محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844769854
استخلاف و مهدویت - بخش دوم غیبت، بسترساز شرایط استخلاف
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: استخلاف و مهدویت - بخش دومغیبت، بسترساز شرایط استخلاف
در بیان دلایل توجیهی ارتباط استخلاف با مهدویت، علاوه بر آیات و روایات پرشماری که در منابع دینی آمده، عقل و دلایل عقلی نیز به این مسئله ورود پیدا کرده و از منظر حکمت الهی به اثبات استخلاف و رابطۀ آن با مهدویت پرداخته است.
3. استخلاف، سنت مشروط الهی
سنت الهی بر اساس تنوع در متعلق، مکان و گستره به گونههای مختلف تقسیم
میشود. مثلاً از نظر متعلق و مضافالیه، یکبار اضافه به فاعل (خدا) میشود، مانند «سُنَّه اللَّهِ» و «سُنَّتِنَا»؛ و بار دیگر به قابل (انسان) اضافه میشود، نظیر «سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ» و «سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ».
از لحاظ مکان نیز به دو قسم سنتهای اخروی و سنتهای دنیوی تقسیم میشود. سنتهای اخروی مثل زندگی جاودانه و ابدی انسانها در آن جهان، بهشت و جهنم، کیفر و پاداش اخروی و... و سنتهای دنیوی، سنتهای اینجهانی بوده و الزامات و بایستههای این دنیا را پوشش میدهند و همین سنتهای دنیوی باز از لحاظ گستره به دو قسم فردی و اجتماعی تقسیم میشوند؛ یعنی سنتهایی که به رفتار و اعمال فردی انسان اختصاص دارد و سنتهایی که مخصوص رفتار و اعمال اجتماعی انسان است.
باز در تقسیمی دیگر، سنتهای دنیوی اعم از فردی و اجتماعی به دو قسم سنتهای مطلق و عام، و مقید و مشروط تقسیم میشود. سنت مطلق، سنتی است که مفهوم و مورد آن عمومی و ابتدایی بوده و خارج از اختیار انسان است و معلول رفتار و افعال انسان نیست؛ یعنی انسان در ایجاد و سلب آن هیچگونه نقشی ندارد و نیز در همه شرایط بدون این که مانعی جلوی آن را بگیرد تحقق پیدا میکند؛ مانند سنت هدایت، سنت آزمایش، سنت تشریع و... . یعنی چه انسان بخواهد و چه نخواهد و چه اراده کند و چه اراده نکند و چه غنیمت بشمارد و چه غنیمت نشمارد، در هر صورت ناگزیر در معرض هدایت الهی و آزمایش الهی قرار میگیرد و از ارسال انبیا(ع) و دین الهی بهرهمند میگردد (مصباح یزدی، 1368: 427).
پس از آن که انبیای الهی پیام و دعوت خدای متعال را به گوش انسانها رساندند و تا آنجا که مقدورشان بود، در هدایت آنان کوشیدند و نیز زمینه و وسایل آدمیان فراهم و مهیا شد
که مردم به اختیار خود راه حق و خیر، و باطل و شر را در پیش گیرند، این موضعگیریهای خوب و بد مردم نسبت به تعالیم و احکام الهی سبب شکلگیری یک سری سنتهای دیگر میشود که معلول نگرش و رفتار مردم و نتیجه و بازتاب عملکرد آنهاست. آنها را سنتهای مقید و مشروط مینامند؛ زیرا مقید به افعال و مشروط به رفتار انسانهاست (صدر، بیتا: درس14، 281).
قرآن کریم در اینباره میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ (رعد: 11)
در حقیقت، خدا حال قومى را تغییر نمى دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.
گر چه اصل این آیه شریفه، به سنت مطلق اشاره دارد _ یعنی سنت «تغییر سرنوشت به دست بشر» سنتی است که خدا به صورت مطلق، عمومی و ابتدایی در نظر گرفته و در اصل این سنت نهتنها در رفتار و کردار بشر هیچ گونه دخالتی ندارد، بلکه در تغییر و تبدیل آن نیز نمیتواند تأثیری داشته باشد _ اما مفاد این آیه که بشر را مالک سرنوشت خود دانسته و به نحوی سنتهای الهی را با این معیار توجیه مینماید، دقیقاً همان معنایی است که از مفاد سنت مقید برمیخیزد. در واقع خداوند در این آیه فرمولی کلی ارائه میدهد تا بر اساس آن سنتهای مقید توجیه شوند. پس به طور کلی دو پیام از این آیه قابل برداشت است: پیام اول _ که از اصل آیه استنباط میشود _ ناظر به سنت مطلق است، و پیام دوم _ که از مفاد آیه برداشت میشود _ ناظر به سنت مقید است. باز خداوند در اینباره میفرماید:
(ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ)؛ (روم: 41)
به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده، فساد در خشکى و دریا نمودار شده است.
سنتهای مقید و مشروط دارای شاخصههای ذیل است:
1. معلول رفتار و اعمال بشر است؛
2. منافی با اختیار انسان نیست؛
3. در شرایط خاص تحقق پیدا میکند.
پس سنتهای مشروط و مقید الهی، یک سلسله قضایای شرطی هستند که در صورت وجود علت و سبب _ که از جانب بشر ایجاد میشود _ تحقق پیدا میکنند. برخی از این سنتها عبارتند از:
سنت امداد: خداوند همه کسانی را که طالب دنیا و کمالات مادی و دنیوی باشند و نیز کسانی که آخرت و کمالات معنوی و اخروی بخواهند، یاری میکند.
مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْآخِرَه نَزِدْ لَهُ فی حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَه مِنْ نَصیبٍ؛ (شوری: 20)
کسى که کِشت آخرت بخواهد، براى وى در کِشته اش مى افزاییم، و کسى که کِشت این دنیا را بخواهد به او از آن مى دهیم و[لى ] در آخرت او را نصیبى نیست.
سنت استخلاف: به معنای جانشینی و حکومت بر روی زمین است که خداوند به انسانهای مؤمن در فرجام تاریخ بشریت وعده داده است (نک: نور: 55).
سنت پیروزی حق بر باطل: همان مصاف حق و باطل است که سنت دائمی الهی به شمار میرود و به معنای غالب آمدن حق بر باطل به صورت فراگیر و جهانی در منتهیالیه تاریخ، توسط منجی بشریت حضرت مهدوی و انسانهای مؤمن است.
یَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ؛ (شوری: 24)
خدا باطل را محو و حقیقت را با کلمات خویش پابرجا مى کند.
آموزه مهدویت: از جمله آموزههای مشروط و مقید الهی است که از تدافع حق و باطل و پیروزی حق بر باطل به بار مینشیند و در پرتو آن، بشر و جوامع بشری خوشفرجامی را تجربه کرده و به سوی سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی رهنمون میشوند.
بنابراین مشروط و مقید بودن سنتهای مذکور، از آنروست که همۀ آنها به نحوی مسبوق به رفتار و افعال انسانها بوده و آنها با رفتار و افعال خویش زمینه تحقق سنتهای مقید را فراهم میکنند؛ مثلاً در سنت «امداد»، ابتدا انسان ارادۀ دنیا و آخرت میکند و سپس امداد الهی آنها را در مسیر کسب دنیا و آخرت یاری میرساند. در سه سنت اخیر نیز پس از آنکه انسانها با اراده و اختیار خویش دست به تلاش و کوشش زده و با آمادگی کامل به ایمان و عمل صالح روی آوردند، به لیاقت و شایستگی مقام خلیفه اللهی نایل میآیند که با این مقام و جایگاه، زمینهساز پیروزی حق بر باطل و ظهور امام مهدی(عج)میگردند.
4. ارتباط استخلاف با مهدویت
از جلمه وعدههای الهی _ که در قالب سنن الهی خودنمایی میکند _ سنت استخلاف است. چنانکه در بخش مفهومشناسی بیان شد، استخلاف به دو گونۀ عام و خاص تعریف میشود. استخلاف به معنای عام، از نظر معنا مطلق بوده و هیچ قیدی آن را همراهی نمیکند و با خلیفگی انسان با شاخصههای گوناگون همچون اسلام و غیر اسلام، ایمان و غیر ایمان و صالح و غیر صالح سازگار است که در واقع در اینجا اصل انسان و ماهیت او ملاک عمل است و نکته مهم اینکه این نوع خلیفهالله بودنِ انسان همیشه با رویکرد وجودی و تکوینی توجیه میشود (جوادی آملی، 1388الف: ج3، 49). قرآن کریم در اینباره میفرماید:
هُوَ الَّذی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ. (فاطر: 39)
وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَه إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَه. (بقره: 30)
ولی استخلاف به معنای خاص _ که مقید به وصف ایمان، تقوا و عمل صالح است _ تنها شامل حال انسانهای مؤمن، پرهیزکار و صالح شده که در فرجام تاریخ بشر با ظهور منجی عالم بشریت، وارثان و حاکمان زمین میگردند و این نوع استخلاف، بر خلاف نوع اول همیشه با رویکرد تشریعی توجیه میشود (همو).
بنابراین، منظور و مقصود از استخلاف در این نوشتار، استخلاف به معنای خاص است که به عنوان «استخلاف مقید» شهره است و در قرآن واژۀ وراثت نیز به همین معنا آمده است؛ یعنی استخلاف خاص و وراثت هر دو به گونهای از نظر معنای اصطلاحی همپوشانی داشته و بر جانشینی انسانهای صالح و مؤمن بر روی زمین دلالت میکنند؛ چنانکه قرآن میفرماید:
أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ. (انبیاء: 105)
بیتردید، سنت استخلاف و وراثت، سنتی قطعی و تخلفناپذیر است که حتمیت و قطعیت آن از سه طریق آیات، روایات و عقل توجیه میشود؛ یعنی قطعیت و حتمیت استخلاف و وراثت، افزون بر دلایل قرآنی و روایی از طریق عقل با محوریت حکمت و عدالت الهی نیز قابل توجیه است.
الف) استخلاف خاص از منظر قرآن
چنانکه گذشت، واژه استخلاف در قرآن از نظر گستره به دو قسم تقسیم میشود: استخلاف به معنای عام و استخلاف به معنای خاص. از آنجا که در این نوشتار، محور گفتوگو و بحث، درباره مهدویت و مسائل پیرامونی آن است، باید در میان مباحث استخلاف و گونههای آن تنها به گونهای بپردازیم که اولاً در منظومه مهدویت دارای نقش و جایگاه بوده و ثانیاً با آموزههای مهدویت بیشتر همخوانی و همپوشانی داشته باشد. از اینرو میبینیم استخلاف به معنای خاص، همان موردی است که در منظومه مهدویت دارای نقش و جایگاه اساسی بوده و به عنوان یک بحث کانونی با مهدویت و مباحث آن مرتبط شده و اندیشه مهدویت با آن تکامل پیدا میکند. بنابراین استخلاف مورد توجه در این تحقیق، استخلاف به معنای عام نیست، بلکه ضرورتاً استخلاف به معنای خاص خواهد بود.
آری، در اینجا تنها به این نوع استخلاف توجه میشود و با این نوع استخلاف درصدد تحلیل و بررسی اندیشه مهدویت برخواهیم آمد و با این نوع استخلاف به دنبال پایهگذاری و مبناسازی باورداشت مهدویت خواهیم بود.
آیۀ نخست
وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَـفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لَا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ؛ (نور: 55)
خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد، همانگونه که پیشینیان آنان را جانشین [خود] قرار داد، و آن دینى را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنى مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند، و هر کس پس از آن به کفر گراید آنانند که نافرمانند.
استخلافی که در آیه فوق به کار رفته، استخلاف خاص است؛ زیرا اولاً در حوزۀ تشریع توجیه شده و بر همین اساس معنا و مفهوم پیدا میکند. ثانیاً، مربوط به حوزه اختیار انسان بوده و ناظر به باید و نباید رفتاری اوست. ثالثاً، عمومیت و کلیت نداشته و با قیودی همچون ایمان، عمل صالح و... ناظر به انسانهای مؤمن و صالح است. پس با این دلایل، استخلافی که در آیه ذکر شده، استخلاف خاص است.
آری، خطابی که در این آیه به کار رفته و وعدهای که خداوند داده است، در گام نخست، شامل حال همه مسلمانان میشود؛ مسلمانانی که در گروههای مختلف تقسیم میشوند، برخی مؤمن هستند و برخی منافق و مؤمنان نیز برخی صالح هستند و برخی ناصالح؛ روشن است، همه مسلمانان با اعمال مختلفی که دارند و با قوت و ضعفی که در ایمانشان هست، نمیتوانند زمینهساز استخلاف و تحققبخش وعده الهی باشند. پس ضرورتاً شایستگی و قابلیت، تنها شامل گروهی از مسلمانان که دارای وصف ایمان و عمل صالح بوده و با آمادگی کامل در مسیر انجام فرامین الهی و دستورات دینی گام برمیدارند میشود (مطهری، 1369: ج2، 457). بنابراین، به طور کلی از محتوای آیه، دو وعده ایجابی و یک وعده سلبی میتوان برداشت کرد که وعده ایجابی همان استخلاف انسانهای صالح و استقرار دین حق و وعده سلبی همان اضمحلال هر گونه شرک و بتپرستی است.
بنابراین با توجه به شاخصههای ذکر شده در آیه_ که مستخلفین دارای ایمان، تقوا، عمل صالح، دینمحور، شجاع و... هستند _ بیگمان جامعه اینچنینی از زمان بعثت رسول گرامی اسلام(ص) تا کنون در میان بشر رخ نداده است. این وعده الهی ناگزیر باید زمانی به وقوع بپیوندد که بر اساس دادههای دین اسلام و بر اساس باورداشت همه مسلمانان در گروهها و مذاهب مختلف، وعدهگاه آن، جز آخرالزمان و مصداق آن جز حضرت مهدی(عج)نخواهد بود (طباطبایی، 1417: ج15، 151).
البته در گذشتههای دور با بعثت حضرت موسی(ع)در میان قوم بنیاسرائیل، این مهم در قلمرو و گستره محدود رخ داده است؛ ولی مصداق کامل، جامع و فراگیر آن در آخرالزمان توسط حضرت مهدی(عج)با برنامه و راهکار اسلامی به وقوع میپیوندد. از سویی از حضرت رسول اکرم(ص) روایاتی نقل شده است. آن حضرت میفرماید:
یکُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّه کُلُّ مَا کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ حَذْوَ الْقُذَّه بِالْقُذَّه؛ (صدوق، 1404: ج1، 203)
هر آنچه در میان بنىاسرائیل واقع شده در این امّت نیز واقع خواهد شد، کاملاً یکسان، همانند یک لنگه از کفش با لنگۀ دیگر و همچون مساوى بودن پرهایى از پیکان با پرهاى دیگرش.
علامه طباطبایی در ذیل این روایت مینویسد:
نشاهد کل یوم صدق شطر منها من غیر زیاده و نقیصه فلنحقق صحه جمیعها و صدق جمیع مضامینها؛ (طباطبایی، 1417: ج2، 108)
ما تا کنون به چشم خود دیده ایم پاره اى از آن چه آن حضرات پیش گویى کردهاند _ بدون کم و زیاد _ به وقوع پیوست، قهراً باید نسبت به بقیه آنها نیز اعتماد کنیم و به صحت همه آنها ایمان داشته باشیم.
بیتردید استخلاف از جمله رخدادهایی است که در میان قوم بنیاسرائیل با نابودی فرعون واقع شده است که همین مسئله در میان مسلمانان به معنای واقعی با شاخصههای مورد نظر هنوز رخ نداده است. از اینرو با ظهور امام زمان(عج)و تشکیل جامعه جهانی و نابودی ظلم و بیدینی در گستره جهانی، استخلاف به معنای واقعی به وقوع میپیوندد.
بیگمان، روایات گوناگونی که در ذیل این آیه آمده و به تفسیر و تبیین آن پرداختهاند، همگی تنها یک مصداق را برای آیه برشمردهاند و با نگاهی واحد، تنها به یک جامعه _ یعنی جامعه ایدهآل مهدوی _ اشاره دارند (نعمانی، 1397: 126؛ کلینی، 1362: ج1، 193؛ طبرسی، 1372: ج7، 152؛ بحرانی، 1416: ج3، 150)؛ جامعهای که ایمانمحور، دینمحور، خداخواه، متقی و خداترس بوده و دارای آثار پربرکتی چون رفاه، آسایش، امنیت است و مردم آن بدون ترس و اضطراب به عبادت خالصانه خود پرداخته و از هر گونه شرک و بتپرستی، هویٰپرستی، خودپرستی و... مبرا و پاکیزه هستند.
آیۀ دوم
(وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ)؛ (انبیاء: 105)
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
محتوا و مفهوم آیه درباره استخلاف خاص است و واژۀ «وراثت» بر این امر دلالت دارد. قرآن در این آیه همچون آیه گذشته به انسانهای صالح بشارت داده که آنها مالکان و صاحبان زمین بوده و حکومت و حاکمیت زمین با آنهاست.
چند نکته قابل ذکر در آیه:
1. واژه «کَتَبْنَا» بر قطعیت و حتمیت جانشینی و وراثت انسانهای صالح دلالت میکند.
2. از مفهوم «فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ» برداشت میشود که سنت استخلاف و وراثت دیرین بوده و در امتهای گذشته نیز جاری و ساری بوده است. بنابراین سنت استخلاف یک سنت عمومی، فراگیر و جهانشمول به شمار میرود.
3. «أَنَّ الْأَرْضَ» یعنی زمین به عنوان موعودگاه این وعده و بشارت الهی تلقی میشود و موطن تحقق وعده الهی در همین دنیا بوده و به صورت عمومی و فراگیر بر روی همین زمین رخ خواهد داد.
4. «عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» دلیل بر این است که استخلاف خاص بوده و فقط بندگان صالح خدا مورد خطاب و بشارت قرآن هستند.
5. صالح که به معنای شایسته و شایستگی است، عمومیت دارد؛ یعنی شایستگی در همه ابعاد و زوایای زندگی. مثلاً شایستگی در اخلاق، شایستگی در علم، شایستگی در روابط اجتماعی، شایستگی در معاشرت، شایستگی در معرفت، شایستگی در عبادت، شایستگی در تقوا، شایستگی در ایمان و به طور کلی شایستگی در همه امور فردی و اجتماعی.
امام باقر(ع)در تفسیر «عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» میفرماید:
آنها حضرت مهدی(عج)و یاران او هستند. (قمی، 1367: ج2، 78؛ طبرسی، 1377: ج3، 31؛ بحرانی، 1416: ج3، 848)
شیخ طوسی در بیان آیه از قول امام باقر(ع)مینویسد:
این وعدهای به مؤمنان است که آنها همین زمین را به ارث میبرند. (طوسی، بیتا: ج7، 284)
در تفاسیر روح المعانی آلوسی و مفاتیح الغیب فخر رازی در تفسیر این آیه آمده است که
منظور از بندگان صالح، همان مؤمنانی هستند که در آخر الزمان در هنگامه ظهور حضرت
مهدی و نزول حضرت عیسی(ع) وارثان زمین میشوند (رازی، 1420: ج2، 193؛ آلوسی، 1415: ج9، 98).
آیۀ سوم
(وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ)؛ (قصص: 5)
و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم ] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین ] کنیم.
در این آیه مانند آیۀ پیشین، واژۀ «وراثت» مشیر بر معنای استخلاف است؛ یعنی خداوند به انسانهای مستضعف و مظلوم که در طول تاریخ مورد ظلم و تعدی ستمگران قرار گرفته و از حق و حقوق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خویش باز داشته شدهاند، وعده وراثت و حاکمیت بر زمین داده است که در واقع این یک قاعده و قانون کلی است که در قالب سنت الهی تبلور یافته و استمرار و تداوم آن در طول تاریخ با واژه «نُریدُ» _ که فعل مضارع است _ تضمین شده است. بیتردید وقتی تاریخ ملتهای گذشته را ورق میزنیم و به مطالعه سرگذشت و سرنوشت آنها میپردازیم، پیروزی قوم بنیاسرائیل بر فرعون ستمگر و ظالم، نمونهای از این وعده تحققیافته الهی است که نمونه بارز و کامل آن در فرجام تاریخ جهان با ظهور حضرت مهدی(عج)تحقق مییابد. از اینرو این آیه در شأن امام مهدی(عج)است که خداوند بر او و اصحابش بعد از استضعاف منت نهاده و آنان را حاکمان و وارثان زمین قرار میدهد (رازی، 1408: ج15، 94).
در اینباره در شواهد التنزیل از پیامبر اکرم، امام علی و امام صادق(ع) روایات مختلفی نقل شده مبنی بر اینکه این آیه در شأن ائمه و حضرت مهدی(عج)است؛ چنانکه امیر مؤمنان علی(ع)در اینباره میفرماید:
لَیعْطِفَنَّ عَلَینَا الدُّنْیا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا. ثُمَّ قَرَأَ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ...؛ (حسکانی، 1411: ج1، 556)
دنیا بر ما روى مى آورد، مانند روى آوردن ماده شتر به بچه اش. آنگاه آیه را قرائت کرد... .
در تفسیر تسنیم به عمومی بودن خطاب آیه و مصداق بودن آن برای همۀ مؤمنان نظر داده شده است (جوادی آملی، 1388الف: ج1، 440).
در تفسیر قمی میخوانیم:
گرچه خداوند در این آیه خطاب به موسی و بنیاسرائیل داشته و دشمنانشان را فرعون و هامون قرار داده است، ولی منظور حضرت محمد(ص) و اهلبیت او و دشمنانشان هستند. همچنانکه بنیاسرائیل بر فرعون پیروز شدند، اهلبیت پیامبر(ص) نیز بر دشمنان پیروز میشوند. (قمی، 1367: ج2، 13)
آیۀ چهارم
قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَه لِلْمُتَّقینَ؛ (اعراف: 128)
موسى به قوم خود گفت: «از خدا یارى جویید و پایدارى ورزید، که زمین از آنِ خداست. آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى دهد و فرجام [نیک ] براى پرهیزگاران است.
گرچه در آیه فوق حضرت موسی(ع)با بنیاسرائیل سخن گفته و آنها را مورد خطاب قرار میدهد و از این خطاب اختصاص داشتن این آیه به بنیاسرائیل برداشت میشود، اما پیام و نتیجهای که حضرت موسی(ع)از سخنانش میگیرد، پیام و نتیجهای کلی و عمومی است که شامل همه انسانها در طول تاریخ میشود. از اینرو اینکه خداوند مالک اصلی زمین است و زمین را برای هر کس که بخواهد به ارث میگذارد و عاقبت امر همیشه متعلق به خداترسان است، نتایج و پیامهای عمومی و فراگیر بوده که متعلق به همه انسانها با قومیت و فرهنگ و نژادهای گوناگون است. ولی بهرهمندی از این پیامها و نتایج، مستلزم شرایط و بسترهایی همچون صبر و مقاومت، کمک خواستن از خدا و تقوا و خداترسی است که باید ابتدا در افراد فراهم شود تا به لیاقت و شایستگی وراثت نایل آیند.
این سه شرط _ که یکى از آنها دربارۀ عقیده (استعانت جستن از خدا)، دیگرى دربارۀ اخلاق (صبر و استقامت) و دیگرى دربارۀ عمل (تقوا و پرهیزکارى) است _ تنها شروط پیروزى قوم بنىاسرائیل به دشمن نبود، بلکه هر قوم و ملتى بخواهد بر دشمنانش پیروز شود، بدون داشتن این برنامۀ سه ماده اى امکان ندارد. حتی اگر افراد بى ایمان، مردم سست و ترسو و ملت هاى آلوده و تبهکار پیروز شوند، موقتى و ناپایدار خواهد بود.
نکتۀ درخور توجه اینکه هریک از این سه شرط متفرع بر دیگرى است؛ پرهیزکارى بدون استقامت در برابر شهوات و زرق و برق دنیایی ممکن نیست، همانطور که صبر و استقامت نیز بدون ایمان به خدا، بقا و دوام ندارد.
ب) غیبت و استخلاف
از جمله آموزههای مهم مهدویت، باورداشت غیبت است. مقوله غیبت به عنوان یک آموزۀ مهم و تأثیرگذار، دارای ابعاد و زوایای گوناگونی بوده و در قالب دو رویکرد مثبت و منفی ظاهر میشود. در رویکرد منفی به عنوان یک تراژدی غمبار و فاجعهبار، پیامدی جز فقدان و محرومیت برای بشریت و جوامع بشری به ارمغان نیاورده و مردم را برای مدت طولانی از فیض وجود امام و از راهنماییها و هدایتهای او محروم نموده است. اما در رویکرد مثبت به عنوان مقولهای بسترساز، دارای فواید و منافعی بسیار برای منجیباوران و منتظران است. فواید و منافعی همچون تربیت نسل منتظر، معرفتافزایی مردم نسبت به منجی، آمادهسازی منتظران، خودسازی فردی و اجتماعی منتظران، قدرشناسی منتظران نسبت به منجی، تلخیص و امتحان مردم و... را نصیب بشر و جوامع بشری کرده و آنها را برای رسیدن به روز موعود و جامعه ایدهآل منجی همراهی میکند. سنت استخلاف که از جمله سنتهای قرآنی بوده و از هرگونه تغییر و تحولی مبراست در واقع همان فواید و منافعی است که از رهآورد غیبت به شمار میآید و در فضای غیبت است که استخلاف رشد و نمو کرده و شرایط و بسترهای لازم برای آن فراهم میشود. در همین محیط است که منتظران به سبب شاخصه استخلاف، به شایستگی و لیاقت کامل رسیده و با بروز استعداد و توانمندی لازم و شکوفاهی و باور شدن آن به وصف مستخلفان نایل میآیند.
گفتنی است برآیند مفهومیِ واژه استخلاف، همان زمینهسازی ظهور است؛ یعنی وقتی سخن از استخلاف و شرایط آن به میان میآید، در واقع از آمادگی مردم و مهیا بودن آنان گفتوگو شده است. بنابراین استخلاف یعنی زمینهسازی ظهور و زمینهسازی ظهور یعنی استخلاف. به بیان دیگر، وقتی مردم به آمادگی کامل رسیدند، یعنی ظهور، زمینهسازی شده است و هنگامی که ظهور، زمینهسازی شد، یعنی استخلاف با شرایط آن تحقق پیدا کرده است. پس استخلاف عبارت اخرای زمینهسازی ظهور و زمینهسازی ظهور عبارت اخرای استخلاف است. بنابراین وقتی استخلاف با شرایط آن به حد نصاب رسید و تحقق پیدا کرد، یعنی بسترها و زمینههای ظهور تحقق پیدا کرده است. در این صورت است که رخداد ظهور نیز قطعی و فوری میشود.
ج) غیبت، بسترساز شرایط استخلاف
چنانکه گفته شد، استخلاف در فضای غیبت رشد و نموه پیدا کرده و در همین فضا به شکوفایی و بالندگی لازم میرسد و در این محیط، علاوه بر تحقق اصل استخلاف، شرایط و مؤلفههای آن نیز یکی پس از دیگری اجرایی و عملیاتی شده و به حد مطلوب و ایدهآل میرسد.
آیتالله جوادی آملی میگوید:
بیتردید بر اساس باور راسخ امامیه، شکی نیست که این وعده الهی به دست آخرین ذخیره خداوند و پس از غیبتی طولانی، جامه تحقق خواهد پوشید و غیبت، خود از شرایط تحقق این وعده تخلفناپذیر است و بنابر همین باور، حکمتی والا و تدبیری حکیمانه برای غیبت هست که همانا زمینه سازی ظهور حکومت صالحان بر زمین است. (جوادی آملی، 1389ب: 127)
آری، عصر غیبت که به عصر انتظار شهره بوده و ساکنان آن از قِبَل انتظار به جایگاه و مقام منتظران بار مییابند، برای قرار گرفتن در مسیر ظهور و روز موعود و نیز برای رسیدن به جامعه ایدهآل و مطلوب مهدوی، باید به یک سری شاخصهها و بایستهها آراسته بوده و به عملکردها و راهکارهایی التزام عملی داشته باشند و نیز پیش از هر چیز، باید یک سری شاخصهها و مؤلفهها را در خود اجرایی نمایند. البته همه این موارد با عنوان رسالت و وظایف منتظران تعریف شده و به عنوان شرایط و مؤلفههای استخلاف، توجیه و باز خوانی میشوند که لازم است اولاً منتظران راستین با تکتک آنها کاملاً آشنا شوند؛ ثانیاً پیش از اینکه به ترویج و اشاعه آنها بپردازند، آنها را در خویشتن اجرایی و عملیاتی کنند و ثالثاً برای ترویج و تبلیغ آنها در میان مردم و جامعه تلاش و کوششی بیوقفه نمایند.
یکم. پایبندی به ایمان
ایمان، نخستین و مهمترین شرط استخلاف است و از جمله رسالتهای منتظران به شمار میآید. با شاخصه ایمان است که افراد به شایستگی لازم رسیده و به وصف منتظران راستین و استخلاف نایل میآیند.
خداوند در جایجای قرآن کریم، این نکته را گوشزد کرده که نصرت و نجات مؤمنان بر خدا فرض است و به مستخلفان و منتظران _ که مزین به وصف ایمان هستند _ توصیه میکند در مسیر پیمودن راه حق و اعتقاد به خدا هیچگونه سستی به خود راه نداده و وعده الهی را در اینباره قطعی و تخلفناپذیر بدانند (نک: نور: 55):
فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذینَ أَجْرَمُوا وَ کانَ حَقّاً عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنینَ؛ (روم: 47)
و از کسانى که مرتکب جرم شدند انتقام گرفتیم، و یارى کردن مؤمنان بر ما فرض است.
ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا کَذلِکَ حَقّاً عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنینَ؛ (یونس: 103)
سپس فرستادگان خود و کسانى را که گرویدند مى رهانیم؛ زیرا بر ما فریضه است که مؤمنان را نجات دهیم.
وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ؛ (آل عمران: 139)
و اگر مؤمنید، سستى مکنید و غمگین مشوید، که شما برترید.
بیتردید ایمانی که شرط مستخلفان و منتظران است و با تحقق آن زمینه تحقق استخلاف و انتظار راستین فراهم میشود، در دوران غیبت باور و شکوفا میگردد.
امام صادق در اینباره میفرماید:
وَ کَذَلِکَ الْقَائِمُ فَإِنَّهُ تَمْتَدُّ أَیَّامُ غَیْبَتِهِ لِیُصَرِّحَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ وَ یَصْفُوَ الْإِیمَانُ مِنَ الْکَدَرِ بِارْتِدَادِ کُلِّ مَنْ کَانَتْ طِینَتُهُ خَبِیثَه مِنَ الشِّیعَه الَّذِینَ یُخْشَى عَلَیْهِمُ النِّفَاقُ إِذَا أَحَسُّوا بِالاسْتِخْلَافِ وَ التَّمْکِینِ وَ الْأَمْنِ الْمُنْتَشِرِ فِی عَهْدِ الْقَائِمِ(ع)؛ (صدوق، 1395: ج2، 356)
وضع قائم(عج)چنین است که ایام غیبتش طولانى شود تا حق محض عیان شود و ایمان از کدورت نفاق صاف گردد؛ به سبب آنکه هر کس از شیعیان که بدطینت باشد و نفاقى در او احساس شود، در موقعى که استخلاف و تمکین و امر منتشر هویدا گردد از دین بیرون رود.
دوم. انجام عمل صالح
وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ثُمَّ یُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفَى؛ (نجم: 39- 41)
و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست و [نتیجه ] کوشش او به زودى دیده خواهد شد. سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند.
اینکه «هر کس به اندازه سعی و تلاش خود، از مواهب الهی بهرهمند میشود» یک قاعده و قانون کلی الهی است که به عنوان سنتی تخلفناپذیر در میان بشر و جوامع بشری جاری و ساری است. قلمروی این قانون در گستره دنیا و آخرت و نیز در میان مسلمان و غیرمسلمان و مؤمن و غیرمؤمن به طور یکسان، اجرایی است؛ یعنی کسانی که برای دنیا زحمت کشیده و تمام تلاش خود را وقف امور دنیایی میکنند _ اعم از اینکه مسلمان باشند یا غیرمسلمان و باز اعم از اینکه مؤمن باشند یا غیرمؤمن _ خداوند آنان را به اندازه تلاششان از نعمتهای دنیایی بهرهمند مینماید و همچنین آنهایی که تلاش و زحمتشان برای هر دو جهان است، افزون بر این که در این دنیا به دستمزد زحمت و تلاش خود میرسند، اگر به معاد و قیامت اعتقاد داشته باشند _ یعنی مسلمان و مؤمن باشند _ در جهان آخرت نیز از جزا و پاداش الهی بهرهمند میگردند. بنابراین اعطای نعمتهای الهی _ اعم از مادّی یا معنوی _ در زندگی دنیا یا در
سرای آخرت، به چگونگی تلاش و کوشش انسان بازمیگردد. این، قانون و سنتی است که
برای تمامی امّتها، یکسان جاری میشود و هیچ قومی از این قانون استثنا نشده است.
بر این اساس، انسانهای منتظر که برای رسیدن به روز موعود و ظهور حضرت مهدی(عج)لحظهشماری میکنند باید اولاً با تلاش و کوشش مستمر، خود را به شاخصههای
استخلاف نزدیک کرده و ثانیاً پایبندی خود را به دومین شرط استخلاف _ که عمل صالح
است _ اعلام نمایند.
آری، دومین شرط استخلاف، عمل صالح و نیک است؛ یعنی در اینباره هر فردی نمیتواند در جایگاه و مقام مستخلفان درآمده و ادعای مزین بودن به وصف استخلاف کند، بلکه این جایگاه و وصف، مخصوص انسانهایی است که علاوه بر ایمان، به انجام عمل صالح و نیک نیز پایبند هستند. بر این اساس، قرآن در بیان شاخصههای مستخلفان میفرماید:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ. (نور: 55)
امام عصر(عج)در توقیع به شیخ مفید مستخلفان و منتظران ظهورش را به ولایتپذیری و عمل به احکام و دستورهای الهی، سفارش کرده است:
فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِئٍ مِنْکُمْ بِمَا یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ یَتَجَنَّبُ مَا یُدْنِیهِ مِنْ کَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا؛ (طبرسی، 1403: ج2، 498)
پس هرکدام از شما به آنچه موجب نزدیکی و جلب محبت ما اهلبیت میگردد عمل کنید و از کارهایی که موجبات ناراحتی و خشم و رنجش ما میگردد دوری گزینید.
البته باید در نظر داشت که در کنار این سنّت، سنتِ امدادرسانی و تأییدات غیبی خداوند _ که در مواقع لزوم برای یاری انسانهای پاک و مصلح به اجرا درمیآید _ تحت الشعاع واقع نمیشود، بلکه هر گاه انسان به وظایف خویش نسبت به تکالیف الهی عمل کرده و با انجام اعمال صالح در این مسیر گام جدی بردارند، آن سنّت امداد نیز به اجرا درخواهد آمد؛ چنانکه در قرآن آمده است:
یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ؛ (محمد: 7)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر [آیین] خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد.
خداوند متعال در این آیه، مرحلۀ فعلیت رسیدنِ سنّتِ نصرت و یاری مؤمنان را مشروط به انجام دادن وظیفۀ آنان _ که همان نصرت دین خدا و تحمّل سختیهاست _ کرده است. منابع
_ ابناثیر، عزالدین علی بن ابیالکرم، النهایه، بیروت، دار الفکر، 1418ق.
_ ابنفارس، احمد بن فارس بن زکریا، مقائیس اللغه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1404ٯݦݑ.
_ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1413ق.
_ آلوسی، سید محمود، روح المعانی، بیروت، دار الکتب الاسلامیه، 1415ق.
_ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بینا، 1416ق.
_ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، تحقیق: محمد صفایی، قم، اسراء، چاپ هفتم، 1389الف.
_ امام مهدی؛ موعود موجود، تحقیق: سید محمدمحسن مخبر، قم، اسراء، چاپ ششم، 1389ب.
_تفسیر تسنیم، قم، اسراء، چاپ هشتم، 1388الف.
_ جامعه در قرآن (تفسیر موضوعی قرآن)، تحقیق: مصطفی خلیلی، قم، نشر اسراء، چاپ سوم، 1389ج.
_، حق و تکلیف در اسلام، تحقیق: مصطفی خلیلی، قم، نشر اسراء، چاپ سوم، 1388ب.
_ حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفصیل، تهران، مؤسسه طبع و نشر، 1411ق.
_ خزاز قمی، علی، کفایه الاثر، قم، انتشارات بیدار، 1401ق.
_ رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق.
_ رازی، ابوعبدالله فخرالدین محمد، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق.
_ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات لألفاظ القرآن، بیروت، دار الکتب الاسلامیه، 1412ق.
_ راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، 1409ق.
_ زبیدی، سید محمد مرتضی، تاج العروس فی شرح القاموس، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1428ق.
_ صدر، سید محمد باقر، سنتهای تاریخ در قرآن، ترجمه: جمال موسوی، قم، انتشارات اسلامی، بیتا.
_ صدر، سید محمدباقر، المدرسه القرآنیه، تحقیق: المؤتمر العالمی للامام الشهید الصدر، قم، مرکز الأبحاث والدراسات التخصصیه للشهید الصدر، 1421ق.
_ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، علل الشرائع، داوری، قم، بیتا.
_ کمال الدین و تمام النعمه، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق.
_ من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404ق.
_ صفیپور، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، دانشگاه تهران، 1388ش.
_ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1417ق.
_ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق.
_ طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران و حوزه علمیه قم، 1377ش.
_ مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
_ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، انتشارات مرتضی، 1375ش.
_ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
_ عده الاصول، قم، مؤسسه آل البیت، 1361ش.
_ عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، نور الثقلین، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعلیان، 1415ق.
_ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، نشر اسوه، 1414ق.
_ قرشی، سید علیاکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، 1371ش.
_ قلعجی، محمد رواس، معجم لغه الفقهاء، بیروت، دارالنفائس، 1408ق.
_ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق: سید طیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ چهارم، 1367ش.
_ قیومی، احمد المقری، المصباح المنیر، قم، دارالهجره، 1405ق.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1362ش.
_ مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، 1372ش.
_ جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1368ش.
_ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، مؤسسه الطباعه و النشر، 1374ش.
_ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1369ش.
_ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش.
_ نصر، سید حسین، معرفت و معنویّت، ترجمه: انشاءالله رحمتی، تهران، انتشارات دفتر پژوهش و نشر سهروردی، 1380ش.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبه، تهران، نشر صدوق، 1397ق. نویسنده: حسین الهینژاد فصلنامه مشرق موعود شماره 27 ادامه دارد...
95/02/31 :: 05:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 150]
صفحات پیشنهادی
استخلاف و مهدویت - بخش اول همسانی سنت الهی با قانون علت و معلول
استخلاف و مهدویت - بخش اولهمسانی سنت الهی با قانون علت و معلول در بیان دلایل توجیهی ارتباط استخلاف با مهدویت علاوه بر آیات و روایات پرشماری که در منابع دینی آمده عقل و دلایل عقلی نیز به این مسئله ورود پیدا کرده و از منظر حکمت الهی به اثبات استخلاف و رابطۀ آن با مهدویت پرداختهبررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش دوم و پایانی آیا توجه مردم به برخی از چاهها آسی
بررسی و تحلیل اسناد عریضه نویسی با تأکید بر آسیبهای آن - بخش دوم و پایانیآیا توجه مردم به برخی از چاهها آسیبی برای موعود باوری شیعی تلقی میگردد عریضه نویسی امری است که شیعیان آن را نوعی توسل دانسته که بدان وسیله حاجت خود را از خدای متعال به واسطه امام معصوم درخواست میکردهارزیابی لایه بلاغی «شعر انتظار» در دوره معاصر با تکیه بر عناصر بیانی - بخش دوم و پایانی استعاره در ش
ارزیابی لایه بلاغی شعر انتظار در دوره معاصر با تکیه بر عناصر بیانی - بخش دوم و پایانیاستعاره در شعر انتظار در شعر آیینی به طور عام و در ادبیات انتظار به طور خاص مانند دیگر انواع ادبی با وجود اینکه شبکۀ مفهومی بسیار غنی و ارجمند است بخشی عمده از تأثیرگذاری اثر مبتنی بر ادبیّتحکومت دینی و آسیبشناسی کارآمدی آن در عرصة تربیت اخلاقی جامعه - بخش دوم و پایانی کارگزاران حکومتی بهمنزله ال
حکومت دینی و آسیبشناسی کارآمدی آن در عرصة تربیت اخلاقی جامعه - بخش دوم و پایانیکارگزاران حکومتی بهمنزله الگوهای اخلاقی تجربة سه دهه حکومت اسلامی در ایران این زمینه را فراهم آورده است که مشکلات و آسیب های یک حکومت دینی در مواجهه با مدیریت اخلاقی جامعه مورد بررسی و بازبینی قرارنقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش دوم و پایانی خبری که در قبر به مومنین می دهند
نقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش دوم و پایانیخبری که در قبر به مومنین می دهند هنگامی که قائم قیام کرد به مؤمن در قبرش خبر داده میشود و به او گفته میشود صاحب تو قیام کرد اگر میخواهی به او ملحق شوی ملحق شو و اگر میخواهی در کرامت پروردگارت مقیم باشی بماننقش معرفت به امام زمان در تعالی اخلاقی منتظران و زمینهسازی ظهور - بخش دوم و پایانی رابطه محبتآمیز بین امام غ
نقش معرفت به امام زمان در تعالی اخلاقی منتظران و زمینهسازی ظهور - بخش دوم و پایانیرابطه محبتآمیز بین امام غایب و منتظران محروم بودن شیعیان از بهرهمندی مستقیم از پرتوهای نورانی و هدایتگر امام زمان در زمان غیبت حرکت در مسیر هدایت را برای آنان دشوار میسازد و زمینه حیرت غفلت ودومین میزگرد «قرآن؛ کلام خدا یا رویای نبی؟» برگزار می شود
در خانه اندیشمندان علوم انسانی دومین میزگرد قرآن کلام خدا یا رویای نبی برگزار می شود شناسهٔ خبر 3711595 - سهشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵ - ۱۵ ۰۲ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; دومین میزگرد گروه اندیشه انجمن اندیشه و قلم با عنوان قرآن کلام خدا یا روکاظمی: شرایط نایب رییسی دوم فدراسیون فوتبال را ندارم/ صداوسیما برای حق پخش حاضر به مذاکره شد
کاظمی شرایط نایب رییسی دوم فدراسیون فوتبال را ندارم صداوسیما برای حق پخش حاضر به مذاکره شد سرپرست جدید سازمان لیگ می گوید مدیریت این سازمان به رسم امانت در اختیار او قرار گرفته است به گزارش ایسنا علی کاظمی درباره انتصابش به عنوان سرپرست جدید سازمان لیگ فوتبال ایران اظهار کبخشی از سخنرانی قدیمی آیتالله خامنهای درباه وداع با ماه رمضان/ بدرود ای ماه خدا
بخشی از سخنرانی قدیمی آیتالله خامنهای درباه وداع با ماه رمضان بدرود ای ماه خدا فرهنگ > دین و اندیشه - در روزهای پایانی ماه رمضان و با نزدیک شدن به عید سعید فطر پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI IR بخشهایی از بیانات قدیمی حضرت آیتالله خامنهای درباره دعای وداع امام سجهر آنچه باید درباره شب عروسی بدانید (بخش دوم)
شب عروسی اولین شب شروع زندگی مشترک و یکی از شب های بسیار مبارک است شب عروسی شب زفاف اولین شب شروع زندگی مشترک و یکی از شب های بسیار مبارک است مبارکی آن از این جهت است که در روایت آمده مؤمن با ازدواج و عروسی کردن نیمی از ایمانش تکمیل می شود همه چیز به رابطه جنس-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها