تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820054672




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پندار خطای تاریخی قرآن در داستان ایکه و مدین - بخش دوم دو عذاب متفاوت برای اصحاب ایکه و اهل مدین


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پندار خطای تاریخی قرآن در داستان ایکه و مدین - بخش دوم
دو عذاب متفاوت برای اصحاب ایکه و اهل مدین
برخی خاور شناسان بر تعارض اخبار تاریخی قرآن با گزاره های تاریخی کتب دیگر، از جمله کتاب مقدس تأکید می ورزند.

خبرگزاری فارس: دو عذاب متفاوت برای اصحاب ایکه و اهل مدین



  4ـ5. هم مکانی هر پیامبر با قوم خویش یکی از نویسندگان معاصر برای اثبات وحدت مدین و ایکه می نویسد: هر پیامبرى به سوى مردم خویش فرستاده و از میان قوم خود برگزیده مى شود؛ زیرا هر قوم و گروهی، زبان و سخن پیامبری را که از خود آنان بوده بهتر از زبان و سخن دیگری مى فهمند و راستى و امانت و پاکى او را بهتر مى شناسند (محمد بیومی، 1988م، ج 1، ص293). بنابراین حضرت شعیب در یک مکان مبعوث شده، ولی آن مکان دو نام داشته است. 1ـ4ـ5. نقد و بررسی پاسخ این سخن نیز با پاسخی که به دلیل اول داده شد، روشن می شود؛ علاوه بر اینکه اولاً در متن دلیل، از ارجحیت هم مکانی به دلیل بهتر فهمیدن راستی و درستی پیامبر سخن گفته شده است؛ بنابراین اگر در مکانی دیگر به سخن پیامبر ارزش بیشتری بدهند و قدرش را بهتر بشناسند و به درستی و پاکی او پی ببرند، ممکن است پیامبر در آن مکان حضور یابد چنان که درباره پیامبرانی چون حضرت ابراهیم علیه السلام و پیامبر اسلام صلی الله علیه واله این گونه بود؛ ثانیاً هم زبانی و شناخت قوم نسبت به پیامبر لزوماً به معنای وحدت مکان آنها نیست و امکان دارد قوم یک پیامبر در عین آنکه سخن پیامبر را می فهمند و نسبت به او شناخت دارند، اما مکان متفاوتی با پیامبر داشته باشند؛ ثالثاً پیامبر، خلیفه خدا بر روی زمین است و حضورش در یک مکان، مبتنی بر دستور خداوند است. 5ـ5. هم زبانی هر پیامبر با قوم خویش دلیل دیگری که نویسنده یادشده بر تعدد مکانی ایکه و مدین ارائه می دهد این است که هر پیامبرى به زبان مردم خویش آشناتر است؛ چنان که در قرآن نیز آمده است: وَما أرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیبَینَ لَهُمْ (ابراهیم: 4)؛ ما هیچ پیامبرى را جز هم زبان با قوم خویش نفرستادیم، تا آنچه را باید براى آنان بازگوید. بنابراین امکان ندارد پیامبری در مکانی که با مردمش هم زبان نیست فرستاده شود. ازاین رو حضرت شعیب علیه السلام تنها در میان قوم خویش و یک مکان مبعوث شده، ولی آن مکان دو نام داشته است (محمد بیومی، 1988م، ج 1، ص293). 1ـ5ـ5. نقد و بررسی این استدلال از دو مقدمه تشکیل شده است. مقدمه اول این است که بر اساس آیه، هر پیامبر باید هم زبان قوم خویش باشد و مقدمه دوم اینکه اگر ایکه و مدین دو مکان متفاوت باشند، حضرت شعیب هم زبان یکی از آن دو نخواهد بود. نتیجه اینکه مدین و ایکه دو مکان متفاوت نیستند. در نقد این استدلال باید گفت ملازمه مقدمه دوم پذیرفتنی نیست؛ زیرا ممکن است ایکه و مدین به لحاظ زبانی اتحاد داشته باشند و حضرت شعیب علیه السلام هم زمان یا به صورت متناوب و در دو زمان نزدیک به هم در این دو مکان به پیامبری مبعوث شده باشد. 6. شواهد تعدد مکانی ایکه و مدین چنان که پیش از این بیان شد، قرآن کریم از اهل مدین و اصحاب ایکه نام می برد که پس از قوم لوط می زیسته اند و پیامبرشان حضرت شعیب علیه السلام بوده است و طبق گفته برخی تعدد نام، ظهور در تعدد متعلق و مسمای آن دارد و تا دلیلی بر وحدت متعلق یافت نشود نمی توان حکم به وحدت داد. به نظر می رسد نه تنها دلیلی بر وحدت دو قوم یادشده وجود ندارد، بلکه می توان شواهدی بر تعدد آن دو در آیات شریف و روایات یافت که در ادامه به برخی شواهد اشاره می کنیم. 1ـ6. تصریح به وجود خویشان حضرت شعیب علیه السلام در میان اهل مدین قَالُواْ یا شُعَیبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنرََئکَ فِینَا ضَعِیفًا وَلَوْ لَا رَهْطُکَ لَرَجَمْنَاکَ (هود: 91)؛ گفتند: اى شعیب، ما بسیارى از آنچه را که مى گویى نمى فهمیم و ما بى تردید تو را در میان خودمان ناتوان مى بینیم و اگر قبیله کوچکت نبود، حتماً سنگسارت مى کردیم. رهط در لغت به معنای عشیره و قوم فرد است (ابن منظور، 1414، ج 7، ص305؛ راغب اصفهانی، 1412، ص367). برخی تعداد افراد این عشیره را سه تا ده نفر دانسته اند و برخی آن را از هفت تا ده نفر شمارش کرده اند (فراهیدی، 1414، ج1، ص721). در آیات 84-95 سوره هود که سخن از اهل مدین است، با صراحت از وجود عشیره و خانواده حضرت شعیب در میان قوم خبر داده و همین خانواده، مانع سنگسار شدن آن حضرت اعلام شده است؛ ولی در آیاتی که سخن از اصحاب الایکه است، چنین مطلبی مشاهده نمی شود. 2ـ6. دو عذاب متفاوت برای اصحاب ایکه و اهل مدین در آیات قرآن برای اصحاب ایکه و اهل مدین دو عذاب متفاوت گزارش شده است: وقتی سخن از مدین و نافرمانی آنان در برابر حضرت شعیب علیه السلام به میان آمده، در دو آیه از زمین لرزه به منزله کیفر آنان یاد شده است: فَأخَذَتْهُمُ الرَّجْفَه فَأصْبَحُوا فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ (اعراف: 91)؛ آیه دیگر عنکبوت: 37؛ اما وقتی سخن از اصحاب ایکه و نافرمانی آنان شده است کیفر آنان عذاب روز سایه عنوان شده است: فَکَذَّبُوهُ فَأخَذَهُمْ عَذابُ یوْمِ الظُّلَّه إِنَّهُ کانَ عَذابَ یوْمٍ عَظِیمٍ (شعراء: 189). در تفسیر عذاب یوم الظله آمده است که اهل ایکه پس از چند روز تشنگی و گرمای سوزان، تکه ابری مشاهده می کنند که به آسمان شهر نزدیک می شود. آنها به دلیل عطش فراوان، شتابان به سوی آن می روند و در مدت زمانی کوتاه به خاکستر تبدیل می شوند (طبرى، 1412، ج 19، ص67؛ طبرسى، 1372، ج7، ص317).  تعدد عذاب اصحاب ایکه و اهل مدین نشانگر تعدد این دو مکان و قوم است و روشن می شود که حضرت شعیب علیه السلام به سوی دو قوم مبعوث شده است. شاید بتوان حدیث عکرمه و سدّى را که در آن از مبعوث شدن حضرت شعیب علیه السلام به سوی دو قوم و گرفتار شدن دو قوم به دو گونه عذاب سخن گفته شده، مؤیدی بر این برداشت دانست. ممکن است گفته شود که تعدد عذاب دلیل بر تعدد اقوام نیست، بلکه خداوند آنان را به چند گونه کیفر، عذاب کرده است (محمد بیومی، 1988م، ج 1، ص293)؛ چنان که برای قوم ثمود چهار گونه عذاب (صیحه، صاعقه، رجفه و طاغیه) در چهار آیه قرآن گزارش شده است (هود: 67؛ فصلت: 17؛ اعراف: 78؛ حاقه: 5). در پاسخ این سخن باید گفت هرگاه در قرآن برای یک قوم چند گونه عذاب مطرح شود، با توجه به وحدت قوم، بر ابعاد مختلف عذاب قابل حمل خواهد بود و بلاغت قرآن اقتضا داشته است که برای تأثیرگذاری بیشتر و عمیق تر در انسان ها به ابعاد مختلف یک عذاب بپردازد؛ ازاین رو درباره قوم ثمود، این معنا قابل حمل است که عذاب آنان، زمین لرزه همراه با صاعقه و صداى وحشتناک آسمانی بوده و همه عذاب ها، ویرانگر بوده اند. درواقع آنان در یک روز با عوامل مختلف مرگ آور روبه رو شدند که هر یک به تنهایی می توانست آنان را نابود کند. ولی در مورد اصحاب ایکه و مدین که همراه با دو نام متفاوت، دو نوع عذاب گزارش می شود، تعدد عذاب شاهدی بر تعدد قوم می تواند باشد. 3ـ6. معرفی حضرت شعیب به منزله برادر اهل مدین قرینه دیگر بر اینکه حضرت شعیب علیه السلام میان دو قوم (اصحاب ایکه و اهل مدین) مبعوث شد، این است که در سه آیه از قرآن کریم وقتی سخن از اهل مدین است، سه بار عبارت وَإِلى  مَدْینَ أخاهُمْ شُعَیباً تکرار شده است (اعراف: 85؛ هود: 84؛ عنکبوت: 36) ولی در هیچ یک از آیاتی که سخن از اصحاب ایکه به میان آمده، واژه اخاهم نیامده است. واژه اخ در لغت به کسى گفته می شود که با دیگرى در پدر و مادر و یا در یکى از آن دو شریک باشد؛ سپس در معنا توسعه داده شده و به صورت استعاره درباره هر کسی که با دیگرى در قبیله یا دین یا شغل و غیر اینها شریک باشد، به کار رفته است (راغب اصفهانی، 1412، ص68). در قرآن نیز این واژه در معناى اصلى و در معناى مجازى هر دو استفاده شده است؛ مانند ثُمَّ أرْسَلْنا مُوسى  وَأخاهُ هارُونَ بِآیاتِنا که در معناى اصلى است، و در آیات شریفه وَإِلى  عادٍ أخاهُمْ هُوداً (اعراف: 65) وَإِلى  ثَمُودَ أخاهُمْ صالِحاً (اعراف: 73) به دلیل اینکه حضرت هود و صالح با قومشان هم قبیله بودند واژه اخ در معنای مجازی (مشارکت در قبیله) به کار رفته است. کاربرد اخاهم درباره حضرت شعیب و مدین، طبق روایتی از امام سجاد علیه السلام (عیاشی، 1380، ج 2، ص20؛ کوفی،1410، ص192) و گفته بیشتر مفسران، از این قبیل بوده و به معنای برادر نسبی بودن حضرت شعیب علیه السلام با آن قبیله است (بلخی، 1423، ج 2، ص48؛ طوسی، بی تا، ج 4، ص461؛ طبرسی، 1372، ج 4، ص688؛ بغوی، 1420، ج 2، ص214؛ فخر رازی، 1420، ج 14، ص313؛ حقى بروسوى، بی تا، ج 3، ص200). البته اگر قرینه ای وجود داشته باشد که فرد از آن قبیله نیست، می توان آن را به معنای دیگری مانند دوست داشتن و غمخوار بودن حمل کرد؛ ولی در صورتی که چنین قرینه ای وجود نداشته باشد، این واژه بر معنای اصلی قابل حمل خواهد بود. برای مثال در آیه إِذْ قالَ لَهُمْ أخُوهُمْ لُوطٌ ألا تَتَّقُونَ (شعراء: 161) لوط علیه السلام برادر مردمی که بر آنان مبعوث گشته بود، خوانده شده است. با توجه به اینکه حضرت لوط علیه السلام از اهالی بابل بوده و با حضرت ابراهیم علیه السلام به شام آمده، و اهل آن دیار نبوده است، می توان گفت به دلیل دلسوزی یا به دلیل ازدواج با آن قبیله برادر آنان نامیده شده است. البته برخی قرآن پژوهان در قرینه بودن این وجه تردید کرده و گفته اند  اینکه حضرت شعیب علیه السلام در یادکرد از اصحاب ایکه، برادر آنان خوانده نشده، از این  روست که آنان را به پرستش ایکه متصف ساخته و برادر خواندن او نامناسب است؛ زیرا وی در این شیوه با آنان همراه و همرأى نبوده است؛ ولی وقتی از مدینى ها به منزله یک قبیله یاد شده، بجاست که برادر آنان خوانده شود (ابن کثیر، 1992، ج1، ص219).  این سخن مناقشه پذیر است؛ زیرا اولاً در هیچ یک از آیات، دلیلی بر ایکه پرستی آنان وجود ندارد؛ ثانیاً در برخی آیات از اصحاب ایکه نیز همانند مدینی ها به منزله یک قبیله و قوم یاد شده ولی حضرت شعیب علیه السلام برادر آنان خوانده نشده است (ص: 13). علاوه بر اینکه در هر سه آیه ای که آن حضرت برادر مدینی ها خوانده شده، آیه در مقام دعوت به توحید و پرستش خدای یگانه و نهی از کم گذاشتن پیمانه در معامله و در نتیجه فسادانگیزی در زمین و هشدار به عذاب روز قیامت است؛ ازاین رو اگر قرار باشد برادر خواندن آن حضرت نامناسب باشد اینجا نیز نامناسب است؛ زیرا حضرت با آنان در شرک، کم گذاشتن پیمانه و کاستن از کالای مشتری در معامله و فساد در زمین همراه و همرأی نبوده است. 7. ایکه و مدین در احادیث اسلامی در منابع شیعی تنها یک روایت در تفسیر جوامع الجامع وجود دارد که بر اساس آن مدین و ایکه دو مکان متفاوت بوده اند و حضرت شعیب از طرف خداوند مأمور به هدایت دو قوم متفاوت می شود: إنّ شعیبا أخا مدین أرسل إلیهم وإلى أصحاب الأیکه (طبرسی، 1377، ج 3، ص169). در تفسیر مجمع البیان روایتی از قتاده نقل می شود مبنی بر اینکه خداوند حضرت شعیب را به سوی دو امت فرستاد (طبرسی، 1372، ج 7، ص317). بیشتر منابع اهل سنت روایتی با همین مضمون از ابن مردویه و حافظ بن عساکر از طریق محمدبن عثمان بن ابی شیبه با سند از ابن عمرو از رسول خدا صلی الله علیه واله نقل کرده اند: قال رسول الله صلی الله علیه واله: إن مدین وأصحاب الأیکه أمتان بعث الله إلیهما شعیبا (ابن کثیر، 1419، ج6، ص143؛ ابن ابی حاتم، 1419، ج13، ص774؛ سیوطی، 1404، ج4، ص103). برخی منابع اهل سنت نیز روایتی از سدی نقل می کنند که بر اساس آن حضرت شعیب علیه السلام به سوی دو قوم مبعوث شد: ایکه و مدین؛ و آنان به دو عذاب گرفتار شدند: اهل مدین به صیحه و اصحاب ایکه به گرمای سوزانی که سایه نداشت. پس خداوند ابری فرستاد که به امید نجات به سایه آن پناه بردند و خداوند همان ابر را عذاب آنان قرار داد. در این باره به آیه 189 شعراء استشهاد شده است (طبری، 1412، ج9، ص4؛ ابن ابی حاتم، 1419، ج5، ص1519؛ میبدی 1371، ج4، ص438). در گزارشى از عکرمه و سدّى آمده است که خداوند جز شعیب هیچ پیامبرى را دو بار برنگزید: یک بار براى مدینى ها، که خداوند با بانگى کشنده آنان را کیفر داد، و دیگر بار براى ایکه اى ها که به عذاب روز سایه کیفر شدند: ما بعث الله تعالى نبیا مرتین إلا شعیبا مره إلى مدین فأخذهم الله تعالى بالصیحه، ومره إلى أصحاب الأیکه فأخذهم الله تعالى بعذاب یوم الظله (آلوسی، 1415، ج 4، ص412). در مقابل این دیدگاه، تنها یک روایت در برخی تفاسیر شیعه و اهل سنت از ابن عباس نقل شده که بر اساس آن، اصحاب ایکه همان اهل مدین شمرده شده اند (طوسی، بی تا، ج8، ص58؛ طبرسی1373، ج7، ص317؛ ابن عاشور، بی تا، ج19، ص189). این روایات از نظر سندی دارای اشکال و مرسل اند، اما وجود روایت هرچند ضعیف در زمینه تعدد و تفاوت قوم ایکه و مدین در منابع فریقین و نبود روایتی درباره اتحاد آن دو قوم، اگر دلیل مستقلی هم به شمار نیاید، دست کم می تواند مؤید و شاهدی بر این دیدگاه باشد. علاوه بر اینکه یک روایت مسند نیز در زمینه تعدد دو قوم وجود دارد، گرچه ابن کثیر آن را غریب و ناآشنا دانسته است (ابن کثیر، 1992، ج1، ص219). با این حال ابن عاشور با استفاده از ادله و شواهد دیگر در ذیل آن می نویسد: اظهر این است که اهل ایکه قبیله ای غیر از اهل مدین اند و همان گونه که در تورات آمده، اهل مدین همان اهل خویشان حضرت شعیب از ذریه مدین بن ابراهیم از همسرش قطوره بودند که در سرزمین مدین در شرق الخلیل اسکان یافتند (ابن عاشور، بی تا، ج 19، ص189). 8. ایکه و مدین در کتاب مقدس گرچه بشر از گذشته دور به یادسپاری رویدادهای تاریخی و نقل آن برای دیگران و نیز به ضبط آن اهمیت می داد، برخی عوامل در خطای تاریخ نگاری نقش داشته اند. کسانی که رویدادی را دیده یا شنیده بودند احساسات درونی و تعصبات قومی خویش را در بیان رویداد دخالت می دادند. نیز تلاش حکومت های خودکامه بر این بوده که آنچه را به سودشان است اشاعه دهند و آنچه را به زیانشان است تحریف کنند یا جلوی ثبتش را بگیرند. علاوه بر این موارد، نقص ابزار اخذ و نقل خبر و نگهداری کتب از پوسیدن و عوامل دیگر موجب شده تاریخ پشتوانه محکمی برای ایمنی از دروغ و خطا نداشته باشد. ازاین رو نه ثبت جریانات تاریخی در کتاب ها دلیل بر صحت آنهاست و نه عدم ثبت آنها دلیل فقدان اصل حادثه است (طباطبایی، 1417، ج 2، ص30). در مقایسه کتاب مقدس و قرآن نیز ممکن است برخی از داستان های تاریخی قرآن در کتاب مقدس نیامده باشد و نیز به دلیل اینکه قرآن کتاب تاریخ و قصه نیست، برخی از قصص کتاب مقدس و کتب تاریخی در قرآن نیامده است. همچنین ممکن است برخی رویدادهای تاریخی به گونه ای که واقع شده اند در تاریخ نیامده باشند و از دست تحریف در امان نمانده باشند. ازاین رو یادکرد یک رویداد تاریخی در قرآن و نبود آن در کتب یادشده و نیز یادکرد واقعه ای تاریخی در کتب یادشده و نبود آن در قرآن دلیل بر خطای قرآن نیست؛ چنان که تفاوت گزارش تاریخی قرآن با آنچه در تاریخ و از جمله در کتاب مقدس آمده نیز ملازم با خطای قرآن نیست. تذکر این نکته ضروری است که طبق باور متکلمان معاصر مسیحی، عهد عتیق (تورات کنونی) روایت هایی از موسی علیه السلام و سرگذشت بنی اسرائیل بوده که تا سال ها پس از آن حضرت به صورت شفاهی نقل می شد. سخنان یادشده حدود قرن پنجم پیش از میلاد در مجموعه هایی گرد آمده و در یک کتاب به نام عهد عتیق تدوین شده است که تنها بخش اندکی از آن پیام مستقیم خداست (میشل، 1377، ص32). انجیل های موجود نیز وحی به حضرت عیسی علیه السلام نیست؛ زیرا مسیحیان خود باور ندارند که به عیسی علیه السلام وحی شده است و کتابی به نام انجیل داشته است و این انجیل ها گزارش سیره و سخنان آن حضرت توسط برخی از حواریان و پیروان ایشان است (مریل سی، 1362، ص136-138؛ توفیقی، 1389، ص174-175؛ توماس میشل، 1377، ص43-44). در قصه حضرت شعیب علیه السلام نخست باید روشن شود که آیا این قصه در تاریخ و کتاب مقدس ثبت شده است یا نه و در صورت ثبت شدن، با آنچه در قرآن آمده متفاوت است یا نه و میزان اعتبار آن چقدر است. با مراجعه به کتاب عهد عتیق درمی یابیم که از مکانی به نام ایکه یاد نشده است و با توجه به ادله ای که پیش از این گفتیم، سخن نگفتن کتاب مقدس از ایکه، دلیل بر وجود خارجی نداشتن این مکان نیست. چنان که بسیاری از امکنه تاریخی و واقعی معاصر عهد عتیق در آن کتاب مورد اشاره قرار نگرفته اند. درباره مدین نیز تنها در یک فراز آن، سخنی آمده که از نظر محتوا شباهتی با برخی آیات قرآن دارد: در باب دوم از سفر خروج، ماجرای حضرت موسی علیه السلام بیان شده است که پس از کشتن فردی مصری و فاش شدن راز آن، از ترس مجازات به شهری به نام مدیان می گریزد و در آنجا پس از مدد رساندن به دختران کاهن مدیان در سیراب ساختن گوسفندان، به خانه کاهن دعوت می شود. کاهن مدیان به نام یترون Jethro)) یا رعوئیل (Reuel) دخترش صفّوره را به تزویج موسی علیه السلام در می آورد و حضرت موسی علیه السلام برای یترون چوپانی می کند (سفر خروج باب 2 فراز 13-22). حال باید دید فردی که کتاب مقدس از آن با عنوان کاهن مدیان (یترون یا رعوئیل) نام می برد کیست. در قاموس کتاب مقدس، یترون کاهن یا امیر مدیان و پدرزن حضرت موسی علیه السلام معرفی می شود که نامش رعوئیل خوانده شده است و طبق گفته این کتاب، لقب وی یترون و از نسل حضرت ابراهیم علیه السلام و قطوره بوده است (هاکس، 1383، ص944). در باب هجدهم سفر خروج که گزارش داستان حضرت موسی علیه السلام پس از نجات بنی اسرائیل از دست فرعونیان است، آمده در ملاقاتی که میان موسی علیه السلام و پدرزنش صورت می گیرد، حضرت موسی علیه السلام به استقبال پدرزنش بیرون می آید و او را تعظیم می کند و می بوسد. موسی علیه السلام پدرزن خود را از آنچه خداوند با فرعونیان کرده بود آگاه می سازد و یترون بدین سبب شاد می شود و خدا را سپاس می گوید و به شکرانه این نجات قربانی می دهد و موسی و هارون‡ و دیگر مشایخ اسرائیل را اطعام می کند. آنان در حضور یترون نان می خورند و یترون به حضرت موسی علیه السلام پند می دهد و موسی علیه السلام به پندهای ایشان جامه عمل می پوشاند (سفر خروج باب 18). با توجه به آنکه کاهل در اصطلاح کتاب مقدس به معنای پیشوای دینی است و نیز با توجه به ویژگی هایی که برای وی آمده است و حکایت از جلالت مقام و شأن یترون دارد، احتمال پیامبر بودن وی تقویت می شود. به دلیل شباهت فراوانی که میان نقل این داستان در آیات قرآن و کتاب مقدس وجود دارد، مدیان بر مدین حضرت شعیب انطباق دارد (جواد علی، 1976م، ج1، ص451) و نیز می توان احتمال داد که یترون یا رعوئیل همان شعیب علیه السلام باشد؛ چنان که گروهی از مفسران گفته اند نام سریانی شعیب علیه السلام یترون است و رعوئیل که در زبان سریانی به معنای دوست خداست، لقب ایشان بوده است (طبری، 1412، ج8، ص166؛ ابن عاشور، بی تا، ج8، ص186؛ ابن کثیر، 1419، ج 3، ص401؛ آلوسی، 1415، ج4، ص412؛ ابوالفتوح رازی، 1408، ج8، ص293). از این نظر، اختلافی میان آیات قرآن و عهد عتیق جز در ظاهر الفاظ نیست و ادعای اینکه در کتاب مقدس از فردی به نام شعیب نام برده نشده و تورات جایی به نام مدین نمی شناسد، بی مورد خواهد بود. تنها بحثی که در کتاب مقدس بدان پرداخته نشده داستان کم فروشی مردم مدین، و نهی پیامبر آنان از این کار و نیز وحدت و تعدد مکانی ایکه و مدین است. 9. دیدگاه ها در مورد جایگاه مدین محققان درباره جایگاه مدین دیدگاه های مختلفی مطرح ساخته اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم. 1ـ9. معان بنابر دیدگاهی که از سوی برخی قرآن پژوهان طرح شده سرزمین مدین یا شهر شعیب، بر شهر معان در استان معانِ کشور اردن تطبیق یافته که مسکن برخی از فرزندان حضرت اسماعیل بوده و مردمش با مصر، لبنان و فلسطین تجارت داشته اند (معطی، 2004م، ص112؛ بى آزار شیرازى، 1380، ص177). امروزه معان (محافظه معان)  نام استانی در کشور پادشاهی اردن است. این استان از بزرگ ترین استان های کشور اردن و در 21 کیلومتری جنوب شهر عمان (پایتخت) اردن است؛ نخستین منطقه ای از خاک اردن که اسلام وارد آن شده است. در دوران خلافت امویان به این منطقه توجهی ویژه می شد و بناهای پرشماری در آن ساخته اند.  از آثار دوران اموی می توان به شهر قوم شعیب اشاره کرد. معان نقطه پیوند شهروندان و مهاجران سوریه و عراق بوده است، و راه آهن ارتباطی میان عراق و سوریه از این شهر می گذرد (شامی،1993، ص93؛ لبیب، 1990م، ص300). 2ـ9. میان خلیج عقبه تا کوه سینا نویسنده قاموس کتاب مقدس دو احتمال درباره سرزمین مدیان (مدین) بیان می کند: بنابر یک احتمال، سرزمین مدین از خلیج عقبه تا موآب و کوه سینا امتداد داشته و طبق احتمال دیگر این سرزمین از شبه جزیره سینا تا فرات را دربر می گرفته و قوم آنجا با فلسطین و لبنان و مصر تجارت داشته اند، که موسی نیز مدتی در آن ساکن بوده است (هاکس ، 1383، ص788). 3ـ9. مدین بنا به نوشته یاقوت حموی در معجم البلدان مدین حضرت شعیب علیه السلام، همان شهر مدین در ساحل دریای سرخ در مجاورت تبوک (محل جنگ تبوک)، و بزرگ تر از تبوک است. در همین شهر چاهی وجود دارد که حضرت موسی علیه السلام از آن برای گوسفندان حضرت شعیب علیه السلام آب کشید و از ابوزید نقل می کند که وی آن چاه را که بر آن بنایی بوده مشاهده کرده است (حموی، 1979م، ج5، ص77-78؛ جواد علی، 1976، ج 1، ص454). ابن کثیر نیز همین سخن را پذیرفته، جز اینکه در جایگاه این شهر به خطا رفته و سرزمین مدین را بر شهری میان حجاز و شام و در نزدیکی معان در کشور اردن از طریق حجاز تطبیق داده است (ابن کثیر، 1419، ج 3، ص401؛ ج4، ص294). خبر مدین در غزوه زیدبن حارثه در تاریخ ابن هشام وارد شده است (ابن هشام، 1355، ج1، ص635). در شعر کُثَیر آمده است: یبکون من حذر العقاب قعوداً
خرّوا لعزه رکّعاً و سجوداً رهبان مدین و الذین عهدتهم
لو یسمعون کما سمعت حدیثها (حموی، 1979م، ج5، ص77-78) از مفهوم شعر برمی آید که در زمان وی در مدین جماعتی از راهبان بودند که به پرستش پروردگار اشتغال داشتند و از ترس عقابِ مجدد می گریستند. بطلمیوس نیز جایى را در کرانه دریاى سرخ با نام مودیانا (Modiana) یاد کرده که پژوهشگران آن را جایگاه مدین مى دانند و مرزهاى آن با مرزهاى مدین که در کتاب هاى عربى آمده سازگارى دارد؛ چنان که یوسفوس فلاویوس مورخ یهودى از شهری به نام مدینا (Madiana) در شرق دریای سرخ نام می برد و آن را بر مدین منطبق می داند (جواد علی، 1976م، ج1، ص455). به گفته یاقوت حموی، ایکه نیز با تبوک (محل جنگ تبوک) انطباق دارد و اهل تبوک نیز چنین اعتقادی دارند. تبوک محلی میان وادی القری و شام است و گفته شده که اصحاب ایکه در تبوک سکونت داشتند و شعیب علیه السلام از آنان نبوده بلکه اهل مدین بوده است (حموی، 1979م، ج2، ص14). بررسی: درباره جایگاه ایکه و مدین شاهدی از قرآن و نیز روایت صریحی از معصوم دیده نمی شود؛ ولی در برخی آیات و روایات اشاراتی وجود دارد که می تواند در نفی احتمالات دیگر مؤثر باشد. خداوند در آیه 78 و 89 سوره حجر درباره قوم لوط و اصحاب ایکه می فرماید: فَانتَقَمْنَا مِنهُْمْ وَإِنهَُّمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ. یکی از معانی امام، راه آشکار است که به دلیل مقصود واقع شدن و پیروی شدن به این نام نامیده می شود (ابن منظور، 1414، ج12، ص26؛ طریحی، 1375، ج6، ص10). معنای آیه این است که خرابه های قوم لوط و اصحاب ایکه در کنار راهی قرار داشت که برای مردم زمان نزول آیات آشنا بوده و بقایا و آثار عذاب آنان مشاهده پذیر بوده است (طباطبایی، 1417، ج 12، ص185). با توجه به نزول سوره حجر در مکه (معرفت، 1375، ص57) از آیه استفاده می شود که اهالی مکه با خرابه های ایکه آشنا بودند و در مسافرت ها می توانستند بقایا و آثار عذاب آنان را ببینند. در منابع روایی علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش روایتی نقل می کند مبنی بر اینکه مدین شهری در مسیر راه شام بوده است (قمی،1367، ج1، ص331). همچنین بر اساس روایت امام صادق علیه السلام که در آن عبدالملک بن مروان، امام باقر و امام صادق‡ را از مدینه به شام احضار می کند، آن حضرت در راه مدینه به شام و در بازگشت از شام به مدینِ حضرت شعیب علیه السلام برخورد می کند. از این روایت استفاده می شود که مدین در میانه راه مدینه به شام قرار داشته و بدین نام معروف بوده است (راوندی، 1409، ج1، ص272). از شواهد قرآنی، روایی و تاریخی بر می آید که مدین و ایکه در جهت شمال غربی جزیرهالعرب در کنار بزرگ راه حجاز به شام بوده است. ازاین رو دو احتمالی که قاموس کتاب مقدس بیان داشته و مدین را بر شبه جزیره سینا تا فرات یا از خلیج عقبه تا موآب و کوه سینا منطبق دانسته است، صحیح به نظر نمی رسند. نتیجه گیری 1. خاور شناسان با مسلم انگاشتن پیش فرض هایی اثبات نشده بر خطای تاریخی قرآن در داستان اصحاب ایکه، اهل مدین و پیامبر آنان، حضرت شعیب علیه السلام اصرار دارند؛ 2. بر اساس آیات قرآن، پیامبر اهل مدین و اصحاب ایکه، حضرت شعیب علیه السلام بوده که آنان را از کم فروشی در معامله نهی می کند؛ ولی آنان به نهی وی توجهی نمی کنند و به عذاب روز سایه و صیحه آسمانی گرفتار می شوند؛ 3. طبق ادله و شواهد، ایکه و مدین دو مکان متفاوت بودند، ولی پیامبری واحد داشتند؛ 4. یادکرد قرآن از یک رویداد و نبود آن در کتاب مقدس و نیز تفاوت این دو کتاب، دلیل خطای قرآن نیست؛ 5. کتاب مقدس از ایکه سخن نگفته، ولی فرازهایی از آن درباره مدین و کاهن آنجا به نام یترون است که به دلیل همخوانی با آیات قرآن، این کاهن بر حضرت شعیب علیه السلام قابل انطباق است؛ 6. از نظر مکانی ایکه و مدین در جهت شمال غربی جزیرهالعرب در کنار بزرگ راه حجاز به شام بوده است. منابع کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید)، 1987م. آلوسى، سیدمحمود، 1415ق، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم ، بیروت، دار الکتب العلمیه. ابن ابى حاتم، عبدالرحمن بن محمد، 1419ق، تفسیر القرآن العظیم، چ سوم، ریاض، مکتبه نزار مصطفى الباز. ابن عاشور، محمد بن طاهر، بی تا، التحریر و التنویر، بی جا، بی نا. ابن فارس، احمد، 1387، ترتیب معجم مقاییس اللغه، ترتیب و تنقیح علی عسکری، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. ابن کثیر دمشقى، اسماعیل بن عمرو، 1419ق، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه. ـــــ ، 1992م، البدایه و النهایه، بیروت، دار احیاء التراث العربی. ابن منظور، جمال الدین محمد، 1414ق، لسان العرب، بیروت،  دار صادر. ابن هشام، عبدالملک، ‎1355ق، السیره النبویه، مصر، دار الوفاق. ابوالفتوح رازى، حسین بن على، 1408ق، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى. بابایی، علی اکبر و دیگران، 1379، روش شناسی تفسیر قرآن، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه. بغوى، حسین بن مسعود، 1420ق، معالم التنزیل فى تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربى. بلاسى، محمد السید على، 2001م، المعرب فی القرآن الکریم، بنغازى، جمعیه الدعوه الاسلامیه العالمیه. بلخى، مقاتل بن سلیمان، 1423ق، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت، دار إحیاء التراث. بى آزار شیرازى، عبدالکریم، 1380، باستان شناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن، چ سوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى. توفیقی، حسین، 1389، آشنایی با ادیان بزرگ، چ سیزدهم، تهران، سمت. جفری، آرتور، 1372، واژه های دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره ای، تهران، توس. جواد علی، 1976م، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، چ دوم، بیروت، دار العلم للملایین. جوالیقی، موهوب بن احمد،  ‎1389ق، المعرب من الکلام الاعجمی علی حروف المعجم، بی جا، وزاره الثقافه، مرکز تحقیق التراث و نشره. حقى بروسوى، اسماعیل، بی تا، تفسیر روح البیان، بیروت، دار الفکر. حکیم، سیدمحمدباقر، 1377، القصص القرآنی، قم، اسماعیلیان. حموی، یاقوت بن عبدالله، 1979م، معجم البلدان، بیروت، دار صادر. خلف الله، محمد احمد، 1999م، الفن القصصی فی القرآن الکریم، بیروت، مؤسسه الانتشار العربی. راغب اصفهانى، حسین، 1412ق، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دار العلم. سبحانی، جعفر، 1373، شعیب در مدین، درس هایی از مکتب اسلام، سال 34، شماره 7. سیوطى، جلال الدین، 1404ق، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیه الله مرعشى نجفى. شامی، یحیی، 1993م، موسوعه المدن العربیه والاسلامیه، بیروت، دار الفکر العربی. طباطبایى، سیدمحمدحسین، 1417ق، المیزان فى تفسیر القرآن، چ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین. طبرسى، فضل بن حسن، 1377، تفسیر جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران. ـــــ ، 1372، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، چ سوم، تهران، ناصرخسرو. طبرى، محمد بن جریر، 1412ق، جامع البیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه. طریحى، فخرالدین، 1375، مجمع البحرین، چ سوم، تهران، کتابفروشى مرتضوى. طوسى، محمد بن حسن، بی تا، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى. علی بن نایف، الشحود، بی تا، النبوه والأنبیاء فی القُرآنِ والسنَّه، از کتب نرم افزار مکتبه الشامله. عیاشى، محمد بن مسعود، 1380ق، تفسیر العیاشی، تهران، المطبعه العلمیه. فخرالدین رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، 1420ق، مفاتیح الغیب، چ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربى. فراهیدی، خلیل بن احمد، 1414ق، ترتیب کتاب العین، قم، اسوه. فرج اللهی، فرج الله، 1388، آینه عبرت، درس هایی از مکتب اسلام، سال49، شماره 7. قطب الدین راوندى، سعید بن هبه الله، 1409ق، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدى. قمى، على بن ابراهیم، 1367، تفسیر قمى، چ چهارم، قم، دار الکتاب. کلینی، محمد بن یعقوب، 1407ق، الکافی، تحقیق على اکبر غفارى، تهران، دار الکتب الإسلامیه. کوفى، فرات بن ابراهیم، 1410ق، تفسیر فرات الکوفی، تهران، مؤسسه الطبع والنشر فی وزاره الإرشاد الإسلامی. گروهی از نویسندگان، 1422ق، المعجم فی فقه لغه القرآن و سرّ بلاغته، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی. لبیب، عبدالساتر، 1990، قِصَه الحَضَاراه، بیروت، دار المشرق. محدثی، جواد، 1387، سرگذشت های سازنده در قرآن اصحاب مدین، روان شناسی پیوند، ش 345-347. محمد بیومى، مهران، 1408ق، دراسات تاریخیه من القرآن الکریم، چ دوم، بیروت، دار النهضه العربیه. مریل سی، تنی، 1362، معرفی عهد جدید، ترجمه ط، میکاییلیان، تهران، حیات ابدی. مصطفوى، حسن، 1360، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب. معرفت، محمدهادی، 1375، تاریخ قرآن، تهران، سمت. معطی، علی، 2004م، تاریخ العرب السیاسی قبل الاسلام، بیروت، دار المنهل اللبنانی. میبدى، احمد بن ابى سعد، 1371، کشف الأسرار و عده الأبرار، چ پنجم، تهران، انتشارات امیرکبیر. میشل، توماس، 1377، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب. هاکس، جیمز، 1383، قاموس کتاب مقدس، چ دوم، تهران، اساطیر. یوسف امین، عبدالله، صفحه کلام الحق فی الرد علی الاسلام، 160 شبهه قرآنی. WWW.geocities.com/hidayatalmouslimoun. The Encyclopedia-of-islam (1986) (new Edition)E.J.Brill (Leiden). اسماعیل سلطانی بیرامی: استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره . قرآن شناخت -  سال هفتم، شماره اول، پیاپی 13، بهار و تابستان 1393. انتهای متن/

http://fna.ir/IGGWE2





94/10/13 - 04:59





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن