تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به زيادى نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نكنيد، بلكه به راستگويى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798194090




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

علل بروز جنگ تحميلي (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
علل بروز جنگ تحميلي (1)
علل بروز جنگ تحميلي (1) نويسنده: دکتر منوچهر محمدي در اين مقاله سعي خواهد شد با استفاده از چارچوبه‌هاي تئوريكي پيشرفته علل و عواملي كه در محاسبات رژيم عراق براي آغاز جنگ مد نظر بوده است و بترتيب اولويت در تصميم رئيس جمهور وقت اين كشور نقش اساسي داشته‌اند بررسي و ارزيابي گردد.در شهريور ماه 1359 دولت عراق و با دستور صدام حسين رئيس جمهور آن كشور يك حمله همه جانبه در طول بيش از 1000 كيلومتر مرز مشترك به جمهوري اسلامي ايران آغاز كرد، جنگي كه به مدت 8 سال طول كشيد و در نوع خود از طولاني‌ترين جنگهاي قرن بيستم محسوب م‌گردد. امروزه بر كسي پوشيده نيست و بويژه بعد از ارائه گزارش دبير كل سابق سازمان ملل متحد، آقاي پرزدكوئيار، كه اين جنگ با تجاوز قطعي و مسلم رژيم بعثي عراق آغاز شد. در عين حال نكته‌اي كه به علل مختلف تاكنون پوشيده مانده است اينكه انگيزه ، علل و عوامل آغاز اين تجاوز چه بوده است؟ در اين مورد بررسي محققانه به دلايل مختلف صورت گرفته است. بطور كلي مطالعه جنگها اغلب به مورخين نظامي و استراتژيستها واگذار گرديده كه آنها نيز با توجه به تخصص خود روي ملاحظات فني، تاكتيكي جنگها تكيه كرده و ساير ابعاد و زمينه‌هاي بروز جنگ را ناديده گرفته‌اند. در زمينه آغاز اين جنگ تحليلگران غربي بطور عمده روي اختلافات مرزي ايران و عراق و در نهايت تهديداتي كه انقلاب اسلامي در ايران متوجه دولت عراق كرده بود محدود كردند و كمتر به ساير زمينه‌ها و ابعاد موثر و حتي مهمتر پرداخته‌اند. آغاز يك حمله نظامي از طرف يك كشور بر عليه كشور همسايه يقينا آخرين وسيله براي پيشبرد اهداف سياست خارجي يك دولت مي‌باشد و تا زماني كه با بررسي همه جانبه زمينه مساعدي براي آغاز جنگ فراهم نباشد دولتها به ندرت دست به چنين ريسك خطرناكي مي‌زنند. البته اين مساله نيز وجود دارد كه ممكن است در محاسبات خودشان دچار اشتباه شوند ولي در همان قالب و زمينه ابعاد مختلف و آثار همه جانبه جنگ را در نظر گرفته و آنگاه تصميم به انجام چنين اقدامي مي‌گيرند. يك رابطه آشكار ميان منابع در اختيار يك دولت و جنگ وجود دارد. بعبارت ديگر آغاز و اداره جنگ نه تنها تحت تاثير عزم و تصميم يك دولت مي‌باشد بلكه تحت تاثير توانائيهاي آن دولت نيز مي‌باشد. در عصر حاضر آغاز يك جنگ همه جانبه نياز به منابع وسيع و يا متحديني دارد، چنانچه منابع مورد نياز از قبيل بنيه اقتصادي براي تامين هزينه‌هاي جنگ، نيرو و قدرت نظامي براي اجراي چنين تصميمي و در عين حال متحديني كه از اهداف جنگ طلبانه آن كشور حمايت كنند موجود نباشد احتمال ضعيفي وجود دارد كه دولتي دست به آغاز جنگ و خونريزي با آنهمه خسارات قابل پيش بيني بزند. همانطور كه "جفري پاركر " مشاهده كرده است يك عامل بازدارنده از بروز جنگها بصورت سنتي در اروپا و بويژه قبل از سال 1800ميلادي ناشي از فقدان بنيه مالي لازم براي تامين هزينه جنگهاي نامحدود بوده است. بنابر اين از نظر تاريخي و بويژه در دوران معاصر و جنگهاي مدرن بايد توجه داست كه تكيه بر يك علت و انگيزه به عنوان تنها عامل بروز جنگ و ناديده گرفتن ساير علل و عوامل عملي ساده‌انديشانه، غير محققانه و يا مغرضانه است. در اين مقاله سعي خواهد شد با استفاده از چارچوبه‌هاي تئوريكي پيشرفته علل و عواملي كه در محاسبات رژيم عراق براي آغاز جنگ مد نظر بوده است و بترتيب اولويت در تصميم رئيس جمهور اين كشور نقش اساسي داشته‌اند بررسي و ارزيابي گردد. با توجه به اينكه مدت زمان كوتاهي از اين پديده نگذشته است و بسياري از اسناد و مدارك مربوط به آن در كشورهاي درگير همچنان سري باقي مانده و در دسترس عموم نمي‌باشد ناچار مستندات خود را محدود به اسناد منتشر شده (هر چند محدود باشد)، اظهارات مسئولين و اولياء امور، اقدامات عملي در جهت اتخاذ موضع بعد از آغاز تجاوز و دلايل منطقي و عقلاني خواهيم نمود. ترديدي نيست كه اين شيوه بررسي از قوت و قدرت لازم برخوردار بوده و به ميزان قابل توجهي معتبر مي‌باشد و انتشار اسناد منتشر نشده اگر آنرا تقويت نكند تغييري اساسي در تحليل موجود ايجاد نخواهد كرد. در بررسي تصميم‌گيريهاي مهم سياست خارجي بخصوص در دوران جديد عوامل متعدد و گوناگوني دخالت دارند كه به عنوان متغيرهاي مستقل مطرح بوده و تصميم‌گيري در سياست خارجي به عنوان متغير وابسته بررسي مي‌گردد. انديشمندان علوم سياسي تئوريهاي مختلفي در زمينه تصميم‌گيري سياست خارجي ارائه داده و هر يك الگويي را براي بررسي سياست خارجي پيشنهاد مي‌كنند. از ميان انديشمندان مي‌توان از افرادي مانند : "اسنايدر " ، "بروك "، "آليسون " وهمچنين "روزنو " نام برد كه بنظر نويسنده چهارچوبه تئوريك روزنو با همه اشكالاتي كه در پايان مقاله به آنها خواهيم پرداخت؛ متناسبترين و همه‌‌جانبه‌ترين چهارچوبه براي بررسي علل و عوامل تصميم‌گيري در سياست خارجي مي‌باشد. "جيمز روزنو " معتقد است كه در هر تصميم‌گيري سياست خارجي علت رفتار سياسي يك دولت به مجموعه‌اي از عوامل گوناگون مربوط مي‌شود كه با اولويتهاي متفاوت در كنار همديگر جمع شده و نهايتا به تصميم‌گيري سياست خارجي منجر مي‌شوند. اين مجموعه را در 5 دسته و يا گروه تقسيم‌بندي مي‌نمايد كه به آنها متغيرهاي شخصيت تصميم‌گيرنده، نقش و ميزان اختيارات تصميم‌گيرنده،‌متغير دولتي و بوروكراتيك، اجتماعي و نهايتا سيستم بين‌الملل خطاب مي‌كند. 1. متغير شخصيت تصميم گيرنده در اين متغير توجه اساسي به خصوصيات، روحيه، افكار و انديشه‌ها، خصوصيات‌ رواني، نبوغ و تواناييهاي كاريزماتيك و همچنين آمال و آرزوهاي تصميم‌گيرنده توجه مي‌شود. بر اساس اين متغير تصميمات متخذه از ناحيه يك شخص با تصميمات شخص ديگر در همان موقعيت بخاطر تواناييها و روحيات متفاوتشان متفاوت مي‌باشد. 2. متغير نقش بدين معنا كه در يك سيستم دولتي مسئولين بدون ارتباط با خصوصيات شخصي و با توجه به جايگاهي كه اشغال كرده‌اند و اختياراتي كه به آنها داده شده اتخاذ تصميم و موضع مي‌نمايند. مثلا: سفير يك كشور در سازمان ملل بدون توجه به اعتقادات شخصي خود از موضع كشورش دفاع مي‌كند. 3. متغير دولتي و بوروكراتيك بدين معنا كه ساختار پيچيده يك دولت، روابط ارگانهاي درون دولتي و نهايتا كارشناسان و متخصصين درون يك تشكيلات تدوين كننده و ارائه كننده پيشنهادات و خطوط كلي تصميم‌گيري در سياست‌ خارجي مي‌باشند و هيچ تصميم‌گيري قادر نيسيت فارغ از اين ملاحظات تصميم‌گيري كند، بويژه در سيستمهاي گسترده بوروكراتيك دولتهاي غربي اين عامل و متغيير بيشتر بروز مي‌كند. 4. متغير اجتماعي بدين معنا كه جنبه‌هاي غير دولتي در يك كشور بر رفتار خارجي يك دولت اثري انكار‌ناپذير دارد. ارزشها و ايدئولوژيهاي حاكم بر يك جامعه ملي، گره‌هاي ذينفوذ و فشار، احزاب سياسي، افكار عمومي، رسانه‌هاي جمعي غير دولتي، اقليتهاي قومي و محلي از جمله عوامل غير دولتي هستند كه بر تصميم‌گيري سياست خارجي تاثير مي‌گذارند. 5. متغير سيستم بين‌الملل بدين معنا كه يك دولت در تصميم‌گيريهاي سياست خارجي در خلاء عمل نمي‌كند بلكه در صحنه روابط بين‌الملل با پيچيده‌گيهاي خاص خود عمل مي‌كند كه واكنشهاي اين سيستم در قبال هر تصميم‌گيري سياست خارجي يقينا بايد در محاسبات تصميم‌گيرندگان منظور شود. متغير سيستم بين‌المللي حتي در بعضي از موارد و بويژه در كشورهاي جهان سوم تصميمات معيني را به دولتها تحميل مي‌كند. "روزنو " معتقد است كه بررسي همه جانبه اين متغيرها كافي به مقصود نبوده بلكه ميزان دخالت و نقشي كه هر يك از اين متغيرها در تصميم‌گيري سياست خارجي دارند از اهميت بيشتري برخوردار است ، بنابراين او سعي مي‌كند كه اولويتهاي اين متغيرها را تعيين كند. از ديد روزنو رده‌بندي اين متغيرها بستگي به عوامل گوناگون در تقسيم‌بندي كشورها دارد و لذا كشورها را با توجه به نوع سيستم سياسي حاكم (باز و بسته بودن) قدرت و ميزان پيشرفت يك كشور (پيشرفته و در حال رشد) كوچك و يا بزرگ بودن (از نظر جغرافيايي و منابع فيزيكي) تقسيم نموده و اولويتهاي مختلفي ارائه مي‌دهد. بنابراين از ديدگاه روزنو براي كشوري مانند عراق عوامل موثر در تصميم‌گيري سياست خارجي بترتيب عبارتند از : شخصيت تصميم‌گيرنده، سيستم بين‌الملل، نقش، بوروكراتيك و اجتماعي. با توجه به بررسيهاي انجام شده از نظر نگارنده كه بعدا توضيح داده خواهد شد در تصميم‌گيري رژيم عراق مبني بر آغاز جنگ تحميلي و تجاوز به ايران متغيرهاي موثر در اين تصميم‌گيري به قرار زير مي‌باشند: سيستم بين‌الملل، شخصيت صدام، عوامل بوروكراتيك، متغير اجتماعي و نهايتا نقش. سيستم بين‌الملل در بررسي متغير سيسيتم بين‌الملل متناسب است كه آنرا در سه سطح متفاوت،(ابرقدرتها،‌قدرتهاي بزرگ و قدرتهاي منطقه‌اي ) بررسي كنيم. در سطح ابرقدرتها: اگرچه دوران جنگ سرد و سيستم دو قطبي در سال 1980 هنوز به پايان خود نرسيده بود ولي در رابطه با انقلاب اسلامي قانونمندي جنگ سرد و سيستم دو قطبي كاربرد خود را از دست داده و به تبع آن در آغاز جنگ نيز تضاد چنداني ميان آمريكا و شوروي در برخورد با تجاوز عراق به ايران احساس نمي‌گرديد. ايالات متحده آمريكا كه بر اثر پيروزي انقلاب اسلامي و بدنبال آن جريان گروگانگيري و شكست مفتضحانه عمليات طبس ضربات پياپي و سختي از ايران خورده بوده نه تنها از هر حركتي كه متضمن ضربه زدن به ايران مي‌بود استقبال مي‌كرد،‌بلكه خود درصدد چاره‌جوئي براي انتقام جوئي و جبران شكستهاي قبلي بود. اگرچه رابطه ديپلماتيك ميان عراق و آمريكا از سال 1967 قطع شده بود دفتر حفاظت منافع آمريكا در بغداد بسيار فعال بود و شواهد و دلايلي وجود دارد كه آمريكا مشوق و ترغيب كننده رژيم عراق در آغاز جنگ بوده است. روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز پنج ماه قبل از آغاز تجاوز عراق در آوريل 1980 (ارديبهشت 1359) از طرحهاي مرحله به مرحله دولت آمريكا در اين زمينه پرده برمي‌دارد. اين روزنامه چنين مي‌نويسد: "دولت آمريكا پس از شكست عمليات طبس، امكان اجراي سه طرح نظامي بسيار مهم را بررسي مي‌كند. طرحهاي مزبور عبارتند از پياده كردن نيروي نظامي در شهرهايي كه محل نگهداري گروگانهاي آمريكاست،‌مين گذاري در ميادين صدور نفت، يا بمباران پالايشگاه‌هاي ايران مي‌باشد. " در ادامه مي‌افزايد: "واشنگتن اميدوار است كه تحريم اقتصادي و سياسي ايران بتواند در سايه تيرگي روابط ايران و عراق تاثير بيشتري داشته باشد و ادامه مي‌دهد كه عده‌اي معتقدند چشم‌انداز جنگ با كشوري نيرومند (عراق) شايد ايران را وادار سازد در سياست خود تجديد نظر كند. "! "برژينسكي " مشاور امنيت ملي سابق آمريكا براي اطلاع از وضعيت عراق براي شروع جنگ سفرهاي مكرري به بغداد مي‌نمايد بطوريكه "وال استريت ژورنال " در هشتم فوريه 1980 يكي از اين سفرهاي محرمانه را فاش مي‌سازد و همچنين "تايمز لندن " در 17 ژوئن 1980 به ملاقات برژينسكي با صدام حسين اشاره كرده و مي‌گويد: "نامبرده بعد از سفر محرمانه به بغداد در يك مصاحبه تلويزيوني گفت:‌ما تضاد قابل ملاحظه‌اي بين آمريكا و عراق نمي‌بينيم. ما معتقديم عراق تصميم به استقلال دارد و در آرزوي امنيت خليج فارس است و تصور نمي‌‌كنيم كه روابط آمريكا و عراق سست گردد. " از طرف ديگر در اين زمان رفت و آمدها و تماسهاي مكرري ميان امراي فراري ارتش ايران و مسئولين دولت آمريكا و همچنين حكومت بغداد صورت مي‌گرفت و نشانگر نوعي آمادگي براي تحولات بعد از آغاز جنگ و حمله عراق به ايران بود و نهايتا با توجه به نفوذ و سلطه‌اي كه آمريكا در كشورهاي عربي محافظه‌كار از جمله : مصر، ردن، عربستان سعودي و ساير شيخ نشينهاي جنوب خليج فارس داشت ترديدي نيست كه چنانچه آمريكا به كمكهاي موثر و اساسي اين كشورها به عراق راغب نمي بود مي‌توانست از اين كمكها جلوگيري بعمل آورد. بعد از آغاز جنگ، روابط عراق و آمريكا علنا بهبود يافته،‌روابط ديپلماتيك برقرار شد و افشاء گرديد كه در طول جنگ،آمريكا بصورت مخفيانه كمكهاي مختلفي را به عراق مي‌رسانده است. روزي كه ايران قطعنامه 598 را پذيرفت "رابرت مك فارلين " در مقابله‌اي در روزنامه لوس آنجلس تايمز به حمايت بيدريغ آمريكا از عراق در طول جنگ بر عليه ايران اعتراف كرد. اتحاد جماهير شوروي در موضع‌گيري خود دچار تناقض و دوروئي عجيبي شده بود و در حقيقت آغاز حمله عراق به ايران به شمشير دو لبه‌اي شباهت داشت كه از هر طرف قابليت برندگي و در عين حال احتمال خسارت مي‌رفت. روسيه شوروي با عراق در سال 1972 پيمان دوستي 15 ساله منعقد كرده و نفوذ قابل توجهي در عراق بويژه از نظر تامين تسليحات ارتش و حضور كارشناسان نظامي داشت و اصولا ارتش عراق مجهز به تسليحات روسي بود. از طرف ديگر انقلاب اسلامي ايران اگر چه براي روسها از اين نظر كه موجب قطع نفوذ آمريكا در مرزهاي جنوبي اين كشور شده بود ولي براي روسيه نيز بخاطر ماهيت ايدئولوژيكي آن چندان خوشايند نبود. ايران به موازات برخورد با نفوذ آمريكا در ايران از ميزان نفوذ روسيه بشدت كاست، گاز ايران به روسيه قطع شد، بندهاي 5 و 6 قرارداد 1921 از طرف ايران ملغي اعلام گرديد و تجاوز روسيه به افغانستان بدشت محكوم گرديد و انقلاب اسلامي مي‌رفت كه تاثير خود را بر بيداري مسلمانان ساير كشورها از جلمه مسلمانان جمهوريهاي آسيايي روسيه شوروي سابق بر جاي گذارد. پيروزي و شكست هر يك از طرفين متخاصم نيز براي روسيه نتايج متضاد و متفاوتي را به ارمغان مي‌آورد، پيروزي عراق بر ايران اگر چه با توجه به تسليح ايران به سلاحهاي آمريكا و تجهيز عراق به سلاحهاي روسي به معناي پيروزي سلاح روسي بر سلاح آمريكايي تلقي گرديده و عراق را بيشتر مديون و وابسته به روسيه شوروي مي‌كرد، در عين حال از نظر سياسي موجب نفوذ مجدد آمريكا و غرب در ايران مي‌شد. پيروزي ايران نيز بر عراق متقابلا نتايج متفاوت و معكوسي بدست مي‌داد كه در هر دو حال براي روسيه شوروي در عين اينكه امتيازاتي را بعمل مي‌اورد ناخوشايند بود. با توجه به دلايل منطقي و عقلاني نيز ملاحظه مي‌گردد كه اتخاذ موضع شوروي نيز در قبل آغاز جنگ تحميلي منافقانه و متضاد بوده است. بنا به گزارش موسسه "هري تيج "،‌روسيه شوروي از قبل از آغاز تجاوز در جريان اين تصميم بوده و اگر چه هيچ اقدامي براي بازداشتن صدام نكرده است در عين حال مقامات ايراني را از احتمال چنين حمله‌اي آگاه نموده است. حزب توده در ايران كه از مسكو الهام و دستور مي‌گرفت تجاوز عراق را محكوم نموده به كادرهاي خود دستور مقاومت و دفاع را صادر كرده بود، ولي روسيه شوروي در عين اتخاذ موضع رسمي مبني بر بيطرفي در سازمان ملل و بويژه در شوراي امنيت همگام با آمريكا و ساير اعضاء دائمي شورا قطعنامه‌هايي را بتصويب مي‌رساند كه به ضرر جمهوري اسلامي بود. اگر چه ظاهرا براي مدتي از ارسال تجهيزات نظامي و قطعات يدكي به عراق خودداري كرد ولي كارشناسان نظامي روسي همچنان در عراق باقي مانده و به همكاري خود با ارتش عراق ادامه مي‌دادند و گزارشاتي مبني بر اينكه روسيه شوروي از طريق كشورهاي اروپاي شرقي جبران كمبود نيازمنديهاي ارتش عراق را مي‌نموده است وجود دارد. بنابراين مي‌توان به اين جمع‌بندي رسيد كه رژيم عراق در سطح ابرقدرتها (آمريكا و شوروي) با زمينه‌اي كاملا مساعد و حتي تشويق‌آميز در آغاز تجاوز بر عليه جمهوري اسلامي مواجه بوده است. در سطح قدرتهاي بزرگ: در موضع گيري قدرتهاي بزرگ (نظامي، سياسي و اقتصادي) آنها را مي‌توان به دو گروه تقسيم كرد. گروه اول: كشورهايي كه بطور علني و يا ضمني به نفع عراق موضع‌گيري كرده و از كمكهاي نظامي، سياسي و اقتصادي به اين كشور در طول جنگ دريغ نورزيدند. اين كشورها عبارت بودند از: فرانسه و انگليس كه روابط عميق و منافع قابل توجهي در عراق داشته و از انقلاب اسلامي نيز شديدا ضربه خورده بودند. فرانسه از همان آغاز جنگ بنفع عراق موضع‌گيري علني كرده و بميزان قابل توجهي امكانات تسليحاتي در اختيار اين كشور قرار داد و حتي در شرايطي كه عراق در جبهه جنگ مواجه با مشكلاتي شده بود با اجاره دادن هواپيماهاي پيشرفته جنگي بنام سوپراستاندارد بنيه نظامي عراق را تقويت كرد. دولت انگليس نيز اگر چه علنا اظهار بيطرفي مي‌كرد، ولي به تبع آمريكا و فرانسه كمكهاي قابل توجه اقتصادي و بعضا نظامي به اين كشور نمود. گروه دوم: كشورهاي آلمان، ژاپن و چين بودند كه در ضمن اعلام بيطرفي وحفظ رابطه با هر دو كشور به عنوان سوداگراني بودند كه از اين جنگ از هر دو طرف بهره مند شدند. دولتهاي منطقه خاورميانه: چنانچه دولتهاي منطقه را نيز به دو دسته دولتهاي عرب و غير عرب تقسيم كنيم ملاحظه مي‌گردد كه همه دولتهاي عربي به استثناي سوريه، ليبي و الجزاير بنفع عراق نه تنها موضع‌گيري كرده بلكه از هر نوع كمك ممكن به عراق خودداري نكردند. كشورهاي نفت خير عرب بويژه عربستان سعودي و كويت به عنوان تامين‌كننده نيازمنديهاي مالي اين جنگ تقبل هزينه‌هاي جنگ را نموده و در طول جنگ متجاوز از 80 ميليارد دلار پرداخت نمودند. دولت مصر تامين كننده نيازمنديهاي تسلحاتي ساخت روسيه بود و خلاء قطع ارسال قطعات و لوازم يدكي كه از طرف دولت روسيه ايجاد شده بود را پر كرد. دولت اردن با در اختيار گذاشتن بندر خود در خليج عقبه راههاي مواصلاتي عراق را براي تداركات لازم تامين كرد و اغلب كشورهاي عربي منجمله سودان نيروي داوطلب نظامي در اختيار عراق قرار دادند. كشورهاي عربي از قبل در جريان چنين حمله‌اي بوده و در كنفرانس سران عرب كه در جده چند ماه قبل از آغاز جنگ تشكيل شده بود تفاهمات لازم را با صدام بعمل آورده بود. تنها ليبي و سوريه بودند كه با اين اقدام عراق مخالفت ورزيده و حمايت خودشان را از ايران اعلام داشتند. دولتهاي غير عرب مانند پاكستان و تركيه همچون كشورهاي آلمان، ژاپن و چين با اعلام بيطرفي و حفظ رابطه با هر دو كشور بيشترين بهره اقتصادي از اين جنگ را كسب كردند. در مجموع مي‌توان گفت كه سيستم بين‌الملل (در هر سه سطح، ابرقدرتها، قدرت هاي بزرگ و كشورهاي منطقه) نه تنها زمينه مساعدي براي آغاز اين جنگ داشت بلكه خود مشوق و ترغيب كننده عراق در شروع جنگ بود و نقش اساسي و مهمي در بروز چنين تجاوزي را بر عهده داشت. ادامه دارد .....منبع: http://www.farsnews.net/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 353]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن