تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند نماز بنده‏اى را كه دلش همراه بدنش نيست نمى‏پذيرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829520906




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مقایسۀ نقش موعودباوری در ایجاد فرقه‌های نو - بخش دوم و پایانی نقش ادعای نیابت در پیدایش فرقۀ بابیت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مقایسۀ نقش موعودباوری در ایجاد فرقه‌های نو - بخش دوم و پایانینقش ادعای نیابت در پیدایش فرقۀ بابیت
خبرگزاری فارس: نقش ادعای نیابت در پیدایش فرقۀ بابیت
آخرالزمان فصل مشترک میان همۀ ادیان به شمار می‌رود و در تعالیم تمامی ادیان بزرگ از دوره‌ای به نام آخرالزمان یاد شده است.

  مسیحیت به عنوان دین برآمده بر اساس منجی‌باوری
اگرچه در میان فرقه‌های مسیحی، فرقه‌ای که بر اساس ادعای موعود داشتنِ مؤسس آن ایجاد شده باشد، یافت نمی‌شود، اما می‌توان خود مسیحیت را به عنوان مصداقی برای این عامل برشمرد. ناظر به انتظار طولانی‌مدت یهودیان برای ظهور مسیحای موعود، عیسی(ع)به عنوان موعود دین یهودیت و مسیحای منتظَر، خود را به یهودیان معرفی کرد. با پذیرش ادعای مسیحایی وی، برخی بر گرد او جمع شده و حواریون وی نام گرفتند و بدین‌سان مسیحیت، بر اساس ادعای موعود بودن عیسی مسیح(ع)شکل گرفت.
3. ادعای نیابت منجی موعود و نقش آن در پیدایش فرقه‌ها
عوامل ایجاد فرقه‌ها در اسلام و مسیحت به چندین عنوان تقسیم شد که از جملۀ آن‌ها ادعای نیابت شخص موعود از سوی فردی خاص است. چنین شخصی با اعلان مخفی یا علنی و گاه با تبلیغات، ادعای نیابت از موعود منتظر را دارد و بر همان اساس یا بر اساس توهمِ وجود چنین ویژگی‌هایی در آن شخص خاص، ادعای وی از سوی عده‌ای پذیرفته شده است.
نقش ادعای نیابت در پیدایش فرقۀ بابیت
از جمله افرادی که مدعی نیابت از منجی موعود شد و به همان واسطه فرقه‌ای را تشکیل داد، علی‌محمد باب (شیرازی) بنیان‌گذار فرقۀ بابیت است. باب از آغاز تحصیل خود در نزد شیخ عابد و پس از آن با حضور در درس سید کاظم رشتی، ضمن آشنایی با افکار و عقاید شیخیه، به نوعی پیرو و دلبستۀ این مکتب شده بود.
همان‌طور که پیش‌تر نیز گفته شد، یکی از بنیادی‌ترین عقاید شیخیه، موضوع رکن رابع بود. سید رشتی در سال 1259 قمری از دنیا رفت و در پی آن، پیروانش برای یافتن رکن رابع به تکاپو افتادند و برخی از افراد از جمله ملّاحسین بشرویه‌ای چهل روز در کوفه معتکف شدند تا آن‌که رکن رابع بر آن‌ها منکشف شود. در این میان علی‌محمد شیرازی از فرصت استفاده کرده و خود را «باب» نامید. در این مسئله، ملّاحسین بشرویه‌ای نقش فعالی را ایفا می‌نمود؛ زیرا در بین شاگردان شیخی سید رشتی، او مجذوب شخصیت و حالات علی‌محمد شیرازی شده بود (حسینی، 1389: 90). پس از مدتی 18 تن از شاگردان مهم سید رشتی، با تلاش‌های ملّا حسین بشرویه‌ای به باب پیوستند و ادعای او را پذیرفتند؛‌ 18 نفری که باب بعدها آنان را «حروفی حی» نامید (آیتی، 1342: 43). علی‌محمد شیرازی به خوبی از فضای ایجاد شده توسط شیخیه و شخص سید کاظم رشتی بهره برد تا ادعای خود را آشکار کند؛ هر کس که از سخنان، سبک تأویلات، مطالب و طرز تفکر شیخ احمد احسایی و سید رشتی مطلع باشد و نوشته‌های علی‌محمد باب همچون احسن القصص، صحیفه عدلیه، بیان و... را دیده باشد، درخواهد یافت که بیشتر مطالب کتب وی از تفکرات و تخیلات سران شیخیه سرچشمه گرفته و باب،‌ وام‌دار آن دو نفر در ارائه عقاید خویش است. واقعیت این است که بیانات و رفتارهای ابهام‌آمیز شیخ احسایی و سید رشتی و عدم صراحت لهجه و نص صریح آنان نسبت به دعاوی بابیت، مجالی مساعد برای علی‌محمد شیرازی به شمار می‌آمد تا با اتکا و اثبات مقام بابیت برای شیخ و سید و مفتوح شدن چنین بابی به دست آنان پس از غیبت کبرا، جرأت ادعای بابیت را در خود بیابد. باب با توجه به ویژگی‌های شخصی که داشت توانست بر دیگران تأثیر گذاشته، آنان را همراه خود کند و دعوت بابیت خویش را آشکار کرده و برای بسیاری به کرسی بنشاند. اگرچه برای توفیق باب در ادعاهایش، دلایل گوناگونی را می‌توان برشمرد، اما به طور قطع، بدون موفقیت وی در قبولاندن برخی مقامات ادعایی از جانب او به مردم، نمی‌توان پیشرفتی را برای او متصور شد. پیدایش فرقه‌ای به نام بابیت با پیروان متعدد، براساس آن‌چه پدید آمد که پیروان باب برای او متصور بودند. اگرچه او به راستی باب بقیه الله(عج)نبود، اما واقعیت این است که برخی این مقام را برای او باور داشتند. ادعای علی‌محمد شیرازی صرفاً بابیت نبود، بلکه ادعاهای گوناگونی داشت که به مرور زمان، یکی پس از دیگری آشکار شد؛ اما واقعیت این است که فرقۀ بابیت به رهبری علی‌محمد شیرازی نقطۀ آغازینی داشت که همان ظهور سید شیرازی و ادعای وی مبنی بر بابیت و نیابت حضرت مهدی موعود(عج)بود.
4. تاریخ‌پنداری برای ظهور موعود و نقش آن در پیدایش فرقه‌های جدید
مراد از پیش‌بینی تاریخ ظهور، این است که در برهه‌ای، فرد یا افرادی برای ظهور موعود و مسیحای منتظر، زمانی خاص را تعیین یا پیش‌بینی کنند و بر اساس اعتقاد به آن زمان خاص، فرقه‌ای شکل گیرد. در دین اسلام، بهاییت و در دین مسیحیت، شاهدان یهوه و ادونتیست‌ها را می‌توان از این دسته فرقه‌ها به شمار آورد.
الف) نقش تاریخ‌پنداری ظهور در پیدایش فرقۀ بهاییت
چنان‌که اشاره شد، از جمله دلایل پیدایش فرقه‌های موعودگرا، بیان تاریخی مشخص از جانب فردی خاص برای ظهور منجی موعود یا به عبارت دیگر، پیش‌بینی یا پیش‌گویی نسبت به شخص و زمان آمدن منجی است. در چنین فرضی، تاریخ خاصی از جانب فردی که در برخی موارد، خود وی مؤسس فرقه می‌شود ارائه شده و بر اساس اعتقاد به آن تاریخ خاص و مسائل حول محور آن، فرقه‌ای با عقایدی مخصوص به خود شکل می‌گیرد. در واقع آن‌چه سبب شکل‌گیری چنین فرقه‌ای می‌شود و عامل اساسی در این زمینه، بیان آن تاریخ برای ظهور منجی موعود است.
فرقۀ بهاییت از جمله فرقه‌هایی است که بر همین اساس شکل گرفته است. علی‌محمد باب _ که سرانجام به آوردن دینی جدید که ناسخ دین اسلام بود دست زد و بیان را برای عرضه برگزید و به تعبیر ادوارد براون در مقدمۀ نقطه الکاف آن را ظهور مستقلی در ردیف ظهورهای سابقه متصور شد (کاشانی، 1910: 23) _ به ظهور موعودی بشارت داد که در آینده خواهد آمد و ناسخ بیان خواهد بود. او این موعود را «من یظهره الله» نامید (همو). اگرچه باب مدعی شد که «وقت ظهور من یظهره الله را جز خداوند، کسی عالم نیست» (همو) اما با این وجود و بر خلاف ادعای خود، برای ظهور «من یظهره الله» یا همان موعود بیان، زمان مشخصی را تعیین کرد. او در این‌باره در کتاب بیان می‌نویسد:
اگر در عدد غیاث ظاهر گردد و کل داخل شوند، احدی در نار نمی‌ماند و اگر الی مستغاث رسد و کل داخل شوند، احدی در نار نمی‌ماند. (شیرازی، بی‌تا: باب 17 از واحد دوم، 71)
همچنین می‌گوید:
و لکن زیاد از عدد مستغاث _ اگر خدا خواهد _ نخواهد شد... و اگر نفسی به قدر تنفسی صبر بعد از دو هزار و یک سال نماید، بلاشبهه در دینِ بیان نیست و داخل نار است. (همو: 29)
در این جملات، باب از دو کلمۀ «غیاث» و «مستغاث» نام می‌برد و ظهور «من یظهره الله» را منوط به فرا رسیدن این دو حین می‌کند. این دو کلمه بر اساس حروف و اعداد ابجد به ترتیب معادل 1511 و 2000 سال پس از ظهور کتاب بیان است (نجفی، 1357: 356). چنان‌که گفته شد، او به صراحت از دو هزار و یک سال نام برده است. بر این اساس ظهور موعود بیان و قیامت دیانت تأسیسی باب از دیدگاه وی قریب به دو هزار سال پس از ظهور وی رخ خواهد داد، اما فاصلۀ باب تا ظهور «من یظهره الله» _ که همان بهاء الله باشد _ بیشتر از 19 سال نبود.
میرزا حسینعلی بهاء، در باغ نجیبیه بغداد _ که آن را به باغ رضوان می‌شناسند _ ادعای من یظهره اللهی خود را به گوش مریدان نزدیکش رسانید و به قول شوقی افندی در کتاب قرن بدیع، مأموریت مقدس و مهیمن خویش را به اصحاب و احباب اعلان فرمود، ولی ادعای خود را علنی نکرد (همو: 325). پس از اعدام باب و تبعید بابیان از عراق، حسینعلی بهاء با غنیمت شمردن فرصت به دست آمده _ مبنی بر نبود وجود راهبری مقتدر برای بهاییان _ اوضاع را به دست گرفت و ندای من یظهره اللهی سر داد. وی در این‌باره اعلام کرد:
آن‌کس که می‌بایست پدید آید منم. باب یک مژده‌رسانی برای پیدایش من بود. (کسروی، 1323: 44)
میرزا حسینعلی بهاء پیش از آن‌که ادعای خود را آشکار کند، مقدمات کار خود را فراهم کرده و زمینه‌چینی‌های گسترده‌ای را تدارک دیده بود. از این‌رو، اعلام دعوت او با پذیرش گروهی از بابیان مواجه شد و با این اقدام، «بهاییت» رسماً به وجود آمد. عامل اصلی که نقش تعیین‌کننده و زمینه‌ساز ‌در این زمینه را داشت، پیش‌گویی یا پیشی‌بینی باب دربارۀ ظهور من یظهره الله بود. بی‌گمان اگر باب در نوشته‌های خود _ به‌ویژه در بیان _ سخنی از من یظهره الله و موعود بیان به میان نمی‌آورد، شاید اساساً چنین فضایی برای شخص حسینعلی بهاء _ و دیگر مدعیان من یظهره اللهی _ پیش نمی‌آمد که چنین ادعایی کرده، دست به فرقه‌سازی زنند و در بابیت انشعاب ایجاد کنند؛ اما به هر روی، اعلان باب مبنی بر ظهور من یظهره الله در آینده مستمسکی شد تا حسینعلی بهاء تاریخ بابیه را با ظهور خود و تأسیس فرقۀ بهاییت از دل آن به سمت و سوی دیگری هدایت کند.
ب) بررسی نقش تاریخ‌پنداری در ظهور فرقۀ ادونتیسم
این فرقه در زمره فرقه‌های هزاره‌گرا دسته‌بندی می‌شود (ویلسون، 1386: 90) و بر اساس تاریخ‌پنداری و بیان تاریخ خاص از جانب مؤسس آن برای ظهور مجدد و رجعت عیسی مسیح در اواسط قرن نوزدهم به وجود آمد.
مؤسس این نهضت «ویلیام میلر» (1782-1894) نام دارد. او کشاورزی انگلیسی بود که با وجود نداشتن تحصیلات رسمی، تمام نوشته‌هایی را که در اختیار داشت خوانده بود. او در ابتدا شکّاک و بی‌دین شد، اما در سن 34 سالگی با انجام تعمید، تغییر مذهب داد و در ردیف جماعت روحانیون باپتیست (تعمیددهنده) قرار گرفت (مولند، 1368: 434). در حقیقت ادونتیسم را باید انشعابی از «باپتیست‌ها» محسوب کرد. ویلیام میلر پس از تغییر مذهب، شروع به خواندن کتاب‌های «دانیال» و «مکاشفات یوحنّا» کرد و به این نتیجه رسید که مسیح به زودی خواهد آمد. میلر معتقد بود این امر به دنبال رستاخیز و تأسیس هزاره یا سلطنت خدا بر روی زمین تحقق خواهد یافت و در پایان آن، رستاخیز دوم و داوری به وقوع خواهد پیوست (Marthaler, 2000: 135). میلر با توجه به فرازهایی از کتاب مقدس و محاسبات عددی مخصوصی که انجام می‌داد، بازگشت مسیح را در زمانی بین 21 مارس 1843 و یا حداکثر 22 اکتبر 1844محاسبه نمود (رسول‌زاده، 1389: 333). فرازهایی که میلر در کتاب مقدس بیشتر مورد نظر و توجه خویش قرار داد، فرازی از رساله دوم پطرس و بخشی از کتاب دانیال بود.
میلر از سال 1831 این نتیجه‌گیری خود را منتشر ساخت و اوّلین موعظه‌اش را در این سال ایراد کرد. موعظۀ او ظاهراً قانع کننده بود؛ چون بیش از هفتصد کشیش از فرقه‌های گوناگون او را به منابر خود دعوت کردند و به او کمک نمودند تا این سخن را تبلیغ کند (جو ویور، 1381: 273). او در کلیساهای تعمیدی، کانگرگیشنالیسم و متدیست دربارۀ این موضوع سخنرانی کرد و در سال 1834 به عنوان یک واعظ در کلیسای تعمیدی پذیرفته شد.
در نتیجۀ سخنرانی‌های او، بسیاری از مردم تغییر کیش دادند و روزبه‌روز بر شمار پیروان وی افزوده شد. مجلات و روزنامه‌های بسیاری به دست طرفداران او منتشر شد؛ از جمله مجلۀ ویژۀ این نهضت با نام نشانه‌های زمان موعود که در سال 1840 در شهر بوستون آغاز به کار کرد. این مجله بعداً به منادی ظهور تغییر نام داد. با نزدیک شدن به زمان اعلام شده از جانب میلر، شور و اشتیاق فراوانی در میان منتظران پدیدار شد. آن سال بسیاری از مردم که در حالت انتظار شدید به سر می‌بردند، اموال خود را فروخته یا از آن صرف‌نظر کردند. روز موعود (21 مارس 1843) از راه رسید، ولی آرزوها تحقق نیافت (مولند، 1368: 434). میلر و پیروانش 22 اکتبر 1844 را به عنوان تاریخ دوم برای ظهور تعیین کردند. در زمان تغییر وقت رجعت مسیح به سال 1844، تا یک میلیون نفر از مردم جماعت‌های خود را رها کردند (جو ویور، 1381: 273). ادونتیست‌ها به‌رغم استهزای رقبای خود، دست به یک رشته مبارزات تبلیغی احیاگرانه زدند، ولی بار دیگر آنان دچار یأس و نومیدی شدند؛ زیرا در تاریخ دوم نیز رجعتی صورت نگرفت. بازنگشتن مسیح منجر به آن شد که در کنفرانس سالانه، معتقدان ظهور این روز را روز «ناامیدی بزرگ» نام نهند (Richard .A, 2000: 13). بسیاری از پیروان میلر و حتی خود او دچار سرخوردگی شدند. میلر در یک عذرخواهی در سال 1845 پذیرفت که محاسبه در تعیین روز بازگشت مسیح اشتباه بوده و اظهار داشت دیگر در آینده از چنین پیش‌گویی‌هایی خودداری خواهد کرد. پس از این بحران‌ها عده زیادی از معتقدان، کلیساهای خود را به‌طور کلی ترک کردند، برخی نیز از کلیساهای خود اخراج شدند و خود میلر هم از سوی کلیسای تعمیدی تکفیر شد. از این‌رو آن‌ها مجبور شدند تشکیلاتی مخصوص به خود ایجاد کنند. پیروان میلر در سیاست، طرفدار کانگریگیشنالیسم، در تعمید طرفدار کلیسای تعمیدی(باپتیست) و در دکترین و اعتقادات، پروتستان افراطی با تمایلات شدید مکاشفه‌ای شدند (مولند، 1368: 435).
ج) ایجاد فرقۀ شاهدان یهوه بر اساس بیان تاریخ خاص برای ظهور منجی موعود
یکی دیگر از فرقه‌هایی که عامل ذکر تاریخ ظهور، نقش عمده‌ای در پیدایش آن داشته است، فرقۀ مسیحی «شاهدان یهوه» است. مؤسس این فرقه، چارلز راسل نام دارد. او پس از محاسبات بسیاری که در سال 1876 انجام داد، به این نتیجه رسید که مسیح موعود در سال 1874 به صورت نامرئی به زمین بازگشته است (عمر حماده، 2003: 20). شاید بتوان این پیش‌گویی را سنگ بنای اصلی تشکیل فرقۀ شاهدان یهوه دانست و از سوی دیگر، نقطۀ شروع شقاق میان مسیحیت و شاهدان یهوه برشمرد. راسل علاوه بر پیش‌گوییِ ظهور عیسی(ع)در سال 1874، در سال 1880 مدعی شد که در سال 1914 سلطنت خدا بر روی زمین شروع خواهد شد (گروه نویسندگان، 1388: 25). از این‌رو این تاریخ در نزد شاهدان یهوه اهمیت خاصی دارد. آن‌ها معتقد بودند که در این سال عیسی مسیح به عنوان پادشاه در دولت آسمانی خداوند شروع به حکومت خواهد کرد (Richard .A, 2000: 367).
پس از راسل، رادر فورد _ جانشین وی _ نیز تاریخ اعلام شده از سوی راسل را تأیید کرده و آن را خدشه‌ناپذیر دانست. دیدگاه چارلز راسل بر این بود که در سال 1914 جنگ آرماگدون صورت خواهد گرفت و با پایان آن، ملکوت خدا بر روی زمین آغاز خواهد شد. اما پس از آن‌که پیش‌گویی مذکور تحقق نیافت، مجدداً تاریخ‌های دیگری برای آن اعلام شد. پس از 1914، سال 1918 به عنوان تاریخ جدید اعلان شد و تأکید گردید که در این سال، تمامی کلیساها و اعضای آن‌ها از بین خواهند رفت. حتی رادر فورد در این‌باره اعلام کرد که تا پایانِ همه‌چیز، چند ماه بیشتر فرصت باقی نمانده است (رحمه، 2001: 23-24). این تاریخ مجدداً اصلاح شد و سال 1925 جایگزین گردید و به عنوان سال آغاز سلطنت خداوند مشخص شد. رادر فورد در این باره گفت: «ما توقع داریم که سال 1925 هنگامۀ بازگشت ابراهیم، اسحاق، یعقوب و دیگر انبیای قدیم باشد.» وی همچنین این سال را سال برانگیخته شدن مردگان از قبر و بازگشت آن‌ها به زندگی دانست (همو) و بر این باور بود که در میان آن‌ها افرادی کامل خواهند آمد که رؤسا و حاکمان زمین می‌شوند (همو: 201). اگر چه همچنان شاهدان یهوه بر این امر تأکید می‌کنند که عیسی مسیح در سال 1914 و به طور نامرئی به زمین بازگشته و بر تخت پادشاهی الهی خود تکیه زده است، اما «جامعه برج دیدبانی» (the Watchtower society) در اول نوامبر 1995 از این ادعای خود مبنی بر این‌که پایان دوران _ یعنی وقوع جنگ آرماگدون و ایجاد بهشت _ در نسل سال 1914 روی خواهد داد دست کشید و اکنون شهود یهوه بدون اعتقاد به افق زمانی خاصی برای پایان دوران و اعتقادات و انتظارات هزاره‌ای خود، به حیات خویش ادامه می‌دهند (Richard .A, 2000: 364).
5. پیدایش فرقه‌ها معلول شرایط خاص اجتماعی همچون فقر، فساد، ظلم و جنگ با توجه به دو واقعیت، می‌توان این عامل را مورد توجه قرار داد: نخست این‌که یکی از کارکردهای منجی، مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی است و دیگر این‌که در طول تاریخ هر زمان ملت‌ها از ظلم و ستم روا شده بر خود به ستوه آمده و شرایط موجود را تحمل‌ناپذیر می‌دیدند، انتظار آن‌ها برای ظهور منجی به طور فزاینده‌ای افزایش می‌یافت. از این‌رو پدید آمدن چنین شرایطی برای یک جامعه، اسباب ظهور افرادی به عنوان مدعیان منجی موعود و در نتیجه پیدایش فرقه‌هایی از این رهگذر را فراهم می‌آورد.
در دو قرن اخیر و در میان مسلمانان می‌توان به ظهور مهدی سودانی در سودان نیز اشاره کرد. در تقسیم‌بندی علل و عواملی که بر اساس آن‌ها موعودباوری و اعتقاد به آمدن منجی آخرالزمان موجب پیدایش فرقه‌ها می‌شود، دو دسته عامل را می‌توان ذکر کرد: نخست، دسته‌ای که فردی بوده و به ویژگی‌ها یا ادعاهای فردی خاص مرتبط می‌شود، و دوم، دسته‌ای که اجتماعی بوده و به شرایط اجتماعی پیدایش فرقه بازمی‌گردد. اگر در بررسی چگونگی شکل‌گیری فرقه‌های پیشین، به نقش فعال چند فرد خاص همچون علی‌محمد باب و حسینعلی نوری پرداختیم، در نهضت مهدی سودانی، سرنخ‌های ظهور او را باید در شرایط اجتماعی و سیاسی زمان وی جست‌وجو کرد. از این‌رو باید جنبش مهدی سودانی و اساساً ظهور او را تحت عواملی طبقه‌بندی کرد که در آن‌ها فرقه، بر اساس شرایط اجتماعی خاصی مانند فقر، فساد، ظلم و جنگ به وجود می‌آید. مطالعه شرایط اجتماعی سودان در هنگامۀ ظهور محمد احمد (مهدی سودانی) به خوبی مؤید این مطلب است.
اساساً درک چرایی ظهور مهدی در سودان بدون مطالعه و اطلاع از تاریخ آن سرزمین به‌ویژه در دو قرن اخیر ممکن نخواهد بود. مطالعۀ تاریخ سودان به خوبی مؤید این مطلب است که آن سرزمین یکی از پرحادثه‌‌ترین تاریخ‌ها را در میان دیگر سرزمین‌های قارۀ آفریقا داشته است. از گذشتۀ دور و حتی تا کنون دولت‌های استعماری اروپایی همواره به سودان چشم طمع داشته‌اند. وجود منابع طبیعی فراوان در آن‌جا، همچنین تجارت پررونق و پرسود از این منطقه از حیث محصولات گرم‌سیری و از همه مهم‌تر قرار گرفتن سودان در مسیر ورود به مرکز آفریقا و نیز مصر، از مهم‌ترین دلایلی بود که دولت‌های استعمارگر را برای تحت سلطه درآوردن سودان مجاب می‌کرد. مسئله تأثیرگذار در این بین، وضع مالیات‌های سنگین بر مناطق تصرف شده بود. برای مثال، استعمارگران پس از سرشماری بردگان و احشام، بر اساس نظام مالیاتی تدوین شده، برای هر برده 15 دلار، هر گاو ده دلار و هر گوسفند پنج دلار مالیات وضع کرده بودند (هولت، 1366: 62). وضع چنین مالیاتی بیشتر به مصادرۀ اموال شبیه بود تا گرفتن مالیات. به هر روی، فشارهای ناشی از برده‌داری به علاوۀ بار سنگین مالیات‌ها بر دوش مردم روستاها و قبایل سودان _ که حتی بر احشام آنان نیز مالیات وضع شده بود _ وضع زندگی‌شان را مختل کرده بود.
مصیبت دیگری که در دهۀ هفتاد قرن نوزدهم به مصائب سودانیان اضافه شد، ورود استعمار بود. مردم این سرزمین که از ظلم پاشاهای ترک و مصری و زمین‌داران و برده‌داران در رنج بودند، به درد استعمار نیز گرفتار شدند. سودان از زمان زمامداری محمدعلی پاشا تا اوایل دهۀ نود قرن نوزده میلادی، از سوی سه گروه عمده تحت ظلم و استثمار قرار داشت: اشراف، ملّاکین و تجار بزرگ محلی و منطقه‌ای، به‌ویژه تجار برده و عاج، حکام و مأموران ترک و مصری و نهایتاً استعمارگران انگلیسی (موثقی، 1384: 246). شاید در چنین فضایی نیاز به رهبر و قیام کننده‌ای واقعی بیش از پیش احساس می‌شد. از این‌رو در سال 1881 شورشی وسیع علیه حاکمیت اروپاییان آغاز شد که رهبر آن محمد احمد، مشهور به مهدی سودانی بود.
ظهور مهدی سودانی و ادعای وی مبنی بر مهدی موعود بودن، نه بر اساس وجود ویژگی‌های فردی خاص در وی و نه بر اساس پیش‌گویی یا پیش‌بینی شخصی خاص مبنی بر ظهور وی، بلکه معلول شرایط اجتماعی زمان او بوده است. هیچ‌یک از عوامل ذکر شده برای قیام و ادعای وی به شخص او مرتبط نمی‌شود، بلکه همه بیان کنندۀ اوضاع اجتماعی مردمی است که سودانی در میان آنان زیسته و از میان آنان برخاسته است و این مطلب به خوبی مؤید این مطلب است که برخی ادعاهای منجی‌باورانه، معلول شرایط اجتماعی ناشی از فقر، ظلم و فساد هستند. موثقی نیز این ادعای ما را تأیید کرده و می‌نویسد: «زمینه و ریشۀ این جنبش را باید در اوضاع داخلی سودان جست‌وجو کرد» (همو).
یکی دیگر از نشانه‌های تأیید این ادعا‌، هدفی است که جنبش مهدی سودانی داشته و به آن دعوت می‌کرد؛ سودانی و پیروانش مردم را به قیام علیه تاراج‌گری اروپاییان و استبداد پادشاهان ترک و مصر فرا می‌خواندند. جملۀ معروف آن‌ها عبارت بود از «کندن هزار قبر بهتر از پرداخت یک دینار مالیات است» (لوتسکی، 2536: 381). از این‌رو کاملاً روشن است که ظهور و دعوت مهدی سودانی کاملاً ماهیتی ضد استعماری، ملی‌گرایانه و استقلال‌طلبانه داشته است، چنان‌که نویسندۀ کتاب تاریخ عرب در قرون جدید نیز معتقد است که عنصر «ملی» در قیام سودانی نقش مهم و بسزایی داشته و غرور مردم سودان و دنباله‌روان مهدی سودانی این بود که مهدی موعود از میان آن‌ها ظهور کرده و در نتیجه دوران حکومت خارجیان بر سودان به سر آمده و از آن پس کشور به دست فرمان‌روایی سودانی اداره خواهد شد (همو: 383). از همه مهم‌تر این است که بسیاری از سودانی‌های جدید، او را «ابوالاستقلال» می‌نامند (هولت، 1366: 97).
سودانی ادعای خود مبنی بر مهدویت را در نامه‌ای که به سران قبایل نوشت اظهار کرد. او در این نامه مدعی شد که پیامبر(ص) به وی فرمود: هر کس در مهدویت او شک کند، کافر است و اصحاب وی نیز در مقام اصحاب آن حضرت(ص) خواهند بود (بستوی، 1420: 96). محمد احمد برای تأیید ادعای مهدویت خود، دو نشانه ذکر می‌کند؛ یکی خالی سیاه که بر گونۀ راستش بود (دارمستر، بی‌تا: 72)؛ زیرا در روایات آمده است که منجی آخرالزمان برگونۀ راست خود خالی سیاه دارد و نشانۀ دیگرش، رایَت نوری است که به ادعای وی به هنگام نبرد مصاحب وی است، عزرائیل آن را حمل می‌کند و خداوند به سبب آن، رعب و ترس را در دل دشمنان او می‌افکند (شریف، 1996: 140).
استعمارستیزی و مبارزه با اشغال‌گری دولت مصر و اروپایی نکتۀ ثابت همۀ نامه‌ها و گفته‌های مهدی سودانی بوده است و توجه به این نکته، انگیزۀ مهدی سودانی را از ادعای مهدویت و نیز دعوتش مشخص و روشن می‌سازد؛ انگیزه‌ای که متفاوت از انگیزه و هدف دیگر مدعیان مهدویت در دیگر فرقه‌ها _ همچون قادیانیه و بهاییت _ است.
بازخورد و نتیجۀ ظهور و قیام مهدی سودانی را در این کلام سید جمال‌الدین اسدآبادی می‌توان یافت که گفته است:
جنبش محمد احمد در دل‌های هندیان جایگاهی بلند دارد و هرچند او مهدی نباشد، هندیان باید اعتقاد داشته باشند که او مهدی است تا شاید این اعتقاد، وسیلۀ یگانگی آنان برای رهایی از اسارت انگلیس شود. (عنایت، 1358: 102)
نتیجه
اعتقاد به موعودباوری از جهات گوناگونی سبب پیدایش فرقه‌هایی متعدد در ادیان شده، یا دست‌کم نقشی تأثیرگذار در ظهور آن‌ها داشته است. برای مثال، همواره در طول تاریخ مدعیانی دروغین از انتظار مردم برای ظهور منجی موعود سوء استفاده کرده و خود را همان منجی و مسیحای موعود دانسته و و سبب شده‌اند یکدستی دین مبدأ از بین برود و گروه‌های دینی جدیدی شکل گیرند و از این رهگذر، زاویه و شکافی در دین مورد نظر به وجود آورده‌اند.
اگرچه این مسئله در طول تاریخ ادیان وجود داشته، اما بی‌گمان در دو سدۀ اخیر و به‌خصوص در دو دین اسلام و مسیحیت رشد بیشتری یافته است. بر این اساس از میان عوامل متعددی که مرتبط با موعودباوری در پیدایش فرقه‌ها نقش داشته‌اند، چند عامل عمده وجود دارند که عبارتند از:
_ برخی از فرقه‌ها نتیجۀ ادعای مسیحایی فرد یا افرادی است؛ به این بیان که یک نفر مدعی می‌شود منجی و یا مسیحا است و شماری از افراد و معتقدان، گرد او جمع شده و گروه دینی جدید را پایه‌ریزی می‌کنند.
_ برخی دیگر از فرقه‌ها زاییدۀ تاریخ‌پنداری در ظهورند؛ یعنی با اعلام زمانی خاص برای ظهور، گروه دینی جدید شکل می‌گیرد.
_ پیدایش برخی از فرقه‌ها معلول شرایط خاص اجتماعی همچون فقر، فساد، ظلم و جنگ بوده است؛ به این معنا که در پاره‌ای از مواقع، به سبب فشار و رنجی که ناشی از شرایطی خاص همانند جنگ، فساد و... بر جامعه تحمیل می‌شود، با نگاه به شخصیت اصلاح‌گرایانۀ منجی، فردی علیه شرایط موجود قیام کرده و خود را موعود منتظَر معرفی می‌کند. نوعاً چنین ادعاهایی طرفداران بسیاری پیدا می‌کند؛ زیرا برای بسیاری از افراد، تنها راه رهایی از وضعیت موجود، جمع شدن در زیر پرچم چنین فردی است.
_ برخی فرقه‌ها بر اثر نوعی مکاشفۀ ادعایی از جانب مؤسسِ آن ایجاد شده‌اند؛ به این معنا که فردی ادعای مکاشفه و دریافت الهام از جانب خداوند را دارد و در ضمن آن، مدعی مسئولیتی در قبال ظهور منجی موعود می‌شود. در بعضی مواقع محتوای کشف و الهام مورد ادعای وی، همان مسئولیت مرتبط با آمدن منجی است. همین امر سبب می‌شود عده‌ای برگرد وی جمع شده و فرقه تشکیل دهند.
_ بعضی فرقه‌ها نیز با مطرح شدن ادعای نیابت منجی موعود از سوی شخصی خاص و پذیرش این ادعا از جانب گروهی به وجود آمده‌اند. در این فرض فردی برخاسته و خود را نایب منجی موعود معرفی می‌کند. پذیرش ادعای وی از سوی جمعی، سرانجام به تشکیل فرقه می‌انجامد.
در اسلام مهم‌ترین فرقه‌هایی که می‌توان به آن‌ها اشاره کرد، عبارتند از شیخیه،
بابیه، بهاییه، قادیانیه و جنبش مهدی سودانی. در مسیحیت نیز فرقه‌های متعددی می‌توانست مورد پژوهش قرار گیرد که از میان آن‌ها به سه فرقۀ مورمون‌ها، ادونتیست‌ها و شاهدان یهوه پرداختیم.
منابع
_ ابراهیم، محمد زکی، المدرسه الشیخیه، بیروت، دارالمحجه البیضاء، چاپ اول، 2004م.
_ ابراهیمی، سرکار آقا ابوالقاسم‌خان، فهرست، کرمان، چاپخانه سعادت، بی‌تا.
_ اسمیت، جوزف، برگزیده کتاب مورمون، گواهی دیگر راجع به عیسی مسیح، انتشارات کلیسای عیسی مسیح، 1991م.
_ _______________ ، کتاب مورمون، ترجمه: فاطمه توفیقی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1386ش.
_ الهی‌ظهیر، احسان، القادیانی و القادیانیه، بیروت، دار ابن‌کثیر، چاپ اول، 2000م.
_، القادیانیه دراسات و تحلیل، پاکستان، اداره ترجمان السنه، بی‌تا.
_ امیرکان، جیمس انس، نظام التعلیم فی علم لاهوت القدیم، بیروت، بی‌نا، 1980م.
_ آل طالقانی، سید محمدحسن، الشیخیه، نشأتها و تطورها و مصادر دراستها، بیروت، الآمال للمطبوعات، چاپ اول، 1420ق.
_ آیتی، عبدالحسین، الکواکب الدریه فی مأثر البهائیه، قاهره، مطبعه السعاده، چاپ اول، 1342ق.
_ بستوی، عبدالعلیم عبدالعظیم، المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه، بیروت، دار ابن‌حزم، _ مکه، المکتبه المکیه، 1420ق.
_ جو ویور، مری، درآمدی به مسیحیت، ترجمه: حسن قنبری، قم، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1381ش.
_ حسینی، سید معصوم، بابیت و بهاییت در ترازوی نقد، قم، بوستان دانش، چاپ اول، 1389ش.
_ دارمستتر، ژام، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم هجری، ترجمه: محسن جهان‌سوز، تهران، کتاب‌فروشی ادب، بی‌تا.
_ رحمه، جورج، پل حصری، الکنیسه الکاثولیکیه والبدع، بیروت، مرکز الدراسات و الابحاث المشرقیه، 2001م.
_ رسول‌زاده، عباس و جواد باغبانی، شناخت مسیحیت، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، چاپ اول، 1389ش.
_ رشتی، سید کاظم، دلیل المتحیرین، کرمان، چاپخانۀ سعادت، چاپ سنگی، بی‌تا _ الف.
_ ، مجموعه رسائل، رسالۀ حجت بالغه، چاپ سنگی، بی‌تا _ ب.
_ سعادتی‌فر، فریبا، گزیدۀ تاریخ: اخباریه، شیخیه و بابیه، مشهد، سخن‌گستر، چاپ اول، 1387ش.
_ سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر للطباعه و النشرو التوزیع، چاپ اول، 1401ق.
_ شافعی، یوسف بن یحیی بن علی بن عبدالعزیز، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، قاهره، مکتبه عالم الفکر، چاپ سوم، 1399ق.
_ شریف، باقر قریش، حیاه الامام المهدی، بیروت، ابن‌المؤالف، چاپ اول، 1996م.
_ شیرازی، علی‌محمد، بیان فارسی، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
_ عامی، سلیمان ظاهر، دفع اوهام توضیح المرام فی الرد علی القادیانیه (للشیخ سید محمدحسن الطالقانی)، بیروت، مکتبه دارالفکر، چاپ اول 1999م.
_ عمر حماده، حسین، شهود یهوه بین برج المراقبه الامریکی وقاعه الملکوت التوراتی، دمشق، دارالوثاق، چاپ اول، 2003م.
_ عنایت، حمید، سیری در اندیشۀ سیاسی عرب، تهران، امیرکبیر، 1358ش.
_ غوری، عبدالماجد، القادیانیه، دمشق، دارالفارابی، چاپ اول، 2003م.
_ کاشانی، میرزاجانی، نقطه الکاف، با مقدمه فارسی: ادوارد براون، هلند، بریل، 1910م.
_ کاظمی قزوینی، سید محمدمهدی، هدی المنصفین الی الحق المبین، نجف، مطبعه العلویه، 1342ق.
_ کاکس، هاروی، مسیحیت، ترجمه: عبدالرحیم سلیمانی، قم، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، 1378ش.
_ کربن، هانری، مکتب شیخی از حکمت الهی شیعی، ترجمه: فریدون بهمنیار، پاریس، دانشگاه تحقیات عالیه سوربن، 1346ش.
_ کسروی، احمد، بهایی‌گری، تهران، نشر پیمان، چاپ دوم، 1323ش.
_ گروه نویسندگان، گونه‌شناسی اندیشه منجی موعود، ویرایش علمی: علی موحدیان عطار، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1388ش.
_ لوتسکی، ولادیمیر، تاریخ عرب در قرون جدید، ترجمه: پرویز بابایی، تهران، چاپار، 2536 شاهنشاهی.
_ متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، 1409ق.
_ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
_ موثقی، احمد، جنبش‌های اسلامی معاصر، تهران، انتشارات سمت، چاپ هفتم، 1384ش.
_ مولند، اینار، جهان مسیحیت، ترجمه: مسیح مهاجری و محمدباقر انصاری، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 1368ش.
_ نجار، عامر، القادیانیه، بیروت، مؤسسه الجامعیه للدراسات و النشر و التوزیع، چاپ اول، 2005م.
_ نجفی، سید محمدباقر، بهاییان، تهران، انتشارات طهوری، 1357ش.
_ نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، چاپ سوم، 1409ق.
_ وان وورست، رابرت، مسیحیت از لابه‌لای متون، ترجمه: باغبانی و رسول‌زاده، قم، مؤسسه امام خمینی;، 1385ش.
_ ویلسون، برایان، دین مسیح، ترجمه: حسن افشار، تهران، نشر مرکز، چاپ سوم، 1386ش.
_ هولت، پیتر مالکوم، تاریخ سودان پس از اسلام، ترجمه: محمدتقی اکبری، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1366ش.
_ bushman, Richard, Mormonism, a very short introduction, New York, Oxford, 2008.
_ Marthaler, Berard, L, The New Catholic Encyclopedia, United States, Thomson Gale, second edition, 2000.
_ Richard .A. Encyclopedia of Millennialism, London, Routledge, 2000.
_ Safra, Jacob E, Britannica Encyclopedia of World Religions, Britannica Encyclopedia Inc, 2006. نویسندگان: مهراب صادق‌نیا، رضا کاظمی‌راد فصلنامه مشرق موعود شماره 27 انتهای متن/

95/03/07 :: 08:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن