تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834469431
حلقۀ اتصال بین امام و شیعیان - بخش دوم و پایانی نقش تقیه در عدم ذکر وکلا در منابع غیبت صغرا
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حلقۀ اتصال بین امام و شیعیان - بخش دوم و پایانی
نقش تقیه در عدم ذکر وکلا در منابع غیبت صغرا
عصر غیبت صغرا از التهابآورترین ادوار تاریخ تشیع بوده است. در این زمان شیعیان با غیبت امام روبهرو شدند؛ امری که تا به حال تجربه نشده بود و همزمان با فضای سنگین سیاسی ضدشیعی عباسیان روبهرو شدند. همین امر سبب شدت فضای تقیه در آن زمان شد.
نقش تقیه در عدم ذکر وکلا در منابع غیبت صغرا تبیین فضای سیاسی در آن عصر نشان از جوی شدید علیه شیعه امامی بوده است؛ امری که میتوانست به استفاده از راهکار تقیه سرعت بخشد. افزون بر این فضا، دلایل دیگری بر تقیه وجود دارد که بدانها اشاره میشود. شغل سفرا خود پوشش دیگری برای پیشبرد اهداف سازمان وکالت بود، چنانکه نقل شده که وکیل اول و دوم هر دو پیشۀ روغنفروشی داشتند و بسیاری از وجوهات و نامهها را از همین طریق دریافت میکردند؛ چنانکه طوسی به این امر اشاره کرده است (طوسی، 1387: 615). همچنین عثمان بن سعید نامهها را در ظروف و خیکهای روغن کرده، به امام میرساند (همو: 615). شاید به همین دلیل بوده که عمدتاً سفرا در مباحث عالمانۀ شیعیان به طور جدی مشارکت نداشتند، چهبسا در آن صورت شهره شدن آنان در اینگونه مباحث نظرها را به ایشان جلب میکرد؛ امری که سفرا از آن احتراز داشتند. استفاده از نام مستعار توسط سفرا از جمله سفیر دوم (محمد بن عثمان) خود دلالت بر تقیه و در خطر بودن شبکۀ وکالت و وکلا بوده است، به طوری که کشی چنین نقل کرده: حفص بن عمرو کان وکیل ابی محمد و اما ابوجعفر محمد بن حفص بن عمرو فهو ابن العمرو و کان وکیل الناحیة و کان الامر یدور علیه. (کشی، 1348: 533، ح1015) کشی وی را وکیل ابیمحمد امام عسکری(ع) دانسته و در ادامه افزوده که محمد بن حفص بن محمد معروف به ابنعمری وکیل ناحیه بوده است. از بین بردن توقیعات توسط سفیر دوم خود مؤید دیگری بر فضای تقیه در آن عصر است. بنابر گزارش صدوق در یک مورد سفیر دوم محل ملاقات خود با ابنمتیل را در یکی از خرابههای عباسیه در بغداد تعیین کرد تا توقیع را برایش بخواند و در آنجا نیز پس از قرائت توقیع آن را از بین برد (صدوق، 1388: 498، ح20). بدون تردید، این عمل سفیر دوم در راستای بر جای نگذاشتن ردپایی از خود بوده است. به همین دلیل بوده که وکلای اربعه پس از گرفتن وجوهات هیچگونه رسیدی مبنی بر اخذ وجوهات نمیدادند؛ به طوری که شیخ طوسی از قول محمد بن علی اسود چنین نقل کرده است: در اواخر عمر محمد بن عثمان، مقداری از اموال را برایش بردم. وی گفت: آن را به حسین بن روح بده، من اموال را تحویل دادم و درخواست رسید کردم. حسین بن روح در اینباره (درخواست رسید) به محمد بن عثمان شکایت کرد و سفیر دوم نیز دستور داد از حسین بن روح رسید دریافت نکنم. (طوسی، 1387: 643، ح46) این امر نشان از آن است که ندادن رسید برای اموال، مربوط به وکلای اربعه بود؛ چرا که راوی میگوید: در اواخر عمر وکیل دوم، یعنی در زمانی که سفیر دوم مشغول فراهم کردن مقدمات وکالت حسین بن روح است و انتظار حسین نیز این بوده که از وی نیز همچون اسلافش رسیدی درخواست نکنند. گرایشهای عجیب حسین بن روح در پنهانکاری اعتقادات اولیۀ تشیع، بیگمان برای مخفیکاری سازمان وکالت و در راستای تقیه صورت پذیرفته است؛ به طوری که شیخ طوسی با نقل سه روایت، شدت عمل وی به تقیه را تبیین کرده است. از آن جمله، بنا به نقل ابیالحسن بن ابیالطیب روزی دو نفر در زمینۀ افضل الناس بعد از پیامبر به بحث نشستند. یکی از ایشان ابوبکر، سپس عمر و سپس علی را افضل میدانست. اما دیگری علی(ع) را بر عمر افضل دانست و وقتی نظر حسین بن روح را خواستار شدند، وی به آنان چنین گفت: آنچه که صحابه بر آن اجماع دارند، آن است که ابتدا صدیق سپس فاروق (عمر) و بعد عثمان و بعد از ایشان علی(ع) افضلالناس است. روایت دیگری چنین بیان میدارد که زمانی نگهبان درِ خانۀ حسین بن روح به معاویه لعن و نفرین کرد و حسین بن روح نیز بلافاصله او را اخراج کرد و وساطت دیگران را نیز نپذیرفت. در روایت سوم، گاهی ده نفر که بیشتر آنها وی را لعن کرده و یکی مردّد بود بر او وارد میشدند و هنگامی که مواضع وی را نسبت به صحابه میدیدند یا روایتی از وی میشنیدند که خود تا به حال آن را نشنیده بودند، دوستدار او میشدند (همو: 668 - 671). بیگمان، گسترۀ تقیه محدود به سازمان وکالت و وکلا نمیشد، بلکه اثرات آن در آثار آن عصر نیز مشهود است. کافی به عنوان بزرگترین کتاب شیعی در این عصر نمونۀ بارز چنین امری است؛ به طوری که کلینی با آنکه مقداری از کتاب خود را در بغداد نگاشت، اما از مطرح کردن گسترۀ شبکۀ وکالت، بهویژه وکلای اربعه احتراز داشت. وی حتی از ذکر نام امام عصر اجتناب میورزید و در ضمن روایتی معتقد به حرمت آن است (کلینی، 1376: ج1، 37). به همین سبب میکوشد از القاب آن حضرت سود برد. در کافی از حدود نُه واژه برای امام عصر(عج) نام برده شده که عبارتند از: صاحب دار (همو: 387)، الحجة من آل محمد(ص) (همو: 367)، صاحب (همو: 587)، م ح م د (همو: 368)، غلام (همو: 378)، ناحیة (همو: 591، ح4)، رجل (همو)، قیل (همو: 593، ح8)، غریم (همو: 596، ح15). در شرایطی که وی از ذکر نام امام به دلیل حفظ جان آن حضرت اجتناب میورزد، ذکر نام افرادی که مرتبط با امام عصر هستند خود خطر دیگری برای آن حضرت(ع) خواهد داشت. از اینرو در مواردی بسیار اندک به آنان توجه میکند. در این بخش نیز کلینی عمدتاً اسامی وکلایی را متذکر میشود که در زمان تألیف یا انتشار کافی در قید حیات نبودند (نیومن،1386: 270). وی در این موارد به وکلای عصر غیبت صغرا اشاره کرده که عبارتند از: 1. عثمان بن سعید (کلینی، 1376: ج1، 370): تاریخ وفات وی مبهم است، گرچه عدهای معتقدند وی در سال 267قمری یا پیش از آن وفات کرده بود؛ زیرا در این سال احمد بن هلال کرخی به سفارت وکیل دوم معترض بوده، در نتیجه باید وی تا این سال وفات یافته باشد تا پسرش به عنوان وکیل دوم جانشین وی شود (طوسی، 1378: 614؛ جاسم حسین، 1367: 156). 2. محمد بن عثمان (حسین، 1367: 15): او به تصریح شیخ طوسی درگذشتۀ سال 304 یا 305 قمری بوده است (طوسی، 1387: 636، ح42). 3. ابراهیم بن مهزیار: وی به تصریح خود کلینی، در همان ابتدای غیبت صغرا درگذشت (کلینی، 1376: ج1، 369). 4. محمد بن ابراهیم بن مهزیار (همو: ج1، 592): دربارۀ تاریخ وفات وی اطلاعی در دست نیست، اما به هر صورت با توجه به آنکه وی در آغاز عصر غیبت صغرا به مقام وکالت رسید، در این حالت محمد باید جوانی رشید باشد، لذا استمرار حیات وی تا زمان تألیف کتاب کافی و وفات کلینی و همچنین با توجه به آنکه گزارش خاصی از او در منابع وجود ندارد بعید به نظر میرسد. 5 و 6. صالح بن محمد همدانی و محمد بن صالح (پسرش): در روایت کلینی از او و پدرش بحث شده و پدر وی بدون شک در عصر غیبت صغرا وفات یافته (همو: 592) اما وفات فرزند مشخص نیست. 7 و 8 و 9. احمد بن اسحاق (همو: 595 - 596)، محمد بن احمد بن جعفر قمی قطان (همو: 369، ح1) و حاجز بن یزید وشاء (همو: 599، ح30): زمان وفات هیچیک مشخص نیست، بلکه طبق قرائنی احتمالاً در عصر سفیر دوم (محمد بن عثمان) وفات یافتهاند. از جمله آنکه احمد بن اسحاق خود از وکلای امام جواد، امام هادی و امام عسکری: نیز بود (طوسی، 1380: 398 و 427) و در ابتدای عصر غیبت صغرا سن زیادی داشته است و عملاً نمیتوانست تا زمان تألیف کافی در قید حیات باشد. همچنین هر سه وکیل یادشده با آنکه از بزرگان و وکلا به شمار میروند، اما در آخرین روزهای حیات سفیر دوم بر بالین وی حاضر نبودهاند و هیچ خبری از آنان در نیمۀ دوم عصر غیبت صغرا وجود ندارد. مجموع این قرائن دلالت میکند که آن سه به احتمال بسیار در اواخر عصر غیبت صغرا و در زمان انتشار کافی زنده نبودهاند (جباری، 1382: 548 - 560). 10. قاسم بن علاء آذربایجانی (کلینی، 1376: ج1، 593): شیخ طوسی تصریح دارد که وی عمری طولانی را سپری کرده است. او در عصر امام رضا(ع) میزیسته است و تا زمان حسین بن روح زنده بوده است، اما در دوران سفیر سوم وفات کرد (طوسی، 1387: 545، ح19). گرچه زمان دقیق وفات همگی وکلای مذکور در کافی مشخص نیست، اما بر اساس قرائن ذکر شده، روش کلینی بر ذکر وکلایی بوده که در هنگام تألیف کتاب وی در قید حیات نبودند تا پس از ذکر نامشان خطری آنان را تهدید کند. پوشش تقیه در آثار دیگری همچون الامامة و التبصرة نیز وجود دارد. با آنکه ابنبابویه مؤلف کتاب از جمله راویان وکلای اربعه برای پسرش شیخ صدوق بود (حسین،1367: 26) و با وکلا در ارتباط بوده، چنانکه شیخ طوسی از این ارتباط خبر میدهد (طوسی،1387: 687، ح73)، اما هیچ گزارشی از وکلا در اثر خویش نیاورده است. راهکار تقیه حتی در آثار وکلایی همچون ابوسهل نوبختی نیز تأثیر گذاشته است. بیتردید وی از دستیاران اصلی سفیر دوم بوده است (همو: 645، ح50) و به اندازهای در دستگاه وکالت رفعت مقام داشته که دیگران وی را نامزد مقام نیابت میدانستند، به طوری که شیخ طوسی از او داستانی در این زمینه نقل میکند (همو: 678، ح65). ابوسهل با چنین منزلتی در دستگاه وکالت، اما در مقام یک عالم دینی کمال احتیاط را در اثر خویش مراعات میکند و هیچکدام از وکلا را معرفی نمینماید و تنها اشارۀ غیرمستقیم به مقام وکلای خاص دارد. او چنین آورده است: و قد ذکر بعض الشیعة ممن کان فی خدمة الحسن بن علی و أحد ثقاته ان السبب بینه و بین ابن الحسن بن علی(ع) متصل و کان یخرج من کتبه و امره و نهیه علی یده الی شیعته الی أن توفی و اوصی الی رجل من الشیعة مستور فقام مقامه فی هذا الأمر. در این متن وی اشاره دارد که بعضی از افراد موثق واسطۀ امام عصر وشعیان بودهاند و امور شیعیان نیز با کمک همین واسطه رفع میشده، در عین حال ابوسهل از ذکر نام این افراد اجتناب میورزد (صدوق، 1388: 177 - 178). این بخش از کتاب التنبیه فضای سنگین تقیه را کاملاً روشن کرده است. وی که از اعضای ارشد سازمان وکالت بوده از نام بردن وکلای اربعه احتراز کرده و فقط به اشاره در این زمینه بسنده میکند. همانطور که بیان شد، همۀ منابع شیعی عصر غیبت صغرا در اقدامی هماهنگ از ذکر نام وکلای اربعه اجتناب ورزیدهاند. این احتمال را نباید نادیده گرفت که چهبسا جامعۀ شیعه در این زمان به دو قسمت تقسیم شده و هرکدام به مسئولیتهای خویش توجه داشته و از ورود به حیطۀ مسئولیتهای دیگری پرهیز میکردند. بخشی متوجه جمعآوری وجوهات، تقسیم آن، ساماندهی شیعیان که از آن به سازمان وکالت تعبیر میشده و بخش دیگر متوجه مسائل علمی شیعیان بود و مشغول جمعآوری روایات و ساماندهی مسائل کلامی شیعۀ امامی بودند، به طوری که گفته شد ابوسهل نیز در جواب کسانی که از وی پرسیده بودند: چرا تو وکیل خاص امام عصر نشدی؟ از نوعی تفکیک ضمنی بین بزرگان تشیع خبر میدهد (همو). در عین حال هر دو گروه از پوشش تقیه برای انجام امور مربوطۀ خود سود میبردند. همچنین در میان وکلا کمترین توجه به وکیل چهارم (علی بن صیمری) شده است، به طوری که حتی در بعضی از منابع دورۀ غیبت کبرا همچون آثار شیخ مفید نیز به وی توجه نشده است. از اینرو ذکر چند نکته دربارۀ وکیل چهارم ضروری به نظر میرسد: 1. وی آخرین وکیل خاص امام عصر بود که در سال 329قمری چشم از جهان فرو بست. به همین دلیل بسیاری از عالمان این عصر پیش از وی وفات کرده بودند و اساساً وکالت وی را درک نکردند و عدهای دیگر نیز به دلیل فضای سنگین سیاسی مجبور به تقیه دربارۀ وی میشدند. 2. مدت کوتاه وکالتش که حدود سه سال به طول انجامید و عدم رخداد خاص در زمان وی عامل دیگری در مطرح نشدن وی بوده است. 3. با توجه به توقیع پایانی که امام عصر برای علی بن محمد صیمری فرستاد و در آن تأکید شده بود ظهور نخواهد داشت، مگر به اذن خداوند (طوسی،1387: 684). این توقیع را همۀ بزرگان تشیع پذیرفتند، به طوری که بعد از وکیل چهارم کسی مدعی وکالت نشد و بزرگان تشیع نیز ورود به عصر جدید (غیبت کبرا) را پذیرفتند. به طور طبیعی پذیرش این توقیع، وکالت وکیل چهارم را نیز ثابت خواهد کرد؛ زیرا ناقل این توقیع وکیل چهارم بوده است و همگی نیز آن را پذیرفتهاند. پذیرش توقیع بدون پذیرفتن وکالت وی امری غیرمنطقی خواهد بود. بررسی فرضیه های دیگر فرضیۀ دیگری که ممکن است مطرح شود دلیل کمتوجهی به شبکۀ وکالت و وکلا توسط عدهای از علما به اختلاف دو مکتب فکری قم و بغداد بازمیگردد و تقیه در این مورد بیتأثیر بوده است. مکتب بغداد به جهت عقلگرایی خویش و همچنین نزدیکی مکانی با شبکۀ وکالت و وکلا نسبت به آن بدبین بوده و به عملکرد آن اعتماد نداشته است. همین امر نیز در آثارشان مؤثر بوده است. این روند همچنان که در غیبت صغرا بر آثار بزرگانی همچون کلینی تأثیر گذاشته، در عصر بعد (غیبت کبرا) تا حدود یک قرن همچنان در کتابهای عالمانی همچون نعمانی (الغیبة) و مفید (الارشاد) سایه افکنده بود. شیخ طوسی نیز گرچه در مکتب بغداد پرورش یافته بود، اما به هر صورت درصدد مصالحه بین قم و بغداد بود و شاید بدین جهت هم به شبکۀ وکالت توجه کرده است. به خلاف مکتب قم که نقلگرا بود و عمدتاً به اخبار توجه ویژه داشت و همانند بغداد به عقلگرایی اهتمام نداشت. همین امر نیز سبب پذیرش اخبار وکلاء شده؛ زیرا با مشی نقلگرای آنان هماهنگ بوده است. همچنین دوری مسافت قم از مرکز شبکۀ وکالت سبب بیاطلاعی آنان از عملکرد وکلا شده بود و به همین دلیل نمیتوانستند نسبت به عملکرد وکلا سوءظن پیدا کنند؛ عاملی که از چشم علمای بغداد مخفی نبود، چرا که آنان از نزدیک نظارهگر رفتار وکلا بودهاند. شاید به همین دلیل بود که حسین بن روح نوبختی کتاب التکلیف را به قم فرستاد تا صحت روایات آن را تأیید کنند (همو: 677). این در حالی بود که کلینی به عنوان یکی از بزرگان شیعی به حسین بن روح بسیار نزدیک بود. اما وکیل سوم از او در این امر بهره نمیبرد. این امر شاید حاصل بدبینی میان مکتب بغداد و وکلا و بالعکس بوده است؛ چهبسا حسین بن روح میدانست در صورت کمک خواستن از عالمان بغداد از جمله کلینی، وی او را یاری نکند. به نظر نگارنده، در این زمینه میان مکتب قم و بغداد نزاعی وجود نداشته، بلکه علت اصلی ذکر نشدن وکلا در منابع آن عصر، تقیه بوده است. مکتب بغداد با عالمانی همچون ابوسهل نوبختی و کلینی در عصر غیبت صغرا و شیخ مفید و شیخ طوسی در غیبت کبرا مشهور بوده است. چنانکه گفته شد، در غیبت صغرا ابوسهل (311ق) و اسکافی (336ق) خود به عنوان دو تن از بزرگان متکلمین شیعی بودهاند و از اعضای ارشد سازمان وکالت به شمار میآمدند. بیتردید این عنوان خود دلالت بر عدم نزاع فکری آنان با وکلای اربعه بوده است؛ زیرا در غیر اینصورت آنها نمیتوانستند با نهادی همکاری کنند و از بزرگان آن سازمان به شمار آیند، در عین حال به آن نیز معتقد نباشند. صفحات اندکی که از کتاب التنبیه فی الامامة وی بر جای مانده، خود گویای فضای تقیه است که به آن اشاره شد. همچنین در این عصر، مرحوم کلینی مدتی در این شهر حضور داشت. وی متولد کلین از روستاهای ری بوده است. کتاب وی (الکافی) حاصل بیش از بیست سال تلاش او بوده که در نتیجۀ سفرهای متعدد او به نقاط مختلف برای شنیدن حدیث از راویان اصلی پدید آمده است. وی را به چند دلیل نمیتوان متعلق به مکتب بغداد به شمار آورد و در نزاع قم و بغداد دخیل دانست: 1. زادگاه کلینی متعلق به مکتب قم بوده و در آنجا پرورش فکری یافته بود؛ 2. کتاب وی گویای نقلگرا بودن اوست؛ 3. مشایخ کلینی که وی از آنان استماع حدیث کرده، عمدتاً به مکتب قم تعلق دارند (نیومن،1386: 28). به هر تقدیر میتوان چنین نتیجه گرفت که کلینی یا متعلق به مکتب قم بوده و ارتباطی با عقلگرایی بغداد نداشته و در بهترین شرایط متعلق به هر دو مکتب بوده است و نمیتوان او را متعلق به مکتب بغداد به تنهایی دانست. چهبسا در هنگامی که وی برای استماع حدیث از راویان اصلی به سفر رفته بود، حسین بن روح کتاب التأدیب را به قم فرستاده است و با توجه به آنکه بیشتر راویان او قمی هستند، شاید در همین زمان وی در قم حضور داشته است. در هر صورت اگر کلینی نسبت به سازمان وکالت یا وکلا تردید داشت، از این سازمان و وکلای آن نام نمیبرد، حال آنکه وی در موارد متعدد به جریان سازمان وکالت و عملکرد وکلا اشاره دارد و حتی از دو وکیل اصلی نام میبرد (کلینی، 1376: ج1، 369). نعمانی از جمله عالمانی است که هر دو عصر غیبت صغرا و کبرا را درک کرده و کتاب او امروز بر جای مانده است. گرچه کتاب وی در زمینۀ غیبت نگاشته شده، اما وی از عصر غیبت صغرا، اتفاقات تاریخی آن و از جمله سازمان وکالت و وکلا سخنی به میان نیاورده است. این امر بدان دلیل بود که کتاب او اثری حدیثی و در باب فلسفۀ امامت، فلسفۀ غیبت، عدد ائمه، علم آنان و... بوده است و عملاً به مباحث تاریخی _ چه پیش از غیبت صغرا و چه بعد از آن عصر _ نپرداخته است. بیگمان شیخ مفید (413ق) متعلق به مکتب بغداد بود و گفتمان عقلگرای وی مشهور است. وی در کتابهای مختلف خود وکلا را پررنگ مطرح نکرده و از وکیل چهارم نامی نیاورده است. در این میان شیخ طوسی (460ق) از علمای اصلی و بزرگ شیعه به شمار میرود که در بغداد پرورش یافت و از عالمان بزرگ این مکتب همچون شیخ مفید و سید مرتضی (435ق) بهره برد. به نظر میرسد طوسی به دلیل دسترسی به منابع اصلی شیعی توانسته است اطلاعات ارزشمندی را دربارۀ وکلای ائمه به آیندگان منتقل کند. از جمله منابع مهمی که به هنگام تدوین اخبار مربوط به وکلا در اختیار شیخ بوده و متأسفانه اکنون موجود نیست، کتاب اخبار الوکلاء الاربعة اثر احمد بن نوح بصری است. وی نه تنها به اخبار وکلای اربعه پرداخته، بلکه به وکلای ممدوح و مذموم دیگری نیز اشاره کرده است. در هر حال شیخ به طور کامل به ذکر وکلای اربعه و غیر ایشان اشاره کرده که در نوع خود تا زمان وی کمنظیر است. گفتنی است مکتب قم نیز در عصر غیبت صغرا به اخبار وکلا نپرداخته است و این نشان از جوّ تقیّۀ سراسری در آن عصر بوده که هم مکتب بغداد و هم مکتب قم از آن متأثر بودهاند. بدون تردید ذکر نکردن وکلای اربعه در منابع قم به دلیل اختلاف وکلا و قمّیون نبوده است؛ زیرا برای مثال، ابنبابویه که از بزرگان قم به شمار میرود، با وکیل سوم (طوسی، 1387: 543) و چهارم (همو: 685 - 686) مرتبط بوده است و همچنین حسین بن روح کتاب التکلیف را برای بازبینی به قم میفرستد. این امر نشان از ارتباط نزدیک وکلا و مکتب قم دارد. در عصر غیبت کبرا پس از سپری شدن فضای تقیه، شیخ صدوق از قم به تفصیل به اخبار وکلاء پرداخته است. وی عمده اخبار را نیز از پدرش نقل کرده است (حسین،1367: 26). نتیجه عصر غیبت صغرا از التهابآورترین ادوار تاریخ تشیع بوده است. در این زمان شیعیان با غیبت امام روبهرو شدند؛ امری که تا به حال تجربه نشده بود و همزمان با فضای سنگین سیاسی ضدشیعی عباسیان روبهرو شدند. همین امر سبب شدت فضای تقیه در آن زمان شد؛ به طوری که شرایط اجتماعی به وجود آمده حتی روابط بین وکلا را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. همچنین پوشش تقیه در مناسبات فکری میان سازمان وکالت و عالمان شیعی آن عصر تأثیر گذاشت؛ به طوری که هر یک مجبور بودند تا جایی که امکان دارد به حوزۀ کاری یکدیگر وارد نشوند. با این حال تقیه سبب شد که ساماندهی شیعیان چه به لحاظ فکری _ عقیدتی و چه به لحاظ ساختاری توسط بزرگان شیعه و با مدیریت امام عصر به بهترین وجه سامان بیابد و پس از استحکام مبانی تشیع زمینۀ ورود به عصر جدید (غیبت کبرا) را فراهم سازد. منابع ابنبابویه، ابوالحسن علی بن حسین بن موسی، الامامة والتبصرة من الحیرة، تحقیق: مدرسة الامام المهدی(عج) ، قم، بینا، 1404ق. اربلی، ابوالحسن علی بن عیسی بن ابیالفتح، کشف الغمة فی معرفة الائمة:، بیجا، نشر ادب الحوزة و کتابفروشی اسلامی، 1364ش. اشعری، ابوالقاسم سعد بن ابیخلف، المقالات والفرق، ترجمه: محمدجواد مشکور، تهران، بینا، 1963م. اشعری، حسن بن محمد بن حسن، تاریخ قم، ترجمه: عبدالملک قمی، تصحیح: سید جلالالدین تهرانی، تهران، انتشارات مجلسی، 1313ش. آفتاب علی، وضعیت وکلای امام زمان(عج) در کتب امامیه از آغاز غیبت صغرا تا پایان قرن هفتم (پایاننامه)، قم، مجتمع آموزشی امام خمینی;، 1390ش. جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه:، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، چاپ اول، 1382ش. حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: سید محمدتقی آیتاللّهی، تهران، امیرکبیر، 1367ش. راوندی، ابوالحسن سعید بن هبةالله، الخرائج و الجرائح، تحقیق: مؤسسة الامام المهدی(عج) ، قم، مؤسسة المهدی(عج) ، 1409ق. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، قم، مسجد مقدس جمکران، چاپ ششم، 1388ش. صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، تصحیح: حاج میرزا محسن کوچهباغی تبریزی، قم، نشر ایران، 1404ق. طبری، محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، قاهره، مطبعة الاستقامة، 1358ق. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، بیروت، دارالکتاب الاسلامی، 1412ق. ________________________ ، تهذیب الاحکام، تصحیح: حسن موسوی خرسان، نجف، مطبعة النعمان، 1382ق. ________________________ ، رجال الطوسی، نجف، مکتبة الحیدریة، 1380ق. ________________________ ، کتاب الغیبة، ترجمه: مجتبی عزیزی، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، 1387ش. کشی، ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز، اختیار معرفة الرجال، تصحیح: حسن مصطفوی، مشهد، بینا، 1348ش. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالاسوة للطباعة والنشر، چاپ اول، 1376ش. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، تهران، بیتا، 1376ق. مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین بن علی مسعودی، اثبات الوصیة، قم، مکتبة بصیرتی، 1955م. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه: امیر خان بلوکی، قم، انتشارات تهذیب، چاپ دوم، 1389ش. نجاشی، ابوالعباس احمد بن علی اسدی، رجال النجاشی (فهرست اسماء مصنفی الشیعة)، قم، مکتبة الداوری، بیتا. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، ترجمه و تعلیقات: محمدجواد مشکور، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 1386ش. نیومن، آندروجی، دوره شکلگیری تشیع دوازدهامامی؛ گفتمان حدیثی میان قم و بغداد، قم، انتشارات شیعهشناسی، چاپ اول، 1386ش. منبع: فصنامه مشرق موعود – شماره 24 پایان متن/
94/07/09 - 02:54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]
صفحات پیشنهادی
حلقۀ اتصال بین امام و شیعیان - بخش اول تاریخچۀ سازمان وکالت
حلقۀ اتصال بین امام و شیعیان - بخش اولتاریخچۀ سازمان وکالتعصر غیبت صغرا از التهابآورترین ادوار تاریخ تشیع بوده است در این زمان شیعیان با غیبت امام روبهرو شدند امری که تا به حال تجربه نشده بود و همزمان با فضای سنگین سیاسی ضدشیعی عباسیان روبهرو شدند همین امر سبب شدت فضای تقیاستاد و نقش آن در سیر و سلوک با نگاه آسیبشناسى - بخش دوم و پایانی نقش استاد در سیر و سلوک
استاد و نقش آن در سیر و سلوک با نگاه آسیبشناسى - بخش دوم و پایانینقش استاد در سیر و سلوکمسئله سرسپردگى و اطاعت بى چون و چراى سالک از مرشد به تدریج زمینه بروز برخى مفاسد و آسیب ها را در تصوف به وجود آورد برخى صوفیه چنین پنداشتند که باید به عصمت شیخ معتقد باشند شرایط استاد حمقابله معنوى با تنیدگى ها از دیدگاه اسلام - بخش دوم و پایانی رویداد تنش زا موقتى است
مقابله معنوى با تنیدگى ها از دیدگاه اسلام - بخش دوم و پایانیرویداد تنش زا موقتى استدین اسلام این ایده را به افراد مى دهد که مشکلات زندگى را به گونه اى متفاوت معنا کنند مشکلات زندگى را براى کمال خود مؤثر بدانند به نتایج اخروى آن بیندیشند مشکلات را مختص به خود ندانند مشکلات راولایت پذیرى اهلبیت علیهم السلام، امنیت آفرین است- بخش دوم و پایانی ولایت پذیری یعنی ارتباط عاطفی با انسان ک
ولایت پذیرى اهلبیت علیهم السلام امنیت آفرین است- بخش دوم و پایانیولایت پذیری یعنی ارتباط عاطفی با انسان کاملکارکرد ولایت پذیرى اهل بیت آسیب ناپذیرى مؤمنان است و این امر موجب امنیت فردى در ابعاد مختلف دنیوى جسمانى مالى معنوى و روانى و اخروى مى شود تحلیل چگونگى آسیب ناپحکمرانی خوب و ارائه حکمرانی شایسته بررسی و شاخصهای این دو از دیدگاه امیرالمؤمنین علی(ع) - بخش دوم و پایانی مق
حکمرانی خوب و ارائه حکمرانی شایسته بررسی و شاخصهای این دو از دیدگاه امیرالمؤمنین علی ع - بخش دوم و پایانیمقایسه حکمرانی شایسته و حکمرانی خوبحکمرانی خوب نقشه راهی است که کشورهای مسلّط جهان و کشورهای غربی پیش روی کشورهای جهان سوم ترسیم کرده اند و حرکت روی این نقشه تأمین کننده منمفهوم شناسى صبر در اسلام و معادل یابى آن در روان شناسى - بخش دوم و پایانی واژه هاى معادل صبر در روان شناسى
مفهوم شناسى صبر در اسلام و معادل یابى آن در روان شناسى - بخش دوم و پایانیواژه هاى معادل صبر در روان شناسىبا توجه به بررسى لغوى اصطلاحى و روایى که صورت گرفت به نظر مى رسد تعریف مناسب براى واژه صبر عبارت است از حفظ طمأنینه در برابر دشوارى ها و مهار مستمر نفس از بى تاب شدن 2ـ2خشم در نگاه اسلام و روان شناسى - بخش دوم و پایانی روش هاى کنترل خشم در اسلام و روان شناسى
خشم در نگاه اسلام و روان شناسى - بخش دوم و پایانیروش هاى کنترل خشم در اسلام و روان شناسىکظم غیظ بهترین حالت کنترل هیجان است که سلامت جسمانى و روانى فرد را تضمین کرده و از بسیارى عواقب خطرناک خشم جلوگیرى مى کند مقابله با خشم و پرخاشگرى و راه هاى کنترل آن در روان شناسى هنگامى کهمبانى انسان شناختى ارزش ها - بخش دوم و پایانی رعایت حقوق؛ مادر ارزش ها
مبانى انسان شناختى ارزش ها - بخش دوم و پایانیرعایت حقوق مادر ارزش هاانسانى که به دوبعدى بودن انسان بقاى روح پس از مرگ اختیار و تکلیف امکان تعالى انسان تا مقام خلافت الهى با کسب یقین و صبر و عمل به ارزش ها معتقد باشد در فکر و نیت گفتار و منش کاملاً متمایز از شخصى عمل مى کنمسائل اخلاقى در مشاوره اسلامى در رابطه با مراجعان - بخش دوم و پایانی دورى از لجاجت و بحث هاى بى ثمر با مراجع
مسائل اخلاقى در مشاوره اسلامى در رابطه با مراجعان - بخش دوم و پایانیدورى از لجاجت و بحث هاى بى ثمر با مراجعبا وجود اهتمام اسلام به مشاوره و جایگاه والاى مشاور در اسلام امر در هر مشاوره اى جارى نبوده و رعایت مسائل اخلاقى معلومى در این زمینه لازم است بیش ترین این مسائل در رابطه ممعناشناسی تحلیلی آیه «إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» - بخش دوم و پایانی رویت خداوند در قیامت چگونه است؟
معناشناسی تحلیلی آیه إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ - بخش دوم و پایانیرویت خداوند در قیامت چگونه است آیۀ إِلَى رَ بِّهَا نَاظِرَةٌ از جمله آیات مورد اختلاف مفسران اشاعره معتزله و امامیه میباشد روایات مرتبط با آیه روایاتی که در تفاسیر شیعه و سنی ذیل این آیه بیان شده به دو دسته قاب-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها