تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را قرائت كند خداوند به ازاى هر حرفِ آن چهار هزار...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834160374




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حکم فقهی استفاده از انفال در دوران غیبت از دیدگاه شیعه - بخش دوم و پایانی انفال، یکی از ابزارهای بسیار قوی حکومتی است


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حکم فقهی استفاده از انفال در دوران غیبت از دیدگاه شیعه - بخش دوم و پایانی
انفال، یکی از ابزارهای بسیار قوی حکومتی است
مالک و اختیاردار اصلی انفال در هر دو حالت ـ حالت حضور و غیبت کبری ـ در واقع، امام عصر(عج) هستند اما از طرفی بر طبق روایات، ائمه(ع) این منصب را در دوران غیبت بر عهدة فقیه جامع ­الشرائط قرار داده ­اند.

خبرگزاری فارس: انفال، یکی از ابزارهای بسیار قوی حکومتی است



  بررسی قول اول ادلة اثبات نظر مشهور و قول مختار ـ که در صفحات بعد ذکر می­شود ـ ادلة این قول را رد می­کنند. به ‌علاوه می­توان گفت که در عصر غیبت یا حکومت صالح اسلامی وجود دارد یا ندارد. در هر دو حال، ممنوعیت تصرف در انفال به‌طور مطلق؛ هم عملاً موجب تعطیلی حکم الهی در مورد انفال می­شود و هم تالی فاسدهایی دارد که عبارتند از: الف) معطل‌ماندن ثروت عظیم انفال؛ ب) عدم استفاده از آن در راه برطرف‌کردن مشکلات و نیازهای مسلمین؛ ج) ایجاد زمینة تعدی و دست‌درازی دیگران در این اموال؛ د) محروم‌کردن حکومت صالح و مؤمنین از این ثروت الهی عظیم. حال آنکه اجرای احکام نورانی اسلام، مقید به حضور حضرات معصومین(ع) نیست و مردم باید به هر میزان که می­توانند ـ با تشکیل حکومت اسلامی یا حتی در صورت عدم قدرت بر تشکیل حکومت اسلامی ـ به احکام اسلامی عمل کنند. بنابراین، در مجموع، این قول غیر قابل پذیرش است. در ادامه، پس از بیان قول مختار نیز مطالبی در رد این قول خواهد آمد. 4-2. اباحة تصرف در انفال برای عموم به‌طور مطلق بر خلاف قول قبلی، عده‌ای از فقها معتقدند که تصرف در تمام مصادیق انفال برای شیعیان، مباح شده است و مردم می­توانند در انفال به‌طور مطلق تصرف کنند. این قول به مشهور علما نسبت داده شده است. مرحوم نراقی (مستندالشیعه، ج2، ص95)، صاحب ریاض؛ سیّدعلی طباطبایی(ریاض­المسائل، ج5، ص270)، شهید اول(الروضة البهیة، ج4، ص312)، شهیدثانی(مسالک­الافهام، ج1، ص475)و... از قائلین به این قول می­باشند. صاحب جواهر در این زمینه می­فرماید: «اصحّ اقوال در دوران غیبت، اباحة جمیع انفال است؛ چنانکه شهیدین و جماعتی بر آن تصریح کرده­اند» (نجفی، 1412ق، ج16، ص124). شیخ انصاری نیز در این‌باره بیان کرده است: «[قول به] تحلیل کلّ انفال مشهور است؛ چنانکه در روضه آمده است» (انصاری، 1415ق، ص368). ادلة قول دوّم 1. روایات: عمدة استدلال این فقها به عموم روایاتی است که بر اساس آن، امامان: اجازة تصرف در انفال را به شیعیان داده­اند؛ از جمله روایت «حارث‌بن‌مغیره نصری» از امام باقر(ع) است که فرمود: «... خمس در کتاب خدا، انفال و اموال برگزیده شاهان برای ماست، الا اینکه ما آن را برای شیعیانمان حلال کردیم...»(حر عاملی، 1391ق، ج6، باب 4 از ابواب انفال، ح14). مشهور علمای شیعه در این روایت، عبارت «اللهمّ إنّا قد احللنا ذلک لشیعتنا» را به کلّ خمس، انفال و اموال برگزیده شاهان ارجاع داده­اند و گفته­اند: بنابراین، کل انفال برای شیعیان، مباح است. 2. سیره: دلیل دیگر ایشان «سیره» است. به این بیان که می­فرمایند: «مردم همیشه در این اموال تصرف کرده و از آنها بهره می­بردند، بدون اینکه ضرورتی به اخذ اجازه داشته باشند و فی­الجمله در این امر، شک و خلافی نیست» (فاضل لنکرانی، 1423ق، ص321). بررسی قول دوم این مقاله در ادامه بیان خواهد کرد که این قول در حالتی که حکومت صالح اسلامی وجود نداشته باشد، صحیح است؛ اما اگر در عصر غیبت، حکومت اسلامی وجود داشته باشد، اختیار انفال را باید به حکومت داد ـ در ادامه، پس از بیان قول مختار، مطالبی در رد این قول خواهد آمد ـ . 4-3. اباحة تصرف در انفال برای برخی مصارف خاص قول سوم، حد وسط دو قول قبلی است که معتقد است در عصر غیبت، تصرف مردم در انفال، برای برخی هزینه­های ضروری زندگی، جایز است؛ نه مثل قول اول، منع مطلق تصرف و نه مثل قول دوم، اباحة مطلق و نامحدود تصرف در انفال. این قول را می­توان با توجه به وسعت و ضیق موارد جواز تصرّف، به دو قول تقسیم کرد: 4-3-1. اباحة تصرف در انفال فقط برای مناکح برخی از فقها مانند «شیخ مفید» بر این عقیده­اند که تصرف در انفال، فقط در مورد مناکح مباح شده است. ایشان می‌فرمایند: «[جواز] تناول و تصرف در انفال ـ برای عموم مردم در عصر غیبت ـ فقط در مورد مناکح وارد شده است» (شیخ مفید، 1413ق، ص285). دلیل قول سوم شیخ مفید، دلیل قول مختار خود را چنین بیان می­فرماید: «این حکم به خاطر علّتی است که در روایات ائمه(ع) وجود دارد و آن پاک‌ماندن ولادت(نسل) شیعیان است که این علّت در مورد اموال، وارد نشده است» (همان). در توضیح دلیل ایشان باید گفت ادّلة این نظر، نوعی برداشت از روایاتی است که در زمینة تحلیل انفال، وارد شده است. بر پایة این روایات برای آنکه نسل شیعیان، پاک بماند و به خبائث و ناپاکی نیالاید و نیز برای آنکه آنان از تصرّف در حقوق ائمه: رهایی یابند و به مشکلات دینی و مذهبی گرفتار نیایند، امام(ع) به ایشان اجازة تصرّف در انفال را داده است. از جمله این اخبار، روایتی است که در آن امام حسن عسکری از امیرالمؤمنین(ع) نقل می­کند که به پیامبر(ص) فرمود: «یا رسول­الله! فهمیدم که بعد از شما بر این سرزمین، سختی و ستم حاکم می­شود و بر خمس، غنائم و اسراء، مستولی می­شوند و آنها را می­فروشند؛ در حالی ­که آن اموال بر خریدار آنها حلال نیست؛ زیرا نصیب من در آنها قرار دارد، پس من نصیب خودم را برای هر کس از شیعیانم که آنها را بخرد حلال کردم تا منافع آنها برای ایشان از خوردنی و نوشیدنی حلال شود و برای اینکه موالیدشان پاک گردد و اولاد آنها اولاد حرام نشود...»(حر عاملی، 1391ق، ج6، ب4 از ابواب انفال، ح20). علّت تحلیل در این‌گونه روایات، طیب مولد دانسته شده است؛ همچنانکه در روایت زیر آمده است که مردی از امام صادق(ع) پرسید: «برای ما اموالی از غلّات، تجارات و مانند آن است و می­دانم که شما در آنها حقّ دارید، ـ آیا این اموال را برای ما حلال می­فرمایید؟ ـ آن حضرت در پاسخ فرمود: ما این اموال را برای شیعیانمان حلال نکردیم، مگر به این دلیل که ولادتشان (نسلشان) پاک بماند»(همان، ح9). همین‌طور امام علی(ع) در روایت دیگری فرمود­ه­اند: «مردم به خاطر شکم­ها و فرج‌هایشان هلاک شدند؛ زیرا آنها حقّ ما را به ما ادا نمی­کنند، ولی آگاه باشید که آن(حق) برای شیعیان ما و پدرانشان حلال است» (همان، ب1 از ابواب انفال، ح1).(1) 4-3-2. اباحة تصرّف در انفال برای مناکح، مساکن و متاجر این قول از سوی شیخ طوسی(نهایه، ج1، ص207)، ابن ادریس حلّی(السرائر، ج1، ص498) و علامه حلّی(تبصرة­المتعلّمین، ج1، ص263) ارائه شده است که معتقدند انفال، علاوه بر مناکح، در مساکن و متاجر نیز بر شیعیان، مباح شده است. صاحب «الحدائق­الناضرة» این نظر را به مشهور، نسبت داده و گفته است: «مشهور بر این عقیده‌اند که استفاده از انفال در مورد مناکح، مساکن و متاجر، مباح شده است» (بحرانی، بی‌تا، ج12، ص481). دلیل قول چهارم صاحبان این نظر به روایاتی استناد کرده­اند که در باب تحلیل انفال برای شیعیان، وارد شده­ و علّت آن را در پاک‌ماندن نطفة شیعیان و صحت عبادات و معاملاتشان قرارداده­ اند. از جمله این روایت که می­فرماید: «یکی از اصحاب از امام صادق(ص) سؤال کرد: ای پسر رسول خدا(ص)! تکلیف شیعیان شما در مورد اموالی که به شما اختصاص دارد هنگام غیبت چیست؟ امام در جواب فرمودند: ...ما مساکن را بر آنان حلال کردیم تا عباداتشان صحیح باشد و مناکح را بر ایشان حلال کردیم تا ولادتشان پاکیزه شود و متاجر را نیز بر ایشان حلال کردیم تا اموالشان تزکیه شود» (محدث نوری، 1408ق، کتاب الخمس، ب4 از ابواب انفال، ح3). طرح یک سؤال شاید سؤال شود که چرا شیعیان برای استفاده از انفال، از ائمة اطهار(ع) اجازه نمی­گرفتند و مرتکب حرام می­شدند و حتی این امر باعث خبث زاد و ولد ایشان می‌شد؟ در پاسخ این سؤال دو احتمال به‌نظر می­رسد: احتمال اوّل اینکه مردم در حالی که امکان اجازه‌گرفتن داشتند، در گرفتن اذن از امام و استفاده از این اموال بی‌مبالاتی می­کردند. این احتمال بسیار بعید است که شیعیان با وجود امکان دسترسی، بی­توجهی کنند و از ائمه اجازه نگیرند.  احتمال دیگر این است که مردم، نه اینکه خواسته باشند بی‌مبالاتی کنند؛ بلکه نمی‌توانستند از امام، اذن در تصرف بگیرند. به عبارت دیگر، شرایطی در آن زمان حاکم بوده که مردم ناگزیر بودند بدون اذن امام در این اموال تصرف نمایند. به همین دلیل، ائمّه(ع) تصرف در این اموال را برای شیعیان، مباح کردند.  شیخ انصاری(ره) در این‌باره می­فرماید: اخبار تحلیل را باید به حالتی حمل کنیم که ائمّه(ع) تمکّن از گرفتن حقّشان را نداشتند؛ بلکه حتی تمکّن از اخذ فطره هم نداشتند؛ چرا که همین امر باعث آزار و اذیّت ایشان یا اذیّت شیعیانشان می­شد، یا به خاطر غلبة ظالم بر شیعه با گرفتن خمس و غیر آن از ایشان؛ چنانکه در این روایت قول امام(ع) بر این امر دلالت می­کند: «ما أنصفناکم إن کلّفناکم» و همچنین قول دیگر امام(ع) که می­فرماید: «من أعوزه شئ من حقی فهو فی حل» (انصاری، 1415ق، ص368). 4-4. علّت اختلاف اقوال در نگاه اول، علت به‌وجودآمدن این اقوال، اختلاف مضمون روایات است؛ زیرا برخی از این روایات، به‌طور مطلق تصرّف در انفال را حرام می­داند؛ مثل توقیع رسیده از محمّدبن‌عثمان: «...لعنت خدا، ملائکه و مردم، همگی بر کسی که درهمی از مال ما را بخورد....»(حر عاملی، ج6، ب3 از ابواب انفال، ح3)؛ در حالی که برخی دیگر از روایات، انفال و تصرّف در آن را به‌طور مطلق برای شیعه مباح کرده­اند؛ مثل روایت حارث‌بن‌مغیره نصری از امام باقر(ع) (همان، ج6، ب4 از ابواب انفال، ح14) و برخی نیز تفصیل قائل شده و فقط مواردی را تحلیل کرده­اند؛ مثل روایت امام صادق(ع) ـ که در دلیل قول 3-1 نقل شد ـ (محدث نوری، 1408ق، کتاب الخمس، ب4 از ابواب انفال، ح3). لذا این اختلاف در لسان ادله و روایات، موجب اختلاف نظر شده است. حال آنکه این اختلاف در لسان ادله، حکمتی داشته که شیعیان بدان مبتلا نبوده­اند و بدان سبب معمولاً نادیده انگاشته شده است و آن اینکه «انفال یک ابزار حکومتی است». حکمت و جهت صدور روایات مختلف نیز همین نکته بوده است. توضیح بیشتر در ضمن نظر مختار این مقاله بیان می­شود. 5. نظر تحقیقی این مقاله تمامی نظرات یاد شده در این نکته، مشترک هستند که حکم فقهی انفال را بدون درنظرگرفتن «حکومت سیاسی و نقش آن» بررسی کرده ­اند؛ حال آنکه انفال، یکی از ابزارهای بسیار قوی حکومتی است. لذا شایسته است حکم فقهی آن را با دخالت‌دادن عنصر حکومت سیاسی نیز تبیین کرد. در اسلام، منصب ولایت و رهبری جامعة اسلامی از سوی خداوند متعال بر عهدة معصوم(ع) گذاشته شده است و بالطبع ایشان نیز در دوران حضور، این منصب را بر عهده دارند. با توجه به اطلاق حکم مالکیت و حق تصرف در انفال برای امام هر عصری، مالک و اختیاردار اصلی این اموال در هر دو حالت ـ حالت حضور و غیبت کبری ـ در واقع، امام عصر(عج) هستند و این‌گونه نیست که به دلیل غیبت کبری، انفال از ملکیت ایشان خارج شده و حق تصرفی برای ایشان نباشد. اما از طرفی بر طبق روایات، ائمه(ع) این منصب را در دوران غیبت بر عهدة فقیه جامع ­الشرائط قرار داده ­اند (امام خمینی، بی‌تا، ص80-77). بنابراین، فقیه ـ در حکومت‌کردن ـ نایب معصوم(ع) بوده و کلیة اختیارات حکومتی ایشان در ادارة تمامی امور جامعه را به نیابت از معصوم، دارا می­باشد (امام خمینی، 1376، ج2، ص633)، اما در دوران غیبت امام عصر(عج) حکومت همیشه به‌دست فقها نبوده و گاهی ـ تا کنون در بیشتر موارد ـ حاکمان بی ­صلاحیت بر جوامع مسلمین، مسلط می­شوند. از دیدگاه این مقاله، با لحاظ اینکه انفال از نهادهای حکومتی می­باشد، نظر درست در رابطه با حکم جواز یا عدم جواز تصرف عموم مردم در انفال در دوران غیبت معصوم این است که نه قول تحریم مطلق را باید پذیرفت و نه قول اباحه مطلق را؛ بلکه بهتر است قائل به تفصیل شویم، بدین‌گونه که حاکمیت در دوران غیبت معصوم(ع) دو حالت دارد و حکم جواز یا عدم جواز تصرف عموم مردم در انفال نیز تابع آن است. آن دو حالت از این قرار است که: 1. اگر حکومت حاکم بر جامعة اسلامی، حکومتی اسلامی باشد ـ مثل الآن که رهبری با فقیه جامع­الشرائط است ـ هرگونه تصرف در انفال باید با اجازة حکومت باشد و تصرف بدون اجازة حکومت در انفال، مطلقاً ممنوع است. به عبارت دیگر، همان دلایلی که ثابت می­کنند که در دوران حضور، انفال به منصب امامت و ولایت، تعلّق دارد با ضمیمه دلایل ولایت فقیه و دلایل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در هر حالتی،(2) این نکته را نیز ثابت می­کنند که انفال در زمان غیبت، در اختیار فقیه جامع‌الشرائط ـ که رهبر جامعه­ است ـ ، قرار دارد و امر ایشان در این‌باره نافذ بوده و در استفاده از انفال، گرفتن اذن از ایشان شرط می­باشد. 2. اگر حکومت جامعة اسلامی، حکومتی غیر اسلامی باشد، تصرف در انفال به قدر نیاز و ضرورت ـ در مناکح، مساکن و متاجر ـ برای عموم مردم، مباح است. دلیل آن نیز همان دو دسته روایاتی است که از ائمة اطهار(ع) وارد شده­ است ـ که در قول سوم، نقل شدند ـ . 5-1. دلیل تفصیل دلیل و مبنای تفصیل فوق، توجه به عنصر حکومت سیاسی جامعه می­باشد که در روایات نهفته است؛ زیرا احادیث این باب دو نوعند؛ دسته‌ای از این روایات، تصرف در این اموال را بر شیعیان بدون بیان هیچ قیدی مباح کرده­اند؛ مانند روایتی که می‌فرماید: «... خمس در کتاب خدا، انفال و اموال برگزیده(شاهان) برای ماست... و ما آن را برای شیعیانمان حلال کردیم...»(حر عاملی، 1391ق، ج6، ص383). در این روایت، امام(ع) تصرف در انفال را برای شیعیان مباح کرده است، ولی بیان نفرموده است که این اباحه تا چه زمانی ادامه دارد. امّا دسته‌ای دیگر از روایات، اباحة انفال را به زمان ظهور قائم، مقید ‌کرده­اند؛ مانند روایتی که امام صادق(ع) در آن می­فرماید: «...هر زمینی که در دست شیعیان ما قرار دارد برایشان حلال است تا زمانی که قائم ما قیام کند ...» (همان، ص382). همچنین روایتی از ایشان که فرمود: «امیرالمؤمنین(ع) می­فرمود: هر کس زمینی را احیاء کند، آن زمین مال اوست.... تا زمانی­که قائم ظهور کند...» (همان). با توجه به لزوم حمل مطلق بر مقید در چنین مواردی، نتیجه این می­شود که اباحه تا زمان ظهور قائم ادامه دارد.   همچنین روایاتی که بیانگر مالکیت انفال هستند دو گروه می­باشند:  1. در گروهی از این روایات، واژة «امام» آمده است و بیان فرموده­اند که این اموال به امام تعلّق دارد؛ مثل روایتی که از امام صادق(ع) وارد شده که از ایشان در مورد حق امام پرسیدند که حضرت در پاسخ فرمودند: «فئ و انفال و خمس... از آن امام است»(همان، ص373). 2. در گروه دیگری از این روایات، به جای واژة «امام» از واژة «قائم» استفاده شده است؛ مثل روایتی که می­فرماید: «... پس از خمس، «انفال» (نیز) مال قائم به امور مسلمین است...» (همان، ص370). طبق این حدیث، به امام که والی جامعه اسلامی است، قائم نیز گفته می­شود. از واژة قائم در این روایت، استفاده می­شود که این اموال به منصب امامت تعلّق دارد. ازاین­رو، با عنایت به ادلة ولایت مطلقه فقیه، فهمیده می­شود که این اموال در واقع، به رهبری عادل جامعه تعلّق دارد؛ اعم از اینکه معصوم باشد یا فقیه عادلِ نائبِ ایشان. البته این برداشت بدان معنا نیست که در همة روایات، کلمه «قائم» را به والی جامعه تفسیر کنیم. قطعاً روایات و نصوص زیادی وجود دارد که اصطلاح «قائم» در آنها به معنای امام زمان(عج) می­باشد. همچنین توقیع شریف امام زمان(عج)نیز مؤید این نظر است که می­فرماید: «و امّا خمس، برای شیعیان ما مباح شده است، تا زمانی که «امر» ما ظهور کند...» (همان، ص383)؛ هر چند این روایت در مورد خمس وارد شده است، امّا محل استدلال ما قید این روایت است که امام(ع) آن را برای «تحلیل» ذکر کرده است؛ زیرا در این روایت به جای «ظهور قائم»، ایشان تحلیل خمس را به «زمان ظهور امر»، قید زده است. بنابراین، تحلیل این اموال تا زمانی ادامه دارد که امر ایشان ظهور کند و امر ایشان هر چند اولاً و بالذات به‌معنای ظهور امام معصوم(ع) است، اما ثانیاً و بالتبع می­توان گفت گاهی مراد از «ظهور امر»، همان جاری‌شدن احکام الهی است و می­تواند با قیام والی عادل نیز در مراتب ضعیف­تری مصداق پیدا کند و فقط به صرف وجود خود حضرات معصومین(ع) وابسته نیست؛ بلکه اگر فردی بر سر کار بیاید که احکام الهی را در جامعه جاری کند؛ اعم از اینکه این فرد، خود معصوم باشد و یا فقیه عادلی در دوران غیبت؛ امر ایشان ظهور کرده است. لذا می­توان گفت که مراد از «ظهور قائم» همان استقرار حکومت اسلامی است؛ اعم از اینکه رهبر آن حکومت، معصوم باشد یا فقیه عادل در دوران غیبت. شاید به همین دلیل است که فقها در دوران غیبت، قائل به اباحه خمس نیستند؛ بلکه اختیار آن را به دست فقیه عادل یا همان والی جامعة اسلامی که نایب امام(ع) است می­دهند؛ به عنوان نمونه در کتاب «مجمع­الفائدة و البرهان» آمده است: «خمس در زمان غیبت باید به نایب امام(ع) داده شود» (اردبیلی، 1364، ج4، ص385). به نحو دیگری نیز می­توان به این روایات استدلال کرد؛ زیرا بیشتر روایاتی که اباحة انفال در آنها بیان شده است از امام صادق(ع) وارد شده است. چگونه ممکن است ایشان این اموال را تا زمان ظهور حضرت مهدی(عج) مباح نمایند؛ در حالی که بعد از ایشان امامانی هستند که مالکیت و اختیار انفال به ایشان منتقل می­شود و لازم است مردم برای تصرف، از ایشان اذن بگیرند؟ ـ اساساً فلسفة تداوم امامت از طریق امامان زنده و حاضر همین است ـ . بنابراین، بهتر است این قید را مخصوص ظهور امام عصر(عج) ندانیم؛ بلکه مراد از آن را «بر سر کارآمدن حکومت اسلامی» بدانیم تا تعارض روایاتی که تحلیل را به زمان ظهور قائم، قید زده­اند با روایاتی که بیان می­کنند اختیار انفال، بعد از هر امام به امام بعدی می­رسد حل شود. به بیانی واضح­تر، در این صورت، منظور امام(ع) این بوده است که چون ائمه اطهار(ع) مبسوط‌الید نبوده‌اند، به شیعیان اجازة تصرّف داده­اند، حتّی زمانی که خود امامان حضور داشته­اند. بنابراین، با توجه به روایات، ملاکی که در رابطه با حکم تصرف در انفال به دست می­آید این است که وقتی حکومت، اسلامی باشد ـ در دورة حضور با حاکمیت معصوم(ع) و در دورة غیبت با حاکمیّت فقیه جامع‌الشرائط ـ تصرف در این اموال جایز نمی­باشد، مگر با اجازه حکومت؛ ولی در صورتی که حکومت، غیر اسلامی باشد ـ به دست معصوم(ع) یا فقیه نباشد ـ تصرف در این اموال بر شیعیان، مباح شده است؛ هر چند در دوران حضور معصومین(ع) که بسط ید ندارند باشد. تبصره: پر واضح است که حکومت­های غیر اسلامی حاکم بر جوامع در اکثر اوقات، مقرراتی را برای انفال وضع کرده و محدودیت­هایی را برای استفادة همگان قائل می‌شوند. در این حالت، حلیت انفال بر شیعیان و استفادة عملی از آنها، منوط به این است که اذیّت، آزار و پیامدهای سوئی متوجه استفاده‌کنندگان نباشد؛ وگرنه در صورت تزاحم نیاز مالی شیعیان به انفال و ایذاء غیر قابل تحمل مؤمن، باید به قاعده الاهم فالاهم تمسک کرد. 6. ردّ ادلّة سایر اقوال 6-1. ردّ قول به «عدم تحلیل به‌طور مطلق» صاحب «ریاض المسائل» در ردّ این قول گفته است: «اخبار تحلیل از ائمه(ع) صادر شده و متواتر هستند، ولو فی­الجمله و به وسیلة این اخبار، عموم کتاب و سنّت و مانند آن قید می­خورد» (طباطبایی، 1413ق، ج5، ص271-270). بنابراین، قول به عدم تحلیل را به‌طور مطلق نمی­توان پذیرفت؛ زیرا ائمه(ع) آن را مباح نموده‌اند.   6-2. ردّ قول به «تحلیل به‌طور مطلق» هر چند فقیه بزرگی همچون مرحوم آیةالله لنکرانی فرموده­اند: «اکثر فقها قول به تحلیل را پذیرفته­اند و فقط در برخی مصادیق آن اختلاف دارند. بنابراین، ضعف روایات به وسیلة عمل مشهور جبران می­شود» (فاضل لنکرانی، 1423ق، ص332)، ولی باز هم نمی­توان این قول را پذیرفت؛ زیرا اذنی که بر اباحة مطلق انفال، از جانب ائمه(ع) صادر شده است، اذن مالکی است و ظهور این اباحه، منحصر به زمان حیات خود ائمه اطهار بوده است. به این معنا که هر امام معصومی در زمان حیات خود به عنوان مالک این اموال ـ به خاطر عدم تشکیل حکومت عدل ـ به مردم اجازة تصرف داده­ است. در صورت تداوم همان شرایط در دورة حیات امام بعدی و عزم امام معصوم بر تحلیل انفال، آن تصمیم با اذن جدید از سوی امام آن عصر اعلام می­شد. در واقع، به امید احتمال تغییر شرایط در زمان امام بعدی، صدور این اذن معمولاً از امام قبلی متوقع نبود؛ زیرا لزومی ندارد که امام معصوم قبلی، پیشاپیش حکم حکومتی زمان امام معصوم بعدی را بیان فرماید. فلسفه امامت و فلسفه لزوم تداوم امامت معصومین نیز مشعر به این است که هر یک از ایشان بنا به اقتضای مصالح و شرایط زمان خود، تمامی احکام مبتلابه و مورد نیاز سیاسی ـ اجتماعی زمان خود از جمله حکم جواز یا عدم جواز تصرف در این اموال را بیان نماید؛ همچنان که گفته­اند: «امام چیزی را که بر آن ولایت نداشته باشد حلال نمی­کند» (طباطبایی، 1412ق، ج5، ص269). امّا اینکه لسان برخی روایات، قیام قائم را غایت تحلیل انفال قرار داده­ است، مکفی به اثبات تحلیل مطلق در عصر غیبت کبری نیست؛ زیرا همانگونه که بیان شد منظور از قائم، کسی است که برپادارندة احکام و مقررات دین اسلام باشد و الزاماً فقط حضرت مهدی(عج)، منظور نیست. بنابراین، هر زمانی که حکومت اسلامی بر سر کار آمد ـ چه در دورة حضور معصوم و چه در دورة غیبت ـ این اباحه از اعتبار ساقط می­شود. 6-3. رد تفصیل برخی از علما ممکن است برای ردّ این تفصیل (اختصاص‌دادن اباحه به مناکح، متاجر و مساکن) به اخباری تمسک شود که عمومیّت دارند و شامل تحلیل تمام انفال می­شوند؛ مثل صحیحة «حارث‌بن‌مغیره» (حر عاملی، 1391ق، ج6، ابواب الانفال، ح14 و روایت «فضلاء» (همان، ح10) و حدیث «سالم‌بن‌مکرم» (همان، ح4) و خبر «ابی حمزه» (همان، ح19) و یا به روایاتی مثل روایت «ابی السیار» از امام صادق(ع) (همان، ح12) و امثال آن؛ مانند خبر «عمربن‌یزید» و «یونس‌بن‌ظبیان» برای تحلیل زمین موات و... استناد شود و یا مثل صاحب جواهر بنا به قاعدة «العلّة تعمّم» که علّت طیب مولد را دلیل تحلیل همة اموال انفال نیز می‌داند و همچنین در این‌باره گفته است: «طیب مولد و پاکیزگی نطفه به جز با اباحة تمامی مصادیق انفال حاصل نمی­شود» (نجفی، 1412ق، ج16، ص138). این نظرات و ادلة ارائه شده تا حدودی تفصیل فوق را رد می­کنند، لکن این مقاله با عنایت به تفصیل مورد نظر خود و دخالت‌دادن عنصر حکومت سیاسی جامعه در حکم فقهی انفال و مقیدساختن تحلیل مطلق به ظهور امر ائمه(ع) و تشکیل حکومت عدل، این تفصیل را به دلیل دیگری رد می­کند و آن این است که تحلیل برخی از موارد انفال از لسان برخی ائمه معصومین(ع)نیز موقت بوده و به وجود یا عدم وجود حکومت عدل، مرتبط بوده است؛ یعنی محتمل است که هر امام معصومی برخی عناوین انفال را متناسب با بسط یا قبض ید خود و وجود یا عدم وجود حکومت عدل الهی و سایر اوضاع و شرایط عصر خود، تحلیل یا تحریم، فرموده باشد. اینک در عصر غیبت کبری، ملاک تحلیل یا تحریم کلی یا جزئی، عبارت است از وجود یا عدم وجود حکومت عدل اسلامی و ظهور امر ائمه اطهار با شرحی که در این مقاله بیان شد. نتیجه­ گیری انفال، یک ابزار و عنصر حکومتی است. پس در صورتی که حکومت عدل اسلامی بر جامعه حکمفرما باشد؛ اعم از دوران حضور معصوم و یا دوران غیبت، انفال در اختیار حکومت قرار دارد و کسی نمی­تواند بدون اذن حکومت در این اموال تصرف نماید، اما اگر حکومت، غیر اسلامی باشد تصرف در انفال بر اساس روایاتی که از ائمه(ع) رسیده است؛ چه در دوران حضور معصوم و چه در دوران غیبت، برای شیعیان مباح است.   پی نوشت:  گفتنی است که شیخ مفید(ره) اکثر این تعلیل­ها را در باب خمس آورده است، ولی به‌خاطر وحدت ملاک، آنها را عمومیّت داده و اباحه را از خمس به انفال نیز تسرّی داده و در نتیجه، اباحة انفال را فقط در مناکح، جاری می­دانند.
این مقاله، در صدد این نیست که ادلة ولایت فقیه و لزوم تشکیل حکومت اسلامی در هر حالتی را مطرح و اثبات کند. علاقه­مندان می­توانند به کتب مربوطه از جمله «ولایت فقیه» و «البیع» نوشته امام خمینی(ره) و سایر کتب و مقالات مرتبط، مراجعه فرماین   منابع و مآخذ          1.     قرآن کریم.          2.     احسائی، ابن­ابی‌جمهور، غوالی ­اللئالی، قم: انتشارات سیدالشهداء7، 1405ق.          3.     اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب ­القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت: دارالشّامیّه، 1412ق.          4.     اردبیلی(مقدس)، احمد، مجمع ­الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ج4، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1364ش.          5.     امام خمینی، سیدروح­الله، ولایت فقیه، تهران: مؤسسه­ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، بی‌تا.          6.     ----------------، کتاب­ البیع، ج2و3، قم: انتشارات مؤسسه­ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1376ش.      7.   ----------------، تحریر الوسیله، ج1، تهران: مؤسسه­ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1379ش و ج2، نجف اشرف: انتشارات دارالکتب ­العلمیّه، چ2، بی‌تا.          8.     انصاری، مرتضی، کتاب­ الخمس، قم: کنگره جهانی بزرگداشت شیخ انصاری، 1415ق.          9.     بحرانی، یوسف، الحدائق ­النّاضرة فی احکام­ ا­لعترة الطّاهرة، ج12، تحقیق و تعلیق محمّدتقی آبروانی، قم: انتشارات جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم، بی‌تا.      10.     حرّ عاملی، محمّدبن‌حسین، هدایة ­الامة الی احکام الائمّة:، ج4، مشهد: مجمع­ البحوث الاسلامیّه وابسته به آستان مقدّس رضوی، 1412ق.    11.   ------------------، وسائل­ الشیعة الی تحصیل مسائل ­الشّریعة، ج4، تصحیح و تعلیق عبدالرحیم ربّانی شیرازی، لبنان: انتشارات دارالتّراث ­العربیّه، چ4، 1391ق.      12.     حلبی، ابی­صلاح، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، اصفهان: انتشارات مکبتة الامام امیرالمؤمنین علی7، بی‌تا.      13.     حلّی، محمدبن‌منصوربن‌احمدبن‌ادریس، السّرائر الحاوی لتحریرالفتاوی، قم: مؤسسه­ نشر اسلامی، 1410ق.      14.     حلی(علامه)، یوسف‌بن‌مطهر، مختلف­ الشّیعة فی أحکام الشّریعة، ج3، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1413ق.      15.     -------------------، تبصرة ­المتعلّمین فی أحکام­ الدّین، ج1و2، تهران: انتشارات کتابفروشی اسلامیّه، چ2، 1369ش.      16.     حلی(محقق)، ابوالقاسم نجم­الدین جعفربن­الحسن، شرایع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، بیروت: دارالأضواء، چ2، 1403ق.      17.     شیخ مفید، محمدبن‌محمدبن‌نعمان، المقنعة، قم: کنگره جهانی هزارة شیخ مفید، 1413ق.      18.     طباطبایی، سیدعلی، ریاض­ المسائل فی بیان­ الأحکام بالدّلائل، ج3، بیروت: دارالهادی، 1413ق.      19.     طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع ­البیان لعلوم ­القرآن، ج4، قاهره: دارالتّقریب بین­ المذاهب الإسلامیّه ـ مؤسسة­ الهدی، 1390ق.      20.     طوسی، ابی‌جعفر محمدبن‌حسن‌بن‌علی، النّهایة فی مجرّد الفقه و الفتاوی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1342ش.    21.   --------------------------، الجمل و العقود فی العبادات، به تصحیح و ترجمة محمد واعظ‌زاده خراسانی، مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد، 1347ش.      22.     عاملی، زین­الدین‌بن‌علی، مسالک­ الأفهام الی تنقیح شرایع ­الإسلام، ج1، قم: تحقیق و نشر مؤسسة معارف اسلامی، 1413ق.      23.     فاضل لنکرانی، محمد، تفضیل ­الشریعة فی شرح تحریرالوسیلة ـ الخمس و الأنفال ـ ، قم: انتشارات مرکز فقهی الائمة ­الاطهار:، 1423ق.      24.     قمی، علی‌بن‌ابراهیم، تفسیر القمی، ج1، تصحیح و تعلیق سیدطبیب موسوی، نجف اشرف: مطبعة ­النجف، 1386ش.      25.     کرکی، علی‌بن‌حسین، جامع ­المقاصد فی شرح القواعد، ج3، قم: مؤسسة آل­البیت: لإحیاء التّراث، 1408ق.      26.     محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک­ الوسائل، ج7، قم: انتشارات مؤسسة آل البیت:، 1408ق.      27.     موسوی عاملی، سیدمحمدبن‌علی، مدارک ­الأحکام فی شرح شرایع­ الإسلام، ج5، مشهد: انتشارات مؤسسة آل­البیت: لإحیاء التّراث، 1410ق.    28.   نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع­ الإسلام، ج6، بیروت: مؤسسة المرتضی العالمیّه ـ دارالمورخ، 1412ق و ج16، تعلیق شیخ عبّاس قوچانی، تهران: انتشارات دارالکتاب الإسلامیّه، چ2، 1365ش.      29.     نراقی، احمدبن‌محمدمهدی، مستند الشّیعة فی أحکام ­الشّریعة، ج2، انتشارات مکتبة المرتضویّة لإحیاء الآثار الجعفریّة، 1396ق.      30.     همدانی، آقارضا‌بن‌محمّدبن‌هادی، مصباح ­الفقیه، ج14، قم: مؤسسة نشر اسلامی، 1416ق.   محمد امین‌فرد: استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان. زینب مشکانی: کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی. فصلنامه حکومت اسلامی شماره 69. انتهای متن/

http://fna.ir/EFVNRT





94/10/13 - 01:33





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 158]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن