تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه ويژگى است كه در هر كس يافت شود، ويژگى هاى ايمان كامل مى گردد: آن كه وقتى خشن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819919107




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقد و بررسی نظریّه برخی از مستشرقان در باب تناقض در آیات قرآن کریم - بخش اول شبهات مستشرقان درباره وجود تناقض در قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقد و بررسی نظریّه برخی از مستشرقان در باب تناقض در آیات قرآن کریم - بخش اولشبهات مستشرقان درباره وجود تناقض در قرآن
خبرگزاری فارس: شبهات مستشرقان درباره وجود تناقض در قرآن
یکی از وجوه اعجاز قرآن که از صدر اسلام تاکنون مورد توجّه دانشمندان بوده است، اعجاز آن در پیراستگی از اختلاف است. اثبات اعجاز قرآن در پیراستگی از اختلاف، بر پیش‌فرض‌ها و مقدّماتی استوار است.

  چکیده اعجاز قرآن در دانش علوم قرآن از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، چراکه بودن قرآن از سوی خدا، از رهگذر اعجاز آن اثبات می‌شود. یکی از وجوه اعجاز قرآن که از صدر اسلام تاکنون مورد توجّه دانشمندان بوده است، اعجاز آن در پیراستگی از اختلاف است. اثبات اعجاز قرآن در پیراستگی از اختلاف، بر پیش‌فرض‌ها و مقدّماتی استوار است. یکی از آن مقدّمات، پاسخگویی به شبهات و آیات موهِم اختلاف و تناقض است. لذا شناخت دقیق آرای خاورشناسان درباره قرآن کریم و نقد علمی دیدگاه‌های آنان برای ما مسلمانان ضرورتی انکارناپذیر است. روش تحقیق در این پژوهش، مطالعه کتابخانه‌ای و رویکرد آن، توصیفی، تحلیلی و انتقادی است. باید گفت صرف ‌نظر از انگیزه مستشرقان از ادّعای وجود اختلاف در آیات  قرآن، یکی از عللی که موجب توهّم اختلاف و تناقض در میان آیات قرآن شده، در نظر نگرفتن قواعد صحیح در تفسیر آیات و بی‌توجّهی به شرایط تناقض است.  از این رو، در نظر نگرفتن مبانی و قواعد صحیح در تفسیر آیات قرآن و در نظر نگرفتن شرایط تناقض، از جمله عوامل اصلی ایده آنان است. لذا چون آنان تصوّر درستی از تعریف تناقض ندارند، هر آیه‌ای را که با آیه دیگر به نوعی متفاوت باشد، مصداق تناقض دانسته‌اند، درحالی که زمانی می‌توان ادّعا کرد میان دو آیه تناقض وجود دارد که اختلاف آن دو به گونه‌ای باشد که همواره از صدق هر یک، کذب دیگری و از کذب هر یک، صدق دیگری لازم آید. در این مقاله بیان شده که هیچ یک از شبهات آنها مبتنی بر دلیل علمی و منطقی نیست و تنها بر اساس پیش‌فرضهای نادرست است. کلیدواژگان پیراستگی قرآن از اختلاف؛ مستشرقان؛ شبهات اعجاز؛ قواعد تفسیر؛ تناقض اصل مقاله اعجاز قرآن در دانش علوم قرآن از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، چراکه از سوی خدا بودن قرآن از رهگذر اعجاز آن اثبات می‌شود. یکی از وجوه اعجاز قرآن که از صدر اسلام تاکنون مورد توجّه دانشمندان بوده است، اعجاز آن در پیراستگی از اختلاف است. اثبات اعجاز قرآن در پیراستگی از اختلاف بر پیش‌فرض‌ها و مقدّماتی استوار است که یکی از آن مقدّمات، پاسخگویی به شبهات و آیات موهِم اختلاف و تناقض است. هدف این مقاله، دفاع معقول از اعجاز قرآن در اختلاف نداشتن از رهگذر نقد و بررسی ادّعای وجود اختلاف و تناقض در آیات قرآن است که امروزه از سوی مستشرقان برای گمراه کردن جوانان در پدیده اینترنت یا برخی آثار ارائه می‌شود. لذا با وجود شبهات فراوانی که در آثار مستشرقان در زمینه این وجه اعجاز و آیات موهِم تناقض وجود دارد، تبیین دقیق انگیزه مستشرقان از ادّعای وجود اختلاف، علّت توهّم اختلاف و تناقض و نیز روش پاسخگویی به ادّعای آنان ضروری می‌نماید. این مقاله می‌کوشد علّت توهّم اختلاف و تناقض را از سوی مستشرقان بررسی کند و پس از ریشه‌یابی بدان پاسخ دهد. در باب پیشینه مقاله نیز باید گفت اگرچه در بررسی علل توهّم تناقض در قرآن از سوی خاورشناسان، پژوهش‌هایی نیز صورت گرفته است، ولی در این مقاله مواردی مورد نقد و بررسی قرار گرفته که پیش از این کمتر به آنها پرداخته شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که اوّلاً آیا در قرآن کریم تناقض وجود دارد؟ ثانیاً چه دلایلی باعث ایجاد شبهه تناقض در آیات قرآن از سوی مستشرقان شده است؟ نوشتار حاضر بر آن است که در ابتدا به یافتن علّت‌ توهّم اختلاف در قرآن بپردازد و آنگاه با بیان شبهاتی که از سوی مستشرقان مطرح شده است، به بررسی آنها می‌پردازد و سعی شده است به جای پاسخ دادن به تمام آیات موهِم اختلاف، به بیان رویکردی روشمند بپردازد و برای مخاطب این امکان را فراهم ‌سازد که در شعاع این رویکرد و در مواجهه با شبهات جدید، خود بتواند بدان پاسخ دهد. 1ـ مفهوم‌شناسی تناقض 1ـ1) تناقض در لغت و اصطلاح تناقض مصدر باب تفاعل، از ریشه نقض است و در لغت به معنای «به هم خوردن پیوستگی ساختمان، گِرِه و ریسمان و محکم نکردن» است: «نَقَضْتُ البِنَاءَ و الحَبْلَ و العِقْد؛ یعنی بَنا، طناب و گِرِه را باز کردم» (راغب اصفهانی، 1416ق.، ذیل مادّه نقض؛ طریحی، بی‌تا، ج 5: 527؛ ابن‌منظور، 1408ق.، ج 12: 266 و فراهیدی،1410ق.، ج 5: 50). در اصطلاح نیز عبارت است از: «اختلاف دو قضیّه، به طوری که خودبه‌خود از صدق هر یک از آن دو، کذب دیگری لازم آید و همچنین به عکس؛ یعنی از کذب هر یک، صدق دیگری لازم آید» (تفتازانی، 1409ق.: 218) 2ـ علل ادّعای وجود اختلاف در آیات قرآن 2ـ1) اختلاف در عهدین مستشرقان غربی و قرآن‌پژوهان مسیحی، چون به مشاهده تناقض‌های فراوان در عهدین وکتاب‌های مقدّس خود عادت کرده‌اند، بر اساس همان عادت، انتظار وجود تناقض‌های فراوان در کتاب آسمانی مسلمانان داشتند. لذا به جستجو برای یافتن موارد آن در قرآن کریم پرداختند. صادقی تهرانی در این باره نوشته است: «یارکز، دانشمند مسیحی، گفته است: پروتستان‌ها می‌گویند که معجزات ازلی، عهدین را از تهاجم تحریفات پنهان حفظ کرده است، امّا اختلاف عبارت‌های فراوان آن که حدود سی هزار مورد باشد، همچنان مشهود است. * دایره‌المعارف بریتانیا اختلاف در عهدین را حدود یک میلیون مورد حدس زده است» (صادقی تهرانی، 1388: 48). * ویل دورانت در این باره می‌نویسد: «واضح است که میان یک انجیل با دیگر اناجیل، تناقض‌های فراوانی وجود دارد» (دورانت، 1341، ج 2: 655). وی ضعف حافظه نویسندگان اناجیل و حک و اصلاح‌های ناسخان آن را، یکی از دلایل این امر می‌داند (ر.ک؛ دورانت و فروم، 1377: 16). * کری ولف پس از برشمردن تعارض و تناقض‌های اناجیل با یکدیگر می‌نویسد: «معلوم نیست که چگونه می‌توان حقیقت را از میان این کلاف سردرگم تناقضات پیدا کرد» (ولف، 1358: 26). * آرمسترانگ مسیحیّت را همواره دینی دارای تناقض‌ می‌خواند و تناقض آشکار «تثلیث» را با «تک‌خداباوری» یکی از تعارضات آشکار مسیحیّت می‌داند (ر.ک؛ آرمسترانگ، 1382: 135). از این رو، گروه بسیاری از مستشرقان با عناد و غرض‌ورزی، سراغ قرآن می‌روند و هدف آنان در اصل، فهم قرآن نیست، بلکه اثبات تناقض و تعارض در آن است و برای این منظور به هر گونه مغالطه و سفسطه‌ای دست می‌زنند، در حالی‌که بسیاری از آنها حق را به خوبی می‌شناسند، ولی در مقام معارضه و مقابله با آن برمی‌آیند، چنان‌که خداوند می‌فرماید: وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا: و آن را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى‌که در دل به آن یقین داشتند) النّمل/ 14). 2ـ2) در نظر نگرفتن مبانی و قواعد تفسیری صرف‌نظر از انگیزه‌های ستیزه‌جویانه با قرآن و پیامبر(ص) و خاستگاه (یا منشاء) به وجود آمدن توهّم اختلاف، علّتی که باعث شده‌ است عدّه‌ای با قصد یا بدون قصد، گمان یا اعتقاد پیدا کنند که در آیات قرآن کریم اختلاف و تناقض وجود دارد، در نظر نگرفتن مبانی و قواعد صحیح در تفسیر آیات قرآن است، در حالی‌که فهم و تفسیر قرآن نیازمند اتّخاذ مبانی و قواعد مبتنی بر بدیهیّات عقلی، قطعیّات و مسلّمات شرعی و ارتکازات عقلایی است و تنها بر مبنای استحسان و قیاس نمی‌توان به تفسیر آیات پرداخت و تفسیری که بر پایه غلط و بدون در نظر گرفتن مبانی و قواعد صحیح باشد، نتیجه‌ای جز بدفهمی و اختلاف در تفسیر یا توهّم تناقض در آیات نخواهد داشت (ر.ک؛ شراره، 1416ق.: 61). با ملاحظه آثار خاور‌شناسانی که در آیات قرآن دچار توهّم تناقض شده‌اند، معلوم می‌شود بسیاری از آنان تنها به تحلیل سطحی محتویات قرآن اکتفا کرده‌اند و یا حتّی به تقطیع و جداسازی آیات از سیاق خود، برای رسیدن به هدف خود دریغ ننموده‌اند و به روش درست تفسیر آیات توجّه نداشته‌اند. روش صحیح تفسیر بر دو پایه استوار است که عبارتند از: 1) اتّخاذ مبنای صحیح در تفسیر مفسّر در این قسمت باید مبنای خویش را نسبت به مبانی مربوط به متن قرآن، مانند معناداری، فصاحت و بلاغت الفاظ و جملات متن، تعدّد معانی آیات، تحریف‌ناپذیری قرآن و تفکیک نکردن موضوعی مطالب قرآن اتّخاذ نماید. همچنین مفسّر باید نسبت به مبانی مربوط به مؤلّف قرآن، مانند هویّت مؤلّف (خدا یا پیامبر یا شخص دیگر) و نیز مبانی مرتبط به فهم، مانند امکان فهم، ضابطه‌مند بودن فهم و واقع‌نمایی فهم و مبانی مربوط به مفسّر، مبنای صحیحی برگزیند. 2) تفسیر در نظر گرفتن قواعد و قراین تفسیر، مانند در نظر گرفتن قرائت صحیح، مفاهیم کلمات در زمان نزول، قواعد ادبیّات عرب و قرائن می‌باشد. علاوه بر موارد یاد شده، مفسّر باید علوم مورد نیاز، شرایط و ملکات لازم برای تفسیر را به دست آورد تا بتواند تفسیری نزدیک به واقع ارائه دهد. لذا برخی از مدّعیان اختلاف و تناقض در آیات، تصوّر درستی از تعریف تناقض ندارند. از این رو، هر آیه‌ای را که با آیه دیگر به نوعی متفاوت باشد، مصداق تناقض دانسته‌اند، در حالی‌که ممکن است رابطه دو آیه از نوع عام و خاص یا مطلق و مقیّد باشد و تنها در صورتی می‌توان ادّعا کرد که میان دو آیه تناقض وجود دارد که اختلاف آن دو به‌ گونه‌ای باشد که همواره از صدق هر یک، کذب دیگری و از کذب هر یک، صدق دیگری لازم آید (ر.ک؛ رازی، 1362: 118 و مظفّر، 1400ق.: 167). با توجّه به این نکات، در صورتی می‌توان دو آیه را متناقض دانست که اوّلاً مفادّ یکی از دو آیه، مفادّ دیگری را عیناً رفع کند و به اصطلاح، شرط اختلاف کیف (ایجاب و سلب) را داشته باشند، به گونه‌ای که نه صدق هر دو امکان داشته باشد و نه کذب هر دو؛ زیرا «المتناقضان لایجتمعان و لایرتفعان». ثانیاً تناقض در جایی است که یک نسبت با تمام خصوصیّات و قیود آن که در یک آیه اثبات شده است، در آیه دیگر با همان خصوصیّات و قیود بعینه نفی شود و اگر حتّی یکی از قیود نفی نشود، تناقض نخواهد بود؛ به عنوان مثال، اگر آیه‌ای مربوط به دنیا و آیه دیگر مربوط به جهان آخرت باشد، یا یکی مربوط به موقفی از آخرت و آیه دیگر مربوط به موقف دیگری از مواقف قیامت باشد، یا آیه‌ای مربوط به مقام تکوین و آیه دیگر مربوط به مقام تشریع باشد، یا هر یک از آیات مربوط به حالات مختلف یک پدیده باشد و مواردی از این قبیل، دو آیه متناقض نخواهند بود. 3ـ شبهات مستشرقان درباره وجود تناقض در قرآن 3ـ1) اختلاف قرائات در قرآن و تناقض برخی مستشرقان با استناد به قرائات سبعه و دهگانه، آن را مصداق اختلاف و تناقض در آیات قرآن دانسته‌اند و به خیال خود، مورد نقضی برای آیه 82 سوره نساء پیدا کرده‌اند. گلدزیهر می‌نویسد: «در میان کتاب‌های تشریعی، هیچ کتابی پیدا نمی‌شود که همچون قرآن دچار پریشانی و عدم ثبات از لحاظ نصّ و متن شده باشد و در تمام دوران نخستین تاریخ اسلامی، هیچ ‌گاه این میل به وجود نیامد که قرآن را با نصّ و متن واحدی ارائه دهند» (گلدزیهر، 1413ق.: 4). یوسف درّه حدّاد (1913ـ1979م.) نویسنده و کشیش مسیحی معاصر می‌نویسد: «این  قرآن در زمان پیامبر عربی بر هفت حرف قرائت می‌شد و عموم مسلمانان به آن اجماع کرده‌اند و از آن، اختلاف در الفاظ و اتّفاق در معنا استنباط می‌کنند و این خود شبهه‌ای بر سلامت تنزیل قرآن و انواع تناقضات در آن است» (ر.ک؛ درّه‌ حدّاد، 1982م.: 307). بررسی اجمالاً می‌دانیم که اوّلاً در طول تاریخ، قرائت‌های متعدّدی مطرح بوده است و ثانیاً این قرائات به گونه‌ای است که اگر تواتر و قرآن بودن آن ثابت و مورد قبول مسلمانان باشد، ملازم با اختلاف در قرآن خواهد بود. حال باید دید که خاستگاه قرائت‌ها چه بوده است. آیا همه آنها از طرف خداوند نازل شده است؟ آیا مسلمانان همه قرائت‌ها را مساوی با قرآن می‌دانند؟ با مراجعه به تاریخ قرائات دیده می‌شود که پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام، قرائت‌های جدیدی از برخی صحابه که در قرائت قرآن معروف و مشهور بودند، در میان مردم رواج می‌یابد و یا حتّی به نام صاحب آن شناخته می‌شود (ر.ک؛ ذهبی، 1408ق.: 24ـ42) و توحید مصاحف که با هدف توحید قرائات صورت می‌پذیرد (ر.ک؛ زرکشی، 1408ق.: ج 1: 298 و سیوطی، بی‌تا : ج1: 211). به دلایلی، از جمله عاری بودن مصاحف از نقطه، اِعراب و الف وسط کلمات و...، تفاوت لهجه‌ها و اِعمال رأی قاریان توفیق نمی‌یابد (ر.ک؛ معرفت، 1411ق.، ج 2: 40). با گسترش اسلام به مناطق مختلف و گرایش روزافزون افراد به اسلام و رونق بیشتر تعلیم و تعلّم قرآن در میان آنان، دامنه اختلاف قرائات زیادتر می‌گردد و قرائات دیگری مانند قرائت‌های هفتگانه (ر.ک؛ خویی، 1418ق.: 125 و ذهبی، 1408ق.: 42) و دهگانه شکل می‌گیرد. در اوایل قرن چهارم، احمد بن مجاهد (متوفّی 324ق.) باب اجتهاد را در قرائات مسدود می‌کند و هفت قرائت را از میان قرائات موجود برمی‌گزیند. با این اوصاف، در نظر شیعه امامیّه و بسیاری از علمای اهل سنّت، روایت سبعه احرف با ادّله‌ای که در پی می‌آید، اعتبار ندارد یا حدّاقل منطبق بر قرائات سبعه نیست. اوّلاً امام باقر(ع)  و امام صادق(ع)  نزول قرآن بر هفت حرف را تکذیب نموده‌اند و فرموده‌اند قرآن بر یک حرف نازل شده است: «زُرَارَه عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع)  قَالَ إِنَّ الْقرآن وَاحِدٌ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ وَاحِدٍ وَ لَکِنَّ الِاخْتِلَافَ یَجِی‌ءُ مِنْ قِبَلِ الرُّوَاه» (کلینی، 1365، ج 2: 630). شیخ طوسی می‌نویسد: «وَاعلَمُوا أَنَّ العُرفَ مِن مَذهَبِ أَصحَابِنَا وَ الشَّائِعِ مِن أَخبَارِهِم وَ رِوَایَاتِهِم أَنَّ القُرآنَ نَزَلَ بِحَرفٍ وَاحِدٍ عَلَی نَبِیٍّ وَاحِدٍ» (طوسی، 1409ق.، ج 1: 7 و مجلسی، 1376، ج 89: 48). زرکشی نیز ضعیف‌ترین نظریّه را ارتباط سبعه احرف با قرّاء سبعه می‌داند و می‌نویسد: «نزدیکترین نظریّه در حدیث احرف سبعه از آنِ ابن‌حبّان است که آن را به هفت لغت (لهجه) حمل می‌کند تا بدین وسیله، بر امّت آسان‌گیری و تسهیل شود» (زرکشی، 1415ق.: 285). مقدّسی (متوفّی 665 ق.) می‌نویسد: «گروهی که تخصّص در علم قرائت ندارند، گمان برده‌اند که قرائت هر یک از قرّاء سبعه همان است که پیامبر اکرم(ص) در حدیثِ ‹أٌنزِلَ القُرآنُ عَلَی سَبعَه أَحرف› از آن یاد کرده است و هر یک از این قرائات، حرفی از حروف‌های هفتگانه است. کسی که این مطلب را به ابن‌مجاهد نسبت داده، به خطا رفته است» (مقدّسی، 1395ق.، ج 1: 12). ثانیاً هدف عثمان از توحید مصاحف، همان توحید قرائات بود و می‌خواست مردم را بر یک قرائت جمع کند و در عمل جلوی قرائات را بگیرد، ولی کسی بر وی اعتراض نکرد، در حالی‌که اگر روایت سبعه احرف درست بود یا به معنای قرائات هفتگانه بود، لازم بود صحابه پیامبر، به‌ویژه امیر مؤمنان، علی(ع) ، بر عثمان اعتراض کند و به روایت سبعه احرف احتجاج کند، در حالی‌که امام(ع)  نه تنها اعتراض نکرد، بلکه کار عثمان را تأیید نمود (ر.ک؛ مرتضی عاملی،1410ق.: 181). علاوه بر این، قرائت‌های هفتگانه یا ده‌گانه متواتر نیست، بلکه اخبار آحاد یا اجتهاد از قاریان است (ر.ک؛ خویی، 1418ق.: 123؛ معرفت، 1411ق.، ج2: 41 و مرتضی عاملی،1410ق.: 167). عالمان اهل سنّت نیز در این باب می‌گویند قرآن و قرائات، دو حقیقت متمایز از یکدیگر هستند؛ قرآن وحی نازل شده بر پیامبر اکرم است که بیان (قوانین و احکام الهی) و اعجاز است و قرائات، اختلاف الفاظ وحی در نگارش حروف وکیفیّت ادای آنهاست (ر.ک؛ زرکشی، 1391، ج 1: 396؛ صالح، 1968ق.: 158 و زرقانی، 1408 ق.، ج 1: 340). از آنجا‌ که به اتّفاق همه مسلمانان، ثبوت قرآن، منحصر در تواتر است (ر.ک؛ خویی، 1418 ق.: 123 و زرقانی، 1408ق.، ج 1: 433) و آنچه متواتر است، قرآن است، نه قرائت‌ها، در نتیجه، اختلاف قرائات را نمی‌توان اختلاف در قرآن به حساب آورد و اختلاف قرائت‌ها از محلّ بحث اختلاف در قرآن، خارج است (ر.ک؛ اندلسی، 1395ق.، ج 3: 726؛ قرطبی، 2006م.، ج 5: 290؛ زحیلی، 1418 ق.، ج 5: 174 و صدرای شیرازی، 1366، ج 2: 131). بنابراین، به هیچ روی اختلاف قرائات را نمی‌توان مصداق اختلاف در قرآن و تعارض دو قرائت را به منزله تعارض دو آیه دانست. ادّعای دوم گلدزیهر نیز که گفته است مسلمانان هیچ گاه نخواستند متن واحدی از قرآن داشته باشند، درست نیست، بلکه تاریخ خلاف آن را ثابت می‌کند. توحید مصاحف در زمان عثمان صورت گرفت و چاپ و گسترش قرائت حفص از عاصم در سالیان متمادی و در همه جهان اسلام، شاهدی بر نادرستی سخن وی در این باب است. در نتیجه، اختلاف قرائات را نمی‌توان اختلاف در قرآن به حساب آورد. 2ـناهمگونی ساختاری و محتوایی آیات مکّی و مدنی یکی دیگر از شبهاتی که برخی مستشرقان طرح کرده‌اند، اختلاف و ناسازگاری ساختار آیات و سُوَر مکّی و مدنی است. بر اساس ادّعای آنان، سبک و اسلوب و محتوای این دوگونه سُوَر و آیات شباهتی به هم ندارد و اختلاف و تناقض‌های عدیده‌ای در آن دیده می‌شود. تئودور نولدکه می‌گوید: «وحی‌های مدنی، اعمّ از سوره‌های کامل و یا فرازهای محدود که جزء سوره‌های مکّی گنجانده شدند، به لحاظ مفادّ و محتوا به طور کامل متغایر با وحی‌های نازل شده در مکّه هستند» (نولدکه، 2004ق.: 49). وی در جای دیگر می‌نویسد که اسلوب سوره‌های مکّی را شدید، خشن، همراه با ارعاب و تهدید وصف کرده‌اند و در مقابل، سوره‌های مدنی را با ویژگی‌هایی از قبیل نرمش، گذشت و مهربانی معرّفی می‌کنند (ر.ک؛ همان: 60). هرشفلد نیز می‌نویسد: «تفاوت‌های وحی مکّی و مدنی را مربوط به تحّولی می‌داند که در مؤلّف قرآن پدید آمده است» (Hirschfeld, 1902: 102). وی در جای دیگر می‌نویسد: «اختلاف در کوتاهی آیات و سُوَر مکّی، و بلندی آیات و سُوَر مدنی و نیز اختلاف و تعارض در زبان برخورد با کفّار به این معنا که آیات و سوره‌های مکّی تند و خشن به همراه دشنام به مشرکان است، برخلاف آیات و سوره‌های مدنی که چنین ویژگی‌هایی را ندارد. آیات مکّی در اسلوب و سبک مسجّع و شعری بیان‌ شده است و قَسَم به امور حسّی، مانند قَسَم به خورشید و شب و روز در آن مشاهده می‌شود، ولی آیات مدنی چنین نیست. آیات و سُوَر مکّی از فصاحت و بلاغت بیشتری نسبت به مدنی برخوردار است تا آنجا که آیات و سُوَر مدنی گاه با نثر عادی هم‌سطح می‌گردد، در آیات و سُوَر مکّی، قصر و ایجاز و در آیات و سُوَر مدنی، اطناب و تفصیل مشاهده می‌شود» (همان: 140). بررسی اوّلاً گرچه دانشمندان علوم قرآنی ویژگی‌هایی برای آیات و سُوَر مکّی و مدنی بیان داشته‌اند، ولی شکّی نیست که این ویژگی‌ها از نوع ویژگی‌های اغلب آیات و سُوَر مکّی و مدنی است و به طور مطلق، در همه آیات و سُوَر مکّی و مدنی مورد پذیرش نیست؛ زیرا در آیات و سُوَر مدنی نیز آیات و سُوَر کوتاه، تند و خشن و در سُوَر مکّی نیز نرمی، سماحت و لطافت مشاهده می‌شود؛ مانند آیه قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَه اللَّهِ...: بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید (الزّمر/ 53) که به تعبیر امام علی(ع) ،اوسع آیات قرآن است (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 1374، ج 19: 499). آیه (هود/ 114) را که علاّمه طباطبائی امیدوارکننده‌ترین آیه قرآن می‌داند (ر.ک؛ طباطبائی، 1397ق.، ج 11: 107)، در این سوره هود که از جمله سوره‌های مکّی است، قرار گرفته است (ر.ک؛ الفصّلت/ 33ـ34؛ الحجر/ 87ـ88 و الشّوری/ 36ـ38). در سوره‌های مدنی نیز شدّت و تندی مشاهده می‌شود، مانند فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ: اگر (چنین) نمى کنید، بدانید خدا و رسول او با شما پیکار خواهند کرد (البقره/ 279) و از این نوع است (ر.ک؛ البقره/ 24 و آل‌عمران/ 112) (ر.ک؛ غازی، 2002 م.: 403) و سوره توبه نمونه دیگری از سوره‌های مدنی است که لحن تند و خشن آیات آغازین آن، موجب شده که برخلاف دیگر سُوَر با «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» آغاز نشود و در مقابل، سوره‌های نصر، زلزال، بیّنه، منافقون، طلاق و تحریم که به ادّعای قرآن‌پژوهان از سوره‌های مدنی هستند (ر.ک؛ معرفت، 1375: 58)، ولی از نظر کوتاه بودن، شباهتی به سوره‌های کوتاه مکّی دارند و قَسَم به امور حسّی و نیز  قصر و ایجاز در آنها یافت می‌شود. برعکس، در سوره‌های مکّی اسلوب‌هایی مشابه اسلوب سُوَر مدنی یافت می‌شود؛ به عنوان مثال، در آیات و سُوَر مکّی نیز اطناب و تفصیل مشاهده می‌شود. طبق ادّعای قرآنپژوهان، سوره‌های انعام، اعراف، یونس، هود و یوسف از سوره‌های مکّی هستند (ر.ک؛ همان: 57) و در آنها اطناب و تفصیل مشاهده می‌شود. ثانیاً ادّعای وجود دشنام در سُوَر مکّی، به هیچ وجه پذیرفته نیست؛ زیرا نه تنها دشنام و سبّ با هدف قرآن منافات دارد که رساندن انسان به کمال نهایی از راه نهادینه کردن علم، ایمان و عمل است، بلکه قرآن به صراحت دشنام دادن به کفّار را از آن روی که زمینه دشنام آنان به خدا را فراهم می‌سازد، ممنوع اعلام نموده است و می‌فرماید: وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ: کسانى که غیر خدا را مى خوانند، دشنام ندهید! مبادا آنها از روى جهل، خدا را دشنام دهند! (الأنعام/ 108) و در آیات فراوانی نیز به ادب و اخلاق نیکو توصیه می‌کند. ثالثاً ادّعای وجود دشنام در قرآن، ادّعایی بدون دلیل است و لازم است مدّعی مواردی از دشنام در قرآن را نشان دهد تا پاسخ داده شود و با اطمینان می‌توان گفت که اگر کمتر توجّهی به آیات قرآن می‌نمودند، متوجّه می‌شدند که نه تنها در هیچ یک از آیات مکّی و مدنی چنین آیه‌ای یافت نمی‌شود، بلکه در موارد فراوانی تمسخر، بدگویی و عیب‌جویی و .. مورد نکوهش واقع شده است. رابعاً بر اساس قواعد علوم بلاغی، کوتاهی و بلندی آیات و سُوَر، تندی و خشن بودن، نرمی و ملاطفت، قَسَم یاد کردن و بدون قَسَم حرف زدن، موجز و کوتاه سخن گفتن و اطناب و طول دادن سخن و غیر این موارد که به تفصیل در علوم بلاغی بیان می‌شود، از جلوه‌های ادبی و اعجاز کلام است و مقتضای حال شنونده که شرط اصلی بلاغت سخن است، تعیین‌کننده هر یک از موارد فوق است و برخی اوقات ضرورت تربیت و مقتضای حال شنونده ایجاب می‌کند که گوینده در مسیر هدایت، میان ترغیب و ترساندن، وعد و وعید و شدّت و لین جمع نماید و اینکه شبهه‌کننده برخی از موارد فوق را از معایب کلام و برخی دیگر را از مزایا محسوب داشته است و با مقایسه آیات و سُوَر مکّی و مدنی، اختلاف را نتیجه گرفته است، از اساس باطل است. پنجم اگر قرآن تألیف پیامبر اکرم(ص) بود، چرا تمام سخنانش را وحی قرآنی اعلام نکرده است با اینکه میان آیات قرآنی با احادیث نبوی تفاوتی آشکار وجود دارد. از سوی دیگر، اگر قرآن تألیف شخص پیامبر(ص) بود، همه ادبا، نویسندگان و سخنرانان عرب یا دست کم برخی از آنان باید بتوانند مانند آن را ارائه دهند (ر.ک؛ عنایت، 2000م.: 22). این در حالی است که هرگز این مسئله عملی نشد و این آیه محقّق شد: قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن یَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا: بگو اگر انسان‌ها و پریان اتّفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد، هرچند یکدیگر را کمک کنند! (الإسراء/ 88). از آنچه گفته شد، معلوم می‌گردد که به طور کلّی، تنافی و تناقضی میان آیات مکّی و مدنی وجود ندارد. مراجع قرآن کریم. آرمسترانگ، کرن. (1382). خداشناسی از ابراهیم تاکنون. ترجمه محسن سپهر. تهران: نشرمرکز. اندلسی‌، عبدالحق ابن‌عطیّه. (1395ق.). المحرز الوجیز فی تفسیر القرآن العظیم. بیروت: دارالکتب العلمیّه. بحرانی، ابن‌میثم. (1412ق.). شرح نهج‌البلاغه. چاپ اوّل. بیروت: دار احیاء التّراث العربی. بدوی، عبدالرّحمن. (1388). دفاع از قرآن در برابر آرای خاورشناسان. ترجمه حسین سیّدی. مشهد: به‌نشر. بوکای، موریس. (1368). مقایسه‌ای میان تورات‌، انجیل، قرآن و علم. ترجمه ذبیح‌الله دبیر. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. جوادی آملی، عبدالله. (1387). تسنیم. چاپ اوّل. قم: مرکز نشر اسراء. جفری، آرتور. (1372). واژه‌های دخیل در قرآن. ترجمه فریدون بدره‌ای. تهران: انتشارات توس. تفتازانی، سعدالدّین. (1409ق.). شرح المقاصد. تحقیق دکتر عبدالرّحمن عمیره. قم: انتشارات شریف رضی. گلدزیهر، ایگناز. (1413ق.). مذهب التّفسیر الإسلامی. بیروت: دار اقرأ. ـــــــــــــــــ . (1992 م.). العقیدهوالشّریعه فی الإسلام. ترجمه محمّد یوسف موسی و دیگران. بیروت: دار الرّائد العربی. خویی، سیّد ابوالقاسم. (1418ق.). البیان فی تفسیر القرآن. قم: دارالثّقلین. دورانت، ویلیام جیمز. (1341). تاریخ تمدّن. ترجمه علی‌اکبر سروش. تهران: اقبال. درّه حدّاد، یوسف. (1982م.). نظم القرآن و الکتاب «المعجزه قرآن».بیروت: منشورات المکتبه البولسیّه. ذهبی، محمّدبن احمد. (1408ق.). معرفه القرّاء الکبار علی الطّبقات و الأعصار. بیروت: مؤسّسه الرّساله. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین. (1416ق.). مفردات الفاظ القرآن. با تحقیق صفوان عدنان داوودی. بیروت: دار الشّامی. رازی، حسین‌بن علی. (1362). روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن. مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی. رازی، فخرالدّین. (1420ق.). مفاتیح الغیب. بیروت: دار احیاء التّراث العربی. زرقانی، محمّد عبدالعظیم. (1408ق.). مناهل العرفان فی علوم القرآن. بیروت: دار الفکر. زرکشی، بدرالدّین محمّد. (1408ق.).  البرهان فی علوم القرآن. بیروت: دارالفکر. زحیلی، وهبه‌بن مصطفی. (1418ق.). التّفسیر المنیر فی العقیده و الشّریعه و المنهج. بیروت ـ دمشق: دار الفکر المعاصر. زمانی، محمّدحسن. (1385). مستشرقان و قرآن. قم: بوستان کتاب. سایت عبدالله عبد الفادی:  htt://answeringislam.rg.uk/quran/cntra/abdallah abd alـfadi سیوطی، جلال‌الدّین. (بی‌تا). الإتقان فی علوم القرآن.بی‌جا: منشورات الشّریف رضی. ــــــــــــــــــــ . (1404ق.). درّ المنثور فی تفسیر المأثور. قم: کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی. شراره، عبدالجّبار. (1416ق.).  بحوث فی‌ القرآن الکریم (نظرات جدیده). قم: جماعه المدرّسین ـ مؤسّسه النّشر الإسلامی. صدرای شیرازی، محمّدبن ابراهیم. (1366). تفسیر القرآن الکریم. قم: انتشارات بیدار. صادقی، محمّد. (1388). البشارات والمقارنات. نجف: مطبعه الغری. صالح، صبحی. (1968م.). مباحث فی علوم القرآن. بیروت: دارالعلم للملایین. طباطبائی، محمّدحسین. (1397ق.). المیزان فی تفسیر القرآن. تهران: دار الکتب الإسلامیّه. ـــــــــــــــــــــــ . (1362). اعجاز قرآن. تهران: مرکز نشر فرهنگی رجاء. طبرسی، فضل‌بن حسن. (1379ق.). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دار احیاء التّراث العربی. طبری، محمّدبن جریر. (1412ق.). جامع البیان فی تفسیر القرآن.بیروت:دار المعرفه. طوسی، ابوجعفر محمّد. (1409ق.). التّبیان فی تفسیر القرآن. قم: مکتب الأعلام الإسلامی. عاملی، جعفر مرتضی. (1410ق.). حقائق هامّه حول القرآن الکریم. قم: مؤسّسه النّشر الإسلامی. عنایه، غازی. (2002). شبهات حول القرآن و تفنیدها. بیروت: دار مکتبه الهلال. عهدین (کتب مقدّس).(1380). تهران: انجمن کتاب مقدّس ایران. رامیار، محمود. (1346). تاریخ قرآن. تهران: اندیشه. فروم، اریک. (1377). همانند خدایان خواهید شد. ترجمه نادر پورخلخالی. تهران: انتشارات گلپونه. فیض کاشانی، ملاّمحسن. (1415ق.). تفسیر الصّافی. تهران: انتشارات الصّدر. فراهیدی، خلیل‌بن احمد. (1410ق.). کتاب العین. قم: هجرت. قرطبی، محمّدبن احمد. (1416ق.). الجامع لأحکام القرآن. بیروت: دار احیاء التّراث العربی. کلینی، محمّدبن یعقوب. (1365). الکافی. چاپ چهارم. تهران: دار الکتب الإسلامیّه. مجلسی، محمّدباقر. (1376ق.). بحار الأنوار. تهران: دار الکتب الإسلامیّه. مصباح یزدی، محمّدتقی. (1376). قرآن‌شناسی. با تحقیق و نگارش محمود رجبی. قم: مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). مظفّر، محمّدرضا. (1400ق.). المنطق. بیروت: دار التّعارف. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. (1374). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الإسلامیّه. معرفت، محمّدهادی. (1411ق.). التّمهید فی علوم القرآن. چاپ اوّل. قم: مؤسّسه النّشر الإسلام. ــــــــــــــــــــ . (1375). تاریخ قرآن. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت). ـــــــــــــــــــ . (1388). نقد شبهات پیرامون قرآن کریم. ترجمه حسن حکیم‌باشی و همکاران. قم: مؤسّسه فرهنگی تمهید. نولدکه، تئودور. (2004 م.). تاریخ القرآن. بیروت: دارالنّشر. ولف، کری. (1358). درباره مفهوم انجیل‌ها. ترجمه محمّد قاضی. تهران: انتشارات امیرکبیر. McAuliffe, Jane Dammen. (General editr). (2001ـ 2006). Encyclaedia f the quran (eq). Leiden: brill. Hirschfeld, hartwig. (1902). New researches f quran. Lndn: Ryal asiatis scietyHirschfeld, hartwig. (1902). New researches f quran. Lndn: Ryal asiatis sciety. فصلنامه معارف قرآنی شماره 20 ادامه دارد...

95/03/04 :: 01:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن