محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843476925
بررسی الگوي اسلامي ـ ايراني اخلاق کارگزاران از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی
واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
دین و اندیشه > اندیشکده ها
بررسی الگوي اسلامي ـ ايراني اخلاق کارگزاران از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی
خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت آرماني است که «الگو» جنس و ماهيت آن محسوب شده و «اسلامي- ايراني» فصل و وجه تمايز آن نسبت به ساير مدلها به حساب ميآيد. مدلهای توسعه اي که تاکنون وجود داشته است، بعضاً تکبعدي است و بيشتر بر کارايي اقتصادي تاکيد میورزد. اما مدل مذکور اولاً يک مدل جامع از نظر کليهی ابعاد است و ثانیاً نگاه به کارايي اقتصادي هدف اوليه و بالذات آن نيست.
هر جامعهاي که ميخواهد به پيشرفت و تعالي برسد مبتني بر عقلانيت خاصي الگوي پيشرفت خود را تعبيه و طراحي ميکند. در جوامع غربي به دليل اينکه مبتني بر عقلانيت اقتصادي عمل ميکنند رسيدن به حداکثر کارايي1 اقتصادي بهعنوان چشمانداز و الگوي پيشرفت قلمداد ميشود. اين امر در جوامع اسلامي تصويرسازي شده است. در جوامع اسلامي عقلانيت ديني مقدم بر عقلانيت اقتصاديِ صِرف است. بدان معنا که اگر يک موازنهی بين انسانيت يا اخلاق و اقتصاد بهوجود آيد، عقلانيت ديني، انسانيت و اخلاق مقدم است و بر مبنای آن، عقلانيت اقتصادي پذيرفته ميشود. مقام معظم رهبري نيز اخلاق را پايه و اساس پيشرفت میداند. اما جامعهاي به سمت اخلاقي تسري پيدا میکند که زمامداران و کارگزاران آن افرادي اخلاقي و اصولي باشند. چرا که آنها همواره براي مردم يک جامعه الگو محسوب میشوند و اعتماد آنها به مسئولين به درجهی رعايت اخلاق، انصاف و عدالت در گفتار و کردار آنها بستگي دارد. لذا در اين پژوهش قصد داريم با استفاده از روش نظريهپردازي داده بنياد، توصيههاي اخلاقي را که رهبر معظم انقلاب به کارگزاران در طی حدود دو دهه گذشته (1389-1368) عنوان فرمودهاند، بررسي و سپس با استخراج مفاهيم و مقولهها و روابط بين آنها، الگوي اسلامي- ايراني اخلاق کارگزاران را ترسيم و تبيين نماییم. ادبيات نظري 1-1. واژهکاوي اخلاق اخلاق، واژهاي عربي است که جمع خُلق و خُلُق است که در لغت به معناي سرشت، خوي، طبيعت و امثال اين معاني نيز به کار ميرود و به معناي صورت دروني و باطني و ناپيداي آدمي است که با بصيرت درک ميشود و در مقابل خَلق قرار دارد که به صورت ظاهر قابل رويت با چشم، اطلاق ميشود2. بسياري از فلاسفه و حکماي اسلامي نيز در تعريف اصطلاحي اخلاق با توجه به همان معناي لغوي آن تعريفي ارائه کردهاند. در عین حال، شایعترین کاربرد اصطلاحي اخلاق در ميان انديشمندان اسلامي عبارت است از «صفات نفساني راسخ و پايداري که موجب ميشوند افعالي متناسب با آن صفات به سهولت و بدون نياز به تأمل از آدمي صادر شود»3. مطابق اين دسته تعاريف[2] اخلاق تنها شامل صفات نفساني پايداري است که در نفس رسوخ کرده باشد و شامل صفات ناپايداري که به صورت ملکهی نفساني در نيامدهاند نميگردد؛ در اين صورت شخص بردباري که بهصورت موردي دچار غضب ميشود يا بخيلي که با تأمل و تفکر فراوان بخششي ميکند از اين تعريف خارج اند. بنابراين تعريف، اخلاق هیئتی است استوار و راسخ در جان آدمي که کارها به آساني و بدون نياز به تأمل و تفکر از آن صادر ميشود. در عين حال اين تعريف هم شامل فضايل اخلاقي و هم شامل رذايل اخلاقي میشود. برخي نيز اخلاق را به صورت صفت فعل به کار بردهاند که در اين صورت به معناي کار اخلاقي است و از اين جهت آن فعل خارجي و لو از هيئت راسخه در نفس پديد نيامده باشد به فاضله يا رذيله بودن متصف میشود. شهيد مطهري تعريفي از اخلاق را ميپذيرد که هم به چگونه رفتار کردن توجه کرده باشد و هم به چگونه بودن؛ چگونگي رفتار مربوط ميشود به اعمال انسان که شامل گفتار هم ميشود و چگونه بودن مرتبط با صفات و ملکات نفساني است4. گاهي اخلاق به معناي فضايل اخلاقي نيز به كار ميرود كه در اين صورت اين واژه در مورد اخلاق نيك و فضيلتهاي اخلاقي استفاده میشود؛ مثلاً گفته ميشود دروغگویی كاري غيراخلاقي است يا عصارهی اخلاق عشق و محبت است. واژهی اخلاق به معناي نهاد اخلاقي زندگي نيز به كار رفته است. اين كاربرد بيشتر نزد فيلسوفان غربي استفاده شده است5. در برخي كاربردها اخلاق به معناي نظام رفتاري حاکم بر يک گروه يا فرقه نيز به كار رفته است. اخلاق اسلامي ميتواند به معناي نظام رفتاري مورد پسند مسلمانان و اخلاق مسيحي به معناي نظام رفتاري مورد قبول مسيحيان به کار رود6. همچنين برخي از ابتدا قلمرو اخلاق و مسائل اخلاقي را به حيطههاي خاصي محدود کردهاند. به عنوان مثال عدهاي اخلاق فردي را نفي کرده و مدعیاند بستر شکلگيري اخلاق در اجتماع است که در اين صورت اخلاق تماماً در اخلاق اجتماعي خلاصه ميشود. ديگراني نيز براي اخلاق دامنهی گستردهتري را تعريف کرده و از انواع اخلاق فردي، اجتماعي، بندگي و اخلاق خانواده سخن گفتهاند7. 1-2. واژهکـاوی کارگــزار حکومت كارگزاران، يا عمّال، اصطلاحي رايج در فرهنگ حكومتي و عامل، مفرد اصطلاح عمّال است. در معناي لغوي عامل گفتهاند: كسي كه امور شخص را در مال، ملك و كار او به عهده گيرد و متولي آن باشد و از همين رو به مسئول دريافت زكات، عامل ميگويند8. بنابراين، كارگزار يعني مباشر و مسئولی كه از طرف شخصي براي اموال و ديگر امور وي برگزيده میشود. كارگزار افراد را به كار ميگمارد، كشاورزان را بازخواست میکند و امور مالي را به عهده میگیرد. كارگزار نمايندهی حاكم اسلامي است كه مسئولیتهایی را از طرف وي در امور اجتماعي، سياسي و نظامي عهدهدار میشود؛ از اين رو بايد امين حاكم اسلامي و مورد اطمينان وي باشد. از طرف ديگر واژهی كارگزار را ميتوان مترادف با هر آن کس دانست که در دولت مسئوليتي خطير را به عهده دارد و از سوي مسئولین حكومت و مردم برگزيده میشود و طيف گستردهاي اعم از رئيس جمهور، وزرا، نمايندگان مجلس، اعضا مجمع تشخيص مصلحت نظام و غيره را در برميگيرد. گزينش كارگزار از سوي حاكم اسلامي با شرايط و ويژگيهايي همراه است كه بايد با كار او تناسب داشته باشد. زماني كه حضرت يوسف(ع) پيشنهاد میکند تا در سالهای قحطي، امور دارايي كشور مصر را به عهده گيرد دو صفت برجسته، يعني توانايي نگهداري اموال و آگاهي به كارها را براي خود بيان میکند: «قال اجْعَلْني عَلي خَزآئِن الارْض إنّي حَفيظ عَليم»9؛ او (يوسف) گفت: مرا بر داراییهای كشور مسلط ساز زيرا من هم آنها را حفظ میکنم و هم در بهکارگیری آنها آگاهي لازم را دارم. و آن گاه كه دختر شعيب، حضرت موسي (ع) را براي كار نزد پدر میبرد، بر توانايي و امانت داري وي تكيه میکند: «... يا أَبَت اسْتَأْجِرْه إن خَيْرَ مَن اسْتَأْجَرْت الْقَوي الامين»10؛ ... اي پدر، او را اجير خود كن، زيرا بهترين كسي كه میتوانی اجير كني كسي است كه توانا و امانت دار باشد و او چنين است. در آيات فوق، شرايط كارگزاران، متناسب با وظيفهاي كه بر دوش دارند، بيان شده است. شرايط كلي براي گزينش كارگزار به دو دسته قابل تقسيم است: . 1 - شرايط بايسته؛ 2- شرايط شايسته. شرايط بايسته و لازم، ویژگیهایی است كه بدون آن نمیتوان شخصي را براي سمتي برگزيد. شجاعت براي ارتشي، عدالت براي حاكم، عدل و عدم عصبانيت براي قاضي، از شرايط بايسته است. از اين رو، نقل است كه امام علي(ع) در همان روزي كه ابوالاسود دئلي را براي قضاوت برگزيده بود او را عزل كرد. ابوالاسود پرسيد: چرا مرا عزل كردي؟ به خدا سوگند خيانت نکردهام و به من خيانت نشده است. [فريب نخوردهام] فرمود: به من خبر رسيده كه هنگام محاكمه، سخن گفتن تو از دو طرف دعوا بلندتر است11. شرايط شايسته، شرايط كمال براي انتخاب اصلح و برتر است كه براي اِعمال مديريت موفق از آن بهره برده میشود. 1-3. الگوي اسلامي- ايراني و اخلاق الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت آرماني است که «الگو» جنس و ماهيت آن محسوب شده و «اسلامي- ايراني» فصل و وجه تمايز آن نسبت به ساير مدلها به حساب ميآيد. مدلهای توسعه اي که تاکنون وجود داشته است، بعضاً تکبعدي است و بيشتر بر کارايي اقتصادي تاکيد میورزد. اما مدل مذکور اولاً يک مدل جامع از نظر کليهی ابعاد است و ثانیاً نگاه به کارايي اقتصادي هدف اوليه و بالذات آن نيست. بلکه فصل بودن «اسلامي- ايراني» آن بدين معناست که از يک سو قابليت اتصاف به صفت «اسلامي» را و از سوي ديگر قابليت اتصاف به «ايراني» بودن را داشته باشد. در چنين شرايطي سؤال اينجاست که رابطهی اخلاق با الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت چيست؟ البته فصل و تمايز اصلي اين الگو در جنبهی مليگرايي آن نيست، چون در حقيقت تمامي مدلهای توسعه از جمله مدل توسعهی نئوکلاسيک، مارکسيسم، مائوئيسم، ساختارگرا، سرمايهی انساني و سرمايهی اجتماعي براي مليت خاصي طراحي و بهکار گرفته میشود. بنابراين اسلامي بودن آن فصلي نسبت با ساير مدلها محسوب میشود. اما جايگاه اخلاق در آموزههاي اسلام آن قدر اهميت دارد که اسلام بدون اخلاق به عنوان موتور محرک معنا ندارد. به خاطر همين امر است که پيامبر در تبيين هدف خود میفرمایند: «انى بعثت لاتمم مكارم الاخلاق قمي». دين در واقع همهی دستوراتش اخلاقى است و تمام شئون اسلام از عبادات، داد و ستدها، تا حدود احكام همگى بر پایههای بلند اخلاق و فضيلت استوار است. بنابراين طبق اين جايگاه دور از نظر نيست که بگوييم الگوي اخلاقي- ايراني پيشرفت را طراحي نماييم هرچند در مضمون واژهی «اسلامي- ايراني» اخلاق اسلامي نهفته و نياز به تحديد آن نيست. مقام معظم رهبري نيز نياز به اخلاق و تزکيه را به عنوان نياز و احتياج ضروري بشريت نام برده و فرمودهاند: «امروز هم به نظر ما بشريت در نهايت نياز و احتياج است به پيام بعثت و به پيروى از تعاليم انبياء عظام الهى كه همهى آنها به نحو كامل در تعاليم اسلام و قرآن جمع شده است. در رأس برنامههاى دعوت اسلامى، سه چيز از همه مهمتر است كه در آيات كريمهى قرآن به آنها تصريح شده است: علم و حكمت، تزكيه و اخلاق، و عدالت و انصاف»12. ايشان در جاي ديگر، از اخلاق و معنويت به عنوان يکي از ابعاد اصلي پيشرفت ياد کرده و ميفرمايند: «پيشرفت در يك جهتِ محض نيست. مقصود از پيشرفت، پيشرفت همهجانبه است. از همهي ابعاد در كشور، اين ملت، شايسته و سزاوار پيشرفت است؛ پيشرفت در توليد ثروت ملي، پيشرفت در دانش و فناوري، پيشرفت در اقتدار ملي و عزت بینالمللی، پيشرفت در اخلاق و در معنويت، پيشرفت در امنيت كشور - هم امنيت اجتماعي، هم امنيت اخلاقي براي مردم - پيشرفت در ارتقاي بهرهوري، ...، همچنين پيشرفت در قانونگرایی و انضباط اجتماعي، ... پيشرفت در وحدت و انسجام ملي، ... پيشرفت در رفاه عمومي، ... پيشرفت در رشد سياسي كه درك سياسي، رشد سياسي، قدرت تحليل سياسي براي جمعيت عظيمي مانند جمعيت ملت ما، مثل يك حصار پولادين در مقابل بدخواهيهاي دشمنان است،... مسئوليتپذيري، عزم و ارادهي ملي، در همهي اين زمينهها بايد پيشرفت بشود»13. ايشان در سخنراني ديگري تلازم عقلانيت، عدالت و معنويت متذکر شده و فرمودهاند: «من مىخواهم اين نكته را هم عرض كنم كه اگر بخواهيم عدالت به معناى حقيقىِ خودش در جامعه تحقق پيدا كند، با دو مفهوم ديگر به شدت در هم تنيده است: يكى مفهوم عقلانيت است، ديگری معنويت. اگر عدالت از عقلانيت و معنويت جدا شد، ديگر عدالتى كه شما دنبالش هستيد، نخواهد بود؛ اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانيت بهخاطر اين است كه اگر عقل و خرد در تشخيص مصاديق عدالت بهكار گرفته نشود، انسان به گمراهى و اشتباه دچار مىشود. خيال مىكند چيزهايى عدالت است، درحالیکه نيست و چيزهايى را هم كه عدالت است، گاهى نمىبيند. بنابراين عقلانيت و محاسبه، يكى از شرايط لازمِ رسيدن به عدالت است»14. بنابراين با يک تحليل منطقي و تکيه بر اصول و گزارههاي بنيادي شايد بتوان ارکان الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت را بر طبق سخنان ايشان سه رکن عقلانيت مبتني بر علم، اخلاق و عدالت در نظر گرفت؛ به طوري که در نمودار 1 نشان داده شده ست. در اين مدل، اخلاق پايه و اساس دو رکن ديگر همچون علم و عدالت قرار میگیرد که اینها در نهايت قصد دارند با همبستگي و يکپارچگي يکديگر از طريق عزت و هويت اسلامی- ايرانی به چشمانداز نظام اسلامي که جامعهی متمدن اسلامي است، چه در سطح منطقه و چه در سطح بینالمللی، دست پيدا کنيم. جامعهی متمدن اسلامي در نگاه مقام معظم رهبری (دام ظلهالعالي) جامعهاي است که داراي ويژگي زير باشد:15 - حاکم بودن اسلام حياتبخش و نشاطآور؛ - حاکم بودن اسلام تحرکآفرين؛ - عدم تحجر و انحراف؛ - حاکم بودن اسلام شجاعتبخش؛ - جامعهی عالم و هدايتکنندهی علم؛ - جامعهی اخلاقي؛ - جامعهی عدالتمحور. عدالتي که در اينجا مد نظر است تنها به عدالت اقتصادي اشاره ندارد؛ بلکه حوزههاي گستردهاي از عدالت را، اعم از عدالت سياسي، عدالت علمي، عدالت اجتماعي، عدالت فرهنگي و غيره، مدنظر دارد. از طرف ديگر، طبق انديشهی مقام معظم رهبري (مد ظله العالي) نظام علمي به عنوان موتور محرک نظامهاي ديگر چون نظام اقتصادي و نظام سياسي شناخته شده است و همهی اين نظامها نيز در ذيل نظام فرهنگي(اخلاق) قرار ميگيرند. البته منظور از نظام سياسي، نظامي است که دربرگيرندهی مقولهی امنيت و دفاع نيز هست و منظور از نظام فرهنگي نيز نظامي است که دربرگيرندهی نظام اجتماعي هست و به عبارت ديگر نظام فرهنگي- اجتماعي است که در درون آن سه نظام اقتصادی، سیاسی و علمی جای گرفته که هر سه ی آنها باهم تعاملی دوسویه دارند. بنابراين در مجموع ميتوان گفت، اخلاق و معنويت بستري براي الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت مبتني بر عدالت ميباشد و در صورتی ما شاهد جامعهاي اخلاقي هستيم که نخبگان آن يعني در درجهی اول کارگزاران یک کشور افرادي اخلاقي باشند؛ زیرا آنها الگويي براي سايرين محسوب ميشوند. روش تحقيق و شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات استراتژي پژوهشي اين تحقيق، نظريهپردازي داده بنياد يا روش رويش نظريه است. اين استراتژي، گرايش به تحقيق کيفي دارد که با همکاري گليسر و استراس رشد و توسعه يافته است. روشها و رويههاي منظم (سيستماتيک)، محقق را قادر ميسازد تا نظريهی مستقل بسازد. نظريهاي که با معيارهاي علمي مطابقت کند؛ معیارهایی همچون معنيدار بودن، مطابقت نظريه و مشاهده، قابليت تعميم، بازآفريني، دقت، قاطعيت، و اثبات پذيري. در حالي که رویهها چنان طراحي شدهاند که دقت تحليلي و قاطعيت را فراهم ميسازند، خلاقيت نيز عنصر مهمي است. خلاقيت محقق را قادر ميسازد تا سؤالهای دادهها را مطرح کند و با مقايسههايي، به بصيرتهايي دربارهی پديده دست یابد و به تنظيم نظري دربارهی دادهها نايل آيد. در خصوص تعریف عملیاتی مفهوم اصلی تحقیق یعنی اخلاق کارگزاران باید توجه داشت که تعاريف مختلفي از اخلاق وجود دارد، اما نگارندگان تعريف شهيد مطهري را نسبت به ساير تعاريف ترجيح دادند به طوری که اخلاق يک سري توصيههاي رفتاري است که به چگونه رفتار کردن و چگونه بودن اشاره دارد. همچنين تعريف عملياتي اخلاق کارگزاران که مبناي جمعآوري دادهها قرار گرفته است اشاره به مجموعهاي از گزارههاي اخلاقي و توصيهاي مقام معظم رهبري به کارگزاران دارد که به دو امر توجه میدهد. يکي، ناظر به توصیههایی اخلاقي است که شخص مسئول و يا کارگزار بايستي شخصاً آنها را، چه در حوزهی انديشه و چه در حوزهی گفتار و عمل، رعايت کند؛ به عنوان مثال، میتوان تقواپیشگی را نام برد. ديگري، اشاره به رعايت توصيههاي اخلاقي است که شخص کارگزار بايستي در مقابل مردم و يا ساير همکاران انجام دهد. البته قلمروي اخلاق با قلمروي وظايف همپوشانيهايي دارد و قابل تفکيک دقيق نيست و ممکن است رهنمودي هم اخلاقي و هم جزء وظايف به حساب آيد؛ به عنوان مثال اينکه کارگزار بايستي از فساد دوري نمايد. نکتهی ديگر اين است که کارگزاران اين پژوهش به تمامي مسئولين اعم از مسئولين قوهی مجريه، قوهی مقننه، قوهی قضايي و ساير مسئولين در نظام اشاره دارد. بر اساس تعريف عملياتي که از کارگزار ارائه گرديد؛ در این تحقیق منظور از کارگزاران عبارتند از: اولویت 1- قوه مجریه و قوه مقننه، اولویت 2- قوه قضائیه، مجلس خبرگان و شورای عالی انقلاب فرهنگی اولویت3- سایر نهادها و مسئولین مرتبط (مسئولین استانی و غیره) برای قوه مجریه 40 سخنرانی، قوه مقننه 17 سخنرانی، قوه قضائیه 19 سخنرانی، مجلس خبرگان 15 سخنرانی، شورای عالی انقلاب فرهنگی 4 سخنرانی و در نهایت برای سایر نهادها مسئولین مرتبط 196 سخنرانی کلیدی مقام معظم رهبری مبنای استخراج داده ها قرار گرفته است. یافته های تحقیق در مجموع پس از تحلیل نمونه ها، 5 مقوله ی اصلی، 14 مقوله ی فرعی و تعداد 76 مفهوم به دست آمد که در ادامه آورده شده است. در بررسي ثانویه نظری، تنها يک مقوله به نام «امر به معروف و نهي از منکر در کار» به مجموعهی مفاهيم و مقولات اضافه گرديد و ساير مفاهيم همانند نمونه گیری اولیه (آزمایشی) مکرراً تاکيد شده بودند. در واقع مفاهيم و مقولات در اين مرحله (نمونه گیری ثانویه)به کفايت نظري خود دست يافتند. تحلیل یافته ها: الگوی اسلامی ایرانی اخلاق کارگزاران همانطور که در مرحلهی تجزيه و تحليل مشخص گرديد، الگوي اسلامی- ايرانی اخلاق کارگزاران به عنوان يک مقولهی محوري داراي پنج مقولهی اصلي مشتمل بر اخلاق فردي، اخلاق اجتماعي، اخلاق اداري، و اهداف و دستاوردهاي ناشي از آن است. که خروجی اخلاق در سه سطح فردی، اداری و اجتماعی منجر به یک سری دستاوردها شده و بر این اساس هدف مورد نظر تحقق می گردد. درواقع توصيههاي اخلاقي مقام معظم رهبري را ميتوان در سه مقولهی اصلي طبقهبندي کرد. آن دسته از توصيههايي که ناظر به مقام و شأن فردي يک کارگزار است و بايستي در ارتباط با خودش رعايت کند، به عنوان مثال «استمرار ارتباط با خداوند»، اخلاق فردي نام گذاري شده است. همچنين آن دسته از توصيهها و رهنمودهايي که در ارتباط با جامعه و مردم بيان شدهاند، از قبيل کسب رضايت مردم، در اخلاق اجتماعي جاي گرفتهاند. در نهايت آن دسته از توصيههايي که دربارهی نحوهی تعامل با ساير همکاران و زيردستان و در ارتباط با نحوهی انجام کار مطرح شده است، اخلاق اداري نامگذاری شدهاند. رعايت اخلاق فردي طبیعتاً در رعايت اخلاق اجتماعي و اخلاق اداري نقش اساسي ايفا مینماید. در نهايت، هدف از رعايت اين بايستههاي اخلاقي و پرهيزها در حقيقت خدمتگزاری به مردم در جهت کسب رضايت الهي است. مقام معظم رهبري (مد ظله العالي) در اين زمينه میفرمایند: «شما براى خدا كار كنيد و ببينيد تكليف تان چيست و چه چيزى خدا را از شما راضى مىكند»16 همچنين عمل به اين توصیهها (بايد و نبايدها)، دستاوردهای چشمگيري را برای کشور به ارمغان خواهد آورد. در ادامه به شرح هر یک از اين مقولههاي الگو میپردازیم. 4-1. اخلاق فردي با توجه به نقش اساسي که کارگزاران در سطوح مختلف جهت خدمت به مردم و ايجاد ذهنيت مثبت در اذهان مردم نسبت به حکومت بر عهده دارند، نکات زيادي وجود دارد که بايد مد نظر قرار گيرند. يک کارگزار از لحاظ فردي ميبايست در درجهی اول اهل تقوا و ورع باشد؛ به طوری که ارتباط دائمي با خداوند داشته باشد. اين اهليت تقوا داراي نشانههاي متعددي است. اول داشتن اخلاص است؛ بدين معنا که فرد کارگزار در انجام امور تنها و تنها خدا را در نظر گرفته و توقع تشکر و قدرداني نسبت به کارش را از کسي نداشته باشد. کارگزار بايد به کار خود به عنوان خدمت نگاه کند و توفيقي که خداوند به او داده است. همچنين وي بايد به پست خود به عنوان امتحاني که خداوند براي او قرار داده نگاه کند و تمام تلاش خود را انجام دهد تا از اين امتحان سربلند بيرون آيد. راه پيروزي در اين امتحان نيز دو چيز است: مراقبت از خود و سرزنش خود؛ به عبارت ديگر، همان مراحل سير و سلوک که عبارت است از: مشارطه، مراقبه و محاسبه. اگر کارگزار اینگونه برخوردي را بر خود هموار دارد، نتيجهی آن همان است که در قرآن به عنوان نتيجهی اخلاق برشمرده شده است و آن هم قدرت تشخيص حق از باطل است. اين قدرت تشخيص، سبب ميشود که فرد، بيگانگان و اغيار را شناخته و مرز خود را با آنان روشن سازد. همچنين تقواپيشگي سبب ايجاد ويژگيهاي مثبتي چون صداقت، درستکاري، امانتداري و سلامت نفس ميشود؛ به طوري که ميتوان گفت چنين شخصي، فردي قابل اعتماد است. اما تقواپيشگي به تنهايي نميتواند کافي باشد و نياز به شروط ديگري نيز هست. کارگزار بايد فردي کاري و اهل تلاش باشد. وي نبايد کار را به صورت مقطعي انجام دهد برعکس او ميبايست به طور مستمر کارش را انجام دهد. به علاوه وي بايد در انجام امور مهم از خود شجاعت نشان دهد. طبعاً در کار کردنها، مشکلاتي بروز مييابد که راه حل فوري ندارد؛ لذا کارگزار بايد از طريق پيشه ساختن صبر و داشتن سعهصدر بر اين مشکل فائق آید. وي بايد از انتقاداتي که بر او وارد ميشود استقبال نموده و البته بين انتقاد سازنده و انتقادي که ميخواهد او را از انجام کار درست باز دارد تفکيک قائل شود. اما همهی اين موارد نياز به آن دارد که يک سري شرايط را به صورت عمومي داشته باشد. همچنين وي بايد عدالتخواهي و سادهزيستي را سرلوحهی کار خود قرار داده و در همهی امور، اعتزاز اسلام را به عنوان چشمانداز خود بداند. کارهاي محوله را بايد با نشاط و نه با سستي و کاهلي انجام دهد. نهايت آنکه سه عنصر عدالت، معنويت و عقلانيت بايد همواره به عنوان مبنا و معيار همهی امور مد نظر واقع شود. با مداقه نسبت به موارد مذکور ميتوان اینگونه استنباط کرد که اين موارد، جملگي عبارتند از تعدادي از بايدها و البته برخي نبايدها که براي ساختن يک چارچوب و مدل مفهومي درست از موضوعات، ميبايست این نبایدها نيز در کنار بايدها قرار گيرند. هر چند بسياري از اين نبايدها سلبي است که ايجاب موجود در بايدها را نفي ميکند، اما کنار هم قرار گرفتن نبايدها کنار يکديگر، موجب ايجاد پيوستار معنايي کاملي ميگردد. مثلاً در مورد اخلاق فردي ميبايست از برخي موارد اجتناب نمود. مواردي چون: خوشگذراني، قدرتطلبي، اشرافيگري، عجله و شتابزدگی در امور، خشم، ترس، رياکاري، مبالغه، گمان مصونيت از انحراف و خلف وعده. با اندکي دقت، پيوستگي معنايي قسمت سلبي چارچوب نظري مدل اخلاق فردي و قسمت ايجابي آن پديدار ميگردد. 4-2. اخلاق اجتماعي همانطور که در عبارات و بندهاي گذشته عنوان شد منظور از بيان اخلاق با پسوندي مانند اداري، به معناي تفکيک و تمايز روشن بين انواع اخلاقها نیست؛ بلکه بدين معناست که در هر موقعيتي بسته به اينکه چه شرايطي بر آن موقعيت حاکم است بخشي از دستورات اخلاقي کاربرديتر به نظر ميرسد. در جامعه نيز کارگزار ميبايست دستورات اخلاقي فردي را رعايت نموده و علاوه بر آن، وظايف و نقشهاي ديگري بر وي بار ميشود. در واقع، اخلاق اجتماعي تسرّي اخلاق فردي به حيطهی اجتماع است. کليدواژههایي که در اخلاق اجتماعي براي بيان اخلاق کارگزار استفاده ميشود دو چيز است: کسب رضايت خدا و خدمتگزاری عاشقانهی مردم. البته اين دو عامل در طول يکديگر هستند، نه در عرض يکديگر؛ بدين معنا که کارگزار براي کسب رضاي الهي بايد رضايت مردم را جلب کند. اين امر از طُرُقي چون حل مشکلات مردم و تسهيل شرايط زندگي اسلامي مردم محقق ميشود. همچنين بايستي مشکلات و چالشهايي که با آنان درگير است را به طور صادقانه با مردم در ميان بگذارد و در جایی که نياز است، در مقابل مردم پاسخگو باشد. مقام معظم رهبري میفرمایند: «دو ستون درست كنيد: كارها و خدماتى كه انجام دادهايد؛ كارهايى كه انجام ندادهايد، يا ناكام ماندهايد در انجامش. اینها را با مردم در ميان بگذاريد و بدانيد كه مردم قدر خدمت و قدر تلاش را مىدانند. ما بايد، هم كارهاى كردهى خودمان و هم كارهاى نكردهى خودمان، يا درست نكردهى خودمان را با صداقت در ميان بگذاريم»17 کارگزار بايد در اين راستا مسئوليتپذير بوده و تعهد خود را از طريق محور قرار دادن مردم در انجام کارها، ترجيح منافع عامهی مردم نسبت به گروههاي خاص و حفظ استقلال جامعه به منصهی ظهور برساند. از مباحث مهمي که در اخلاق اجتماعي مطرح است ايجاد و تحکيم اعتماد بين کارگزار و مردم است که در گام اول کارگزار ميبايست به مردم اعتماد کند تا مردم نيز متقابلاً به کارگزار اعتماد کنند. کارگزاران بايد ايثارگرانِ عرصهی پيکار عليه کفار را مورد اعتنا قرار داده و در راستاي اشاعهی فکر الهي و حيات طيبه تلاش کند. از طرف ديگر در اخلاق اجتماعي به مانند اخلاق فردي، کارگزار ميبايست خطوط قرمزي را براي خود تعريف نموده و از نزديک شدن به آنان اجتناب ورزد. برخي از مؤلفههايي که کارگزار ميبايست از آنان اجتناب کند از اين قرار هستند: نااميدي در فضاي جامعه، تشنج سياسي، تبليغ ضعف مديريت در کشور، رياکاري، منت گذاشتن سر مردم و خلف وعده. 4-3. اخلاق اداري به کار بردن واژهی اداري در کنار واژهی اخلاق و ايجاد واژهی اخلاق اداري به معناي نگاه سکولار به اخلاق نيست؛ بلکه بدين معناست که مفهوم اخلاق هنگامي که در عرصهی اداره و سازمان مطرح ميشود برخي از جنبههاي آن بسيار مهمتر از جنبههاي ديگر است. از نگاه مقام معظم رهبري مهمترين بُعدِ اخلاق اداري، بحث عدالتمحوري و جديت در استقرار عدالت در جامعه است. بدين معنا که کارگزار بايد در دو جبهه در موضوع عدالت مبارزه کند. اولاً، بايد تلاش کند در کاري که دست اوست و با مردم سر و کار دارد عدالت و مساوات بين کارکنان و مخاطبان و مراجعان را رعايت کند. ثانياً، بايد در جهت تسري عدالت در جامعه همت گمارد. مقام معظم رهبري میفرمایند: «شاخصههاى اصولگرايى، شاخصههاى مهمى است؛ اين شاخصهها بايد مورد توجه قرار بگيرد كه من به بعضى از اینها اشاره میکنم. شاخصهى اول «عدالتخواهی و عدالتگسترى» است. «فسادستيزى»، شاخصهى ديگرى است « (بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار با رئيس جمهور و اعضاى هيئت دولت، 6/6/1385). عدالتمحوري در حيطهی خود، در قالب قانونگرایی، شايستهسالاري و تشويق و تنبيه کارکنان زيرمجموعه به صورت توأمان متجلي ميشود. اما تلاش جهت استقرار عدالت در حيطهی جامعه در قالب فعاليتهايي چون کوشش براي رفع فقر و محروميت، کمک به طبقات مستضعف، تلاش براي احقاق حق، تلاش براي برقراري رفاه عمومي، داشتن روحيهی فسادستيزي و رفع تبعيضها و فرصتهاي اختصاص داده شده به اشخاص تبلور مييابد. در کنار عدالتمحوري و براي به ثمر رسيدن اين ويژگي در عرصهی عمل ميبايست دو مقولهی مهم، مورد توجه ويژه قرار گيرند. اول، صلابت و جديت در رسيدن به اهداف است؛ بدين معنا که به اهداف تعيين شده ايمان کافي داشته باشد و در اين راه استقامت و پايداري را پيشهی خود سازد. دوم، تعهد نسبت به مسئوليت است. کارگزار ميبايست بر مبناي تکليفمداري، خودارزيابي غيرمتعصبانه با صلابت و جديتِ خستگيناپذير اهداف را دنبال کرده و وجدان کاري خود را در عرصهی عمل با پيگيريهاي مستمر به نمايش گذارد. يکي از نشانههاي جديت و همت در کار آن است که تلاش و پيگيري وي در ابتدا و انتهاي کار با هم تفاوتي نداشته باشد. نتيجهی اين توصيههاي محوري و مسائل پيراموني آن، اعم از وجدان کاري و صلابت و جديت در رسيدن به اهداف، بايد در کنار کارآمدي خود را نشان دهد. کارآمدي اما خود داراي شاخصههايي است که با محقق شدن اين شاخصهها ميتوان گفت که به کارآمدي رسيدهايم. از شاخصههاي کارآمدي ميتوان این موارد را نام برد: پاسخگويي به نيازهاي زمان، همراهي سرعت و دقت در کار، آمادگي براي نفس کار، ابتکار عمل و خلاقيت، نظارت بر زيرمجموعهها و به کار گرفتن افراد مجرب. يکي از مهمترين اصول اجرايي در زمينهی اخلاق اداري، اصل وحدت هماهنگي و يکپارچگي است. بدين معنا که کارگزار بايد با افراد مافوق، هم رده و زيردست در انجام امور همزبان، همدل، داراي نيتهاي الهي يکسان و هم گام باشد، در غیر این صورت هرج و مرج ايجاد شده سبب تحقق نيافتن اهداف ميشود. نکتهاي که میبایست در پايان به آن اشاره شود اینکه همانطور که در اخلاق اداري برخي موارد وجود دارند که ميبايست مورد توجه ويژه قرار گيرند و لازمالاجرا هستند، برخي موارد نيز وجود دارند که بايد حتماً ترک شوند و از اين لحاظ اهميت ويژه و دوچندان دارند. برخي از اين موارد عبارتند از: پرهيز از اهداف حقير و کوچک، تشنج سياسي، غليظ نمودن ادبيات ديني، افراط و تفريط، منت گذاشتن سر مردم، اسراف و ريخت و پاش. اما مهمترين موردي که در همه جا بايد از آن پرهيز کرد و شاهکليد پرهيزهاست، همان تکبر است. تکبر نيز شاخصههايي دارد که ميتوان فرد متکبر را با آن حرکات شناخت. فرمانروايي بدين صورت که دستور داده شده، پس بايد اجرا گردد، آقايي کردن، خودشگفتي (تعريف و تمجيد از خود) و نگاه آمرانه به مردم از جمله ويژگيهايي است که نماد تکبر در فرد است و بايد از آن در همهی محيطها اجتناب نمود. 4-4. دستاوردها همهی آنچه که در مباحث قبلي تبيين شد و اجراي کامل الگوهاي اخلاقي اعم از اخلاق فردي، اجتماعي و اداري منتج به يک سري نتايج و دستاوردها ميشود. اين دستاوردها ابعاد مختلفي دارند. مهمترين دستاورد اين امر، تقرب کارگزاران و جامعه به حق و نيل به عزت و سربلندي است. پيادهسازي اخلاق با جامعيتي که در تعاريف پيش گفته شد، منجر به ايجاد اعتماد متقابل شده، يک همسویی و هم گرايي در تعامل کارگزاران و جامعه ايجاد ميکند که اين تعامل در نهايت به تقرب کارگزار و جامعه به حق منجر ميشود. همچنين وجود يک چنين تعاملي سبب نااميد شدن دشمنان دين و جامعه ميشود، چرا که در گرو اين اتحاد و همدلي مردم و مسئولين، ديگر فضايي براي سنگاندازي و دوبههمزني براي دشمنان و استکبار جهاني باقي نميماند. يک چنين جامعهی متحد و يکپارچهاي که مسئولان آن براي کسب رضاي الهي رضايت مردم را طلب ميکنند و مردم نيز به مسئولين شان اعتماد دارند، بيشک مشمول نصرت و هدايت الهي خواهد شد. همچنين در پرتو اين اتحاد و اعتماد متقابل، جامعهاي ايجاد خواهد شد که در آن اخلاق و فرهنگ اسلامي نهادينه شده است. نتيجهگيري کارگزاران يک حکومت به دلیل شأن و نقش مهمي که در جامعه دارند، همواره زير نظر مردم يک جامعه هستند؛ به طوري که هر گونه رفتار، گفتار و کردار آنها در نحوهی رفتارشان تأثیرات مثبت و منفي در پی خواهد داشت. به عبارت ديگر كارگزاران حكومت به سبب قدرت و اختياراتي كه دارند، هميشه در معرض گرفتار شدن به آفتهای قدرت و سوء استفاده از موقعيت خويش هستند و اين امر نيز اثرات سوئي را در مردم يک جامعه ايجاد خواهد کرد. از اين رو لازم است كارگزاران حكومت اسلامي متخلّق به اخلاق اسلامي باشند و آیت ا... خامنه ای به عنوان رهبر فقيه و فرزانهی انقلاب، همواره اين حقيقت را مورد نظر داشتهاند؛ به طوری که در هر سخنراني با مسئولين و کارگزاران نظام، ایشان را از توصيههايي اخلاقي بيبهره نساختند. توصيههاي ایشان را میتوان در سه نوع اخلاق که بعضاً با يکديگر همپوشانيهايي دارند، طبقهبندي کرد. يک دسته از توصیهها ناظر به مقام و شأن فردي يک کارگزار است که بايستي در ارتباط با خودش، به عنوان مثال «استمرار دائمي با خداوند»، به عنوان اخلاق فردي رعايت کند. دستهی ديگر، اشاره به توصيهها و رهنمودهايي دارد که در ارتباط با جامعه و مردم بيان شدهاند، از قبيل کسب رضايت مردم، که اینها در حوزهی اخلاق اجتماعي جاي گرفتهاند. در نهايت، دستهی آخر را که در ارتباط با نحوهی تعامل با ساير همکاران و زيردستان و در ارتباط با نحوهی انجام کار مطرح شده است، جزء اخلاق اداري ميتوان قرار داد. در مجموع، ميتوان گفت هدف از رعايت اين بايستهها و پرهيزهاي اخلاقي خدمتگزاری به مردم در جهت کسب رضايت الهي است؛ به طوري که کارگزاران همواره بايستي مردم را در محوريت امور قرار دهند. اين امر، دستاوردهایی چون اعتماد مردم به مسئولين، مشارکت حداکثري مردم، عزت و سربلندي جامعهی اسلامي را به دنبال خواهد داشت.