تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):با علما معاشرت كن تا علمت زياد، ادبت نيكو و جانت پاك شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819221267




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مفهوم شناسى صبر در اسلام و معادل یابى آن در روان شناسى - بخش اول معادل مناسب صبر در علم روان شناسى


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مفهوم شناسى صبر در اسلام و معادل یابى آن در روان شناسى - بخش اول
معادل مناسب صبر در علم روان شناسى
صبر نقش بسزایى در سیر و سلوک معنوى انسان دارد. صبر منزلى است از منازل دین و مقامى است از مقامات موحدان. به واسطه آن، بنده در سلک مقرّبان احدیت داخل و به جوار حضرت احدیت واصل مى گردد.

خبرگزاری فارس: معادل مناسب صبر در علم روان شناسى



  چکیده هدف مقاله حاضر تبیین مفهوم صبر در اسلام و معادل یابى آن در روان شناسى است. در ضمن، تلاش مى شود برخى از مفهوم شناسى ها و معادل یابى هاى پیشین مورد نقد و یا اصلاح قرار گیرد. این نوشتار که با روش توصیفى ـ تحلیلى صورت گرفته، یافته هاى مهمى در سه جنبه حاصل گردید: 1. بعد از بررسى لغوى، اصطلاحى و روایى نتیجه این شد که صبر عبارت است از: حفظ طمأنینه در برابر دشوارى ها و مهار مستمر نفس از بى تابى؛ 2. ارتباط این مفهوم با مفاهیم تقوا، حلم و ورع مشخص شد؛ بدین ترتیب، تصور واضح ترى از مفهوم صبر مى توان داشت؛ 3. ارتباط مفهوم صبر با چند مفهوم روان شناختى بررسى گردید و در نهایت، با توجه به تمایزها و تشابه هایى که بیان گردید، نتیجه این شد که از بین واژه هاى مطرح شده، معادل و مفهوم نزدیک به صبر در مطالعات روان شناختى واژه «Patience» مى باشد. کلیدواژه ها: مفهوم شناسى، صبر، تقوا، خودمهارگرى، سرسختى، مقابله، مقاومت، تحمل، معادل یابى روان شناختى صبر.   مقدّمه یکى از مفاهیمى که در مکتب اسلام مورد تأکید قرار گرفته، مفهوم صبر است. براى نمونه، در روایتى منقول از امام صادق علیه السلاممى خوانیم: الصَّبْرُ مِنَ الْإِیمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا ذَهَبَ الرَّأْسُ ذَهَبَ الْجَسَدُ کَذَلِکَ إِذَا ذَهَبَ الصَّبْرُ ذَهَبَ الْإِیمَانُ (کلینى، 1407ق، ج 2، ص 89). این روایت به خوبى حاکى از اهمیت و ارزشمندى صبر در ثبات ایمان است؛ به گونه اى که اگر صبر نباشد، ایمان انسان در خطر نابودى قرار خواهد گرفت. صبر نقش بسزایى در سیر و سلوک معنوى انسان دارد. صبر منزلى است از منازل دین و مقامى است از مقامات موحدان. به واسطه آن، بنده در سلک مقرّبان احدیت داخل و به جوار حضرت احدیت واصل مى گردد (نراقى، 1383، ص 797). درواقع، با مجهز شدن به این ویژگى است که انسان مى تواند امور عالى را کسب کرده و کارهاى بزرگى را انجام دهد بِالصَّبْرِ تُدْرَکُ مَعَالِى الْأُمُورِ (تمیمى آمدى، 1366، ص 283). با توجه به اهمیتى که صبر در سیر و سلوک معنوى و همچنین موفقیت انسان در کارهایش دارد، لازم است توجه ویژه اى به آن شده و در زمینه هاى متعدد مورد پژوهش قرار گیرد. البته براى اینکه پژوهش ها مسیر اشتباهى را نپیمایند و با مفاهیم نزدیک تداخل نکنند، لازم است مفهوم شناسى دقیقى از صبر صورت گیرد. با مرور پژوهش ها، به تعریف هاى فراوانى در مورد صبر مى توان دست یافت، ولى در زمینه مفهوم شناسى صبر به صورت روشمند و مستند، تحقیقات کمترى صورت گرفته است. ازجمله این پژوهش ها مى توان به مقاله اى با عنوان پایه هاى روان شناختى و نشانگان صبر در قرآن اشاره کرد که نویسنده آن با بررسى لغوى و اصطلاحى، سعى کرده است با ارائه تعریفى از صبر، رابطه آن را با مفاهیم مشابه از قبیل استقامت، عفت و حلم بررسى کند (نورى، 1387). یکى دیگر از محققان به طور نسبتا مفصل ترى، ابتدا به بررسى لغوى و اصطلاحى پرداخته و سپس با تأکید و تحلیل روایى سعى کرده است به تعریف دقیقى از صبر دست یابد (پسندیده، 1388، ص 180ـ190). از سوى دیگر، براى بررسى صبر در علم روان شناسى، لازم است معادل مناسب آن در این علم شناسایى گردد. در این زمینه، یکى از محققان با بررسى چندین واژه روان شناختى سعى کرده است مفاهیم نزدیک با صبر بر طاعت، صبر بر معصیت، صبر در برابر شهوات و گرایش هاى جنسى و صبر در مصیبت را در روان شناسى شناسایى کند (نورى، 1387). البته در این پژوهش براى عنوان کلى صبر معادل خاصى ذکر نگردیده است، بلکه معادل یابى در اقسام مهم آن صورت گرفته است. در پژوهش حاضر ضمن در نظر داشتن این تحقیقات، تلاش مى شود با نقد و یا تکمیل این نظرات، تعریف دقیق تر و جامع ترى از صبر ارائه شده و معادل مناسب آن در روان شناسى شناسایى گردد. به طور کلى، هدف اصلى مقاله حاضر تبیین مفهوم صبر در اسلام و شناسایى معادل آن در روان شناسى است. بدین ترتیب مى توان سؤال هاى اصلى پژوهش را اینچنین مطرح کرد: 1. مفهوم صبر با توجه به متون اسلامى چیست؟ 2. معادل مناسب صبر در علم روان شناسى چه واژه اى است؟ البته براى اینکه حدود صبر شناخته شود و درنتیجه، به تبیین مفهوم صبر کمک کند، بهتر است رابطه آن با مفاهیم تقوا، حلم و ورع نیز روشن گردد، ازاین رو، مى توان یک سؤال فرعى نیز مطرح کرد: رابطه صبر با مفاهیم تقوا، حلم و ورع چیست؟ 1. تبیین مفهوم صبر با توجه به متون اسلامى براى مفهوم شناسى دقیق یک موضوع دینى، بهتر است بعد از طرح و بررسى تعریف هاى لغوى و اصطلاحى، به منابع روایى رجوع شود و ویژگى هاى مفهوم شناختى آن استخراج گردد. بعد از کشف این ویژگى ها، مى توان تعریف مناسب را از بین تعریف هاى مطرح شده انتخاب کرد و یا در صورت مناسب نبودن هیچ یک از تعریف ها، تعریف جدیدى ارائه نمود. 1ـ1. صبر در لغت بسیارى از لغت شناسان مفهوم حبس را در معناى صبر مورد توجه قرار داده اند (ر.ک: حسینى زبیدى، 1414ق، ج 7، ص 70؛ فیومى، 1414ق، ج 2، ص 331؛ جوهرى، 1410ق، ج 2، ص 706). براى نمونه، طریحى مى نویسد: الصبر و هو حبس النفس عن إظهار الجزع (طریحى، 1375، ج 3، ص 358). راغب اصفهانى نیز در مفردات با بیانى دیگر، مفهوم امساک را در معناى صبر مورد توجه قرار مى دهد: الصَّبْرُ: الإمساک فى ضیق، یقال: صَبَرْتُ الدّابّة: حبستها بلا علف، و صَبَرْتُ فلانا: خلفته خلفة لا خروج له منها (راغب اصفهانى، 1412ق، ص 474). صبر یعنى نگه دارى در تنگنا. وقتى گفته مى شود: صبرت الدّابه، یعنى: بدون علف آن را حبس کردم. با توجه به معانى لغوى صبر که در کتب متعدد آمده است، مى توان گفت که صبر در اصل به معناى حبس کردن یا همان نگه داشتن است. البته براى اینکه معناى لغوى صبر روشن تر شود، بهتر است مفهوم متضاد آن نیز مورد توجه قرار گیرد. مفهوم متضاد صبر، جزع مى باشد: الصبر: ضدّ الجزع (مصطفوى، 1402ق، ج 4، ص 26) و در منبعى دیگر نیز آمده است: الجَزَع: ضد الصبر (حمیرى، 1420ق، ج 2، ص 1090). جزع طبق مفردات، در اصل به معناى قطع ریسمان از وسط است (راغب اصفهانى، 1412ق، ص 194). طبق کتاب التحقیق فى الکلمات القرآن نیز اصل ماده جزع به معناى قطع مى باشد؛ یعنى قطع کردن چیزى که داراى امتداد حقیقى یا تقدیرى است به صورت عرضى و از وسط (مصطفوى، 1360، ج 2، ص 81). در مجموع، مى توان گفت: صبر در لغت یعنى نگه داشتن و حبس، و این حبس یا نگه دارى، در صورتى محقق خواهد شد که جزعى صورت نگیرد. جزع هم یعنى قطع عرضى چیز ممتد. جزع در یک چیز مادى و قابل حس (یا یکى از حواس پنج گانه) مانند طناب به این است که از وسط قطع شود و جزع در امور غیرمحسوس یا حالات روانى، به این است که از استمرار آنها جلوگیرى شود؛ پس با توجه به اینکه صبر نوعى حالت روانى است، مى توان گفت که صبر در لغت یعنى: نگه داشتن در حالتى مستمر و لازمه این گونه نگه دارى این است که از قطع آن حالت جلوگیرى شود. 2ـ1. تعریف اصطلاحى صبر در ادامه، چند نمونه از تعریف هاى اصطلاحى صبر بیان مى گردد: ـ راغب اصفهانى بعد از بیان معناى لغوى صبر، معناى اصطلاحى آن را چنین بیان مى کند: حبس النّفس على ما یقتضیه العقل و الشرع، أو عمّا یقتضیان حبسها عنه (راغب اصفهانى، 1412ق، ص 474)؛ حفظ و نگه دارى نفس در چارچوب عقل و شرع و یا (به عبارت دیگر) نگه داشتن نفس از آن چیزهایى که عقل و شرع اقتضا مى کنند نفس از آن نگه داشته شود. ـ سیدحیدر آملى مى گوید: الصبر، و هو حبس النفس عن مطاوعة الهوى و مقاومتها إیاه (آملى، 1422ق، ج 2، ص 487)؛ صبر یعنى اینکه نفس از اطاعت هوا نگه داشته شود و در برابر آن مقاومت کند. ـ فیض کاشانى مى نویسد: صبر یعنى پاى فشردن بر دشوارى در راه حق (فیض کاشانى، 1429ق،ج2،ص 55). ـ محقق طوسى مى گوید: الصبر حبس النفس عن الجزع عند المکروه و هو یمنع الباطن عن الاضطراب و اللسان عن الشکایة و الأعضاء عن الحرکات غیر المعتادة (مجلسى، 1403ق، ج 68، ص 68)؛ صبر حفظ نفس است از بى تابى کردن در مواجهه با امور ناخوشایند و صبر، درون را از اضطراب و زبان را از شکایت و اعضا را از حرکات غیرعادى منع مى کند. ـ جزائرى مى نویسد: ثبات باعث الدین فى مقابلة باعث الهوى (جزائرى، بى تا، ص 114)؛ صبر، پایدارى انگیزه دین در برابر انگیزه هواست. ـ زحیلى در تفسیر المنیر مى نویسد: حبس النفس على ما تکره (زحیلى، 1418ق، ج 13، ص 154)؛ حبس و نگه دارى نفس است بر آن چیزى که از آن اکراه دارد. ـ در موسوعة مصطلحات در تعریف صبر آمده است: الصبر: هو ترک الشکوى من ألم البلوى لغیر اللّه لا إلى اللّه (رفیق عجم، 2004، ج 2، ص 239)؛ صبر این است که از رنج بلا به غیر خدا شکایت نکند. اخیرا برخى از محققان سعى کرده اند تعریف جامع ترى ارائه کنند. یکى از این محققان در تعریف صبر مى نویسد: صبر نگه دارى و کنترل نفس در حالت خاصى است که سبب پایدارى در انجام کارهاى سخت، تحمل سختى ها و مشکلات و کنترل تکانه هاى شهوانى و پرخاشگرى مى شود (نورى، 1387). یکى دیگر از محققان با تکیه بر روایات تقسیمى صبر و تجزیه و تحلیل آنها، موضوع اساسى صبر را امور ناخوشایند معرفى مى کند. ایشان سرانجام بعد از بررسى هاى لغوى، اصطلاحى و روایى، صبر را این گونه تعریف مى کند: تحمل کردن سختى ها و دشوارى ها، و پرهیز کردن از جزع و بى تابى. براساس این تعریف، موضوع اساسى صبر امور ناخوشایند است که نفس در برابر آنها بى تاب شده و به جزع و فزع روى مى آورد (پسندیده، 1388، ص 189). بهتر است نگاهى هم به معناى اصطلاحى جزع داشته باشیم تا حیطه صبر روشن تر شود. راغب اصفهانى جزع را نوعى از حزن مى داند که موجب انصراف و جدایى انسان از کار موردنظرش مى شود. ایشان مى نویسد: حزن یصرف الإنسان عمّا هو بصدده، و یقطعه عنه (راغب اصفهانى،1412ق،ص 193). مصطفوى جزعى را که ضد صبر است، اینچنین تعریف مى کند: هو قطع امتداد السکون و حالة الطمأنینة و الصبر، حتّى یظهر منه ما یخالف السکون و ینقطع حاله الممتدّ تقدیرا (مصطفوى، 1402ق، ج 2، ص 81). براساس این بیان، جزع همان قطع حالت مستمر سکون و طمأنینه است. به بیان دیگر، در صبر، انسان حالت طمأنینه را به طور مستمر ادامه مى دهد، ولى اگر از این حالت خارج شود، گفته مى شود که دچار جزع شده است. در جمع بندى مى توان گفت: اکثریت این تعریف ها صریحا به حبس نفس تأکید کرده اند. در برخى دیگر از تعریف ها، از مفهوم مقاومت یا پایدارى در تعریف صبر استفاده شده است. در چنین مواردى هم مى توان گفت که منافاتى با مفهوم حبس نفس ندارند؛ زیرا لازمه حبس نفس، نوعى مقاومت است؛ چون کسى که نفس خود را در حالتى خاص حبس مى کند، در حقیقت، سعى مى کند در برابر عواملى که باعث خروج آن مى شوند، مقاومت کند و چه بسا به همین اعتبار، مفهوم پایدارى یا مقاومت در تعریف صبر مورد توجه قرار گرفته است. در مجموع، با توجه به تعاریف متعددى که ذکر شد، به نظر مى رسد ماهیت مشترک صبر در همه این تعاریف عبارت است از نگه دارى و حبس نفس در حالتى خاص؛ اما در مورد متعلق حبس و تبیین این حالت خاص، امور متعددى ذکر شده است. ظاهرا راغب اصفهانى این حالت خاص را مقتضاى عقل و شرع دانسته است؛ برخى متعلق صبر را امور ناخوشایند بیان کرده اند که منظور همان دشوارى هایى است که فرد در راه تقواى نفس به آن دچار مى شود؛ عده اى هم متعلق صبر را حالتى در مقابل هوا و هوس معرفى نموده اند. 3ـ1. صبر در روایات براى دستیابى به مفهومى دقیق تر از صبر، بجاست نگاهى به متون و کاربردهاى روایى داشته باشیم. در ادامه، چند نمونه از روایات مرتبط با صبر ذکر شده وموردبررسى قرارمى گیرد: الف. روایات تبیینى: در روایتى آمده است: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از جبرئیل در مورد تفسیر صبر پرسید و ایشان چنین پاسخ دادند: یُصْبِرُ فِى الضَّرَّاءِ کَمَا یَصْبِرُ فِى السَّرَّاءِ وَ فِى الْفَاقَةِ کَمَا یَصْبِرُ فِى الْغِنَاءِ وَ فِى الْبَلَاءِ کَمَا یَصْبِرُ فِى الْعَافِیةِ فَلَا یشْکُو حَالَهُ عِنْدَ الْمَخْلُوقِ بِمَا یُصِیبُهُ مِنَ الْبَلَاء (مجلسى، 1403ق، ج 66، ص 373)؛ بنده باید در ناخوشى ها صبر کند (و آن را پذیرا باشد)، همچنان که در خوشى ها صبر مى کند (و آن را مى پذیرد)؛ هنگام ندارى، صبور باشد، همچنان که هنگام دارایى، صبور است؛ در سختى و رنج، صابر باشد، آن طور که زمان عافیت، صابر است و هرگز به خاطر بلاهاى روزگار نزد مخلوق، لب به شکایت از خالقش نگشاید (ابن فهد حلى، 1375، ص 159). از امیرالمؤمنین على علیه السلام نیز در رابطه با صبر، نقل شده است: الصَّبْرُ أَنْ یحْتَمِلَ الرَّجُلُ مَا ینُوبُهُ وَ یکْظِمَ مَا یغْضِبُه (تمیمى آمدى، 1366، ص 281). طبق این روایت صبر این است که مرد مصیبت وسختى را که به اومى رسد،متحمل شود و در برابر آنچه که موجب خشم او مى شود، کظم غیظ کند. در روایتى منسوب به امام صادق علیه السلام آمده است: تَفْسِیرُ الصَّبْرِ مَاءٌ یُسْتَمَرُّ مَذَاقُهُ وَ مَا کَانَ عَنِ اضْطِرَابٍ لَا یسَمَّى صَبْرا وَ تَفْسِیرُ الْجَزَعِ اضْطِرَابُ الْقَلْبِ وَ تَحَزُّنُ الشَّخْصِ وَ تَغَیرُ السُّکُونِ وَ تَغَیرُ الْحَالِ وَ کُلُّ نَازِلَةٍ خَلَتْ أَوَائِلُهَا مِنَ الْإِخْبَاتِ وَ الْإِنَابَةِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فَصَاحِبُهَا جَزُوعٌ غَیرُ صَابِر (مجلسى، 1403ق، ج 68، ص 91). عطاردى در ترجمه و توضیح این روایت مى نویسد: صبر در حقیقت، مانند آب تلخى است که کام انسان را تلخ مى کند و صابر همواره در سختى زندگى مى کند و زندگى پیوسته براى او تلخ است، اما اگر آدمى در اضطراب به سر برد، آن را صبر نمى گویند. جزع و بى تابى درواقع، اضطراب دل و عدم آرامش و سکون مى باشد. شخص همواره در غم و اندوه به سر مى برد و جزع و بى تابى مى کند، آرامش ندارد، حالات او همواره در حال تغییر است و هر حادثه اى که در آن خضوع و بازگشت و تضرع به سوى خداوند نباشد و آدمى در آن حادثه به خداوند توجه نکند، او را بى تاب و بى صبر مى گویند (مجلسى، 1378، ج 2، ص 130). از روایت اول، مى توان دریافت که ویژگى صبر عدم شکوه نزد مخلوق، هنگام مشکلات است. در روایت دوم نیز از مفهوم تحمل استفاده شده است که مى توان فهمید کاربرد صبر در امر دشوار است؛ زیرا امور دشوار نیاز به تحمل دارد. بر اساس روایت سوم، مى توان قید حفظ طمأنینه در نفس و عدم انحراف یا اضطراب در آن را در مفهوم صبر یافت. ب. روایات تقسیمى: مراد از روایات تقسیمى، متونى هستند که به طور صریح یا غیرصریح، تقسیم یا تقسیم هایى ارائه مى دهند. این متون، حوزه هاى متفاوت کاربرد یک مفهوم را مشخص مى کند و به وسیله آنها مى توان قلمرو موضوع را شناسایى کرد و تعریفى فراگیر و جداکننده ارائه داد (پسندیده، 1388، ص 44). یکى از روایاتى که اقسام صبر را ذکر کرده است، روایتى است که از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است: الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیة (کلینى، 1362، ج 2، ص 91)؛ صبر بر سه گونه است: صبر هنگام مصیبت، صبربرطاعت و صبر بر معصیت. در این روایت، صبر بنا بر موقعیتش به سه قسم تقسیم شده است. با دقت مى توان دریافت که تحمل مصیبت، انجام تکالیف و دورى از انگیزه هاى گناه براى انسان دشوار است؛ پس در هر سه موقعیت، انسان با نوعى مشقت و سختى مواجه مى شود. ازاین رو، مى توان گفت که در متعلق صبر دشوارى وجود دارد. همان گونه که در قسمت قبل اشاره شد، یکى از محققان (ر.ک: پسندیده، 1388، ص 185ـ189) چنین تحلیلى را از این روایت به دست آورده است. ج. روایات معرفى کننده متضاد صبر: شناخت مفهوم متضاد، به ارائه تعریف دقیق کمک شایانى خواهد کرد. ازاین رو، مناسب است از طریق روایات، مفهوم متضاد صبر را شناسایى کنیم تا به وسیله آن بتوانیم حدود آن را به صورت دقیق تر مشخص کنیم. در روایات متعددى، در برابر صبر، مفهوم جزع ذکر شده است؛ ازجمله، در چند نمونه از روایات منقول از امیرالمؤمنین علیه السلاممى خوانیم: ـ کسى که صبر او را نجات ندهد، جزع هلاکش مى کند (حرعاملى، 1409ق، ج 15، ص 264). ـ هر کسى که جزع بر او مالک شود، از فضیلت صبر محروم مى شود (تمیمى آمدى، 1410ق، ص 595). ـ صبر و جزع با هم جمع نمى شوند(همان،ص 772). در روایتى از امام صادق علیه السلام که درباره جنود عقل و جهل آمده است، مى خوانیم: ... الصَّبْرُ وَ ضِدَّهُ الْجَزَعَ (صدوق، 1362، ج 2، ص 590). براساس این روایت، یکى از جنود عقل صبر و ضد آن جزع معرفى شده است. به طور کلى، با دقت در این روایت، مى توان دریافت که مفهوم متضاد صبر جزع است. د. روایات تشبیهى در مورد صبر: با تحلیل و کشف وجوه شباهت میان صبر و مفاهیمى که صبر به آنها تشبیه شده است، مى توان مفهوم روشن ترى از صبر به دست آورد. در روایتى آمده است: امام موسى کاظم علیه السلام خطاب به هشام، یکى از وصایاى لقمان به پسرش را اینچنین بیان مى فرمایند: پسر عزیزم! همان دنیا دریاى عمیقى است که افراد بسیارى در آن غرق شده اند. کشتى ات در این دریا باید تقواى خدا و محتوا (یا بار درون) آن ایمان و بادبانش توکل و ناخداى آن عقل، راهنمایش علم و سکانش صبر باشد (کلینى، 1407ق، ج 1، ص 16). در این روایت، صبر به سکان و تقوا به کشتى تشبیه شده است. با مراجعه به معناى سکان و دقت در مضمون روایت، مى توان دریافت که وجه تشبیه صبر به سکان، توان بازدارى از انحراف است. به بیان بهتر، همان گونه که سکان، کشتى را از تزلزل و تلاطم نگه مى دارد، صبر هم تقوا را از انحراف نگه داشته و باعث تداوم و استمرار آن مى شود. در یکى از خطبه هاى نقل شده از امیرالمؤمنین على علیه السلاممعروف به خطبه الوسیله مى خوانیم: الصَّبْرُ جُنَّةٌ مِنَ الْفَاقَةِ (همان، ج 8، ص 23). در این روایت، با توجه به اینکه صبر سپرى در مقابل حاجت معرفى شده، مى توان دریافت که صبر نقش حفاظ را براى انسان دارد. جمع بندى و تعریف نهایى با توجه به کاربردهاى روایى، براى تعریف صبر باید چند قید مهم لحاظ شود که عبارتند از: عدم شکایت، تحمل، دشوارى و حفظ طمأنینه، و همچنین متضاد بودن صبر با جزع. به نظر مى رسد تعریفى که مى تواند جامع این قیود باشد عبارت است از: حفظ طمأنینه (در قاموس قرآن آمده است که اطمینان به معناى سکون است (قرشى، 1412ق، ج 4، ص 238) در برابر دشوارى ها و مهار مستمر نفس از بى تاب شدن. تعریف مزبور علاوه بر اینکه متناسب با معناى لغوى صبر، یعنى حبس و جزع نکردن مى باشد، همه قیود بالا را نیز در خود دارد. قید دشوارى و حفظ طمأنینه صریحا در تعریف ذکر شده است و جزع نکردن نیز همان مهار مستمر بى تابى مى باشد و همچنین حفظ طمأنینه در برابر دشوارى مستلزم تحمل است. این تعریف بسیار نزدیک به تعریف یکى از محققان اخیر است که در تعریف صبر بیان کرده بود: تحمل سختى ها و دشوارى ها و پرهیز از جزع و بى تابى (پسندیده، 1388، ص 189). البته در تعریف حاضر، ترجیح دادیم که دو قید را به صراحت در تعریف ذکر کنیم؛ یکى، حفظ طمأنینه که در روایات تفسیرى به خوبى مورد اشاره و تأکید قرار گرفته است، و دیگرى، قید استمرار در مهار بى تابى. توضیح اینکه: 1. به نظر مى رسد تحمل دشوارى ها به تنهایى نمى تواند حفظ طمأنینه را به طور صریح نشان دهد؛ ولى قید حفظ طمأنینه در برابر دشوارى ها علاوه بر اینکه مستلزم تحمل دشوارى است، به صورت واضح تر دلالت بر معناى عدم اضطراب و عدم تغیر ـ که در روایت تفسیرى آمده است ـ مى کند. 2. با توجه به اینکه جزع به معناى قطع عرضى چیزى ممتد یا قطع حالتى مستمر بود، در تعریف صبر هم که متضاد آن است، بهتر است مستمر بودن آن حالت مهار را نیز لحاظ کنیم. 2. رابطه صبر با تقوا، حلم و ورع شناخت رابطه یک مفهوم با مفاهیم نزدیک، مى تواند به شناخت دقیق تر گستره و ابعاد مفهوم کمک کرده و از خلط بین مفاهیم جلوگیرى کند. در ادامه، رابطه صبر با برخى از مفاهیم (که به نظر مى رسد احتمال اختلاط بین آنها وجود دارد)، ذکر شده است. 1ـ2. صبر و تقوا تعریف هاى متعددى براى تقوا ارائه شده است. در اینجا چند نمونه از آنها ذکر شده و بر اساس آنها، رابطه تقوا با صبر مورد بررسى قرار مى گیرد. در برخى از منابع، تقوا به ترس و پرهیزگارى معنا شده است. براى نمونه، دهخدا به نقل از آنندراج معناى تقوا را اینچنین بیان مى کند: پرهیزگارى و ترس؛ یعنى ترسیدن از حق تعالى است در عواقب امور یا ترس نفس خود که مبادا رهزنى کرده، او را در مهالک بعد و حجاب مبتلا سازد (www.vajehyab.com). با توجه به این معنا، مى توان گفت که صبر و تقوا دو مفهوم متباین هستند؛ صبر مربوط به حفظ حالت طمأنینه در نفس است، درحالى که تقوا اشاره به آن حالت ترس از خدا یا ترس نفس دارد. در برخى دیگر از منابع، دورى از گناه در مفهوم تقوا مورد تأکید قرار گرفته است؛ براى نمونه، در رسائل آمده است: التقوى: اجتناب المعاصى (موسوى، 1405ق، ج 2، ص 266)؛ تقوا یعنى: دورى کردن از معصیت ها. در مفردات نیز تقوا (با در نظر گرفتن معناى آن در عرف شرع) چنین تعریف شده است: حفظ النّفس عمّا یؤثم، و ذلک بترک المحظور، و یتمّ ذلک بترک بعض المباحات (راغب اصفهانى، 1412ق، ص 881). با توجه به این دو تعریف، مى توان گفت که تقوا و صبر به لحاظ مفهومى متباین هستند. در تقوا، نفس از انجام گناه حفظ مى شود و در صبر، نفس از بى تاب شدن در برابر دشوارى و انحراف از حالت طمأنینه، حفظ مى شود. ارتباط بین این دو را این گونه مى توان تحلیل کرد که داشتن تقوا (اجتناب از گناهان) دشوار است، ولى صبر این دشوارى ها را هموار کرده و نمى گذارد حالت طمأنینه انسان در برابر دشوارى هاى ترک گناه از بین برود. در نتیجه، صبر به استمرار و حفظ حالت تقوا کمک مى کند. درواقع، بدون صبر امکان دارد تقواى انسان پایدار نماند. طبق تعریف یکى دیگر از محققان، تقوا به معناى توان خویشتن دارى و بازدارى نفس است (پسندیده، 1388، ص 195). البته منظور از این خویشتن دارى، خویشتن دارى اخلاقى است (همان، ص 191). بر اساس این تفسیر، شاید بتوان گفت: رابطه بین تقوا و صبر، عموم و خصوص من وجه است. براى اثبات این مطلب، نمونه هایى براى موارد اجتماع و افتراق بیان مى شود: الف. نمونه هایى از اجتماع: در صبر ممدوح و مواردى که انسان به خاطر خدا دشوارى هاى مربوط به کسب فضایل و تخلیه رذایل را تحمل مى کند و حالت طمأنینه متناسب با آنها را حفظ مى کند، مى توان گفت: هم صبور است؛ چون در برابر دشوارى این امور طمأنینه خود را حفظ کرده و نفس خود را از بى تاب شدن بازداشته است، و هم تقوا پیشه کرده است؛ چون به خاطر خدا، نوعى از بازدارى را بر نفس اعمال کرده است. ب. نمونه هایى براى وجوه تفاوت: 1. در مواردى که در برابر آتش جهنم بخواهد صبر کند، مى توان گفت صبر دارد، ولى نمى توان گفت فرد داراى خویشتن دارى اخلاقى (تقوا) است. 2. در مواردى که فرد بدون مواجهه با دشوارى، نفس خود را از گناه حفظ مى کند؛ مثلاً، مردى را تصور کنید که از ارتباط جنسى با مرد دیگر متنفر بوده و نفس خود را از عمل لواط حفظ مى کند. در چنین موردى فرد خویشتن دارى اخلاقى دارد، ولى صبر (یعنى حفظ حالت طمأنینه در برابر دشوارى...) براى او معنا ندارد؛ زیرا ترک این گناه نه تنها براى او سختى ندارد، بلکه بعکس، انجامش سخت است. البته از سوى دیگر، اگر بخواهیم فرایند خویشتن دارى اخلاقى را با توجه به دیدگاه محقق مذکور (پسندیده) در نظر بگیریم و صبر را نیز در امور اخلاقى لحاظ کنیم، چنین باید بگوییم: در فرایند خویشتن دارى سه گروه از مفاهیم وجود دارد: 1. اصول و عواملى که موجب برانگیخته شدن خویشتن دارى مى شود (مانند حزم، خوف، تجربه و...)؛ 2. محصول خویشتن دارى (عفت و حلم)؛ 3. هموارکننده سختى خویشتن دارى (صبر). به این ترتیب، توسط صبر سختى و دشوارى هاى فرایند خویشتن دارى (تقوا) هموار مى شود. در این فرایند، صبر مفهومى است که هنگام خویشتن دارى و همراه با اصول عملیاتى وجود دارد و به نقش خود عمل مى کند (همان، ص 199). بنابراین مى توان گفت که صبر باعث استمرار تقوا و تحمل دشوارى هاى حاصل از آن مى شود.   منابع مصباح الشریعة (1400ق)، منسوب به امام صادق علیه السلام، بیروت، اعلمى. آملى، سیدحیدر (1422ق)، تفسیر المحیط الأعظم و البحرالخضم، تحقیق سیدمحسن موسوى تبریزى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى. ابن فهد حلى، احمدبن محمد (1375)، آیین بندگى و نیایش (ترجمه عده الداعى)، ترجمه حسین غفارى ساروى، قم، بنیاد معارف اسلامى. ابن منظور، محمدبن مکرم (1414ق)، لسان العرب، بیروت، دارالفکر. انصارى هروى، عبداللّه (1408ق)، منازل السائرین، بیروت، دارالکتب العلمیة. پسندیده، عباس (1388)، اخلاق پژوهى حدیثى، تهران، سمت. تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد (1366)، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى. جزائرى، عبداللّه بن نورالدین (بى تا)، التحفة السنیة فى شرح النخبة المحسنیة، تحقیق سیدعلیرضا ریحان مدرس، تهران، محقق کتاب. حرّعاملى، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام. حسینى زبیدى، سیدمحمدمرتضى (1414ق)، تاج العروس من جواهرالقاموس، تصحیح على شیرى، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع. حلوانى، حسین بن محمدبن حسن بن نصر (1408ق)، نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، قم، مدرسه الامام المهدى علیه السلام. حمیرى، نشوان بن سعید (1420ق)، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، بیروت، دارالفکر المعاصر. راغب اصفهانى، حسین بن محمد (1412ق)، المفردات فى غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودى، بیروت، دارالعلم. زحیلى، وهبه بن مصطفى (1418ق)، التفسیرالمنیر فى العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دارالفکر المعاصر. صدوق، محمدبن على (1362)، الخصال، قم، جامعه مدرسین. طریحى، فخرالدین (1375)، مجمع البحرین، تحقیق سیداحمد حسینى، تهران، کتابفروشى مرتضوى. طیب، سیدعبدالحسین (1378)، اطیب البیان فى تفسیرالقرآن، تهران، اسلام. فراهیدى، خلیل بن احمد (1410ق)، کتاب العین، قم، هجرت. فرح بخش، کیومرث (1387)، روان شناسى صبر در قرآن، در: مجموعه مقالات: قرآن، روان شناسى و علوم تربیتى (2)، مشهد، بنیاد پژوهش هاى قرآنى حوزه و دانشگاه. فیض کاشانى، ملّامحسن (1429ق)، رسائل فیض کاشانى، تهران، مدرسه عالى شهید مطهرى. فیومى، احمدبن محمد (1414ق)، المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر، قم، دارالهجرة. قرشى، سیدعلى اکبر (1412ق)، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیة. کلینى، محمدبن یعقوب (1362)، الکافى، تهران، اسلامیه. ـــــ (1407ق)، الکافى، تهران، دارالکتب الإسلامیة. مجلسى، محمدباقر (1378)، ایمان و کفر (ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحارالانوار ج 64)، ترجمه عزیزاللّه عطاردى قوچانى، تهران، عطارد. ـــــ (1403ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاءالتراث العربى. مصطفوى، حسن (1360)، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب. ـــــ (1402ق)، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمة و النشر. ملاحویش آل غازى، عبدالقادر (1382ق)، بیان المعانى، دمشق، مطبعة الترقى. موسوى خمینى، سیدروح اللّه (1384)، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى قدس سره. موسوى، على بن حسین (1405ق)، رسائل شریف المرتضى، تصحیح و تحقیق سیدمهدى رجایى، قم، دارالقرآن الکریم. نراقى، احمد (1383)، معراج السعاده، قم، هجرت. نورى، نجیب اللّه، بررسى پایه هاى روان شناختى و نشانگان صبر در قرآن (زمستان 1387)، روان شناسى و دین، سال اول، ش چهارم، ص 143ـ168. نوروزى نصرت اللّه و همکاران، رابطه بین سبک هاى دفاعى و ظهور مقاومت و انتقال در روان درمانى پویشى فشرده و کوتاه مدت (بهار و تابستان 1387)، روان شناسى کاربردى، سال دوم، ش 2و3، ص 518ـ537. Dudley, Kenneth C. (2003), Empirical Development of a Scale of Patience, Morgantown, West Virginia. Lazarus, Richard S. & Folkman, Susan (1984), Stress, Appraisal, and Coping, New York, Springer. Ogden, Alan W. (2007), Highway to Hope, The United States America, xulon pres. Piedmont, Ralph L. (2007), Research in the Social Scientic Study of Religion, Leiden boston, Loyola College, Maryland, BRILL. Stainback, Lily (2008), Teaching Children Christlike Virtues in the Home, United States of America, Horizon Publishers. Stellman, Jeanne Mager (1998), Encyclopaedia of Occupational Health and Safety, Geneva, International Labour Organization. Vohs, Kathleen D. & Baumeister, Roy F (2011), Handbook of Self-Regulation, Second Edition: Research, Theory, and Applications, New York, The Guilford Press.   حسین امیرى: کارشناسى ارشد روان شناسى بالینى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره. رحیم میردریکوندى: استادیار گروه روان شناسى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره. محمدرضا احمدى محمدآبادى: استادیار گروه روان شناسى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.  معرفت - سال بیست و دوم ـ شماره 192 ادامه دارد...

94/07/04 - 07:10





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن