تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805248147




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی تحلیلی و تطبیقی روایت‌های داستان زن اُورِیا و داود نبی(ع)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسی تحلیلی و تطبیقی روایت‌های داستان زن اُورِیا و داود نبی(ع)
امام رضا(ع) در پاسخ ابن جهم که درباره اصل داستان همسر اوریا پرسید، فرمود: در زمان داود(ع) اگر مردی می‌مرد یا کشته می‌شد، زن وی باید برای همیشه بدون شوهر می‌ماند؛ اما خداوند خواست که این سنت غلط برچیده شود و داود(ع) نخستین کسی بود که موظف شد بر خلاف آن عمل کند.

خبرگزاری فارس: بررسی تحلیلی و تطبیقی روایت‌های داستان زن اُورِیا و داود نبی(ع)



چکیده اعتقاد به مصونیت انبیا از گناهان عمدی و سهوی(عصمت) از عقاید شناخته‌شده شیعی است. کارآمد بودن راه وحی و رهبری انبیا در هدایت آدمیان، چنین عصمتی را می‌طلبد. داستان‌ها و گزارش‌های موسوم به «اسرائیلیات» دربارة شماری از پیامبران، همواره یکی از زمینه‌های چالش‌برانگیز درباره عصمت آنان و انحراف اعتقادی برخی فرقه‌های اسلامی بوده است. در این میان، اهل‌بیت(ع) همواره در دفاع از عصمت انبیا و تنزیه آنان از نسبت‌های ناروا، به احتجاج با مخالفان پرداخته‌اند. احتجاج امام رضا(ع)، از جمله در دفاع از حضرت داود(ع) و ردّ ماجرای معروف به داستان زن اُوریا، یکی از این نمونه‌هاست. داستان مزبور، یکی از اسرائیلیات برگرفته از عهد عتیق است که پس از ورود به حوزه فرهنگ اسلامی، در تفسیر آیات مربوط به یکی از قضاوت‌های داود نبی(ع) و ابتلای آن حضرت، بازتاب گسترده‌ای یافته است . بیشتر مفسران، ناتوان از دستیابی به روایت درست این داستان و در دفاع از عصمت داود نبی(ع)، به انکار آن پرداخته‌اند و گروهی دیگر، ضمن پذیرش داستان و ارتباط آن با ابتلای داود(ع) برای هماهنگ ساختن آن با عصمت انبیا، قرائت‌های معتدل‌تری ارائه کرده‌اند. در این میان، امام رضا(ع) در مناظره با علی بن جَهم، ضمن دروغ خواندن اصل داستان و نفی تطبیق آن بر آیات مربوط به ابتلای حضرت داود(ع)، روایت صحیح داستان زن اُورِیا و نیز تحریف روی‌داده در آن را بیان کرده است. این مقاله، به بررسی تحلیلی و تطبیقی روایت عهد عتیق، مفسران مسلمان و امام رضا(ع) درباره این داستان پرداخته است. مقدمه یکی از زمینه‌های انحراف در برخی عقاید مسلمانان، ورود بسیاری از گزارش‌ها و روایت‌های یهودی به جامعه اسلامی ـ به ویژه درباره تاریخ زندگی پیامبران الاهی است. این گزارش‌ها که اصطلاحاً «اسرائیلیات» خوانده می‌شوند، در جای‌جای منابع تاریخی، تفسیری، داستانی و حدیثی مسلمانان ـ به ویژه اهل سنت ـ به چشم می‌خورد. ورود اسرائیلیات به حوزه فرهنگ اسلامی، هرچند به نفوذ فرهنگ و تمدن یهود در میان اعراب بت‌پرست پیش از اسلام باز می‌گردد،1 اما درپی ظهور اسلام، عوامل دیگری به شتاب و گسترش آن کمک کردند. ایجاز و گزیده‌گویی قرآن کریم در گزارش‌های تاریخی، ممنوعیت نقل و نگارش احادیث پیامبرˆ از سوی دستگاه خلافت، مسلمان شدن بسیاری از علمای یهود و نصارا، کنار زدن اهل‌بیت‰ پیامبرˆ از مرجعیت دینی، علمی و سیاسی جامعه و سهل‌انگاری علمای مسلمان در نقل و بررسی احادیث از این قبیل است.2 برهمین اساس مفسران آشنا به منابع اهل کتاب و مسلمانانِ علاقه‌مند به آگاهی از جزئیات روایت‌های تاریخی قرآن کریم، به منابع و علمای اهل کتاب مراجعه می‌کردند؛3 به گونه‌ای که از اواخر دوران خلافت عمربن‌خطاب، گروهی به نام «قصّاصان»(داستان‌سرایان) در جامعه شکل گرفتند. آنان که برخی از علمای مسلمان‌شده یهودی مانند کعب الاحبار نیز در میانشان بود، در مساجد، حتی پیش از خطبه‌های نماز جمعه به روایت داستان‌های برگرفته از منابع اهل کتاب می‌پرداختند.4 این حکایت‌ها که با گذشت زمان و بر اثر سهل‌انگاری و بی‌دقتی دانشمندان مسلمان وارد کتاب‌های آنان هم شد، تفسیر قرآن، احادیث و گزارش‌های تاریخی را با مطالب نادرست و خرافی آمیخته کرد5 و افکار و عقاید برخی فرقه‌ها و مذاهب اسلامی را به انحراف کشاند. انتساب برخی نسبت‌های زشت و ناروا به انبیای الاهی از این‌گونه اسرائیلیات است. این نسبت‌ها، عصمتِ مورد تأکید قرآن و احادیث برای پیامبران را شدیداً به چالش کشیده و دستاویزی برای بدخواهان و دشمنان اسلام شده است. اهل‌بیت‰ همواره در فرصت‌های مناسب، با اشاره به خاستگاه و نادرستی نسبت‌های این‌چنین، به تنزیه انبیا پرداخته و عقاید شیعیان خود را از انحراف مصون داشته‌اند. داستان ارتباط حضرت داود(ع)، با همسر اُورِیا، نمونه‌ای از این نسبت‌هاست. این داستانِ برگرفته از عهد عتیق،6 با ورود به تفاسیر اسلامی، چالش‌های زیادی را برانگیخته است. مفسران مسلمان برای سازگاری دادن آن با ایده عصمت انبیا، به تکذیب آن یا ارائه قرائتی سازگار با عصمت پرداخته‌اند. نکته راهگشا اینکه، امام رضا(ع) ضمن تکذیب نسبت‌های ناروای یادشده در این داستان، صورت درست و تحریف‌ناشده ماجرای همسر اُورِیا و حضرت داود(ع) را بازگو می‌کند. نکته مهمی که هرگز در آرای مفسران به چشم نمی‌خورد و میزان تحریف آن حادثه در عهد عتیق را نشان می‌دهد. روایت عهد عتیق از داستان زن اوریا براساس گزارش عهد عتیق [حضرت] داود، پس از فتح اورشلیم، آن را مرکز حکومت فراگیر خود قرار داد. به دنبال فتوحات زیاد و پیروزی‌های درخشان، پادشاهی مقتدری را تشکیل و مرزهای مملکت یهود را از دریای سرخ تا نیل و فرات گستراند.7 وی سرانجام، پس از چهل سال سلطنت عادلانه، در هفتاد و یک سالگی وفات یافت و در شهر اورشلیم مدفون گشت.8 کتاب مقدس،9 [حضرت] داود را پادشاه برگزیده خدا می‌خواند که از آغاز با هدایت و امداد الاهی به سلطنت رسید. وی هرچند از تأیید و روح الاهی برخوردار بود و مستقیماً با خدا سخن می‌گفت و همه تصمیمات مهم خود را با هدایت و مشورت او می‌گرفت، ولی پیامبر نبود.10 با این حال دو پیامبر به نام‌های سموئیل و ناتانِ نبی، معاصر وی بوده و پیام خداوند را به وی ابلاغ می‌کردند.11 براساس روایت عهد عتیق، رفتار داود به عنوان یک پادشاه با عموم پادشاهان معاصر تفاوت بسیاری داشت؛ اما باز هم به عنوان یک پادشاه برگزیده الاهی و نه پیامبر، گناهان و کارهای ناشایستی از وی سر زد. وی پیرویِ کاملی از یَهُوَه (خدا) نکرد. دروغ گفتن، غارتگری، رقص و پای‌کوبی و خود را به دیوانگی زدن از این قبیل است.12 وی همچنین زنان وکنیزان زیادی را به نکاح خود درآورد.13 از جمله در پی شیفتگی نسبت به زن یکی از سربازان خود، به نام «اُورِیا»، با وی درآمیخت و باردارش کرد. آنگاه با زمینه‌سازی، موجبات کشته شدن «اوریا» را در جنگ فراهم ساخته و همسرش را تصاحب نمود.14 خداوند ناتان نبی را نزد داود فرستاد و او با بیان یک حکایت، داود را متوجه گناهش کرد. براساس این حکایت، دو مرد، یکی ثروتمند و دارای گاو و گوسفندانی زیاد و دیگری فقیر و دارای یک بره، در شهری زندگی می‌کردند. مرد فقیر، که وابستگی زیادی به تنها بره خود داشت، مراقبت شدیدی از آن به عمل می‌آورد. روزی مهمانی به خانه مرد ثروتمند آمد. او به جای آنکه یکی از گوسفندان خود را بکشد، بره آن مرد فقیر را گرفت و برای پذیرایی از مهمان سر برید. داود با شنیدن این حکایت، خشمگین شده و گفت: چنین فردی باید کشته شود و چون دلش به حال آن مرد فقیر نسوخت، باید به جای یک بره، چهار بره به وی دهد. ناتان نبی گفت: آن مرد ثروتمند تو هستی! آن‌گاه از قول خداوند به نجات داود از دست شائول (پادشاه پیش از وی)، بخشیدن کاخ و حرم‌سرای او به وی و دادن پادشاهی به او اشاره کرد و اینکه اگر بیش از این نیز می‌خواست، خداوند به وی می‌داد. ولی داود به رغم همه این نعمت‌ها، با ارتباط نامشروع با زن اُورِیا و فراهم کردن زمینه برای کشته شدن شوهر او، قوانین الاهی را نادیده گرفت. ناتان نبی از قول خداوند افزود: این کار داود(ع)، نافرمانی و توهین به یَهُوَه (خدا) است و او به کیفر گناه مزبور و به دست افراد خانواده‌اش گرفتار بلا خواهد شد. درگیری و کشتار خانوادگی، شورش یکی از پسران داود بر ضد پدر و تصرف کاخ وی و نیز آمیزش با کنیزان او در روز روشن، آن بلای موعود بود. سر انجام داود با بیداری از خواب غفلت، توبه کرد و آمرزش طلبید و بلاها و آزمون‌های سخت الاهی را پشت سر نهاد.15 گزارش مفصل این بلاها در کتاب دوم سموئیل از مجموعه کتاب‌های عهد قدیم 16آمده است.17 روایت مفسران مسلمان از داستان زن اُورِیا قرآن کریم با دیدگاهی کاملاً متفاوت از کتاب مقدس، درباره شخصیت حضرت داود(ع)، ضمن تصریح بر پیامبر و پادشاه بودن آن حضرت، از قضاوت وی در میان مردم نیز خبر می‌دهد. برخورداری وی از نعمت «فصل الخطاب»،گزارش دو نمونه از قضاوت‌های آن حضرت و توصیه او به داوری بر اساس حق بر این موضوع دلالت می‌کند: 18 (ص: 20 -26 ؛ انبیاء: 78 - 79 ). گزارش یکی از دو قضاوت یادشده به طرح دعوای دو برادری اختصاص دارد که از حضرت داود(ع) خواستند تا درباره اختلاف آنان به عدالت و براساس حق داوری کند. یکی از آن دو گفت: برادرش به رغم داشتن نود و نه میش، می‌خواهد تنها میش او را نیز تصاحب نماید. حضرت داود(ع) چنین درخواستی را ظالمانه و اینگونه ستمگری نسبت به یکدیگر را، امری رایج خواند که فقط مؤمنان صالح از آن پرهیز می‌کنند. آن حضرت پس از این داوری دریافت که خداوند بدین وسیله وی را آزموده و او به سبب شتاب در قضاوت دچار لغزش شده است؛ از این‌رو از پروردگار آمرزش طلبید و به درگاه او توبه کرد. قرآن در پایان، از آمرزش آن لغزش و جایگاه بلند و فرجام نیکوی داود(ع) نزد خداوند خبر می‌دهد (ص: 25ـ21). گزارش قرآن کریم درباره چندوچون این قضاوت و آزمون و زمینه پیدایش آن، بسیار سربسته است. به همین دلیل مفسران در این باره دچار اختلاف شدیدی شده‌اند. یک دیدگاه، آن را در ارتباط با داستان معروفِ همسر اوریا و دیدگاه دوم، مرتبط با قضاوت و داوری داود(ع) تفسیر می‌کند. هریک از دو دیدگاه، به نوبه خود و به سبب چالش‌های پیش‌روی، به صورت‌های مختلفی روایت و تقریر شده‌اند. أ. داستان زنِ اوریا: داستان زن اوریا و چگونگی ارتباط وی با ابتلای حضرت داود(ع)، که بازتاب گسترده‌ای در منابع تاریخی،19 تفسیری20 و داستانی مسلمانان یافته، دو گونه روایت شده است؛ در روایت نخست، ارتکاب گناه کبیره و در روایت دوم، انجام گناه صغیره به حضرت داود(ع) نسبت داده شده است. هر دوی این روایت‌ها براساس دیدگاه امام رضا(ع) مردود است. الف. روایت نخست: براساس گزارش منسوب به مفسرانی مانند ابن عباس و سدی، روزی حضرت داود(ع) در محراب عبادت با دیدن پرنده‌ای زیبا و طلایی رنگ، برای گرفتن آن تلاش کرد. پرنده پر کشید و بالای دیوار رفت. حضرت داود(ع) که در پی آن به بالای دیوار رفته بود، با دیدن زنی زیبا در خانه مجاور، شیفته او شد. هنگامی که آن زن را به دستور داود(ع) نزد وی آوردند، درباره شوهرش پرسید. وی از نام همسرش را اُوریا و از حضور وی در جبهه جنگ خبر داد. حضرت داود(ع) با نوشتن نامه به فرمانده سپاه، زمینه اعزام شوهر او به خطرناک‌ترین منطقه درگیری و کشته شدن او را فراهم ساخته و سپس آن زن را به نکاح خود درآورد. در پی این کار، خداوند دو فرشته را به شکل انسان نزد حضرت داود(ع) فرستاد. آنها از او خواستند تا درباره اختلاف آنان قضاوت کند. هنگامی که داود(ع) فردی را که به رغم داشتن نودونه میش می‌خواست تنها میش برادر خود را نیز تصاحب کند، ظالم و ستمگرخواند؛ آنها تصاحب آن زن را به رغم داشتن زنان متعدد بر داود(ع) خرده گرفتند. در این هنگام، حضرت داود(ع) متوجه اشتباه و ابتلای خود شد و به سجده افتاد و پس از چهل روز گریه کردن آمرزیده شد. در برخی گزارش‌ها، به نقل از افرادی مانند وهب ابن منبه، به جزئیات بیشتری از این داستان اشاره شده است. فرمان خداوند به داود(ع) برای رفتن بر سر قبر اوریا، برای حلالیت‌طلبی از وی و توبه کردن، وعده خداوند به آن حضرت مبنی بر آمرزش وی و جلب رضایت اوریا، با دادن بهشت به او، گریه کردن داود(ع) به مدت سی سال، پس از توبه در بیابان‌ها و همراهی و هم‌نوایی انواع حیوانات با وی و عبادت و زهدگرایی شدید وی، پس از این حادثه از این نمونه است. حتی برخی منابع، دعاهایی را که حضرت داود(ع) هنگام استغفار بر زبان جاری می‌ساخت، به شکل مبسوط گزارش کرده‌اند.21 نقد و بررسی روایت اول این روایت، که تعدیل و بازسازی‌شده روایت توراتی داستان برای هماهنگ‌سازی آن با ذهنیت اسلامی است، در احادیث شیعی به شدت مورد نکوهش قرار گرفته و دروغ خوانده شده است.22 امام علی(ع) فرمود: اگر کسی داستانی را که قصّاصان (قصه‌گویان) درباره داود(ع) می‌گویند نقل کند، 160 تازیانه بر او می‌زنم.23 هرچند در روایت نخست نسبت زنا به حضرت داود(ع) داده نشده است، ولی از سخن امام علی(ع) برمی‌آید که قصاصان معاصر حضرت نیز همانند روایت توراتی داستان، نسبت ناروای زنا به حضرت داود(ع) می‌داده‌اند. بر این اساس امام(ع) ناقلان این حکایت را مستوجب دو حد می‌داند: حدّی برای نسبت دادن زنا به یک مؤمن و دیگری برای هتک حرمت پیامبر خداˆ.24 امام صادق(ع) نیز با بیان اینکه نمی‌توان خوشنودی همه مردم را به دست آورد و جلوی زبان آنها را گرفت، داستان همسر اوریا و ارتباط داود(ع) با وی را نمونه‌ای یاد می‌کند که به وسیله مردم ساخته و پرداخته شده است.25 این داستان در زمان امام رضا(ع) نیز به عنوان تفسیری از آیات مربوط به ماجرای ابتلا و قضاوت حضرت داود(ع) مطرح بوده؛ به گونه‌ای که در یکی از مناظرات علمی حضرت و در پاسخ به فردی به نام علی ابن جَهم مورد گفت‌وگو قرار گرفته است. علی بن جهم می‌خواست با اشاره به یادکرد قضاوت حضرت داود(ع) در قرآن و ناظر دانستن آن به داستان همسر اوریا، عصمت انبیا را با استناد به آیات قرآن دچار چالش کند. امام رضا(ع) با شنیدن این موضوع در واکنشی نسبتاً تند و از شدت تأسف، با دست به پیشانی خود زد و استرجاع نمود. آن حضرت در ادامه، ضمن تفسیر به رأی خواندن دیدگاه ابن جهم و توصیه وی به پارسایی، از او خواست به سبب نسبت دادنِ سه مُنکر (شکستن نماز، فحشا و کشتن انسانی بی‌گناه) به پیامبر خدا، توبه کند.26 تأمل در فرازهای مختلف پاسخ امام رضا(ع) نشان می‌دهد که تطبیق داستان قضاوت و ابتلای حضرت داود(ع) با ماجرای همسر اوریا، از جهات مختلف با چالش‌های جدی تفسیری، کلامی و اخلاقی روبه‌روست. امام(ع) در آغاز، چنین تطبیقی را مصداقی از تفسیر به رأی قرآن خوانده و از ابن جهم می‌خواهد پارسایی کرده و از آن پرهیز کند. تفسیر به رأی همواره برخلاف موازین معتبر و پذیرفته‌شده در دانش تفسیر است. در احادیث اسلامی به شدت مورد نکوهش قرار گرفته و جایگاه عاملان آن، آتش دوزخ معرفی شده است. بررسی داستان همسر اوریا و ماجرای قضاوت حضرت داود(ع) نشان می‌دهد که مرتبط دانستن آن دو، هیچ مدرک و مستند معتبری ندارد و یکی از مصداق‌های بارز تفسیر به رأی است. تنها زمینه مرتبط دانستن آن دو این است که گزارش قرآن درباره دو برادری که برای رفع اختلاف به نزد حضرت داود(ع) آمدند، شباهت زیادی به داستان دو مرد فقیر و ثروتمندی دارد که در عهد عتیق از زبان ناتان نبی و برای تنبه داود(ع) نقل شده است. همین تشابه از یک سو، و ارتباط حکایت دو مرد فقیر و غنی با ماجرای همسر اوریا از سوی دیگر، سبب شده است تا برخی عالمان یهودیِ مسلمان شده یا مفسران آشنا به عهد عتیق، داستان همسر اوریا را با گزارش قرآن درباره قضاوت داود(ع) میان دو برادر نیز پیوند دهند. نکته شایان توجه این است که داستان همسر اوریا از افرادی مانند ابن عباس سدی و وهب ابن منبه روایت شده است که همگی کاملاً با منابع اهل کتاب آشنا بودند. ابن عباس، به سبب آشنایی زیاد با منابع اهل کتاب «حِبرّ هذه الامة» (حِبر27 مسلمانان) خوانده شده است. وهب ابن منبه یمانی یکی از اصلی‌ترین منابع ورود و گسترش اسرائیلیات در جامعه اسلامی بود.28 از خود وی نقل شده که نود و دو کتاب از کتاب‌های ادیان پیشین را خوانده است.29 بر همین اساس و نیز به سبب نسبت‌های ناروای یادشده به پیامبر الاهی است که مفسران شیعه30 و بسیاری از مفسران اهل‌سنت31 با اعتقاد به عصمت انبیا از گناهان کبیره، این روایت از داستان را ردّ و از زوایای گوناگون مورد نقد و انتقاد قرار داده‌اند. نقدهایی که همه آنها به صورت بسیار موجز و خلاصه در کلام امام رضا(ع) گنجانده شده است. نمونه و توضیح بیشتر اینکه فخر رازی ضمن پلید و فاسد خواندن این حکایت، دلایل ده‌گانه‌ای را بر نادرستی آن اقامه می‌کند که همه آنها تفسیر به رأی بودن آن روایت را به اثبات می‌رساند. ضعف سند32 و ساختگی بودن داستان، عدم دلالت آیات قرآن و احادیث صحیح بر آن،33 برنتابیدن چنین نسبتی از سوی افراد عادی ـ حتی فاسق ـ و در نتیجه نابخردانه بودن انتساب آن به پیامبری معصوم،34 ناسازگاری آن با ویژگی‌های گفته‌شده برای حضرت داود(ع) در قرآن35 و ناسازگاری صدر و ذیل داستان از نقدهای واردشده بر آن از سوی فخر رازی است.36 همچنین اقتضای درستی داستان این است که حضرت داود(ع) به بی‌ایمانی خود حکم کرده باشد؛ چرا که وی با ستم خواندنِ تلاش برای تصاحب یک میش به رغم داشتن نود و نه میش، تعدّی نسبت به حقوق یکدیگر را امر رایجی دانست که فقط مؤمنان صالح از آن پرهیز می‌کنند؛ در حالی که طبق این روایت از داستانِ همسر اوریا، خود حضرت داود(ع) از تعدی به حقوق اوریا اجتناب نکرد. ناسازگاری این داستان با آیات مختلفی که بر گزینش حکیمانه و هدفمند انبیا از سوی خداوند و برتری آنان نسبت به جهانیان تصریح می‌کند (انعام: 124؛ حج: 75؛ دخان: 32) دلیل دیگری بر بطلان این داستان است.37 افزون بر این، بیان قرآن درباره داستان قضاوت داود(ع) بسیار سربسته است و هرگز بر داستان همسر اوریا قابل تطبیق نیست. از سوی دیگر، روایت نخست درباره همسر اوریا و داود نبی(ع)، به رغم نقل آن از سوی محدثان و مفسران بزرگ، خبر واحدی است که دلایل قطعی بر نادرستی آن وجود دارد و آن را از اعتبار می‌اندازد.38 ب. روایت دوم: دسته‌ای از مفسران اهل سنت با اعتقاد به جواز صدور گناه صغیره از پیامبران و با منزه دانستن آنان از گناه کبیره و اموری مانند علاقه‌مندی نسبت به زن شوهردار و زمینه‌چینی برای قتل آدم بی‌گناه، اصل داستان را به گونه‌ای پذیرفته و تلاش کرده‌اند با ارائه پرداخت معتدل‌تری، آن را ارتکاب صغیره بخوانند.39 این گروه به نوبه خود، پرداخت‌های مختلفی از داستان ارائه کرده‌اند: 1. برخی از آنها به پیروی از جبائی،40 با مرتبط دانستنِ حادثه به زمان خواستگاری، گفته‌اند که در پی خواستگاری اوریا، آن زن قرار بود با وی ازدواج کند؛ ولی هنگامی که داود(ع) به رغم آگاهی از این موضوع از او خواستگاری کرد، خانواده آن زن به سبب موقعیت برتر داود (ع)دختر خود را به نکاح وی در آوردند. بر این اساس ملامت آن حضرت به سبب علاقه به این ازدواج، به رغم داشتن زنان زیاد و خواستگاری کردن از دختری بود که پیش از وی خواستگار داشت.41 2. برخی دیگر گفته‌اند که داود(ع) در پی شیفتگی نسبت به همسر اوریا، از وی خواست که زن خود را طلاق دهد. در مقابل، هر زن و کنیزی را که بخواهد به ازدواج او در می‌آورد؛ اما اوریا نپذیرفت و خداوند به سبب چنین درخواستی، داود(ع) را مورد ملامت قرار داد . بنا به نظر دیگری، چنین درخواستی در آن زمان رایج بود و اوریا از سر حجب و حیا، همسر خود را طلاق داد و داود(ع) با وی ازدواج کرد. این نوعی ترک «اَولی» بود.42 3. بر اساس روایت سوم، داود(ع) آرزو کرد که زن اوریا به گونه شرعی همسر وی گردد و هنگامی که اوریا به صورت طبیعی در جنگ کشته شد، داود(ع)، که همواره از کشته شدن سربازانش متأثر می‌شد، بدون ناراحتی از مرگ وی با همسر او ازدواج کرد. چنین چیزی دون شأن انبیا و درخور نکوهش است.434. روایت چهارمی هم وجود دارد که بر پایه آن، در زمان داود(ع) اگر مردی از دنیا می‌رفت، نزدیکان وی به ازدواج با همسر او اولویت داشتند و ازدواج کس دیگری، جز در صورت اعراض اقوام، ناروا شمرده می‌شد. درپی مرگ اوریا، داود(ع) از همسر وی خواستگاری، و با او ازدواج کرد. موقعیت و جایگاه حضرت، مانع از آن شد که اقوام اوریا برای ازدواج با بیوه او اقدام کنند.44 نقد و بررسی روایت دوم روایت دوم مفسران نیز براساس دیدگاه امام رضا(ع) مردود است؛ چراکه حضرت از یک سو، اساساً لغزش حضرت داود(ع) را مربوط به قضاوت وی و کاملاً بی‌ارتباط با داستان زن اوریا دانسته است؛ در حالی که تقریرهای گوناگون مفسران از روایت دوم داستان زن اوریا، بر اساس ارتباط آن با ماجرای قضاوت حضرت داود(ع) صورت گرفته است. از سوی دیگر، اصولاً داستان زن اوریا و ارتباط وی با حضرت داود(ع) با هر دو روایت اسلامی آن کاملاً دروغ و بی‌پایه و اساس است.45 توضیح بیشتر اینکه امام رضا(ع) ضمن تأیید اصل ازدواج حضرت داود(ع) با زن اوریا، آن را به صورتی کاملاً متفاوت روایت کرده و تصریح می‌کند که این مسئله بعدها به دلایل خاصی، دستخوش تحریف و دگرگونی شده است. اصل این داستان به روایت امام رضا(ع) در ادامه مقاله بررسی خواهد خواهد شد. توضیح بیشتر اینکه، بررسی تطبیقی روایت عهد قدیم و منابع تفسیری به خوبی نشان می‌دهد که ارتباط دادن ماجرای زن اوریا با گزارش قرآن کریم درباره ابتلای حضرت داود(ع) همان گونه که بسیاری از مفسران نیز تصریح کرده‌اند، افزون بر نادرستی آن، از اسرائیلیات و اقتباسی از عهد قدیم است.46 در حالیکه براساس روایت دوم، اصل داستان همسر اوریا و ارتباط آن با ابتلای داود(ع) پذیرفته شده است. با این تفاوت که در قرائت‌های مختلف روایت دوم، تلاش شده است برای سازگار شدن داستان زن اوریا با باورها و اندیشه‌های کلامی پذیرفته‌شده درباره عصمت انبیا، بعضی از فرازهای گزارش عهد قدیم و روایت نخست، حذف یا تعدیل شود. تعدیل داستان در روایت دوم با تقریرهای مختلف آن نیز دقیقاً برای سازگار کردن آن با ذهنیت اسلامی صورت گرفته است.حتی در موارد زیادی تلاش شده است که داستان با ذهنیت اسلامی بازسازی و صحنه‌هایی نیز به آن افزوده شود. برای نمونه، نسبت درآمیختن با زن اوریا و باردار شدن وی پیش از ازدواج با داود(ع)، که در گزارش عهد قدیم وجود دارد، در اکثر منابع اسلامی حذف و حتی از عدّه نگه‌داشتن زن اوریا پیش از ازدواج با داود(ع) یاد شده است.47 همچنین براساس روایت کتاب مقدس، خداوند کیفر سختی را برای داود(ع) در نظر گرفت. اما در روایت منابع اسلامی، داستان با توبه و استغفار داود(ع) و آمرزش الاهی وی به پایان می‌رسد. نپرداختن به عذاب و کیفر داود(ع) در روایت‌های اسلامی، بیشتر به سبب ناسازگاری آن با آموزه‌های اسلامی درباره انبیاست. تفاوت دیگر مربوط به صحنه پیش‌آمده‌ای است که داود(ع) در پی آن متوجه لغزش خود شد. در کتاب مقدس، از آمدن دو نفر برای طرح دعوای مربوط به تصاحب یک گوسفند سخنی به میان نیامده است؛ بلکه پیامبری به نام ناتان با بیان یک حکایت و تطبیق شخصیت ثروتمند آن بر داود(ع)، حضرت را متوجه گناه خویش می‌کند. نبودِ تفاوت‌های مربوط به روایت‌های مفسران در عهد قدیم و مستند نبودن آنها به دلایل و مدارکی معتبر، به خوبی نشان می‌دهد که چگونه برخی محدثان، مفسران و داستان‌سرایان کوشیده‌اند روایت عهد قدیم را متناسب با ذهنیت اسلامی خویش ساخته و پردازش کنند تا هماهنگ با آموزه‌های اسلامی مورد پذیرش مسلمانان قرار گیرد. روایت امام رضا(ع) درباره داستان زن اوریا به نظر می‌رسد همان گونه که امام رضا(ع) فرمود، اصل ازدواج حضرت داود(ع) با زن اوریا درست بوده؛ ولی بعدها به عللی دچار تحریف، افسانه‌سرایی و داستان‌پردازی شده است. امام رضا(ع) در پاسخ ابن جهم که درباره اصل داستان همسر اوریا پرسید، فرمود: در زمان داود(ع) اگر مردی می‌مرد یا کشته می‌شد، زن وی باید برای همیشه بدون شوهر می‌ماند؛ اما خداوند خواست که این سنت غلط برچیده شود و داود(ع) نخستین کسی بود که موظف شد بر خلاف آن عمل کند. بر این اساس هنگامی که اوریا به صورت طبیعی در جنگ کشته شد، حضرت داود(ع) به فرمان الاهی موظف شد با زن او ازدواج کند. از آنجاکه پذیرش چنین کاری برای مردم دشوار بود، زمینه برای این حرف و حدیث‌ها فراهم شد.48 روایت نقل‌شده از امام صادق(ع) نیز مؤید این ادعاست. حضرت با بیان اینکه نمی‌توان خوشنودی همه مردم را به دست آورد و جلوی زبان آنان را گرفت، داستان همسر اوریا و ارتباط داود(ع) با وی را نمونه‌ای یاد می‌کند که به وسیله مردم ساخته و پرداخته شده است.49 در واقع این ازدواج هم شبیه ازدواج پیامبر اسلامˆ با زینب، دختر جحش بر اساس فرمان و مصلحت الاهی و با هدف برچیدن یک سنت غلط بود. توضیح اینکه در فرهنگ عرب پیش از اسلام، پسرخوانده، حکم فرزند حقیقی را داشت؛ از این‌رو، از پدرخوانده‌اش ارث می‌برد. همسرش، عروس او تلقی می‌شد و پدرخوانده حق نداشت حتی پس از طلاق نیز با وی ازدواج کند. این سنت، جاهلانه بود و با ظهور اسلام باید شکسته می‌شد. اما به سبب ریشه‌دار بودن، نقض و نادیده گرفتن آن به راحتی و با یک دستور مورد پذیرش مردم قرار نمی‌گرفت. حتی خود پیامبرˆ نیز از مقاومت مردم در برابر حکم الاهی و سوء استفاده منافقین هراسناک بود. به همین سبب مقرر شد این سنت جاهلی به وسیله خود پیامبرˆ و در ارتباط با پسر خوانده خود آن حضرت، شکسته شود تا راحت تر مورد پذیرش مردم قرار گیرد. بر این اساس پیش از آنکه زید، همسرش زینب را طلاق دهد، به رسول خداˆ وحی شد که زید، همسرش را طلاق خواهد داد. شما باید پس از طلاق با وی ازدواج کنید. (احزاب: 39-36) اما همین موضوع، مایه داستان‌پردازی و افسانه‌سرایی شد. بر اساس این افسانه پوشالین که در عصرحاضر نیز دشمنان اسلام آن را یکی از نقاط ضعف پیامبراکرمˆ می‌شمارند.50 2. لغزش در قضاوت: در مقابل دیدگاه نخست، که ابتلای داود(ع) و ماجرای قضاوت وی را مربوط به داستان زن اوریا می‌داند، مفسران شیعه، هماهنگ با ظاهر و سیاق آیات و با توجه به ناسازگاری دیدگاه اول با عصمت انبیا، ابتلای حضرت داود(ع) را مربوط به قضاوت و داوری وی و نه ماجرای زن اوریا دانسته‌اند؛ زیرا حضرت بدون اینکه بیّنه‌ای از مدعی طلب کرده و نظر طرف مقابل را بپرسد، حکم خود را صادر کرد. 51 این دیدگاه، از امام رضا(ع) گزارش شده است. حضرت در پاسخ ابن جهم درباره چیستی لغزش داود(ع) و ابتلای یادشده برای وی در قرآن فرمود: داود(ع) گمان می‌کرد خداوند کسی را داناتر از او نیافریده است. برای همین، خداوند دو فرشته را به عنوان دو طرف دعوا نزد او فرستاد و حضرت داود(ع) بدون اینکه از مدعی، بیّنه‌ای بخواهد و یا نظر طرف مقابل را دراین‌باره جویا شود، چنان درخواستی را ظالمانه خواند. بنابراین لغزش داود(ع) مربوط به این داوری و قضاوت بود و آیه بعدی، این مسئله را تأیید می‌کند. در آیه بعد، خداوند به حضرت داود(ع) سفارش می‌کند براساس حق داوری کند؛ چرا که وی، خلیفه و جانشین خدا در روی زمین است(ص: 26).52 شماری از مفسران اهل سنت، مانند فخر رازی هم این دیدگاه را به عنوان تفسیری قابل قبول یاد کرده‌اند.53تلاش مفسران برای توجیه این دیدگاه با تقریر‌های مختلف نشان می‌دهد ایده عصمت انبیا و نیز فصل‌الخطاب و حکمتِ خدادادی داود(ع) و ناسازگاری آنها با خطای در قضاوت، این تفسیر را هم به چالش کشانده است.54 بر همین اساس طوسی و طبرسی، قضاوت داود(ع) را مشروط دانسته و گفته‌اند که حضرت گفت: اگر برادر تو چنین درخواستی کرده باشد، درخواست وی ظالمانه است.55علامه طباطبائی که قضاوت داود(ع) را مربوط به عالم تمثل می‌داند، با فرض اینکه طرفین دعوا، انسان بوده و طرح شکایت در عالم مادی و محسوس روی داده باشد، قضاوت حضرت را مشروط دانسته است.56 برخی مفسران گفته‌اند با سخن شاکی برای حضرت داود(ع)، علم به ستمگری طرف مقابل حاصل شد و حضرت براساس علم، داوری کرد. بنابراین وی فقط یکی از مستحباتِ قضاوت را رعایت نکرده و خطایش مصداق ترک اولی است.57 برخی دیگر گفته‌اند داوریِ یاد شده، یک قضاوت رسمی و واقعی نبوده است؛ به این معنا که حضرت داود(ع) نمی‌خواست مالی را از یکی گرفته و به دیگری بدهد؛ بلکه فقط یک گفت‌وگو بین دو طرف شده بود. یکی گفته بود: آن یک گوسفند را هم به من بده و دیگری گفته بود نمی‌دهم. بعد هم به نزد داود(ع) آمده و گفت‌وگوی خود را نقل کردند و حضرت داود(ع) گفت: چنین درخواستی، ظالمانه است. البته بهتر بود در این مورد هم شتاب نمی‌کرد.58 به اعتقاد علامه طباطبایی، همان گونه که بیشتر مفسران نیز گفته‌اند، دو طرف دعوا، فرشته بوده و در شکل دو مرد ظاهر شده‌اند. وی قرائنی چون ورود غیر عادی آن دو، هراس داود(ع) از آنها و پی بردن وی به اینکه صحنه مزبور، آزمون الاهی، و نه یک حادثه عادی است، فرشته بودن آنان را تأیید می‌کند. وی بر این اساس نتیجه می‌گیرد که طرح شکایت و نیز داوری حضرت داود(ع) در ظرف تمثل و عالم مکاشفه روی داده است تا حضرت بر اساس تربیت الهی، برای جانشینی خداوند و قضاوت میان مردم، آمادگی پیدا کند. از آنجاکه در ظرف تمثل، مانند عالم رویا هیچ تکلیفی وجود ندارد، خطا و استغفار داود(ع) نیز، همانند خطا و استغفار حضرت آدم(ع) در ارتباط با میوه ممنوعه بوده و گناه نیست.59 اما همان گونه که برخی مفسران نیز گفته‌اند، ظاهر آیات نشان می‌دهد که طرح دعوا و داوری داود(ع) در عالم عینی و خارجی روی داده است و تفسیر آن باید ـ افزون بر عصمت انبیا ـ با ظاهر آیات نیز سازگاری داشته باشد.60 نتیجه‌گیری نتیجه اینکه برخی عالمان مسلمان‌شده یهودی و مفسران آشنا به منابع اهل کتاب، به سبب وجود برخی شباهت‌ها، ماجرای نقل‌شده زن اوریا و داود نبی(ع) در عهد عتیق را با برخی تعدیل‌ها بر ماجرای ابتلای حضرت داود(ع) که در قرآن آمده است، تطبیق کرده‌اند. موضوع مورد دعوای دو برادر در ماجرای ابتلای حضرت داود(ع) از برخی جهات به حکایت تمثیلی ناتان نبی در داستان زن اوریا شباهت دارد و همین شباهت، زمینه‌ساز تطبیق مزبور شده است. امام رضا(ع) ابتلای داود(ع) را مربوط به قضاوت حضرت و کاملاً بی‌ارتباط به ماجرای موسوم به داستان زن اوریا دانسته است. داستان زن اوریا، ایده عصمت انبیا را زیر سئوال می‌برد؛ اما براساس روایتی که امام رضا(ع) از ماجرای زن اوریا به دست داده است، دیگر اشکالی متوجه عصمت انبیا نمی‌شود.   پی نوشت 1. سیدحسین ذهبی، الاسرائیلیات فی التفسیر و الحدیث، ص 23 ـ 22. 2. محمدحسین ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج1، ص169 و178 ـ 175؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص69 ـ 68 و 77؛ سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان، ج11، ص134 ـ 133. 3. محمدحسین ذهبی، همان، ذهبی، ج1، ص177 ـ 175. 4. سیدحسین ذهبی، الاسرائیلیات، ص90 ـ 89؛ عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج3، ص219؛ شمس‌الدین ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج2، ص448 ـ 447؛ ابن کثیر، تفسیر القران العظیم، ج2، ص485 و ج4، ص19. 5. محمدحسین ذهبی، همان، ج1، ص177 ـ 175. 6. عهد عتیق دارای دو نسخه قدیمی، یکی به زبان عبری و دیگری یونانی است. نسخه یونانی که ترجمه شده نسخه عبری است به نسخه «سبعینیه» معروف و مهم ترین تفاوت آن با متن عبری در هفت کتاب طوبیت، یهودیت،حکمتِ سلیمان، حکمتِ یشوع بن سلیمان، باروک، کتاب اول و دوم مُکابیان است. به رغم وجود این کتاب ها در نسخه سبعینیه، متن عبری آنها در دست نیست. همچنین برخی از کتاب ها در نسخه سبعینیه نسبت به متن عبری، اضافاتی دارند.(یوسف صموئیل، المدخل الی العهد القدیم، ص60 ـ 61؛ توماس میشل، کلام مسیحی، ص 24 ـ 25) 7. کتاب مقدس، دوم سموئیل 10:1 ـ 19؛ 5: 6 ـ 25 ؛8: 1 ـ 15؛22: 51 ؛23:1؛ اول تواریخ19:1 ـ 19و باب 11. 8. کتاب مقدس، دوم سموئیل، 5: 1 ـ 5 و8: 13؛ اول تواریخ، 11: 1 ـ 9؛ اول پادشاهان، 2: 10؛ مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 369 ـ 368«داود». 9. ر.ک: یوسف صموئیل، المدخل الی العهد القدیم، ص26 و 32؛ توماس میشل، همان، ص23؛ حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص97. 10. کتاب مقدس، دوم سموئیل 2: 1؛ 5: 17 ـ 19 و23 ـ 24؛ 7: 4 ـ 16؛ 23: 2؛ اول تواریخ 17: 1 ـ 15؛ قاموس کتاب مقدس، ص368 ـ 370 «داود». 11. کتاب مقدس، دوم سموئیل 12: 1 ـ 14 ؛24: 11 ـ 14؛ مسترهاکس، همان، ص489 ـ 490 «سموئیل» و ص864 «ناتان». 12. کتاب مقدس، اول سموئیل 21: 1 ـ 3 و 10 ـ 15 و 25: 1 ـ 35 دوم سموئیل 6: 5 و 14 و16 و 20 ـ 22. 13. همان، اول سموئیل 25: 39 ـ 44؛ دوم سموئیل 3: 2 ـ 5 و5: 13 و12: 26 ـ 27؛ مستر هاکس، همان، ص370«داود». 14. کتاب مقدس، دوم سموئیل 11:1 ـ 5 و14 ـ 27 ؛12: 1 ـ 12. 15. کتاب مقدس، دوم سموئیل 12: 9 ـ 18 و 13: 1 ـ 38. 16. دوم سموئیل، باب های13 و 15 الی 18. 17. ر.ک. حسین توفیقی، همان، ص 97 ـ 102. 18. محمّد بن جریر طبری، جامع البیان، مج 12، ج23، ص20؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج7 ـ 8، ص 732؛ ابوالفضل رشیدالدین میبدی، کشف الاسرار، ج8، ص333. 19. احمدبن یعقوب یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج1، ص52ـ53؛ محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، ج1، ص285ـ286؛ علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج1، ص 52 ـ 54. 20. ر.ک: عبدالله محمود شحاته، تفسیر مقاتل، ج3، ص115 ـ 116؛ محمّد بن جریر طبری، جامع البیان، مج12، ج23،ص174؛ علی‌ابن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 2، ص 229 ـ 233. 21. عبدالله محمود شحاته، همان، ج3، ص115 ـ 116؛ محمّدبن جریر طبری، جامع البیان، مج12، ج23،ص174؛ علی‌ابن ابراهیم قمی، همان، ج 2، ص 229 ـ 233. 22. محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج3، 366؛ فضل بن حسن طبرسی، همان، ج8، ص355؛ تفسیر قرطبی، ج15، ص119. 23. محمود بن عمر زمخشری، همان، ج3، س366؛ فضل بن حسن طبرسی، همان، ج8، ص355. 24. محمّدبن حسن طوسی، التبیان، ج8، ص555؛ فضل بن حسن طبرسی، همان، ج8، ص355. 25. شیخ صدوق، الامالی، ص164. 26. همان، ص152؛ محمّدبن علی بن بابویه قمی، عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص171 ـ 172؛ ابن جمعه عروسی حویزی، نورالثقلین، ج4، ص446. 27. حِبر، مفرد اَحبار و به معنای عالم یهودی است. خلیل بن احمد فراهیدی، ترتیب العین، ص160؛ زبیدی الحنفی، تاج العروس، ج6، ص229؛ واژه های دخیل در قرآن، ص106. این واژه در فارسی به کاهن و خاخام ترجمه شده است. مسترهاکس، همان، ص760؛ علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ج6، ص8145. 28. شمس‌الدین ذهبی، همان، ج4، ص545؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج1، ص26. 29. ابن سعد، طبقات الکبری، ج5، ص 543. 30. محمّدبن حسن طوسی، همان، ج 8، ص 554ـ555؛ فضل بن حسن طبرسی، همان، ج 8، ص 354 ـ 355. 31. محمود بن عمر زمخشری، همان، ج3، ص366؛ آلوسی، روح‌المعانی، ج 23، ص 285. 32. ابوجعفر النحاس، معانی القرآن، ج6، ص100 ـ 101؛ تفسیر قرطبی، ج 15، ص 116. 33. محمّدبن حسن طوسی، همان، ج 8، ص 554 ـ 555؛ فضل بن حسن طبرسی، همان، ج 8، ص 354ـ355. 34. محمود بن عمر زمخشری، همان، ج3، ص366؛ فضل بن حسن طبرسی، همان، ج8، ص354 ـ 355. 35. محمّدبن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج27، ص189 ـ 192. 36. همان، ج27، ص189 ـ 192. 37. محمدبن حسن طوسی، همان، ج 8، ص 554 ـ 555؛ فضل بن حسن طبرسی، همان، ج8، ص355. 38. محمّدبن عمر فخر رازی، همان، ج27، ص189 ـ 192. 39. محمّدبن حسن طوسی، همان، ج8، ص554؛ فضل بن حسن طبرسی، همان، ج8، ص353 ـ 354؛ محمّدبن عمر فخر رازی، همان، ج27، 194 ـ 195. 40. ر.ک: محمد بن حسن طوسی، همان، ج8، ص554؛ فضل بن حسن طبرسی، همان، ج8، ص353 ـ 354. 41. تفسیر قرطبی، ج15، ص116؛ تفسیر ملا صدرا، ج3، ص120. 42. تفسیر ملا صدرا، ج3، ص120؛ التحریر و التنویر، ج24، ص237 ـ 238. 43. کشف الاسرار، ج 8، ص335 ـ 336؛ زادالمسیر،ج7،ص116 ـ 117. 44. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، همان، ج8، ص354. 45. شیخ صدوق، همان، ص152؛ محمّدبن علی بن بابویه قمی، همان، ج2، ص171 ـ 172؛ مسند الامام الرضا(ع)، ج2، ص94. 46. تفسیر ابن کثیر، ج4، ص34؛ التحریر و التنویر، ج24، ص238 ـ 239. 47. همان، ج4، ص34. 48. شیخ صدوق، الامالی، ص152؛ مسند الامام الرضا، ج2، ص94؛نورالثقلین،ج4، ص446. 49. شیخ صدوق، همان، ص 164. 50. همان، ص152؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 11 ـ ص 72 ـ 75. 51. محمد بن حسن طوسی، همان، ج8، ص553؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج19، ص259. 52. امالی صدوق، ص 152؛ بحار الأنوار، ج 11 ـ ص 72 ـ 75. 53. محمّدبن عمر فخر رازی، همان، ج27، ص 193 ـ 194. 54. محمد بن حسن طوسی، همان، ج8، ص553؛ سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان، ج17، ص194 ـ 195. 55. همان، ج8، ص553. 56. سیدمحمدحسین طباطبائی، همان، ج17، ص194 ـ 195. 57. محمّدبن عمر فخر رازی، همان، ج27، ص 193 ـ 194؛ ناصر مکارم شیرازی، همان، ج19، ص259. 58. محمدتقی مصباح، راه و راهنما شناسی، ص174 ـ 175. 59. سیدمحمدحسین طباطبائی، همان، ج17، ص194 ـ 195. 60. ناصر مکارم شیرازی، همان، ج19، ص259.   علی اسدی/عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. منبع: فصلنامه معرفت ادیان شماره 3 پایان متن/

93/07/27 - 02:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن