تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خرج کردن در راه طاعت خدا دریغ مکن وگرنه دو برابرش را در راه معصیت او خرج خوا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815500921




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آثار و پیامدهاى گناه در آینه دین و روان شناسى - بخش دوم و پایانی اشکال هفتگانه بلا ناشی از گناه


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: آثار و پیامدهاى گناه در آینه دین و روان شناسى - بخش دوم و پایانی
اشکال هفتگانه بلا ناشی از گناه
نتایج حاصل از بررسى منابع دینى و یافته هاى تجربى، حکایت از آن دارد که گناه نزول بلا را به هفت شکل محقق مى سازد: تغییر نعمت، اجابت نشدن دعا، احباط عمل، نقمت، آسیب هاى روانى ـ شخصیتى، کاهش عزت نفس، و کاهش شادکامى.

خبرگزاری فارس: اشکال هفتگانه بلا ناشی از گناه



  تأثیر گناهان در نزول بلا از دیدگاه جهان بینى الهى، بر جهان طبیعت، قانون علیت حکمفرماست و اعمال هرکس در دنیا و آخرت، داراى نتیجه است. خداوند متعال، به واسطه اسباب، سنت هاى خود را بر عالم جارى مى کند؛ از جمله، بین گناهان و نزول بلاها، رابطه علّى و معلولى برقرار ساخته است. به عبارت واضح تر، بلا و عذاب مکافات عمل و اثر وضعى گناهان هستند، و این مکافات بستگى به کوچکى یا بزرگى گناه دارد (نادرى کلرودى، 1382، ص 59). جهان بینى الهى، علاوه بر تأیید قوانین مادى، قوانین معنوى را نیز دخیل مى داند. این نوشتار به تبیین کیفیت تأثیر گناهان در نزول بلا مى پردازد: 1. تغییر نعمت: در منطق دینى، دورى از فرامین الهى علت بسیارى از خشکسالى ها، قحطى ها، مرگ ومیرهاى ناگهانى و کوتاهى عمر و آفت ها ذکر شده است. خداوند بزرگ مى فرماید: و اگر اهل شهرها و آبادى ها ایمان مى آورند و تقوا پیشه مى کردند برکات آسمان و زمین را بر آنها مى گشودیم، ولى (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم (اعراف: 196). با استمداد از مفهوم آیه، به این نکته ظریف مى توان رسید که پاى بند نبودن به آموزه هاى دینى عامل کاهش رحمت و برکت الهى و تغییر نعمت هاست. از منابع دینى به دست مى آید: هر گناهى نوع خاصى از تغییر نعمت را به دنبال دارد. امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده اند: هرگاه، زناکارى پیدا شود مرگ ناگهانى زیاد مى گردد. هرگاه پیمانه کاهش یابد (کم فروشى کنند) خداوند آنها را به خشکسالى و کم محصولى گرفتار مى سازد. و هرگاه از پرداخت زکات سرباز زنند زمین برکات خود را از (قبیل) زراعت و میوه جات و معادن، از آنها دریغ مى کند (صدوق، 1367، ص 573). در فرازى از دعاى کمیل مى خوانیم: اَللهمَ اغفِرلى الذُّنوبَ التى تُغیرُ النِعم (قمى، 1386، ص 127)؛ خدایا، بر من ببخش گناهانى که نعمت ها را تغییر مى دهند. گناه زمینه نزول عذاب الهى را فراهم مى آورد و در چنین شرایطى، جامعه از بلا و عذاب در امان نمى ماند. در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آمده است: هرگاه، خداوند ـ عزوجل ـ بر (مردم) شهرى خشم گیرد (به واسطه گناهانشان) و نخواهد بر ایشان عذاب نازل کند، نرخ ها (قیمت اجناس) بالا رود و عمرها کوتاه شود و بازرگانان سود نبرند و میوه ها شاداب و سالم نگردد و آب قنات ها و چشمه ها فراوان نشود و باران ها را خدا از آن شهر بازدارد و مردمان فرومایه و شرور را بر آن مسلط گرداند (طوسى، 1381، ج 1، ص 313). بسیارى از انسان ها تا زمانى که غرق نعمت هستند، قدر آن را نمى دانند، اما وقتى نعمت وسعت رزق، سلامتى، طول عمر، فرزند صالح و مانند آنها از ایشان گرفته شود، زبان به شکایت مى گشایند، درحالى که از سنت هاى الهى غافلند قرآن مى فرماید: إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ (رعد: 11)؛ خداوند سرنوشت هیچ قومى را تغییر نمى دهد، مگر آنکه آنان، آنچه را در خودشان است تغییر دهند. اصل تنعم براى عموم بندگان برقرار است، تا زمانى که خودشان تغییر در نعمت را خواستار شوند (به واسطه ارتکاب گناهان). در این صورت، بلاها و مصایب در قالب تغییر و سلب نعمت ها بروز مى کند. این نوع بلاها داراى شدت بیشترى هستند؛ زیرا افراد غرق در نعمت و آسایش بوده، به ناگاه، با سلب نعمت، سختى بر آنان وارد مى شود و تحمل آن، برایشان مشکل تر است. برخى از گناهانى که سبب تغییر نعمت مى شود عبارت است از: حرام خوارى زیاد که موجب سلب روزى مى شود (محمدى رى شهرى، 1377، ج3، ص 2059)؛ قطع رحم که زوال نعمت را در پى دارد (نورى، 1407ق، ج 15، ص186)؛ غنا که مانع نزول ملائکه مى شود (مجلسى، 1379، ص 556)؛ ترک عمل خیرى که به آن عادت شده است (صدوق، 1361، ص 271)؛ ترک کردن امر به معروف (همان)؛ ترک کردن شکر و کفران نعمت (همان). ازآنجاکه کفران نعمت در وفور نعمت بیشتر اتفاق مى افتد (اسراء: 67)، رعایت تقوا در حال وفور نعمت، سخت تر از رعایت آن در زمان فقدان یا کمبود نعمت است. نبى مکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: من از ابتلاى به راحتى بیش از ابتلاى به سختى بر شما مى ترسم. شما به سختى ها آزمایش شدید و صبر کردید، ولى دنیا شیرین و سرسبز است (فریبنده است) (محمدى رى شهرى، 1377، ج 7، ص 390). خلیفه دوم در تأیید این مطلب گفت: ما به سختى ها آزمایش شدیم و صبر کردیم، ولى وقتى به خوشى ها آزمایش شدیم، صبر نکردیم (راغب اصفهانى، 1404ق، ص 61). لازم به ذکر است که یکى از بزرگ ترین نعمت هاى خداوند، که تضمین کننده حیات اهل زمین است (کلینى، 1365، ج 2، ص 55)، حضور ولىّ خداست. در حدیثى از امام عصر (عج) آمده است: خداوند به واسطه من، بلا را از خاندانم و شیعیانم دور مى کند (مجلسى، 1404ق، ج 52، ص 30). 2. اجابت نشدن دعا: ارتکاب برخى از گناهان سبب اجابت نشدن دعا مى گردد. این سخن مستند به روایتى از امام محمدباقر علیه السلاماست که فرمودند: به راستى، بنده از خدا حاجتى مى خواهد و خدا زودتر یا دیرتر در پى روا کردن حاجت اوست. اما آن بنده در این میان، گناهى مى کند و خداى تبارک به فرشته اى که موکل حاجت اوست، مى فرماید: حاجتش را برآورده نکن و او را از آن محروم ساز؛ زیرا متعرض من شد و مستحق محرومیت از سوى من گردید (مفید، 1425ق، ص32). شاکله اصلى دعا ارتباط با خداست. آن گاه که از بنده گناهى سر مى زند، دیگر دعاهاى او به درگاه خدا نمى رسد. بنابراین، هر بلا و مصیبتى ممکن است بر سرش فرود آید؛ زیرا دعا و استغفار، خود سبب دفع بلا مى شود. زمانى که دعا اجابت نشود، پناهگاه محکم انسان از میان مى رود. گناهان به دو صورت مانع اجابت دعا مى شوند: 1. گناه توفیق دعا را سلب مى کند، به گونه اى که گنه کار حتى موفق به دعا نیز نمى شود، چه رسد به اجابت آن. امام جعفر صادق علیه السلام مى فرمایند: به راستى، بنده گناهى مى کند و بر اثر آن، از نماز شب محروم مى شود (کلینى، 1365، ج 5، ص 125). محرومیت از نماز شب به معناى سلب توفیق از دعا و استغفار است. 2. گناه سبب حبس دعا مى شود. حبس به معناى زندانى شدن است؛ بدین معنا که اگر شخص دعا کند دعایش بالا نمى رود تا اجابت گردد. در فرازى از دعاى کمیل مى خوانیم: اَللهمَ اغفِرلى الذُّنوبَ التى تَحبسُ الدُّعا (قمى، 1386، ص 127)؛ خدایا بر من ببخش گناهانى که دعا را حبس مى کنند. براساس منابع دینى، برخى از گناهان که مانع اجابت دعا مى شوند، عبارتند از: قطع رحم (نورى، 1407ق، ج 15، ص 185)؛ حق الناس (صدوق، 1367، ص 621)؛ تظاهر به دین دارى (همان، ص 575)؛ خوردن لقمه حرام (طبرسى، 1381، ص 275)؛ ظاهر شدن ربا در بین مسلمانان (کلینى، 1365، ج 2، ص 374)؛ بددهنى و فحاشى (صدوق، 1361، ص 271)؛ تأخیر نمازهاى واجب تا وقت بگذرد (همان)؛ نفاق بابرادران دینى (همان). 3. حبط اعمال: حبط در لغت، به معناى فاسد کردن و هدر دادن است (مقرى فیومى، 1425ق، ص 118). حبط عمل در اصل، به معناى باطل ساختن عمل و پاداش ندادن بر آن از جانب خدا است (حسینى دشتى، 1369، ج 2، ص 667). در اصطلاح، احباط به از میان رفتن ثواب یا استحقاق ثواب یا دیگر آثار عمل نیک به وسیله گناه اطلاق مى شود. احباط و واژه هاى هم ریشه آن در قرآن 16 بار به کار رفته است (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1382، ج 2، ص 191). احباط عمل یکى دیگر از سنت هاى الهى است که موجب از بین رفتن حسنات گنه کار مى گردد. آثار وضعى برخى از گناهان به حبط حسنات و پاداش آنها مى انجامد و منحصر به موارد خاصى مى شود که در دین اسلام بیان شده است. در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آمده است: مردمانى از امت خود را مى شناسم که در روز قیامت، حسناتى به سفیدى کوه هاى تهامه عرضه مى کنند، اما خداوند همه آنها را پودر و پراکنده مى کند. بدانید که آنها برادران هم تبار شمایند و شب ها نیز همچون شما عبادت مى کنند، اما مردمى هستند که چون با محرمات الهى روبه رو شوند، آنها را مرتکب مى گردند (محمدى رى شهرى، 1377، ج 2، ص 991). همچنین گناه نه تنها باعث زایل شدن اعمال خیر مى شود، بلکه مانع پذیرفته شدن اعمال شایسته انسان، از جمله دعا مى گردد؛ زیرا خداوند مى فرماید: إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ (مائده: 27)؛ خداوند فقط از پرهیزگاران قبول مى کند. با اجابت نشدن دعا ـ همچنان که گذشت ـ انسان آماج حوادث و بلاهاى روزگار قرار مى گیرد و پناهگاه معنوى خود را از دست مى دهد. براساس منابع دینى، گناهانى که موجب حبط اعمال مى شوند سه دسته اند: 1. عوامل رفتارى حبط عمل؛ نظیر آشکار کردن زشتى ها (صدوق، 1367، ج 2، ص 562)؛ نگاه زن شوهردار به نامحرم (مجلسى، 1379، ص 554)؛ ترک نماز (دیلمى، 1408ق، ص 412)؛ فحشا و منکرات (همان، ص 73)؛ 2. عوامل اعتقادى حبط عمل؛ همچون نارضایتى از خدا (کلینى، 1365، ج 2، ص 62)؛ ارتداد (بقره: 217)؛ نفاق (احزاب: 33)؛ دشمنى با امیرالمؤمنین على علیه السلام (نورى، 1407ق، ج 1، ص 163)؛ 3. عوامل اخلاقى عمل؛ همانند منت گذاردن و اذیت کردن (بقره: 264)؛ ریاکارى (صدوق، 1367، ص 255)؛ افترا (همان، ص 285)؛ نق زدن زن به شوهرش (صدوق، 1361، ج 3، ص 440). 4. نقمت: منظور از نقمت همان عذاب هاى زمینى و آسمانى است که در اثر گناه، بر انسان نازل مى شود. گناه به دو صورت مى تواند در نزول عذاب مؤثر باشد: 1. به صورت استدراج و تجدید نعمت؛ در روایت شریفى ذکر شده است: بنده اى است که گناهى مى کند و نعمت او با وجود آن گناه تجدید مى شود و آن نعمت، او را از استغفار از این گناه بازمى دارد (کلینى، 1365،ج5، 557). 2. به صورت استیصال؛ در روایتى از امام صادق علیه السلام وارد شده است: پدرم فرمودند: به راستى که خدا به طور حتم، حکم فرموده است که نعمتى به بنده خود ندهد که آن را از او بازگیرد، تا آن بنده گناهى انجام دهد که سزاوار نقمت شود (همان، ص 129). علّامه طباطبائى سنت استدراج را چنین تقریر کرده است: اگر جوامع بشرى بر طبق اقتضاى فطرت عمل نمایند، خیرات و برکات خداوند بر آنها سرازیر مى شود، ولى اگر به سوى فساد گرایش پیدا کنند، سبب اجراى سنت بازتاب اعمال مى گردند و در دنیا به کیفر برخى از گناهان خود مى رسند، مگر اینکه پاى سنت دیگرى از سنت هاى خداوند به میان آید؛ یعنى سنت استدراج و املا که در این صورت، به جاى چشاندن نمونه اى از آثار سوء اعمالشان، خداوند درهاى نزول نعمت را بر آنان مى گشاید تا روز به روز در فساد و غفلت، غوطه ور شوند و در پایان، تمام عوامل و اسباب براى هلاکت گنه کاران فراهم گردد و مورد عذاب الهى قرار گیرند (طباطبائى، 1363، ج 18، ص 93). در روایتى از امام صادق علیه السلام نقل شده است: هیچ سالى کم باران تر از امسال نیست... هرگاه جمعیتى مرتکب عصیان شوند خداوند بارانى را که در آن سال، براى آنها مقدر کرده است از آنها برمى گرداند (کلینى، 1365، ج 5، ص 125). در قرآن کریم آمده است: کسانى که دوست دارند زشتى ها در میان مردم باایمان، شیوع یابد، برایشان در دنیا و آخرت عذاب دردناکى است (نور: 19). با وجود گناهان بى شمارى که در سراسر نقاط دنیا اتفاق مى افتد، خداوند رحیم به خاطر چند دسته از مخلوقاتش، عذاب خود را از مردم گنه کار دور مى کند. امام موسى بن جعفر علیه السلامفرمودند: خدا در هر روز و شب، ملائکه اى دارد که ندا مى دهد: مهلاً مهلاً! اى بندگان خدا، دست از معاصى بردارید که اگر این حیوانات چرنده و کودکان شیرخوار و پیران نمازگزار سال خورده نبودند آنچنان بر شما عذاب سرازیر مى نمود که له شوید (صدوق، 1362، ج 1، ص 103). باید به این نکته توجه شود که مؤمنان هم مانند کافران ممکن است بر اثر ارتکاب برخى گناهان، مستوجب عذاب و قهر الهى گردند. در روایتى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهآمده است: هر گاه امت من امر به معروف و نهى از منکر را ترک کنند منتظر رسیدن بلا و عذاب الهى باشند (مجلسى، 1379، ص 534). از جمله گناهانى که خداوند در عقوبت دنیوى آنها شتاب مى کند و تا آخرت به تأخیر نمى اندازد عقوق والدین، ظلم به بندگان و بدى کردن در مقابل احسان دیگران است (مجلسى، 1404ق، ج 73، ص 381). در قرآن کریم، خداوند مى فرماید: تا وقتى تو (اى پیامبر) در میان آنها هستى، خداوند آنها را عذاب نخواهد کرد و (نیز) تا وقتى استغفار مى کنند خداوند عذابشان نمى کند (انفال: 33). از این آیه، استفاده مى شود که عذاب، زمانى بر مسلمانان نازل مى شود که استغفار را ترک کنند و به گناهان روى آورند، گناهانى که سبب نزول عذاب در دنیا و آخرت مى شود عبارت است از: شکستن پیمان ذمّى (اهل کتاب)؛ ترک احسان، هرزگى، نپرداختن زکات، زنا، حکم به ناحق دادن، قطع رحم (کلینى، 1365، ج 5، ص 547)؛ غنا (خوانندگى) (مجلسى، 1379، ص 556). تحقیقات نشان مى دهد بین پایبند نبودن به آموزه هاى دینى (گناه) و آسیب هاى گوناگون فردى ـ اجتماعى مثل ناامنى، بزهکارى، قتل، خودکشى و انحرافات گوناگون رابطه مستقیمى وجود دارد. تحقیق صورت پذیرفته نشان مى دهد سست شدن پایه هاى معنوى و ضعف عقیده و رفتار دینى در مراحل رشد، با شیوع رفتار بزه کارانه ارتباط دارد. از سوى دیگر، عقاید و عملکرد دینى ـ معنوى در خانواده یکى از عوامل اساسى در پیش گیرى از انحرافات روانى ـ اجتماعى است (پسندیده، 1381، ص 229). در پژوهش دیگرى، رابطه قوى بین خودکشى و ترک نماز به دست آمده است (همان، ص 233). نتیجه تحقیق دیگرى نشان مى دهد بین حضور نیافتن در اجتماعات مذهبى (دورى از عبادات و تکالیف جمعى) و ابتلا به بیمارى هاى حاد قلبى ارتباط مستقیمى وجود دارد (همان، ص 238). تحقیقات نشان مى دهد افرادى که در آمریکاى شمالى به طور فعال مذهبى هستند نسبت به افراد غیرمذهبى، احتمال کمترى براى بزهکار شدن یا سوءمصرف مواد یا الکل و یا طلاق و خودکشى دارند. آنان حتى از لحاظ جسمى سالم ترند و عمر طولانى ترى دارند (هادیان فر و مظفرى، 1388، ص 88ـ89). تحقیقات در ایالات متحده نشان مى دهد دختران داراى رابطه جنسى، چهار برابر و پسران دو برابر بیشتر سعى دارند (نسبت به کسانى که پرهیز مى کنند و عفت مى ورزند) خودکشى کنند (مؤسسه رشد جوان، 1393). 5. آسیب هاى روانى ـ شخصیتى: در آموزه هاى دینى، واژه قلب جایگاه ویژه اى دارد. قلب مهم ترین سرمایه انسان است که سعادت و شقاوت وى به آن بستگى دارد. علّامه طباطبائى درباره چیستى قلب مى فرماید: در حقیقت، قلب همان جان آدمى است که با قوا و عواطف باطنى که مجهز است، به کارهاى حیاتى خود مى پردازد، و لکن بیشتر در قرآن کریم در آن چیزى که آدمى به وسیله آن درک مى کند، استعمال مى شود(طباطبائى،1363،ج17،ص74؛ج4،ص7). خداوند در قرآن کریم، هدایت را از آن کسانى مى داند که داراى قلب سلیم باشند: إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ (ق: 37)؛ این تذکرى است براى کسى که قلب دارد. در روایات، مهم ترین هدیه الهى، قلب سالم ذکر شده است که خدا به بندگان صالح خویش عنایت مى کند: هنگامى که خداوند بنده اى را دوست بدارد به او قلب سلیم و اخلاق معتدل و شایسته مى دهد (تمیمى آمدى، 1366، ص 67). از قرآن کریم و احادیث استفاده مى شود همان گونه بدن انسان گاهى سالم و گاهى بیمار است، قلب او هم گاهى سالم و گاهى بیمار مى شود. خداوند در قرآن مى فرماید: یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (شعراء: 88ـ89)؛ روزى که مال و پسران براى انسان سودى ندارند، مگر کسى که با قلب سالم به سوى خدا برود. فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضا (بقره: 10)؛ در دل هاى ایشان بیمارى (جهل و عناد) است. خدا بر بیمارى آنها بیفزاید. اما آنچه موجب تباهى و بیمارى قلب مى شود، طبق آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام اعمال ناشایست و گناهانى است که انسان مرتکب مى شود. خداوند در قرآن مى فرماید: کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ (مطففین: 14)؛ چنین نیست، بلکه اعمالشان چون زنگارى بر قلب هایشان نشسته است. در برخى روایات، به صراحت مهم ترین عامل تباهى قلب، گناهان معرفى شده است. امام صادق علیه السلاممى فرماید: چیزى بیش از گناه، قلب را فاسد نمى کند (کلینى، 1365، ج 2، ص 268). اما اینکه گناه چگونه موجب تباهى قلب مى گردد، توسط اهل بیت علیهم السلام در قالب مثالى واضح، بیان شده است. امام صادق علیه السلاممى فرماید: هنگامى که شخصى مرتکب گناه مى شود، در قلب او، نقطه سیاهى به وجود مى آید. حال اگر توبه کند، از بین مى رود، ولى اگر گناهان او زیاد شود، سیاهى قلب او را فرا مى گیرد. پس از آن دیگر رستگار نخواهد شد (همان، ص 271). بنابراین، قلب که مهم ترین سرمایه انسانى است، راز سلامت و سعادتش در گرو دورى از گناهان است. نزدیک ترین معادل قلب در روان شناسى، واژه شخصیت و روان است که رابطه آنها با رفتارهاى مذهبى بررسى مى شود: شخصیت عبارت است از: سازمانى پویا در درون انسان و متشکل از نظام هاى روانى ـ جسمانى است که ویژگى هاى رفتار و تفکر فرد را مشخص مى کند (میردریکوندى، 1382، ص 76). آلپورت، ملقب به پدر روان شناسى شخصیت، معتقد است: یکى از مهم ترین ویژگى هاى شخصیت سالم وحدت و یکپارچگى است. نظام ارزشى دینى تنها نظامى است که مى تواند به صورت کامل و مستمر، به شخصیت، وحدت و یکپارچگى ببخشد. اگر کسى داراى گرایش و جهت مذهبى خالصانه باشد، محصول جانبى این جهت خالصانه آن خواهد بود که دین چنین شخصى را حفظ کرده، از او مراقبت نماید و سلامت روان را برایش به ارمغان آورد (همان، ص 80ـ81). پژوهش هاى اخیر نشان مى دهد: افرادى که رفتارهاى سنجیده ترى دارند و از رفتارهاى پرمخاطره اجتناب مى کنند و پاى بندى اخلاقى ـ دینى بالاترى دارند و ویژگى هاى شخصیتى کارآمدترى دارند (رکتور و همکاران، 2005؛ میدلتون و همکاران، 2013) و افرادى که به رفتارهاى پرخطر دست مى زنند و درگیر مشکلات اخلاقى، مانند بى بندوبارى و روابط جنسى خارج از ضوابط هستند در ویژگى هاى شخصیتى مانند احساس کارآمدى، اراده و تصمیم گیرى دچار ضعف هستند (وانگ و همکاران، 2009). بنابراین، تقویت باورها و رفتارهاى دینى به سلامت شخصیت کمک مى کند و تضعیف باورها و رفتارهاى دینى شخصیت را دچار آسیب مى کند. نقش دین و پاى بندى به آموزه هاى آن در افزایش سلامت روانى موضوعى است که محور پژوهش هاى متعدد داخلى و خارجى قرار گرفته است (پسندیده، 1381، ص 228ـ237). یونگ در کتاب روان شناسى و دین مى نویسد: کاملاً متقاعد شده ام که اعتقادات و مناسک دینى لااقل از لحاظ بهداشت روانى، اهمیت خارق العاده اى دارند. با اطمینان، مى توان گفت که همه بیمارانم از آن رو احساس بیمارى مى کرده اند که چیزى را که ادیان زنده هر عصر به پیروان خود عرضه مى دارند، از دست داده اند و هیچ یک از آنان قبل از بازیافتن بینش دینى خود، شفاى واقعى نیافته است (احمدى، 1390، ص 15ـ17). باورها و رفتارهایى از قبیل توکّل به خداوند، صبر، دعا، زیارت، و مانند آن مى تواند از طریق ایجاد امید به نگرش هاى مثبت موجب آرامش درونى فرد شود و تا حد زیادى اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش دهد. در مقابل، پژوهش ها نشان مى دهد که روى آوردن به رفتارهاى خارج از چارچوب دین و اخلاق، آسیب هاى روانى گوناگونى به دنبال دارد. یافته هاى رکتور و همکاران (2003) در مؤسسه ملى بهداشت کودکان و توسعه انسانى ایالات متحده نشان مى دهد که بیش از 25 درصد دختران نوجوان درگیر ارتباط با جنس مخالف دچار آسیب هاى روانى مانند افسردگى بودند. مگ میکر در کتاب بیمارى هاى شایع: چگونه رابطه جنسى نوجوانانمان را مى کُشد؟ معتقد است: نوجوانانى که درگیر بى بندوبارى هاى جنسى مى شوند به طور مستمر، آشفتگى هاى هیجانى را تجربه مى کنند. درگیر شدن در این روابط، شرایط روانى را به وجود مى آورد که وسواس نامیده مى شود. این شرایط موجب مى شود نوجوان با این تلقى، که آسایش موقت مى تواند نیازهایش را تأمین سازد، به دنبال توهم رضایت ناشى از رابطه جنسى یا ماده مخدر مى رود. در نهایت، بسیارى از نوجوانان بیشتر در افسردگى غوطه ور مى شوند (مؤسسه رشد جوان، 1393). یافته هاى زارعى و همکاران (1393) نشان مى دهد بین پاى بندى ضعیف به حجاب با اضطراب، افسردگى، و نشانه هاى جسمانى، و نارسا کنش ورى اجتماعى رابطه وجود دارد. از مجموعه یافته هاى تجربى به دست مى آید که دین و رفتارهاى دینى نقش مهمى در سلامت روان افراد ایفا مى نمایند و در مقابل، دورى از اعتقادات مذهبى و رفتارهاى دینى (ترک واجبات و انجام محرمات) منجر به شکل گیرى انواع آسیب هاى روانى مى گردد. 6. کاهش عزت نفس: یکى از مهم ترین نیازهاى روانى انسان، عزت نفس است. گناه موجب حقارت نفس شده، عزت نفس انسان را از بین مى برد و این امر، آسیب هاى روانى مهمى در پى دارد. عزت نفس عبارت است از: حالت شکست ناپذیرى و توان مقاومت در برابر سختى ها و مشکلات و نپذیرفتن ذلت در موقعیت هاى دشوار زندگى که در اثر نوع عملکرد، در انسان پدید مى آید (شجاعى، 1383، ص 180). امروزه عزت نفس نیاز مؤثر بشرى دانسته شده است که سهم اساسى در فرایند زندگى بر عهده دارد و براى رشدى طبیعى و سالم، ضرورى مى نماید. آلپورت عزت نفس را از پایه هاى رشد نفس مى شمارد و آن را سومین مرحله از مراحل رشد نفس مى داند (شولتز، 1389، ص 291). مزلو در سلسله نیازهاى خود، عزت نفس را از نیازهاى اساسى انسان برمى شمارد (همان، ص 350). بالبى عزت نفس را بخشى از شخصیت مى داند (بیابانگرد، 1376، ص 78). به طورکلى، با توجه به تحقیقات به عمل آمده افراد داراى عزت نفس در مقابل انواع مشکلات زندگى، فشارهاى روانى، تهدیدها و حوادث ناگوار طبیعى، مانند سیل و زلزله و بیمارى هاى روانى (افسردگى، اضطراب، الکلیسم و اسکیزوفرنى) مقاوم و پایدارند (همان، ص 15). کاهش عزت نفس، خود زمینه آسیب هاى روانى، به ویژه افسردگى، را فراهم مى آورد. بسیارى از روان شناسان معتقدند: فقدان عزت نفس ریشه بسیارى از ناهنجارى هاى روانى است (همان، ص 38). در بررسى هاى انجام شده بر روى افراد با عزت نفس پایین، علایمى همچون افسردگى، اضطراب، کاهش عملکرد و مشکلات بین فردى گزارش شده است (همان، ص 79). در آموزه هاى دینى، عزت نفس از ارزش بالایى برخوردار است، هرچند استعمال این واژه با معناى روان شناختى آن تفاوت هایى دارد. خداوند در قرآن، عزت واقعى را از آن خدا، رسول و مؤمنان واقعى مى داند: لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ(منافقون: 8)؛ عزّت مخصوص خدا و رسول او و اهل ایمان است. در روایتى، از امیرالمؤمنین علیه السلام بالاترین فضیلت را عزّت نفس معرفى کرده اند. امیرالمؤمنین على علیه السلاممى فرمایند: نفس خویش را عزیز بشمار و به هیچ پستى و دنائتى تن مده، گرچه عمل پست، تو را به تمنیاتت برساند؛ زیرا هیچ چیز با عزت نفس برابرى نمى کند(نهج البلاغه،1407ق،ص 401). برخى از روان شناسان معتقدند: افرادى که خودکنترلى بیشترى دارند از عزت نفس بالاترى برخوردارند (بیابانگرد، 1376، ص 44ـ46). به طورکلى، افراد داراى عزت نفس با خود، دیگران و خدا رابطه سالم برقرار مى کنند؛ از اهانت و تحقیر، غیبت، دروغ و دیگر گناهانى که از اسباب ذلت و خوارى انسان است، مى پرهیزند (شجاعى، 1383، ص 187). تحقیقات نشان مى دهد افرادى که رفتارهاى مذهبى انجام مى دهند، از حرمت و عزت نفس بالاترى برخوردارند (همان، ص 205). در مقابل، پژوهش هاى متعددى رابطه بین گناه و کاهش عزت نفس را نشان مى دهد. براى نمونه، رجبى (1389، ص 21) نشان داد که دختران بدحجاب و دخترانى که حجاب نسبى دارند در مقایسه با محجبه ها، حرمت خود و عزت نفس پایین ترى دارند. زارعى و همکاران (1393) نشان دادند که ضعف پاى بندى به حجاب زمینه کاهش عزت نفس و تصور از خود را در میان نوجوانان فراهم مى آورد. رکتور و همکاران (2003) معتقدند: نادیده گرفتن جنبه هاى اخلاقى و بى بندوبارى جنسى موجب پرورش نسلى بدون عزت نفس خواهد شد. در آموزه هاى دینى، راه کسب عزت نفس تبعیت از فرامین الهى معرفى شده است. از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهنقل است: خداى تعالى هر روز مى فرماید: من پروردگار عزیز شما هستم. پس هر کس خواهان عزّت دو جهان است باید که از خداى عزیز اطاعت کند (مجلسى، 1404ق، ج 67، ص 120). و در مقابل، گناه، آفت عزت نفس معرفى شده است. امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرماید: کسى که نفس شرافتمند و با عزت دارد هرگز آن را با پلیدى گناه، خوار و پست نخواهد ساخت (نورى، 1407ق، ج 11، ص 339). امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: کسى که از کرامت نفس برخوردار باشد، شهوات نفسانى در نظرش خوار و ناچیز مى گردد (تمیمى آمدى، 1366، ص 231). در حدیث دیگرى، گناهان به نفوس حقیر نسبت داده شده است. امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرماید: کسى که فرومایه است از کارهاى پست جدایى ندارد (همان، ص 232). 7. کاهش شادکامى: شادکامى از نیازهاى روانى بشر است که تأثیر عمده اى بر شکل گیرى شخصیت و سلامت روانى دارد. تحقیقات متعدد نشان مى دهد که بین پاى بندى به دستورات دینى و شادکامى رابطه اى مستقیم است؛ یعنى هرقدر افراد به تکالیف دینى بیشتر عمل مى کنند شادى را بیشتر در زندگى تجربه مى کنند. تحقیقات ویلسون نشان مى دهد پاى بندى به مذهب یکى از عوامل شادکامى به شمار مى آید (هادیان فر و مظفرى، 1388، ص 83). تحقیق دیگرى نشان داد: ایمان مذهبى اهمیت به مذهب، و سنت گرایى مذهبى معمولاً با شادمانى همبستگى دارد (همان). پژوهش دیگرى نشان داده است: بین حضور در کلیسا و شرکت در گروه هاى مذهبى و ارتباط آن با شادمانى رابطه مثبتى وجود دارد (همان، ص 89). همچنین الیسون نشان داد افراد مذهبى پس از طلاق، بیکارى، بیمارى جدى یا سوگ، قادرند نسبت به گروه کنترل، شادمان تر باقى بمانند (همان). در مقابل، پژوهش ها نشان مى دهند پایبند نبودن به رفتارهاى دینى شادکامى را کاهش مى دهد. براى نمونه، کلسون (2003) با انجام پژوهش بر روى نوجوانان، دریافت: فعالیت هاى جنسى زودرس و خارج از ضوابط اخلاقى با کاهش شادى و استرس فردى مرتبط است. زارعى و همکاران (1393) دریافتند بین ضعف پاى بندى به حجاب با افسردگى و غمگینى رابطه اى مستقیم دارد. یافته هاى رجبى (1389، ص 21) نشان داد که دختران بدحجاب در مقایسه با دختران با حجاب، رضایت کمترى از زندگى داشتند. در متون دینى، ایمان و عمل صالح موجب شادکامى   معرفى شده است: فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ(اعراف: 35)؛ کسانى که پرهیزگارى پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند نه ترسى بر آنهاست و نه غمناک مى شوند. از سوى دیگر، حزن و اندوه از عوارض گناه معرفى شده است. امام صادق علیه السلاممى فرمایند: چون گناه بنده بسیار گردد و چیزى از کردار (نیک) نداشته باشد که آن را جبران کند و کفاره آنها شود، خداوند او را به اندوه گرفتار سازد تا کفاره گناهانش گردد (کلینى، 1365، ج 2، ص 44). در روایت دیگرى امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: چه بسا اندک شهوتى که اندوه و غمى طولانى به بار آورد (حرّعاملى، 1398ق، ج 15، ص 210). بنابراین، گناه شادکامى انسان را به مخاطره مى اندازد. نتیجه گیرى از منظر آموزه هاى دینى، یکى از عوامل نزول بلا و آسیب هاى فردى و اجتماعى، ارتکاب گناه است. در این مقاله، رابطه گناه با نزول بلا و چگونگى آن، بررسى شد. این امر به مدد یافته هاى تجربى تأکید گردید. نتایج حاصل از بررسى منابع دینى و یافته هاى تجربى، حکایت از آن دارد که گناه نزول بلا را به هفت شکل محقق مى سازد: تغییر نعمت، اجابت نشدن دعا، احباط عمل، نقمت، آسیب هاى روانى ـ شخصیتى، کاهش عزت نفس، و کاهش شادکامى. ازآنجاکه نداشتن آگاهى از آثار وضعى و روان شناختى گناهان زمینه ارتکاب گناه را فراهم مى آورد، ترویج و آگاهى بخشى آثار و پیامدهاى گناهان در مراکز آموزشى و رسانه هاى جمعى زمینه پاى بندى به رفتارهاى اخلاقى، مذهبى را فراهم مى آورد. همچنین آزمون نتایج پژوهش مذکور با انجام تحقیقات تجربى بر غناى کار مى افزاید و موجب استحکام بحث شده،تأثیرگذارى آن رادوچندان مى سازد.   منابع نهج البلاغه، 1407ق، قم، دارالهجره. ابراهیمى، امراللّه و دیگران، 1381، چکیده مقالات همایش بین المللى نقش دین در بهداشت روان، علوم و حدیث، ش 24، ص 223ـ240. احمدى، محمدرضا، 1390، نقش مناسک حج در اصلاح رفتار و کاهش نابهنجارى ها، معرفت، ش 163، ص 11ـ34. بحرینیان، سیدعبدالمجید و رضا ایلخانى، 1381، بررسى رابطه اقدام به خودکشى با پایبندى به نماز در مرکز پزشکى لقمان، چکیده مقالات همایش بین المللى نقش دین در بهداشت روان، علوم و حدیث، ش 24، ص 223ـ240. بیابانگرد، اسماعیل، 1376، روش هاى افزایش عزت نفس در کودکان ونوجوانان،چ پنجم،تهران،سازمان انجمن اولیاءومربیان. بى ریا، ناصر و همکاران، 1383، روان شناسى رشد با نگرش به منابع اسلامى، تهران، سمت. پسندیده، عباس، 1381، چکیده مقالات همایش بین المللى نقش دین در بهداشت روان، علوم وحدیث، ش 24، ص 223ـ240. تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد، 1366، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى. حرعاملى، محمدبن حسن، 1398ق، وسائل الشیعه، تصحیح عبدالرحیم ربانى شیرازى، تهران، مکتبه الاسلامى. حسینى دشتى،سیدمصطفى،1369،معارف ومعاریف،قم،اسماعیلیان. حقانى، حسین، 1365، آثار گناه در زندگى پس از مرگ، درس هایى از مکتب اسلام، سال بیست وشش،ش4،ص 38ـ43. خسروپور، فرشید و غلامرضا ساردویى، 1381، بررسى تأثیر ارزش هاى مذهبى در طول مدت درمان بیماران مبتلا به افسردگى اساسى، چکیده مقالات همایش بین المللى نقش دین در بهداشت روان، علوم و حدیث، ش 24، ص 223ـ240. دیلمى، حسن بن محمد، 1377، ارشادالقلوب، ترجمه سیدعبدالحسین رضایى، تهران، کتابفروشى الاسلامیه. دیلمى، حسن بن محمد، 1408ق، اعلام الدین فى صفات المؤمنین، قم، مؤسسه آل البیت. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، 1404ق، المفردات فى غریب القرآن، بى جا، دفتر نشرالکتاب. رجبى، سوران، 1389، بررسى میزان رعایت حجاب برتر در دانشجویان و تأثیر آن بر شادکامى، بانوان شیعه، سال هفتم،   ش 25، ص 7ـ26. رسولى محلاتى، هاشم، 1393، کیفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن، قم، بوستان کتاب. زارعى توپخانه، محمد و همکاران، 1393، بررسى رابطه بین متغیرهاى پایبندى به حجاب، تصور از خود و سلامت روان، روان شناسى و دین، ش 27، ص 81ـ92. شجاعى، محمدصادق، 1383، توکل به خدا راهى به سوى حرمت خودوسلامت روان،قم،مؤسسه آموزشى وپژوهشى امام خمینى قدس سره. شریعتمدارى، على، 1385، روان شناسى تربیتى، تهران، امیرکبیر. شولتز، دوان پى، 1389، نظریه هاى شخصیت، ترجمه یحیى سیدمحمدى، تهران، ویرایش. صدوق، محمدبن على، 1362، الخصال، بى جان، جاویدان. ـــــ ، 1367، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه على اکبر غفارى، تهران، صدوق. ـــــ ، 1361، معانى الاخبار، تصحیح على اکبر غفارى، قم، جامعه مدرسین. ـــــ ، 1363، من لا یحضره الفقیه، تصحیح على اکبر غفارى، قم، جامعه مدرسین. طباطبائى، سیدمحمدحسین، 1363، تفسیرالمیزان، بى جا، نشر بنیاد علمى و فکرى علّامه طباطبائى. طبرسى، فضل بن حسن، 1381، مکارم الاخلاق، ترجمه سیدابراهیم میرباقرى، تهران، فراهانى. طوسى، محمدبن حسن، 1381، امالى، تصحیح بهزاد جعفرى و على اکبر غفارى، تهران، دارالکتب الاسلامیه. قرشى، سیدعلى اکبر، 1371، قاموس القرآن، چ ششم، تهران، دارالکتب الاسلامیة. قمى، شیخ عباس، 1386، مفاتیح الجنان، قم، دارالعلم. کلینى، محمدبن یعقوب، 1375، اصول کافى، ترجمه محمدباقر کمره اى، قم، اسوه. کلینى، محمدبن یعقوب، 1365، اصول کافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه. مجلسى، محمدباقر، 1379، حلیة المتقین، تهران، گلى. ـــــ ، 1404ق، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء. محمدى رى شهرى، محمد، 1377، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، قم، دارالحدیث. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1382، دایره المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب. مفید، محمدبن محمد نعمان، 1425ق، الاختصاص، تحقیق على اکبر غفارى، قم، مؤسسة النشرالاسلامى. مقرى فیومى، محمدبن على، 1425ق، المصباح المنیر، قم، دارالهجره. میردریکوندى، رحیم، 1382، رابطه شخصیت با نظام هاى ارزشى از دیدگاه آلپورت، معرفت، ش 46، ص 76ـ82. مؤسسه رشد جوان، 1393، بازگشت غرب به عفاف، ترجمه محمد زارعى توپخانه، کرج، تلاوت آرامش. نادرى کلرودى، مسعود، 1382، بلایاى طبیعى و مصائب، قم، فضایل. نورى، میرزاحسین، 1407ق، مستدرک الوسایل، قم، مؤسسه آل البیت. هادیان فر، حبیب و شهباز مظفرى، 1388، مرورى بر شادمانى و همبسته هاى آن، حوزه و دانشگاه، ش 41، ص 82ـ105. Colson, C. 2003, Twisting Reality: Teenagers, Sex, and Depression, From http:// townhall.com /columnists/chuckcolson /2003/06/17/ twisting reality teenagers, sex, and depression/page/full. Middleton, L. E. R. & et. al, 2013, Understanding motivations for abstinence among adolescent young women: insights into effective sexual risk reduction strategies, J Pediatr. Health Care., 27, 342-350. Rector, E. R. & et. al., 2003, Sexually Active teenagers are more likely to be depressed and to attempt suicide, Washington, The Heritage Foundation. Rector, E. R & A. Kirk, Johnson, 2005, Teenage Sexual Abstinence and Academic Achievemen, Washington, The Heritage Foundation. Wang, R. H., C. P. Cheng & F. H. Chou, 2009,"Predictors of sexual abstinence behaviour in Taiwanese adolescents: a longitudinal application of the transtheoretical model", J Clin, Nurs, v. 18, p. 1010-1017.   محمد زارعى توپخانه: کارشناس ارشد روان شناسى خانواده مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره. عذرى یارى شریفى: دانش آموخته سطح 2 جامعه الزهرا علیهاالسلام. معرفت - سال بیست و سوم ـ شماره 205 انتهای متن/



94/08/22 - 00:31





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن