تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، كليد وضو و كليد هر چيزى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798272071




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سیره‌ی اهل‌بیت نسبت به اهل‌سنت


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


امت اسلامی؛
سیره‌ی اهل‌بیت نسبت به اهل‌سنت
تکلیف ما روشن گری است. باید مردم را روشن کنیم. تبیین بکنیم. شبهات را باید پاسخ بدهیم. از نظر علمی ایستادگی کنیم.



  به گزارش سرویس دینی جام نیوز،  متنی که در ذیل آمده است، سخنرانی حجت الاسلام غریب رضا پژوهشگر حوزه‌ی بیداری اسلامی ومطالعات منطقه که در اختیار پایگاه اطلاع رسانی امت اسلامی قرار گرفته است. وی در این سخنرانی به مسئله  همزیستی مسالمت آمیز از نگاه اهل‌بیت ع و وظایف شیعیان در تعامل با اهل سنت پرداخت که به شرح ذیل می باشد: بسم الله الرحمن الرحیم عرصه های اجتماعی مدیریت اهل بیت علیهم السلام:
اگر بخواهیم نسبت به نقش رهبری و مدیریتی اهل بیت علیهم السلام در جامعه اسلامی تحلیلی ارایه بدهیم، باید به دو کارکرد امامان اشاره کنیم که در هر دو عرصه الگوی موفقی را از مدیریت و رهبری ارایه کرده اند: 1. هویت بخشی به مذهب شیعه و ساماندهی اعتقادی و اجتماعی و سیاسی شیعیان 2. ترویج همزیستی مسالمت آمیز و ساماندهی و مدیریت ارتباط عقلانی شیعیان با اهل سنت     هویت بخشی به شیعیان از یک سو در ارتباط با شیعیان هویت مذهب حق را به عنوان راهی صحیح به سمت گوهر دین و فهم صحیح از معارف اسلامی تبلور دادند. یعنی تفسیری صحیح از آنچه در صدر اسلام گذشت ارایه دادند، در تدوین و حفاظت و نقل سنّت صحیح پیامبر به جامعه کوشیدند. مسأله امامت و جانشینی پیامبر را تبیین کردند. فقه، تاریخ، تفسیر، عقاید و دیگر معارف دینی را در مقابل مکاتب و نحله های دیگر ارایه کردند.   با همه دشواریها و فضای بسته سیاسی و اجتماعی وظرف تاریخی وتمدنی که اهل بیت در آن زندگی می کردند، در دورانی که نه تنها قدرت سیاسی نداشتند بلکه حاکمیتها علیه آنان می جنگیدند، ولی در هیچ یک از این برهه های دشوار تاریخی، اهل بیت هویت بخشی به شیعیان و حفظ کیان مذهب را در بعد معرفتی و مدیریت اجتماعی فراموش نکردند.
مدیریت ساماندهی مناسبات اجتماعی وهویتی شیعیان را به عنوان وظیفه ای الهی و انسانی به خوبی انجام دادند، تا همواره پیروان اهل بیت به عنوان جریان و جنبشی آزاده و ذلت ناپذیر و عدالتخواه در طول تاریخ باقی بمانند.     ترویج همزیستی مسالمت آمیز کارکرد دوم اهل بیت علیهم السلام -که مکمل کارکرد نخست بود- ساماندهی تعامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شیعیان با سایر مذاهب اسلامی بود. ائمه اهل بیت علیهم السلام این دو بعد را به خوبی با یکدیگر جمع کرده بودند. و نسبت به حفظ هویت مذهب و تعامل اجتماعی صحیح با دیگر مذاهب تضاد و تناقضی نمی دیدند. در حقیقت ائمه اهل بیت در زمینه وحدت اسلامی و همزیستی بین مسلمانان پیشرو و پرچمدار بودند.   شاید در آن دوره اصطلاحات «وحدت اسلامی»، «تقریب مذاهب» یا «همزیستی مسالمت آمیز» شیعه و اهل سنت به کار برده نمی شد ولی آن چیزی که ما از وحدت اسلامی قصد می کنیم و تبین می کنیم همین روش اهل بیت علیهم السلام و توصیه های مکررشان برای تعامل منطقی و عقلانی با اهل سنت است.   امروزه در ادبیات مدرن، در جوامعی که ترکیب قومیتی، دینی و مذهبی متنوعی دارند، «مدارای اجتماعی» و «همزیستی مسالمت آمیز» به عنوان راه برون رفت از جنگ ها و فتنه های دینی و مذهبی مطرح می شود. این در حالی است که روایت اهل بیت علیهم السلام با دقت، ظرافت، هنرمندی و عمق بسیار، نقشه راه جامعی را از روش تعامل و همزیستی شیعیان با پیروان سایر مذاهب طراحی و ارایه کرده اند که البته الگوی همزیستی مسالمت آمیز ارایه شده از طرف ائمه اهل بیت بر اساس مبانی انسان شناختی دینی و عبودیت خدا و توحید استوار است. یعنی بر اساس نظام توحیدی و اندیشه اسلامی در بعد اجتماعی راهکارهای تعامل عقلانی و برون رفت از فتنه های سیاسی و اجتماعی را ارایه کرده اند.   بنابراین مدیریت ساماندهی اجتماعی اهل بیت در دو لایه انجام می شد: در یک بعد به دنبال هویت بخشی و حفظ کیان شیعه بودند و در بعد دوم روابط اجتماعی شیعیان را با سایر مسلمانان تنظیم و ساماندهی کردند.   البته در بعد اول هم وحدت گرا بودند یعنی رفتار طائفه گری نداشتند به دنبال تفرقه و گسست امت اسلامی نبودند. اهل بیت عصمت و طهارت شکاف بین امت اسلامی را عمیق‌تر نکردند. بلکه خط صحیح اسلام و سنت پیامبر را تبین می کردند.   بارها فرمودند حدیثی که ما می گوییم همان سنّت و حدیث پیامبر است.   عن هشام بن سالم وحماد بن عثمان وغیره قالوا: سمعنا أبا عبد الله (علیه السلام) یقول: حدیثی حدیث أبی، وحدیث أبی حدیث جدی، وحدیث جدی حدیث الحسین، وحدیث الحسین حدیث الحسن ، وحدیث الحسن حدیث أمیر المؤمنین علیه السلام وحدیث أمیر المؤمنین حدیث رسول الله (صلى الله علیه وآله) وحدیث رسول الله قول الله عز وجل؛ امام صادق علیه السلام می فرمایند: «حدیث من حدیث پدرم و حدیث پدرم حدیث جدم است. حدیث جدم حدیث امام حسین و حدیث امام حسین همان حدیث امام حسن است. حدیث امام حسن نیز حدیث امیرمومنان علی علیه السلام و حدیث امیرمومنان حدیث رسول الله می باشد. حدیث رسول الله هم سخن خداوند عزوجل است».   این همان زنجیره طلایی یا سلسله الذهبی است که امام رضا علیه السلام در نیشابور با همین سند حدیث کلمه لااله الا الله حصنی را فرمودند. همان سلسله سندی که ذهبی درباره آن می گوید اگر بر مرده ای خوانده شود، زنده می شود.     الگوی رفتاری شیعیان در دوران معاصر امروز ما به عنوان شیعیان اهل بیت علیهم السلام در تعامل خود با اهل سنت در حقیقت باید با همین الگو رفتار کنیم. در دو لایه و سطح کار کنیم. اگر می خواهیم توجه و گرایش به ولایت را بالا ببریم و تبین معارف اهل بیت داشته باشیم، باید همانند اهل بیت در دو بعد کار کنیم: هم آن شبکه سازیهای اهل بیت را ببینیم و بررسی دقیق کنیم که چگونه با وکلا و نمایندگان خود در مناطق مختلف فضا را مدیریت می کردند و منافع شیعیان را در عمق ساختارهای سیاسی دشمن تامین می کردند، و هم به الگوی ارتباطات سنجیده و عقلانیت اجتماعی و شیوه تعامل با اهل سنت که از طرف اهل بیت به ما آموزش داده شده دقت کنیم. نوع ادبیات اهل بیت را بررسی کنیم. به ما یاد می دادند چگونه با اهل سنت زندگی کنیم.     سه جریان درون شیعیان نسبت به وحدت اسلامی امروز در نسبت به مساله وحدت اسلامی در میان شیعیان با سه جریان مواجه هستیم: 1. یک جریان که در موضع گیری هایشان نسبت به وحدت اسلامی شاید کف وحدت و حداقلها را نیز قبول نداشته باشد. ما معتقدیم این جریان در برابر این واجب اسلامی و انسانی کوتاهی می کند و گرفتار تفریط شده. وحدت اسلامی نص صریح قرآن است. فقط تاکتیکی مرحله ای نیست. دستور و وصیت و توصیه پیامبر و سنت و حدیث اهل بیت پیامبر است. به هیچ وجه کوتاهی و قصور و تفریط دربرابر این واجب شرعی پذیرفته نیست.   2.  با جریان دومی هم مواجه هستیم که به نام وحدت از ثوابت تاریخ تشیع و برخی مبانی اعتقادی و فقهی مذهب عبور کرده و کوتاه می آیند. این جریان هم گرفتار افراط شده است و روش پسندیده ای ندارد. به اعتقاد من هر دو گروه افراطی و تفریطی نسبت به وحدت اسلامی ضربه وارد می کنند.   3.  جریان سوم که معتقد به الگوی امام خمینی و مقام معظم رهبری است خط وسط و اعتدال را نسبت به وحدت اسلامی در پیش گرفته است. بر اساس مبانی پذیرفته شده فقهی و کلامی و اعتقادی نسبت به رفع فتنه تلاش می کند، با جریان‌های تکفیری که به نام شیعه و سنی قد علم کرده اند مبارزه می کند، در مشترکات اسلامی با اهل سنت تعاون و همکاری دارد، در مسایل اختلافی با رعایت ادب و احترام متقابل اسلامی و انسانی گفتگو می کند و در عین حال ثبات هویت دارد و از نظر فقهی و اعتقادی در ثوابت تنازل نمی کند.     حران تکفیر و راههای برون رفت از آن بعد از بیان این مقدمه باید به محورهای بحث خودمان اشاره ای داشته باشم: 1. در مقدمه به مدیریت اهل بیت در ایجاد همزیستی مسالمت آمیز و ساماندهی وضعیت ارتباطات شیعه و اهل سنّت اشاره کردیم. به تعدادی از روایات اشاره می کنم که ژرفای این روش مدیریتی را روشن کند و نشان دهد اهل بیت چگونه شیعیان و پیروانشان را در این مساله حساس اجتماعی تربیت می کردند. 2.  محور بعدی بررسی مساله تکفیر است. اساسا تکفیر یعنی چه؟ نظر فقهای شیعه درباره اهل سنت چیست؟ جریان تکفیر چه اهدافی را در جهان اسلام دنبال می کند؟ 3.  محوربعدی صحبتم درباره جریانی است که امروز تلاش شده درون شیعه پررنگ نشان داده بشود. جریانی که با هدف ساخت الگوی شیعه تکفیری بزرگ نمایی می شود.   یکی از وظیفه ذاتی سرویس های اطلاعاتی و سازمان های جاسوسی غرب دین سازی و فرقه پردازی جهت نفوذ در جوامعی است که دین عنصری از فرهنگ عمومی آنان است. باید در مقابل نمونه های اهل سنت تکفیری الگوهای شیعی تکفیری هم بسازند تا جنگ مذاهب و نبرد خونین شیعه و سنی رونق بگیرد. اگر برای نفوذ و جریان سازی فکری متناسب با اهداف و منافع خود در میان مذاهب اسلامی کار نکنند جای تعجب است.     همزیستی مسالمت آمیز در روایات اهل بیت علیهم السلام برخی حقوق اجتماعی برادران مسلمان شیعه و سنی جلسه خود را نورانی می کنیم به کلام اهل بیت پیامبر ص: روایت بسیار زیبایی از معاویه بن وهب یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام نقل شده است: عن محمد بن یحیى ، عن أحمد بن محمد ، عن علی بن الحکم ، عن معاویه بن وهب قال : قلت له: کیف ینبغی لنا أن نصنع فیما بیننا وبین قومنا وبین خلطائنا من الناس ممن لیسوا على أمرنا؟ فقال تنظرون إلى أئمتکم الذین تقتدون بهم فتصنعون مایصنعون ، فوالله إنهم لیعودون مرضاهم ، ویشهدون جنائزهم ، ویقیمون الشهاده لهم وعلیهم ، ویؤدون الأمانه إلیهم .   از امام سوال می کند «قلت له». در دسته ای از روایات، اصحاب حضرات می آیند و پرسشهایی را از اهل بیت می پرسند. گاهی پرسش ها شخصی است، ولی در موارد زیادی سوالها ناظر به مساله یا بستری اجتماعی است. درگیر با مساله ای می شدند از اهل بیت راهنمایی می خواستند یا اینکه در فقه و مبانی اهل سنت مساله مطرح شده بوده، می خواستند از ائمه اهل بیت کسب تکلیف کنند که نظر مکتب ما درباره این مساله چیست؟   سوالی که آقای معاویه بن وهب مطرح کرده دقیقا همین مساله ای است که امروز هم با آن مواجه هستیم. یعنی چگونگی تعامل و ارتباط با برادران مسلمان سایر مذاهب. در بسیاری از جوامع اسلامی شیعه و سنی در کنار همدیگر زندگی می کنند. این زندگی مشترک واقعیتی است که در خیلی از کشورها وجود دارد. در لبنان و سوریه و منطقه شام که از دیر باز به تنوع طوائف و مذاهب و ادیان شهرت داشته است.     *شهادت جوان اهل‌سنت برای نجات زائران امام کاظم (ع) در عراق، در بغداد پلی وجود دارد به نام پل ائمه. یک طرف این پل مرقد امام موسی کاظم و امام جواد علیهما السلام و در سمت دیگر پل، مرقد رهبر مذهب فقه حنفی یعنی امام ابوحنیفه قرار دارد. کاظمیه منتسب به حرم جوادین علیهما السلام شیعه نشین و اعظمیه منسوب به آقای ابوحنیفه و منطقه اهل سنت است. این پل نماد همزیستی مسالمت آمیز شیعه و سنی است. هر ساله در سالگرد شهادت امام موسی کاظم علیه السلام چند میلیون نفر از مردم عراق و زایران کشورهای دیگر، پای پیاده به زیارت کاظمیه می روند و به شکل طبیعی جمع زیادی از زائران از این پل عبور می کنند. چند سال گذشته در روز شهادت امام کاظم علیه السلام، وقتی جمعیت بر روی این پل موج می زد، شخصی اعلام کرد که عامل انتحاری قصد دارد خود را در بین جمعیت روی پل منفجر کند. در همین حین صدای بلند انفجاری از منطقه اعظمیه به گوش می رسد و همین مساله باعث می شود عده زیادی از مردم خود را به دورن رودخانه بیاندازند. یکی از جوانان اهل سنت اعظمیه به نام «عثمان العبیدی» که شناگر ماهری هم بود، خود را به آب می زند و ۹ نفر را از غرق شدن نجات می دهد. وقتی در حال نجات دادن نفر دهم بود خود غرق شده و به شهادت می رسد و خاطره این ایثارگری وحدت گرایانه را در تاریخ به ثبت می رساند.     در طول تاریخ علاوه بر جنگهای مذهبی از این دست نمونه های ایثارگری وحدت گرایانه و جلوه های درخشان همزیستی مسالمت آمیز هم وجود داشته است. کتاب تاریخ بغداد را ببینید فتنه های تاریخی مذهبی را بر می شمرد. در مقابل همکاری و نبرد مشترک شیعه و سنی در مقابل تروریستهای داعش را در سوریه و عراق را هم اکنون می بینیم.   همین زندگی مشترک در مناطق مختلفی از ایران، افغانستان، پاکستان و کشورهایی که شیعه و سنی بافت اجتماعی شناخته شده خود را دارد وجود دارد. در برخی کشورها هم هنوز شیعیان به رسمیت شناخته نشده اند ولی به هر حال در کنار برادران اهل سنت خود زندگی می کنند. مانند: کسانی که در مصر، تونس، یمن و کشورهای دیگر مذهب شیعه را انتخاب کرده اند.     * دستورالعمل وحدت ائمه هم برای شیعیان هست هم اهل سنت واقعا الگوی مدیریت عقلانی زندگی اجتماعی در چنین جوامعی چیست؟ وظیفه شرعی شیعیان در تعامل با برادران اهل سنت چیست؟ آیا باید با آنها جنگید؟ به عقاید یا مقدسات آنان اهانت کرد؟ یا راه دیگری وجود دارد که اهل بیت برای شیعیان تبیین کرده اند؟ همواره در بین شیعیان و اهل سنت افراد تندرویی وجود داشته اند که بر آتش درگیری مذهبی دمیده اند. در نقطه مقابل شیعیان و اهل سنت معتقد به همزیستی مسالمت آمیز نیز در طول تاریخ کم نبوده اند.   به همین جهت هم معاویه بن وهب ناظر به این پدیده اجتماعی از حضرت سوال می کند: کیف ینبغی لنا أن نصنع فیما بیننا وبین قومنا و بین خلطائنا من الناس ممن لیسوا علی أمرنا؟ می پرسد: «شایسته است در ارتباط بین خودمان و قوممان و همچنین در ارتباط با مردم دیگر که باور ما را اعتقاد ندارند، چگونه رفتار کنیم؟»   پرسش دو بخش دارد: درباره شیوه رفتار شیعیان با یکدیگر و دیگر درباره شیوه رفتار و تعامل با اهل سنت. ولی حضرت در پاسخ تفکیک نکردند. پاسخ هر دو سوال را با یک جواب مطرح کردند. یعنی نسبت به شیعیان و اهل سنت هر دو باید این رفتار اجتماعی را داشته باشید.   دقت کنید واژه «خلطائنا من الناس» را به کار برده است. خلطائنا یعنی این که زندگی آنها با ما آمیختگی اجتماعی دارد. یعنی در جامعه ای زندگی می کنیم که همسایه، دوست، همکلاسی، همکار و حتی بعضی فامیل دور و نزدیک ما شیعه نیستند. چه باید بکنیم؟   در برخی از شهرهای استان کردستان یا هرمزگان خانوده هایی هستند که زن و شوهر، مذهبشان با هم متفاوت است. یا خواهر و برادرانی هستند که زیر یک سقف زندگی می کنند ولی مذهبشان تفاوت است. معنای خلطائنا این است.   کلمه «الناس» هم معمولا در ادبیات روایی مکتب اهل بیت به دو معنی به کار می رود. همان معنی لغوی و وضعی کلمه یعنی مردم. ولی معنای دومی هم هست که در این روایت هم به همان معنا، به کار رفته یعنی پیروان مذاهب دیگر به ویژه اهل سنت. مانند روایت امام رضا علیه السلام که فرمود: لو علم الناس محاسن کلامنا لاتبعونا.   در این روایت به قرینه اینکه فرمود: «ممن لیسوا علی امرنا» یعنی کسانی که ولایت اهل بیت را قبول ندارند این معنا روشن تر می شود.   برخی اصطلاحات به دلیل شرایط سخت امنیتی و سیاسی، در روایات اهل بیت به شکل کنایه به کار برده می شده تا در نقل حساسیت انگیز نباشد. این هم خود ظرافت و دقت اهل بیت و وحدت گرایی ایشان را حتی در گفتار و نقل حدیث می رساند.   تا اینجا سوال روشن شد. حضرت پاسخ بسیار درس آموز و جالبی دادند که اگر به همین حدیث و احادیث مشابه آن عمل کنیم، ضامن برون رفت امت اسلامی از بحران و فتنه های مذهبی خواهد بود.   اینگونه فرمودند: «قالوا تنظرون الی ائمتکم الذین تقتدون بهم»؛ «نگاه کنید به ائمه ای که از آنان پیروی می کنید.» مگر ما امامان شما نیستیم به ما نگاه کنید «فتصنعون ما یصنعون»؛ «هر کاری که آنها می کنند شما هم همان کار را انجام بدید» یعنی رفتار اهل بیت با اهل سنت این گونه بود. ای شیعیان شما هم همین رفتار را معیار و ملاک قرار بدهید. واقعا توقع زیادی نیست. یعنی از ائمه اهل بیت در این مساله جلوتر نرویم. پشت سر ائمه معصومین حرکت کنیم.   اینجا حضرت قسم می خورند. گویا برخی از ما شک داریم که اهل بیت با آنان رفتار خوب دارند. امام قسم می خورند تا تاکید کنند و شک ما هم برطرف بشود. امام معصوم دارد قسم جلاله می خورد: «فوالله انهم لیعودن مرضاهم»؛ «به خدا قسم ائمه اهل بیت( ع) از مریضان سایر مذاهب عیادت می کنند»   «و یشهدون جنائزهم»؛ «در تشییع جنازه های آنها حاضر می شوند» «و یقیمون الشهاده لهم و علیهم»؛ «در دادگاه به نفع یا علیه آنها شهادت می دهند.» «و یؤدون الأمانه إلیهم»؛ «و امانت را به آنها بر می گردانند.»     برادری دینی در کلام حضرت علی علیه السلام این یعنی دستور به اجرای حقوق برادر مسلمان. کسانی که می گویند اهل سنت برادر ما نیستند چگونه این روایات را توضیح می دهند؟ برای اثبات برادری دینی لازم نیست تفاصیل عقاید با هم مشترک باشد. همین که شخصی شهادتین را گفت و مسلمان بود حکم برادری برایش ثابت است. حضرت امیرالمومنین در نهج البلاغه در نامه ای که به مالک اشتر می نویسند می فرمایند:
«الناس صنفان إما أخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق»؛ «مردم دو دسته اند: یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش همسان تو می باشند». معنای روشن این عبارت این است که حضرت مردم را دو دسته می داند یا وارد در دائره اسلام است چه سنی باشد یا شیعه یا مسلمان نیست. اگر مسلمان است و شهادتین را گفته که برادر دینی توست. اگر هم مسلمان نیست انسانی است که در آفرینش مانند توست. حضرت برادری را مشروط به التزام به مذهب حق نکردند. بلکه اسلام را معیار اثبات برادری دانستند.     این ادب جعفر صادق است روایت دیگری را که امروز برایتان می خوانم:
وبالإسناد عن صفوان بن یحیى ، عن أبی أسامه زید الشحام قلل : قال لی أبو عبدالله ( علیه السلام): اقرأ على من ترى أنه یطیعنی منهم ویأخذ بقولی السلام ، واوصیکم بتقوى الله عزّ وجّل ، والورع فی دینکم ، والاجتهاد لله ، وصدق الحدیث ، وأداء الأمانه ، وطول السجود ، وحسن الجوار ، فبهذا جاء محمد ( صلى الله علیه وآله ) أدوا الأمانه إلى من ائتمنکم علیها برا أو فاجرا ، فإن رسول الله (صلى الله علیه وآله ) کان یأمر باداء الخیط والمخیط صلوا عشائرکم ، واشهدوا جنائزهم ، وعودوا مرضاهم ، وأدوا حقوقهم ، فإن الرجل منکم إذا ورع فی دینه وصدق الحدیث وأدى الأمانه وحسن خلقه مع الناس قیل هذا جعفری ، فیسرنی ذلک ویدخل علیّ منه السرور ، وقیل هذا أدب جعفر ، وإذا کان على غیر ذلک دخل علیّ بلاؤه وعاره ، وقیل هذا أدب جعفر ، والله ، لحدثنی أبی (علیه السلام ) ان الرجل کان یکون فی القبیله من شیعه علی (علیه السلام ) فیکون زینها آداهم للأمانه ، وأقضاهم للحقوق ، وأصدقهم للحدیث ، إلیه وصایاهم وودائعهم ، تسأل العشیره عنه فتقول من مثل فلان إنه آدانا للأمانه ، وأصدقنا للحدیث.   از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است: آقای ابی اسامه زید شحام میگوید امام صادق این گونه به من فرمود: « إقرأ على من ترى أنه یطیعنی منهم و یأخذ بقولی السلام » می فرماید: «سلام مرا برسان به کسانی که پیروم هستند و حرفم را گوش می دهند»، و این گونه به آنها بگو که: « و اوصیکم بتقوى الله عزّ وجّل ، والورع فی دینکم» ورع بالاتر از تقوا است. تقوا یعنی از گناه پرهیز کنیم ولی ورع یعنی جایی که شبهه هم هست انسان نزدیک نشود. «و الاجته اد لله» تلاش در راه خدا.   «و صدق الحدیث» راستگویی و صدق در سخن. «و أداء الأمانه» حضرت توصیه به امانت داری می کنند. «و طول السجود» سجده های طولانی داشته باشند. «و حسن الجوار» همسایگی را خوب رعایت بکنند. «فبهذا جاء محمد ( صلى الله علیه وآله )» می فرمایند: اساسا پیامبر برای تثبیت همین اخلاق اجتماعی آمده است. «أدوا الأمانه إلى من ائتمنکم علیها برا أو فاجرا» هر کس شما را امین دانست و به شما امانتی سپرد، امانتش را برگردانید، چه نیکو کار باشه یا گنهکار.   «فإن رسول الله (صلى الله علیه وآله ) کان یأمر باداء الخیط والمخیط» پیامبر در مساله ادای امانت بسیار دقت می کردند. توصیه می کردند در کوچکترین امور هم امانتدار باشید. تفاوتی بین آدم خوب و بد باتقوا و گنهکار هم نمی گذاشتند. به همین جهت هم به محمد امین مشهور شده بودند. امام صادق علیه السلام می فرمایند: حتی پیامبر دستور می دادند نخ و سوزنی که امانت به شما داده اند را برگردانید.   از اینجا به بعد شروع می کنند به توصیه در ارتباط شیعیان با بقیه مذاهب. توصیه هایی می فرمایند و بعد به دقت به آثار مثبت اجتماعی عمل به این توصیه ها اشاره می کنند، همچنین نتایج سهل انگاری و عدم انجام وظیفه شیعیان نسبت به تعامل صحیح با اهل سنت را هم بیان می کنند که بسیار قابل توجه و درس آموز است: «صلوا عشائرکم» در بین عشائر و قبائلتان صله رحم داشته باشید. «و اشهدوا جنائزهم» اگر فردی از اهل سنت از دنیا رفت در تشییع جنازه اش شرکت کنید. «و عودوا مرضاهم» به شکل طبیعی همه مریض می شوند، امام صادق علیه السلام می فرمایند: اگر از برادران مسلمان غیرشیعه شما شخصی مریض شد از این فرصت برای ایجاد وحدت و مودت در امت اسلامی استفاده کنید، به عیادت مریضانشان بروید. «و أدوا حقوقهم» اگر با هم معامله ای داشتید حقوقی از همدیگر بر گردنتان هست تمام و کمال حقوقشان را بپردازید. نکند شخصی از شیعیان امام صادق گمان کند، حق دارد نسبت به ادای حقوق برادران مسلمانش کوتاهی کند. امام صادق چنین نظری ندارد به عکس توصیه می کنند حقوق پیروان سایر مذاهب را ادا کنید.   فإن الرجل منکم إذا ورع فی دینه وصدق الحدیث وأدى الأمانه وحسن خلقه مع الناس قیل هذا جعفری ، فیسرنی ذلک ویدخل علیّ منه السرور ، وقیل هذا أدب جعفر اوج حدیث اینجاست: می فرماید اگر شما در دین اهل ورع باشید، اگر راستگو باشید و امانت دار، اگر با دیگران خوش اخلاق باشید، می گویند این فردی جعفری است. این سخن باعث خوشحالی من می شود. می گویند این ادب جعفر صادق است.   نکته بسیار مهمی را حضرت تاکید دارند. نوع نگاه دیگر مذاهب و ادیان نسبت به شیعیان برای اهل بیت علیهم السلام مهم بوده است. اهل بیت معتقد بودند و بیان می کردند نوع رفتار شما، دینداری شما، رعایت حقوق و اخلاق اجتماعی باعث می شود پیروان سایر ادیان و مذاهب به اهل بیت نگاه مثبت داشته باشند، چون ما هر چه باشیم خوب یا بد به اهل بیت علیهم السلام منسوب هستیم. رفتار خوب یا بد ما به پای مکتب نوشته می شود. به همین جهت هم بارها اهل بیت فرمودند مایه زینت ما باشید مایه شرمساری ما نشوید. «معاشر الشیعه کونوا لنا زینا، ولا تکونوا علینا شینا»   می فرماید «فیسرنی ذلک ویدخل علیّ منه السرور» این رفتار شما من را خوشحال می کند. خوشحالی را وارد قلبم می کند. به تعبیر خودمان: دلم را خنک می کند. دوست ندارید امام جعفر صادق را شاد کنید؟ چه افتخاری از این بالاتر؟ شنیده اید ادخال سرور در قلب مومن چقدر ثواب دارد؟ حالا شما با این رفتاران قلب امام جعفر صادق و امام زمان را خوشحال می کنید.   ببینید اهل بیت چقدر با دقت روش شناسی می کردند؟ بیان می کردند چطور رفتار کنید، چه بگویید، چه چیزی را نگویید. ما باید این روایت ها را برای مردم بخوانیم. آنقدر این احادیث را به زبان بیاوریم و در رسانه های خود بگوییم که جابیافتد. این نظر اهل بیت در تعامل با اهل سنت است. باید این روایتها معیار و ترازو بشود و همه چه پیروان اهل بیت و چه پیروان سایر مذاهب رفتار شیعیان را با این معیار بسنجند. تا کسی با ادعای شیعه گری تفرقه افکنی نکند. واقعا این سوال مطرح است اگر دیگران برخی شبکه های ماهواره ای که ادعای حمایت از مذهب را دارند ببیند واقعا می گویند هذا جعفری و هذا ادب جعفر؟ به خدا پناه می بریم!   حالا ببینید نتیجه عدم التزام به دستورات اهل بیت علیهم السلام چه خواهد شد. امام صادق علیه السلام خود این مساله را توضیح می دهند. وإذا کان على غیر ذلک دخل علیّ بلاؤه وعاره ، وقیل هذا أدب جعفر اگر رفتار اجتماعی شما با اهل سنت بر اساس دستورات بالا نبود. اگر زینت اهل بیت علیهم السلام نبودیم، حضرت می فرماید بلا و ننگ این رفتار به من برمی گردد و می گویند این ادب و اخلاق جعفر صادق است!   غیرت کدام شیعه واقعی اجازه می دهد که بلا و ننگ اهل بیت و امام زمانش باشد؟   با کمال تأسف باید بگوییم برخی شیعیان به صراحت بر خلاف نظر امام جعفر صادق علیه السلام و به نام امام حسین علیه السلام رفتارهایی انجام می دهند که حقیقتا مایه شرمساری اهل بیت و بلکه اصل دین و اسلام می شود. چرا باید به گونه ای عزاداری کنیم که چهره اسلام مخدوش شود؟   برخی شیعیان اصرار دارند با اهل سنت بدرفتاری کنند و درشت گویی کنند. این رفتارها و گفتارها خلاف رویه اهل بیت است.   بعد در همان حدیث امام صادق نقل روایت از امام باقر علیه السلام می کنند و می فرمایند: والله ، لحدثنی أبی (علیه السلام ) ان الرجل کان یکون فی القبیله من شیعه علی (علیه السلام ) فیکون زینها آداهم للأمانه ، وأقضاهم للحقوق ، وأصدقهم للحدیث ، إلیه وصایاهم وودائعهم ، تسأل العشیره عنه فتقول من مثل فلان إنه آدانا للأمانه ، وأصدقنا للحدیث. به خدا قسم پدرم روایت کرده است که هر یک از شیعیان امیرمومنان علی علیه السلام در قبیله و خاندان خود باید زینت شیعه و مذهب باشد. امین ترین فرد، دقیقترین شخص در ادای حقوق دیگران، و راستگوترین فرد باشد. مردم وصیت ها و ودیعه هایشان را نزد او بگذارند. هر وقت در عشیره و فامیل درباره او بپرسند، بگویند که چه کسی مثل او است او امانت دار ترین و راستگوترین ماست.   این روش بارها تجربه شده و نشان داده که وحدت آفرین است. مگر ممکن است اهل بیت دستوری بدهند که در آن خیر و برکت نباشد؟     تجربه روش اهل بیت علیهم السلام اجرای روش اهل بیت در ارتباط با اهل سنت معجزه می کند. نمونه های بسیاری زیادی وجود دارد که باید شنید و دید و خود تجربه کرد. بارها از مراجع بزرگوار تقلید تاکید بر این روش را شنیده ام، و اساتید و بزرگان حوزه، مبلغان و شخصیت های دینی تجارب عینی خود را برایم گفته اند. به حمد الهی بارها خودم هم تجربه کرده ام و به یقین رسیده ام که تنها راه نجات امت اسلامی از مهالک تفرقه التزام به روش عقلانی و حکیمانه اهل بیت علیهم السلام است.     *پاسداری اهل سنت از منزل طلبه شیعه یکی از دوستان طلبه سوریه ای ما که شخصیت فاضل و متخلقی است خودش برای بنده تعریف می کرد. می گفت در منطقه ای ما، شیعه و سنی با هم زندگی می کردند. من سعی می کردم همیشه نسبت به برادران اهل سنت محبت داشته باشم. در مجالس آنها شرکت کنم. دید و بازدید به منازلشان داشتم. وقتی فتنه تکفیریها در سوریه بالا گرفت، مجبور شدیم منزلمان را رها کنیم چون از طرف گروه های مسلح مورد تهدید قرار گرفته بودیم. می گفت: وقتی نیروهای داعش به منطقه ما رسیدند منازل شیعیان را آتش می زدند. البته نیروهای سوریه ای نبودند بلکه تروریست‌های خارجی بودند. ولی اهل سنت محله ما سلاح به دست گرفتند و از منزل ما پاسداری کردند و اجازه ندادند که منزل ما را آتش بزنند و این نتیجه انجام دستورات اهل بیت علیهم السلام در تعامل با اهل سنت بود.     این اخلاق اهل بیت است با یکی از جوانان مصری که فعال دینی سیاسی بود از طریق اینترنت، بیش از یکسال گفتگوی فکری و اعتقادی داشتم. دانشجوی پرتحرک و انگیزه و در عین امام جماعت یکی از مساجد مصر بود. نه من قصد شیعه کردن او را داشتم و نه او قصد سنی کردن مرا. اهل گفتگو و احترام متقابل به نظرات دیگران بود. تحت تاثیر اندیشه های وهابیت نسبت به شیعه قرار داشت ولی علاقمند بود نگاه خود را نسبت به شیعه به من عرضه کرده و در مسایل مختلف اعتقادی گفتگو کند.   من هم معتقد بودم که وظیفه دارم خود و باور خود را آنگونه که هستم عرضه کنم. طبیعتا از او درخواست شیعه شدن نکردم ولی نگاهش نسبت به تشیع بسیار متفاوت شد و اتهامات متعددی که نسبت به شیعه مطرح می کردند برایش پاسخ داده شد.   در یکی از گفتگوها قدری با هم تند شدیم. من از این که برایش تند نوشته بودم پشیمان شدم و احساس گناه می کردم. دو رکعت نماز به نیت او خواندم و از طرفش صدقه دادم. برایش نامه نوشتم و ضمن عذر خواهی گفتم من بر مواضع فکریم که در گفتگو مطرح کردم باقی هستم ولی شیوه گفتگوی ما صحیح نبود. از طرف خودم معذرت خواهی کردم و به او خبر دادم که از طرفش نماز خوانده و صدقه داده ام. خیلی تحت تاثیر این رفتار من قرار گرفت و گفت این رفتار شما اخلاق اهل بیت است و به این خاطر تبریک گفت. سجده شکر به جا آوردم و یقین کردم که اهل بیت علیهم السلام تجلی قرآن کریم هستیم و اگر روش آنها را ملتزم شویم بر قلبها حاکم خواهیم شد.     *محبت‌ها را به سمت ما بکشانید امام حسن عسکری علیه السلام در وصیت خود، وظیفه ما شیعیان را به روشنی بیان کرده اند: إِتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا زَیْنًا وَ لا تَکُونُوا شَیْنًا، جُرُّوا إِلَیْنا کُلَّ مَوَدَّه وَ ادْفَعُوا عَنّا کُلَّ قَبیح، فَإِنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حَسَن فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ کَذلِکَ «تقوای خدا را پیشه کنید و زینت ما باشید، مایه شرمساری ما نباشید. هر گونه محبت و مودت را به سمت ما بکشید و هر زشتی را از ما دور کنید. چون هر خوبی که درباره ما بگویند ما شایسته آنیم و هر بدی که درباره ما بگویند آنگونه نیستیم».   معنای این روایت این است که باید به گونه ای رفتار کنیم که پیروان دیگر مذاهب اسلامی، به دلیل رفتار صحیح ما به اهل بیت و مکتب اهل بیت محبت پیدا کنند. «کونوا لنا زینا» یعنی مدال افتخار اهل بیت باشید.     *تقیه مداراتی یا وحدت اسلامی در این باب روایات بسیار متعددی داریم که من به نمونه هایی از آن اشاره کردم. این روایات ناظر به بحث «تقیه مداراتی» است. البته تقیه مداراتی نامگذاری متشرعه و فقهای بزرگوار ماست. این دسته از روایات همان مطلبی است که ما بنا به کاربرد معاصر «همزیستی مسالمت آمیز» نامیدیم. با تقیه خوفی متفاوت است.   تقیه خوفی یعنی پنهان کردن عقیده وقتی شخص مورد خطر واقع شده باشد البته در جایی که این پنهان کردن هم به اصل اسلام ضربه نزد. در جایی که جان و مال ناموس انسان در معرض خطر قرار می گیرد، انسان وظیفه دارد باور خود را مخفی کند.   ولی در این دسته از روایات که خواندیم شرایط خوف مطرح نیست بلکه هدف اصلاح روش زندگی اجتماعی است. اهل بیت خود این گونه زندگی می کردند و به همین شکل با اهل سنت ارتباط داشتند. اهل بیت می خواستند که شیعیان در متن جوامع اهل سنت عنصر فعال، شهروند درجه یک و عضوی از بافت به رسمیت شناخته شده جامعه باشند، به همین دلیل از عنصر مدارا و همزیستی مسالمت آمیز بهترین بهره برداری مثبت را انجام داده اند.   از دیرباز حاکمیت های جور علیه شیعیان دروغ پردازی کرده اند و همیشه تلاش داشتند که تصور مسلمانان از شیعیان نادرست و آمیخته به شبهه و اتهام باشد. اهل بیت از شیعیان می خواستند در متن جوامع اهل سنت با رعایت بهترین اخلاق اجتماعی زندگی کنند، تا این تهمت ها زدوده شود.     بحران تکفیر در جهان اسلام محور بعدی صحبتم، بحث تکفیر است. از باب تفعیل یعنی کافر دانستن. حکم به کافر بودن شخصی کردن. ما با «تکفیر اهل قبله» مشکل داریم.   آن کسی که صراحتا وجود خدا را انکار می کند، یا می گوید من اصل نبوت یا پیغمبر اسلام حضرت محمد(ص) را قبول ندارم. یا معاد را نپذیرد و یا یکی از ضروریات اسلام را منکر شود به گونه ای که به انکار اصول بیانجامد، این شخص یقینا کافر هست. اگر کسی چنین شخصی را تکفیر کرد مشکلی ایجاد نمی شود. این مساله از بحث ما خارج است.   وقتی تکفیر را به عنوان بحران در امت اسلامی بیان می کنیم که این تیر به سمت مسلمانان و اهل قبله نشانه برود. جایی که به یک مسلمان دیگر گفته بشود تو مسلمان نیستی.   البته وقتی می گوییم اهل قبله منظورمان غالیان و نواصب نیستند. چون هم شیعه و هم اهل سنت اتفاق نظر دارند که دشمنان اهل بیت علیهم السلام و کسانی که آنها را از حد بشر بالاتر دانسته به حد خدایی می رسانند کافر هستند. نواصب کسانی هستند، که اهل بیت را سب و لعن می کنند و پرچم دشمنی با اهل بیت را برداشته اند. غلات کسانی هستند که یا به الوهیت اهل بیت معتقد بودند یا مقام حضرت علی علیه السلام را بالاتر از پیامبر صلی الله علیه و آله می دانستند، یا اعتقاد داشتند که محبت اهل بیت و دشمنی دشمنانشان کافی است و دیگر به اعمال صالحه و به ترک گناهان نیازی نداریم. شیعیان هم غالیان را قبول ندارند ولی غیر از نواصب و غالیان بقیه مذاهب اسلامی را که شهادتین را به زبان آورده اند همه آنها را مسلمان می دانیم. اینها اهل قبله و جزو امت اسلامی هستند.   ما با آنها تفاوتهای فکری و فقهی داریم ولی نباید اهل قبله را تکفیر کنیم. تکفیر اهل قبله خط قرمز فقهی است.     فقه شیعه، اهل سنت را مسلمان می داند فقهای ما اهل سنت را تکفیر نمی کنند یعنی بین اهل سنت و نواصب تفکیک قائل شدند می گویند ناصبی ها تکلیفشان روشن است اما نسبت به اهل سنت احکام فقهی مسلمان را بار کرده اند. شما فقه شیعه را ملاحظه بفرمایید: ازدواج با اهل سنت جائز است. حالا گفتند دختر دادن به اهل سنت در صورتی که احتمال برود مذهبش عوض بشود کراهت دارد. حرام هم ندانسته اند. اگر یکی از اهل سنت بمیرد در قبرستان مسلمانان دفنش می کنند. نماز پشت سر اهل سنت را جایز می دانند.   اینها همه نشان میدهد که احکام مسلمان را برای اهل سنت قائل شده اند. یعنی احکام حقوقی یک شهروند جامعه اسلامی. ولی ناصبی ها این گونه نیستند نمی شود به اینها زن داد. غالیان هم مسلمان نیستند. ما تکفیر نمی کنیم اهل سنت را. اغلب علمای اهل سنت هم شیعه را مسلمان معرفی کرده اند.   این نظر همه فقهای ماست. حالا من درباره امام خمینی و مقام معظم رهبری صحبت نمی کنم شما فتوای آیت الله وحید خراسانی را ملاحظه بفرمایید. خوب همه فقهای ما نسبت به ولایت اهل بیت حساسیت دارند ایشان در این زمینه شهرت بیشتری دارند. شما فتوای وحدت گرایانه ایشان را ببیند. چقدر عمق و قوت فقهی دارد. انسان واقعا لذت می برد وقتی می بیند استوانه های فقه شیعه این قدر فهم عمیق نسبت به وحدت اسلامی دارند. اینها میراث خط اهل بیت است که فقهای راستین ما مطرح می کنند.   استفتائی از ایشان کرده بودند که ما در جامعه ای زندگی می کنیم که اهل سنت هستند آنها ما تکفیر می کنند آیا جایز است ما نسبت به آنها مقابله به مثل بکینم یا نه ؟ متن فتوا را ببینید دیگر نیازی به شرح و تفصیل بنده ندارد:   باسمه تعالی/ ما جمعی هستیم ساکن در محلی که اهل‌سنت زندگی می‌کنند و آنها ما را کافر می‌دانند و می‌گویند شیعه کافر است در این‌صورت آیا ما هم می‌توانیم با آنها معامله به مثل کنیم و همان‌طوری که آنها ما را کافر می‌دانند ما هم با آنها معامله کفار کنیم. مستدعی است وظیفه شرعی ما را در مقابل این حملات بیان کنید./امضاء:جمعی از مؤمنین   پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم
هر کس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیاء، صلی الله علیه وآله وسلم، بدهد مسلمان است، و جان و عرض و مال او مانند جان و عرض و مال کسی که پیرو مذهب جعفری است محترم است.     و وظیفه شرعی شما آن است که با گوینده شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید، و اگر آنها به ناحق با شما رفتار کردند شما از صراط مستقیم حق و عدل منحرف نشوید، اگر کسی از آنها مریض شد به عیادت او بروید، و اگر از دنیا رفت به تشییع جنازه او حاضر شوید، و اگر حاجتی به شما داشت حاجت او را برآورید، و به حکم خدا تسلیم باشید که فرمود: «ولاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» و به فرمان خداوند متعال عمل کنید که فرمود: «ولاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا» والسلام علیکم و رحمه الله     اسباب وهمی تکفیر شیعه این وهابیت است که به جز خود کسی را قبول ندارد و همه مذاهب اسلامی را کافر اعلام کرده. تکفیری ها اشتباه می کنند. یعنی شما بروید با این ها صحبت کنید و بپرسید شما چرا شیعه را تکفیر می کنید؟ یک فهرست می گذارد مقابلت می گوید اسباب و علل تکفیر من این است.   وقتی نگاه می کنید می بینند اغلب علتهایی که بیان می کنند توهم است. واقعیت ندارد. اصلا عقیده شیعه نیست که بخواهند بر آن اساس ما را تکفیر کنند. ما حضرت علی و بقیه اهل بیت را نمی پرستیم. آنها را از پیامبر هم بالاتر نمی دانیم. ما به ختم نبوت اعتقاد داریم و اهل بیت را امامان برگزیده خدا می دانیم نه پیامبرانی بعد از حضرت محمدص . ما معتقدیم قرآن تحریف نشده. به قرآن کریم و هر چه بر قلب پیامبر نازل شده و بین دو جلد قرآن مکتوب شده اعتقاد یقینی داریم و … باید توهم زدایی کرد و آنها را از جهل مرکب نجات داد.   بنده خدایی از مصر به ایران سفر کرده بود. وهابی مسلک بود. در مساجد می رفت بر سرقفسه های کتب قرآن و دعا. قرآن ها را در می آورد و ورق می زد. می گفت می خواهم ببینیم قرآن شما با قرآن یکی است یا نه؟ آخر به ما گفته اند قرآن شیعیان متفاوت است!   شخص دیگری که او هم اتفاقا از مصر بود، می گفت: ما شنیده بودیم، شما بعد نماز میگویید: الله اکبر خمینی اکبر! یعنی خمینی بزرگتر از خداست! «اکبر من الله» ولی الان متوجه شدیم دروغ بوده. شما می گویید الله اکبر خمینی رهبر! خوب اینها مستضعف فکری هستند.   فقط یک مطلب باقی می ماند آن هم بحث صحابه است که اصلا سب صحابه را ما قبول نداریم و مراجع ما حرام اعلام کرده اند. فقط آیت الله خامنه ای به تحریم سب صحابه فتوا نداده من فتاوا را ملاحظه کردم تعداد زیادی از مراجع به شکل واضح و صریح اظهار نظر کرده اند که ما در سایت گفتگوی دینی وحدت در ضمن فتاوای وحدت گرایانه آنها را جمع آوری کرده ایم.   بحث عدالت تمامی صحابه هم بحثی اجتهادی است که عالمان عقیده در مذاهب گوناگون نظرشان را با ادله خود در این مساله بیان کرده اند. هر مسلمان می تواند به ادله این علما مراجعه کند و دیدگاهی برای خود برگزیند. مساله جزو اصول دین نیست که در صورت عدم اعتقاد، بشود شخصی را به آن خاطر تکفیر کرد.     تلاش شکست خورده استکبار برای تکفیری نشان دادن شیعه محور بعدی بحثم درباره اهداف جریان تکفیری جدیدی است که در بین شیعیان ساخته اند. هدف اصلی کسانی که پشت پرده این جریان هستند، این بوده که مذهب شیعه را از یک جریان پیشرو عدالتخواه و انسانی و عقلانی به حرکتی تکفیری تبدیل کنند مانند وهابیت. آنچه امروز باعث شده مذهب شیعه پرچمدار جنبش تمدنی اسلام در جهان باشد، آنچه باعث شد شیعیان رهبر مقاومت در جهان شود، و الگویی از یک حاکمیت مردم سالار دینی را ارایه بدهند همین عقلانیت و معنویت برگرفته از میراث ثقلین است. برای اینکه بتوانند این جنبش جهانی را شکست بدهند و زودتر از میدان به در بکنند این افراد را چهره و علم کرده اند.     نقش اساسی مرجعیت در حفظ عقلانیت شیعه هیچ بعید نیست اگر فتوای آیت الله خامنه ای به تحریم انتساب فحشا به زنان پیامبر(ص) نبود، فتوایی که بعد از جریان یاسر الحبیب صادر شد، اگر مقابله شخصیت هایی مثل آیت الله سیستانی، آیت الله وحید خراسانی، آیت الله مکارم شیرازی و بقیه مراجعی و علمایی که موضع گرفتند نبود، اگر رهبران واقعی مذهب از رفتار تفرقه آمیز اینها اعلام تبری نمی کردند، چه بسا اینها وارد فاز نظامی می شدند و حرکتی مثل داعش را به اسم مقدس شیعه درست می کردند.   مسلما مبانی تفکر شیعه مبانی مترقی و انسانی و عقلانی است ولی این جایگاه و برکت مرجعیت را نشان می دهد که اجازه نمی دهد، عده ای که انحراف فکری دارند، با سوء استفاده از جهل توده ها و جوانان، به نام شیعه جریانی تکفیری بسازند.   اگر اهل سنت هم چنین مرجعیتی مستقل و فهیم و با بصیرت داشت، می توانست جلوی این نیروهای تکفیری تندرو بایستند و آنها را کنترل کند.     ادله اثبات کننده فتوای مقام معظم رهبری حفظه الله وقتی جریان یاسر الحبیب راه افتاد، علمای شیعه عربستان احساس خطر کردند مبادا این حرکت، جریانی باشد که بخواهد مقدمه جنگ مذهبی را در منطقه فراهم کند و در عربستان با استناد به صحبت های این آقا، شیعه کشی را راه بیندازند. از حضرت آقا استفتا کردند و از ایشان خواستند به صراحت دیدگاه خودش را بیان کند. آیت الله خامنه ای هم خیلی قوی و محکم این جواب را داد.   تکلیف ما روشن گری است. باید مردم را روشن کنیم. تبیین بکنیم. شبهات را باید پاسخ بدهیم. از نظر علمی ایستادگی کنیم.   دو دلیل داریم بر فتوای آیت الله خامنه ای حفظه الله. البته این دو دلیلی است که بنده نسبت به بخش دوم فتوای ایشان یعنی نسبت دادن فحشا به زنان پیامبران مطرح می کنم. در بخش اول فتوا بحث حرمت اسائه به شخصیت های نمادین اهل سنت مطرح شده است.   در بخش بعدی همان فتوا بیان می کنند که انجام مسایل ناروای اخلاقی توسط زنان پیامبران محال است به ویژه سید انبیاء حضرت محمد صلی الله علیه و آله. برای اثبات این فتوا می توانیم به دو دلیل اشاره کنیم: یک دلیل عقلی و کلامی و یک دلیل روائی.   دلیل عقلی این است که پیامبران از طرف خداوند مبعوث شده اند و موظف اند در جامعه مبلغ وحی الهی باشند. لازمه تحقق این تکلیف این است که اموری که موجب تنفر از آنها می شود در آنها وجود نداشته باشد. در اصطلاح اعتقادی «منفرات» در آنها نباشد. این امور منفره عمومیت دارد هم از نظر آفرینش و خلقی. مثلا زشت نباشند. هم از نظر اخلاقی و رفتاری و هم از نظر اجتماعی.   امکان دارد همسر یا فرزند یکی از پیامبران از نظر اعتقادی دچار انحراف فکری شود این اختیار خود فرد است و پیامبر هم از او تبری می جوید، ولی محال است همسر پیامبری انحراف اخلاقی پیدا کند. خوب مردم پیش خودشان می گویند نعوذ بالله این شخص که نتوانسته عفت و طهارت خانواده خودش را حفظ کند، چطور می تواند جامعه را از زشتیها و گناهان باز بدارد. اصلا این دور از اخلاق پیامبری است. در علم اعتقادی ما آمده که پیامبران و اهل بیت و ائمه نباید منفرات داشته باشند.   دلیل روائی: در سوره تحریم بیان شده که همسر حضرت نوح و همسر حضرت لوط، همسر دو تن از بندگان صالح ما بودند ولی به آنها خیانت کردند. ابن عباس می گوید این خیانت در مسائل خانوادگی نبوده و زن هیچ پیامبری هرگز زنا نکرده است. قال الشیخ الطوسی فی تفسیر التبیان ۱۰/۵۲ فی تفسیر قوله تعالى: ﴿ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِّلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَهَ نُوحٍ وَامْرَأَهَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا﴾:
قال ابن عباس: (کانت امرأه نوح کافره، تقول للناس: إنه مجنون. وکانت امرأه لوط تدل على أضیافه، فکان ذلک خیانتهما لهما، وما زنت امرأه نبی قط)؛ لما فی ذلک من التنفیر عن الرسول وإلحاق الوصمه به، فمن نسب أحداً من زوجات النبی إلى الزنا فقد أخطأ خطأً عظیماً، ولیس ذلک قولاً لمحصِّل.   ابن عباس در تفسیر این آیه شریفه می فرماید: «همسر نوح کافر بود، و به مردم می گفت که نوح دیوانه است. همسر لوط نیز مردم را به سمت میهمانان لوط راهنمایی کرد. این خیانت این دو نفر بوده است و هرگز همسر هیچ پیامبری زنا نکرده است». سپس شیخ طوسی در ادامه حدیث ابن عباس می فرماید: «چون این مساله موجب نفرت و گریز مردم از پیامبر و موجب ننگ و عار او خواهد شد. بنابراین هر شخصی که زنا را به یکی از زنان پیامبر نسبت بدهد، اشتباه بسیار بزرگی مرتکب شده و این نظر برای انسان صاحب علم ایجاد نمی شود».   با بعضی از سلفی ها درباره این فتوا گفتگو کردم. می گفتند این فتوا تقیه اس





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن