لوریس چکناواریان، که به تازگی موسیقیای برای مریم میرزاخانی ساخته است، درباره ساخت این اثر صحبت میکند. او میگوید که مانند بسیاری از ایرانیها، از از دست دادن یک شخصیت بزرگ تحت تأثیر قرار گرفته است. چند وقت پیش، وقتی میخواستم اخبار را بررسی کنم، گوشیم را روشن کردم و عکس مریم میرزاخانی جلویم ظاهر شد. احساس کردم که یک ارتباط مستقیم بین ما برقرار شده است و از روی این احساس، بلند شدم و پشت میز نشستم و این قطعه موسیقی را نوشتم.
به گزارش ایسنا، لوریس چکناواریان قطعهای را به یاد پروفسور مریم میرزاخانی، نابغه ریاضی، ساخته است. این قطعه در امروز (سهشنبه ۸ اسفند) برای اولین بار پخش شده و به خانواده میرزاخانی تقدیم شده است.
در ابتدای مراسم، پس از پخش یک ویدیو با موسیقی ساخته شده توسط چکناواریان برای مریم میرزاخانی، احمد میرزاخانی، پدر مریم میرزاخانی، صحبت کرد. او ابراز امیدواری کرد که بتواند به لطف والایی که استاد چکناواریان دارد، به عنوان یکی از فرهنگیان مشهور جهان، به ویژه در ایران، لیاقت تشکر و قدردانی کند. او معتقد است که جامعه علمی از این اقدام استاد چکناواریان بهرهمند خواهد شد.
احمد میرزاخانی ادامه داد و گفت: رعد در طول چهار دهه فعالیت برای توانیابان و معلولین، فرصتهای تحصیل و شغلی را فراهم کرده است. او بیان کرد که شرایط برای این افراد در جامعه چالشبرانگیزتر است و مرکز رعد تلاش کرده است تا آموزش عالی را برای اشتغال و شرکت در جامعه فراهم کند. اقدامات این مرکز که تاکنون موثر بوده است، بهبود وضعیت این افراد را به هدف دارد.
میرزاخانی همچنین درباره شعار این رویداد صحبت کرد. او گفت که شعار "دل نوازی نتها و مقام اعداد" ارتباط بین ریاضیات و موسیقی را نمایش میدهد و استاد چکناواریان هم در ساخت اثر خود به این موضوع توجه کرده است. او پیشنهاد داد که بهتر است تاریخچه ارتباط ریاضیات و موسیقی را در ایران و سایر کشورهای جهان که تحقیقات عمیقی در این زمینه صورت گرفته است، مورد بررسی قرار دهیم. به عنوان مثال، ابونصر فارابی که در قرن سوم هجری زندگی میکرد، یکی از بزرگترین حکما و دانشمندان در فلسفه و پزشکی بود و به موسیقی نیز علاقهمند بود. نغمهها و آهنگهای مولوی که به مولوی ارتباط دارند، از آثار فارابی الهام گرفته شده است. همچنین، خیام نیز در زمینه ارتباط موسیقی و ریاضی فعالیت کرده است و در اروپا بیشتر از سایر شاعران ایران شناخته شده است. اما در هر صورت، تحقیق در این زمینه ضروری است و البته زمانبر است.
سپس، آقای امیر جعفری، یکی از دوستان نزدیک مریم میرزاخانی، در سخنان خود گفت: مریم یکی از دوستان نزدیک من بود. استاد میرزاخانی همیشه میگفت که مریم را اسطوره نسازید، او یک انسان بود. در واقع، مریم یک انسان بود و این روزها این نوع انسانها را کمتر میبینیم. من شنیدهام که وقتی دانشجوی هاروارد بود، به دانشجویان نابینا و معلول کمک میکرده و همیشه تلاش میکرده به دیگران کمک کند. من به خاطر اولین بار که در ۱۵ سالگی به دانشگاه شریف آمد، همیشه شور و شوق زندگی در او بود و همیشه با لبخندی در لب بود. زندگی کردن هنری است و درک زندگی کاری آسان نیست. مریم به خاطر درکی که از زندگی داشت، بیشتر از بسیاری از افرادی که ۸۰ ساله هستند، زندگی کرد.
میگویند انسان از خاک آفریده شده و نفس الهی در او دمیده شده است و میخواهد به سوی زیبایی و جاودانگی پیش برود. این دو ویژگی در ریاضیات و موسیقی نیز وجود دارد و مریم همیشه به دنبال این دو ویژگی بود. او بسیار متواضع بود و واقعاً عاشق ریاضیات بود، نه به دنبال جوایز و شهرت. او واقعاً زندگی کرد و من بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم که او بسیار زود از میان ما رفت، اما خوشحالم که اعمال ریاضیاتی خود را انجام داد که برای آیندگان و جهان علم باقی ماند.
لوریس چکناواریان نیز در سخنانی به عنوان آخرین سخنران و سازنده اثر، میگوید: من بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم. امروز که بیدار شدم، خودم را در آینه نگاه کردم و فهمیدم که در این دنیا یک خط هستم و وقتی میایستم، یک نقطه هستم. هر چه سن بالاتر میرود، کار کوچکتر و کوچکتر میشود. افتخار بزرگی است که امروز در کنار خانواده میرزاخانی هستم. من نیز همچنین تحت تأثیر قرار گرفتم که از دست دادن یک شخصیت به این بزرگی بسیار غمگینم. چند وقت پیش، هنگامی که میخواستم اخبار را بررسی کنم، عکس او در گوشیم نمایش داده شد. نمیدانم چه اتفاقی افتاد، اما به نظر میرسد یک ارتباط مستقیم بین ما برقرار شد و من بلند شدم و پشت میز نشستم و این اثر را نوشتم. به دوست عزیزم علیرضا راد زنگ زدم و به او گفتم که چیزی نوشتم.
وی ادامه میدهد: او به من گفت که باید این کار را کپی کنم و ثبت کنم. من آن را فرستادم و این کار انجام شد.
بسیار تعجب کردم! من میخواستم یک کار عاشقانه و رمانتیک بنویسم، اما نشد زیرا او یک دانشمند بود و نمیتوانستم یک کار عاشقانه و رمانتیک برای او بنویسم. به همین دلیل یک کار اعتراضی، حزنآلود و حماسی نوشتم وبه گونهای که هر کسی که به آن گوش میدهد، متوجه میشود که این اثر ایرانی است و برای یک ایرانی نوشته شده است.
لوریس چکناواریان میگوید: ریاضی بدون موسیقی ممکن است، اما موسیقی بدون ریاضی ممکن نیست. هر صدایی که در موسیقی میشنوید، یک شماره است. شما نمیتوانید موسیقی را بدون اطلاعات ریاضی بیاموزید. موسیقی دو نوع است: موسیقی محلی و موسیقی ملی. موسیقی محلی احساسی است و از نسل به نسل منتقل میشود. اما موسیقی ملی همراه با شعر است. برخی میگویند موسیقی غربی است، اما این اشتباه است؛ زیرا موسیقی از عشق نشأت میگیرد و زبان خداست. آهنگسازی کار آسانی نیست، به همین دلیل مهندسان چهار سال برای مهندسی میخوانند، اما آهنگسازی هشت سال زمان میبرد. موسیقی تنها زبانی است که از حیوانات تا انسانها میتوانند آن را فهمند. نمیتوان گفت که موسیقی غربی بعداً آن را غدغن کند. موسیقی بدون زبان موسیقی صدا است.
درباره اثر خود، او میگوید: برایم مهم بود که این اثر با اعتراض آغاز شود و با اعتراض به پایان برسد. در واقع، این اثر یک اعتراض به نحوهای است که چگونه یک فرد به سرعت از دنیا میرود. البته ما افراد را از دست میدهیم، اما هیچ چیز واقعی گم نمیشود و آنها همچنان در میان ما هستند. من میدانم که خانم میرزاخانی این اثر را قبول میکند. از اینکه شما این افتخار را به من دادید و اثرم را شنیدید، بسیار سپاسگزارم.