-
حکایت؛
ذکری که امام با آن روی آب راه رفت!
مرا نزد شخصى بردى كه لباسهاى رنگين پوشيده ، تصميم گرفتم فردا نروم ، بعد فكر كردم كه رفتنم چه زيانى دارد.
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، ابو خالد كابلى (كنكر) نقل می کند: يحيى ابن ام طويل كه پسر دائى امام زين العابدين (عليه السلام ) بود به من برخورد و دست مرا گرفت با هم خدمت امام سجاد (عليه السلام ) رفتيم ديدم امام (عليه السلام ) روى فر