تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر که ما را پس از مردنمان زیارت کند گویا ما را هنگام زنده بودنمان زیارت کرده است....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820654616




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی تطبیقی جبر و اختیار از منظر اندیشمندان اسلامی - بخش دوم و پایانی تطبیق مبانی نظرات فخر رازی و امام خمینی(ره)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسی تطبیقی جبر و اختیار از منظر اندیشمندان اسلامی - بخش دوم و پایانی
تطبیق مبانی نظرات فخر رازی و امام خمینی(ره)
امام خمینی و فخر رازی دو تن از اندیشمندانی هستند که هریک با رویکردی ویژه و اصول کلامی متفاوت مسئلة جبر و اختیار را بررسی کرده اند و آرایی متفاوت را ارائه داده اند.

خبرگزاری فارس: تطبیق مبانی نظرات فخر رازی و امام خمینی(ره)



  ارزیابی استدلال فخر رازی توضیحی که رازی در این باره داده است، بر ابهام نظرش می افزاید؛ به ویژه با جمله ای که در پایان آورده، حقیقت آن را به کلی مسخ کرده است؛ زیرا: اولاً فخر رازی هیچ توضیحی نداده که مقصود از «مبادی بعیده و قریبه» فعل چیست؟ بنا به اصطلاح معروف «مبدأ بعید فعل انسان تصور فعل و تصدیق به فایده آن است» (مبدأ ادراکی) و مبدأ قریب آن قوای فعاله و تعبیه شده در عضلات و اندام انسان است. در این صورت چگونه می توان مبدأ قریب فعل را اختیاری به شمار آورد؟ ثانیاً اگر مبادی بعیده فعل انسان از اختیار و توانایی او بیرون اند، در این صورت چگونه فعل به گونه اختیاری از او صادر می شود؟ و همان گونه که خود او نیز تصریح کرده است، این نظریه همان نظریه «جبر» است و نه امر بین الأمرین.24 فخر رازی با تصور استقلال حوزه علل قریب و علل بعید از هم، اراده را جزء علت قریبی تصور کرده که چون با فعل واسطه ای ندارد، اختیار انسان را حفظ می کند؛ اما ازآنجاکه همان اراده به علل دیگری وابسته است، انسان را مجبور می داند. این انفکاک در مبادی و علل در نظریه صحیح امر بین الأمرین جایگاهی ندارد و دیدگاه درست، ارتباط علل قریب و بعید با هم به صورت امکان فقری ای است که در بیان دیدگاه امام خمینی به آن اشاره خواهیم کرد. علم تفصیلی علّت به معلول با توجه به اینکه اصل ضرورت و امتناع اصل ترجیح بلامرجح از نتایج اصل علیت است، علتی باید موجود باشد تا معلول را ایجاب کند؛ اما فخر رازی در تناسب رابطه علّی با اختیار انسان، دچار اشتباه شده است. برای نمونه، وی استدلال می کند که اگر انسان فاعل و علت افعال خویش باشد، باید در جایگاه فاعل موجد، به چگونگی تحقق آن و نقش اراده و نفس، علم تفصیلی داشته باشد؛ درحالی که چنین نیست و انسان از رابطه علّی و معلولی کاملاً آگاه نیست و تنها این را می داند که پس از اراده، مثلاً می تواند دست خود را حرکت دهد.25 پاسخ این شبهه آن است که انسان اگر علمی اجمالی و کلی به رابطه اراده و نیروی فاعل در انجام فعل داشته باشد، همان برای استناد فعل به فاعل کفایت می کند. همچنین اشکال فخر رازی در صورتی وارد است که انسان، علت تامه فرض شود؛ در صورتی که اراده انسان به گونه علت ناقصه در فاعلیت نقش دارد. ازآنجاکه اشاعره اصل علیت را به گونه ای که در کلام امامیه مطرح است، انکار می کنند،26 عدم درک صحیح فخر رازی از رابطه علّی (طولی و عرضی، ناقصه و تامّه) و فرض مستقیم و بی واسطه، او را به سوی جبر و یا اختیار جبری کشانده است. شیوه اشاعره از جمله فخر رازی، در اینکه آیات را ملاک قرار داده و به نقل تکیه کرده اند و به تعبیری این مبحث را تعبدگرایانه پی گرفته اند و خدا را قادر مطلق انگاشته اند، درخور تحسین است؛ اما در اینکه از رویکرد عقلانی و درک نظام علّی و معلولی به گونه صحیح محروم مانده اند، مرتکب خطا شده اند. در بیان شکاکیت فخر رازی، این مسئله نیز درخور توجه است که به علت مبنا بودن مسئله جبر و اختیار در بسیاری از مباحث کلامی دیگر، از جمله «حسن و قبح» و «چگونگی قدرت و اراده خداوند»، وی دچار تشتت و تکثر آرا شده است. ابراهیمی دینانی در مقام تحلیل شخصیت فکری وی می نویسد: فخر رازی تنها یک فلسفه دان نیست؛ بلکه از برخی جهات می توان او را یک فیلسوف نیز به شمار آورد. البته این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که او تا پایان عمر خود یک متکلم تمام عیار باقی مانده است. کسانی بر این باورند که امام فخر رازی، در مقابل فیلسوف، متکلم و در مقابل متکلم، فیلسوف است. بر اساس همین نظر می توان گفت او در محفل اشاعره، یک معتزلی و در مجلس معتزلیان، یک اشعری به شمار می آید. بااین همه رازی یکی از مفسران قرآن است که در عین حال می کوشد یک متشرع و پیرو سنت باقی بماند. تنوع فکر و دگرگونی اندیشه درآثار و زندگی پرفرازونشیب فخر رازی پیش از هرچیز نتیجه طبع وقاد و ذهن تیز و جست وجوگر اوست.27 2. دیدگاه امام خمینی در باب جبر و اختیار به تعبیر امام خمینی(ره) «شخص قایل به تفویض، ممکن را از حد خود خارج و در حدود واجب بالذات داخل نموده؛ بنابراین مشرک است و جبری، واجب تعالی را از مقام عالی خود به حدود عالم امکان سقوط داده؛ بنابراین کافر است.»28 این معنا که نه جبر است نه تفویض، بلکه امری است بین امرین، مسلم است و روایات شیعه در این باب به حد استفاضه می رسد و از ضروریات مذهب اثنا عشریه است. امام خمینی(ره) نیز این مسئله را پذیرفته و از آن تفسیری را ارائه کرده که تمایز و لطافت آن مشهود است. پیش از بیان نظر امام می توان گفت مسئله جبر و اختیار را خواه با رویکرد فلسفی، خواه کلامی و خواه اخلاقی بررسی کنیم، نظر صحیح همان نظریه امر بین الأمرین است؛ زیرا از نگاه فلسفی افعال صادره از انسان، امکان شدن دارند؛ یعنی نه ضرورت به طور مطلق حکم فرماست و نه امتناع، بلکه امری است بین امرین؛ یعنی از حیثی ضرورت و وجوب حکم فرماست و از حیث دیگر، امکان؛ و هنگامی که از نگاه کلامی این مسئله را مطالعه می کنیم، نه چنین است که افعال انسان تنها مستند به اراده ذات باری باشند و انسان منعزل از تأثیر، و نه چنین است که تنها مستند به خود انسان باشند و رابطه فعل با ذات باری منقطع باشد؛ بلکه امری است بین امرین و در عین اینکه فعل مستند به خود انسان است، مستند به اراده ذات باری نیز هست؛ نیز هنگامی که از جنبه اخلاقی مطالعه کنیم، باز می بینیم نه چنین است که سرشت های موروثی، ثابت و تغییرناپذیر باشند و نه چنین است که موضوع سرشت و طینت و اخلاق موروثی، به کلی بی پایه و بی تأثیر باشد؛ بلکه امری است بین امرین؛ یعنی برخی ویژگی های اخلاقی به رغم اینکه با عوامل وراثت از نسلی به نسلی دیگر منتقل می شوند، پذیرای تغییر و تبدیل و کاهش و افزایش اند. به اعتقاد امام خمینی(ره) در معنای امر بین الأمرین، بین علما اختلاف است29 و آنچه در بین همه مذاهب برتر، یقینی و سالم از مناقشات و سازگار با مسلک توحید است، مشرب عرفای شامخ و اصحاب قلوب است؛ ولی این مسلک در هریک از معارف الهیه از قبیل سهل ممتنع است که حل آن با طریقه بحث و برهان ممکن نیست و بدون تقوای تام قلبی و توفیق الهی، انسان از ادراک آن عاجز است.30 امام خمینی(ره) تفسیری متفاوت با دیگر صاحب نظران دارد. تفسیر ایشان از امر بین الأمرین نه تنها بر برهان تکیه دارد، متأثر از مسلک عرفانی است و وی آن را با روایات و احادیث تقویت و مستحکم ساخته است. امام خمینی(ره) زمانی نظر خود را در این باب ارائه داده که همه حوزه های کلامی ـ فلسفی، روایی و عرفانی را بررسی کرده و با توجه ویژه به انسان شناسی، نظر نهایی خود را با تفسیری زیبا از امر بین الأمرین مطرح ساخته است. بهترین نمونه از این تبیین را می توان در تفسیر ایشان از آیه «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ»31 جست وجو کرد. او با الهام از قاعده فقر وجودی حکمت متعالیه که حوزه های بسیاری را در درون خود جای داده است، این مسئله را ابهام زدایی می کند. امام خمینی پس از ردّ نظریات اشاعره و معتزله، با دلیل و برهان های استوار می نویسد: همان گونه که انسان در وجود خود همانند سایر ممکنات، مظهر و آینه وجود حق تعالی است، در افعال و حرکاتش نیز مجلی و مرآت فعل خداوند است. فعلی که از انسان صادر می شود جلوه ای از فعل خداوند است، نه اینکه فعل انسان حقیقتی جدا از فعل الهی داشته باشد و متعلق اراده خداوند قرار گیرد. پس یک فعل، هم مستند به انسان است ازآن رو که از انسان صادر شده است، و هم فعل خداوند است از آن جهت که جلوه گاه فعل خداوند است. ان کل موجود من الموجودات بذواتها وقواها الظاهریه و الباطنیه من شؤون الحق واطواره وظهوره وتجلیاته و هو تعالی و تقدّس مع علوّ شأنه وتقدّسه عن مجانسه مخلوقاته وتنزّهه عن ملابس التعینات وان به فی الظاهر الخلقیه ظاهر فی مرآﺓ العباد وهو الأول والآخر والظاهر والباطن، کذلک الأفعال والحرکات والتأثیرات کلّها منه فی مظاهر الخلق. فالحق فاعل بفعل العبد، وقوﺓ العبد ظهور قوﺓ الحق «و ما رمیت إذ رمیت ولکن الله رمی» فجمیع الذوات والصفات والمشیات والإرادات والآثار والحرکات من شؤون ذاته وصفته وظل مشیته وارادته وبروز نوره وتجلیه وکل جنوده ودرجات قدرته، والحق حق والخلق خلق و هو تعالی ظاهر فیها و هی مرتبه ظهوره.32 بنابراین می توان گفت از نظر امام(ره) خدا خالق فعل انسان است؛ به این معنا که خدا به فعل انسان وجود می دهد؛ اما مجرای افاضه وجود به فعل ارادی انسان، وجود خود انسان است که اختیار عین آن است. لذا فعل ارادی او در عین اینکه مخلوق خداست، به اختیار خود او نیز هست. ایشان در جای دیگر با استناد به آیه ای از قرآن بر همین نکته تأکید می کند: باید دانست که جمیع مراتب وجود از غایت اوج ملکوت و نهایت ذروره جبروت، تا منتهی النهایات عالم ظلمات و هیولا، مظاهر جمال و جلال حق و مراتب تجلیات ربوبیت است و هیچ موجودی را از خود استقلالی نیست و صرف تعلق و ربط و عین فقر و تدلی به ذات مقدس حق علی الإطلاق است و تمام آنها علی الإطلاق مسخرات به امر حق و مطیع اوامر الهیه هستند؛ چنانچه اشاره به این معنا در آیات فرقانیه بسیار است: قال تعالی: «وما رمیت إذ رمیت ولکن الله رمی.»33 این اثبات و نفی، اشاره به مقام «امر بین الأمرین» است؛ یعنی تو، رمی کردی و در عین حال تو، رمی نکردی به انانیت و استقلال خود؛ بلکه به ظهور و قدرت حق در مرآت تو و نفوذ قدرت او در ملک و ملکوت از تو، رمی واقع شد. پس تو، رامی هستی و در عین حال حق ـ جلّ وعلی ـ رامی است. این نظریه که بسیار دقیق است، بر این حقیقت فلسفی استوار است که ممکن از نظر وجودی نسبت به واجب الوجود، ربط و تعلّق محض است؛ ازاین رو نمی تواند جز جلوه گاه خداوند باشد. امام در یکی از آثار خود با الهام از مکتب صدرایی به این مبنا اشاره می کند: فمن عرف حقیقه کون الممکن ربطاً محضاً عرف إن فعله مع کونه فعله فعل الله سبحانه، فالعالم بما انه ربط صرف وتعلّق محض ظهور قدره الله وارادته وعلمه وفعله، وهذا عین المنزله بین المنزلتین والأمر بین الأمرین ولعله إلیه اشار فی قوله تعالی وهو الحق. «وما رمیت إذ رمیت ولکن الله رمی» حیث اثبت الرمی من حیث نفاه فقال: رمیت وما رمیت، فإن الرمی کونه منه لم یکن بقوّته واستقلاله، بل بقوﺓ الله وحوله، وقوله «وما تشاؤون إلّا أن یشاء الله»(دهر: 30) فأثبت المشیه من حیث کونها لهم لا بأن یکون الموثر مشیتین أو فعلین بالإشتراک بل بما أنّ مشیه الممکن ظهور مشیته تعالی وعین الربط والتعلّق بها.34 سلسله موجودات ممکن، ازآنجاکه هستی، ذاتی آنها نیست، یک پارچه فقیرند و این فقر که لازم ذاتی آنهاست، همیشگی است. تفاسیر مختلف امام خمینی برای بیان اختیار انسان، از ابعاد گوناگون درخور بحث است؛ اما به نظر می رسد که تأکید امام بر اثبات و تحلیل این مطلب از راه امکان فقری کاینات، همان روشی است که خلقت بر آن بنا شده است؛ روشی که حدود آن بر کسی آشکار نیست و ائمه نیز از بیان دقیق و جامع آن خودداری می کرده اند. برای فهم و درک جزئیات امر بین الأمرین، کشف و شهود شخصی امری ضرور است. از نظر روش شناسی، امام در سیر مباحث خود درباره جبر و اختیار، نخست با ادله عقلی اعتقاد به جبر و تفویض را مردود اعلام می کند و سپس با تبیینی کلامی که از قرآن الهام گرفته است، رمی انسان و رمی خداوند را با هم سازگار می سازد و از آن به امر بین الأمرین تعبیر می کند. تأثر امام از حکمت متعالیه را در چنین تبیین و تفسیرهایی می توان نتیجه گرفت. او با اعتقاد به اصل «علیت و وجود رابط و مستقل»، هم اصول توحید را حفظ کرده و هم انسان را از صورت فاعل مستقل، قادر و مرید مستقل و همچنین جبر و پیامدهای آن در امان نگاه داشته است. سرانجام اینکه وی برای پذیرش دقیق و درک کامل امر بین الأمرین، به گونه ای که همه جوانب آن برای انسان فهمیدنی باشد، معتقد است که انسان بایستی به مرتبه ای از توحید و عدل الهی و اخلاص در اعمال برسد تا بتواند به امر بین الأمرین دست یابد. از دیدگاه محتوایی نیز تنها اعتقاد به امر بین الأمرین است که می تواند مشکل جبر و یا تفویض انسان را حل کند؛ زیرا اگر معتقد باشیم که در دایره خلقت الهی و قدرت بی نهایت خداوند، نمی توان از اختیار انسان سخن گفت و همه افعال را به خدا منسوب کنیم، به جبر انسان معتقد شده ایم و از سوی دیگر، افاضه کامل افعال به انسان نیز خداوند را از تأثیر منعزل می کند. بنابراین اعتقاد به امری میان این دو اعتقاد درست است. جمهور اندیشمندان شیعی بر اساس آموزه های اهل بیت(ع) این نظر را پذیرفته اند؛ اما آن را به گونه های مختلف تفسیر نموده اند. همه اصول  و مطالب  حقه الهیه  به  واسطۀ این  مسئله حل می شود، و کسی  نمی تواند آن  را انشا کند، مگر آنکه  در آبشخوار معارف  بنشیند و حقیقت  را با دیدگان  بصیرت  خود مشاهده  کند. به عبارتی پاسخ کامل و جامع به مسائل مربوط به جبر و اختیار و متعلقات آن را نمی توان از عقل و برهان درخواست کرد؛ به ویژه تفسیر صحیح از امر بین الأمرین که نیاز به درک عمیق از توحید و عدل الهی دارد. امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث می گوید: همه هستی مخلوق، فقیر و وابسته به خداست و انسان به منزله جزئی از هستی مخلوق، وجودی فقیر و وابسته دارد. تنها تفاوت انسان با دیگر موجودات این است که انسان می تواند بر فقر خویش آگاهی یابد.35 امام عوامل محیطی و برونی را بر سرنوشت انسان مؤثر می داند؛ اما برای آنها مراتبی در نظر گرفته است که هیچ گاه موجب اضطرار انسان نمی شوند. این عوامل از نظر امام شروطی لازم اند که به اضافه اختیار، شرط کافی برای سعادت یا شقاوت انسان اند. امام از سوی دیگر، اشاره می کند مختار بودن انسان تعیین کننده جهت حرکت اوست. جهت حرکت انسان وابسته به شناختی است که او از خود دارد. اگر او به فقر همه جانبه خویش در برابر خدا معترف باشد، جهت حرکت او به سمتی است و اگر از فقر خویش غافل باشد جهت دیگری را برای حرکت خود برمی گزیند.36 با توجه به تعبیر امام از امر بین الأمرین و فقر وجودی، انتساب اعمال ناپسند انسان به خودش به درستی توجیه پذیر است؛ با این بیان که انسان به منزله یکی از تجلیات خداوند و برترین کاینات، با اختیار خود و با غفلت از تعلق به مبدأ غنای الهی، مسیر خطا را برگزیده و اراده انسان بر انجام آن کار با اختیار او تعلق گرفته است. بنابراین امام با تأکید بر اصل علیت، علل موجود در عالم را مانند اشاعره تقارن دو رویداد نمی داند. ازآنجاکه این مسئله در سه حالت تصورپذیر است، دو شق اول (جبر و تفویض) که باطل شوند، شق سوم اثبات می شود. حضرت امام نیز در سیر نظرات خود که در کتاب طلب و اراده جمع آوری شده اند، به همین منوال رفتار کرده است. تطبیق مبانی نظرات فخر رازی و امام خمینی(ره) جست وجوی فخر برای یافتن راهی میانه از آن روست که اساساً نمی تواند تعارضات میان آیات وحی درباره اختیار انسان و دیدگاه اشعریان درباره افعال انسان را نادیده انگارد. اختیار انسان، ثواب و عقاب، علم پیشین و قدرت مطلق الهی، طولی بودن اراده انسان و اراده خداوند و... مسائلی هستند که فخر رازی را بر آن می دارند تا راه درست و صراط مستقیم را در امر بین الأمرین بیابد؛ به گونه ای که دلیل خود را در دفاع از راه میانه همان گونه که گذشت، با صراحت بیان می کند. ازاین رو وی در برخی از آثارش از اختیار انسان نیز سخن به میان آورده است.37 اعتقاد امر بین الأمرین نیز بیانی سهل و ساده نیست که بتوان آن را با تفسیری عامیانه اظهار داشت و برای افرادی که به درجه ای ویژه از علوم عقلی و مکاشفات روحانی نرسیده اند، ارائه اش کرد. اگر از نظر اخلاقی هم مبانی اعتقادی فخر رازی را کانون بحث و بررسی قرار دهیم، او به پیروی از اشاعره، دین (شرع) را میزان و معیار خوبی و بدی امور می داند و بر آن است که کردار ستوده در شرع، خوب و زیباست و کردار نکوهیده در آن، بد و زشت. به نظر او عقل نیز در تشخیص های خود از دین تأثیر می پذیرد. دلیلِ اینکه میزان و معیار، دین است، آن است که اگر زشتی و زیبایی در ذات و سرشت امور باشد، یک چیز همواره یا زشت است یا زیبا (مطلق بودن زشتی و زیبایی)؛ درحالی که برای مثال قتل، گاه زشت است مانند قتل ستم دیده بی گناه، و گاه زیبا، مانند قتل ستمگر گناهکار.38 انکار حسن و قبح افعال انسان از سوی فخر رازی از این جهت بوده که وی انسان را فاعل مضطر می دانسته است. کار فاعل مضطر چون فاقد اراده و اختیار است. متصف به حسن و قبح نخواهد بود و چون فاعل همه افعال نیز خداست، بنابراین نمی توان فعلی را در حد ذات خود قبیح دانست؛ وگرنه لازم می آید که خدا کار قبیح کند. از نظر فخر، شرع است که افعال را متصف به حسن و قبح می کند، نه عقل و این نیز از پیامدهای اعتقاد به جبر انسان است. اظهارات او درباره مبانی اخلاقی افعال انسان نیز که بر حسن و قبح استوار بود، دچار تزلزل می شود و او سرانجام رویکردی متعادل تر را برمی گزیند. در هر صورت مجموعه ای از افکار او با اعتقاد به حسن و قبح شرعی در تألیفات او ارائه شده است. زمانی که وی امری میان جبر و اختیار را می پذیرد، حسن و قبح عقلی را هم می پذیرد. فخر در اثبات مدعای خود چنین دلیل می آورد: «مردم پیش از برانگیخته شدن پیامبران با خرد خود زشتی و زیبایی را بازمی شناختند و همین امر مثبت این مدعاست که خرد دریابنده زشتی و زیبایی(حسن و قبح) امور است.»39 در مقابل، امام خمینی(ره) با الهام از مکتب شیعه اثناعشری و با پی ریزی مبنای نظری و معرفتی صحیح و سلوک عرفانی، به خوبی مسئله جبر و اختیار را با همه شرایط و تقییدات آن پیگیری می کند و انسان را موجودی ارزشمند، آرمان گرا و صاحب اختیار می داند. امام از همان آغاز با اعتقاد راسخ این مسئله را تبیین می سازد؛ رأی صحیح را امر بین الأمرین تشخیص می دهد و آن را بر اساس مبانی حکمت متعالیه تفسیر می کند. وی اصل علّی (فقر وجودی) را اصلی برهانی و بدیهی می داند که با اختیار تعارض ندارد. او خود علاوه بر کاربرد استحاله ترجیح بلامرجح در مسئله جبر و اختیار، اشتباه معتقدان به جبر و تفویض را ناشی از عدم درک صحیح اصل علیت می داند: امّا عدم منافاتها المختاریه الفاعل المختار فهو ایضاً بمکان من الوضوح بعد فهم مفادها فإن مقتضی القاعده ان الممکن ما لم یصر واجباً لم یصر موجوداً والعله التامه باقتضا اوجب المعلول فاوجده وهذا یؤکد اختیاریه الفاعل.40 محصور داشتن مکتب فکری امام خمینی در یکی از شاخه های فلسفی، عرفانی و یا کلامی دشوار است و اساساً شاید ویژگی مهم ایشان، وجه جمع هوشمندانه ای باشد که میان عناصری از کلام، فلسفه و عرفان و قرآن پدید آورده است. دستیابی به این دیدگاه عرفانی، با گذر از معبر مضامین حکمت متعالیه تحقق پذیرفته و تجلی این دیدگاه در سطح اندیشه کلامی، پیوندی عمیق با عرفان یافته است، به گونه ای که نمی توان از تأثیر و تأثر فلسفه، کلام و عرفان امام بر یکدیگر چشم پوشید. تفسیر امام خمینی(ره) از امر بین الأمرین با توجه به سه عرصه برهان، عرفان و قرآن نتیجه تمسک به آموزه های حقه ائمه است که بی شک به همه شبهات مطرح شده در این زمینه پاسخ می دهد. امام خمینی(ره) موجودات را با ذات و قوای باطنی شان، از شئون و جلوه های حق می داند و افعال و حرکات و تأثیرات در مظاهر موجودات را منسوب به خداوند به شمار می آورد. او با دیدگاهی جامع تر از کلام عدلیه و امامیه، بحث جبر و اختیار را با توجه به اختلاف سرشت ها و نفوس انسانی و فطرت آدمی تحلیل و بررسی می کند و می گوید فطرت انسان عاشق کمال است و آسان ترین راه رسیدن به کمال، خودشناسی در خداشناسی و خداشناسی در خودشناسی است. نتیجه گیری فخر رازی به منزله متکلمی اشعری با انکار علیت طولی مخلوقات، و به سبب مخلوق بودن اراده و قدرت انسان و عدم مبدئیت فاعلی برای انسان، نتوانست تصویری صحیح و معقول از اختیار و سهم انسان از فاعلیت ارائه دهد؛ اما در سیر تطورات خود، از جبری که اشاعره به آن اعتقاد داشته اند به سوی نظریه امر بین الأمرین گرایش یافته است؛ هرچند آن را به درستی تفسیر نمی کند. شایسته است که اعتقاد فخر رازی به امر بین الأمرین را تکمیل دیدگاه او بدانیم، نه تشکیک. از سویی امام خمینی(ره) موجودات را تجلی گاه و مظهر قدرت خداوند می داند. تأکید او بر فقر وجودی ماسوی الله نسبت به خداوند ازآن روست که آن را گامی بنیادین در درک امر بین الأمرین، و برای رسیدن به مرحله عدل الهیِ ضرور می داند. امام خمینی در مراحل اولیه دیدگاه خود و برای رد جبر و تفویض، از براهین فلسفی بهره می برد و دیگر مسائل را با رویکرد عرفانی تفسیر می کند. به یقین شمول و گستره تبیین او نسبت به نقل گرایی فخر رازی، دیدگاه صحیح تری را در پی دارد. پی نوشت: 24. جعفر سبحانی، همان، ص281. 25. فخرالدین رازی، مطالب العالیه، ج9، ص21. 26. محمدحسن قدران قراملکی، همان، ص241. 27. ابراهیمی دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، ج1، ص 325. 28. روح الله خمینی، طلب و اراده، ترجمه و شرح سیداحمد فهری، ص75. 29. البته در روایات از تفسیر نظریه امر بین الأمرین تا حد امکان خودداری شده است و این امر، به دلیل آن است که این مسئله لطیف و عمیق بوده و فهم آن از افق افکار عمومی بیرون است و چه بسا موجب انحراف عقیدتی و کفر آنان گردد. واقع بینانه ترین تفسیر از امر بین الأمرین را در سخنان صدرالمتألهین و پس از او در میان پیروان حکمت متعالیه می توان جست وجو کرد. (جعفر سبحانی، جبر و اختیار، ص285 و 286) 30. روح الله خمینی، شرح چهل حدیث، ص646. 31. همان طور که در این آیه از پیامبر نفی رمی شده است، در آیه دیگری "و قاتلوهم یعذبهم الله بأیدیکم؛ آن ها را بکشید، خداوند آنان را با دست های شما عذاب می دهد» (توبه/14)، قتل هم به مسلمانان و هم به خدا نسبت داده شده است. 32. روح الله خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه سیداحمد فهری، ص104و105. 33. همو، شرح چهل حدیث، ص 587-585. 34. همو، طلب و اراده، ص 73. 35. همو، شرح چهل حدیث، ص222. 36. همان، ص182 37. مثلاً در کتاب معالم فی اصول الدین، چنین اظهار عقیده می کند که کارهای ارادی انسان معلول پیوند داعی به قدرت آدمی است. بدین معنا که چون انسان به کمال بودن فعلی اعتقاد حاصل کند بدان متمایل می شود و فعل صورت می گیرد (فخر الدین رازی، معالم فی اصول الدین، ص532). 38. فخرالدین رازی، محصل افکار المتقدمین و المتأخرین، ص 479. 39. همان، ص 480. 40. روح الله خمینی، طلب و اراده، ص122. منابع ابراهیمی دینانی، غلامحسین، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، تهران، طرح نو، 1376. بداشتی، علی الله، «اراده خدا (جل جلاله) با تکیه بر آرای امام خمینی(ره)»، اندیشه نوین دینی، ش 9، تابستان 1389، ص9-32. جرجانی، میرسید شریف، شرح المواقف، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419 ق. حیدری، حسین، «بررسی تطبیقی جبر و اختیار در آثار سنایی و متکلمان مسلمان»، مطالعات عرفانی، ش3، بهار و تابستان1385، ص 91ـ122. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1371. ـــــ ، شرح دعای سحر، ترجمه سید احمد فهری، تهران، اطلاعات، 1374. ـــــ ، طلب و اراده، ترجمه و شرح سید احمد فهری، تهران، علمی و فرهنگی،1362. رازی، فخرالدین، الأربعین فی اصول الدین، قاهره، مکتبه الکلیات الأزهریه، بی تا. ـــــ ، التفسیر الکبیر، بیروت، دار الفکر،1410 ق. ـــــ ، المباحث المشرقیه، قم، مکتبه بیدار، 1411 ق. ـــــ ، براهین در علم کلام، تصحیح و نگارش سیدمحمدباقر سبزواری، تهران، دانشگاه تهران، 1341. ـــــ ، محصل افکار المتقدمین و المتأخرین، تعلیق الدکتور سمیح دغیم، بیروت، دار الفکر اللبنانی، 1992م. ـــــ ، مطالب العالیه، قم، الشریف رضی، 1407 ق. ـــــ ، معالم فی اصول الدین( حاشیه محصل)، المصر، المطبعه الحسینیه، 1323 ق. سبحانی، جعفر، جبر و اختیار، قم، موسسه تحقیقاتی سیدالشهداء، 1368. سبزواری، هادی، شرح المنظومه، قم، علامه، 1369. طباطبائی، سیدمحمدحسین، تفسیرالمیزان، تهران، دار الکتب الإسلامیه، 1362. طوسی، خواجه نصیرالدین، تلخیص المحصل، به اهتمام عبدالله نورایی، تهران، مؤسسه اسلامی دانشگاه مک گیل، دانشگاه تهران، 1359. قدران قراملکی، محمدحسن، نگاه سوم به جبر و اختیار، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1384. کاشانی، عزالدین محمود، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، شرح و حواشی احمد رنجبر، تهران، امیر کبیر، 1381. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، دارالکتب الإسلامیه، تهران، 1375 ق. میرداماد، سیدمحمدباقر، مصنفات، به اهتمام عبدالله نورایی، تهران، دانشگاه تهران، 1381. جعفر شاه نظری: استادیار گروه الهیات دانشگاه اصفهان. محمود آهسته: دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان. معرفت کلامی 6- سال دوم، شماره دوم، انتهای متن/

94/06/04 - 05:31





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 421]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن