محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852714012
تأملی جامعهشناختی دربارۀ جامعۀ موعود؛ زمینهها و شرایط - بخش دوم و پایانی زمینهسازی برای جامعه موعود جهانی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تأملی جامعهشناختی دربارۀ جامعۀ موعود؛ زمینهها و شرایط - بخش دوم و پایانیزمینهسازی برای جامعه موعود جهانی
تغییرات معاصر، زمینهها و امکانات متعددی را فراهم کرده که در شکلگیری وضعیتهای اجتماعی آتی، تأثیری انکارناپذیر دارند.
عقلانیشدن همعرض با تعمیق حیرتهای عمومی
ادعای اصلی که نویسنده درصدد تبیین آن است، ارجاع به قواعد نوظهور جامعهشناختی است که همزمان با شکلگیری شرایط نوظهور مدرن، سر برآورده است و امکان فهم بهتری از زمینهسازی برای حکومت جهانی را فراهم میکند. به نظر میرسد شرایط مدرن به صورت دوگانه، هم زمینه را برای شکلگیری حکومتی واحد و جهانی با ماهیتی مذهبی فراهم میکند و هم مسائل و میزان نابهنجاریها را افزایش میدهد؛ چیزی که شاید در بدو امر متناقض به نظر برسد. از جمله قواعد اساسی جامعهشناختی که در زمان حاضر، شکل افسارگسیخته و هیجانی به خود گرفته، عقلانی شدن حوزههای مختلف و خالی شدن آن از راز و افسون است. کسی در اینکه وسایل به منظور برآوردن اهداف و نیازهای خودخواسته بشر نسبت به گذشته افزایش چشمگیری یافته است، شکی ندارد. مسئله اینجاست که آیا این عقلانی شدنی به معنای آن است که انسانها نسبت به شرایط زندگی خود، معرفت بیشتر و فهم عمیقتری یافتهاند؟ پاسخ به این مسئله نیز برای فهم شرایط ظهور حکومت جهانی، اساسی است. انسانی شهری را با انسانی بدوی مقایسه کنید. فکر میکنید کدامیک از آنها نسبت به شرایط زندگی خود و تحولاتی که اطرافش اتفاق میافتد، آگاهتر است؟ اگر تصور میکنید که انسان مدرنِ شهری چنین است، سخت در اشتباهید؛ چون به دلیل تنوع و گستردگی شرایط و روابط، انسان مدرن نسبت به بسیاری از آنها آگاهی اجمالی نیز ندارد. وبر در سخنرانی مشهور خود با عنوان «علم به مثابه حرفه» با صراحت به چنین نکتهای اشاره میکند:
شرایط نسبت به گذشته آیا منظور این است که امروز ما، مثلاً همه ما که در این تالار نشستهایم، در مقایسه با سرخپوستان امریکا یا هوتنتوها از شرایط زندگی، خودآگاهی بیشتری داریم؟ کسانی که در خیابان سوار تراموا هستند، به استثنای فیزیکدانها نمیدانند این دستگاه چگونه به حرکت درمیآید. نیازی هم ندارند که بدانند. کسی که تراموا سوار میشود، فقط به همین راضی است که به ادامه حرکت ماشین اطمینان داشته باشد و کار و زندگی خود را بر اساس آن تنظیم کند. اما چیزی درباره نحوه تولید ماشین نمیداند. اما بربرها در مقایسه با ما، درباره ابزار مورد استفاده خودآگاهی بسیار بیشتری دارند. ما امروز برای خرید هر چیزی پول میپردازیم. اما شرط میبندم که حتی همکارانی که اقتصاد سیاسی تدریس میکنند، به این سؤال که چرا و چطور شد که در قبال خرید کالا، پول میپردازیم، پاسخهای کم و بیش متفاوتی خواهند داد. بربرها میدانند که برای تأمین خوراک روزانه خود چه میکنند و در این راه چه نهادهایی به کمک آنها میآیند؟ بنابراین، عقلانیگری و خردورزی فزاینده مبین افزایش دانش درباره شرایط زندگیمان نیستند. (وبر، 1387: 161)
همانگونه که اشاره شد، عقلانی شدن از جمله مؤلفههای اساسی جامعه جدید است. اما منظور از اینکه انسانها عقلانیتر شدهاند و در عین حال، فهمشان نسبت به شرایط کمتر شده است چیست؟ این نکته، با فهم سازمان اجتماعی و تمایز ساختی در شرایط مدرن پیوند مستقیمی دارد. همانگونه که حیات اجتماعی در شرایط جدید دستخوش تمایزهای فزاینده شده است و هریک از گروههای انسانی در جایگاه مستقل و متمایزی قرار گرفتهاند و از شرایط دیگر اجزا و عناصر، بیخبرند، درباره عقلانیشدن نیز به صورت متناظری چنین اتفاقی میافتد. بنابراین، منظور از عقلانیشدن در شرایط جدید آن نیست که انسانها فهم بیشتری از شرایط و موقعیتهای خویش به دست میآورند، بلکه مراد، تسلط ابزاری و تکنولوژیک بر اوضاع و احوال است؛ سلطهای که باز ضرورتاً به افزایش آگاهی انسانها منتَج نمیشود. بسیاری از انسانها با وسایل ارتباطی همچون، موبایل، تلویزیون و رادیو سر و کار دارند و به واسطه آن از اخبار دیگر نقاط مطلع میشوند و هم با دیگر نقاط ارتباط مییابند؛ اما آیا از شیوه عملکرد آن هم باخبرند؟ این در صورتی است که انسان بدوی نسبت به ابزاری که برای شکار یا کشاورزی استفاده میکرد، آگاهی بسیار بیشتری داشت و از عملکرد آن دقیقاً آگاه بود. بنابراین، عقلانیشدن که از جمله قواعد جامعهشناختی مدرن است، دارای ماهیت تکنیکی و فنّی است، نه ماهیت معرفتشناختی. وبر هم دقیقاً همین معنا را از عقلانیشدن در نظر دارد. ژولین فروند _ از شارحان وبر _ دقیقاً به این مطلب اشاره میکند:
این مفهوم را نباید با اصطلاح عقلانیت موجود در تاریخ که حامل صیرورت انسانی در فرآیند ترقی جهان است و فرجام آن پیروزی عقل را در معنای شکوفایی عدالت حقیقی، تقوای واقعی، برابری، صلح و غیره در پی خواهد داشت، اشتباه کرد. عقلانیشدن، آنطور که وبر میفهمد و گاهی نیز آن را با مفهوم عقلگرایی در هم میآمیزد، نتیجه تخصصیگرایی علمی و افتراق فنّی است که مخصوص تمدن غربی است. عقلانیشدن عبارت از سازمان دادن زندگی، به وسیله تقسیم و همسازی فعالیتهای گوناگون، بر پایه شناخت دقیق مناسبات میان انسانها با ابزارها و محیطشان، به منظور تحصیل کارآیی و بازده بیشتر است. بنابراین، منظور از آن، یک توسعه خالصاً عملگرایانه است که از نبوغ فنی انسان مایه میگیرد. (فروند، 1383: 16-17)
مسائل جامعه مدرن و زمینهسازی برای جامعه موعود جهانی
مدرن شدن جوامع، پیامدها و مسائل خاص خود را داشت که از ابتدا نیز ذهنیت جامعهشناسان کلاسیک را به خود مشغول کرده بود. پیچیدگی جامعه، تخصصی شدن و تمایز ساختی و عقلانیشدن فنّی، همگی مسائل جدیدی را در سطح وسیع و با کیفیتی متمایز از سابق ایجاد کردند. برخی از تحولات سده بیستم، به مرز فاجعه کشیده شد و به این ترتیب، مشخص شد که حدود مسائل میتواند تا چه مرزی گسترش یابد. فجایعی که قابل مقایسه با هیچیک از تحولات ماقبل آن در تاریخ بشری نبود. جنگهای جهانی و نسلکشیها از جمله این موارد بود که با اتکا به فنآوریهای ابزاری، چنین امری را برای بشر مدرن میسر میساخت. در کنار آن، فردگراییها و روند بیهویتی در جوامع منجر به بروز نابهنجاریهای روانی _ اجتماعی شد. ازاینرو، جامعهشناسان میانه سده بیستم، بیشتر، دغدغه فهم و درک شرایط جدید را داشتند.
از جمله میتوان به یکی از مهمترین آنها، یورگن هابرماس اشاره کرد. پس از توفانها و فجایعی که در نیمه نخست این قرن گریبانگیر جامعه مدرن شد، هابرماس، پراشتیاقترین متفکری است که کوشیده است ابعاد و سویههای متعارض این جامعه را بار دیگر در قالب آنچه خود، طرح ناتمام مدرنیسم مینامد، گرد آورد. او بهویژه بر تعارض عمیق میان دستاوردهای خیرهکننده علم و تکنولوژی با عقیم ماندن تلاشهای جامعه مدرن در جهت نقد عقلانی هنجارهای اجتماعی تأکید میورزد (اباذری، 1387: 20).
انسان مسلّح به تکنولوژیهای جدید باید نیروی اخلاقی قویتری نیز داشته باشد تا بتواند او را مهار کند. این همان مسئلهای بود که از ابتدا، ذهن دورکیم را به خود مشغول کرده بود. چه نیرویی را میتوان قدرتمندتر از مذهب سراغ گرفت که بتواند پشتوانهای ارزشی و هنجاری برای اعمال انسانی فراهم کند و هسته باید و نبایدهای اخلاقی او را قوام بخشد؟
منظر اسلامی دربارۀ جامعه موعود و بررسی تطبیقی امکانات مدرن برای تحقق احتمالی آنهابا مراجعه به برخی از گزارههای قرآنی در باب عاقبت حیات انسان در جهان، میتوان به صورت بهتری آن را فهم کرد. خداوند وعده حتمیالوقوع خود درباره شکلگیری جامعه موعود با زمامداری صالحان را در کتب پیش از قرآن، از جمله زبور و تورات نیز بیان کرده است:
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُون (انبیا: 105)
مراد از «ذکر» در آیه شریفه، تورات حضرت موسی(ع) است (طباطبایی، 1417: ج14، 329).
وعدۀ حتمیالوقوع خداوند جانشینی یکتاپرستان و صالحان در زمین است. خداوند به منظور تأکید بر ضرورت تحقق چنین وعدهای، به سنت تاریخی در این زمینه اشاره میکند:
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً ݢݢݢآنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد، همانگونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین [خود] قرار داد. (نور: 55)
عمدۀ سیاق آیاتی که حاکی از چنین آیندۀ امیدبخشی به مؤمنان است، «مدنی» هستند؛ چراکه خداوند از این طریق، به دنبال امیدبخشی به مسلمانانی است که از مکه به مدینه مهاجرت کرده و درصدد تشکیل حکومتند (همو: ج15، 151). سیاق این آیات دلالت بر آن دارد که مقصود اصلی خداوند از «استخلاف» استقرار سازمان رسمی اجتماعی است. گرچه جانشینی انسان از جمله اهداف آفرینش خداوند است، اما سیاق آیات بر جانشینی در برقراری نظم اجتماعی دلالت میکند. از اینرو، مراد از سنت گذشته، پیامبرانی از جمله سلیمان و داوود است که امکان تشکیل چنین نظمی یافتهاند و به منظور استقرار آن حکومت کردهاند.
در تفسیر آیۀ مذکور، از امام باقر(ص)نقل شده که مراد از «الصالحون» یاران امام عصر در آخرالزمان است. همچنین از پیامبر اکرم(ص)نقل است:
اگر از دنیا یک روز بیشتر باقی نمانده باشد، خداوند این روز را آنقدر طولانی میکند تا مردی از فرزندانم برانگیخته شود و زمین را پر از عدل و داد کند همانطور که پر از ظلم و جور شده است. (طبرسی، 1372: ج7، 106)
بنابراین، خداوند متعال استخلاف صالحان در زمین را در کتب الهی که بر پیامبران نازل کرده، امری محتوم و ضروری شمرده است. در کنار این موارد، میتوان گزارههای روایی درباره شدت گرفتن ستم بشری را افزود. اصبغ ابن نباته در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند:
أَتَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(ع) فَوَجَدْتُهُ مُتَفَکِّراً یَنْکُتُ فِی الْأَرْضِ، فَقُلْتُ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! مَا لِی أَرَاکَ مُتَفَکِّراً تَنْکُتُ فِی الْأَرْضِ أَ رَغْبَه مِنْکَ فِیهَا؟ فَقَالَ: لَا وَ اللهِ مَا رَغِبْتُ فِیهَا وَ لَا فِی الدُّنْیَا یَوْماً قَطُّ وَ لَکِنِّی فَکَّرْتُ فِی مَوْلُودٍ یَکُونُ مِنْ ظَهْرِی الْحَادِیَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً تَکُونُ لَهُ غَیْبَه وَ حَیْرَه یَضِلُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَهْتَدِی فِیهَا آخَرُونَ؛ (کلینی، 1365: ج1: 338)
نزد امیرالمؤمنین(ع) رفتم و ایشان را در حالت تفکر یافتم. پس عرض کردم: چه شده است که شما را اینگونه میبینم؟ حضرت(ع) فرمود: به خدا سوگند [فکرم به دلیل دنیا یا غم آن نبود؛ چراکه] آرزوی دنیا یا آنچه را در آن است، حتی لحظهای نکردهام. درباره مولودی که از نسل من و فرزند یازدهم من است، میاندیشیدم. او مهدی است که زمین را پر از عدل و قسط میکند؛ در حالی که از ظلم و جور مشحون شده است. غیبتی دارد که منجر به حیرت میشود. گروهی به واسطه چنین غیبتی دچار گمراهی و عدهای هم هدایت میشوند.
نزدیک به این مضمون، در بسیاری از روایات در منابع جامع روایی نقل شده است (نک: صدوق، 1413: ج4، 177).
در توصیف این دوره، کلینی و شیخ طوسی روایتی را از یک طریق نقل کردهاند. در این روایت، درباره افزایش التزام به برخی از وجوه ضددینی و مسائل در دوره «آخرالزمان» صحبت شده است، اما آنچه در این میان مورد توجه خاص قرار گرفته کاهش امر به معروف و نهی از منکر است. سپس درباره اهمیت و ضرورت این فریضه و کیفیت اقامۀ سایر فرایض به آن صحبت میشود (کلینی، 1365: ج5، 55؛ طوسی، 1365: ج6، 180).
سیاق روایات معطوف به آن است که سایر مفاسد به دلیل فقدان اهتمام و بیمبالاتی نسبت به این فریضه به تدریج در این دوره آشکار میشود. در کنار چنین روایاتی که حاکی از افزایش بیرویۀ نرخ مسائل و گناهان است، مواردی نیز بر تقویت روحیۀ دستۀ اندکی از مؤمنان اشاره دارد که در این شرایط از عمق نگاه و بصیرت بیشتری برخوردار میشوند.
سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) عَنِ التَّوْحِیدِ، فَقَالَ: إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللهُ تَعَالَى Gقُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌF وَ الْآیَاتِ مِنْ سُورَه الْحَدِیدِ؛ (کلینی، 1365: ج1، 91)
از امام سجاد(ع) درباره توحید پرسیده شد و ایشان فرمود: خداوند میدانست در آخرالزمان اقوام متعمّقی خواهند بود؛ به همین دلیل «قل هو الله احد» و آیاتی از سورۀ مبارکه حدید را نازل کرد.
جمع میان دو دسته از روایات مأثوره، بر این امر دلالت دارد که جریان غالب در دوران آخرالزمان، همراه با افزایش نرخ مسائل، گناهان و بیمبالاتیهاست؛ اما در کنار این روند، عدهای نیز به فهم بهتر و بیشتر نایل میشوند و حکومت صالحان را برپا میسازند. شکلگیری چنین وضعیت موعودی در سطحی جهانی، حاکی از تحول شرایط اجتماعی و سیاسی است که زمینۀ بروز نیاز و ایجاد آن را فراهم کرده است. در روایات بسیاری تحقق و تعین اجتماعی یافتن برخی از اهداف و آموزهها به زمان قیام موعود موکول شده است.
شیبانی در نقلی از امام صادق(ع) درباره برخی از مشکلات و مسائل مالی مواردی را طرح میکند تا جایی که ایشان به اینجا میرسند:
فَإِنَّ ذَلِکَ لَا یَکُونُ حَتَّى یَقُومَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ؛ (همو: ج5: 132)
چنین چیزی [محقق] نمیشود تا اینکه قائم ما قیام نماید.
سیاق روایات مذکور حاکی از آن است که شرایط برای تحقق برخی از آرمانهای مذهبی و الهی فراهم نمیشود مگر زمان فرارسیدن قیام موعود.
هنگامی که این دسته از روایات را در کنار مواردی قرار میدهیم که شرایط عصر ظهور را همراه با افزایش بیش از حد ظلم و ستم توصیف میکند، باید به وجهی خاص دست یابیم تا بتوانیم امکانات جامعه مدرن به منظور تحقق احتمالی جامعه موعود از منظر اسلامی را بهتر تبیین نماییم. دوره پیش از آن که از آن به «آخرالزمان» تعبیر میشود، همراه با افزایش بیرویۀ نرخ مسائل و مشکلاتی است که تا پیش از آن نیز رواج نداشته است. در زمان امامان قبل از امام موعود نیز گناه و جرم وجود داشت، اما در توصیفات ایشان وضعیت این دوره بسیار خاص و حادّ توصیف شده است (همو: 55؛ طوسی، 1365: ج6، 180).
با این حال، باید دلیلی باشد که صرفاً عدۀ اندکی از صالحان و مؤمنان زبده بتوانند در این عهد همزمان با قیام موعود به شکلگیری جامعه آرمانی یاری رسانند. به عنوان یکی از احتمالات و زمینههای ممکن میتوان قواعد و زمینه شرایط جوامع مدرن را جستوجو کرد که گرچه در آنها نرخ مسائل و مشکلات به نحو معنادار و فزایندهای افزایش یافته، اما در کنار آن سازمان اجتماعی نیز به گونهای بسط یافته و ناتوانی بشر به قدری گسترش پیدا کرده، که ظرفیت لازم به منظور شکلگیری جامعهای جهانی با زمامداری صالحان میتواند تسهیل شود. آنچه به منظور فهم چنین قواعد و زمینههایی در شرایط کنونی میتواند مورد توجه قرار گیرد، قواعد جامعهشناسانهای است که در صدد توضیح و کشف چنین مواردی است. همانگونه که گذشت، جامعهشناسان کلاسیک (از جمله: دورکیم و وبر) بر شرایط کنونی در جوامع مدرن توجه صریح و مشخص داشتند. آنچه اساساً میتوان از این رویکرد برای فهم شرایط مذکور استفاده کرد، معما و تناقضات جامعۀ مدرن است که مورد تأکید این دسته از جامعهشناسان بوده. افراد استقلال و تمایز فردی بیشتری یافتهاند، اما در سازمانهای اجتماعی پیچدهتر در سطحی جهانی به یکدیگر متصل شدهاند. فردگرایی فزاینده منجر به بروز مسائل و مشکلات بسیار زیادی شده و از سوی دیگر راه حل آن نیز باید در سطحی جهانی دنبال شود. نیازمندی به سازمان کلان اجتماعی که بتواند در این سطح، مسائل و مشکلات را برطرف کند یا کاهش دهد، در چنین شرایطی قابل درک است. بنابراین، میتوان گزارههای اسلامی مذکور را در این زمینه مورد تحلیل قرار داد. گرچه ظلم، ستم، جرم و گناه افزایش مییابد، اما در عین حال زمینه برای شکلگیری سازمانی در سطح جهانی تسهیل شده است. از منظر اسلامی، ساماندهی چنین شرایطی نیز توسط گروههای اندکی صورت خواهد گرفت که در زمرۀ صالحان این دوره هستند و توانستهاند علیرغم شرایط بغرنج، دین خود را حفظ کنند و دامان خویش را از آلودگی به گناهان مبرّا نگاه دارند. از این رو، دوگانگی ظاهری که در روایات اسلامی در توصیف دورۀ «آخرالزمان» بیان شده، قابل فهم و تبیین میگردد.
همانطور که اشاره شد، از منظر اسلامی جامعه موعود در شرایطی جهانی امکان شکلگیری دارد تا مشکلات عمومی را کاهش دهد. زمامداری چنین شرایطی نیز از این منظر، با صالحان مقید به آموزههای مذهبی است. مذهب در شرایط معاصر، از جمله قدرتمندترین ابزارهای ممکن برای کنترل حیات اجتماعی و پیشگیری از نابهنجاریهاست. این امر نیز از جمله قواعد جامعهشناختی است که برخی جامعهشناسان کلاسیک به آن توجه کردهاند.
وبر از جمله ایشان است که در تحلیل شرایط مدرن و دلایل بروز تغییرات عمده در اروپای غربی، بهویژه در حوزه اقتصادی، مذهب را زمینهساز چنین امری میپندارد. از نظر وی بدون شک، رهایی از سنتگرایی اقتصادی، عامل مهمی به نظر میرسد که باید تمایل به شک در سنت مذهبی و قیام علیه مراجع سنتی را تقویت کند، اما باید نکتهای را که امروزه غالباً فراموش میشود، به خاطر داشت: رفورماسیون _ نهضت اصلاح کلیسا _ نه به معنای حذف کامل سلطه کلیسا بر زندگی، بلکه به معنای جایگزین ساختن شکل جدیدی از سلطه به جای شکل قبلی بود. آنچه اصلاحطلبان را در پیشرفتهترین مناطق اقتصادی به شکوه وامیداشت، نه شدت نظارت کلیسایی _ مذهبی بر زندگی، بلکه ضعف آن بود (وبر، 1385: 42-43).
به عبارت دیگر، نوعی اخلاق مذهبی (پروتستانی)، زمینه را برای وقوع تغییری در این سطح به منظور سرمایهگذاری اقتصادی برای سود بیشتر و تحمل هزینههای آن فراهم کرد. در بدو امر، ممکن است چنین به نظر آید که انسان مدرن برای دستیابی به لذایذ مادی بیشتر، به صورت عامدانه و از پیش فکر شده، دست به چنین تحول عظیمی زد. این در حالی است که اصلاً ماجرا را نباید چنین فهم کرد. اصلاحات مذهبی در حوزه پروتستان منجر به تقویت اخلاقی شد که متناسب با آن، انسانها، خود را موظف میدیدند تا برای برگزیده شدن توسط خداوند و دستیابی به سعادت ابدی، تلاشی دایمی برای آبادانی و عمران دنیا مصروف دارند تا شایسته انتخاب شوند. از این جهت، اخلاق پروتستانی اقتضا میکرد تا انسانها برای رستگاری همیشه در حال دخل و تصرف در طبیعت و سرمایهگذاری برای دستیابی به سود بیشتر باشند. چنین عقبه اخلاقی به تدریج، با بروز تغییرات مدرن، از دست رفت و دچار نقض غرض شد (Weber, 2001).
مذهب، مهمترین نیرویی است که همچون گذشته میتواند در سطحی وسیع منجر به تغییر شود. این تغییر از منظر اسلامی، به جامعهای عام و جهانشمول منجر میشود که عهدهداری آن، وظیفه صالحان است. نکته مهم، توجه به روال طبیعی در بروز تغییرات تاریخی و اجتماعی از منظر ادیان جهانشمول از جمله اسلام است. تغییر شرایط، بدون توجه به زمینههای تاریخی و اجتماعی ممکن نیست. از این منظر، یکی از امکانات تاریخی و احتمالات آتی، زمینهای است که شرایط مدرن تسهیل کرده است. همانطور که اشاره شد، زمینه برای تغییر چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم توسط افراد بدون توجه به زمینهها قابل تحلیل نیست.
تاریخ به ما میآموزد که انسان دل بخواهانه تغییر نمیکند؛ او با شنیدن ندای پیامبران ملهَم، به اراده خویش، خود را دگرگون نمیکند؛ به این دلیل که هر تغییری، چنانچه با نهادهای موروثی گذشته در تضاد باشد، ناگزیر، سخت و طاقتفرساست. در نتیجه، تغییر تنها در واکنش به مقتضیات ضروری رخ میدهد. برای تحقق یافتن تغییر، کافی نیست که تغییر مطلوب به نظر رسد، بلکه باید محصول تغییرات درونی کل شبکه روابط علّی گوناگونی باشد که موقعیت انسان را تعیین میکند (دورکیم، 1381، به نقل از: تامپسن، 1388: 156).
نتیجه
شکلگیری جامعه مدرن در اثر بروز تغییرات عمده در حوزههای اقتصادی، سیاسی و ارتباطی، قواعد جامعهشناختی خاص خود را برای فهم آن میطلبد. این فهم و بصیرت جدید باید متکفل بحث از عوارض موضوع تازه نوظهور شود. به نظر میرسد شناسایی قواعد جامعهشناختی مربوط به شرایط مدرن، زمینه را برای فهم مناسبتر امکانات تاریخی برای تحقق جامعه موعود از منظر اسلامی فراهم میکند. این امر از آن رو اهمیت دارد که سازوکار مدرن و قواعد یاد شده، کلید اصلی فهم وضعیت پروبلماتیک در زندگی معاصر را به دست میدهد. زندگی مدرن از یک سو، موجب شده است ساخت اجتماعی دچار تمایز شود و گروههای انسانی در هر یک از حوزههای تخصصی خود، محدود گردند. همین امر، حیات اجتماعی را به زیستوارهای بدل میکند که هریک از اجزای آن با دیگری ارتباط متقابل دارد؛ به گونهای که نیازهای هریک از بخشها را دیگری برآورده میکند. وابستگی دو سویه میان اجزا، منجر به شکلگیری وضعیت شبکهای میان خردهنظامها و عناصر اجتماعی میشود. انسانها به یکدیگر وابسته میشوند؛ چون هریک نیازهای دیگری را برآورده میسازند.
البته به صورت همزمان از یکدیگر نیز مستقلتر و آزادتر میشوند و فردگرایی رواج بیشتری مییابد. معمای اصلی مدرنیته که دغدغه جامعهشناسان کلاسیک نیز بود، این است که چگونه میشود انسان مدرن وابستگی بیشتری پیدا میکند، اما در عین حال، فردگراتر و
آزادتر هم میشود؟
همین امر موجب میشود تا بروز تغییرات در یکی به دیگری نیز منتقل شود و در صورت ایجاد آسیب یا مسئله، دامنه آن دیگر اجزا را نیز دربر بگیرد. وضعیت شبکهای که در سطحی کلان، همگونی و ارتباط را به وجود آورده است، شکلگیری حکومت جهانی را زمینهسازی میکند. در عین حال، مسائل و نابهنجاریهای برآمده از چنین وضعیتی نیز قابل توجه است. آنچنان شرایطی که در منابع اسلامی با عبارت «یمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً» از آن یاد شده است. بسط جوامع شبکهای با بروز وسایل ارتباطی و تخصصی شدن ساخت اجتماعی، امکان همگون شدن و شکلگیری جامعه موعود جهانی را فراهم میکند، اما در آن واحد، مسائل و نابهنجاریها نیز در سطحی کلان و جهانشمول گسترش مییابد. این مسائل میتواند همانند آنچه در سده بیستم رخ داد، منجر به فجایع انسانی و اخلاقی نظیر جنگهای جهانی و نسلکشیها شود.
علاوه بر تقسیم کار و تخصصی شدن سازمان اجتماعی که مورد توجه جامعهشناسان کلاسیک بهویژه دورکیم قرار گرفت، عقلانیشدن نیز از جمله قواعد جامعهشناختی است که بیانگر یکی از مؤلفههای اساسی اوضاع معاصر است. این مفهوم بر خلاف تصور بدوی به معنای آن نیست که فهم انسان مدرن از شرایط زندگی و موقعیت اجتماعی خود به مراتب بیشتر از قبل شده است؛ چون درک انسان بدوی در مقایسه با انسان مدرن در مورد شرایط زندگی، به مراتب، بیشتر است. آنچه از این مفهوم مطابق قواعد جامعهشناختی مورد نظر است، به سلطه تکنیکال و فنآورانه بشر بازمیگردد. ابزارهای تکنولوژیک به بشر امکان سلطه و تسخیر هرچه بیشتر طبیعت و ساحتهای مربوط به آن را داده است و از این جهت، وی میتواند رازها و افسونهای قدیمی را که از ناتوانی او ناشی میشد، کنار بزند. همین امر از جهتی امکان شکلگیری همگونی در سطحی وسیع و جهانی برای زمینهسازی حکومت جهانی را به دست میدهد و از سوی دیگر، امکان عام شدن مسائل و فجایع با توسل به تکنولوژیهای بشری را فراهم میکند. بر این اساس، در شرایط جدید میتوان شاهد گسترش ظرفیتهای وجودی و تاریخی برای فهم دقیقتر امکانات آتی از منظر مکاتب و ادیان موعودگرا از جمله اسلام در زمینه زمامداری صالحان در جامعه جهانی بود.
مذهب از جمله عوامل زمینهساز برای بروز چنین تغییرات گسترده مدرنی بود؛ چون بدون پشتوانه آن نمیتوانست چنین تغییرات ژرفی در ابعاد عینی و ذهنی رخ دهد. همانگونه که تجربه تاریخی پروتستانتیسم نشان میدهد، در آینده نیز بروز تغییرات تاریخی ژرف به منظور شکلگیری حکومت جهانی صالحان، ممکن است. جامعه شبکهای و قواعد مرتبط با آن، زمینه ایجاد همگونیهای عام و جهانشمول را فراهم کرده و مسائلی را پدید آورده است که تنها با نیروی مذهبی میتوان آن را مهار کرد. آنچه به عنوان پیشنهاد اصلی میتوان از این بحث نتیجه گرفت، توجه عمیق به ابعاد ناخواستۀ جوامع مدرن در شرایط کنونی است. گرچه مسائل و آسیبها در سطح وسیعی گسترش مییابند، اما از سوی دیگر ظرفیتهای ممکن تاریخی به صورت کاملاً متناقضنمایی به صورتهای گوناگونی از جمله شکلگیری جامعه موعود گشوده است. همچنین لازم است به ذهنیت کنشگران و توده مردم به عنوان عاملی تعیینکننده در تحقق سویههای تاریخی مذکور توجه کرد. پیامدهای ناخواستۀ تغییرات کلان در جامعۀ معاصر، ظرفیت وجودی بشر را افزایش داده است. به عبارت دیگر، قابلیت برای پذیرش چنین امری به تدریج در حال شکلگیری است. اما از سوی دیگر، کنشگران اجتماعی باید قابلیت فوق را به فعلیت برسانند و با ذهنیت خود، به شکل فعالانهای در روند تغییرات مؤثر واقع شوند.
منابع
_ اباذری، یوسف، خرد جامعهشناسی، تهران، طرح نو، 1387ش.
_ بودون، ریموند، منطق کنش اجتماعی؛ روش تحلیل مسائل اجتماعی، ترجمه: عبدالحسین نیکگهر، تهران، نشر توتیا، 1383ش.
_ تامپسن، کنت، امیل دورکیم، ترجمه: شنهاز مسمیپرست، تهران، نشر نی، 1388ش.
_ تیلور، چارلز، هگل و جامعه مدرن، ترجمه: منوچهر حقیقیراد، تهران، نشر مرکز، 1383ش.
_ دورکیم، امیل، درباره تقسیم کار اجتماعی، ترجمه: باقر پرهام، تهران، نشر مرکز، 1381ش.
_ صدوق، محمد بن علی بن حسین، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1413ش.
_ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق.
_ طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372ش.
_ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.
_ فروند، ژولین، جامعهشناسی ماکس وبر، ترجمه: عبدالحسین نیکگهر، تهران، نشر توتیا، 1383ش.
_ کالینیکوس، آلکس، درآمدی تاریخی بر نظریه اجتماعی، ترجمه: اکبر معصومبیگی، تهران، نشر آگه، 1383ش.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
_ گیدنز، آنتونی، چکیده آثار، ویرایش: فیلیپ کَسل، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران، انتشارات ققنوس، 1383ش.
_ گیدنز، آنتونی، دورکیم، ترجمه: یوسف اباذری، تهران، انتشارات خوارزمی، 1388ش.
_ وبر، ماکس، اخلاق پروتستانی و روحیه سرمایهداری، ترجمه: عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1385ش.
_ دین، قدرت، جامعه، ترجمه: احمد تدین، تهران، نشر هرمس، 1387ش.
_ وینچ، پیتر، ایده علم اجتماعی و پیوند آن با فلسفه، ترجمه: گروه مترجمان، تهران، انتشارات سمت، 1372ش.
_ Weber, Max. The Protestant Ethic Debate & Max Weber`s Replies to His Critics, 1907-1910. Edited by: Chalcraft, David. J. & Harington, Austin. Translated by: Harington, Austin and Shields, Mary. Liverpool: Liverpool University Press 2001. نویسنده: سیدمهدی اعتمادیفر فصلنامه مشرق موعود شماره 28 انتهای متن/
95/03/03 :: 04:49
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]
صفحات پیشنهادی
تأملی جامعهشناختی دربارۀ جامعۀ موعود؛ زمینهها و شرایط - بخش اول قواعد جامعهشناسی برای فهم شرایط نوظهور
تأملی جامعهشناختی دربارۀ جامعۀ موعود زمینهها و شرایط - بخش اولقواعد جامعهشناسی برای فهم شرایط نوظهور تغییرات معاصر زمینهها و امکانات متعددی را فراهم کرده که در شکلگیری وضعیتهای اجتماعی آتی تأثیری انکارناپذیر دارند چکیده تغییرات معاصر زمینهها و امکانات متعدنقش معرفت به امام زمان در تعالی اخلاقی منتظران و زمینهسازی ظهور - بخش دوم و پایانی رابطه محبتآمیز بین امام غ
نقش معرفت به امام زمان در تعالی اخلاقی منتظران و زمینهسازی ظهور - بخش دوم و پایانیرابطه محبتآمیز بین امام غایب و منتظران محروم بودن شیعیان از بهرهمندی مستقیم از پرتوهای نورانی و هدایتگر امام زمان در زمان غیبت حرکت در مسیر هدایت را برای آنان دشوار میسازد و زمینه حیرت غفلت واستخلاف و مهدویت - بخش دوم غیبت، بسترساز شرایط استخلاف
استخلاف و مهدویت - بخش دومغیبت بسترساز شرایط استخلاف در بیان دلایل توجیهی ارتباط استخلاف با مهدویت علاوه بر آیات و روایات پرشماری که در منابع دینی آمده عقل و دلایل عقلی نیز به این مسئله ورود پیدا کرده و از منظر حکمت الهی به اثبات استخلاف و رابطۀ آن با مهدویت پرداخته است &nbsتعمیق فواید امام غایب در پرتو امام شناسی و غیبت شناسی - بخش دوم و پایانی عرضه اعمال بر امام حاضر
تعمیق فواید امام غایب در پرتو امام شناسی و غیبت شناسی - بخش دوم و پایانیعرضه اعمال بر امام حاضر باورهای اعتقادی همواره صحنه نقادی و طرح شبهات بوده است اعتقاد به امام غایب نیز از این امر مستثنا نیست یکی از شبهاتی که متوجه این باور شده است انتفای فواید و لغویت امام غایب استبررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش دوم و پایانی بررسی توجه مردم به چاه جمکران
بررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش دوم و پایانیبررسی توجه مردم به چاه جمکران عریضه نویسی امری است که شیعیان آن را نوعی توسل دانسته که بدان وسیله حاجت خود را از خدای متعال به واسطه امام معصوم۷ درخواست میکردهاند جمع بندی دلایل عریضه نویسی با تارزیابی لایه بلاغی «شعر انتظار» در دوره معاصر با تکیه بر عناصر بیانی - بخش دوم و پایانی استعاره در ش
ارزیابی لایه بلاغی شعر انتظار در دوره معاصر با تکیه بر عناصر بیانی - بخش دوم و پایانیاستعاره در شعر انتظار در شعر آیینی به طور عام و در ادبیات انتظار به طور خاص مانند دیگر انواع ادبی با وجود اینکه شبکۀ مفهومی بسیار غنی و ارجمند است بخشی عمده از تأثیرگذاری اثر مبتنی بر ادبیّتحکومت دینی و آسیبشناسی کارآمدی آن در عرصة تربیت اخلاقی جامعه - بخش دوم و پایانی کارگزاران حکومتی بهمنزله ال
حکومت دینی و آسیبشناسی کارآمدی آن در عرصة تربیت اخلاقی جامعه - بخش دوم و پایانیکارگزاران حکومتی بهمنزله الگوهای اخلاقی تجربة سه دهه حکومت اسلامی در ایران این زمینه را فراهم آورده است که مشکلات و آسیب های یک حکومت دینی در مواجهه با مدیریت اخلاقی جامعه مورد بررسی و بازبینی قراردجّال در نگاه احادیث فریقین؛ نماد و سمبل یا شخص معین؟ - بخش دوم و پایانی احادیث مربوط به یکچشم بودن دجّال
دجّال در نگاه احادیث فریقین نماد و سمبل یا شخص معین - بخش دوم و پایانیاحادیث مربوط به یکچشم بودن دجّال در بین ویژگیهای شخصی و پیرامونی دجّال موضوع نماد یا شخص بودن دجّال از چالش برانگیزترین مباحث به شمار میرود چهارم قرائن موجود در احادیث مربوط به یکچشم بودن داثبات وجود امام عصر(عج) و احادیث امامت دو برادر -بخش دوم و پایانی شیعیان و وراثت عمودی
اثبات وجود امام عصر عج و احادیث امامت دو برادر -بخش دوم و پایانیشیعیان و وراثت عمودی یکی از مسئولیتهای خطیر شیعیان دفاع از این اعتقاد پایهای است و یکی از راههای دفاع از این اعتقاد تمسّک جستن به روایاتی است که امامت اخوین را بعد از امام حسن و امام حسین علیهم السلام جایز نمینقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش دوم و پایانی خبری که در قبر به مومنین می دهند
نقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش دوم و پایانیخبری که در قبر به مومنین می دهند هنگامی که قائم قیام کرد به مؤمن در قبرش خبر داده میشود و به او گفته میشود صاحب تو قیام کرد اگر میخواهی به او ملحق شوی ملحق شو و اگر میخواهی در کرامت پروردگارت مقیم باشی بمان-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها