تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799151921




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

راه‌برد منجی(عج) در برابر مظاهر فرهنگ نوین


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
راه‌برد منجی(عج) در برابر مظاهر فرهنگ نوین
رفتار حضرت(عج) با فرآورده‌های فرهنگ نوین چه خواهد بود؟ حذف می‌کند، کنار می‌آید یا تقویت می‌کند؟ پاسخ اجمالی آن است که هر سه مورد در کار خواهد بود، اما چگونگی، کجایی و چرایی آن پرسشی است که جستار پیش رو تلاش دارد به آن پاسخی گوید.

خبرگزاری فارس: راه‌برد منجی(عج) در برابر مظاهر فرهنگ نوین



بخش اول چکیده حضرت مهدی(عج) با مظاهر و فرآورده‌های تمدن نوین چه خواهد کرد؟ این پرسش از جمله مهم‌ترین مباحث دکترین فرهنگی مهدویت است. این پرسش به‌خصوص آن‌گاه محل بحث می‌شود که دگرگونی فرهنگی دوران کنونی با آن‌چه در لحظة غیبت ایشان بر جهان حاکم بوده، مقایسه گردد. سرعت تحولات علمی، اجتماعی و فرهنگی، چنان جهان را نسبت به عصر حدیث و وحی و سده‌های آغازین غیبت حضرت(عج) دگرگون کرده که خود ماندن یا نماندن آن تحولات در دوران حکومت مبارک حضرت حجت(عج) نیز محل بحث خواهد بود. از جهتی، برجسته‌ترین شاخص هر راه‌برد فرهنگی برای جوامع کنونی، تعیین حدود و ثغور همین فرآورده‌ها و چند و چون رفتار با آنهاست و لذا هرگونه پاسخی به این پرسش، تأثیر شایانی در ترسیم و اجرای راه‌بردهای فرهنگی در جامعة اسلامی و از جمله ایران خودمان خواهد داشت. رفتار حضرت(عج) با فرآورده‌های فرهنگ نوین چه خواهد بود؟ برخورد، تعامل یا تعاطی است؟ حذف می‌کند، کنار می‌آید یا تقویت می‌کند؟ پاسخ اجمالی آن است که هر سه مورد در کار خواهد بود، اما چگونگی، کجایی و چرایی آن پرسشی است که جستار پیش رو تلاش دارد به آن پاسخی گوید. مقدمه موضوع بحث، تبیین راه‌بردی فرهنگی در برابر پدیده‌ها، کالاها و فرآورده‌های فرهنگ نوین است که آبشخور آن بیشتر در مغرب زمین و منبعث از اندیشه‌های لیبرال دموکراسی است. راه‌برد در اصطلاح، برنامه‌ای است مدون برای رسیدن به هدفی معین و راه‌برد فرهنگی مجموعه‌ای است منسجم از تصمیمات و اقدامات با هدف درمان، ترمیم، تعمیر یا تحولی مطلوب در فرهنگی مفروض. راه‌برد باید موضوع را تعریف کند، به بیان مسئله بپردازد و در پایان راه حل بدهد. اما برای تدوین هر راه‌برد فرهنگی باید ابتدا فرهنگ را با همة ویژگی‌هایش بشناسیم. این شناخت شامل تشریح پیکر فرهنگ به منزلة پدیده‌ای دارای حیات و نیز تبیین عوامل مقوم و مؤثر در پویایی و میرایی آن است. هم‌چنین این شناخت شامل شناسایی بسترهای فرهنگ‌ساز و نیز مبادی و موانع فرهنگ‌سازی است. بر پاگرد این شناخت، می‌توان فهرستی از اقدامات شامل بایدها و نبایدها تدوین نمود که اجرای آن یا خودداری از آن زمینه‌های نیل به هدفی مفروض را فراهم می‌نماید. از این‌رو، ابتدا مفهوم فرهنگ را با روی‌کرد به جستار پیش رو تعریف می‌کنیم؛ تعریفی که محل نزاع است و به عبارتی، نیمی از پاسخ در همین تعریف فرهنگ نهفته است. ‌آن‌گاه نسبت فرهنگ و جهت‌گیری فرهنگی را مشخص می‌کنیم و می‌گوییم که فرهنگ مهدوی با جهت‌گیری آسمانی شکل می‌گیرد. آن‌گاه به بیان مفهوم فرآوردة فرهنگی یا کالای فرهنگی می‌پردازیم و بسترهای رویش فرآوردة فرهنگی را تبیین می‌کنیم. این بحث از آن‌رو مهم است که بدانیم ریشة بسیاری از فرآورده‌های فرهنگ نوین در تعاملی دوسویه میان جهت‌گیری فرهنگ نوین و کالاهای فرهنگی برآمده از آن خفته است. این بحث با تببین رفتار احتمالی حضرت در برابر فرآورده‌های فرهنگ نوین پی‌گیری خواهد شد. فرجام کار، مقدمه‌ای است بر شناخت برخی شیوه‌های فرهنگ‌سازی حضرت حجت(عج) و به‌خصوص اهمیت رفتارهای فرهنگ‌ساز ایشان در شکل‌گیری ارزش‌ها در جامعه. نکتة بحث، اهمیت رفتار بزرگان و نخبگان جامعه به منزلة مبدأ تشکیل و ترویج ارزش‌های فرهنگی است.امید است بحث از چارچوب‌های تحقیق علمی خارج نشود و در پایان کار، شمایی از راه‌بردی عملی و فرهنگی در ذهن شکل بگیرد. چیستی فرهنگ معرفی فرهنگ، کاری سهل و ممتنع است. فرهنگ پدیده‌ای است انتزاعی که از روی آثارش شناخته و تعریف می‌شود و لذا غالب تعاریفی که تا کنون از مفهوم فرهنگ ارائه شده بر مظاهر و فرآورده‌های آن بنا شده است، (نک: حاجی ده‌آبادی، 8-37) مانند نوع خوراک و پوشاک، شیوه‌های ساخت و ساز و چگونگی گفتمان و شناخت جهان که در زبان و ادب متجلی می‌شود. فرهنگ، به زعم نویسنده، مجموعه‌ای از ارزش‌ها و باورهاست که میان اکثریت افراد یک جمعیت مشترک باشد. برآیند این ارزش‌ها و باورها در فرآورده‌هایی ظاهر می‌شود که مظاهر فرهنگ هستند و اتفاقاً هر فرهنگی در جامة همان فرآورده‌هایش ادامة حیات نیز می‌دهد و مادامی که این فرآورده‌ها حیات دارند آن فرهنگ هم حیات دارد. میزان و سطح نفوذ یا انزوای هر فرهنگی نیز وابسته به میزان و سطح نفوذ یا انزوای فرآورده‌های آن است. ارزش‌های فرهنگی در گذر زمان و از گرد آمدن تدریجی افراد جامعه حول محوری تشکیل می‌شود که جهت‌گیری فرهنگی آن جامعه است. به این ترتیب، آن‌چه دو فرهنگ را در گذر زمان از هم متمایز می‌کند، جهت‌گیری فرهنگی خاص آن دو است. دو جهت‌گیری شاخص همیشه با هم در کشاکشی تاریخی بوده‌اند: جهت‌گیری آسمانی و جهت‌گیری زمینی و هرگاه حرکت جامعه‌ای رو به جانب آسمان گرفته، فرهنگی الهی نضج گرفته است. قرآن کریم در جایی از این جهت‌گیری آسمانی مبتنی بر پرستش خدا با عنوان «رنگ خدا» تعبیر می‌کند؛ صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ (بقره: 138) جهت‌گیری که عوض شود همه چیز رنگ الهی می‌گیرد. دستور قرآنی وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً (یونس: آیة 105) به یک معنا یعنی باید قبله‌نمای جامعة انسانی جهتی الهی بیابد و در آن صورت همه چیز رنگی الهی می‌گیرد و به تدریج فرهنگی الهی ریشه می‌دواند. اما فرهنگ در فرآورده‌های آن متجلی می‌شود که به تعبیری برون‌داد جامعه واجد آن فرهنگ است. روحیة تعظیم در برابر مشتری بعد از ارائه خدمت که در ملل آسیای جنوب شرق معمول است در فرآورده تلفن همراه تاشو بروز کرده است. این البته یک نمونه است. بحث آن است که ارزش‌های فرهنگی در برون‌داد یک جامعه ظهور می‌کند. مثلاً برخی معتقدند اگر سیر پیش‌رفت‌های علمی در دست مسلمین بود شاید هرگز فرآوردة سینما با چند و چون فعلی آن که بر محوریت گیشه یا همان خواهش و خواستة اکثریت و اشتهای خلق می‌گردد پدید نمی‌آمد (از جمله نک: آوینی، 1372) و این هم البته نمونه‌ای است از هزاران. شاید مثلاً اگر سیر پیش‌رفت‌های علم فیزیک در دست مسلمانان بود و جهت‌گیری وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفا حاکم بود و پرستش خدا اصل بود، ابتدا قبله‌نما بر مدار جاذبة زمین ابداع می‌شد و بعد برای مطالعة پدیده‌های زمین‌شناختی، قطب‌نما پدید می‌آمد و آن هم در قالبی فرعی و به جهت اطاعت دعوت الهی به دانش و پژوهش. در این معنا، عقربة قبله‌نما عقربة اصلی می‌شد و عقربة قطب‌نما عقربة فرعی. آری، جهت‌گیری که عوض شود و محور که پرستش خدا شود، دانش‌مند زمین‌شناس از ابتدا قبله‌نما خواهد ساخت و بعد برای مطالعات علمی‌اش، آن هم در راستای اطاعت امر خدا، با عقربه‌ای فرعی دو قطب را مشخص می‌کند. البته این تمثیل است و مراد از آن بیان تأثیر جهت‌گیری‌های جامعة دینی در نوع فرآورده‌های آن است. در روایت است که امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خود که پنجره‌ای در دیوار خانه می‌ساخت تا به گفتة خودش «نورگیر خانه‌اش باشد» توصیه کرد که وی هم‌چنین می‌تواند نیتی الهی کند که اوقات نماز را با این نورگیر تشخیص دهد و اوقات نیایش را از کف ندهد. آری، نگاه آسمانی در اجزای زندگی زمینی ریشه خواهد دوانید. فرهنگی که نگاه به آسمان دارد در زبان و ادب مردمان آن هم متجلی می‌شود. دربارة نسبت زبان و فرهنگ بسیار گفته‌اند. زبان به یک معنا زبان فرهنگ است، یعنی فرهنگ یک مردم در آینة زبان آنها هم منعکس می‌شود. در زبان فارسی تحت تأثیر فرهنگ اسلامی به کسی که هنوز زنده است می‌گوییم فلانی در «قید» حیات است، یعنی مردن رها شدن از بند است برای جهانی بزرگ‌تر که زندگانی واقعی در آن جریان دارد. وَمَا هذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ (عنکبوت: 64). یا به کسی که درگذشته می‌گوییم: «دار فانی را وداع گفت.» این نگاه رو به بالاست. اما نگاه که زمینی شود، زبان نیز عوض می‌شود. برای نمونه، عبارت «to depart this life» (جدا شدن از این زندگی) که استعاره‌ای دینی از مرگ است، دیگر در زبان انگلیسی به کار نمی‌رود و در واژه‌نامه‌های انگلیسی با تعبیر «archaic» (کهنه) به آن اشاره می‌شود. هم‌چنین در فرهنگ کنونی، وقتی می‌خواهند دربارة کسی که بعد از مرگش دو بچه از وی مانده سخن بگویند، می‌گویند: «he has survived by two children» که حاصل نگاهی مادی به انسان است و اشاره‌ای به بقای روح بعد از مرگ ندارد. هم‌چنین در این زبان به رخ‌دادهای طبیعی مانند سیل و زلزله می‌گویند: «an act of God» (یک عمل خدا). انگار هر آن‌چه می‌کنیم و می‌شود، کار بندگان است و بقیه کار خداست و مگر شرک جز این است؟ نمونه آوردن از زبان انگلیسی از آن روست که اکنون زبان‌محوری فرهنگ لیبرال غرب است، هرچند این فرهنگ در همة زبان‌ها ریشه دوانده است. برای نمونه عبارت «رخ‌دادهای طبیعی» که در زبان فارسی جا افتاده و از روی ناچاری و برای تفهیم کلام استفاده می‌شود، بویی از شرک دارد؛ چون مؤلفه‌های معنایی آن برگرفته از مفهوم «طبیعت» است، نه «خلقت». اکنون با عطفی به موضوع اصلی بحث می‌گوییم که نظام فرهنگی موعود یک جهت‌گیری شاخص دارد: «زدودن هر آن‌چه رنگی از شرک دارد» و این از مفاهیم قرآنی با مضمون جامعة موعود مستفاد می‌شود؛ می‌فرماید: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ (نور: 55) از امام باقر(ع) نقل است که مراد از این آیه حضرت قائم(عج) و اصحاب وی هستند. (مجلسی، بی‌تا: ج‌51، ‌58) یعنی وعدة خداست که روزی مردمانی مؤمن و صلاح‌پیشه را در زمین جانشین خود کند و حکومت زمین را به دست آنان سپارد که یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً؛ «مرا می‌پرستند و ذره‌ای دیگری را شریک امر من قرار نمی‌دهند.» در روایت است که شعار پرچم حضرت مهدی(عج) عبارت است از «البیعة لله». (طبسی، 1382: 66) آری ایشان برای خدا بیعت می‌گیرند. امت موعود جهت‌نمای فرهنگشان رو به جانب آسمان می‌گیرد و از شرک فرهنگ نوین که خلوت و جلوت زمینیان و چه بسا برخی منتظران حضرت(عج) را فرا گرفته است تبری خواهند جست. بنابر روایتی از امام باقر(ع) آن هنگام که خیزش جهانی حضرت برپا شود، کسانی با حضرت همراه خواهند شد که در لحظة ظهور مشغول عبادت بت‌ها بوده‌اند  و این نمادی از نفوذ فرآورده‌های شرک نوین تا اندرون جوامع انسانی است و از سویی بیان‌گر خیزش مردمان برای کندن لباس شرک و بر تن کردن لباس وحدانیت خداست. آن روز آهن‌ربای وجود آدمیان گردشی جانب آسمان می‌کند و براده‌های انسانی بر محوریت جاذبة آن خو می‌گیرد و به تدریج بساط فرهنگ نوین که بر جهت‌گیری غیر از پرستش خدا بنا شده است کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود و اندک‌اندک فرهنگی نو ریشه می‌دواند و ثمر می‌دهد، البته اندک‌اندک و این رازی است فرهنگ‌شناختی و درخور موشکافی بیشتر. تحول فرهنگ امری است بطئ و زمان‌بر. فرهنگ در این مقام فرآیند است نه فرآورده، یعنی یک فرهنگ نمی‌آید تا یک فرهنگ برود؛ باید به تدریج تحول بیابد، یعنی نوعی صیرورت باید رخ دهد. فرهنگ جامعة مهدوی نیز به تدریج و با همت گروه مؤمنان و البته بر مدار سیرة امام عصر(عج) شکل خواهد گرفت و در این راه بسی مرارت‌ها خواهد رفت و بسی دل‌ها خون خواهد شد. بنابر روایتی از امام باقر(ع) خونی که به دل حضرت حجت(عج) می‌شود بیش از خونی است که در جامعة جاهلی عربستان به دل پیامبر اکرم(ص) شد. از آغاز پیدایی اتوپیای جاهلی لیبرال دموکراسی تا ریشه دواندن فرهنگ اومانیسم خداستیز در سراسر زمین، زمانی به درازنای چند سده سپری شده است. آیا این فرهنگ نهادینه شده به چشم‌برهم‌زدنی رخت برخواهد بست؟ کار فرهنگ، کار زور و ضرب نیست. لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ (بقره: 256) آن هنگام که قوة قهریة حضرت(عج)، که در تعبیر نمادین «قیام با شمشیر» تجلی یافته، عوامل مانع فرهنگ الهی را از صفحة گیتی محو کند، روز اول فرهنگ‌سازی است و حضرت(عج) به تبیین و تمییز ارزش‌های الهی از ارزش‌های جاهلی فرهنگ جهالت مدرن خواهند پرداخت تا آن هنگام که بستر فرهنگ‌ساز قَد تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ به منصة ظهور برسد و آن‌گاه مردمان به جهت‌گیری فرهنگی الهی که همان «عروة الوثقی» قرآنی است خوانده می‌شوند. آن روز، مبلغان فرهنگ الهی به شش گوشة زمین گسیل می‌شوند و برنامه‌های فرهنگ‌سازی با مقیاسی جهانی اجرا خواهد شد. سازمان‌هایی با گسترة فعالیت جهانی تأسیس می‌شوند و تلاشی واحد برای بنای فرهنگ آسمانی کلید خواهد خورد و وسایل ارتباط جمعی که آن روز به کمال فن‌آوری خود خواهند رسید، در خدمت فراگیری و نهادینه‌سازی فرهنگ مهدوی قرار می‌گیرند  و همگان به محور عبودیت خدای احد و واحد خوانده می‌شوند و طنینی واحد سراسر گیتی را می‌نوازد که أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً. آری، بعد از خیزش مبارک حضرت(عج) بسی زمان خواهد رفت تا فرهنگ الهی ریشه بدواند و براده‌های انسانی حول فرهنگ قسط که شعار فرهنگی خیزش موعود است، نظام گیرد. قسط در تحلیلی فرهنگ‌شناختی ارزشی فرهنگی است که در بستر حاکمیت موعود اندک‌اندک نضج خواهد گرفت. فرهنگ را مجموعه‌ای از ارزش‌های نهادینه شده در مردمان معنا کردیم و اقامة قسط، به منزلة منشور فرهنگی حاکمیت مهدوی که فرمود: کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ و فرمود: «یملأ الأرض قسطاً» یعنی نهادینه شدن رفتاری در جان مردمان و این نکتة فرهنگ‌شناختی بسی دقیق و راه‌بردی است. قسط در نسبت با مردم تعریف می‌شود. قرآن می‌فرماید که فرستادگان خود را جانب مردمان روانه کردیم، لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (حدید: 25) آری، مردم خود باید قسط را اقامه کنند و لذا از منظری فرهنگ‌شناختی، مفهوم قسط یعنی نهادینه شدن ارزشی فرهنگی که عبارت است از «اهتمام به ادای حق هر چیزی» و این جهت‌گیری فرهنگی در تمام زوایای اخلاقی، عبادی، رفتاری، اجتماعی، سیاسی و حیاتی مردمان ریشه خواهد دوانید و بسترساز حاکمیت فرهنگ خدا بر گسترة زمین خواهد شد. فرآورده‌های فرهنگ در بالا اشاره رفت که هر فرهنگی دارای فرآورده‌های خود است که از دل علقه‌ها و روابط فرهنگی خاص خود نضج می‌گیرد و می‌روید و پیاپی خود آینة تمام‌نما و بستر ترویج آن می‌شود. اما این بحث موشکافی بیشتری می‌طلبد. فرآورده یا کالای فرهنگ که بعد فرهنگ‌ساز هم می‌شود چگونه شکل می‌گیرد، چگونه تأثیر می‌گذارد و چگونه از ظرفیت فرهنگ‌ساز آن می‌توان بهره گرفت؟ چنان‌که گذشت، که باورها و ادراکات فرهنگی یک جامعه در برون‌داد آن جامعه و از جمله کالاهای تولیدی آن جامعه می‌تراود و به تعبیری روح فرهنگ جامعه در آن حلول می‌کند. برخی جامعه‌شناسان غربی متوجه این نکته بوده‌اند. از جمله آنتونی گیدنز در تعریف فرهنگ گفته است: «ارزش‌هایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می‌کنند و کالاهای مادی که تولید می‌کنند.» (گیدنز، 1382: 55-56) گیدنز معتقد است که اشیای مادی درون یک جامعه، محمل معانی فرهنگی آن جامعه هستند و از جمله به لباس، شیوه‌های خوردن، اشکال معماری و بسیاری ویژگی‌های مادی دیگر اشاره می‌کند. (همان‏‌، 66)با نگاهی به فرهنگ اسلامی خود می‌توان گفت صندوق صدقات فرآوردة فرهنگ اسلامی است که برتافته از فرهنگ ایثار و در عین حال آموزة «استحباب آغاز کردن صبح با صدقه» می‌باشد و به تبع آن حضورش در هر کوی و گذر، ناخودآگاه این فرهنگ و آموزه را به دل جامعه می‌تراود. خم و انحنای معماری اسلامی در سردر خانه‌های قدیم و برخی خانه‌های جدید و سراسر ابنیة اسلامی نمونة دیگری از کالای فرهنگ اسلامی است که به تقلید از خم محراب عبادت، علقه‌های فرهنگ عبودیت و تعظیم در برابر یگانه هستی را به درون جامعه می‌تراود و تجلی‌گه این آیت قرآنی است که وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَن فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً؛ (رعد: 15) همه در حال تعظیمند، تو هم باش. نقش‌های اسلیمی هم کالای فرهنگ اسلامی هستند. این نقوش منظم زاییدة فرهنگ یگانه‌پرستی و بازتاب این آیت قرآنی است که إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفاً. (انعام: 79) هنر خوش‌نویسی و تهذیب نیز از دیگر کالاهای فرهنگ اسلامی هستند که بازتاب پالایش روح از آلودگی‌ها و توجه نفس به یگانه آفرینش هستند. میرعماد، استاد مسلم خوش‌نویسی ایران می‌گوید: «صفای خط خوب از صفای دل است.» (به نقل از: شریفی، 1378: 91) و مولوی همین مضمون را می‌سراید: «صورتی در زیر دارد آن‌چه در بالاستی». انگشتر عقیق، چلچراغ، سفرة هفت‌سین، آپارتمان، استادیوم فوتبال، پیتزا و سینما هم فرآورده فرهنگ هستند که هر یک روییدة بستری خاص هستند و روابط و علقه‌هایی خاص در درون خود دارند.اما آیا این برون‌داد فرهنگی، فرهنگ‌ساز هم هست؟ آیا خود بستر انتقال فرهنگ است؟ نشای هر گیاهی اگر در زمینی دیگر کاشته شود، بر می‌دهد و همان گیاه را تولید می‌کند آیا می‌شود که کالایی فرهنگی نیز با ورود به جامعه‌ای یا با بازسازی در خود آن جامعه به تدریج علقه‌هایی را که بر اساس آن روییده به درون بافتار جامعة مقصد بدواند و بستری را که زمانی در دل آن روییده بوده بازسازی کند، مانند قلمة گیاه که افکندنش در محیطی دیگر گیاه مربوطه‌‌اش را به تدریج پدید می‌آورد؟ در تداول عامه می‌گویند که هر کالایی فرهنگی خاص را به همراه می‌آورد. اما آیا این مسئله ریشة علمی هم دارد؟ پاسخ دقیق به این پرسش مستلزم تحقیقی درازمدت است. با این حال، تحولات فرهنگی نسل‌های حال و گذشته جهان امروز مؤیدی است بر مثبت بودن این ادعا. یک دهه و اندی پیش، هنگامی که شوروی سابق فروپاشید و دروازه‌های فرهنگی امپراتوری سرخ به روی غرب باز شد، در اولین گام یک فروشگاه پیتزافروشی در میدان مرکزی مسکو افتتاح شد؛ یعنی نخستین گام فرهنگ‌سازی مغرب‌زمینیان انتقال کالایی فرهنگی مانند پیتزا به قلب کشور شوروی سابق بود. البته گفتن ندارد که پیتزا با عنایت به شیوة پختن و خوردن آن فرآورده فرهنگ مغرب‌زمین است. برای پژوهش‌گران جامعة ایران که شاهد دگرگونی‌های فرهنگی متعدد در کمتر از صد سال اخیر در این مرز و بوم بوده‌اند، فهم این مدعا چندان دشوار نیست؛ تو گویی مدعایی است که به مجرد تصور تصدیق خواهد شد. تجربة جامعة ایران بعد از دورة انقلاب اسلامی در دوره‌ای که از آن به عنوان تهاجم فرهنگی تعبیر می‌شود، نمونه‌ای از این مسئله است. پدیدة «تهاجم فرهنگی» به یک معنا تهاجم فرآورده‌های فرهنگ غرب بود که علقه‌های فرهنگی غرب را در بافتار جامعة ایرانی دواند. برخورد اخیر سیاست‌گذاران مسائل عمومی غرب با مسئلة حجاب به مثابة فرآوردة فرهنگ اسلامی دلیلی دیگر بر این مدعاست. می‌بینند که این کالای فرهنگی دارد علقه‌های فرهنگی پدیدآورنده‌اش را به تدریج به درون بافت سکولار جامعة غربی تزریق می‌کند و لذا علی‌رغم ادعای آزادی اعمال دینی در قانون اساسی‌شان، سد راه حجاب می‌شوند، آن هم به لطایف‌الحیلی چون ترویج اسلام‌ترسی و معرفی حجاب به منزلة نماد تروریسم با شگردهای خبری و سینمایی. اینها نمونه‌هایی است در تأیید این‌که انتقال فرآوردة فرهنگ یا بازسازی آن ممکن است به تدریج علقه‌های فرهنگی مربوطه‌اش را نیز منتقل یا بازسازی کند و زمینه‌ساز تحول فرهنگی گردد. به عبارتی ورود کالای فرهنگ از جامعة مبدأ به جامعة مقصد روابط و علقه‌های فرهنگی متناظرش را نیز به همراه خواهد آورد. چنین تأثیری هنگام بازسازی دوبارة کالایی خاص نیز ایجاد شود. اما چه فرآیندی هنگام انتقال یا بازسازی کالای فرهنگ‌ساز رخ می‌دهد که منشأ تحول فرهنگی می‌شود؟ به نظر هنگامی که کالای فرهنگ‌ساز از فرهنگ مبدأ به فرهنگ مقصد منتقل می‌شود اعضای جامعة مقصد در ابتدای امر با آن به عنوان عنصری ناآشنا رفتار می‌کنند و علت آن فقدان بستری است که این کالا در دل آن روییده است. اما به تدریج کالای فرهنگ‌ساز جای خود را باز می‌کند، به این ترتیب که علقه‌هایی را در دل فرهنگ پذیرنده ایجاد می‌کند و به تدریج نوعی تغایر فرهنگی شکل می‌دهد که این تغایر می‌تواند روابط فرهنگی متناظر فرهنگ مقصد را بی‌استفاده یا بی‌اثر کند و بعد از مدتی به فراموشی سپرد. بر این اساس هر کالای فرهنگ‌ساز تازه‌وارد یا بازسازی شده می‌تواند بستر رشد فرهنگ غیر (اعم از مثبت یا منفی) شود. مراحل رفتار اعضای یک جامعه با یک کالای فرهنگ غیر (تازه‌وارد یا بازسازی شده) را می‌توان بر روی پیوستاری مانند زیر تعقیب کرد:    ناآشنایی   جبهه‌گیری کنجکاوی   آشنایی     پذیرش البته کمّ و کیف و نفس رخ‌داد مرحلة آخر (پذیرش) به کارکرد و قوت عوامل فرهنگ‌پذیری یا به تعبیر دیگر عوامل اجتماعی شدن بستگی دارد. جامعه‌شناسان غربی نظیر گیدنز در بررسی این عوامل به مقولاتی چون «خانواده»، «روابط همالان»، «مدارس» و «رسانه‌های همگانی» اشاره می‌کنند. (گیدنز، 1382: 103-107) بر اساس این دیدگاه، یک فرد سرانجام رفتار خود در مرحلة پذیرش را در تعامل با این گردونة عوامل تنظیم خواهد کرد. اما موشکافی دقیق نشان می‌دهد که نگرش دینی به بحث فرهنگ از نگرش غیردینی خاص جامعه‌شناسان غربی جداست که همانا نقش بسترساز فطرت است. گردونة عوامل فرهنگ‌پذیری مندرج در متون فعلی جامعه‌شناسی ـ که متأسفانه متن درسی محافل علمی ما هم هست ـ برتافته از ذهنی است که در نظام‌های اجتماعی غربی پرورده شده است، یعنی جایی که اجازة سیاست‌گذاری فرهنگی از دین گرفته شده و به همة مسائل با روی‌کردی مبتنی بر نفی علقه‌های الهی وجود انسانی نگریسته شده است و به تبع آن، نقش فرهنگ‌ساز سفیران دین نیز تحلیل رفته یا به حاشیه رانده شده است. اما در جامعة موعود که بر جهت‌گیری الهی و آسمانی مبتنی است، یکی از ارکان مهم فرهنگ‌سازی، سفیران آن دین و به تبع آن حاکمیت برآمده از متن دین است و این امر به دلیل وجود گرایشی اصیل در وجود آدمیان به ارزش‌های الهی و انسانی است که از بدو خلقتشان همراهشان بوده و در نظام فرهنگ‌شناختی قرآن کریم از آن به «فطرت» تعبیر می‌شود: فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا (روم: 30) فطرت، خود بستر فرهنگ و وسیلة فرهنگ‌سازی در درون انسان‌هاست و بر این اساس باید در اصطلاحات جامعه‌شناختی «اجتماعی شدن» و «فرهنگ‌پذیری» که به تلویح منشأ فرهنگ‌سازی را تنها در خارج از وجود انسان تلقی می‌کند تجدید نظر کرد و گاهی هم گفت «فرهنگ‌پروری»؛ چون گاهی منشأ رویش فرهنگ در درون آدمی است و دین به دنبال چنین فرهنگ‌سازی است و علمای دین سفیران آن هستند. هرچند عده‌ای از جامعه‌شناسان نوین ایران تلاش کرده‌اند که منبر و مسجد را که پایگاه‌های اصلی چنین مبنای فرهنگ‌سازی هستند در قالب «رسانه‌های همگانی» در همان گردونة فرهنگ‌پذیری گیدنز بگنجانند، این دو از نظر ماهیت و کیفیت متفاوت هستند. این منبع فرهنگ تراوای فطری به دلیل ساخت همیشگی و نامیرای فطرت انسانی، هیچ‌گاه به حاشیه نمی‌رود، هرچند زمانه نو به نو شود. خلاف نظر امیل دورکیم، جامعه‌شناس غربی، که معتقد بود «با توسعه جوامع امروزین، نفوذ مذهب رو به زوال می‌گذارد.» (گیدنز، 1382: 504) گرایش مذهبی در جهان به‌خصوص در ایران به‌رغم واردات گونه‌به‌گونة لوازم ارتباطات و مدرنیسم، بسطی روزافزون داشته است. اشتباه دورکیم این بود که در بررسی‌های خود از جوامع سنتی، به اقتضای روی‌کرد مادی خود، مسئلة فطرت انسانی و به تبع آن، نقش فرهنگ‌ساز سفیران این فطرت را در نظر نگرفته بود. آری، اگر بر اثر غفلت علمای دین، حقایق فطرت از چشمان جست‌وجوگر جامعه ناپدید شود، اتفاقی که دورکیم پیش‌بینی می‌کند رخ خواهد داد. علامه جعفری(ره)در تبیین فرهنگ فطرت‌مدار که از آن به «فرهنگ پیش‌رو» تعبیر می‌کند، نوشته است: «اساسی‌ترین عامل پذیرش فساد و تباهی خلأای است که از حقایق فرهنگ تکاملی در میان مردم یک جامعه به وجود می‌آید.» (جعفری، 1373: 132) همچو نگاه فطرت‌ستیزانه‌ای در آثار برونیسلاو مالینوفسکی، بنیان‌گذار دانش انسان‌شناسی نوین، هم دیده می‌شود. وی در کتاب معروف خود نظریه‌ای علمی درباره فرهنگ که متأسفانه منبع درسی دانشگاه‌های ماست، اساساً منشأ فرهنگ را ارضای نیازهای اولیه جسمی یا ارگانیک انسان می‌داند. (مالینوفسکی، 1379: 62) وی در جایی از کتاب از گرایش‌های دینی به عنوان «پیچیدگی‌ها و مشکلات فرهنگی» (همان: 102) و یا «تزلزل فیزیولوژیک» (همان: 103) نام می‌برد و می‌گوید برای درک پیچیدگی و مشکلات رفتار فرهنگی باید آن را با فرآیند ارگانیک جسم انسان و مراحل رفتاری تطابق داد که آنها را تزلزل فیزیولوژیک می‌نامد. (همان: 103) بدین معنا گرایش‌های دینی حاصل نوعی تزلزل فیزیولوژیک است! حاصل آن‌که فطرت، پتانسیل فرهنگ‌پرور قوی و مشترک میان اعضای جامعة جهانی برای بازسازی و پرورش فرهنگ دینی است و حاکمیت موعود با فطرت انسان‌ها سر و کار دارد. راه‌برد فرهنگی نظام موعود بنابر تعبیری، بازپروری گرایش‌های مندرج در این کشش الهی وجود انسان‌ها در جامعة جهانی و یادآوری کشش‌های الهی در وجود مردمان است.   منابع 1. آوینی، سیدمرتضی، آینة جادو (مجموعه مقالات سینمایی)، تهران، کانون فرهنگی، علمی و هنری ایثارگران، 1372ش. 2. جعفری، محمدتقی، فرهنگ پیرو، فرهنگ پیش‌رو، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1373ش. 3. حاجی ده‌آبادی، محمدعلی، مدیریت فرهنگی، قم، مرکز نشر هاجر، 1385ش. 4. شریفی، هادی، اخلاق و هنرمندی، راز و رمز هنر دینی (سلسله مقالات)، تهران، انتشارات سروش، 1378ش. 5. طبسی، نجم‌الدین، چشم‌اندازی به حکومت مهدی(عج)، قم، انتشارات بوستان کتاب، 1382ش. 6. گیدنز، آنتونی، جامعه‌شناسی، ترجمه: منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، 1382ش. 7. مالینوفسکی، برونیسلاو، نظریه‌ای علمی درباره فرهنگ، ترجمه: عبدالحمید زرین‌قلم، تهران، انتشارات گام نو، 1379ش. 8. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، المکتبة الاسلامیه، بی‌تا. 9. بلخی، جلال‌الدین محمد، مثنوی معنوی، تهران، انتشارات امیر مستعان، 1378ش.   دکتر سید رضی موسوی گیلانی علی حاج‌محمدی منبع: فصلنامه مشرق موعود شماره 13 ادامه دارد/

93/04/27 - 00:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن