تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بركت در مال كسى است كه زكات بپردازد، به مؤمنان مدد و يارى رساند و به خويشاوندان كمك نما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819956714




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پندار خطای تاریخی قرآن در داستان ایکه و مدین - بخش اول ادله وحدت مکانی «ایکه» و «مدین»


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پندار خطای تاریخی قرآن در داستان ایکه و مدین - بخش اول
ادله وحدت مکانی «ایکه» و «مدین»
برخی خاور شناسان بر تعارض اخبار تاریخی قرآن با گزاره های تاریخی کتب دیگر، از جمله کتاب مقدس تأکید می ورزند.

خبرگزاری فارس: ادله وحدت مکانی «ایکه» و «مدین»



  چکیده در آیاتی از قرآن کریم درباره رویدادهای گذشته، سرنوشت پیامبران، اقوام و شخصیت های پیشین و دیگر امور تاریخی سخن گفته شده است. برخی خاور شناسان بر تعارض اخبار تاریخی قرآن با گزاره های تاریخی کتب دیگر، از جمله کتاب مقدس تأکید می  ورزند. یکی از این موارد، ادعای خطای تاریخی درباره اصحاب ایکه، اهل مدین و پیامبر آنان حضرت شعیب علیه السلام است. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی، ادعای خاور شناسان را در این باره نقد و بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که ادعای خطای قرآن به ادله متقن مردود است و قصه قرآنی مدین با کتاب مقدس همخوانی دارد. ادله و شواهد، از تعدد مکانی مدین و ایکه حکایت دارند و حضرت شعیب از اهالی مدین بوده، ولی در هر دوجا به نبوت مبعوث شده است. مدین و ایکه در جهت شمال غربی جزیرهالعرب در کنار بزرگ راه حجاز به شام بوده اند. کلیدواژه ها: شعیب، مدین، ایکه، مستشرقان، شبهات قرآنی، خطای تاریخی قرآن، واقع نمایی قرآن. مقدمه خاورشناسان با رویکردهای مختلفی مانند اسطوره انگاری، معنا شناسی، و زبان شناسی به مطالعات و پژوهش های قرآنی پرداخته اند. یکی از رویکردهای آنان تحلیل متن قرآن و اثبات وجود تناقض درون متنی و خطای برون متنی آن است و یکی از محورهای خطای برون متنی، خطاهای تاریخی قرآن است. خطای تاریخی قرآن به این معناست که گزاره ها و اخبار تاریخی قرآن با اخبار تاریخی کتب تاریخی و کتاب مقدس تفاوت دارد. هدف آنان از اثبات اختلاف و خطا در قرآن، پایین آوردن شأن و جایگاه قرآن در حد کتاب های بشری و اسطوره انگاری آن است (خلف الله، 1999م، ص250). کمترین نتیجه ای که اینان از اثبات چنین مدعایی انتظار دارند، ایجاد تردید درباره یکی از مبانی تفسیر، یعنی واقع نمایی گزاره های قرآن است. واقع نمایی قرآن بدین معناست که آیات این کتاب الهی مطابق با واقع و حقیقت اند و هیچ گونه مطلب خلاف واقع در آن یافت نمی شود. برخی از آنان بسیار می کوشند تا چنین القا کنند که قرآن کتابی باطل است تا زمینه تضعیف اعتقادات دینی و گرایش و جذب آنان به دین مسیحیت را فراهم آورند. یکی از شبهات آنان، ادعای خطای تاریخی در داستان اصحاب الایکه و اهل مدین است. آنان ادعا می کنند که قرآن از فردی به نام شعیب و محل بعثت او (مدین و ایکه) نام برده؛ درحالی که در تاریخ و کتاب مقدس، فردی به نام شعیب شناخته نشده و مکانی به نام مدین و ایکه، وجود خارجی ندارد. عبدالله یوسف امین می نویسد: لمن أرسل شعیب؟ فحَسَبُ سوره هود (84) وَإِلىَ  مَدْینَ أخَاهُمْ شُعَیبًا، وإلى أصحاب الأیکه حَسَبُ سوره الشعراء (176-178) ولا یعلم أحد من هو شعیب أصلاً، وما هی مدین وما هی الأیکه؟ ویقول المسلمون إنهما شیء واحد، ومن غریب الأمور وجود مسمّیین لشیء مجهول وغیر محدّد تاریخیاً، فلا یمکن قبول ذلک؛ شعیب برای چه کسانی مبعوث شد؟ طبق آیه 84 سوره هود به سوی مدین، برادرشان شعیب فرستاده شد و بر اساس آیات 176-178 سوره شعراء، به سوی اصحاب ایکه فرستاده شد و کسی نمی داند که اصلاً شعیب کیست و ایکه و مدین کدام است؟ مسلمانان می گویند آن دو، دو تعبیر از یک مکان اند و از امور غریب، دو نام برای مکانی مجهول است که از نظر تاریخی نامعلوم است. بنابراین قبول آن امکان ندارد (یوسف امین، ش 108). همچنین به گمان نویسنده مدخل مدین دایره المعارف اسلام در آیه 21 به بعد و آیه 45 سوره قصص، پدرزن موسی علیه السلام فردی ناشناخته و گمنام است. در اسطوره های تقلیدی قرآن، اهل مدین به دلیل ایمان نیاوردن به پیامبرشان شعیب، دچار عذاب می شوند (اعراف: 85-91؛ هود: 84-91)؛ ولی سند و مدرکی در تورات وجود ندارد که حضرت شعیب علیه السلام پدرزن موسی علیه السلام بوده است
(دائرهالمعارف اسلام، ج 5، ص 1156). این شبهه به چند سؤال قابل تحلیل است: 1. بنابر آیات قرآن، ایکه و مدین نامی بر یک مکان است یا دو مکان؟ 2. بر فرض تعدد، حضرت شعیب علیه السلام، در کدام یک مبعوث شد؟ 3. آیا در کتب تاریخ، به ویژه در کتاب مقدس، از فردی به نام شعیب علیه السلام سخن گفته شده است؟ 4. آیا شواهد موجه تاریخی از وجود مکانی به نام مدین و ایکه حکایت دارد؟ 6. بر اساس ادله نقلی و تاریخی، جایگاه مدین کجاست؟ هرچند مقالاتی درباره داستان حضرت شعیب علیه السلام وجود دارد (سبحانی، 1373؛ فرج اللهی، 1388؛ محدثی، 1387) و کتب قصص قرآن نیز به داستان اصحاب مدین، زیستگاه و روزگارشان پرداخته اند، محتوای آنها نوعاً در ارتباط با اصل قصه است و با موضوع این نوشتار (نقد ادعای خطای تاریخی قرآن در داستان ایکه و مدین) ارتباطی ندارند؛ لذا مسئله مورد بحث، نیازمند پژوهشی مستقل است. این نوشتار با تکیه بر تفسیر و تحلیل درست و دقیق آیات قرآن از یک سو و بررسی کتب تاریخی و کتاب مقدس از دیگر سو به بررسی انتقادی ادعای خطا در داستان حضرت شعیب علیه السلام می پردازد و در نقد و بررسی شبهه یادشده می کوشد تا به تحلیل منشأ توهم خطا بپردازد و با بیان رویکردی روشمند این امکان را برای مخاطب فراهم سازد که در شعاع این رویکرد و در مواجهه با شبهات جدید، خود بتواند بدان پاسخ دهد. 1. خاستگاه ادعای مستشرقان در بررسی شبهه خطای تاریخی در قرآن و ادعای یادشده از سوی مستشرقان به این نکته باید توجه کرد که مدعیان با مسلم انگاشتن دو پیش فرض چنین ادعایی کرده اند: اول آنکه آنان با تحلیل سطحی محتویات قرآن و با جداسازی و تقطیع آیات از سیاق خود و بدون در نظر گرفتن مبانی و قواعد صحیح در تفسیر آیات، همه آنچه را که در ظاهر آیه است نص صریح قرآن پنداشته اند؛ دوم آنکه آنان تمام گزاره های تاریخی کتب تاریخی و کتاب مقدس را معتبر و مسلم انگاشته اند؛ ازاین رو هر آنچه را در قرآن آمده ولی در کتب تاریخی و کتاب مقدس نیامده و یا متفاوت گزارش شده، از خطاهای قرآن به شمار آورده اند. این درحالی است که هر دو پیش فرض درخور تأمل و مناقشه است؛ زیرا دلالت آیات بر معنایی که از آن فهمیده می شود سه گونه است: دلالت گونه نخست واضح، صریح و مقصود خدا بودن آن قطعی است و احتمال خلاف در آن داده نمی شود و به اصطلاح نص است؛ قسم دوم دلالتش بر معنا آشکار است، ولی به حدی نیست که احتمال خلاف در آن داده نشود و در نتیجه مقصود خدا بودن آن معنا، ظنی است (البته ظنی که عقلا بدان اعتماد می کنند)؛ قسم سوم به گونه ای است که دلالت الفاظ بر معنا آشکار نیست و مقصود خدا به صورت احتمالی، برداشت می شود (بابایی و دیگران، 1379، ص219). پیش فرض دوم، به دو گونه تصویر می شود: یا گزاره تاریخی ای که در قرآن آمده، در کتب تاریخی و کتاب مقدس نیامده، و یا اگر هم آمده، گزارش آن متفاوت با گزاره تاریخی قرآن است. در حالت نخست، یادآوری این نکته ضرورت دارد که همه حوادث تاریخی در کتب تاریخ و کتاب مقدس نیامده است؛ ازاین رو عدم یادکرد رویداد در کتب یادشده، ملازم با عدم تحقق آن نیست و در حالت دوم (آمدن گزاره تاریخی در کتب یادشده) نیز باید دانست که گزاره های تاریخی کتب یادشده، همانند دلالت آیات قرآن به سه دسته تقسیم می شود: قسم اول، اخبار تاریخی متواتر است که فراوانی راویان آن در هر طبقه در حدی است که توافق آنها بر دروغ بر حسب عادت ممکن نیست یا همراه با قراینی است که بر اثر آن، علم به مضمون خبر حاصل می شود؛ قسم دوم، مطلق اخباری است که متواتر یا همراه با قراین قطعی نیستند، ولی از طریق راویان موثق در همه طبقات به ما رسیده اند که اخبار آحاد معتبر نامیده می شوند؛ قسم سوم، اخبار آحاد نامعتبر است که از طریق راویان موثق در همه طبقات به ما نرسیده است. با توجه به تقسیم یادشده درباره دلالت آیات و اعتبار اخبار تاریخی، در اختلاف میان این دو، 9 صورت پدید می آید که عبارت اند از: 1. دلالت آیه نص و خبر تاریخی متواتر یا محفوف به قراین قطعی؛ 2. دلالت آیه نص و خبر تاریخی خبر واحد معتبر؛ 3. دلالت آیه نص و خبر تاریخی غیرمعتبر؛ 4. دلالت آیه ظاهر و خبر تاریخی متواتر یا محفوف به قراین قطعی؛ 5. دلالت آیه ظاهر و خبر تاریخی خبر واحد معتبر؛ 6. دلالت آیه ظاهر و خبر تاریخی غیرمعتبر؛ 7. دلالت آیه احتمالی و خبر تاریخی متواتر یا محفوف به قراین قطعی؛ 8. دلالت آیه احتمالی و خبر تاریخی واحد معتبر؛ 9. دلالت آیه احتمالی و خبر تاریخی غیرمعتبر. از میان 9 صورت اختلاف، تنها در صورت اول، پنجم و نهم تصور تعارض و خطا وجود دارد؛ زیرا در صورتی که یکی از دو طرف، نص یا متواتر باشد و طرف دیگرِ اختلاف در آن حد نباشد، درواقع تعارضی در میان نیست تا خطا متصور باشد؛ زیرا نص و متواتر بر غیر آن تقدم دارند. از این سه صورتی که تصور تعارض و خطا در آنها وجود دارد نیز در صورت پنجم و نهم، در هر دو طرفِ آیه و خبر، امکان تأویل هست و بنابراین باز تعارضی روی نمی دهد؛ لذا تنها مصداق تعارض و خطای تاریخی در صورت نخست تصور دارد که دلالت آیه ای که خبر تاریخی در آن وارد شده بر معنایی که از آن فهمیده می شود، از نوع دلالت های نوع اول (نص) باشد و خبر تاریخی مخالف آن نیز متواتر یا همراه با قراین قطعی باشد. اگر میان اخبار تاریخی قرآن و اخبار کتب تاریخی اختلاف پدید آید، نخست باید در جانب قرآن، نوع دلالت آیاتی که از اخبار تاریخی خبر داده است مشخص شود و در جانب اخبار تاریخی مورخان و کتب تاریخی نیز، لازم است اعتبارسنجی شوند. 2. ایکه و مدین در قرآن پیش از هر چیز لازم است بر کاربردهای ایکه و مدین و نام پیامبر آنان در قرآن مروری داشته باشیم. واژه ایکه در چهار آیه قرآن در کنار قوم لوط ذکر شده است. بر اساس یک آیه، اصحاب ایکه با قوم لوط معاصر بوده اند و در کنار بزرگ راهی قرار داشتند؛ راهی که برای مردم زمان نزول آیات آشنا بوده و بقایا و آثار عذاب آنان مشاهده پذیر بوده است (حجر: 78 ـ79). در یک آیه، نام پیامبرشان حضرت شعیب علیه السلام معرفی می شود که آنان را به تقوای الهی دعوت می کند و از کم فروشی در معامله نهی می کند؛ ولی ایشان به نهی وی توجهی نمی کنند به عذاب روز سایه گرفتار می شوند (شعراء: 176-189). در دو آیه علت عذاب آنان، تکذیب پیامبرشان عنوان شده است (ق: 14؛ ص: 14) و در آیه ای دیگر، نوع عذاب آنان صیحه آسمانی بیان می شود (ص: 15). واژه مدین نیز در مجموع در ده آیه به کار رفته است. سه آیه آن مربوط به داستان حضرت موسی علیه السلام است که آن حضرت از مصر به مدین می رود و ده سال اجیر حضرت شعیب علیه السلام می شود (قصص: 22 ـ23؛ طه: 40). در سه آیه با تعبیر وَإِلىَ  مَدْینَ أخَاهُمْ شُعَیبًا، حضرت شعیب، پیامبر اهل مدین دانسته شده است (اعراف: 85؛ هود: 84؛ عنکبوت: 36). در شش آیه، داستان اهل مدین در کنار داستان قوم لوط یاد شده است (سه آیه پیشین، به اضافه توبه: 70؛ ص: 13؛ حج: 44). در یک آیه، قوم آن حضرت خطاب به وی می گویند ما تو را در میان خود ناتوان مى بینیم، و اگر کسان و خویشانت نبودند سنگسارت مى کردیم (هود: 91) و در آیه ای دیگر از تکذیب پیامبرشان خبر داده شده است (هود: 95). از آیات استفاده می شود که پیامبرِ اهل مدین و اصحاب ایکه، حضرت شعیب، و شغل مردم آن سامان دادوستد بوده است. آنان در معامله، پیمانه را کم می گذاشتند و در نتیجه از کالای مشتری می کاستند. حضرت شعیب در میان آنان به نبوت مبعوث می شود و آنان را از کم فروشی و فسادانگیزی بر روی زمین نهی می کند؛ ولی آنان سخنان حضرت را تکذیب، و او را به قتل تهدید می کنند. عذاب الهی در قالب صیحه آسمانی یا عذاب روز سایه بر سر آنان فرود می آید و به جز حضرت شعیب علیه السلام و مؤمنان به آن حضرت بقیه قوم هلاک می شوند. ولی اینکه آیا ایکه و مدین، اسم یک مکان است یا دو مکان، و جایگاه آن کجاست، در آیات قرآن به صراحت نیامده است. قرآن پژوهان نیز دیدگاه های متفاوتی ارائه کرده اند. برخی بر یکی بودن ایکه و مدین (محمد بیومی، 1988م، ج 1، ص293) و برخی دیگر بر مغایرت آن دو تأکید دارند (طبرسی، 1372، ج 7، ص317). درباره جایگاه مدین نیز برخی آن را همان شهر مدین در ساحل دریای سرخ در مجاورت تبوک (محل جنگ تبوک) که بزرگ تر از تبوک بوده دانسته اند (حموی، 1979م، ج5، ص77-78). به باور برخی، مورخان مسکن آنان را بر شهر معان در استان معان کشور اردن تطبیق داده اند (معطی، 2004م، ص112) و بعضی نیز معتقدند که اهل مدین بر مردمى اطلاق شده که میان خلیج عقبه تا کوه سینا مى زیسته اند (هاکس ، 1383، ص788). در ادامه با بررسی قراین نقلی، کتب لغت، آیات، تفاسیر و روایات تفسیری از یک سو و بررسی کتب تاریخی و کتاب مقدس از دیگر سو، به بررسی انتقادی شبهات یادشده می پردازیم؛ به این صورت که نخست با بررسی کتب لغت و نیز تحلیل آیات و روایات، به بررسی مفهوم لغوی ایکه و مدین، وحدت یا تعدد مکانی آن دو و مکان بعثت حضرت شعیب خواهیم پرداخت و در جانب اخبار تاریخی و کتاب مقدس نیز وجود قصه حضرت شعیب علیه السلام، وحدت و تعدد مکانی ایکه و مدین و تفاوت آن با گزارش قرآن را بررسی خواهیم کرد و در پایان به بررسی جایگاه مدین بر اساس ادله نقلی و تاریخی خواهیم پرداخت. 3. ایکه و مدین در کتب لغت یکی از قواعد فهم هر کلام، آگاهی از معانی و مفاهیم کلمات و مفردات آن است و در آگاهی از مفاهیم واژگان، به ویژه در صورتی که راجع به قومی خاص باشد، توجه به واژگان دخیل ضرورت دارد؛ زیرا اولاً قرآن در بیان قصه های تاریخی از واژگان آن اقوام و ملل (به ویژه اعلام و اصطلاحات) که پیش از نزول در میان مردم رایج بوده بهره جسته است؛ ثانیاً پیش از کاربرد واژگان دخیل در زبان عرب و همچنین قرآن، تغییرات یافته و به اصطلاح معرّب شده اند. با توجه به این دو نکته، بررسی حالت اصلی واژه ضرورت دارد و غفلت از تغییری که در واژه رخ داده موجب می شود با واژه دیگر تشابه اسمی پیدا کند یا میان اصل آن و لفظِ تغییریافته تغایر احساس شود. بی توجهی به این مطلب می تواند مفسر را دچار سردرگمی کند و واژگان را در پرده ای از ابهام قرار دهد. در کتاب های واژگان دخیل، گزارشی درباره دخیل بودن واژه ایکه نیامده است؛ ازاین رو می توان گفت ایکه واژه ای عربی است. ریشه این واژه (ایک) به معنای محل جمع شدن و به هم پیچیدن و پیوستن درختان یا درختی ویژه است (ابن فارس، 1387، ص61). بیشتر لغت دانان ایکه را به معنای درختان فراوان و به هم پیچیده (جنگل) دانسته اند (فراهیدی، 1410، ج 5، ص423؛ ابن فارس، 1317، ص61؛ ابن منظور، 1414، ج 10، ص395؛ راغب اصفهانی، 1412، ص98؛ طریحی، 1375، ج 5، ص257). عربی یا دخیل بودن واژه مدین مورد اختلاف است. برخی با زاید خواندن یاء، آن را واژه ای عربی و برگرفته از مَدَنَ بالمکان ( در جای معینی ساکن شد) و یا با زاید خواندن میم آن را برگرفته از دین می دانند (ابن منظور، 1414، ج13، ص403). اغلب پژوهشگران این واژه را از واژگان دخیل در قرآن دانسته اند. نویسنده المعرب، بدون اشاره به اشتقاق آن از عربی و نوع زبان، آن را عجمی دانسته است (جوالیقی، 1389، ص326). برخی دیگر به عبری و سریانی بودن آن تصریح کرده اند (بلاسى، 2001، ص297). مؤلف التحقیق کلمه مدن را برگرفته از عبری و سریانی، و مدین را شهری آباد در جهت شمال شهر تبوک نزدیک جنوب شرق سینا می داند (مصطفوی، 1360، ج 11، ص55). آرتور جفری نیز آن را غیرعربی و برگرفته از زبان سریانی دانسته است (آرتور جفری، 1372، ص375). 4. ایکه و مدین در تفاسیر همان گونه که پیش از این بیان شد بر حسب گفته مفسران، در سه گروه از آیات قرآن از حضرت شعیب علیه السلام سخن به میان آمده است: یکی آیات مربوط به داستان حضرت موسی علیه السلام و فرار آن حضرت از مصر به مدین و چوپانی برای حضرت شعیب علیه السلام است و دو مورد آن مربوط به اصحاب ایکه و اهل مدین است که آن حضرت آنان را از کم فروشی نهی می کند، ولی آنان به نهی او توجهی نکرده، به عذاب گرفتار می شوند؛ ولی اینکه آیا ایکه و مدین، اسم یک مکان است یا دو مکان، و جایگاه آن کجاست، در آیات قرآن به صراحت نیامده است. دو دیدگاه درباره مدین و ایکه میان قرآن پژوهان رواج دارد: دیدگاه اول که بیشتر مفسران آن را پذیرفته اند، این است که ایکه همان مدینِ قوم شعیب است و شهر مدین به دلیل اینکه در میان جنگل ها و بیشه زارها بود، ایکه نیز نامیده می شد؛ اما دیدگاه دوم بر مغایرت آن دو نظر دارد که حضرت شعیب علیه السلام در میان هر دو مبعوث شده است. در ادامه نخست به بیان و بررسی ادله دیدگاه نخست، و سپس به بیان شواهد دیدگاه دوم می پردازیم. 5. ادله وحدت مکانی ایکه و مدین 1ـ5. وجود مشترکات قرآن کریم از پیامبرِ اصحاب ایکه و اهل مدین با عنوان شعیب یاد کرده است (شعراء: 176-177؛ اعراف: 85؛ هود: 84؛ عنکبوت: 36). هر دو گروه به ظلم (حجر: 78؛ هود: 94)، تکذیب (شعراء: 176-177؛ اعراف: 92)، کم فروشی (شعراء: 181 – 183؛ اعراف: 85)، افساد بر روی زمین (اعراف: 85؛ شعراء: 183) و سرانجام به کفر (شعراء: 190؛ اعراف: 90) منتسب شده اند. مشترکات یادشده در این آیات، شاهد بر این است که مدین و ایکه دو نام برای یک قریه اند (ابن کثیر، 1419، ج 6، ص143؛ علی بن نایف، بی تا، ص57)؛ زیرا پیامبری در قرآن وجود ندارد که در یک زمان در دو قریه مبعوث شده باشد (گروهی از نویسندگان، 1422، ج4، ص371). برخی قرآن پژوهان نیز این شاهد را نقل نموده، ولی نپسندیده اند (آلوسى، 1415، ج 4، ص412). 1ـ1ـ5. نقد و بررسی دلیل یادشده دربردارنده دو ادعاست: اول اینکه اشتراکات میان دو قوم، دلیل اتحاد آن دو قوم است؛ دوم اینکه امکان ندارد یک پیامبر در دو مکان به پیامبری مبعوث شود. با این حال هر دو ادعا مخدوش است؛ زیرا اولاً در آیات فراوانی، از اقوامی یادشده که به دلیل وجود ویژگی هایی مانند تکذیب پیامبر و عدم تبعیت از او، ظلم، فساد بر روی زمین و کفر گرفتار عذاب شده اند (هود: 25-117) و ازاین رو وجود اشتراکات میان دو قوم، ملازم با اتحاد آنها نیست؛ ثانیاً دیدگاه مغایرت ایکه و مدین لزوماً به این معنا نیست که حضرت شعیب علیه السلام در یک زمان در آن دو مکان مبعوث شده است؛ بلکه ممکن بوده بعثت به صورت متناوب باشد. علاوه بر این دلیلی بر ضرورت بعثت یک پیامبر تنها در یک مکان وجود ندارد؛ بلکه موارد نقضی بر این سخن در آیات و روایات دیده می شود. از جمله نبی مکرم اسلام صلی الله علیه واله در مکه به نبوت مبعوث شد؛ سپس به مدینه هجرت، و مردم آن دیار را به اسلام دعوت کرد. همچنین حضرت ابراهیم علیه السلام نخست در بابل مردم را به آیین خداپرستی دعوت و سپس به فلسطین مهاجرت کرد و مردم آن سامان را به یکتاپرستی فرا خواند (حکیم، 1377، ص194-206). 2ـ5. ویژگی مختص بر اساس آیات قرآن، هر یک از اقوام پیامبران ویژگی ای مختص خود داشته اند. برای مثال ویژگی اختصاصی بنی اسرائیل گوساله پرستی، ویژگی اختصاصی قوم ثمود، پی کردن ناقه صالح و ویژگی قوم الیاس، پرستش بت بعل است. ویژگی اختصاصی اصحاب ایکه و اهل مدین نیز کم فروشی بوده است و این مسئله حکایت از یک قوم بودن آن دو دارد (گروهی از نویسندگان، 1422، ج4، ص371). 1ـ2ـ5. نقد و بررسی اگر معیار دلیل دوم، این باشد که قرآن برای هر قومی ویژگی خاصی شمرده است، استدلال ناتمام است؛ زیرا نه تنها دلیل عقلی و نقلی قرآنی و روایی بر ویژگی مختص داشتن هر یک از اقوام نداریم، بلکه در موارد پرشماری در قرآن دیده می شود که یا چندین ویژگی در یک قوم جمع می شود (مانند سرگردانی چهل ساله در بیابان، گوساله پرستی و مسئله گاو بنی اسرائیل در قوم حضرت موسی علیه السلام) و یا قومی به ویژگی خاصی شناخته نشده است (از جمله قوم حضرت ایوب و داوود‡) و یا چند قوم در یک ویژگی اشتراک دارند (مانند بت پرستی در اقوام مختلف). 3ـ5. یادکرد اصحاب ایکه و مدین پس از قوم حضرت لوط علیه السلام بحث اصحاب ایکه و اهل مدین و شعیب در همه آیات قرآن پس از مسئله قوم لوط آمده است و این حکایت از دو مطلب دارد: اول اینکه قوم حضرت شعیب از نظر زمانی پس از حضرت لوط می زیسته اند؛ ثانیاً اینکه اصحاب ایکه و اهل مدین، یک قوم بوده اند (گروهی از نویسندگان، 1422، ج4، ص332). 1ـ3ـ5. نقد و بررسی یکی از ویژگی های اعجاز بیانی قرآن، حکیمانه بودن تقدیم و تأخیرهای آن است. تقدیم و تأخیر واژگان قرآن دارای فایده های بی شمار و دخل و تصرف غایتمند است و به نکته لطیفی رهنمون می شود.[1] یکی از انواع تقدم، تقدم از حیث زمانی است. در آیات قرآن، نام پیامبران و اقوام آنان همواره به ترتیب زمانی ذکر شده است. برای نمونه همواره در قرآن حضرت اسحاق علیه السلام بر یعقوب علیه السلام، و موسی علیه السلام بر عیسی علیه السلام مقدم شده است (بقره: 136 و140؛ آل عمران: 84؛ هود: 71؛ یوسف: 38) و در کانون بحث ما نیز ازآنجاکه از حضرت شعیب علیه السلام، اصحاب ایکه و اهل مدین پس از قوم لوط یاد شده، می توان نتیجه گرفت که حضرت شعیب علیه السلام و اصحاب ایکه و اهل مدین از نظر زمانی پس از حضرت لوط علیه السلام می زیسته اند؛ ولی این مسئله ملازم با وحدت اصحاب ایکه و اهل مدین نیست. پی نوشت: [1]. حکیمانه بودن تقدیم و تأخیر های قرآن به نوعی مورد تأیید روایات نیز می باشد. در روایتی که از چگونگی حج حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله گزارش می کند، آمده است: آن حضرت پس از طواف و نماز به سمت صفا تشریف برده و سعی را از صفا آغاز نموده و می فرماید: أبْدَاُ بِمَا بَدَأ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهِ (کلینی، 1407، ج 4، ص249). منابع کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید)، 1987م. آلوسى، سیدمحمود، 1415ق، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم ، بیروت، دار الکتب العلمیه. ابن ابى حاتم، عبدالرحمن بن محمد، 1419ق، تفسیر القرآن العظیم، چ سوم، ریاض، مکتبه نزار مصطفى الباز. ابن عاشور، محمد بن طاهر، بی تا، التحریر و التنویر، بی جا، بی نا. ابن فارس، احمد، 1387، ترتیب معجم مقاییس اللغه، ترتیب و تنقیح علی عسکری، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. ابن کثیر دمشقى، اسماعیل بن عمرو، 1419ق، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه. ـــــ ، 1992م، البدایه و النهایه، بیروت، دار احیاء التراث العربی. ابن منظور، جمال الدین محمد، 1414ق، لسان العرب، بیروت،  دار صادر. ابن هشام، عبدالملک، ‎1355ق، السیره النبویه، مصر، دار الوفاق. ابوالفتوح رازى، حسین بن على، 1408ق، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى. بابایی، علی اکبر و دیگران، 1379، روش شناسی تفسیر قرآن، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه. بغوى، حسین بن مسعود، 1420ق، معالم التنزیل فى تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربى. بلاسى، محمد السید على، 2001م، المعرب فی القرآن الکریم، بنغازى، جمعیه الدعوه الاسلامیه العالمیه. بلخى، مقاتل بن سلیمان، 1423ق، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت، دار إحیاء التراث. بى آزار شیرازى، عبدالکریم، 1380، باستان شناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن، چ سوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى. توفیقی، حسین، 1389، آشنایی با ادیان بزرگ، چ سیزدهم، تهران، سمت. جفری، آرتور، 1372، واژه های دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره ای، تهران، توس. جواد علی، 1976م، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، چ دوم، بیروت، دار العلم للملایین. جوالیقی، موهوب بن احمد،  ‎1389ق، المعرب من الکلام الاعجمی علی حروف المعجم، بی جا، وزاره الثقافه، مرکز تحقیق التراث و نشره. حقى بروسوى، اسماعیل، بی تا، تفسیر روح البیان، بیروت، دار الفکر. حکیم، سیدمحمدباقر، 1377، القصص القرآنی، قم، اسماعیلیان. حموی، یاقوت بن عبدالله، 1979م، معجم البلدان، بیروت، دار صادر. خلف الله، محمد احمد، 1999م، الفن القصصی فی القرآن الکریم، بیروت، مؤسسه الانتشار العربی. راغب اصفهانى، حسین، 1412ق، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دار العلم. سبحانی، جعفر، 1373، شعیب در مدین، درس هایی از مکتب اسلام، سال 34، شماره 7. سیوطى، جلال الدین، 1404ق، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیه الله مرعشى نجفى. شامی، یحیی، 1993م، موسوعه المدن العربیه والاسلامیه، بیروت، دار الفکر العربی. طباطبایى، سیدمحمدحسین، 1417ق، المیزان فى تفسیر القرآن، چ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین. طبرسى، فضل بن حسن، 1377، تفسیر جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران. ـــــ ، 1372، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، چ سوم، تهران، ناصرخسرو. طبرى، محمد بن جریر، 1412ق، جامع البیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه. طریحى، فخرالدین، 1375، مجمع البحرین، چ سوم، تهران، کتابفروشى مرتضوى. طوسى، محمد بن حسن، بی تا، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى. علی بن نایف، الشحود، بی تا، النبوه والأنبیاء فی القُرآنِ والسنَّه، از کتب نرم افزار مکتبه الشامله. عیاشى، محمد بن مسعود، 1380ق، تفسیر العیاشی، تهران، المطبعه العلمیه. فخرالدین رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، 1420ق، مفاتیح الغیب، چ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربى. فراهیدی، خلیل بن احمد، 1414ق، ترتیب کتاب العین، قم، اسوه. فرج اللهی، فرج الله، 1388، آینه عبرت، درس هایی از مکتب اسلام، سال49، شماره 7. قطب الدین راوندى، سعید بن هبه الله، 1409ق، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدى. قمى، على بن ابراهیم، 1367، تفسیر قمى، چ چهارم، قم، دار الکتاب. کلینی، محمد بن یعقوب، 1407ق، الکافی، تحقیق على اکبر غفارى، تهران، دار الکتب الإسلامیه. کوفى، فرات بن ابراهیم، 1410ق، تفسیر فرات الکوفی، تهران، مؤسسه الطبع والنشر فی وزاره الإرشاد الإسلامی. گروهی از نویسندگان، 1422ق، المعجم فی فقه لغه القرآن و سرّ بلاغته، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی. لبیب، عبدالساتر، 1990، قِصَه الحَضَاراه، بیروت، دار المشرق. محدثی، جواد، 1387، سرگذشت های سازنده در قرآن اصحاب مدین، روان شناسی پیوند، ش 345-347. محمد بیومى، مهران، 1408ق، دراسات تاریخیه من القرآن الکریم، چ دوم، بیروت، دار النهضه العربیه. مریل سی، تنی، 1362، معرفی عهد جدید، ترجمه ط، میکاییلیان، تهران، حیات ابدی. مصطفوى، حسن، 1360، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب. معرفت، محمدهادی، 1375، تاریخ قرآن، تهران، سمت. معطی، علی، 2004م، تاریخ العرب السیاسی قبل الاسلام، بیروت، دار المنهل اللبنانی. میبدى، احمد بن ابى سعد، 1371، کشف الأسرار و عده الأبرار، چ پنجم، تهران، انتشارات امیرکبیر. میشل، توماس، 1377، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب. هاکس، جیمز، 1383، قاموس کتاب مقدس، چ دوم، تهران، اساطیر. یوسف امین، عبدالله، صفحه کلام الحق فی الرد علی الاسلام، 160 شبهه قرآنی. WWW.geocities.com/hidayatalmouslimoun. The Encyclopedia-of-islam (1986) (new Edition)E.J.Brill (Leiden). اسماعیل سلطانی بیرامی: استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره . قرآن شناخت -  سال هفتم، شماره اول، پیاپی 13، بهار و تابستان 1393. ادامه دارد...

http://fna.ir/BSD423





94/10/12 - 04:57





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن