محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846665571
نقش قاعدة «نفی سبیل» در توسعة جوامع اسلامی - بخش اول قاعده نفی سبیل و توسعه
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقش قاعدة «نفی سبیل» در توسعة جوامع اسلامی - بخش اول
قاعده نفی سبیل و توسعه
قاعده «نفی سبیل»، به معنای نفی تشریعی هر گونه سلطه و استیلای کفار بر مسلمانان است.
چکیده قاعده «نفی سبیل»، به معنای نفی تشریعی هر گونه سلطه و استیلای کفار بر مسلمانان است. در این معنا مسلمانان دارای احترام و عزت نفس هستند که نباید تن به ذلت کفار و سلطه آنان دهند. البته صرف ارتباط با کفار منفی نیست، بلکه هر رابطهای که سبب سلطهپذیری و سلطهگری آنان گردد، ممنوع است. در معنای قاعده دو فرضیه عینی مطرح است: اول اینکه اگر این قاعده عملی شود، عزت مسلمین حفظ و موجبات پیشرفت و توسعه جوامع اسلامی فراهم میگردد. دوم اینکه ارتباط با کفار و سلطهپذیری آنها، سبب وابستگی علمی و فناوری به کشورهای توسعهیافته کفر میگردد که در نهایت، عقبماندگی، تحجر و تهاجم فرهنگی را به ارمغان میآورد. این مقاله با هدف نظامسازی قواعد فقه در حکومت و تمدن اسلامی، دریافته که این قاعده دو اصل اساسی را در جوامع اسلامی پیاده میکند: اول اتحاد که در میان خود مسلمانان شکل میگیرد و از عوامل مؤثر و مستقیم بر توسعه پایدار میباشد. دوم استقلال که این اصل در روابط بینالملل مسلمین، کاربرد دارد. این دو مؤلفه از عناصر بنیادین توسعه محسوب میشوند که دستیابی کشورهای اسلامی به توسعه در عصر حاضر، بدون این دو ممکن نیست. واژگان کلیدی نفی سبیل، سلطه، توسعه، مسلمانان، استقلال، اتحاد مقدمه علم فقه به عنوان جامعترین علم اسلامی، نگاهی عمیق، وسیع و همهجانبهای در عرصه عمل دارد که آدمی را به احکام الهی و اصول بهترزیستی آشنا میسازد. در این علم، روش اصیل بندگی خداوند و کیفیت تعامل انسان با دیگران به صورت عالیترین نظامات حیاتی طراحی شده است. لذا هر چه که با زندگی و اعمال انسان سروکار دارد، مورد حکمی از احکام فقهی است و بشر در همه حالات، به دستورات و احکام فقهی نیازمند است. ادعای گزافی نیست، اگر گفته شود که تمامی شؤونات زندگی انسانها؛ اعم از فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، عقود، ایقاعات، صنایع، اکتشافات، کشاورزی، بهداشت، مطالعات، دانشگاهها، ادارات، تمامی سازمانها و... به علم فقه مربوط بوده و دارای حکمی از احکام فقهی هستند. خلاصه اینکه فقه، برای بهترزیستن انسان برنامهسازی و مدیریت میکند. از جنبههای متعالی فقه، اثرگذاری و نقش آن در توسعه است که با توجه به مفهوم توسعه و معنای فقه، این نکته به دست میآید. احکامی که خداوند جعل کرده از جهات گوناگونی بر توسعه فراگیر کشورهای اسلامی مفید است. قواعد و احکام عمومی فقه از دو جنبة دخالت در امور داخلی و خارجی، قابل نگرش هستند؛ از مهمترین قواعد و احکام فقهی که در عرصههای مختلف روابط داخلی و خارجی مسلمانان وجود دارد و سبب توسعه میگردد، قاعده نفی سبیل است که عملیکردن آن، باعث پیشرفت و توسعه همهجانبه مسلمانان در جهان میگردد؛ همانطور که ترک آن باعث عقبماندگی و وابستگی به غرب و کفار میشود. بدون شک، از نظر اسلام توسعه همهجانبه، امری ممکن و دستیافتنی است. مروری بر تاریخ نشان میدهد که امت مسلمان از نظر علوم، سابقه و گذشتة افتخارآمیزی دارد. از سال 750 تا 1100 میلادی؛ یعنی به مدت 350 سال، بر علم جهانی سلطه مطلق داشته است. از 1100 میلادی نیز به مدت 250 سال تفوق علمی خود را با غرب ـ در حال پیدایش ـ شریک میشود. اما از قرن 15 میلادی که مصادف با ظهور امپراطوریهای بزرگ اسلامی است ـ دولت عثمانی در ترکیه، سلسله صفویه در ایران، مغولها در هند ـ به تدریج تفوق علمی خود را از دست میدهد. امروزه در بین کشورها یا تمدنهای موجود در جهان، بدون تردید در سرزمینهای اسلامی، علوم ضعیفترین وضعیت را دارد. خطرات این ضعف و ناتوانی را نمیتوان نادیده گرفت؛ چون در قرن حاضر توسعه و بقای سرافرازانه هر جامعهای به قدرت علمی و تکنولوژی آن جامعه بستگی دارد (عبدالسلام، 1372، ش5، ص18-10). اما علت اصلی این تفوق علمی چه بوده است؟ سه علت اصلی را میتوان از عوامل این سروری و توسعه علمی دانست: اول آنکه در آن زمان، مسلمانان از احکام قرآن مجید و فرامین پیامبر پیروی کردند.(1) دوم آنکه نهادهای علمی و دانشمندان از حمایت کامل جامعه اسلامی بهرهمند بودند که این امر تا قرن پانزدهم میلادی ادامه داشت. سومین علت، اتحاد و همبستگی امت یا خواست اسلامی است که به رغم وجود اختلافات سیاسی با یکدیگر، در زمینه علوم، به صورت یک جامعه علمی مشترکالمنافع عمل کردند(همان، ص11-10). بنابراین، هر چه فاصله از آموزههای اسلام بیشتر شود، وابستگی و تحقیر مسلمانان بیشتر میشود. هر چه اتحاد مسلمین کمتر شود، نفاق و نفوذ کفار بیشتر میگردد. در نتیجه به هر میزان که سلطه کفار بر مسلمین بیشتر شود، عقبماندگی و فقر و تحجر در جوامع اسلامی گستردهتر و مشکلات مسلمین عمیقتر میگردد. اینجاست که نقش قاعده نفی سبیل، نمایان گشته و این سؤال مطرح میشود که قاعده مذکور چه تأثیری در توسعه کشورهای اسلامی دارد؟ و در ضمن آن، مفهوم و مصادیق توسعه، فتاوا و شواهد تاریخی قاعده، در قالب نظامهای چهارگانه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بررسی میشود. به نظر میرسد با عملیکردن قاعده نفی سبیل، بسیاری از مشکلات جوامع اسلامی حل گشته و موجبات توسعه و پیشرفت مسلمانان و جوامع اسلامی فراهم میگردد. مفهوم نفی سبیل قاعده «نفی سبیل» از قواعد فقهی کاربردی و برگرفته از آیه «وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً» (نساء (4): 141) است که علما در فروعات متعدد فقهی بدان استناد کرده و در اکثر کتب قواعد فقهیه (بجنوردی، 1419ق، ج1، ص185؛ فاضل موحد لنکرانی، 1416ق، ص233؛ بجنوردى، 1401ق، ج1، ص349؛ طباطبایی قمی، 1423ق، ص140؛ سیفی مازندرانی، 1425ق، ج1، ص235؛ مصطفوی، 1421ق، ص293) نیز آمده است. در بسیاری از ابواب فقه؛ مثل عبادات، معاملات، سیاسات، ارث، ضمان، رهن، حواله، اجاره، عاریه، وقف، وکالت، بیع، نکاح، شفعه، لقطه، قضاوت، نذر، دیات، قصاص، جاری میشود. این قاعده در عقودی که سبب سلطه کفار گردد، از مبطلات عقود بوده و فروعات فراوانی دارد. برای اثبات این قاعده به قرآن، سنت؛ مانند: «الاسلام یعلو و لایعلی علیه و الکفار بمنزلة الموتی لایحجبون و لایورثون و...» (صدوق، 1413ق، ج3، ص334؛ طوسى، 1407ق، ج4، ص23) اجماع، عقل و حرمت شعائر استدلال شده است که بعضی مورد قبول و استدلال به بعض دیگر مخدوش است. ولی به هر حال، این قاعده ثابت و پذیرفته شده است. معنای نفی سبیل، نفی سیطره و سلطه «کفار» بر «مسلمین» و نفی استیلای «کفر» بر «اسلام» است. این قاعده، وظیفه و تکلیفی را برای مسلمین تشریع میکند که آنها حق ندارند در ارتباطات و معاملاتشان کاری کنند که موجب سلطه کفار بر آنها شود. این یک وظیفه عمومی و همگانی برای عموم مسلمین؛ اعم از یک شخص یا گروه یا رهبر و حاکم آنها است که حق ندارند اسباب و موجبات استیلای کفر بر اسلام یا کافر بر مسلمان را فراهم آورند. بنابراین، دیدگاه اسلام، نفی سلطه به صورت مطلق در همه زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فردی و فرهنگی است. از آثار محرز و محسوس این قاعده، رسیدن به حکومت مورد نظر اسلام و توسعه اسلامی میباشد. ازاینرو، نقش قاعده در تشکیل جامعه نمونه و ایدهآل اسلامی ـ که عزت و سربلندی مؤمنان، در آن اصل تلقی گردیده است(2) ـ و در خودکفایی و استقلال کشور، بسیار حیاتی است؛ چنانکه حتمیت برتری آیین اسلام که پیامبر اکرم(ص) از آن خبر داده (همان) نیز اشعار بر این دارد که قوانین شریعت اسلام به گونهای وضع شده که همواره سبب برتری مسلمانان است و امت اسلام برای کسب عزت و سربلندی، راهی جز پیروی کامل از نظام اسلامی ندارد. بدین ترتیب قاعده نفی سبیل به منظور پاسداری از اصل عزت و سربلندی امت اسلام و آیین آن، برای همیشه ثابت است و راهگشای مسلمانان خواهد بود (کرمی و پورمند، 1385، ص34). در این قاعده با تکیه بر اصل عزت و سربلندی جامعه اسلامی و مسلمانان، شرایط مناسبی برای توسعه مطلوب جامعه فراهم و مطرح گشته و جامعه اسلامی باید در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی به شکوفایی و اقتدار برسد. با رشد در این زمینه، از وابستگی، رهایی یافته و سربلند و عزیز میشود. مفاد قاعده در اسلام از یک طرف خداوند مؤمنین را به جهاد با کفار امر میکند (توبه(9): 73؛ تحریم(66): 9) و واضح است که در میدان جهاد، از جمعیت مسلمین نیز به شهادت رسیده و خون آنها ریخته میشود، شاید یکی از دلایل جنگ با کفار تسلیم آنها و ایمان آوردنشان است که جایگاه و اهمیت ایمان را میرساند. در باب جهاد، هرگاه کافران با سپرقراردادن زنان و کودکان و یا مسلمانان از حکم عدم جواز قتل اینها در اسلام، علیه مسلمانان استفاده سوء کنند، کشتن زنان و کودکان و حتی مسلمانانی که سپر کافران قرار گرفتهاند به منظور دفع کافران و جلوگیری از سلطه آنان جایز است (شهید ثانی، 1410ق، ج2، ص393). از سوی دیگر، خداوند احترام و ارزش مخصوصی برای مؤمن قائل است (نساء(4): 92 و93؛ نحل(16): 97؛ اسراء(17): 19؛ انبیاء(21): 94)، حتی غلام و کنیز مؤمن را از کافر آزاد، بهتر دانسته است (بقره(2): 221). خداوند، اهانتکردن به شعائر را حرام دانسته و یکی از شعائر، شخص مؤمن است. پس اهانت به مؤمن، اهانت به شعائر است. بنابراین، وقتی که اهانت به مؤمن جایز نباشد، چگونه خداوند راضی است که کافر بر مؤمن مسلط شود؟! (فاضل موحدی لنکرانى، 1416ق، ص242). برای کافر علیه مؤمن هیچگونه غلبه و سیطرهای در اسلام جعل نشده و کافر نمیتواند نفوذی بر مؤمن داشته باشد؛ چراکه ایمان، توأم با نور و حق است و ظلمت و باطل نمیتواند بر نور و حق غلبه کند. اگر سلطهای در عالم تکوین وجود دارد، از جانب خود مسلمانان نشأت میگیرد که با ترس و عقبنشینی، خود را تحقیر و ذلیل کرده و کفار و فرهنگ آنان را بر خود مسلط میسازند، وگرنه خداوند حکیم میخواهد اسلام و مسلمین و فرهنگ آنان، عزیزترین و برترین باشد. طبق این قاعده هرگونه علو و استیلای کفار بر مسلمانان منتفی است. هر حکمی که سبب سلطه و برتری کافر بر مسلمان شود، در اسلام تشریع نشده است. بنابراین، هر نوع سلطه؛ اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، فردی و اجتماعی که موجب خدشهدارشدن عزت و علو مؤمنان شود یا موجبات ذلت و توهین به آنان را فراهم آورد، در اسلام نفی شده است. در احکام اسلامی نیز حتی ریاست کفار بر مسلمین در مواردی که سبب سلطه میشود جایز نیست (امام خمینی، 1424ق، ج2، ص878؛ بهجت، 1428ق، ج3، ص186). با این بیان، قاعده نفی سبیل بر ادله اولیه حکومت دارد. مثلاً در اسلام، احکام اولیهای از قبیل اجاره، ضمان، ارث، رهن و ... تشریع شده؛ چه با کافر باشد، چه با مسلمان. از طرفی قاعده نفی سبیل میگوید هر چیزی که سبب سلطه کفار شود، منتفی است و دایره احکام اولیه را محدود میکند؛ مثلاً طبق آیه شریفة: «یُوصِیکُمُ اللّهُ فِی أَوْلاَدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَیَیْنِ» (نساء(4): 11)، اگر مورث ارثی را برای وارث گذاشت، پسرها دو برابر دخترها سهم میبرند؛ چه کافر باشند و چه مسلمان. اما مفاد قاعده نفی سبیل بر عدم ارثبردن کفار دلالت دارد و حاکم بر این آیه است که روایت نبوی «الکفار بمنزلة الموتی لایحجبون و لایورثون» (صدوق، 1413ق، ج3، ص334؛ طوسى، 1407ق، ج 4، ص 23) نیز همین مطلب را بیان میکند. در حقوق و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به این قاعده استناد شده است. اصل 152 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقرر میدارد: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیّت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهّد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز متقابل با دول غیر محارب، استوار است». در اصل 153 قانون اساسی نیز آمده است: «هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگی، ارتش و دیگر شؤون کشور گردد، ممنوع است». البته این نکته را باید در نظر داشت که بین رابطه و سلطه، تفاوت وجود دارد. آنچهکه از مفاد این قاعده فهمیده میشود، نفی سلطه و استیلای کفار میباشد، نه اینکه مسلمانان ارتباط خود را به طور کلی قطع کنند و هیچگونه ارتباطی در میان نباشد. حتی میتوان گفت در مواردی که ارتباط، موجب نفوذ و گسترش اسلام گردد یا سبب کسب علم و فراهمکردن مقدمات توسعه باشد رابطه، ضروری و لازم است. همانطورکه در باب علم، برخی از روایات میگویند کسب علم در هر شرایطی واجب است؛ مثل «اطلبوا العلم ولو بالصین» (مجلسى، 1410ق، ج1، 177). لذا در مورد کافرانی که در حقیقت بهدور از نفاق بوده و بنای توطئه و تحقیر مسلمانان را ندارند، میتوان بر اساس روابط انسانی با آنها زندگی و ارتباط مسالمتآمیز داشت؛ همانطور که در مورد کفار ذمی اینگونه است. مفهوم توسعه(3) برای روشنشدن تأثیر قاعده نفی سلطه بر توسعه، بهتر است معنای توسعه و اقسام آن بیان و با یکدیگر تطبیق داده شوند. «توسعه»؛ ماهیتی ارزشی و دارای مفهومی نسبی است و هر جامعه، فرد یا گروهی، توسعه را به معنا و ارزش مورد نظر خود تفسیر میکند و به ندرت، نویسندگان درباره معنای آن اتفاق نظر داشتهاند، لذا با چالش و اختلاف مفهومی فراوانی روبهرو است. توسعه در لغت، به معنای گشادکردن، فراخکردن، وسعتدادن، ترقی و پیشرفت آمده است (دهخدا، 1377، ج5، ص7130). مباحث مطرحشده پیرامون توسعه نشاندهنده چندبعدیبودن آن است (تودارو، 1378، ج1، ص136) و شامل ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میشود که اساساً با تأکید بر فرهنگ و اهداف جامعه تعریف شده است؛ یعنی این اصطلاح در گفتمانهای خاص، دارای معانی متعدد است، اما جدای از تأکیدهای گفتمانی و فرهنگی بر توسعه، این مفهوم دارای تعریف و ابعاد عامی نیز هست که درون شرایط مختلف، ویژگیهای خاصی میپذیرد (عنبری، 1390، ص12). مفهوم توسعه در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود، تکامل گستردهای یافته و از مفهوم صرفاً اقتصادی، خارج شده و مقولههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را نیز شامل شده است. لذا دستیافتن به توسعه، بدون درنظرگرفتن شخصیت انسان و ساختن او مشکل به نظر میرسد. از منظر اسلام نیز توسعه همهجانبه برای رسیدن به تکامل که هدف نهایی است مطرح میباشد. از بارزترین مؤلفههای توسعه و پیشرفت، عملیکردن احکام فقهی اسلام، خصوصاً قاعده نفی سبیل میباشد که در عین توجه به حیات مادی انسان، به حیات معنوی او نیز پرداخته است. «امام خمینی»1 نیز میفرمایند: اسلامی که بیشترین تأکید خود را بر اندیشه و فکر قرار داده است و انسان را به بازداری از همه خرافات و اسارت قدرتهای ارتجاعی و ضد انسانی دعوت میکند، چگونه ممکن است با تمدن و پیشرفت و نوآوریهای مفید بشر که حاصل تجربههای اوست سازگار نباشد (امام خمینی، 1378، ج4، ص189). بنابراین، «توسعه فرآیندی است که متضمن بهبود مداوم در همه عرصههای زندگی انسانی؛ اعم از مادی و معنوی و بهبود بنیانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باشد که انسان در این فرآیند به حیاتی با عزت نفس و اتکا به خود همراه با گسترش دایره انتخاب در محدودة پذیرفتهشده، دست یابد» (نگاهداری، 1390، ص15و47). با توجه به بعد معنوی توسعه و دخالت شخصیت انسان در آن، این واژه بار ارزشی خاصی دارد که میتوان آن را در مفاد قاعده نفی سبیل جستوجو کرد؛ چراکه وقتی انسان در درون خود احساس شخصیت و معناداری میکند، هدف او متعالی میگردد و او همة نیازهای خود را بر اساس هدفش تأمین و حیاتی با عزت نفس را دنبال میکند. قاعده نفی سبیل و توسعه به نظر میرسد اینگونه تفسیر و تبیین قاعده نفی سبیل، مخالف بعضی اصول و قواعد است؛ زیرا هدف دین اسلام، همگانی و همهجاییبودن آن است (آل عمران(3): 19و85) که برای نیل به این هدف، گسترش روابط و تعامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... با سایر ادیان، ملتها و دولتها ضروری است. چنین به نظر میآید که قاعده نفی سبیل با هدف جهانشمولی اسلام در تعارض است؛ چراکه از یک سو بر اساس قاعده نفی سبیل، سلطه و استیلای کافران بر مسلمانان منتفی است، ولی لازمه فراگیری و شمولیت اسلام، طرح روابط فرهنگی و در بعضی موارد، سلطه کشورهای کفر بر کشورها و ملتهای مسلمان است؛ خصوصاً هنگامی که بحث از فراگیری علم برای توسعه و پیشرفت به میان آید. از طرف دیگر، پذیرفتن سلطه، سبب عقبماندگی فرهنگی، اقتصادی و... کشورها و ملتهای مسلمان میشود؛ زیرا امروزه کشورهای کفر و غیر اسلامی نوعاً در بسیاری از امور، از کشورهای اسلامی پیشرفتهتر و دارای تکنولوژی برتر هستند و اگر کشورهای اسلامی بخواهند صاحب تکنولوژی و پیشرفت شوند، باید در بسیاری از مصادیق، تحت سلطه و استیلای بیگانگان قرار گیرند.(4) پس سلطه بیگانگان، سبب عقبماندگی و عدم پیشرفت میشود. مانند بسیاری از کشورهای عربی ـ اسلامی که حکومت و فرهنگ آنها تحت تأثیر بیگانگان و با دخالت مستقیم آنان اداره میشود، حتی بعضاً نمک و نمکدان خود را از کشورهای بیگانه وارد میکنند. اما حقیقت چنین نیست، به گفته شهید استاد «مطهری» اینکه مسلمین فرهنگ خود را ببازند و مرعوب بیگانگان شوند، ممنوع است. در اسلام شخصیتباختن حرام است، مرعوب دیگران شدن حرام است، تقلید کورکورانهکردن حرام است، هضمشدن و محوشدن در دیگران حرام است، طفیلىگرى حرام است، افسونشدن در مقابل بیگانه (مانند خرگوشى که در مقابل مار افسون مىشود) حرام است، الاغ مردۀ بیگانه را قاطرپنداشتن حرام است، انحرافات و بدبختیهاى آنها را به نام «پدیدۀ قرن» جذبکردن حرام است، اعتقاد به اینکه ایرانى باید جسماً و روحاً و ظاهراً و باطناً فرنگى بشود، حرام است... (مطهری، بیتا، ج19، ص121). شارع مقدس با جعل این قاعده خواسته است تا اسلام و مسلمین، فرهنگ استقلال و عزت خود را حفظ کنند و به جای اینکه تحت سلطه و اختیار بیگانگان باشند، خود تلاش کنند و هر وقت فکر تقلید و پیروی از کفر به ذهنشان خطور کرد با اجرای این قاعده، خودداری کنند و این امر سبب میشود تا اولاً: عزت، اقتدار و کرامت مسلمانان که امری راهبردی برای جلوگیری از آسیبها و فرهنگ بیگانه است، حفظ شود. ثانیاً: آنها برای مشکلات و پیشرفت خود و زیر بار فرهنگ بیگانه نرفتن، جهت توسعه و خودکفایی برنامهریزی کنند و در نهایت با فرهنگی مستقل و بومی، دور از هیاهوی غربی و در عین تحریمهای همهجانبه، به پیشرفتهای چشمگیری دست یازند؛ مانند ایران اسلامی که در عین تحریمهای همهجانبه، توانسته است در بسیاری از امور موفقیتها و پیشرفتهای قابل توجهی کسب کند. بنابراین، دو نتیجه اصلی مؤثر بر توسعه، از این قاعده به دست میآید. یک: اتحاد مسلمانان و استقلال آنها. دو: اتحاد سبب همدلی و یکدستی مسلمانان میگردد و موتور محرکه آنها در راستای پیشرفت میرود. مطالعه تاریخ نیز نشان میدهد که یکی از دلایل اصلی عقبماندگی جوامع اسلامی و سلطه کفار بر آنها، ازبینرفتن تدریجی وحدت مسلمانها بوده است که کشورهای کفر ـ خصوصاً کشور انگلیسـ با ایجاد اختلاف از طرق گوناگون؛ مانند اختلافات مذهبی، قومی، ملیتی، فرهنگی، زبانی، نژادی و... به وجود آوردند. اتحاد و استقلال، به صورت مستقیم بر توسعه اثر میگذارند. رابطه این دو با توسعه بهمثابه کلمه توحید (لا اله الا الله) است؛ چراکه نفى معبودها، زمینه اثبات عبودیت خالصانه خداست؛ یعنی تا اتحاد و استقلال نباشد و وابستگى به نیروهاى بازدارنده و سلطههاى اهریمنى وجود داشته باشد، صحبت از توسعه بیمعنا خواهد بود. هرجا که وابستگی و اختلاف باشد، توسعهای در کار نیست. نفى هر کدام از توسعه و دو عنصر اتحاد و استقلال، مستلزم تجاوز به قلمرو دیگرى است. قرآن نیز به این دو مهم در جوامع اسلامی اشاره دارد (آل عمران(3): 103؛ هود(11): 113؛ نساء(4): 141، 144و139؛ مائده(5): 51؛ توبه(9): 23). البته کفار و دشمنان نیز این دو عنصر اساسی را فهمیده و همیشه در تلاشند تا با ازبینبردن این دو، زمینه سلطه و عقبماندگی کشورهای اسلامی و مسلمانان را فراهم آورند. بهطور کلی نقش و تأثیر این قاعده بر توسعه را میتوان در دو محور اساسی زندگی فردی و اجتماعی انسان ترسیم کرد. در قسم اول، روابط انسان با خدای خودش مطرح است که به گونهای غیر مستقیم و نامحسوس بر توسعه اثر میگذارد؛ زیرا انسانی که در روابط خود با خدایش موفق و وظیفهشناس است، هیچوقت تحت سلطه بیگانگان نمیرود و تن به ذلت نمیدهد و فقط در مقابل خدا خشوع و تواضع دارد. رابطة با خدا سبب عزت نفس و عبودیت میشود که احساس بزرگی و خودباوری در این دید سبب میشود تا وابسته به دیگران نباشد و زیر بار زور و سلطة غیر نرود (فصلت(41): 30؛ احقاف(46): 13). انسان سعی میکند تا با تکیه بر تواناییهای خود، زندگیاش را تأمین و آخرت خود را نیز آباد سازد. به طور کلی، این قسم، سبب ایجاد انگیزه در فرد میشود که او را به آرامشی نسبی جهت توسعه میرساند. در بعد اجتماعی نیز که بحث از روابط انسان با دیگران مطرح است، میتوان آن را به 1. توسعه اقتصادی، 2. توسعه سیاسی، 3. توسعه اجتماعی و4. توسعه فرهنگی، تقسیم کرد. 1. توسعه اقتصادی تعاریفی که درباره توسعه اقتصادی ارائه شده، ناظر به یک اصل اساسی میباشد که عبارت است از: فقرزدایی و تلاش برای رسیدن به عدالت (نظرپور، 1378، ص34؛ دورنر، 1356، ص15؛ تودارو، 1364، ص133-132) که در این معنا تولید، اشتغال، عزت نفس و... نهفته است. بارزترین شاخصة توسعه نزد اکثر اندیشمندان به ویژه غربیها، بُعد اقتصادی آن است، در حقیقت زیربنای توسعه را در اقتصاد خلاصه میکنند، اما در اسلام اینطور نیست. در فقه دو دسته احکام وجود دارند: یکدسته مستقیماً بر اقتصاد، مؤثر هستند؛ مانند خمس، زکات، صدقه، وقف، تجارت، مزارعه، مساقات و... که در اینها مسلمان حق ندارد کافر را بر خود مسلط گرداند و زیر سلطه کفر برود. لذا اموری؛ مانند اجاره، بیع، وقف، ارث و حق شفعه که سبب سلطه کفار شود، مورد قبول نیست. دسته دیگر به صورت غیر مستقیم بر اقتصاد اثر میگذارند که بیشتر دارای جنبه اخلاقی ـ اجتماعی هستند و باعث ساختن زندگی بهتر و اقتصادی سالم در جامعه میشوند؛ مانند امانت، رشوه، عدالت، منع دزدی، منع اسراف و تبذیر، خیانت و... . سلطه اقتصادی بر یک ملت هنگامی شکل میگیرد که اولاً: قدرتهای اقتصادی بیگانه، منابع تولید و بازار مصرف کشورهای اسلامی را در اختیار خود گیرند و با تأسیس مراکز صنعتی در آن کشورها، از مسلمانان باج میگیرند و آنها را به استثمار میکشند؛ مثل دادن مزد اندک، تحقیر مسلمانان و معافکردن خود از مالیاتها. آنها با استفاده از تهیه مواد خام ارزان و ایجاد صنایع استخراجی و مونتاژ، کشورهای میزبان را عملاً وابسته به خود میسازند. ثانیاً: با تأسیس بانکهای استقراضی و پرداخت وامهای پربهره به سرمایهداران خصوصی داخل کشورهای محروم، زمینه را برای استثمار فراهم مینمایند. ثالثاً: از طریق ایجاد شرکتهای مختلط کشت و صنعت و با استفاده از امتیازات دولت میزبان، راه را برای تکمحصولیکردن کشاورزی باز میکنند و با اضمحلال کشاورزی سنّتی، بازار مناسبی برای فروش محصولات کشاورزی خود فراهم میآورند. بدینروی، با تسلّط قدرتهای اقتصادی بزرگ بر بازار، مواد اولیه، جریانات پولی و بانکی و ابتکار عمل در سرمایهگذاریها، امتیازات و منافع، راهی کشورهای سلطهگر و وابستگی و استضعاف، متوجه کشورهای ضعیف میگردد (ضیاءبخش، 1386، ش115، ص41). نتیجه سلطه اقتصادی اقتصادی را میتوان موجب توسعه و پیشرفت دانست که سالم باشد؛ یعنی اقتصادی که قائم به ذات، بىعیب و مستقل باشد. جامعه اسلامی باید بنیة اقتصادى سالمى داشته باشد. از نظر اسلام، اهداف اسلامى بدون اقتصاد سالم غیر قابل تأمین است. اسلام مىخواهد غیر مسلمان بر مسلمان تسلط و نفوذ نداشته باشد. این هدف هنگامى میسر است که ملت مسلمان در اقتصاد نیازمند نبوده و دستش به طرف غیر مسلمان دراز نباشد، وگرنه نیازمندى با اسارت و بردگى ملازم است، ولو آنکه اسم بردگى در کار نباشد. هر ملتى که از لحاظ اقتصاد دستش به طرف ملت دیگر دراز باشد، اسیر و برده او است و اعتبارى به تعارفهاى دیپلماتیک معمولى نیست. به قول «نهرو» ملتى مستقل است که جهش اقتصادى داشته باشد (مطهری، بیتا، ج20، ص405). امام «على»7 نیز مىفرماید: محتاج هرکه شوى اسیر او خواهى بود؛ بىنیاز از هر که گردى با او برابر خواهى شد و هر که را مورد نیکى و احسان خود قرار دهى فرمانرواى او خواهى شد (مجلسی، 1410ق، ج100، ص20). بنابراین، تأثیر قاعده نفی سبیل بر توسعه اقتصادی و عدم وابستگی و سلطه کفار و بیگانگان، امری مسلم است؛ زیرا کفار با سلطه اقتصادی دو کار بزرگ انجام میدهند: اول آنکه کالاهای تولیدی خود را به مصرف مسلمانان در آورده و بازار خود را پویا نگه داشته و مسلمانان را نیز مصرفگرا بار میآورند. دوم آنکه با ارائه کالاهای غیر اسلامی، زمینه را برای گسترش فرهنگ غیر دینی و غیر اخلاقی فراهم میسازند تا بهواسطه این کار، دایره سلطه را بیشتر و گستردهتر سازند. اما اجرای قاعده نفی سبیل، همه این امور را ریشهکن میکند. همانطور که فروعات فقهی متعددی، در این زمینه وجود دارد که میخواهد اقتصاد کفار مریض و بدون پیشرفت باشد. از طرفی هم میتوان گفت سرمایه، امانت خداوند است(5) (حرّ عاملى، 1409ق، ج11، ص500؛ نورى، 1408ق، ج13، ص52) و او نمیخواهد که امانتش در دست کفار باشد تا آن را ضایع و در راه نامشروع و ضد بشری هزینه و خیانت در امانت کنند. برخی احکام و مصادیق فقهی، نیز ناظر به نفی سلطه اقتصادی کفار است؛ مثلاً گرفتن ربا از کافر اشکالی ندارد. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «میان ما و کفّار حربى ربا نیست. ما از آنها مىستانیم و به آنها ربا نمىدهیم» (صدوق، 1413ق، ج3، ص277). شاید این روایت ناظر به همین قاعده و توسعه و مریضکردن اقتصاد کفار و تحقیر آنان باشد. سرمایهگذاری در بانکهای بیگانگان که سبب افزایش قدرت اقتصادى و سیاسى آنان بر ضد اسلام و مسلمین شود، جایز نیست (خامنهای، 1424ق، ص470). بر تجّار و بازرگانان مسلمان به وجوب کفایى، واجب است که از رخنهکردن بیگانگان داخلى و خارجى در امور تجارت و صنایع و مؤسسات بازرگانى، با همکارى و مشورت یکدیگر و تأسیس شرکتهاى مشابه، جلوگیرى نمایند و نگذارند فِرَق ضالّه و بیگانه، زمامدار امور اقتصادى مسلمین شوند و به هر وسیلهاى ممکن است، ایادى آنها را قطع نمایند (امام خمینی، 1424ق، ج2، ص874). پی نوشت: همانطور که قرآن کریم نیز به این مهم اشاره دارد: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ» (اعراف(7): 96)؛ اگر اهل آبادیها ایمان آورده و تقوا پیشه سازند، به یقین از آسمان و زمین درهای برکت را میگشاییم.
هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى یَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ» (منافقون(63): 7).
Development.
این سخن، شاهد بر سلطه کفار در عالم تکوین است، ولی در اینجا منظور از نفی سلطه، عالم تشریع است؛ یعنی در اسلام حکمی که سبب سلطه شود، جعل نشده است.
امام صادق(ع) میفرماید: «مال، مال خداست، آن را به ودیعه و امانت نزد افراد میگذارد و به آنها اجازه میدهد بهطور اقتصاد و میانهروی از آن صرف خوراک، پوشاک و وسیله سواری خود کنند و مازاد آن را صرف بهبود حال فقرای جامعه نمایند». منابع و مآخذ 1. قرآن کریم. 2. آزاد ارمکی، تقی، «سنت، نوگرایی، توسعه»، ماهنامه فرهنگ و توسعه، سال چهارم، ش17، 1374. 3. ازکیا، مصطفی، جامعه شناسی توسعه، تهران: کلمه، 1377. 4. امام خمینى، سیدروحاللّه، توضیح المسائل (محشّى)، ج2، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ8 ، 1424ق. 5. ----------------، صحیفه نور، ج4،1و6، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1378. 6. بجنوردی، سیدحسن، القواعد الفقهیة، ج1، قم: نشر الهادی، 1419ق. 7. بجنوردی، سیدمحمد، قواعد فقهیه، تهران: مؤسسه عروج، چ3، 1401ق. 8. بهجت، محمدتقى، استفتاءات، ج3، قم: دفتر حضرت آیةالله بهجت، 1428ق. 9. تودارو، مایکل، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمة غلامعلی فرجادی، ج1، تهران: مؤسسه عالی پژوهش و برنامهریزی، 1364. 10. حرّعاملى، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج11، قم: مؤسسه آل البیت(ع)، 1409ق. 11. حسینی خامنهاى، سیدعلىبنجواد، أجوبة الاستفتاءات (فارسى)، قم: دفتر معظم له در قم، 1424ق. 12. حسینی مراغى، سیدمیرعبدالفتاحبنعلى، العناوین الفقهیة، ج2، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق. 13. دورنر، پیتر، اصلاحات ارضی و توسعه اقتصادی، ترجمة احمد کریمی، تهران: امیرکبیر، 1356ش، 1925م. 14. دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ج5، تهران: دانشگاه تهران، 1377. 15. رحمانی، محمد، «قاعده نفی سبیل و استقلال»، مجلة فقه أهل البیت(ع)(عربی)، ج32، قم: مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى، 1424ق. 16. سیفزاده، سیدحسین، نوسازی و دگرگونی سیاسی، تهران: سمت، 1381. 17. سیفی مازندرانی، علیاکبر، مبانی الفقه الفعال فی القواعد الفقهیة الأساسیة، ج1، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1425ق. 18. شهید ثانى، زینالدینبنعلى، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج2، قم: کتابفروشى داورى، 1410ق. 19. صدوق، محمّدبنعلىبنبابویه، من لا یحضره الفقیه، ج3، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ2، 1413ق. 20. ضیاءبخش، علی، «قاعده نفی سلطه» مجله معرفت، ش115، 1386. 21. طباطبایی قمی، سیدتقی، الانوار البهیة فی القواعد الفقهیة، قم: محلاتی، 1423ق. 22. طوسى، ابوجعفر، محمدبنحسن، الخلاف، ج4، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1407ق. 23. ----------------------، المبسوط فی فقه الإمامیة، ج2، تهران: المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چ3، 1387. 24. عبدالسلام، محمد، «آینده علم در اسلام»، ترجمه فاطمه فراهانی، فصلنامه سیاست علمی و پژوهشی (رهیافت)، ش5، تابستان و پاییز 1372. 25. علامه حلّى، حسنبنیوسفبنمطهر اسدى، تذکرة الفقهاء، ج1، قم: مؤسسه آل البیت(ع)، 1414ق. 26. ----------------------------، قواعد الأحکام فی معرفة الحلال و الحرام، ج1، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413ق(الف). 27. ----------------------------، مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة، ج2، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413ق(ب). 28. عنبری، موسی، جامعهشناسی توسعه: از اقتصاد تا فرهنگ، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1390. 29. فاضل موحدی لنکرانى، محمد، القواعد الفقهیة، قم: چاپخانه مهر، 1416ق. 30. قوام، عبدالعلی، جهانیشدن و جهان سوم، تهران: دفتر مطالعات سیاسی، 1382. 31. کرمی، محمدمهدی و پورمند، محمد، مبانی فقهی اقتصاد اسلامی، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چ7، 1385. 32. مجلسى، محمدباقربنمحمدتقى، بحارالأنوار، ج1و100، بیروت: مؤسسة الطبع و النشر، 1410ق. 33. مدنی، سیدمحمود، میرزای شیرازی احیاگر قدرت فتوا، قم: سازمان تبلیغات اسلامی، 1371. 34. مصطفوی، سیدمحمدکاظم، مائة قاعدة فقهیة، قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ4، 1421ق. 35. مطهرى، مرتضى، فقه و حقوق (مجموعه آثار)، ج19و20، قم: بینا، بیتا. 36. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، «حق قضاوت کنسولی کاپیتولاسیون»، (نشست تخصصی 3)، تهران: بهار1384. 37. نجفى، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج22، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چ7، 1404ق. 38. نجفی، موسی، اندیشة سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا روحالله اصفهانی، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1391. 39. نظرپور، محمدنقی، ارزشها و توسعه: بررسی موردی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1378. 40. نگاهداری، بابک، مؤلفههای پیشرفت و توسعه در اسلام پیش درآمدی بر الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، تهران: شورای عالی انقلاب فرهنگی، راه دان، 1390. 41. نورى، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج13، بیروت: مؤسسه آلالبیت(ع)، 1408ق. محمود رایگان: عضو هیأت علمی و معاونت پژوهش مؤسسه انوار طاها. رضا قاسمیان: دکترای فلسفه اسلامی دانشگاه باقر العلوم. فصلنامه حکومت اسلامی شماره 71. ادامه دارد...
http://fna.ir/7T7X4Y
94/10/26 - 05:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]
صفحات پیشنهادی
بررسی چند حدیث شبهه ناک درباره عدالت آفتاب عالمتاب -بخش اول تهمت های ناروا برای ایجاد ابهام در دوران ظهور
بررسی چند حدیث شبهه ناک درباره عدالت آفتاب عالمتاب -بخش اولتهمت های ناروا برای ایجاد ابهام در دوران ظهورعدالت ریشه در فطرت انسان دارد هر انسانی به طور فطری تشنه عدالت است این تشنگی و شیفتگی از اعماق وجود او نشأت میگیرد اشاره آیا مهدی موعود بنشانه شناسی لایه ای آیات قرآن کریم با توجه به روابط درون متنی و بینامتنی- بخش اول نشانه شناسی لایه ای آیات قرآ
نشانه شناسی لایه ای آیات قرآن کریم با توجه به روابط درون متنی و بینامتنی- بخش اولنشانه شناسی لایه ای آیات قرآن کریمابعاد گوناگون معنایی نص قرآن کریم در روابط درون متنی و بینامتنی و به واسطة تعدد لایه ها و سطوح مختلف دلالی آن در دو محور عمودی و افقی حاصل می شود چکیده قرآن به عنوتعلیق و تعطیل حج از سوی حاکم اسلامی - بخش اول وظیفه حاکم اسلامی نسبت به اعزام مسلمانان به حج
تعلیق و تعطیل حج از سوی حاکم اسلامی - بخش اولوظیفه حاکم اسلامی نسبت به اعزام مسلمانان به حجولی امر چنانچه مصلحتی مهمتر از مصلحت خالینشدن خانه خدا از زائر اقتضاء کند میتواند به تعلیق یا تعطیلی آن حکم کند چکیده &nجواد عزتی و اصغر سمسارزاده هم آمدند «بابک حمیدیان» نقش اول سریال طنز «بیمار استاندار» شد/
جواد عزتی و اصغر سمسارزاده هم آمدندبابک حمیدیان نقش اول سریال طنز بیمار استاندار شد آقاخانی در مرحله انتخاب بازیگربابک حمیدیان به عنوان بازیگر نقش اول سریال طنز بیمار استاندارد به کارگردانی سعید آقاخانی انتخاب شد به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس با نگارش نیمی ازفارس گزارش میدهد زیرپا گذاشتن قاعده فقهی «نفی تسلط بیگانگان بر انفال» در قراردادهای جدید نفت
فارس گزارش میدهدزیرپا گذاشتن قاعده فقهی نفی تسلط بیگانگان بر انفال در قراردادهای جدید نفتیکی از ایرادات قراردادهای جدید صنعت نفت زیر پا گذاشتن قاعده فقهی نفی سبیل است که به صراحت در قانون اساسی به آن اشاره شده که این کار به بهانه جذب سرمایه گذاری طولانی مدت در بالادست صنعت نفت صشرق اصفهان در هفته ای که گذشت… تاکید بر ساماندهی جوانان داوطلب هلال احمر/ نیاز به پایگاه امداد جاده ای در مسیر
به گزارش اصفهان شرق پربازدیدترین اخبار اصفهان شرق در هفته ی گذشته را در بین اخبار زیر مشاهده کنید برای دیدن متن کامل اخبار روی تیتر آن ها کلیک کنید تاکید بر ساماندهی جوانان داوطلب هلال احمر نیاز به پایگاه امداد جاده ای در مسیر اصفهان – ورزنه جبررسی تدابیر اقتصادی، پزشکی و قضایی حکومت اسلامی در تنظیم جمعیت - بخش اول تدابیر همهجانبه در تنظیم جمعیت
بررسی تدابیر اقتصادی پزشکی و قضایی حکومت اسلامی در تنظیم جمعیت - بخش اولتدابیر همهجانبه در تنظیم جمعیتبا توجه به اهداف شریعت مقدس باید کلیه حمایتهای مالی از زنان شاغل جهت بهبود اوضاع اقتصادی بر اساس آموزههای دین در راستای اعمال کارگزاران حکومت اسلامی برای تکثیر نسل قرار بگگردهمایی ویژگی تمدنی عصرظهور ونقش آن دراحیای تمدن اسلامی
به کوشش پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی پژوهشگران و کارشناسان مباحث مهدویت صبح پنج شنبه ۲۴ دی در مرکز همایش های غدیر واقع در شهرستان قم پیرامون ویژگی تمدنی عصرظهور و نقش آن دراحیای تمدن اسلامی به بحث و گفتگو و ارائه مقاله پرداختنداین همایش با سخنرانی محمدهادی همایون معاون آموسه فیلم اولی به بخش سودای سیمرغ فیلم فجر ۳۴ راه یافتند
هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر سه فیلم از بخش نگاه نو جشنواره را برای حضور در بخش سودای سیمرغ انتخاب کرد ایران اکونومیست -به گزارش خبرگزاری مهر هیات انتخاب سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر متشکل از محمد احسانی شهرام اسدی فریدون جیرانی محمد باقر قهرمانی حسین کرمی علیرضا شجاع نوآقای نوربخش در سیاستگذاری دورههای قبل نقش جدی داشت/ مگر قبلا به کسی صدقه میدادند؟
انتقاد صریح رامین صدیقی به جشنواره امسال فجر و مدیران آن آقای نوربخش در سیاستگذاری دورههای قبل نقش جدی داشت مگر قبلا به کسی صدقه میدادند رامین صدیقی عنوان میکند گفتهاند" اینجا کمیته امداد نیست" مگر در دوره های قبلی جشنواره به کسی صدقه میدادند من فکر میکنم آ-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها