تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835805685
ویژگیهای روشی امام خمینی در تأویل و تفسیر قرآن - بخش دوم و پایانی ویژگیهای روشی امام در کشف مقاصد آیات
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ویژگیهای روشی امام خمینی در تأویل و تفسیر قرآن - بخش دوم و پایانی
ویژگیهای روشی امام در کشف مقاصد آیات
واژههای «تفسیر» و «تأویل» از نظر مفسران متقدم و متاخر دارای معانی متفاوتی است.
3. جامعنگری بین جهات مادی و معنوی برخلاف تصوّر برخیها که مقاصد قرآن را تنها در امور معنوی خلاصه میکنند و از امور دنیایی و مادی غافل میشوند، امام خمینی بر این نکته تأکید دارند که تأویل آیات زمانی صحیح است که براساس آن، امور دنیا و دین بهطور جامع مورد توجه قرار گیرد و هیچ یک نافی دیگری نباشد. از نظر امام تأویلاتی که با منطق دین و جامعیت قرآن و حدیث سازگار نباشد و از یکی از دو امر دنیا و آخرت غفلت شود پذیرفتنی نیست. ازاینرو ایشان در انتقاد از عارفانی که بدون توجه به این نکته دست به تأویل آیات زدند مینویسد: «بسیاری از زمانها بر ما گذشت که یک طایفهای فیلسوف و عارف و متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوی بودند ... وقتی دنبال تفسیر قرآن رفتند ملاحظه میکنید که اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانی و فلسفی و جهات معنوی و به کلّی غفلت کردند از حیات دنیایی و جهاتی که در اینجا به آن احتیاج هست و تربیتهایی که در اینجا باید بشود، از این غفلت کردند.» (همان: 3 / 221) در واقع امام اینگونه تأویلات را از آن جهت که با جامعیت اسلام سازگاری ندارد مردود شمرده، میگوید: «در یک زمان ما مبتلا بودیم به یک جمعیتی که قرآن را وقتی که نگاه میکردند و تفسیر میکردند، تأویل میکردند؛ اصلاً راجع به آن جهت بُعد مادیاش، بُعد دنیاییاش توجه نداشتند، تمام را برمیگرداندند به یک معنویاتی ... قرآن را و احادیث را تأویل میکردند به ماورای طبیعت و به این زندگی دنیا اصلا توجه نداشتند؛ به حکومت اسلامی توجه نداشتند و به جهاتی که مربوط به زندگی است، توجه نداشتند.» (همان: 11 / 217 ـ 216) 4. همسویی معانی ظاهری و تأویلی تأویلات کلامی بهطور مستقیم از ظاهر الفاظ استفاده نمیشود اما در عین حال با حقیقت کلام مطابقت و مجانست دارد. طبق مبنای امام، واضع لغت، الفاظ را برای روح معانی و حقایق آن وضع نموده است. امام همین نکته را کلید فهم اسرار قرآن دانسته و میگوید: إنّ الألفاظ وُضعت لأرواح المعانی و حقائقها؛ یعنی الفاظ برای روح معانی و حقیقت آن وضع شدند. سپس میافزاید: «و لعمری إنّ التدبّر فیه من مصادیق» قوله(علیه السلام): «تفکّر ساعه خیرٌ من عباده ستّین سنه» فإنّه مفتاح مفاتیح المعرفه، و أصل أصول فهم الأسرار القرآنیّه؛ یعنی به جانم سوگند که دقت در این نکته از مصادیق قول پیامبر(صلی الله علیه و آله) است که فرمود: «یک ساعت تفکر از شصت سال عبادت بهتر است.» این کلیدیترین کلید معرفت و اساسیترین اصل فهم اسرار قرآن است.» (امام خمینی، 1376 ب: 39) براساس همین تلقی است که امام بزرگوار میگوید: «واضع لغت، گرچه در حین وضع، معانی مطلقه مجرده را در نظر نگرفته است، ولی آنچه که از الفاظ در ازای آن وضع شده، همان معانی مجرده مطلقه است.» آنگاه امام در پاسخ به این اشکال که چگونه دو وصف «رحمان و رحیم» برای ذات مقدس باری تعالی قابل حمل است درحالیکه، عطوفت و رقّت در معنای آن اخذ شده است؟ میگوید: بنابراین، میگوییم در «رحمان» و «رحیم» و «عطوف» و «رئوف» و امثال آنها، یک جهت کمال و تمام است و یک جهت انفعال و نقص؛ و این الفاظ در ازای همان جهت کمالیه، که اصل آن حقیقت است موضوع است؛ و اما جهات انفعالیه ... دخالتی در معنای موضوع له ندارد.» (امام خمینی، 1366: 276) این مبنا موجب شده است که امام بهراحتی از معنای لغوی به معانی عرفانی عبور کند و به جای پرداختن به پوسته ظاهری الفاظ، به پردهبرداری از حقیقت آیات الهی منتقل شود. نکته حائز اهمیت در این انتقال آن است که عبور از ظاهر به باطن، یا از یک ساحت به ساحتهای عمیقتر، هیچگاه بهمعنای نفی ظاهر، یا نفی ساحتهای سطحیتر نیست و هیچ مرتبهای از مراتب معانی تأویلی، نافی مرتبه دیگر نیست، بلکه همه مراتب در جای خود صحیح و کاملاند و مراتب تأویلی متمّم و مکمّل معانی ظاهری است و مجانست و مطابقت بین ظاهر و باطن از یک طرف و بین همه مراتب آن از سوی دیگر برقرار است. از باب نمونه، ایشان هجرت را در آیه: «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» (نساء / 100) هم بهمعنای ظاهری گرفته و هم بهمعنای باطنی تأویل کرده است، وی در این زمینه میگوید: مثلاً اصحاب معارف از کریمه مقدسه: «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجراً ...» قرب نافله و فریضه را استفادت کنند. در عین حال که دیگران خروج به بدن و هجرت مثلاً به مکه یا مدینه را میفهمند. (امام خمینی، 1366: 209) وی در جای دیگر میگوید: «قال تعالی: «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ...» هجرت صوری و صورت هجرت عبارت است از هجرت به تن از منزل صوری بهسوی کعبه یا مشاهده اولیا(علیهم السلام) و هجرت معنوی خروج از بیت نفس و منزل دنیا است الی الله و رسوله.» (همان: 12) همچنین در اثر دیگرش معنای دقیقتر و لطیفتری از این آیه ارائه داده میگوید: «یکی از معانی آیه شریفه: «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجراً إِلَى اللَّهِ ...» این است که کسی که خارج شد از بیت نفس و هجرت بهسوی حق کرد به سفر معنوی، پس از آن او را فنای تامّ ادراک کرد، اجر او بر خدای تعالی است و معلوم است برای چنین مسافری جز مشاهده ذات مقدس و وصول به فنای حضرتش اجری لایق نیست.» (همو، 1377: 333) دقت در این تعابیر بیانگر آن است که امام درصدد رعایت اصل مجانست و مناسبت میان معانی ظاهری و باطنی در این تأویلات است. به این معنا که هجرت از ظلمات نفس به روشنایی باطن، همانند هجرت ظاهری از میان مشرکین مکه بهسوی مدینه شمرده شد. در واقع بدون آنکه معنای ظاهری نفی شود توسعه داده شد و معانی عمیق تری از آن به دست آمد و معنای تأویلی مکمّل و متمّم معنای ظاهری قرار گرفت. این روش همان است که صدرالمتألهین شیرازی بر آن باور بودهاند وی در این رابطه میگوید: لَیْسَ (التأویل) مِمّا یُناقِضُ ظاهِرَ التَّفْسیرِ، بَلْ هُوَ إکْمالٌ وَ تَتْمیمٌ لَهُ وَ وُصُولٌ إلَى لُبابهِ عَنْ ظاهِرِهِ وَعُبُورٌ عَنْ عُنْوانِهِ إلَى باطِنِهِ وَ سِرِّهِ. (ملاصدرا، 1363: 82) تأویل هرگز با تفسیر ظاهری در تناقض نیست بلکه متمّم و مکمّل آن است، تأویل از ظاهر به مغز رسیدن و از سطح به باطن و سرّ مسئله عبور کردن است. امام در آیه: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ * لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» (واقعه / 79 ـ 77) میفرماید: «چنانچه از ظاهر کتاب و مسّ آن در عالم ظاهر غیرمطهر ظاهری ممنوع است تشریعاً و تکلیفاً، از معارف و مواعظ آن و باطن و سرّ آن ممنوع است کسی که قلبش متلوث به ارجاس تعلقات دنیویه است.» (امام خمینی، 1366: 224) امام نهتنها معانی تأویلی را در تعارض با معنای ظاهری نمیداند بلکه آنجا هم که به حسب ظاهر معانی تأویلی مخالفِ معنای ظاهری باشد، باز هر یک را در جای خود صحیح و کامل میداند، ایشان با صراحت در این زمینه میگوید: «باید دانست که در این کتاب جامع الهی، بهطوری این معارف از معرفت الذات تا معرفت الافعال مذکور است که هر طبقه به قدر استعداد خود از آن ادراک میکنند. چنانکه آیات توحید و خصوصاً توحید افعال را علمای ظاهر و محدّثین و فقها ـ رضوان الله علیهم ـ طوری بیان و تفسیر میکنند که به کلّی مخالف و مباین است با آنچه اهل معرفت و علمای باطن تفسیر میکنند و نویسنده هر دو را در محل خود درست میداند؛ زیرا که قرآن شفای دردهای درونی است و هر مریض را بهطوری علاج میکند.» (همان: 205) این است که امام هم اهل ظاهر را که جمود بر ظاهر الفاظ کردهاند و هم اهل باطن را که تنها به بطن روی آوردهاند و از ظاهر آن دست کشیدهاند، مورد ملامت و سرزنش قرار داده و میگوید: پس، این دو گروه هر دو از جاده اعتدال خارج و از نور هدایت به صراط مستقیم قرآنی محروم و به افراط و تفریط منسوبند و عالِمِ محقّق و عارِف مدقّق باید قیام به ظاهر و باطن کند و به ادبهای صوری و معنوی متأدّب گردد ... و اهل ظاهر بدانند که قصر قرآن به آداب صوریّه ظاهریه و یک مشت دستورات عملیه ... نشناختن حقّ قرآن، ناقص دانستن شریعت ختمیه است». (همو، 1375 الف: 76) ویژگیهای روشی امام در کشف مقاصد آیات امام در رسیدن به مقاصد آیات همانند دیگر مفسران از ابزارها و روشهای مناسبی استفاده میکند ولی معتقد است که علاوه بر آن، شخص مفسر باید برای رسیدن به تأویلات قرآنی دارای ویژگیهایی باشد که در این نوشتار به مهمترین آنها اشاره میشود. پیشاپیش یادآور میشود که این ویژگیها لزوماً مترادف با روشها نیست ازاینرو بهعنوان «ویژگیهای روشی» از آن یاد شده است: 1. اتکاء به روایات اهلبیت(علیهم السلام) از نظر امام کشف مقاصد قرآن بدون اتکاء به روایات اهلبیت(علیهم السلام) جایگاهی ندارد، ازاینرو در کنار تأویل آیات قرآن، از روایات اهلبیت(علیهم السلام) بهره میگیرد و در این زمینه معتقد است: ما به رأی خودمان نمیتوانیم قرآن را تأویل کنیم، ما باید [از باب] «انّما یُعرف القرآن من خوطب به»، از طریق وحی و از طریق وابستگان به وحی، قرآن را اخذ میکنیم و بحمدالله از آن راه هم غنی هستیم. (همو، 1378: 18 / 423) وی در جای دیگر تصریح میکند که حقیقت قرآن را جز وجود مبارک پیامبر اسلام نتوانسته درک کند، ایشان در این باب مینویسد: «قرآن نزولات متعددی دارد که حقیقت آن جز بر خاتم الانبیا روشن نیست.» (همان: 262) ازاینرو در آثار ارزشمند امام، چه در بخش تأویلات نظری (مباحث عرفان نظری) چون کتاب مصباح الهدایه، حواشی بر فصوص و مصباح الانس، فوائد الرضویه و در قسمتهایی از سرّ الصلاه و آداب الصلاه و چه در بخش تأویلات عملی (مباحث عرفان عملی) چون کتاب چهل حدیث و قسمتهایی از کتاب سرّ الصلاه و آداب الصلاه، بهطور گسترده از روایات اهلبیت بهویژه روایات امیرمؤمنان علی(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) استفاده شده است. (از باب نمونه مراجعه شود به تفسیر سوره حمد، ص 107 ـ 106، 120، 123، 125، 141 ـ 140، 145، 180 و 182 در این موارد امام در تبیین آیات از روایات امامان بزرگوار استفاده کرده است.) 2. اتکاء بر طهارت باطنی از نظر امام کسی میتواند به کشف مقاصد آیات و تأویلات عرفانی دست یابد که از طهارت باطنی و روحانی بالایی برخوردار باشد و به میزان طهارتش از قرآن بهره جوید. امام در این مورد میگوید: «کسی که بخواهد از معارف قرآن استفاده کند و از مواعظ الهیه بهره بردارد باید قلب را از این ارجاس تطهیر کند و لوث معاصی قلبیه را که اشتغال به غیر است از دل براندازد؛ زیرا که غیرمطهر محرم این اسرار نیست.» (همو، 1366: 223) ایشان ضمن بیان این نکته که فهم تأویلات قرآنی، بدون تهذیب نفس و طهارت روح میسر نیست، میگوید: «کتاب تدوین دارای اسراری است نهانی که بدون بالازدن پردهها و کشف حجاب، امکان رخنمایی آن نیست و کشف حجاب، با کوشش و تهذیب نفس حاصل میگردد.» (همو، 1374: 37) و نیز پس از بیان اهمیت تهذیب نفس میگوید: و از این درخت مبارک و چشمه زلال، ابواب تأویل برای دلهای سالکین گشایش مییابد و امکان واردشدن در شهر علمای راسخین فراهم میگردد. (همان) از نظر امام هر چه انسان در تهذیب نفس و طی مراحل سیر و سلوک عرفانی به مراتب بالاتری صعود کند، دریافت وی از تأویلات قرآنی بیشتر و عمیقتر خواهد شد. وی در این زمینه میگوید: «هرچه به تزکیه نفس و جلای دل از طریق ریاضت افزوده گردد و ضمیر از ناپاکیها و آلودگیها پاکتر شود ابواب معانی بر دل عارف بیشتر گشوده خواهد شد و حظّ او از حقایق قرآن فزونتر خواهد شد.» (همان: 59) این است که هرچه آدمی به کمالش نزدیکتر گردد، مطابق نظر امام، بهرهاش از معانی تأویلی قرآن بیشتر خواهد شد. وی در این زمینه میفرماید: «عالم به تأویل کسی است که بهرهای از این مراتب (هفتگانه قرآن) داشته باشد. پس به هر اندازه که از آن مراتب بهرهمند باشد به همان مقدار میتواند از تأویل قرآن آگاه و بهرهمند شود تا جایی که به غایت کمال انسانی برسد که در آن صورت به همه مراتب تأویل دست خواهد یافت.» (همو، 1410: 51 ـ 50) همچنین ایشان در شرح حدیث جنود عقل و جهل با صراحت به این مطلب اشاره کرده و میگوید: این حقیقت و لطیفه الهیه، که «علم به تأویل» است، به مجاهدت علمیه و ریاضات عقلیه، مشفوع به ریاضات عملیه و تطهیر نفوس و تنزیه قلوب و تقدیس ارواح حاصل شود. (همو، 1377: 61) 3. استفاده از تطبیق در تأویل مقصود از «تطبیق» تطبیق دادن مفاد برداشتهای عرفانی آیات به حالات شخصی و روحی انسان است. امام در این مورد اظهار میکند: «یکی از آداب مهمّه قرائت قرآن که انسان را به نتایج بسیار و استفادات بیشمار نایل میکند «تطبیق» است و آن، چنان است که در هر آیه از آیات شریفه که تفکر کند، مفاد آن را با حال خود منطبق کند و نقصان خود را بهواسطه آن مرتفع کند و امراض خود را بدان شفا دهد.» (همو، 1366: 228) از بیان فوق روشن میشود که منظور امام از «تطبیق» تطبیق دادن پیام عرفانی آیه به مراحل روحی انسان در سیر و سلوک، شناسایی بیماریهای نفسانی و اخلاقی خویش و تلاش برای تحصیل طهارت روح و تهذیب نفس است. امام خمینی در تبیین مقاصد آیات معمولاً بهدنبال مطالبی است که از سنخ مقولات لفظی و علوم اکتسابی نیست. به همین جهت بیشتر درصدد تطبیق برداشتهای اخلاقی و عرفانی با وضعیت خویش است. البته امام اینها را از باب تفسیر نمیشناسد بلکه آنها را بهعنوان لوازم کلام میشمارد که تفسیر به رأی در آنها راه ندارد. ازاینرو مینویسد: «کسی که از قول خداوند در الحمدلله رب العالمین، توحید افعالی را برداشت میکند، این ربطی به تفسیر ندارد، این از مسائلی است که از لوازم کلام استفاده میشود.» (همان: 221 ـ220) از باب نمونه ایشان پس از استناد به آیه «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» (نساء / 100)، مینویسد: «یک احتمال این است که این هجرت، هجرت از خود به خدا باشد، «بیت» نفسِ خود انسان باشد، طایفهای هستند که خارج شدند، هجرت کردند از «بیت» شان، از این بیتِ ظلمانی، از این نفسانیت. (مُهَاجراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ) تا رسیدند به آنجایی که «ادرکه الموت» به مرتبهای رسیدند که دیگر از خود چیزی نیستند «موت مطلق» و اجرشان هم علیالله است، اجر دیگری در کار نیست، دیگر بهشت مطرح نیست، دیگر تنعّمات مطرح نیست، فقط الله است.» (همو، 1389: 118) آنگاه امام با تطبیق این معنا بر خود، متواضعانه مینویسد: «یک طایفه هم مثل ما هستند، اصلاً هجرتی نیست در کار، ما در همین ظلمتها هستیم، ماها به سبب تعلق به دنیا و به طبیعت و بالاتر از آن به انانیت خودمان در این چاه محبوسیم. ما در «بیت» هستیم؛ یعنی در بیتِ نفسانیت. روی این احتمال، نمیبینیم الاّ خودمان را، هر چه میخواهیم برای خودمان میخواهیم، خودیم، خود است، غیر از خود هیچ نیست. ما تا حالا به فکر این نیفتادهایم که هجرتی بکنیم.» (همان: 119) ایشان همچنین در تفسیر الحمدلله، پس از استناد به آیه «إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بوَاحِدَه أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ» (سبأ / 46) مینویسد: «یک موعظه فقط اینکه قیام کنید برای خدا ... راه بیفتید، و ما همین یک موعظه را هم تا حالا گوش نکردهایم، برای او راه نیفتادهایم. راه افتادنمان برای خودمان است، آنها هم که خیلی خوب هستند باز برای خودشان است.» (همان: 142) 4. ایجاد پیوند بین حوادث بیرونی با حالات درونی نگاه ژرف و عارفانه امام چنان بلند است که حتی از آیاتی که در مورد مسائل و حوادث روزمره صدر اسلام نازل شده است، لطیفترین پیامهای عرفانی و معنوی را دریافت میکند و آن را به حالات درونی و معنوی انسان سالک «تأویل» میبرد و به خوبی از عهده آن برمیآید. بهعنوان نمونه، آیات مربوط به فتوحات سهگانه که در مورد پیروزی مسلمانان صدر اسلام بر دشمنان نازل شدهاند؛ یعنی آیات: «نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ» (صف / 13) و «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبینًا» (فتح / 1) و «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» (نصر / 1) را به فتوحات سهگانه انسان عارف در میدان مبارزه با دشمن درونی و شیطان تأویل میبرد. امام در این رابطه میگوید: پس مادامی که اعضا و قلب در تصرّف شیطان یا نفس است، معبد حق و جنود الهیه مغصوب است ... و به هر اندازه که از تصرّف جنود شیطان خارج شد مورد تصرف جنود رحمانی شود تا آنکه فتوحات ثلاثه واقع شود؛ یعنی فتح قریب ... «نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ» و فتح مبین «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبینًا» و فتح مطلق «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ». (امام خمینی، 1375 ب: 60) در واقع امام با استناد به این آیات که در موضوع فتوحات ظاهری مسلمین در صدر اسلام است، نقبی به حالات درونی انسان در راه سیر و سلوک و مبارزه با رذائل نفسانی زده است و بدینگونه این پیام ناب عرفانی را از آن استخراج کرده است. به یقین امام در بیان این تأویل نمیخواهد تفسیر ظاهری آیات را که در ارتباط با فتوحات صدر اسلام است، نفی کند بلکه از بیان مطالب در فتوحات ظاهری به توسعه آن در عرصه فتوحات معنوی گام گذاشته است. نمونه دیگر: امام در تفسیر آیه «لَنْ تَرَانِی» میگوید: «ای موسی! تا در حجاب موسوی و احتجاب خودی هستی، امکان مشاهده نیست، مشاهده جمال جمیل برای کسی است که از خود بیرون رود. با آنکه تجلّی ذاتی یا صفاتی از برای آن سرور شد، بهدلیل «فَلَمّا تَجَلّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ» و به دلیل فقرات دعای شریف و عظیمالشأن سمات (1)، «لَنْ تَرَانِی»؛ یعنی: محتملا تا موسی هستی رؤیت حاصل نمیشود». (همو، 1366: 362) البته چنانکه پیشتر اشاره شد امام استنباط این امور را خارج از دایره تفسیر میداند. لذا از این منظر بر این باور است که تفسیر به رای در آن راه ندارد. وی در این رابطه مینویسد: «استنادات اخلاقی، ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رأی باشد. بهطور مثال اگر کسی از کیفیت مذاکرات حضرت موسی با خضر، بزرگی مقام و آداب سلوک متعلم با معلم را استفاده کند، این چه ربطی به تفسیر دارد تا تفسیر به رأی باشد.» (همان: 220) نتیجه از آنچه گذشت روشن شد که امام خمینی با نگرشی عرفانی، مآل تأویل را همسو با تفسیر در کشف مقاصد آیات جستجو میکند و بر این باور است که قرآن دارای ساحتهای متعدد معنایی است که میتوان با تلاش و کوشش علمی و مجاهده و تهذیب نفس به آن راه یافت، هرچند نایلشدن به ژرفای آن در انحصار پیامبر(صلی الله علیه و آله) و عترت پاکش است اما هر کس میتواند به فراخور حال و ظرفیتش و میزان طهارت باطنیاش، به حظّ خود از قرآن دست یابد. ایشان غفلت از ابعاد ظاهری و دنیوی پیامهای الهی را در تفسیر ناروا دانسته، معتقد است که مفسر باید بین ابعاد دنیوی و اخروی این پیامها پیوند داده، هیچ مرتبهای از مراتب معنایی آن را نافی مراتب دیگر قرار ندهد. امام در رسیدن به لایهها و ساحتهای درونی آیات، اتکا به روایات اهلبیت(علیهم السلام) و تلاش جهت تحصیل طهارت روحی و کمالات نفسانی را از روشهای موثر دانسته که انسان میتواند با آن خود را در معرض تابش این انوار قرار داده، آنها را بر حال خویش تطبیق نماید تا میزان انحراف و انطباق را سنجیده و جهت هماهنگسازی خود با مفاهیم قرآنی گام بردارد. منابع و مآخذ قرآن کریم. ابنقدامه، عبدالله، بیتا، المغنی، بیروت، دار الکتاب العربی. اسدینسب، محمدعلی، 1431، المنهج التفسیریه، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی. امام خمینی، سید روحالله، 1366، آداب الصلاه، مشهد، آستان قدس رضوی. ـــــــــــــ ، 1374، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ـــــــــــــ ، 1375، سر الصلاه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ـــــــــــــ ، 1376 الف، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ـــــــــــــ ، 1376 ب، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ـــــــــــــ ، 1377، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ـــــــــــــ ، 1378، صحیفه امام، ج 5، 11، 20، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ـــــــــــــ ، 1382 الف، مجموعه آثار، ج 5، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ـــــــــــــ ، 1382 ب، مجموعه آثار، ج 6، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ـــــــــــــ ، 1389، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ـــــــــــــ ، 1410 ق، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، تهران، مؤسسه پاسدار اسلام. برقی، احمد بن محمد، 1370، المحاسن، تحقیق سید جلالالدین حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه. حر عاملی، محمد بن حسن، 1414 ق، تفصیل وسائل الشیعه لتحصیل مسائل الشریعه، ج 27، قم، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام). سیوطی، جلالالدین، 1367، الاتقان فی علوم القرآن، ج 4، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، منشورات رضی. طباطبایی، سید محمدحسین، 1384، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1 و 3، بیروت، مؤسسه اعلمی. طبرسی، فضل بن حسن، 1415 ق، مجمع البیان لعلوم القرآن، بیروت، مؤسسه اعلمی. طبری، محمد بن جریر، 1421 ق، جامع البیان من تأویل آی القرآن، ج 1، بیروت، دار الفکر. طوسی، محمد بن حسن، 1409 ق، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 1، تحقیق احمد حبیب قصیر عاملی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی. عیاشی، محمد بن مسعود، بیتا، تفسیر عیاشی، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه علمیه اسلامیه. فاکر، محمد، 1428 ق، قواعد التفسیر لدی الشیعه و السنه، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی. قمی، علی بن ابراهیم، 1404 ق، تفسیر قمی، ج 1، تحقیق سید طیب موسوی، قم، دار الکتاب. کلینی، محمد بن یعقوب، 1363، الکافی، ج 1، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه. معرفت، محمدهادی، بیتا، التمهید فی علوم القرآن، ج 3، قم، دفتر انتشارات اسلامی. ملاصدرا، 1363، مفاتیح الغیب، تهران، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران. مودّب، سید رضا، 1386، مبانی تفسیر قرآن، قم، دانشگاه قم. موسوی خویی، سید ابوالقاسم، 1366، البیان فی تفسیر القرآن، تهران، کعبه. مهدى رستمنژاد: دانشیار جامعه المصطفی(صلی الله علیه و آله) العالمیه. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 17 انتهای متن/
94/06/26 - 04:46
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]
صفحات پیشنهادی
ویژگیهای روشی امام خمینی در تأویل و تفسیر قرآن - بخش اول پیشفرضهای امام در تأویل و تفسیر آیات
ویژگیهای روشی امام خمینی در تأویل و تفسیر قرآن - بخش اولپیشفرضهای امام در تأویل و تفسیر آیاتبا نگاهی گذرا در آثار حضرت امام خمینی بهروشنی میتوان دریافت که معظمله به برداشتهای عرفانی از متن قرآن کریم گرایش خاصی داشته و در تبیین تأویلات عرفانی از روشهای ویژهای استفاده کردهتبارشناسی جریان التقاط - بخش دوم و پایانی گونههای بروز و ظهور التقاط در تفسیر
تبارشناسی جریان التقاط - بخش دوم و پایانیگونههای بروز و ظهور التقاط در تفسیردر سده اخیر ظهور موج اصلاحگری و نواندیشی دینی با رویکرد بازگشت به قرآن فصل جدیدی در تفکر دینی مطالعات قرآنی و تفسیر قرآن کریم گشوده است گونههای التقاط در تفسیر با بررسی شیوه ظهور و بروز التقاط دراختیار انسان از منظر قرآن و فیلسوفان - بخش دوم و پایانی شبهه علم پیشین الهى
اختیار انسان از منظر قرآن و فیلسوفان - بخش دوم و پایانیشبهه علم پیشین الهىموضوع جبر و اختیار انسان یکى از مهم ترین موضوعات در قلمرو تفسیر و فلسفه به شمار مى رود که در گذر تاریخ همچنان مورد پژوهش اندیشمندان بوده است 2ـ5 شبهه دوم ممکن الوجود مقدور خداوند کار انسان فى حدنفسه مدسترسی به مناصب حاکمیتی در حکومت اسلامی محدودیتها و الزامات - بخش دوم و پایانی مناصبی که برخورداری از ولایت ش
دسترسی به مناصب حاکمیتی در حکومت اسلامی محدودیتها و الزامات - بخش دوم و پایانیمناصبی که برخورداری از ولایت شرط دسترسی آن استفردی که در این مقام میایستد یا همانند ائمه معصومین ع اصالتاً برخوردار از ولایت است و یا اینکه داشتن اجتهاد به جهت تفقه و اشراف بر احکام دینی برای او شرعصمت و استغفار؛ تعاند، تلائم یا تلازم؟ - بخش دوم و پایانی استغفار شاکرانه
عصمت و استغفار تعاند تلائم یا تلازم - بخش دوم و پایانیاستغفار شاکرانهبا توجه به ادلة عصمت و شخصیت اهلبیت ع هرگز نمیتوان آنچه را پیامبر ص و امامان ع در دعاها و مناجاتهای خویش از گناه و نقص و کاستی به خود نسبت دادهاند حمل بر گناه در اصطلاح فقهی که نافی عصمت است کردفرهنگ سازى اقامه نماز در سیره پیامبر اکرم (ص) - بخش دوم و پایانی برقرارى ارتباط سازنده بین نماز و دیگر فعالیت
فرهنگ سازى اقامه نماز در سیره پیامبر اکرم ص - بخش دوم و پایانیبرقرارى ارتباط سازنده بین نماز و دیگر فعالیت هاروش ها و اسلوب پیامبر صلى الله علیه و آله براى فرهنگ سازى اقامه نماز با توجه به اینکه از تمام ظرفیت هاى انتقال ارزش ها بهره برد توانست تأثیرات عمیقى بر فکر روح و باورتأملی بر حق رأی در پرتو حقوق اسلامی - بخش دوم و پایانی مشارکت سیاسی حکم الهی است
تأملی بر حق رأی در پرتو حقوق اسلامی - بخش دوم و پایانیمشارکت سیاسی حکم الهی استدر جهان معاصر انتخابات به عنوان مظهر اعلای مشارکت مردم در امور سیاسی و حاکمیتی به شمار میآید و یکی از ارکان نظامهای سیاسی مردمسالار محسوب میگردد 2 ماهیت حق رأی مشارکت همگانی با توجه به آنچهتفسیر «هیچکاک» از «ربکا»یِ «دافنه دوموریه»/ تفاوت فیلم و رمان
یادداشت تفسیر هیچکاک از ربکا یِ دافنه دوموریه تفاوت فیلم و رمان شناسهٔ خبر 2898626 - شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۲ ۴۳ دین و اندیشه > سایر آلفرد هیچکاک سه رمانِ دافنه دوموریه را به تصویر کشاند که عبارتند از مهمانسرای جامائیکا در سال ۱۹۳۹ ربکا در سال ۱۹۴۰ و پرندگانلزوم توجه به اهمیت کتب تفسیری قرآن در دورههای آموزشی مربیان قرآنی
یکشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۶ ۰۳ نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی گفت باید شرایطی برای انس بیشتر با قرآن فراهم شود به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه آذربایجان غربی حجتالاسلام سیدمهدی قریشی در سومین جلسه شورای هماهنگی و گسترش فعالیتهای قرآنی استان افزودمبانی و معیارهای پیشرفت انسانی از دیدگاه اسلام - بخش دوم و پایانی معیارهای پیشرفت و تعالی از دیدگاه اسلام
مبانی و معیارهای پیشرفت انسانی از دیدگاه اسلام - بخش دوم و پایانیمعیارهای پیشرفت و تعالی از دیدگاه اسلامارائة شاخص پیشرفت انسانی از دیدگاه اسلام را میتوان یکی از مباحث مهم در ترسیم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت دانست معیارهای پیشرفت و تعالی از دیدگاه اسلام پیشرفت انسانی از دیدگاه-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها