تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835810931
خاتمیت مبنای کلامی مهدویت - بخش دوم و پایانی خاتمیت علت فاعلی مهدویت
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: خاتمیت مبنای کلامی مهدویت - بخش دوم و پایانی
خاتمیت علت فاعلی مهدویت
دو آموزۀ خاتمیت و مهدویت از جمله آموزههای مهم اسلامی است؛ یکی پایانبخشی دین آسمانی را اعلان میکند و دیگری نویدبخشی بهترین برنامه در فرجام تاریخ بشر را به رخ میکشد.
رابطۀ کمال دین و مهدویت در بیان واژۀ اکمال گفته میشود: اکمال دین فرع بر اتمام دین است؛ یعنی اگر اجزای دین تمام نباشند، یعنی دین جامعیت و تمامیت نداشته باشد، به طور قهری طرح اکمال دین خودبهخود بیمعنا میشود. اما برعکس، اینطور نیست. به تعبیر دیگر، رابطۀ میان اکمال دین با اتمام دین رابطۀ عام و خاص است؛ یعنی در فرض اکمال دین، اتمام دین را به همراه دارد، ولی در فرض اتمام دین، اکمال دین به صورت امکانی مطرح میشود. اکمال دین یعنی دین در چینش آموزههای خود، نخست، رعایت ترتب میان آموزهها را مد نظر قرار میدهد؛ دوم، بهترین برنامه و آموزهها را ارائه میدهد؛ سوم، میان همۀ آموزهها ترابط و رابطه وثیقی برقرار میکند؛ چهارم، دقیقترین و عالیترین هدف را فراروی بشر ترسیم میکند. بر همین اساس، در جریان غدیر با نزول آیۀ «الیوم اکملت...» آموزۀ امامت، اولاً به عنوان عالیترین هدف و غایت بشر، و ثانیاً به عنوان بهترین طریق سعادتبخشی بشر، و ثالثاً به عنوان مصداق بارز کمال بشر تلقی شده است. امام رضا(ع) دربارۀ جامعیت و کمال دین و نیز امامت به عنوان مصداق اتم اکمال دین میفرماید: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَقْبِضْ نَبِیَّهُ حَتَّى أَکْمَلَ لَهُ الدِّینَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنَ فِیهِ تَفْصِیلُ کُلِّ شَیْءٍ بَیَّنَ فِیهِ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ الْحُدُودَ وَ الْأَحْکَامَ وَ جَمِیعَ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْهِ کَمَلًا فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: (ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ) وَ أَنْزَلَ فِی حِجَّةِ الْوَدَاعِ وَ هِیَ آخِرُ عُمُرِهِ(ص) (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً) وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّینِ؛ (صدوق، 1400: 674) به راستى خداى عز و جل پیغمبرش را قبض روح نکرد تا دین او را کامل کرد و قرآن را به او نازل کرد که تفصیل هر چیز در آن است، حلال و حرام و حدود و احکام و آنچه مردم بدان نیاز دارند در آن بیان کرد و فرمود: «ما در این کتاب چیزى فروگذار نکردیم» و در سفر حجةالوداع که آخر عمر پیغمبر(ص) بود فرمود: «امروز دین را براى شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را براى شما پسندیدم تا دین شما باشد» و امر امامت تمامیت دین است. مهدویت اندیشۀ مترقی اسلام است. با اندیشۀ مهدویت جامعیت و کمال دین اسلام به منصۀ ظهور میرسد و رابطۀ میان اندیشۀ مهدویت با شاخصۀ جامعیت و کمال اسلام رابطۀ دوسویه است؛ زیرا از یکسو فلسفۀ وجودی اندیشۀ مهدویت از طریق جامعیت و کمال اسلام توجیه میشود؛ یعنی خاستگاه و اساس وجودی مهدویت جامعیت و کمال دین است و از سوی دیگر، اندیشۀ مهدویت است که به عنوان نقشه و نموداری روشن، تمامیت و کامل بودن اسلام را به تصویر میکشد؛ یعنی اگر در میان آموزههای اسلام، اندیشۀ مترقی مهدویت مطرح نبود، به طور قهری ادعای جامعیت و کمال اسلام نیز بیدلیل و بیمنطق جلوه میکرد و از طرفی اگر دین اسلام ادعای جامعیت و کامل بودن را مطرح نمیکرد، طرح اندیشۀ مهدویت از ناحیۀ اسلام ضرورت پیدا نکرده و دین اسلام در عدم ارائۀ برنامۀ جامع برای آینده (تحت عنوان مهدویت) مورد اشکال واقع نمیشد؛ زیرا فرض بر این است که اسلام ادعای جامعیت و کامل بودن را ندارد. پس نقش اندیشۀ مهدویت به عنوان نمایشگر تمامیت و کمال اسلام و نقش تمامیت و کمال اسلام به عنوان خاستگاه و توجیهگر ضرورت وجودی اندیشۀ مهدویت، نقش دوسویه و طرفینی است. رابطۀ مهدویت با ابدیت و جاودانگی دین چنانکه بیان شد، برای بیانِ رابطه میان خاتمیت و مهدویت و تحلیل آن، نخست لازم است مقولۀ خاتمیت مورد تجزیه و تحلیل مفهومی قرار گرفته و اجزای تحلیلیۀ آن تفکیک و مشخص شود تا در مقام رویارویی مهدویت با خاتمیت و در فرایند بیانِ نسبت میان آن دو و تحلیل و تعلیل آنها، گامهای موثرتر و دقیقتری برداشته شود. اجزای تحلیلیۀ خاتمیت افزون بر جامعیت و کمال که پیش از این بیانش گذشت، شاخصههایی همچون ابدیت و جاودانگی اسلام است که از خاتمیت و تحلیل مفهومی آن برداشت میشود. بر این اساس، پیش از آنکه اندیشۀ مهدویت را رو در روی خاتمیت قرار داده و نظارهگر نتیجۀ آن مانند رابطه، ترابط، تلازم و عدم آن باشیم، بستر مواجهۀ مهدویت با اجزای تحلیلیۀ خاتمیت را همچون ابدیت و جاودانگی اسلام فراهم نموده و با تبیین و تحلیل آنها بهتر در فرایند مواجهۀ مهدویت با خاتمیت قرار میگیریم. مفهومشناسی جاودانگی و ابدیت اسلام واژۀ جاودانگی به معنای همیشگی، دائمی، ابدی و خلود است (ابنمنظور، 1416: ج3، 164؛ راغب اصفهانی، 1412: ج1، 291). جاودانگی و ابدیت اسلام یعنی قوانین و آموزههای اسلام مطابق با فطرت و سرشت انسانی است و بر همین اساس رنگ دائمی، ابدی و همگانی به خود گرفته و در گستره و فرایند تاریخ هیچگاه تن به نسخ نداده و نمیدهد (مطهری، 1362: ج2، 14). یعنی آموزهها و تعالیم اسلامی نه محدویت عرضی دارند تا جهانی بودنشان به مخاطره بیفتد، و نه محدودیت طولی دارند تا جاودانگی و ابدیتشان منتفی گردد. با نگاهی دقیقتر، آیین اسلام مرکب از دین و شریعت است و بر همین اساس تعریف از جاودانگی نیز یکبار با محوریت دین و بار دیگر با رویکرد شریعت بازآفرینی میشود. جاودانگی دین یعنی اصول دین و آموزههای مرتبط با آنکه فصل مشترک همۀ ادیان الهی است جاودانه و نسخناپذیر است؛ یعنی همۀ آموزههای مربوط به دین به صورت موجبۀ کلیه ابدیت و خلود دارد؛ ولی جاودانگی و ابدیت شریعت اسلام در قالب موجبۀ جزئیه معنا دارد. یعنی کلیات و مبانی شریعت ثابت و ابدی است، اما آموزههای جزئی آن غیرثابت بوده و احتمال تغییر و تحول در آن داده میشود. این تعریف، مقصود بسیاری از بزرگان و عالمان اسلامی همچون شیخ انصاری در فرائد الاصول (انصاری، 1419: ج4، 99)، آخوند خراسانی در کفایة الاصول (خراسانی، 1375: ج2، 242)، محقق نایینی در اجود التقریرات (نایینی، 1368: 515) و امام خمینی در الرسائل (خمینی، 1385: 29) است. بیتردید شاخصۀ جاودانگی و جهانی از جمله شاخصههای انحصاری اسلام به شمار میرود و دین اسلام در میان ادیان الهی و آسمانی اولین و آخرین دینی است که این ادعا را مطرح کرده است. جاودانگی و ابدیت اسلام ضرورتبخش مهدویت از جمله شاخصههای مهم و انحصاری اسلام جاودانگی وابدیت است. چنانکه بیان شد، آیین اسلام و همۀ ادیان آسمانی با نگرش تفکیکی به دو مقولۀ دین و شریعت تقسیم میشوند؛ یعنی برخی احکام و تعالیم آنها مربوط به اصل دین بوده که از آن به اصول دین تعبیر میکنند و برخی دیگر مربوط به فروعات و جزئیات دین است که از آن به شریعت تعبیر میشود. گفتنی است آیین اسلام در مسائل مربوط به اصل دین و نیز در مبانی و اصول مربوط به فروعات دین جاودانه وابدی است. امام در مسائل جزئی و فرعی که مربوط به شریعت است مشمول زمان شده و بر اساس مقتضیات زمان تغییر و تحول پیدا میکند. در اینباره _ یعنی دربارۀ جاودانگی و ابدیت اسلام _ دلایل بسیاری با رویکرد عقلی، نقلی، فطری و... وجود دارد که در اینجا برای نیاز بحث، تنها به ذکر دلایل نقلی، آن هم به صورت اجمالی اکتفا میشود. در حدیثی آمده که فردی یهودی از رسول گرامی اسلام(ص) پرسشهایی میکند، از جمله اینکه آیا شما فرستادۀ خدا برای عرب، یا عجم، یا به سوی ما هستید؟ (مفید، 1413: 36) آیه نازل شد که: (قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعاً)؛ (اعراف: 158) بگو: ای مردم، من رسول خدا به سوی همۀ شما هستم. با نازل شدن این آیه، جهانشمولی رسالت رسول خدا(ص) تثبیت و تحکیم شد (جوادی آملی، 1389 _ ب: 159). (وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ)؛ (انعام: 19) و این قرآن به من وحى شده تا به وسیلۀ آن، شما و هر کس را [که این پیام به او] برسد، هشدار دهم. علامه طباطبایی در ذیل این آیه مینویسد: یدل علی عموم رسالته(ص) بالقرآن لکل من سمـعه منه او سمـعه من غیره الی یوم القیامة. (طباطبایی، 1374: ج7، 39) بیتردید عمومیت لفظ «من بلغ» شامل همۀ انسانهای موجود در زمان پیامبر(ص) و نیز همۀ انسانهایی که در آینده میآیند، میشود و این به معنای جاودانگی و ابدیت قرآن و دین اسلام است. در تفسیر برهان است که ابنبابویه به سند خود از یحیى بن عمران حلبى از پدرش از ابىعبدالله(ع) روایت کرده که از آن جناب از معناى (وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ) سؤال شد. حضرت در جواب فرمود: «یعنى اهل هر ملت و زبانى که باشند» (بحرانی، 1416: ج1، 520). امام صادق(ع) در تفسیر آیۀ فوق فرمود: مقصود از «مَن بَلَغَ» همۀ انسانهاست» (عروسی حویزی، 1415: ج1، 707). پس به روشنی میتوان جاودانگی و جهانشمولی اسلام را از این آیه برداشت کرد؛ زیرا واژۀ منذر که شاخصۀ همۀ انبیاء از جمله نبی مکرم اسلام(ص) است، با متعلق خود معنا و مفهوم پیدا میکند و متعلق انذار بر اساس رسالت و شریعت انبیاء: مختلف میشود و انذار حضرت موسی(ع) آیین یهودیت بوده است و انذار حضرت عیسی(ع) شریعت عیسوی بوده است و بالتبع، متعلق انذار پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز شریعت اسلام خواهد بود. بنابراین منظور از انذاری که در آیۀ فوق آمده، انذار به شریعت اسلامی است و همچنین از واژگان«مَن بَلَغَ» بر اساس معنای ظاهری و نیز بر اساس دادههای روایی، شمولیت برداشت شده و شامل حال همۀ انسانها تا روز قیامت میشود. (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً؛ (سبأ: 28) و ما تو را جز بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم، نفرستادیم. گذشته از آیات فوق که بر ابدیت و جاودانگی دین اسلام دلالت دارند، عواملی که باعث عدم جاودانگی دین میشوند، در اسلام و قرآن نفی شده است. مثلاً یکی از علل عدم جاودانگی، تحریف کتاب آسمانی است که تحریف در قرآن وجود ندارد و خداوند تضمین نموده که این کتاب آسمانی را حفظ مینماید: (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ)؛ (حجر: 9) بىتردید، ما این قرآن را نازل کردهایم، و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود. باز دلیل دیگر بر جاودانگی اسلام، بطلانناپذیر بودن قرآن است: (وَ إِنَّه لَکِتابٌ عَزِیزٌ * لاَ یَأتِیهِ البَاطِلُ مِن بَینِ یَدَیهِ وَ لاَ مِن خَلفِهِ تَنزِیلٌ مِن حَکِیمٍ حَمِیدٍ)؛ (فصلت: 41 - 42) و به راستى که آن کتابى ارجمند است. از پیش روى آن و از پشت سرش باطل به سویش نمىآید وحى[نامه]اى است از حکیمى ستوده[صفات]. این آیه صراحت دارد که هیچگونه بطلانی دامنگیر قرآن نخواهد بود. علامه طباطبایی در اینباره مینویسد: فالمراد بقوله (مِنْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ) زمان الحال و الاستقبال ای زمان النزول و ما بعده الی یوم القیامة. (طباطبایی، 1374: ج17، 397) چنانکه زراره در روایتی از امام صادق(ع) دربارۀ حلال و حرام میپرسد؛ حضرت میفرماید: حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا یَکُونُ غَیْرُهُ وَ لَا یَجِیءُ غَیْرُهُ؛ (کلینی، 1362: ج1، 58) حلال محمد همیشه تا روز قیامت حلال است و حرامش همیشه تا روز قیامت حرام؛ غیر حکم او حکمى نیست و جز او پیغمبرى نیاید. رابطۀ مهدویت و جاودانگی با دو رویکرد درونی و بیرونی آموزهها و تعالیم اسلامی را میتوان با دو نگاه و نگرش ارزیابی نمود: 1. نگاه و نگرش درونی که تنها به ماهیت احکام و آموزههای اسلامی میپردازد؛ 2. نگاه و نگرش بیرونی که ارتباط احکام و آموزههای اسلامی و نسبت میان آنها را از بیرون بررسی میکند. البته با مسامحه، میتوان طریق اول را رویکرد درونی و طریق دوم را رویکرد بیرونی نام نهاد. آموزۀ مهدویت که از آموزههای اسلامی است نیز از این قاعده و قانون برکنار نبوده و بر همین اساس با دو رویکرد دورنی و بیرونی توجیهپذیر است. اندیشۀ مهدویت با رویکرد دورنی به وصف جاودانگی و ابدیت توصیف میشود و با رویکرد بیرونی، جاودانگی و ابدیت علت وجودی اندیشۀ مهدویت و اندیشۀ مهدویت معلول آن تلقی میشود. 1. جاودانگی و ابدیت مهدویت با رویکرد درونی در رویکرد درونی که معیار، ماهیت و چیستی خود آموزه است، نه نسبت و رابطۀ آن با آموزههای دیگر. آموزۀ مهدویت بهسان دیگر آموزههای اسلامی ماهیت فطری دارد؛ یعنی اندیشۀ مهدویت و دادههای آن در راستای فطرت و امور فطری توجیه میشوند. روشن است که فطرت و امور فطری دارای شاخصههایی همچون ابدیت و همگانی است که با شاخصۀ ابدیت، جاودانگی و با شاخصۀ همگانی، جهانشمولی آنها ثابت میشود. بیتردید در هر آموزهای که رنگ فطرت و امور فطری را به خود بگیرد، ضرورتاً شاخصههای فطرت یعنی جاودانگی و جهانشمولی احیا میشود. بنابراین از آنجا که اندیشۀ منجیگرایی و مهدویت برخاسته از وجدان و فطرت نجاتخواهی انسان است و از طرفی وجدان و فطرت نجاتخواهی همیشه جاودانه و همگانی است، اندیشه مهدویت نیز جاودانه و همگانی است. 2. جاودانگی و مهدویت با رویکرد بیرونی در رویکرد بیرونی، روابط آموزهها و نسبت میان آنها مورد توجه است؛ یعنی از بیرون، آموزههای اسلامی را به صورت جمعی مورد نگرش قرار داده و تأثیر و تأثر آنها را نسبت به یکدیگر مورد مداقه قرار میدهیم. مثلاً وقتی که به ارزیابی و تحلیل دین اسلام و آموزههای آن پرداخته و شاخصههایی نظیر خاتمیت، جامعیت، تمامیت، کمال و... را به عنوان شاخصههای برجسته و ویژه مینگریم، به این نتیجه میرسیم که دینی با این شاخصهها که حرف از نهایت و تمامیت آیینی میزند و صحبت از جامعیت و کمال دینی میکند، نمیتواند برای آیندۀ بشر برنامه و راهکار ارائه ندهد؛ یعنی میان شاخصههای مورد نظر و برنامهها و قوانین فرجامی که تحت عنوان منجیگرایی و مهدویت معروف است، تلازم وجود برقرار است. به تعبیر دیگر، میان آنها رابطه و نسبت علت و معلولی حاکم است؛ یعنی وقتی از بیرون، دین اسلام را با شاخصههای فوق میبینیم، به این نتیجه میرسیم که چنین دینی به طور حتم برنامه و قوانینی برای فرجام تاریخ بشر دارد. پس با رویکرد بیرونی میان شاخصههای جهانشمولی و جاودانگی با اندیشۀ مهدویت تلازم عِلّی و معلولی برقرار است و جاودانگی و جهانشمولی اسلام به عنوان علت، ضرورتبخش وجود اندیشۀ مهدویت هستند. رابطۀ خاتمیت با مهدویت هر باور و اعتقاد با رویکرد تأسیسی و اثباتی دارای علت فاعلی و با رویکرد کارکردی و فایدهنگری دارای علت غایی است. ضرورت وجود علت غایی بهسان علت فاعلی برای هر اعتقادی مسجل است. بر این اساس نمیتوان باوری را تصور نمود که بدون علت و غایت باشد. پس فقدان علت فاعلی، تصور باور را در خلأ ممکن میکند و فقدان علت غایی بیهودگی آن را به منصۀ ظهور میرساند. خاتمیت به عنوان یک باور اصیل اسلامی با شاخصههای کمال و جامعیت (علمی اسلام) به عنوان خاستگاه و علت فاعلی اندیشۀ مهدویت و اندیشۀ مهدویت با شاخصههای کمال و جامعیت (عینی اسلام) به عنوان باعث و علت غایی خاتمیت مطرح است. بیگمان برای بیان و تشریح رابطه میان خاتمیت با مهدویت و تأثیرات متقابل و متکامل آن دو نسبت به یکدیگر لازم است ابتدا گزارۀ مورد نظر (خاتمیت علت فاعلی مهدویت و مهدویت علت غایی خاتمیت) را به گزارههای ریزتری تقسیم نموده و سپس در فرایند تحقیق در مقام تجزیه و تحلیل گزارهها، به بیان چگونگی و کیفیت رابطۀ آنها بپردازیم. 1. خاتمیت علت فاعلی مهدویت در مفهومشناسی اصطلاحی، علّت فاعلى، آن چیزی است که موجودیّت معلول از اوست و او خارج از معلول است (غفارى، 1380: 265). به تعبیر دیگر، علت فاعلی آن موجودی است که موجود دیگر (معلول) از آن پدید میآید (مصباح یزدی، 1384: ج2، 86). در بیان رابطه و نسبت میان خاتمیت و مهدویت، خاتمیت همیشه نقش خاستگاه و علت را برای مهدویت بازی میکند و مهدویت از خاتمیت تراوش و نشأت گرفته و نقش معلول را برای او ایفا میکند. تلازم و ارتباطی که میان خاتمیت به عنوان علت و مهدویت به عنوان معلول برقرار است تلازم وجودی است نه عدمی. به بیان دیگر، رابطۀ میان آن دو، رابطۀ اثباتی است نه سلبی؛ یعنی با وجود خاتمیت، وجود مهدویت ضرورت پیدا میکند، اما با نفی خاتمیت نفی مهدویت ضرورت پیدا نمیکند. به بیان دیگر، علّیتی که میان خاتمیت و مهدویت برقرار است علّت تامه نیست، بلکه علت ناقصه است؛ زیرا علت تامه با معلول خود ارتباط وجودی و عدمی دارد، ولی ارتباط میان علت ناقصه و معلول تنها ارتباط وجودی است نه عدمی. مثلاً نسبت و ارتباطی که میان خورشید و گرما برقرار است نسبت و ارتباط تامه نیست، بلکه ارتباط میان آن دو ارتباط ناقصه است. به تعبیر دیگر، ارتباط آنها وجودی است نه عدمی؛ یعنی هرجا خورشید باشد گرما هست، اما این طور نیست که هر جا خورشید نباشد پس گرما هم نباشد؛ زیرا گرما تنها از خورشید به وجود نمیآید، بلکه آتش نیز گرما تولید میکند و اصطکاک دو شیء نیز گرما ایجاد میکند. پس تلازم میان خورشید و گرما تلازم وجودی است نه عدمی. ولی علت تامه با معلول خود همیشه تلازم وجود و عدمی دارد؛ یعنی اگر علت باشد معلول خواهد بود و اگر نباشد معلول نیز نخواهد بود؛ مانند خورشید و روز که اگر خورشید باشد روز نیز خواهد بود و اگر خورشید نباشد، روز نیز نخواهد بود. حال سؤال میشود: نسبت و رابطۀ میان خاتمیت و مهدویت به چه صورت است؟ آیا میان آن دو رابطۀ تامه برقرار است یا رابطۀ ناقصه؟ در پاسخ گفته میشود: تلازمی که میان آن دو برقرار است تنها تلازم وجودی است نه عدمی. پس خاتمیت علت تامۀ مهدویت نیست. یعنی تنها با وجود خاتمیت، مهدویت ضرورت وجودی پیدا میکند، اما با نفی خاتمیت اینطور نیست که مهدویت سلبِ ضرورت پیدا نماید؛ زیرا وقتی که به مفهومشناسی خاتمیت از نظر لغت و اصطلاح پرداخته میشود و به تبیین ماهیت و چیستی آن نظر افکنده میشود و نیز وقتی که به اجزای تحلیلۀ آن نظیر جامعیت، کمال و جاودانگی نگرش میشود، خاتمیت به عنوان اعلان کنندۀ آخرین و بهترین برنامۀ آسمانی، باید برای همۀ زمانها از جمله برای تاریخ بشر که در قالب مهدویت تبلور دارد برنامه ارائه دهد. اما نفی خاتمیت و کمال دین، نفی مهدویت را به همراه ندارد؛ زیرا خاتمیت و کمال دین متشکل از مؤلفههای بسیاری است که از جملۀ آنها مهدویت است که اگر برخی از مؤلفههای خاتمیت و کمال دین تحقق پیدا نمایند، در این صورت نمیتوان ادعای خاتمیت و کمال دین را مطرح کرد؛ زیرا خاتمیت و کمال دین به شکلگیری همۀ مؤلفههاست نه برخی از آنها. 2. مهدویت علت غایی خاتمیت علّت غایى عبارت است از هدف و انگیزهاى که موجب فاعلیّت فاعل براى ایجاد معلول مىشود (رازی، 1404: ج2، 31؛ غفارى، 1380: 265). علت غایی در برابر علت فاعلی قرار دارد. چنانکه بیان شد، علت فاعلی بر اثبات وجودی فعل و علت غایی بر هدفمندی و هدفداری فعل دلالت میکند و همچنانکه هیچ فعلی بدون علت فاعلی نیست، هیچ فعلی نیز بدون علت غایی ممکن نیست. پس اصل علت غایی بهسان اصل علت فاعلی سراسری و فراگیر است (جوادی آملی، 1388 _ الف: ج1، 149؛ مطهری، 1382: ج5، 421). غایت در علت غایی دو تصور و دو کاربرد دارد: یکبار غایت برای فعل در نظر گرفته میشود، یعنی فعل دارای هدف و غایت است و بار دیگر غایت برای فاعل؛ یعنی فاعل در انجام کار هدف و غایتی را در نظر دارد. اگر به فعل نسبت داده شود، معنایش این است که آن فعل متوجّه به سوی چیزی است که آن چیز، کمال آن فعل محسوب میشود. به عبارت دیگر، آن فعل طبعاً و ذاتاً به سویی روان است و جهتدار است و آن سوی و آن جهت، متمّم و مکمّل وجود آن فعل است. پس همواره میان غایت و ذیغایت (مغیّی) یک رابطۀ طبیعی و تکوینی وجود دارد و آن اینکه ذیغایت طبعاً متوجه و متحرّک به سوی غایت خویش است و آن را جستوجو میکند (مطهری، 1382: ج5، 433). علت غایى علتى است که محرک اول فعل بوده و در وجود ذهنى مقدم بر سایر علل باشد و در وجود خارجى بعد از تحقق تمام آنها محقق شود (سجادی، 1373: ج2، 1307). خداوند در نظام احسن همه چیز را بر اساس نیاز تکوینی و تشریعی بشر آفریده است و هرچیزی را جهت هدایت و سعادت بشر در جایگاه وجودی و تشریعی خودش قرار داده است. مقولۀ خاتمیت و در راستای آن مقولۀ مهدویت بر همین اساس توجیه و تفسیر میشوند. خاتمیت که جزو افعال الهی به شمار میآید و خداوند نیز بر اساس صفت حکمت از کارهای لغو و بیهوده مبراست، پس باید دارای هدف و غایتی باشد و از آنجایی که تصور هدف خارجی برای فاعل به نوعی دلیل بر نقص و استکمال فاعل است، پس هدف در خاتمیت به فعل بازمیگردد نه به فاعل. از آنجا که علت غایی همیشه به دنبال اثبات غایت و هدف برای متعلق خویش است، مهدویت که علت غایی خاتمیت به حساب میآید، در واقع هدفداری و هدفمندی خاتمیت را به منصۀ ظهور میرساند. 3. خاتمیت علت عینی مهدویت و مهدویت علت علمی خاتمیت در گذشته بیان شد که علّت فاعلى، آن چیزی است که موجودیّت معلول از اوست و او خارج از معلول است (غفارى، 1380: 265). به تعبیر دیگر، علت فاعلی آن موجودی است که موجود دیگر (معلول) از آن پدید میآید (مصباح یزدی، 1364: ج2، 86). علت فاعلی بر دو قسم علت فاعلی «عینی، وجودی و خارجی» و علت فاعلی «علمی، ادراکی و ذهنی» تقسیم میشود. پیش از آنکه به تبیین و چرایی علتهای فاعلی و تنوعات عینی و علمی آنها بپردازیم، ادعایی را مطرح میکنیم که: «مهدویت علت فاعلی علمی خاتمیت و خاتمیت علت فاعلی عینی مهدویت است». در اینجا پرسشی مطرح میشود که چطور ممکن است یک مقوله یکبار به صورت علت ظهور کند و بار دیگر همان مقوله با حفظ جایگاه علت بودن، به صورت معلول نمایان شود. مثلاً خاتمیت یکبار علت فاعلی مهدویت و مهدویت معلول آن باشد و بار دیگر همین مهدویتی که معلول است، علت خاتمیت و همین خاتمیتی که علت است، معلول آن تلقی شود. به عبارت دیگر در این فرض خاتمیت هم علت است و هم معلول و همچنین مهدویت نیز هم علت است و هم معلول. در پاسخ به صورت اجمالی گفته میشود تفاوت میان آنها تفاوت به لحاظ و حیثیت است که یکی علت فاعلی وجودی و عینی و دیگر علت فاعلی علمی و ادراکی است. پس علت غایی که به وجود علمی و ادراکی خود، مقدم بر فاعلیت فاعل است، در واقع همان انگیزه و علتی است که فاعل بودن فاعل را موجب میشود؛ یعنی علت غایی، علت فاعلی فاعلیت فاعل است (جوادی آملی، 1388 _ الف: ج1، 85). برای روشن شدن بحث و بیان رابطۀ میان خاتمیت و مهدویت و رفع تعارض ظاهری میان آن دو به طرح مثالی روی میآوریم؛ البته این مثال برای تقریب به ذهن ذکر میشود وگرنه افعال انسان را نمیتوان با افعال الهی مقایسه نمود. مثلاً اگر انسان را در افعالی که از وی اختیارا صادر میشود در نظر بگیریم میبینیم که انسان مادامی که غایتی را تصور نکند، یعنی وجود ذهنی غایتی برایش تصور نشود، ارادۀ کاری برایش پیدا نمیشود و همین که غایت و فایدۀ کار در ذهنش منقش شد، آن وقت است که میل و ارادهاش منبعث میگردد و فعل از وی صادر میشود. پس انسان البته فاعل است ولی به شرط اینکه تصور ذهنی غایت برایش پیدا شود، و اگر این تصور برایش پیدا نشود انسان فاعل نیست. پس تصور ذهنیِ غایت است که انسان را فاعل میکند، و اوست که علت فاعلیت انسان است، پس درست است که بگوییم: وجود ذهنی غایت، علت علت فاعلی است. از طرف دیگر، به حکم اینکه غایت و فایده، همان اثری است که بر فعل مترتب است، یعنی فعل انسان وسیله و سبب به وجود آمدن اوست، پس غایت به حسب وجود خارجی و عینی اثر فعل انسان است (مطهری، 1382: ج5، 422). به بیان دیگر، علّت فاعلی و غایی هر یک از جهتی علت دیگری است؛ علت فاعلی، سبب و علّت تحقّق غایت در خارج است، و علّت غایی علّت و سبب فاعل شدن فاعل است. اگر علّت غایی نباشد، ذات فاعل، متصف به وصف فاعلیت نخواهد شد. مثلاً کسی که برای سلامت بدن خود ورزش میکند صحّت و سلامت بدن علّت غایی ورزش اوست و اگر از او سؤال شود: چرا ورزش میکنی؟ پاسخ خواهد داد: برای اینکه سالم باشم و چون سالم باشد، اگر از او بپرسند: چرا سالم هستی؟ پاسخ خواهد داد: چون ورزش کردم؛ یعنی ورزش سبب و علّت فاعلی تحقّق سلامت است، و سلامت سبب غایی ورزش است. ورزش کننده که فاعل است علت تحقّق سلامت، در خارج است. ورزش کننده علتِ ماهیت سلامتی و ذات ماهوی آن نیست، بلکه علت وجود خارجی آن است و غایت یعنی ماهیت سلامتی نه به وجود خارجی خود، بلکه به وجود علمی خود، سبب و علّت ورزش کردن، یعنی علّتِ فاعل شدنِ فاعل است (جوادی آملی، 1388 _ الف: ج2، 333). اما دربارۀ افعال الهی گفته میشود: خدا بر اساس علم به نظام احسن که تدبیرگر همۀ نیازمندیهای انسان است دربارۀ ابعاد وجودی انسان که متشکل از امور مادی و معنوی است، همۀ نیازمندیهای مادی و معنوی او را برآورده کرده است و نیز در راستای حکمت و علم به نظام احسن افزون بر آفرینش همۀ امور و برآورده کردن همۀ نیازمندیها، لحاظِ رتبه و جایگاه وجودی آنها را در عالم هستی نیز در نظر گرفته است. بر این اساس وقتی خداوند در امور معنوی و دینی خاتمیت را در دستور جعل و تشریع خود قرار میدهد کمال خاتمیت را در علم خود بر اساس نظام احسن مد نظر دارد؛ یعنی خاتمیت را منهای مهدویت لحاظ نمیکند. به تعبیر دیگر اصلاً در نظام احسن مقولۀ خاتمیت بدون مهدویت معنا و مفهوم ندارد. به بیان دیگر، خاتمیت منهای مهدویت یعنی فقدان و عدم خاتمیت. پس میتوان نتیجه گرفت که فقدان و عدم علمی مهدویت فقدان و عدم خاتمیت را در وجود خارجی به همراه دارد؛ یعنی در نظام احسن بر اساس علم الهی نقش مهدویت نقش عِلّی برای خاتمیت است. اما نقش خاتمیت برای مهدویت در نظام احسن نیز نقش عِلّی است، ولی بروز و ظهور این علیت خاتمیت، در مقام عینی و خارج مفهوم پیدا میکند؛ یعنی وقتی که دین اسلام به عنوان دین خاتم اعلان وجود کرد به گونهای ضرورتبخشی وجود اندیشۀ مهدویت را مسجل و نمایان میکند؛ یعنی خاتمیت در عرصۀ وجود به عنوان علت و پیامآور اندیشۀ مهدویت قد علم میکند. پس نتیجۀ سخن اینکه مهدویت در حوزۀ علم الهی، علت علمی خاتمیت و خاتمیت در حوزۀ تشریع الهی، علت خارجی و عینی مهدویت است. یعنی از نظر عینی و خارجی خاتمیت علت مهدویت و مهدویت معلول خاتمیت است و از نظر علمی (علم الهی) مهدویت علت خاتمیت و خاتمیت معلول مهدویت است. نتیجه دو آموزۀ خاتمیت و مهدویت از جمله آموزههای مهم اسلامی است؛ یکی پایانبخشی دین آسمانی را اعلان میکند و دیگری نویدبخشی بهترین برنامه در فرجام تاریخ بشر را به رخ میکشد. میان آن دو، رابطه و نسبت دوسویه و طرفینی حاکم است. خاتمیت نقش علت فاعلی را ایفا مینماید و مهدویت در جایگاه معلول، نقش علت غایی را برای خاتمیت بازی میکند. از آنجا که فاعلیت فاعل (خاتمیت) تامه نیست، پس ترابط و تلازمی که میان خاتمیت و مهدویت برقرار است تنها تلازم و ترابط وجودی است نه عدمی. بر این اساس، از یکسو خاتمیت علت ناقصۀ مهدویت و مهدویت علت غایی خاتمیت و از سوی دیگر خاتمیت علت عینی مهدویت و مهدویت علت علمی خاتمیت است. منابع ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1420ق. ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1416ق. انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1419ق. بحرانی، سید هاشم، تفسیر برهان، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، المکتبة الثقافیة، بیتا. جوادی آملی، عبدالله، جامعه در قرآن، تحقیق: مصطفی خلیلی، قم، انتشارات اسراء، چاپ سوم، 1389ش. _____________________ ، رحیق مختوم، قم، انتشارات اسراء، 1388ش. _____________________ ، سیرۀ رسول اکرم(ص) ، قم، انتشارات اسراء، چاپ پنجم، 1389ش. _____________________ ، شمیم ولایت، تحقیق: سید محمود صادقی، قم، انتشارات اسراء، چاپ پنجم، 1388ش. خراسانی، ملّا محمدکاظم، کفایة الاصول، قم، جامعۀ مدرسین، 1375ش. خمینی، سید روحالله، الرسائل، قم، انتشارات اسماعیلیان، 1385ش. _____________________ ، کشف الاسرار، قم، انتشارات مصطفوی، بیتا. رازى، فخرالدین، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، مکتبة آیةالله المرعشى، 1404ق. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات القرآن، دمشق _ بیروت، دارالعلم _ الدارالشامیة، 1412ق. سبحانی، جعفر، «خاتمیت و مرجعت علم امامان معصوم:»، قبسات، ش37، تهران پاییز 1384ش. _______________ ، مفاهیم القرآن، قم، مؤسسۀ امام صاق(ع) ، 1369ش. سجادى، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الامالی، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374ش. عروسی حویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین، قم، انتشارات اسماعیلیان، 1415ق. غفارى، سید محمدخالد، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگ، 1380ش. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1362ش. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1364ش. مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، انتشارات صدرا، 1362ش. ________________ ، فلسفه تاریخ، تهران، انتشارات صدرا، 1361ش. ________________ ، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، 1382ش. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الاختصاص، قم، کنگرۀ شیخ مفید، 1413ق. نایینی، محمد حسین، اجود التقریرات، قم، منشورات مصطفوی، 1368ش. منبع: فصنامه مشرق موعود – شماره 24 پایان متن/
94/07/15 - 04:09
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]
صفحات پیشنهادی
خاتمیت مبنای کلامی مهدویت - بخش اول رابطۀ مهدویت با جامعیت و کمال دین
خاتمیت مبنای کلامی مهدویت - بخش اولرابطۀ مهدویت با جامعیت و کمال دیندو آموزۀ خاتمیت و مهدویت از جمله آموزههای مهم اسلامی است یکی پایانبخشی دین آسمانی را اعلان میکند و دیگری نویدبخشی بهترین برنامه در فرجام تاریخ بشر را به رخ میکشد چکیده نوشتار پیش رو به دو موضوع خاتمیت و مدکترین مهدویت و کارکرد آن از منظر انسانشناسى و جامعه شناسى - بخش دوم و پایانی کارکرد دکترین مهدویت از جنبه جام
دکترین مهدویت و کارکرد آن از منظر انسانشناسى و جامعه شناسى - بخش دوم و پایانیکارکرد دکترین مهدویت از جنبه جامعه شناسیبنا بر دکترین مهدویت با آمدن امام مهدی عج آنچنان عدالت و آزادی گسترده میشود که انسانها ابتدا از هواهای نفسانی و قید و بندهای درونی خود رها میشوند و سپس این آزاحکمرانی خوب و ارائه حکمرانی شایسته بررسی و شاخصهای این دو از دیدگاه امیرالمؤمنین علی(ع) - بخش دوم و پایانی مق
حکمرانی خوب و ارائه حکمرانی شایسته بررسی و شاخصهای این دو از دیدگاه امیرالمؤمنین علی ع - بخش دوم و پایانیمقایسه حکمرانی شایسته و حکمرانی خوبحکمرانی خوب نقشه راهی است که کشورهای مسلّط جهان و کشورهای غربی پیش روی کشورهای جهان سوم ترسیم کرده اند و حرکت روی این نقشه تأمین کننده منحلقۀ اتصال بین امام و شیعیان - بخش دوم و پایانی نقش تقیه در عدم ذکر وکلا در منابع غیبت صغرا
حلقۀ اتصال بین امام و شیعیان - بخش دوم و پایانینقش تقیه در عدم ذکر وکلا در منابع غیبت صغراعصر غیبت صغرا از التهابآورترین ادوار تاریخ تشیع بوده است در این زمان شیعیان با غیبت امام روبهرو شدند امری که تا به حال تجربه نشده بود و همزمان با فضای سنگین سیاسی ضدشیعی عباسیان روبهروخشم در نگاه اسلام و روان شناسى - بخش دوم و پایانی روش هاى کنترل خشم در اسلام و روان شناسى
خشم در نگاه اسلام و روان شناسى - بخش دوم و پایانیروش هاى کنترل خشم در اسلام و روان شناسىکظم غیظ بهترین حالت کنترل هیجان است که سلامت جسمانى و روانى فرد را تضمین کرده و از بسیارى عواقب خطرناک خشم جلوگیرى مى کند مقابله با خشم و پرخاشگرى و راه هاى کنترل آن در روان شناسى هنگامى کهاستاد و نقش آن در سیر و سلوک با نگاه آسیبشناسى - بخش دوم و پایانی نقش استاد در سیر و سلوک
استاد و نقش آن در سیر و سلوک با نگاه آسیبشناسى - بخش دوم و پایانینقش استاد در سیر و سلوکمسئله سرسپردگى و اطاعت بى چون و چراى سالک از مرشد به تدریج زمینه بروز برخى مفاسد و آسیب ها را در تصوف به وجود آورد برخى صوفیه چنین پنداشتند که باید به عصمت شیخ معتقد باشند شرایط استاد حمعناشناسی تحلیلی آیه «إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» - بخش دوم و پایانی رویت خداوند در قیامت چگونه است؟
معناشناسی تحلیلی آیه إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ - بخش دوم و پایانیرویت خداوند در قیامت چگونه است آیۀ إِلَى رَ بِّهَا نَاظِرَةٌ از جمله آیات مورد اختلاف مفسران اشاعره معتزله و امامیه میباشد روایات مرتبط با آیه روایاتی که در تفاسیر شیعه و سنی ذیل این آیه بیان شده به دو دسته قابآموزه مهدویت و حقوق محیط زیست
آموزه مهدویت و حقوق محیط زیستوجه ویژه حکومت مهدوی به موضوع محیط زیست و ارتقای تعالی بخشی به آن به شکل کاملاً نمایان ریشه و تفکر اسلامی و سنت ناب نبوی و علوی دارد چکیده موضوع محیط زیست و ضرورت صیانت و حمایت از آن در کلیه ادوار تاریخ بشر از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده تا جایی کهبخش دوم و پایانی/ عطریانفر در گفتوگوی تفصیلی با فارس: از گِل خاتمی لاله عارف نمیروید/ ای کاش خرازی اسامی گر
بخش دوم و پایانی عطریانفر در گفتوگوی تفصیلی با فارس از گِل خاتمی لاله عارف نمیروید ای کاش خرازی اسامی گرا دهندگان به دشمن را میگفت مجلس آینده متشکل از اکثریت اصولگرای معقول و اقلیت نیرومند اصلاحطلب است انحلال شورای اول از خطاهای بزرگ دولت دوم خرداد بود سرلیست شدن ناطقنبررسی تعارضهای کنوانسیون «رفع تبعیض از زنان» با دیگر اسناد و معاهدات بینالمللی - بخش دوم و پایانی
بررسی تعارضهای کنوانسیون رفع تبعیض از زنان با دیگر اسناد و معاهدات بینالمللی - بخش دوم و پایانیتعارض کنوانسیون با خود کنوانسیونبا گذشت بیش از سی سال از تصویب و لازم الاجرا شدن کنوانسیون رفع تبعیض از زنان هنوز این کنوانسیون به عنوان یک سند بین المللی چالش برانگیز در جهان مطرح ا-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها