محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852845999
قاعده وجوب هدایت و مسائل مهدویت - بخش دوم و پایانی بحث نیابت و نکات مستفاد از آن
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: قاعده وجوب هدایت و مسائل مهدویت - بخش دوم و پایانیبحث نیابت و نکات مستفاد از آن
قاعده وجوب هدایت در اندیشه های کلامی شیعه نقشی کلیدی دارد اما نقش پررنگ این قاعده در مباحث مهدویت کاملاً مغفول مانده است.
جمع بندی فشرده بحث نیابت و نکات مستفاد از آن
3. مشاهده و نقل مطالب
افراد بسیاری در عصر غیبت ادعای تشرّف به حضور امام عصر را کرده اند که نام و شرح تشرّف ایشان در برخی کتاب ها مانند نجم الثاقب و جنه المأوی جمع آوری شده است. با مرور محتوای این کتاب ها می توان جهت تشرّف را در چند عنوان دسته بندی کرد: معالجه افراد، آموزش دعا به افراد گرفتار، پاسخ به برخی پرسش ها و ایجاد توجه در برخی افراد.
در بسیاری از حکایات، احراز صحت ادعا دشوار است، ولی کثرت موارد و قراین موجود در برخی از آنها به گونه ای است که از وقوع تشرّف می توان اطمینان یافت. سه نکته در این تشرّفات قابل توجه است: اول، فرد تشرّف یافته از آن سو انتخاب می شود و خود، امکانی برای مشاهده ندارد. دوم، تشرّف معمولاً تکرار نمی شود و به برخوردی کوتاه محدود می گردد. نکته سوم، بزرگانی که به این جهت مشهور شده اند و نامشان در این تشرّفات آمده است، ادعایی در این زمینه ندارند.
نکته اخیر را می توان این گونه توضیح داد که ابراز تشرّف، متوجه کردن چشم ها و دل هاست به سوی خویش و چنین رفتاری از کسانی دغدغه توحید دارند، زیبنده نیست. افزون بر این، بهره مندی از لطف حضور معصوم امری است که با ابراز تشرّف و جلب توجه دیگران سازگار نیست؛ چون شایبه ریا و عُجب در آن بسیار است و محرومیت را به دنبال خواهد داشت.
در آخرین توقیع وارد شده از امام عصر(عج) به مسئله ادعای مشاهده نیز پرداخته شده است:
حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمُکَتِّبُ قَالَ: کُنْتُ بِمَدِینَه السَّلَامِ فِی السَّنَه الَّتِی تُوُفِّیَ فِیهَا الشَّیْخُ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمُرِیُّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فَحَضَرْتُهُ قَبْلَ وَفَاتِهِ بِأَیَّامٍ فَأَخْرَجَ إِلَى النَّاسِ تَوْقِیعاً نُسْخَتُهُ بسم الله الرحمن الرحیم _ یَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِیَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِکَ فِیکَ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ مَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ سِتَّه أَیَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَکَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ یَقُومُ مَقَامَکَ بَعْدَ وَفَاتِکَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَیْبَه الثَّانِیَه فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ ذَلِکَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَه الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَیَأْتِی شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَه أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَه قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَه فَهُوَ کَاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّه إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ_ قَالَ فَنَسَخْنَا هَذَا التَّوْقِیعَ وَ خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ فَلَمَّا کَانَ الْیَوْمُ السَّادِسُ عُدْنَا إِلَیْهِ وَ هُوَ یَجُودُ بِنَفْسِهِ فَقِیلَ لَهُ مَنْ وَصِیُّکَ مِنْ بَعْدِکَ فَقَالَ لِلَّهِ أَمْرٌ هُوَ بَالِغُهُ وَ مَضَى رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَهَذَا آخِرُ کَلَامٍ سُمِعَ مِنْهُ. (شیخ صدوق، 1395: ج 2: 516)
ابومحمد حسن بن احمد مکتب می گوید: سالى که شیخ على بن محمد سمرى وفات کرد، من در بغداد بودم. چند روز پیش از مرگش نزد او حاضر شدم. دست خطى براى مردم بیرون آمد که این نسخه آن است: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. اى على بن محمد سمرى، خدا اجر برادرانت را درباره تو بزرگ گرداند. تو در فاصله شش روز دیگر خواهى مرد. کارهاى خود را جمع کن و به هیچ کس وصیت مکن که پس از مرگت بر جایگاه تو بنشیند. همانا غیبت کامل واقع شد و ظهورى نیست مگر پس از اجازه خداى عزّ و جل و این پس از مدت دراز و سختى و تیرگى دل ها و پر شدن زمین از بیداد است. به زودى کسانى نزد شیعیان من می آیند که مدعى مشاهده امام هستند. آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى دعوى مشاهده کند، دروغ گو و فریب کار است و لا حول و لا قوه الا باللَّه العلى العظیم.
این توقیع را رونویس کردیم و از نزد او بیرون شدیم. روز ششم نزد او برگشتیم در حالی که جان می داد. به او گفته شد: وصى پس از تو کیست؟ گفت: براى خدا امری است که او خود رساننده آن است و درگذشت _ خدا از او راضی باشد _ و این، آخرین سخنى بود که از او شنیده شد.
توقیع صرفاً با یک واسطه _ حسن بن احمد المکتِّب _ از سمری نقل شده است که او نیز از مشایخ صدوق محسوب می شود. نقل آخرین توقیع امام زمان(عج) از حسن بن احمد می تواند قرینه ای بر اعتماد صدوق به او باشد. همچنین استحکام و قوت متن توقیع نیز قرینه ی دیگری است بر صدور آن از جانب امام.
در این توقیع، مدعی مشاهده، دروغ گو و فریب کار شمرده شده است و به نظر نمی رسد صرف ادعای تشرّف منظور باشد، بلکه مراد، کسی است که ادعای امکان رؤیت و ملاقات با امام را دارد؛ ادعایی که مقدمه ای است بر ادعای بابیت و نیابت.
با توجه به اینکه خروج سفیانی و صیحه آسمانی، آغازی است بر ظهور و آشکار شدن امام، این روایت، هر گونه رابطه ی پنهان با افراد مدعی مشاهده را نفی کرده و امکان تماس را برای چنین افرادی منتفی دانسته است. مطالبی که از امام در قالب نقل تشرّفات مطرح شده، بسیار محدود است. این مطالب اگر تمامی شروط اعتبار یک خبر را داشته باشند و اطمینان به صدور آن از جانب امام حاصل شود، در خور اعتمادند. بررسی تشرّفات از نادر بودن چنین مواردی حکایت دارد.
4. دیدن معصومان در خواب
بر خلاف تشرّف که کمتر کسی ادعای آن را دارد، دیدن معصومان در خواب از جمله ادعاهایی است که از زبان یا به نقل از بسیاری از افراد شنیده می شود. با توجه به ابهام در منشأ خواب و بی اعتمادی اهل دانش به وقایعی که هنگام خواب در ذهن شکل می گیرد، کمتر کسی به محتوای خواب اعتماد کامل می کند. البته وجود رؤیاهای صادقه و همچنین برخی روایات باعث شده است ادعای اعتبار این قبیل رؤیاها در خور بررسی بیشتر باشد؛ روایاتی که دیدن پیامبر و معصومان را در رؤیا مواجهه ای واقعی با ایشان تلقی کرده اند:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(ع) أَنَّهُ قَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) فِی الْمَنَامِ کَأَنَّهُ یَقُولُ لِی کَیْفَ أَنْتُمْ إِذَا دُفِنَ فِی أَرْضِکُمْ بَضْعَتِی وَ اسْتُحْفِظْتُمْ وَدِیعَتِی وَ غُیِّبَ فِی ثَرَاکُمْ نَجْمِی فَقَالَ الرِّضَا(ع) أَنَا الْمَدْفُونُ فِی أَرْضِکُمْ وَ أَنَا بَضْعَه مِنْ نَبِیِّکُمْ وَ أَنَا الْوَدِیعَه وَ النَّجْمُ أَلَا فَمَنْ زَارَنِی وَ هُوَ یَعْرِفُ مَا أَوْجَبَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مِنْ حَقِّی وَ طَاعَتِی فَأَنَا وَ آبَائِی شُفَعَاؤُهُ یَوْمَ الْقِیَامَه وَ مَنْ کُنَّا شُفَعَاءَهُ یَوْمَ الْقِیَامَه نَجَا وَ لَوْ کَانَ عَلَیْهِ مِثْلُ وِزْرِ الثَّقَلَیْنِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ أَبِیهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّه(ص) قَالَ مَنْ رَآنِی فِی مَنَامِهِ فَقَدْ رَآنِی لِأَنَّ الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ فِی صُورَتِی وَ لَا فِی صُورَه أَحَدٍ مِنْ أَوْصِیَائِی وَ لَا فِی صُورَه أَحَدٍ مِنْ شِیعَتِهِمْ وَ إِنَّ الرُّؤْیَا الصَّادِقَه جُزْءٌ مِنْ سَبْعِینَ جُزْءاً مِنَ النُّبُوَّه. (شیخ صدوق، 1376: 64)
از امام رضا(ع) روایت است که مردى خراسانى به او عرض کرد: یا بن رسول الله، من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که به من می فرمود: چه طور باشید وقتى که در زمین شما دفن شود پاره اى از تن من و امانت تن من به شما سپرده شود و ستاره من در زمین شما غروب کند؟ حضرت رضا(ع) فرمود: منم مدفون در زمین شما و منم پاره تن پیغمبر شما و منم امانت و منم آن ستاره. هر کس مرا زیارت کند و آنچه خداى تبارک و تعالى از حق و طاعت من واجب کرده است، بشناسد من و پدرانم در روز قیامت، شفیعان اوییم و هر که ما شفیعان او باشیم، در روز قیامت نجات یابد، گرچه بر او مانند گناهان انس و جن باشد. همانا پدرم از جدّم و او از پدرش که رسول خدا(ص) باشد، نقل کرد که فرمود: هر کس مرا در خواب ببیند، خود مرا دیده است؛ زیرا شیطان در صورت من در نیاید و نه در صورت هیچ کسی از اوصیایم و نه در صورت هیچ کسی از شیعیانشان و به راستى، خواب راست یکى از هفتاد جزو نبوت است.
این روایت، مواجهه در خواب با پیامبر، اوصیا و شیعیان را همسان مواجهه با ایشان در بیداری تلقی کرده است. از این رو، شنیدن مطلبی در خواب از رسول خدا(ص) و معصومان به منزله شنیدن آن در بیداری است و همان اعتبار را خواهد داشت.
این بیان در روایات دیگر از خاصه و عامه نقل شده است و شاید بتوان ادعای اطمینان به صدور آن داشت. با این حال، چند نکته در این استناد به مطالب منقول از معصوم در رؤیا در خور توجه است:
1. رؤیای فرد، دریافتی است درونی برای او که دیگری هیچ راهی برای کشف صحت رؤیا و درستی دریافت فرد از آن ندارد. این ویژگی باعث می شود تا جز در اندک مواردی نتوان به منقولات دیگران اعتماد کرد. عوامل متعددی مانند صداقت نداشتن مدعی و توهم و بی دقتی در او یا حکایت کنندگان، در شکل گیری بدگمانی مؤثر هستند.
2. شناخت معصوم در خواب نیازمند آشنایی با سیمای او در بیداری است. چگونه می توان مطمئن شد کسی که در خواب رؤیت شده، شخص امام معصوم است؟ آری، گاه در خواب، قراینی روشن بر این مطلب دلالت می کند و فرد خواب دیده به تشرّف اطمینان می یابد، اما این اطمینان کمتر رخ می دهد و بسیار کمتر قابل انتقال به دیگری است.
3. دیدن معصوم در خواب همانند تشرّف به محضر او در بیداری از الطاف و هدایت های الهی است و آن کسی که صلاحیتش را می یابد، کمتر زبان به نقل آن می گشاید. دیدن معصوم در خواب، بالاتر از تشرّف به محضرش در بیداری نیست و پذیرش این ادعا نیز همان دغدغه و مراقبت ها را می طلبد.
4. در دعوای میان اهل ادیان و مذاهب، استناد به خواب هایی از پیامبران و ائمه هدی(علیهم السلام) بسیار دیده می شود. این حجم از ادعا، اعتبار خواب های یادشده را به طور کلی زیر سؤال می برد. آیا می توان این منقولات رؤیایی را از قبیل خبرهای منقول از معصومان دانست و قواعد تعادل و تراجیح را در مورد آن به کار برد؟ آیا می توان همه این افراد را به دروغ گویی و گرفتاری در اوهام متهم کرد؟
5. اهمیت دستورها و آموزه های دینی اقتضا دارد از ابزاری مناسب تر در ارائه آنها استفاده شود؛ ابزارهایی روشن و بی شبهه. به این بیان عقلانی در روایات معتبر نیز اشاره شده است:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَه عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ: مَا تَرْوِی هَذِهِ النَّاصِبَه فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فِیمَا ذَا فَقَالَ فِی أَذَانِهِمْ وَ رُکُوعِهِمْ وَ سُجُودِهِمْ فَقُلْتُ إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ أُبَیَّ بْنَ کَعْبٍ رَآهُ فِی النَّوْمِ فَقَالَ کَذَبُوا فَإِنَّ دِینَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یُرَى فِی النَّوْمِ. (کلینی، 1407: ج 3: 482)
6. علامه حلی در پاسخ به پرسش سید مهنّا در خصوص لزوم عمل به دستورهایی که فرد از رسول خدا(ص) در خواب دریافت کرده، فرموده است:
ما یخالف الظاهر فلا ینبغی المصیر الیه، و أما ما یوافق الظاهر فالأولى المتابعه من غیر وجوب، و رؤیته(ص) لا یعطی وجوب اتباع المنام. (علامه حلی،1401 : 98)
سزاوار نیست رفتن به سوی چیزی که با ظاهر ادله مخالف است، ولی در آنچه با ظاهر ادله موافقت دارد، بهتر است از آن تبعیت شود. البته این تبعیت واجب نیست؛ زیرا دیدن او، وجوب تبعیت از خواب را نتیجه نمی دهد.
5. علایم ظهور
علایم ظهور یکی دیگر از مصداق های هدایت های الهی است؛ هدایت هایی که ذهن ها را برای پذیرش حجت خدا آماده می کند و جایی برای شبهه و سؤال باقی نمی گذارد. امروزه این علایم نیز خود معرکه آرا شده و در شمارش، قطعیت، معنای حقیقی و تطبیق آن بر وقایع دیروز و امروز اختلافات گسترده ای بروز کرده است.
این نوشته درصدد ورود به اختلافات در علایم ظهور نیست و صرفاً بر این نکته تأکید دارد که آنجا که قرار است پروردگار با عرضه علامتی از حجت خود حمایت کند، علامتی خدایی و در خور شأن حق عرضه خواهد کرد. آنچه در روایات به ما وعده شده، کنار رفتن هر گونه شبهه و تردید است. علامت گذاری او برای خروج قائم همانند علامت گذاری هایش برای انبیا و اولیای خویش است که هیچ بهانه ای برای کسی باقی نمی گذاشت تا عذری نماند و همگان در روشنی تصمیم بگیرند.
مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) وَ عِنْدَهُ فِی الْبَیْتِ أُنَاسٌ فَظَنَنْتُ أَنَّهُ إِنَّمَا أَرَادَ بِذَلِکَ غَیْرِی فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَیَغِیبَنَّ عَنْکُمْ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَیَخْمُلَنَّ هَذَا حَتَّى یُقَالَ مَاتَ هَلَکَ فِی أَیِّ وَادٍ سَلَکَ وَ لَتُکْفَؤُنَّ کَمَا تُکْفَأُ السَّفِینَه فِی أَمْوَاجِ الْبَحْرِ لَا یَنْجُو إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَهُ وَ کَتَبَ الْإِیمَانَ فِی قَلْبِهِ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَتُرْفَعَنَّ اثْنَتَا عَشْرَه رَایَه مُشْتَبِهَه لَا یُدْرَى أَیٌّ مِنْ أَیٍّ قَالَ فَبَکَیْتُ فَقَالَ مَا یُبْکِیکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَیْفَ لَا أَبْکِی وَ أَنْتَ تَقُولُ اثْنَتَا عَشْرَه رَایَه مُشْتَبِهَه لَا یُدْرَى أَیٌّ مِنْ أَیٍّ قَالَ وَ فِی مَجْلِسِهِ کَوَّه تَدْخُلُ فِیهَا الشَّمْسُ فَقَالَ أَ بَیِّنَه هَذِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَمْرُنَا أَبْیَنُ مِنْ هَذِهِ الشَّمْسِ. (کلینی، 1407: ج 1: ص 338)
مفضل بن عمر گوید: خدمت امام صادق(ع) بودم. در اتاق، مردم دیگرى هم نزدش بودند که من گمان کردم روى سخنش با دیگرى است. امام فرمود: همانا به خدا سوگند که صاحب الامر از میان شما پنهان شود و گمنام گردد تا آنجا که می گویند او مرد، هلاک شد، در کدام دره افتاد و شما مانند کشتى گرفتار امواج دریا، متزلزل و واژگون شوید و نجات نیابید جز کسى که خدا از او پیمان گرفته و ایمان را در دلش ثبت کرده و او را با روحى از جانب خود تقویت کرده است. همانا دوازده پرچم مشتبه برافراشته گردد که هیچ یک از دیگرى شناخته نشود (حق از باطل مشخص نگردد). زراره گوید: من گریه کردم. امام فرمود: چه چیز تو را به گریه آورد اى اباعبداللَّه؟ عرض کردم: قربانت، چگونه نگریم که شما می فرمایید: دوازده پرچم مشتبه است و هیچ یک از دیگرى شناخته نشود. زراره گوید: در مجلس آن حضرت، روزنی بود که آفتاب از آنجا می تابید. حضرت فرمود: این آفتاب آشکار است؟ گفتم: آرى. فرمود: امر ما از این آفتاب روشن تر است.
نتیجه گیری
آفرینش انسان به گونه ای است که برای راه یابی به کمال خویش محتاج هدایت حق است. هدایت حق، جلوه های گوناگونی دارد که به تفاوت نیاز مخاطب و توان او و به تناسب وضعیت ها رخ نشان می دهد و همه جا، حجتی رسا عرضه می کند و جایی برای عذر باقی نمی گذارد. هدایت حق پس از تجلی در شکل تعیین پیامبران و امامان با تبیین راه تشخیص ایشان در قالب اعجاز و کرامت ادامه می یابد. هر کس که سخن از اتصال از آن سو می زند،
باید چنین مؤیدی را همراه داشته باشد. علامت گذاری های او خدایی است و جایی برای تردید باقی نمی گذارد.
مشاهده و حتی مصاحبت و معاشرت با اولیای خدا دلیلی بر مزیّت نیست که چه بسیار همراهانی که با عذاب مضاعف روبه رو شدند و چه فراوان مشتاقانی که با وجود فاصله در زمان و مکان، در کنار بودند و همراه.
منابع ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم (1397هـ .ق). الغیبه ( للنعمانی)، 1جلد، تهران: نشر صدوق، چاپ اول.
ابن بابویه، على بن حسین (1404 هـ .ق). الإمامه و التبصره من الحیره، 1جلد، قم: مدرسه الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشریف، چاپ اول.
ابن بابویه، محمد بن على (1376). الأمالی (للصدوق)، 1جلد، تهران: کتابچى، چاپ ششم.
(1378هـ .ق). عیون أخبار الرضا(ع)، 2جلد، تهران: نشر جهان، چاپ اول.
(1395هـ .ق). کمال الدین و تمام النعمه، 2جلد، تهران: اسلامیه، چاپ دوم.
(1413 هـ .ق). من لا یحضره الفقیه، 4جلد، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم.
ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على (1379 هـ .ق). مناقب آل أبی طالب(علیهم السلام)، 4جلد، قم: علامه، چاپ اول.
ابن طاووس، على بن موسى (1330 هـ .ق). جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، 1جلد، قم: دار الرضى، چاپ اول.
ابن عربى، محیى الدین (بی تا). الفتوحات المکیه، 4جلد، بیروت: دار الصادر، چاپ اول.
ابویعلی موصلی، احمد بن علی (بی تا). مسند ابی یعلی، 13 جلد، دمشق: دار المأمون للتراث، چاپ اول.
احمد بن حنبل (بی تا). مسند أحمد، 6 جلد، بیروت: دار صادر.
اربلى، على بن عیسى (1381هـ .ق). کشف الغمه فی معرفه الأئمه (ط _ القدیمه)، 2جلد، تبریز: بنى هاشمى، چاپ اول.
بحرانی، یوسف بن احمد (1423 هـ .ق). الدرر النجفیه من الملتقطات الیوسفیه، 4 جلد، بیروت: دار المصطفی لاحیاء التراث.
بخاری، محمد بن اسماعیل (1401 هـ .ق). صحیح بخاری، 8 جلد، استانبول: دار الفکر.
جباری، محمدرضا (1382). سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه(علیهم السلام)، 2 جلد، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول.
حنبلی، ابن العماد (بی تا). شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، 8 جلد، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ اول.
رحمانیان، داریوش و محسن سراج (1390). «اصل معرفت به رکن رابع»، مطالعات تاریخ اسلام، سال سوم، شماره 8 .
زرگری نژاد، غلام حسین و محسن سراج (1390). «اصول دین و مذهب و نظریه ناطق واحد در اندیشه ی شیخیه»، مجله مطالعات تاریخ اسلام، سال سوم، شماره 10.
سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر (1385). العَرْفُ الوَرْدِی فی أخبار المَهْدِی، 1 جلد، تهران: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه.
شیخ حر عاملى، محمد بن حسن (1418هـ .ق). الفصول المهمه فی أصول الأئمه (تکمله الوسائل)، 3جلد، قم: مؤسسه معارف اسلامى امام رضا(ع)، چاپ اول.
(1425 هـ .ق). إثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، 5 جلد، بیروت: اعلمى، چاپ اول.
صفار، محمد بن حسن (1404 هـ .ق). بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، 1جلد، قم: مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ دوم.
طبرانی، سلیمان بن احمد (بی تا). المعجم الکبیر، 25 جلد، بیروت: داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم.
طبرسى، احمد بن على (1403 هـ .ق). الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، 2جلد، مشهد: نشر مرتضى، چاپ اول.
طبرى آملى صغیر، محمد بن جریر بن رستم (1427 هـ .ق). نوادر المعجزات فی مناقب الأئمه الهداه علیهم السلام، 1جلد، قم: دلیل ما، چاپ اول.
طوسى، محمد بن الحسن (1411هـ .ق). الغیبه للحجه، 1جلد، قم: دار المعارف الإسلامیه، چاپ اول.
(1414هـ .ق). الأمالی، 1جلد، قم: دار الثقافه، چاپ اول.
علامه حلی، حسن بن یوسف (1401 هـ .ق). اجوبه المسائل المهنائیه، 1 جلد، قم: چاپ خانه خیام.
فتال نیشابورى، محمد بن احمد (1375). روضه الواعظین و بصیره المتعظین (ط _ القدیمه)، 2جلد، قم: انتشارات رضى، چاپ اول.
فرغانى، سعیدالدین (1428 هـ .ق). منتهى المدارک فى شرح تائیه ابن فارض، 2جلد، بیروت: دار الکتب العلمیه، چاپ اول.
قطب الدین راوندى، سعید بن هبه الله (1409 هـ .ق). الخرائج و الجرائح، 3جلد، قم: مؤسسه امام مهدى (عج)، چاپ اول.
قمى، على بن ابراهیم (1404هـ .ق). تفسیر القمی، 2جلد، قم: دار الکتاب، چاپ سوم.
کشى، محمد بن عمر (1409 هـ .ق). رجال الکشی _ إختیار معرفه الرجال، 1جلد، مشهد: مؤسسۀ نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول.
کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق (1407 هـ .ق). الکافی، 8 جلد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم.
مبلغی، عبدالله (1373). تاریخ ادیان و مذاهب جهان، 2 جلد، قم: انتشارات منطق (سینا)، چاپ اول.
متقی هندی، علی بن حسام الدین (1409 هـ .ق). کنزالعمال فی سنن القول و الافعال، 16 جلد، بیروت: مؤسسه الرساله.
مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى (1403 هـ .ق). بحار الأنوارالجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، 111جلد، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم.
مفید، محمد بن محمد (1413 هـ .ق). الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، 2جلد، قم: کنگره شیخ مفید، چاپ اول.
میرسلیم، سیدمصطفی، (1375). دانش نامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائره المعارف بزرگ اسلامی.
نجاشی، احمد بن على (1365). رجال النجاشی، 1جلد، قم: مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرسین بقم المشرفه، چاپ ششم.
نوری، حسین (1384 هـ .ق). نجم الثاقب فی أحوال الإمام الغائب ، 2 جلد، قم: مسجد جمکران، چاپ دهم.
نیشابوری هندی، میر حامد حسین (بی تا). عبقات الانوار فى امامه الائمه الاطهار، تهران: بی نا، چاپ اول.
نیشابوری، مسلم بن حجاج (بی تا). صحیح مسلم، 8 جلد، بیروت: دار الفکر.
هلالى، سلیم بن قیس (1405هـ .ق). کتاب سلیم، 2جلد، قم: الهادى، چاپ اول.
هیثمی، علی بن ابی بکر (1408 هـ .ق). مجمع الزوائد و منبع الفوائد، 10 جلد، بیروت: دارالکتب العلمیه. نویسنده: امیر غنوی فصلنامه مشرق موعود شماره 35. انتهای متن/
95/03/03 :: 07:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]
صفحات پیشنهادی
قاعده وجوب هدایت و مسائل مهدویت - بخش اول ریشه های مشترک و قاعده وجوب هدایت
قاعده وجوب هدایت و مسائل مهدویت - بخش اولریشه های مشترک و قاعده وجوب هدایت قاعده وجوب هدایت در اندیشه های کلامی شیعه نقشی کلیدی دارد که پیش تر در نوشته ای مستقل به آن اشاره شد اما نقش پررنگ این قاعده در مباحث مهدویت کاملاً مغفول مانده است چکیده قاعده وجوب هدایت در اندیشهمعرفتشناسیِ مهدویتپژوهی - بخش دوم و پایانی گونههای مختلف روایات مهدویت
معرفتشناسیِ مهدویتپژوهی - بخش دوم و پایانیگونههای مختلف روایات مهدویت رویکرد معرفتشناسی در حوزه مهدویتپژوهی رویکرد بیرونی و درجه دو است و در این نگرش واژگانی چون معرفت معرفتشناسی مهدویتپژوهی و معرفتشناسیِ مهدویتپژوهی مفهومشناسی می شود تطبیق و تحلیل حال در ایاثبات وجود امام عصر(عج) و احادیث امامت دو برادر -بخش دوم و پایانی شیعیان و وراثت عمودی
اثبات وجود امام عصر عج و احادیث امامت دو برادر -بخش دوم و پایانیشیعیان و وراثت عمودی یکی از مسئولیتهای خطیر شیعیان دفاع از این اعتقاد پایهای است و یکی از راههای دفاع از این اعتقاد تمسّک جستن به روایاتی است که امامت اخوین را بعد از امام حسن و امام حسین علیهم السلام جایز نمیحکومت دینی و آسیبشناسی کارآمدی آن در عرصة تربیت اخلاقی جامعه - بخش دوم و پایانی کارگزاران حکومتی بهمنزله ال
حکومت دینی و آسیبشناسی کارآمدی آن در عرصة تربیت اخلاقی جامعه - بخش دوم و پایانیکارگزاران حکومتی بهمنزله الگوهای اخلاقی تجربة سه دهه حکومت اسلامی در ایران این زمینه را فراهم آورده است که مشکلات و آسیب های یک حکومت دینی در مواجهه با مدیریت اخلاقی جامعه مورد بررسی و بازبینی قرارقاعده قسر، ضرورتبخش مهدویت
قاعده قسر ضرورتبخش مهدویت قسر در مفهومشناسی به معنای منع و جبر به کار رفته و همیشه در مسیر خلاف مقتضای طبایع حرکت کرده و فرایند تکاملخواهی و غایتطلبی موجودات را به مخاطره میاندازد چکیده مقاله پیش رو به یکی از مبانی مهم هستیشناختی مهدویت به نام قاعده قسر میپردازبررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش دوم و پایانی بررسی توجه مردم به چاه جمکران
بررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش دوم و پایانیبررسی توجه مردم به چاه جمکران عریضه نویسی امری است که شیعیان آن را نوعی توسل دانسته که بدان وسیله حاجت خود را از خدای متعال به واسطه امام معصوم۷ درخواست میکردهاند جمع بندی دلایل عریضه نویسی با تنقش معرفت به امام زمان در تعالی اخلاقی منتظران و زمینهسازی ظهور - بخش دوم و پایانی رابطه محبتآمیز بین امام غ
نقش معرفت به امام زمان در تعالی اخلاقی منتظران و زمینهسازی ظهور - بخش دوم و پایانیرابطه محبتآمیز بین امام غایب و منتظران محروم بودن شیعیان از بهرهمندی مستقیم از پرتوهای نورانی و هدایتگر امام زمان در زمان غیبت حرکت در مسیر هدایت را برای آنان دشوار میسازد و زمینه حیرت غفلت ونقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش دوم و پایانی خبری که در قبر به مومنین می دهند
نقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش دوم و پایانیخبری که در قبر به مومنین می دهند هنگامی که قائم قیام کرد به مؤمن در قبرش خبر داده میشود و به او گفته میشود صاحب تو قیام کرد اگر میخواهی به او ملحق شوی ملحق شو و اگر میخواهی در کرامت پروردگارت مقیم باشی بمانارزیابی لایه بلاغی «شعر انتظار» در دوره معاصر با تکیه بر عناصر بیانی - بخش دوم و پایانی استعاره در ش
ارزیابی لایه بلاغی شعر انتظار در دوره معاصر با تکیه بر عناصر بیانی - بخش دوم و پایانیاستعاره در شعر انتظار در شعر آیینی به طور عام و در ادبیات انتظار به طور خاص مانند دیگر انواع ادبی با وجود اینکه شبکۀ مفهومی بسیار غنی و ارجمند است بخشی عمده از تأثیرگذاری اثر مبتنی بر ادبیّتتعمیق فواید امام غایب در پرتو امام شناسی و غیبت شناسی - بخش دوم و پایانی عرضه اعمال بر امام حاضر
تعمیق فواید امام غایب در پرتو امام شناسی و غیبت شناسی - بخش دوم و پایانیعرضه اعمال بر امام حاضر باورهای اعتقادی همواره صحنه نقادی و طرح شبهات بوده است اعتقاد به امام غایب نیز از این امر مستثنا نیست یکی از شبهاتی که متوجه این باور شده است انتفای فواید و لغویت امام غایب است-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها