تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خوشا به سعادت كسیكه عمل، علم، دوستى، دشمنى، گرفتن، رها كردن، سخن،سكوت ،كردار و گفتارش ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853441250




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مستشرقان و مهدویت - بخش اول آثار شرق شناسان در زمینه مهدویت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مستشرقان و مهدویت - بخش اول
آثار شرق شناسان در زمینه مهدویت
روند شرق شناسی، از گذشته مورد توجه اندیشمندان و پژوهشگران غربی قرار گرفته و در فرهنگ و تمدن اسلامی، منشأ تحقق آثار و تألیفات بی شماری شده است.

خبرگزاری فارس: آثار شرق شناسان در زمینه مهدویت



  اشاره
روند شرق شناسی، از گذشته مورد توجه اندیشمندان و پژوهشگران غربی قرار گرفته و در فرهنگ و تمدن اسلامی، منشأ تحقق آثار و تألیفات بی شماری شده است؛ هر چند به طور طبیعی، این پژوهش ها، کارکردها و آسیب هایی را هم همراه داشته است. درباره نگرش شرق شناسان به مهدویت، می توان با تکیه بر آثار هر یک از دین پژوهان، به بررسی موضوع پرداخت.  در این نوبت، به فعالیت های مهدوی یکی از شرق شناسان می پردازیم.
از جمله پژوهشگران و شرق شناسان کوشا، ادوارد براون انگلیسی است که در عصر قاجار و در زمان شکل گیری و تکامل سه فرقه مدعی مهدویت: بابی، ازلی و بهایی در ایران حضور داشته و درباره اندیشه های بنیانگذاران این فرقه ها به تصحیح، ترجمه آثار، نقل سخنان و گفت و گوهای حضوری با آنان پرداخته است. وی در زمینه مهدویت و فرقه های منسوب به آن، دارای چندین کتاب، ترجمه و تصحیح است که از مهمترین آثار مکتوب او در این زمینه، تصحیح و احیاء کتاب نقطه الکاف اثر میرزا جانی کاشانی است. روحیه وقایع نگاری و دوری از شیوه تاریخی گری، از جنبه های مثبت آثار ادوارد براون در زمینه مهدویت، محسوب می شود. این مقاله می کوشد در این نوبت، به تبیین فعالیت های علمی و پژوهشی شرق شناسان در زمینه مهدویت- با تکیه بر فعالیت ادوارد براون - بپردازد.
مقدمه 
از بنیادی ترین مباحث اعتقادی اسلام، مهدوی باوری است. نگاهی به متون مقدس اسلام (شیعه و سنی) حاکی از این است که باور به آمدن مصلح و منجی در انتهای تاریخ، یکی از اساسی ترین و بدیهی ترین مؤلفه های فکری و کلامی تمام فرقه های مذهبی است. علاوه بر مذاهب اسلامی، در تمام ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی (سامی و غیر سامی) نیز این اعتقاد، به گونه های متفاوت به چشم می خورد و همه مذاهب، آرمان نهایی جوامع بشری را ظهور و تجلی یک شخصیت آسمانی و منجی دینی می دانند. بر اساس این تفکر دینی، بسیاری از دین پژوهان و اندیشمندان غربی به این موضوع، ذیل عناوینی همچون منجی گرایی، بازگشت مسیح، هزاره گرایی، نجات و رستگاری، انتهای تاریخ و امثال آن پرداخته، و درباره نگرش ادیان به موضوع، کتابها و مقالات زیادی نوشته اند.
درضمن آثاری که دین پژوهان غربی در زمینه اسلام نوشته اند، مقالاتی در زمینه مهدویت و منجی گرایی اسلامی به چشم میخورد که در دائر? المعارف ها نگاشته شده و یا به صورت کتاب مستقل با تفسیر و قرائت اسلامی آمده است. پاره ای از اندیشمندان غربی- به ویژه در دو قرن گذشته- با توجه به برخی رخدادهای سرزمین های اسلامی؛ همچون برخی مدعیان مهدویت یا پیدایش مذاهبی مانند کیسانیه، اسماعیلیه، شیخیه، بابیت و بهائیت که بر مهدویت تکیه داشته اند، درباره نگرش مسلمانان و متون اسلامی به مهدویت نظر داده اند. در میان این دسته از شرق شناسان، برخی به موضوع، نگاهی مثبت و موافق داشته، و پاره ای دیگر خصمانه و گاه، ناآشنا به مسأله نگریسته اند.
در این راستا، هر یک از دین پژوهان غربی با روش شناسی خاصی، موضوع را پیگیری کرده اند. برخی، با روش پدیدارشناسانه و توصیفی به موضوع نگریسته اند، بعضی دیگر با روش تاریخی و بعضی هم با روش های وقایع نگارانه و یا کارکردگرایانه. آنچه در آثار این دسته از شرق شناسان اسلام شناس - جدای از خطاها و اشتباهاتشان - اهمیت دارد، نگاه بیرونی و درجه دوم آنان به موضوع مهدویت و نکات قابل توجهی است که از دید آنها مورد توجه قرار گرفته است؛ نکاتی که شاید از منظر یک اندیشمند مسلمان مورد دقت نظر قرار نگرفته باشد.
معنای لغوی و اصطلاحی شرق شناسی
به آن دسته از اندیشمندان غربی که برای شناختن فرهنگ و تمدن شرق، وارد سرزمین های شرقی شده و سالها به مطالعه و پژوهش پرداختند، "شرق شناس" و به علمی که عهدهدار این وظیفه است "شرق شناسی" گویند.
واژه شرق شناسی، برای نخستین بار در فرهنگ انگلیسی آکسفورد به کار رفت و در سال 1838م، همین واژه در فرهنگ علمی فرانسه درج شد. در فرهنگ انگلیسی آکسفورد، کلمه شرق شناسی یا خاورشناسی (Orintalism) - که تا سال 1812 در این فرهنگ استفاده نشده بود- به معنای مطالعه و تحقیق درباره کشورهای شرقی، برای کسانی استفاده شده است که به مطالعه و پژوهش در فرهنگ، سرزمین و کشورهای مشرق زمین و آسیایی می پرداختند. 
اگر فرهنگ را در معنای جدید و جامعه شناسانه آن بکار بریم -که به معنای همه آداب و سنن، مذهب، تاریخ، زبان، مردم شناسی، بوم شناسی و دیگر عناصر یک سرزمین است- و سپس بر آثار مکتوب در این حوزهها مرور کنیم، خواهیم دید بخشی از کارهای پژوهشی در این حوزهها که دربار?، فرهنگ شرقی است- توسط محققان غیر بومی و شرق شناس انجام شده است.
از جمله موضوعاتی که دین پژوهان و اسلامشناسان غربی به آن پرداخته اند، فرهنگ دینی و اسلامی است که از شاخههای آن میتوان به فلسفه اسلامی، کلام، تاریخ اسلام، عرفان اسلامی، قرآن پژوهی، حدیث، ملل و نحل (فرقههای مذهبی) و دیگر علوم مربوط به تمدن اسلامی اشاره کرد. از نخستین و مهمترین حوزههای اسلامی که مورد دقت نظر و کاوش اسلام شناسان غربی قرار گرفته، قرآن شناسی است؛ به گونه ای که بزرگترین دین پژوهان غربی، به این موضوع پرداخته اند.
در سد? گذشته، اندیشمندان بزرگی مانند کارل بروکلمان، رژی بلاشر، آرتور جان آربری، رینولد نیکلسون، ادوارد براون، هانری کربن، تیتوس بورکهارت، آندره پوپ، توشیکو ایزوتسو، مونتگمری وات، گلدتسیهر، همیلتون گیب، گریشمن، آن ماری شیمل و بسیاری از مستشرقان به اندیشه و تفکر اسلامی رو آورده و سال های متمادی در عرصه ها و شاخه های متفاوت فرهنگ اسلامی، مطالعه کرده و به تخصص دست یافته اند.
پژوهش های شرق شناسان و دین پژوهان غربی، دارای جنبه های مثبت و منفی است. از ویژگیهای مثبت پاره ای از شرق شناسان در فرهنگ اسلامی، می توان به تخصص گرایی و محدود کردن پژوهش به حوزه ای مشخص، روش تحقیق، انسجام و پیگیری، دقت نظر، و تفهم و همدردی در آثارشان اشاره کرد. گاه یک شرق شناس برای شناخت آداب و رسوم یک قوم یا ملت، بیش از دو دهه از عمر خویش را میان یک قوم یا سرزمین سپری کرده، و مانند فردی بومی، به آداب و سنن، رفتارها و اعتقادات آنان احترام گذاشته است و از این راه، به ظرایف و جزئیات گرایش ها، علایق، سلیقه ها، زاویه دید و عادات توده مردم پی برده است. شاید بعضی از بهترین آثار پژوهشی در تمدن شرقی و اسلامی متعلق به دستهای از پژوهشگران باشد که به این شیوه عمل کرده اند.
از ویژگی های منفی و آسیب شناختی پژوهش های اسلام شناسان غربی نیز می توان به این امور اشاره کرد: پژوهش برخی از آنان، بدون اعتقاد و باور دینی به اندیشه و فرهنگ اسلامی و با نگاهی بیرونی و بدون دلدادگی به تمدن اسلامی بوده است، یا گاه در شناخت تاریخ و تمدن اسلامی، تحت تأثیر عمیق روش تاریخی گری بوده و اسلام یا مهدویت را بر اساس بستر ها، حوادث و عوامل تاریخی و یا شرایط اجتماعی بررسی کرده اند؛ به علاوه، گاه نیز از طرف مؤسسات و بنیادهایی برای خاور شناسی گسیل شده اند که دارای اهداف و اغراض سیاسی، نظامی و علمی بوده، یا خود آن شرق شناسان به مذهب و تفکری وابسته بوده اند که مخالفت با اسلام را برای آنان درپیداشته است. همیلتون گیب (از شرق شناسان برجسته) درباره پاره ای از خاورشناسان، بر این باور است که برخی از آنان، گاه خود را در موضع برتر می دیدند و با این تصور که تمدن و مذهبشان برتر از تمدن و مذهب شرقیان است، درباره تمدن و فرهنگ اسلامی، قضاوت های نادرست و ضعیفی ارائه داده اند. وی در این باره می گوید:
... نوشته های کسانی... که عقیده به پایین تر بودن اسلام نسبت به دین خودشان چشم دلشان را تیره و تار کرده است. اگر این نظر، محصول صدق و صفای مذهبی باشد، باز غالباً شایسته احترام است. این موضوع، درباره نوشته های بیشتر مبلغان (میسیونرها) صادق است.1 
البته وی می افزاید که در سال های اخیر، نگاه منفی مبلغان مسیحی- که در واقع نخستین شرق شناسان بوده اند- بهتر از سابق شده و همدلانه تر و علمی تر به تمدن شرقی نگریسته اند؛ اما باز پیشداوری و نگاه برتریجویانه را آمیخته با فکر آنان می داند. وی در این باره می گوید: 
این عین بی انصافی است که پیشرفت هایی را که در سالیان اخیر، میان مبلغان مسیحی به دست آمده است نادیده بگیریم و در نتیجه، آنان - بر خلاف سابق- به جای مطالعه خام و خشن اصول ظاهری، با همدردی و همدلی در عمق تجارب مذهبی مسلمانان فرو رفته اند. با این همه، عامل پیشداوری در طرز تفکر ایشان نسبت به اسلام، امری است ذاتی که در ارزیابی هر یک از نوشته های ایشان باید آن را به حساب آوریم.2
مراجعه به منابع دست دوم درباره اسلام و دیگر ادیان شرقی و نیز کلی نگری در زمینه شناخت مذاهب اسلامی و برگزیدن شیوه تاریخی در تحلیل تمدن اسلامی، 3 از جمله دیگر جنبههای آسیب شناسانه شرق شناسان و دین پژوهان اسلام شناس است؛ به گونهای که برخی اندیمشندان اسلامی، شرق شناسی را محصول استعمار دولت های بزرگ تلقی کرده، و از آنها تصور مثبتی ندارند؛ از این رو گاه دیده میشود به سبب این عوامل، پاره ای از آثار دین پژوهان غربی از روش تحقیق علمی و از نگاه منصفانه برخوردار نبوده است.  برای مثال، نگاهی اجمالی به آثار پژوهشگران مارکسیست درباره تاریخ و فرهنگ اسلامی یا افکار شرق شناسانی همچون گلدتسیهر، لامنس، دارمستتر و امثال آنها، برای اثبات این امر کافی است که چگونه به تحلیل فرهنگ اسلامی پرداخته اند. به علاوه، تعدد مذاهب و فرقه های اسلامی نیز بر این داوری های غیرمنصفانه تأثیر گذاشته است؛ چون گاه دیده می شود برخی اسلام شناسان غربی در یک مسأله بر اساس تفکر یک مذهب خاص از مذاهب اسلامی اظهار نظر می کنند و این امر- که میان دین پژوهان دائره المعارف نویس بیشتر مشهود است- سبب پاره ای از لغزش ها و آرای سست، شده است.
کاربرد اصطلاح شرق شناسی
"شرق" در لغت، به معنای بر آمدن آفتاب (منتهی الارب، ناظم الاطباء) و تابان شدن است4 و از دیدگاه غربیان، شامل همه کشورهایی میشود که در شرق قاره اروپا قرار دارند. شرق از دیدگاه آنها، به سه بخش خاور میانه، نزدیک و دور تقسیم می شود. در این تقسیم جغرافیایی، میان دین اسلام، ادیان هندی، چینی، ژاپنی و امثال آن هیچ تمایزی نشده است. در واقع میتوان گفت تعریف "شرق" از دیدگاه غربیان، تقسیمی بر اساس جغرافیا و شرایط منطقه ای است، نه بر اساس فرهنگ، آداب و سنت. حداقل میتوان گفت در دوره نخست که شرق شناسی مورد توجه غربیان قرار گرفت، آنچه بیش از همه توانسته شاخص ملتها و کشورهای شرقی به شمار آید، سرزمین بوده است؛ زیرا در کشورهای شرقی، ادیان، مذاهب، تمدنها و فرهنگ های گوناگونی وجود دارد که سبب میشود نتوان این بخش از کره زمین را- که در هر کشورش چندین فرهنگ، تمدن و آداب و سنت وجود دارد- به غیر از این، تقسیم کرد. 
بنابراین بر خلاف آن دسته از اندیشمندان که تصور میکنند، تقسیم شرق توسط غربیان- بدون لحاظ کردن اسلام- برای تحقیر تمدن اسلامی است،5 باید اذعان کرد تقسیم بر اساس جغرافیا، شاید بهترین تقسیم موجود باشد. برای یک دانشمند غربی- که در صدد شناسایی شرق است- تقسیم بر اساس مذهب و دین، شاخه ها و دسته بندی های گوناگونی پدید می آورد که آنها را نمی توان به جز جغرافیا ذیل یک عنوان خاص قرار داد و بدیهی است که هر چه اساس و شاخص تقسیم، کلانتر باشد، بهتر است.
همانطور که اصطلاح "شرق شناسی" برای غربیان، بر اساس جغرافیا معنا می یابد و غربیان معنای خاصی از آن می فهمند، شرقیان هم امروزه واژه "غرب شناسی" را به کار می برند و در کاربرد، علاوه بر جنبه جغرافیایی، به جنبههای فرهنگی هم توجه دارند. در واقع، پس از رنسانس، از همه کشورهای غربی- با آن که از تمدنها و مذاهب متنوعی برخوردار بوده اند- با عنوان "غرب" یاد شده است. این کشورها، به سبب رشد علمی، فناوری، صنعت، فلسفه و وحدت در دیگر حوزه های علمی، از ساختار و هویت مشترکی برخوردار شده اند که گاه از آن، به فرهنگ و ادبیات مدرنیته یاد میشود و با این ویژگیها، از کشورهای شرقی جدا میشوند.
بنابراین، امروزه اصطلاح "غرب شناسی" برای شرقیان، به معنای شناخت همه کشورهایی است که با وجود اینکه از مذاهب متفاوت مسیحی و غیر مسیحی برخوردارند، به دلیل تأثیر رنسانس، فناوری، رشد، توسعه و فرهنگ مدرنیسم در آنها یکسان بوده، و از این رو هویت مشخص و یکسانی یافته اند. بنابراین، در این اصطلاح شناسی، علاوه بر مذهب، به دیگر وجوه مشترک فکری، فرهنگی و سیاسی آن کشورها توجه میشود و بر این اساس، این اصطلاح، هم کشورهای اروپایی را شامل میشود و هم کشورهای آمریکا و اقیانوسیه را در بر میگیرد.
شایان ذکر است در تعریف لفظی کلمات، بیش از آنکه نیازمند بحثهای دقیق عقلی باشیم، به آگاهی از کاربرد الفاظ در ادوار متفاوت تاریخی نیاز داریم. بسیاری از الفاظ و مفاهیم در دورههای متفاوت، معانی متعدد و گاه متضاد دارند؛ برای نمونه در ادبیات سیاسی، پس از انقلاب کمونیستی شوروی (اکتبر 1917م)، "شرق" معنای دیگری یافته است؛ از همه کشورهای کمونیستی عضو پیمان ورشو - برابر کشورهای سرمایه داری که عضو پیمان ناتو بودند- به بلوک "شرق" تعبیر میشود. در برابر اصطلاح "شرق"، برای کشورهای سرمایه داری از اصطلاح "غرب"استفاده میشود؛ حال آنکه کشوری مانند آلمان شرقی سابق یا کوبا- که از آنها به بلوک شرق تعبیر میشود- در اروپا و امریکای جنوبی قرار گرفته اند و کشور کره جنوبی که جزء بلوک غرب است، از نظر جغرافیایی، در شرق قرار گرفته است؛ بنابراین معنا و مفهوم "شرق" و "غرب" با کاربرد آنها متناسب است و تنها با شناخت شرایط یک دوره و استعمال کلمه در آن، میتوان معنای الفاظ را فهمید.
معنای اصطلاحی دیگری که برای کلمه "شرق" وجود دارد، "برآمدن و تابان شدن" است. بر خلاف معانی پیشین که بر اساس منشاهای سیاسی، جغرافیایی و گاه، دینی بود افرادی مانند هانری کربن، کلمه "شرق" را به معنای اشراق و تابش معنویت، طلوع عالم روحانی و شرق درون به کار می برند. کربن، تحت تأثیر سنت عرفانی و تفکر فیلسوفانی همچون سهروردی، معتقد است "شرق" یعنی تابش و طلوع حکمت و معنویت و غرب، یعنی افول و زوال معنویت و عالم روحانی. وی در پاسخ به پرسش درباره معنای "شرق" و "غرب" میگوید: 
مراد من از شرق و مشرق یا غرب و مغرب، یک مراد فلسفی است؛ نه یک مراد جغرافیایی.مشرق در این جا، یک عالم روحانی است...، بنابراین شما میتوانید در غرب باشید, اما مشرقی بمانید، یا در شرق باشید و غربی بیندیشید و عمل کنید6.
همچنین برخی فیلسوفان غربی- مانند هایدگر - درباره معنای "شرق" و "غرب" به معنای غیر جغرافیایی و به مفهوم فلسفی آن اشاره میکنند، وی میگوید: "تاریخ مغرب، حقیقت است7". او مانند هانری کربن، کلمه شرق و غرب را در معنایی غیر متداول به معنای طلوع و غروب حقیقت به کار می برد. 
پیش از کاربرد اصطلاح شرق شناسی در فرهنگ لغت و در دانشگاه ها به عنوان یک رشته علمی و پژوهشی در قرون متاخر، از قرنها پیش، شغل و حرفهای متداول و رایج بوده است. در واقع، زمانی که برخی دانشمندان غربی وارد سرزمینهای اسلامی شده و به تحصیل علم، سیر و سیاحت، سفرنامه نویسی و دیگر امور پرداختند، مسأله شرق شناسی، حرفهای مشخص بوده است؛ هر چند در آن دوران، اصطلاح شرق شناسی، استفاده نمی شده است.
دوره های شرق شناسی
برخی دانشمندان معتقدند شروع شرق شناسی در غرب مسیحی، از زمان تصمیم شورای کلیسای وین (سال 1312م) آغاز شده است. ادوارد سعید، در این باره می گوید: 
آغاز شرق شناسی را در غرب مسیحی، از زمان تصمیم شورای کلیسای وین (سال 1312م) مبنی بر ایجاد یک رشته کرسیهای زبان عربی، یونانی، عبرانی و سریانی، در دانشکدههای پاریس، آکسفورد، بلونیا، آوینیون و سالامانکا میدانند. با این حال، در هرگونه بررسی و مطالعه شرق شناسی نه تنها شرق شناسان حرفهای و آثار مربوط به آنان، بلکه مفهوم ساده یک رشته مطالعاتی -که درباره جوانب جغرافیایی، فرهنگی، زبانشناسی و نژادی یک حوزه خاص، به نام شرق کار میکند- باید در نظر باشد.8
در واقع، نخستین شرق شناسان و اولین زمینههای پژوهش درباره این موضوع در قرون متأخر به دست کشیشان و راهبان مسیحی و یهودی آغاز شد. آنان، نخستین کسانی بودند که از انگیزه های قوی دینی برخوردار بوده، و با زمینههای علمی میخواستند به شناخت بیشتر فرهنگ اسلامی و شرقی دست یابند. محمد دسوقی در این باره میگوید: 
روح تعصب مسیحی ـ یهودی و اندیشه های کلیسایی و نگاه به اسلام با یکدیگر ناسازگار است و این، همان چیزی است که اندیشه شرق شناسی در طول تاریخ بلندش، از آغاز تا کنون- همواره در خود داشته است.9
دورههای شرق شناسی به طور کلی، به چهار بخش تقسیم میشود که عبارتند از:
- دوره نخست که پس از گشودن اندلس به دست مسلمانان و شکوفایی حیات علمی در آن دیار و فتح جزایر دریای مدیترانه و جنوب ایتالیا آغاز شد. این دوره از تاریخ شرق شناسی با پایان جنگهای صلیبی پایان یافت.
- دوره دوم شرق شناسی پس از جنگهای صلیبی آغاز شد و تقریباً تا نیمه سد? هجدهم میلادی ادامه یافت.
- دوره سوم شرق شناسی که تقریباً در نیمه سد? هجدهم میلادی آغاز شد و تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه یافت.
- دوره چهارم شرق شناسی که پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد و تا کنون ادامه دارد10.
شرق شناسی دوره نخست، بیشتر به مطالعه کشورهای اسلامی اطلاق میشود؛ در حالی که شرق شناسی در دوره سوم و چهارم، علاوه بر کاربرد آن در کشورهای اسلامی، برای کشورهای آسیایی دیگر هم قابل استعمال است؛ یعنی اساس تقسیم و کاربرد لفظ شرق در دوره اول، بر اساس مذهب و اسلام است و در دوره سوم و چهارم، بر اساس سرزمین و جغرافیا.
برخی محققان و مترجمان در حوزه شرق شناسی، به سبب آغاز شرق شناسی به دست پژوهشگران روحانیان مسیحی و یهودی و جاسوسان سفارتخانه ها، که در آغاز شرق شناسی به ویژه پس از جنگهای صلیبی، با انگیزه های استعماری، سیاسی و گاه تبلیغی (میسیونری) به شناخت تمدن شرق می پرداختند، - کاربرد "شرق شناسی" را همراه جنبه استعماری و اغراض سیاسی میدانند و معتقدند به وسیله دولتهای بزرگ استعماری آغاز شده است؛ به همین سبب این واژه را دارای بار منفی و سیاسی میدانند. یکی از مترجمان آثار شرق شناسان، در این باره میگوید: 
من شرق شناسی را به عنوان تبادلی پویا بین مؤلفان مختلف و مجموعه عظیم ملاحظات سیاسی -که به دست سه امپراطوری بزرگ انگلستان، فرانسه و امریکا شکل گرفته و در قلمرو فکر و تخیل آن، نوشتههای مربوط به این رشته پدید آمده است- مطالعه می کنم.11
همچنین باید اضافه کنیم اگر به عبارت شرق شناسی با فضای تبشیری و سیاسی دوره دوم وسوم شرق شناسی توجه شود، این عبارت مانند واژه "کمونیسم" در دهه پنجاه و واژه "لیبرالیسم" در دهه هفتاد در ادبیات سیاسی ایران، و یا "بنیادگرایی"،12 در ادبیات سیاسی امروز غرب -که با معنایی منفی همراه است- قابل مقایسه است؛ یعنی همانطور که واژه "کمونیسم" و "لیبرالیسم"، در ادبیات سیاسی ایران، برای سرکوب و منفی جلوه دادن فعالان سیاسی به کار می رفت و"بنیاد گرا" در فرهنگ سرمایه داری غرب، برای منفور جلوه دادن فعالان سنت گرای مسلمان بکار می رود، می توان گفت "شرق شناسی" هم برای شرقیان همراه مفهوم ضمنی استعمار، سودجویی و چپاول، و از جایگاه خوبی برخوردار نبوده است.  بنا به شرایط حاکم در این دوره است که پاره ای از اندیشمندان، معتقدند شرق شناسی بخشی از سیاست استعماری جوامع غربی است. ویلیام مونتگمری وات -از شرق شناسان برجسته- در این باره می گوید:
رابطه پیچیده ای میان خاورشناسان، در مفهوم وسیع آن و استعمارگران وزارت خارجه بوده است. اکثر خاورشناسان، در بخش عمده سد? نوزدهم، به مطالعه زبان های شرقی و دوره های علمی مذاهب بزرگ شرق، دلبستگی نشان دادند.  استعماگران به بخش کمی از این مطالعات، علاقه نشان دادند....آنان پی بردند برخی از این اطلاعات، می تواند به آنان کمک کند تا اقوام تابع خود را بهتر بشناسند. به تدریج، مقامات امور خارجه، پژوهشگرانی را به کار گرفتند، تا درباره مسائل مورد علاقه آن وزارتخانه فعالیت کنند....13 
اگر لفظ شرق شناسی را به مفهومی که در دوره چهارم شرق شناسی یافته، بکار بریم، به نظر می رسد کاربرد کلمه شرق شناسی در این دوره از جایگاه آکادمیک و پژوهشی بیشتری برخوردار خواهد بود. در این دوره، با تعداد بیشتری از شرق شناسان روبرو می شویم که کمتر به دنبال اهداف استعماری و دستورهای دولت  متبوع خویش هستند؛ بلکه حداقل می توان گفت در کنار حمایت های مالی کشورشان، تا حدی، دغدهه های پژوهشی هم دارند. در این دوره، مفهوم شرق شناسی همچون مفهوم غرب شناسی، به علم یا پژوهشی گفته می شود که در صدد است با روش علمی - تحقیقی به جست و جو و بررسی فرهنگ، علوم، تمدن و دیگر شاخه های فرهنگ شرق بپردازد که در این عرصه، هم به جنبه جغرافیایی شرق توجه می شود و هم به مذهب، زبان، تاریخ و دیگر عناصر فرهنگی. 
بنابراین با توجه به کاربرد اصطلاح شرق شناسی در این دوره، می توان گفت لزوماً اینطور نیست که همه شرق شناسان از اهداف سیاسی و دینی برخوردار باشند؛ بلکه گاه پاره ای از آنها همچون ماسینیون، هانری کربن، تیتوس بورکهارت، آندره پوپ، اچ. ای. آر. گیب، آن ماری شیمل و دیگران از فرهنگ شرق، تأثیر و با آن، همزبانی و همدلی یافتند. مونتگمری وات در این باره می گوید: 
تا جنگ جهانی دوم، بیشتر خاورشناسان دانشگاهی، گرچه رفته رفته به شرق معاصر علاقه مند شدند، همچنان از سیاست دوری گزیدند.... خاورشناسان دانشگاهی، در این تغییر موضع، درجاتی از استقلال را حفظ کردند، مگر وقتی که مجبور می شدند برای پشتیبانی مالی تلاش کنند و شاید زمانی کمک مالی تأمین می شد که طرح آنان، با علایق تجاری و حکومتی منطبق میشد.14
بنا بر استعمال کلمه "شرق شناسی" در این دوره، انگیزه ها و دغدغه های علمی و پژوهشی، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. بخش زیادی از شرق شناسان در عصر جدید، داخل این قلمرو می شوند. آنان، هر چند ممکن است اشتباهات و سخنان ناروای هم داشته باشند، این امر، نه برای اهداف تبشیری و سیاسی، بلکه شاید به سبب عدم وفاداری به روش شناسی علوم، روش تحقیق و اشتباه علمی بوده است. بدیهی است در دوره چهارم امکان دارد که اهداف و اغراض سیاسی و مذهبی نیز وجود داشته باشد؛ اما با توجه به تغییراتی که در عصر جدید، در حوزه دین و سیاست و روشهای علمی و پژوهشی صورت گرفته، وجود اغراض سیاسی و مذهبی نسبت به دوره دوم -که جنگهای صلیبی در آن، سبب نزاعهای دینی بوده- کمتر دیده می شود؛ به گونهای که در دوره چهارم علاوه بر جغرافیا، به شاخصه هایی همچون تمدن، دین و تاریخ فرهنگ نیز توجهی دوچندان میشود.
به سبب غلبه روحیه دین گریزی بر جنبه های دینگرایی و مدافعه جویانه قرون گذشته و ترویج شیوه های پژوهشی و تحقیق، تعداد بیشتری از دین پژوهان غربی را میتوان مثال زد که با همدلی، همزبانی و دغدغه کشف حقیقت پا به سرزمینهای شرق گذارده اند. آندره پوپ -که از پژوهشگران غربی در حوزه هنر اسلامی ایرانی است- خود را متعلق به فرهنگ ایران میداند او علاوه بر آثار ارزنده ای که در این حوزه از خود به یادگار گذارده است، وصیت میکند او و همسرش را در ایران (اصفهان) دفن کنند. همچنین فردی مانند هانری کربن خود را شیعه معنوی می خواند و در زمینه شناخت عرفان شیعی و حکمت معنوی چنان علاقه و همتی از خود نشان میدهد، که کمتر میتوان میان همگنان مسلمان او دید.او با جدیت فراوان، سالهای زیادی، شبانه روز به تحقیق و مطالعه درباره بزرگان عرفان و فلسفه اسلامی پرداخت و آثار ارزنده و جاویدانی درباره فرهنگ اسلامی و مقاله های مهمی درباره مهدویت به جای نهاد. 
افرادی همچون آن ماری شیمل، رنه گنون، کوماراسوآمی و تیتوس بورکهارت- که خود غربی و شرق شناس بودند- آنگاه که درباره تمدن اسلامی سخن گفته اند، بر خلاف برخی اسلام شناسان غربی- که مسیحی یا یهودی متصلب و غرض ورز بودند- با دلدادگی تمام به تمدن شرقی یا فرهنگ اسلامی نگریسته و گاه در این مسیر، همچون تیتوس بورکهارت و رنه گنون مسلمان می شوند. اگر سخنان نادرستی از این دانشمندان غربی دیده میشود، نباید آن را از سر غرض ورزی و اهداف سیاسی دانست؛ بلکه باید از روی هویت بشری و برخاسته از جهل دانست. در این مسأله، میان اندیشمند شرقی و غربی یا مسلمان و غیر مسلمان فرقی نیست و هر کس ممکن است خطا کند. شایان ذکر است که در دوره چهارم -به ویژه در قرن بیستم- با شمار بیشتری از دین پژوهان غربی و اسلام شناسان شرق شناس روبرو هستیم که از سر کشف حقیقت و جستن گمشده، خویش، به سوی شرق و کشورهای اسلامی قدم بر داشته اند؛ به طوری که میان آثار اسلامشناسان قرن بیستم با قرون پیشین تفاوت بسیاری میتوان یافت.
ادوارد سعید درباره دوره چهارم میگوید: 
انتخاب واژه "شرق"، جنبه قانونی داشت؛ زیرا به وسیله افرادی نظیر شوستر (chauser) ماندول (mandeville)، شکسپیر، جان درایدن (john dryde)، الکساندر پوپ (pope) و بایرون (Byran) استفاده شده بود. واژه مزبور مشخص کننده آسیا و یا شرق از جهات جغرافیایی، اخلاقی و فرهنگی بود.15
به طور کلی، همه آثاری را که شرق شناسان در زمینه "مهدویت" انجام داده اند، می توان در این پنج محور گردآوری کرد:
1.کتابهای مستقل در زمینه مهدویت؛ 
2.نوشتن مقاله و پرداختن به مسأله مهدویت در بخشی از کتاب، مجله یا دائره المعارف؛
3.سایتها و وبلاگهایی که به دست شرق شناسان و پژوهشگران غربی در زمینه مهدویت پدید آمده است؛ 
4.فعالیتهای علمی و تحقیقی بنیادها و موسسات پژوهشی در زمینه مهدویت؛
5.پایان نامه ها، رساله ها، پروژه ها و تحقیقاتی که به وسیله پژوهشگران دانشگاهی و اندیشمندان غربی در مجامع علمی غربی در زمینه مهدویت نوشته شده است.
محور بحث در این مقاله، فعالیتها و آثار شرق شناس و ایرانشناس برجسته غربی، "ادوارد براون" در زمینه "مهدویت" است. آثار وی در زمینه مهدویت، دربردارنده کتابها و مقاله هایی است که او به ویژه درباره دو فرقه بابیت و بهائیت تألیف کرده است. از خواندن آثار وقایع نگارانه او درباره این دو فرقه و مصاحبه هایی که با رهبران آنها انجام داده است، معلوم می شود که وی یکی از متخصصان این دو فرقه نوظهور است. وی با تصحیح و مقدمه نویسی برای کتاب معروف نقطه الکاف (اثر میرزا جانی کاشانی)، پرده از حیله گری و دسیسه های فرقه بهائیت و پیروان این فرقه برداشت و کتاب او، سندی بر عدم حقانیت این فرقه است.
پی نوشت:
1. همیلتون گیب، اسلام (بررسی تاریخی)، ص16، منوچهر امیری، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1367ش.
2 . همان، ص 16- 17.
3 . سیدحسن نصر، یکی از اندیشمندان سنتگرا، درباره نگاه تاریخی شرق شناسان و تحلیل تمدن اسلامی بر اساس این روش شناختی، چنین می گوید: " در آغاز و انجام مطالعات مستشرقان درباره اسلام، این پیش فرض ناگفته نهفته بود که اسلام، نه یک وحی بلکه تنها، پدیده ای است که عاملی انسانی، آن را در موقعیت تاریخی خاصی به وجود آورده است. در میان این گروه همسرایان، صدای کسانی نظیر لویی ماسینیون، اچ. ای. آر. گیپ، هانری کربن و به دنبال آنها، نسلی جدیدتر از محققان همدلشان چون آن ماری شیمل، به راستی انگشت شمارند. مدتی سپری شد تا این که در نیمه دوم سده بیستم، مسلمان زادگانی آشنا به زبان های غربی و روش های پژوهش علمی، برای تبیین سنت فکری اسلامی برای مخاطبان غربی، به شیوه ای متقن شروع به نوشتن آثار عمیقی درباره اسلام کردند" (سید حسین نصر، قلب اسلام، ص3، مصطفی شهرآیینی، تصحیح شهرام پازوکی، انتشارات حقیقت، تهران، 1383ش).
4 . علی اکبر دهخدا، فرهنگ دهخدا، ج 9، ص 14229 (ذیل واژه شرق).
5 . محمد دسوقی، سیر تاریخی و ارزیابی اندیشه شرق شناسی، ص 88، محمودرضا افتخارزاده، نشر فرزان، تهران، 1376ش.
1. شهرام پازوکی، یادی از هانری کربن، موسسه پژوهشی حکمت وفلسفه ایران، تهران، 1382ش، ص 167 (مصاحبه با هانری کربن در سال 1355ش).
2. همان، ص 167.
8 . ادوارد سعید، شرق شناسی، ص 95، عبد الرحیم گواهی، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، تهران، 1371ش.
9 . محمد دسوقی، سیر تاریخی و ارزیابی اندیشه شرق شناسی، ص 61. 
10 . همان، ص 60-62.
11 . عبدالرحیم گواهی، مقدمه بر کتاب شرق شناسی، تالیف ادوارد سعید، ص 36.
2. fundamentalism. 
13 . ویلیام مونتگمری وات، برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان، ص 180، محمد حسین آریا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1373ش.
14 . همان.
15 . شرق شناسی، ص 63.
فهرست منابع - انجمن ایران شناسی فرانسه و ایران، چکیده های ایران شناسی، طهوری، تهران، س 1383ش.
- بدوی، عبدالرحمن، فرهنگ کامل خاورشناسان، شکرالله خاکرند، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375ش.
- بدوی، عبدالرحمن، دائرهالمعارف مستشرقان، صالح طباطبایی، روزنه، تهران، 1377ش.
- براون، ادوارد، نامه هایی از تبریز، حسن جوادی، دوم، خوارزمی، تهران، 1362ش.
- ــــــــــــ ، یک سال در میان ایرانیان، ذبیح الله منصوری، کانون معرفت، بی تا، بی جا.
- پازوکی، شهرام، یادی از هانری کربن، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تهران، 1382ش.
- حسینی طباطبائی، مصطفی، نقد آثار خاورشناسان، چاپ بخش، تهران، 1375ش.
- دسوقی، محمد، سیر تاریخی و ارزیابی اندیشه شرق شناسی، محمودرضا افتخارزاده، فرزان، تهران، 1376ش.
- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تصحیح محمد معین و سید جعفر شهیدی، دوم، دانشگاه تهران، تهران، 1377ش.
- سعید، ادوارد، شرق شناسی، عبد الرحیم گواهی، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، تهران، 1371ش.
- صالح حمدان، عبدالحمید، طبقات المستشرقین، مکتبه المدبولی، بی جا، بی تا.
- صالح، هاشم، الاستشراق بین دعاته و معارضیه، دوم، دارالساقی، لبنان، 2000م.
- طیباوی، خاورشناسان انگلیسی زبان، سید خلیل خلیلیان، نوید، تهران، 1349ش.
- کاشانی، میرزا جانی، نقطه الکاف، تصحیح ادوارد براون، لیدن، هلند، 1910م (1328 ق).
- گوبینو، ژوزف کنت دو، سه سال در ایران، ذبیح الله منصوری، فرخی، تهران، بی تا.
- گیب، همیلتون، اسلام، بررسی تاریخی، منوچهر امیری، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1367ش.
- مشکین نژاد، پرویز، فرهنگ خاورشناسان، پژوهشگاه علوم انسانی، تهران، 1382ش.
- مونتگمری وات، ویلیام، برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان، محمد حسین آریا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، س 1373ش.
- نصر، سید حسین، قلب اسلام، مصطفی شهر آیینی، تصحیح شهرام پازوکی، حقیقت، تهران، 1383ش.
- نیک بین، نصرالله، فرهنگ جامع خاورشناسان مشهور و مسافران به مشرق زمین، دوم، شرکت سهامی کتاب، تهران، 1380ش. سید رضی موسوی گیلانی ماهنامه انتظار موعود - شماره 18 ادامه دارد ...

94/05/04 - 02:22





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن