تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زمستان بهار مومن است از شبهاى طولانى‏اش براى شب زنده‏دارى واز روزهاى كوتاهش براى روز...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798200822




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ذکری که امام با آن روی آب راه رفت!


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


حکایت؛
ذکری که امام با آن روی آب راه رفت!
مرا نزد شخصى بردى كه لباسهاى رنگين پوشيده ، تصميم گرفتم فردا نروم ، بعد فكر كردم كه رفتنم چه زيانى دارد.





به گزارش سرویس دینی جام نیوز، ابو خالد كابلى (كنكر) نقل می کند: يحيى ابن ام طويل كه پسر دائى امام زين العابدين (عليه السلام ) بود به من برخورد و دست مرا گرفت با هم خدمت امام سجاد (عليه السلام ) رفتيم ديدم امام (عليه السلام ) روى فرشهاى رنگارنگ در اطاقى كه ديوارهايش ‍ سفيد كارى شده با لباسى رنگارنگ نشسته اند من هم خيلى نشستم بعد بلند شدم بروم حضرت فرمودند: فردا انشاء الله نزد ما بيا!
من از خدمت حضرت خارج شدم به يحيى گفتم مرا نزد شخصى بردى كه لباسهاى رنگين پوشيده ، تصميم گرفتم فردا نروم ، بعد فكر كردم كه رفتنم چه زيانى دارد.
فردا رفتم ديدم در باز است و كسى نيست ، خواستم برگردم از داخل خانه مرا صدا زد، خيال كردم با من نيست تا بالاخره فرياد زد ((كنكر)) اين نامى بود كه مادرم برايم گذاشته بود هيچ كسى جز من نميدانست خدمت حضرت رسيدم ، ديدم در يك خانه گلى با لباسهاى كرباسى نشسته ، روى حصير، يحيى پسر دائى حضرت هم در خدمت حضرت است حضرت رو به من كردند و فرمودند:
اى اباخالد من تازه عروسى كرده بودم آنچه ديروز مشاهده كردى به خاطر عروس بوده من نمى خواستم بر خلاف ميلش رفتار كنم ، آنگاه حضرت از جاى خود حركت نمود و دست من و يحيى ابى ام طويل را گرفت ، كنار آب برد و بما فرمود: بايستيد، ما ايستاديم و آنجناب را تماشا كرديم .
حضرت فرمودند: ((بسم الله الرحمن الرحيم )) و شروع كرد روى آب براه رفتن گفتم الله اكبرالله اكبر، شما حجت كبرى و عظيمى هستى درود خدا برشما آنگاه حضرت بما توجه نموده و فرمودند:
خداوند روز قيامت به سه دسته توجهى نمى كند ونه از آن ها مى گذرد و در عذابى دردناكند.
1- كسيكه جزء خانواده ما قرار دهد شخصى را كه از ما نيست .
2- كسيكه جدا كند از ما شخصى را كه از ما است .
3- كسى مدعى باشد آن دو طبقه از اسلام بهره برده اند
  بحار الانوار، ج 4، ص 102 شماره 92  



۰۵/۱۱/۱۳۹۳ - ۱۳:۵۹




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن