تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 16 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس روزه دارى را سير نمايد، خداوند از حوض (كوثر) من شربتى نصيب او خواهد كرد كه پس ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805022253




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی و تحلیل آیین فرقۀ اهل حق - بخش اول مؤسس و آیین و خاندان اهل حق


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسی و تحلیل آیین فرقۀ اهل حق - بخش اول
مؤسس و آیین و خاندان اهل حق
فرقۀ اهل حق، یک گروه دینی ایرانی با اعتقادات، گرایش ها و آداب و متون مذهبی خاصی است که در میان طوایف لر، کرد و ترک زبان پیروانی دارند.

خبرگزاری فارس: مؤسس و آیین و خاندان اهل حق



  چکیده فرقۀ اهل حق، یک گروه دینی ایرانی با اعتقادات، گرایش ها و آداب و متون مذهبی خاصی است که در میان طوایف لر، کرد و ترک  زبان پیروانی دارند. بنیانگذار این فرقه، مرشدی به نام سلطان اسحاق است که خاستگاه آن شهرزور در کنار سیروان (دیاله) در عراق امروزی است که از آنجا به سایر نواحی گسترش یافته است. این فرقه به سبب غلو در حقّ حضرت علی علیه السلام، «علی اللّهی» نیز نامیده شده است. ایشان دوازده خاندان یا سلسلۀ اصلی دارند. از اصول مهمّ دین اهل حق، تجلّیات هفتگانۀ خداست. به تناسخ معتقد و منتظر ظهور صاحب زمان هستند. مناسک و مراسمی ویژه دارند و آیین ایشان التقاطی است. این مقاله با هدف شناخت، تبیین و نقد آیین اهل حق تدوین یافته و با تکیه بر منابع مختلف، به تحلیل شاخصه های مربوط به این فرقه پرداخته است. کلیدواژه ها: اهل حق، علی اللّهی، هفتوانه، سلطان اسحاق، شهرزور. مقدّمه اهل حق، گروه مذهبی ایرانی است که دارای گرایش های عرفانی و بعضی اعتقاداتی است که در موارد بسیاری، با برداشت های رسمی و متشرعانۀ اسلامی ناساگاز است. این آیین، که در میان طوایف کرد، لر و ترک زبان پیروانی دارد، هرچند در بستری اسلامی رشد کرده است، اما به سبب غلوّ در حقّ علی علیه السلام، با سایر فرق غالی شیعه قرابت دارد. با این حال، بعضی از مبادی آن را می توان در اعتقادات و سنت های فکری و فرهنگ عامۀ مردمان ساکن غرب ایران جست وجو کرد و رگه هایی از معتقدات پیش از اسلام را نیز در آن یافت. این آیین، آیین حق یا آیین حقیقت یا دین حقیقت نام دارد. ازاین رو، پیروان آن اهل حق خوانده شده اند. اما نام دیگر رهرو این طریق، یار و اهل حق را یارستان و به تخفیف یارسان نیز گفته اند. اهل حق، دوازده امام شیعۀ اثناعشری را قبول دارند و اصولاً شرایع گذشته، و بخصوص اسلام را برحق می دانند، اما حاصل و حقیقت همۀ آنها را در مذهب خود جمع می بینند (جلالی مقدم، 1372، ص467). دربارۀ این فرقه تألیفات فراوانی است، برخی خاورشناسان غربی نیز به تحقیق در این خصوص پرداخته، اطلاعاتی به دست داده اند. از آن جمله پروفسور مینورسکی ایران شناس روس، مقاله ای با عنوان اهل حق در دانش نامۀ اسلام منتشر کرده و تعداد زیادی از منابع موثق جهانگردان اروپایی، که با این گروه در ارتباط مستقیم بوده و گزارش ها و خاطرات خود را مکتوب کرده اند، معرفی کرده است. این مقاله بر آن است تا شاخصه هایی چون معتقدات، آیین و آداب، خاندان و رهبران فرقه اهل حق را تحلیل کرده، فرازهایی در برخی اشتراکات با سایر ادیان شرقی و ایران باستان و نقاط انحرافی این فرقۀ مذکور از اسلام را در حد وسع بیان نماید. معرفی اهل حق، خاستگاه و پراکندگی آن اهل حق و همچنین اهل حقیقت، از القابی است که صوفیه خود را بدان ممتاز کرده اند، در مقابلِ علمای شریعت که صوفیه آنها را اهل صورت و اهل ظاهر می خوانده اند (زرین کوب، 1387، ص 263). اهل حق در اصطلاح صوفیه به کسانی اطلاق می شود که با عبور از مراحل آغازین عرفان (شریعت، طریقت و معرفت)، به بالاترین مرتبۀ حقیقت رسیده اند. به عبارت دیگر، نامی است که پیشوایان یک دین سرّی بر خود نهاده اند که اتحادیۀ رسمی ندارد، اما به مانند جنبش های متحد است. خاستگاه این فرقه، ناحیۀ شهرزور در ساحل چپ دجله در کنار سیروان (دیاله در عراق کنونی) است. پیروان آنان تا مرزهای غربی ایران، لرستان، کردستان، آذربایجان و... پراکنده اند. لسترنج می گوید: در چهار منزلی شمال غربی دینور، ولایت شهرزور در ناحیه ای به همین نام بود. ابن مهلهل سیاح به نقل از یاقوت، در سدۀ چهارم هـ . گوید شهر عمدۀ آن به مناسبت اینکه میان راه مدائن و شیز محلّ دو آتشکدۀ بزرگ ساسانیان بود، نزد ایران به شهر نیمراه نامیده می شود (لسترنج، 1377، ص205). زکریا قزوینی گوید: ولایتی است وسیع از ولایت عراق عجم، میان اربل و همدان (قزوینی، 1373، ص467). نویسندۀ انجمن آرای ناصری نیز می گوید: شهری معروف از اقلیم چهارم خراسان میان اردبیل و همدان نزدیک به بابل و این شهر را زور پسر ضحّاک آباد کرده است (هدایت، بی تا، ص 522). خاستگاه این فرقه به طور آشکار، قلمرو گورانیان است که طایفه ای برزگرند و با زبانی هم ریشه با گویش های مرکز ایران سخن می گویند. قلمرو آنان امروزه میان عراق و ایران تقسیم شده است. بسیاری از معابد اهل حق در شهرزور پراکنده است. معبدهای بزرگ پِردوَر در اورامان لُهون در پاوۀ سنندج، بابا یادگار در زُهاب و بنیامین در کرِند، بخشی از شهرستان شاه آباد، واقع است. برخی قبایل و منزلگاه های اهل حق در بسیاری از مناطق شمال جادۀ قدیمی قصرشیرین به کرمانشاه، پیدا شده است. گروه های بسیار از این فرقه در همدان، تهران، ورامین، مازندران (کلاردشت) و در خراسان، پیدا شده که گویند بازماندگان یکی از برادران خان آتش است که به آنجا مهاجرت کرده است. در آذربایجان، اهل حق در تبریز، مراغه، پیرامون کوه سهند، و ماکو، قلمرو قراقویونلو بسیارند. پیروان این فرقه در شمال ارس (در قره باغ) نیز دیده شده اند. نظر به پراکندگی فرقه گرایان و این حقیقت که ایشان در شهرها، از طبقۀ متوسط مردم هستند، برآورد کلی از شمار ایشان ممکن نیست. در عراق، این فرقه در پیوند با برزنجه (شرق سلیمانیه) کاکائی نامیده می شوند. این واژه برگرفته از کاکای کردی، به معنی برادر است. رؤسای کاکائی تَعوُق ادّعا می کنند که از نوادگان بی واسطۀ سلطان اسحاق هستند. نام علی الهی (یا علی اللّهی)، که دیگران برای این فرقه به کار می بردند، گمراه کننده است. اهل حق با سایر غلات شیعه در این اندیشۀ اساسی شریکند که خداوند به صورت انسان ظهور می یابد، ولی نزد اهل حق این رأی گسترش بیشتر یافته و ایشان مظهریت را تنها در وجود علی علیه السلام منحصر نمی دانند (جلالی مقدّم، 1372، ص 468). به باور مینورسکی، اهل حق غیر از علی اللّهی و چراغ سوندورن (چراغ خاموش کن) و خروس کشان و اهل الحقیقة و متصوفه است. غلات کسانی هستند که در حقّ رسول صل الله علیه و آله و علی علیه السلام و دیگر امامان غلو کرده، آنها را به مقام الوهیت می رسانند. غلات از آغاز اسلام تاکنون به فرقه های گوناگون تقسیم شده اند و فرقۀ معتقد به الوهیت علی علیه السلام، علی اللّهی نام دارند. در کتاب های ادیان، از غلات شیعه نامی از اهل حق برده نشده، بلکه آنچه دربارۀ باورهای غلات علی اللّهی و آیین آنان آمده، با آداب و رسوم اهل حق یکی است (دهخدا، 1377، ذیل غلات). نقد و بررسی یکی از آفاتی که گریبانگیر ادیان و مذاهب آسمانی در طول تاریخ شده، اینکه برخی از آن سوء استفاده کرده، دست به غلو و افراط گرایی دربارۀ بنیان گذاران و پیشوایان آن می کنند. غلو موجب ترسیم چهره ای آلوده و تحریف شده از دین گشته، اصل آن را زیرسؤال می برد. از آیات قرآنی چنین برمی آید که عقاید افراطی و غلوآمیز، سابقۀ دیرینه داشته و به ویژه اهل کتاب از آن نهی شده اند: یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ (نساء: 172). در لغت نامه دهخدا نیز علی اللّهی نام یکی از فرقه های غلات شیعه گفته شده که در جاهای گوناگون آن را به نام هایی چون نصیریه، اهل حق و جز آن خوانند... علی اللّهیان را در اصل یک فرقۀ سیاسی می دانند که ایرانیان متعصب برای نابودی بنیان اسلام این فرقه را تشکیل داده اند و برخی نیاکان آنان را مسیحی یا ارمنی و آسوری می دانند (دهخدا، 1377، ذیل علی اللّهی). در میان عده ای از مخالفان تشیع، آغاز شیعه گری را با ظهور غالیان یکی دانسته، سعی در معرفی شیعه به عنوان فرقه ای افراط گرا و خارج از دین اسلام معرفی کنند. اما باید گفت: معمار اندیشۀ شیعی، رسول خدا صل الله علیه و آله است که هیچ خللی به بنیاد استوار بنایی که برپا ساخت راه نخواهد یافت و غالیان نه تنها شیعه محسوب نمی شوند، بلکه خود از اسلام خارجند؛ زیرا شیعه کسانی هستند که قائل به امامت و جانشینی بلافصل حضرت علی علیه السلام می باشند. در این صورت، چگونه می توان کسانی که علی را خدا می دانند، شیعه دانست. درحالیکه بین امامت و الوهیت تفاوت بسیار است و ائمه علیه السلام نیز غالیان را طرد کرده، آنان را مورد لعن و نفرین قرار داده اند. در واقع، اهل حق، تصوف و حکمت اشراقی را با عناصری از عقاید یهود، مجوس، مانویه، تعالیم شیعه و غالیان، به ویژه دروزیه و نصیریه درهم آمیخته، دین اختلاطی و انحرافی خود را پدید آورده اند. چگونه می توان با دینی که دستورات خود را از ادیان دیگر به عاریت گرفته و از نظر الوهیت و امامت حتی برخی از آنان انحرافی هستند و از نظر اسلام اعتبار ندارند ـ اعتقادات بی پایه ای دارند و سند محکمی چون قرآن کریم را که دستورات استوار اسلام بر مبنای آن قرار دارد، قبول نداشته به مشتی شعر استناد می کنند، ادعای هدایت مردم به راه سعادت و رستگاری داشت؟ اینها در اصل قسمتی از حق و قسمتی از باطل را گرفته، به هم آمیخته اند تا حقانیت کاذب دین خود را با آن قسم حق اثبات کنند. غافل از اینکه آنجا که گروهی سعی در جلوۀ باطل در هیأت حق هستند، شیطان بر دوستان خود چیره می گردد. همانا قرآن کریم در باب این فرقه های ضالّه فرموده است:قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (بقره: 111)؛ اگر راستگو هستید حجّت خود را بیاورید. مؤسس و آیین و خاندان اهل حق مرشدی به نام سلطان اسحاق، ملقب به صاحب کرم، فرزند شیخ عیسی برزنجه ای و خاتون دایراک، ملقب به خاتون رمزبار، و پدیدآورندۀ شیوۀ اهل حق است. تاریخ تولد او در مآخذ کهن اهل حق، متفاوت است. از جمله در یادداشت کاکاردائی سال 445، در سروده های دینی یارسان، سال 528، در خلاصۀ سرانجام، 612 و در کتاب برجستگان جهان، پیدایش او سدۀ هفتم هجری یاد شده و او را مجدد آیین یارسان و از فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام و مظهر الله و آیینه نمای خدا یاد کرده اند. سال وفات وی در یادداشت کاکاردائی 588 و در سروده های دینی یارسان 628 و در شاهنامۀ حقیقت، 912 و در برهان الحق، نیمۀ سدۀ هشتم هجری گفته شده است. پدر بزرگش، یک سید همدانی بود که به ناحیه گوران، شامل شهرزور در شمال سیروان و زُهاب در جنوب آن آمده است. پدر اسحاق، سید عیسی، در برزنجه (حدود20 کیلومتری شرق سلیمانیة عراق) می زیست؛ جایی که پیران سید از شاخۀ ابراهیمی اهل حق هنوز در همجواری آن هستند. سید عیسی، در پیری با داییرۀ جوان (داییراق)، دختر حسین بیگ جلد ازدواج کرد و پسری زاد که همین سید (سلطان) اسحاق است. به نوشتۀ تذکره ای که یک اهل حق جمع آورده این ماجرا در 671ه‍ . رخ داد، و سرآغاز آیین تازه، حدود 716ه‍ . بود. آرامگاه سادۀ سلطان اسحاق، که مینورسکی در سال 1914م دیده، در گردنه ای بر ساحل راست سیروان، نزدیک پل پردِوَر است. پردور یا پیردیوَر نام پلی است که سلطان اسحاق آن را بر روی رودخانۀ سیروان در شمال شرقی گوران ساخته و بنا به نامۀ سرانجام، این پل در آغاز سدۀ هشتم هـ . ساخته شده و به این جهت برای اهل حق جایی مقدّس و محترم می باشد. این پل، به پل صراط تعبیر شده است. پردیور در گویش گورانی به معنی آن سوی پل است. به نوشتۀ نامۀ خرده سرانجام، روان درگذشتگان باید از این پل گذشته، سپس به پیکره های دیگری درآیند. در آیین زرتشت هم نام این پل را چینود یا چینوت پرتو یاد کرده اند. گویند پلی است که از برای آزمایش روان همۀ درگذشتگان برافراشته شده و روان نیکان و بدان باید از آن بگذرد. در سر این پل، کردار نیک از کردار بد شناخته می شود. از اینجاست که به آمار کردار مردمان رسند و از آنجاست که مزد و پادافره گزینند و از آنجاست که راه بهشت و دوزخ پیش گیرند (صفی زاده، 1360، ص 5). این فرقۀ ضالّه، به جای اعتقاد به قبله و حج، مکانی را به عنوان قبله قبول دارند که معتقدند قربانی و دفن اموات و دیگر اعمال و آداب، باید رو به سوی آن قبله باشد. آن مکان یکی همین پل پردیور است و دیگر جم یا جمخانه که به جای مسجد، آن را برای انجام امور عبادی خود تأسیس کرده اند. پل پردیور، که ساختة خود سلطان اسحاق است، هیچ تناسبی با پل صراط ندارد. بنا به نقل اکثر مفسران، صراط پلی است که بر روی آتش جهنم به امر خداوند متعال کشیده شده و به نیکوکاران و بدکاران امر می شود که از آن عبور کنند. در قرآن در خصوص ایستگاه های این پل آمده است: وَقِفوهُم إنَّهُم مُسئَلون (صافات: 24)؛ آنان را متوقف سازید؟ چراکه باید مورد بازپرسی قرار گیرند. و در موارد بسیار، در قرآن از صراط مستقیم نیز یاد شده است (انعام: 39 و161؛ مائده: 16؛ یونس: 25؛ یس: 4؛ آل عمران: 51؛ مریم: 36؛ هود: 56؛ نور: 46). با این حال، از آنجاکه اهل حق با اعتقاد به تناسخ، اعتقادی به معاد و قیامت ندارند، پل صراط که ساختۀ سلطان اسحاق است، و قربانی ها باید به سوی آن باشد، چه انتظاری از سایر عقاید آنان می رود. از بدعت های سلطان اسحاق بنای خاندان ها و سه روز روزه و مراسم جوز شکستن یا سرسپردن به خاندان ها و انعقاد جمع یارسان و وظایف پیر و دلیل می باشد(صفی زاده، 1360، ص 54). در بیشتر کتب اهل حق، از قرآن مجید نامی نیامده و به جای قرآن، دفاتری دارند که بیشتر آنها شعر است که نزد آنان مهم ترین این دفاتر، کتابی است که سلطان اسحاق و یارانش نوشته اند که کتاب سرانجام نام دارد. سرانجام مجموعۀ کتاب ها و رساله های اهل حق است که در سدۀ هشتم هـ . نوشته شده است. شش بخش دارد شامل دورۀ هفتوانه، بارگه بارگه، گلیم وکول، دورۀ چهلتن، دورۀ عابدین، و خرده سرانجام:
1. دورۀ هفتوانه بیشتر شامل قربانی، دعاها، گشت و گذار ارواح در هفت طبقۀ آسمان، آفرینش فرشتگان و برگزاری جم ها در روز ازل است؛ 2. بارگه بارگه دربارۀ فرود آمدن بارگاه های ذات احدیت الهی در زمان های بس کهن در سرزمین های گوناگون ایران و جهان و دربارۀ گردش ارواح و فرشتگان در پیکرۀ پیغمبران، پادشاهان، بزرگان، سرداران ایران می باشد؛ 3. گلیم وکول به معنی گلیم به دوش و پشمینه پوش و مطالب آن دربارۀ ریاضت ها و مجاهدت های پیر بنیامین در یمن است؛ 4. دورۀ چهلتن دربارۀ آفرینش چهل تن از فرشتگان است که از روز ازل برای رازداری آفریده شده اند و در سدۀ هشتم، روح آنان در پیکرۀ چهل تن تجلّی کرده، آنان مردم را به یکتاپرستی و توحید فراخوانده اند؛ 5. دورۀ عابدین شامل مناجات و راز و نیازهای عابدین جاف است که در آن نیز دربارۀ احوال ارواح صالحان و گناهکاران پس از مرگ سخن می گوید؛ 6. خرده سرانجام نیز دارای یک رشته مطالب به نثر و نظم دربارۀ برگزاری جم و جوز شکستن و سر سپردن و نامگذاری کودک و ازدواج و دعای غسل و تلقین میت است (صفی زاده، 1360، ص 3ـ4). بنا به احکام و دستورهای آیین حقیقت، هریک از پیروان این آیین موظف به سرسپردن به یکی از خاندان ها می باشند. آنان باید پیر و دلیلی هم داشته باشند و این کار چنان مهم و ضروری است که خود سلطان اسحاق، هم برای انجام تشریفات دینی، بنیامین را به پیری و داوود را به دلیلی خود برگزید و برای آینده هم، هفت خاندان را تعیین کرد. برای اهل حق از 11 و 14 خاندان سخن گفته شده، اما غالباً 12 خاندان است که آنها را به 12 برج، 12 ستاره، 12 حواری عیسی علیه السلام و 12 امام تشبیه کرده اند (جلالی مقدم، 1372، ص473). در زمان سلطان اسحاق، هفت خاندان اصلی به نام های زیر شکل یافت: شاه ابراهیمی منسوب به شاه ابراهیم پسر سید محمّد (از هفتن)، که در عراق به ارشاد پرداخت. این گروه اکنون در مندلی و خانقین به سر می برند و به نام کاکائی معروفند؛ شاه ابراهیم را به نام ایوت و شاه ایوت و روچیار و ملک طیار نیز می خوانند. یادگاری منسوب به بابایادگار (از هفتن) در هند، خاموشی منسوب به سید ابوالوفا (از هفتوانه)؛ عالی قلندری، منسوب به عالی قلندر در بغداد که این خاندان از فرزندان دده علی و دده حسین است؛ میرسوری از اعقاب سیدمیر احمد ملقب به میرسور (از هفتوانه)؛ مصطفائی منسوب به سیدمصطفی یا سیدمصفّا (از هفتوانه) و حاجی باویسی و پس از او به مقتضای زمان خاندان های دیگر در سده های یازدهم تا سیزدهم ه‍. به نام های زنوزی یا ذوالنوری، آتش بگی، بابا حیدری، شاهیاسی منسوب به شاه ایاز یا شاه هیاس شکل گرفت که در حال حاضر، مسند ارشاد این خاندان با خانوادۀ الهی است. سلسله مراتب و مقامات روحانی سلطان اسحاق، یاران و پیروان خود را تقسیم و برای هریک وظیفه ای معین داده است: 1. از هفت تن شامل چهار فرشتۀ سلطان اسحاق یعنی بنیامین، داوود، موسی، مصطفی دودان و ابراهیم (نوادۀ سلطان اسحاق)، بابایادگار و خاتون دایراک مادر سلطان اسحاق، ملقّب به رزبار یا رمزبار. 2. هفت توانا یا هفتوانه سلطان اسحاق آنها را به طور معجزه آسایی(!) پس از گذراندن هفت روز با همسرش، در پس پرده ای ایجاد کرد که مثل خود او هستند. اینها عبارتند از: حبیب شاه، بو الوفا، شاهِ دین (شهاب الدین)، میر مصطفی (سید مصفّا)، محمّد گور سوار، بابا حسین (حاجی بابو عیسی، حاجی بابو حسین) و خاموش پُرچین. این هفت تن، بنیانگذار هفت شاخۀ اصلی این فرقه اند که بعدها تعداد آنها به یازده یا دوازده شاخه افزایش یافت. هر اهل حقی، باید به یکی از ایشان تعلق یابد. به نوشتۀ فرقان، هفتوانه، جانشین پیر بنیامین از دورۀ سلطان اسحاق بود. در نهایت، هفتوانه با هفت تن یکی خواهند شد. بنا به نامۀ سرانجام، خداوندگار بخشی از روان جاودانی خود را جدا می کند و فرشتگانی چند را با نیروی خود به نام های هفتن، چهل تن، چهل چهل تن، هفت خلیفه، بیور هزار غلام و بیور غلام را از آن می آفریند(صفی زاده، 1360، ص 4ـ5). 3 چهل تن در میان ایشان، نام درویشان برجسته ای به چشم می خورد که در هر روایتی، متفاوتند. ظاهراً این گروه اخیراً افزوده شده است. 4. هفتاد و دو تن گروهی متشکل از هفتاد و دو تن که منتظر تجلّی ذات حق هستند و در سرانجام از ایشان یاد شده است. به طورکلی، اهل حق به ذکر تعداد خدمتگزاران و میزبانانِ خداوند علاقه مندند. در کلام حسن آقا، به نام بقیشله شاعر دست به دامان حمایت هفتاد و دو سردار، 366 دلاور (آر)، 444 چراغچی، 9900 خدمتگزار و... می شود. البته مظاهر الوهیت به همین ها محدود نمی شود؛ بسیاری شخصیت های دینی و عرفانی در این آیین، در زمرۀ اینانند. مثلاً حضرت موسی علیه السلام، باباطاهر، حاج بکتاش، حسین منصور حلاج، شمس تبریزی، مولانا (جلالی مقدّم، 1372، ص470). فرشتگان چهارگانه، هفت تن، هفتوانه، چهل چهل تنان، نود و نه تن، شصت و شش غلام کمر زرین، هزار و یک غلام خواجه صفت، بیور هزار غلام، بیور غلام یا غلامان بی شمار از مظاهر سلطان اسحاق هستند. پیشینه و زمینه های پیدایش استوار ساختن زمینۀ تاریخی برای اهل حق، بر اساس اشارات موجود در کتب این فرقه، کار آسانی نیست. دورۀ خاوندگار (Khawandagar) از ازل است. نام علی علیه السلام عمدتاً در ارتباط با نُصَیر ذکر می شود. تنها نکتۀ جالب این است که گویند شاه خوشین، 360 و به عبارتی 300 سال پس از علی علیه السلام (که در40ـ35ه‍. خلیفه بود) ظهور کرد. این مطلب، ما را به آغاز سدۀ پنجم می برد که با دورۀ یکی از فرشتگان خوشین، یعنی بابا طاهر همدانی تناسب می یابد که بنا به گزارشی، در447 هـ. در همدان، با طغرل سلجوقی دیدار کرد. ... چون سلطان طغرل بک به همدان آمد، از اولیا، سه پیر بودند: بابا طاهر و بابا جعفر و شیخ حمشا، کوهکی است بر در همدان آن را خضر خوانند، بر آنجا ایستاده بودند، نظر سلطان بر ایشان آمد، کوکبۀ لشکر بداشت و پیاده شد و با وزیر ابونصر الکندری پیش ایشان آمد و دست هاشان ببوسید، باباطاهر پاره ای شیفته گونه بودی او را گفت: ای ترک با خلق خدا چه خواهی کرد؟ سلطان گفت: آنچه تو فرمائی، بابا گفت: آن کن که خدا می فرماید: إنَّ اللهَ یأمرُ بِالعَدلِ وَإلاحسان. سلطان بگریست و گفت چنین کنم، بابا دستش بستد و گفت از من پذیرفتی؟ سلطان گفت: آری، بابا سر ابریقی شکسته که سال ها از آن وضو کرده بود، در انگشت داشت بیرون کرد و در انگشت سلطان کرد و گفت: مملکت عالم چنین در دست تو کردم بر عدل باش، سلطان پیوسته آن در میان تعویذها داشتی و چون مصافی پیش آمدی آن در انگشت کردی (راوندی، 1385، ص 98ـ99). در زمینۀ فعالیت های شاه خوشین از یک امیر کرد به نام خوشین در 408ه‍. یاد می شود. در مجمل التّواریخ، این نام در بخش آغاز دولت آل بویه و اخبار ایشان از خوشین مسعود کردی نام برده شده است: پس اندر سنۀ خمس و اربعمایه بدر حسنو را با خوشین مسعود کارزار افتاد به کنار سپیدرود و شمس الدوله به یاوری بدر همی رفت. چون بشنید که بدر خوشین را به هزیمت کرد از راه باز گردید. و بدر خوشین را حصاره همی داد... (ابن مهلب، بی تا، ص 401). در متون جغرافیایی، اشاراتی است به اینکه خوشین، در سرزمین قبیلۀ گوران، یکی از ایلات کرد ساکن کرمانشاه، پیشگام سلطان اسحاق بود. برخی افسانه ها، از فعالیت خوشین در لرستان و همدان سخن می گوید. چندین کلام از دورۀ خوشین به فارسی یا گویشی به تقلید از رباعی های منسوب به باباطاهر موجود است. خلاصه اینکه، ظاهراً شاه خوشین میان اهل حقِّ حوزۀ سیروان و لرستان پیوند برقرار کرده است. نویسندۀ فرقان، زادگاه خوشین را سَیمّره (کرخه)، می داند که در کرانۀ راست آن، محلّی به نام شیروان، هست (مینورسکی، 1964، ص 312). به طورکلی، سادات ابراهیمی، از طریق هفتوانه، میان تجلی ها با سلطان اسحاق نسبت خانوادگی قائلند. شاخۀ آتش بگی، به مجموعۀ مهم تری از سه تجلی قرمزی، محمّدبگ، و خان آتش معتقد است. آتش بگ (خان آتش) فرزند محمّد بیگ لرستانی از مشاهیر و بزرگان اهل حق، نزدیک سدۀ یازدهم به دنیا آمده است. وی از فرزندان محمّد بیگ بوده و جانشینی پدر را داشته و از دست او خرقۀ ارشاد پوشیده است. در برهان الحق آمده که او خاندانی به نام خاندان آتش بگی تشکیل داده و با سه برادرش از یک خاندان می باشند (صفی زاده، 1360، ص 145)... شاه ویس قلی از بزرگان اهل حق و فرزند پیر قنبر شاهوی که به نام قرمزی خوانده می شود در سال 810هـ . در دیه درزیان شاهو زاده شد. وی خاندانی به نام شاه مهمان پدید آورده (همان، ص 135). ابراهیم، سرسلسلۀ حلقۀ گوران، ظاهراً نوۀ سلطان اسحاق است. ابراهیم در بغداد و شاید کرکوک مدفون شده است. با بازگشت به تجلیات آتش بگی، می توان گفت: قلمرو فعالیت های قرمزی، در منطقۀ گورانی حوزۀ سیروان است. شاید نام عامی قرمزی (قرمزپوش)، همان نام احمد میر سور (میر قرمز)، یکی از هفتوانه باشد که نزدیک خُرمال در شهرزور مدفون است (ر.ک: صفی زاده، 1360، ص 56ـ57). کلام های ندیم قرمزی، قوشچی اوغلی، به ترکی آذربایجانی است که مطابق است با میانۀ سدۀ هشتم؛ یعنی زمانی که خاندان پس از مغول، کوشیدند بغداد را با تبریز پیوند دهند. فعالیت محمّدبگ در میان دلفان شمال لرستان آغاز شد. وی بعدها به آجَری نقل مکان کرده، آنجا موعظه های خود را شروع نمود. آجری، ناحیه ای است در ساحل شرقی رودخانۀ جَغَتو که از جنوب شرق به دریاچۀ ارومیه می ریزد. جغاتو یا زرینه رود، رودی در آذربایجان است که از کوه های کردستان به حدود دیه سیاه کوه برمی خیزد. جغتو پیش از استیلای مغول موسوم به زرینه رود بود و مغول آن را جغتو تغتو نامیده اند (دهخدا، 1377). کتاب سرانجام از تماس های محمّدبگ با بِلباس، قبیلۀ پرآوازۀ کردان مُکری، در غرب جغتو، یاد می کند. پس از مرگ محمّدبگ، پسرش، خان آتش، به درخواست شبحی قرمزپوش جانشین او شد که این امر به پیوند تجلی ششم و هفتم با تجلی پنجم قرمزی اشاره دارد.   منابع نهج البلاغه، 1386، ترجمۀ محمّد دشتی، تهران، آدینۀ سبز. ابن مهلب، بی تا، مجمل التّواریخ و القصص، تصحیح محمّدتقی بهار، به اهتمام محمّد رمضانی، تهران، کلاله خاور. الهی، ن.ع، 1361، برهان الحق، بی جا، بی نا. جلالی مقدّم، مسعود و داریوش صفوت، 1372، اهل حق، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی. خواجه الدّین، م.ع، بی تا، سرسپردگان ـ تاریخ و شرح عقاید دینی و آداب و رسوم اهل حق (یارسان)، کتابخانۀ منوچهری، تهران. دهخدا، ع.ا، 1377، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران. راوندی، محمّد بن علی، 1385، راحـة الصدور و آیـة السرور: در تاریخ آل سجوق، به کوشش و تصحیح محمّد اقبال، تهران، اساطیر. زرّین کوب، عبدالحسین 1387، ارزش میراث صوفیه، تهران، امیرکبیر. زکریا قزوینی، 1373، ترجمه با اضافات جهانگیر میرزا قاجار، آثار البلاد و اخبار العباد، تصحیح میر هاشم محدّث، تهران، امیر کبیر. صدرالمتألهین، 1981م، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دارالفکر. صفی زاده بورکه ای، صدیق، 1360، مشاهیر اهل حق، تهران، کتابخانۀ طهوری. علی نوری، علیرضا، 1379، بررسی مذاهب و فرق، تهران، ادارۀ آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه. قربانی لاهیجی، زین العابدین، 1375، به سوی جهان ابدی، تهران، سایه. لسترنج، گ، 1377، ترجمۀ محمود عرفان، جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، تهران، علمی و فرهنگی. مدرسی چهاردهی، نورالدّین بی تا، خاکسار و اهل حق، تهران، اشراقی. مرادی، حسن، 1386، بررسی و نقد فرضیة کارما از نگاه حکمت متعالیه، کتاب نقد، ش 45، ص 247ـ272. مینورسکی، و، 1964، بیست مقاله (شامل مقالات تحقیقی مربوط به مطالعات ایرانی)، تهران، دانشگاه تهران. نیازی، احمدعلی، پاییز 1390، نگاهی تطبیقی به آموزه تناسخ در ادیان هندی و رجعت، معرفت کلامی، ش 3، ص67ـ94. هدایت، رضاقلی بن محمّد هادی، بی تا، فرهنگ انجمن آرای ناصری، تهران، کتابفروشی اسلامیة.   محبوبه مسلمی زاده: استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت. معرفت ادیان- سال پنجم، شماره چهارم، پیاپی 20، پاییز 1393. ادامه دارد...

http://fna.ir/BF2WMW





94/10/27 - 03:10





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن