تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دنيا سراى بلا و گرفتارى و محل گذران زندگى و زحمت است خوشبختان از آن دل كنده‏اند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799001659




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بازشناسی تاریخی سه مکتب در حوزه تفسیر علمی قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بازشناسی تاریخی سه مکتب در حوزه تفسیر علمی قرآن
مکتب طبرسی مبتنی بر یک نگاه واقع‌بینانه و منطبق بر اصول قرآنی است که در حد وسط دو مکتب غزالی و طنطاوی قرار گرفته است.

خبرگزاری فارس: بازشناسی تاریخی سه مکتب در حوزه تفسیر علمی قرآن



چکیده آنچه در این مقاله به آن پرداخته شده، جستاری گذرا بر سیر تاریخی تفسیر علمی است که تلاش شده تا با ارائه فرایند تاریخی شکل‌گیری و تکثر انواع اندیشه‌های مربوط به اعجاز علمی، روش‌های به‌کار گرفته شده در آن مورد تحلیل و بازشناسی قرار گیرد تا در پرتو آن زمینه‌ای برای معرفت‌شناختی هر چه بهتر روش فهم معارف قرآنی فراهم آید. با تقسیم ادوار تاریخی اعجاز علمی به چهار دوره: تکوین، تدوین، ترویج و تنقیح؛ روش‌های به‌کار گرفته شده در سه مکتب: غزالی، طبرسی و طنطاوی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت روش مکتب طبرسی در تعامل با اعجاز علمی قرآن به عنوان بهترین روش معرفی شده است. طرح مسئله تفسیر علمی از جمله موضوعاتی است که از دیرباز در کانون توجه پژوهشگران عرصه علوم قرآنی قرار گرفته است؛ ازاین‌رو در ادوار مختلف، رویکردهای متفاوتی به خود دیده است. آنچه در این میان بیش‌ازپیش به این تحقیق و پژوهش ضرورت می‌بخشد، چگونگی مهندسی تعامل میان مفاهیم دینی با دگردیسی موضوعات زمانی و مکانی است. بررسی این رویکردها و آشنایی با گرایش‌های متفاوتی که برخاسته از مقتضیات زمان در طول تاریخ است و شناسایی بهترین روش‌ها در قبال اعجاز علمی قرآن، ما را در بازآفرینی و بازتولید منطقی خاص در تعامل دین و دنیا یاری می‌رساند. تعریف اعجاز علمی قرآن به مسائل علمی طرح شده در قرآن که با یافته‌های علوم بشری هماهنگی و سازواری دارند اعجاز علمی گویند. (بنگرید به: خویی، 1384: 107؛ جوان آراسته، 1384: 378) اعجاز علمی زمینه ارائه تفسیر خاص آیات قرآنی ناظر به علوم طبیعی و هستی‌شناختی را فراهم می‌آورد. معنای علم در تفسیر علمی لفظ علم در تفسیر علمی در دو معنای اعم و اخص استعمال می‌شود. در معنای اعم، تفسیر علمی شامل هماهنگی آیات قرآن با نتایج علمی علومی مانند: فلسفه، کلام، علوم تجربی، و منطق می‌شود و در معنای اخص، صرفاً برای نتایج علوم تجربی اعم از علوم طبیعی و انسانی مانند: فیزیک، شیمی و روان‌شناسی به‌کار برده می‌شود. (رضایی اصفهانی، 1375: 1 / 22) تعریف تفسیر علمی پژوهشگران حوزه علوم قرآنی براساس مبانی و تعاریف مختلف ارائه شده از موضوع، در تفسیر علمی، روش‌های متفاوت و گوناگونی را برگزیدند. تعریف تفسیر علمی بر مبنای موضوع، چندان بحث‌برانگیز نیست، چراکه اکثر اندیشمندان اسلامی به‌وجود اعجاز علمی؛ یعنی مطابقت آورده‌های علمی با گزاره‌های قرآنی ایمان دارند؛ زیرا براساس آیه شریفه «لا یأ‌ْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَین‌ِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیم‌ٍ حَمید‌ٍ» (فصلت / 42) ورود هرگونه خطا در ساحت قرآن محال دانسته می‌شود. اما آنچه باعث تشتت در رویکردهای تفسیر علمی قرآن شده است، تعریف در روش و غایت تفسیر علمی قرآن است. در طول تاریخ سه گرایش و مکتب پیرامون تفاسیر علمی پدید آمده و هر مکتب تعریف خاص خود را از روش اعجاز علمی ارائه داده و براساس آن، گرایش خود را عملی می‌سازد؛ بنابراین نمی‌توان تعریف واحدی که جامع همة روش‌ها باشد، ارائه نمود و می‌بایست تعریف تفسیر علمی را براساس مکاتب مختلفی که در این حوزه وجود دارند، مشخص نمود. مکاتب مختلف پیرامون تفسیر علمی هریک از افراد و گروه‌ها با توجه به غایات و اهداف خاص خود، درباره اعجاز علمی قرآن قلم زده‌اند. دورنمای این اهداف و اغراض در سه مکتب تجلی نموده است: مکتب غزالی، مکتب طنطاوی و مکتب طبرسی. اهدافی که این سه مکتب بر مبنای آن پدید آمده براساس سه محور شکل گرفته‌ است: 1. استخراج همه علوم از قرآن کریم؛ 2. تطبیق و تحمیل آرای علمی بر قرآن؛ 3. استخدام علوم برای فهم بهتر قرآن. به‌دنبال بروز جهت‌گیری‌های متفاوت درباره اعجاز علمی، جبهه‌بندی‌های متفاوتی نیز ایجاد شد؛ عده‌ای مانند ابوحامد غزالی، محمدباقر مجلسی و ملاصدرا در جبهه موافق ظاهر شدند و برخی مانند: محمود شلتوت و محمدحسین ذهبی در کسوت مخالف، به نقادی این گرایش پرداختند و عده‌ای نیز مانند سید محمدحسین طباطبایی و محمدهادی معرفت، در مقام تفصیل برآمده، دیدگاهی معتدل ارائه داده‌اند. آغازگر حرکت علمی میان محققین، قول ثابت و یکسانی درباره آغازگر حرکت علمی وجود ندارد. عده‌ای با معرفی عبدلله بن مسعود به‌منزله پیش‌قراول این جریان، نظر خود را به کلام وی مستند می‌کنند که می‌گوید: «من اراد علم الاولین والاخرین فلیتدبر القرآن». (طبری: 14 / 108؛ غزالی، 1411: 1 / 341) و عده‌ای نیز بر این باوراند که ابوحامد غزالی نخستین کسی است که گام در این وادی نهاد و کوشید علوم زمان خویش را با قرآن تطبیق دهد؛ اما به نظر می‌رسد هر دو نظر خالی از اشتباه نباشد؛ چراکه هیچ‌یک از این دیدگاه‌ها به زمینه‌های شکل‌گیری، رشد و بالندگی جریان مزبور اشاره‌ای ننموده‌اند؛ ازاین‌رو، برای روشن شدن این موضوع بررسی و تتبع در سیر تفسیر علمی براساس ادوار تاریخی ضروری است. 1. دوره تکوین؛ 2. دوره تدوین؛ 3. دوره ترویج؛ 4. دوره تنقیح. 1. دوره تکوین در این بخش روشن خواهد شد که چگونه قرآن و اهل‌بیت در جایگاه علل موجده، با بسترسازی مناسب، ذهن مخاطبان قرآن را به این بخش از اعجاز قرآنی سوق داده‌اند. یک. نقش قرآن در تفسیر علمی بی‌گمان قرآن نخستین عامل مؤثری بود که مسلمانان را به ورود در وادی تفسیر علمی تحریک کرد؛ زیرا آیات فراوانی در قرآن به‌صورت مستقیم یا غیر مستقیم، از علوم طبیعی و هستی‌شناختی حکایت می‌کنند به ‌گونه‌ای که مفسران، تعداد این آیات را هشتصد تا هزار آیه برشمرده‌اند. (رفیعی، 1386: 32) سید محمدحسین طباطبایی در این‌ باره می‌نویسد: قرآن به تعلم علوم طبیعی و ریاضی و فلسفی و فنون ادبی و بالاخره همه علومی که در دسترس فکر انسانی است و تعلیم آنها به نفع جهان بشری و سعادت‌بخش جامعه انسانی می‌باشد دعوت می‌کند. قرآن کریم ترغیباتی که به تعلم علوم مختلف نموده، خود متصدی تعلیم یک دوره کامل از معارف الهیه و کلیات اخلاق و فقه اسلامی گردیده است. (طباطبایی، بی‌تا: 107) خداوند برای بیدار نمودن فطرت خفته با اشاره به گوشه‌هایی از نظام شگفت‌انگیز خلقت، انسان را به تفکر در آثار صنع و عجایب خلقت دعوت می‌کند تا بشر در این سیر و سلوک عقلانی از دلالت اثر به‌ وجود مؤثر پی ببرد. در برخی آیات نیز از بی‌توجهی بشر به نشانه‌های خداوند و ساده‌انگاری آنها لب به شکوه گشوده، می‌فرماید: وَ کأ‌َینْ مِنْ آیةٍ فِى السَّماواتِ وَالأَرْض‌ِ یمُرُّونَ عَلَیها وَ هُمْ عَنْها مُعْر‌ِضُون. (یوسف / 105) و چه بسیار نشانه‌اى (از خدا) در آسمان‌ها و زمین که آنها از کنارش مى‌گذرند، و از آن رویگردان‌اند. دو. نقش ائمه^ در تفسیر علمی براساس روایات تفسیری آیات اعجاز علمی، می‌توان به این واقعیت پی برد که ائمه^ از عناصر اساسی و دخیل در فرآیند تکوین و شکل‌گیری اعجاز علمی قرآن بوده‌اند. طبرسی در این باره می‌گوید: نقل شده است که هارون را طبیبى مسیحى بود. روزى وى به على بن حسین واقد گفت: در کتاب شما از علم طب چیزى نیست، درحالى‌که علم دوتاست: علم پزشکى و علم ادیان. وى در جواب گفت: خداوند تمام پزشکى را در نصف آیه جمع کرده، مى‌فرماید: «کلُوا وَ اشْرَ بُوا وَ لا تُسْر‌ِفُوا» (اعراف / 31) و پیامبر ما تمام پزشکى را در یک جمله، خلاصه کرده، فرمود: «المعدة بیت کل الداء والحمیة رأس کل دواء و اعط کل بدن ما عودته؛ شکم خانه هر بیمارى و پرهیز اصل هر داروست و بدن را از آنچه بدان معتاد کرده‌اى محروم مگردان»، طبیب گفت: قرآن و پیامبر شما از پزشکى براى جالینوس چیزى باقى نگذاشته‌اند. (طبرسی، 1360: 9 / 88) از جمله روایات تفسیری آیات اعجاز علمی می‌توان به تفسیر امام رضا× درباره آیه «اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بغَیر‌ِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْش‌ِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کلٌّ یجْر‌ِی لِأ‌َجَل‌ٍ مُسَمًّى یدَ بِّرُ الأَمْرَ یفَصِّلُ الْآیاتِ لَعَلَّکمْ بلِقاءِ رَ بِّکمْ تُوقِنُونَ»؛ (رعد / 2) اشاره نمود که دال بر قوه جاذبه است. در حدیث دیگری از حسین بن خالد آمده که می‌گوید: از امام ابی‌الحسن الرضا پرسیدم اینکه خداوند فرموده «وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُک؛ (ذاریات / 7) قسم به آسمان که داراى چین و شکن‌هاى زیباست»، یعنی چه؟ فرمود: این آسمان راه‌هایی به‌سوی زمین دارد. حسین بن خالد می‌گوید عرض کردم: چگونه می‌تواند راه ارتباطی با زمین داشته باشد درحالی‌که خداوند می‌فرماید: «آسمان‌ها بی‌ستون است»؟ امام فرمود: «سبحان الله ا لیس الله یقول بغیر عمد ترونها؟ قلت: بلی. فقال: ثم عمد ولکن لا ترونها». (بحرانی، 1416: 3 / 224) سید محمدحسین طباطبایی نیز، درباره این آیه از طریق قاعده علت و معلول و از طریق مفهوم آیه، نه منطوق آن، اثبات می‌کند که این آیه دلالت بر قانون جاذبه عمومی دارد. (طباطبایی، 1386: 11 / 392) بدین‌ترتیب توجه به نقش قرآن و اهل‌بیت^ در فرایند سیر اعجاز علمی بخش مهمی از شناسنامه پیشینه تفسیر علمی قرآن است. 2. دوره تدوین ورود و ترجمه کالاهای علمی یونانی به بازار اندیشه‌های اسلامی سرآغاز حرکت تدوین تفسیر علمی شد. پس از دستیابی مسلمانان به علومی مانند: طب، ریاضیات، نجوم، علوم طبیعی و فلسفه که از طریق یونانیان آموختند و به‌جهت تشویق و ترغیب آموزه‌های اسلامی به علم‌‌آموزی در توسعه و تکامل آن کوشیدند و توانستند با شکوه تمام بر بلندای آسمان علم و تمدن بایستند. (رضایی اصفهانی، 1375: 278) گروهی در این دوره به‌دنبال انطباق آیات قرآن با علوم تجربی یونان بودند تا ثابت کنند قرآن بر حق و مطالب علمی آن صحیح است. عده‌ای ابن‌سینا (م 428 ق) و برخی ابوحامد غزالی (م 505 ق) را پیشگام اثبات انطباق قرآن با یافته‌های علمی دانسته‌اند. تاریخ حاکی از تلاش ابن‌سینا در اثبات انطباق قرآن با یافته‌های علمی عصر خویش است، او درصدد بود فلسفه به‌معنای عام آن که شامل همه علوم می‌شود را با قرآن جمع کند و عرش را همان فلک الافلاک (فلک نهم هیئت بطلمیوسی) قرار دهد. ازاین‌رو می‌توان ابن‌سینا را پیشگام این عرصه دانست. (رضایی اصفهانی، همان: 293) شیخ طوسی (م 460ق) دومین کسی است که از تفسیر علمی ذیل آیات قرآن بهره برد. وی در تفسیر خویش نظر ابوعلی جبائی در تفسیر آیه «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأ‌َرْضَ فِرَاشًا؛ (بقره / 22) آن کسی که زمین را بستر شما قرار داد» مبنی بر کرویت زمین را به چالش ‌کشاند. ایشان این چنین به نقادی نظر ابوعلی جبائی پرداخت: «ابوعلی جبائی به این آیه استدلال کرده که زمین مسطح است نه کروی، آن‌طورکه منجمان می‌گویند. سپس می‌گوید که عقل نیز دلالت بر بطلان قول اینان می‌کند؛ زیرا زمین با وجود دریا نمی‌تواند کروی باشد، چون [آب] جز در جایی که دو جانب متساوی دارد قرار نمی‌گیرد، اگر یک ناحیه و قسمتی از زمین آن بلند‌تر از قسمت دیگر باشد، آب از ناحیه مرتفع به سمت پایین جاری می‌شود». (طوسی، بی‌تا: 1 / 102) و پس از آن نظر خویش را این‌چنین تقریر می‌نماید: «آیه مزبور دلالت بر گفتار وی ندارد؛ زیرا کسی که می‌گوید زمین کروی است، منظورش این است که مجموعاً به شکل کره است» (همان) و این‌گونه ایشان با قاطعیت سخن از کرویت زمین می‌گوید. البته گفتنی است که حکمای یونان باستان از جمله فیثاغورث به کرویت زمین پی برده بودند ولی فرضیه آنها در قرون بعد اثبات شد. (خرمشاهی، 1377: 174) یک. ارزیابی مکتب غزالی در دوره تدوین ابوحامد غزالی (م 505 ق) سومین کسی است که جدی‌تر از اسلاف خویش موضوع اعجاز علمی قرآن را مطرح کرد و جان تازه‌ای به آن بخشید و آن را وارد مرحله نوینی از عصر تدوین نمود. با ورود وی به عرصه تفسیر علمی قرآن، موضوع اعجاز علمی قرآن در کانون توجه اندیشمندان اسلامی قرار گرفت. وی با تدوین و احیای نظریه استخراج همه علوم از قرآن با تکیه بر جامعیت آن، جامعه علمی دنیای اسلام را قرن‌ها تحت تأثیر خود قرار داد. به نظر می‌رسد این رویکرد غزالی به قرآن، انعکاس فضای حاکم بر جامعه آن عصر بود؛ فضایی که آبستن تضاد و دو گانگی فیلسوفان با متشرعان بود و غزالی در ادامه سیاست فلسفه‌ستیزانه خویش با طرح این رویکرد کوشید به‌ نحوی هم از غنای معارف دینی دفاع کرده و هم مانع ورود افسارگسیخته تفکرات فلسفی در حوزه اندیشه‌های دینی شده باشد؛ بنابراین، تحولات علمی و تنوع آرای فلسفی و ورود آن به حوزه علوم دینی در زمان غزالی و واکنش او به آن می‌تواند عاملی اساسی در ایجاد این نوع نگاه خاص به تفسیر علمی قرآن به‌شمار آید. اما پذیرفته شدن مکتب غزالی در جامعه اسلامی به تفسیر خاص ایشان از جامعیت قرآن برمی‌گردد. ایشان با بهره‌گیری از آیه «وَ نَزَّلْنا عَلَیک الْکتابَ تِبْیاناً لِکلِّ شَیء» جامعیت قرآن را به‌معنای وجود همه چیز در قرآن تلقی کرده و از رهگذر آن زمینه پذیرش دیدگاه خود را فراهم نمود. ایشان دراین‌باره می‌گوید: «بلکه اخبار و روایات دلالت می‌کند که معانی قرآن برای اهل فهم واسع است». و از بعضی از علما نقل می‌کند که می‌توان از هر آیه شصت‌هزار نکته فهمید و آنچه در آیه باقی می‌ماند و از این هم بیشتر است، چهار برابر می‌شود، چون هر کلمه‌ای ظاهر و باطن و حد و مطلع دارد. (غزالی، 1411: 1 / 341) و در ادامه برای اثبات ادعای خویش، چنین استدلال می‌کند: فالعلوم کلها داخله فی افعال الله عزوجل و صفاته، و فى القرآن شرح ذاته و افعاله و صفاته، و هذا العلوم لا نهایة لها. پس همه علوم داخل افعال و صفات خداست و خداوند در قرآن، ذات صفات و افعال خود را توضیح داده است و این علوم انتها ندارد. (همان) اکنون این پرسش مطرح می‌شود که آیا دیدگاه غزالی عصر وی را تحت‌الشعاع خود قرار داده است؟ به نظر می‌رسد اگرچه این نظریه بعد‌ها نظر رسمی محافل علمی شد، در عصر ابوحامد غزالی به‌منزله نظر غالب و رایج پذیرفته نشد. این حقیقت را می‌توان در مراجعه به تفسیر مجمع البیان طبرسی که معاصر و هم‌نسل غزالی است به‌دست آورد؛ زیرا علامه طبرسی (م 548 ق) در سال530، یعنی 25 سال پس از فوت غزالی، تفسیرش را نگاشته است. دو. ارزیابی مکتب طبرسی در دوره تدوین طبرسی در رویکرد تفسیری خود به اعجاز علمی، درصدد اثبات سازگاری قرآن با علوم روز بود به‌‌گونه‌ای‌که اثر آن را به‌وضوح می‌توان در تفسیر وی در نقد نظریه علی بن عیسی درباره حرکت افلاک و ثابت بودن آسمان‌ها و زمین با استناد به آیه 41 سوره فاطر مشاهده کرد. علی بن عیسی با استناد به آیه «إ‌ِنَّ اللَّهَ یمْسِک السَّماواتِ وَ الْأ‌َرْضَ أ‌َنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إ‌ِنْ أ‌َمْسَکهُما مِنْ أ‌َحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إ‌ِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً؛ (فاطر / 41) خداوند آسمان‌ها و زمین را نگاه مى‌دارد تا از نظام خود منحرف نشوند و هرگاه منحرف گردند، کسى جز او نمى‌تواند آنها را نگاه دارد، او بردبار و غفور است» به‌دلیل متحرک بودن افلاک و ثابت بودن آسمان‌ها، آسمان‌ها را غیر از افلاک برشمرد؛ و درپی آن، طبرسی با واکنش در برابر این دیدگاه می‌گوید: «این کلام ضعیف است؛ زیرا سخن خدا در آیه شریفه به این معناست که آسمان‌ها به دور مرکز خود می‌گردند از آن لغزشی پیدا نمی‌کنند و اگر خداوند آنها را نگهداری نمی‌فرمود، لغزش پیدا می‌کرد». (طبرسی، 1360: 1 / 174) درحقیقت، طبرسی با این کلام، به جانبداری از هیئت بطلمیوسی پرداخت که آسمان‌ها را همان افلاک می‌داند که هفت فلک (قمر، زهره، عطارد، مریخ، زحل، مشتری و خورشید) به دور زمین در چرخش‌اند. (رضایی اصفهانی، 1375: 298) اما رویکرد فوق به‌معنای همراهی طبرسی با مکتب غزالی نیست؛ زیرا ایشان برخلاف نظر غزالی، جامعیت قرآن را نه به‌معنای وجود همه امور در قرآن، بلکه به‌معنای پاسخ‌گویی قرآن به تمام نیازمندی‌های دینی، تفسیر کرده است که با رجوع به نظر ایشان ذیل آیه «نَزَّلْنا عَلَیک الْکتابَ تِبْیاناً لِکلِّ شَیءٍ» (نحل / 89) دیدگاه واقعی وی دراین‌باره روشن‌تر می‌شود. طبرسی در این‌ باره می‌نویسد: قرآن را بر تو نازل کردیم، تا بیان هر امر مشکلى باشد. یعنى براى اینکه هر امر مشکلى را که از لحاظ شرعى مورد احتیاج مردم باشد، بیان کند؛ زیرا هیچ چیزى نیست که از لحاظ دینى مورد احتیاج مردم باشد و در قرآن کریم تصریح به آن نشده باشد یا رجوع به بیان پیامبر و جانشینانش نداده باشد، یا به اجماع امت واگذار نشده باشد؛ بنابراین، حکم همه اینها از قرآن کریم استفاده مى‌شود. (طبرسی، 1360: 14 / 34) تفسیر طبرسی از آیه مزبور در واقع می‌تواند تعریضی به دیدگاه ابوحامد غزالی، و بیانگر مبنای خاص او و تفاوت آن از مکتب غزالی باشد؛ ازاین‌رو، طبرسی با اجتناب از اشتباهات و افراط‌های معمول در این زمینه به تفسیر علمی پرداخت؛ زیرا وی، نه درپی استخراج علوم از قرآن، ظاهر قرآن را نادیده گرفت و نه به هر بهانه‌ای اعجاز علمی را بر قرآن تحمیل کرد، بلکه کوشید قانونمندانه اعجاز علمی قرآن را در چارچوب ظاهر قرآن و یافته‌های قطعی عصر خویش بپذیرد. به‌دلیل جایگاه بی‌نظیر وی در تاریخ تفسیر، خصوصاً واکنش وی در برابر تفکر غزالی و به‌کارگیری اعجاز علمی به‌صورت اعتدالی می‌توان تفکر ایشان را به‌منزله یک مکتب فکری در نظر گرفت. هرچند روش و اسلوب ایشان نتوانست جایگاه واقعی خود را در زمان‌های مختلف بیابد، در این عصر، تفکر و روش وی مقبول‌ترین تفکر در جامعه تفسیری به‌شمار می‌آید. البته اسلوب و روش تفسیر علمی طبرسی را به‌صورت محدود می‌توان در آثار دیگر آن عصر مشاهده کرد. مثلاً ابوالفتوح رازی (م 560 ـ 556) از معاصران غزالی و طبرسی گرایش خویش را به روش طبرسی در ذیل آیه «وَ نَزَّلْنا عَلَیک الْکتابَ تِبْیاناً لِکلِّ شَیءٍ» (نحل / 89) نشان داده است. ایشان با ارائه تفسیری خلاف دیدگاه‌های مکتب غزالی می‌گوید: «و بفرستادیم کتاب قرآن تبیانا لکل شیء بیان و شرح هر چیزی و تفعال به تا مبالغه باشد و نصب او مفعول له است ای للبیان و الهدایه و روا بود که مصدری بود در جای حال ای مبینا و هادیاً (هدی و رحمه) و لطفی مقرب به طاعات و خیرات و رحمتی و بخشایشی از خدای تعالی بر بندگان بعاجل و آجل (و بشری) و بشارتی و مژده‌ای مسلمانان را که فرمان خدای را گردن نهاده باشند.» (رازی، 1408: 12 / 81) سه. فخررازی، رونق‌بخش مکتب غزالی در قرن هفتم فخرالدین رازی (م 604 ق) گامی بلند‌تر در مسیر حرکت اعجاز علمی برداشت. وی از نخستین کسانی بود که به‌طور مبسوط در تفسیر کبیر به این موضوع پرداخت و اهتمام جدی خویش را برای انطباق علوم زمانه خویش با آیات قرآنی به‌کار برد و کوشید در تفسیر خویش به دیدگاه ابوحامد غزالی جامه عمل بپوشاند و این دیدگاه را به‌صورت رسمی در مجامع علمی پیاده کند؛ وی در آغاز تفسیر خود علت تفصیل‌نویسی را صریحاً بیان داشته، می‌گوید: وقتی گفته بودم می‌توان از سوره حمد ده هزار مسئله استنباط کرد، بعضی از حسودان و اهل جهل و بغی و عناد این گفتار را انکار کردند و این حرف را تهی از تحقیق فرض نمودند اینک که این تفسیر را شروع کردم، سوره حمد را مفصل تفسیر نمودم تا برهان و دلیلی بر ادعای من باشد. (رازی، 1420: 1 / 21) محمدحسین ذهبی درباره تفسیر فخر رازی می‌نویسد: «بسیار پیش می‌آید که فخر رازی به پراکنده‌گویی در علوم ریاضی و طبیعی و دیگر علوم جدید، به همان نحوی که در عهد او رایج بوده، مبتلا می‌شود. همان‌گونه که او بسیاری از اقوال فلاسفه را رد و تکذیب می‌نماید». (معرفت، 1383: 1 / 194) این نوع رویکرد فخر رازی به تفسیر را باید در عقاید اشعری، و تقابل آرای ایشان با فلسفه جست‌و‌جو کرد که در آثارش هویداست؛ زیرا فخر رازی غور در مباحث فسلفی و عقلی محض را بی‌فایده و بهترین راه‌ها را بهره‌وری از قرآن می‌داند. (علوی مهر، 1388: 275) درحقیقت، تلاش ابوحامد غزالی در اثر پی‌گیری‌های فخر رازی به ثمر نشست و از این زمان به بعد اعجاز علمی عضو ثابت بسیاری از تفاسیر شد. چهار. آثار انحراف در مکتب غزالی در همین عصر ابن ابی‌الفضل مرسی (م 600 ق) راه فخر رازی را دنبال کرد. او نیز همچون فخر رازی و غزالی بر این باور بود که علم اولین و آخرین در قرآن جمع شده و کسی جز خدا و رسول بر این امور اطلاع ندارد و قرآن شامل همه علوم مانند طب، هیئت، هندسه، خیاطی، شیشه‌گری می‌شود و برای هریک از این علوم مثالی می‌آورد و از کوچک‌ترین مناسبت برای انطباق و وجود آن علم در قرآن استفاده می‌کند. (بنگرید به: ذهبی، بی‌تا: 2 / 336) او درصدد بود از آیه سی سوره مرسلات قاعده هندسی سایه نداشتن مثلث را استنباط نماید؛ درحالی‌که در این آیه مراد از سیاه دود جهنم است که به‌دلیل غلظت در هوا، در آنجا به جهت سخریه کافران به سایه تعبیر شده است. (رفیعی، 1386: 126) ابن ابی‌الفضل مرسی دست‌پرورده مکتب غزالی و فخر رازی است و نخستین کسی است که آشکارا جریان تحمیل را بر قرآن وارد کرد؛ در واقع، پیامدهای منفی مکتب غزالی و فخر رازی از آثار ابن ابی‌الفضل مرسی سر در آورد. در قرن هشتم بدرالدین محمد بن عبدالله زرکشی (م 764 ق) در کتاب جامع علوم قرآنی خود، بابی ‌مستقل تحت عنوان فی القرآن علم الاولین والآخرین ‌گشود و از روشن شدن بعضی از حقایق در تناسب برخی از آیات دفاع کرد؛ مثل روشن شدن طول عمر پیامبر از سوره منافقون؛ زیرا این سوره شصت و سومین سوره قرآن و قبل از سوره تغابن است و اندوه را در فقدان پیامبر آشکار می‌کند. (زرکشی، 1408: 2 / 198) پنج. نخستین منتقد اعجاز علمی در همین دوره صدای مخالفت ابواسحاق شاطبی (م 790 ق) درباره اعجاز علمی، از غرب جغرافیای اسلام در اندلس شنیده شد. وی در کتاب الموافقات به‌صورت جدی در مقابل مکتب غزالی واکنش نشان داد، به‌تعبیر ذهبی، وی در دوران پیشین رهبر جریان مخالف با این اندیشه شناخته می‌شود: «زعیم المعارضه لهذه الفکر فى العصور المتقدمه». (همان: 340) اما اندیشه مکتب غزالی آن‌قدر در ذهن اندیشمندان اسلامی ریشه دوانیده بود که دیگر صدای شاطبی به گوش ساکنان شرق عالم اسلام نمی‌رسید. شش. اعجاز علمی در دوره متأخر در قرن دهم، جلال‌الدین سیوطی (م 910 ق) حرف‌های غزالی و بدرالدین زرکشی را در کتاب خود تکرار نمود و قرآن را شامل تمام علوم معرفی کرد و سازگاری آیه «وَ لَنْ یؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إ‌ِذا جاءَ أ‌َجَلُها وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُون» (منافقون / 11) با عمر پیامبر را تأیید نمود. (سیوطی، 1408: 2 / 272) در قرن یازدهم، ملاصدرا، فیلسوف پرآوازه ایرانی در تفسیر خود کوشید تا تعارض میان ظواهر آیات با علوم طبیعی را براساس مکتب طبرسی رفع کند. (صدرالمتألهین، 1366: 2 / 293 ـ 289) و در قرن دوازدهم، محمدباقر مجلسی (م 111ق) این رویه را در پیش گرفت و در برخی مجلدات بحارالانوار در جهت اثبات آورده‌های دینی با یافته‌های علمی به دفاع از سازواری علم و دین برخاست؛ مثلاً وی درباره آیه 29 سوره بقره می‌گوید: «هفت‌گانه بودن آسمان‌ها، منافاتی با نه‌گانه بودن آنها، که در علم نجوم ثابت شده است ندارد؛ زیرا آسمان هشتم و نهم در زبان دینی به کرسی و عرش تعبیر شده است». (مجلسی، 1364: 57 / 5) و در قرن سیزدهم ملا‌ هادی سبزواری، آخرین بازمانده از دوره تدوین، در اثر ارزشمند خود، شرح المنظومه، به انطباق آیات قرآن با هیئت بطلمیوسی مبادرت ورزید. (رضایی اصفهانی، 1375: 305) گفتنی است مکتب تشیع استقلال خویش را درباره آرای افراط‌گرایانه اندیشه غزالی حفظ کرد و صرفاً از باب رسالت دینی و اثبات حقانیت آموزه‌های الهی به اعجاز علمی روی آورد. دوره ترویج این دوره اوج اقبال دانشمندان اسلامی به‌سوی اعجاز علمی قرآن است؛ اگرچه این دوره نیز نتوانست تعامل صحیحی در چارچوب دقیق منطق فهم قرآنی با اعجاز علمی قرآن برقرار نماید. یک. مدرنیته و اعجاز علمی قرآن دوره ترویج، همزمان با انقلاب صنعتی و دوران نوزای یا رنسانس در اروپا شکل گرفت؛ دوره‌ای که زمینه گذار بشر از دوران سنت به عصر تجدد را فراهم نمود. درحالی‌که ماشین مدرنیته مرزهای سنت را زیر چرخ‌های صنعتی خویش در می‌نوردید و بسیاری از مفروضات گذشته را با تیغ انکار نفی می‌کرد، ناخواسته یافته‌های خود را منطبق با آیات هستی‌شناختی و تجربی قرآن دید. ازاین‌رو برخی از کسانی که دستی بر علوم تجربی داشتند و از نزدیک شاهد سازگاری نتایج علوم با آورده‌های دینی بودند، جبهه‌ای جدید برای دفاع از کیان اعتقادی اسلام در برابر هجوم فرهنگ غرب گشودند که به‌طور نمونه می‌توان به آیه «وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأ‌َرْضَ وَ جَعَلَ فِیها رَواسِی وَ أ‌َنْهاراً وَ مِنْ کلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِیها زَوْجَین‌ِ اثْنَین‌ِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهارَ إ‌ِنَّ فِی ذلِک لَآیاتٍ لِقَوْم‌ٍ یتَفَکرُونَ» (رعد / 3) اشاره نمود که بر زنده بودن میوه‌ها و وجود نطفه‌های نر و ماده در آنان و باروری گیاهان از طریق تلقیح دلالت دارد. اگر لینه دانشمند گیاه‌شناس معروف سوئدی در اواسط قرن هجده میلادی موفق به کشف این مسئله شد که زوجیت در جهان گیاهان تقریباً یک قانون کلی و همگانی است و گیاهان نیز همچون حیوانات از طریق آفرینش نطفه نر و ماده بارور می‌شوند و میوه می‌دهند، قرآن مجید در یک‌هزار و یک‌صد سال قبل از آن این حقیقت را فاش ساخت و این، خود، یکی از معجزات علمی قرآن است که بیانگر عظمت این کتاب بزرگ آسمانی است. (مکارم شیرازی، 1374: 10 / 116) هرچند علامه طباطبایی افزون بر رد این‌گونه تفسیر از آیه، دیدگاه طنطاوی در تفسیر این آیه را نمی‌پذیرد و در ادامه می‌گوید: «می‌شود این استنباط را از آیه «سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأ‌َزْواجَ کلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأ‌َرْضُ وَ مِنْ أ‌َنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یعْلَمُون» (یس / 36) و آیه «خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أ‌َلْقى فِى الْأ‌َرْض‌ِ رَواسِی أ‌َنْ تَمِیدَ بِکمْ وَ بَثَّ فِیها مِنْ کلِّ دابَّةٍ وَ أ‌َنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأ‌َنْبَتْنا فِیها مِنْ کلِّ زَوْج‌ٍ کر‌ِیم» (لقمان / 10) و آیه «وَ مِنْ کلِّ شَیءٍ خَلَقْنا زَوْجَین‌ِ لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ» (ذاریات / 49) به‌دست آورد». (طباطبایی، 1386: 11 / 397) به‌هرحال بیشتر مفسرین بر امکان برداشت علمی از این آیات اتفاق نظر دارند. درحقیقت، روزآمد بودن و مانایی قرآن در حدیث امام صادق× بار دیگر جلوه نمود که فرمود: لان الله لم ینزله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامه. (عطاردی، 1406: 2 / 22) زیرا خداوند آن را برای زمانی محدود و مردمی خاص نازل نکرده است؛ ازاین‌رو در هر زمان تازه و برای هر گروهی تا روز قیامت طراوت‌بخش است. ازاین‌رو، بشر دوران مدرنیته خویشتن خویش را نیازمند‌تر از انسان گذشته به چشمه‌سار معرفت قرآن احساس نمود که یکی از جنبه‌های آن، تبلور آن عطش در رویکرد انسان عصر مدرنیته به اعجاز علمی قرآن است. بدین‌ترتیب با ظهور انقلاب صنعتی دفتر دوره تدوین بسته شد و در دوره اوج‌گیری، به‌اندازه تمام قرن‌های گذشته درباره اعجاز علمی کتاب نوشته شد که ما به مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم. گفتنی است رویکرد جدید نتوانست خود را از ضعف و نقص در این حوزه که مختص این عصر بود برهاند و صرفاً دست به آزمون و خطا می‌زد که ناشی از شتاب‌زدگی در تطبیق آیات قرآنی با یافته‌های علمی به‌جهت ورود گسترده تکنولوژی و فن‌آوری به حیات انسان عصر جدید است. دو. نخستین رویکردهای اعجاز علمی در دوره ترویج نخستین کسی که در دوره اوج‌گیری به‌صورت جزئی و مختصر به این موضوع پرداخت، آلوسی در تفسیر روح المعانی است. او از اشتباهات معاصران خویش مصون ماند و به‌اختصار به اعجاز علمی پرداخت و تطبیق آیات قرآنی و نظریه‌های غیر قطعی علمی را مردود دانست. (رفیعی، 1386: 147) دومین شخصی که در دوره جدید به‌صورت گسترده به اعجاز علمی پرداخت محمد احمد اسکندرانی است که این موضوع را در کتاب کشف الاسرار النورانیه القرآنیه فیما یتعلق بالاجرام السماویه والارضیه والحیوانات والنباتات والجواهر المعدنیه انعکاس داد. و عبدالرحمن کواکبی (م 1320ق) طبایع الاستبداد و مصارع الاستبعاد را نگاشت. از مهم‌ترین تفاسیری که در این عصر نگاشته شد، تفسیر القرآن و هو الهدی والفرقان بود. سید احمد خان بن محمدتقی خان هندی با مبانی جدید و متأثر از فرهنگ غرب درصدد ارائه تفسیری این‌جهانی یا غربی ساختن معارف قرآنی بود. برخی بدون توجه به هدف او نامش را در زمره کسانی آورده‌اند که در عرصه اعجاز علمی قلم زده‌اند. حرکت سر سید احمد خان در چارچوب تعریف اعجاز علمی قرار نمی‌گیرد؛ پس نمی‌توان نام او را در روند اعجاز علمی ثبت کرد. ایشان جزء منورالفکرهایی است که به چهره الحاد و دهری‌گری رنگ علم می‌زد آن‌چنان‌که سید جمال‌الدین اسدآبادی او را دهری می‌خواند. (خرمشاهی، 1364: 54) از دیگر آثاری که در این زمینه نگاشته شد می‌توان به الهیئة والاسلام نوشته هبةالدین شهرستانی اشاره کرد. سه. مکتب طنطاوی در دوره ترویج شاخص‌ترین اثری که در این دوره نگاشته شد و همه نگاه‌ها را به خود معطوف ساخت، کتاب الجواهر فی تفسیرالقرآن نوشته طنطاوی بن جوهری مصری است که به نماینده رسمی رویکرد جدید به اعجاز علمی قرآن تبدیل شد. او نیز در برابر هجوم اندیشه‌های غرب تاب نیاورد و برخی افکار متأثر از فرهنگ غربی را در اثر خویش انعکاس داد. محمدتقی مصباح یزدی درباره طنطاوی می‌گوید: «طنطاوی در زمانه‌ای می‌زیست که علوم غربی تازه به مصر راه یافته و فرهنگ اروپایی بر افکار مسلمانان سیطره پیدا کرده بود و او به گمان خود برای آنکه مسلمانان را از فریفتگی در برابر فرهنگ غرب باز دارد در کتاب جواهر القرآن کوشید تا بسیاری از مسائل علمی را به آیات قرآنی تطبیق دهد». (مصباح یزدی، 1386: 230) و به گفته صبحی صالح: «وی بدون تردید کمترین بهره را از موفقیت داشته است». (صبحی صالح، 1387: 43) و دکتر ذهبی کتاب جواهر را یک دائرةالمعارف علمی معرفی می‌کند که در وصف فیه کل شی الا التفسیر از تفسیر فخر رازی شایسته‌تر است. (ذهبی، بی‌تا: 2 / 360) چهار. نخستین اثر فارسی در دوره ترویج کتاب اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی نخستین اثر فارسی درباره اعجاز علمی قرآن است که یدالله نیازمند شیرازی تحت‌تأثیر علوم غربی به تفسیر تحمیلی آیات قرآنی پرداخت. به‌طور نمونه ایشان تسخیر باد به فرمان حضرت سلیمان× را با فناوری پیشرفته فضایی و نوعی هواپیماسازی تفسیر کرد. (خرمشاهی، 1377: 255) در همین دوره و در همین قرن سید محمود طالقانی کتاب تفسیر پرتوی از قرآن را نگاشت که سعی داشت آیات قرآنی را با علوم روز تطبیق دهد. هرچند ایشان به‌صورت افراطی به این امر مبادرت نورزید، روش مزبور در تفسیر وی کاملاً مشهود است. وی در تفسیر برخی آیات نتوانست از فضای سنگین پوزیتویستی عصر خویش فاصله بگیرد و در تفسیر برخی آیات این تأثیر از قلم وی تراوش نموده است. (بنگرید به: طالقانی، 1362: 2 / 284) او مسائل علمی را با استفاده از علوم جدید و تفسیر الجواهر طنطاوی بیان کرد. (علوی‌مهر، 1388: 338) دوره تنقیح قرن پانزدهم آغاز دوره تنقیح است؛ مفسران این دوره با بازخوانی تجربه چند قرن سیر اعجاز علمی، در این دوره مکتب تفسیری جدیدی طراحی نمودند. با این تفاوت که مبنای رویکرد خویش را براساس ضوابط و قوانین نوینی استوار ساختند تا هم از کژتابی‌ها و کج‌اندیشی‌های دوره‌های گذشته مصون بمانند و هم از انحراف‌های احتمالی در ظرف اعجاز علمی جلوگیری کرده باشند؛ ازاین‌رو، براساس تعریف جدید خود از اعجاز علمی روش خود را در حد وسط مکتب غزالی و طنطاوی بنا نهادند. بنابراین، سکه این مکتب را می‌توان به نام طبرسی ضرب کرد؛ چراکه او جزء نخستین کسانی است که در غوغای مکتب غزالی به‌دنبال عملی ساختن اندیشه تفصیل برآمد و رویکردی اعتدالی در قبال اعجاز علمی در پیش گرفت. ازاین‌رو، نه در پی سلب و نه تأیید کلی روش اعجاز علمی، با ارائه روش صحیح به تنقیح و تهذیب ادوار گذشته پرداخت. محمدهادی معرفت در خصوص اثبات اعجاز علمی قرآن می‌نویسد: هر متکلمی در وقت تکلم چه بخواهد و چه نخواهد استعداد و اندوخته‌های درونی‌اش از لابه‌لای سخنانش تراوش می‌کند این یک امر طبیعی است؛ برای مثال اگر پزشکی بخواهد راجع به اخلاق برای عموم صحبت کند چون حرفه‌اش پزشکی است و یک عمر در جهان پزشکی گذرانده است و از اسرار آن به‌خوبی اطلاع دارد، کسی که به این سخنرانی گوش می‌دهد از مثال‌ها و استشهاداتی که از کلامش تراوش می‌کند، می‌فهمد که سخنرانی یک پزشک است. این یک اصل طبیعی است که هرکس فراگیری طبیعی و ذهنیاتش را که در واقع رسوبات ذهنی اوست چه بخواهد و چه نخواهد، هنگام سخنرانی بروز می‌دهد ولو درصدد بیان آن نباشد. طرح مسائل علمی و تجربی در قرآن کریم چنین است، خداوند می‌فرماید: قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِی یعْلَمُ السِّرَّ فِى السَّماواتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ کانَ غَفُوراً رَحِیماً؛ بگو: کسى آن را نازل کرده که اسرار آسمان‌ها و زمین را مى‌داند او (همیشه) آمرزنده و مهربان بوده است. (فرقان / 6)؛ (مجله معرفت، سال دوم، ش 6) یک. مکتب طبرسی در دوره تنقیح سیدجمال‌الدین اسدآبادی نخستین کسی بود که نسبت به تفسیر پوزیتویستی یا تجربه‌گرایانه سیداحمد خان هندی واکنشی تفصیل‌گرایانه نشان داد. سیدجمال‌الدین اسدآبادی با احیای مکتب طبرسی و آموختن اصل اساسی عدم اتخاذ سلب و تأیید کلی اعجاز علمی به شاگردانش، آغازگر دوره تنقیح بود. (رضایی اصفهانی، 1375: 328) دو. قانونمندی اعجاز علمی در دوره تنقیح مکارم شیرازی در شرح قواعد اعجاز علمی می‌نویسد: مسائلی از علوم طبیعی را انتخاب می‌کنیم که صددرصد ثابت و مسلم باشد. مانند: قانون جاذبه، زوجیت در عالم گیاهان، حرکت زمین و حرکت منظومه شمسی که با دلایل حسی امروز ثابت شده است. آیاتی را در این زمینه بر می‌گزینیم که بدون نیاز به تکلف و توجیهات ساختگی منطبق بر قواعد علمی امروز باشد یا به‌تعبیر دیگر، دلالت آیات طبق قواعد ادبی که در استفاده معانی از جمله‌ها و کلمات رایج است قابل قبول باشد. (مکارم شیرازی، 1383: 8 / 145) و به گفته برخی محققان: باید بکوشیم قرآن را به همین روشی که خود تعلیم فرموده است تفسیر کنیم. اگر مفاد آیه‌ای طبق اصول محاوره بر نظریه‌ای (فلسفی، علمی) منطبق بود چه بهتر و نعم الوفاق؛ و اگر نه، نباید در تطبیق با نظریه مورد قبول عصر خود تلاش کنیم، بلکه تا هرجا که مطابقتی به‌طور روشن از قرآن فهمیده می‌شود، بپذیریم و نسبت به فراسوی آن سکوت کنیم. (مصباح‌یزدی، 1386: 232) از دیگر اصلاحات انجام شده در دوره تنقیح تعیین حدود و ثغور اعجاز علمی در شناخت آیات قرآنی است که بیانگر نگرش جدید عصر حاضر به مقوله اعجاز علمی به‌منزله ابزار و وسیله‌ای جهت تبیین حقانیت قرآن در آیاتی است که ناظر به علوم طبیعی‌اند؛ ازاین‌رو در این عصر برای حفظ گزاره‌های دینی از تفاسیر پوزیتویستی ورود علوم جدید به حوزه معارف دینی ممنوع شمرده شد. سید محمدحسین طباطبایی می‌نویسد: «اینکه بعضی از عالم نماها درصدد برآمده‌اند به‌خاطر اینکه آبروی مباحث طبیعی را حفظ نموده، آنچه را از ظاهر آنها فهمیده با قرآن وفق دهند، آیات دال بر وجود معجزه و وقوع آن‌را تأویل کرده‌اند، زحمتی بیهوده کشیده و سخنانشان مردود است». (طباطبایی، 1386: 1 / 116) هرچند رویکرد مکتب طبرسی به گزاره‌های دینی، فاقد صبغه علمی‌گرایانه است، واجد سرشتی عقلانی و خردورزانه است؛ ازاین‌رو، در عصر تنقیح از عنصر عقل برای تبیین و اثبات معارف دینی استفاده شد که می‌توان به نمونه‌های آن در تفسیر المیزان اشاره نمود. علامه طباطبایی برای اثبات آیاتی که بیانگر معجزات پیامبران الهی‌اند، از ضوابط ثابت شده عقلانی استفاده می‌کند؛ مثلاً وی درباره اژدها شدن عصا می‌گوید: اژدها شدن عصا که گفتیم محال عقلى نیست، در مجراى طبیعى اگر بخواهد صورت بگیرد، محتاج به علل و شرایط زمانى و مکانى مخصوصى است، تا در آن شرایط، ماده عصا از حالى به حالى دیگر برگردد، و به صورت‌هاى بسیارى، یکى پس از دیگرى در آید، تا در آخر صورت آخرى را به خود بگیرد، یعنى اژدها شود، و معلوم است که در این مجرا عصا در هر شرایطى که پیش آید، و بدون هیچ علتى و خواست صاحب‌اراده‌اى اژدها نمی‌شود، ولى در مسیر معجزه محتاج به آن شرایط و آن مدت طولانى نیست، بلکه علت که عبارت است از خواست خدا، همه آن تأثیرهایى را که در مدت طولانى به‌کار مى‌افتاد، تا عصا اژدها شود، در یک آن به‌کار مى‌اندازند، همچنان‌که ظاهر از آیاتى که حال معجزات و خوارق را بیان مى‌کند همین است. (همو: 118) سه. ویژگی‌های عصر تنقیح ویژگی‌های عصر تنقیح به‌اختصار عبارت‌اند از: 1. قانونمند ساختن مقوله اعجاز علمی؛ 2. اصالت بخشیدن به متن و قواعد موجود در آن، جهت جلوگیری از عنصر تحمیل بر قرآن در رویارویی با پدیده‌های بیرونی؛ 3. تعیین گستره اعجاز علمی و عدم ورود آن به حوزه معارف قرآن؛ 4. تفسیر و تبیین معارف قرآن با استفاده از عنصر عقل و حتی عقلانی نمودن اعجاز علمی؛ 5. پذیرفتن حداقلی یافته‌های علمی با مجوز اثبات و قطعی بودن آن. با وضع این قوانین دیگر نه هر یافته علمی می‌تواند به مرز قرآن وارد شود و نه می‌توان متن را به هر بهانه‌ایی به نفع علوم تجربی تفسیر یا تأویل کرد. از جمله تفاوت‌هایی که میان مکتب طبرسی با مکتب طنطاوی وجود دارد تفاوت در نوع گزینش علم برای تبیین مفاهیم آیات قرآنی است. در مکتب طبرسی علم وسیله‌ای برای درک و شناخت قرآن است و در کنار سایر ابزار فهم متن، فرایند شناخت مراد متکلم را صورت‌بندی می‌کند اما در مکتب طنطاوی جابه‌جایی قدرت به‌نفع علم رقم می‌خورد به‌‌گونه‌ای که علم دارای قدرتی بدون رقیب شده، در جایگاه محوری‌ای قرار می‌گیرد که ابزار حالی و مقالی به خدمت آن در می‌آیند؛ بدین‌ترتیب، علم در مکتب طنطاوی بر مرکب تفسیر به رأی دارای قدرت تحمیل بر قرآن می‌شود. نتیجه براساس مباحث پیش‌گفته می‌توان گفت، از میان مکاتب مطرح شده درباره اندیشه اعجاز علمی قرآن کریم، مکتب طبرسی مبتنی بر یک نگاه واقع‌بینانه و منطبق بر اصول قرآنی است که در حد وسط دو مکتب غزالی و طنطاوی قرار گرفته است. آنچه انگاره مکتب غزالی را بی‌اعتبار ساخت و رویکرد مکتب طنطاوی را به محاق بطلان فرو برد، مبادی تصوری غلطی است که در عمل، به غایت و نتیجه‌ای غیر قرآنی منجر شده است. این دو شیوه به‌دلیل عدم رعایت ضوابط و قواعد حقیقی فهم قرآن در دام توهم تاریخی تفسیر به رأی گرفتار آمده‌اند.   منابع و مآخذ 1. بحرانی، سید هاشم، 1416ق، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت. 2. جوان آراسته، حسین، 1384، درسنامه علوم قرآنی، قم، بوستان کتاب، چاپ هشتم. 3. خرمشاهی، بهاءالدین، 1364، تفسیر و تفاسیر جدید، تهران، کیهان. 4. خرمشاهی، بهاءالدین، 1376، قرآن‌پژوهی (هفتاد بحث و تحقیق قرآنی)، تهران، ناهید، چاپ سوم. 5. خرمشاهی، بهاءالدین، 1377، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، تهران، دوستان. 6. خویی، سید ابوالقاسم، 1384، البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید جعفر حسینی، قم، دار الثقلین. 7. ذهبی، محمدحسین، بی‌تا، التفسیر و المفسرون، بیروت، دار الارقم. 8. رازی، ابوالفتوح، 1408 ق، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی. 9. رازی، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن عمر، 1420 ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی. 10. رضایی اصفهانی، محمدعلی، 1375، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، تهران، اسوه. 11. رضایی اصفهانی، محمدعلی، 1380، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رشت، کتاب مبین. 12. رفیعی، ناصر، 1386، سیر تدوین و تطور تفسیر علمی قرآن، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی. 13. زرکشی، بدرالدین، 1408 ق، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دار الفکر. 14. سیوطی، جلال‌الدین، 1407 ق، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه. 15. صبحی صالح، 1387، مباحث فی علوم قرآن، ترجمه محمد علی لسانی فشارکی، احسان. 16. صدرالمتالهین، 1366، تفسیر القرآن الکریم، قم، بیدار. 17. طالقانی، سید محمود، 1362، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار. 18. طباطبایی، سید محمدحسین، 1386، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی. 19. طباطبایی، سید محمدحسین، بی‌تا، قرآن در اسلام، قم، دفترانتشارات اسلامی، چاپ دهم. 20. طبرسی، امین الاسلام، 1360، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، فراهانی. 21. طوسی، محمد بن حسن، بی‌تا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی. 22. عطاردی، عزیزالله، 1406 ق، مسند امام رضا×، مشهد، المؤتمر للامام رضا×. 23. علوی‌مهر، حسین، 1388، آشنایی با تفسیر و مفسران، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی. 24. غزالی، ابی‌حامد محمد بن محمد، 1411 ق، احیاء علوم الدین، بیروت، دار الفکر، ط الثالثه. 25. مجلسی، محمدباقر، 1364، بحار الأنوار، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم. 26. مصباح‌یزدی، محمدتقی، 1386، معارف قرآن (3 ـ 1)، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. 27. معرفت، محمد‌هادی، «قلمرو معارف قرآن و ارزش فهم ما از قرآن»، مجله معرفت، سال دوم، شماره 6، پاییز 1372. 28. معرفت، محمدهادی، 1383، التفسیر و المفسرون، قم، التمهید. 29. مکارم شیرازی، ناصر، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوازدهم. 30. مکارم شیرازی، ناصر، 1383، پیام قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ پنجم.   محمدتقی دیاری بیدگلی                           دانشیار گروه قرآن و حدیث دانشگاه قم. سید محمد تقی موسوی کراماتی             کارشناس ارشد علوم قرآن منبع: فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 8 پایان متن/

93/06/12 - 00:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن