محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829624499
نگاهی به فلسفۀ تربیتی انتظار موعود در رویکرد شیعی با تأکید بر اهداف تربیتی - بخش اول فلسفه انتظار و اهداف تربیتی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهی به فلسفۀ تربیتی انتظار موعود در رویکرد شیعی با تأکید بر اهداف تربیتی - بخش اولفلسفه انتظار و اهداف تربیتی
مهدویت و انتظار در رویکرد شیعی، تنها ناظر به آینده نیست؛ بلکه مکتبی تربیتی برای انسان معاصر است و به عنوان نظام تربیتی، اهداف، اصول و روشهای خاصی دارد.
چکیده
مهدویت و انتظار در رویکرد شیعی، تنها ناظر به آینده نیست؛ بلکه مکتبی تربیتی برای انسان معاصر است و به عنوان نظام تربیتی، اهداف، اصول و روشهای خاصی دارد. این نوشتار، با هدف واکاوی و بازشناسی اهداف نظام تربیتی انتظار از میان روایات و معارف مهدوی با استفاده از منابع کتابخانهای و به روش تحلیلی _ توصیفی نگاشته شده است. از آنجا که آماده نبودن نفوس بشری برای پذیرش ولایت ائمه اطهار(ع)از عوامل غیبت به شمار میرود، انتظار به عنوان موهبتی الهی، برای رهایی از محرومیت ناشی از غیبت، درصدد تصحیح ارتباط آدمی با خلیفۀ الهی است؛ از اینرو اهداف تربیتی متمرکز بر موضوع امامت و شامل معرفت و حب امام و اطاعت از اوست که هریک به اهداف غایی همچون معرفت الهی،حب الهی و عبودیت و تقوای الهی میانجامند. همچنین برخی اهداف جزئی و واسطی نیز در این میان مطرح شدهاند که عبارتنداز خودشناسی، دشمنشناسی، شناخت طبیعت، حب خویشتن، تولّی و تبرّی و حب تمام موجودات، تحقق و وحدت خویشتن، تنظیم روابط با انسانهای دیگر در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و بهرهمندی صحیح از طبیعت.
مقدمه
آموزه مهدویت و انتظار در رویکرد اسلامی _ شیعی، اندیشهای فراگیر، باسابقه و نقطۀ اوج تعالی بشری است. این آموزه بهترین و کاملترین شیوهها را برای نیل به زندگی متعالی و حیات طیبۀ انسان و جامعۀ انسانی _ اعم از مادی و معنوی _ تصویر و ترسیم کرده است.انتظار در معارف شیعی امری صرفاً ناظر به آینده نیست، بلکه دارای جامعیت تاریخی است و میتواند تمام ابعاد زندگی انسان معاصر را تحتالشعاع قرار دهد و او را به سمت سعادت واقعی رهنمون شود.
در آموزه مهدویت و انتظار شیعی، انسان موجودی است که مبدأ و مقصد خدایی دارد. او بخشی از نظام هستی و در ارتباط با کل نظام هستی است و اهداف، اصول و شیوههای تربیتی نظام انتظار، بر اساس این نگرش نسبت به انسان تعریف و تبیین میشود. نظام تربیتی انتظار شیعی و آموزههای مهدوی در حقیقت احیا، تکرار و تداوم آموزههای محمدی و علوی است. بنابراین میتوان با توجه و تدبر در آیات قرآن و روایات نبوی و فرمایشات ائمه هدی(ع)به چشمانداز روشنی درباره نظام تربیتی مهدوی دست یافت و اهداف، اصول و شیوههای تربیتی انتظار را استنتاج کرد. در این راستا نوشتار حاضر به دنبال استخراج و معرفی اهداف نظام تربیتی انتظار موعود از میان روایات و معارف مهدوی است. هدف، در تعلیم و تربیت به معنای وضع نهایی و مطلوبی است که به طور آگاهانه سودمند تشخیص داده شده است و برای تحقق آن، فعالیتهای مناسب تربیتی انجام میگیرد (شکوهی، 1368: 59). از آنجا که موضوع غیبت به عدم شناخت و نادرستی ارتباط با امام و حجت خدا مربوط میشود، اهداف تربیتی انتظار بر این حوزه متمرکز هستند و چون هر امر تربیتی دارای سه حوزه شناختی، عاطفی و رفتاری است، این نوشتار اهداف را در سه محور اصلی دستهبندی میکند که البته هر محور خود مقدمهای برای هدف والاتری بوده، اهداف جزئی و واسطی را نیز دربر میگیرد.
فلسفه انتظار و اهداف تربیتی
برای تعیین مبنایی برای هر بحث، ضروری است در گام نخست، مفاهیم بسترساز آن بحث تبیین گردد تا بر اساس آن، سایر مسائل طرح و بررسی شوند. برای بحث دربارۀ انتظار، بازشناسی مفهوم غیبت، ماهیت و چیستی ظهور، از ضروریات است. اعتقاد به غیبت امام از واجبات اعتقاد به مهدویت است، اما به شرط آنکه این اعتقاد، صحیح و اصولی باشد نه اینکه مفهوم رها شدگی انسان و پیوند نداشتن با حجت الهی را به او القا کند. اعتقاد صحیح به غیبت میتواند در انسان، انرژی، تحرک و عشق و شوق ارتباط با امام غایب را ایجاد نماید. غیبت امام زمان(عج) غیبت شخصیت اوست نه غیبت شخص او، و امری معرفتی است نه وجودی. در آموزههای دینی، تأکید شده که ایشان در جامعه و در میان مردم زندگی میکنند؛ مردم امامشان را نمییابند، اما او در مواقف حج حاضر میشود؛ او مردم را میبیند ولی مردم اورا نمیبینند (ابنبابویه، 1404: 124). شخص او در میان مردم دیده میشود، اما شخصیت او پنهان است. پس غیبت امام به معنای زندگی ایشان در یک جهان ماوراء نیست، بلکه وصف غایب دربارۀ وجود مبارک امام به سبب محرومیت جامعۀ انسانی از درک محضر ایشان است که این امر، خود از مراتب پایین معرفتی مردم به جایگاه و شخصیت امام زمان(عج) نشأت میگیرد.
حکمت غمانگیز برای غیبت امام زمان، تأدیب خلق و تهذیب جامعه است به معنای حقیقی، یا به معنای غمانگیز آن محرومیت جامعه است آن هم به لحاظ تجربۀ تاریخی بشر و سابقهای که انسانها از خود نشان دادهاند (انصاری، 1386: 139). اگرچه غیبت ظاهراً یک محرومیت است، اما در حقیقت هشدار و بیدار باشی برای رهانیدن انسان از جهل مرکبش درباره مقام امام و تصحیح ارتباط با حجت خداست؛ زیرا آنگاه که افراد، سعادت زیارت و شناخت جسمی امام را داشتند نیز از شناخت حقیقت امام غافل بودند و بهرۀ لازم را از وجود ایشان کسب نمیکردند. از اینرو خداوند منان غیبت را مقدر فرمود تا تعادل و آرامش توهمیِ افراد متزلزل شود و انسانها بر اثر این فقدان ظاهری به تکاپو وتلاش برخیزند و بدین ترتیب موهبت انتظار در جان مؤمنان شکوفا شود. با توجه به احادیث مربوط به ظهور میتوان دریافت که ظهور، امری است که افزون بر خواست الهی، اراده انسان و جامعه انسانی نیز در تحقق آن مؤثر است و تا زمانی که انسان و جامعه انسانی قابلیت لازم را احراز نکند، رخ نمیدهد و همین اعتقاد به عاملیت انسانی است که انتظار شیعی را از حالت انفعالی خارج کرده و به فرهنگی پویا مبدل میکند. اهداف انتظار با توجه به مباحث فوق در سه حوزۀ شناختی، عاطفی و رفتاری قرار میگیرند.
1. معرفت
هر فعالیتی که از انسان صادر میشود تحت نفوذ سه حوزۀ برجستۀ ادراک و معرفت، احساسات و عواطف، گرایشات و رفتار قرار میگیرد. این سه حوزه در تلازم و تعامل جدی با یکدیگرند، بهگونهای که احساسات و عواطف تحتالشعاع معرفت، و گرایشات و رفتارها تابع احساسات و عواطف فرد هستند و سرسلسلهجنبان همۀ این امور، معرفت انسان است. انگیزه که اصلیترین عامل تمام فعالیتهای انسان است، برآمده از معرفت اوست و هرچه معرفت صحیحتر و عالیتر باشد، انگیزه نیز متعالیتر خواهد بود. اساساً هر فعالیتی که از انسان سر میزند به شرطی استکمالی است که با معرفت همراه باشد. حضرت علی(ع) دربارۀ ضرورت معرفت برای هر حرکتی میفرمایند:
یَا کُمَیْلُ مَا مِنْ حَرَکَه إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْتَاجٌ فِیهَا إِلَى مَعْرِفَه (حرانی، 1421: 171)
انسان در طول انجام هر فعالیتی نیازمند معرفت است. هم برای شروعِ درست، هم برای تداوم و هم برای سرانجام و نتیجۀ نیک، معرفت ضرورت دارد. پس زندگی انسان مؤمن باید بر اساس علم و منطق و بصیرت باشد و این شناخت و آگاهی و بصیرت، هم جنبۀ نظری و هم جنبۀ عملی را دربر میگیرد؛ یعنی انسان برای اتخاذ هر عقیده و انجام و ترک هر عمل، باید بر اساس شناخت و بصیرت عمل کند و حتی در تفسیر و تحلیلها و انتقاد و تمجید نیز علم و آگاهی را سرلوحۀ عمل خویش قرار دهد و از بیان مطالب بیدلیل و برهان یا تقلید کورکورانه و قضاوتهای عجولانه بپرهیزد. اساساً حالت انتظار در وجود فرد، ناشی از بصیرت و روشنبینی اوست که امکان فهم و درک کاستیها و فروبستگیهای موجود را برایش فراهم میآورد. در همینباره امام سجاد(ع) میفرماید:
ای ابوخالد، به درستی که اهل زمان غیبت او، که امامتش را باور دارند و منتظر ظهورش هستند، از مردم همۀ زمانها بهترند؛ زیرا خدای تبارک و تعالی آنچنان عقل و فهم و شناختی به آنان عنایت کرده که غیبت در نزدشان، همچون دیدن باشد و آنان را در آن زمان به منزلۀ کسانی قرار داده است که در پیشگاه رسول خدا با شمشیر جهاد کردهاند؛ آنان به حق مخلصانند و شیعیان واقعی ما و دعوتکنندگان به دین خدا در پنهان و آشکار هستند. (صدوق، 1386، ج1: 319)
انتظار شیعی نیز به مبانی اعتقادی فرد نظر دارد و متکی بر اصول و ارزشهای اخلاقی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی است. معرفت و آگاهی که اساسیترین پایۀ انتظار به شمار میرود، از جنبههای گوناگون قابل بررسی است.
الف) معرفت امام
از جمله اهداف والای تربیتی مکتب انتظار، معرفت امام عصر(عج) است. این امر چنان اهمیت والایی دارد که نبی مکرم اسلام معرفت نداشتن به امام زمان(عج) را مساوی با مرگ جاهلی میدانند و از آنجا که آدمی آنگونه میمیرد که زیسته است، پس حیات چنین کسی نیز حیات جاهلانه و غیرمعقول خواهد بود.
معرفت امام دو وجه دارد: یکی شناخت شخص امام، و دیگری شناخت شخصیت و مقام امام. شناخت شخص امام یعنی دانستن اینکه امام موعود، فرزند امام حسن عسکری از نسل امام حسین(ع) و سلالۀ حضرت رسول اکرم(ص)است که خود این شناختِ به ظاهر شناسنامهای مانع از بسیاری انحرافات، گمراهیها و سردرگمیها میشود؛ زیرا موعود و حجت الهی در رویکرد شیعی، موعود و حجت شخصی است و نه موعود نوعی. معرفت به شخصیت و مقام امام، یعنی تلاش برای شناخت منزلت و جایگاه امام در هستی و درک وابستگی هستی به وجود امام و نیز شناخت اهداف و آرمانهای ایشان. این نوع معرفت، عاملی برای حفظ و تقویت حالت انتظار در وجود انسان است. با این دیدگاه، میتوان به مفهوم حدیث شریفی _ که امامان(ع)از حضرت رسول(ص)نقل کردهاند _ پی برد که میفرماید:
مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَه جَاهِلِیَّه؛ (مجلسی، 1404: ج51، 160)
کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.
مقصود از شناخت در این حدیث، شناخت حقیقت وجود امام است. در حدیث مزبور، حضرت رسول اکرم(ص)از واژۀ «لم یعرف» استفاده کردهاند که به امر معرفت اشاره دارد و فراتر از علم و آگاهی سطحی است. علم تا در اعماق وجود انسان راه نیابد نمیتواند عواطف، اراده و رفتار انسان را تحتالشعاع قرار دهد. تجربۀ تاریخ اسلام به روشنی بیانگر آن است که شناخت صوری و ظاهری نمیتواند تأثیر چندانی در موضعگیری افراد نسبت به امام داشته باشد، همچنان که همۀ کسانی که به جنگ امام حسین(ع) آمده بودند، به خود امام و اصل و نسب او علم کامل داشتند و امام حسین(ع) در این مورد از آنان اعتراف گرفتند. بنابراین معرفت و شناخت عرفانی نسبت به امام تنها امری ذهنی و فکری نیست؛ بلکه امری وجدانی وشهودی است که در اعماق وجود انسان اثر میکند. معرفت امام زمان(عج) یعنی ادراک و شهود حضور دائمی حضرت که این شهود بیوقفه ادامه داشته باشد. وقتی انسان به چنین معرفتی نایل شود، دیگر غیبت مفهومی ندارد.
امیر مؤمنان علی(ع) در تبیین راه شناخت امام میفرمایند: «اعْرِفُوا اللهَ بِاللهِ وَ الرَّسُولَ بِالرِّسَالَه وَ أُولِی الْأَمْرِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ الْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ؛ خدا را با الوهیتش بشناسید و رسول را با رسالتش و أولی الأمر (امام) را با امر به معروف و عدل و احسان...». ویژگی امام، عمل به معروف و برپا ساختن عدل و احسان است. آن کس که امام را به ولیّ الله، خلیفه الله، انسان کامل معصوم و آنکه اطاعتش از سوی خداوند واجب شمرده است، بشناسد و بداند که امام، زنده و حاضر است و اعمال ما را میبیند و در قیامت صاحب مقام شفاعت است، از برکات و آثار بینظیر معرفت امام بهرهمند میشود و به کمال زندگی معقول بار یافته و از نقصان مرگ جاهلی میرهد. در وصول به قلۀ رفیع این شناخت و ادراک، سخن نورانی حضرت علی(ع) شناخت منکر و معرفت به معروف، ضروری مینماید. در مثلث مبارک و خجستهای که امیر مؤمنان ترسیم فرمودند، آنکه تنها امر و نهی میکند و خویش را تافتهای جدا بافته میپندارد امام نیست، بلکه امام آن است که سیرتش را معروف، سنتش را عدل و سریرتش را احسان تأمین کند. آنکه امام را با این سنت علمی و عملی بشناسد، به او اقتدا کرده و مأموم او میشود. چنین امامشناس ولایتمداری به معرفت امام و ولیّ خدا بار مییابد و نیز شهود میکند که سریرت امامتش جز معروف نیست (جوادی آملی، 1387: 43 - 46).
اگرچه معرفت امام، مقدمۀ معرفت الهی است، اما خود این معرفت ریشه در شناخت خدای سبحان و مقام نبوت دارد. معرفت، مراحل و مراتبی دارد که سبب میشود انتظار مبتنی بر آن نیز دارای مراتب باشد. از جمله اجزای شناخت امام عصر(ع) شناخت برنامههای ایشان است. با شناخت برنامهها و آرمانهای امام، نوع نگرش انسان به حاکمیتهای موجود تصحیح میشود و انسان معیار و ملاکی برای تمیز بین حکومتها به دست میآورد و بازتاب عقلی این شناخت سبب میشود انسان منتظر، برنامهها و اهداف زندگی خود را همسو با اهداف آرمانشهر مهدوی تنظیم کند و به آن حاکمیت نزدیکتر شود تا در صورت درک ایام نورانی ظهور، با مشی و مرام امام انطباق یابد. محورهای اساسی حکومت امام زمان(ع) با توجه به روایات عبارتند از: 1. برپایی توحید و عبودیت الهی؛ 2. شکوفایی علوم و عقول؛ 3. گسترش عدالت؛ 4. برقراری امنیت؛ 5. فقرزدایی.
ب) معرفت الهی
غایت و هدف نهایی از شناخت امام، شناخت مقام ربوبیت حضرت رحمان است. در بینش شیعی، معرفت امام عصر بهترین و در حقیقت تنها راه دستیابی به معرفه الله است. امام حسین(ع) ضمن بیان فلسفۀ آفرینش انسان، چگونگی معرفت الهی را چنین تبیین میفرماید:
ای مردم، همانا خدا _ که بزرگ باد یاد او _ بندگان خود را نیافریده، مگر برای اینکه به او معرفت پیدا کنند؛ پس هرگاه او را بشناسند، او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند با عبودیت او، از بندگی هر آنچه جز خداست، بینیاز گردند. مردی سؤال میکند: معرفت خدا چیست؟ امام میفرمایند: این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید از او فرمان برند، بشناسند. (گروه حدیث، 1387: 608)
پس معرفت امام زمان(عج) باب معرفت الهی است؛ چرا که امام معصوم، خلیفۀ خدا و مظهر همۀ اسما و صفات الهی است و امروز حضرت مهدی امام واجب الاطاعۀ زمان است و چون ائمۀ هدی از جمله حضرت ولیّعصر در اوج معرفت الهی هستند، با معرفت به مقام ایشان و اتصال و پیوند با آن حضرت میتوان به طریق معرفت راه یافت. از جمله اهداف اصلی ایشان در زمان ظهور، گسترش معرفت الهی در اجتماع انسانها و فراهم کردن معرفت و یقین به ربوبیت الهی است.
برقراری حکومت اسلامی و گستراندن عدل در روی زمین به دست توانای حضرت ولیّعصر(عج) خود مقدمهای برای تأمین هدف والاتری است و آن اینکه زمینهای فراهم شود تا بیشتر انسانها بتوانند به مراتب معرفت لایق برسند (مصباح یزدی، 1382: 20). مکتب تربیتی انتظار نیز والاترین هدف خود را به واسطۀ آموزههای ناب مهدوی، معرفت الهی قرار داده است، همچنان که هدف اصلی قیام امام زمان(عج) ایجاد معرفت صحیح و خالی از ابهام نسبت به ذات باری تعالی در مدینه فاضلۀ جهانی مهدوی است.
امام صادق(ع) میفرماید:
وقتی قائم قیام کند، هیچ جایی از زمین باقی نمیماند مگر این که آوای توحید و خداشناسی و پذیرش رسالت پیامبر در آن بلند است. (نعمانی، 1363: 237)
ائمۀ هدی از جمله حضرت ولیّعصر بهتر و بیشتر از هرکس دیگری خدا را میشناسند و بالاترین مظاهر اسماء و صفات الهی هستند. از اینرو هرکس دنبال شناخت راستین خداست، باید در مکتب ائمۀ معصوم از جمله امام زمان تلمذ نماید. همچنانکه در زیارت جامعه کبیره، آن بزرگواران «محالّ معرفه الله» خوانده شدهاند؛ یعنی آنان بهترین محل تجلی و مجلای شهود و عرفان حق تعالی هستند. در عصر کنونی حضرت مهدی(عج) _ که حجت خداست _ میتواند دست طالبان معرفت الهی را گرفته با «ایصال الی المطلوب» از مسیر درست، آنان را به معرفت الهی نایل گرداند.
امام باقر(ع) میفرماید:
به سبب ما، خدا بندگی میشود و به وسیلۀ ما خدا شناخته میشود. و از طریق ما، توحید خداوند متعال تحقق مییابد و حضرت محمد(ص)واسطۀ خدای متعال است. (کلینی، 1365: ج1، 145)
ج) خودشناسی
از جمله مهمترین اهداف تربیتی در مکتب انتظار شناخت خویشتن است؛ چراکه هر کس حقیقت خویش و ارزش گوهر وجودی خود را به درستی بشناسد، آن را به بهای اندک نمیفروشد. تأکیدهای فراوان در قرآن دربارۀ انسان، برای این است که انسان خویشتن را آنچنان که هست بشناسد و مقام و مرتبۀ خود را در عالم وجود درک کند و هدف از این همه تأکید بر ضرورت شناخت و درک خود، رسیدن به مقام والایی است که انسان شایسته و درخور آن است. شهید مطهری میفرماید:
سیر هدایت در قرآن به گونهای است که انسان خود را کشف کند این «خود»، خودِ شناسنامهای نیست؛ این «خود» همان چیزی است که «روح الهی» نامیده میشود و با شناختن آن، انسان احساس شرافت و کرامت و تعالی میکند و خویشتن را از تن دادن به پستیها برتر میشمارد، به قداست خویش پی میبرد، مقدسات اخلاقی و اجتماعی برایش ارزش و معنا پیدا میکند. (مطهری، 1369: 27)
این همه تأکید بر خودشناسی از آنروست که اصولاً فهم هر موضوعی مبتنی بر معرفتی است که فرد از خود دارد. تا زمانی که انسان در هستیشناختی دچار خودمحوری باشد و خود را محور هستی بداند نه خدای سبحان را، امام نیز در زندگی او نقش و جایگاهی ندارد. امام در جامعهای میتواند حکومت کند که میزان آن توحید و خواست الهی باشد نه امیال و خواستههای انسانی. پس انسان باید چیزهای دیگری را احساس کند و فطریات خود را تمنا کند تا آماده و پذیرای وجود امام و اطاعت از او باشد. اگر انسان خود را به درستی بشناسد، جای خالی ولایت و واسطه برای نیل به جایگاه حقیقی خود را احساس خواهد کرد. همچنین متقابلاً معرفت به مقام امام و انسان کامل نوع نگرش انسان را نسبت به خودش، تحتالشعاع قرار میدهد و موجب بازنگری انسان نسبت به خود و قابلیتهای وجودیاش میشود. این نوع خودشناسی، انسان را از خودمحوری شناختی بیرون میآورد تا در حد اطلاعات موجود، در مدار فردی خود محدود نشود و از پنجرهای دیگر به شناخت عالم و خود بپردازد. این شناخت امکان بازشناسی تحریفات و انحرافات شناختی فرد را فراهم کرده، موجب ارزیابی نفس و شناسایی استعدادها و نیازهای وجودی فرد میشود و زمینه انقیاد و تسلیم فرد را در برابر ولیّ خدا فراهم مینماید. همچنین مداقه در امر غیبت و و حکمتهای مترتب بر آن و ماهیت ظهور فرد منتظر را متوجه نقش و جایگاهی که در زندگی و بهویژه در دوران انتظار و زمینهسازی برای ظهور دارد میکند.
د) دشمنشناسی
از جمله ضروریات دوران غیبت و استقامت بر صراط انتظار، تشخیص دوست از دشمن یا شناخت دشمن است. از جمله اهداف تربیتی انتظار _ که شاید بیشتر جنبۀ سیاسی داشته باشد، اما حتی در ارتباط انسان با خودش نیز مطرح میشود _ رسیدن به بینش و بصیرتی در زمینۀ دشمنشناسی است. با توجه به آیۀ 60 سورۀ یس، خداوند در روز الست آنگاه که دربارۀ پذیرش ربوبیت خود و ولایت اولیایش از انسان پیمان میگیرد، بینش و شناختی از دشمن قسم خوردۀ انسان نیز به او عطا میکند و از او تعهد میگیرد که با شیطان و ابلیس همراهی نکند. گرچه این آیه بیشتر دربارۀ دشمن ایمانی است، اما به طور کلی، دشمنشناسی از جایگاه مهمی در منظر قرآن برخوردار است و اصل دشمنشناسی و مبارزه با دشمن، اصلی دائمی است که در تمام ادوار ضرورت دارد. در قرآن به انواع دشمنان (شیطان، کفار، طاغوت، منافقین و مشرکین) و مراتب دشمنی آنها و ویژگیهای منحصر به فرد هر کدام اشاره شده است. خصومت دشمنان همواره شکل ثابتی ندارد. از اینرو شناخت اهداف و شیوههای عملکرد دشمنان از ضروریات انتظار اصولی و صحیح است؛ بهویژه از آن جهت که مهدویت و انتظار دارای بالاترین میزان توانمندی در ایجاد مقاومت و توان مبارزه در شیعیان با دشمنان است، دشمنان نیز از همۀ ابزارها و شیوهها و ترفندهای خود برای خنثی کردن این آموزه استفاده میکنند. از روشهای مستقیم و غیرمستقیم همچون انکار، تخریب، تحریف، تضعیف و جایگزینسازی یا ایجاد شبهه، اتهام وارادتی و غیر اسلامی بودن مهدویت و انتظار، ایجاد بحرانهای سیاسی و اقتصادی، معرفی دموکراسی لیبرال به عنوان تنها راه نجات بشر و مسخ و تهیسازی انتظار، استفاده از ابزارهایی همچون سینما و بازیهای رایانهای و تبلیغ منفی نامحسوس، فروکاستن انتظار به محسوسات(ملاقاتگرایی) و... استفاده میکنند. نکتۀ حائز اهمیت این است که دشمن در چنین دوره و موضوع حساسی غالباً با چهرۀ واقعی خود ظاهر نمیشود، بلکه در شکل و ظاهر مؤمنان به مهدویت و مدعیان انتظار، در میان منتظران حقیقی نفوذ کرده و در صورت مشاهده عدم قدرت تمییز و تشخیص و با استفاده از کممعرفتی و ضعف عقل ولایی، ضربات خود را وارد خواهد کرد. بنابراین تقویت بینش و بصیرت در زمینۀ دشمنشناسی و شناخت تاکتیکها و تکنیکهای دشمنان و راهکارهای مبارزه با هریک از ترفندهای دشمنان از اهداف تربیتی مکتب انتظار است.
هـ ) شناخت طبیعت
انسان تا طبیعت و محیط پیرامونش را به درستی نشناسد نمیتواند با آن تعامل درستی برقرار کند و از آن بهرهمند شود. از اینرو باید روحیۀ جستوجو و اندیشه در آدمی ایجاد و تقویت شود و تشویق افراد به سیر در طبیعت و تحقیق و ابداع و ابتکار و کسب تخصصهای لازم و استفاده از امکانات موجود در طبیعت در سرلوحۀ برنامههای تربیتی قرار گیرد. در فرهنگ اسلامی شناخت طبیعت و قوانین حاکم بر آن، مقدمهای برای شناخت ذات باریتعالی و افزایش توانمندی انسان برای بهرهبرداری درست از طبیعت و منابع طبیعی برای عبودیت و بندگی به پیشگاه الهی است. از نظر هستیشناسی اسلامی _ مهدوی، همۀ موجودات جهان دارای حیات، شعور و علم هستند و وجود خود و کمبودهای وجودی خویش را ادراک و اظهار میکنند و به تسبیح ربّ العالمین میپردازند، هرچند که بسیاری از انسانها تسبیح آنها را ادراک نمیکنند (اسرا: 44). همچنین بسیاری از روایات به محبت و ارتباط دوسویۀ اجزای عالم با ولیّ خدا تأکید دارند و شرط آفرینش موجودات را پذیرش ولایت و محبت اهلبیت(ع)معرفی کردهاند. هر موجودی پیش از آنکه به خود تعلق داشته باشد، ملک و قلمرو تصرف و ولایت ولیّ الله خواهد بود. هر موجودی در مرتبۀ نخست و اصیل، از آنِ انسان کامل است و در مرتبۀ دوم و عرض به خود تعلق دارد (علیپور، 1388: 81). شناختی که به عنوان هدف تربیتی در زمینۀ طبیعت در مکتب انتظار مطرح است، چنین شناختی است که همۀ موجودات دارای شعور و سربازان امام زمان(عج) هستند و این شناخت مستلزم بازشدن دریچههای ضمیر انسان به سوی عالم ملکوت است که خود به صفای باطن نیاز دارد. مولانا این موضوع را چنین بازگو میکند:
محرم جان جمادان کی شوید
چون شما سوی جمادی میروید
از جمادی در جهان جان روید
غلغل اجزای عالم بشنوید
از جمله ویژگیهای نظام مهدوی، افزایش معرفت و دانش نسبت به جهان و طبیعت است که این معرفت و شناخت، انسان را به معرفت الهی رهنمون میشود. حضرت علی(ع) دربارۀ شناخت گستردۀ طبیعت و بهرهمندی کامل از آن توسط حضرت مهدی(عج) میفرماید:
برای او (حضرت مهدی) آنچه در اعماق زمین است، خارج میشود و همه امکانات خود را برای او [به سبب شناخت طبیعت] ظاهر میسازد. (شریف رضی، 1379: 425)
منتظران نیز باید مطابق با آرمانهای جامعه مهدوی، در شناخت و کشف قوانین طبیعت کوشا بوده، بر اساس این شناخت به تعامل عادلانه و صحیح با طبیعت بپردازند و از مواهب و نیروهای موجود در آن برای ارتقای مادی و معنوی مؤمنان بهره گیرند.
2. محبت
عالم هستی سراسر اتصال و ارتباط است و با تیزبینی عارفانه میتوان عطوفت و مهربانی را درجایجای عالم دید و عطر خوش عشق و محبت را از تمام عالم استشمام کرد. این دلبستگی که در ذات اشیا نهفته است، هم نسبت به خالق و هم نسبت به دیگر مخلوقات است. عشق به خالق و پروردگار جهان، همواره با احساس فقر و ادراک نقص و وابستگی همراه است. آیه 54 سوره مائده، حبی دوسویه میان پروردگار وخلایق را به تصویر میکشد؛ نوعی حب ایجادی در سیر نزولی و سریان حب در هستی، و محبتی که در سیر صعودی از ذرات و اشیا به خالق خویش بازگشت میکند. ویژگی محبت همانند سایر اجزای عالم در وجود انسان نیز دارای منشأ تکوینی است. اما آنچه در این میان اهمیتی ویژه دارد، کیستی و ارزش و شخصیت محبوب است که میتواند انسان را به عرصۀ تکامل و تعالی و اتصال به مبدأ حب حقیقی وارد کند، یا او را در رکود و ایستایی و تنزل قهقرایی قرار داده، موجب انفصال انسان از مبدأ عشق حقیقی گردد.
الف) محبت به امام
محبت اهلبیت(ع)چنان جایگاه رفیعی دارد که امام صادق(ع) آن را اساس اسلام دانسته است:
لِکُلِّ شَیْ ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ. (کلینی، 1365: ج2، 46)
همچنین میفرماید:
بالاتر از هر عبادتی، عبادتی است، و محبت ما اهلبیت برترین عبادات است. (مجلسی،1404: ج27، 91)
از آنجا که انسان کامل، حامل اسماء و صفات و مظهر اسم جامع است _ که تمام جمال و جلال را ظهور و انعکاس میدهد _ و با توجه به واسطه فیض بودن ایشان، در سریان دوسویۀ محبت بین خالق و مخلوق نیز او واسطه است. غایت حب در سیر صعودی قرب الهی در حد فناء فی الله است و مظهر حق از آن جهت که تمام مراتب کمال را دارد، در حق فانی شده و کثرات با فانی شدن در آن حضرت میتوانند به مقام قرب حق نایل آیند. ایمان حقیقی با ولایت رسول خدا شروع و با محبت و ولایت حضرت ولیّعصر کامل میشود. از اینرو بدون محبت و ولایت امام زمان(عج) نمیتوان در مراتب صعودی ایمان سیر کرد. پیامبر بزرگوار اسلام در تأکید بر اهمیت ولایت امام زمان، پس از معرفی امامان میفرماید:
هرکس دوست دارد خدا را ملاقات کند در حالی که ایمانش کامل و اسلامش نیکو باشد، ولایت حضرت حجت صاحب الزمان منتظَر را بپذیرد. (همو: ج36، 296)
محبت امام زمان(عج) از آن جهت واجب و مورد تأکید خدا و رسول است که آن حضرت در زمان کنونی واسطۀ فیض الهی هستند و هرچه خیر و نعمت به مخلوقات میرسد به یمن وجود ایشان است؛ چنانکه در دعای عدیله آمده است: «بیمنه رزق الوری». همچنین نبی مکرم اسلام(ص)در حدیث مفصلی دربارۀ معرفی امامان معصوم از سوی خدای متعال در شب معراج میفرماید:
حجت قائم را دیدم که همچون ستاره درخشانی در میان آنها (امامان) بود. پس گفتم : پروردگارا اینان کیستند؟ فرمود: اینان امامان هستند و این، قائم است که حلال مرا حلال و حرامم را حرام میکند و از دشمنانم انتقام میگیرد. ای محمد، او را دوست بدار، که همانا من، او و هرکس او را دوست بدارد، دوست میدارم. (همو: 223)
برای محبت امام زمان(عج) ویژگیهایی ذکر شده است؛ از جمله:
1. محبت و معرفت آن حضرت از محبت و معرفت امامان دیگر جدا نمیشود، ولی عکس آن چنین نیست؛
2. بر اساس برخی روایات، آن حضرت پس از امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین(ع)از سایر امامان افضل است؛
3. چیره شدن دین و غلبه مسلمانان بر کافران به دست آن حضرت و با ظهور آن جناب بهطور کامل انجام میشود؛ این چیزی است که از نظر عقل و شرع، موجب محبت آن حضرت بهطور خاص میشود (موسوی اصفهانی، 1383: ج2، 219 - 220).
بنابراین امام زمان(عج) افزون بر اعمال و افعال، حجت در محبت نیز هست؛ یعنی محبت به حضرت ولیّعصر و پذیرش ولایت ایشان، مایۀ پذیرش و افادۀ محبت سایر ائمه(ع)خواهد بود، همچنانکه منکر مهدی، کافر خوانده شده است. دامنه طولانی انتظار، انگیزهای قوی میطلبد و عشق و محبت، شایستهترین انگیزه برای ماندن در این راه است. دلدادگی و شیدایی، اصلیترین عامل تحرک و استقامت در مسیر به شمار میرود. مودت، درجۀ تکامل یافتۀ محبت است که از معرفت نشأت گرفته و طاعت در پی دارد. بنابراین عاشق و منتظر، در اطاعت امر منتظَر سر از پا نمیشناسد و اینجاست که منتظَر در جان منتظر تجلی مینماید و این یعنی رسیدن به هدف و حقیقت انتظار. محبت به امام آنگاه واقعی، اصیل و سازنده خواهد بود که محب نهتنها سرزمین قلب خود را از محبوبهای حرام پاک کند، بلکه محبت محبوبهای حلال همچون پدر و مادر و همسر و فرزندان را نیز فدای محبت امام نماید. از عوامل اکمال انتظار، علاقهمندی به آرمانهای جامعه مهدوی و وضعیتی است که با ظهور آن حضرت بر انسان و زندگی او حاکم خواهد شد؛ یعنی، انسان منتظر افزون بر پذیرش علمی و اعتقادی معارف مهدوی و شرایط حکومت ایشان، عشق به تحقق آرمانهای مهدوی را نیز باید در اعماق وجود خود بپرورد؛ چراکه امام، اوضاع و شرایطی بسیار متفاوت با زندگی امروزی را برای انسانها محقق خواهد ساخت تا حدی که گویا دینی جدید ارائه میدهد.
امام باقر(ع) میفرماید:
او همچون رسول خدا آنچه را که پیش از او بوده، نابود میکند و از نو، اسلام را آغاز مینماید. (مجلسی، 1404: ج52، 354)
بنابراین، ضمن تصحیح باورها بر اساس معارف قرآنی و روایات مهدوی، باید بذر اشتیاق به شیوه مدیریتی و حکومتی و قضایی امام را نیز در جان و ضمیر، شکوفا کرد تا انتظار راستین محقق شود و در روز ظهور، شرمندگی و مقاومت در برابر مولا حاصل توهّم انتظار نباشد. البته گنجاندن علاقه به حقایق معقول و آرمانهای الهی مهدوی در عاطفۀ نازله، کاری بس دشوار است. از اینرو باید عواطف رشد داده شده و تحت نظارت عقل نظری به نشئهای از عقل عملی تبدیل شود تا قدرت ادراک و تحمل چنین حبی را داشته باشد؛ زیرا نمونه محسوس و عینی آنها در دست نیست و تنها از راه احادیث میتوان به نمونههای علمی آن دست یافت. بنابراین در همین دوران انتظار و فصل غیبت باید آموزشهای لازم برای پذیرش و زندگی در حیات طیبه مهدوی صورت گیرد و انسان با احساس حضور امام زمان(عج) باید همواره بکوشد مطابق رضا و پسند ایشان عمل نماید و بیاموزد که بدون تعلقات مادی زندگی کند؛ هرچند در ظاهر نتواند زندگی بسیط و فارغ از مدرنیته داشته باشد. باید از راحتطلبیها و رفاه، گذشت و سبکبار شد تا ذائقۀ انسان بتواند طعم گوارای انتظار و سپس روزگار ظهور را بچشد.
حضرت علی(ع) رمز رسیدن را در سبکباری میداند و میفرماید: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا» (شریف رضی، 1379: خ21). کسی که اینگونه منتظر امام باشد، انتظارش او را به ولیّ خدا و ولایت الهی میرساند؛ زیرا انتظار که حسن فعلی است در وجود چنین منتظری با حسن فاعلی نیز همراه شده است.
ب) حب الهی
هدف غایی مرتبط با حب امام عصر(عج) حب الهی است. امام(ع) خود محب راستین خداوند و گذرگاه سیر صعودی کثرات در حرکت حبی است. قافلهسالاری انسان کامل در حرکت حبی بر مبانی عمیق نظری همچون حاملیت اسماء الهی و واسطه فیض بودن انسان کامل مبتنی است که از حوصله بحث خارج است. آرمان حرکت حبی در سیر صعودی، فناء فی الله است و از آنجا که امام عصر(عج) مراتب چندگانۀ فنای افعال، صفات و ذات را گذرانده و در بالاترین مرتبۀ کمال در خدا فانی شده، انسانهای دیگر با فانی شدن در ولیّ خدا و قرار گرفتن در دایره ولایت عشق او و حرکت در مدار احاطه آن حضرت و با وساطت ایشان به منزلگاه معشوق حقیقی بار مییابند. اساساً ائمه اطهار(ع)از آن جهت محبوب قلب مؤمنانند که عبد و برگزیدۀ خداوند و رسانندۀ فیض الهی به خلق هستند. آنان ابواب الهی و صراط مستقیم برای پیوند آدمیان با هستیبخش خویشند. در روایتی از از رسول مکرم اسلام(ص)فلسفه وجودی محبت پیامبر و ائمه اطهار(ع)حب الهی معرفی شده است (محمدی ریشهری، 1362: 236).
در زیارت جامعه کبیره امامان معصوم(ع)«تَامِّینَ فِی مَحَبَّه اللهِ» خوانده میشوند و خطاب به آنان گفته میشود: «مَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللهَ».
ج) حب و تعیین خویشتن
حب حقیقت خویشتن، از اهداف واسطی انتظار به شمار میرود. از جمله سرمایههای انسانی حب ذات است که در درون تمام انسانها به ودیعه نهاده شده و هرکس بر اساس رشد فکری و معرفتی خود دایره علاقهمندیاش را نسبت به خویشتن ترسیم میکند. همچنان که معرفت نسبت به امام، نگرش انسان را نسبت به خودش متحول مینماید، محبت امام نیز جلوههای حب ذات را دگرگون میکند. محب امام مراتب بالاتری از وجود خود را میشناسد و مورد محبت قرار میدهد و برای سعادت و کمال بُعد اعلای وجود خود تلاش میکند، لذا تعریفی متفاوت از خود ارائه میدهد و قابلیتهای خود را به گونهای تعین میبخشد که او را در مسیر حب امام و آرمانهای آن حضرت سوق دهد.
د) تولّی و تبرّی
عاملیت محبت و بیزاری، یعنی میزان علاقۀ پیرو امام و سالک راه حق در دینباوری و دینداری، آنقدر مهم و بزرگ است که فرمودهاند: «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ؟» این هدف بیشتر جنبه اجتماعی دارد و ارتباط منتظر را با سایر انسانها مدنظر قرار میدهد. معرفت و حب امام شاخصها و معیارهایی را در اختیار انسان میگذارد و عواطف او را چنان منقلب میکند که دوستدارِ دوستداران امام و دشمنِ دشمنان او میشود. تولّی و تبرّی در کنار هم معنا پیدا میکنند؛ یعنی کسی نمیتواند ادعا کند امام و یاران او را دوست دارد، اما از دشمنان و معاندان ایشان متنفر و منزجر نباشد یا اینکه آنها را نیز دوست داشته باشد.
پروردگار عالم، برای هیچ کس بیش از یک قلب قرار نداده است. از سوی دیگر میدانیم که گنجاندن دو مظروف متضاد در یک ظرف موجب فساد هر دو یا یکی از آنها _ البته آنکه حساستر است _ میشود (جوادی آملی،1384: ج2، 333). از اینرو اگر قلب کسی سرشار از محبت خدا و اولیای الهی شد، دیگر جایی برای محبتهای حرام و متضاد با محبت خدا و ائمه هدی(ع)نمیماند. در زیارت جامعه کبیره محب امام، بیزاری خود را از دشمنان ائمه، همردیف بیزاری از جبت و طاغوت_ که ریشه و پایه کفر بر آنها استوار است _ و شیاطین و حزب ظالمان قرار داده است. منابع
_ ابنبابویه، علی بن حسین، الامامه و تبصره من الحیره، قم، مدرسه الامام المهدی(عج)، 1404ق.
_ انصاری، محمدعلی، دولت موعود، مشهد، بیان هدایت نور، 1386ش.
_ باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، انتشارات مدرسه، 1388ش.
_ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان: شرح زیارت جامعه کبیره، قم، اسراء، 1384ش.
_ جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی، موجود موعود، قم، اسراء، 1387ش.
_ حرّانی، حسن بن علی بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1421ق.
_ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات لألفاظ القرآن، دمشق، دارالعلم، 1392ش.
_ شریف رضی، نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتی، قم، نشر مشرقین، 1379ش.
_ شکوهی، غلامحسین، مبانی و اصول آموزش و پرورش، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1368ش.
_ صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر، قم، سیده المعصومه، 1419ق.
_ صدوق، محمد بن علی بن حسین، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه: منصور پهلوان، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1386ش.
_ طوسی، ابیجعفر محمد بن حسن، الغیبه للحجه، قم، مؤسسه معارف اسلامی، 1411ق.
_ علیپور، محمدحسن، «حرکت حبی و انسان کامل»، فصلنامه هفت آسمان، ش42، 1388ش
_ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، تحقیق: هاشم رسولی محلاتی، تهران، العالمیه اسلامیه، 1363ش.
_ قطب، محمد، روش تربیتی اسلام، ترجمه: سید محمدمهدی جعفری، شیراز، دانشگاه شیراز، 1375ش.
_ کلینی، ابیجعفر محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.
_ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ترجمه: علی مؤیدی، قم: نشر معروف، 1387ش.
_ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1404ق.
_ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، تهران، مؤسسه النشر الاسلامی، 1362ش.
_ مصباح یزدی،محمدتقی، آفتاب ولایت، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382ش.
_ مطهری، مرتضی، انسان در قرآن، تهران، انتشارات صدرا، 1369ش.
_ مکارم شیرازی، ناصر، کلیات مفاتیح نوین، قم، انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب، 1387ش.
_ موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم، ترجمه: سید مهدی حائری قزوینی، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1383ش.
_ نعمانی، ابیعبدالله محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، 1363ش. نویسندگان: محمد نجفی،فاطمه هاشمی .سمیه کیانی، حسین رجاییراد فصلنامه مشرق موعود شماره 28 ادامه دارد...
95/03/02 :: 04:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]
صفحات پیشنهادی
قرآن تا چه اندازه پاسخگوی نیازهای تربیتی ماست؟
خسروپناه پاسخ داد قرآن تا چه اندازه پاسخگوی نیازهای تربیتی ماست شناسهٔ خبر 3722379 - یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۶ ۰۳ دین و اندیشه > اندیشمندان jwplayer display inline-block; قرآن تا چه اندازه پاسخگوی نیاز های تربیتی ماست این سوال مبنایی و بسیار مهمی است که پاسخگویی به آندهمین دوره تربیتی آموزشی منادیان حکمت برگزار می شود
از ۲۵ تیر تا ۳۱ تیر ماه دهمین دوره تربیتی آموزشی منادیان حکمت برگزار می شود شناسهٔ خبر 3715703 - یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۲ ۱۷ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; دهمین دوره تربیتی آموزشی منادیان حکمت با موضوعات غرب شناسی انقلاب اسلامی و تمدن اسلامشماره چهارم دوفصلنامه «علوم تربیتی از دیدگاه اسلام» منتشر شد
شماره چهارم دوفصلنامه علوم تربیتی از دیدگاه اسلام منتشر شد شناسهٔ خبر 3711398 - سهشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵ - ۱۲ ۵۷ دین و اندیشه > سایر jwplayer display inline-block; شماره چهارم دوفصلنامۀ پژوهشی علوم تربیتی از دیدگاه اسلام ویژه بهار و تابستان سال ۱۳۹۴ به همت پردیس خواهرانسومین کنفرانس بین المللی روانشناسی، علوم تربیتی و سبک زندگی
در دانشگاه تربت حیدریه برگزار می شود سومین کنفرانس بین المللی روانشناسی علوم تربیتی و سبک زندگی شناسهٔ خبر 3714439 - شنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰ ۲۹ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; سومین کنفرانس بین المللی روانشناسی علوم تربیتی و سبک زندگی با هدف بهمایش «مطالعات و تحقیقات نوین در حوزه تربیتی و روانشناسی ایران»
۲۰ مرداد برگزار می شود همایش مطالعات و تحقیقات نوین در حوزه تربیتی و روانشناسی ایران شناسهٔ خبر 3725168 - چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲ ۴۶ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; دومین همایش ملی مطالعات و تحقیقات نوین و در حوزه تربیتی و روانشناسی ایرانبرنامههای اوقات فراغت دنباله رو اهداف تعلیم و تربیتی است
برنامههای اوقات فراغت دنباله رو اهداف تعلیم و تربیتی است دبیر كل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان از اهداف برنامه های تابستانی اوقات فراغت دانش آموزان خبر داد حامد علامتی دبیر كل اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان در گفت و گو با خبرنگار حوزه آموزش و پرورشمعاون آموزش و پرورش مازندران تأکید کرد لزوم ساماندهی 46 کانون فرهنگی تربیتی در مازندران
معاون آموزش و پرورش مازندران تأکید کردلزوم ساماندهی 46 کانون فرهنگی تربیتی در مازندران معاون پرورشی و فرهنگی ادارهکل آموزش و پرورش مازندران گفت در استان 46 کانون فرهنگی تربیتی در حال فعالیت هستند که باید ساماندهی شوند به گزارش خبرگزاری فارس از ساری محمد شعبانی بعد از ظهر امرورویکرد سازمان زندان ها تربیتی با محوریت نماز و قرآن است
مسئول فرهنگی زندان همدان رویکرد سازمان زندان ها تربیتی با محوریت نماز و قرآن است شناسهٔ خبر 3709294 - یکشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۵ - ۱۲ ۴۷ استانها > همدان jwplayer display inline-block; همدان - مسئول فرهنگی زندان همدان گفت نگاه سازمان زندانها به زندانی نگاهی تربیتی با محوریت نمآموزش و پرورش بوشهر درجشنواره های امورتربیتی برتر شد
آموزش و پرورش بوشهر درجشنواره های امورتربیتی برتر شد بوشهر- ایرنا- معاون پرورشی و فرهنگی اداره کل آموزش و پرورش استان بوشهر گفت براساس ارزیابی به عمل آمده این استان جز پنج استان برتر کشوردر برگزاری جشنواره های تجارب برتر تربیتی و الگوهای برتر تدریس درس تفکر و سبک زندگی مقطع متوسكسب عنوان كشوری جشنواره تجارب برتر تربیتی توسط معلم ایلامی
مدیرکل آموزش وپرورش استان ایلام خبرداد كسب عنوان كشوری جشنواره تجارب برتر تربیتی توسط معلم ایلامی مدیرکل آموزش وپرورش استان ایلام از كسب عنوان كشوری جشنواره تجارب برتر تربیتی توسط معلم استان خبرداد ۱۳۹۵ دوشنبه ۲۱ تير ساعت 15 55 به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش پانا علی بیرانوند &-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها