محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854131916
نقش نخبگان دینی در تربیت دینی - بخش دوم و پایانی شور انگیزترین بخش های زندگی امامان
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقش نخبگان دینی در تربیت دینی - بخش دوم و پایانی
شور انگیزترین بخش های زندگی امامان
حیطه تأثیرگذاری عالم و نخبه دینی بر متربیانِ تربیت دینی، به خلاف برداشت اولیه محدود به حیطه شناختی نبوده و شامل دو حیطه انگیزشی و رفتاری نیز هست.
ب. ادلّه خاصه نقش نخبه دینی در تربیت دینی در کنار ادلّه عامی که برای اثبات نقش و وظیفه نخبه دینی در تربیت دینی به آنها استناد شد، در این مقام به ادلّه ای استناد می شود که به ویژه، به وظیفه عالم دینی در تربیت دینی ـ به عنوان بارزترین مصداق نخبه دینی موضوع بحث در روایات ـ اشاره دارد و مستقیماً حکم مربوط به عالم دینی در تربیت دینی را بیان می کند. ادلّه ای که در ادامه بررسی می شود، به قرار ذیل است: ـ قاعده ارشاد جاهل (قاعده فقهی)؛ ـ آیات ناظر به نقش علما در میان امّت های پیامبران (دلیل قرآنی محض)؛ ـ آیات ناظر به نبوت عموم انبیا به ضمیمه روایت العلماء ورثه الأنبیاء (دلیل قرآنی ـ روایی)؛ ـ آیات ناظر به رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با تعمیم آنها به علما (دلیل قرآنی ـ روایی ـ عقلی)؛ ـ نامه امام سجاد علیه السلام به زهری (دلیل روایی محض). 1. قاعده ارشاد جاهل: ارشاد جاهل به عنوان مهم ترین قاعده در خصوص تعلیم و نقش آفرینی عالم دینی شناخته می شود. البته قواعد و ادلّه عام دیگری نیز در زمینه تعلیم و تعلّم دینی وجود دارد که به این قاعده و دلیل خاص برگشت می کند. شاید بتوان بیش از بیست دلیل قرآنی، روایی و عقلی برای اثبات و تعیین محدوده دلالت این قاعده ذکر کرد که استاد اعرافی در جلسات درس خارج فقه تربیتی خود در سال 92-1391 به تفصیل بررسی کرده اند (ر.ک: اعرافی، 1391، ص جلسات 1-48). در جمع بندی مفاد این قاعده، می توان گفت: در صورتی که از یک سو، تکلیفی الزامی متوجه مکلّفی شود که نسبت به کیفیت و تفصیل آن ناآگاه باشد و از سوی دیگر، آن تکلیف الزامی محل ابتلایش بوده و امکان احتیاط درباره آن وجود نداشته باشد او باید تفصیل آن را یاد بگیرد و بر عالم نیز واجب است که آن حکم را به او یاد دهد تا او مرتکب فعل حرام یا ترک واجب نشود؛ مانند تاجری که می داند در میان معاملات، برخی ربوی و حرام است، ولی نمی داند معامله ربوی چیست. از سوی دیگر، به خاطر کسبش، که تجارت است، در محل ابتلا به ربا قرار دارد. در این صورت، او باید ربا و احکام آن را یاد بگیرد تا از آن اجتناب کند. در این حال، بر عالم واجب است که این احکام را به جاهل یاد دهد و اگر ارشاد و آموزش او را ترک کند، در ارتکاب او به حرام دخیل است (ر.ک: اعرافی، 1387، جلسه 3). 2. آیات ناظر به نقش علما: تعدادی از آیات نورانی قرآن کریم، که به بحث از عالمان دینی پرداخته، به نقش و وظیفه ای اشاره کرده است که از عالمان دینی در عین حضور انبیا توقّع می رود. در واقع، استدلال به این دسته از آیات، منتج به اهمّ وظایف و نقش هایی می شود که قرآن از عالم دینی در عین حضور پیامبران الهی (و یا حجت الهی، اعم از امام معصوم علیه السلام انتظار دارد. نتایج به دست آمده از این آیات بیانگر تمامی وظایف عالمان دینی نیست؛ چرا که این آیات در پیش فرض خود، این نکته را دارند که اهمّ وظایف تربیتی در خصوص تربیت دینی مردم از سوی خود نبی (و یا امام معصوم علیه السلام) انجام می پذیرد. در نتیجه، استنباط وظایف عالمان دینی در صورت عدم همراهی و همزمانی ایشان با انبیا، نیاز به اقامه ادلّه دیگری دارد. در میان آیات شریفه قرآن در خصوص بحث از نقشی که عالمان دینی در قبال تربیت دینی مردم باید ایفا کنند، چند آیه قابل بررسی است. این آیات به ترتیب ورود در قرآن به شرح ذیل است که فارغ از طرح و بررسی میزان دلالت آنها، تنها عنوان مستفاد از آنها در موضوع مورد نظر نوشتار بیان می شود: ـ پیشرو بودن عالمان دینی در عمل به تعالیم کتاب: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَفَلا تَعْقِلُونَ (بقره: 44)؛ ـ حرمت کتمان آیات الهی: فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَوَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَ وَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا یَکْسِبُونَ (بقره: 79)؛ ـ امر به تربیت یافتگی و تخلّق به آنچه به دیگران می آموزند: کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ (آل عمران: 79)؛ ـ حکم کردن بر اساس کتاب الهی و حاکم ساختن شرع الهی: إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراه فیها هُدىً وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذینَ أَسْلَمُوا لِلَّذینَ هادُوا وَ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اللَّهِ وَ کانُوا عَلَیْهِ شُهَداءَ (مائده: 44)؛ ـ وظیفه خاص عالمان دینی در امر به معروف و نهی از منکر: لَوْلا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ (مائده: 63)؛ ـ خارج نشدن از مسیر ربوبیت الهی و محدود دانستن ایفای نقش تربیتی از سوی عالمان دینی در حدود ربوبیت الهی: اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ (توبه: 31)؛ ـ لزوم ثبات قدم در عمل به تعالیم دینی و منع از تجاوز از آنها: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ کَثیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّه وَ لا یُنْفِقُونَها فی سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ (توبه: 34)؛ ـ کسب علم و تفقّه در دین و انذار مردم: وَ مَا کاَنَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَافَّه فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن کلِّ فِرْقَه مِّنهُمْ طَائفَه لِّیَتَفَقَّهُواْ فىِ الدِّینِ وَ لِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ (توبه: 122)؛ ـ ضرورت اتصاف به خشیت الهی بیش از هر کس دیگر: وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ کَذلِکَ إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ غَفُورٌ (فاطر: 28)؛ ـ پیروی از آیات الهی و پرهیز از هوا پرستی و به تعبیر دیگر، آخرت گرایی و دنیا گریزی: وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِى ءَاتَیْنَاهُ ءَایَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَنُ فَکاَنَ مِنَ الْغَاوِینَ وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بهِا وَ لَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلىَ الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ ... (اعراف: 175-176). 3. آیات ناظر به نبوّت عموم انبیا: در میان آیات قرآن، مؤدّای برخی آیات بیانگر نقش و وظیفه انبیای الهی در تربیت دینی امت خود است. از این آیات می توان با ضمیمه نمودن مفاد و مؤدّای آنها، به قاعده مستفاد از روایت معروف العلماء ورثه الأنبیاء برای اثبات نقش و وظیفه عالم دینی در تربیت دینی استناد نمود. این مضمون روایی، که در دو روایت به طور مستقیم و در چند روایت دیگر به مضمون نقل شده است، با بررسی خانواده روایت مربوط به این مضمون، در می یابیم که می توان چنین مضمونی را به معنای سرایت نقش ها و وظایف انبیا به عالمان دینی دانست و کمترین مدلول این فراز مستفاضه از روایات، این است که نقش ها و وظایف انبیا در تربیت دینی قابل تعمیم به عالم دینی است. از مجموعه آیاتی که بر نقش و وظیفه انبیا در تربیت دینی امت خود دلالت دارد، این عناوین استفاده می شود: 1. امامت در هدایت (انبیاء: 73)؛ 2. بشارت و انذار (نساء: 165)؛ 3. دعوت به بندگی خدا (انبیاء: 25 - 27)؛ 4. رهزن ایمان مردم نشدن (آل عمران: 79–80)؛ 5. غلو نکردن در بیان آیات الهی (آل عمران: 161)؛ 6. قصه آیات و تکرار و یادآوری آنها (اعراف: 35 و 36)؛ 7. استقامت در هدایت (یوسف: 110)؛ 8. اصرار بر هدایت با تتابع نفرات (مؤمنون: 44)؛ 9. بیان با زبان قوم (ابراهیم: 4)؛ 10. دعوت به خدا و روز جزا و مبارزه با رسوم غلط اجتماعی. سوره شعراء در آیات متعدد، پس از بیان اینکه امت های پیامبران ایشان را تکذیب کردند و دعوت ایشان را نپذیرفتند، به مضمون این دعوت انبیا اشاره کرده است: دعوت به خدا و روز جزا و مبارزه با رسوم غلط اجتماعی مردم خود. 4. آیات ناظر به رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: در موارد متعددی از آیات شریفه قرآنی، به وظایف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در تربیت دینی مردم اشاره شده است، هرچند این ادلّه نیز همانند آیات بیان کننده وظایف عموم انبیا در تربیت دینی، به دلیل صدق عنوان العلماء ورثه الأنبیاء بر عالمان دینی، قابل اطلاق بر عالمان دینی نیز هست. اما در عین حال، می توان با پیمودن دو مسیر استدلال دیگر نیز مدلول این آیات را از جمله ادلّه اثبات کننده وظایف عالم دینی در تربیت دینی به شمار آورد و آن استدلالی است که در آن بر جانشینی ائمه اطهار علیهم السلام برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و همچنین جانشینی و وصایت عالمان دینی برای امام معصوم علیه السلام تأکید می کند. نیز می توان با استدلال به مضمون آیه شریفه لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَه حَسَنَه؛ به راستی که برای شما در رسول خدا، الگوی نیکویی است (احراب: 21). لزوم تأسّی به پیامبر صلی الله علیه و آله را در تمامی شئون و از جمله شأن تربیتی ایشان از سوی عالمان دینی در خصوص تربیت دینی استفاده نمود. از مجموع آیاتی که بر نقش و وظایف پیامبر مکرم صلی الله علیه و آله در تربیت دینی امت اسلام دلالت دارد، می توان این عناوین را برای عالم دینی استفاده نمود: 1. تلاوت آیات، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت (بقره: 129)؛ 2. حرص بر هدایت مردم (توبه: 128)؛ 3. تألیف قلوب بر ایمان (آل عمران: 159)؛ 4. مراقبت مضاعف از نزدیکان (شعراء: 214-216)؛ 5. به عمل واداشتن و همراهی در عمل (توبه: 103)؛ 6. دعوت با حکمت و موعظه و جدال احسن (نحل: 125)؛ 7. بشارت و انذار (فرقان: 56)؛ 8. بیان اختلافات (نحل: 64)؛ 9. تذکر و یادآوری (غاشیه 22و 23)؛ 10. اعلام و ابلاغ آیات الهی (مائده: 99). 5. نامه امام سجّاد علیه السلام به زهری: بیانات امام علی علیه السلام در نهج البلاغه و یا دیگر ائمه معصوم علیهم السلام نمایانگر سیره عملی ایشان در تربیت دینی مخاطبان خود در قالب خطبه ها و نامه ها و نیز کلمات قصاری است که از آن بزرگواران جمع شده است، هر چند در میان این بیانات، در برخی موارد شاهد تصریحاتی در خصوص وظیفه عالم دینی در تربیت دینی نیز هستیم. اما به دلیل تضافر ادلّه و تعدّد آنها، سیره قطعی حضرات در اقدام به تربیت دینی مردم و بیان معارف توحیدی و انگیزه بخشی ایمانی و واداشتن ایشان به رفتارهای دینی قابل اثبات است و ـ چنان که پیش از این بیان شد ـ دلیلی بر منحصر دانستن این وظایف به امام علی علیه السلام و یا خصوص ائمّه اطهار علیهم السلام وجود ندارد و هر عالمی به دلیل احراز جایگاه نخبه دینی، موظّف به این وظایف است. در عین حال، می توان به برخی بیانات امام علی علیه السلام استناد جست. ولی در میان مجموع ادلّه روایی، نامه امام سجّاد علیه السلام به زهری، برجستگی خاصی در این موضوع دارد و دلالت واضح تری نیز بر این موضوع است. این نامه اولین بار در تحف العقول نقل شده و پس از آن در الوافی و بحار الانوار و مکاتیب الائمه نیز ذکر گردیده است. هرچند بسیاری از روایات تحف العقول فاقد سند متصل و مقبول است، ولی چون این روایت مضمون والایی دارد و بسیاری از فقرات آن در دیگر روایات معتبر وارد شده است، طبق مبنای رجالی، که به اتقان محتوایی هم سهمی از اعتبار می دهد، شاید بتوان این روایت را معتبر و قابل استناد دانست، گذشته از اینکه مضمون اصلی مورد استناد در این روایت، در دیگر روایات معتبر هم تکرار شده است. یکی از شور انگیزترین بخش های زندگی امامان، برخورد و مبارزه آنان با سررشته داران ناشایست فکر و فرهنگ در جامعه اسلامی عصر خویش، یعنی فقها، محدّثان، مفسّران، قرّاء و قضات درباری است... نمونه این برخورد در زندگانی سیاسی امام چهارم، برخورد شدید آن حضرت با محمد بن مسلم زهری (124- 58 ق)، محدّث درباری، است (پیشوایی، 1380، ص 276). محمد بن مسلم زهری از بزرگ محدّثانی بود که قریب ده تن از صحابیان را ملاقات کرده و مدتی هم از سوی بنی امیه حکمران یکی از مناطق بود. درباره مذهب وی و اینکه آیا شیعه بوده یا نه، اختلاف است، ولی به هر حال، وی عالمی است که برای رسیدن به مطامع دنیوی اش، جذب دستگاه جور عبدالملک شد و علم و دانشش را صرف توجیه حاکمیت غاصبانه وی می کرد. زهری در این کار، چنان پیش رفت که امام سجّاد علیه السلام خود را ناچار به نصیحت وی دیدند و نامه ای تند و کوبنده به وی نوشتند. امام سجّاد علیه السلام ابتدا به سنگینی امانت علم دینی، که به زهری به عنوان یک عالم دینی افاضه شده است، اشاره نمودند و در ادامه و در توضیح کمترین خیانتی که زهری مرتکب شده، از واقعیت کتمان علمی وی، که زمینه جنایت طاغوت را فراهم آورده است، پرده برداشتند و وی را عتاب کر دند و از قرار گرفتن در سلک اعوان الظلمه به سختی بر حذر داشتند. در ادامه، امام علیه السلام به این حقیقت اشاره کردند که به هر حال، زهری از توجه و اقبال عامّه مردم به سوی خود بهره مند است که باید از آن خوب استفاده کند، وگرنه عقوبت و تکلیفی مضاعف از دیگر هم سلکان خود دارد. سپس امام علیه السلام در بیان نحوه تأثیرگذاری وی بر عامّه مردم و در طرف مقابل، تأثیرپذیری مردم از وی چنین فرمودند: أمَا تَرَى مَا أَنْتَ فِیهِ مِنَ الْجَهْلِ وَ الْغِرَّه وَ مَا النَّاسُ فِیهِ مِنَ الْبَلَاءِ وَ الْفِتْنَه قَدِ ابْتَلَیْتَهُمْ وَ فَتَنْتَهُمْ بِالشُّغُلِ عَنْ مَکَاسِبِهِمْ مِمَّا رَأَوْا فَتَاقَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَى أَنْ یَبْلُغُوا مِنَ الْعِلْمِ مَا بَلَغْتَ أَوْ یُدْرِکُوا بِهِ مِثْلَ الَّذِی أَدْرَکْتَ فَوَقَعُوا مِنْکَ فِی بَحْرٍ لَا یُدْرَکُ عُمْقُهُ وَ فِی بَلَاءٍ لَا یُقْدَرُ قَدْرُهُ فَاللَّهُ لَنَا وَ لَکَ وَ هُوَ الْمُسْتَعَانُ (حرانی، 1404ق، ص 275). آیا شاهد نادانی و غروری که تو گرفتارش شده ای و بلا و فتنه ای که مردم را به آن مبتلا کرده ای، نیستی؟! گرفتاری و اشتغال ایشان به امور خودشان، مانع آن شد که به مقامی که تو بدان دست یافتی برسند و همانند آنچه را به دست آورده ای، به دست آوردند، ولی به واسطه تو، در دریای عمیقی گرفتار شدند که عمقش قابل درک نیست و به بلایی مبتلا شدند که عظمت آن وصف نمی شود. خدا فریادرس من و توست و او تنها یاریگر است. جمع بندی ادلّه خاصه: از ادلّه ای که برای یافتن پاسخ به سؤالات این تحقیق اقامه شد ـ به ترتیب ـ می توان وظایف و نقش های ذیل را به دست آورد که البته ترتیبی منطقی بر تقسیم بندی و نظم دهی آنها حاکم نیست؛ دسته ادلّه دلیل خاص نقش و وظیفه عالم دینی آیات ناظر به رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در تربیت دینی با تعمیم عقلی آنها به علما بقره: 129 تلاوت آیات، تزکیه نفوس، تعلیم کتاب و حکمت فتح: 8 بشارت و انذار نحل: 64 تبیین آیات برای رفع اختلافات غاشیه: 22. 23 تذکر و یادآوری آیات و دستورات الهی توبه: 103 توجیه عقلانی، حمایت عاطفی و همراهی عملی مائده: 99 تبیین آیات و رسالت های الهی و نیز ابلاغ پیام الهی نحل: 37 حرص و طمع نسبت به هدایت مردم نحل: 125 دعوت با حکمت و موعظه و جدال احسن آل عمران: 159 تألیف قلوب بر ایمان و مراقبت دینی و دنیایی در هدایت مردم احزاب: 28-34 مراقبت مضاعف از نزدیکان روحیه دنیا گریزی و معنویت گرایی و نخبه پروری در تربیت آیات ناظر به نبوت عموم انبیا به ضمیمه روایت العلماء ورثه الأنبیاء انبیاء: 73 امامت در هدایت نساء: 165 بشارت و انذار انبیاء: 25-27 دعوت به بندگی خدا آل عمران: 79-81 رهزن ایمان مردم نشدن آل عمران: 161 غلو نکردن در بیان آیات الهی اعراف: 35و 36 پی گیری ذکر آیات الهی و دنباله گیری آثار آنها یوسف: 109-111 استقامت در هدایت مؤمنون: 44 اصرار بر هدایت با تتابع نفرات ابراهیم: 4 بیان با لسان قوم سوره شعراء: مبارزه با رسوم غلط اجتماعی آیات ناظر به نقش علما در میان امت های پیامبران بقره: 44 پیشرو بودن عالمان دینی در عمل به تعالیم کتاب بقره: 79 پرهیز از کتمان آیات الهی و لزوم بیان حقایق کتاب خدا عدم تحریف آیات الهی و پرهیز از جعل احکام و انتساب آنها به خدا آل عمران: 18 سبقت در شهادت به آیات الهی مائده: 44 حکم کردن بر اساس کتاب الهی و حاکم ساختن شرع الهی مائده: 63 امر به معروف و نهی از منکر توبه: 31 خارج نشدن از ربوبیت الهی و استقلال در ربوبیت نداشتن توبه: 34 تعدّی نکردن به مال مردم توبه: 122 تفقّه و انذار فاطر: 28 اتصاف به صفت خشیت الهی بیش از هر کس دیگر اعراف: 175-178 پرهیز از هواپرستی و به تعبیر دیگر، آخرت گرایی و دنیاگریزی نامه امام سجّاد علیه السلام نامه امام سجّاد کمک نکردن به ستمگران تحلیل انسان شناختی یافته ها شاید نتوان بر اساس تحلیل های جامعه شناختی، نخبه دینی را به طور مطلق دارای کارویژه تربیت دینی دانست؛ اما این کارویژه برای عالم دینی به دلیل عنایت ویژه ادلّه فقهی، قابل اثبات است (جمعی از صاحب نظران، 1387، ص 17). البته در جامعه اسلامی، که مناصب اجتماعی آن با معیار دینی تعریف شده و نیز میزان اختیارات و محدوده وظیفه مندی هر عنصر اجتماعی اش با موازین شرع معین می شود، این جایگاه اجتماعی برای نخبه دینی و به ویژه برای عالم دینی پذیرفته شده و کارویژه وی در جامعه اسلامی، تربیت دینی تلقّی می شود. در واقع، تأسیس این منصب اجتماعی ساخته و پرداخته خود ادلّه دینی اسلام است که در طول تاریخ، با ارجاع دادن مردم به عالمان دینی، برای حل و فصل مسائل دینی شان، عملاً نهاد عالمان دینی را با کارویژه تربیت دینی در جامعه شکل داده است (محقق داماد، 1381، ص 68). با این حال، اگر در نظر گرفته شود که ـ همان گونه در مباحث علوم تربیتی بررسی شده ـ تربیت دینی، عملی است پیچیده و مرحله مند، اثبات این نقش اجتماعی برای نخبه و عالم دینی، به معنای اثبات تمامی لوازم آن برای ایشان است، از اینجاست که نخبه و عالم دینی باید متصدی تمامی مراحل عملیات تربیت دینی در جامعه باشد و مسئولیت آن را از بدو طراحی و سیاست گذاری گرفته تا پایانی ترین مرحله مباشرت و اقدام به تربیت و نیز نظارت و کنترل داشتن بر اقدامات عملی در تربیت دینی بپذیرد. البته این به معنای عدم مسئولیت دیگر متولیان تربیتی در جامعه و نیز دیگر نهادهای ذی ربط نیست، بلکه به معنای مسئولیت اولی داشتن وی در مقایسه با دیگر متولیان تربیت دینی در جامعه است. از سوی دیگر، روشن است که دین داری ـ چنانچه در محل خود به اثبات رسیده است ـ دارای ابعاد متعدد بوده و به تبع آن، توفیق در اقدام تربیتی در این ساحت، منوط به انجام اقدامات و ارائه رسیدگی های لازم در تمامی ابعاد آن است. در عین حال، تبیین شد که بر اساس ادلّه فقهی، نخبه دینی در هر سه حیطه دین داری دارای وظیفه است، ولی در حیطه تعلیم، بیشتر بر آن تأکید است؛ چرا که بُعدی زیربنایی بوده و پایه شکل گیری شخصیت انسان است. هر چند نخبه دینی نباید از انگیزش و رفتارسازی نیز غافل باشد، به ویژه در جایی که ارتباط تربیتی نخبه دینی با متربیان خود تنگاتنگ شده و تربیت به گونه ای خصوصی تر دنبال شده و در قالب نخبه پروری در آمده است، در این حال، نخبه دینی نقش بیشتری در انگیزش عاطفی و به ویژه عنایت به رفتارسازی در تربیت دینی متربیان ایفا می کند. به هر حال، تأکیدی که ادلّه فقهی بر نقش آفرینی نخبه دینی در بُعد شناختی و بر بینش متربیان در تربیت دینی دارد این تحلیل جامعه شناختی را از دیدگاه جامعه شناسی معرفت برمی انگیزد که در جامعه اسلامی، سیر جریان سازی معرفتی نه تنها ایستا نیست، بلکه در این سیر، نقش اصلی را نخبگان دینی و به ویژه عالمان دینی ایفا می کنند. از عالم دینی است که زلال علم و معرفت همچون جویباری سیراب کننده به سوی دشت های تشنه معرفت جاری می شود. با اتکا به این دریافت فقهی و جامعه شناختی است که می توان بهتر پیام جاوید بنیانگذار انقلاب اسلامی، امام خمینی ره را فهمید که در منشور روحانیت خطاب به عالمان دینی چنین فرمودند: روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعّال نداشته باشد، نمى تواند درک کند که اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه کافى نیست. حوزه ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیاى عکس العمل مناسب باشند (موسوی خمینی، 1374، ج 21، ص 273). در سیر نظریه پردازی در جامعه شناسی معرفت، نظریه های اولیه مبتنی بر تعین اجتماعی اندیشه هاست و به تدریج، در سیر تطور این نظریات، بر نقش افراد نخبه در روند تأثیرگذاری معرفتی تأکید می شود و به جای تأیید نظریه تأثیرپذیری معرفت از جامعه، به تأثیرپذیری جامعه از معرفتی که از سوی نخبگان به جامعه تزریق می شود تأکید شده است. بررسی احکام فقهی درباره نقش عالم دینی در تربیت دینی نشان دهنده تأکید اسلام بر همین یافته اخیر جامعه شناسی معرفت است که سیر تأثیرگذاری معرفتی را از طرف نخبگان به سوی جامعه می داند. از سوی دیگر، نکات پیش گفته روشن کننده کارکرد اسوه بودن نخبه دینی در تربیت دینی است؛ واقعیتی که ریشه تأکید فزاینده متون دینی به نقش آفرینی و نیز وظیفه مندی نخبه دینی در قبال دیگران است. اصرار دین بر وارستگی و تربیت یافتگی نخبه دینی و خودساختگی وی حکایت از توجه منابع دین به نقش الگویی نخبه دینی دارد. با توجه به این حقایق است که تأثیرپذیری متربیان از نخبه دینی و در نتیجه، وظیفه وی در قبال متربیان توجیه می شود، و این نکته به خوبی درک می گردد که چرا تمامی ساحت های وجودی متربّی، از ساحت شناختی گرفته تا ساحت گرایشی و رفتاری، همگی تحت تأثیر نخبه دینی قرار دارد. این الگوپذیری و کمال جویی از نخبه دینی وقتی با انگیزه ای اجتماعی همراه شود و با اقبال عمومی به فرد یا افرادی که دارای کمالاتی مطلوب هستند مواجه شود، الگوپذیری از سازوکار تربیتی فراتر رفته، به سازوکار تربیتی دیگری با عنوان قهرمان جویی تبدیل می شود. هنگامی که شخص کمال مورد نظر خود را در وجود دیگری متجلّی می یابد و از سوی دیگر، شاهد عطف توجه دیگران به آن شخص نیز می شود شیفتگی و اقبالی مضاعف به صاحب آن کمال پیدا می کند و تأثیرپذیری الگوگیرنده شتاب بیشتری می یابد (عباسی مقدم، 1371، فصل 3). نخبه دینی خود باید در اوج تربیت یافتگی باشد و بالاترین مراتب تدین و تقوا را واجد باشد. در این صورت است که همواره جلودار متربیان در تربیت دینی بوده، همواره دستگیر رهروان تربیت دینی خواهد بود. این مطلوب را خدای متعال از عالمان دینی در تربیت دینی می خواهد؛ آنجا که عالمان را اینچنین توصیف می کند که خشیت ایشان از خدا فوق العاده است، و یا نخبه دینی را در ردیف خدا و فرشتگان، به عنوان شاهد می خواند. البته این توصیف ها در درون نوعی تجویزند و نخبه دینی را ملزم و متعهد می سازند که به این جایگاه بی بدیل دست یابد تا وظایف تربیتی خود را در تربیت دینی متدینان به خوبی ایفا کند. تأثیرگذاری منحصر به فرد نخبه دینی در جامعه در زمینه تربیت دینی، حتی متولّیان دیگر نهادهای تربیتی را نیز شامل می شود؛ و این به سبب جایگاه ویژه ای است که نخبه دینی در جامعه دارد. این نکته در نگاه جامعه شناسان با توجه به نظریه های اخیر جامعه شناختی به خوبی قابل توجیه است. البته روشن است که ریشه گسترش نفوذ عالم دینی در جامعه اسلامی و قلمداد کردن وی به عنوان یکی از نخبگان و بلکه اصلی ترین مصداق نخبه در جامعه اسلامی، نقش مهمی است که دین اسلام به عالم دینی داده و امور مردم را به او سپرده و مردم را نیز ملزم به مراجعه به عالم نموده است، تا آنجا که در سایه این توجهات دین به اعتباربخشی به عالمان دینی و نیز معطوف ساختن توجهات مردم به ایشان، از عالم دینی، رهبری کاریزماتیک انتظار می رود، به دلیل داشتن قدرت جاذبه استثنایی و جلب عواطف و عقول و نیز توجه وی به نیازمندی های پیروان در آنِ واحد (عابدی جعفری، 1377، ص 41). توجه به این جایگاه منحصر به فرد که نخبه دینی در جامعه و در میان مردم دارد، به خوبی در نامه امام سجّاد علیه السلام به زهری نمایان است. وی که عالمی درباری شده با توان علمی و قدرت تأثیرگذاری ناشی از آن بود، به تعبیر امام سجّاد علیه السلام، چنان خدماتی به دستگاه ظلم و جور بنی عباس ارائه داد که بزرگ ترین وزیران دستگاه حکومت هم از ارائه آن خدمات عاجز بودند. امام در این خصوص می فرمایند: نه ویژه ترین وزیران ایشان و نه قوی ترین یاوران آنها، توان ارائه خدمتی را که تو به ایشان کردی، ندارد؛ چراکه تو با اصلاح نمودن مفاسد آنها و به خدمت در آوردن خواص و عوام برای ایشان، یاری شان دادی (حرانی، 1404ق، ص 275). نتیجه گیری از آنجا که آموزه های اسلام، برای تربیت دینی جایگاهی ویژه در نظر داشته، منصب های اجتماعی در آن به گونه ای تعریف شده است که ضمن تعریف سازوکاری دقیق برای تحقق بخشیدن به تربیت دینی، برای نخبه دینی بالاترین جایگاه را در این سازمان قائل شده و رهبری جریان اجتماعی تربیت دینی به او واگذار شده است؛ از این رو نخبه یا عالم دینی باید متصدی تمامی مراحل عملیات تربیت دینی در جامعه، از بدو طرّاحی و سیاست گذاری گرفته تا پایانی ترین مرحله مباشرت و اقدام به تربیت و نیز نظارت و کنترل داشتن بر اقدامات عملی در تربیت دینی بپذیرد. حیطه تأثیرگذاری عالم و نخبه دینی بر متربیانِ تربیت دینی، به خلاف برداشت اولیه محدود به حیطه شناختی نبوده و شامل دو حیطه انگیزشی و رفتاری نیز هست، و شاید بتوان از تأکیدات ویژه ای که تعالیم دینی بر کارکرد اسوه بودن عالم دینی در تربیت دینی دارند، چنین استفاده نمود که حیطه رفتاری متربیان در زمینه تربیت دینی، باید بیشتر از دیگر حیطه ها مورد اهتمام عالم دینی باشد. این برداشت از تعالیم دینی درست نیست که محدوده نقش آفرینی عالم دینی از دیدگاه تعالیم دین، محدود به متربیان عام بوده و متربیان خاص، مخاطب عالمان دینی نیستند، حتی متولیان دیگر نهادهای تربیتی نیز به منظور عملی ساختن جریان تربیت دینی در محدوده تحت مسئولیت خود، به نوعی مخاطب عالمان دینی بوده و واسطه ایشان در عملی ساختن برنامه های تربیت دینی در نهاد ذی ربط خود هستند. منابع اعرافی، علیرضا، 1378، فقه تربیتی، تحقیق و تحریر: سیدنقی موسوی و علی حسین پناه، چ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. ـــــ، 1387، فقه تربیتی، تحقیق و تحریر: سیدنقی موسوی، علی حسین پناه، قم، پژوهشگاه حوزه ودانشگاه. ـــــ، بی تا، متن درس های خارج فقه تربیتی، سال های تحصیلی 83، 84، 86، 88، 89، 90، 91 و 92، قم، مؤسسه اشراق و عرفان. باتومور، تی. بی، 1369، نخبگان و جامعه، تهران، دانشگاه تهران. پیشوایی، مهدی، 1380، سیره پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهم السلام، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام. جمعی از صاحب نظران، 1387، تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر؛ گفتگوها، مجموعه گفتگوهای همایش تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره. حرانى، حسن بن شعبه، 1404ق، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین قم. حسینی هرندی، محمدحسین، 1387، نخبگان و انقلاب اسلامی، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما. داوودی، محمد، 1388، تأملی در معنای تربیت دینی و نسبت آن با مفاهیم نزدیک به آن در: مجموعه مقالات همایش تربیت دینی، جمعی از نویسندگان، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره. ـــــ، 1384، تربیت دینی، زیر نظر علیرضا اعرافی، چ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. شجاعی زند، علی رضا، 1383، تعریف دین و معضل تعدد، نقد و نظر، ش 19، ص 234–297. صادق زاده قمصری، علیرضا و محمدعلی حاجی ده آبادی، 1380، تربیت اسلامی (آسیب شناسی تربیت دینی)، قم، نشر تربیت اسلامی. طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1374، شیعه در اسلام، چ دهم، قم، دفتر انتشارات اسلامی. عابدی جعفری، حسن، 1377، رهبری کاریزماتیک، قم، دفتر نشر اسلامی. عباسی مقدم، مصطفی، 1371، نقش اسوه ها در تبلیغ، قم، سازمان تبلیغات اسلامی. فراهیدى، خلیل بن احمد، 1410ق، کتاب العین، چ دوم، قم، هجرت. کلینى، محمدبن یعقوب ، 1429ق، کافی، قم، دارالحدیث . ماری، آن و اسپنله، 1372، روش بلاو، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، آستان قدس رضوی. مجلسی، محمدباقر، 1404ق، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء. محقق داماد، سید مصطفی، 1381، جایگاه عالم دینی در جامعه دینی، سروش اندیشه، ش 3 و 4، ص 68–91. موسوی خمینی، سیدروح الله، 1374، منشور روحانیت در: صحیفه امام، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره. علیرضا اعرافی: دانشیار جامعه المصطفی العالمیه. علی حسینپناه: دانشجو دکترا فقه تربیتی جامعه المصطفی العالمیه. پژوهش های تربیتی - سال ششم، شماره اول، پیاپی 11 انتهای متن/
94/06/17 - 03:42
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]
صفحات پیشنهادی
نقش نخبگان دینی در تربیت دینی - بخش اول قواعد فقهی نقش نخبه در تربیت دینی
نقش نخبگان دینی در تربیت دینی - بخش اولقواعد فقهی نقش نخبه در تربیت دینیجای بسی تأسف است که در عین قلّت تحقیقات صورت گرفته در خصوص نظام تربیت دینی در همین اندک نگاشته های تربیت دینی نیز کمتر اشاره ای به وظایف عوامل انسانی دخیل در این ساحت تربیتی به چشم می خورد چکیده تعیین محدنقد و بررسی رویکرد تلفیقی در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی - بخش دوم و پایانی کلام تربیتی یا فلسفه تربیتی؟
نقد و بررسی رویکرد تلفیقی در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی - بخش دوم و پایانیکلام تربیتی یا فلسفه تربیتی یک مسئله بنیادین در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی معطوف به جایگاهی است که برای فلسفه اسلامی در تدوین فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در نظر می گیریم 3 التزام به روش و ساختار وبخش دوم و پایانی/ در گفتوگوی فارس با معاون وزیر کار بررسی شد چالش بازار کار ایران با انبوه فارغالتحصیلان دا
بخش دوم و پایانی در گفتوگوی فارس با معاون وزیر کار بررسی شدچالش بازار کار ایران با انبوه فارغالتحصیلان دانشگاهی 2 5 میلیون نفر بیکار هستندمعاون کار آفرینی و اشتغال وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی با تأکید بر اینکه فارغالتحصیلان با مؤسسات کاریابی برای ایجاد شغل مناسب آشنا میاصول و مبانی هستی شناختی مهدویت پژوهی - بخش دوم و پایانی نگرش مثبت نسبت به فرجام تاریخ
اصول و مبانی هستی شناختی مهدویت پژوهی - بخش دوم و پایانینگرش مثبت نسبت به فرجام تاریخمهدویت پژوهی به سان حوزه های معرفتی و اعتقادی دیگر دارای دو ساحت درونی و بیرونی است در ساحت درونی به مباحث و مسائل درونی مهدویت پژوهی که با رویکرد درجه یک توجیه می شود پرداخته می شود 3 نگرشدیدگاه علّامه طباطبائی درباره عالم ذر در تفسیر آیه میثاق -بخش دوم و پایانی دیدگاه علّامه درباره روایات عالم ذر
دیدگاه علّامه طباطبائی درباره عالم ذر در تفسیر آیه میثاق -بخش دوم و پایانیدیدگاه علّامه درباره روایات عالم ذرعلامه طباطبایی وجود عالم ذر را بر طبق ظواهر برخی روایات نمیپذیرد و معتقد است پیمان به ربوبیت خدا از انسانها در عالم ملکوت و به صورتی که انسانها هیچگونه تشخصی نداشتندچگونه دختری محجبه داشته باشیم به گزارش شفا آنلاین ، پوشش زن و مرد از آغاز تاریخ و با تولد حضرت آدم و حوا(ع) هم
به گزارش شفا آنلاین پوشش زن و مرد از آغاز تاریخ و با تولد حضرت آدم و حوا ع همراه بوده است برخی از آیات قرآن کریم به این حقیقت اشاره دارد ۱ از سکه ها تندیس ها نقاشی ها و دیگر آثار به جا مانده از دوره های قبل معلوم می شود که همه اقوام و ملل گذشته پوشش نسبتاً کاملی داشته انبررسی و تحلیل آیه شریفه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ» - بخش دوم و پایانی ریاست اداری و اجر
بررسی و تحلیل آیه شریفه الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ - بخش دوم و پایانیریاست اداری و اجرایی خانواده به عهده مرد استآیه شریفه در مقام بیان برتری مردان بر زنان نیست بلکه در واقع بیان میکند که در اسلام ریاست اداری و اجرایی خانواده به مرد واگذار میشود و این از باب تقسیم نمبررسی تفسیری آیات عفو و صفح - بخش دوم و پایانی عفو و صفح از اهل کتاب یک راهبرد است
بررسی تفسیری آیات عفو و صفح - بخش دوم و پایانیعفو و صفح از اهل کتاب یک راهبرد استقرآن کریم در آیات مختلفی مسلمانان را به عفو و صفح در برخورد با مخالفان فرمان داده است که آیات 109 سوره بقره و 13 سوره مائده به عفو و صفح در برخورد با اهل کتاب اختصاص یافته است سه تفسیر نادرست ازمسجد مکان استحکام بخشیدن به عقاید و باورهای دینی است
به گزارش سیفار حجت الاسلام علائی مدرس حوزه علمیه در همایش ائمه جمعه و جماعات و هیئت امنای مساجد و فرماندهان حوزه و پایگاه که در مسجد قلعه باشی گرمی برگزار شد با تبریک روز جهانی مسجد اظهار کرد پیامبر اکرم ص بعد از وارد شدن به مدینه و تشکیل حکومت مرکز حکومت خود را مسجد و کابخشایش: نقش مجلس در بررسی و تصویب برجام موثر است/ نگرانی رهبر انقلاب از «دیپلماتیک شدن» ادبیات مسئول
بخشایش نقش مجلس در بررسی و تصویب برجام موثر است نگرانی رهبر انقلاب از دیپلماتیک شدن ادبیات مسئولان کشور مجلس کمرنگ شود استبداد شکل میگیردعضو کمیسیون امنیت ملی با اشاره به نگرانی مقام معظم رهبری از تغییر ادبیات مقامات ایران نسبت به جبهه مقاومت و دیپلماتیک شدن بیانات آنها گفت-
گوناگون
پربازدیدترینها