محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827358357
استخلاف و مهدویت - بخش اول همسانی سنت الهی با قانون علت و معلول
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: استخلاف و مهدویت - بخش اولهمسانی سنت الهی با قانون علت و معلول
در بیان دلایل توجیهی ارتباط استخلاف با مهدویت، علاوه بر آیات و روایات پرشماری که در منابع دینی آمده، عقل و دلایل عقلی نیز به این مسئله ورود پیدا کرده و از منظر حکمت الهی به اثبات استخلاف و رابطۀ آن با مهدویت پرداخته است.
چکیده
نوشتار پیش رو، با بیان مقدمه و مفهومشناسی واژگان کلیدی همچون سنت، استخلاف و مهدویت آغاز میشود. بیان شاخصههای سنت الهی مانند قطعیت، ابدیت و تخلفناپذیری، بخش بعدی نوشتار را به خود اختصاص داده است. تقسیمبندی سنتهای الهی به مطلق و مقید، اصلی و فرعی، و فردی و اجتماعی، بخش سوم بحث را تشکیل میدهد. در بخش چهارم به تبیین استخلاف و کیفیت رابطۀ آن با مهدویت پرداخته شده است و در ادامه به دلایل توجیهی ارتباط استخلاف با مهدویت _ که مهمترین بحث این تحقیق است _ توجه شده و مستندات این ارتباط از سه منظر آیات، روایات و عقل توجیه میشود؛ یعنی در بیان دلایل توجیهی ارتباط استخلاف با مهدویت، علاوه بر آیات و روایات پرشماری که در منابع دینی آمده، عقل و دلایل عقلی نیز به این مسئله ورود پیدا کرده و از منظر حکمت الهی به اثبات استخلاف و رابطۀ آن با مهدویت پرداخته است.
مقدمه
سنتهای الهی، ضوابط و قواعد جاری بر جهان هستند که زمینهساز و بسترساز حرکتهای اجتماعی و جنبشها، صعود و سقوط تمدنها و خیزشها به شمار میروند و از لحاظ گستردگی و دامنه، دارای کلیت و عمومیت بوده و عرصه فعالیت میدانی آنها همه پدیدهها و رخدادهایی که به گونهای با انسان و افعال او مرتبط میشود را فرا میگیرد. کلیت و عمومیت سنتهای الهی به معنای گستردگی و جهانشمولی است که افزون بر سریان آن در سه مقطع زمانی گذشته، حال و آینده، همه انتظامات و ضوابط این جهانی و آن جهانی، همه ضوابط بشری و غیربشری و نیز همه امور فردی و اجتماعی انسان را دربر میگیرد. شاخصه دوام و ابدیت، به معنای ضروری و جاودانه بودن سنتهای الهی در حیطه عمل و اجرا و نیز مبرا بودن آن از تغییر و تحویل است. سنتهای الهی از نظر ماهیت، کارکرد و رویکرد به گونههای مختلفی نظیر سنت مطلق و مقید، سنت اصلی و تبعی، سنت فردی و اجتماعی و... تقسیم میشود. از جمله سنتهای فراگیر الهی که در میان همه جوامع بشری جاری و ساری است و آنان با همه اختلاف نژادی، جغرافیایی، دینی و مذهبی بدان اعتقادی یکسان دارند، اندیشه منجیگرایی است که در اسلام در قالب اندیشه مهدویت خودنمایی میکند.
اندیشه مهدویت از جمله سنتهای قطعی و تخلفناپذیر اسلام است و از نظر ماهیت، جزو سنتهای «مقید»، از نظر رویکرد جزو سنتهای «تبعی» و از لحاظ کارکرد، جزو سنتهای «اجتماعی» به شمار میآید؛ زیرا اولاً تحقق اندیشه مهدویت و بروز و ظهور آن، متکی به رفتار و کردار بشر بوده و اراده و اختیار بشر در فعلیتبخشی به آن، نقشی مؤثر دارد. به عبارت دیگر، تحقق مهدویت به عنوان سنتی الهی، همیشه مقید و مشروط به رفتار و عملکرد مردم است؛ چنانکه سید محمدباقر صدر در اینباره میگوید:
سنتهای اجتماعی و تاریخی خدا از زیر دست انسانها جاری میشود. (صدر، 1421: 76)
پس با این توجیه میتوان گفت که سنت مهدویت یک سنت مقید و مشروط است.
ثانیاً، از آنجا که ضرورت اندیشه مهدویت در پرتو ضرورت سنت «استخلاف» دستیافتنی است و سنت استخلاف به عنوان مبانی و پایهگذار اندیشه مهدویت تلقی شده و مهدویت به تبع آنها به منصه ظهور میرسد، اندیشه مهدویت تابع و فرع آن است؛ از اینرو میتوان سنت مهدویت را سنت تبعی خطاب کرد.
ثالثاً، چون نقش و کارکرد اندیشه مهدویت و آموزههای آن مانند غیبت، ظهور، حکومت جهانی و... بیشتر به اجتماع بشری مربوط است و غالباً با نگرش اجتماعی توجیه و تفسیر میشود، پس اندیشه مهدویت با این نگاه یک سنت اجتماعی است.
پس از بیان مطالب فوق، به چند پرسش طرح میکنیم که لازم است در فرایند تحقیق به تفصیل آنها بپردازیم:
1. سنت چیست و چه شاخصههایی دارد؟
2. گونههای سنت چیست و نقش آنها در نظامات جهان چگونه است؟
3. سنت مهدویت سنت اصلی است یا تبعی؟
4. سنتهای اصلی که نقش مبانی و پایهگذاری مهدویت را ایفا میکنند چه تعدادند؟
5. سنت استخلاف چیست و چه نقشی در توجیه سنت مهدویت دارد؟
1. مفهومشناسی سنت، استخلاف و مهدویت
مفاهیم بنیادین و اساسی این تحقیق _ که به تبیین و توضیح نیاز دارد _ از این قرارند:
الف) سنّت
جمع آن سنن، از مادۀ «سنّ» به معنای جریان آسان و مستمر یک شیء (مصطفوی، 1374: ج5، 237) و به معنای راه مستقیم (راغب اصفهانی، 1412: ج1، 429) یا راه و روش (ابناثیر، 1418: ج2، 409) و یا به معنای راه مستقیم و پسندیده است (ابنمنظور، 1413: ج13، 226). همچنین به طریقه، قانون، آیین، رسم، سیره و طبیعت نیز معنا میشود (صفیپور، 1388: ج1، 591) و به معنای راه پرتردد و راهی است که بر اثر رفت و آمد مستمر در میان ناحیهای
پدید میآید.
ابن فارس معتقد است که در کاربرد لغوی این ماده در اشکال گوناگون، دو عنصرِ دوام عمل و انجام دادن بدون مشقت آن نهفته است (ابنفارس، 1404: ماده «سنن»).
بنابر آنچه گذشت میتوان گفت در معنای سنت جریان با سهولت و مداومکاری لحاظ شده و شاید به همین سبب است که یکی از معانی سنت، طبیعت بیان شده است (زبیدی، 1428: ماده «سنن»)؛ زیرا معمولاً کاری که مقتضای طبیعت باشد با سهولت، تکرار میشود و جریان مییابد. همچنین در مقابل سنت، بدعت به کار رفته و منظور از سنت در این مورد، هر حکمی است که بر اساس اصول شریعت و قواعد دین مبین اسلام آمده است. در علم اصول، به آنچه که از پیامبر(ص) صادر شده است، چه به صورت قول باشد یا فعل یا تقریر، سنّت گفته میشود (طوسی، 1361: ج3، 49). در فقه به معنای مستحب و مندوب است و در علم کلام، به معنای هر حکمی است که از اصول و مبانی شریعت مأَخوذ است، به خلاف بدعت که با اصول شریعتسازگاری ندارد. در تفسیر، به معنای روش معمول و رایج آمده است. به اذعان و تصریح مفسّران، هر کاری تا صورت متداول و معمول به خود نگیرد نمیتواند سنّت باشد (طوسی، بیتا: ج8، 362). از اینرو علامه طباطبایی در تعریف آن میگوید:
سنّت همان طریقه و روش معمول است که به اقتضای طبیعت خویش غالباً یا به طور دائم، جریان دارد. (طباطبایی، 1417: ج16، 340)
در تعابیر فیلسوفان، سنت به معنای حقایق یا اصولی است که دارای منشأ الهی بوده و از طریق شخصیتهای مختلف، معروف به رسولان و پیامبران یا دیگر عوامل انتقال، برای ابنای بشر و در واقع، برای یک بخش کامل کیهان آشکار شده و نقاب از چهرۀ آنها برگرفته شده است (نصر، 1380: 155). درجامعهشناسی مدرن، سنّت معادل مجموعهای از آداب، رسوم، عادات و ظواهر مربوط به گذشته _ که عمرش به سرآمده _ پنداشته میشود. از منظری که جامعهشناسی مدرن از آن مینگرد، سنّتها ظواهر منسوخ و عاری از عقلانیت است؛ زیرا عقل و عقلانیت را در ستیز با سنت میپندارند. از همینرو، دوران مدرن را دوران عقلانیت و انسان مدرن را انسانی میداند که آداب و رفتارش عقلانی است.
واژۀ سنت معمولاً به چیزی اضافه میگردد و با اضافه به مضافالیه، مفهومش کامل گشته و به اقسامی نظیر سنت الهی و سنت معصومین(ع) تقسیم میشود (مصباح یزدی، 1368: 425)؛ زیرا یکبار کلمه سنت به واژۀ «الله» اضافه میگردد و در قالب کلمۀ ترکیبی به نام سنتالله و سنت الهی ظاهر میشود که خود به دو شکل وعده و وعید خودنمایی میکند (طریحی، 1375: ج6، 269)؛ چرا که اگر ضوابط و سنت الهی به هلاکت گروهی منجر شود، وعید نام دارد و اگر به تعالی و رشد انسان منتهی شود وعده نامیده میشود. مثلاً قرآن میفرماید:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکْسِبُونَ؛ (اعراف: 96)
و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان مى گشودیم، ولى تکذیب کردند، پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان ] آنان را گرفتیم.
در این آیه، رویه و سنت الهی بر این قرار گرفته است که تقوا عامل برکت (وعده) و تکذیب عامل کیفر (وعید) باشد. بار دیگر، واژه سنت به رسولالله اضافه میگردد و به شکل واژه ترکیبی به نام سنت رسول الله نمایان میشود. البته با نگرش شیعه بیشتر در قالب سنت معصومین(ع) مطرح است که علاوه بر رسول گرامی اسلام(ص) روش و سیره دیگر معصومین(ع) را نیز دربر میگیرد. نکته درخور توجه اینکه اگر در شریعت اسلامی، سنت بدون مضافالیه استعمال شود _ یعنی به صورت مطلق ذکر گردد _ بر سنت رسول گرامی اسلام(ص) و حضرات معصومین(ع) حمل میشود.
سنت الهی یعنی ضوابطی که در افعال الهی وجود دارد (قلعجی، 1408: 250) یا روش هایی که خدای متعال، امور عالم و آدم را بر پایۀ آن ها تدبیر و اداره می کند (مصباح یزدی، 1368: 425). مجرای تحقق اراده الهی در جهان، قانونهای ثابتِ برقرار در تمام هستی است. این قانونها در واقع روابط بین علتها و معلولهاست و در اصطلاح فلسفه، آنچه به نام «نظام جهان» و «قانون اسباب» نامیده میشود (مطهری، 1369: ج1، 135)، در زبان دین، سنت الهی گویند.
در قرآن کریم، هم به تعابیری مانند «سُنَّه اللَّهِ»، «سُنَّتِنَا» و «سُنَّتَ» و هم به عباراتی همچون «سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ»، «سُنَّه مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِن رُّسُلِنَا» و «سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ» برمیخوریم. این امر نباید موجب اشتباه و توهم شود که دو نوع سنت وجود دارد؛ یکی سنت خدای متعال و یکی سنت دیگران! بلکه یکبار، سنت ناظر به فاعل (خداوند) و بار دیگر ناظر به قابل (انسانها) است.
سنت معصومین(ع) قول، راه و روش فعلی و تقریری پیامبر گرامی اسلام(ص) به صورت اصلی یا نیابتی (طریحی، 1375: ج6، 269) و قول یا راه و روش فعلی و تقریری حضرات معصومین(ع) را سنت معصومین(ع) میگویند. به تعبیر دیگر، سنت به معنای چیزی است که پیامبر گرامی اسلام(ص) بدان امر و نهی قولی یا فعلی کرده باشد و در قرآن کریم، آیاتی پیرامون آن نداشته باشیم؛ از اینرو در بیان ادله، همیشه قرآن در کنار سنت تعریف میشود (ابناثیر، 1418: ج2، 409).
منظور از سنت در این نوشتار _ که به تبیین و تحقیق آن خواهیم پرداخت _ سنت الهی است که به معنای شیوه و روشی است که خداوند، امور عالم را بر اساس آن تدبیر و اداره میکند؛
یعنی خداوند اراده و مشیت خویش را همیشه به صورت «سنت» _ یعنى به صورت قانون و اصل کلى _ در جهان جاری و ساری مینماید (مطهری، 1369: ج2، 88).
ب) استخلاف
استخلاف از مادۀ «خلف» به معنای جانشین و جمع آن خلایف و خلفاء است (ابنمنظور، 1413: ج9، 83). خلف به فتح لام به معنای جانشینی خوب، و به سکون لام به معنای جانشینی بد به کار میرود (قرشی، 1371: ج2، 284). خلیفه به معنای نایب و جانشین است، چنانکه دربارۀ حضرت موسی(ع)میخوانیم:
(قالَ مُوسى لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی ). (اعراف: 142)
خلافت به معنای نیابت از غیر است بر اثر غیبت منوبعنه، یا به سبب مرگ او، یا به دلیل عجز ایشان و یا به جهت شرافت نایب (راغب اصفهانی، 1412: ج1، 294) و از این قبیل است که خداوند اولیای خویش را در زمین خلیفه کرده است:
(وَ هُوَ الَّذی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ). (انعام: 165)
استخلاف به معنای جانشین گذاشتن بوده و در آن طلب لحاظ شده است (قرشی، 1371: ج2، 287): Gإِنْ یشَأْ یذْهِبْکُمْ وَ یسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْF (انعام: 133).
استخلاف در قرآن دو کاربرد دارد: کاربرد عام و کاربرد خاص. استخلاف در کاربرد عام به معنای خلیفه و جانشینی انسان از سوی خداوند بر روی زمین است که شامل حال همه انسانها _ اعم از مسلمان و غیرمسلمان _ میشود. در کاربرد خاص نیز به معنای جانشینی انسانهای صالح بر روی زمین است که در فرجام تاریخ بشر با رسیدن روز موعود و ظهور حضرت مهدی(عج)به وقوع میپیوندد (قمی، 1367: ج1، 15).
تفاوت دو نوع استخلاف در این است که استخلاف عام، عمومیت دارد و شامل حال همۀ انسانها میشود، ولی استخلاف خاص، خصوصیت داشته و تنها شامل حال انسانهای مؤمن و صالح میگردد.
مقصود از استخلاف در این نوشتار، همان نوع دوم _ یعنی استخلاف خاص _ است؛ چنانکه قرآن در اینباره میفرماید:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ؛ (نور: 55)
خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد، همان گونه که پیشینیانِ آنان را جانشین [خود] قرار داد.
از امام سجاد(ع)در تفسیر این آیه نقل شده است:
هُم وَ اللَّه شیعتنا اهل البیت یفعل اللَّه ذلک بهم على یدى رجل منّا و هو مهدىّ هذه الأمّه. (عروسی حویزی، 1415: ج3، 620)
ج) مهدویت
واژۀ مهدویت واژهای نوبنیاد به شمار میرود و از وضع آن دیری نگذشته و به دو صورت قابل توجیه است: نخست به صورت مصدر جعلی که بر پایۀ واژۀ «مهدی» بنا شده است، همچون جاهلیت، عالمیت، ایرانیت و... چنانکه در قرآن نیز مصدر جعلی در قالب جاهلیت به کار رفته است:
أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیه یبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یوقِنُون؛ (مائده:50)
آیا خواستار حکم جاهلیتند؟ و براى مردمى که یقین دارند، داورى چه کسى از خدا بهتر است؟
دوم، اینکه واژه مهدویت از «یاء» نسبت و «تاء» تأنیث تشکیل شده که وصف برای موصوف محذوف است؛ مثل اندیشه مهدویت، عقیده مهدویت، ایده مهدویت و... که در اینجا واژگان اندیشه، عقیده و ایده موصوفهای محذوف هستند.
اما در اصطلاح اسلامی، مهدویت به معنای خوشفرجامی بشر در پایان تاریخ و ظهور امام مهدی(عج)به عنوان منجی بشریت تلقی میگردد.
2. شاخصههای سنت الهی
الف) تغییرناپذیر و تخلفناپذیر
یکم. همسانی سنت الهی با قانون علت و معلول
سنتهای الهی در حیطه قانون علت و معلول توجیه میشوند (جوادی آملی، 1388ب: 163). این همان راز تبدیل و تحویلناپذیری سنتهای الهی است؛ زیرا قانون علت و معلول یک قانون عقلی است و قانون عقلی نیز همیشه بر محور همه یا هیچ دور میزند؛ یعنی جامع افراد و مانع اغیار بوده و از کوچکترین مورد نقضی اجتناب میکند. از اینرو هر چیزی که بر این قانون تکیه داشته و بر اساس آن توجیه شود، مزین به همین شاخصه بوده و از تبدیل و تحویلپذیری مبراست. بنابراین وقتی سنت الهی در چارچوب علت و معلول توجیهپذیر شد، ضرورتاً مزین به وصف تبدیلناپذیری و تحویلناپذیری میشود. به بیان دیگر، در جهان خارج، چیزی مستقل به نام سنتهای الهی وجود ندارد، بلکه سنتهای الهی همان علل و معالیلی هستند که در سلسلهمراتب وجود جای دارند (مطهری، 1369: ج1، 138). یعنی بر اساس قانون علت و معلول و مراتب وجود، هر کدام از موجودات در جهان هستی دارای جایگاه و مراتب خاصی بوده و با همین جایگاه و مراتب در موجودات دیگر تأثیرگذارند که این همان سنت الهی است. پس از آنجایی که قانون علت و معلول و مراتب هستی بر جایگاه موجودات در عالم هستی دلالت میکنند و هر آن چیزی که منشأ اثر واقعی و خارجی داشته باشد، رنگ واقعی به خود میگیرد و نیز هر آن چیزی که رنگ واقعی به خود گرفته از هر گونه تبدیل و تغییری مبراست. پس سنتهای الهی که در قالب علت و معلول خودنمایی میکنند، از هر گونه تبدیل و تغییر به دورند.
دوم. تخلفناپذیری سنت الهی از دریچه برهان
1. سنت الهی در قالب مقوله علت و معلول توجیه میشود.
2. علت و معلول به عنوان مقولات ثانی فلسفی، جزو مقولات عقلی به شمار میآیند.
3. مقولات عقلی نسبت به گستره خود تخلفناپذیر بوده و همیشه جامع افراد و مانع
اغیار هستند.
نتیجه: سنت الهی در راستای علت و معلول که قانون عقلی است، از تخلف و تغییر مبراست؛ چنانکه قرآن در اینباره میفرماید:
سُنَّه اللَّهِ فِی الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّه اللَّهِ تَبْدیلاً؛ (احزاب: 62)
دربارۀ کسانى که پیش تر بوده اند [همین ] سنّت خدا [جارى بوده ] است و در سنّت خدا هرگز تغییرى نخواهى یافت.
فَهَلْ ینْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً؛ (فاطر: 43)
پس آیا جز سنّت [و سرنوشتِ شوم ] پیشینیان را انتظار مى برند؟ و هرگز براى سنّت خدا تبدیلى نمى یابى و هرگز براى سنّت خدا دگرگونى نخواهى یافت.
از آیات فوق، دو نکته مهم برداشت میشود: اول اینکه سنت الهی در امتهای گذشته نیز مطرح بوده و این دیرینگی آن را میرساند؛ دوم اینکه به روشنی به تخلفناپذیری و تغییرناپذیری سنت الهی تصریح شده و این قطعیت و تخلفناپذیری سنت الهی را به منصۀ ظهور میرساند.
وَ لِکُلِّ أُمَّه أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یسْتَأْخِرُونَ ساعَه وَ لا یسْتَقْدِمُونَ؛ (اعراف: 34)
و براى هر امّتى اجلى است؛ پس چون اجلشان فرا رسد، نه [مى توانند] ساعتى آن را پس اندازند و نه پیش.
ب) عمومیت و فراگیری
از جمله شاخصههای مهم سنت الهی، کلیت و عمومیت است و این کلیت و عمومیت با دو رویکرد توجیه میشود:
یکم. در رویکرد اول، عمومیت و فراگیری سنت الهی از دو جهت «طولی _ عمودی» و «عرضی _ افقی» قابل پیگیری است. عمومیت سنت الهی در جهت طولی و عمودی به معنای جاری و ساری بودن آن در طول تاریخ در میان همه امتهای گذشته و آینده از ابتدای آفرینش انسان تا فرجام تاریخ بشریت است (جوادی آملی، 1388الف: ج10، 483).
سُنَّه اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّه اللَّهِ تَبْدِیلاً؛ (فتح: 23)
درباره کسانى که پیشتر بوده اند، [همین ] سنّت خدا [جارى بوده ] است و در سنّت خدا هرگز تغییرى نخواهى یافت.
مَا کَانَ عَلَى النَّبِی مِنْ حَرَجٍ فِیمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّه اللَّهِ فِی الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ؛ (احزاب: 38)
بر پیامبر در آنچه خدا براى او فرض گردانیده گناهى نیست. [این ] سنّت خداست که از دیرباز در میان گذشتگان [معمول ] بوده است.
و اما عمومیت سنت الهی در جهت عرضی و افقی به معنای شمول و فراگیری آن در همه مؤلفههای امور فردی و اجتماعی همچون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، دینی و... است (جوادی آملی، 1388الف: ج15، 586). پس سنت الهی در صحنه اجرا و عمل نهتنها تکبعدی نیست، بلکه شمولیت آن امور فردی با همه ابعاد و زوایایش و امور اجتماعی با همه ابعاد و اضلاعش را درمینوردد. پس به طور کلی سنت الهی به صورت فراگیر در همه امور زندگی بشر ساری و جاری بوده و گستره و قلمروی آن همه زوایای فردی و اجتماعی و جزئی و کلی حیات بشر را دربر میگیرد.
دوم. عمومیت سنت الهی در این رویکرد به دو قسم سنت الهی در تکوین و سنت الهی در تشریع تقسیم میشود. سنت الهی در تکوین مربوط به وجود و جهان عینی است؛ یعنی خداوند برای اداره جهان بر اساس نظام احسن، قوانینی را وضع کرده که به نحوی ارتباط جهان با رخدادهای آن را پوشش میدهند. استاد جوادی آملی در اینباره میگوید:
آیاتی که در آن ها از سنت الهی سخن به میان آمده است، مانند: فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً (فاطر: 43) امور تکوینی مراد است. (جوادی آملی، 1389الف: ج6، 197)
و اما سنت الهی در تشریع مربوط به شریعت، و اطاعت و عصیان انسانها نسبت به آن است؛ چنانکه خداوند در قرآن میفرماید:
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ. (ابراهیم: 7)
در این آیه به دو سنت الهی نسبت به شاکران و کافران اشاره شده است. از جمله تفاوتهای اساسی میان سنت تکوینی با سنت تشریعی، اختیاری و غیر اختیاری بودن آنهاست؛ یعنی سنت تکوینی، سنت غیر اختیاری و مطلق است که مسبوق به افعال و رفتار انسانها نیست و اراده و اختیار انسانها در ایجاد و سلب آن بیتأثیر بوده و جایگاه آن از لحاظ رتبه وجودی پیش از افعال و رفتار انسانهاست؛ ولی سنت تشریعی، سنت مقید و اختیاری بوده و مسبوق به افعال و رفتار بشر است؛ یعنی اراده و اختیار بشر در ایجاد و سلب آن نقش دارد. مثلاً در آیه فوق _ که شکرگزاری عامل ازدیاد نعمت، و کفرورزی عامل عذاب الهی تلقی شده _ جزو سنتهای تشریعی به شمار آمده و افعال انسانها در نفی و ایجاد آنها نقش دارد. اما بشر در سنت تکوینی، هیچگونه نقش و اختیاری ندارد؛ مثل سنت تبشیر و انذار: وَإِن مِنْ أُمَّه إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ (فاطر: 24) که سنتی تکوینی است و سنت الهی بر این قرار گرفته که در میان هر امتی پیامبران به عنوان منذر و مبشر مبعوث شوند. همچنین مثل هدایت عمومی بشر و مانند آزمایش و امتحان بشر و... که جزو سنتهای تکوینی الهی هستند.
بنابراین هنگامی که گفته میشود سنن الهی کلیت و عمومیت دارد، یعنی دایره قلمرو و نفوذ آنها وسیع و پردامنه بوده که علاوه بر زندگی گذشته، حال و آیندۀ بشر، به ابعاد فردی و اجتماعی او نیز سرایت کرده است. در بعد اجتماعی نیز مقولاتی چون سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و... را درنوردیده و در امورات تشریعی و تکوینی بشر و جهان نیز نفوذ کرده است. پس شعاع سنن الهی در یک افق فراگیر و همهجانبه، همۀ ابعاد زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، تکوینی و تشریعی گذشته و آیندۀ بشر را دربر میگیرد. منابع
_ ابناثیر، عزالدین علی بن ابیالکرم، النهایه، بیروت، دار الفکر، 1418ق.
_ ابنفارس، احمد بن فارس بن زکریا، مقائیس اللغه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1404ٯݦݑ.
_ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1413ق.
_ آلوسی، سید محمود، روح المعانی، بیروت، دار الکتب الاسلامیه، 1415ق.
_ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بینا، 1416ق.
_ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، تحقیق: محمد صفایی، قم، اسراء، چاپ هفتم، 1389الف.
_ امام مهدی؛ موعود موجود، تحقیق: سید محمدمحسن مخبر، قم، اسراء، چاپ ششم، 1389ب.
_تفسیر تسنیم، قم، اسراء، چاپ هشتم، 1388الف.
_ جامعه در قرآن (تفسیر موضوعی قرآن)، تحقیق: مصطفی خلیلی، قم، نشر اسراء، چاپ سوم، 1389ج.
_، حق و تکلیف در اسلام، تحقیق: مصطفی خلیلی، قم، نشر اسراء، چاپ سوم، 1388ب.
_ حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفصیل، تهران، مؤسسه طبع و نشر، 1411ق.
_ خزاز قمی، علی، کفایه الاثر، قم، انتشارات بیدار، 1401ق.
_ رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق.
_ رازی، ابوعبدالله فخرالدین محمد، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق.
_ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات لألفاظ القرآن، بیروت، دار الکتب الاسلامیه، 1412ق.
_ راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، 1409ق.
_ زبیدی، سید محمد مرتضی، تاج العروس فی شرح القاموس، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1428ق.
_ صدر، سید محمد باقر، سنتهای تاریخ در قرآن، ترجمه: جمال موسوی، قم، انتشارات اسلامی، بیتا.
_ صدر، سید محمدباقر، المدرسه القرآنیه، تحقیق: المؤتمر العالمی للامام الشهید الصدر، قم، مرکز الأبحاث والدراسات التخصصیه للشهید الصدر، 1421ق.
_ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، علل الشرائع، داوری، قم، بیتا.
_ کمال الدین و تمام النعمه، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق.
_ من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404ق.
_ صفیپور، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، دانشگاه تهران، 1388ش.
_ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1417ق.
_ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق.
_ طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران و حوزه علمیه قم، 1377ش.
_ مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
_ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، انتشارات مرتضی، 1375ش.
_ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
_ عده الاصول، قم، مؤسسه آل البیت، 1361ش.
_ عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، نور الثقلین، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعلیان، 1415ق.
_ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، نشر اسوه، 1414ق.
_ قرشی، سید علیاکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، 1371ش.
_ قلعجی، محمد رواس، معجم لغه الفقهاء، بیروت، دارالنفائس، 1408ق.
_ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق: سید طیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ چهارم، 1367ش.
_ قیومی، احمد المقری، المصباح المنیر، قم، دارالهجره، 1405ق.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1362ش.
_ مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، 1372ش.
_ جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1368ش.
_ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، مؤسسه الطباعه و النشر، 1374ش.
_ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1369ش.
_ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش.
_ نصر، سید حسین، معرفت و معنویّت، ترجمه: انشاءالله رحمتی، تهران، انتشارات دفتر پژوهش و نشر سهروردی، 1380ش.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبه، تهران، نشر صدوق، 1397ق. نویسنده: حسین الهینژاد فصلنامه مشرق موعود شماره 27 ادامه دارد...
95/02/30 :: 10:27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]
صفحات پیشنهادی
پژوهشی درباره تفسیر«فتح» در سوره نصر - بخش اول نقد تطبیق«الفتح» با «واقعه فتح مکّه
پژوهشی درباره تفسیرفتح در سوره نصر - بخش اولنقد تطبیقالفتح با واقعه فتح مکّه بیشتر مفسّران مراد خداوند را از فتحی که در سوره نصر به پیامبر صلی الله علیه و آله مژده میدهد فتح مکّه دانسته اند چکیده بیشتر مفسّران مراد خداوند را از فتحی که در سوره نصر به پیامبر6 مژنقش معرفت به امام زمان در تعالی اخلاقی منتظران و زمینهسازی ظهور - بخش اول آمادگی برای ظهور ناگهانی
نقش معرفت به امام زمان در تعالی اخلاقی منتظران و زمینهسازی ظهور - بخش اولآمادگی برای ظهور ناگهانی محروم بودن شیعیان از بهرهمندی مستقیم از پرتوهای نورانی و هدایتگر امام زمان در زمان غیبت حرکت در مسیر هدایت را برای آنان دشوار میسازد و زمینه حیرت غفلت و گمراهی را فراهم میآوردبررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش اول برررسی اعتبار و عدم اعتبار عریضه نویسی
بررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش اولبرررسی اعتبار و عدم اعتبار عریضه نویسی عریضه نویسی امری است که شیعیان آن را نوعی توسل دانسته که بدان وسیله حاجت خود را از خدای متعال به واسطه امام معصوم۷ درخواست میکردهاند چکیده «عریضه نویسی»نقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش اول مذاهب و فرقههای خودساخته
نقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش اولمذاهب و فرقههای خودساخته نظریۀ مهدیان پس از مهدی صرفنظر از اشکالات متعدد دیگری که دارد به دلیل تعارض با روایات رجعت باطل است چکیده یکی از مدعیان دروغینی که در سالهای اخیر با استفاده از ابزار جهل عدهای ازدجّال در نگاه احادیث فریقین؛ نماد و سمبل یا شخص معین؟ - بخش اول آِیا دجال شخص است یا نماد؟
دجّال در نگاه احادیث فریقین نماد و سمبل یا شخص معین - بخش اولآِیا دجال شخص است یا نماد در بین ویژگیهای شخصی و پیرامونی دجّال موضوع نماد یا شخص بودن دجّال از چالش برانگیزترین مباحث به شمار میرود چکیده از میان نشانههای آخر الزمان و علائم ظهور موضوع دجّال از پردامنه&zwجایگاه موعودگرایی در آیین بودای تبتی و علل گرایش به آن در عصر حاضر - بخش اول پیشگویی جنگهای آخرالزمانی
جایگاه موعودگرایی در آیین بودای تبتی و علل گرایش به آن در عصر حاضر - بخش اولپیشگویی جنگهای آخرالزمانی میتریه موعود منجی در آیین بوداست که متون مقدس همۀ سنتهای بودایی آمدن او را پیشگویی کردهاند چکیده میتریه موعود منجی در آیین بوداست که متون مقدس همۀ سنتهای بواثبات وجود امام عصر(عج) و احادیث امامت دو برادر - بخش اول نظر متکلمان امامیه در مورد عدم جواز امامت دو برادر
اثبات وجود امام عصر عج و احادیث امامت دو برادر - بخش اولنظر متکلمان امامیه در مورد عدم جواز امامت دو برادر یکی از مسئولیتهای خطیر شیعیان دفاع از این اعتقاد پایهای است و یکی از راههای دفاع از این اعتقاد تمسّک جستن به روایاتی است که امامت اخوین را بعد از امام حسن و امام حسینویدئو | رضا صادقی در دورهمی برای اولین بار از علت معلولیتش گفت
ویدئو | رضا صادقی در دورهمی برای اولین بار از علت معلولیتش گفت چند رسانهای > فیلم - رضا صادقی که شب گذشته مهمان برنامه دورهمی بود در پاسخ به مهران مدیری برای اولین بار از علت معلولیتش گفت 61264 کلید واژه ها مهران مدیری - رضا صادقی - شبکه نسیم - جمعه 18 تیر 1395 -علت مرگ ۲ کودک معلول بهزیستی گرگان منتظر پاسخ پزشک قانونی
در پی پیگیریهای مهر عنوان شد علت مرگ ۲ کودک معلول بهزیستی گرگان منتظر پاسخ پزشک قانونی شناسهٔ خبر 3706386 - سهشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۵ - ۱۴ ۰۸ استانها > گلستان jwplayer display inline-block; گرگان – علت مرگ دو کودک معلول ذهنی که هفته گذشته با بیماری مسمومیت در بیمارستان بستری شمفهوم امانت الهی در آیه امانت با استناد به دلایل علاّمه طباطبائی -بخش اول تفسیر و تأویل امانت در تفاسیر روایی
مفهوم امانت الهی در آیه امانت با استناد به دلایل علاّمه طباطبائی -بخش اولتفسیر و تأویل امانت در تفاسیر روایی شیعه به نظر میرسد مصداقی که با شواهد مذکور تناقضی ندارد و میتواند مصداق امانت الهی باشد کمال دین یعنی ولایت کلّیّه الهی است که تنها انسان قابلیّت پذیرش آن را دارد &nb-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها