تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام جواد (ع):سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشمیان نگردد : 1 - اجتناب از عجله ، 2 - مشورت ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831526620




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقش نخبگان دینی در تربیت دینی - بخش اول قواعد فقهی نقش نخبه در تربیت دینی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقش نخبگان دینی در تربیت دینی - بخش اول
قواعد فقهی نقش نخبه در تربیت دینی
جای بسی تأسف است که در عین قلّت تحقیقات صورت گرفته در خصوص نظام تربیت دینی، در همین اندک نگاشته های تربیت دینی نیز کمتر اشاره ای به وظایف عوامل انسانی دخیل در این ساحت تربیتی به چشم می خورد.

خبرگزاری فارس: قواعد فقهی نقش نخبه در تربیت دینی



  چکیده تعیین محدوده نقش‌آفرینی هر‌یک از عوامل انسانی دخیل در تربیت دینی سهمی بسزا در تحقق اهداف مورد نظر تربیت دینی دارد. نخبگان دینی از جمله مهم‌ترین عوامل انسانی دخیل در تربیت دینی‌ هستند که مطالعات تربیتی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی صورت‌گرفته درباره نخبگان و نیز تحلیل متون دینی ناظر به بحث از وظایف عالمان دینی، در عین هم‌پوشی و تأکید نتایج یکدیگر، در مجموع، معین‌کننده نقش ایشان در تربیت دینی ‌است. نقش نخبگان دینی در تربیت دینی، گرچه در تصور اولیه، بیشتر در حیطه شناختی نمود دارد، اما اعم از هر سه حیطه شناختی، گرایشی و رفتاری بوده است. ایشان در تمامی مراحل فرایند عملی تربیت دینی، به دلیل کارکرد اجتماعی الگو بودن، نقش‌آفرین بوده و با داشتن جایگاهی ممتاز در میان عوامل تربیت دینی، حتی نسبت به ایشان نیز دارای وظیفه هستند و نقش رهبری جریان تربیت دینی ایفا می‌کنند. کلید‌واژه‌ها: نخبه، تربیت، دین، نقش، عالم. مقدمه تربیت با هر تعریفی که لحاظ شود، بی شک فرایندی است که ابتدا، انتها و مسیر پیمایشی دارد. تربیت با تلقی مزبور، از آن رو، که عملی اختیاری است، دارای یک سلسله مبانی است که بر اساس آنها، نقطه عزیمت تعریف می شود. نیز هدفی برایش قابل تصور است که هر عمل و اقدام تربیتی برای نیل به آن طراحی و اجرا می شود. همچنین در مسیر این حرکت، به سوی اهداف با نظر به مبانی، اصولی خاص برای پیمودن این مسیر حاکم است و نیز روش هایی برای تحقق بخشیدن به عمل تربیت که به وسیله عامل تربیتی به پیش برده می شود. اینها همگی ـ در کنار چند عنصر دیگر ـ شکل دهنده نظام تربیتی است و هر عملی در زمینه تربیت، به آنها نیازمند است. با نظر به اینکه متربّی ساحت های وجودی متعددی دارد و در فرایند تربیت، همگی یا برخی از آنها در معرض ایجاد تغییر مطلوب قرار می گیرد، می توان تربیت را به انواعی تقسیم نمود که البته رابطه میان این انواع رابطه قسیم و هم عرضی خواهد بود. در این صورت، می توان از اصطلاحی جدید در فضای تعلیم و تربیت سخن به میان آورد و آن تربیت دینی است که ناظر به ساحت وجودی خاص در متربّی است؛ یعنی همان ساحت دین داری و التزام به دین. این ساحت تربیتی نیز همانند هر ساحت تربیتی دیگر، نظام دار است و اقدام تربیتی در ساحت دین داری نیز همانند اقدام تربیتی در هر ساحت دیگر، بی نیاز از نقشه راه نیست؛ نقشه راهی که از آن با عنوان نظام تربیت دینی یاد می شود و بدون در اختیار داشتن آن، نباید توقّع ثمر دهی و نتیجه گیری از اقدامات تربیتی در ساحت دین داری داشت. جای بسی تأسف است که در عین قلّت تحقیقات صورت گرفته در خصوص نظام تربیت دینی، در همین اندک نگاشته های تربیت دینی نیز کمتر اشاره ای به وظایف عوامل انسانی دخیل در این ساحت تربیتی به چشم می خورد. اگر توجه شود عامل انسانی دخیل در تربیت، حلقه نهایی در سلسله به هم مرتبط نظام تربیتی به شمار می آید و به ثمر رسیدن هر گونه اقدام تربیتی در گرو توجیه وی است و با همراهی نکردن او، تمام طرّاحی ها و برنامه ریزی های پیشین بی فایده و بی ثمر خواهد بود. حال اگر توجه شود که در تربیت و از جمله در تربیت دینی، عوامل انسانی متعددی دخالت دارد و فقدان شفّافیت در نقش های مربوط به هر عامل انسانی و نیز معلوم نبودن وظایف مشترک و مختص هر یک از عوامل تربیت دینی، به ناهماهنگی و عدم انسجام فعالیت های تربیتی در این ساحت تربیتی می انجامد، این سؤال پیش می آید که آیا در مرحله تعریف عناصر نظام تربیتی و در مقام تعریف روابط میان اجزای آن، آیا برای تعیین نقش ها و وظایف محوّل به هر یک از عناصر انسانی دخیل، مطالعه ای صورت گرفته است؟ و آیا محدوده وظیفه مندی و نقش آفرینی هر یک از عوامل انسانی مکلّف و دخیل در تربیت دینی معین شده است؟ نقش عامل انسانی دخیل در تربیت دینی را می توان به شکل های گوناگون بررسی کرد: جامعه شناختی، روان شناختی، تربیتی، سیاسی، تاریخی و مانند آن، شیوه های متفاوتی برای بحث در این عرصه هستند که با استفاده از هر یک، می توان با دقتی فراوان، بر گوشه ای از زوایای این موضوع پرتو افکند. این در حالی است که دین اسلام به سبب جامعیتش و نیز به خاطر ابتنای احکامش بر واقعیت، در عین اهتمام ویژه ای که به تربیت دینی دارد، به خوبی برای هریک از متولیان متعدد تربیت دینی و از جمله عالمان دینی، محدوده مشخصی از وظایف تعیین نموده است؛ تلاش برای استخراج و استنباط وظایف عالم دینی از منابع اسلام، تبیینی واقعی از نقش و وظایف این عامل تربیتی در تربیت دینی خواهد بود که مقایسه آن نتایج با یافته های علوم انسانی جدید، فارغ از انواع تعاملاتی که میان یافته های این دو دسته از دانش ها برقرار است، تأکید مضاعفی بر حقانیت احکام دینی است. تحقیق حاضر، در پی این است که به نقش نخبه دینی در تربیت دینی که از مطالعات جامعه شناختی و روان شناختی و تربیتی در این زمینه استنتاج می شود و نیز وظایف ویژه ای که اسلام برای عالم دینی در نظر دارد، دست یابد. بدین منظور، درصدد بر آمده است تا محدوده نقش آفرینی و وظیفه مندی نخبه دینی را در تربیت دینی، از منظر ادلّه فقهی و نیز علوم انسانی معاصر روشن سازد. معرفی کارواژه های اصلی روشن تر شدن مسئله مورد نظر در این تحقیق، در گرو واکاوی مفهوم چند واژه است. بدین منظور، به معرفی چند مفهوم می پردازیم: 1. تربیت دینی مفهوم تربیت دینی یکی از مفاهیم اساسی و محوری در این نوشتار است که درباره آن اختلاف نظر های فاحشی وجود دارد. بدین روی، ابتدا هر یک از مفاهیم تربیت و دین و در نهایت، مقصود از تربیت دینی ذکر می شود: تعریف تربیت: با تمام اختلاف هایی که در تعریف تربیت بین صاحب نظران علوم تربیتی وجود دارد، همه این اندیشمندان ـ دست کم ـ در این موضوع اتفاق نظر دارند که تربیت ایجاد تغییر مطلوب است. اساساً مفهوم تربیت قابل تطبیق بر مفهوم حرکت در فلسفه است که در این صورت، تعریف تربیت در تناظر با مفهوم حرکت در فلسفه و عبارت است: فرایند ایجاد تغییر تدریجی در گستره زمان (=حرکت) در یکی از ساحت های (= مسافت) بدنی، ذهنی، روحی و رفتاری انسان (= موضوع حرکت) به واسطه عامل انسانی دیگر (= فاعل حرکت) و به منظور دست یابی به کمال انسانی و شکوفاسازی استعدادهای آدمی یا بازدارندگی و اصلاح صفات و رفتار ها (اعرافی، 1387، ص 22-28). تعریف دین: در تعریف دین، اختلافات و رویکردهای بسیار متفاوتی وجود دارد و علاوه بر تأثیر دیدگاه ها و جهان بینی هر کس در تعریف آن از دین، هر یک از اندیشمندان از زاویه دید تخصصی خود، به تعریف آن پرداخته است. بدین رو، شاهد تعاریف جامعه شناختی، روان شناختی، مردم شناختی، پدیدارشناختی، فلسفی، کلامی، فقهی و غیر آن از دین هستیم (شجاعی زند، 1383). دین در لغت، به معنای جزا و پاداش و اطاعت و فرمان برداری و عادت آمده است (فراهیدى، 1410ق، ج 8، ص 73). اما در تعریف اصطلاحی دین، علامه طباطبایی می نویسند: دین همان روش زندگی است و از آن جدایی ندارد (طباطبایی، 1374، ص 21). ایشان در توضیح آورده اند: هر کسی روشی را برای زندگی خود برگزیده و این آیین زندگی او مبتنی بر اعتقاداتی است که خود انتخاب کرده. این آیین زندگی مبتنی بر اعتقادات خاص، همان دین اوست. بنابر این تعریف، حتی بت پرستی که روش زندگی خود را بر اعتقاد به بت و التزام به مقررات متناسب با این اعتقاد تنظیم کرده، چنین شخصی هم دین دار است. با توجه به آنچه ذکر شد، در تعریفی جامع و مانع از دین، به نظر می رسد که دین ـ در این مباحث، دینِ الهی اسلام مورد نظر است ـ عبارت است از: هر چه مولا ـ جلّ جلاله ـ از موضع مولویت، درباره اش رأیی صادر نموده است. حال که هر یک از دو عنصر تأثیرگذار در تعریف تربیت دینی به خوبی تبیین شد، برای تفسیر مفهوم تربیت دینی باید گفت: تربیت دینی در عین اینکه اصطلاحی است وارداتی و نوپدید در مباحث تربیتی، اما چنانچه در تعارف بعدی آمده، ارائه تعریفی اصطلاحی از آن متناسب با مبانی دینی ما نیز امکان پذیر است. تربیت دینی، که در عربی معادل التربیه الدینیه و در انگلیسی معادل Religious Education است، به عنوان یک اصطلاح تخصصی، نخستین بار از فضای فرهنگ و اندیشه غربی وارد فضای مباحث تعلیم و تربیت رسمی شد. این در حالی است که خاستگاه دین و دیانت را باید در جایی دیگر جست؛ ولی برای این اصطلاح، تعاریفی چند در ادبیات علمی ما ارائه شده که کمابیش مطابق تعریف مورد نظر است. برای مثال، دو تعریف برای تربیت دینی از کتب اخیر نگاشته شد است: - مجموعه تدابیر و اقدامات سنجیده و منظم تربیتی به منظور پرورش و تقویت ایمان و التزام متربیّان به باورها، هنجارها، ارزش ها، احکام و دستورات، اعمال و مناسک دینی (صادق زاده،1380، ج 6، ص 1). - مجموعه اعمال عمدی و هدف دار به منظور آموزش گزاره های معتبر یک دین به افراد دیگر، به نحوی که آن افراد در عمل و نظر، به آن آموزه ها متعهد و پایبند گردند (داوودی، 1384، ص 14). در نهایت، به نظر می رسد تربیت دینی را بتوان این گونه تعریف نمود: فرایند یاری رسانی به متربّی برای ایجاد تغییر تدریجی در خصوص بُعد دین داری وی که به واسطه عامل انسانی دیگر، به منظور دست یابی او به کمال دین داری و شکوفا کردن استعدادها یا بازدارندگی و اصلاح صفات و رفتارهای دینی وی صورت می گیرد. در این خصوص، این نکته قابل ملاحظه است که ارائه تعریف برای تربیت دینی هرگز به معنای تلقی دین داری، به عنوان ساحتی در کنار دیگر ساحت های تربیتی نبوده و تنها برای سهولت بحث و پیشبرد مباحثات علمی، به این جعل اصطلاح اقدام می شود و در واقع، در تلقی اسلامی از تربیت، دین داری مشرف بر تمامی ابعاد تربیتی است. 2. نخبه دینی مطالعات جامعه شناسی در خصوص بررسی تحولات اجتماعی و تحلیل انقلاب های اجتماعی بیانگر تأثیرگذاری و نقش آفرینی فوق العاده یکی از عناصر اجتماعی در این تحولات است که در جامعه شناسی، از آن با عنوان نخبگان یاد می شود. نخبگان طبقه ای از رهبران فکری و اجتماعی جوامع بودند که در نتیجه قدرتِ در اختیارشان یا به دلیل بهره مندی از توانایی تأثیرگذاری و یا با عملی ساختن ایده ها و تصمیم های خود، می توانستند با ایجاد هیجان و اوج بخشیدن به احساسات در آن مقطع تاریخی و در زمینه های گوناگون سیاسی، فرهنگی، علمی، اخلاقی و به ویژه دینی، نقشی مؤثر بر عهده گیرند (حسینی هرندی، 1387، ص 1). البته همانند دیگر رشته های علوم انسانی، مفهوم نخبگان در جامعه شناسی نیز همانند سایر مفاهیم اولیه علوم، اختلاف برانگیز بوده است؛ اما از مجموع تعاریف ذکر شده برای این مفهوم بنیادین جامعه شناسی، این نکات قابل استفاده است: نخبگان انسآنهایی هشیار و فرصت طلبند که به هر حال و در هر وضعیتی، برگزیده جوامع به شمار می آیند؛ کسانی که باید وجدان بیدار جوامع باشند، پیشاپیش مردم حرکت کنند و در امور، راهنما و راهگشای آنان باشند (حسینی هرندی، 1387، ص 11). جالب توجه است که در آثار جامعه شناسی غربی، نخبگان به اقشاری خاص محدود شده و آنان را به روشن فکران، مدیران صنایع، دیوان سالاران و افسران نظامی منحصر نموده و جایی برای عالمان دینی باقی نگذاشته اند، و این در حالی است که حتی در تحقیقات غربی، که در خصوص جریانات تأثیرگذار اجتماعی در جوامع اسلامی، به ویژه ایران اسلامی، صورت گرفته است، به نقش بی بدیل عالمان دینی در نقش آفرینی اجتماعی و حتی سیاسی اعتراف کرده اند (باتومور، 1369، ص 100 و 116). عالم دین، که در عربی از آن با عنوان العالِم الدینی و یا عالِم الدین یاد می شود و در انگلیسی، واژه Religious Scholar به آن اشاره دارد، مصداقی از تعاریف پیش گفته برای نخبه دینی و بلکه بارزترین مصداق آن است. عالم دینی به اندیشمندی اطلاق می شود که در علوم دینی غور کرده و توانایی اظهار نظر در مسائل دینی را با مراجعه به منابع اصیل دینی به دست آورده است. این اصطلاح سابقه کاربردش به صدر اسلام بر می گردد و از همان دوران، عده ای از مسلمانان بدان نامیده می شدند. 3. نقش نقش مفهومی است که ظهور و بروز اصطلاحی آن تاریخی کهن ندارد؛ چرا که این مفهوم آن گونه که متخصصان نگاشته اند، مفهومی است که در مرز تلاقی چند رشته علمی واقع شده و در واقع، اعمال نظر و دقت در مباحث میان رشته ای بوده که منشأ توجه به این قبیل مفاهیم شده است. آن ماری و روش بلا و اسپنله (Rocheblave – Spenle & Anne - Marie) نگارندگان کتاب مفهوم نقش در روان شناسی اجتماعی؛ مطالعات تاریخی ـ انتقادی، با بررسی جامعی که در خصوص اطلاقات مختلف این مفهوم در روان شناسی و جامعه شناسی و نیز روان شناسی اجتماعی انجام داده اند، در نهایت، به این تعریف مختار برای مفهوم نقش رسیده اند: الگویی متشکل از رفتارها و مربوط به موقعیت فرد در مجموعه ای تعاملی (آن ماری و روش بلا و اسپنله، 1372، ص 202). پیداست که تعریف مورد نظر از نقش در اینجا با تعاریف جامعه شناختی بیشتر همراه و همساز است و در عنوان این نوشتار، که درصدد بررسی نقش نخبه دینی در تربیت دینی است، بیشتر مفهوم اجتماعی و جامعه شناختی نقش مورد نظر است تا مفهوم روان شناختی و یا شخصیتی آن. با لحاظ این نکته، در تعریف نهایی نگارنده می نویسد: موقعیت در اینجا، به صورت مقام در می آید؛ الگوی رفتاری به کمک توافق اعضای گروه معلوم می شود و برای گروه ارزشی عملکردی دارد (همان، ص 222). در نهایت، در تعریف جامعه شناختی مفهوم نقش باید گفت: نقش به صلاحیت هایی که برای صاحب این مقام اجتماعی وجود دارد و باید آنها را کسب نماید، اشاره دارد. این بدان معناست که در سلسله انواع نقش ها، نقش مورد نظر در این تعریف، نقشی است از قبیل: نقش های نهادی و یا نقش های طبقه اجتماعی و یا دست کم از قبیل نقش های حرفه ای، و می توان از این نوشتار توقّع پاسخ گویی به این قبیل سؤالات از نقش نخبه دینی را داشت. البته لازم به ذکر است که اگر نخبه دینی را به عنوان یک عامل تربیتی در کنار دیگر عوامل تربیتی دخیل در تربیت دینی متربیان در نظر بگیریم، بحث درباره نقش نخبه دینی، رنگ و بوی بحث از نقش یک عضو در تربیت را در کنار دیگر اعضای دخیل در تربیت به خود می گیرد. پس در نهایت، باید گفت: مفهوم مورد نظر از نقش در این عنوان، بدین قرار است: الگویی متشکل از رفتارهای مربوط به مقام و موقعیت نخبگان دینی در نهاد تربیت اسلامی که منابع دینی آنها را تعیین نموده اند و انتظار می رود در تعامل با دیگر عوامل و نهادهای دخیل در تربیت دینی از خود بروز دهند. بررسی ادلّه قرآنی و روایی از میان آیات و روایات رسیده، دلایلی برای استنباط نقش و وظیفه نخبه دینی در تربیت دینی قابل بررسی است. البته باید به این نکته توجه کرد که در این ادلّه، باید با مدخل عالم دینی به جست وجوی ادلّه برای اقامه دلیل برای نقش نخبه دینی پرداخت؛ چراکه عالم دینی برجسته ترین مصداق برای نخبه دینی است. الف. ادلّه عامّه نقش نخبه دینی در تربیت دینی در فقه و در عداد ادلّه فقهی، گاهی به ادلّه ای استناد می شود که دلالت و کاشفیت آنها مخصوص یک باب فقهی نیست، بلکه این قبیل ادلّه در چندین باب فقهی قابل استدلال است. این دسته ادلّه فقهی اعم از قواعد فقهی یا ادلّه عام فقهی هستند که شمار این قبیل ادلّه در مباحث فقهی به بیش از یکصد دلیل می رسد. برای بررسی نقش نخبه دینی در تربیت دینی می توان به قواعد عام فقهی به شرح ذیل استناد کرد: 1. نشر علم: با استناد به ادلّه متعدد فقهی، در محل خود (ر.ک. اعرافی، 1386، جلسه 17) به اثبات رسیده که در مواردی نشر علم واجب و لازم است؛ از جمله: الف. نشر علم دین و امور دینی؛ مانند اعتقادات و احکام و اخلاق. ب. علوم مادی که به نحوی در زندگی انسان نقش دارد. ج. علوم اخروی که با عناوین ثانوی، نشر آن لازم می شود؛ مانند حفظ نفس، حفظ نظام، استقلال مسلمان. د. جایی که اگر مکلّف علمی را کتمان کند عزّت و استقلال جامعه اسلامی مخدوش می شود. در چنین جایی برای حفظ عزّت جامعه اسلامی، لازم است این علم نشر پیدا کند. ه‍ . در مقام مشورت؛ اگر کسی محل مشورت قرار گیرد و وی از موضوع مشورت شده آگاهی داشته باشد باید علم خود به مراجِع ارائه دهد. نیز اگر برای شهادت در دادگاه دعوت شد باید شهادت دهد. 2. احسان: احسان قاعده ای است عام که شامل تمام فعالیت های ارتباطی میان افراد جامعه می شود. به تعبیر دیگر، عام ترین قاعده مربوط به روابط میان فردی در جامعه است و در نتیجه، بیشترین مصداق را دارد. این قاعده، که از آیات متعدد قرآنی و روایات معصومان علیهم السلام استفاده می شود بر همه مکلّفان و از جمله عالمان دینی نیز صادق است و درباره ایشان، بر احسانی خاص، که همان احسان علمی است، تطبیق می شود. اگر قرار است نخبه دینی در صدد احسان به دیگران برآید، بهترین احسانی که می تواند ارائه دهد چیزی جز احسان علمی و بذل علم به دیگران نیست. 3. اعانه بر نیکی: قاعده اعانه بر نیکی که مستند به ادلّه قرآنی و روایی است، به مفهوم زمینه سازی افراد برای اعمال نیک و تقواپیشگی دیگران است. طبق مفاد این قاعده، مکلّفان فراتر از اقدام به انجام تکالیف خویش، نسبت به انجام تکالیف دیگران نیز بی تفاوت نیستند، بلکه با انواع ابزار ها و روش های ممکن، برای اطاعت و فرمان برداری از خدای متعال به دیگران کمک می کنند. با توجه به بررسی های صورت گرفته درباره مؤدّای این قاعده و تأمل در معنای استعمالی هر یک از واژه های این قاعده، به خوبی می توان اذعان داشت که آموزش علم و تربیت کردن دیگران و فراهم آوردن زمینه های کمال ایشان، از مصادیق نیکی است و البته با دقت نظر در جایگاه والای تربیت، می توان این مصداق را بارزترین مصداق های نیکی به دیگران و واضح ترین مصداق برای جریان قاعده خواند، و در نتیجه، حکم لزوم و وجوب را به دلیل صدق این عنوان بر آن ثابت کرد. 4. نفی سبیل: یکی از ادلّه ای که بر حرمت معامله با کفار دلالت می کند، قاعده حرمت سلطه پذیری از کفار و پذیرش برتری آنان است. مهم ترین ادلّه این قاعده آیه نفی سبیل است که می فرماید: لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً؛ (خداوند هرگز بر [زیانِ ] مؤمنان، براى کافران راه [تسلّطى ] قرار نداده است (نساء: 141). این آیه هرگونه برتری کفار نسبت به مسلمانان و هر چه را باعث سلطه مشرکان بر مسلمانان شود، نفی می کند. آیه شریفه علاوه بر نفی احکامِ موجب سیطره، بر حرمت ایجاد زمینه سلطه کفار نیز دلالت دارد. نیز بر حرمت مؤکد سیطره کفار بر مسلمانان در تمامی شئون مسلمانان، اعم از فرهنگی، اقتصادی، نظامی و فناوری دلالت دارد. مادام که عنوانی ثانوی عارض نشده باشد، این تکلیف متوجه همه مسلمانان است، هرچند قدر متیقّن از خطاب مسلمانان هستند، اما شمول آن نسبت به کفار بعید نیست. 5. حفظ عزّت سلامی: این قاعده از مجموعه ای از آیات قرآنی، که عزّت را منحصر به خدا و رسول و مؤمنان می داند استفاده می شود. بر اساس این قاعده، جامعه اسلامی باید عزّت داشته باشد و هر چیزی که برای عزّت جامعه اسلامی لازم است واجب یا مستحب است. مرز این قاعده با قاعده نفی سبیل این است که هر اقدامی که انجام ندادن آن موجب ذلّت مسلمانان و سیطره کفار می شود واجب است. از سوی دیگر، احکامی که موجب سیطره کفار می شود رفع شده است. اگر هر یک از این دو قاعده به عنوان کبرای استدلال پذیرفته شود، بحث درباره صغرا این خواهد بود که تربیت و به ویژه تربیت دینی واجب و در مراتب بالاتر آن، مستحب است و هر مکلّفی لازم است در جهت امتثال این حکم، تلاش کند و از جمله، نخبه دینی لازم است با تلاش در زمینه تربیت دینی، ذلّت را از مسلمانان و جامعه اسلامی دفع کند تا امتثال واجب کرده باشد. جمع بندی ادلّه عامّه: این ادلّه ضرورت ایفای نقش تربیتی نخبه دینی را اثبات کرده، ضروری می سازد که تا زمان تحقق عنوان مورد تأکید در هر دلیل عام (همچون عنوان احسان، اعانه بر نیکی، نفی سبیل و حفظ عزّت اسلامی) بر نخبه دینی لازم است در تربیت دینی متربیان تلاش نماید. در عین حال، ادلّه عام بیان کننده مدلولی کلی و مبهم هستند و دلالتی بر عناوین وظایف جزئی نخبه دینی در تربیت دینی ندارند و استفاده این جزئیات از طریق ادلّه خاص ممکن است. با اثبات ضرورت اقدام نخبه دینی در تربیت دینی، لازم می آید که نخبه دینی تا زمان احراز و تحقق آن عنوان عام تلاش کند و اگر از طریق ادلّه خاص مصادیق این ریزوظایف مشخص شد ادلّه عام به مثابه ادلّه مزبور و حاکم، حکم مربوط به هر دلیل خاص را تأکید و تأیید می نمایند. منابع اعرافی، علیرضا، 1378، فقه تربیتی، تحقیق و تحریر: سیدنقی موسوی و علی حسین پناه، چ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. ـــــ، 1387، فقه تربیتی، تحقیق و تحریر: سیدنقی موسوی، علی حسین پناه، قم، پژوهشگاه حوزه ودانشگاه. ـــــ، بی تا، متن درس های خارج فقه تربیتی، سال های تحصیلی 83، 84، 86، 88، 89، 90، 91 و 92، قم، مؤسسه اشراق و عرفان. باتومور، تی. بی، 1369، نخبگان و جامعه، تهران، دانشگاه تهران. پیشوایی، مهدی، 1380، سیره پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهم السلام، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام. جمعی از صاحب نظران، 1387، تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر؛ گفتگوها، مجموعه گفتگوهای همایش تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره. حرانى، حسن بن شعبه، 1404ق، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین قم. حسینی هرندی، محمدحسین، 1387، نخبگان و انقلاب اسلامی، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما. داوودی، محمد، 1388، تأملی در معنای تربیت دینی و نسبت آن با مفاهیم نزدیک به آن در: مجموعه مقالات همایش تربیت دینی، جمعی از نویسندگان، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره. ـــــ، 1384، تربیت دینی، زیر نظر علیرضا اعرافی، چ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. شجاعی زند، علی رضا، 1383، تعریف دین و معضل تعدد، نقد و نظر، ش 19، ص 234–297. صادق زاده قمصری، علیرضا و محمدعلی حاجی ده آبادی، 1380، تربیت اسلامی (آسیب شناسی تربیت دینی)، قم، نشر تربیت اسلامی. طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1374، شیعه در اسلام، چ دهم، قم، دفتر انتشارات اسلامی. عابدی جعفری، حسن، 1377، رهبری کاریزماتیک، قم، دفتر نشر اسلامی. عباسی مقدم، مصطفی، 1371، نقش اسوه ها در تبلیغ، قم، سازمان تبلیغات اسلامی. فراهیدى، خلیل بن احمد، 1410ق، کتاب العین، چ دوم، قم، هجرت. کلینى، محمدبن یعقوب ، 1429ق، کافی، قم، دارالحدیث . ماری، آن و اسپنله، 1372، روش بلاو، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، آستان قدس رضوی. مجلسی، محمدباقر، 1404ق، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء. محقق داماد، سید مصطفی، 1381، جایگاه عالم دینی در جامعه دینی، سروش اندیشه، ش 3 و 4، ص 68–91. موسوی خمینی، سیدروح الله، 1374، منشور روحانیت در: صحیفه امام، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره. علیرضا اعرافی: دانشیار جامعه المصطفی العالمیه. علی حسین‌پناه: دانشجو دکترا فقه تربیتی جامعه المصطفی العالمیه.   پژوهش های تربیتی - سال ششم، شماره اول، پیاپی 11 ادامه دارد...

94/06/16 - 04:38





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن