تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803276588




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تبارشناسی جریان التقاط - بخش دوم و پایانی گونه‌های بروز و ظهور التقاط در تفسیر


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تبارشناسی جریان التقاط - بخش دوم و پایانی
گونه‌های بروز و ظهور التقاط در تفسیر
در سده اخیر، ظهور موج اصلاح‌گری و نواندیشی دینی با رویکرد بازگشت به قرآن، فصل جدیدی در تفکر دینی، مطالعات قرآنی و تفسیر قرآن کریم گشوده است.

خبرگزاری فارس: گونه‌های بروز و ظهور التقاط در تفسیر



  گونه‌های التقاط در تفسیر با بررسی شیوه ظهور و بروز التقاط در تفسیر می‌توان آن را به سه گونه: التقاط مبنایی، التقاط محتوایی و التقاط روشی تقسیم کرد. 1. التقاط مبنایی به این معنا که مفسر در مبانی تصوری یا تصدیقی و یا هر دو، مبانی بشری ناسازگار را در کنار مبانی اصیل می‌نهد (می‌توان آن را «التقاط مبنایی تکمیلی» نامید) و یا آنها را جایگزین برخی از مبانی الهی می‌کند (می‌توان آن را «التقاط مبنایی تبدیلی» نامید) سخنی که از سروش نقل شد مصداق روشن این‌گونه التقاط است؛ زیرا یکی از مبانی تفسیر، این است که: قرآن سخن خدا و متن و محتوای آن الهی است. 2. التقاط محتوایی به این معنا که مفسر در مقام تبیین معانی واژه‌های قرآنی یا شرح و تفسیر آیات، معارف غیرقرآنی ناسازگار را می‌گنجاند. این عمل به دو صورت اتفاق می‌افتد: اول: به این صورت که صاحب فکر التقاطی، مکتب اسلام را اصل قرار می‌دهد و بخش عمده‌ای از آن را عیناً می‌پذیرد ولی در موارد و مسائلی که به خطا، گمان می‌کند مکتب اسلام درباره آن سخنی ندارد و یا نگاه روشنی عرضه نکرده است، بی‌آنکه تلاشی درخور، برای یافتن پاسخ اصیل اسلام انجام دهد و یا قدمی در راه زدودن جهل خود بردارد، راه ساده‌تر را برمی‌گزیند و از مکاتب دیگر، متأثر از علایق و دلبستگی‌های پیشین خود، بهره می‌گیرد. او بدون اینکه بخواهد این بخش از نظام فکری خود را بر بخش‌های دیگر تحمیل کند و یا آن را لزوماً مراد و منظور قرآن معرفی کند، عملاً در دام التقاط می‌افتد؛ این التقاط را «التقاط محتوایی ترکیبی» می‌نامیم. جریان التقاط علمی در ایران به‌ویژه سران آن؛ مهدی بازرگان و یدالله سحابی، بیشتر دچار این‌گونه التقاط شده‌اند. دوم: تفسیر قرآن براساس مکتب التقاطی؛ به این صورت که مفسر، صاحب فکر و اندیشه التقاطی است و برای تطبیق قرآن با اندیشه خود تلاش می‌کند. ازاین‌رو با پیش فرضی که از مکتب دیگری گرفته است به سراغ منابع دینی می‌رود و تلاش می‌کند آموزه‌های قابل توجیه از قرآن را براساس آن مکتب توجیه و بخش متعارض با آن را تأویل و با هر زحمتی شده از ظاهر خود خارج کند. این‌گونه را «التقاط محتوایی تحمیلی» می‌نامیم. جریان التقاط انقلابی مارکسیستی دچار این‌گونه التقاط بوده‌اند. 3. التقاط روشی به این معنا که مفسر در تفسیر آیات و سور از روش‌ها و گرایش‌های مختلف تفسیری بدون انسجام و هماهنگی لازم در میان آنها در تفسیر آیات و سور، بهره می‌گیرد و یا از روش‌های معمول در دیگر دانش‌های بشری که با منطق تفسیر سازگاری ندارد استفاده می‌کند. امین خولی استاد دانشگاه الازهر قرآن را بزرگ‌ترین کتاب عربی، برترین اثر ادب و عامل جاودانگی زبان و ادبیات عرب مطرح کرد. او معتقد است پژوهش ادبی قرآن باید هدف اصلی و نهایی برای ما و همه ملت‌های عرب به حساب آید. بررسی ادبی قرآن بدون اعتبار دینی آن است. با اخراج امین خولی از دانشگاه الازهر، شاگردان او راهش را ادامه دادند، ازجمله عایشه بنت الشاطی کتاب التفسیر البیانی للقرآن را در همین راستا تدوین کرد. (علوی مهر، 1381: 267 ـ 261) جریان‌های اصلی التقاط در تفسیر و مطالعات قرآنی گروه‌بندی جریان‌های فکری کار آسانی نیست اما می‌توان با توجه به تشابه و تمایز نسبی و براساس استقرا به دسته‌بندی آنها پرداخت. جریان‌های التقاطی نیز از این قاعده مستثنا نیستند: 1. وجوه مشترک جریان‌های التقاطی مشترکات نسبی جریان‌های التقاطی در تفسیر و مطالعات قرآنی را در دو محور می‌توان دسته‌بندی کرد: یک. ویژگی‌های عام تفسیر التقاطی با بررسی تفاسیر التقاطی که نمونه‌هایی از آن گذشت و تأمل در شیوه به‌کار گرفته شده توسط جریان التقاط می‌توان ویژگی‌های زیر را در آنها یافت: 1. بی‌اطلاعی یا بی‌اعتنایی به معیارهای پذیرفته شده مفسران، بی‌توجهی به مبانی مسلم تفسیر و یا نفی برخی از آنها و عدم التزام به قواعد مرسوم تفسیر و در نتیجه فقدان روش ثابت در فرایند تفسیر. 2. تحمیل باورهای پیش‌ساخته مقدم بر تفسیر و تطبیق بی‌منطق آیات بر تئوری‌های بشری. 3. جعل مفاهیم نامتعارف برای واژه‌های واضح قرآن و تحمیل معانی نامأنوس بر آیات. مثلاً گروه فرقان در آیاتی که مربوط به حضرت ابراهیم(علیه السلام) است، در ترجمه آیه شریفه «رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاءِ»؛ می‌نویسد: «پروردگارا من و افرادی از ذریه‌ام (نسل انقلابی باقی مانده‌ام) را بر پا دارنده ارتباط و پیوستگی (نماز) قرار ده، پروردگارا درخواستمان را بپذیر.» 4. عدم جامعیت در نگاه به قرآن و برداشت تک‌بعدی از آن و چشم‌پوشی و یا طفره رفتن از تفسیر آیاتی که با فکر مفسر التقاطی ناسازگار است. 5. برخورد گزینشی با آیات و پافشاری بر ظاهر برخی از آیات و اصرار بر توجیه یا تأویل دیگر آیات و حمل غیرمنضبط آیات بر بیان تمثیلی و تأویلی. 6 . خلط اصطلاحات مکاتب مختلف و یکسان انگاری واژه‌ها به مجرد اشتراک لفظی. دو. مبانی و پیش‌فرض‌های التقاط در تفسیر با اینکه جریان التقاط از تصریح به مبانی و پیش‌فرض‌های خود در تفسیر طفره می‌رود و در مواردی حتی به‌صراحت آنها را انکار می‌کند مثلاً بازرگان پس از انقلاب اسلامی که در زمینه علم‌گرایی اتهاماتی متوجه او گشته بود، تأکید کرد که به هیچ روی بر آن نیست تا علم را مقدم بر وحی بداند. وی این اتهام را که کسانی بگویند این افراد بر این باورند که «آن چیزی را از اسلام یا دین قبول می‌کنیم که با عقل و علم و استدلالمان درست در بیاید» رد کرده، می‌افزاید: «چنین طرز تفکر در حقیقت انکار نبوت و وحی و ادعای بی‌نیازی انسان از دیانت و مساوی دانستن خودمان با خدا است.» (بازرگان، 1364: 4 / 34) اما با تأمل در عملکردشان در فرایند تفسیر، می‌توان به مبانی جریان التقاط پی برد. پیش‌فرض‌های التقاط در تفسیر قرآن را می‌توان چنین برشمرد: 1. عدم جامعیت قرآن و نیازمندی ذاتی قرآن به منابع دیگر؛ نجات حسینی از اعضای سازمان مجاهدین اقرار می‌کند: «در آموزش ناهمگن سازمان، هر کجا که مذهب از پاسخ منطقی به سؤالی عاجز بود، با توسل به ماتریالیسم علمی جواب داده می‌شد.» (نجات حسینی، همان: 419 ‌ـ 415) و نیز محمدطاهر رحیمی می‌گوید: درست است که سازمان ما (مجاهدین خلق) یک سازمان و گروه مذهبی بود و از قرآن و نهج‌البلاغه هم استفاده می‌کرد و ما به آنها معتقد بودیم؛ اما اساس و بنیاد کار ما بر مارکسیسم بوده است. چون علم مبارزه از مارکسیسم گرفته می‌شود و در قرآن آیه‌ای نداریم که به ما درس مبارزه بدهد. (سجادی، 1383: 69) 2. عدم لزوم پایبندی به ظواهر قرآن و قرائت‌پذیری متن قرآن و اعتبار قرائت‌های گوناگون؛ جلال‌الدین آشتیانی (فرزند میرزا مهدی آشتیانی) از تئوریسین‌های نهضت خداپرستان مسلمان، می‌نویسد: انسان در راه کمال به‌سوی حق در حرکت است، برداشت او نیز از قرآن ـ کتاب حق ـ در حال تکامل است و به همین دلیل است که دیده می‌شود با تکامل علم و دانش و فهم و وسعت دید بشر، درک از قرآن نیز تکامل یافته و متغیر می‌گردد تا جایی که در برداشت از اصول نیز دید و بینش نوینی می‌یابد؛ حتی مفهوم توحید که اصل اساسی ادیان حقه است، پیوسته یکسان نبوده و بسته به درک افراد متفاوت است. (آشتیانی، 1358: 13) 3. متأثر بودن قرآن از فرهنگ و باورهای زمان نزول و محدود بودن همه یا برخی از احکام و آموزه‌های قرآن به زمان نزول و عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله)؛ عبدالکریم سروش می‌نویسد: راهبی را تصور کنید که تنها در غاری می‌نشیند و پیام‌هایی دریافت می‌کند و این راهب را با پیامبری مقایسه کنید که در میان مردم است و با آنها داد و ستد می‌کند و هر روز در معرض ده‌ها مسئله قرار می‌گیرد و باید با این مسائل مواجهه کند و پاسخ آنها را در اختیار امت و پیروان خود بگذارد، میان این دو تفاوت بسیار زیادی است؛ ... پیامبر اولاً در سنین پختگی؛ یعنی در چهل سالگی تجربه پیامبرانه پیدا کرد. تا قبل از آن فرد امین و پرهیزگاری بود که با خلوت انس داشت، هفته‌هایی از سال را بیرون از شهر در غاری به سر می‌برد. به علاوه تجارت هم می‌کرد و با زیر و بم زندگی جمعی و با مهم‌ترین و وسوسه انگیزترین عنصر آن؛ یعنی پول آشنا بود. اما هنوز پیامبر نبود و پس از سال‌ها همسرداری پا به عرصه تجربه و عمل پیامبری نهاد، کاملاً آماده و پخته وارد میدان شد. ثانیاً: به خلوت اکتفا نکرد و در گوشه‌ای انزوا نگزید بلکه به میان مردم آمد و مواجهه با مسائل روزگار خود را فریضه دانست، دشمنی‌ها و دوستی‌های فراوان بر او باریدند و تجربه بیرونی او را شکوفاتر و پخته‌تر کردند؛ یعنی به بسط و فربهی آئین او مدد رساندند. به عبارت دیگر، داد و ستد پیامبر با بیرون از خود قطعاً در بسط رسالت او و در بسط تجربه پیامبرانه او تاثیر داشت ... وقتی می‌گوییم دین امری بشری است منظور این است که پیامبر به میان آدمیان می‌آید پابه‌پای آنها حرکت می‌کند گاهی به این سو و گاهی به آن سو می‌رود ... و دین مجموعه‌ای از برخوردهای تجربی و تاریخی پیامبر است. (سروش، همان: 19 ـ 15) 2. وجوه تمایز جریان‌های التقاطی در تفسیر و مطالعات قرآنی تفاوت و تمایز جریان‌های التقاطی در تفسیر و مطالعات قرآنی را می‌توان از چهار منظر بررسی کرد: گونه‌های بروز و ظهور التقاط در تفسیر، رخنه‌گاه‌های التقاط، وابستگی به جریان‌های فکری و خروج از منطق صحیح تفسیر. یک. گونه‌های بروز و ظهور التقاط در تفسیر همان‌گونه که بیان شد التقاط را با توجه به شیوه ظهور و بروز در تفسیر می‌توان به سه گونه: مبنایی، محتوایی و روشی تقسیم کرد. دو. رخنه‌گاه‌های التقاط در تفسیر پیش‌تر بیان شد که التقاط از مجاری و منفذ‌های متفاوتی به سراغ مفسر می‌آید و کار او را آلوده می‌کند که عمده‌ترین روزنه‌های نفوذ التقاط عبارتند از: 1. پیش‌داوری؛ 2. علم‌زدگی؛ 3. عقل‌مداری و مصلحت‌گرایی؛ 4. نفوذ اندیشه‌های بیگانه چون: گرایش لیبرالیستی، رویکرد ماتریالیستی و رویکرد هرمنوتیکی متأثر از فلسفه جدید غرب. سه. وابستگی به جریان فکری خاص تعدادی از جریان‌های فکری معاصر ماهیت التقاطی دارند؛ مانند شاخه‌هایی از روشنفکری دینی و غیردینی ایران اعم از: ـ روشنفکران التقاطی ناسیونالیست؛ مانند کسروی که سرانجام کارش به ارتداد انجامید؛ ـ روشنفکران التقاطی دارای گرایش‌های سوسیال ـ دموکراتیک؛ مانند عبدالرحیم طالبوف تبریزی که در عین برخی پایبندی‌ها که به بعضی الفاظ و تعابیر و ظواهر شریعت از خود نشان می‌داد، مروج روح و باطن سکولاریستی و نیز مقلد برخی شعارهای سوسیال ـ دموکراتیک بود؛ ـ روشنفکری التقاطی مقلد لیبرالیسم و علم‌زده که رگه‌های صداقت و مبارزه علیه استبداد شبه مدرن، در سران آن وجود داشت؛ مانند نهضت آزادی سال‌های دهه چهل شمسی و آراء و عملکرد یدالله سحابی و مهدی بازرگان در همان سال‌ها؛ ـ روشنفکری التقاطی مقلد سوسیالیسم که شامل جریان نهضت خداپرستان سوسیالیست، برخی آرای علی شریعتی، اندیشه‌های مبنایی مجاهدین خلق در سال‌های آخر دهه چهل شمسی، آراء گروه فرقان و ... می‌شود؛ ـ گرایش روشنفکری التقاطی نئولیبرالیست شکل گرفته در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی که آشکارا داعیه نسبی‌انگاری، سکولاریسم و پلورالیسم دینی و نظایر اینها را دارد؛ مانند آراء عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری. (زرشناس، 1383: 1 / 131 ـ 127) چهار. خروج از منطق صحیح تفسیر منطق تفسیر چارچوب روشی مستدل برای شناخت معنای آیات قرآن و رسیدن به مراد خداوند است. (اسعدی و همکاران، 1389: 8؛ رضایی اصفهانی، 1387: 1 / 11 ـ 10) مبناداری، قاعده‌مندی، روش‌مندی و معیارپذیری فرایندِ تفسیر قرآن، اجزای اصلی این منطق شمرده می‌شود: مبانی صدوری تفسیر قرآن را می‌توان چنین برشمرد: 1. قرآن سخن خدا و متن و محتوای آن الهی است. «إ‌ِنْ هُوَ إ‌ِلَّا وَحْیٌ یُوحَىٰ» (نجم / 4) 2. قرآن مصون از هرگونه تحریف است. «وَ إ‌ِنَّا لَهُ لَحافِظُون» (حجر / 9) 3. دعوت قرآن همگانی است. «هُدى لِلنَّاس» (بقره / 185) 4. قرآن جامع و کامل برای هدایت بشریت است. «الْیَوْمَ أ‌َکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُم» (مائده / 3) 5. قرآن کتاب راهنمای ابدی و جاودانی است. «وَ آخَرینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بهِم» (جمعه / 3) مبانی دلالی تفسیر قرآن را نیز می‌توان چنین برشمرد: 1. قرآن فهم‌پذیر است؛ نه معما است و نه رازی سر به مهر میان خدا و رسول(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام). «أ‌َفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن» (محمد / 24) 2. تفسیر قرآن مجاز است و فهمِ با تدبر و روشمند، اعتبار و حجیت دارد. «کِتابٌ أ‌َنْزَلْناهُ إ‌ِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ» (ص / 29) 3. زبان قرآن، زبان هدایت عموم مردم و منطبق با فطرت بشر است. «هُدى لِلنَّاس» (بقره / 185) 4. تفسیر به رأی ممنوع است. «وَ مَنْ أ‌َظْلَمُ مِمَّن‌ِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْکَذِب» (صف / 7) 5. قرآن به استناد احادیث بطون قرآن، دارای سطوح و مراتب گوناگون معنایی است. تکیه بر قرائت صحیح، بهره‌گیری از دانش‌های مقدماتی تفسیر، توجه به‌معنای لغوی واژه‌ها، استناد به ظهور مستقر کلام نه ظهور ابتدایی و بدوی، اهتمام به جداسازی معنای حقیقی از غیر حقیقی با تأکید بر اصالة الحقیقه، رعایت عام و خاص و استناد به عام پس از فحص از مخصص، رعایت مطلق و مقید و اطلاق‌گیری با توجه به مقدمات حکمت، توجه به تنوع دلالت‌های کلام (دلالت مطابقی، تضمنی، التزامی، اقتضا، تنبیه و اشاره)، نگاه به وجوه مختلف معنا، محدود نشدن به برخی معانی و انتخاب مناسب‌ترین معنا، در نظر گرفتن سیاق آیات و بافت کلام، توجه به تطور کلمات و معنای الفاظ (پیش از قرآن، در قرآن و پس از قرآن)، اصل قرار دادن محکمات و ارجاع متشابهات به آنها، نگاه منسجم به مفاهیم قرآن با عنایت به پیوستگی متن قرآن کریم، ملاحظه روایات معتبر تفسیری و سنت شارح در تفسیر قرآن، استفاده از منابع و ابزارهای معتبر در تفسیر و بهره‌گیری از عقل استدلالی در تفسیر، از اهم قواعد تفسیر است. (اسعدی و همکاران، 1389: 95 ـ 43) معیارها و ضوابط تفسیر که تفسیر معتبر را از غیرمعتبر جدا می‌سازد گاهی مربوط به مفسّر است و گاهی مربوط به فعل تفسیر است. مهم‌ترین معیارها و ضوابط تفسیر عبارتند از: 1. تفسیر قرآن براساس منابع و مستندات و قرائن معتبر؛ 2. تفسیر قرآن براساس روش صحیح؛ 3. تفسیر قرآن توسط مفسر دارای شرایط؛ 4. پرهیز از پیش داوری و تحمیل نظر بر قرآن. (رضایی اصفهانی، 1387: 1 / 506 ـ 417) 3. دسته‌بندی جریان‌های التقاط در تفسیر و مطالعات قرآنی معاصر ایران براساس استقراء و با بررسی وجوه اشتراک و نیز واکاوی تفاوت‌های جریان‌های التقاطی (در چهار عرصه: گونه‌های بروز و ظهور التقاط در تفسیر، رخنه‌گاه‌های التقاط در تفسیر، وابستگی به جریان‌های فکری و چگونگی خروج از منطق صحیح تفسیر)، جریان التقاط در تفسیر و مطالعات قرآنی در سده اخیر ایران در سه جریان اصلی گروه‌بندی می‌شود: یک. جریان التقاط علمی ـ تجربی تفسیر علمی رویکردی است که در سده اخیر به شدت مورد توجه مفسران قرار گرفته و با اینکه شیوه اعتدالی آن آثار مبارکی به‌ویژه در اثبات اعجاز علمی قرآن به همراه داشته است اما رویکرد افراطی آن، اسباب انحراف و التقاط بوده است که در این مقاله مورد بحث است. جریان التقاط علمی ـ تجربی در نتیجه علم‌زدگی افراطی در میان جریان روشنفکری دینی شکل گرفته است. منظومه فکری و اندیشه دینی این جریان با سه مشخصه اصلی: تکیه بر علم‌گرایی در تبیین دین و نو کردن آن؛ تبیین کارکردگرایانه از دین و فاصله گرفتن از دین‌شناسی اجتهادی حوزوی یا خط فقاهت و با سه مشخصه فرعی: غرب‌گرایی، ملی‌گرایی و مبارزه با تفکر فلسفی ـ یونانی تعریف می‌شود. گفتمان غالب بر این جریان، تطبیق مفاهیم غربی با مفاهیم اسلامی با این پیش‌فرض است که اسلام واجد همه چیزهای خوب و دانش غرب فاقد ایدئولوژی است. برای نمونه مهدی بازرگان تلاش می‌کند تا پراگماتیسم غربی را بر عمل‌گرایی در اسلام منطبق کند. در این تصویر، نه‌تنها انسان مؤمن، یک فرد عمل‌گراست که به قول بازرگان «خداوند پراتیک است!» (بازرگان، 1328: 44) او در شرح قانون آنتروپی و تزاید آن در طبیعت و اینکه این قانون مستند ماتریالیست‌ها برای نشان دادن حرکت رو به انحطاط عالم و در واقع تصادفی بودن مسیر حرکت و عدم وجود نظارت عالی است، به قانون تکامل اشاره کرده می‌گوید: تعبیر قرآنی این دو قانون؛ یعنی آنتروپی و تکامل، یحیی و یمیت و یمیت و یحیی است که در قرآن آمده است. (بازرگان، 1341: 15 ـ 14) بازرگان در پاسخ این پرسش که چرا التقاط را تنها از ناحیه دلباختگان به مارکسیسم می‌داند و به خطری که از غربی‌های اروپا و امپریالیسم آمریکا می‌رسد توجه چندان نمی‌شود می‌گوید: غرب، اروپا و آمریکا نیز فراموش نمی‌شود و لعنت بر هر دو ابر قدرت و مکتب باد، تفاوتی که وجود دارد این است که ابرقدرت غربی با کاپیتالیسم و امپریالیسم برای مسلمانان و کشورهای ضعیف جهان عنادانگیز و جهان‌خوار است درحالی‌که علیه خود اسلام معارضه خاص و خطری ندارد ولی مارکسیسم و قدرت‌های پیرامون آن هم برای اسلام خطرناک و دشمن مکتبی است و هم برای مسلمانان و کشورهای ضعیف جهان. (بازرگان، 1389: 73) از این عبارات به دست می‌آید که او برای غرب، ایدئولوژی و تفکری که به اسلام ضربه‌ای وارد کند، سراغ ندارد، گویی او نیز همچون مارکسیست‌ها، امپریالیسم را یک واقعیت اقتصادی صرف و فاقد هجوم فرهنگی می‌داند؛ با اینکه در اساس استعمار اقتصادی، استعمار فرهنگی نیز وجود دارد. خلط کردن مباحث علم تجربی با معارف دینی و قرآنی؛ تفسیر علمی مفاهیم غیرمادی؛ تجزیه معارف دینی و قرآنی؛ زمینه‌سازی انکار برخی از امور دینی؛ تقویت پیش‌فرض نقصان قرآن؛ بی‌توجهی به سنت در کنار قرآن؛ طرد روش فلسفی؛ تبیین کارکردگرایانه از دین؛ تطبیق و انطباق اسلام با مکاتب دیگر، (به‌ویژه با دستاوردهای مدرنیسم؛ یعنی لیبرالیسم و حقوق بشر و سایر ارزش‌های مدرن)؛ جزءنگری به‌جای کل‌نگری (یعنی جایگزینی بخشی از اسلام به‌مثابه کل آن) و تحمیل پیش‌فرض‌ها، مهم‌ترین آسیب‌ها و پیامدهای منفی این جریان است. علمی کردن مذهب اگرچه زمینه را برای پذیرش قسمتی از امور دینی ایجاد می‌کرد، اما در مقابل بسیاری از معارف دیگر را نیز که قابل تجربه نبود انکار می‌کرد. این تعبیر بازرگان که: علم اشتباهات و خرافاتی را که به دین چسبیده بود پاک کرد، (بازرگان، 1326: 71) خود به خود زمینه حذف بسیاری از مسائل دینی را که با علم قابل اثبات نیست (البته قابل نفی هم نیست) فراهم می‌آورد و هرچند افرادی از روی تعصب دینی، زمانی به آنها باور داشته باشند با از بین رفتن این تعصب زمینه انکار آنها فراهم خواهد شد. دو. جریان التقاط انقلابی ـ مارکسیستی این جریان در نتیجه نفوذ اندیشه‌های ماتریالیستی در میان جریان روشنفکری ایدئولوژی‌گرا پدید آمده است. منظومه فکری و اندیشه دینی این جریان با سه مشخصه اصلی: معرفی اسلام به‌عنوان ایدئولوژی برای ایجاد انقلاب و تحول و دین انقلابی، سازگاری سوسیالیزم و اسلام و باور به مارکسیسم به‌عنوان علم مبارزه و با سه مشخصه فرعی: طرد شدید تفکر سنتی، طرح اسلام منهای روحانیت و برداشت‌های ذوقی و شخصی از قرآن مشخص می‌شود. حبیب‌الله پیمان در صفحه نخست کتاب سوسیالیسم مردم ایران که در شهریور ماه 41 نوشته، آورده است: «به نام خدا: سوسیالیسم مظهر حق‌طلبی و عدالت‌خواهی انسان‌هاست». در متن هم شرحی از چگونگی اوضاع اجتماعی ـ اقتصادی ایران آورده و تأکید می‌کند: «همه شئون اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ما باید متحول گردد و تنها سوسیالیسم است که قادر به چنین تحول ثمربخشی است.» (پایدار، 1341: 57) «سوسیالیسم آرمانی انسانی است که به بهترین شکلی در این دوره از تاریخ می‌تواند وسائل اقتصادی موجود را به شکلی منطبق با منافع اکثریت مردم درآورد.» (همان: 101) در جای دیگر آمده است: «جنبش سوسیالیستی مرحله تکاملی نهضت ضد استعماری ملت ایران است.» (همان: 131) «بنابراین پشتوانه سوسیالیسم، مبانی اخلاقی و انسانی است. در این دیدگاه طرز فکر خداپرستی به این جهت که مروج ارزش‌های اخلاقی و انسانی است، می‌تواند مفید باشد.» (همان: 108) این کلی‌ترین بهره‌ای است که در این نوع از سوسیالیسم، از دین می‌توان برگرفت؛ یعنی تنها خداپرستی و برخی از آیات کلی قرآن که اشاره به قسط دارد، کافی است. تازه در این بخش هم «جامعه مسلمان ایران باید خدا را به‌عنوان مظهر جاوید حقیقت و عدالت، خوبی و کمال‌طلبی بشناسد و هرگونه پیرایه‌ای که تاکنون بر این مبنای اعتقادی بسته شده است، به دور بریزد» (همان: 145)؛ یعنی خدایی را بپذیرد که سوسیالیسم مورد نظر را قبول داشته باشد. بهمن بازرگانی از اعضای نخستین سازمان مجاهدین می‌گوید: مارکسیسم به‌عنوان علم مبارزه مطرح شده بود ... در آن زمان می‌گفتند مارکسیست‌ها دو نوع حرف دارند: یک سری حرف‌های ضد دین دارند که مزخرف است و باید کنار گذاشت، یک سری حرف‌های دیگری هم دارند که علم مبارزه است. اینکه چطور می‌توان قدرت را در چنگ گرفت و چطور یک گروه معلوم و آداب‌دان می‌تواند توده‌ها را بسیج کند و انقلاب راه بیندازد و حاکمیت را سرنگون کند، علم است. باید رفت و یاد گرفت. در این زمینه کمونیست‌ها بیشتر از ما کار کرده‌اند. (مهرآبادی، 1384: 188) اکبر گودرزی می‌گوید: «ما اندیشه خود را به‌طور مستقل [از روحانیت] دریافت و مطرح نموده‌ایم ... .» هرچند اکبر گودرزی به استفاده از تفاسیری چون: مجمع البیان، تفسیر کاشف، تفسیر طبری، پرتوی از قرآن و شاگردی در محضر علامه طباطبایی اشاره می‌کند، (پرونده اکبر گودرزی، شماره بازیابی 774، بازجویی مورخ 20/2/59) اما در نهایت، آنچه که رقم می‌خورد، برداشت‌های کاملاً شخصی و ذوقی از قرآن است. گفتمان غالب بر این جریان در نتیجه شیفتگی نسبت به تفکر مارکسیستی، استفاده از ادبیات جدید و برداشت نوین از اسلام است که با نگاهی انقلابی و متأثر از مادی‌گرایی و تجارب مبارزاتی مارکسیستی، به تجزیه و تحلیل مسائل مذهبی می‌پردازد و به‌دنبال ارائه ایدئولوژی رادیکال بر مبنای آموزه‌های اسلامی است. سازمان مجاهدین خلق و نیز گروه فرقان تشکل‌های اصلی این جریان هستند. جنبش مسلمانان مبارز به رهبری حبیب‌الله پیمان که در ادامه جریان چپ اسلامی سوسیالیست‌های خداپرست (بنگرید: نکو روح، نهضت خداپرستان سوسیالیست، 1377) شکل گرفت، نماینده دیگر این جریان و حبیب‌الله آشوری (بنگرید: جعفریان، همان، 693 ـ 690) از شخصیت‌های تأثیرگذار این جریان است. آسیب‌های اصلی این جریان عبارتند از: تفسیر به رأی قرآن مجید؛ توجیه بی‌منطق مفاهیم قرآنی در راستای مبارزه؛ عدم رجوع به کتب روایی و احادیث (مگر نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه به‌طور نسبی آن هم مبتنی بر برداشت‌های کاملاً دل‌خواهانه)؛ مراجعه مستقیم، بدون ضابطه و غیرعالمانه به قرآن، تفسیر قرآن متأثر از مارکسیسم (با این تفاوت که فرقانی‌ها هرچند از مارکسیسم متأثر بودند، ولی اساساً خود نمی‌پذیرفتند که به متون مارکسیستی مراجعه نمایند، اما سازمان مجاهدین خلق با مراجعه مستقیم به منابع مارکسیستی، ماتریالیسم تاریخی را بر آیات تحمیل می‌کردند)؛ نگاه به دین و قرآن به‌عنوان یک متن با تحمل قرائت‌های مختلف که عملاً دین را به یک ابزار سیاسی ـ اجتماعی تبدیل می‌کرد. این اندیشه التقاطی در واقع مشتمل بر یک هسته مارکسیستی ـ سوسیالیستی و یک پوسته اسلامی بود. سه. جریان التقاط فلسفی ـ لیبرالیستی این جریان در نتیجه نفوذ اندیشه‌های فلسفی ـ لیبرالیستی غرب در میان جریان روشنفکری سکولار ظهور کرده است. این جریان در مطالعات قرآنی و تفسیر آیات از مکاتب فلسفی غرب، به‌ویژه هرمنوتیک بهره می‌گیرد و بیشتر در مبانی صدوری و دلالی تفسیر قرآن سخن گفته و با رویکرد فلسفی و معرفت‌شناختی و پذیرش اندیشه‌های دموکراسی لیبرال وارد عرصه مباحث نظری و اجتماعی قرآن شده است. شخصیت اصلی این جریان در ایران، عبدالکریم سروش با بهره‌گیری از فلسفه انتقادی کانت، هرمنوتیک فلسفی گادامر و ابطال‌گرایی پوپر در قبض و بسط تئوریک شریعت به نسبیت‌گرایی فهم قرآن و معرفت دینی و نقد انگاره یقین‌گرایی پرداخت و با رویکرد هگلی، در ذاتی و عرضی دین، آموزه‌های قرآنی را به گوهر و صدف تقسیم کرد و با کمک الهیات لیبرال شلایر ماخر، در بسط تجربه نبوی، گوهر دین و وحی را تجربه دینی دانست. اندیشه‌های هرمنوتیک فلسفی گادامر به‌تدریج او را به نسبیت در دین و وحی الهی و حقیقت پیامبر(صلی الله علیه و آله) کشاند و در نتیجه، قرآن را در کلام محمد(صلی الله علیه و آله) و محصول و ثمره پیامبر دانست. وی در مقاله اخیر خود با عنوان: «محمد(صلی الله علیه و آله)؛ راوی رؤیاهای رسولانه»، وحی را از اساس منکر می‌شود و قرآن را «خوابنامه محمد(صلی الله علیه و آله)» می‌نامد و مدعی می‌شود که چنان نیست که محمد(صلی الله علیه و آله) مخاطب آواهایی قرار گرفته باشد و فرمان به ابلاغ آن داده باشند، بلکه محمد(صلی الله علیه و آله) روایتگر تجارب و ناظر مناظری است که در رؤیا و خواب‌های خود دیده است به او نگفته‌اند برو و به مردم بگو خدا یکی است، بلکه او در رؤیای خود خدا را به صفت وحدت دیده و روایتش از این رؤیا را با ما به زبان خود باز می‌گوید. ازاین‌رو، با تحکم می‌نویسد: این تصوّر که فرشته‌ای آیه‌ها را به قلب محمد(صلی الله علیه و آله) فرو می‌ریخته است و او آنها را بازخوانی می‌کرده است، باید جای خود را به این تصوّر دهد که محمد(صلی الله علیه و آله) چون گزارشگری جان‌بخش و صورتگر و حاضر در صحنه، وقایع را گزارش می‌کرده است. به جای این گزاره که در قرآن، الله گوینده است و محمد(صلی الله علیه و آله) شنونده، اینک این گزاره می‌نشیند که در قرآن محمد(صلی الله علیه و آله) ناظر است و محمد(صلی الله علیه و آله) راوی است. خطابی و مخاطبی و اخباری و مخبری و متکلّمی و کلامی در کار نیست، بل همه نظارت و روایت [از خواب و رؤیا] است. آن سَری نیست بل این سَری است! ازاین‌رو، به این نتیجه می‌رسد که باید به جای «تفسیر قرآن» به «تعبیر قرآن» پرداخت! (1) نتیجه با اینکه در سده اخیر، شیوه سنتی و روش مرسوم تفسیر، به حیات خود ادامه داده است اما ظهور نهضت بیداری و اصلاح دینی در جهان اسلام، با ایجاد موج بازگشت به قرآن، فصل جدیدی در مطالعات قرآنی و تفسیر آن گشوده و به پررنگ شدن سهم استدلال عقلی، استفاده از دستاوردهای عقلی و علمی بشر، گشودن باب بررسی آیات قرآن فراتر از نقل حدیث و آرای گذشتگان، اتکا به پیش‌فرض‌ها، اصول و مبانی عقلی در تفسیر قرآن دامن زده و رویکردهای نوین را در پی داشته است. اقبال جریان‌های گوناگون فکری به مطالعات قرآنی در ایران معاصر، با اینکه به ظهور شخصیت‌های بزرگ قرآنی و تولید آثار برجسته تفسیری انجامیده است، اما به رونق پدیده نامبارک التقاط در حوزه اندیشه دینی به‌ویژه در تفسیر و مطالعات قرآنی نیز دامن زده است. 1. در میان جریان روشنفکری دینی، در نتیجه علم‌زدگی افراطی و با تکیه بر علم‌گرایی؛ تبیین کارکردگرایانه از دین و فاصله گرفتن از دین‌شناسی اجتهادی حوزوی، جریان التقاط علمی ـ تجربی شکل گرفته است که گفتمان غالب بر آن، تطبیق مفاهیم غربی با مفاهیم اسلامی است. تفسیر علمی مفاهیم غیرمادی؛ آمیختن معارف دینی با علم تجربی؛ تجزیه معارف دینی و قرآنی؛ بی‌توجهی به روایات و تطبیق اسلام با دستاوردهای مدرنیسم پیامدهای منفی این جریان بوده است. 2. در میان جریان روشنفکری ایدئولوژی‌گرا، در نتیجه نفوذ اندیشه‌های ماتریالیستی و با تلقی اسلام به‌عنوان ایدئولوژی انقلاب، سازگار دانستن اسلام با سوسیالیزم و شیفتگی نسبت به مارکسیسم به‌عنوان علم مبارزه، جریان التقاط انقلابی ـ مارکسیستی پدید آمده است که در واقع مشتمل بر یک هسته مارکسیستی ـ سوسیالیستی و یک پوسته اسلامی است. این جریان آسیب‌هایی چون: مراجعه مستقیم و غیرعالمانه به قرآن، برداشت‌های ذوقی بی‌مهابا، تفسیر به رأی قرآن مجید و توجیه مفاهیم قرآنی در راستای مبارزه را در پی داشته است. 3. در میان جریان روشنفکری سکولار، در نتیجه نفوذ اندیشه‌های فلسفی ـ لیبرالیستی غرب جریان التقاط فلسفی ـ لیبرالیستی ظهور کرده است. این جریان بیشتر در مبانی صدوری و دلالی تفسیر قرآن سخن گفته و متأثر از رویکردهای فلسفی و معرفت‌شناختی و الهیات لیبرال غرب، مدعی نسبیت در فهم قرآن، تقسیم آموزه‌های قرآنی به ذاتی و عرضی و تلقی وحی به‌عنوان تجربه نبوی شده؛ در نتیجه، آیات را محصول پیامبر(صلی الله علیه و آله) و گزارش رؤیاهای او دانسته و نهایتاً قرآن را «خوابنامه محمد(صلی الله علیه و آله)» نامیده و به این نتیجه رسیده است که باید به جای «تفسیر قرآن» به «تعبیر قرآن» پرداخت! پیشنهاد 1. نشانه‌هایی در دست است که نوعی التقاط عرفانی ـ تأویلی جدید، با تمسک به برخی آیات قرآن، توسط جریان‌های تأویل‌گرای نوظهور با رویکرد عرفانی سکولار در حال ظهور است. با اینکه این پدیده هنوز تبدیل به جریان تفسیری نشده است ولی ضرورت دارد توسط محققان قرآنی رصد و در قالب مقالات علمی و پایان‌نامه‌های دانشگاهی و حوزوی نقد و بررسی گردد. 2. در مبحث التقاط روشی اشاره شد که گاه، روش دیگر دانش‌های بشری بدون اینکه به اعتبار آن و نتایج حاصله اطمینانی باشد بر روش مرسوم تفسیر ترجیح داده می‌شود. این شیوه پیش از این توسط عده‌ای از محققان عرب با اجرای روش معمول در نقد متون ادبی در تفسیر قرآن، به‌کار گرفته شده است. در میان محققان قرآن‌پژوه معاصر ایران، علیرضا قائمی‌نیا ازجمله نویسندگانی است که تلاش می‌کند با به کارگیری روش‌های جدید برگرفته از ابداعات متفکران غربی، تحولی در تفسیر و برداشت‌های قرآنی ایجاد کند. وی در کتاب بیولوژی نص؛ نشانه‌شناسی و تفسیر قرآن، تلاش می‌کنند مباحث نشانه‌شناسی را بر قرآن تطبیق کند و مدعی می‌شود تنها راه خروج از انسداد به وجود آمده در مطالعات دینی و بازکردن گره از کار فروبسته رکود دو چندان تفسیر، روی آوردن به این نوع فعالیت‌ها است و پیش‌گویی می‌کند که این‌گونه زمینه‌ها به زودی انقلاب بزرگی در بررسی متون دینی به وجود خواهد آورد و نسل جدید تفسیرهای قرآن در دهه‌های آتی از مبانی زبان‌شناختی و نشانه‌شناختی بهره خواهند گرفت و در فضای این‌گونه مباحث سیر خواهند کرد. ایشان در کتاب معناشناسی شناختی قرآن نیز تلاش می‌کند دستاوردهای زبان‌شناسی شناختی را که در تحلیل معناشناسی زبان‌های طبیعی به‌کار می‌رود، فراتر از زبان، بر متن قرآن تطبیق کند. بایسته است نوشته‌های ایشان در این باب، توسط محققان مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. 3. از آنجا که التقاط، جریانی مستمر در طول تاریخ تفسیر و مطالعات قرآنی بوده است، لازم است پژوهشگاه‌های دینی و مؤسسات پژوهشی قرآنی همواره مراقب روزنه‌های نفوذ و رسوخ التقاط در محصولات و تولیدهای علمی و پژوهشی خود باشند و با تدوین استانداردهای تضمین سلامت فراورده‌های فکری و آثار تفسیری خود، مرزهای نوآوری روشمند را از هجوم آلودگی التقاط پاس بدارند. 4. نقد مستمر آثار قرآنی و تفسیری نوپدید توسط صاحب‌نظران و ناب‌اندیشان دینی و انتشار آن در قالب مقالات تخصصی، می‌تواند به پاک‌سازی فضای مبارک قرآن‌پژوهی معاصر کمک کند، با هشدار‌های لازم و به موقع، روزنه‌های جدید التقاط را مسدود کند و به محققان جوان خطرهای پیش رو را گوشزد کند تا در دام التقاط‌های نوظهور گرفتار نشوند. پیشنهاد می‌شود مجله تخصصی «نقد تفسیر و مطالعات قرآنی معاصر» با هدف تأیید و حمایت از نوآوری‌های روشمند و نیز کشف و معرفی التقاط‌های جدید راه‌اندازی شود.   پی نوشت: [1]. http://www.dinonline.com/detail/News/989; http://www.rahesabz.net/story/71738.   منابع و مآخذ الف) کتاب‌ها قرآن کریم. آشتیانی، جلال‌الدین، 1358، ایدئال بشر: تجزیه و تحلیل افکار ماتریالیسم، تهران، بی‌نا. آقابخشی، علی و مینو افشاری‌زاده، 1378، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار. ابن‌اثیر، مجدالدین، 1364، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 4، تحقیق طاهر احمد الزاوی، محمود محمد الطناحی، قم، اسماعیلیان. احمد، حنفی، بی‌تا، التفسیر العلمی للآیات الکونیه، قاهره، دار المعارف المصریه. اریک، ماتیوز، 1378، فلسفه فرانسه در قرن بیستم، ترجمه محسن حکیمی، تهران، ققنوس. اسعدی، محمد و همکاران، 1389، آسیب‌شناسی جریان‌های تفسیری، ج 1، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. بازرگان، مهدی، 1326، راه طی شده، تهران، قلم. ـــــــــــــــ ، 1328، پراگماتیسم در اسلام، تهران، شرکت سهامی انتشار. ـــــــــــــــ ، 1341، اسلام جوان، تهران، شرکت سهامی انتشار. ـــــــــــــــ ، 1364، بازگشت به قرآن، تهران، قلم. ـــــــــــــــ ، 1389، مجموعه آثار (25) بازیابی ارزش‌ها (1)، تهران، بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان. بهشتی، سید محمدحسین، بی‌تا، سخنرانی‌های شهید بهشتی، تهران، سید جمال. البهی، محمد، بی‌تا، المنهج القرآنی فی تطویر المجتمع، ج 1، بیروت، دار الفکر. پایدار، حبیب‌اللّه، 1341، سوسیالیسم مردم ایران، تهران، کانون تبلیغات و تعلیمات حزب مردم ایران. ـــــــــــــــ ، 1356، برداشت‌هایی درباره فلسفه تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. پرونده اکبر گودرزی، شماره بازیابی 774، بازجویی مورخ 20/2/59. جعفری، محمدرضا، 1379، فرهنگ نشر نو، تهران، فرهنگ معاصر. جعفریان، رسول، 1387، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، تهران، خانه کتاب. حنفی، حسن، 1988 م، من العقیدة الی الثورة، بیروت، دار التنویر. حییم، سلیمان، 1379، فرهنگ انگلیسی ـ فارسی «حییم»، تهران، فرهنگ معاصر. خرمشاهی، بهاءالدین، 1364، تفسیر و تفاسیر جدید، تهران، کیهان. خسروپناه، عبدالحسین، 1388، جریان‌شناسی فکری ایران معاصر، قم، مؤسسه حکمت نوین اسلامی. دهخدا، علی‌اکبر، 1377، لغت‌نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران رشیدرضا، محمد، 2003 م، تاریخ الاستاذ الامام، ج 1، قاهره، دار الفداء. ـــــــــــــــ ، بی‌تا، تفسیر المنار: التفسیر للقرآن الحکیم، ج 5، بیروت، دار المعرفه. رضایی اصفهانی، محمدعلی، 1387، منطق تفسیر قرآن، ج 1، قم، جامعه المصطفی(صلی الله علیه و آله) العالمیه. الرومی، فهد بن عبدالرحمن، 1407 ق، منهج المدرسه العقلیه الحدیثه فی التفسیر، بیروت، مؤسسه الرساله. زرشناس، شهریار، 1383، نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران، ج 1، تهران، کتاب صبح. سجادی، طاهره، 1383، خورشیدواره، خاطرات طاهره سجادی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. سحابی، یداللّه، 1346، خلقت انسان، تهران، شرکت سهامی انتشار. سروش، عبدالکریم، 1376، بسط تجربه نبوی، تهران، صراط. صلیبا، جمیل، 1982، المعجم الفلسفی، ج 1، بیروت، دار الکتاب اللبنانی. عبدالله، ناصرعلی، 1377، المعجم البسیط، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی. علوی‌مهر، حسین، 1381، روش‌ها و گرایش‌های تفسیری، قم، اسوه. عمید، حسن، 1361، فرهنگ فارسی عمید، تهران، امیرکبیر. عنایت، حمید، 1363، سیری در اندیشه سیاسی عرب، تهران، بی‌نا. فارسی، جلال‌الدین، 1374، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد فرهنگی امام رضا(علیه السلام). فراهیدی، خلیل بن احمد، 1410 ق، کتاب العین، ج 5، قم، هجرت. محتشمی، علی‌اکبر، 1376، خاطرات سیاسی علی‌اکبر محتشمی، ج 2، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی. مطهری، مرتضی، 1375، مجموعه آثار، ج 15، تهران، صدرا. مهرآبادی، مظفر، 1384، بررسی تغییر ایدئولوژی در سال 1354، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. نجات‌حسینی، محسن، 1380، بر فراز خلیج فارس: خاطرات محسن نجات‌حسینی عضو سابق سازمان مجاهدین خلق ایران (1355 ـ 1345)، تهران، نشر نی. نکو روح، محمود، 1377، نهضت خداپرستان سوسیالیست، تهران، چاپخش. نوفل، عبدالرزاق، 1404 ق، القرآن و العلم الحدیث، بیروت، دارالکتب العربی. ب) مقاله‌ها حائری، عبدالهادی، 1364، «امپراتوری عثمانی و دو رویه تمدن بورژوازی غرب»، جستارهای ادبی، ش 69، ص 435 ـ 325، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی. سبحانی، محمدتقی، 1385، «درآمدی بر جریان‌شناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر (1)»، نقد و نظر، ش 44 ـ 43، ص 311 ـ 279، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.   صابر اکبری جدی: استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه اردبیل. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 17 انتهای متن/

94/06/19 - 03:44





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن