تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):راست ترين سخن و رساترين پند و بهترين داستان، كتاب خداست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798951239




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تساهل و مدارا در قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
تساهل و مدارا در قرآن
تساهل و مدارا به مفهوم اسلامی نیز معنایی کاملاً اخلاقی داشته و معمولاً برای توصیف شیوه عملکرد انسان به‌کار می‌رود و با تساهل غربی یا همان تولرانس تفاوت‌های اساسی دارد.

خبرگزاری فارس: تساهل و مدارا در قرآن



چکیده تساهل و مدارا به‌منزلة یک فضیلت اخلاقی و شیوۀ رفتار و عمل در مجموعۀ اندیشه‌های اسلامی واجد جایگاه والایی است. در این مقاله با استناد به منابع اسلامی، مبانی، اصول نظری تساهل بررسی می‌شود. قرآن کریم به مسئلۀ تساهل و مدارا در رفتار با دیگران ازجمله اقلیت‌های دینی و نژادی توجه داشته است و یکی از مأموریت‌های پیامبران الهی را نیز همین می‌داند. ما در این نوشتار گسترة تساهل و مدارا را مطرح و در ادامه ارزیابی می‌کنیم. واژگان کلیدی قرآن، تساهل و مدارا، همزیستی مسالمت‌آمیز، مخالفان، رفتار، اقلیت‌های دینی. طرح مسئله مسئله تساهل و مدارا از مهم‌ترین مسائلی است که امروزه در روند تکامل سیاسی دولت‌ها پیش می‌آید و هر دولتی خواه‌ناخواه با این مسئله مواجه می‌شود. در حال حاضر کمتر دولت و شخصیتی خود را یکسره دشمن تساهل و مدارا اعلام می‌کند. حتی، تساهل و عدم‌تساهل یکی از وجوه تمایز جهت‌گیری‌های مختلف سیاسی، فکری و اعتقادی دوران ما بشمار می‌رود. با توجه به چنین جایگاهی است که در اندیشه‌های سیاسی اسلام این مسئله مورد توجه تساهل و مدارا قرار گرفته و پرسش‌های عمیق و گسترده‌ای دربارة آن مطرح می‌شود. مهم‌ترین پرسش‌ها دراین‌باره عبارت‌اند از: در فرهنگ اسلامی تساهل و مدارا آیا در متون اصیل اسلامی و سیرۀ نظری و عملی پیامبر| وجود داشته است؟ آیا تساهل و مدارا به مفهوم «تولرانس» است؟ رفتار مسلمانان و به‌خصوص، دولت اسلامی با پیروان سایر ادیان چگونه بوده است؟ تساهل و مدارا در فرهنگ و اندیشه اسلامی به‌معنای نفی خشونت نهادی و سخت‌گیری و تعصب بی‌جا، اصلی اخلاقی ـ اعتقادی است که بار ارزشی داشته و داده‌های تاریخی اسلامی نیز آن را تأیید می‌نماید. تساهل و مدارا امری انسانی ـ اسلامی است که در عرصه‌های مختلف فکری، عملی، سیاسی و اجتماعی قابل طرح است. اساساً این مسئله باید از موضع قدرت اعمال شود. بنابراین، مدارا بیشتر در روابط متقابل حکومت و مردم خصوصاً در حوزه‌های حقوق الهی، اجتماعی و فردی تبلور عینی می‌یابد. هدف این مقاله نیز شرح و توضیح تساهل و مدارا در متون اندیشه سیاسی اسلام، به‌خصوص قرآن کریم است که مصدر نخستین و موثق‌ترین مرجع اسلامی شمرده می‌شود، تا بدین‌وسیله زوایای مختلف این مفهوم و نسبت آن با آموزه‌های دینی روشن شود. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی است از چند روش مختلف، و بیشتر تحلیلی و توصیفی؛ که براساس آن به بررسی ابعاد تاریخی، کلامی، حقوقی و معرفت‌شناسی موضوع پرداخته شده است. 1. معنا و مفهوم تساهل 1 ـ 1. معنای لغوی واژه‌های «تساهل» و «تسامح»، در کتاب‌های لغت معمولاً با اندک تفاوت معنایی، مترادف با یکدیگر به‌کار برده می‌شوند که در ذیل آورده‌ایم: الف) در کتاب لغت «قاموس المحیط» در ذیل لغات: سَهُلَ و سَمُحَ و مشتقات آنها آمده است: سهُل: کرُم، سهّله: یسّره، ساهله یاسره و التساهل: التسامح. سَمُح: کَرُم و جاد، السمحه: مله التی ما فیها ضیق، و المساهله کالمسامحه، تسامحوا: تساهلوا. (فیروزآبادی، بی‌تا: 1 / 46) ب) جبران مسعود در فرهنگ لغت «الرائد» آورده است: تسامحَ تسامحاً، تسامح فی الامر: تساهل فیه در کار سهل انگاری کرد، سخت و جدی نگرفت، تساهل، تساهلاً، تساهل الشیء: کان سهلاً غیر معقّد موضوع آسان شد، گذشت و سهل انگاری کرد تساهل: تسامح، تساهل مع القوم: کان لیناً متسامحاً، با مردم نرمی و مدارا کرد. (1376: 1 / 985) ج) در کتاب «منتهی الارب فی لغه العرب» نیز در ذیل واژه‌های سهُل و سمُح آمده است: ساهله: آسانی کرد با او، تساهل: همدیگر را آسان گرفتن، مسامحه، آسانی‌کردن با کسی و تسامح: با همدیگر آسانی کردن (صفی‌پور، بی‌تا: 582) د) فرهنگ معین، تسامح را به‌معنای آسان‌گرفتن، مدارا کردن، کوتاهی‌کردن، فروگذار کردن و آسان‌گرفتن، به‌نرمی رفتار کردن و آسان‌گفتن گرفته است. (1364: 2 / 1963) ه‍) در زبان انگلیسی نیز تساهل و تسامح بیشتر به‌صورت برابرنهاد واژه‌های «Tolerance» و «Toleration» به‌کار می‌رود، مصدر «Tollo» به‌معنای بردن، تحمل کردن، تاب آوردن در برابر درد یا سختی است (آریان‌پور، 1370: 5 / 5795) و) مدارا نیز به‌معنای نرمش رفتار و گفتار در معامله با دیگران و تحمل بعضی از ناملایمات است (معین، 1364: 2 / 1068) بنابراین، لغت تسامح به‌معنای بخشش و سخاوت، بلندنظری، آزادی و آزادمنشی است که نوعی بزرگواری و جوانمردی در آن نهفته است و تسامح به‌معنای سهل گرفتن، آسان گرفتن، به‌نرمی رفتار کردن، تحمل کردن، مجاز شمردن، رواداری، خودداری، چشم‌پوشی، بردباری، سعه صدر و تحمل هرگونه عقیده مخالف است. با توجه به مبانی لغوی و زبان‌شناختی، چنین به‌نظر می‌رسد که به‌رغم تفاوت ریشه، این دو واژه، در کاربرد خاص خود، به‌معنای واحدی استعمال می‌شوند. 2 ـ 1. معنای اصطلاحی تساهل در اصطلاح، به‌معنای عدم مداخله و ممانعت یا اجازه‌دادن از روی قصد و آگاهی به اعمال، عقاید و رفتاری است که مورد پسند شخص نباشد؛ و در اصطلاح سیاسی، به‌معنای مدارا نمودن، خویشتن‌داری نسبت‌به مخالفین، رقبای سیاسی و فکری و نیز، بسط و بیان تفکر در فضای سالم سیاسی است. (میری، 1377: 266) 3 ـ 1. پیوند لغت و اصطلاح در مفهوم تساهل یکی از بحران‌هایی که در سال‌های اخیر دامن‌گیر حوزه فکر و فضای اندیشه شده، بحران مفاهیم و معانی است. توضیح اینکه بیشتر مترجمین در ترجمه الفاظ و انتقال آنها از بطن یک دستگاه فکری ـ فرهنگی، به‌دستگاه فکری دیگر، به مبانی معرفتی خاص الفاظ، آثار و لوازم مترتب بر آن (به‌لحاظ پیشینه، پیدایش و تطورات معنایی واژگان) توجه نکرده، نوعی خلط معنا به وجود می‌آورند که به‌نوبه خود سرمنشأ بسیاری از اختلاف‌نظرها و گاهی سوءتفاهم‌ها می‌شود. تساهل، تسامح و مدارا از الفاظ مشترک در اندیشه سیاسی اسلام و غرب است که به چنین سرنوشتی گرفتار آمده است. عموم متفکران مسلمان این اصطلاح را برابرنهاد واژه «تولرانس» آورده‌ و آن را به سیاست تسامح دینی ترجمه کرده‌اند. با توجه به مبانی معرفتی و آثار و لوازمی که بر این مفهوم مترتب است، به‌نظر می‌رسد این معادل، فاقد دقت کافی است. چنانچه گفتیم کاربردهای دو ماده «سمُح» و «سهُل» در زبان عربی فراوان بوده، وجه مشترک همه آنها، سهولت و آسان‌گیری بر یکدیگر، نرمی، رأفت، گذشت، بخشش، سخاوت، راحتی، وسعت و ... است. همچنین عرب به تاجری که از روی خوش‌نفسی با مشتری کنار می‌آید و بخشنده است می‌گوید: «هو من اهل السماحه». ریشه «سَمُحَ» افزون بر این، برای دربرگرفتن تفکری تاکتیکی و نرم، در گذر از مرحله‌ای سخت، کوتاه آمدن مقابل دیگر اشخاص بر پایه تهذیب نفس هم به‌کار می‌رود. این در حالی است که واژه‌های «Toleration» و «Tolerance» که در زبان فارسی و عربی تساهل و تسامح ترجمه می‌شوند در وهله نخست، به‌معنای تاب‌آوردن برابر درد و سختی است و در وهله بعد، به‌معنای سیاست صبورانه حکومت در جایزشمردن آن دسته از اعتقادات دینی است که به‌طور رسمی جزو اعتقادات نظام حاکم نیستند. از نظر تاریخی نیز، بحث از تولرانس در غرب ابتدا از زمانی آغاز شد که به آن به‌منزلة تنها راه‌حل عقلی و رفع مشکلات و اختلافات ایجاد شده در مسیحیت نگریسته شد، لکن به‌تدریج به ستون فقرات بسیاری از نظام‌های سیاسی در کشورهای مدرن غربی تبدیل شد و از نظر وسعت نیز به جایگاه منازعات درباره اختلافات نژادی، جنسیتی و اجتماعی گسترش یافت. (Carry: 1998, 429) با توجه به ملاحظات فوق، به‌نظر می‌رسد، اولاً، بین دو مفهوم تولرانس در اندیشه سیاسی غرب (معنای اصطلاحی) و مفهوم تساهل و مدارا در اندیشه اسلامی، تفاوت ماهوی و ساختاری وجود دارد. بدین معنی که تولرانس اصطلاح سیاست جدید است و تاریخ آن به تفکرات جان‌لاک برمی‌گردد. درحالی‌که «تساهل و تسامح و مدارای اسلامی کلماتی هستند که بیشتر در گوش ما طنین اخلاقی داشته و به نوعی فضیلت اخلاقی اشاره می‌کنند». (داوری اردکانی، 1376: 4) از نظر تاریخی نیز، تاریخی به قدمت دین اسلام دارند. ثانیاً، کاربرد تساهل و تسامح در حوزه‌های مختلف معانی، آثار و لوازم خاصی دارد؛ چنان‌که استعمال این واژه در هریک از مباحث اخلاقی، معرفت‌شناسی، سیاسی، اجتماعی و دینی به مفهوم خاص همان حوزه به‌کار می‌رود. بنابراین، مصادیق این واژگان در قلمروهای مختلف نیز متفاوت است. ثالثاً، تساهل و تسامح به‌معنای لغوی، حامل بار ارزشی مثبت است و جز در موارد اندک، (همچون سهل‌انگاری) بار معنایی منفی ندارد. برهمین اساس، تساهل (به‌معنای لغوی) از جمله خصایصی است که در ذات انسان وجود دارد. همچون نرمی و ملایمت در رفتار، اغماض، بزرگواری و آسان‌گرفتن بر یکدیگر؛ درحالی‌که لازمه تساهل به‌معنای اصطلاحی نخست، نامطلوب دانستن یا منفور شمردن چیزی و سپس تحمل آن است. بنابراین، تساهل اصطلاحی اصلاً معنای منفی دارد و به‌معنای پذیرفتن امری است که از نظر پذیرنده، مطلوب یا پذیرفتنی نیست. رابعاً، تساهل لغوی به‌منزلة صفت اشخاص مطمح نظر قرار می‌گیرد، ولی تساهل در اصطلاح، صفت و ویژگی دولت و درحقیقت، به‌مثابه یک روش مطرح است. به‌عبارت‌دیگر، مفهوم اصطلاحی تساهل، معنای سیاسی آن است؛ نه معنای اخلاقی آن. با این همه، به‌رغم اختلافات و تمایزات بین معنای لغوی و اصطلاحی تساهل، وجه مشترک آنها در خصیصه انسانی‌بودن آن است، یعنی؛ اگرچه انسان‌ها با یکدیگر متفاوت‌اند و اندیشه‌ها، افکار، عقاید و حتی برداشت‌های مختلف دارند و یکسان نمی‌اندیشند؛ در یک چیز مشترک‌اند و آن انسانیت و نیاز به روابط سالم انسانی است. بنابراین، همگان، باید به آزادی اراده و تنوع سلایق هم احترام بگذارند. لازمه تحقق چنین امری به ‌رسمیت شناختن یکدیگر، آسان‌گیری، سعه صدر، تحمل‌پذیری و همزیستی مسالمت‌آمیز در راستای تحقق آزادی، انسانیت، عدالت اجتماعی، رعایت حق شهروندی و پویایی روابط بشری است. چراکه در فضای همزیستی، زمینه دعوت انسان‌ها به راه حق و حقیقت فراهم می‌شود. 2. گونه‌شناسی تساهل مفهوم تساهل را از ابعاد مختلف می‌توان تقسیم‌بندی نمود. اگرچه گاهی در این تقسیم‌بندی‌ها حدود و تعاریف دقیقاً رعایت نشده، از حیث منطقی متداخل می‌شوند. به این معنی که هریک از آنها به ویژگی خاصی اشاره داشته، به شناخت دقیق مفهوم تساهل کمک می‌کنند. گونه‌های مختلف تساهل عبارت‌اند از: 1 ـ 2. تساهل به‌لحاظ موضوع 1. تساهل فکری ـ عقیدتی که خود، دارای دو جنبه است؛ تساهل در مقام نظر و اندیشه که ناظر بر آزادی افراد در پذیرش هر نوع فکر و اندیشة مخالف است. و تساهل عقیدتی در مقام بیان یا تبلیغ و اعمال اندیشه‌ها و آرا. بر این اساس، صاحبان آرا و اندیشه‌های متفاوت آزادند، هر نوع رفتار و اندیشه‌ای را تبلیغ و اعمال نمایند و کسی حق محدودکردن و مداخله در کار آنها را ندارد. 2. تساهل هویتی که ناظر به تساهل در ویژگی‌های غیراختیاری، همچون جنس، نژاد، ملیت، رنگ و فرهنگ صاحبان آنهاست و به‌نوعی منادی همزیستی مسالمت‌آمیز افراد انسانی است. (میری، 1377: 66) 3. تساهل رفتاری که به تساهل در رفتارهای فردی و اجتماعی در عرصه تعاملات اجتماعی و مناسبات گروهی اطلاق می‌شود. (همان) 2 ـ 2. از لحاظ عملکرد عامل تساهل (فرد یا دولت) به‌لحاظ عملکرد عامل تساهل، آن را به تساهل منفی (سلبی) و تساهل مثبت (ایجابی) تقسیم نموده‌اند. تساهل منفی عبارت است از عدم دخالت در افکار، عقاید، شیوۀ زندگی، علایق فرهنگی و آیین عبادت مردم. مفهوم تساهل مثبت، حمایت و پشتیبانی از حقوق و آزادی‌های مردم برای دستیابی به اهداف زندگی و برخوردار شدن آنان، به‌ویژه اقلیت‌ها، از فرصت‌های برابر در جامعه است. (محمودی، 1376: 142) تساهل مثبت یا ایجابی مرحله‌ای فراتر از تساهل منفی (سلبی) است. درحقیقت تساهل مثبت معنای تکامل‌یافته تساهل است. در تساهل مثبت عامل تساهل نه‌تنها اصل تفاوت‌ها را می‌پذیرد، بلکه آن را امری طبیعی دانسته، برای رشد آنها می‌کوشد و هر نوع اندیشه، عمل و روشی را که سبب مهار و کاستن این تفاوت‌ها، شود، نادرست می‌شمارد. (Ambuel, 1997: 11) 3 ـ 2. به‌لحاظ قلمرو به‌لحاظ قلمرو نیز، تساهل به اخلاقی، دینی و سیاسی تقسیم می‌شود. تساهل اخلاقی در حوزۀ اندیشه‌های سیاسی به دو معنا به‌کار می‌رود. ازیک‌سو، به‌منزلة صفتی اخلاقی، به‌معنای آسان‌گرفتن، مدارا کردن، جوانمردی، بلندنظری، آزادگی و ... به‌کار رفته است و ازطرف‌دیگر، در معنای جدید غربی آن به عدم دخالت و جلوگیری از باورها و رفتار‌های اخلاقی افراد و گروه‌های مختلف، و محترم‌دانستن این باورها و رفتارها اطلاق می‌شود که خواه‌ناخواه، به نسبیت اخلاقی می‌انجامد. بر این اساس، هرکس می‌تواند دارای هر نوع باور و رفتار اخلاقی باشد و دیگران نه‌تنها نباید برای او مزاحمتی ایجاد کنند، بلکه باید گوناگونی و تفاوت را توصیه و تشویق نمایند. (فتحعلی، 1378: 45) تساهل سیاسی در اصل به روش و منش دولت و حکومت باز می‌گردد و بیانگر مدارای حکومت نسبت‌به گروه‌ها و افراد مخالف است؛ و در معنای وسیع‌تر، تساهل سیاسی شامل رفتار گروه‌های سیاسی متفاوت و مخالف نیز، می‌شود. معمولاً از آزادی بیان و مطبوعات، وجود احزاب و گروه‌های سیاسی و مولفۀ نقد و انتقاد، به‌منزلة نشانه‌های تساهل سیاسی نام برده می‌شود. (همان: 106) 3. حوزه‌های اعمال تساهل تساهل و مدارا اساساً در مرحله اول یک امر انسانی است که در عرصه‌های مختلفی همچون عرصه‌های فکری، علمی، سیاسی، اجتماعی و رفتاری، قابل طرح است. اما ازآنجاکه تساهل و مدارا بیشتر در روابط حکومت و مردم تبلور عینی می‌یابد و ازطرف‌دیگر، تساهل رابطه‌ای است که از موضع قدرت اعمال می‌شود، مهم‌ترین عامل تساهل از حیث قدرت، همان حکومت است که به تبع آن، تعیین‌کننده حوزه و میزان اعمال تساهل نیز است. بر این اساس، می‌توان حوزه‌های اعمال تساهل را به سه حوزه حقوق الهی، حقوق اجتماعی و حقوق فردی تقسیم کرد. 1 ـ 3. مدارا در حقوق الهی در اندیشه و فرهنگ اسلام، بنیان همه چیز بر «حق خداوند» است. رابطه خداوند با انسان براساس پروردگاری، رحمانیت و رحیمیت گذاشته شده است. در قرآن مجید بیش از 310 بار واژگان «رحمن»، «رحیم» و «رَحمَةٌ» در توصیف خداوند به‌کار رفته است. وفور این اسما و صفات، رابطه خداوند با انسان را براساس محبت و مهربانی استوار می‌سازد. بر این اساس، آیه «و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین» (انبیاء / 107) که در آن اصل نبوت بر رحمت و عطوفت با خلق معرفی شده است، این مطلب را تأیید می‌کند. افزون‌براین، در آیه 159 سوره آل‌عمران، خاستگاه «خلق عظیم» و رفتار کریمانه و توأم با نرمش پیامبر با مردم را رحمت خداوندی بیان می‌کند و باصراحت به پیامبر حکم می‌کند که در امور اجتماعی و حکومتی و در چارچوب وحی الهی با مردم مشورت کند و آنها را در اداره امور مشارکت دهد. در همین راستا سراسر سیره عملی و نظری پیامبر اکرم| سرشار از توصیه به مدارا و عفو و گذشت در روابط اجتماعی و فردی مسلمانان با یکدیگر است. در عمل نیز، آن حضرت مردمان لجوج و بت‌پرست را که رسول خدا| و مؤمنان را اذیت می‌کردند و حتی با توطئه قتلش، او را وادار به ترک وطن و مهاجرت به دیار غربت نمودند، از راه محبت و گذشت به آیین اسلام دعوت نمود؛ و آنها را بخشید و مورد لطف و احسان خود قرار داد. (طبری، بی‌تا: 2 / 237 و 238) درعین‌حال، پیامبر| در حفظ اهداف و اصول نهضت اسلامی، مانند توحید، عدالت، ظلم‌ستیزی، مبارزه با شرک و کفر، ستایش خداوند، برپایی نماز، تصرف ناروا در اموال غیر، رشوه دادن و رشوه گرفتن و بدعت‌گذاری در دین، به‌شدت جدی و نرمش‌ناپذیر بود و در اجرای قوانین خداوند، هرگز مداهنه روا نمی‌داشت و به وساطت این و آن اعتنایی نمی‌نمود. نمونه‌های فراوانی از تصلب نسبت‌به حقوق الهی در سیره ایشان ثبت و ضبط شده است که می‌توان به مخالفت صریح ایشان با درخواست فرستادگان قبیله ثقیف مبنی بر پرستش بت لات به‌مدت سه سال و معاف‌شدن از فریضه نماز به‌مدت یک‌ماه، اشاره کرد. (همان: 4 / 123) 2 ـ 3. مدارا در حقوق اجتماعی تساهل و مدارا به‌معنای نفی خشونت نهادی، در بینش اسلامی به‌منزلة یک اصل اخلاقی ـ اعتقادی مطرح می‌شود که می‌تواند راهی برای مقاومت در برابر بی‌عدالتی، ظلم و ستم باشد. بنابراین، برای اینکه مؤثر واقع شود، باید در ساختارهای سیاسی و اجتماعی جامعه رسوخ کرده، به‌مثابه استراتژی و راهکار حکومت و دولت برای تحقق عدالت اجتماعی و صلح، پدیدار گردد. با توجه به اینکه در بینش اسلامی، اخلاق، سیاست و حکومت درهم تنیده‌اند، حاکم اسلامی باید واجد مجموعه‌ای از صفات، خلقیات و فضیلت‌های اخلاقی مرتبط با شأن ولایت، همچون سعه صدر، خویشتن‌داری، عدالت، رفق، مدارا، ملایمت، رعایت مساوات و ... باشد که وجه مشترک همه آنها پرهیز از خشونت و تندی، استبداد و اقتدارگرایی است. (فرزانه پور، 1386: 23) مدارا در حقوق اجتماعی جلوه‌های گوناگونی دارد: 1 ـ 2 ـ 3. عدالت در اندیشه اسلامی، عدالت معیار همه چیز است و بدون آن نمی‌توان به اهداف دولت اسلامی و فراهم‌کردن زمینه تعالی فرد و جامعه دست‌ یافت. معیاربودن آن در اداره امور تا بدانجاست که قوانین باید تابع عدالت باشند و استحقاق‌ها در همه امور رعایت شده، هرگونه تبعیض از جامعه زدوده شود. عدالت تنها یک امر پسندیده اخلاقی نیست، بلکه مهم‌ترین اصل مدیریت اجتماعی است. بنابراین، بدیهی است، در مرحله عمل و اجرا با موانع و مخالفت‌های زیادی روبه‌رو شود. در اینجاست که پای تساهل و مدارا به میان می‌آید. هنر حکومت این است که ضمن تلاش برای اجرای عدالت، به شهروندان خود نیکی نموده، برای خشنودی آنان قدم بردارد و از افراط و تفریط در رعایت حقوق دیگران بپرهیزد و همه افراد را برابر قانون مساوی ببیند. مفهوم عدالت در امر حکومت جنبه‌های مختلفی را دربر می‌گیرد؛ ازجمله، عدالت سیاسی که به‌معنای نفی ظلم و ستم بر مردم است؛ عدالت اقتصادی که توزیع عادلانه منابع و امکانات بین افراد جامعه است. عدالت اجتماعی؛ که رعایت حقوق دیگران و برابری افراد برابر قانون است؛ و عدالت قضایی که ناظر به‌دسترسی مساوی همگان، دادرسی عادلانه است. 2 ـ 2 ـ 3. رفق و مدرا اصل رفق و مدارا نیز در اداره امور مردم و تنظیم مناسبات اجتماعی آنان تأثیر مهمی دارد؛ به‌طوری‌که این اصل را یکی از کارسازترین اصول در فن مدیریت انسانی دانسته‌اند. در اندیشه اسلامی مدیریت و حکومت بر مردم‌داری، رفق، مدارا استوار بوده، زمانی از خشونت و قدرت استفاده می‌شود که از آن گریزی نباشد که البته آن هم از سر رحمت و شفقت بوده، محصول کینه و عداوت نیست. امام صادق× خطاب به عمار بن احوص، فرمود: بر مردم فشار نیاورید، آیا نمی‌دانی که حکومت‌داری و روش اداره امور بنی امیه به زور و شمشیر و فشار و ستم بود، ولی حکومت‌داری و روش اداره امور ما به نرمی و مهربانی و متانت و تقیه و حسن معاشرت و پاکدامنی و کوشش است؟ پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید، رغبت پیدا کنند. (صدوق، 1348: 354 و 355) 3 ـ 2 ـ 3. مساوات و برادری براساس نظریه اسلام، آحاد مردم، صرف‌نظر از هر نوع امتیاز، همچون نژاد، رنگ، ثروت، مقام و ...، در خلقت مساوی بوده، جز تقوی هیچ برتری‌ای بر یکدیگر ندارند. (حجرات / 13) اقتضای نگاه برابر به نوع انسان این است که در روابط فردی و اجتماعی هر نوع امتیاز نژادی و نسبی محکوم شوند. مساواتی که اسلام مدنظر دارد در دو زمینة مساوات در اصل انسانیت، و مساوات در حقوق و اجرای قوانین است؛ چنانچه پیامبر| در خطبه حجة الوداع، خطاب به مردم می‌فرماید: ای مردم همه شما فرزندان آدم هستید و آدم نیز از خاک آفریده شده است، گران‌مایه‌ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست. (معروف الحسنی، بی‌تا: 2 / 384) و نیز دربارة مساوات در حقوق و اجرای قوانین در فرازی از سخنانش در اجرای حد الهی بر زن سارقه‌ای فرمود: ... به خدا اگر فاطمه دختر محمد به سرقت بپردازد، من دستش را قطع می‌کنم. (ابن‌هشام، بی‌تا: 4 / 185) 3 ـ 3. مدارا در حقوق شخصی مدارا در حقوق شخصی به نحوه تعامل و چگونگی رفتار حکومت با پدیده‌ها مربوط می‌گردد؛ اموری مانند مشارکت سیاسی افراد و گروه‌ها در قدرت، نحوۀ رفتار با اقلیت‌های دینی و گروه‌های سیاسی مخالف حکومت و همچنین فعالیت سیاسی افراد. 1 ـ 3 ـ 3. مشارکت سیاسی در بینش اسلامی، قدرت امانتی است در دست صاحبان قدرت. (نهج‌البلاغه، ن 41) بنابراین، وظیفه فرد قدرتمند این است که امانت را ملک خود نداند و در نگهداری آن کاملاً دقت نموده و آن را به اهلش واگذار کند. بدین‌ترتیب، اسلام با امانت دانستن قدرت عمومی، راه صحیح استفاده از قدرت را نشان داده است، چه اینکه از دیدگاه اسلام، سوءاستفاده از قدرت می‌تواند به مفاسد بزرگی بیانجامد. بنابراین، دولت اسلامی وظیفه دارد با سازوکارهای مختلف، ازجمله نظارت مردم، امر به معروف و نهی از منکر، عنصر مشورت و ... امر مشارکت سیاسی را به‌منزلة یکی از حقوق شهروندی تحقق بخشد و از استبداد و تمرکز قدرت جلوگیری نماید. شورا و بیعت دو سازوکار تحقق مشارکت سیاسی در جامعه اسلامی شمرده می‌شوند که باید در کمال آزادی و با میل و رضایت و نشاط و آگاهی اجرا شوند و حکومت، به‌هیچ وجه، اجازه ندارد کسی را به بیعت با حاکم مجبور کند یا تحت فشار قرار دهد. وجود این دو عنصر و تأکید بر آنها در مجموعه اندیشه‌های سیاسی اسلام دلیلی بر اهمیت نقش مردم و مشارکت آنان در روند تشکیل حکومت و اعمال قدرت و مقبولیت آن است که به‌نوبه خود، از روح تساهل‌گرای اسلام در رفتار با مردم و توجه به شخصیت و حقوق اجتماعی آنان حکایت می‌کند. 2 ـ 3 ـ 3. نحوه رفتار با اقلیت‌های دینی مبانی رفتار سیاسی با اقلیت‌های دینی و مخالفان اسلام، در بسیاری از آیات قرآن کریم، سنت و سیرۀ عملی و نظری پیامبر اکرم| و ائمه معصومین^ ریشه دارد. از بررسی این مجموعه که ناظر به نحوه رفتار با اقلیت‌های دینی و رعایت حقوق آنان در حوزه حکومت اسلامی است، به این نتیجه می‌رسیم که رفتار دولت اسلامی و شهروندان مسلمان با اقلیت‌های دینی باید براساس دو اصل تسامح و عدالت باشد. مبانی فکری چنین رفتار مسالمت‌آمیزی به حقایق درخشانی برمی‌گردد که در قلب و عقل مسلمانان ریشه دوانیده و در رفتار آنان بروز می‌کند؛ این حقایق عبارت‌اند از: 1. در اندیشه اسلامی کرامت انسان معیار روابط اجتماعی و سیاسی است. (اسراء / 70) 2. اسلام، جامعه و نظم سیاسی خود را براساس آزادی دینی بنیان نهاده است. به این معنا که اصول خود را عرضه می‌دارد و احکامش را روشن می‌سازد، مردم آزادند که آن را بپذیرند یا نپذیرند. (کهف / 29) البته بدیهی است با توجه به کامل‌بودن دین اسلام و سازگاری احکام آن با فطرت انسانی، خواه‌ناخواه، گرایش مردم به‌سوی آن بسیار زیاد خواهد بود. 3. طبق آموزه‌های اسلامی، محاسبه و محاکمه کافران به علت کفرورزیدن آنها، جزء تکالیف فرد مسلمان نیست، بلکه جزا و پاداش آنان با خدا، و مربوط به روز محاسبه و قیامت است. (حج / 69؛ شوری / 15) 4. اسلام مسلمانان را به عدالت‌پروری، دادگری و اخلاق پسندیده، حتی با مشرکان، فراخوانده و از ظلم و ستم برحذر داشته است. بر این اساس، غیرمسلمانان، به‌خصوص «اهل ذمه»، بازای پرداخت «جزیه» حقوق و مزایایی دارند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: حمایت از خون، شرف، اموال، معابد، حریم و ارزش‌های آنها، مقابل تجاوز خارجی و ظلم داخلی، تأمین مالی هنگام ناتوانی، فقر و پیری، داشتن حق آزادی و در رأس آن آزادی اعتقاد و پرستش و اجرای مراسم و شعائر عبادی، آزادی کسب و کار، احراز مناصب دولتی و اجرایی، به‌جز مناصبی نظیر: امامت، ریاست حکومت، قضاوت، فرماندهی لشکر و سرپرستی صدقات. (قرضاوی، 1379: 32 ـ 30) 3 ـ 3 ـ 3. نحوه نگرش و رفتار حکومت با آزادی‌های اساسی (حقوق فردی) آزادی‌های اساسی انواع مختلفی را دربر می‌گیرد که مهم‌ترین آنها، آزادی عقیده و بیان است که با بررسی متون اندیشه سیاسی اسلام، می‌توان وظیفه حکومت اسلامی را در قبال تأمین و حفظ این‌گونه آزادی‌ها به‌وضوح دریافت: الف) آزادی عقیده آیات فراوان قرآنی و احادیث نبوی بر پذیرش آزادی عقیده در اندیشه‌های سیاسی اسلامی دلالت تام و تمام دارد. اسلام درعین‌حال که برای ایمان آوردن انسان‌ها اهمیت قائل است و سعادت دنیوی و اخروی آنان را منوط به پذیرش این دین می‌داند، برای پذیرش یا رد آن، کسی را الزام و اجبار نمی‌کند؛ و اگر کسی عقیده‌ای را پذیرفت، او را به‌دست کشیدن از عقیده خود مجبور نکرده، یا تحت تعقیب و آزار قرار نمی‌دهد. به‌تعبیر علامه طباطبایی، ساحت حق و دین صحیح، منزه از آن است که راضی شود و یا به‌طور قانونی تأیید کند که عقیده را بر مردم تحمیل کنند و بر دل‌ها مهر و قفل بزنند؛ و با توسل به قهر، زور، تازیانه، شمشیر و تکفیر، غریزه تفکر را در آدمی بکشند. (طباطبایی، 1361: 3 / 180) بنابراین، حکومتی که می‌خواهد آرمان‌ و عقیده‌ای را در جامعه حاکم کند، نمی‌تواند با قدرت و زور، ایمان و اعتقاد را بر مردم تحمیل نماید، زیرا این، امری محال است. بلکه باید بکوشد جامعه را چنان سامان دهد که شرایط ایمان آوردن بدون اکراه، همواره برای یکایک اعضای جامعه فراهم باشد؛ یعنی فضای جامعه، برای انتخاب آگاهانه و آزادانه دین آماده بوده، به تظاهر نینجامد. ب) آزادی بیان شاه بیت آزادی در جامعه، آزادی بیان است که امروزه در شکل‌های مختلفی همچون آزادی قلم، مطبوعات و رسانه‌ها تجلی کرده است. نمود عینی آزادی در جامعه هنگامی است که امکان بیان و تبلیغ اندیشه‌ها، عقاید و آرای متفاوت فراهم باشد. از دیدگاه اسلام، نه‌تنها آزادی بیان برای انسان به‌رسمیت شناخته شده است، بلکه حق طبیعی و فطری او نیز تلقی می‌شود. ازاین‌رو، انسان موظف است اندیشه درست را با رعایت موازین فهم به مردم ابلاغ نماید. در همین راستا آیات و روایات فراوانی در ضرورت نقد، انتقاد و بیان حقایق در مجموعه تعالیم اسلامی موجود است که تنها با فرض امکان آزادی اندیشه و بیان، معنا و مفهوم خواهد داشت. افزون‌براین، مواردی همچون مسئولیت همگانی آحاد مسلمانان در قبال یکدیگر، ادله امر به معروف و نهی از منکر، آیات نهی از کتمان حق و مکانیسم شورا و مشورت همگی در شرایطی امکان تحقق می‌یابند که زمینه اجرایی آنها، با وجود آزادی بیان در جامعه اسلامی، فراهم گردد. با قبول چنین فرضی این سؤال پیش می‌آید که مخالفان عقیدتی و سیاسی در دولت اسلامی تا چه حد، اجازه دارند به بیان و تبلیغ عملی و نظری عقاید و آرای خود بپردازند؟ در پاسخ به این سؤال، سه نظریه متفاوت قابل تفکیک است که براساس یکی از این آرا، آزادی بیان در اسلام، آزادی مطلق نیست بلکه اسلام به آزادی معقول در بیان توصیه می‌کند. به‌نظر این گروه از اندیشمندان اسلامی، بهره‌مندی از آزادی بیان، مانند هر آزادی عقیده و اندیشه‌ای تا آنجا معقول و ممکن است که به ضرر مادی یا معنوی انسان نینجامد؛ و اگر از آزادی، موافق با اصول و قوانین مفید انسانی بهره‌برداری شود، معقول است. (جعفری، 1373: 368) 4. مبانی قرآنی تساهل در رفتار با غیرمسلمانان درحقیقت مهم‌ترین جلوه و کارکرد نظریه تساهل و مدارا، در رفتار و رویارویی با مخالفان و حتی دشمنان بروز می‌کند. تساهل و مدارای اسلامی در رفتار با غیرمسلمانان بر دو اصل استوار است: 1. آزادی در پذیرش دین اسلام به‌هیچ‌روی، افراد را با زور و اجبار به دین دعوت ننموده، بلکه از تحمیل و اجبار نهی کرده است؛ چراکه ایمان، امری قلبی است و با اجبار و زور حاصل نمی‌شود. چنانچه تحمیل در پذیرش دین مؤثر باشد، به نفاق و دورویی منجر خواهد شد. بنابراین، براساس آموزه‌های اسلامی و قرآنی، مبنی بر عدم تحقق دین و ایمان با اکراه و اجبار، در مقام دعوت مردم به دین، هرگز مجوزی برای خشونت و اجبار، حتی خشونت کلامی، اهانت، تمسخر و تحقیر وجود ندارد. (مصباح یزدی، 1379: 349) به‌عنوان نمونه می‌توان به این آیات اشاره کرد: وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لآمَنَ مَنْ فِی الأرْض‌ِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا. (یونس / 99) ... قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی‌ِ‌‌‌‌ّ. (بقره / 256) افزون‌براین، در هیچ آیه‌ای از قرآن مجید، از تحمیل دین صحبت نشده است؛ بلکه انسان از خداوند می‌خواهد که امری را خارج از توان و تحمل او، بر وی تحمیل نکند: «رَبَّنَا وَلا تُحَمِّلْنَا مَا لا طَاقَةَ لَنَا بهِ». (بقره / 286) شیخ طوسی در ذیل آیه 99 سوره یونس نوشته است: کراه مردم بر پذیرش ایمان، با تکلیف منافات دارد. خداوند خواسته است، پیامبر| را که بر ایمان مردم اصرار داشت و حسرت می‌خورد، تسلا بخشد. (طوسی، بی‌تا: 5 / 435) امام فخر رازی در ذیل آیه «لا اکراه فی الدین» نوشته است: خداوند متعال امر ایمان را بر اجبار و قسر قرار نداده است، بلکه بنای آن بر تمکن و اختیار است. دلایل روشن و بینات واضح است. ازاین‌رو، اجبار و تحمیل و اکراه شأنی ندارد و منافی تکلیف است. (رازی، بی‌تا: 5 / 15) بنابراین دعوت مردم به دین براساس نص صریح قرآن، باید با «حکمت»، «موعظه» و «مجادله با بهترین روش» و براساس گفتگو، اندیشه و احترام متقابل باشد. در همین راستا، آیات زیادی از قرآن کریم، وظیفه پیامبر| را فقط ابلاغ پیام الهی دانسته‌اند. 2. همزیستی مسالمت‌آمیز تحمل عقاید مخالف از اصول اساسی تساهل اسلامی است که بیان دیگری از همزیستی مسالمت‌آمیز با صاحبان عقاید غیراسلامی، خصوصاً پیروان ادیان دیگر است. بدیهی است منشأ تساهل و مدارای اسلامی با اقوام و ملل بیگانه و غیراسلامی دستورها و توصیه‌هایی است که در قالب آیات قرآنی و سیره نبوی| و رفتار ائمه اطهار^ وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم: 1. به‌رسمیت ‌شناخته ‌شدن ادیان متکی به وحی در قرآن؛ خداوند در قرآن، یهودیان، مسیحیان، صابئین و مجوس را اهل کتاب معرفی می‌کند و در آیات فراوانی خواستار برقراری روابط عادلانه و همزیستی مسالمت‌آمیز با آنها می‌شود؛ (بقره / 139 و 109؛ آل‌عمران / 64) مگر کسانی از آنها که به انکار حق مبادرت ورزند و به جنگ و خصومت با مسلمانان اقدام نمایند. لازم به یادآوری است، اگرچه اسلام در مقام نسخ ادیان ابراهیمی برنیامد و به پیروان خود توصیه کرد که با اهل کتاب مدارا کنند، این بدان معنا نیست که حقانیت آنان را به‌رسمیت بشناسد، بلکه در آیات مختلف به‌وضوح، دین کامل و مورد رضایت خداوند را دین اسلام معرفی نموده و وعده داده است که روزی این دین بر همه ادیان دیگر غالب، و بر سراسر گیتی مسلط خواهد شد. بنابراین، همه انسان‌ها و ازجمله پیروان ادیان ابراهیمی، باید با بصیرت، آگاهی و تحقیق، دین کامل را انتخاب نمایند؛ آنچه در این راستا اهمیت دارد، نحوه بسترسازی برای گرایش به دین اسلام و پذیرش آن است که به‌هیچ‌وجه، نباید با زور و اجبار همراه باشد؛ بلکه، با توجه به کامل‌بودن دین اسلام و مطابقت آن با سرشت و فطرت پاک انسانی، چنانچه شیوه معرفی و تبلیغ آن صحیح و توأم با نرمش و مدارا باشد، خواه‌ناخواه مردم به آن متمایل شده، با طیب خاطر آن را خواهند پذیرفت. 2. گفتگوی منطقی و تبادل نظر؛ یکی از ابزارهای مهم برای تحقق همزیستی مسالمت‌آمیز، گفتگوی منطقی و تبادل نظر در زمینه افکار و عقاید است. ازاین‌رو، خداوند از پیامبر خویش می‌خواهد که بنیان تبلیغ و دعوت خود را بر اصل گفتگو و منطق قرار داده، خلق را به حکمت و برهان و موعظه حسنه به راه خدا (اسلام) دعوت کند؛ و با بهترین روش با اهل جدل، مناظره نماید. (نحل / 125) 3. به‌رسمیت ‌شناختن خدای مشترک؛ قرآن اصل توحید را به‌منزلة اساس روابط حسنه با پیروان عقاید مبتنی بر وحی (آل‌عمران / 64) پیشنهاد کرده است که براساس آن، خداوند از اهل کتاب می‌خواهد در زیر چتر واحد و مشترک آسمانی یعنی، اصل توحید، جمع شده، به همزیستی خود با مسلمانان ادامه دهند. نتیجه به‌طورکلی بحث تساهل از دو دیدگاه قابل طرح است: دیدگاه نخست دیدگاهی است که تساهل را از نظر سیاسی یا اخلاقی یا اجتماعی مورد ارزیابی قرار می‌دهد و دیدگاه دوم به تدمل در خاستگاه تئوریک یا نظری تساهل می‌پردازد. تساهل و مدارا به جز در دوران جدید، همواره به مفهوم اخلاقی و عقلانی آن مطرح بوده است با توجه به ارتباط تنگاتنگ دو حوزه اخلاق و سیاست در اندیشه قدیم، بیشتر نظریات مطرح شده در حوزه اندیشه سیاسی معطوف به نحوه رسیدن انسان به سعادت بوده است. تساهل و مدارا به مفهوم اسلامی نیز معنایی کاملاً اخلاقی داشته و معمولاً برای توصیف شیوه عملکرد انسان به‌کار می‌رود و با تساهل غربی یا همان تولرانس تفاوت‌های اساسی دارد. تساهل و مدارای اسلامی یک مشرب تربیتی، فقهی و عرفانی ملهم از قرآن و سنت پیامبر| و ائمه اطهار^ است که در عرصه سیاست و مدیریت جامعه کاربرد دارد. قرآن کریم که مصدر نخستین و موثق‌ترین مرجع اسلامی شمرده می‌شود، به تصریح از این نوع تساهل سخن می‌گوید. علاوه بر آیات قرآن، بیانات و سفارشات مؤکد پیامبر بزرگوار اسلام| که مورد توافق همة فرق اسلامی است نیز بر تساهل و مدارا دلالتی روشن دارد. در این نوشتار، سعی بر این بوده است که با استناد به متون اندیشه سیاسی در اسلام به‌ویژه قرآن کریم، مفهوم تساهل و مدارا مورد بررسی قرار گیرد و از این طریق ظرفیت بالای نظام فکری و اعتقادی اسلام در حوزه‌های مختلف، اعتقادات، احکام و اخلاق به اثبات برسد. منابع و مآخذ 1. قرآن کریم. 2. نهج البلاغه، صبحی صالح، ترجمه مصطفی زمانی. 3. آریانپورکاشانی، عباس، 1370، فرهنگ کامل انگلیسی، تهران، امیرکبیر، چ پنجم. 4. ابن‌شعبه الحرانی، ابومحمد بن علی، 1404 ق، تحف القول عن آل الرسول|، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، بی‌جا، چ دوم. 5. ابن‌هشام، ابومحمد عبدالملک، بی‌تا، سیرت رسول‌الله (سیره ابن‌هشام)،تهران، خوارزمی، چ دوم. 6. بشیریه، حسین، 1382، عقل در سیاست (سی و پنج گفتار در فلسفه، جامعه‌شناسی و توسعه سیاسی)، تهران، نگاه معاصر. 7. جبران، مسعود، 1376، فرهنگ الفبایی عربی‌ـ فارسی الرائد، 2 جلدی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، چ سوم. 8. جعفری، محمدتقی، 1373، حکمت اصول سیاسی اسلام، تهران، بنیاد نهج‌البلاغه. 9. الحر العاملی، الشیخ محمد بن حسن، بی‌تا، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، الطبعة الخامسة. بیروت، داراحیاء التراث العربی. 10. خرمشاهی، بهاء‌الدین، 1376، «مدارا در قرآن»، فصلنامه فرهنگ، سال هفتم، شماره 28، ص 79 ـ 73. 11. داوری اردکانی، رضا، 1376، «تساهل و تسامح»، فصلنامه فرهنگ، شماره 27 و 28. 12. رازی، ابوالفتوح، 1371، روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، چ اول. 13. رازی، فخر الدین، بی‌تا، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی. 14. رشاد، علی‌اکبر، 1379، خشونت و مدارا کتاب نقد (فصلنامه انتقادی، فلسفی، فرهنگی)، سال چهارم، شماره 2 و 3، تابستان. 15. ژاندرون، ژولی سادا، 1378، تساهل در تاریخ اندیشه غرب، ترجمه عباس باقری، تهران، نشر نی. 16. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (ابن‌بابویه قمی)، 1348، الخصال، تهران، مکتبة الصدوق. 17. صفی‌پور، عبدالرحیم، بی‌تا، منتهی الارب فی لغة العرب، تهران، انتشارات کتابخانه سنایی. 18. طباطبایی، محمدحسین، 1361، بررسی‌های اسلامی، قم، هجرت. 19. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، بی‌تا، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، ج 4، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ سوم. 20. طوسی، ابی‌جعفر محمد بن حسن، بی‌تا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی. 21. فتحعلی، محمود، 1378، تساهل و تسامح اخلاقی، دینی، سیاسی، قم، انتشارات طه. 22. فرزانه‌پور، حسین، 1386، تساهل و مدارا در اندیشه سیاسی اسلام، تهران، صنم. 23. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، بی‌تا، القاموس المحیط، بیروت، داراحیاء التراث العربى. 24. قرضاوی، یوسف، 1379، اقلیت‌های دینی و راه‌حل اسلام، ترجمه عمر قادری، سنندج، نشر احسان. 25. محمودی، سیدعلی، 1376، عدالت و آزادی، تهران، مؤسسه فرهنگی اندیشه معاصر، چ اول. 26. مصباح یزدى، محمدتقی، 1379، «خشونت و تساهل»، کتاب نقد، سال چهارم، شماره 2 و 3، بهار و تابستان، ص 65 ـ 48. 27. معروف الحسنی، هاشم، بی‌تا، سیرة المصطفی: نگرشی نوین بر زندگانی رسول اکرم|، ج 2، ترجمه حمید ترقی‌جاه، بی‌جا، بی‌نا، چ سوم. 28. معین، محمد، 1364، فرهنگ فارسی، 6 جلدی، تهران، امیرکبیر، چ هفتم. 29. میری، سید احمد، 1377، وجوه گوناگون تساهل سیاسی: تسامح آری یا نه، دفتر نخست، گردآوری مؤسسه فرهنگی اندیشه معاصر، قم، نشر خرم. 30. Craiy, Edward, 1998, Routledge encyclopaedia of philosophy, vol. 1, London and New York. 31. Ambuel, David, 1997, Philosophy Religion and Question of Intolerance, New York: state university of Newyorkpress. منبع:‌فصلنامه اندیشه نوین - شماره 25 انتهای متن/

93/06/22 - 00:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 464]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن