تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 16 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق و باطل به مردم (و شخصيت افراد) شناخته نمى شوند بلكه حق را به پيروى كسى كه از آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799570501




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حسب حال نويسي (سنت مسنون شاعران )(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حسب حال نويسي (سنت مسنون شاعران )(2)
حسب حال نويسي (سنت مسنون شاعران )(2)   نويسنده:دکتر محمد باقر محسني*   جهت هر چه بيشتر روشن شدن مطلب به ذکر چند نوع از تألمات روحي و حسب حال بزرگان ادب فارسي اکتفا مي کنيم : الف :در حسرت بر گذشته هاي شيرين :   1-شهريار :   ياد آنکه جز به روي منش ديده وانبود وان سست عهد سري از ما ، سوا نبود امروز در ميان کدورت نهاده پاي آنروز در ميان من و دوست جا نبود کس دل نمي دهد به حبيبي که بي وفاست اول حبيب من به خدا بي وفا نبود دل با اميد وصل به جاي خواست درد عشق آنروز درد عشق چنين بي دوا نبود تا آشناي ما سر بيگانگان نداشت غم با دل رميده ي ما آشنا نبود از من گذشت و من هم از او بگذرم ولي با چون مني با غير محبت روا نبود اکنون به کودکي که نبودم اسير عشق افسوس مي خورم که دلم با خدا نبود سوزي نداشت شعر دل انگيز شهريار گر همره ترانه ساز صبا نبود (1) 2-اقبال لاهوري : ياد ايامي که خوردم باده ها با چنگ و ني جام مي در دست من ميناي مي در دست وي در کنار آئي خزان ما زند رنگ بهار ور نيايي فرودين افسرده تر گردد زدي بي تو جان من چو آن سازي که تارش در گسست در حضور از سينه ي من نغمه خيزد پي به پي آنچه من در بزم شوق آورده ام دانيکه چيست يک چمن گل يک نيستان ناله يک غمخانه مي زنده کن باز آن محبت را که از نيروي او بورياي ره نشين در فتد با تخت کي دوستان خرم که در منزل رسيد آواره اي من پريشان جاده هاي علم و دانش کرده طي (2) 3-رهي معيري : ياد ايامّي که در گلشن فغاني داشتم در ميان لاله و گل آشياني داشتم گرد آن شمع طرب مي سوختم پروانه وار پاي آن سرو روان اشک رواني داشتم آتشم بر جان ولي از شکوه لب خاموش بود عشق را از اشک ترجماني داشتم چون سرشک از شوق بودم خاک بوس درگهي چون غبار از شکر سر بر آستاني داشتم در خزان با سرو و نسرينم بهاري تازه بود در زمين با ماه و پروين آسماني داشتم درد بي عشقي زجانم برده طاقت و رنه من داشتم آرام تا آرام جاني داشتم بلبل طبعم رهي باشد ز تنهائي خموش نغمه ها بودي مرا تا هم زباني داشتم (3) -بيدل دهلوي : ياد آن فرصت که عيش رايگاني داشتيم سجده اي چون آستان بر آستاني داشتيم ياد آن سامان جمعيت که در صحراي شوق بس که مي رفتم از خود کارواني داشتيم ياد آن سرگشتگي ،کز بستنش ،چون گردباد در زمين خاکساري آسماني داشتيم ذوق وصلي گشت برگ خرمن آرام ها ور نه ما در خاک نوميدي جهاني داشتيم هر قدر او چهره مي افروخت ما مي سوختيم در خور عرض بهار او خزاني داشتيم جرأت پرواز هر جا نيست بيدل و رنه ما در شکست بال ،فيض آشياني داشتيم (4) ب: در حسرت بر جواني :   1-شهريار :   جواني حسرتا با من وداع جاوداني کرد وداع جاوداني حسرتا با من جواني کرد   بهار زندگاني طي شد و کرد آفت ايّام به من کاري که با سرو و سمن باد خزاني کرد کمان ابروي من چون تير رفت و چرخ چوگاني به زير بار غم بالاي چون تيرم کماني کرد جواني کردن اي دل شيوه ي جانانه بود اما جواني هم پي جانان شد و با ما جواني کرد عزيزان ماه من تا در محاق چاه هجران شد غم آن يوسف ثاني مرا يعقوب ثاني کرد جواني خود مرا تنها اميد زندگاني بود دگر من با چه اميدي توانم زندگاني کرد جوانان در بهار عمر ياد از شهريار آريد که عمري در گلستان جواني نغمه خواني کرد (5) 2-فخرالدين اسعد گرگاني : نديدي تو مرا روز جواني ميان کام و ناز و شادماني قدي برجسته همچون سرو شاداب همي اندر چکيد از روي من آب جمال خسروان را بنده کردي نسيمم مردگانم را زنده کردي کنون عمرم به پايان در رسيده است دو بهر نيکويي از من رميده است هر آن پيري که بر نائي نمايد جهانش ننگ و رسوايي نمايد (6) 3-کسايي مروزي : دريغ فرّ جواني ،دريغ عمر لطيف دريغ صورت نيکو ،دريغ حسن و جمال کجا شد آن همه خوبي ؟کجا شد آن همه عشق کجا شد آن همه نيرو ،کجا شد آن همه حال ؟ نهيب مرگ بلرزاندم همي شب و روز چو کودکان بدآموز را نهيب دوال گذاشتيم و گذشتيم و بودني همه بود شديم و شد سخن ما فسانه ي اطفال (7) 4-مؤيد ثابتي : از شاخ عمر مرغ جواني پريد و رفت نگرفت انس با من و دوري گزيد و رفت آن همدم قديم که نامش شباب و بود برخاست از کنارم و دامن کشيد و رفت يارب مگر چه ديد خطا کان بهار عمر از پيش من چو آهوي وحشي رميد و رفت از باغ عمر آن گل نو رسته ي مرا گلچين روزگار به صد جور چيد و رفت (8) 5-سعدي : دور جواني بشد از دست من آه و دريغ آن زمن دلفروز قوّت سر پنجه ي شيري گذشت راضيم اکنون به پنيري چو يوز پير زني موي سيه کرده بود گفتمش :اي مامک ديرينه روز موي به تلبيس سيه کرده گير راست نخواهد شدن پشت گوز (9) 6-حبيب يغمايي : به روزگار جواني درود باد درود که دوره ي خوش من دوره جواني بود نبود انده بود و نبود خوش بودم خوش است هر که نباشد به فکر بود و نبود اميد داشتم و عشق داشتم ،آري قباي هستي از اين هر دو تار دارد و پود هزارها با دلم بود آرزو ،ليکن فرشته اي است برين بام لاجورد اندود فلک به عمر من افزود و از نشاطم کاست زمانه کاست ز شادي و برغمم افزود (10) 7-ملک الشعراء بهار : سحرگه به راهي يکي پير ديدم سوي خاک گشته از ناتواني بگفتم :چه گم کرده اي اندر اين ره ؟ بگفتا: جواني! جواني! جواني!(11)   پی نوشت ها :   *عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوي 1-شهريار ،استاد محمد حسين ،کليات ديوان شهريار ،ج1،ص154،چاپ اول ،انتشارات سعدي ،تبريز ،1346شمسي . 2-اقبال لاهوري ،محمد کليّات اشعار فارسي ،ص132،چاپ سوم ،انتشارات اساطير ،تهران ،1375شمسي. 3-حاکمي ،دکتر اسماعيل ،ادبيات معاصر ايران ،ص132.چاپ سوم ،انتشارات اساطير ،تهران ،1375شمسي. 4-شفيعي کدکني ،دکتر محمد رضا ،شاعر آئينه ها ،ص264،(غزل 220) 5-شهريار ،همان منبع ،ج1،ص154. 6-احمدي بيرجندي ،احمد ،شعر در زندگي ،ص100،چاپ اول ،انتشارات آستان قدس رضوي ،مشهد ،1374شمسي . 7-همان منبع ،ص101. 8-همان منبع ،ص175. 9-سعدي شيرازي ،شيخ مصلح الدين ،گلستان ،به تصحيح محمد علي فروغي ،ص145(باب ششم،حکايت پنجم) 10-احمدي بيرجندي ،احمد.همان منبع ،ص177. 11-همان منبع ،ص176     منبع:نشريه پايگاه نور شماره 9  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2953]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن