تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آن‏كه خدا را شناخت ، از او ترسيد و آن كس كه از خدا ترسيد ، ترس از خدا او را به عم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799362390




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بازخوانی عوامل پیدایش و انحطاط انشعابات انحرافی شیعه در غیبت صغرا - بخش اول حیرت به سبب غیبت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بازخوانی عوامل پیدایش و انحطاط انشعابات انحرافی شیعه در غیبت صغرا - بخش اولحیرت به سبب غیبت
خبرگزاری فارس: حیرت به سبب غیبت
یکی از ویژگی‌های دوره حضور، فراهم‌بودن همه زمینه‌های راهنمایی مردم به سوی حق و دوری از انحرافات و بی‌راهه‌ها بوده که در دوره پس از آن، با غیبت امام(عج) ، زمینه پدیدآمدن و گسترش جریان‌های انحرافی توسعه یافت.

  چکیده پیشوایی معصومان:، به دو دوره تقسیم شده است: دوره حضور و دوره غیبت. هر یک از این دوره‌ها، دارای ویژگی‌هایی متمایز از دیگری است. یکی از ویژگی‌های دوره حضور، فراهم‌بودن همه زمینه‌های راهنمایی مردم به سوی حق و دوری از انحرافات و بی‌راهه‌ها بوده که در دوره پس از آن، با غیبت امام7، زمینه پدیدآمدن و گسترش جریان‌های انحرافی توسعه یافت. البته دیری نپایید که بیش‌تر این جریان‌های باطل و مدعیان دروغین، به سبب هدایت‌های ظاهری و باطنی امام غایب، روشنگری‌های نایبان خاص و تلاش علمای زمان، چون کف روی آب، نابود شده، به تاریخ پیوستند. این نوشتار در پاسخ به این پرسش است که چه عواملی بر فرایند شکل‌گیری و اضمحلال انشعابات انحرافی شیعه در غیبت صغرا، تأثیرگذار بوده و چه پیامدهایی داشته‌اند. بازخوانی و بررسی سه گروه: عوامل زمینه‌ساز، ادامه‌دهنده و انحطاط، و سرانجام پیامدها؛ این پژوهش را شکل داده است. واژ‌گان کلیدی: حضرت مهدی4، شیعه، جریان‌شناسی، امامیه، دوران غیبت صغرا، مهدویت.   مقدمه آگاهی از آسیب‌هایی که می‌تواند به باورداشت مهدویت وارد آید، و بحث‌های مربوط به آن؛ مانند انشعابات فرقه‌ای که سرچشمه آن‌ها ادعای “مهدی‌بودن” است؛ در زمان‌های گوناگون؛ به‌ویژه در دوران غیبت صغرا، امری ضروری است. در این مقوله، آنچه اهمیت دوچندان دارد، شناخت و بررسی ریشه‌ها و اسباب پیدایش و گسترش این انشعابات است؛ چراکه امروزه نیز این آفت می‌تواند به بنیان ارزشمند مهدویت آسیب‌های جبران‌ناپذیری بزند. به دیگر سخن، با آگاهی از علل و ریشه‌های شکل‌گیری این انشعابات، می‌توان از آفت‌ها و آسیب‌های امروزین نیز پیشگیری کرد. بنابراین، پرسشی که در این زمینه مطرح می‌شود، این است ‌که چرا در طول غیبت صغرا چنین انشعاباتی پدید آمدند و چه پیامدهایی داشتند و این انشعابات به چه فرجامی رسیدند؟ البته پیش‌از این، بسیاری از بزرگان؛ به‌ویژه در دوران معاصر، تلاش‌های شایسته‌ای در این زمینه داشته‌اند. کتاب‌های عمومی روایات معتبر مهدوی در گذشته این بحث و آثار ارزشمندی در سال‌های اخیر؛ مانند کتاب تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم7، نوشته جاسم حسین که از پژوهش‌های نو در این موضوع است و بیش‌تر بر مسایل سیاسی این دوران متمرکز شده است؛ کتاب تاریخ غیبت صغری، نوشته‌ سیدمحمد صدر؛ کتاب اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در غیبت صغری، اثر حسن حسین‌زاده شانه‌‌چی و کتاب خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه‌های شیعی در عصر امامان، نوشته علی آقانوری، از این‌ جمله است. افزون بر منابع ذکر شده، کتاب گونه‌شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان، نوشته گروهی از نویسند‌گان، دربردارنده مقالات مناسبی، مرتبط با موضوع است. تأکید می‌شود، دلیل پرداختن به این بحث، آن است که تصوّر ما از عوامل و علل پیدایش انشعابات، در گزینش ابزارها و روش‌های مبارزه با آنان، دارای نقش برجسته‌ای است؛ چراکه باورداشت مهدویت در اوضاع و دوره‌های گوناگون، گاهی به آسیب یا آفت‌هایی دچار می‌شود. آسیب‌شناسی این مباحث کمک می‌کند که شخص، این‌گونه مانع‌ها و آفت‌ها را بهتر بشناسد و از آن‌ها پیشگیری کند، یا در راه اصلاح آن‌ها بکوشد. بنابراین، پرداختن به سه گستره، بایسته می‌نماید: زمینه‌ها، راهبردهای مقابله با آن‌ها و پیامدهای این انحرافات.  زمینه‌ها و انگیزش‌های پدیدآمدن انشعابات اسباب پرشماری بر پیدایش این انشعابات موثر بوده‌اند که آن‌ها را به سه دسته می‌توان تقسیم ‌کرد: عوامل تمهیدی (زمینه‌ساز) عوامل تمهیدی، مجموعه اسباب ریشه‌ای است که در زمینه‌سازی و بسترسازی برای جریان‌های انحرافی و مدعیان، نقش داشته و عبارتند از: 1ـ حیرت به سبب غیبت یکی از پیآمدهای ناگزیر غیبت آخرین پیشوای معصوم، «سرگردانی» جامعه است (نعمانی، 1397: 60)؛ زیرا غیبت امامی که جامعه شیعه برای نخستین بار دوره غیبت وی را سپری؛ تا حدودی موجب سرگردانی است؛ وضعیتی که تا آن زمان پیشینه‌ای نداشت (شیخ طوسی،1411: 164). این حیرت تا آن‌جا راه یافت که پس از شهادت امام عسکری7، برخی در باره ولادت حضرت مهدی4 نیز دیدگاه‌های گوناگونی داشتند و گروهی به سرگردانی دچار شدند (نوبختی، 1404: 106ـ 105؛ اشعری قمی،1360: 108). دسته‌ای آن ولادت را نپذیرفتند (شیخ صدوق، 1395، ج2: 381) و این سرگردانی زمانی رو به فزونی رفت که امام عسکری7، بنابر مصالحی افرادی را گزینش و به کسانی وصیت کرد که در میان آن‌ها نامی از فرزند بزرگوارشان نبود. در وصیت‌نامه‌ای که از حضرت عسکری7 بر جامانده بود، آن حضرت فقط از مادر خود به عنوان وصی نام برده است (شیخ صدوق، 1395، ج40: 1). افزون بر این‌ها، آنچه بر دودلی و سرگردانی شیعیان می‌افزود، ناگزیری رعایت تقیه شدید از طرف کسانی بود که به این حیرت دچار نبودند (شیخ صدوق، 1395، ج2: 384). البته تبلیغات دستگاه حاکم در گواه‌گرفتن افراد شناخته‌شده، بر نبود فرزندی برای امام عسکری7 نیز، بی‌تأثیر نبود. آن‌ها مدعی بودند که فرزندی برای ایشان پدید نیامده است و در نتیجه شیعیان را در باور به امامت بیش‌تر سردرگم می‌ساختند (شیخ صدوق، 1395، ج1: 42-44). از سویی دیگر، به نظر می‌رسد آنچه به این سیاست کمک فزاینده‌ای کرد، پراکندگی جامعه شیعه در نواحی گوناگون بود (حسین زاده شانه چی، 1384: 148- 172)؛ به‌گونه‌ای که این پراکندگی از دو جهت سبب سردرگمی مردم می‌شد: نخست این‌که گروهی که از سامرا دور بودند؛ چون شاهد مراسم خاک‌سپاری امام نبودند، منکر مرگ حضرت شده و بر این باور شدند که وی زنده است.  از سویی، گروهی که به سامرا نزدیک بودند، به سبب این‌که در جریان چنددستگی‌های پیش‌آمده بین جعفر و مقام رفیع امامت قرار می‌گرفتند، با نگاه به وضع جدید و با دیدن این اختلافات سردرگم شده و نمی‌دانستند چه باید بکنند (مدرسی طباطبایی، 1386: 157ـ 158). افزون بر این‌ها، نبود امکانات اطلاع‌رسانی که سبب می‌شد، تنها اندکی از شیعیان ویژه امام عسکری7، از وجود جانشین ایشان آگاه شوند که البته به آن‌ها نیز پنهان‌نگه ‌داشتن این امر گوشزد می‌شد (شیخ صدوق، 1395، ج2: 384). طبیعی است که سایر شیعیان در مصداق راستین امام به سردرگمی دچار شوند (شیخ طوسی، 1411: 263). 2ـ دورشدن از حقیقت امامت بی‌گمان آنچه در دوران غیبت صغرا رخ داد، به یکباره پدید نیامد؛ بلکه زمینه‌های فراوانی در شکل‌گیری آن نقش داشت که مهم‌ترین آن‌ها دورشدن برخی شیعیان از حقیقت و راه امامت بود؛ دورشدنی که پیش از آن نیز به پدیدآمدن فرقه‌های انحرافی، چون کیسانیه، ناووسیه، زیدیه، اسماعیلیه و واقفیه در زمان امامان معصوم: منجر شده بود و بخشی همچنان پنهان بود که به سبب آزمون غیبت سر برآورد. بنابراین، پایه بخشی از این کجروی‌ها، چه پیش از این دوران و چه در این دوران، دورشدن از محور امامت و ولایتی است که تکیه‌گاهی اساسی برای انسجام جامعه است. نمونه این دورشدن در زمان غیبت صغرا را می‌توان در انحراف جعفر کذّاب (برادر امام عسکری7) از مسیر امامت دانست (شیخ صدوق، 1395، ج2: 408). هرچند در ادعای جعفر، عوامل دیگری همچون، انگیزه‌ها‌ی مالی، سستی ایمان (شیخ طوسی، 1411: 289)، حمایت دستگاه حکومتی، حمایت برخی از چهره‌های شناخته‌شده (شیخ صدوق، 1395، ج1: 320) نقش داشت؛ سبب اصلی گمراهی وی، سرنسپردن به امام و پیروی‌نکردن از خط امامت بود. همچنین سایر فرقه‌های واقفیه، محمدیه و… که شکل گرفتند، عامل اصلی کجروی آن‌ها همین امر بود؛ چرا که ائمه: از قرن‌ها پیش از به‌ دنیا آمدن حضرت مهدی4، به او و غیبت وی نوید داده بودند (شیخ طوسی، 1411: 60 ـ 61) و حتی شیعیان را از آسیب‌های این دوره، دور داشته بودند و نیز خود حضرت عسکری7 هرچند به تقیه ناگریز بود؛ در مواردی که شرایط فراهم بود، به جانشینی حضرت مهدی4 اشاره داشت (شیخ صدوق، 1395، ج2: 524). 3ـ نجات‌طلبی افراطی‌ بی‌گمان باور به مهدویت، همواره سبب نشاط و پویایی در جامعه شیعی بوده است. انتظار گشایش و امید به ظهور امام غایب، امیدواری شیعه را برای پیروزی نهایی بر ظلم و ستم و سامان‌یافتن جهان دوچندان ساخته است و البته همین پیوند معنادار بین ظهور امام زمان4 و برپایی حکومت حق، بهانه برخی «حرکت‌های تندروانه» می‌شود. شیعیان در هر دوره‌ای چشم‌ به‌راه قیام منجی رهایی‌‌بخشی به نام «قائم» بودند تا آنان را از آزارها و فشارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روزگار برهاند. درست است که در پس پرده برخی از ادعاها، انگیزش‌های شخصی و دنیایی و بهره‌برداری‌های سیاسی وجود داشته است؛ این موج مهدی‌خواهی و نجات‌طلبی افراطی نیز یکی از عوامل برجسته‌ای بود که سبب تطبیق ناآگاهانه و به‌طور عموم غیرمغرضانه مهدی موعود بر امامان شیعه یا افراد دیگری از خاندان پیامبر9 می‌شد؛ مانند «محمّدیه» که سید محمّد را مهدی موعود دانسته و منکر امامت حضرت عسکری7 و همچنین فرزند ایشان شدند (نعمانی، 1397: 169). نیز با عنایت به چنین انتظاری، پس از درگذشت هر امام، رحلت او در باور دسته‌ای از افراد نمی‌گنجید؛ چرا که قائم، باید پیش از مرگ خود، بساط ستم را بر می‌چید و با پرکردن زمین از عدل و داد، رسالتش را به پایان می‌رساند. از این رو، این دسته یا به انکار درگذشت امام باورمند می‌شدند؛ یا دست‌کم انتظار آن‌ها این بود که امام، پس از رحلتش به زمین برگردد و وظیفه خود را پایان بخشد؛ مانند واقفیه که بر امام حسن عسکری7 توقف نموده و وی را قائم می‌دانستند (نوبختی، 1404: 96 ؛ اشعری، 1360: 106؛ شهرستانی، 1363: 200). عوامل تسهیلی (روان‌ساز) افزون بر عواملی که در پدیدآمدن این جریان‌ها دارای نقش اساسی بود؛ برخی عوامل روند این حرکت‌ها را روان ‌ساخته، آن‌ها را سرعت می‌بخشید. برخی از این زمینه‌ها و عوامل عبارتند از: زمینه‌های فرهنگی هرچند بیش‌تر امامیه، امامت حضرت عسکری7 را پذیرفتند؛ برخی از مردم زمینه‌های فرهنگی و فرقه‌ای خود را نگه‌داشتند؛ زمینه‌هایی که به‌طور عمده در انحرافات و ادعاهای پیش از خود ریشه داشت. به عنوان مثال، امام عسکری 7 به پیروان خود اجازه داد احادیثی را که بنوفضّال (از واقفه امام موسی کاظم) روایت می‌کنند، بپذیرند؛ ولی آیین آن‌ها را نپذیرند. امام عسکری درباره کتاب‏های بنی فضّال فرمود:… خُذُوا بِما رَوَوا وَذَرُوا ما رَأوُا؛ آنچه را روایت کرده‌اند، بگیرید و آنچه را باور دارند، رها کنید (شیخ طوسی،1411: 387). برخی استدلال‌ها به روایاتی پس از درگذشت امام عسکری7 را می‌توان مورد توجه قرار داد؛ استدلال‌هایی که به قیام واقفه درباره امام عسکری 7 و همچنین به شکل‌گرفتن جعفریه منجر شد (جاسم حسین، 1375: 112ـ113). نابسامانی‌های معیشتی درنگی در اوضاع جامعه در دوران غیبت صغرا، ما را به این نکته رهنمون می‌شود که نابسامانی‌های معیشتی و فقر فراوان مردم، بستر مناسبی برای طرح این گونه ادعاها و گرایش مردم فراهم می‌ساخت. اوضاع نابسامان نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در این دوره که بستر اجتماعی درخوری را برای ظهور مدعیان فراهم ساخت؛ در نگرشی کلی عبارت بود از: ظهور قرامطه؛ کاهش قیام‌های علویان و پیدایش جوّ سرکوب بیش‌تر نسبت به شیعه؛ ظهور مهدی در شمال آفریقا و برپایی دولت فاطمی در مصر؛ ظهور دولت‌های مستقل و خودمختار؛ اختلافات مذهبی و قبیله‌ای؛ اختلافات طبقاتی و عیاشی و خوشگذرانی دستگاه خلافت که جامعه را به دو دسته زیر خط فقر و ثروتمند تقسیم کرده بود (سید محمد صدر، 1427: 490). این نابسامانی‌های شکننده، سبب شد برخی نجات خود را در ورود در این جریان‌ها پنداشته با مدد از آن‌ها علیه وضع پیش‌آمده برآشوبند و از این مخمصه خارج شوند. برداشت‌های نادرست یکی دیگر از عواملی که زمینه‌های گسترش ادعاهای دروغین را فراهم می‌کند، برداشت‌های ناقص و یا نادرست از این باور سترگ است؛ چه از طرف مدعیان و چه از طرف کسانی که آن‌ها را می‌پذیرند. این نکته به توضیح نیاز ندارد که همه کسانی که به ادعای دروغین دست زدند و یا مدعیان را پذیرفتند، از حقایق سخنان معصومان: در باره امام مهدی 4 دور شده‌اند؛ چراکه نتیجه فهم دقیق کلام ایشان، پذیرش آن‌ها و پیروی از آن‌هاست و نشانه بدفهمی و یا کج فهمی، بی‌گمان به بیراه رفتن خواهد بود. در این‌ مورد، به ذکر نمونه‌های تاریخی نیازی نیست؛ چه این‌که یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌ جریان انحرافی ادعای دور شدن از حقایق مورد نظر معصومین : است و این نیست، مگر به سبب برداشت‌های نادرست از سخنان آن‌ها. به عنوان مثال، کسانی که به انقطاع امامت بعد از امام حسن عسکری7 قائل بودند، با تمسک به روایت امام صادق که می‌فرمایند: زمین از حجت خالی نمی‌ماند، مگر آن‌که خداوند، به علت کثرت گناهان مردم بر آن‌ها غضب کند و حجت خود را از روی زمین بردارد (شیخ صدوق، 1395، ج1: 204)؛ معتقد شدند که اکنون، بعد از امام عسکری 7 به علت فراوانی گناهان مردم، همان وقت فرا رسیده؛ بنابراین، امامت حضرت مهدی را نپذیرفتند. گفتنی است که درستی این حدیث ثابت نشده است (مجلسی، 1404، ج2: 298). محمد بن عیسی می‌گوید: از امام رضا 7پرسیدم: آیا زمین بدون امام باقی می‌ماند؟! حضرت فرمودند: نه! سپس گفتم: من روایتی از امام صادق 7 شنیده‌ام که زمین بدون امام باقی نمی‌ماند، مگر این‌که خداوند بر مردم غضب کند. امام فرمودند: نه! اگر چنین شود، زمین نابود می‌شود (کلینی، 1362، ج1: 179). همچنین با توجه به سخن حضرت علی 7 که می‌فرمایند: اللَّهُمَّ إِنَّکَ لَا تُخْلِی الْأَرْضَ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ خَائِفٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُه؛ بار الها! تو زمین را از حجّت بر خلق خود خالی نمی‏گذاری که او یا ظاهر وشناخته‌شده است و یا ترسان و مستور تا حجّت‌ها و بیّناتت باطل نشود (شیخ طوسی، 1411: 221؛ شیخ صدوق، 1395، ج1: 294). همچنین بر مبنای روایاتی که در این زمینه وارد شده (کلینی، 1362، ج1: 178ـ 179 و شیخ صدوق، 1395، ج1: 211ـ240)؛ باید گفت با فرض صحت این حدیث، مقصود امام صادق 7 این بوده که خداوند به‌ خاطر گناهان فراوان، حجت ظاهری را از میان مردم بر‌می‌دارد، نه این‌که زمین را بدون امام (چه آشکار و چه غایب) قرار دهد. عوامل تسریعی (شتاب‌زا)      اسبابی که روند رو به پیش ادعاهای دروغین و گرایش مردم را به آن شتاب بیش‌تر می‌‌دهد: شبهه در برخی از موارد که گروهی به مهدویت کسی غیر از حضرت مهدی‏ 7 باورمند شدند، به سبب شبهه‌هایی بوده که برای آن‏ها پدید آمده است؛ زیرا چگونگی آن دوران زمینه چنین سردرگمی و دودلی را فراهم کرده است؛ هرچند این سردرگمی پس از زمان کوتاهی برطرف شد. به عنوان مثال، واقفیه با دامن‌زدن به این شبهه که چون حضرت عسکری 7 امامی را پس از خود برنگزید و به کسی وصیت ننموده است؛ خود ایشان مهدی موعود است (اشعری، 1360: 107ـ 108؛ نوبختی، 1404: 105؛ شیخ طوسی، 1411: 225)؛ سبب شد تا گروهی بر آن حضرت توقف نمایند و ایشان را مهدی بدانند. پشتیبانی حکومت‌ها حکومت‌ها و برخی عناصر حکومتی نیز به انگیزه‌های گوناگون، در پدیدآمدن و گسترش ادعاهای دروغین مهدویت و پیشرفت آن‌ها نقش داشته‌اند؛ چرا که آن‌ها همیشه از ظهور مهدی راستین و درهم‌پیچیده‌شدن تومار حکومت خود هراسان بودند. به همین سبب، برای رفع نگرانی خود و نیز امیددادن به پیروانشان، هرگاه مدعی دروغین مهدویتی پیدا می‌شد و آن‌ها ملاحظه می‌کردند که به‌راحتی از عهده او بر خواهند آمد؛ او را تقویت می‌کردند، تا پس از آن که آن شخص وگروهش نابود شوند، به مردم چنین القا کنند که مهدی از بین رفت و منبعد خطری حکومت ما را تهدید نمی‌کند (صفری فروشانی، 1378: 245ـ247) و یا این‌که عناصر ناراضی داخل دستگاه حکومت، برای چیره‌شدن بر دستگاه حاکم از آن‌ها سوء استفاده می‌کردند، یکی از پژوهشگران معاصر در یک بررسی به برخی از این مدعیان پرداخته است. مثلاً وی در باره عبد الله بن معاویه، می‌نویسد: وی‌ دعوت‌ خود را به‌ شیعه‌ محدود نکرد و گروه‌ زیادی‌ از عباسیان‌ از جمله‌ سفاح‌ و منصور به‌ او پیوستند و برخی‌ از رجال‌ خاندان‌ ناراضی‌ اموی‌ مخفیانه‌ به‌ وی‌ کمک‌ می‌کردند (نصوری، 1382: ش 8 و 10). نیز این‌که ادعای مهدویت، جدی‌ترین‌ آسیبی است که می‌تواند به رهبری این حکومت الاهی وارد شود، بر این‌ نکته مبتنی است که به سبب این ادعا، منتظران این حکومت را از آن اندیشه زلال منحرف و به تردید وادار می‌کند؛ چنان‌که در آن زمان، خلافت عباسی برای ضربه‌زدن به خط امامت، از خط‌های انحرافی مانند جعفر و پیروانش حمایت‌های فراوانی به عمل می‌آورد. تکلیف‌گریزی و اباحه‌گری بین پیروان هر مکتب، هستند کسانی که انگیزه گردن‌نهادن به بایدها و نبایدها را ندارند و همیشه تلاش می‌کنند از زیر بار تکلیف، شانه خالی کنند: «بَلْ یُریدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَه»‏ (قیامت، آیه5)، اما برای این امر، توجیهی ندارند. لذا از خانواده و جامعه بیرون رانده می‌شوند. همچنین گروهی بی‌اعتقادند و نمی‌توانند بی‌اعتقادی خود را بروز دهند. این افراد، در جامعه دینداران، خود را زندانی می‌پندارند و همیشه برای خود راه فراری می‌جویند. از این رو، با هر نغمه‌ای که با هواها و هوس‌هایشان همراه باشد، همنوا می‌شوند و با هر حرکتی که بی‌تقوایی و لاابالی گری اینان را نادیده انگارد یا برای آن توجیه و مبنایی درست کند، همراه می‌شوند. درباره محمد بن نصیر نمیری از مدعیان دروغین نیابت در دوران غیبت صغرا می‌گویند: وی به اباحی‌گری قائل بود و بسیاری از حرام‌ها را حلال می‌دانست (شیخ طوسی، 1411: 397). به نظر مرحوم کشی، امام هادی 7 سه نفر را لعن کرده که یکی از آن‌ها محمد بن نصیر نمیری است (محمد بن عمر کشی، 1348: 520). در جای دیگر از «عبیدی» نقل می‏کند که امام حسن عسکری 7، بدون این‌که سؤالی با او مطرح کرده باشم، نامه‏ای به سوی من فرستاد و در آن نامه از محمد بن نصیر نمیری و حسن بن محمد بن باباقمی، اعلام انزجار کرده، فرمود: تو و همه دوستداران ما، از آنان دوری جویید و من آن‌ها را لعن می‏کنم و لعنت خدا نیز بر آن‌ها باد! آنان از نام ما سوء استفاده کرده و اموال مردم را می‏خورند و فتنه انگیزی می‏کنند! آنان ما و شیعیان ما را اذیت کردند. خداوند آن‌ها را اذیت کند و آنان را در فتنه‏ای که ایجاد کرده‏اند، مغلوب و نابود سازد! (همان). بدین ترتیب، این مجموعه عوامل، سبب شد در این دوره انشعاباتی در میان امامیه پدید آید؛ اما در بین این عوامل آنچه بیش از همه به شکل‌گیری این انشعابات کمک فزاینده ای نمود، از سویی فضای سرگردانی حاکم بر جامعه بود و از سویی آنچه براین حیرت افزود، ادعای امامت جعفر کذّاب بود. راهبردهای مقابله با انشعابات هدایت‌گری امام غایب (ظاهری و باطنی) در بررسی دلایل اصلی در نابودی این فرقه‌ها،‌ پی‌بردن به کارکردهای باور به «موعود شیعه» بایسته است که به‌طور عمده، این‌گونه قابل بررسی است: نخست آن ‌که او امام و حجت و واسطه فیض میان ملک و ملکوت است که بی‌‌وجود او سامان عالم از هم خواهد گسیخت؛ که این، همان هدایت تشریعی است؛ اما او نه ‌تنها واسطه هدایت تشریعی که واسطه فیض تکوینی و یاری‌گر عقول و نفوس مستعد در سیر صعودی به سوی کمال مطلق است. از این روست که او را مهدی (هدایت گر، هدایت شده) می‌خوانند؛ به ویژه در مذهب اثنا عشری، عقیده بر آن است که غیبت امام کلی نیست و فقط از حشر و نشر ظاهری و محسوس با مردمان، غایب است که«غیبت جزئی» و در یکی از شئون ولایت و امامت است که «غیبت شأنی» نام دارد؛ اما وی در سایر شئون ولایی و وجودی خود نافذ و حاضر و فعال است (علی موحدیان عطار، 1388: 448). بنابراین، هر چند امام از حضور آشکار در میان مردم پرهیز می‌کرد و از طریق نایبان خویش با شیعیان در ارتباط بود؛ جامعه شیعه را به خود وا ننهاد و به عنوان یک مدیر و مدبّر به راهنمایی جامعه ‌پرداخت و آثار وجودی ایشان در هدایت جامعه آشکار است. به این منظور، به مقتضای شرایط پیش‌آمده به روش‌های گوناگونی به این امر اقدام می‌کرد. با توجه به این‌که غیبت به معنای قطع ارتباط کامل شیعیان با امام نبوده، برخی از شیعیان خاص، (صدوق، 1395، ج2: 440 ـ 444 ـ 445٫)، و وکیلان (شیخ طوسی، 1411: 364) با آن حضرت دیدار مستقیم داشته‌اند. حضرت در این دیدارها، برای هدایت و زدودن فضای دودلی از جامعه اقداماتی را صورت می‌داد؛ از جمله نیابت را تبیین و وکیلان خود را معرفی می‌کرد (شیخ طوسی، 1411: 291)؛ چرا که با توجه به فضای حیرت حاکم بر جامعه، بسیاری از شیعیان، نایبان را نمی‌شناختند. همچنین ایشان در این دیدارها به رفع مشکلات و مسائل علمی و آموزش تعالیم دینی توجه می‌نمود (شیخ طوسی، 1411: 290ـ291 و 293ـ 294).  اما مهم‌ترین جنبه این دیدارها، معرفی حضرت مهدی 4 به عنوان فرزند و جانشین امام یازدهم بود؛ چرا که شیعیان پس از شهادت حضرت عسکری 7، به یکباره شاهد عدم حضور امام در میان خود بودند؛ واقعه‌ای که برای نخستین بار در تاریخ شیعه رخ داده بود، و از سویی نیز حضرت عسکری 7 به خاطر رعایت شدید تقیه، امکان اعلام همگانی امامت فرزندشان را نداشتند. به همین دلایل، در چنین شرایطی که فضا، فضای سرگردانی بود، و زمینه برای پدیدآمدن انشعاب در میان شیعیان فراهم شده بود؛ آن‌چه بیش از همه اهمیت داشت، تثبیت امامت آن حضرت و معرفی ایشان به عنوان امام شیعیان بود. در دیدارهای رودررویی که امام7 با شیعیان داشتند، این امر به خوبی تبیین می‌شد و شک و شبهه را در خاطر شیعیان از بین می‌برد (شیخ طوسی، 1411: 246). این کار، به‌ویژه برای شیعیانی که در شهرهایی دور از محل سکونت نایبان خاص به‌ سر می‌بردند، اهمیت بیش‌تری داشت (صدوق، 1395، ج2: 476) امام 7، افزون بر ارتباط‌های رودررو، از طریق نامه‌ (توقیع) با شیعیان در ارتباط بودند. این نامه‌ها از راه نایبان خاص و وکیلان یا فرستادگان امام به دست شیعیان می‌رسید. در این نامه‌ها افزون بر نکاتی که امام7 در دیدارهای خود با شیعیان بیان می‌فرمودند، درباره اموالی که به ناحیه مقدسه فرستاده می‌شد و مقدار و چگونگی آن‌ها، مطالبی عنوان می‌شد و با توجه به ‌این‌که امام، اوضاع سیاسی و فعالیت‌های دستگاه حکومتی را زیر نظر داشتند، در برخی موارد وکیلان و افراد مورد اطمینان را از اوضاع سیاسی و گاه خطراتی که آن‌ها را تهدید می‌کرد؛ آگاه می‌ساختند (محمد بن یعقوب کلینی، 1362، ج1: 525). همچنین در این نامه‌ها، به پرسش‌هایی که شیعیان مطرح می‌کردند، پاسخ داده می‌شد. افزون بر این‌ها، باید گفت در شرایط خاص دوران غیبت که انحرافات مذهبی و پیدایش فرقه‌های نو و ظهور مدعیان دروغین و القای شبهات از سوی مخالفان به شدت رواج داشت؛ طبیعی بود که عالمان و اندیشمندان شیعه با مشکلات اعتقادی و مسائل علمی بسیار روبه‌رو و نیازمند یافتن پاسخ‌هایی منطقی و محکم برای آن‌ها باشند و این مهم، جز از طریق ارتباط با امام میسر نمی‌شد. از این رو، نامه‌های پرشماری از سوی دانشمندان شیعه به دست نایبان خاص به امام 7 فرستاده می‌شد و پاسخ آن‌ها نیز از این طریق به دست صاحبانشان می‌رسید. محتوای این نامه‌ها برخی احکام و مسائل شرعی بود و بخش دیگر پرسش‌هایی دربردارنده موضوعات اعتقادی بود که اساسی‌ترین آن‌ها درباره امامت و جانشینی امام یازدهم 7بود.  از موضوعات برجسته دیگر که در نامه‌های شیعیان به امام مطرح می‌شد، مسئله غیبت بود. بدیهی است موضوع غیبت، اساسی‌ترین گرفتاری شیعیان در این زمان به‌شمار می‌آمد که هم به لحاظ اعتقادی، آنان را به مشکلاتی دچار ساخته و هم به لحاظ مرجعیت دینی و علمی تنگناهایی را برایشان پدید آورده بود. از این‌رو، امام در نامه‌های پرشماری به پرسش‌های ایشان در این موضوع به گونه‌ای پاسخ می‌دادند که هم شک و تردید آن‌ها را برطرف سازد و هم این‌که خود شیعیان بتوانند در برابر منکران و مخالفان، به آن‌ها استدلال و استناد جویند و این، گویای این بود که حضرت مهدی 7از هر فرصتی در این راه بهره می‌جستند (محمد خادمی شیرازی، 1377: 170). افزون بر موارد یادشده، ظهور مدعیان دروغین، یکی از مهم‌ترین مسائلی بود که شیعیان با امام خود مطرح می‌کردند و مسئله‌ای که در بیش‌تر نامه‌ها و پرسش‌های شیعیان به چشم می‌خورد، قضیه جعفر بود و با توجه به این‌که ادعای امامت وی انحراف عمیقی را در جامعه پدیدآورده بود، به این مسئله توجهی ویژه داشتند و در ضمن توقیعات فراوانی مردم را از این انحراف آگاه می‌ساختند. بدین ترتیب، امام، در زمان غیبت صغرا به روش‌های گوناگون، مستقیم و یا از راه توقیع، پیوند خویش را با شیعیان نگه می‌داشتند و از این راه، به راهنمایی و ارشاد شیعیان می‌پرداختند و بر اوضاع جامعه نظارت فراگیر داشته و روشن است که این ارتباطات و این نظارت‌ها از گسترش‌یافتن دامنه انحرافات پدیدآمده جلوگیری کرده؛ در محدود کردن آن‌ها نقش به‌سزایی داشته است.   منابع 1.       اشعری قمی، سعد بن عبد الله (1360ش). المقالات و الفرق‏، بی‌جا، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی‏. 2.       جاسم حسین (1375ش). تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم7، ترجمه محمدتقی آیت اللهی، تهران، انتشارات کویر. 3.       حسین زاده شانه چی، حسن (معاصر) (1384). «واقفیه»، فصلنامه تاریخ اسلام، شماره بیست و سوم، سال 6، پاییز 1384، شماره 23٫ 4.       خادمی شیرازی، محمّد (1377ش). مجموعه فرمایشات بقیهاللّه7، قم، رسالت. 5.       راغب ‏اصفهانی، حسین بن محمّد (بی‌تا). المفردات فی‏ غریب ‏القران، ‏دوم، بی‌جا، دفتر نشر الکتاب. 6.       سید رضی (1378ش). نهج البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی‏، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی‏، تهران. 7.       شهرستانی، محمد بن عبدالکریم (1363ش‏). الملل و النحل، تحقیق: محمد بدران‏، قم‏‏، الشریف الرضی‏.‏ 8.       شیخ مفید (1413ق). اوائل المقالات، قم، کنگره شیخ مفید. 9.       صدر، سید محمد (1427ق). تاریخ الغیبه الصغری، قم، دارالکتب الاسلامی. 10.   صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه (1395ق). کمال الدین و تمام النعمه، تهران، انتشارات اسلامیه. 11.   صفری فروشانی، نعمت الله (1378). غالیان، ج اول، انتشارات بنیاد پژوهش‌های اسلامی، آستان قدس رضوی. 12.   طبرسی، احمد بن علی (1403ق). احتجاج، مشهد، نشر مرتضی. 13.   طوسی، محمد بن حسن (1411ق). کتاب الغیبه، قم، مؤسسه معارف اسلامی. 14.   عاملی، محمد بن حسن (شیخ حر) (1422ق). اثبات الهداه، بیروت، مؤسسه الاعلمی. 15.   عرفان، امیر محسن (1391ش). قبیله تزویر، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود4٫ 16.   کشی، محمد بن عمر (1348ش). رجال کشی، انتشارات دانشگاه مشهد. 17.   کلینی، محمد بن یعقوب (1362ش). الکافی‏، تهران، انتشارات الاسلامیه. 18.   مجلسی، محمد باقر (1404ق). مرآه العقول، به تحقیق سید هاشم رسولی‏، تهران، دار الکتب الإسلامیه. 19.   مدرسی طباطبایی، حسین (1386ش). مکتب در فرایند تکامل، مترجم هاشم ایزد پناه، تهران، انتشارات کویر. 20.   مفید، محمدبن محمد بن نعمان (1413ق). الفصول العشره فی الغیبه، قم، المؤتمر العالمی لشیخ المفید. 21.   ــــــــــــ، الفصول المختاره (1413ق). قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید. 22.   موحدیان عطار، علی (1388ش). گونه‌شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب. 23.   نصوری، محمد رضا (1382ش). متمهدیان و مهدیان دروغین، فصلنامه انتظار موعود، بنیاد حضرت مهدی موعود7، شماره 10٫ 24.   نعمانی، محمد بن ابراهیم‏ (1397ق). الغیبه، تهران، نشرصدوق. 25.   نوبختی، حسن بن موسی (1404ق‏)‏. فرق الشیعه، بیروت‏، دار الأضواء. 26.   نجاشی، احمدبن علی (1365ش). رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرسین.   طیبه نقی ‌پور: کارشناسی ارشد رشته شیعه شناسی خدامراد سلیمیان: عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی        مجله انتظار موعود شماره 42 ادامه دارد/

95/03/02 :: 03:16





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن