تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بهترين علم آن است كه مفيد باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816467304




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازتاب هفتخوان در ادبيات فارسي (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بازتاب هفتخوان در ادبيات فارسي (2)
بازتاب هفتخوان در ادبيات فارسي (2)   نويسنده: ناصر ناصري     1-هفت خوان اسفنديار (حماسه ي اساطيري و پهلواني )   گشتاشب ،شاه ايران از پسر خويش اسفديار مي خواهد تا به کين ارجاسب کمر بندد و خواهران خويش ،هماي و به آفريد را از زندان رويين دژ برهاند. اسفنديار براي آزادي خواهران از ميان سه راه، يکي از آنها را که کوتاه و پر خطر است بر مي گزيند و پس از هفت تنگنا خود را به رويين دژ مي رساند و در لباس بازرگان به دژ راه مي يابد و خواهران خود را از بند اسارت ،آزاد مي کند و به ايران مي آورد . خوان اول :کشتن ،دو گرگ نر و ماده را   کمان را به زه کرد مرد دلير بغريد بر سان غرنده شير بر اهرمنان تير باران گرفت به تندي کمين سواران گرفت ز پيکان و پولاد گشتند سست نيامد يکي پيش او تن درست نگه کرد روشندل اسفنديار بديد آن دو دد را همي سست و زار يکي تيغ زهر آبگون بر کشيد عنان را گران کرد و اندر کشيد سرانشان ببريد و بر کرد چاک گل انداخت از خون ايشان ز خاک ج4،ص248،ابيات 1625-1620   خوان دوم ،کشتن ،دو شير نر و ماده را   بيامد چو با شير نزديک شد جهان بر دل شير تاريک شد يکي نرّه بود و دگر ماده شير برفتند پرخاشجور و دلير چو نر اندر آمد يکي تيغ زد بشد رنگ و رويش چو رنگ بد زسر تا ميانش به دو نيم کرد دل شير ماده پر از بيم کرد چو جفتش بر آشفت و آمد فراز يکي تيغ زد بر سرش رزمسار به خاک اندر افتاد غلتان سرش ز خون لعل شد دست و جنگي برش ج4،ص248،ابيات 1656-1651   خوان سوم :کشتن ،اژدها را   اژدهايي که با دم خود ماهي را از دريا به کام مي کشد ،از گامهايش آتش بلند مي شود و اندامش چو سنگ خاراست .اسفنديار در اين خوان خردمندانه رفتار مي کند و گردونه و صندقي درست مي کند و خود در درون صندوق جاي مي گيرد و اطراف آن را پر از تيغ و خنجر مي کند که اژدها با کشيدن صندوق به کام خود زخمي و سست مي شود. سپس اسفنديار از صندوق بيرون مي آيد و با شمشير اژدها را به هلاکت مي رساند :   فرو برد اسپان و گردون به هم به صندوق در گشت جنگي دژم بکامش چو تيغ اندر آمد بماند چو درياي خون از دهن برفشاند زگردون و از تيغها شد غمي بزور اندر آورد لختي کمي برآمد ز صندوق مرد دلير يکي تيز شمشير در چنگ شير به شمشير مغزش همي کرد چاک همي دود زهرش بر آمد ز خاک از آن دود آن زهر مدهوش گشت چو کوهي بيفتاد و بيهوش گشت ج4،ص252،ابيات 1702-1696   خوان چهارم :کشتن ،زن جادوگر را   اسفنديار وقتي ،با افسونگري خوش خط و خال روياروي مي آيد نه دل مي بازد و نه خود را گم مي کند جامي شراب به وي مي نوشاند و با زنجير بهشتي خويش ،وي را به دام مي اندازد و بدين سان پيش از آن که نيرنگ زن در گرفتار کردن پهلوان کارساز افتد به نيرنگ وي گرفتار مي آيد .زن جادوگر پس از به دام افتادن به هيئت شير در مي آيد سپس بصورت اصلي خود که پيرزني اهريمني است باز مي گردد :   زن جادو از خويشتن شير کرد جهانجوي آهنگ شمشير کرد به زنجير شد گنده پيري تباه سر و موي چون برف و روي سياه يکي تيز خنجر بزد بر سرش مبادا که بيني تو سر يا برش چو جادو بمرد آسمان تيره گشت بدانسان که چشم اندرو خيره گشت ج4،ص254،ابيات 1764-1759   خوان پنجم :کشتن ،سيمرغ را   سيمرغي که پيل تنومند را به چنگ مي آورد ،از دريا نهنگ و در خشکي پلنگ را اسير مي کند .باز اسفنديار گردونه و صندوقي مي سازد که به تيغ ها و تيزها آراسته بود و خود در داخل صندوق جاي مي گيرد .سيمرغ که بسوي گردونه حمله ور مي شود تا آن را به چنگ گيرد ،بال و پر و منقارش آسيب مي بيند و سست مي شود و اسفنديار از صندوق بيرون مي آيد و با شمشير نابودش مي کند :   بدان بد که گردون بگيرد به چنگ بر آن سان که نخجير گيرد پلنگ بر آن تيغها زد دو بال و دو پر نماند هيچ سيمرغ را زور و فر... زره دار شمشير هندي به چنگ چه زور آورد مرغ پيش نهنگ همي زد برو تيغ تا پاره گشت چنان چاره گر مرغ بيچاره گشت ج4،ص256،ابيات 1806-1800   خوان ششم ،گذشتن از برف و سرما   پس از سه شبانه روز برف و بوران پياپي اسفنديار از يکايک سپاهيان مي خواهد تا همه با هم دست به دعا بردارند و از خدا بخواهند تا آنان را از اين تنگنا برهاند که پس از نيايش دراز نسيمي خوش وزيدن مي گيرد و سرما پايان مي پذيرد :   يکي کار پيش است فردا که مرد نينديشد از روزگار نبرد نه گرز و کمان يادت آيد نه تير نه بيني در جنگ و راه گريغ به بالا يکي نيزه برف آيدت به رخ روزگار شگرف آيدت بماني تو با لشکر نامدار به برف اندر اي فرخ اسفنديار همه پيش يزدان نيايش کنيد بخوانيد او را ستايش کنيد مگر کين بلاها ز ما بگذرد کزين پس کس از ما زمين نسپرد سپه يکسره دست بر داشتند نيايش از اندازه بگذاشتند برآمد هم آنگه يکي بادِ خَش ببرد ابر و روي هوا گشت کش ج4،ص260،ابيات 1904،1898   خوان هفتم :گذشتن از دريا در شب   سپهدار چون پيش لشکر رسيد يکي ژرف درياي بي بن بديد گذرگاه اين آب دريا کجاست ببايد نمودن مرا راه راست به جايي که پاياب را بدگذر روان گشت لشکر پس يکدگر چو آمد به خشکي سپاه و بنه بشد ميسره راست با ميمنه ج،4،ص262-261 نکته ي جالب توجه در هفتخوان اسفنديار آن است که در هفتخوان وي با سفره هايي که در مدخل هر خوان براي شاهزاده مي گسترند هفت خوان او را به هفت خوان دگرگون کرده اند ؛يعني در هر تنگنا و مانع (خوان )سفرع ي (خوان )مجلّلي نيز براي شاهزاده گسترده مي شود که به آن ابيات در هر خوان اشاره مي کنيم . در خوان اول بفرمود تا خوان بياراستند مي و رود رامشگران خواستند ج4،ص246،ب1565 در خوان دوم يکي خوان زرين بياراستند خورشها بخورند و مي خواستند ج4،ص249،ب1336 در خوان سوم نهادند خوان و خوشهاي نغز بياورد سالار پاکيزه مغز ج4،ص250،ب1662 در خوان چهارم مي آورد بر خوان و ميخواره خواست به يار جهاندار بر پاي خاست ج4،ص252،ب1716 در خوان پنجم بر آن بيشه اندر سرا پرده زد نهادند خواني چنان چون سزد ج4،ص255،ب1774 در خوان ششم زمين را به دريا بياراستند نشستند بر خوان و مي خواستند ج4،ص257،ب1821 در خوان هفتم سر جنگويان به خوردن نشست پرستنده شد جام باده به دست ج4،ص262،ب1952   3-هفت آئين مهرپرستي (هفتخوان ميترائيسم )   شايد قديمي ترين مراحل هفتگانه که فرد با طي آن به مرحله ي تکامل مي رسد در آيين مهر پرستي (ميترائيسم )باشد .در اين آيين هم رياضتهاي سخت بود و هم مانند بسياري از مسلکهاي تصوّف ،سالک مي بايد زير نظر مرشد هفت مرحله را به قرار زير طي بکند : 1-مقام کلاغ : که مربوط به خدمه بود ،کساني که تازه وارد بودند مي بايد مدتي در خدمتگذاري مشغول باشند . 2-مقام همسران يا پوشيدگان اين مقام خاص مردان بود ،اينها راز داران آيين ميترا بودند . 3-مقام سرباز: در اين مقام سالک بايد از خود شجاعتهايي نشان دهد ،که يکي از صفات ميترا جنگ آوري است . 4-مقام شير : در اين مقام سالک علاوه بر شجاعت جسمي بايد شجاعت اخلاقي هم بدست آورد 5-مقام پارسي : که پارسيها (ايرانيان )در شجاعت و آزادگي معروف بوده اند. 6-مقام خورشيد که مهر و خورشيد روابط بسيار نزديکي با هم داشتند 7-مقام پير يا مرشد : مقام پير (پدر )عالي ترين مقام بود (1) پی نوشت ها :   1-آشنايي با اديان غلامعلي آريا، ص112     ادامه دارد... منبع:نشريه پايگاه نور شماره 9  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 588]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن