تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798730380




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اهداف سازمان وکالت امامیه


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
اهداف سازمان وکالت امامیه
سازمان وکالت امامیه برخلاف دعوت عباسی فقط برای تأمین اهداف سیاسی (مانند توجیه سیاسی شیعیان) پایه‌گذاری نشده بود، بلکه دارای اهداف فرهنگی و اجتماعی نیز بود؛ نظیر پاسخ‌گویی به مسائل فقهی و عقیدتی توسط وکیل امام.(86) امامیه در آن دوران تنها گروهی بود که پارادایم اعتقادی ـ سیاسی داشت. اصلی‌ترین اقدام از نظر امامیه، تحکیم پایه‌های اعتقادی شیعیان بود.(87)

خبرگزاری فارس: اهداف سازمان وکالت امامیه



بخش دوم و پایانی به‌طورکلی می‌توان اهداف امامیه را در تأسیس سازمان وکالت این‌گونه برشمرد: 1. هدایت سیاسی شیعیان و در صورت امکان احقاق حق خلافت اهل‌بیت^؛ 2. ترویج معارف شیعی و تحکیم پایه‌های اعتقادی شیعیان؛ 3. برقراری ارتباط با شیعیان و جمع‌آوری منابع مالی. امامیه به‌دنبال جذب شیعیان سیاسی و جریان‌های چند روزه نبود، بلکه با ترویج اعتقادات امامی و تأسیس سازمان وکالت سعی داشت به اهداف چندگانه سیاسی ـ اعتقادی دست یابد. امامیه تنها رسیدن به خلافت را مطمح نظر نداشت، بلکه درصدد ترویج اعتقادات شیعی خود و تحکیم مذهب اهل‌بیت^ نیز بود. در این مکتب، دستیابی به حکومت فرع، و ترویج مفاهیم شیعه نیز اصل بود. پیروانی که از این راه به‌دست می‌آمدند، شیعیان اعتقادی بودند که با رهبران دچار تضاد عقیدتی نمی‌شدند. امام صادق× به‌دلیل مقتضیات زمان از مسائل سیاسی فاصله گرفت و تربیت نیروهای زبده و معتقد به باورهای شیعی را در دستور کار قرار داد. هنگام قیام عباسیان و ظهور پرچم‌های سیاه، ابوبکر حضرمی و ابان بن تغلب از حضرت پرسیدند: اوضاع را چگونه می‌بینید؟ امام فرمود: «در خانه‌های خود بنشینید و هرگاه دیدید ما گرد مردی جمع شده‌ایم، با سلاح به سوی ما بشتابید.»(88)  این امر نشان می‌دهد که امام× در پی فرصتی برای بازیابی حق اهل‌بیت^ بوده است؛ اما آن را بسته به فراهم شدن زمینه‌های آن می‌دانسته است. امامان دیگر نیز همین روش را در دوران پس از او ادامه دادند و به تربیت شیعیان و حل مشکلات آنان پرداختند. سازمان وکالت یکی از ابزارهای ائمه^ برای این منظور بود. این سازمان شبکه وسیعی از نمایندگان را در سراسر جامعه اسلامی تشکیل داده بود.(89)  یکی از کارکردهای سیاسی این سازمان، انتقال دستورهای سیاسی امامان^ به شیعیان بود. ازجمله این اقدامات دستور به کناره‌گیری از برخی قیام‌ها بود که توسط سازمان به شیعیان انتقال می‌یافت. برای نمونه، امام صادق× در یکی از این موارد به یاران خود فرمود: «زبان‌های خود را نگه دارید و از خانه‌های خود بیرون نیایید؛ زیرا آنچه به شما اختصاص دارد، به شما نمی‌رسد».(90) امامان شیعه^ به تصرف قدرت و حفظ آن از هر طریق معتقد نبودند. در واقع روش سیاسی آنان، اصلاح ساختار قدرت و بیرون آوردن آن از دست نااهلان بوده است. به باور امامیه، امامت آنها از طرف خدا ابلاغ شده بود و خلافت در صورتی برای آنها تحقق می‌یافت که با اقبال واقعی مردم همراه باشد. شخصی به نام سدیر روایت می‌کند که به امام صادق× گفتم: چه چیز شما را از قیام بازداشته است؟ امام× فرمود: مگر چه شده است؟ سدیر گفت: دوستداران، شیعیان و یاوران شما بسیارند. به خدا سوگند اگر امیرالمؤمنین این مقدار یاور داشت، کسی در خلافت طمع نمی‌کرد! امام× فرمود: یاوران من چند نفرند؟ سدیر گفت: صدهزار نفر. امام فرمود: صدهزار! او گفت: بله، بلکه دویست هزار. امام× فرمود: دویست هزار! سدیر گفت: آری، بلکه نصف دنیا. امام سکوت کرد. سدیر گوید: راهی سرزمین «ینبع» شدیم. امام× در میان راه چشمش به جوانی افتاد که چند رأس بزغاله را می‌چراند. سپس فرمود: اگر تعداد شیعیان من به عدد این بزغاله‌ها بود، از قیام و نهضت بازنمی‌ایستادم. سدیر می‌گوید: بزغاله‌ها را شمردم، هفده رأس بودند.(91) مخفیانه بودن این سازمان خود دلیلی بر سیاسی بودن برخی اقدامات آن است. اقدام عباسیان در دستگیری تعدادی از وکلا نظیر ابوعلی راشد، عیسی بن جعفر بن عاصم و ابن‌بند(92)  و تحت‌نظر قرار دادن امامان^ نیز ماهیت سیاسی سازمان را نشان می‌دهد. وکلا همچنین رابط بین امام× و شیعیان بودند و بدین طریق از جان امام× و شیعیان حفاظت می‌کردند و از سویی حساسیت خلفا نسبت به آنان را نیز کاهش می‌دادند.(93)  برای نمونه، امام کاظم× مدتی ارتباطات خود را به حداقل رساند و تمامی ارتباط‌های او از طریق مفضل بن عمر انجام می‌شد.(94) امامان^ از سازمان در جهت اهداف فرهنگی و اجتماعی نیز استفاده می‌کردند. حضور شخصیت‌های علمی مانند مفضل بن عمر در سازمان سبب می‌شد مسائل دینی و عقیدتی شیعیان پاسخ داده شود. در زمانی که عقاید مختلف شیعی از زیدیه و اسماعیلیه گرفته تا غالی‌گری، شیعه را تهدید می‌کرد، وجود شبکه‌ای از وکیلان امام× باعث می‌شد که شیعیان همواره از نظرهای امام× درباره آنان باخبر باشند و کمتر جذب این گروه‌ها شوند. همچنین از عمده‌ترین فعالیت‌های سفرا در دوره غیبت صغرا، مبارزه با غالیان بود(95)  که برای حفظ شیعه از تفکر انحرافی آنان انجام می‌شد. سازمان در یک کارکرد اجتماعی مهم ارتباط شیعیان را با امام× برقرار می‌کرد. با این خط ارتباطی، امام× می‌توانست بدون حضور مستقیم، پاسخگوی مسائل شیعیان در نقاط مختلف باشد و از سویی وجوه مالی نیز از این طریق جمع‌آوری شود. اقدامات سازمان در جمع‌آوری وجوه شرعی و اموال سبب شده است که برخی نویسندگان هدف اصلی از تأسیس سازمان وکالت را جمع‌آوری منابع مالی بدانند.(96)  اما به نظر می‌رسد این عمل تنها یکی از کارکردهای سازمان بوده است. حساسیت خلفا نسبت به اقدامات سازمان، مخفی بودن آن و انتشار افکار و دیدگاه‌های امام× از طریق سازمان و عملکرد نواب اربعه در دوره غیبت صغرا، نمودار کارکردهای دیگر سازمان است. همچنین درصورتی‌که هدف را جمع‌آوری اموال بدانیم، باز این پرسش مطرح خواهد بود که این اموال به چه منظوری دریافت می‌شد و چرا حاکمان نسبت به جمع‌آوری آن حساس بودند؟ در دوره‌هایی که امامان^ زندانی می‌شدند، یا در حصر قرار می‌گرفتند، نقش سیاسی ـ مذهبی سازمان افزایش می‌یافت؛ آن‌گونه‌که کارگزاران امام× مسئولیت بیشتری در گردش امور می‌یافتند. به‌تدریج رهبری وکالت تنها مرجعی شد که می‌توانست حقانیت امام جدید را اثبات کند.(97)  برای نمونه، امام جواد× به وکیل مهم خود محمد بن فرج وصیت کرد که بعد از وفاتش از امام هادی× فرمان بگیرد.(98)  این امر بی‌گمان سبب نجات شیعیان از حیرانی و فرقه‌گرایی پس از وفات امامان می‌شد. اصول سازمان وکالت امامیه اصول سازمان وکالت امامیه بدین قرار بوده است: 1. تقیه و نهان‌کاری سازمان وکالت امامیه نیز مانند سازمان دعوت، مخفیانه عمل می‌‌کرد. شرایط سخت سیاسی حاکم سبب می‌شد هرگونه فعالیت علنی آنها با برخورد نظامی حاکمیت روبه‌رو شود. به همین دلیل، فعالیت پنهانی و تقیه به‌عنوان یک اصل در این سازمان مطرح بود. سابقه تقیه به زمان پیامبر| و نجات عمار یاسر از دست مشرکان بازمی‌گردد و قرآن(99)  نیز آن را مجاز می‌شمرد. به نظر می‌رسد امام صادق× نخستین کسی است که در امامیه، تقیه را پایه‌گذاری و آن را عملی کرده است.(100)  برخی نیز معتقدند که امام باقر× تقیه را مطرح کرده و تا پیش از وی روایتی در این باب وجود ندارد. درنتیجه تقیه به اقتضای شرایط توصیه شده است.(101)  در هر صورت تقیه به‌عنوان اصلی دینی در روایات امام صادق× و احتمالاً در واکنش به شرایط زمان مانند شرایط سخت سیاسی و افراطی‌گری برخی شیعیان مطرح شده است. امام× در چندین روایت، تقیه را لازمه دین‌داری شمرده است؛ ازجمله می‌فرماید: از دین خود بترس و آن را با تقیه حفظ کن؛ زیرا کسانی که تقیه نمی‌کنند، ایمان ندارند.(102) تقیه دین من و پدران من است و کسی که تقیه نکند، ایمان ندارد.(103) هر کس تقیه نکند، دین ندارد.(104) چنان‌که پیداست، تقیه از نظر امام صادق× شرط لازم دین‌داری قلمداد شده است. ازسوی دیگر، امام× کسانی را که رازش را آشکار می‌کردند، لعن نموده است. ابن‌مسکان نقل می‌کند که از امام صادق× شنیدم که می‌فرمود: گروهی مرا امام خود می‌پندارند. به خدا قسم من پیشوای آنان نیستم! خداوند آنان را لعنت کند که هرچه را من پرده‌پوشی می‌کنم، آنان آشکار می‌کنند! ... .(105) توصیه اکید امام× بر تقیه، نشان‌دهنده لزوم پنهان‌کاری برای حفظ شیعه بوده است. سازمان وکالت نیز از این امر مستثنا نبود. امام× وکلایی را که رعایت‌کننده این اصل نبودند، مورد عتاب قرار می‌داد. معلّی بن خنیس یکی از وکلای امام صادق× بود که آشکارا به جمع‌آوری اموال برای امام× می‌پرداخت. این امر سبب گرفتاری وی و قتل او به‌دست حکومت شد.(106)  حفص بن نسیب روایت می‌کند: در آن روزها که معلی بن خنیس کشته شده بود، نزد آن حضرت رفتم. امام× به من فرمود: «ای حفص! من چیزهایی به معلی گفته بودم که او آنها را منتشر کرد و خود را دم تیغ داد. من به او گفته بودم که ما را سخنی است که هرکس آن را نگاه دارد، خداوند نیز او را حفظ می‌کند و دین و دنیای او را از آسیب مصون می‌دارد و هر کس آن را منتشر نماید، خداوند دین و دنیایش را از او می‌گیرد».(107) فعالیت آشکار معلّی سبب شد وی به اتهام جمع‌آوری کمک مالی برای محمد نفس زکیه(108)  دستگیر شود و حتی بدین بهانه، امام×(109)  نیز احضار گردد. بی‌شک پنهان‌کاری، این حربه را از حاکمیت می‌گرفت؛ چنان‌که نصر بن قابوس لخمی بیست سال وکیل امام صادق× بود و کسی بر این امر اطلاع نیافت.(110) امام× خود در رعایت اصل تقیه پیش‌گام بود. در روایتی آمده است هنگامی‌که امام صادق× در حیره به‌سر می‌برد، فرستاده ابوالعبّاس سفّاح برای او لباسی فرستاد که یک طرف آن سفید و طرف دیگر آن سیاه بود. امام× آن را پوشید و فرمود: «اما انّی أ‌َلْبَسُهُ و انا اعلم انّه لباس اهل النّار‌؛(111)  من آن را می‌پوشم، درحالی‌که می‌دانم لباس اهل آتش است». تقیه امام صادق× در وصیت او نیز نمودار است: منصور به حاکم مدینه محمد بن سلیمان دستور داده بود که وصی امام× را بیابد و او را به قتل رساند. اما وی به منصور نوشت که پنج نفر وصی جعفر بن محمد هستند: منصور، محمد بن سلیمان، عبدالله افطح، حمیده همسرش و موسی بن جعفر. منصور با دیدن این نامه دستور خود را لغو کرد.(112) با تلاش امامان^ رفته‌رفته این اصل در سازمان نهادینه شد و سازمان به‌شکلی کاملاً مخفی فعالیت خود را دنبال می‌کرد. فعالیت‌های مخفیانه برخی وکلا مانند مفضل بن عمر سبب شد شیخ مفید آنها را بطانه (رازدار) معرفی کند.(113)  موسی بن بکر نقل کرده است که من خدمتگزار ابوالحسن بودم و هرگز ندیدم چیزی به دست او برسد، مگر از طرف مفضل بن عمر. همچنین مشاهده کردم که فردی چیزی را می‌آورْد، ولی امام آن را نمی‌پذیرفت و می‌گفت آن را به مفضل برسان.(114) اعضای سازمان برای مخفی کردن کارهای خود به فعالیت تحت عناوین دیگر روی آورده بودند: عثمان بن سعید در زمان امام عسکری× اموال را در ظروف روغن حمل می‌کرد و تحویل امام× می‌داد.(115)  لقب سمّان برای سفیر دوم، محمد بن عثمان نیز نشان می‌دهد که وی نیز در همین پوشش فعالیت می‌کرده است.(116)  همچنین دستیار وی، محمد بن احمد بن جعفر قمی نیز ملقب به قطّان بود که برخی این لقب را بدین‌معنا گرفته‌اند که وی پارچه‌فروشی را برای فعالیت مخفی انتخاب کرده بود و اموال را در پارچه می‌پیچید و به سفیر می‌رساند.(117)  نواب چهارگانه امام دوازدهم× نیز نام و وجود امام× را از خلفا پنهان می‌کردند(118). در این زمینه توقیعی نیز ازسوی ناحیه مقدسه بدین‌بیان صادر شده بود: «هرکس نام مرا در مجلس عامه ببرد، ملعون است».(119) سفرای چهارگانه به کتمان و پنهان‌کاری ملتزم بودند.(120)  برای مثال، حسین بن روح به مذهب اهل‌سنت تظاهر می‌کرد(121).  وی حتی در محفل خلفا خادم خود را به‌خاطر ناسزا گفتن به معاویه اخراج کرد.(122) 2. انتخاب اعضا ازسوی شخص امام× حساسیت موضوع فعالیت سازمان و لزوم اطمینان به کارگزاران آن موجب می‌شد که امامان^ شخصاً و با دقتی خاص به انتخاب وکلا بپردازند. البته این امر به‌معنای انتخاب فردی نبود، بلکه امام× تصمیم‌گیرنده نهایی بود. در برخی موارد وکلای ارشد در انتخاب وکیلان اعمال‌نظر می‌کردند و سرانجام امام× طی نامه‌ای به وکلای دیگر و سرشناسان منطقه و مردم آن نواحی، وکیل را معرفی می‌کرد. معرفی وکلا به سرشناسان محلی ازآن‌روی بود که در صورت اطمینانِ آنان به درستی وکالت، عامه مردم نیز از آنها تبعیت می‌کردند.(123) اوج رازداری امام× در انتخاب وکیل ارشد بود. ابوسهل نوبختی در وصف حسین بن روح نوبختی و در پاسخ به این سؤال که چرا خود او به نیابت امام دوازدهم× انتخاب نشده است، چنین گفت: «آنان [= ائمه^] بدانچه می‌کنند، آگاه‌ترند. من فردی هستم که با دشمنان مناظره دارم و اگر مانند ابن‌روح از مکان اختفای امام آگاهی داشتم، شاید آن را افشا می‌کردم. اما ابن‌روح چنان است که اگر حضرت زیر عبای او پنهان شده باشد و دشمنان برای افشای مکان وی، او را قطعه‌قطعه کنند، حاضر به کنار زدن عبا و افشای محل امام نخواهد شد»(124). امامان^ با شناختی که از اصحاب و مناطق شیعه‌نشین داشتند، افراد را متناسب با هر منطقه به وکالت منصوب می‌کردند. در این نصب‌ها معمولاً بومی بودن لحاظ می‌شد. آنان همچنین صالح‌ترین و لایق‌ترین اصحاب را به‌عنوان واسطه خود با دیگران برمی‌گزیدند.(125)  مثلاً امام موسی کاظم× مفضل بن عمر را انتخاب کرد و دستور داد اموال را به او تحویل دهند.(126) ائمه^ برای وکلایی که از دنیا می‌رفتند نیز جایگزین انتخاب می‌کردند(127).  برای مثال در عصر امام هادی× با درگذشت علی بن حسین عبدربّه (وکیل مدائن، بغداد و قرای سواد)، ایشان ابوعلی راشد را به جای وی نصب کرد و موضوع را طی نامه‌ای به شیعیان اعلام نمود(128). 3. نظارت مستقیم امام× بر وکلا و مراقبت از آنان امامان^ برای اینکه سازمان کار خود را به‌درستی انجام دهد، بر وکلا نظارت مستقیم داشتند و از آنان مراقبت می‌کردند. این نظارت جنبه‌های گوناگونی داشت. برای مثال، رفتار مردم با وکیل امام عسکری× در نیشابور سبب شد که امام× به شیعیان آنجا نامه بنویسد و وکیل خود را تأیید کند.(129) گاه مراقبت از وکلا درجهت دفع خطر از آنان بود. امام دوازدهم× به وکلای خود ازجمله محمد بن احمد توقیعی مبنی بر خودداری از دریافت وجوه شرعی صادر فرمود. چندی بعد جاسوس خلیفه با وی ملاقات کرد و وجوهی را تحویل داد، ولی او این وجوه را رد کرد و از خطر مصون ماند.(130)  در موردی دیگر، در زمان امام کاظم× علی بن یقطین و اسماعیل بن احمد، اموالی را به همراه دو نفر به مدینه می‌فرستند. امام× در خارج از مدینه اموال را تحویل گرفت و آن دو نفر را به عراق بازگرداند.(131) امامان^ همچنین وکلا را از دخالت در قلمرو یکدیگر منع می‌کردند. برای نمونه، امام هادی× هنگامی‌که دو وکیل او به نام‌های ایوب بن نوح بن درّاج (وکیل کوفه) و ابوعلی راشد (وکیل بغداد، مدائن و قرای سواد) در حوزه یکدیگر وارد شدند، آنان را از دخالت در حوزه یکدیگر منع کرد.(132)  حل اختلافات وکلا نیز در حیطه نظارت امام× قرار می‌گرفت. اختلاف‌های وکیلان پیامدهای ناگواری برای سازمان داشت. برای مثال، درگیری بین علی بن جعفر همانی و فارس بن حاتم قزوینی سبب شده بود که شیعیان نسبت به وکلا دچار حیرت و بدبینی شوند. امام× با اقدام علیه فارس رفته‌رفته وی را حذف کرد و امور را به علی بن جعفر سپرد.(133) مبارزه با فساد و خیانت در سازمان نیز جنبه دیگری از نظارت امام× بر سازمان بود. برای نمونه، یکی از وکلای امام صادق× که در اموال حضرت خیانت کرده بود. پس از مراجعه نزد وی مورد بازخواست قرار گرفت.(134) 4. نظم و تدبیر در امور انجام صحیح فعالیت‌های سازمان وکالت در گرو نظم و تدبیر بود. رعایت دستورهای امام× به‌عنوان امام و رهبر سازمان بر همه اعضای سازمان واجب بود. وجوه مالی نیز از طریق شبکه وکیلان جمع‌آوری و به صورت منظم برای امام× ارسال می‌شد و طبق دستور ایشان به مصرف لازم می‌رسید. رعایت اصل نظم و تدبیر، به برپایی اصولی مانند تقیه و نهان‌کاری، نظارت مستقیم و انتخاب وکیلان (ازسوی امام×) کمک می‌کرد. از آنجاکه یکی از مهم‌ترین دلایل وجودی سازمان ایجاد خط ارتباطی میان امام× و شیعیان بود، وکیلان باید از ابزار مناسب برای ایجاد این خط استفاده می‌کردند. بنابراین آنها از راه‌های گوناگون با امام× رابطه داشتند و شبکه وکالت را به او متصل می‌کردند. این ارتباط گاه حضوری بود. مثلاً امام صادق× با برخی وکلا و مردم به صورت حضوری ملاقات می‌کرد.(135)  اما این ارتباط به موازات افزایش سخت‌گیری حاکمان عباسی کاهش می‌یافت و به ارتباطات دیگر نظیر دیدار در حج ـ که امنیت بیشتری داشت ـ تبدیل می‌شد. روش دیگر ارتباط، مکاتبه بود. در عصر امامین عسکریین‘ و غیبت صغرا بیشتر از این روش استفاده می‌شد.(136)  در زمان حبس امام کاظم× نیز وی دستورهای خود را از طریق یکی از وکلایش به نام حسین بن مختار به خارج زندان می‌فرستاد(137). روش ارتباطی دیگر، بهره‌گیری از پیک و نمایندگان مخصوص بود که غالباً بین امامان^ و وکلای نواحی ارتباط برقرار می‌کردند. این پیک‌ها بیشتر از میان کسانی انتخاب می‌شدند که با سازمان ارتباطی نداشتند. آنان معمولاً از ماهیت سفرشان نیز باخبر نبودند.(138)  این روش نیز در اعصاری که شرایط بر شیعیان سخت بود، مورد استفاده قرار می‌گرفت. مثلاً در زمان معتضد عباسی، وکلای قم وجوه شرعی و اموال را به وسیله تجاری که عازم بغداد بودند، تحت عنوان کالای تجاری، به طرف معامله که در حقیقت سفیر حضرت بود، تحویل داده بودند.(139) امام× به‌عنوان رهبر سازمان دستور‌هایی برای انجام فعالیت‌های سازمانی به وکلا ابلاغ می‌کرد. مثلاً در زمان امام هادی× دستورالعمل‌هایی برای وکلا فرستاده شد.(140)  این امر حاکی از برنامه‌ریزی دقیق امامان برای فعالیت سازمان بوده است. امامان^ به تنظیم و اصلاح روابط وکلا نیز اقدام می‌کردند. نامه امام هادی× به ابوعلی راشد و ایوب بن نوح مبنی بر عدم‌دخالت در حوزه وکالت یکدیگر، از این دست اقدامات بوده است.(141) 5. اطاعت محض از امام وکلا با اعتقاد به امامت، مطیع امام× بودند. بی‌شک نافرمانی از امام× موجب بی‌نظمی و انحراف از اهداف سازمان می‌شد و امام× نیز آن را برنمی‌تافت.(142)  امام هادی× در نامه خود به ابوعلی راشد و ایوب بن نوح آنان را به اطاعت از امامشان فراخواند.(143)  ازسوی دیگر، فرمان‌برداری وکلا مورد تمجید امامان^ نیز قرار می‌گرفت. برای مثال، امام جواد× پس از درگذشت محمد بن سنان، او را به‌خاطر اطاعت‌پذیری‌اش ستود.(144)  اطاعت محض از امام× بی‌گمان سبب هماهنگی و اجرای بهتر اقدامات سازمان می‌شد. بررسی تطبیقی و نتیجه بررسی تطبیقی این دو سازمان نشان می‌دهد که هر دو در اهداف و اصول تفاوت‌ها و شباهت‌هایی داشته‌اند. داشتن هدف سیاسی مشترک، یعنی مقابله با حاکمان و اعتقاد به حق بنی‌هاشم برای خلافت، نقطه مشترک این دو در اهداف بود. تفاوت آنها در اهداف دیگر را نیز می‌توان در این موارد خلاصه کرد: 1. سازمان دعوت صرفاً بر مبنای اهداف سیاسی خود فعالیت می‌نمود؛ درحالی‌که سازمان وکالت براساس اهداف سیاسی ـ اعتقادی حرکت می‌کرد. این امر موجب تضاد اهداف سیاسی بین رهبران دعوت عباسی و پیروان می‌شد، ولی در سازمان وکالت چنین تضادی بین امام و شیعیان مشاهده نمی‌شود. 2. در نظر گرفتن اهداف سیاسیِ صرف در دعوت عباسی، سبب اهمیت ندادن آنان به اعتقادات پیروان می‌شد. نقطه مشترک همه این افراد براندازی امویان بود. در سازمان وکالت تنها شیعیان اعتقادی گرد امام× جمع می‌شدند و در جهت اهداف وی حرکت می‌کردند. 3. سازمان وکالت افزون بر اهداف سیاسی دارای اهداف فرهنگی و اجتماعی نیز بود. این اهداف، ترویج عقاید صحیح امامی و مبارزه با عقاید انحرافی تا برقراری ارتباط با امام و جمع‌آوری وجوه مالی را در بر می‌گرفت. شباهت‌های دو سازمان در اصول را نیز می‌توان چنین برشمرد: 1. هر دو سازمان دعوت و وکالت سازمان‌هایی سرّی بوده‌اند که اصل پنهان‌کاری را برای مخفی ماندن فعالیت‌هایشان در دستورکار قرار داده بودند. رعایت این اصل سبب می‌شد که آنها از خطر نابودی به‌دست حاکمان زمان مصون بمانند. 2. هر دو سازمان براساس نظم و برنامه‌ای منظم عمل می‌کردند و رهبران نیز با برنامه‌ای سنجیده آنها را هدایت می‌نمودند. 3. اصل اطاعت محض از رهبر و امام، اصلی مشترک در هر دو سازمان بود که سبب می‌شد نظم و هماهنگی بیشتری بر سازمان حاکم باشد. تفاوت‌های دو سازمان در اصول نیز بدین شرح است: 1. در سازمان دعوت به‌دلیل سیاسی بودن اهداف، رسیدن به قدرت به هر طریق یک اصل بود؛ درحالی‌که در سازمان وکالت (با اهداف چندگانه) این‌گونه نبود. این اصل در سازمان دعوت موجب اعمالی برخلاف اخلاق شد؛ نظیر از بین بردن رقبا، کشتار فراوان به‌هنگام قیام و قبضه نمودن خلافت با قهر و غلبه. اما سازمان وکالت امامیه براساس اعتقادات شیعی عمل می‌کرد و رعایت دین و اخلاق در دستورکار وکلا و شیعیان قرار داشت. استفاده از قدرت، زمانی در امامیه اهمیت داشت که مشروع و در خدمت مفاهیم دینی باشد، ازاین‌رو پیروزی با قهر و غلبه معنایی نداشت. 2. امام× با نظارت مستقیم بر عملکرد وکلا و شیعیان، با هرگونه انحراف مبارزه می‌کرد و دستورهای لازم را برای اصلاح صادر می‌نمود. در سازمان دعوت، نظارت مستقیم اصل نبود و نظارت به‌صورت سلسله مراتبی از بالا به پایین اعمال می‌شد. 3. در سازمان وکالت، امام× مستقیماً وکلا را برمی‌گزید؛ حال‌آنکه در سازمان دعوت بسیاری از داعیان با واسطه انتخاب می‌شدند. برای نمونه، نقبای دوازده‌گانه توسط بکیر بن ماهان انتخاب شدند.(145) در سازمان وکالت به‌دلیل اعتقادی بودن آن، امام× در انتخاب افراد دقت بیشتری می‌کرد و وکلای مناطق را متناسب با شرایط تعیین می‌نمود و وکیل انتخاب شده نیز با نامه امام× به شیعیان معرفی می‌شد. اما در سازمان دعوت تنها توان اجرایی مطمح نظر بود و امام عباسی تنها سران اصلی دعوت را تعیین می‌کرد و مسئولیت اداره امور را برعهده آنان می‌گذارد. از نامه‌نگاری نیز فقط درمورد معرفی سران دعوت استفاده می‌شد.   پی نوشت 86  . پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 573. 87 . آقاجانی قناد، «جریان‌شناسی بنی‌هاشم پس از قیام عاشورا»، تاریخ اسلام، ش 28، ص 54. 88 . مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 138 و 139. 89 . سازمان وکالت سازمانی هرمی بوده است که رهبر آن (ائمه^) در رأس آن قرار داشتند. (جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه^، ص 175) پس از امام وکلای ارشد قرار داشتند و پس از آنان نیز وکلای نواحی بودند که در مناطق مهم مستقر شده و یک ناحیه تحت سرپرستی آنها قرار داشته است. در نهایت نیز وکلای مستقر در شهرهای مختلف بودند که با افراد عادی در ارتباط بودند. 90 . همان، ص 139. 91 . کلینی، الکافی، ج 2، ص 242 و 243. 92 . کشی، رجال کشی، ص 603 ، ح 1122؛ طوسی، کتاب الغیبة، ص 351. 93 . جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه^، ص 49. 94 . طوسی، کتاب الغیبة، ص 347؛ مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج 3، ص 240، رقم 12084. 95 . جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه^، ص 334 و 335. 96 . حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم×، ص 134. البته وی وجود اهداف دیگر را انکار نکرده است. 97 . همان، ص 136 و 137. 98 . ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 4، ص 389. 99 . آل‌عمران (3): 28. 100 . مادلونگ، «تشیع امامی و زیدی در ایران»، کیهان اندیشه، ش 52، ص 151. 101 . جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص 344. 102 . کلینی، الکافی، ج 2، ص 218. 103 . همان، ص 219 و 224؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 16، ص 210. 104 . همان؛ کلینی، الکافی، ج 2، ص217. 105 . نعمانی، الغیبة، ص 37. 106 . کشی، رجال کشی، ص 381؛ طوسی، کتاب الغیبة، ص 347؛ مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج 3، ص230، ح 11994. 107 . نعمانی، الغیبة، ص 38. 108 . ابن‌طاووس، مهج الدعوات، ص 198؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج 91، ص 294. 109 . همان، ج 47، ص 187؛ ابن‌طلحه، مطالب السئول فی مناقب آل‌رسول، ص 287. 110 . طوسی، کتاب الغیبة، ص 347. 111 . کلینی، الکافی، ج 6، ص 449؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 384. 112 . طوسی، کتاب الغیبة، ص 197 و 198؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج 47، ص 37. 113 . مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 216. 114 . طوسی، کتاب الغیبة، ص 347. 115 . همان، ص 354؛ امین عاملی، أعیان الشیعة، ج 1، ص 47. 116 . طوسی، کتاب الغیبة، ص 354. 117 . همان، ص 295؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج 51، ص 316 و 317. 118 . حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم×، ص 150. 119 . ملعون ملعون من سمانی فی مجلس من الناس. (صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 482) 120 . صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص 470. 121 . همان، ص 471؛ طوسی، کتاب الغیبة، ص 385. 122 . همان، ص 386؛ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم×، ص 198. 123 . جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه^، ص 180. 124 . طوسی، کتاب الغیبة، ص 391. 125 . همان، ص 177. 126 . ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 4، ص 325. 127 . جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه^، ص 179. 128 . کشی، رجال کشی، ص 513 و 514. 129 . همان، ص 579. 130 . کلینی، الکافی، ج 1، ص 525؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج 51، ص 310. 131 . اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج 2، ص 249. 132 . کشی، رجال کشی، ص 514. 133 . همان، ص 528 ـ 522. 134 . کلینی، الکافی، ج 5، ص 98. 135 . جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه^، ص 239. 136 . همان، ص 241. 137 . کلینی، الکافی، ج 1، ص 312 و 313. 138 . جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه^، ص 243. 139 . طوسی، کتاب الغیبة، ص 295 و 296. 140 . حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم×، ص 198. 141 . کشی، رجال کشی، ص 513 و 514. 142 . جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه^، ص 391. 143 . کشی، رجال کشی، ص 514. 144 . طوسی، کتاب الغیبة، ص 348. 145 . ناشناس، اخبار الدولة العباسیه، ص 213.   محمدکاظم ملبوبی / کارشناسی ارشد تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه معارف اسلامی محمدرضا جباری / دانشیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی فصلنامه تاریخ و تمدن - شماره 4 پایان متن/

93/07/23 - 00:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن