واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شعر و شعار و شعور؟
ابوي ميگويد: همزمان با داووس دولت، مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي روند توسعه كشاورزي چين را طي سال 2011 بررسي كرد. دلت بسوزد.
ميگويم: نكته انحرافي دارد؟ بنا بوده روند توسعه كشاورزي در محلات را در سه سال قبل بررسي كند؟ كار است ديگر. لااقل يك كاري ميكنند. بهتر از بيكاري است.
ميگويد: دولت همايشي و مجلس پيمايشي حاصلش ميشود اقتصاد بيچاشني. اينها كه بنا بود نرخ خودرو را درست كنند. آنها كه قرار بود وضع بانكها را نسق دهند. اقتصاد كه بنا بود از ركود خارج شود. چه شد؟ نشستند و گفتند و برخاستند و براي زمستانمان بايد دنبال بخاري زغالي باشيم؟
ميگويم: توقعتان در حد تيم ملي است. مگر نديدهايد آن خبر گمشده را. همان كه به ما ميگويد اي بيخبر، خبرت هست كه من گم شدهام؟
ميگويد: خبر چه هست؟ اقتصاد موضوع جدي است، دامن شعر و شاعري را با اقتصاد آلوده نكن!
ميگويم: با حكم معاون اول رئيسجمهور، مسعود نيلي به عنوان دبير و عضو كارگروه تخصصي ستاد هماهنگي امور اقتصادي و محمد علي نجفي، اكبر كميجاني، شاپور محمدي، سيدحميد پورمحمدي، پيمان قرباني، فرهاد نيلي، حسن درگاهي و سيدمهدي بركچيان به عنوان اعضاي اين ستاد منصوب شدند. نخستين جلسه اين كارگروه نيز پنجشنبه گذشته به رياست اسحاق جهانگيري برگزار شد. در واقع، شايد از اين پس برنامههاي اقتصادي دولت بايد از تأييد اين كارگروه بگذرد و سپس وارد ستادها و وزارتخانهها شود؛ حال اينكه مشرب فكري كارگروه ويژه اقتصادي دولت تدبير و اميد چه است، بايد مورد كنكاش قرار گيرد.
ميگويد: يعني بالاخره دولت يازدهم ميخواهد مدل اقتصادياش را به طور رسمي اعلام كند؟ نميخواهد؟ ميكند؟ نميكند؟ آيا اينها هم مثل مجلس كه اقتصاد سه سال قبل فلان كشور كمونيستي را بررسي ميكند، ميخواهند اقتصاد سه دولت قبل را احيا كنند؟يكي برود شرق، يكي برود غرب؟
ميگويم: منظورتان اين است شل كن سفت كن درآوردهاند. مجلسيها ميگويند كمونيستي و اينوريها ميگويند ليبرالي و هر كدام آرامآرام كار خودشان را ميكنند و براي همين است كه سازمان مديريت و برنامهريزي را كه بنا بود احيا كنند، فوراً احيا نميكنند تا زمينه پاسخگويي مناسب در آينده فراهم نباشد؟
ميگويد: پسرم تو چقدر خامي! پاسخگويي به چه؟ مگر تا حالا در مورد اين وضعيتهاي اقتصادي كشور كسي پاسخگو بوده؟ سازمان كيلويي چند؟
ميگويم: آخر اتفاقات ناشي از بيمسئوليتي اقتصادي دوران گذشته با تشكيل كارگروههاي فاقد قدرت اجرايي، در اين دولت هم تكرار خواهد شد. اين خط. اين نشان.
ميگويد: حالا بگذار ببينيم وضعيت كشاورزي چين در سال 2011 چگونه بوده...آسياب به نوبت...ميبيني يك وقت گير كارمان را پيدا كرديم. كارگروه، قدرت اجرايي ميخواهد چكار؟ مملكت مانند بابك زنجاني كم ندارد كه. اصلا باني اقتصاد بازار آزاد را بابك زنجاني بدانيم. ناشناسي كه يك شبه ناجي جيب خود شد!
ميگويم: يعني ماحصل اين مباحثات بنده و شما و وضعيت فعلي و كارگروههاي موجود ميشود شكاف طبقاتي؟
ميگويد: چرا لقمه را ميپيچاني؟ ميشود وضعيت موجود! ميشود عدم پاسخگويي! ميشود سكون و سكوت!
ميگويم: شعار ميدهيد كه باز. چطور اقتصاد با شعار شما همخواني دارد اما با شعر خواني من نه؟
ميگويد: خب حالا كه هر كي به هر كي شده است و اصلا معلوم نيست چه ميخواهد بشود تو هم برو شعرت را بخوان.
ميگويم: ميخوراند به روز و شب دكتر/ قرص و شربت، دوا به اين بيمار/ عاقبت نيست حالتي در او/ جز تهوع، تخلي و ادرار! گر بگويي كه چيست اين حالت/ هست امروزِ اقتصاد انگار!
ميگويد: پس شعر هم ميتواند جدي باشد؟ البته شعر مردم بود. يكريزه هم تند بود. براي الان بد بود. تنفس اعلام ميكنم. اصلاً ختم مذاكرات. گوشت را بياور دم دستم بيادب بيشعور...
نویسنده : اولاد آدم
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۲۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]