تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):آيا به چيزى با فضيلت تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاهتان نكنم؟ و آن اصلاح ميان م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830030048




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی تفسیری آیات عفو و صفح - بخش دوم و پایانی عفو و صفح از اهل کتاب یک راهبرد است


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسی تفسیری آیات عفو و صفح - بخش دوم و پایانی
عفو و صفح از اهل کتاب یک راهبرد است
قرآن کریم در آیات مختلفی مسلمانان را به عفو و صفح در برخورد با مخالفان فرمان داده است که آیات 109 سوره بقره و 13 سوره مائده به عفو و صفح در برخورد با اهل کتاب اختصاص یافته است.

خبرگزاری فارس: عفو و صفح از اهل کتاب یک راهبرد است



  سه. تفسیر نادرست از «عفو» و «صفح» یکی از دلایلی که برخی از مفسران و پژوهندگان قرآنی را به سمت و سوی تاکتیکی‌بودن سوق داده، عدم‌درک درست و دقیق از معانی واژگان «عفو و صفح» و عدم تمایز بین آن دو. برخی از نویسندگان بعد از نقل شأن نزول آیه نوشته‌اند: این آیه نازل شد و به پیامبر| و یاران آن حضرت دستور داد تا در مقابل اهل کتاب صبر نموده و از جنگ و مجازات آنان اعراض نمایند. (واحدی، 1411: 38؛ غازی عنایه، 1411: 101؛ بروسوی، بی‌تا: 204) از این‌گونه بیانات معلوم می‌شود که «عفو» و «صفح» را به‌معنای صبر تفسیر کرده‌اند درحالی‌که هیچ دلیلی آنان را همراهی نمی‌کند و این یک نوع تفسیر به رأی محسوب می‌گردد. عده زیاد دیگری از مفسران عفو و صفح را مترادف دانسته و آنها را به‌معنای اغماض و چشم‌پوشی، روی‌گردانی و اعراض از دشمن تفسیر کرده‌اند. (موسوی سبزواری: 1409: 1 / 391؛ مکارم شیرازی، 1374: 1 / 400؛ ابوحیان، 1420: 1 / 559؛ ابن‌عاشور، بی‌تا: 1 / 652 ؛ طبرسی، 1372: 1 / 253) دیدگاه این گروه از مفسران نیز، به دلایل ذیل پذیرفتنی نیست؛ زیرا: یک. بین عفو و صفح، تفاوت معنایی ظریفی وجود دارد؛ چون عفو چشم‌پوشی و در گذشتن از مجازات کسی است که در حق انسان بدی کرده باشد و این گذشت ظاهری است، اما صفح بالاتر و والاتر از آن است. عدم سرزنش زبانی آن شخص و فراموشی بدی‌های او و پاک‌کردن صفحه قلب از کینه به اوست. در فرمان به صفح مراد این است که نه‌تنها در مرحله عمل او را مجازات نکن بلکه حق سرزنش زبانی او را نیز نداری و حتّی حق سرزنش قلبی و درونی را نیز نداری و باید به کلی بدی او را از صفحه وجود خود پاک کنی، گویا که او به تو بدی نکرده است. این تفاوت را برخی از اهل لغت یادآور شده‌اند. (راغب اصفهانی، 1412: 486؛ مصطفوی، 1360: 6 / 248؛ ابوهلال عسکری، 1342: 362) همچنین برخی از مفسرانی که گرایش ادبی و عرفانی دارند، بین این دو واژه تفاوت قائل شده‌اند. (آلوسی، 1415: 1 / 356؛ مصطفوی، 1380: 2 / 89؛ قمی مشهدی، 1368: 2 / 118؛ ثعلبی، 1422: 1 / 258 و 5 / 347؛ رازی، 1408: 2 / 109؛ ابوالسعود، 1994: 1 / 266؛ گنابادی، 1408: 1 / 135؛ جوادی آملی، 1387: 6 / 151 و 166؛ بیضاوی، 1418: 1 / 100) مصطفوی با در کنار هم قرار دادن آیات عفو و صفح، به‌ویژه با تأکید بر آیه شریفه «وَ إ‌ِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإ‌ِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (تغابن / 14) می‌نویسد: قرآن برخورد با کسانی را که با ما مخالف هستند و به ما بدی می‌کنند در سه مرحله بیان کرده است: مرحله اول عفو؛ یعنی ترک مجازات، مرحله دوم صفح؛ یعنی انصراف قلبی از مخالفت طرف مقابل و مرحله سوم مغفره؛ یعنی محوکردن و مخفی‌کردن و پوشاندن گناه و جرم طرف مقابل. آنگاه می‌نویسد: صفح متضمن معنای اعراض و ترک نیست بلکه ادامه توجه و لطف به طرف مقابل است و این نکته از آیه شریفه «أ‌ َفَنَضْر‌ِبُ عَنْکُمُ الذِّکْرَ صَفْحًا أ‌َنْ کُنْتُمْ قَوْمًا مُسْر‌ِفِینَ» (زخرف / 5) استفاده می‌شود. (مصطفوی، 1360: 6 / 248) علامه طباطبایی نیز می‌گوید: در صفح یک معنای اضافه‌تر و بالاتر از عفو وجود دارد و آن معنای اضافی روی خوش نشان دادن است؛ یعنی افزون بر اینکه او را عفو می‌کنیم، با خوشرویی هم با او برخورد نماییم. (طباطبایی، 1417: 12 / 190) استاد جوادی آملی نیز می‌نویسد: «عفو، گذشتن از مجازات و مؤاخذه خطاکار است. صفح، صفحه خاطرات را ورق‌زدن و صفحه دیگری گشودن است. صفح‌کننده بر اثر بزرگواری و کرامت نفسانی به مسائل دیگری می‌پردازد و اشتباه خطاکار را از یاد می‌برد. عفو، ترک پیگیری و رفع تعقیب را به‌دنبال دارد، اما غباری از عفوشدگان در دل عفوکننده می‌ماند؛ ولی گاهی با تمرین و ممارست می‌تواند بر خود مسلط شود و برخی خاطرات عفوشدگان را نیز از ذهن خود بزداید که این محو نام دارد. (جوادی آملی، 1387: 22 / 165) دو. در روایات بین عفو و صفح فرق گذاشته شده است. (ر.ک: سیوطی، 1404: 4 / 104؛ طبرسی، 1372: 6 / 53؛ طباطبایی، 1417: 12 / 190) سه. استعمالات قرآنی مؤید و شاهد مدعای ماست؛ زیرا در همه مواردی که این دو واژه در کنار هم قرار گرفته است، صفح بعد از عفو واقع شده که نشانه ترقی است. (بقره / 109؛ مائده / 13؛ حجر / 89 ؛ نور / 22) چهار. مترادف گرفتن این دو واژه برخلاف ظاهر است؛ زیرا اگر مراد خداوند صبوری و اعراض از اهل کتاب بود، از واژه‌های مربوط به همان معانی که در قرآن فراوان یافت می‌شود، استفاده می‌نمود و دلیلی نداشت از آن الفاظ به الفاظ دیگری عدول نماید. برخی از مفسران دیگر، عفو و صفح را مترادف ندانسته و در معناشناسی، این دو واژه را تا حدودی درست معنا کرده‌اند، اما معتقدند که خداوند در این آیه معنای حقیقی «عفو» و «صفح» را اراده نکرده است ازاین‌رو به توجیه و تأویل آن پرداخته‌اند. بروسوی می‌نویسد: عفو به‌معنای مجازات نکردن مجرم و گناهکار است و صفح عدم سرزنش نکردن مجرم با زبان می‌باشد، اما مراد از آنها ترک جنگ و اعراض از جواب دادن به آزار و اذیت اهل کتاب می‌باشد. (بروسوی، بی‌تا: 1 / 204) فخررازی نیز دراین‌باره می‌نویسد: جایز نیست خداوند پیامبر| و مسلمانان را دستور دهد که دشمنان را عفو و صفح کنند به‌گونه‌ای که راضی بر آزار و اذیت آنان باشند، بلکه مراد از این فرمان، عدم مقابله به مثل و اعراض از جواب دادن به آنان است. (رازی، 1420: 3 / 652) طنطاوی نیز بر این باور است که مراد از فرمان به عفو و صفح، عدم مجازات دشمنان و دست به شمشیر نبردن در مقابل آنان است. (طنطاوی، بی‌تا: 1 / 245) به نظر می‌رسد آنان با این پیش‌فرض که فرمان به عفو و صفح یک تاکتیک بوده و به‌دلیل ضعف مسلمانان و عدم توانایی دفاع آنان در مقابل دشمن صادر گشته، به سراغ تفسیر آیه رفته‌اند و ازاین‌رو از حقیقت معنایی و پیام اصلی آیه چشم‌پوشی کرده و از ظهور آیه عدول کرده‌اند. بنابراین، از واکاوی واژگان معنایی عفو و صفح و به‌کارگیری این دو واژه در آیات مختلف درباره اهل کتاب و کفار و مشرکان به این نکته رهنمون می‌شویم که آیه شریفه مورد نظر، مسلمانان را به یک رفتار اخلاقی بزرگورانه در برابر دشمن دعوت می‌کند و یک معنای عالی‌تری مورد نظر خداوند است که فرازمانی، فرامکانی و فرا افرادی است که بحث اعراض و ترک جنگ به‌دلیل ضعف و ناتوانی آنان، مورد توجه نیست. 2. عفو و صفح از اهل کتاب به‌عنوان یک استراتژی و راهبرد نگارنده بر این باور است که امر به «عفو و صفح» یک امر موقتی، موقعیتی و تاکتیکی نیست و به عبارت دیگر، این حکم اختصاص به زمان ضعف و ناتوانی مسلمانان در برابر دشمنان و شرایط خاص ندارد، بلکه این فرمان درباره اهل کتاب در آیه شریفه، گویای روش اساسی انسان‌مدارانه، اخلاق‌محورانه و مداراجویانه قرآن در برخورد با دگراندیشان است. ازاین‌رو، این فرمان بیانگر یک راهبرد و استراتژی همیشگی و دائمی در برخورد با اهل کتاب به‌شمار می‌رود و اوضاع و احوال و شرایط خاص در آن تأثیرگذار نبوده و نیست. در مباحث گذشته، با بیان تفصیلی، دیدگاه مقابل نقل و به نقد و ارزیابی آن پرداخته شد و شاید همان مقدار، برای اثبات نظریه مختار کافی باشد، اما در این بخش از مقاله، برای روشن‌شدن بیشتر موضوع، افزون بر اشاره به مطالب پیشین و جمع‌بندی آنها، دلایل دیگر را نیز به آن ضمیمه کرده و در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد. یک. چنان‌که گذشت، غالب مفسران و اندیشوران علوم قرآنی نسخ در آیه را پذیرفته‌اند و به جدّ می‌توان گفت که قوی‌ترین دلیل دیدگاه مخالف، اعتقاد به نسخ است. اما در مباحث گذشته با دلایل متعدد و مستحکم ثابت شد که قول به نسخ پذیرفتنی نیست و رابطه این آیه با آیه «قتل» از باب مطلق و مقید یا عام و خاص است. دو. از آنجا که خداوند در این آیه شریفه امر به صبوری و شکیبایی ننموده، بلکه فرمان به عفو و صفح صادر کرده است، دلیلی است استوار بر اینکه مدارا با اهل کتاب یک استراتژی و راهبرد است و اختصاص به زمان ضعف و ناتوانی مسلمانان ندارد؛ زیرا عفو و صفح در زمان قدرت معقول و منطقی به نظر می‌رسد و در زمان ضعف و ناتوانی معنای محصلی ندارد. سه. از به کارگیری و استعمال واژه‌های عفو و صفح و واژگان مشابه آنها در قرآن، استفاده می‌شود که یکی از برنامه‌ها و دستورالعمل‌های کلی و اساسی اسلام در برخورد با مخالفان اعم از مسلمانان، اهل کتاب، کفار و مشرکان، برخورد مهربانانه و بزرگوارنه است. به عبارت دیگر، اصل اولی و اخلاقی حاکم بر روابط اجتماعی برخورد مسالمت‌آمیز و محبت‌آمیز با دگردیسان و دگرگرایان است. قرآن در یک فرمان عمومی می‌فرماید: «وَ قُولُوا لِلنَّاس‌ِ حُسْنًا» (بقره / 83) و در جای دیگر به پیامبر| دستور می‌دهد که بدی‌ها را با بهترین روش دفع کن و در مقام انتقام‌گیری و مقابله به مثل نباش: «ادْفَعْ بالَّتِی هِیَ أ‌َحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أ‌َعْلَمُ بمَا یَصِفُونَ» (مؤمنون / 96) و باز در جای دیگر می‌فرماید: «وَ لا تَسْتَو‌ِی الْحَسَنَةُ وَ لا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بالَّتِی هِیَ أ‌َحْسَنُ فَإ‌ِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأ‌َنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ.» (فصلت / 34) براساس همین اصل کلی و اولی، قرآن در برابر کارشکنی‌ها و مخالفت‌های سرسختانه کفار و مشرکین، گاهی توصیه به محبّت می‌کند: «قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لا یَرْجُونَ أ‌َیَّامَ اللَّهِ.» (جاثیه / 14) آیت‌الله خویی در تفسیر این آیه می‌نویسد: «این آیه هم، مانند آیات قبلی، یک حکم ثابت و لازم‌الاجرایی را دربر دارد و هیچ نسخی به آن راه نیافته است و مفهوم آن این است که مؤمنان را به عفو و اغماض در برابر اهانت‌ها و شکنجه‌ها و در برابر هرگونه آزار و اذیتی که از ناحیه کفار به آنان می‌رسید، فرمان داده و به آنها دستور می‌دهد که در برابر همه ناملایمات و شداید، گذشت و چشم‌پوشی کنند. (خویی، 1394: 362) در آیه دیگر منکران و اعراض‌کنندگان از قرآن را مخاطب ساخته و می‌فرماید: «أ‌َ فَنَضْر‌ِبُ عَنْکُمُ الذِّکْرَ صَفْحًا أ‌َنْ کُنْتُمْ قَوْمًا مُسْر‌ِفِینَ؛ (زخرف / 5) و آیا [قرآنِ] یادآور را از شما کاملاً بازگیریم، به‌خاطر اینکه گروهی اسرافکارید؟» پیام آیه این است که درست است که شما در دشمنی و مخالفت با حق، از چیزی فروگذار نکرده‌اید و مخالفت را به حد افراط و اسراف رسانده‌اید ولی لطف و رحمت خداوند به‌قدری وسیع و گسترده است که اعراض و لجاجت شما هرگز مانع لطف او نخواهد شد. خداوند باز هم، این کتاب بیدارگر آسمانی و آیات حیات‌بخش آن را پی‌درپی بر آنان نازل خواهد کرد. قرآن در جای دیگر فرمان سعه صدر و شکیبایی می‌دهد: «وَ اصْبِرْ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلاً» (مزمل / 10) در این آیه، در مرحله اول به پیامبر دستور می‌دهد که در برابر بدگویی، ایذاء و آزار آنان صبوری پیشه کن تا در پرتو آن هدف غایی که روشن‌شدن حقیقت و هدایت مردم است، تحقق یابد. اما گاهی گذشت و ملایمت و صبر در برابر آنان به‌تنهایی کافی نیست ازاین‌رو در مرحله دوم فرمان به «هجران جمیل» می‌دهد؛ یعنی اعراض و بی‌اعتنایی پیامبر باید همراه با بزرگواری باشد نه توأم با خشونت و پرخاشگری. در جای دیگر نیز قرآن اعراض و روی‌گردانی را با «سلام تودیع» قرین ساخته است: «فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ» (زخرف / 89) ازاین‌رو، منطق اسلام در برابر لجاجت، نادانی‌ها، تعصب‌ها، کارشکنی‌ها، حق‌گریزی‌ها و مخالفت‌های سرسختانه کفّار و مشرکین، سعه صدر و صبوری و مدارست و به طریق اولی این منطق درباره اهل کتاب جاری و ساری خواهد بود، ازاین‌رو قرآن در آیه 109 سوره بقره و 13 سوره مائده فرمان به عفو و صفح از اهل کتاب را صادر کرده است و برخورد مسالمت‌جویانه با اهل کتاب براساس همان اصل کلی و اولی تفسیر می‌گردد. این روش، روش تأثیرگذار و کارآمدی است که باعث می‌شود غافلان و فریب‌خوردگان بیدار گردند و تعصبات را کنار بگذراند و با حقانیت دین اسلام آشنا گردند و زمینه هدایت آنان فراهم شود. بنابراین، برخلاف دیدگاه برخی از مفسران معاصر (صادقی تهرانی، 1365: 2 / 97 ـ 96) ‌ـ که معتقدند عفو و صفح، مصلحت وقتیه دارد ـ عفو و صفح مثل سایر احکام اخلاقی اسلام مانند راست‌گویی و صداقت یک حکم اخلاقی ثابتی است که مطلقاً مصلحت دارد و مصالح بزرگی بر آن مترتب است. اما احتمال دارد در یک شرایط خاص مصلحت نداشته باشد که در این صورت حکم ثانوی، جایگزین حکم اولی می‌شود. بنابراین رابطه آیات عفو و صفح از اهل کتاب و آیات قتال رابطه اطلاق و تقیید یا عام و خاص است و در مواردی به‌عنوان حکم ثانوی جنگ و جهاد با اهل کتاب جایز شمرده شده است که عبارتند از: الف) اگر اهل کتاب اقدام به جنگ با مسلمانان کنند، جهاد با آنان جایز است، چنان‌که قرآن می‌فرماید: «وَ قَاتِلُوا فِی سَبیل‌ِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إ‌ِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» (بقره / 190) از «الذین یقاتلونکم» استفاده می‌شود که هر کسی که جنگ را علیه ما شروع کند ما وظیفه داریم با آن جنگ کنیم هر کس که باشد. ب) دومین موردی که با اهل کتاب باید جنگید در صورتی است که آنان، در میان مسلمانان فتنه و اختلاف بیندازند، به‌طوری که قرآن می‌گوید: «وَ الْفِتْنَةُ أ‌َشَدُّ مِنَ الْقَتْل‌ِ؛ (بقره / 191) و [بدی] آشوبگری [شرک‏]، از کشتار [هم‏] شدیدتر است.» ج) سومین مورد جنگ با اهل کتاب، زمانی است که آنان از دادن جزیه، خودداری کنند چنان‌که خداوند در آیه مورد بحث می‌فرماید: «قَاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ باللَّهِ وَ لا بالْیَوْم‌ِ الآخِر‌ِ وَ لا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أ‌ُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّىٰ یُعْطُوا الْجزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صَاغِرُونَ» (توبه / 29) پس حکم جهاد با اهل کتاب فقط به همین سه مورد اختصاص دارد و در سایر موارد حکم اولی و اصل اولی حاکم است. (خویی، 1394: 288 ـ 287) چهار. روشن‌ترین دلیل بر اینکه عفو و صفح و زندگی مسالمت‌آمیز با اهل کتاب از نظر قرآن، یک راهبرد و سیره دائمی و استوار محسوب می‌شود، آیه شریفه «فَبمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بهِ وَ لا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إ‌ِلَّا قَلِیلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إ‌ِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» (مائده / 13) می‌باشد که در سوره مائده واقع شده است و این سوره آخرین سوره‌ای است که در اواخر حیات رسول خدا نازل شده است. با اینکه خداوند در این آیه یهودیان را عهدشکن، ملعون، قسی‌القلب، تحریف‌گر و خیانت‌کار معرفی می‌کند، اما در عین حال به پیامبر| دستور می‌دهدکه در برابر این‌گونه یهودیان نیز، عفو و صفح را پیشه خود ساز و این‌گونه برخورد همراه با ملایمت و محبت را احسان می‌شمارد. پذیرفتن ظاهر این آیه بر برخی از مفسران به‌ویژه طرف‌داران نظریه تاکتیکی‌بودن مدارا با اهل کتاب، سنگین آمده و تصور کرده‌اند که فرمان عفو و صفح از یهود با این ویژگی‌های بسیار ناپسند، درحالی‌که رسول خدا و مسلمانان در اوج قدرت بودند، بعید به نظر می‌رسد ازاین‌رو برخی از مفسران برای حلّ این مشکل به نسخ پناه برده‌اند و معتقد شده‌اند که این آیه با آیات قتل و یا سیف نسخ شده است. (قمی، 1367: 1 / 164؛ ابن‌جوزی، 1422 ب: 131؛ همو، 1411: 119؛ الخضیری، 1420: 2 / 1097؛ سیوطی، بی‌تا ب: 1 / 568؛ همو، 1404: 2 / 268؛ میبدی، 1371؛ 3 / 61؛ حویزی، 1415: 1 / 601؛ بحرانی، 1416: 2 / 263) نسخ در این آیه، مثل آیه قبل، به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست؛ زیرا آیات قتل و سیف هر دو در سوره توبه واقع شده‌اند و براساس روایات سوره مائده پس از سوره توبه نازل شده است و در لسان روایات سوره مائده «ناسخ غیر منسوخ» معرفی شده است. (همان: 213؛ عیاشی، 1380: 1 / 288؛ طبرسی، 1372: 3 / 231؛ حویزی، 1415: 1 / 582؛ سیوطی، 1404: 2 / 252) ازاین‌رو، بسیاری از مفسران، به‌ویژه مفسران معاصر، حتی طرف‌داران تاکتیک مانند نویسنده تفسیر الفرقان و نویسندگان تفسیر نمونه نسخ در این آیه را نپذیرفته‌اند. (صادقی تهرانی، 1365: 8 / 226 ـ 224؛ مکارم شیرازی، 1374: 4 / 313 ـ 312) علامه طباطبایی نیز درباره سوره مائده چنین می‌نویسد: «اهل حدیث و تاریخ اتفاق دارند بر اینکه سوره مائده آخرین سوره از سوره‌های مفصل قرآن است که در اواخر ایام حیات رسول خدا| بر آن جناب نازل شده، در روایات شیعه و سنی هم آمده که در مائده ناسخ هست ولی منسوخ نیست؛ چون بعد از مائده چیزی نازل نشد تا آن را نسخ کند.». (طباطبایی، 1417: 5 / 157) برخی دیگر برای حلّ مشکل «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ» را مربوط به «إ‌ِلاَّ قَلِیلاً مِنْهُمْ» می‌دانند؛ یعنی عفو و صفح مخصوص گروه اندکی از قوم یهود است که عهدشکنی و خیانت نکرده‌اند و شامل دیگر یهودیان نمی‌شود. (صادقی تهرانی، 1365: 8 / 226؛ مصطفوی، 1380: 7 / 6) این تفسیر نیز درست نیست؛ زیرا: یک) آن اقلیت صالح خیانتی نکرده بودند تا مشمول عفو شوند؛ دو) آنها از قبل در قلمرو حکومت پیامبر زندگی می‌کردند و مانند مسلمانان از نعمت عفو و صفح برخوردار بودند و نیازی به فرمان جدید نبود؛ سه) محور و موضوع اصلی بحث در آیه، اکثر یهودیان است که دارای ویژگی‌های خاصی هستند و تناسب حکم و موضوع و سیاق آیه ایجاب می‌کند که حکم هم متعلق به آنان باشد و اختصاص حکم به گروه اندک با تناسب حکم و موضوع و سیاق سازگار نیست. با توجه به بطلان دو احتمال مطرح شده، در پایان می‌توان گفت که ظاهر آیه شریفه به‌روشنی دلالت می‌کند که مسلمانان اگر در اوج قدرت هم باشند نباید از اهل کتاب انتقام بگیرند و دست به خشونت بزنند و برعکس، باید مهربانانه و مسالمت‌جویانه و بزرگوارانه با آنان روبه‌رو گردند و این فرمان و دستور الهی است و این آیه خود، دلیل بسیار محکم و استواری است بر نظریه مختار مؤلف. پنج. در صورت اعتقاد به اینکه عفو و صفح و مدارا با دشمنان و مخالفان یک حکم و دستور تاکتیکی است که اختصاص به زمانی دارد که مسلمانان ناتوان هستند و قدرت دفاع و مبارزه با دشمن ندارند، در این صورت اصل اخلاقی حاکم بر روابط اجتماعی اسلام با مکاتب دیگر تفاوتی ندارد و برتر از آنها محسوب نمی‌شود؛ زیرا همه مکاتب بشری چنین روش و تاکتیکی را دارند. ازاین‌رو در زمان ضعف و ناتوانی در برابر مخالفان از خود صبوری نشان می‌دهند و مدارا می‌کنند و زمانی که قدرتمند شدند به خشونت و انتقام روی می‌آورند درحالی‌که ـ همچنان‌که گذشت ـ مجموع آیات و روایات نشان می‌دهد منطق اسلام یک منطق جدید و متمایز و مبتنی بر جوانمردی و انسان‌محوری و اخلاق‌مداری است. پیام مجموع آیات عفو و صفح این است که رسول خدا و مسلمانان باید در دنیای پر از تلاطم، منفعت‌گرایی، ظلم و تجاوز، خشونت، قدرت‌طلبی و انتقام، مظهر خدای عَفُوّ و صَفوح باشند و این ویژگی و متصف‌شدن به این مقام فقط در مکتبِ قرآنِ خلیفه‌پرور فراهم می‌شود و این پیام را با صدای رسا بر جوامع بشری طنین‌انداز می‌کند که خداوند متعال با همه قدرت نامحدودش هرگز تا جایی که ممکن است به انتقام مبادرت نمی‌ورزد و با عفو و صفح ظهور می‌کند و شما که جانشینان خدا در روی زمین هستید، باید مظهر رأفت الهی باشید. به نظر می‌رسد که تنزل این منطق اخلاق محور قرآن به منطق تاکتیک و فرصت‌طلبی ظلمی است نابخشودنی. دلیل این منطق را می‌توان در آیه 109 سوره بقره که در اوایل هجرت و زمان ضعف و ناتوانی مسلمانان نازل شده و در سیزدهمین آیه سوره مائده که در اواخر عمر رسول خدا نازل شده است و رسول خدا و مسلمانان در اوج قدرت بودند، جستجو کرد. نتیجه با تأمل همه جانبه و فراگیر در آیه 109 سوره بقره که در اوایل هجرت و زمان ضعف و ناتوانی مسلمانان نازل شده و آیه 13 سوره مائده که در اواخر عمر رسول خدا| در اوج قدرت آنان نازل شده، برخلاف نظر بسیاری از مفسران و اندیشوران علوم قرآنی، عفو و صفح در برابر اهل کتاب که قرآن بر آن فرمان رانده است، یک امر موقتی، موقعیتی و تاکتیکی نیست، بلکه این فرمان درباره اهل کتاب، گویای روش اساسی انسان‌مدارانه، اخلاق‌محورانه و مداراجویانه و بیانگر یک راهبرد و استراتژی همیشگی و دائمی در برخورد با اهل کتاب به‌شمار می‌رود و اوضاع و احوال و شرایط خاص مانند ضعف و ناتوانی مسلمانان و مانند آنها در آن تأثیرگذار نبوده و نیست.   منابع و مآخذ قرآن کریم. آلوسی، شهاب‌الدین سید محمود، 1415 ق، روح المعانی فی تفسسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، تصحیح علی عبدالباری عطیة، بیروت، دار الکتب العلمیه. ابن‌جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، 1411 ق / 1991 م، المصفی بأکف أهل الرسوخ من علم الناسخ و المنسوخ (نصوص محققة)، تصحیح حاتم صالح الضامن، بغداد، جامعة بغداد. ـــــــــــــــ ، 1422 ق الف، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج 1، تصحیح عبدالرزاق المهدی، بیروت، دار الکتاب العربی. ابن‌جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، 1422 ق ب، نواسخ القرآن، بیروت، شرکه ابناء شریف الانصاری. ابن‌شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، 1410 ق، متشابه القرآن و مختلفه، قم، بیدار. ابن‌عاشور، محمد بن طاهر، بی‌تا، التحریر و التنویر، بی‌جا، بی‌نا. ابوحیان اندلسی، محمد بن یوسف، 1420 ق، البحر المحیط فی التفسیر، تصحیح صدقی محمد جمیل، بیروت، دار الفکر. ابوالسعود، محمد بن محمد، 1413 ق / 1994 م، تفسیر ابی‌السعود، بیروت، دار احیاء التراث العربی. بحرانی، سید هاشم، 1416 ق، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت. بروسوی، اسماعیل، بی‌تا، تفسیر روح البیان، بیروت، دار الفکر. بلاذری، ابوالحسن احمد بن یحیی، 1988 م، فتوح البلدان، بیروت، مکتبة الهلال. بلاغی نجفی، محمدجواد، 1420 ق، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت. بیضاوی، عبدالله بن عمر، 1418 ق، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تصحیح محمد عبدالرحمن المرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی. ثعلبی نیشابوری، احمد بن ابراهیم، 1422 ق، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی. جوادی آملی، عبدالله، 1387، تسنیم، قم، اسراء. حکیم، سید محمدباقر، 1417 ق، علوم القرآن، قم، مجمع الفکر الاسلامی. خضیری، محمد بن عبدالله، 1420 ق / 1999 م، تفسیر التابعین، ریاض، دار الوطن. خفاجی، حکمت عبید، 1426 ق / 2005 م، الإمام الباقر× و اثره فی التفسیر، بیروت، مؤسسه البلاغ. خویی، سید ابولقاسم، 1394 ق / 1874 م، البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی. رازی، ابوالفتوح حسین بن علی، 1408 ق، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1412 ق، المفردات فی غریب القرآن، تصحیح صفوان عدنان داودی، دمشق و بیروت، الدار الشامیة و دار العلم. رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1420 ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، 1371، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تصحیح علی‌اصغر حکمت، تهران، امیرکبیر. زرقانی، عبدالعظیم، بی‌تا، مناهل العرفان فی علوم القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی. زرکشی، محمد بن عبدالله، 1410 ق / 1990 م، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دار المعرفة. سبحانی، جعفر، 1412 ق، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه، قم، لجنة اداره الحوزة العلمیة بقم المقدسة. سخاوی، علی بن محمد بن عبدالصمد، 1419 ق / 1999 م، جمال القراء و کمال الإقراء، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه. سلامه، محمدعلی، 2002 م، منهج الفرقان فی علوم القرآن، قاهره، دار نهضة مصر. سیوطی، جلال‌الدین، 1404 ق، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی. ـــــــــــــــ ، 1421 ق / 2011 م، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دار الکتاب العربی. ـــــــــــــــ ، بی‌تا الف، تدریب الراوی فی شرح تقریب النووی، بیروت، دار الکتب العلمیه. ـــــــــــــــ ، بی‌تا ب، معترک القرآن فی اعجاز القرآن، بیروت، دار الفکر العربی. شاطبی، ابراهیم بن موسی، 1395 ق، الموافقات فی اصول الشریعة، بیروت، دار المعرفة. شریف لاهیجی، محمد بن علی، 1373، تفسیر شریف لاهیجی، مصحح میر جلال‌الدین حسینی ارموی (محدث)، تهران، دفتر نشر داد. صادقی تهرانی، محمد، 1365، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، قم، فرهنگ اسلامی. صبحی صالح، 1372، مباحث فی علوم القرآن، قم، منشورات الرضی. الصفار، محمد بن احمد بن اسماعیل (ابوجعفر النحاس)، بی‌تا، کتاب الناسخ و المنسوخ فی القرآن، بیروت موسسة الکتب الثقافیه. طالقانی، سید عبدالوهاب، 1361، علوم قرآن و فهرست منابع، قم، دار القرآن الکریم. طباطبایی، سید محمدحسین، 1353، قرآن در اسلام، تهران، دار الکتب الاسلامیه. ـــــــــــــــ ، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی. طبرسی، فضل بن حسن، 1372، مجمع البیان لعلوم القرآن، تهران، ناصرخسرو. طنطاوی، سید محمد، بی‌تا، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، بی‌جا، بی‌نا. حویزی، عبد علی بن جمعه، 1415 ق، تفسیر نور الثقلین، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان. عسکری، ابوهلال حسن بن عبدالله، 1342، معجم الفروق اللغویة، قم، دفتر انتشارات اسلامی. عنایة، غازی، 1411 ق / 1991 م، اسباب النزول القرآنی، بیروت، دارالجیل. عیاشی، محمد بن مسعود، 1380 ق، کتاب التفسیر، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، چاپخانه علمیه. فرحات، احمد حسن، 1421 ق / 2001 م، فی علوم القرآن، عمان، دار عمار. قرطبی، محمد بن احمد، 1364، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، 1368، تفسیر کنز العرفان و بحر الغرائب، تصحیح حسین درگاهی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. قمی، علی بن ابراهیم، 1367، تفسیر قمی، مصحح سید طیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب. کاشانی، ملا فتح‌الله، 1336، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمدحسن علمی. کافیجی، محمد بن سلیمان، 1419 ق / 1998 م،  التفسیر فی قواعد علم التفسیر، قاهره، مکتبة القدسی. گنابادی، سلطان محمد، 1408 ق، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، بیروت، مؤسسة الأعلمی. مامقانی، عبدالله، 1369، مقباس الهدایة، قم، موسسة آل البیت^. مدیرشانه‌چی، کاظم، 1372، درایة الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی. مرکز الثقافة و المعارف القرآنیة، 1375 / 1417 ق، علوم القرآن عند المفسرین، قم، مکتب الاعلام الاسلامی. مصطفوی، حسن، 1360، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب. ـــــــــــــــ ، 1380، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب. معرفت، محمدهادی، 1381، علوم قرآنی، قم، التمهید. ـــــــــــــــ ، 1415 ق، التمهید فی علوم القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة. موسوی سبزواری، سید عبدالاعلی، 1409 ق، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه اهل‌بیت^. نصیری، علی، 1386، آشنایی با علوم حدیث، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم. واحدی، علی بن احمد، 1411 ق، اسباب نزول القرآن، تصحیح کمال بسیونی زغلول، بیروت، دار الکتب العلمیة.   علی غفارزاده: استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه اصفهان. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 17 انتهای متن/

94/06/11 - 04:36





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن