محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829582308
مقایسۀ نقش موعودباوری در ایجاد فرقههای نو - بخش اول ادعای مکاشفه و تأثیر آن در پیدایش فرقه
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مقایسۀ نقش موعودباوری در ایجاد فرقههای نو - بخش اولادعای مکاشفه و تأثیر آن در پیدایش فرقه
آخرالزمان فصل مشترک میان همۀ ادیان به شمار میرود و در تعالیم تمامی ادیان بزرگ از دورهای به نام آخرالزمان یاد شده است.
چکیده
آخرالزمان فصل مشترک میان همۀ ادیان به شمار میرود و در تعالیم تمامی ادیان بزرگ از دورهای به نام آخرالزمان یاد شده است. از جمله ویژگیهای مهم این دوره، ظهور منجی آخرالزمان است. آموزۀ ظهور موعود آخرالزمان بهخصوص در دو دین اسلام و مسیحیت جایگاهی ویژهای دارد. نظر به اهمیت این موضوع برای پیروان این ادیان و شوق و انتظار همیشگی آنان برای درک واقعۀ ظهور، همواره در طول تاریخ، افرادی از این رغبت عمومی سوء استفاده کرده و به نام منجی موعود به فرقهسازی دست زدهاند. از اینرو در طول دو سدۀ گذشته در هر دو دین اسلام و مسیحت، بسته به عوامل مختلف و البته با پیشفرض اعتقاد به ظهور منجی موعود، فرقههای گوناگونی شکل گرفتهاند. نکتۀ درخور توجه در این مسئله، این است که عوامل و فاکتورهای مشترکی در دو دین مورد سوء استفادۀ رهبران فرقهها قرار گرفته است که بعضاً این فرقهها را تحت عامل مشترکی قرار میدهد.
در این نوشتار به بررسی عواملی میپردازیم که بر پایۀ ظهور منجی موعود، سبب پیدایش فرقههای متعدد در دو دین اسلام و مسیحیت شدهاند؛ عواملی همچون طرح ادعای منجی موعود بودن، ادعای نیابت از جانب شخص منجی، تاریخپنداری برای ظهور و نقش شرایط اجتماعی در ظهور موعود. بدین منظور به سراغ فرقههای شیخیه، بابیه، بهاییت، قادیانیه و جنبش مهدی سودانی در اسلام و سه فرقۀ ادونتیسم، مورمونیسم و شاهدان یهوه در مسیحیت رفتهایم.
مقدمه
بیگمان، موعودباوری از جنبه الهیاتی، در ادیان آسمانی جایگاه بسیار مهمی دارد. افزون بر آن، موضوعات مرتبط با آخرتشناسی، در ادیان ابراهیمی بسیار مهم و حیاتی به شمار میآیند. اساساً میتوان گفت مقولۀ موعودباوری پس از خداشناسی بیشترین سهم را در اختلافات فرقهای و دینی به خود اختصاص داده است. این مسئله در طول تاریخ همواره یکی از مسائل مورد بحث بوده و نهتنها در گذر تاریخ، از پویایی آن کاسته نشده، بلکه هر چه تاریخ رو به جلو حرکت کرد و به دوران معاصر نزدیکتر شد، این اعتقاد زندهتر شد و نقش اساسیتری را در اعتقادات مردم به دست آورد. مطالعات صورت گرفته در اینباره مؤید این ایده است که اعتقاد به منجیباوری زمینهساز پیدایش فرقههای متعددی در این دو دین شده است؛ زیرا در دو قرن اخیر، با پررنگ شدن مسئلۀ آخرالزمان، ظهور و آمدن منجی، هم در اسلام و هم در مسیحیت، فرقههایی بر اساس این اعتقاد و با تفسیر خاصی که از موعودباوری و آمدن منجی داشتند سر برآوردهاند. در این فرقهها، شخصی با ویژگیهای خاص، ادعایی مرتبط با ظهور منجی داشته است و با جمع شدن افرادی به عنوان پیروان بر گرد مدعیان و نیز دارا شدن عقاید خاص، این فرقهها به وجود آمدهاند. برای مثال، موعودباوری در پیدایش فرقههای مسیحی مانند مورمونها، ادونتیستها و شاهدان یهوه، نقشی اساسی داشته است. در اسلام نیز اعتقاد به ظهور منجی، نقشی مهم در ایجاد برخی از فرقهها داشته است؛ از اینرو به نظر میآید عوامل مشترکی برای پیدایش این فرقهها در هر دو دین وجود داشته باشد. نهایتاً با مرور تاریخچۀ این فرقهها، میتوان موارد زیر را به عنوان مهمترین عوامل ایجاد کنندۀ آنها برشمرد:
_ برخی از مؤسسان فرقهها ادعای موعود بودن کردهاند و بر این اساس فرقه خاصی را شکل دادهاند.
_ برخی از فرقهها به سبب ارائۀ تاریخی خاص برای ظهور منجی از جانب شخص خاصی _ که نوعاً مؤسس فرقه است _ به وجود آمدهاند. _ پیدایش برخی از فرقهها معلول شرایط خاص اجتماعی همچون فقر، فساد، ظلم و جنگ بوده است.
_ برخی فرقهها بر اثر نوعی مکاشفه ادعایی از جانب مؤسس فرقه ایجاد شدهاند.
_ برخی فرقهها نیز با مطرح شدن ادعای نیابت منجی موعود از طرف شخصی خاص و پذیرش این ادعا از جانب گروهی به وجود آمدهاند.
در ابتدا و پیش از ورود به بحث، پرداختن به اصل اعتقاد به آخرالزمان و ظهور منجی موعود در دو دین اسلام و مسیحیت و نیز پیشگوییها و انتظاراتی که در این دو دین دربارۀ ظهور منجی موعود وجود دارد، بر اساس قرائت اصلی و ارتدوکس آنها ضروری به نظر میرسد.
در دین اسلام، نگاه به منجی در نزد تشیع با نگاه اهلسنت کاملاً متفاوت است. اگرچه تقریباً عامۀ علمای قدیم و جدید اهلسنت، مهدی موعود را فردی _ و نه نوعی _ میدانند و معتقدند که وی روزی خواهد آمد و حتی مهدی مورد نظر آنان با آن مهدی که شیعه به آن معتقد است تطبیق دارد؛ اما از آنجا که مهدویت در نگاه اهلسنت یکی از فروعات فقهی _ و نه از مسائل اصولی _ به شمار میآید، آنچنان جایگاهی که در نزد تشیع دارد را دارا نیست. تشیع دوازدهامامی، با بهرهگیری از آموزههای پیشوایان معصوم(ع) حضرت مهدی(عج)را موعود امت ها و حکومت آن حضرت را نیکوترین فرجام زندگانی انسانها بر زمین می داند. در نگاه آنان، با ظهور حضرت مهدی(عج)افزون بر بهرهمندی مردم آن دوران، برخی از نیکترین و صالحترین و نیز بدترین و تبهکارترین انسانها که پیشتر از دنیا رفتهاند، به دنیا بازمی گردند تا شایستگان، از برپایی حکومت عدل و قسط شادمان، و تبهکاران، از آن عدل جهانی آزردهخاطر گردند.
در منابع روایی و تاریخی اهلتسنن و تشیع برای ظهور مهدی موعود(عج)به حوادث، رویدادها و علایمی اشاره شده است که بعضی از آن علایم مورد اتفاق شیعه و سنی است. برخی از مهمترین آنها به اختصار از این قرار است: برپایی دولت اسلامی ، برپایی دولت مخالف به رهبری سفیانی ، اتفاق بر اقتدای عیسی مسیح(ع)به آن حضرت، اتفاق بر اصلاح امر او در یک شب و اتفاق بر بیعت کردن با آن حضرت بین رکن و مقام.
در دین مسیحیت نیز موعودباوری از جایگاهی ممتاز برخوردار است تا جایی که آموزۀ بازگشت مسیح(ع)، زیربنای بسیاری از شعائر مسیحی قلمداد میشود؛ به این معنا که اگر بازگشت عیسی مسیح(ع)را از مسیحیت بگیریم، وجود چنین شعائری بی معنا خواهد بود. شعائری مانند غسل تعمید که تداعی کنندۀ تولدی دوباره است (کاکس، 1378: 11) یا آیین عشای ربانی که به منزلۀ اتحاد مقدس با عیسی مسیح(ع)است (وان وورست، 1385: 74). معقول بودن چنین شعائری در گرو اعتقاد به بازگشت عیسی مسیح(ع)در آخرالزمان است. در مسیحیت، حوادثی به عنوان حوادث پیش و پس از بازگشت عیسی پیشگویی شده است
از جمله:
_ انتشار انجیل در سراسر عالم و دعوت همه امتها برای پیوستن به کلیسای جهانی مسیحی (امیرکان، 1980: 505).
_ بازگشت همه یهودیان به دیانت مسیحی پس از آنکه مدتی طولانی را در پراکندگی به سر برده بودند.
_ وقوع ارتداد بزرگ در کلیسای مسیحی و ظهور ضدمسیح یا همان انسان خطیئه (اشاره به تسالوکیان دوم2:3).
_ مجد و شکوه کلیسا (Eliade, Messianism, encyclopedia of religion).
_ به سخره گرفتن انتظار مسیحا که پطرس نیز از آن یاد میکند .
_ وقوع جنگهای بسیار، چنانکه عیسی مسیح(ع)از آن خبر میدهد.
_ ظهور مسیحاهای دروغین .
نکتهای که در هر دو اعتقاد باید مورد توجه قرار گیرد، این است که در قرائت رسمی هر دو دین، زمان ظهور منجی موعود مشخص نیست و کسی جز خدا از آن اطلاعی ندارد.
نخستین عاملی که بررسی آن ضروری به نظر میرسد، طرح ادعای مکاشفه و تأثیر آن در پیدایش فرقهها در دو دین است.
1. طرح ادعای مکاشفه و تأثیر آن در پیدایش فرقه
برخی از افراد در درون یک دین مدعی ارتباط با غیب، دریافت الهام و نیز تجربه مکاشفه میشوند و در عین حال، بعضاً مدعی ارتباط با شخص منجی نیز بودهاند یا اینکه محتوای مکاشفۀ خود را دریافت مسئولیتی خاص نسبت به ظهور منجی میدانند. در اسلام، فرقۀ شیخیه و در مسیحیت، فرقۀ مورمونیسم مصداقی از این عنوان به شمار میروند.
الف) تأثیر ادعای مکاشفه در پیدایش فرقه شیخیه
«شیخیه» نام مکتبی است که شیخ احمد احسایی آن را بنیان نهاد. این عنوان را به سبب مؤسس آن _ یعنی شیخ احسایی _ به این مکتب دادهاند (کربن، 1346: 3). به این فرقه، کشفیه نیز گفته میشود؛ به این دلیل که شیخ احمد احسایی ادعاهایی مبنی بر کشف و الهام داشته است، یا آنگونه که سید کاظم رشتی در دلیل المتحیرین مینویسد: «لأن الله سبحانه قد کشف غطاء الجهل و عدم البصیره فی الدین عن بصائرهم ...» (رشتی، بیتا _ الف: 10؛ کاظمی قزوینی، 1342: 251). همچنین به آن «رکنیه» نیز میگویند و این از آنروست که «رکن رابع و شیعه کامل» را از اصول دین خود میشمارند (ابراهیم، 2004: 225).
بنیانگذاری این فرقه بر اساس مکاشفات ادعایی شیخ احمد احسایی و نیز اعتقاد به رکن رابع است. پیروان شیخیه در واقع شیعیانی بودند که به ادعاهای کشف و الهام شیخ احسایی اعتقاد داشته و دارند. قوام فرقۀ شیخیه و نقطۀ افتراق آن با تشیع اصیل، دو مسئلۀ مکاشفات ادعایی شیخ احمد احسایی و نیز اعتقاد به رکن رابع است.
نمونهای از خوابها و مکاشافات ادعایی احسایی بدین شرح است: او نقل میکند که در عالم رؤیا میبیند به مسجدی وارد میشود که ذوات مقدسۀ معصومین(ع) در آنجا حضور دارند؛ او خودش را در مقابل امام حسن، امام سجاد و امام باقر(ع) میبیند و بدینسان سلسلهخوابهای شیخ احسایی _ که منبع کشف و الهام و علم وی به شمار میآیند _ آغاز میشوند (کربن، 1346: 20). نقل میشود که او در رؤیا از امام حسن(ع)درخواست میکند که دعایی، قطعهای یا وردی را به او تعلیم دهد تا هرگاه آن را بخواند به حضور ایشان شرفیاب شود و پس از آن وی بهطور مداوم به حضور امام معصوم(ع)رسیده و پرسشها و مجهولات خود را از امام پاسخ میطلبید. خود وی میگوید که چیزهایی آن زمان به رویم باز و برایم کشف میشد که نمیدانم چطور شرح دهم و سرچشمۀ تمام اینها همان مطابق ساختن وجود باطنم با مفهوم معنوی قطعهای بود که امام حسن(ع)به من تعلیم داد (همو: 31). احسایی بر این مطلب بسیار تأکید میکرد که علم وی برگرفته از سرچشمۀ معصومین(ع) بوده است. نکتۀ اساسی که باید بدان توجه کرد این است که به طور حتم، عوامل متعددی در جدایی شیخیه از تشیع ناب و موجودیت آنها به عنوان فرقهای مستقل در کنار تشیع اصیل دوازدهامامی دخیل بودهاند؛ اما در حقیقت عقاید خاص شیخ احمد احسایی و پس از وی سید کاظم رشتی باعث شد مکتب شیخیه از دل تشیع سر برآورده و چهرهای متفاوت نسبت به اصل اصیل خود _ یعنی تشیع ناب _ ارائه دهد. این دو، بهویژه در زمینه معاد، معراج و غیبت امام زمان(عج)عقایدی داشتند که با اصول مسلم شیعه در تضاد بود و سرانجام علمای شیعه حکم به کفر آنها دادند.
یکی از مسائلی که سران شیخیه در ارتباط با غیبت امام زمان(عج)تأسیس کردند و دیگران آن را بدعت نامیدند، مسئله «رکن رابع» است. بر خلاف تشیع داوزدهامامی که پنج اصل توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت را به عنوان اصول دین پذیرفته و متعقدند، شیخیه به چهار اصل به عنوان اصول دین باور دارند که عبارتند از توحید، معرفت پیامبر (نبوت)، معرفت امام (امامت) و معرفت شیعیان (همو: 88). البته رکن رابع همان رکن چهارم شیخیه _ یعنی معرفت شیعیان _ است (همو: 90). رکن رابع به عنوان اصل چهارم از اصول شیخیه، ارتباطی مستقیم با مسئله نیابت امام عصر(عج)دارد. شیخیه بر این باور است که بهرغم وجود فقهای جامعالشرایط، به وجود نایبی خاص برای امام منتظر نیاز است. آنها بر این باورند که به سبب غیبت امام زمان(عج)و حضور نداشتن ظاهری ایشان در میان مردم، باید از میان مؤمنان شخصی وجود داشته باشد که بدون واسطه با امام(عج)در ارتباط بوده و واسطۀ فیض میان امام و امت باشد. آنها چنین کسی را شیعۀ کامل یا همان رکن رابع میدانند و از نظر عامۀ شیخیه، شیخ احسایی و سید رشتی مصداق چنین شخصی بودند (سعادتیفر، 1387: 70). کریمخان کرمانی در کتاب رجوم الشیاطین ضرورت وجود نایب خاص یا همان رکن رابع را چنین به تصویر میکشد:
در هر عصر، بالغ و کاملی که به حقیقت معرفت عارف بوده و به حقیقت عبادت، بندگی نماید، باید وجود داشته باشد تا خلقت لغو نباشد و از فضل او عیش سایر خلق برقرار بماند؛ زیرا اگر غرض وجود او نبود، حکم برای سایر خلق قبضهای نمیگرفت. (نجفی، 1357: 100)
نباید فراموش کرد که در مسلک شیخیه، نایب خاص و رکن رابع به یک معنا بوده و یک مصداق دارند. ابراهیمی مینویسد که شخص مذکور _ یعنی همان رکن رابع _ نایب خاص امام(عج)، ناطق واحد و باب ایشان است و از ایشان نیابت مطلقه دارد (ابراهیمی، بیتا: 129). سید کاظم رشتی نیز حکم رکن رابع را همان حکم نایبان و ابواب مخصوص حجت(عج)دانسته و مینویسد:
پس حکم این بابها، حکم ابواب مخصوص است که در موردشان نص وارد شده است؛ در تمام وجوه و مخالفت ایشان، مخالفت آنهاست. مخالفان ایشان در غیبت کبرا، مانند مخالفان نواب اربعه در غیبت صغراست. (رشتی، بیتا _ ب: 317)
در مجموع از نکات گفته شده چنین برمیآید که دو مسئلۀ ادعای کشف و شهود و نیز رکن رابع، مهمترین دلایل پیدایش فرقۀ شیخیه بودهاند.
ب) ادعای دریافت کشف و شهود و نقش آن در پیدایش فرقۀ مورمونیسم
اما آنچه امروز جنبش دینی مورمونیسم دانسته میشود، نتیجۀ مکاشافات جوزف اسمیت در 1820 در حوالی نیویورک است. تولد این فرقه با ادعای مکاشفه و نقل داستان عجیب آن از جانب اسمیت، رهبر و مؤسس این فرقه صورت پذیرفت. اسمیت در نوجوانی به مطالعۀ اعتقادات فرقههای مختلف مذهبی دست میزند، اما به سبب تحیرش، از خداوند راهنمایی و هدایت میخواهد. به گفتۀ وی، در شب 21 سپتامبر 1823، هنگامی که با شور و التهاب خاصی خداوند را میخوانده است، از جانب پروردگار، پیام مهم و الهام غیبی بر او نازل شده است (اسمیت، 1386: 9). او داستان را چنین نقل میکند:
پروردگار را اینگونه میخواندم که دریافتم نوری در اتاقم نمایان شده است. فروغ این نور به تدریج فزونی گرفت، به طوری که اتاقم از آفتاب نیمروز روشنتر مینمود. بیدرنگ شخصیتی برجسته در کنارم ظاهر شد که در هوا ایستاده بود؛ زیرا پاهایش به زمین برخوردی نداشت. نهتنها جامهاش فوقالعاده سفید بود، بلکه تمام وجودش چنان با جلال و عظمت بود که در وصف نمیگنجد. هنگامی که نخست نگاهم بر او افتاد، ترس مرا فراگرفت اما به زودی ترسم زایل شد. او مرا به نامْ فرا خواند و خطاب به من گفت که او پیامآور خداست و از جانب پرودگار به سوی من فرستاده شده است و اسمش «مورونی» (Moroni) است. (همو، 1991: 4)
وی همچنین میگوید:
خدا کاری دارد که من باید آن را انجام دهم، نام من میان همۀ ملتها، قبایل و زبانها به خوبی یا بدی مطرح خواهد شد؛ یعنی همۀ مردم به خوبی یا بدی از آن سخن خواهند گفت. (همو، 1386: 10)
به گفتۀ اسمیت، نوشتهای مکتوب بر الواح زرین به ودیعت نهاده شده است که بیانگر شرحی از ساکنان نخستین این قاره و منشأ آنان است. همچنین به گفتۀ وی، آن کتاب، کمال انجیل پایانی را نیز _ همانطور که منجی به ساکنان قدیمی داده است _ دربر دارد (رسولزاده، 1389: 328).
اسمیت میگوید که آن شخص به او گفت:
دو پارهسنگ نیز به شکل کمانی سیمین هست که به سینهپوشی بسته است و «اوریم» و «تومیم» خوانده میشوند و با آن الواح نهاده شده است. خداوند آنها را برای ترجمۀ این الواح تعبیه کرده است. (اسمیت، 1991: 5)
مورمونها به شدت به مکاشفۀ جوزف اسمیت ایمان داشته و داستان وجود الواح طلایی و ترجمۀ آنها را باور دارند. در نگاه آنان این مسئله به اندازۀ رستاخیز عیسی در نگاه مسیحیان یا رهایی بنیاسرائیل از سرزمین مصر اهمیت دارد (bushman, 2008: 2).
جوزف اسمیت نقشی اصلاحگرایانه را برای خود قائل بود و خود را نوعی مصلح مسیحوارانه میدانست (گروه نویسندگان، 1388: 256). وی معتقد بود یحیای تعمید دهنده او را نصب کرده است (جو ویور، 1381: 276). پیروان اسمیت او را پیامبر خود دانسته و عهدهدار مسئولیتی مهم و رسالتی خاص میدانند. این مسئولیت خطیر همانا بازگرداندن مسیحیت به طبیعت اولیۀ آن است که بر دوش اسمیت نهاده شده است (bushman, 2008: 8). همچنین مورمونها بر این اعتقادند که اسمیت وسیلهای برای تحقق ارادۀ خداوند دربارۀ نجات امتها و باقیماندۀ بنیاسرائیل است و این اساساً همان کاری است که بر اساس کتاب مقدس، خداوند بر عهدۀ مسیح گذارده است.
مورمونها به طور کلی جنبش خود را حرکتی در راستای اصلاح میدانند. آنچه آنان به عنوان اعتقادات بیان میکنند، انجیل اصلاح شده (Restored Gospel) نامیده میشود. از دید آنها، خود کلمۀ اصلاح، حاکی از وجود محتوای مهم و تأثیرگذاری است که در مسیحیت کلیسایی معاصر فراموش شده یا از بین رفته است و نیاز است که آنها به مسیحیت وارد و بازگردانده شوند.
سه سال بعد، دومین مکاشفۀ جوزف اسمیت رخ میدهد. این اتفاق به همراه مکاشفۀ اولیه، سنگ بنای تأسیس مورمونیسم به شمار میآید. در 6 آوریل سال 1830، جوزف اسمیت رسماً کلیسای عیسی مسیح را پایهگذاری کرد. اسمیت پس از نوشتن کتاب مورمون، کتاب مهم تعالیم و عهدها (Doctrines and covenants) را به رشته تحریر درآورد. سلسله رؤیاهای اسمیت 15 سال ادامه یافت و بیشتر آنها در دو کتاب تعالیم و عهدها و مروارید گرانبها (pearl of Great Price) جمعآوری شده است.
اسمیت دوران خود را عصر آخرالزمانی میدانست که پادشاهی خداوند در شرف برقرار شدن بود. همهچیز در این دوران دست به دست هم داده بود تا برنامۀ خداوند در زمین پیاده شده و شرایط برای بازگشت دوبارۀ مسیح مهیا گردد. اسمیت باور داشت همۀ کسانی که در گذشته در این راه فعال بوده و قدم برداشتهاند همچون الیاس، یوحنای تعمید دهنده، پطرس و... ، علم و اقتدار خود را به کلیسای امروزی داده و آن را تجهیز کردند تا کار ناتمام را به پایان رساند (Bushman, 2008: 5). به تبع اسمیت، قدیسان آخرالزمان نیز معتقد بودند که در مقطع بسیار حساسی از تاریخ قرار دارند و در اصل، نام قدیسان آخرالزمان اشاره به اعتقاد آنها دارد مبنی بر اینکه در آخرین روزهای عمر زمین زندگی میکنند (ibid: 6). دغدغۀ اسمیت، مهیا کردن شرایط برای ظهور مجدد عیسی بود. یکی از پیشفرضهای ظهور مجدد عیسی در نگاه اسمیت، بنا ساختن شهر صهیون (ZION) و جمع شدن پیروان کلیسای عیسی مسیح بود. از اینرو اسمیت در یکی از اصول ایمانی مورمونها مینویسد:
ما به معنای تحتاللفظی جمع شدن بنیاسرائیل و بازگشت ده قبیله و اینکه صهیون (اورشلیم جدید) در قاره امریکا بنا خواهد شد و مسیح شخصاً بر زمین حکومت خواهد کرد و زمین نو خواهد شد و جلال و شکوه خود را دریافت خواهد کرد ایمان داریم. (گروه نویسندگان، 1388: 257)
از اینرو صهیون از نقش بسیار مهمی در الهیات اسمیت برخوردار بود و یکی از آرزوهای وی جامعه عمل پوشاندن به این پیشفرض به شمار میرفت که البته آنطور که باید محقق نشد. بر این اساس میشود چنین گفت که اعتقاد به ظهور مجدد عیسی مسیح(ع)نقشی تعیینکننده در ظهور مورمونیسم داشته است.
2. ادعای موعود بودن و نقش آن در ایجاد فرقه
یکی از عوامل تأثیرگذار در ایجاد فرقه، طرح ادعای شخص موعود بودن از جانب فرد خاص است. از میان فرق مورد بحث، فرقه قادیانیه را میتوان نام برد؛ زیرا مؤسس و رهبر آن _ یعنی میرزا غلاماحمد قادیانی _ مدعی شد که او همان مهدی موعود مسلمانان است. البته میرزا غلاماحمد برای ادعای خود مقدمات فراوانی را فراهم نمود و با گذشت زمان و فرا رسیدن وقت موعود، ادعای اصلی خود را آشکار و اعلان کرد. او برای نخستینبار در کتاب فتح اسلام پرده از دعوت خود برمیدارد و در جملۀ مشهور خود میگوید:
یا ایها الناس، اگر صاحب دین و ایمان هستید، پس خدا را سپاس گفته و سجدۀ شکر بهجا آورید؛ زیرا عصری که پدران شما عمر خود را در انتظار آن به سر آوردند اما موفق به درک آن نشدند و ارواح، شوق به وصل آن داشتند ولی به آن نایل نشدند، هماکنون فرا رسیده و شما آن را درک کردهاید. بر شما باد که این نعمت را قدر بدانید و این فرصت را غنیمت بدارید. من مکرر خواهم گفت که من همان کسی هستم که برای اصلاح [دین] حق فرستاده شد تا این دین را مجدداً و از نو در دلها زنده کند. (نجار، 2005: 24)
او آشکارا ادعا کرد که همان مهدی است که دربارۀ او از ابنسیرین سؤال میشد (الهیظهیر، بیتا: 51). بدین سان سیر ادعاهای میرزا غلاماحمد از تلاش برای دفاع از دین در مقابل اربابان، صاحبان و نمایندگان دیگر ادیان با عنوان و در مقام متکلمی اسلامی، به ادعای مهدویت رسید. نکتۀ مهم، ادعای همزمانِ مهدی موعود و مسیح موعود بودن اوست:
قسم به خدایی که روح من در قبضۀ اوست، همو من را فرستاده و نبی نام نهاده است و مرا به نام مسیح موعود خطاب قرار داده و برای تصدیق ادعایم نشانههایی فرستاده است که تعداد آنها به سیصد هزار هم میرسد. (غوری، 2003: 107- 108)او برای این مسئله به روایت ابنماجه استناد میکرد که نقل کرده است: «لا مهدی الّا المسیح» و البته افزون بر این، تأکید میکرد که علامات ظهور مهدی(عج)بر زمان او منطبق است (عامی، 1999: 21). او برای ادعای مسیحا بودن خود استدلال میکند کهمن فطرتاً با مسیح شباهت دارم و بر اساس همین شباهت فطری، خداوند این عاجز را به اسم مسیح فرستاده است تا عقیدۀ صلیبی و مسیحت را برانداخته، صلیب را شکسته و خوکها را بکشد. من از آسمان به همراه ملائکهای در سمت راست و شمالم فرستاده شدم. (غوری، 2003: 190)به هر حال، ادعای وی در آن دوران مورد پذیرش بسیاری واقع شد و بدینسان فرقۀ قادیانیه در سرزمین هند پا گرفت. منابع
_ ابراهیم، محمد زکی، المدرسه الشیخیه، بیروت، دارالمحجه البیضاء، چاپ اول، 2004م.
_ ابراهیمی، سرکار آقا ابوالقاسمخان، فهرست، کرمان، چاپخانه سعادت، بیتا.
_ اسمیت، جوزف، برگزیده کتاب مورمون، گواهی دیگر راجع به عیسی مسیح، انتشارات کلیسای عیسی مسیح، 1991م.
_ _______________ ، کتاب مورمون، ترجمه: فاطمه توفیقی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1386ش.
_ الهیظهیر، احسان، القادیانی و القادیانیه، بیروت، دار ابنکثیر، چاپ اول، 2000م.
_، القادیانیه دراسات و تحلیل، پاکستان، اداره ترجمان السنه، بیتا.
_ امیرکان، جیمس انس، نظام التعلیم فی علم لاهوت القدیم، بیروت، بینا، 1980م.
_ آل طالقانی، سید محمدحسن، الشیخیه، نشأتها و تطورها و مصادر دراستها، بیروت، الآمال للمطبوعات، چاپ اول، 1420ق.
_ آیتی، عبدالحسین، الکواکب الدریه فی مأثر البهائیه، قاهره، مطبعه السعاده، چاپ اول، 1342ق.
_ بستوی، عبدالعلیم عبدالعظیم، المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه، بیروت، دار ابنحزم، _ مکه، المکتبه المکیه، 1420ق.
_ جو ویور، مری، درآمدی به مسیحیت، ترجمه: حسن قنبری، قم، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1381ش.
_ حسینی، سید معصوم، بابیت و بهاییت در ترازوی نقد، قم، بوستان دانش، چاپ اول، 1389ش.
_ دارمستتر، ژام، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم هجری، ترجمه: محسن جهانسوز، تهران، کتابفروشی ادب، بیتا.
_ رحمه، جورج، پل حصری، الکنیسه الکاثولیکیه والبدع، بیروت، مرکز الدراسات و الابحاث المشرقیه، 2001م.
_ رسولزاده، عباس و جواد باغبانی، شناخت مسیحیت، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، چاپ اول، 1389ش.
_ رشتی، سید کاظم، دلیل المتحیرین، کرمان، چاپخانۀ سعادت، چاپ سنگی، بیتا _ الف.
_ ، مجموعه رسائل، رسالۀ حجت بالغه، چاپ سنگی، بیتا _ ب.
_ سعادتیفر، فریبا، گزیدۀ تاریخ: اخباریه، شیخیه و بابیه، مشهد، سخنگستر، چاپ اول، 1387ش.
_ سیوطی، جلالالدین، الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر للطباعه و النشرو التوزیع، چاپ اول، 1401ق.
_ شافعی، یوسف بن یحیی بن علی بن عبدالعزیز، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، قاهره، مکتبه عالم الفکر، چاپ سوم، 1399ق.
_ شریف، باقر قریش، حیاه الامام المهدی، بیروت، ابنالمؤالف، چاپ اول، 1996م.
_ شیرازی، علیمحمد، بیان فارسی، بیجا، بینا، بیتا.
_ عامی، سلیمان ظاهر، دفع اوهام توضیح المرام فی الرد علی القادیانیه (للشیخ سید محمدحسن الطالقانی)، بیروت، مکتبه دارالفکر، چاپ اول 1999م.
_ عمر حماده، حسین، شهود یهوه بین برج المراقبه الامریکی وقاعه الملکوت التوراتی، دمشق، دارالوثاق، چاپ اول، 2003م.
_ عنایت، حمید، سیری در اندیشۀ سیاسی عرب، تهران، امیرکبیر، 1358ش.
_ غوری، عبدالماجد، القادیانیه، دمشق، دارالفارابی، چاپ اول، 2003م.
_ کاشانی، میرزاجانی، نقطه الکاف، با مقدمه فارسی: ادوارد براون، هلند، بریل، 1910م.
_ کاظمی قزوینی، سید محمدمهدی، هدی المنصفین الی الحق المبین، نجف، مطبعه العلویه، 1342ق.
_ کاکس، هاروی، مسیحیت، ترجمه: عبدالرحیم سلیمانی، قم، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، 1378ش.
_ کربن، هانری، مکتب شیخی از حکمت الهی شیعی، ترجمه: فریدون بهمنیار، پاریس، دانشگاه تحقیات عالیه سوربن، 1346ش.
_ کسروی، احمد، بهاییگری، تهران، نشر پیمان، چاپ دوم، 1323ش.
_ گروه نویسندگان، گونهشناسی اندیشه منجی موعود، ویرایش علمی: علی موحدیان عطار، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1388ش.
_ لوتسکی، ولادیمیر، تاریخ عرب در قرون جدید، ترجمه: پرویز بابایی، تهران، چاپار، 2536 شاهنشاهی.
_ متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، 1409ق.
_ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
_ موثقی، احمد، جنبشهای اسلامی معاصر، تهران، انتشارات سمت، چاپ هفتم، 1384ش.
_ مولند، اینار، جهان مسیحیت، ترجمه: مسیح مهاجری و محمدباقر انصاری، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 1368ش.
_ نجار، عامر، القادیانیه، بیروت، مؤسسه الجامعیه للدراسات و النشر و التوزیع، چاپ اول، 2005م.
_ نجفی، سید محمدباقر، بهاییان، تهران، انتشارات طهوری، 1357ش.
_ نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، چاپ سوم، 1409ق.
_ وان وورست، رابرت، مسیحیت از لابهلای متون، ترجمه: باغبانی و رسولزاده، قم، مؤسسه امام خمینی;، 1385ش.
_ ویلسون، برایان، دین مسیح، ترجمه: حسن افشار، تهران، نشر مرکز، چاپ سوم، 1386ش.
_ هولت، پیتر مالکوم، تاریخ سودان پس از اسلام، ترجمه: محمدتقی اکبری، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1366ش.
_ bushman, Richard, Mormonism, a very short introduction, New York, Oxford, 2008.
_ Marthaler, Berard, L, The New Catholic Encyclopedia, United States, Thomson Gale, second edition, 2000.
_ Richard .A. Encyclopedia of Millennialism, London, Routledge, 2000.
_ Safra, Jacob E, Britannica Encyclopedia of World Religions, Britannica Encyclopedia Inc, 2006. نویسندگان: مهراب صادقنیا، رضا کاظمیراد فصلنامه مشرق موعود شماره 27 ادامه دارد...
95/03/06 :: 08:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]
صفحات پیشنهادی
نقش معرفت به امام زمان در تعالی اخلاقی منتظران و زمینهسازی ظهور - بخش اول آمادگی برای ظهور ناگهانی
نقش معرفت به امام زمان در تعالی اخلاقی منتظران و زمینهسازی ظهور - بخش اولآمادگی برای ظهور ناگهانی محروم بودن شیعیان از بهرهمندی مستقیم از پرتوهای نورانی و هدایتگر امام زمان در زمان غیبت حرکت در مسیر هدایت را برای آنان دشوار میسازد و زمینه حیرت غفلت و گمراهی را فراهم میآوردنقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش اول مذاهب و فرقههای خودساخته
نقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش اولمذاهب و فرقههای خودساخته نظریۀ مهدیان پس از مهدی صرفنظر از اشکالات متعدد دیگری که دارد به دلیل تعارض با روایات رجعت باطل است چکیده یکی از مدعیان دروغینی که در سالهای اخیر با استفاده از ابزار جهل عدهای ازقاعده وجوب هدایت و مسائل مهدویت - بخش اول ریشه های مشترک و قاعده وجوب هدایت
قاعده وجوب هدایت و مسائل مهدویت - بخش اولریشه های مشترک و قاعده وجوب هدایت قاعده وجوب هدایت در اندیشه های کلامی شیعه نقشی کلیدی دارد که پیش تر در نوشته ای مستقل به آن اشاره شد اما نقش پررنگ این قاعده در مباحث مهدویت کاملاً مغفول مانده است چکیده قاعده وجوب هدایت در اندیشهبازخوانی عوامل پیدایش و انحطاط انشعابات انحرافی شیعه در غیبت صغرا - بخش اول حیرت به سبب غیبت
بازخوانی عوامل پیدایش و انحطاط انشعابات انحرافی شیعه در غیبت صغرا - بخش اولحیرت به سبب غیبت یکی از ویژگیهای دوره حضور فراهمبودن همه زمینههای راهنمایی مردم به سوی حق و دوری از انحرافات و بیراههها بوده که در دوره پس از آن با غیبت امام عج زمینه پدیدآمدن و گسترش جریانهای امعرفتشناسیِ مهدویتپژوهی - بخش اول ساختار نظام معرفتی مهدویتپژوهی
معرفتشناسیِ مهدویتپژوهی - بخش اولساختار نظام معرفتی مهدویتپژوهی رویکرد معرفتشناسی در حوزه مهدویتپژوهی رویکرد بیرونی و درجه دو است و در این نگرش واژگانی چون معرفت معرفتشناسی مهدویتپژوهی و معرفتشناسیِ مهدویتپژوهی مفهومشناسی می شود چکیده نوشتار پیش رو به یکی ازتأملی جامعهشناختی دربارۀ جامعۀ موعود؛ زمینهها و شرایط - بخش اول قواعد جامعهشناسی برای فهم شرایط نوظهور
تأملی جامعهشناختی دربارۀ جامعۀ موعود زمینهها و شرایط - بخش اولقواعد جامعهشناسی برای فهم شرایط نوظهور تغییرات معاصر زمینهها و امکانات متعددی را فراهم کرده که در شکلگیری وضعیتهای اجتماعی آتی تأثیری انکارناپذیر دارند چکیده تغییرات معاصر زمینهها و امکانات متعدمفهومشناسی واژه «حکمت» و «جمال» و رابطه آن دو از نظر قرآن - بخش سوم و پایانی کشف حسن الهی
مفهومشناسی واژه حکمت و جمال و رابطه آن دو از نظر قرآن - بخش سوم و پایانیکشف حسن الهی سرّ پایانناپذیری حکمت اولیای الهی هنر قرآن در این است که در ساختار خللناپذیر خود معنایی شگرف و معجزهآسایی عرضه میدارد که در بسیاری اوقات از نگاه سطحی دور میماند و هنرمند کسی است که به کشفبررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش اول برررسی اعتبار و عدم اعتبار عریضه نویسی
بررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش اولبرررسی اعتبار و عدم اعتبار عریضه نویسی عریضه نویسی امری است که شیعیان آن را نوعی توسل دانسته که بدان وسیله حاجت خود را از خدای متعال به واسطه امام معصوم ع درخواست میکردهاند چکیده «عریضه نویسی&raqنقد و بررسی نظریّه برخی از مستشرقان در باب تناقض در آیات قرآن کریم - بخش اول شبهات مستشرقان درباره وجود تناقض
نقد و بررسی نظریّه برخی از مستشرقان در باب تناقض در آیات قرآن کریم - بخش اولشبهات مستشرقان درباره وجود تناقض در قرآن یکی از وجوه اعجاز قرآن که از صدر اسلام تاکنون مورد توجّه دانشمندان بوده است اعجاز آن در پیراستگی از اختلاف است اثبات اعجاز قرآن در پیراستگی از اختلاف بر پیشفرضنگاهی به فلسفۀ تربیتی انتظار موعود در رویکرد شیعی با تأکید بر اهداف تربیتی - بخش اول فلسفه انتظار و اهداف تربی
نگاهی به فلسفۀ تربیتی انتظار موعود در رویکرد شیعی با تأکید بر اهداف تربیتی - بخش اولفلسفه انتظار و اهداف تربیتی مهدویت و انتظار در رویکرد شیعی تنها ناظر به آینده نیست بلکه مکتبی تربیتی برای انسان معاصر است و به عنوان نظام تربیتی اهداف اصول و روشهای خاصی دارد چکیده مه-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها