پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849305258
حلقۀ اتصال بین امام و شیعیان - بخش اول تاریخچۀ سازمان وکالت
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حلقۀ اتصال بین امام و شیعیان - بخش اول
تاریخچۀ سازمان وکالت
عصر غیبت صغرا از التهابآورترین ادوار تاریخ تشیع بوده است. در این زمان شیعیان با غیبت امام روبهرو شدند؛ امری که تا به حال تجربه نشده بود و همزمان با فضای سنگین سیاسی ضدشیعی عباسیان روبهرو شدند. همین امر سبب شدت فضای تقیه در آن زمان شد.
چکیده با بررسی منابع شیعی عصر غیبت صغرا، درمییابیم که این دسته از منابع، نسبت به شبکۀ وکالت و خصوصاً وکلای اربعه توجه ویژهای نداشتهاند و در موارد بسیاری حتی نامی از وکلا به میان نیاوردهاند. شاید این امر، برآمده از فضای سیاسی آن عصر باشد؛ جوّی که به شدت علیه شیعیان غلیان پیدا کرده بود و حکومت عباسی را علیه شیعیان تحریک میکرد. از جمله عوامل تحریک کننده میتوان به قیام صاحب زنج، قرامطه، تشکیل حکومتهای شیعی علویان در طبرستان و فاطمیان در مصر اشاره کرد. این عوامل سبب شد که عالمان امامی آن عصر مجبور به استفاده از راهکار تقیه شوند، به طوری که این پدیده حتی در منابع امامی آن دوره و تعاملات بین وکلا و علمای امامی نیز اثر گذاشت. از اینرو شایسته است نخست تاریخچهای از سازمان وکالت ارائه شود، سپس فضای سیاسی عصر غیبت صغرا ترسیم گردد، آنگاه منابع امامی آن دوره جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. در پایان به این نتیجه اشاره میشود که منابع امامی توجه بسیار اندکی به سازمان وکالت داشتهاند که این امر متأثر از فضای تقیۀ حاکم بر آن دوره بوده است؛ فرضیهای که نویسندۀ این پژوهش، میکوشد آن را اثبات کند. واژگان کلیدی امام عصر(عج) ، منابع امامی، غیبت صغرا، سازمان وکالت، وکلا، تقیه، عالمان امامی. مقدمه از آنجا که شیعیان در عصر حضور به امام دسترسی داشتند، تدوین جوامع روایی را احساس نمیکردند، حال آنکه در غیبت صغرا فقدان امام حاضر، ضرورت تدوین جوامع روایی شیعی را رقم زد و اولین کتاب از سلسله کتابهای چهارگانۀ شیعه در همین زمان تألیف شد. همچنین کتابهای دیگری در زمینههای گوناگون فکری و عقیدتی نگاشته شد که بخشی از این آثار به غیبت صغرا توجه داشته و بخشی نیز مرتبط به آن عصر نبودهاند. واکاوی و جستوجو در آثار این دوره حاکی از آن است که منابع نگاشته شده در آن زمان اعم از نقلی و عقلی و پژوهشهای دیگر، کمترین توجه را به شبکۀ وکالت، بهویژه وکلای اربعه داشته اند. این نکته از آنجا بااهمیت است که طبق باورهای امامیه، این سازمان و در رأس آن وکلای اربعه حلقۀ اتصال بین امام و شیعیان بوده اند و شیعیان، بسیاری از مشکلات خویش را توسط وکلا به امام عرضه میکردند و حتی وجوهات شرعی خود را نیز بدینوسیله به امام میرساندند. به بیان دیگر، عمده مسائل جامعۀ امامیه در این زمان توسط وکلا حل و فصل میشده است (طوسی،1387: 599). با توجه به گستردگی شبکۀ وکالت، این گمان که عالمان شیعی آن عصر از چنین شبکهای مطلع نبودهاند، پذیرفتنی نیست. در این صورت این پرسش مطرح میشود که چرا عالمان آن عصر در منابع خویش به وکلای اربعه توجه بسیار اندکی داشتهاند؟ آیا این امر بدان دلیل بوده است که اساساً عالمان امامی آن دوره موجودیت چنین شبکهای را نپذیرفته بودند. به طوری که بعضی از خاورشناسان مدعی شدهاند گزارشی از ائمه وجود ندارد که آنان شخصی را به عنوان نماینده (وکیل) خویش بهویژه در عصر غیبت معرفی کرده باشند، به همین دلیل وکالت سفیران، مورد تأیید ولایات مختلف از جمله قم و بغداد نبوده است (نیومن،1386: 377). در پاسخ به این سؤال چند نظریه مطرح میشود: 1. چهبسا نزاع بین دو مکتب عقلگرای بغداد و نقلگرای قم، سبب چنین پدیدهای شده است؛ به طوری که منابع قم کم و بیش به وکلا و شبکۀ وکالت توجه داشتهاند، اما علمای امامیۀ بغداد چنین نمیاندیشیدند. شاید به همین دلیل است که حسین بن روح نوبختی وکیل سوم امام عصر(عج) با آنکه در بغداد زندگی میکند کتاب التکلیف شلمغانی را نزد علمای قم برای بازبینی میفرستد (طوسی،1387: 677) و در اینباره از عالمان بغدادی کمک نمیطلبد. 2. به نظر نگارنده، تقیه سبب چنین مخفیکاری در منابع امامی آن دوره شده است؛ پدیدهای که نگارنده درصدد اثبات آن است و نظریههای رقیب را مردود میداند. به همین جهت لازم دیده شد که ابتدا تاریخچهای اجمالی از شبکۀ وکالت ارائه، سپس با ترسیم فضای سیاسی حاکم بر آن عصر، قرائن بر تقیه به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. تاریخچۀ سازمان وکالت با تشکیل سازمان وکالت دراواسط قرن دوم هجری (حسین،1367: 136) از سوی امامان شیعه به منظور ساماندهی شیعیان در امور مختلف، تشکیلات کارآمدی پدید آمد که توانست نیروی درونی شیعیان را متمرکز و عملاً به عنوان بازویی قدرتمند در مقابل حاکمیت قرار گیرد. دو امر در شکلگیری این سازمان نقش اساسی داشته است. عامل نخست، فضای خفقانآوری بود که حکومت عباسی بر شیعیان و خصوصاً امامان آنان تحمیل کرده بود که ضرورت تشکیل این سازمان را میرساند، به طوری که عدهای از شیعیان در عصر هارون و متوکل عباسی به سبب تشیع و برخی از وکلا به جرم وکالت ائمه: دستگیر، شکنجه و حتی عدهای از آنان به شهادت رسیدند (کشی، 1348: 607). در این شرایط امامان شیعی میکوشیدند به اندازۀ ضرورت با شیعیان خویش ارتباط داشته باشند. عامل دیگری که سبب پدید آمدن چنین سازمانی شد، دسترسی نداشتن شیعیان به امام به سبب حبس، شهادت یا غیبت بوده است. از جمله امام کاظم(ع) مدت درخور توجهی در زندان به سر برد و از همان مکان به سختی شیعیان را اداره میکرد (مفید، 1389: 305). وجود این عوامل سبب شکلگیری این سازمان در عصر امام صادق(ع) و بسط آن در زمان امام کاظم(ع) شد. پس از شهادت امام کاظم(ع) نیز سازمان وکالت نقش تعیینکنندهای در منحرف نشدن شیعیان داشت؛ به طوری که در برخورد با جریان انحرافی قدرتمندی همچون واقفه، یونس بن عبدالرحمن وکیل شایستۀ امام کاظم(ع) نقش تأثیرگذاری در پذیرش امامت امام رضا(ع) در میان شیعیان داشته است (طوسی،1412: 43). این جریان پس از شهادت امام رضا(ع) و در پی این پرسش که آیا امامت فرزند خردسال ایشان ممکن است یا خیر، مجدداً نقش قدرتمند خویش را در گسترش مفهوم امامت در هر سنی نشان داد (مسعودی، 1955: 212) و نقش این سازمان بهویژه پس از شهادت امام عسکری(ع) بسیار پررنگ شد. وکلای آن عصر در این زمان در هدایت عمومی شیعیان و رهنمون ایشان به امام غایب بسیار مؤثر بودند (مجلسی،1376: ج51، 300). گفتنی است گستردگی شبکۀ وکالت به میزان پراکندگی شیعیان در جغرافیای اسلام بازمیگشت، به طوری که از مدینه به عنوان محل استقرار امامان شروع (طوسی،1412: 210) و تا مکه (حسین،1367: 151)، یمن و بحرین (کلینی، 1376: ج1، 519، ح12)، عراق (جباری، 1382: ج1، 79)، کوفه (نجاشی، بیتا: 74)، بغداد (مسعودی، 1955: 213 - 215)، سامرا (طوسی، 1412: 214)، واسط (مسعودی، 1955: 215)، بصره (حسین، 1367: 136 - 137)، مصر (کلینی، 1376: ج1، 494، ح4)، قم (اشعری، 1313: 211) و دیگر شهرها امتداد یافته بود. در بسیاری از مواقع عزل و نصب وکلا در مناطق مختلف توسط خود امام صورت میپذیرفت؛ چنانکه این امر دربارۀ مفضل بن عمر جعفی (طوسی،1412: 210) و عثمان بن سعید و پسرش (همو: 216 - 217) و بسیاری دیگر از وکلا در منابع شیعه ثبت شده است. این پدیده دربارۀ وکلای درجۀ دوم نیز صورت میپذیرفت (کشی، 1348: 501 و 509، ح983). از اینرو امام باید شخصیتهای مورد قبول وکلا را از شخصیتهای دروغین و مدعیان آن منصب به شیعیان معرفی میکرد. شاید مهمترین این توثیقها نسبت به وکیل اول و دوم توسط امامان دهم و یازدهم: صورت پذیرفت (طوسی، 1412). در مقابل نیز برخورد شدید امام رضا(ع) با سران مذهب واقفی به عنوان کسانی که در امر وکالت به پدر بزرگوار ایشان خیانت کرده بودند در تاریخ ثبت شده است (کشی، 1348: 403، ح406). همچنین برخورد امام هادی(ع) نسبت به فارس بن حاتم مثالزدنی است، به طوری که حضرت به خاطر خیانت فارس بن حاتم و نقش تعیینکنندۀ وی در انحراف فکری شیعیان از امامت، برخورد شدیدی با او داشتند (همو: 525، ح1006). سرانجام این سازمان با توقیع آخر امام عصر(عج) به وکیل چهارم به پایان رسید، به طوری که امام تصریح کرده بودند که با شروع غیبت کبرا دیگر هیچ ارتباط حضوری بین امام و شیعیان صورت نخواهد گرفت و کسی که چنین ادعایی کند دروغگو خواهد بود (طوسی،1387: 684) و این پایانی بر فعالیتهای سازمان وکالت بود. اما در بخش بعد لازم است منابع امامی در آن دوره مورد برسی قرار گیرد تا میزان توجه هر یک از این منابع به سازمان وکالت، بهویژه وکلا مشخص شود. بررسی وکلا در منابع عصر غیبت صغرا 1. بصائر الدرجات، اثر ابوجعفر محمد بن الحسن بن فروخ الصفار قمی (290ق) نجاشی (450ق) او را ثقه و عظیمالقدر و وی را یکی از بزرگان اصحاب قم برشمرده است (صفار، 1404: 8). همچنین شیخ طوسی (460ق) صفار را از اصحاب امام عسکری(ع) میداند (همو: 9). کتاب او در جمعآوری احادیث اهلبیت: از نمونههای اولیه مجامع روایی شیعی است که حدود دوهزار حدیث از آن باقی مانده است. با توجه به سال وفات مؤلف (290ق) تدوین این کتاب باید در عصر غیبت صغرا صورت گرفته باشد؛ در عین حال، از رخدادهای تاریخی ائمه: و مسائل این عصر تهی است. بصائرالدرجات در ده باب تدوین شده و عمدتاً حول مباحث کلامی اهلبیت: است. روایاتی شامل فضیلت علم، معرفت به اهلبیت پیامبر: و شأن نزول بسیاری از آیات دربارۀ آنان، میزان و حدود علم ائمه، تفاوت بین نبوت و امامت، برتری اهلبیت بر انبیا به غیر از پیامبر اکرم(ص) و... مؤلف این اثر بیتردید متعلق به مکتب قم و از خاندان اشعری بوده است. به همین دلیل بیشترین راویان وی نیز از اصحاب قم به شمار میآیند (نیومن، 1386: 220). صفار نیز از آن دسته عالمان شیعی عصر غیبت صغرا محسوب میشود که هیچگونه اشارهای به شبکۀ وکالت، بهویژه وکلا نکرده است. 2. فرق الشیعة، منسوب به حسن بن موسی نوبختی (310ق) او خواهرزادۀ ابوسهل نوبختی بوده و از طریق مادر، نسبش به خاندان نوبختی میرسد. وی از بزرگان و سران شیعه و از متکلمان امامیه به شمار میرود. وی بهجز فرقالشیعة، آثار دیگری نگاشته که تنها همین کتاب به دست ما رسیده است (نوبختی، 1386). این کتاب همانطور که از عنوانش پیداست، به فرقههای گوناگون شیعیان از آغاز تا غیبت صغرا داشته است. وی که خود شاهد فرقهفرقه شدن شیعیان در ابتدای عصر غیبت صغرا بوده است، توانست با به تصویر کشیدن این فرقهها در آن عصر، اطلاعات بسیار مفیدی به دست ما برساند. نوبختی فرق منشعب از شیعه را بعد از شهادت امام عسکری چهارده فرقه میداند و به معرفی همگی آنها میپردازد (همو: 84). در این کتاب نیز هیچگونه اثری از شبکۀ وکالت و وکلا موجود نیست و این بیگمان به موضوع کتاب مربوط است که دربارۀ تاریخچۀ فرقهها بحث میکند. 3. التنبیه فی الامامة، اثر ابوسهل نوبختی (311ق) ابوسهل اسماعیل بن علی بن اسحاق بن ابیسهل نوبختی، از بزرگان و متکلمان شیعۀ امامی به شمار میرود. نجاشی او را شیخالمتکلمین و دارای جلالت عظیم در دین و دنیا میداند (نجاشی، بیتا: 31). ابوسهل در دوران نیابت حسین بن روح نوبختی نقش عمدهای در هدایت شیعیان و برخورد با غالیان و مدعیان دروغین نیابت امام عصر(عج) به عهده داشت. همچنین ابوسهل دستیار وکیل دوم محمد بن عثمان شمرده میشد. چنانکه نقل شده سفیر دوم در حضور وی و تعدادی دیگر از بزرگان، حسین بن روح را به امر وکالت و جانشینی خود انتخاب کرد (طوسی، 1387: 645). برای ابوسهل آثار بسیاری نقل شده که همۀ این کتابها از بین رفته است و تنها صفحاتی از کتاب التنبیه فی الامامة او بر جای مانده است (صدوق، 1388: 177 - 178). این کتاب در اثبات وجود و امامت امام زمان(عج) است و در عصر غیبت صغرا تدوین شده است. وی بر دو غیبت امام عصر که یکی از دیگری شدیدتر خواهد بود، اشاره کرده است.[1] ابوسهل در این کتاب تنها به ذکر کنایه دربارۀ وکلای اربعه _ البته تا زمان خود _ اشاره و از بیان نام آنان خودداری میکند (همو). از این کتاب صفحاتی چند باقی نمانده و نمیدانیم در قبل و بعد از این صفحات آیا وی نامی از وکلاء برده است یا خیر؟ همچنین در چند صفحۀ باقیماندۀ کتاب او از وکلای دیگر نیز سخنی به میان نیاورده و عمدتاً مباحث کتاب خویش را حول محور کلام قرار داده است. 4. الکافی، اثر محمد بن یعقوب کلینی بیگمان مؤلف کتاب کافی از بزرگترین عالمان عصر غیبت صغرا به شمار میآید. نویسندۀ این کتاب محمد بن یعقوب کلینی (م329ق) است که به سبب گرایشهای روایی خود متعلق به مکتب قم بوده است، اما در عین حال به شهرهای مختلف از جمله بغداد سفر کرد و دست به تألیف کافی زد که از جمله کتابهای چهارگانه شیعه به شمار میرود. کافی به روش حدیثی نوشته شده و سه بخش دارد: 1. اصول: شامل روایات اعتقادی؛ 2. فروع: حاوی روایات فقهی؛ 3. روضه: دربر گیرندۀ احادیث متفرقه. بخش بزرگی از اصول کافی به عنوان «کتاب الحجة» به نقل روایات و مسائل مربوط به امامت اختصاص پیدا کرده است. این روایات به طور عمده در مسائل کلامی و ضرورت وجود امام بود که شرایط حاکم بر عصر امامان شیعه: را بیان میکند (کلینی، 1376: ج1، 367). همچنین در این کتاب روایات درخور اعتنایی دربارۀ وکلا و سازمان وکالت بهویژه در عصر غیبت نقل شده و بحث نسبتاً مفصلی دربارۀ امام عصر، تولد و کسانی که آن حضرت را ملاقات کردهاند، مطرح گردیده است (همو). در این بخش به چند نمونه از این روایات اشاره میشود: 1. کلینی از وکلای اربعه، تنها از وکیل اول و دوم روایات اندکی را مطرح کرده است. بنابر روایت وی، عبدالله بن جعفر حمیری، پرسشهایی را از عثمان بن سعید میپرسد؛ از جمله اینکه آیا وی امام عصر(عج) را زیارت کرده است یا خیر؟ در پاسخ، عثمان نیز با تأیید دیدار خود با امام عصر(عج) هرگونه پرسش دربارۀ نام حضرت و مانند آن را حرام میداند (همو: ج1، 370، ح861). این روایت، جایگاه عثمان بن سعید را نیز روشن میکند و وی را چنان مورد وثوق شیعیان میداند که به گفتۀ او اعتماد کامل دارند. این بدان سبب است که امامان شیعه در ضمن روایاتی به تأیید عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان پرداختهاند؛ به طوری که امام هادی(ع) اطاعت از عثمان را لازم و وی را مورد اعتماد میداند. همچنین امام عسکری(ع) نیز اطاعت از آن دو را لازم میشمارد، و بر مورد وثوق بودن ایشان تأکید میورزد (همو: 369). این روایات گویای چند امر دربارۀ عثمان و پسرش است: الف) هر دو شخصیت مورد اعتماد کامل دو امام دهم و یازدهم و به تبع ایشان مورد اعتماد شیعیان بودهاند. ب) میزان وثوق و اعتماد امام به آن دو به اندازهای در این روایت گسترده است که گویی حضرت جواب پرسشهای علمی و دینی را نیز به ایشان حواله داده است؛ چهبسا این امر به سبب توان علمی آنان در پاسخگویی به پرسشها، بهویژه مسائل شرعی بوده است که امام عسکری(ع) گفتۀ آنان را به منزلۀ گفتار خویش دانسته است. ج) گرچه کلینی به وکالت آنان اشارهای ندارد، اما از قسمت آخر روایت، وکیل بودن آنان قابل برداشت است (جباری،1382: ج2، 548). آنچه که کافی از وکیل اول و دوم نقل کرده همین مقدار است. گرچه وی از وکلای دیگر نیز نقل قولهای گوناگونی دارد، اما در عین حال از وکیل سوم (حسین بن روح نوبختی) و وکیل چهارم (علی بن محمد صیمری) هیچگونه بحثی به میان نیاورده است. 2. کلینی در سلسلهسند روایتی که شیخ طوسی (460ق) در کتاب الغیبة نقل کرده، قرار گرفته است. طبق این روایت امام زمان(عج) در ضمن توقیعی، وثاقت وکیل اول و دوم را تأیید کرده است. کلینی خود این روایت را در کافی نقل نکرده است (طوسی، 1387: 630، ح326). 3. کلینی در ضمن روایتی از محمد بن ابراهیم چنین نقل کرده است: نزد پدرم پس از درگذشت امام عسکری(ع) وجوه بسیاری وجود داشت. وی به قصد رساندن این وجوهات به امام عصر(عج) به سفر میرود، اما بیمار میشود و مرگ خویش را نزدیک میبیند. به همین دلیل به من وصیت میکند که او را برگردانم و همچنین اموال را در کمال امانتداری به صاحبش برسانم. محمد بن ابراهیم اموال را به عراق کنار شط میبرد که ناگاه پیکی همراه نامهای نزد وی میآید و ویژگیهای همۀ اموال را بیان و اموال را مطالبه میکند و محمد اموال را تحویل وی میدهد، و بعد از مدتی حضرت نیز وی را در مقام پدرش به وکالت منسوب میکند. (کلینی، 1376: 592، ح7) 4. در روایت دیگری چنین نقل شده که بعد از امام عسکری(ع) عدهای از سادات که در مدینه قائل به فرزند برای ایشان بودند، همچنان مستمری خویش را دریافت میکردند (همو). 5. در روایت دیگری در کافی چنین آمده است: محمد بن صالح میگوید: زمانی که پدرم وفات یافت، وی اموالی بر گردن دیگران داشت که مربوط به امام زمان(عج) بود. امام(ع) نیز به من دستور دادند که اموال را برایشان بگیرم. همگی اموال خود را تحویل دادند بهجز یک نفر. وی و پدرش علاوه بر عدم استرداد اموال با من برخورد بدی داشتند. به هر ترتیب توانستم مال را از ایشان بازستانم و به امام عصر(عج) تحویل دهم. (همو: 595 - 596، ح15) این روایت مؤیّد دو امر است: یکی قرائن فراوان در این نوع روایات و خصوصاً روایت فوق دلالت میکند کلینی آگاه به شبکۀ وکالت بوده و به آن اعتماد داشته است. همچنین از این روایت درمییابیم که علاوه بر محمد بن صالح، پدرش نیز از جمله وکلا شمرده میشده است. 6. در داستان دیگری چنین نقل شده که عبیدالله بن سلیمان وزیر، قصد داشت وکلا را دستگیر کند، اما خلیفۀ عباسی به او فهماند که باید مخفیگاه امامشان را کشف کند. از اینرو باید افراد ناشناسی را برای پرداخت وجوهات نزد وکلا بفرستد و هرکدام از وکلا که اموال را دریافت کرد، دستگیر کند. لذا توقیع شریفی صادر شد که هیچکدام از وکلا تا اطلاع بعدی هیچگونه وجوهاتی دریافت نکنند و آن را رد و خود را در این زمینه بیاطلاع معرفی کنند (همو: 599، ح30). 7. در روایتی دیگر چنین آمده: نزد محمد بن شاذان نیشابوری چهارصد و هشتاد درهم جمع شد. وی خواست آن را تکمیل کند. به همین سبب بیست درهم بر روی آن گذاشت و به اسدی (وکیل دیگر) داد و از ماجرا چیزی بیان نکرد که توقیع شریف به آن اشاره کرد. (همو: 598، ح23) 8. در روایتی دیگر، شخصی که از اهالی سواد بود مالی برای امام میفرستد، اما جواب میرسد که حق عموی خود را از آن بیرون کن (همو: 593، ح1). 9. همچنین روایات درخور توجهی در کافی نقل شده که بر موارد زیر دلالت میکند: الف) طلب کفن و جواب حضرت به اینکه آن را در سال دویست و هشتاد احتیاج خواهد داشت (همو: 598، ح27). ب) طلب دعا برای شفا که حضرت ضمن دعای خیر برای مریضی او را دعا میکند که خداوند وی را در دنیا و آخرت همراه امام گرداند (همو: 593، ح11). ج) دعا برای راوی جهت فرزنددار شدن وی، اما حضرت فقط برای یک فرزند وی دعا میکند و همان نیز از مرگ نجات مییابد (همو: ح9). 10. کلینی در ضمن روایتی دربارۀ حاجز بن یزید وشاء چنین نقل کرده است: حسن بن عبدالحمید گفت: در امر [وکالت] حاجز شک کردم. لذا توقیع شریف مرا از این امر برحذر داشت. (همو: 595، ح14) آنچه در پایان از کافی فهمیده میشود این است که کلینی به گونهای روایات این بخش را گزینش کرده است که حاکی است وی سازمان وکالت را به درستی میشناخته و مجریان آن را تأیید میکرده است. در هر صورت کلینی از وکلای سوم و چهارم بحثی به میان نیاورده که در بخشهای آینده به چرایی این امر اشاره خواهد شد. 5. الامامة و التبصرة من الحیرة، اثر ابنبابویه (329ق) مؤلف این کتاب ابوالحسن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (صدوق اول) است. نجاشی (450ق) دربارۀ وی میگوید: ابوالحسن شیخ قمیون در زمان خودش و فقیه و مورد اطمینان ایشان بود. (نجاشی، بیتا: 261) وی پدر صدوق دوم (372ق) و از اساتید او بوده است. با توجه به سال وفات او در 329قمری، درمییابیم که وی تمام عصر غیبت صغرا را درک کرده است. الامامة و التبصرة در عصر غیبت صغرا نگاشته شده و دربارۀ ضرورت وجود امام در روایات ائمه و وجوب نصب الهی ائمه: است. در عین حال نام هیچکدام از وکلای اربعه ذکر نشده که با توجه به همعصر بودن مرحوم ابنبابویه با وکلای اربعه و نام نبردن از آنان در کتاب خود، باید امر مهمی در جریان بوده باشد که وی چنین عمل کرده است. همچنین ابنبابویه از شبکۀ وکالت بحثی مطرح نمیکند. اما در ضمن راویان این کتاب، بسیاری از راویان حدیث وی از وکلا بودهاند. برای مثال، از جمله راویان وی که در وکالتش تردیدی نیست، عبدالله بن جعفر حمیری است که از او روایات شمارۀ 14، 15، 90، 104، 131و همچنین از محمد بن صالح همدانی حدیث شمارۀ 166 و از محمد بن شاذان نعیم نیشابوری حدیث شمارۀ 167 را نقل کرده است. ابنبابویه حتی در سلسلۀ راویان خود از احمد بن هلال عبرتایی در حدیث شمارۀ 102 نقل روایت کرده است. این در حالی است که احمد بن هلال از وکلا بوده، اما از مسیر وکالت منحرف شده است. با آنکه ابن بابویه از وکلای اربعه بحثی به میان نیاورده، اما بسیاری از جمله شیخ طوسی و نجاشی (همو: 261) روابط او را با شیخ ابوالقاسم حسین بن روح و سفیر چهارم علی بن محمد صیمری متذکر شده و آن را ستودهاند. چنانکه نقل شده وی پس از آنکه از دخترعموی خود بچهدار نشد، در ضمن نامهای از حسین بن روح خواست که از امام بخواهد بدین جهت برای او دعا کند و حضرت نیز مژدۀ فرزند به ابنبابویه میدهد (طوسی: 1387). همچنین خبر رحلت او توسط سفیر چهارم علی بن محمد صمیری (همو: 686، ح367) نمونهای دیگر از این ارتباط و نشان پیوستگی فکری وی با وکلا بوده است. به هر روی، ابنبابویه نیز از جمله عالمان شیعی عصر غیبت صغرا بوده که از وکلا در اثر خویش بحثی به میان نیاورده است. 6. الانوار فی تاریخ الائمة الاطهار، اثر محمد بن همام اسکافی (336ق) وی از نویسندگان قرن سوم وچهارم هجری است که غیبت صغرا را درک کرده است. بزرگان رجال از جمله نجاشی او را ستوده و با الفاظ عظیمالمنزله و کثیر الحدیث از وی یاد کردهاند. شیخ طوسی، اسکافی را از جمله دستیاران وکیل دوم میداند که به هنگام وفات محمد بن عثمان بر بالین وی حاضر بوده است (طوسی،1387: 645). او خود نیز مؤید این روایت است و چنین نقل میکند: محمد بن عثمان ما را که از بزرگان و مشایخ بودیم جمع کرد و گفت: هرگاه حادثۀ مرگ به من رو آورد، امر وکالت به حسین بن روح واگذار میشود. (همو: 644 - 645) اسکافی از جمله کسانی است که گاهی توقیعات ناحیۀ مقدسه به دست او خارج میشد. همچنین در دورۀ محبوس بودن حسین بن روح بهویژه پس از انحراف شلمغانی نقش جانشینی را برای حسین بن روح ایفا میکرد (همو: 710). بر اساس گزارشهای موجود، بیتردید اسکافی از جمله وکلا محسوب میشده است. اسکافی کتاب خود الانوار فی تاریخ الائمة الاطهار را در عصر غیبت صغرا نگاشت (آفتاب علی، 1390: 88). کتاب مذکور موجود نیست و تنها منتخبی از آن باقی مانده است و در آن سیزده باب دربارۀ اسماء، القاب، اولاد، مادران و آباء پیامبر اکرم(ص) ، حضرت زهرا(س) و امامان شیعه ذکر شده و بخش مربوط به امام عصر(عج) در آن نیامده است. وی نام هیچکدام از وکلای اربعه و غیر آنان را نبرده است که این امر میتواند ناشی از دو امر باشد؛ یکی اینکه نام وکلا در تاریخ امام زمان(عج) آمده و از آنجایی که این قسمت ناپدید شده، نام وکلا نیز حذف گردیده است. همچنین ممکن است به سبب تقیه دست به چنین کاری زده باشد. در هر صورت، اسکافی نیز از ورود به بحث وکلا اجتناب کرده است. پس از بررسی اجمالی منابع امامی در آن دوره، در این بخش لازم است فضای سیاسی حاکم در عصر غیبت صغرا تبیین شود. بررسی فضای سیاسی بر عصر غیبت صغرا بررسی فضای سیاسی عصر غیبت صغرا و سه دهه پیش از آن نشان میدهد که بنیعباس به شدت علیه امامان شیعه و دستگاه وکالت فعالیت میکردند. با روی کار آمدن متوکل عباسی در سال 232قمری اوضاع برای شیعیان بسیار سخت شد؛ به طوری که وی از طرفی با حبس دو امام هادی و عسکری(ع) سبب کاهش روابط شیعیان با امام خویش شد[2] و از سوی دیگر، شدیداً با وکلای امام هادی(ع) برخورد میکرد. چنانکه نقل شده او وکلایی همچون علی بن جعفر همانی را دستگیر کرد و حتی حاضر نشد وساطت وزیرش عبیدالله بن یحیی بن خاقان را بپذیرد و در جواب وی برای آزادی علی بن جعفر گفت: خودت را برای آزادی او و امثالش رنج مده؛ زیرا وی رافضی و وکیل علی بن محمد(ع) است (کشی، 1348: 607، ح1129). همچنین متوکل در اقدامی دیگر چند تن دیگر از وکلا را دستگیر کرد و در زندان خود به قتل رساند (طوسی، 1387: 610). عامل دیگری که حساسیت هیئت حاکمه علیه شیعیان را تحریک کرد، تشکیل حکومت زیدی علویان در سال 250قمری در طبرستان بود. این افراد دارای گرایشهای شیعی (زیدی) بارز بودند و عملاً از حاکمیت عباسی خارج شدند و آن را به رسمیت نمیشناختند (طبری، 1358: ج3، 1857؛ حسین، 1367: 176). همچنین قیام صاحب زنج در سالهای 255 - 270قمری از آن دسته شورشهایی به شمار میآمد که عباسیان را تحت فشار قرار داد. این قیام موقعیت امامیه را به صورت حادی درآورد؛ چراکه نسب علی بن محمد رهبر این شورش طبق ادعای خودش به زید شهید میرسد. به همین دلیل بخش قابل ملاحظهای از علویان به او پیوستند (همان منابع). گرچه امام عسکری(ع) رهبر قیام زنج را از اهلبیت: ندانست (اربلی،1364: ج4، 428)، اما حکومت ممکن بود این دسته از قیامها را متصل به شیعه بداند و چهبسا دامنۀ برخورد با این شورشها را به شیعۀ امامی نیز میکشاند. به گفتۀ شیخ طوسی، در این زمان چنان فضای نامناسبی علیه شیعیان شکل گرفت که نمیتوانستند مناسک دینی خود را آشکارا تبلیغ کنند (طوسی،1382: ج6، 111 - 112). همچنین در همین زمان دو جریان اسماعیلی (قرامطه و اسماعیلیه) فعالیتهای زیرزمینی خود را شدت بخشیدند. گرچه این دو گروه شیعۀ امامی نبودند، اما در مجموع از شاخههای اصلی تشیع محسوب میشدند (حسین، 1367). این گروهها درست همان زمانی که شیعیان امامی معتقد به غیبت امام خویش بودند و چنین میاندیشیدند که وی روزی ظهور خواهد کرد، روایاتی از پیامبر اکرم(ص) مبنی بر غیبت مهدی(عج) نقل میکردند، به طوری که با نقل این دسته از روایات و فعالیتهای گستردۀ خود توانستند در سال 297قمری حکومت مستقلی از عباسیان با مناسبات فکری کاملاً مخالف، در شمال آفریقا شکل دهند. همچنین در این زمان قرامطه تحرکات خود را گسترش دادند، به طوری که نوبختی از جمعیت یکصد هزار نفری آنان در اطراف کوفه خبر میدهد (نوبختی،1386: 76). این فرقه فعالیتهای تبلیغی خود را در سواحل غربی خلیج فارس و یمن انجام میدادند (اشعری، 1963: 86) و توانستند قیام خویش را در روستاهای کوفه رقم زنند (طبری، 1358: ج3، 2124). همگی این موارد با توجه به آنکه امامیه نیز چنین روایاتی را نقل میکرد و با قرامطه و در یک ناحیه میزیستند و مراسم مذهبی یکسان داشتند، سبب تحریک خلافت عباسی علیه شیعیان امامی نیز میشد. در این شرایط امامیه از خطر قرامطه که مخالفان خویش را به کوچکترین بهانه میکشتند آگاه بود (اشعری، 1963: 85)؛ چراکه حکومت بنیعباس ممکن بود آنان را به این عقیده متهم کند و به امامیه متعرض شود. اتهام (قرمطی) خاندان بنیفرات وزیر را به نابودی کشاند (حسین،1367: 177) و در همین زمان بود که امام زمان(عج) سعی کرد که پیروان خویش را از خطر نفوذ قرامطه باز دارد و حکومت وقت را وادارد میان قرامطه و هواداران خود تفاوت قائل شود. شاید بدین سبب بود که حضرت در ضمن توقیعی به سفیر دوم (محمد بن عثمان) ابوالخطاب و پیروان او (قرامطه) را به جهت همفکری آنان در غلو لعن کرد و دستور داد شیعیان در تجمعات آنها حضور نیابند. گرچه این رفتار شیعیان نیز نتوانست سوءظن عباسیان را نسبت به خویش برطرف کند. در این شرایط، وکلا بهویژه وکیل اول (عثمان بن سعید) میکوشد به دنبال تقویت این نظریه باشد که از امام عسکری(ع) فرزندی باقی نمانده است و خیال عباسیان را از بابت آنکه ممکن است شیعیان با امام غایب خویش برایشان دردسرساز باشند، آسوده سازد (کلینی، 1376: ج1، 369 - 370، ح1). همچنین از مؤیّدات بارز تلقی سیاسی حاکمیت عباسی نسبت به فعالیتهای وکلا در عصر غیبت صغرا، جریان عبیدالله بن سلیمان وزیر بود که به آن اشاره شد (همو: ج1، 599، ح3). مورد دیگر، تغییر مکان حضرت از سامرا به حجاز بوده است (طوسی، 1387: 158 - 161). تحلیل برخی محققان از بعضی روایات آن است که به علت شکنجههای معتضد و مکتفی و سختگیریهای آنان بر امامیه بین سالهای 278 - 295 قمری امام(ع) مقر خود را از سامرا به حجاز تغییر داد (همو: 422، ح24). همچنین اگر این گزارش را بپذیریم که خلیفه جایگاه امام عصر(عج) را کشف و به سه نفر دستور داد که به خانۀ پدر امام یورش برند و هر که را یافتند به قتل رسانند (راوندی، 1409: 67؛ حسین، 1367: 181). این خبر و موارد مشابه آن نشان از شدت حکومت و پیگیری جدی عباسیان برای دستیابی به امام بوده است و تا به آنجا پیش رفتند که مکان و زمان حضور حضرت را نیز یافتند. در این شرایط به طور طبیعی راهکار تقیه بهترین مجال برای علمای عصر غیبت صغرا بوده تا بدینوسیله بتوانند به وظایف خود عمل کنند. همچنین قرائن دیگری در همین زمان وجود دارد که حکایت از فضای شدید تقیه بوده و حتی بر آثار علمی آنان نیز اثر گذاشته است که در ادامه ذکر میشود. پی نوشت: [1]. این نکته از آنجایی حائز اهمیت است که ابوسهل در همان عصر غیبت صغرا وفات کرد و اساساً عمر او به غیبت کبرا نرسید اما در عین حال با توجه به بعضی از روایات به وجود دو غیبت اشاره میکند. [2]. چه بسا عمر کوتاه این دو امام بزرگوار و امام نهم معلول دسیسههای مخفیانه حاکمیت عباسی بوده است. منابع ابنبابویه، ابوالحسن علی بن حسین بن موسی، الامامة والتبصرة من الحیرة، تحقیق: مدرسة الامام المهدی(عج) ، قم، بینا، 1404ق. اربلی، ابوالحسن علی بن عیسی بن ابیالفتح، کشف الغمة فی معرفة الائمة:، بیجا، نشر ادب الحوزة و کتابفروشی اسلامی، 1364ش. اشعری، ابوالقاسم سعد بن ابیخلف، المقالات والفرق، ترجمه: محمدجواد مشکور، تهران، بینا، 1963م. اشعری، حسن بن محمد بن حسن، تاریخ قم، ترجمه: عبدالملک قمی، تصحیح: سید جلالالدین تهرانی، تهران، انتشارات مجلسی، 1313ش. آفتاب علی، وضعیت وکلای امام زمان(عج) در کتب امامیه از آغاز غیبت صغرا تا پایان قرن هفتم (پایاننامه)، قم، مجتمع آموزشی امام خمینی;، 1390ش. جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه:، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، چاپ اول، 1382ش. حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: سید محمدتقی آیتاللّهی، تهران، امیرکبیر، 1367ش. راوندی، ابوالحسن سعید بن هبةالله، الخرائج و الجرائح، تحقیق: مؤسسة الامام المهدی(عج) ، قم، مؤسسة المهدی(عج) ، 1409ق. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، قم، مسجد مقدس جمکران، چاپ ششم، 1388ش. صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، تصحیح: حاج میرزا محسن کوچهباغی تبریزی، قم، نشر ایران، 1404ق. طبری، محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، قاهره، مطبعة الاستقامة، 1358ق. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، بیروت، دارالکتاب الاسلامی، 1412ق. ________________________ ، تهذیب الاحکام، تصحیح: حسن موسوی خرسان، نجف، مطبعة النعمان، 1382ق. ________________________ ، رجال الطوسی، نجف، مکتبة الحیدریة، 1380ق. ________________________ ، کتاب الغیبة، ترجمه: مجتبی عزیزی، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، 1387ش. کشی، ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز، اختیار معرفة الرجال، تصحیح: حسن مصطفوی، مشهد، بینا، 1348ش. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالاسوة للطباعة والنشر، چاپ اول، 1376ش. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، تهران، بیتا، 1376ق. مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین بن علی مسعودی، اثبات الوصیة، قم، مکتبة بصیرتی، 1955م. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه: امیر خان بلوکی، قم، انتشارات تهذیب، چاپ دوم، 1389ش. نجاشی، ابوالعباس احمد بن علی اسدی، رجال النجاشی (فهرست اسماء مصنفی الشیعة)، قم، مکتبة الداوری، بیتا. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، ترجمه و تعلیقات: محمدجواد مشکور، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 1386ش. نیومن، آندروجی، دوره شکلگیری تشیع دوازدهامامی؛ گفتمان حدیثی میان قم و بغداد، قم، انتشارات شیعهشناسی، چاپ اول، 1386ش. منبع: فصنامه مشرق موعود – شماره 24 ادامه دارد...
94/07/08 - 02:51
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
مبانى انسان شناختى ارزش ها - بخش اول هدف نهایى خلقت انسان؛ خلافت الهى
مبانى انسان شناختى ارزش ها - بخش اولهدف نهایى خلقت انسان خلافت الهىانسانى که به دوبعدى بودن انسان بقاى روح پس از مرگ اختیار و تکلیف امکان تعالى انسان تا مقام خلافت الهى با کسب یقین و صبر و عمل به ارزش ها معتقد باشد در فکر و نیت گفتار و منش کاملاً متمایز از شخصى عمل مى کنداستاد و نقش آن در سیر و سلوک با نگاه آسیبشناسى - بخش اول وظیفه سالک پیش از رسیدن خدمت استاد
استاد و نقش آن در سیر و سلوک با نگاه آسیبشناسى - بخش اولوظیفه سالک پیش از رسیدن خدمت استادوظیفه سالک این نیست که فقط به دنبال استاد بگردد و هیچ تلاشى نکند بلکه در شرع مقدس اسلام دستوراتى براى سعادت انسان آمده و در دسترسى همگان قرار دارد که باید به آن عمل کرد چکیده یکى از مسمقابله معنوى با تنیدگى ها از دیدگاه اسلام - بخش اول تفسیر مجدد خوش بختى
مقابله معنوى با تنیدگى ها از دیدگاه اسلام - بخش اولتفسیر مجدد خوش بختىچگونه مى توان با نگاه متعالى به تنیدگى ها استرس با آنها مقابله کرد 2 چگونه با تغییر نگرش فرد براساس آموزه هاى اسلام با تنیدگى ها مقابله کرد 3 چگونه مى توان از ارتباط معنوى با پروردگار براى مقابله با تنیخشم در نگاه اسلام و روان شناسى - بخش اول کظم غیظ چیست؟ سرکوب خشم یا مدیریت آن
خشم در نگاه اسلام و روان شناسى - بخش اولکظم غیظ چیست سرکوب خشم یا مدیریت آنکظم غیظ بهترین حالت کنترل هیجان است که سلامت جسمانى و روانى فرد را تضمین کرده و از بسیارى عواقب خطرناک خشم جلوگیرى مى کند چکیده بازشناسى تنظیم کنترل و مقابله با هیجان ها از دیرباز در روان شناسى موردمفهوم شناسى صبر در اسلام و معادل یابى آن در روان شناسى - بخش اول معادل مناسب صبر در علم روان شناسى
مفهوم شناسى صبر در اسلام و معادل یابى آن در روان شناسى - بخش اولمعادل مناسب صبر در علم روان شناسىصبر نقش بسزایى در سیر و سلوک معنوى انسان دارد صبر منزلى است از منازل دین و مقامى است از مقامات موحدان به واسطه آن بنده در سلک مقرّبان احدیت داخل و به جوار حضرت احدیت واصل مى گرددزیارت جامعه کبیره امام هادی(ع)، بسیاری از مسایل مذهب شیعه را تببین کرد
سهشنبه ۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱ ۲۷ یک عضو مجلس خبرگان گفت امام های ع با نگارش جامعه کبیره بسیاری از مسایل مذهب شیعه را تببین کرد و مرجعی موثق در اختیار مسلمانان قرار داد آیتالله حسن ممدوحی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه قم با گرامیداشت میلاد امام دهم شیحکمرانی خوب و ارائه حکمرانی شایسته بررسی و شاخصهای این دو از دیدگاه امیرالمؤمنین علی(ع) - بخش اول نقد و ارزیا
حکمرانی خوب و ارائه حکمرانی شایسته بررسی و شاخصهای این دو از دیدگاه امیرالمؤمنین علی ع - بخش اولنقد و ارزیابی مبانی نظری الگوی حکمرانی خوبحکمرانی خوب نقشه راهی است که کشورهای مسلّط جهان و کشورهای غربی پیش روی کشورهای جهان سوم ترسیم کرده اند و حرکت روی این نقشه تأمین کننده منافمسائل اخلاقى در مشاوره اسلامى در رابطه با مراجعان - بخش اول مسائل اخلاقى در مشاوره اسلامى در رابطه با مراجعان
مسائل اخلاقى در مشاوره اسلامى در رابطه با مراجعان - بخش اولمسائل اخلاقى در مشاوره اسلامى در رابطه با مراجعانمشاورى که به مسائل اخلاق اسلامى پایبند نبوده و به محرمات الهى و خیانت به مراجع اقدام نماید مستحق ثواب اخروى نمى باشد چکیده این پژوهش درصدد بررسى مسائل اخلاقى است که مشسیری در القاب دهمین امام شیعیان(ع)
سهشنبه ۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰ ۲۶ یک پژوهشگر مذهبی گفت امام علی النقی ع محبوب قلبها و صاحب هیبت بود و هر انسان غمناکی که بر چهره او مینگریست اندوهش از بین میرفت حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مروی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه خراسان ضمن بیان این مطمعناشناسی تحلیلی آیه «إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» - بخش اول آیا مفهوم قرانی ناظره به معنی رویت خداوندا
معناشناسی تحلیلی آیه إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ - بخش اولآیا مفهوم قرانی ناظره به معنی رویت خداونداست رؤیت خداوند مستلزم جسمانیت است و خداوند هم منزه از جسم بودن است از اینرو از نظر امامیه معنای آیه غیر از رؤیت حسی خداوند میباشد چکیده آیۀ إِلَى رَ بِّهَا نَاظِرَةٌ از جمله-