشارات طهوری، تهران، 1387.
نوذری، حسینعلی، پستمدرنیته و پستمدرنیسم، تهران، نقش جهان، 1380.
هایدگر، مارتین، سرآغاز کار هنری، ترجمه ضیاء شهابی، تهران، هرمس، 1379. منبع: فصلنامه مشرق موعود – شماره 21 ادامه دارد...
94/04/13 - 05:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]
صفحات پیشنهادی
بخش هنری بیستوسومین نمایشگاه بینالمللی قرآن چشمگیر است
معاون قرآن و عترت وزیر ارشاد بخش هنری بیستوسومین نمایشگاه بینالمللی قرآن چشمگیر است شناسهٔ خبر 2790102 - دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴ - ۱۲ ۰۲ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی بخش هنری بیست و سومین نمایشگاه بین المللی قرآن امسال در شش رشته خوشنویسی هنرهای سنتی عکاسی نقاشی و نقاشیخهنر و تجربه دینی؛ دوازدهمین پوستر مسیر
هنر و تجربه دینی دوازدهمین پوستر مسیر شناسهٔ خبر 2786285 - چهارشنبه ۳ تیر ۱۳۹۴ - ۱۳ ۱۸ دین و اندیشه > اندیشکده ها دوازدهمین شماره پوستر مسیر با نام هنر و تجربه دینی زبان امر قدسی توسط فرهنگسرای سرو در فضای مجازی منتشر شد به گزارش خبرگزاری مهر دوازدهمین شماره پوستر مسیبیست اثر خطی قرآنی، علمی، فرهنگی و هنری رونمایی شد
طی مراسمی در هتل اسپیناس تهران بیست اثر خطی قرآنی علمی فرهنگی و هنری رونمایی شد شناسهٔ خبر 2789671 - یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ - ۱۸ ۰۱ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی طی مراسمی از بیست اثر خطی در حوزههای قرآنی علمی فرهنگی و هنری به همت مرکز دائرهالمعارف انسانشناسی موزه آثار ناعلام فراخوان دومین همایش پژوهشی «قرآن کریم و هنر»
اعلام فراخوان دومین همایش پژوهشی قرآن کریم و هنر شناسهٔ خبر 2786692 - چهارشنبه ۳ تیر ۱۳۹۴ - ۱۵ ۳۳ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها خانه هنرمندان فراخوان دومین همایش پژوهشی قرآن کریم و هنر را منتشر کرد به گزارش خبرگزاری مهر معاونت پژوهشی و آموزشی خانه هنرمندان ایران بنمایش آثار ۶۰ دانشجوی رشته های هنر در نمایشگاه بین المللی قرآن
نمایش آثار ۶۰ دانشجوی رشته های هنر در نمایشگاه بین المللی قرآن شناسهٔ خبر 2783435 - یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲ ۳۵ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی ۶۰ دانشجوی رشتههای مختلف هنری در بخش دانشجویی سازمان زیباسازی نمایشگاه بینالمللی قرآن به ارائه آثار هنری میپردازند به گزارش خبرپل نامرئی از هنر به سیاست/ سیزدهمین شماره پوستر «مسیر»
پل نامرئی از هنر به سیاست سیزدهمین شماره پوستر مسیر شناسهٔ خبر 2849300 - چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۴ - ۱۵ ۰۵ دین و اندیشه > اندیشکده ها سیزدهمین شماره پوستر مسیر با نام پل نامرئی از هنر به سیاست توسط فرهنگسرای سرو در فضای مجازی منتشر شد به گزارش خبرگزاری مهر سیزدهمین شماره پوتوجه به هنر اسلامی تفاوت مهم نمایشگاه قرآن ایران با سایر کشورها
هنرمند مطرح پاکستانی مطرح کرد توجه به هنر اسلامی تفاوت مهم نمایشگاه قرآن ایران با سایر کشورها شناسهٔ خبر 2850381 - جمعه ۱۲ تیر ۱۳۹۴ - ۱۷ ۳۵ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی خطاط مطرح کشور پاکستان معتقد است توجه به هنر اسلامی در ایران و تلاش برای ترویج آن تفاوت مهم نمانصف جهان میزبان جشنواره جلوه های فرهنگ رضوی در هنرهای سنتی
نصف جهان میزبان جشنواره جلوه های فرهنگ رضوی در هنرهای سنتی شناسهٔ خبر 2848174 - سهشنبه ۹ تیر ۱۳۹۴ - ۱۳ ۱۱ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی شهر اصفهان در سیزدهمین دوره جشنواره بین المللی امام رضا ع میزبان جشنواره جلوه های فرهنگ رضوی در هنرهای سنتی است به گزارش خبرگزااجرای نمایشهای آیینی و سنتی توسط ۷۰ هنرمند پیشکسوت و جوان
بیست و سومین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم اجرای نمایشهای آیینی و سنتی توسط ۷۰ هنرمند پیشکسوت و جوان شناسهٔ خبر 2788359 - شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴ - ۱۵ ۲۱ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی مسئول کانون نمایش های آیینی سنتی از برپایی ۴ تعزیه ۹ پرده خوانی منقبت خوانی ثنا خوانی و شبیه خبرگزاری بیش از ۳۰ کارگاه هنری در نمایشگاه بین المللی قرآن کریم
برگزاری بیش از ۳۰ کارگاه هنری در نمایشگاه بین المللی قرآن کریم شناسهٔ خبر 2783449 - یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲ ۳۶ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی همزمان با برگزاری بخش هنری در حاشیه بیست و سومین نمایشگاه بین المللی قرآن بیش از سی کارگاه آموزشی برگزار می شود به گزارش خبرگزارینمایشگاه قرآن فرصتی برای احیای هنرهای اصیل ایرانی-اسلامی است
یک هنرمند نمایشگاه قرآن فرصتی برای احیای هنرهای اصیل ایرانی-اسلامی است شناسهٔ خبر 2790158 - دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴ - ۱۳ ۳۹ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی نمایشگاه بین المللی قرآن کریم فرصتی را به هنرمندان می دهد تا دست به تولید آثار هنری در زمینه های مختلف بزنند و هنرشان را به مکارگاه «هنرهای قرآنی: اصول و مبانی هنر تذهيب» برگزار میشود
در پژوهشكده هنر کارگاه هنرهای قرآنی اصول و مبانی هنر تذهيب برگزار میشود شناسهٔ خبر 2788315 - شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴ - ۱۷ ۱۷ دین و اندیشه > اندیشکده ها پژوهشكده هنر فرهنگستان هنر کارگاه هنرهای قرآنی اصول و مبانی هنر تذهيب ۲ را با حضور سليمان سعيد آبادی برگزار می كند به گزبرگزاری نشست «زبان قرآن و ظرفیتهای فرهنگی، هنری و موسیقایی آن»
در پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات برگزاری نشست زبان قرآن و ظرفیتهای فرهنگی هنری و موسیقایی آن شناسهٔ خبر 2788303 - شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴ - ۱۳ ۳۴ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی نشست تخصصی زبان قرآن و ظرفيتهای فرهنگی هنری و موسيقايی آن یکشنبه ۷ تير با حضور دکتر ابوالفضل خوشهمایش ملی فقه هنر برگزار میشود
در دی ماه ۱۳۹۴ همایش ملی فقه هنر برگزار میشود شناسهٔ خبر 2790458 - سهشنبه ۹ تیر ۱۳۹۴ - ۱۰ ۳۴ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی همایش ملی فقه هنر به همت مدرسه اسلامی هنر و با حمایت شورای فرهنگ عمومی کشور دی ماه امسال برگزار می شود به گزارش خبرگزاری مهر هیئت علمی ایافتتاح اولین كتابخانه تخصصی هنر درشهرستان اسلامشهر
افتتاح اولین كتابخانه تخصصی هنر درشهرستان اسلامشهر خبرگزاری پانا اولین كتابخانه تخصصی هنر در شهرستان اسلامشهر و در فرهنگسرای امام علی ع سازمان فرهنگی هنری شهرداری افتتاح خواهد شد ۱۳۹۴ پنج شنبه ۴ تير ساعت 17 12 به گزارش روابط عمومی شهرداری اسلامشهر این كتابخانه كه دربرگیرندههنر مناجات خوانی سحر باید در میان جامعه جریان پیدا کند
اصفهان هنر مناجات خوانی سحر باید در میان جامعه جریان پیدا کند یک محقق تحلیل گر موسیقی و فرهنگ عامه ایران بیان می کند در روزگار ما هم باید افرادی خوش صدا از استعداد های محلی پرورش داده شوند و در ماه رمضان مناجات های سحری را در کوچه و محله های شهر ها اجرا کنند تا این سنت و فضای ممعرفی داوران بخش کاریکاتور جشنواره هنر جوان
دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴ - ۲۰ ۳۸ داوران بخش کاریکاتور هفتمین جشنواره هنرهای تجسمی هنر جوان معرفی شدند به گزارش ایسنا سیدمسعود شجاعی طباطبایی بهرام عظیمی بهمن عبدی محسن نوری نجفی و مجید امینی به انتخاب آثار این بخش با موضوع خانواده اسلامی - ایرانی و سبک زندگی میپردازند هفتمین جشنو-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها