تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و بدترين ام...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798135102




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شفاعت در قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
شفاعت در قرآن
برخی از آیات شفاعت را به نحو مطلق نفی می‌کند، ولی برخی دیگر شفاعتی را که به اذن الهی باشد اثبات می‌کند. راه جمع این دو دسته آیات حمل عام بر خاص است و نتیجة آن، اثبات شفاعت غیراستقلالی و نفی شفاعت استقلالی در دادگاه الهی است.

خبرگزاری فارس: شفاعت در قرآن



بخش اول چکیده آیات قرآن در باب شفاعت متفاوت است. برخی منکر شفاعت و برخی مثبت آن‌اند. در این مقاله دیدگاه قرآن دربارة شفاعت استخراج، حقیقت شفاعت بررسی و دیدگاه‌ منکران دلالت قرآن بر شفاعت نقد شده است. قرآن شفاعتی را که به اذن الهی و غیر استقلالی است اثبات می‌کند و آیات نافی شفاعت، ناظر به شفاعت غیر استقلالی است. شفاعت تجسمِ ایمان و هدایت‌یافتگی مؤمنان در قیامت است و جریان رحمت الهی است که شفاعت‌شوندگان از مسیر کسانی که مورد رضایت خداوند هستند از آن برخوردار می‌شوند. برخی از فرشتگان الهی، پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) از جملة شفیعان در روز قیامت‌اند. کسانی که قرآن را به نحو مطلق نافی شفاعت می‌دانند، یا برداشتشان از آیات نادرست است یا تصورشان از شفاعت. شفاعت در طلب مغفرت از زمرة مصادیق شفاعت در دنیاست. مقدمه در حکومت‌های دنیایی و مادی که قوانینی برای جنایات و کیفرهایی برای آن جعل می‌کنند، بزهکاران برای فرار از پیامد اعمال خود، راه‌های مختلفی در پیش‌ می‌گیرند. گروهی هنگام تخلف از قانون با پرداختن زر و سیم خود را رها می‌سازند؛ یعنی فدیه می‌دهند. گروهی به دامن دیگری چنگ زده، از شفاعت استفاده می‌کنند. گروهی هم، دیگری را به جای خود در چنگال عقوبت می‌اندازند و عِدل می‌دهند و دسته‌ای که نیرو و قدرت کافی دارند، با دستگاه عقوبت‌کننده به نبرد برمی‌خیزند تا با کمک عشیرۀ خود پیروز شوند و از خشم حکومت نجات یابند. انسان‌های ساده می‌پنداشتند در عالم دیگر هم این امور جریان دارد و به‌ویژه موضوع شفاعت که از راه‌های دیگر رایج‌تر است، می‌تواند انسان را از عذاب‌های خدای متعال در قیامت برهاند. خدای متعال در رد این تصور، خطاب به بنی‌اسرائیل می‌فرماید: «واتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً؛ از روزی در هراس باشید که در آن روز هیچ‌کس جرم دیگری را متکفل نمی‌شود»،1 «وَلا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ؛ شفاعتی پذیرفته نیست»، «وَلا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ؛2 و از کسی فدیه‌ای پذیرفته نمی‌شود»، «وَلا هُمْ یُنْصَرُونَ؛ و مجرمان یاری نمی‌شوند». آن روز چنین است. این حساب‌ها در دنیا و نسبت به قوانین دنیایی است که عقلا بر اساس مصالحی اعتبار کرده‌اند. آن عالم عالم حقیقت است. در آنجا اگر کسی کمال دارد از او سلب نمی‌شود و اگر دارای کمال نیست به کسی کمال نمی‌دهند. اگر کسی کار بدی کرد، آن کار به گردنش افتاده است. اسبابی که در این دنیا کارگر است، با آنچه در آخرت جریان دارد، متفاوت است. با این همه، اعتقاد به شفاعت، باوری عمومی در میان مسلمانان است3 و آموزة شفاعت یکی از معارف اسلامی به‌ویژه معارف شیعه است و روایات در اثبات اصل شفاعت از طریق خاصه و عامه متواتر است.4 اجمالاً شفاعت مسئله‌ای قطعی در اسلام است. ازاین‌رو، لازم است آیات ناظر به این موضوع را بررسی کنیم و ببینیم از مجموع آیات قرآن چه دیدگاهی دربارة شفاعت و برخی از ویژگی‌های آن به دست می‌آید. دسته‌بندی آیات مربوط به شفاعت آیات مرتبط با شفاعت را می‌توان از جهات مختلف بررسی و دسته‌بندی کرد. ما فعلاً آیات را از حیث دلالت بر اصل وجود شفاعت در مد نظر قرار می‌دهیم و از این حیث دسته‌بندی می‌کنیم. آیات شفاعت را از این جهت می‌توان در دو دسته قرار داد. دستة اول: آیات نافی شفاعت به نحو مطلق از برخی آیات مانند «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَاب »(بقره: 166) و «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتىِ  یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَة»(بقره: 254) برمی‌آید که هیچ‌کس در روز قیامت کاره‌ای نیست و شفاعت به‌طور مطلق مردود است.5 دستة دوم: آیات همراه با استثنا در مقابل آیاتی که شفاعت را به‌طور مطلق نفی می‌کند، در برخی از آیات مانند «وَلَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شهَِدَ بِالْحَقّ  وَهُمْ یَعْلَمُون »(زخرف: 86) و «یَوْمَئذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَانُ وَرَضىِ  لَهُ قَوْلا»(طه: 109) استثنا‌هایی وارد شده است. ظاهر آیات همراه با استثنا این است که مثبت شفاعت‌اند و شفاعت غیراستقلالی را که به اذن و رضایت خدای متعال است، اثبات می‌کنند. حال باید دید جمع بین این دو دسته آیات چگونه است و نتیجة آن چیست؟ جمع بین آیات شفاعت برای حل اختلاف آیات مشتمل بر استثنا که ظاهرشان اثبات شفاعت است با آیاتی که ظاهرشان نفی شفاعت است، یک راه سادۀ صناعی وجود دارد و آن اینکه بگوییم آیات نافی عام و آیات مثبت مشتمل بر استثنا خاص هستند و طبق قاعدة اصولی عام بر خاص حمل می‌شود. نتیجة حمل عام بر خاص این خواهد شد که از نظر قرآن شفاعت استقلالی مردود و شفاعتی که به اذن و رضایت الهی باشد پذیرفته است.6 از ظاهر آیاتی که دربارۀ شفاعت وارد شده است، با درنظر گرفتن آیات نفی شفاعت و استثناهای آن این مطلب را می‌فهمیم که شفاعت هست و کسانی هستند که بدون شفاعت مستوجب آتش‌اند، ولی به واسطۀ شفاعت نجات می‌یابند. به بیان دیگر، دوگونه عقیده دربارة شفاعت مطرح است: یکی اینکه در برابر دستگاه الهی موجودات مستقلی هستند که شفاعت می‌کنند و دیگر اینکه افرادی هستند که به اذن و خواست خداوند گناهکاران را شفاعت می‌کنند. در امت‌های وثنی چنین اعتقادی بوده که خدا، فقط خلق کرده است و دیگر تصرفی در عالم نمی‌کند. آنها معتقد بودند به غیر از ذات پروردگار موجوداتی هستند که تدبیر عالم به دست آنان و درواقع ربوبیت از آن آنهاست. آنها معتقد بودند بت‌ها در کارهای خود استقلال دارند و ارتباطی با خداوند ندارند. آنان برای این ارباب صورت‌هایی قائل بودند و برای مجسم کردن آن صورت‌ها بت‌ها را ساختند و عقاید بت‌پرستی را پدید آوردند. درواقع بت به رب‌النوع تعلق دارد. اینها بت را به دلیل آنکه نمونه‌ای از صورتی است که به رب‌النوع تعلق دارد، می‌پرستیدند و برای تقرب به اللّه به رب‌النوع تقرب می‌جستند و گاه می‌گفتند: مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلىَ اللَّهِ زُلْفَى (زمر: 3).7 برخی از کفار وثنی بر این عقیده بودند که بت‌ها در نزد خدا شفیع و واسطه‌اند، ولی شفیعی که مطاع است و هرچه بگوید خدا حق مخالفت ندارد. می‌گفتند: هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّه (یونس: 18).8 این عقیدة وثنی در میان اقوام مختلف نفوذ کرد و به‌گونه‌های مختلف خود را نشان داد، همانند عقیده به تثلیث در مسیحیت که اصلش در عقاید وثنی پی‌ریزی شده بود.9 وثنی‌ها معتقد بوده‌اند شفعا در مقابل خدا کاره‌ای هستند و خدا بخواهد یا نخواهد، حرفشان تمام و نامردود است. شفاعت در مسیحیت به این صورت بوده است که عیسی(ع) از آسمان آمد تا امتش را نجات دهد و مصلوب شد تا فدیة گناهان باشد. بنابراین، هرکس به عیسی(ع) تقرب یابد باعث می‌شود که مشمول فدیه واقع شود و از عذاب نجات پیدا کند.10 اصل شفاعت رایج در میان مردم، به‌ویژه بین بنی‌اسرائیل که روی سخن آیة مورد بحث با آنهاست، شفاعتی بوده که کسی به استقلال در مقابل خدا کاری کند، هرچند خدا راضی نباشد، به شفاعت استقلالی اعتقاد داشتند و بر آن بودند که شفیع بدون اجازۀ خدا و توجه به خواست او به‌سبب جهتی مانند محبوبیت شفاعت‌شونده در نزدش یا غیر آن، کاری در حق شفاعت‌شونده انجام می‌دهد. قرآن در برابر اعتقاد به چنین شفاعتی و لحاظ چنین نسبت‌هایی می‌فرماید: لَا یُقْبَلُ مِنهَْا شَفَاعَة(بقره: 48) یعنی شفاعت استقلالی در کار نیست و این امر با آیات مشتمل بر استثنا مثل «إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَانُ وَرَضىِ  لَهُ قَوْلا»(طه 109) منافات ندارد؛ زیرا اگر خدا به کسی اجازة شفاعت دهد، این شفاعت کاری در برابر خدا نیست بلکه با رضایت الهی است و قرآن این نوع شفاعت را اثبات می‌کند. پس مقصود از «لَا یُقْبَلُ مِنهْا شَفَاعَة» نفی شفاعت استقلالی است. حقیقت شفاعت شفاعت از مادة «شفع» به معناى جفت در مقابل طاق است11 درحقیقت شفاعت‌کننده (شفیع) به شفاعت‌شونده منضم می‌شود تا در صورت جرم از تبعات جرم خود نجات یابد یا آنکه به درجة بالاتری نایل آید. در این بخش برای آنکه به تصوری درست از شفاعت نایل شویم و به حقیقت شفاعت مورد پذیرش قرآن دست ‌یابیم مطالبی بیان می‌کنیم که علاوه بر بیان حقیقت شفاعت قرآنی، تببین‌های عقلی پذیرفته و سازگار با دیدگاه‌های قرآنی را دربر دارد. 1. استقلالی نبودن شفاعت افرادی که فکرشان غرق در مادیات است می‌پندارند نظام مدیریتی خدای متعال همانند دستگاه حکومتی حکومت‌های دنیایی است که قانونی جعل کرده‌اند و هرکس جرمی مرتکب شد شفیعانی نزد حاکم می‌روند و می‌گویند این شخص همسایه یا دوست ماست و از جرم او صرف نظر کن و حاکم هم می‌پذیرد. پیش‌تر بیان شد که این طرز تفکر در میان بت‌پرستان بوده و کم‌وبیش در میان اقوام و ملل مختلف ریشه دوانیده است. خدای متعال با اندیشه‌ای که در برابر خداوند دستگاهی به اسم شفاعت برای کسانی تصور می‌کند، مبارزه می‌کند. از نظر اسلام، خدا کسی نیست که فقط امر و نهی و مجازات کند. خدایی که اسلام معرفی می‌کند، خدایی است که تمام موجودات در تمام شئون و لحظه به لحظه به او نیازمندند و ارادۀ او بر همه‌چیز حاکم است، و ارادة هر مریدی تحت ارادة خداست و درحقیقت خدا خواسته است که بتواند به ارادة خویش کاری انجام دهد: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ الله »(انسان: 30). پروردگار قهار و مسلط و واقف همیشگی بر همه‌چیز است. بنابراین، شفاعتی که ما معتقدیم، غیر از اعتقاد اقوام سابق است. خدای متعال در نفی شفاعت ظالمان می‌فرماید: «مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَلَا شَفِیعٍ یُطَاع »(غافر 18). فرق هست بین شفیعی که مطاع باشد یا مطیع، به استقلال باشد یا به اذن پروردگار. شفاعت قرآن شفاعت به اذن الهی و غیراستقلالی است. قرآن شفاعت‌هایی را که لازمه‌اش اطاعت شفیع از خداست اثبات می‌کند و شفاعت استقلالی و مطاع را نفی می‌کند. آنچه باعث تصور غلط و توهم استقلال شفیعان برای افراد می‌شود این است که در این دنیا بی‌نیازی خدا و نیازمندی همه به او برای همه روشن نیست، ولی در نشئۀ دیگر همة حقایق روشن می‌شود، به‌ویژه این حقیقت که همة کارها به دست خداست آشکارا به ظهور می‌رسد: «وَالْأَمْرُ یَوْمَئذٍ لِّلَّه »(انفطار: 19). آنجا اگر کاری به دست کسی صورت گرفت معلوم می‌شود که آنها ابزاری بیش نیستند و دیگر کسی توهم نمی‌کند که اسباب، استقلال دارند. مؤمن واقعی هرچه را در آن نشئه آشکار خواهد شد در اینجا به‌وضوح می‌بیند و می‌داند فقط خداست که امور به دست قدرت اوست. حضرت ابراهیم(ع) در معرفی خدای متعال به قومش می‌فرماید: «وَالَّذِى هُوَ یُطْعِمُنىِ وَیَسْقِینِ* وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِین »(شعراء: 79 ـ80). انسان موحد طبیب و غذا را واسطه‌ای بیش نمی‌بیند، همۀ کارها را از خدا می‌داند و تمام اشیا را مخلوق او می‌شمارد و برای هیچ‌کس جز خدا الوهیت قائل نیست. البته اطعام خداوند به این معنی نیست که خدا لقمه را در دهان انسان بگذارد، بلکه مقصود این است که اصل غذا از اوست. مرحلۀ دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه مؤمن آنچه را نقص و زشتی است از خود می‌داند: «مَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِک »(نساء: 79). مؤمن جهت‌های عدمی را از خود می‌داند؛ نمی‌گوید خداوند کار بد کرده است، بلکه می‌گوید خودم نعمت را به نقمت تبدیل کردم. 2. شفاعت تجسم محبت به خدا و اولیای الهی شفاعت امری گزافی و بی‌حساب نیست. اگر شفاعت گزاف بود و هرکس که منسوب به یکی ازشافعین بود به بهشت می‌رفت، کار درستی نبود. شفاعت تجسم اعمال خود انسان است و کسب ایمان و محبت اولیای خدا در دنیا باعث می‌شود که از اعمال بد انسان صرف‌نظر شود و به بهشت برود یا آنکه مقام بالاتری در بهشت به او اعطا شود. بی‌شک کارهایی که انسان انجام می‌دهد موجب سعادت یا شقاوت اوست و فعل، اعم از قلبی و جوارحی حتی خاطره‌ای که از قلب انسان می‌گذرد، در سعادت و شقاوت انسان اثرگذار است. همین اعمال است که در جهان دیگری رنگ جاودانی می‌گیرد و موجب سعادت و شقاوت ابدی می‌شود. ما گمان می‌کنیم عملی که انجام می‌دهیم بعد از وقت عمل همۀ آثارش از بین می‌رود و حال آنکه اثرش در نفس باقی می‌ماند و در حالات نفس اثر می‌گذارد. البته حالاتی که تا ابد باقی خواهد ماند حالات هنگام مرگ است. اگر انسان با حالت سعادت از دنیا برود سعادتمند است و اگر با حالت شقاوت از دنیا برود شقاوتمند. ایمان به خدا و ایمان به پیشوایان معصوم(ع) و محبت قلبی نسبت به آنان کمالاتی است که انسان در دنیا کسب می‌کند. این کمالات در اعماق نفس بزرگ‌ترین برنامة سعادت انسان را تشکیل می‌دهند و در روز قیامت با کنار رفتن پرده، این اعمال مجسم می‌شوند. خداوند محبت به اولیای الهی را محبت به خود قرار داده است، چراکه آنها رشحه‌هایی از فیض بی‌نهایت خدایند؛ لذا ظهور صفات خدا را در امامان معصوم به‌طور کامل می‌یابیم، مثل مهربانی امام با مردم و امثال آن. بر این اساس، شفاعت پارتی‌بازی و این‌گونه اعتبارات نیست، بلکه صفاتی که در اینجا کسب شده است در آنجا ظهور می‌کند و شخص را از عذاب‌های دردناک نجات می‌بخشد. مثلاً مؤمنی که به امام بسیار محبت دارد، اما از طرفی گناهانی هم دارد، ممکن است هنگام مرگ با سختی‌هایی روبه‌رو شود و در حال جان کندن بخشی از عقوبت‌های گناهانش را ببیند، پس از آن در عالم برزخ مراتبی را بگذراند تا اینکه مراتب محبتش طلوع می‌کند. آنجا که این مرحله ظاهر شود، تمام آثار گذشته را محو می‌کند. اگر این محبت نبود، تا ابد معذب می‌بود، ولی این علاقه و ایمان به ائمه که درنتیجة ایمان به خداست، آنها را محو می‌کند. البته این‌طور نیست کسی که تمام عمر را در محبت خدا گذرانیده است و آن‌که عمری را در معصیت او گذرانیده و تنها محبتی در دل دارد، هر دو باهم به بهشت بروند. در روایت آمده است که اهل جهنم اسم ائمه(ع) را فراموش می‌کنند تا اینکه حضرت اباعبدالله(ع) از آنجا گذر می‌کنند و آنها نام حضرت را به یاد می‌آورند و ایشان آنها را شفاعت می‌کنند.12 پرده‌های ظلمت روی ایمان و علاقة آنها را گرفته و باید مدتی بمانند تا آن پرده‌ها بسوزد و لحظه‌ای فرا رسد که محبت و ایمانشان ظهور و تجلی کند و باعث سعادت ابدی گردد. پس ایمان قوی‌ترین عامل سعادت انسانی است، به‌طوری‌که همة آثار سوء قبلی را از بین می‌برد. البته هیچ بعدی ندارد که ایمان و محبت خدا و اولیای الهی در روز قیامت این اثر را داشته باشد که آثار گناهان انسان را زایل کند؛ زیرا اصل تأثیر اعمال بر یکدیگر مطلبی است که آیات قرآن بر آن دلالت دارند که در ادامه به برخی از این موارد اشاره می‌کنیم. الف. خدای متعال دربارة تأثیر شرک بر اعمال دیگر می‌فرماید: «لَئنِ  أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الخَْاسِرِین »(زمر: 65). پس شرک خاصیتی دارد که تمام اعمال خوب ما را از بین می‌برد. خداوند در جایی دیگر نابودی اعمال کافران را چنین بیان: «وَقَدِمْنَا إِلىَ  مَا عَمِلُواْ مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَهُ هَبَاءً مَّنثُورًا»(فرقان: 23).13 ب. نمونة واضح دیگری از این تأثیر، توبه است. شخصی که کارهای زشتی را در دنیا انجام داده است اگر بعد واقعاً توبه کند، توبة او پذیرفته می‌شود. در این باره سخن به جایی رسیده که در بعضی از آیات وارد شده است که اعمال بد تائبین را به اعمال خوب تبدیل می‌کنیم: «إِلَّا مَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات »(فرقان: 70). ج. نمونة دیگر نقشی است که حسنات در زدودن سیئات دارد. خدای متعال در این باره می‌فرماید: «إِنَّ الحَْسَنَاتِ یُذْهِبنْ  السَّیَِّات »(هود: 114). 3. شفاعت تجسم هدایت‌گری شفیعان و هدایت‌یافتگی شفاعت‌شوندگان مجاری و اسباب رحمت الهی متنوع و بسیار است. رحمت الهی به‌سان آبی جاری است که هرکس با جامش از این جریان و مجاری بر‌می‌دارد و می‌نوشد. همان طور که نمازخواندن مستوجب رحمت و نیکی به والدین مایة ثواب می‌گردد یا اسباب دیگری به این موجود اهلیت می‌دهد که از رحمت الهی بهره‌مند شود، اسباب و وسائلی هست که مانند مجاری است و هرکس از آن مجاری استفاده نماید مشمول رحمت خدای متعال قرار می‌گیرد. از جملۀ این اسباب و مجاری انبیا و اولیای خدا هستند که در میان مردم مجاری فیض و رحمت‌اند. هدایت‌گری انبیا و اولیا در حقیقت جریان رحمت خداست که تجسم آن در روز قیامت اجازة شفاعت کردن است و هدایت‌یافتگی بهره‌مندی از این رحمت است که در روز قیامت با شفاعت شدن مجسم می‌شود. بنابراین، شفاعت همان موضوع جریان رحمت الهی است. در روایتی آمده است که به بندگان گفته می‌شود به بهشت بروید، اما به عالم گفته می‌شود: «قف تشفّع للناس بحسن تأدیبک لهم.»14 این یک مقام جعلی نیست. کسانی که از مجرای این شخصِ عالم رحمت الهی به آنها رسیده است مورد شفاعت این عالم قرار می‌گیرند؛ عالمی که این مردم را به طرف خدا هدایت کرد. تجسم این عمل هدایت اجازة شفاعت کردن است. 4. تکریم اولیا مطلب دیگر دربارة شفاعت این است که جعل شفاعت برای اولیای الهی بر اساس قاعدۀ تکریم است. خدای متعال برای آنکه قدر و جایگاه افرادی که کامل خدا را اطاعت کرده‌اند در بین مردم معلوم شود، به آنها اجازه شفاعت می‌دهد. بررسی بیان‌های مختلف در انکار دلالت قرآن بر شفاعت از جمع بین آیات شفاعت به این نتیجه دست ‌‌یافتیم که از نظر قرآن کریم شفاعت به صورت مطلق نفی نشده، بلکه شفاعتی که با اذن و رضایت خدای متعال باشد پذیرفته است، ولی برخی به بیان‌های مختلف دلالت قرآن بر شفاعت را انکار کرده‌اند که در ادامه بیان و بررسی خواهد شد. بیان اول: متشابه بودن آیات شفاعت بر پایة این مدعا، آیات شفاعت از آیات متشابه است؛ زیرا برخی از آیات مانند «یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَة»(بقره: 254) به‌طور عام شفاعت را انکار می‌کند چراکه «لَا شَفَاعَة» نکره در سیاق نفی است و افادة عموم می‌کند و برخی دیگر مانند آیات مشتمل بر استثنا صریحاً بر اثبات شفاعت دلالت ندارد، بلکه درصدد نفی نتیجه‌بخشی شفاعت است. پس این آیات متشابه است و باید به آن ایمان داشت و علمش را به خدا واگذاشت. نقد و بررسی: دربارة آیات شفاعت در بحثی صغروی می‌توان پرسید مقصود از شفاعت مورد نظر قرآن چیست؟ که پاسخش از آنچه گذشت روشن می‌شود. بحث دوم کبروی است: آیا شفاعت در دنیا و به‌ویژه در آخرت وجود دارد؟ ادعای متشابه بودن آیات در این زمینه نادرست است؛ زیرا اولاً آیه متشابه آیه‌ای است دارای احتمالات معنایی گوناگون و مقصود گوینده روشن نیست. وصف تشابه برای آیه در حقیقت وصف به حال متعلق است؛ به این معنی که در حقیقت معانی و محتملات آیه شبیه یکدیگرند و معلوم نیست کدام‌یک مراد خداوند است. ولی از آنچه در توضیح این آیات و راه جمع عقلایی میان آنها (حمل عام بر خاص) گذشت، آیات شفاعت معنایشان روشن است.15   پی نوشت ها: 1. جوهری، الصحاح، ج 6، ص 2302، ماده جزی: جَزَى عنِّى هذا الأمرَ أى قَضَى. و منه قوله تعالى: لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً؛ ابن فارس، معجم مقاییساللغة، ج 1، ص 455، ماده جزی: تقول: جَزَى عنِّى هذا الأمر یَجزِى، کما تقول قَضَى یقضى. ... قال الله جل ثناؤُه: یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً. أى لا تقضِى‌. 2. ر.ک: کتاب العین، ج 2، ص 38: العَدل: الفداء. قال الله [تعالى] لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ؛ معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 244: العَدْل: قِیمة الشى‌ء و فِدَاؤُه. قال اللّه تعالى: وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ، أى فِدْیة؛ المحیط فی اللغة، ج 1، ص 423. 3. جرجانی، از متکلمان بزرگ اهل سنت، می¬نویسد: امت بر ثبوت اصل شفاعت مقبول پیامبر اکرم علیه الصلاة والسلام متفقند (شرح المواقف، ج 8، ص 312). ایجی دیگر متکلم بزرگ اهل سنت نیز می¬نویسد: «اجمع الامة علی اصل الشفاعة» (المواقف فی علم الکلام، ص 380). ابوحیان اندلسى، مفسّر بزرگ اهل تسنن، از کتاب المنتخب نقل مى کند که: «اجمعت الامة على ان للمحمّد(ص) شفاعة فی الآخرة» (بحر المحیط، ج 1، ص 349). درباره اجماعی بودن شفاعت از نظر اهل سنت، ر.ک: مسعود بن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج 5، ص 158. وی یکی از ادله ثبوت شفاعت را اجماع دانسته است. سیدمرتضی علم الهدى، متکلّم برجسته شیعه، مى نویسد: «امت اسلام اتفاق دارند که شفاعت پیامبر اکرم(ص) در حق امتش مورد پذیرش واقع مى شود» (رسائل الشریف المرتضى، المجموعة الاولی، ص 150). طبرسى، مفسر نامور شیعه، مى گوید: «امت اسلام بر اینکه شفاعت پیغمبر اکرم(ص) در نزد خداوند مقبول مى افتد، اتفاق نظر دارند، گواینکه در کیفیت آن (و اینکه براى رفع عقاب است یا ترفیع درجه) اختلاف دارند» (مجمع  البیان لعلوم القرآن، ج 1، ص 151). درباره تصریح دانشمندان شیعه بر اتفاقی بودن شفاعت در نزد همه مسلمانان، ر.ک: ابن میثم بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص 166؛ محقق حلی، المسلک فی اصول الدین، ص 126). 4. برای نمونه، ر.ک: کلینی، کافی، ج 1، ص 208، 209، 280؛ ج 2، ص 248، 654؛ ج 3، ص 188، 242؛ ج 4، ص 58، 60، 548، 569، 571؛ صحیح بخاری، ج 1، ص 86، 152؛ ج 5، ص 147، 226، 228؛ ج 7، ص 145، 202، 203؛ ج 8، ص 173، 182، 183، 201. 5. برخی آیات نافی شفاعت، همانند آیه 13 سورة روم، ظهور در اطلاق ندارد؛ بلکه ناظر به نفی شفاعت شرکایی است که بت‌‌پرستان برای خداوند قائل بودند و آنها را شفیعان خود نزد خداوند تلقی می‌کردند. 6. اکثر نزدیک به اتفاق مفسران، آیات همراه با استثنا را مثبت شفاعت شمرده و در جمع بین آنها و آیات نفى کننده شفاعت، آیات نفى کننده را بر شفاعت از کافران حمل کرده اند. برای اطلاع از سخنان برخی مفسران در این رابطه ر.ک: علی‌اوسط باقری، «نقد دیدگاه المنار در تفسیر آیات شفاعت»، مجله معرفت، ش 136، ص 59ـ62. 7. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 233، 234؛ محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن 1 (خداشناسی)، ص 178، 179، 221. 8. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج 10، ص 30. 9. درباره پیشینه اعتقاد به تثلیث و نیز تثلیث در آیین مسحیت، ر.ک: عباس رسول‌زاده و جواد باغبانی، شناخت مسیحیت، ص 491ـ516. 10. درباره آموزه فدیه در مسیحیت، ر.ک: عباس رسول‌زاده و جواد باغبانی، همان، ص 647ـ651؛ عبدالرسول سلیمانی اردستانی، درآمدی بر الاهیات تطبیقیاسلام و مسیحیت، ص 176ـ180. درباره مفهوم شفاعت در مسیحیت، ر.ک: مصباح یزدی، پند جاوید، ج 1، ص 267. 11. خلیل  بن احمد فراهیدى، کتاب العین، ج 2، ص 927؛ ابن درید، ترتیب جمهرة اللغة، ج 2، ص 298؛ فیروز‌آبادی، القاموس المحیط، ج 3، ص 65. ابن فارس می‌نویسد: شفع: أصل صحیح یدلّ على مقارنة الشیئین  (معجم مقاییس اللغة، ماده شفع). 12. در دنیا نیز وقتی حوادث ناگوار و ناراحتی‌ها انسان را احاطه کند، ممکن است اسم رفیقش را با آنکه بارها آن را گفته و شنیده فراموش کند و یا حتی اسم خودش یادش برود. 13. از سوی دیگر اگر کافری ایمان بیاورد کارهای پیشینش نادیده گرفته می‌شود «الاسلام یجب ما کان قبله» (تفسیر علی ‌بن ابراهیم قمی، ج 2، ص27). 14. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص 27؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 394؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 2، ص 16 و ج 8، ص 56. 15. بنابر آیة 7 سورة آل‌عمران، پی‌گیری آیات متشابه برای فتنه‌انگیزی مذموم است. متشابه بودن آیه به معنای قابل فهم بودن آن نیست، بلکه طبق مفاد آیه مذکور که محکمات را «ام الکتاب» شمرده، آیات محکم مرجع آیات متشابه هستند و با ارجاع متشابهات به محکمات، آیات متشابه قابل فهم هستند (دربارة مراد از آیه محکم و متشابه و جوانب مختلف مربوط به بحث محکم و متشابه، ر.ک: محمد‌تقی مصباح، قرآن‌شناسی، ج 2، ص 172ـ184).   منبع: فصلنامه قرآن شناخت – شماره 9 ادامه دارد/      

93/06/25 - 00:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن