محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826006666
نقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش اول مذاهب و فرقههای خودساخته
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش اولمذاهب و فرقههای خودساخته
نظریۀ مهدیان پس از مهدی _ صرفنظر از اشکالات متعدد دیگری که دارد _ به دلیل تعارض با روایات رجعت باطل است.
چکیده
یکی از مدعیان دروغینی که در سالهای اخیر با استفاده از ابزار جهل، عدهای از سادهدلان را فریفته است، احمد بن اسماعیل معروف به احمد الحسن است. وی که خود را با چهار واسطه فرزند امام مهدی میخواند مدعی است پس از پایان یافتن عمر شریف امام مهدی دوازده نفر از فرزندان آن حضرت _ که همگی مهدی و قائم هستند _ به ترتیب جانشین ایشان خواهند شد. بنابر این رجعت امامان معصوم نه در زمان امام مهدی بلکه در زمان دوازدهمین فرزند آن حضرت آغاز میشود و مقصود از مهدی در روایاتی که از آغاز شدن رجعت در دوران امام مهدی سخن میگویند امام زمان نیست، بلکه مهدی بیست و چهارم _ یعنی دوازدهمین فرزند از فرزندان امام مهدی _ است و البته وی خود را اولین مهدی از فرزندان امام مهدی میپندارد.
نوشتار پیش رو تلاشی است برای پاسخ به ادعای یادشده. در این نوشتار کوشش شده است ثابت شود بر اساس تصریحات متعددی که در روایات فراوانی وجود دارد، رجعت در دوران امام مهدی آغاز خواهد شد و در این روایات، قراین داخلی و خارجی بسیاری وجود دارد که مانع حمل آن بر مهدی بیست و چهارم میشود. بنابر این، نظریۀ مهدیان پس از مهدی _ صرفنظر از اشکالات متعدد دیگری که دارد _ به دلیل تعارض با روایات رجعت باطل است.
مقدمه
مذاهب و فرقههای خودساخته را میتوان از بزرگترین آفتهایی شمرد که پیکره ادیان را در طول تاریخ به سختی آزردهاند و مانع بزرگی در مسیر نشو ونما و ثمربخشی آن بودهاند. این فرقههای ساختگی عمدتاً به این دلیل مقبولتی _ و لو موقت _ مییابند که با لطایفالحیل خود را منسوب به ادیان واقعی میکنند و با ارائه تفسیری نادرست و تأویلی باطل از متون دینی یا با تمسک به منابع غیرمعتبر و روایات ضعیف و غیرقابلاعتماد میکوشند خود را حق جلوه دهند و بدینوسیله برای خود مشروعیتی دست و پا کنند. البته از آنجا که جامعه هدف این فرقهها فاقد اطلاعات تخصصی دینی و تبحر لازم برای تشخیص تفسیر غلط از درست و تأویل باطل از صحیح و منابع غیرمعتبر از معتبر و روایات ضعیف از صحیح هستند، به سرعت مفتون مستندات به ظاهر دینی شده و در دامی که برایشان گسترده شده گرفتار میشوند. ماجرای تمسک خوارج به آیه «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلهِ» و ارائه تفسیر نادرست از آن و صفآرایی در برابر امیر مؤمنان _ که خود قرآن ناطق بود _ از بهترین نمونههای این واقعیت تلخ است. مقابله با این فرقههای گمراه و گمراه کننده، شیوههای علمی و عملی گوناگونی دارد.
یکی از این شیوههای علمی، ارزیابی مستندات این فرقهها با توجه به سایر آموزههای دین و اثبات تعارض نهفته در آن است. در ادامه ادله یکی از فرقههای باطل معاصر به شیوه یادشده نقد و بررسی خواهد شد. تذکر این نکته ضروری است که چهبسا فرقۀ مورد نظر از نظر اتقان و استحکام ادله و گستردگی در میان جامعه به اندازهای نباشد که شایسته توجه و پاسخگویی باشد، لیکن همین که آیات و روایاتی دستآویز فرقهای باطل قرار میگیرد، نشان از آن دارد که آیات و روایات مربوط استعداد بدفهمی و تفسیر باطل را دارند و به همین دلیل ضروری است برای تبیین مفهوم درست آنها و جلوگیری از این کجفهمی و سوءبرداشتهایی که ممکن است در آینده رخ دهد، تلاشی مضاعف انجام گیرد.
ادعای احمد بصری
احمد بصری چنین میپندارد که پس از امام مهدی دوازده فرزند از نسل ایشان به ترتیب جانشین آن حضرت خواهند شد و خود را _ که نواده امام مهدی میپندارد -اولین وصی و جانشین آن حضرت میداند و بر این باور است که او حکومت عدل جهانی مهدوی را پس از پایان یافتن حیات مبارک امام مهدی مدیریت خواهد کرد. مدعای یادشده در واقع حاوی دو ادعاست؛ نخست اینکه اوصیا و جانشینان امام مهدی فرزندان آن حضرت هستند و نه امامان رجعت کننده، و دوم اینکه مطلب یادشده بر او تطبیق مییابد و او خود را فرزند و وصیّ امام مهدی میداند.
بنابراین او هم باید دلایل استواری بر کبرای کلی خود _ ادعای نخست _ ارائه نماید و هم با ادله متقنی مدعای صغروی خود _ ادعای دوم _ را اثبات نماید. صرفنظر از اینکه او به لحاظ صغروی هیچ دلیل قابل اعتنایی در اختیار ندارد. مدعای نخست او از ابعاد گوناگونی قابل نقد است (نک: آیتی، 1392؛ شهبازیان، 1392). از جمله اینکه ادعای یادشده با اعتقاد به آغاز شدن رجعت ائمه در دوران حیات امام مهدی در تناقض آشکار است؛ چرا که اگر عصر رجعت در دوران حاکمیت امام مهدی آغاز گردد و امامان معصوم دیگربار به دنیا بازگردند، طبیعتاً پس از پایان یافتن حیات مبارک امام مهدی آنان عهدهدار وصایت و جانشینی آن حضرت خواهند بود و در نتیجه نمیتوان از شخص یا اشخاص دیگری به عنوان اوصیا و جانشینان امام مهدی یاد کرد.
تعارض آشکار ادعای احمد بصری با مسئله رجعت، او را مجبور به چارهاندیشی برای حل این مشکل کرده است و او برای حل آن مدعی شده که رجعت در دوران آخرین مهدی از فرزندان امام مهدی رخ خواهد داد و امامان معصوم نه پس از پایان حیات امام زمان، بلکه پس از رحلت دوازدهمین مهدی از نسل آن حضرت به دنیا باز خواهند گشت.
وی در این باره چنین مینویسد:
و اعلم ایضاً ان المهدیین علامات الساعه و میقاتها فباخرهم یختم هذا العالم الجسمانی و یبدأ عالم الرجعه ثم القیامه. (احمد الحسن، 1431: ج4، 308)
او در جایی دیگر چنین مینویسد:
و عالم الرجعه یبدا مع نهایه ملک المهدی الثانی عشر و هو القائم الذی یخرج علیه الحسین. (همو: 293)
ادعای یادشده با این اشکال مواجه خواهد بود که در منابع حدیثی روایات متعددی وجود دارد که از بازگشت امام حسین یا سایر ائمه در زمان امام مهدی سخن میگویند. به عنوان نمونه از امام صادق چنین روا یت شده است:
... ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّه عَلَیْهِمْ» خروج الحسین فی سبعین من أصحابه علیهم البیض المذهب لکل بیضه وجهان المؤدون إلی الناس أن هذا الحسین قد خرج حتى لا یشک المؤمنون فیه وإنه لیس بدجال ولا شیطان والحجه القائم بین أظهرهم فإذا استقرت المعرفه فی قلوب المؤمنین أنه الحسین جاء الحجه الموت فیکون الذی یغسله ویکفنه و یحنطه ویلحده فی حفرته الحسین بن علی ولا یلی الوصی إلّا الوصی؛ (کلینی، 1363: ج8، 206)
...مقصود از «سپس بار دیگر شما را بر آنها غلبه دادیم» خروج حسین است با هفتاد تن از یاران وفادار خود که کلاهخودهای زرین دو سو بر سردارند و به مردم خبر میدهند که این حسین است که رجعت کرده و بیرون آمده تا مؤمنان درباره آن حضرت شک و تردید نکنند و بدون تردید او دجال و شیطان نیست و هنوز حجت قائم بین مردم است. و چون در دل مؤمنان این مطلب استوار شود که او حسین است، اجل حجت فرا رسد و حسین بن علی او را غسل میدهد و کفن و حنوط میکند و به خاک میسپارد و عهدهدار تجهیر جنازه وصی نشود، مگر وصی.
در نتیجه نمیتوان رجعت را مربوط به زمان آخرین مهدی از نسل امام زمان دانست. وی در پاسخ به این اشکال مدعی شده است که مقصود از «قائم» و «مهدی» در این روایت و امثال آن، امام زمان _ فرزند امام حسن عسکری _ نیست، بلکه مقصود آخرین مهدی از نسل امام زمان است؛ چرا که از یک سو صفت مهدی و قائم برای مهدیان دوازدهگانه از نسل امام مهدی نیز به کار میرود. از اینرو این تصور اشتباه است که ما از تمام واژههای «مهدی» و «قائم» که در احادیث رجعت به کار رفته، امام دوازدهم را فهم کنیم. به عنوان نمونه از امیرالمؤمنین علی چنین روایت شده است:
قال رسول الله فی اللیله التی کانت فیها وفاته لعلی: یا أبا الحسن! أحضر صحیفه ودواه. فأملی رسول الله وصیته حتی انتهی [إلی] هذا الموضع فقال: یا علی! إنه سیکون بعدی اثنا عشر إماماً ومن بعدهم اثنی عشر مهدیاً فأنت یا علی أول الاثنی عشر الامام. وساق الحدیث إلی أن قال: ولیسلمها الحسن إلی ابنه م ح م د المستحفظ من آل محمد _ صلی الله علیه وعلیهم _ فذلک اثنی عشر إماماً ثم یکون من بعده اثنا عشر مهدیاً فإذا حضرته الوفاه فلیسلمها إلی ابنه أول المهدیین له ثلاثه أسامی اسم کاسمـی و اسم أبی و هو عبد الله و أحمد و الاسم الثالث المهدی و هو أول المؤمنین؛ (طوسی، 1411: 151)
پیغمبر خدا در شب رحلتش به علی فرمود: ای اباالحسن، صحیفه و دواتى بیاور! سپس پیغمبر وصیت خود را املا فرمود تا به اینجا رسید ... : ای على، بعد از من دوازده امام خواهد بود، و بعد از آنها دوازده مهدى است. ای على، تو نخستین آن دوازده امامى! سپس یکیک ائمه را نام برد تا این که فرمود: حسن [عسکرى] هم این وصیت را به فرزندش محمد که از ما آل محمد و محفوظ است تسلیم کند؛ اینها دوازده امام هستند. بعد از مهدى موعود دوازده مهدى دیگر خواهد بود. چون او وفات کرد، آن را تسلیم کند به مهدى اول که داراى سه نام است: یک نام مثل نام من، و یک نام مانند نام پدرم عبدالله و احمد و اسم سوم مهدى است و او نخستین مؤمنان است.
از سوی دیگر، در روایتی تصریح شده است که امام حسین در زمان امامی رجعت خواهد فرمود که فرزند ندارد و چون فرزند داشتن امام مهدی بر اساس روایات مسلّم است، بنابراین مقصود از آن امام نمیتواند امام مهدی باشد، بلکه مقصود دوازدهمین مهدی از نسل امام زمان است:
دخل علی بن أبی حمزه على أبی الحسن الرضا فقال له: أنت إمام؟ قال: نعم، فقال له: إنی سمـعت جدک جعفر بن محمد یقول: لا یکون الامام إلّا وله عقب. فقال: أنسیت یا شیخ أو تناسیت؟ لیس هکذا قال جعفر، إنما قال جعفر: لا یکون الامام إلّا وله عقب إلّا الامام الذی یخرج علیه الحسین بن علی فإنه لا عقب له، فقال له: صدقت جعلت فداک هکذا سمعت جدک یقول؛ (همو: 224)
علی بن ابیحمزه بر امام رضا وارد شد و عرض کرد: آیا شما امامید؟ فرمود: آری. عرض کرد: من از جدتان جعفر بن محمد شنیدم که امامی نخواهد بود مگر اینکه فرزندی دارد. امام رضا فرمود: ای پیرمرد، آیا فراموش کردهای یا خود را به فراموشی زدهای؟ جعفر اینچنین نفرمود؛ او فرمود: امامی نخواهد بود مگر اینکه فرزندی دارد، مگر آن امامی که حسین بن علی بر او خروج میکند که او فرزندی ندارد. علی بن ابیحمزه عرض کرد: فدایتان شوم! درست فرمودید؛ از جدتان اینچنین شنیدم.
به تعبیر دیگر، مدعای وی بر این بنیان استوار شده است که این مطلب که رجعت در دوران دوازدهمین مهدی از نسل امام مهدی آغاز میشود مقتضای جمع بین روایات است؛ زیرا به گواهی طایفهای از روایات پس از امام مهدی دوازده نفر از فرزندان آن حضرت که همگی مهدی هستند به ترتیب وصی و جانشین آن حضرت خواهند شد و دستهای دیگر از روایات بر این دلالت دارند که دوران رجعت در زمان حیات مهدی آغازخواهد شد و امام حسین به دنیا باز گشته و جانشین مهدی خواهند شد. جمع بین این دو دسته از روایات به این است که بگوییم مقصود از مهدی و قائم در دسته دوم امام مهدی نیست، بلکه مقصود آخرین مهدی از نسل امام مهدی است. در این صورت به هر دو دسته از روایات اخذ شده است و هیچ یک طرد نشدهاند (العلاء، 1433: 29 با اندکی توضیح).
نقد و بررسی
این مطلب که در برخی از روایات از تمامی پیشوایان معصوم به عنوان مهدی یا قائم یاد شده است، مطلب درستی است که در آن نمیتوان تردید کرد. به عنوان نمونه میتوان به این روایات اشاره کرد:
1. عن الحکم بن أبی نعیم قال: أتیت أبا جعفر وهو بالمدینه، فقلت له: علی نذر بین الرکن والمقام إن أنا لقیتک أن لا أخرج من المدینه حتى أعلم أنک قائم آل محمد أم لا؟! فلم یجبنی بشئ. فأقمت ثلاثین یوماً، ثم استقبلنی فی طریق فقال: یا حکم! وإنک لههنا بعد؟ فقلت: نعم، إنی أخبرتک بما جعلت لله علی، فلم تأمرنی ولم تنهنی عن شئ ولم تجبنی بشئ. فقال: بکر علی غدوه المنزل، فغدوت علیه. فقال: سل عن حاجتک! فقلت: إنی جعلت لله علی نذراً وصیاماً وصدقه بین الرکن والمقام إن أنا لقیتک أن لا أخرج من المدینه حتى أعلم أنک قائم آل محمد أم لا، فإن کنت أنت رابطتک وإن لم تکن أنت، سرت فی الأرض فطلبت المعاش. فقال: یا حکم! کلّنا قائم بأمر الله. قلت: فأنت المهدی؟ قال: کلّنا نهدی إلى الله. قلت: فأنت صاحب السیف؟ قال: کلّنا صاحب السیف ووارث السیف. قلت: فأنت الذی تقتل أعداء الله ویعز بک أولیاء الله ویظهر بک دین الله؟ فقال: یا حکم! کیف أکون أنا وقد بلغت خمسا! وأربعین [سنه]؟ وإنّ صاحب هذا الامر أقرب عهداً باللبن منّی وأخف على ظهر الدابّه؛ (کلینی، 1363: ج1، 536)
حکم بن ابینعیم میگوید: در مدینه بر امام باقر وارد شدم و عرض کردم: من میان رکن و مقام نذر کردم که اگر خدمت شما آمدم از مدینه خارج نشوم تا اینکه بدانم آیا شما قائم آل محمد هستید یا نه؟! امام در پاسخ چیزی نفرمودند و من یک ماه در مدینه ماندم. روزی در راه با آن حضرت مواجه شدم، فرمود: ای حکم، تو هنوز اینجایی؟ عرض کردم: من ماجرای نذر خود را به شما عرض کردم و شما نه مرا به چیزی امر کردید و نه نهی فرمودید و پاسخی به من ندادید. فرمود: فردا صبح زود به منزل بیا. صبحگاه به خدمت آن حضرت رفتم. فرمود: حاجت خود را بگو! عرض کردم: من میان رکن و مقام نذر و روزه و صدقهای را بر عهده خود قرار دادم که اگر شما را زیارت کردم از مدینه خارج نشوم تا اینکه بدانم شما قائم آل محمد هستید یا نه؛ پس اگر بودید، ملازم شما شوم و اگر نبودید، به دنبال روزی خود بروم. امام فرمود: ای حکم، همه ما قائم به امر خداییم. عرض کردم: آیا شما مهدی هستید؟ فرمود: همه ما به سوی خداوند هدایت میکنیم. پرسیدم: آیا شما صاحب شمشیر هستید؟ فرمود: همه ما صاحب و وارث شمشیر هستیم. عرض کردم: آیا شما همان کسی هستید که دشمنان خدا را میکشد و به سبب شما دوستان خدا عزیز میشوند و دین خدا پیروز میشود؟ فرمود: ای حکم، چطور من باشم در حالی که سنم به 45 رسیده است؟ صاحب این امر سنش از من کمتر و در سواری بر مرکب از من چالاکتر است.
2. عن أبی عبد الله أنه سئل عن القائم فقال: کلّنا قائم بأمر الله، واحد بعد واحد حتى یجیئ صاحب السیف، فإذا جاء صاحب السیف جاء بأمر غیر الذی کان؛ (همو)
از امام صادق درباره قائم سؤال شد؛ فرمود: همه ما قائم به امر خداوند هستیم، یکی پس از دیگری، تا اینکه صاحب شمشیر بیاید. وقتی او آمد چیزی متفاوت با آنچه بوده خواهد آورد.
در عین حال، با دقت در روایات یادشده روشن میشود که اطلاق این دو واژه بر سایر پیشوایان معصوم، کاربریِ عام و شایعِ این دو لفظ نیست؛ بلکه واژههای مورد نظر در مواردی خاص به صورت محدود و با قرینه بر سایر امامان معصوم نیز اطلاق میشود، در حالی که کاربریِ عام و شایعِ واژههای یادشده چیز دیگری است که وقتی این دو واژه بدون قرینه به کار برده میشوند، آن معنای خاص از آن اراده میشود. آن معنای خاص امام موعودی است که قیام به سیف میکند و دنیا را از عدل و داد سرشار مینماید. به تعبیر دیگر، به دلیل کثرت استعمال این دو لفظ در امام مهدی گویا واژههای یادشده به عَلَم برای آن حضرت تبدیل شدهاند و وقتی به صورت مطلق به کار میروند، از آن امام مهدی به ذهن متبادر میشود و این مطلب روشنی است که با اندک مراجعه به روایات قابل فهم است. به عنوان نمونه وقتی در روایات گفته میشود قیام قائم نشانههایی دارد، یا نشانههای قیام قائم به محتوم و غیرمحتوم تقسیم میشوند، یا اینکه قائم دو غیبت خواهد داشت، یا اینکه قائم شباهتهایی با انبیا دارد، یا اینکه پیامبر گرامی اسلام به ظهور مهدی بشارت دادهاند، یا اینکه به فرموده آن حضرت، مهدی از فرزندان اوست، یا در روایات بیان شده که مهدی از نسل امام علی و فاطمه زهرا است و یا مهدی از نسل حسین است و... در همه این روایات، مقصود از قائم و مهدی همان شخصیت معهود _ یعنی امام دوازدهم _ است و به همین دلیل بوده که وقتی که پیشوایان معصوم از ظهور مهدی یا نشانههای ظهور او یا شباهتهایی که او با انبیا دارد و یا ویژگیهایی که حکومت او دارد سخن میگفتند، اصحابشان این پرسش را مطرح نمیکردند که مقصود شما از مهدی و قائم کیست، مهدی اول است یا دوم یا سوم و... این نشان از آن دارد که در ذهن کسانی که در عصر صدور این روایات میزیستهاند نیز این مطلب مسلّم بوده است که همه این روایات ناظر به شخصیتی خاص است.
برای توضیح آنچه گفته شد، توجه به این روایت میتواند مفید باشد: یونس بن عبدالرحمن میگوید: به امام موسى بن جعفر عرض کردم: آیا شما قائم به حق هستید؟ فرمود:
أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ، وَ لَکِنَّ الْقَائِمَ الَّذِی یُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ وَ یَمْلَؤُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِی، لَهُ غَیْبَه یَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ، یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا آخَرُونَ؛ (مجلسی، 1403: ج51، 151)
من قائم به حق هستم، ولی قائمی که زمین را از دشمنان خداوند پاک میکند و آن را آنچنانکه از ظلم و ستم آکنده شده از عدل سرشار میکند، پنجمین فرزند از نسل من است او از سر ترس بر جان غیبتی طولانی خواهد داشت که در آن زمان عدهای به ارتداد خواهند گرایید و عدهای دیگر ثابتقدم خواهند ماند.
از پاسخ امام روشن میشود که مقصود یونس از قائم، همان امام معهودی بوده است که دنیا را از عدل و داد پر میکند و امام توضیح میدهد که من هم قائم به معنای قیام کننده به حق هستم، اما آن کسی که مقصود توست و از او پرسش کردی، پنجمین فرزند از نسل من است. بنابراین هم پرسشگر با سؤال از قائم، به امام مهدی نظر داشته و هم امام موسی بن جعفر به پرسشگر توجه میدهند که امام قائم معهود، همان امام مهدی است.
در روایت دیگری چنین میخوانیم که مردی خدمت امام موسی بن جعفر رسید و عرض کرد: صاحب این امر کیست؟ امام فرمود:
أَمَا إِنَّهُمْ یُفْتَنُونَ بَعْدَ مَوْتِی فَیَقُولُونَ: هُوَ الْقَائِمُ، وَ مَا الْقَائِمُ إِلَّا بَعْدِی بِسِنِینَ؛ (همو: ج48، 266)
آگاه باشید که آنان پس از مرگ من آزموده میشوند. پس میگویند: او همان قائم است، در حالی که قائم نخواهد بود مگر پس از گذشت سالها.
در این روایت، امام موسی بن جعفر قائم بودن را از خود نفی کرده و از آمدن قائم در سالهای بعد سخن گفته است و این حکایت از آن دارد که هم به حسب فرمایش امام کاظم و هم بر اساس مرتکزات شیعیان معاصر آن حضرت، مقصود از واژه قائم همه پیشوایان معصوم نبوده است و وقتی این لفظ بدون قرینه به کار میرفته مقصود از آن یک شخص خاص، یعنی همان امام موعودی بوده است که دنیا را از عدل و داد پر میکند.
با توجه به آنچه گفته شد، درمییابیم وقتی واژههای قائم و مهدی بدون قرینه به کار میروند بر اساس ظهور عرفی، مقصود از آن امام مهدی است و این ظهور حجت است و تا دلیل محکم و استواری وجود نداشته باشد نمیتوانیم از این الفاظ معنای دیگری برداشت کنیم. بر همین اساس به حسب ظهور عرفی، مقصود از مهدی و قائم در روایات متعددی که بر تحقق زمان رجعت در دوران حکومت مهدی یا قائم دلالت دارند، امام مهدی فرزند امام حسن عسکری و دوازدهمین فرزند از نسل پیامبر گرامی اسلام است. برخی از این روایات بدین قرارند:
1. أبی عبد الله سأل عن الرجعه أحق هی؟ قال: نعم، فقیل له: من أول من یخرج؟ قال: الحسین یخرج على اثر القائم. قلت: ومعه النّاس کلّهم؟ قال: لا بل کما ذکر الله تعالى فی کتابه: یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً قوم بعد قوم؛ (حلی، بیتا: 48)
از امام صادق سؤال شد: آیا رجعت حق است؟ فرمود: آری. سؤال شد: اولین کسی که خارج میشود کیست؟ فرمود: حسین در پی قائم خارج میشود. پرسیدم: تمام مردم با او خواهند بود؟ فرمود: نه، بلکه آنطور که خداوند متعال در کتابش فرموده: «روزی که در صور دمیده میشود پس دسته دسته میآیند.» گروهی پس از گروه دیگر.
2. أبی جعفر قال: قال الحسین لأصحابه قبل أن یقتل: ان رسول الله قال لی: یا بنیّ! انک ستساق إلى العران وهی ارض قد التقى فیها النبیون و أوصیاء النبیین وهی ارض تدعى عمورا و انک تستشهد بها ویستشهد معک جماعه من أصحابک ولا یجدون ألم مس الحدید وتلی: یَا نَارُ کُونِی بَرْداً وَسَلَاماً عَلَى إِبْرَاهِیمَ یکون الحرب علیک وعلیهم برداً وسلاماً فأبشروا فوالله لو قتلونا فإنّا نرد على نبیّنا ثم امکث ما شاء الله فأکون أول من تنشق الأرض عنه فأخرج خرجه توافق خرجه أمیر المؤمنین وقیام قائمنا وحیاه رسول الله... ؛ (همو: 50 - 51)
امام باقر فرمود: امام حسین پیش از شهادتش فرمود: پیامبر خدا به من فرمود: پسرم، تو به عران برده میشوی و آن زمینی است که در آن پیامبران و اوصیایشان با یکدیگر ملاقات کردهاند و آن زمینی است که عمورا خوانده میشود و تو در آنجا شهید خواهی شد و عدهای از اصحاب تو هم شهید خواهند شد و آنان درد سلاح را احساس نخواهند کرد. و این آیه را قرائت فرمود: «ای آتش، بر ابراهیم سرد و سالم باش!» جنگ بر تو و آنان سرد و سالم خواهد بود. پس بشارت باد بر شما! سوگند به خداوند، اگر ما را کشتند بر پیامبرمان وارد میشویم، سپس به اندازهای که خداوند بخواهد درنگ خواهم کرد و پس از آن اولین کسی خواهم بود که زمین برایش شکافته میشود و خارج میشوم، همزمان با خروج امیر مؤمنان و قیام قائممان و حیات پیامبر خدا... .
3. عن أبی جعفر قال: کأنی بعبد الله بن شریک العامری علیه عمامه سوداء وذوابتاها بین کتفیه مصعداً فی لحف الجبل بین یدی قائمنا أهل البیت فی أربعه آلاف مکرون و مکرورون؛ (طوسی، 1404: ج2، 481)
امام باقر فرمود: گویا عبدالله بن شریک عامری را در مقابل قائم ما اهلبیت مینگرم که عمامه سیاه بر سر مویهایش بین دو کتفش ریخته از شکاف کوه بالا میرود و همراه با چهار هزار نفر حمله میکنند و بازمیگردند.
بنابراین به حسب متفاهم عرفی از روایات یادشده چنین فهمیده میشود که امام حسین در زمان امام مهدی رجعت خواهند فرمود و دوران رجعت نه مربوط به دوران حیات دوازدهمین فرزند از نسل امام مهدی، بلکه مربوط به دوران خود آن بزرگوار است.
روایات خاص
افزون بر روایات یادشده _ که بر رجعت امام حسین در زمان امام مهدی دلالت داشتند و البته به حسب ظهور عرفی مقصود از مهدی و قائم در این روایات، امام مهدی است _ روایات متعددی نیز وجود دارد که نه به حسب ظهور که گاه به صراحت و گاه به مدد قراین داخلی بر این دلالت دارند که عصر رجعت در دوران امام مهدی آغاز خواهد شد و امام حسین در دوران حیات امام مهدی به دنیا بازمیگردند. در این روایات قراینی وجود دارد که راه بر حمل آن بر مهدیانی که فرزند امام مهدی هستند میبندد؛ به عنوان نمونه، میتوان به این روایات اشاره کرد.
1. قال أبو عبد الله: إذا ظهر القائم من ظهر هذا البیت، بعث الله معه سبعه وعشرین رجلاً، منهم أربعه عشر رجلاً من قوم موسى، وهم الذین قال الله [ تعالى]: وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّه یَهْدُونَ بِالحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ وأصحاب الکهف ثمانیه،
والمقداد وجابر الأنصاری، ومؤمن آل فرعون، ویوشع بن نون وصی موسى؛ (طبری1413: 463 - 464)
امام صادق فرمود: وقتی قائم از پشت این خانه آشکار شود خداوند با او 27 نفر را برمیانگیزد، از جمله 14 نفر از قوم موسی که خداوند متعال دربارهشان فرموده است: «و جماعتی از قوم موسی به دین حق هدایت جسته و به آن دین بازمیگردند.» و هشت نفر از اصحاب کهف و مقداد و جابر انصاری و مؤمن آل فرعون و یوشع بن نون وصی موسی.
تعبیر ظهر من ظهر هذا البیت قرینه است که این روایت ناظر به امام مهدی است؛ زیرا همچنان که در روایات فراوانی بیان شده است، آن حضرت پس از غیبت از کنار خانه کعبه ظهور میفرماید. به عنوان نمونه میتوان به این روایات اشاره کرد:
امام علی (ع) فرمود:
المهدیّ من ذریّتی، یظهر بین الرکن والمقام؛ (کورانی، 1411: ج3، 121)
مهدی از فرزندان من است، بین رکن و مقام آشکار میشود.
باز از آن حضرت چنین روایت شده است:
وهو الشمس الطالعه من مغربها، یظهر عند الرکن والمقام؛ (صدوق، 1405: 78)
او خورشیدی است که از مغربش طلوع میکند، نزد رکن و مقام آشکار میشود.
بر این اساس روایت مورد بحث نیز _ که از ظهور مهدی از پشت خانه کعبه سخن میگوید _ ناظر به امام مهدی است و نمیتوان آن را مربوط به شخصیت دیگری دانست.
از سوی دیگر، احمد بصری خود نیز به اینکه روایاتِ مربوط به رجعت اصحاب کهف، ناظر به دوران امام مهدی است اعتراف کرده و در جایی مینویسد:
اما ما روی ان اصحاب الکهف یبعثون مع القائم هم بعض المخلصین من اصحاب رسول الله و امیر المؤمنین کمالک الاشتر فلیس المقصود هم انفسهم بل المراد فی هذه الروایات نظائرهم من اصحاب القائم. (احمد الحسن، 1431: ج1 - 4، سؤال 72)
بنابر این خود او نیز روایتی که از رجعت اصحاب کهف سخن میگوید را مربوط به دوران امام مهدی میداند، لیکن به باور او مقصود از رجعت اصحاب کهف، وجود کسانی از اصحاب امام مهدی است که شبیه اصحاب کهفاند. این سخن _ که مقصود از اصحاب کهف کسانی است که شبیه اصحاب کهفاند و مقصود از مقداد کسی است شبیه او و جابر انصاری یعنی کسی شیبه جابر و... _ تأویلی بیدلیل و ناپذیرفتنی است و روایت نیز ظرفیت چنین تأویلی را ندارد و در ادامه در اینباره بیشتر سخن خواهیم گفت. بنابراین به اعتراف او روایت مورد نظر مربوط به مهدی بیست و چهارم نیست و مربوط به امام زمان است و از سوی دیگر، تفسیر مورد نظر او به دلیل مخالفت با روایت مردود است؛ در نتیجه روایت مورد نظر دلیلی بر آغاز رجعت در دوران امام مهدی به شمار میرود.
2. عن رسول الله قال: ینزل عیسى ابن مریم عند انفجار الصبح ما بین مهرودین وهما ثوبان أصفران من الزعفران، أبیض الجسم، أصهب الرأس، أفرق الشعر، کأن رأسه یقطر دهنا، بیده حربه، یکسر الصلیب ویقتل الخنزیر ویهلک الدجال ویقبض أموال القائم ویمشی خلفه أهل الکهف، وهو الوزیر الأیمن للقائم وحاجبه ونائبه، ویبسط فی المغرب والمشرق الأمن من کرامه الحجه بن الحسن ... و یعمر فی سبعین الفاً منهم اصحاب الکهف... ؛ (بحرانی، بیتا: ج7، 93)
از پیامبر خدا روایت شده که فرمود: عیسی بن مریم هنگام دمیدن صبح از آسمان فرود میآید، در حالی که دو جامه زرد شده با زعفران پوشیده و بدنش سفید، موی سرش سرخ و فرق سرش باز است و گویا از سرش روغن میچکد. او صلیب را میشکند، خوک را میکشد، دجال را به قتل میرساند و اموال قائم را تحویل میگیرد و اصحاب کهف پشت سرش حرکت میکنند. او وزیر راست قائم و دربان و نایب اوست و ایمنی را در شرق و غرب عالم از کرامت حجت بن الحسن میگستراند ... و در میان هفتاد هزار نفر که اصحاب کهف هم از آنان هستند عمره میگذارد ... .
در این روایت نیز از همراهی اصحاب کهف با حضرت عیسی سخن گفته شده و از آنجا که بر اساس روایات متفقعلیه شیعه و اهلسنت نزول حضرت عیسی در زمان امام مهدی رخ خواهد داد، رجعت در زمان امام مهدی آغاز خواهد شد. از جمله روایاتی که بر نزول حضرت عیسی در زمان امام مهدی دلالت دارد، این حدیث از پیامبر گرامی اسلام است:
... وإنه لیخرج من صلب الحسین أئمه أبرار أمناء معصومون قوامون بالقسط، ومنا مهدی هذه الأمه الذی یصلی عیسى بن مریم خلفه. قلنا: من یا رسول الله؟ قال: هو التاسع من صلب الحسین، تسعه من صلب الحسین أئمه أبرار، والتاسع مهدیهم یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کݡما ملئت جوراً وظلماً؛ (خزاز قمی، 1401: 99)
... همانا از پشت حسین امامان نیک و امین و معصوم که برپادارندگان قسطاند خارج میشود و مهدی این امت که عیسی بن مریم پشت سرش نماز میگزارد از ماست. پرسیدیم: ای پیامبر خدا، او کیست؟ فرمود: او نهمین فرزند از پشت حسین است. نه نفر از پشت حسین امامان نیکاند و و نهمین نفر مهدی آنهاست که زمین را آنچنان که آکنده از ظلم و ستم شده است از عدل و داد سرشار میکند.
حتی احمد بصری مدعی است منظور از عیسی در روایت یادشده خود اوست؛ چرا که مقصود از عیسی شبیه عیسی است و او به عیسی شباهت دارد (احمد الحسن، 1431: ج4، 302). صرفنظر از بیاساس بودن این ادعای مضحک او، وی ناخواسته اعتراف کرده است که این روایت ناظر به مهدی بیست و چهارم نیست، بلکه ناظر به امام مهدی است. بنابراین به گواهی روایت یادشده اصحاب کهف نه در زمان مهدی بیست و چهارم که در زمان امام مهدی رجعت خواهند کرد. 3. عن سلمان قال: قال لی رسول الله: إن الله _ تبارک وتعالى _ لم یبعث نبیّاً ولا رسولاً إلّا جعل له اثنی عشر نقیباً. فقلت: یا رسول الله، لقد عرفت هذا من أهل الکتابین. فقال: یا سلمان: هل علمت من نقبائی ومن الاثنی عشر الذین اختارهم الله للأمه من بعدی؟ فقلت: الله ورسوله أعلم. فقال: یا سلمان، خلقنی الله من صفوه نوره، ودعانی فأطعته، وخلق من نوری علیاً، ودعاه فأطاعه، وخلق من نور علی فاطمه، ودعاها فأطاعته، وخلق منی ومن علی وفاطمه: الحسن، ودعاه فأطاعه، وخلق منی ومن علی وفاطمه: الحسین، فدعاه فأطاعه. ثم سمـانا بخمسه أسمـاء من أسمـائه، فالله المحمود وأنا محمد، والله العلی وهذا علی، والله الفاطر وهذه فاطمه، والله ذو الاحسان وهذا الحسن، والله المحسن وهذا الحسین. ثم خلق منّا ومن نور الحسین، تسعه أئمه، فدعاهم فأطاعوه، قبل أن یخلق سماء مبنیه، وأرضا مدحیه، ولا ملکاً ولا بشراً، وکنّا نوراً نسبح الله، ونسمع له ونطیع. قال سلمان: فقلت یا رسول الله! بأبی أنت وأمّی، فما لمن عرف هؤلاء؟ فقال: یا سلمان، من عرفهم حق معرفتهم، واقتدى بهم، ووالى ولیّهم، وتبرأ من عدوهم، فهو والله منّا، یرد حیث نرد، ویسکن حیث نسکن. فقلت: یا رسول الله! وهل یکون إیمان بهم بغیر معرفه بأسمائهم وأنسابهم؟ فقال: لا یا سلمان. فقلت: یا رسول الله! فأنى لی بهم وقد عرفت إلى الحسین؟
قال: ثم سید العابدین علی بن الحسین، ثم ابنه محمد بن علی باقر علم الأولین والآخرین من النبیین والمرسلین، ثم ابنه جعفر بن محمد لسان الله الصادق، ثم ابنه موسى بن جعفر الکاظم غیظه صبرا فی الله _ عز وجل _ ثم ابنه علی بن موسى الرضی لأمر الله، ثم ابنه محمد بن علی المختار من خلق الله، ثم ابنه علی محمد الهادی إلى الله، ثم ابنه الحسن بن علی الصامت الأمین لسر الله، ثم ابنه محمد بن الحسن الهادی المهدی الناطق القائم بحق الله. ثم قال: یا سلمان! إنک مدرکه، ومن کان مثلک، ومن تولاه بحقیقه المعرفه. قال سلمان: فشکرت الله کثیرا ثم قلت: یا رسول الله! وإنی مؤجل إلى عهده؟ قال: یا سلمان! إقرأ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاداً لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْداً مَّفْعُولاً * ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّه عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً. قال سلمان: فاشتد بکائی وشوقی، ثم قلت: یا رسول الله! أبعهد منک؟ فقال: إی والله، الذی أرسل محمداً بالحق، منی ومن علی وفاطمه والحسن والحسین والتسعه، وکل من هو منّا ومعنا، ومضام فینا، إی والله یا سلمان، ولیحضرن إبلیس وجنوده، وکل من محض الإیمان محضاً ومحض الکفر محضاً، حتى یؤخذ بالقصاص والأوتار، ولا یظلم ربک أحداً، ویحقق تأویل هذه الآیه: وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ * وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا کَانُوا یَحْذَرُونَ. قال سلمان: فقمت من بین یدی رسول الله وما یبالی سلمان متى لقی الموت، أو الموت لقیه؛ (طبری، 1413: 447 - 450)
سلمان میگوید که پیامبر به من فرمود: خدا پیامبری را مبعوث نکرد، مگر اینکه برای او دوازده وصی قرار داد. عرض کردم: ای رسول خدا، من این مطلب را از یهودیان و مسیحیان شنیدهام. فرمود: آیا میدانی جانشینان دوازدهگانه من که خداوند برای امت برگزیده، چه کسانی هستند؟ عرض کردم: خدا و پیامبرش بهتر میدانند. پیامبر فرمود: ای سلمان، خدا مرا از نور برگزیدهاش خلق کرد و مرا خواند و من پذیرفتم و از نور من علی را خلق کرد و او را خواند و او نیز اطاعت کرد و از نور علی، فاطمه را آفرید و او را خواند. فاطمه نیز اطاعت کرد و از من و از علی و فاطمه، حسن را خلق کرد و او را خواند. او نیز پذیرفت و از من و از علی و فاطمه، حسین را آفرید و او را خواند. حسین نیز اطاعت کرد. سپس به پنج نام از نامهای خویش، ما را نامید. پس خداوند محمود است و من محمد، و خداوند علی است و این هم علی، و خداوند فاطر است و این فاطمه، و خداوند دارای احسان است و این حسن، و خداوند محسن است و این حسین؛ سپس از ما و نور حسین، نُه امام را آفرید و آنها را خواند.
پس همه اطاعت کردند، قبل از آنکه آسمان افراشته و زمین گسترده را بیافریند و آنگاه که نه ملکی بود و نه بشری، ما نوری بودیم که خدا را تسبیح میکردیم و از او فرمان میبردیم.
عرض کردم: ای رسول خدا، پدر و مادرم فدایتان! چه پاداشی است برای کسی که آنها را بشناسد. پیامبر فرمود: کسی که آنها را _ چنانکه حق معرفت آنهاست _ بشناسد و از آنها پیروی کند و دوستان آنها را دوست بدارد و دشمنان آنان را دشمن بدارد؛ پس به خدا قسم او از ماست. هر جا ما وارد شویم، او نیز وارد میشود و هر جا ما اقامت کنیم، او هم اقامت میکند.
عرض کردم: ای رسول خدا، آیا ایمان به آنها، بدون شناختن اسم و نسبشان امکان دارد؟ فرمود: خیر. عرض کردم: ای رسول خدا، من چگونه میتوانم آنها را بشناسم؟ فرمود: بعد از حسین _ سرور عبادت کنندگان _ علی پسر حسین است، بعد از او فرزندش محمد باقر، سپس جعفر صادق، بعد موسی کاظم، نفر بعدی علی بن موسی الرضا، سپس فرزندش محمد، بعد از وی علی هادی، بعدی حسن، نفر بعد محمد مهدی که قائم به امر خداوند است. سپس فرمود: ای سلمان، تو او را درک میکنی و هر کس مثل تو باشد و هر کس با این شناخت ولایت او را بپذیرد. گفتم: خدا را شکر! آیا من تا زمان ایشان زنده میمانم؟ پیامبر این آیه را در پاسخ به من خواند: «پس زمانی که وعده اول از آن دو وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضد شما برمیانگیزیم؛ خانهها را جستوجو میکنند و این وعده حق، قطعی است. پس شما را بر آنها چیره میکنیم و شما را به وسیله داراییها و فرزندانی کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر [از دشمن] قرار میدهیم.»
در حالی که شوق و گریهام شدیدتر شده بود، عرض کردم: ای رسول خدا، آیا شما نیز در آن زمان حضور خواهید داشت؟ فرمود: بله، قسم به خدایی که مرا به حق فرستاده است، من و علی و فاطمه و حسن و حسین و نُه فرزند او و هر کس که از ماست و همراه ما و در راه ما به او ظلم شده، حضور خواهیم داشت. بله، قسم به خداوند، به راستی ابلیس و لشکریانش و هر کسی که ایمان خالص دارد یا کافر محض است، حاضر میشوند تا از آنها قصاص گرفته شود و خدا به احدی ظلم نمیکند و این است تأویل این آیه خداوند که میفرماید: «و ما میخواستیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم و به فرعون و لشکریانشان آنچه را از آنها بیم داشتند، نشان دهیم.»
سلمان میگوید: از محضر پیامبر برخاستم، اما دیگر برایم مهم نبود مرگ را ملاقات کنم یا مرگ مرا دریابد.
به تصریح این روایت، سلمان، امام مهدی فرزند بلاواسطه امام حسن عسکری را درک خواهد کرد؛ یعنی در زمان آن حضرت زنده خواهد شد. در نتیجه این روایت نیز به صراحت بر آغاز شدن عصر رجعت در زمان حیات امام مهدی دلالت دارد و با دیدگاهی که دوران رجعت را مربوط به دوازدهمین مهدی از نسل امام زمان میداند در تقابل آشکار است. منابع
_ احمد الحسن، احمد بن اسماعیل، المتشابهات، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ اول، 1431ق.
_ آیتی، نصرتالله، «نقد و بررسی آراء مدعیان مهدویت با تکیه بر آراء احمد الحسن»، فصلنامه مشرق موعود، سال هفتم، ش25، بهار 1392ش.
_ بحرانی، سید هاشم، غایه المرام، تحقیق: سید علی عاشور، بیجا، بینا، بیتا.
_ حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائر الدرجات، تحقیق: مشتاق المظفر، بیجا، بینا، بیتا.
_ خزاز قمی، علی، کفایه الاثر، تحقیق: کوهکمرى، قم، انتشارات بیدار، 1401ق.
_ خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری، بیروت، مؤسسه البلاغ، چاپ چهارم، 1411ق.
_ شهبازیان، محمد، «بررسی برخی ادلۀ روایی احمد بصری؛ یمانی دروغین»، فصلنامه مشرق موعود، سال هفتم، ش27، پاییز 1392ش.
_ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، علل الشرایع، نجف، مکتبه الحیدریه، 1385ق.
_ کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق: علیاکبر غفاری، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، 1405ق.
_ طالب الحق، دعوه احمد الحسن بین الحق و الباطل، بیجا، بینا، 1432ق.
_ طبری (شیعی)، محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم، مؤسسه البعثه، چاپ اول، 1413ق.
_ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال، قم، مؤسسه آل البیت،1404ق
_ الغیبه، تحقیق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، 1411ق.
_ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1411ق.
_ العلاء، سالم، الرجعه ثالث ایام الله الکبری، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ اول، 1433ق.
_ کفعمی، ابراهیم بن علی، مصباح، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، 1403ق.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق، تصحیح و تعلیق: علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، 1363ش.
_ کورانی، علی، معجم احادیث الامام المهدی، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1411ق.
_ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403ق.
_ هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، تحقیق: محمد باقر انصاری، بیجا، نشر
محقق، بیتا.
_ shakhsighablazemam ، مجموعه کتب انصار امام المهدی. نویسنده: نصرتالله آیتی فصلنامه مشرق موعود شماره 30 ادامه دارد...
95/02/30 :: 05:45
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]
صفحات پیشنهادی
پژوهشی درباره تفسیر«فتح» در سوره نصر - بخش اول نقد تطبیق«الفتح» با «واقعه فتح مکّه
پژوهشی درباره تفسیرفتح در سوره نصر - بخش اولنقد تطبیقالفتح با واقعه فتح مکّه بیشتر مفسّران مراد خداوند را از فتحی که در سوره نصر به پیامبر صلی الله علیه و آله مژده میدهد فتح مکّه دانسته اند چکیده بیشتر مفسّران مراد خداوند را از فتحی که در سوره نصر به پیامبر6 مژمجید معارف ,سمیه خلیلی آشتیانی بررسی دیدگاه کلود ژیلیو درباره تعلیمدهندگان پیامبر اسلام
مجید معارف سمیه خلیلی آشتیانیبررسی دیدگاه کلود ژیلیو درباره تعلیمدهندگان پیامبر اسلام کلود ژیلیو این شبهه را به اثبات میرساند که محتوای سورهای مکی تحت تعلیم و تأثیر تعلیم دهندگان ادعایی پیامبر شکل گرفته است چکیده مقاله درباره قرآن کریم از ابتدای نزول تا امروز شبهات گبررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش اول برررسی اعتبار و عدم اعتبار عریضه نویسی
بررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش اولبرررسی اعتبار و عدم اعتبار عریضه نویسی عریضه نویسی امری است که شیعیان آن را نوعی توسل دانسته که بدان وسیله حاجت خود را از خدای متعال به واسطه امام معصوم۷ درخواست میکردهاند چکیده «عریضه نویسی»حسن رضایی هفتادر ,وحید عمولر نقد پژوهش هریبرت بوسه درباره یونس
حسن رضایی هفتادر وحید عمولرنقد پژوهش هریبرت بوسه درباره یونس برخورد گزینشی با منابع و روایات اسلامی خلط در انتساب اقوال کتاب مقدس و قرآن و بیتوجهی به عصمت انبیا از جمله نقاط ضعف پژوهش نویسنده به شمار میآید که در نوشتار حاضر به نقد کشیده شده است چکیده مقاله پژوهش حاضر به مبررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش دوم و پایانی آیا توجه مردم به برخی از چاهها آسی
بررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش دوم و پایانیآیا توجه مردم به برخی از چاهها آسیبی برای موعود باوری شیعی تلقی میگردد عریضه نویسی امری است که شیعیان آن را نوعی توسل دانسته که بدان وسیله حاجت خود را از خدای متعال به واسطه امام معصوم درخواست میکردهنشست تخصصی «نقدمکتب مبادله معنا از دیدگاه حکمت صدرایی»
در پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات برگزار می شود نشست تخصصی نقدمکتب مبادله معنا از دیدگاه حکمت صدرایی شناسهٔ خبر 3715779 - یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۳ ۴۷ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; چهارمین نشست از سلسله نشستهای ارتباطات صدرایی با عنوان نقدنشست «نقد مکتب مبادله معنا از دیدگاه حکمت صدرایی» برگزار میشود
سهشنبه ۲۹ تیرماه نشست نقد مکتب مبادله معنا از دیدگاه حکمت صدرایی برگزار میشود شناسهٔ خبر 3715923 - یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۶ ۱۴ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; نشست تخصصی نقد مکتب مبادله معنا از دیدگاه حکمت صدرایی به همت پژوهشکدۀ ارتباطاتابوالفضل محمدی, محمود علایی زاده, مهدی محمدی بررسی پایه های نظری تعالی فرد در سازمان از دیدگاه قرآن کریم
ابوالفضل محمدی محمود علایی زاده مهدی محمدیبررسی پایه های نظری تعالی فرد در سازمان از دیدگاه قرآن کریم مدل تعالی سازمانی توحیدی در بعد انسانی شامل مقوله های زیر است " مبنای تعالی "" راهنمای تعالی" " " اسوه های تعالی " " مسیر تعالی "نقد و بررسی کتاب «غرب چگونه غرب شد؟»
در فرهنگسرای اندیشه برگزار می شود نقد و بررسی کتاب غرب چگونه غرب شد شناسهٔ خبر 3716818 - دوشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۵ - ۱۲ ۱۵ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; هشتاد و دومین نشست کتاب و اندیشه با عنوان راویان اندیشه به نقد و بررسی کتاب غرب چگونه غرب شقوانین بانکداری کشور در برنامه فقه پویا نقد و بررسی میشود
با حضور عباس موسویان قوانین بانکداری کشور در برنامه فقه پویا نقد و بررسی میشود شناسهٔ خبر 3708159 - شنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۵ - ۱۱ ۲۹ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; برنامه فقه پویا با نگاه به اصول بانکداری اسلامی مجموعه قوانین بانکداری کشور را نقد-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها