تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):اين (امام جواد(علیه الاسلام))مولودى است كه پر بركت ‏تر از او براى شيعه ما به دنيا ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798971668




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

توهمِ ليبراليسم اسلامي


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: توهمِ ليبراليسم اسلامي
يقيناً ليبراليسم به عنوان يك مكتب فكري با داعيه جهانشمولي، چه بخواهيم و چه نخواهيم، زندگي...
نویسنده : ناصر ترابي* 


يقيناً ليبراليسم به عنوان يك مكتب فكري با داعيه جهانشمولي، چه بخواهيم و چه نخواهيم، زندگي و جريان تصميم‌سازي و تصميم‌گيري كشور (به ويژه بعد از برخورد بي‌رحمانه ديدگاه‌هاي سنت‌گرا و تجدد‌طلب در دو سده اخير تاريخ اين مرز و بوم)، مسلمانان و جهانيان را متأثر نموده، پس براي هر كنش و واكنشي نسبت به آن (فارغ از نوع، جهت و عمق آن)، ابتدا به ساكن بايد با چراغ عقل و انصاف و با تكيه بر تجربه بر زواياي پيدا و پنهان آن پرتو روشنگري تابيد تا به اشراف و احاطه بر آن برسيم. مقاله پيش رو تلاشي است در اين جهت هرچند در اين مجال اندك توان پرداختن به تمام اين زوايا و اضلاع نخواهد بود، خاضعانه معترف به اين فشردگي و غيركل‌نگري هستيم، مطمح نظر، توجه و مداقه در مسائل و نكات كمتر ديده شده در اين عرصه قياس توسط پيشينيان و صاحبنظران است.   ليبراليسم و چهار نكته تأمل برانگيز قبل از آنكه بخواهيم با عينك مقايسه بر چهره اسلام و ليبراليسم بنگريم، ذكر چند نكته تأمل‌بر‌انگيز لازم به نظر مي‌رسد؛ يكم: ليبراليسم در بازه و برهه زماني بلند، بدون بنيانگذار خاصي به‌وجود آمده و از اين جهت از ساير مكاتب و ديدگاه‌هاي فكري- ايدئولوژيك (مانند ماركسيسم) كاملاً فاصله مي‌گيرد، بر اين اساس در هر دوره و با ظهور و بروز يك متفكر و انديشمند منتسب به ليبراليسم اين جريان دستخوش تغيير جهت‌هاي جزئي و در مواقعي كلي و كلان گرديده، البته اين امر در ماهيت ليبراليسم و اصول فكري آن چندان تأثير نداشته و روح حاكم بر نئوليبراليسم با ليبراليسم كلاسيك (گرچه عده‌اي از صاحب‌نظران ريشه ليبراليسم را قرون وسطي و حتي آتن و افكار ارسطو مي‌دانند) چندان تفاوت نداشته، ولي بايد پذيرفت شناخت كامل بر اين مكتب با اين تغييرات و دَوَران‌ها (با مداقه در تأثيرات متقابل اجتماعي - سياسي آن) و قابليت قرائت‌هاي متفاوت، نسبتاً امري دشوار است. دوم: در بررسي ليبراليسم و نسبت‌سنجي عناصر و مؤلفه‌هاي همزاد و همراه آن با ماهيت ليبراليسم بايد دقت نمود، امري كه متأسفانه در مواقعي از آن غفلت شده و با اين همان‌خواني سكولاريسم، پلوراليسم، دموكراسي، مدرنيته باعث برداشت‌هاي غلط از اين مكتب گرديده. گرچه اين مؤلفه‌ها در يك رابطه ديالكتيك، هم‌نياز و پيش‌نياز با يكديگر قرار دارند اما ليبراليسم مفهومي جدا از آنهاست، لذا براي تعريف و تبيين ليبراليسم، ابتدا بايد پرسيد كدام ليبراليسم؟ مسئله‌اي كه در مورد اسلام كم و بيش رعايت مي‌گردد و بين قرائت‌هاي مختلف از آن تفكيك و جدايش قائل مي‌شوند. سوم: ليبراليسم هميشه تعريفي سلبي از خود ارائه داده و بيشتر، آنچه كه نيست خود را معرفي نموده تا آنچه كه هست و سعي كرده خود را در مقابله و مواجهه رژيم‌هاي توتاليتر قرار دهد تا به زنده‌ماني و گسترش روز‌افزون خود كمك كرده باشد، زماني ناسيوناليسم سوسياليسم آلمان و فاشيسم ايتاليا و زماني استالينيسم روسيه، لذا هميشه در پز و ژست منجي و تك راه نجات به معرفي خود پرداخته، بر اين اساس سعي دارد دائماً در پي دشمن از نوع توتاليتر باشد تا آنتي‌تز آنها باقي بماند. از اين جهت چالش‌ها و بحران‌هاي كنوني آن از مقابله با رقيبي با سابقه و ظرفيت تمدن‌سازي سرچشمه مي‌گيرد (به اين چالش‌ها اضافه كنيد، مبرهن گشتن مشكلات و ضعف‌هاي دروني آن و بي‌پاسخ ماندن آنها، ضعف‌هايي كه زيركانه از آنها گريخته مانند جايگاه خانواده، زن و...). چهارم: در نسبت‌سنجي بين اسلام و ليبراليسم نظرات مختلف و متفاوتي وجود داشته و دارد كه اين نظرات طيف وسيع و گستره متفاوتي را شامل مي‌شوند، عده‌اي در پي مونتاژ ليبراليسم در اسلام هستند (امري كه سابقه آن در واكنش به سوسياليسم نيز در بين مسلمانان مشاهده گرديد) برخي هيچ‌گونه قرابت و همپوشاني بين اين دو نمي‌بينند (مانند دكترحاتم قادري، انديشه‌هاي سياسي در قرن بيستم) و عده‌اي در پي جدايش اجزاي آن و بومي نمودن بخش‌هاي مختلف آن هستند و در مقابل بعضي ليبراليسم را يك بسته كامل مي‌بينند كه لاجرم كليت آن را بايد پذيرفت، فارغ از درستي يا نادرستي هر كدام از ديدگاه‌هاي فوق، نبايد به ليبراليسم يا هر مكتب فكري ديگري با جزميت نگريست، بايد با بررسي نقاط ضعف و قوت، معايب و محاسن، فرصت‌ها و تهديدها و تجربه‌هاي بشري اين ايدئولوژي و دكترين‌ها، بهره لازم را جهت بهبود و ترسيم نقشه راه خود، برد بدون تعصب بي‌جا، از همه كس بايد آموخت وليكن از كسي تقليد نكرد. از اين منظر اين مقايسه (كه البته به دليل وحياني بودن سبك اصيل اسلامي در مواقعي مع‌الفارق نيز هست) را مي‌توان از سه منظر به نظاره نشست: مبدأ، مقصد و غايت و سبك و راه رسيدن از مبدأ به مقصد. در وجه اول يعني مبدأ، شباهت چنداني بين اين دو ديدگاه ديده نمي‌شود. گرچه در ليبراليسم در مباحث هستي‌شناختي (Ontology) در خصوص «پاك بودن سرشت بشر» تا حدودي به اسلام نزديك هم مي‌گردد، اما آنچه اطلاق هستي به عنوان حقيقت وجودي زندگي به آن اطلاق مي‌شود، ماهيتاً متفاوت از نگاهي است كه اسلام مبتني بر اصالت غيب و عالم غيب مي‌پذيرد. در حوزه مقصد و غايت و نقطه آرماني اين دو، تفاوت‌ها مشخص‌تر و پررنگ‌تر مي‌گردد. (به عنوان نمونه آزادي يا صلح براي ليبرال‌ها يك هدف است در صورتي كه اين دو در اسلام وسيله‌اي بيش نيستند براي نيل به اهداف والاتر). اما نقطه كانوني زاويه گرفتن و افتراق اين دو ديدگاه، سبك و روش رسيدن به اهداف و مباني فكري و مفاهيم اين روش‌هاست كه ضمن اختلاف در اين حوزه ناخواسته اهداف را نيز مجزا و متفاوت مي‌نمايد و مستقيماً تأثير مضاعف برآن خواهد داشت. البته شباهت‌هايي نيز در اين بين وجود دارد، مانند داعيه جهانشمولي و تلاش در اين راستا كه هر دو ديدگاه، اين مهم را وظيفه خود مي‌دانند و البته براي آن نسخه‌هاي متفاوت مي‌پيچند. بي‌شك تعريف ليبراليسم و مقايسه تمام ابعاد آن با اسلام، كاوشي مجزا و طولاني مي‌طلبد، براين اساس ضمن معرفي اجمالي بنيان‌هاي فكري عقيدتي ليبراليسم سعي مي‌گردد مطالب كمتر پرداخته شده در اين حوزه را مانند (مدارا، عقل و سود) مطمح نظر داشته باشيم. عده‌اي ليبراليسم را آموزه‌اي سياسي – اجتماعي مي‌دانند، البته نگارنده معتقد است كه اين آموزه در تمام عرصه ورود كرد و براي آن برنامه دارد از فرهنگي تا اقتصادي گرچه وزنه دو بخش ابتدايي سنگين‌تر است. محورهاي اساسي ليبراليسم اولويت آزادي فردي بر عدالت اجتماعي، تعقل، آزادي در برابر جبر، مخالفت با قدرت مطلق، تأمين حقوق همه شهروندان، تمايز حوزه‌هاي عمومي و خصوصي، تفكيك قوا، تأكيد بر جامعه مدني، نظارت مردم، تساهل نسبت به انديشه سايرين و حق مالكيت خصوصي. به طور خلاصه شامل فرد، عقل، مدارا، سود، آزادي در حوزه آزادي و فرد‌گرايي خوشبختانه پيشتر ضمن بيان جزئيات قرابت‌ها و تفاوت‌هاي آن با اسلام به تفصيل توسط بزرگان و صاحبنظران پرداخته شده بر اين اساس سعي مي‌گردد سه ضلع باقي مانده اين پنج ضلعي را هرچند به اختصار تشريح و مقايسه كنيم. اما قبل از آن به نظر مي‌رسد نياز باشد ركني كه به ليبراليسم توان ابقا و تحميل خود به عنوان ايدئولوژي غالب جهان مادي كنوني داده است بيان شود. منظومه فكري عامل دوام شايد بتوان گفت ليبراليسم (و در كل غرب) از آن جهت توان بقا در كشاكش‌ها و تلاطم‌هاي فكري ادوار مختلف را داشته است كه داراي منظومه فكري تقريباً كاملي است كه توان پاسخگويي به پرسش‌ها را مي‌داشته (حداقل در فضاي انتزاعي و پيش از دوران معاصر). يعني از فلسفه تا تئوري، از دكترين تا استراتژي‌ها در يك قالب و يك چارچوب مفهومي منسجم مي‌بوده و اقدامات و تفكرات در هركدام از سطوح به سطوح فوق خود وفادار مانده است، امري كه در اين سوي ميدان كمتر به آن پرداخته شده. ليبراليسم در خدمت امپرياليسم يكي از سؤالاتي كه ليبرال‌ها بايد به آن پاسخ دهند اين است كه امپرياليسم براي استعمار و استثمار كشورها چه مي‌خواست كه ليبراليسم نداشت؟ از فرد‌گرايي كه جوهره وحدت ملي را قرباني مي‌كند تا نظريات تساهل‌گراي اقتصادي در كاپيتاليسم از بازار آزاد در مكتب كلاسيك آدام اسميت تا مكاتب جان مينارد كينز و ميلتون فريدمن كه همان مركانتيلست‌ها بودند با نقابي از آزادي، جالب آنكه در برهه‌اي از زمان براي خود حق گمرك و برده‌داري قائل بودند در همان حال كشورها را به بازار آزاد ترغيب مي‌كردند، واقعيتي كه اسلام ناب در نقطه مقابل آن تمام قد ايستاده. ليبراليسم بايد پاسخگوي رفتارهاي پارادوكسيكال خود در حوزه دموكراسي در كشورهاي تحت سيطره و سلطه مدعيان آزادي‌خواهي و حذف فيزيكي يا حذف معنوي عدالت‌طلبان و آزادي‌خواهان ساير ملل جهان كه در برابر ظلم حكومت‌هاي ليبرال ايستادند (از چه‌گوآرا در امريكايي جنوبي تا ناصر در مصر و...) باشد. سه مؤلفه عقل، سود و مدارا در هر دو مكتب فكري، مورد تأكيد و توجه قرار دارد، اما در اين بين اختلافات و افتراقاتي وجود دارد كه اشاره مي‌شود. عقل در آموزه ليبراليسم عقل(reason) متفاوت از نطق در اسلام و عقل در تفكر يونان باستان (logos) است، از آنجا كه فرد‌محوري ستون خيمه اين آموزه است، هر فردي عاقل و از قدرت عقلانيت و تمييز خوب و بد به نحو احسن برخوردار است، صرفنظر از شرايط زندگي، تربيتي و هر سطح علمي، عقيدتي، انسان هميشه بر مبناي رفتار عقلايي و سود‌محوري بهترين راه ممكن را انتخاب مي‌كند ليكن در اسلام ضمن توجه ويژه به عقل به عنوان ملاك و فيلتر صواب از ناصواب، بين نظر و خرد جامعه نخبه و اليت با فرد توده (البته در مواقع و مواضع خاص و ويژه) تحت عنوان اجتهاد تمايز ويژه قائل مي‌گردد. از اين‌ رو است كه اولاً راه را براي هر كسي در مسير كسب دانش گشوده و دوماً افراد غير‌متخصص را توصيه مؤكد مي‌كند به پيروي از عقلاي متخصص كه شناخت عاقل نيز باز از راه عقل و كنكاش است. دومين نقطه افتراق در اين حوزه نگاه به عقل و علم از بيرون و وضعيت كنوني است. در آموزه ليبراليسم هر مطلب يا علمي و عقلايي است كه بايد پذيرفت، يا غير آن كه مردود است، اما در اسلام با استدلال عقلي ضمن اعتراف نقصان عقل و تكامل آن در طول زمان، پذيرفته است كه هر آموزه اسلام بر اساس قواعد فقهي – الهي، عقلي است و ملزم به اطاعت از آن است گرچه علم بشر هنوز به درك كامل نرسيده يا نخواهد رسيد. سودجويي در اسلام، سودجويي ليبرال شوربختانه برخلاف تصور عامه (و حتي نخبگان) كه اسلام را ضد‌سود و سود‌جويي مي‌دانند، مكتب اسلام كاملاً سود‌محور و سودجو است، البته با اين تفاوت كه بر اساس آيه‌هاي فراوان كلام الله و روايات و احاديث بي‌شمار معصومان و پيشوايان سود را در كسب منفعت‌هاي دنيوي نمي‌داند بلكه از نظر اسلام و مسلمانان سود‌جويي در معامله پر‌منفعت‌تر در دنيايي ديگر به نام آخرت است و به اين دنيا با نگاهي ديني، آن را مزرعه كاشت مي‌داند و منتظر چيدن محصول در اين جهان نيست، گرچه از تلاش و كوشش براي اين و آن جهان كوتاهي نمي‌كند. ولي در مكتب ليبراليسم سود و بالطبع كسب قدرت اين جهاني مبناي تمام برنامه‌ريزي‌ها و انتخابات است، بر اين مبنا اخلاق‌مداري، عدالت (چه عدالت تبادلي و چه عدالت توزيعي)، حكومت‌داري، دولت، جامعه و... را از اين پنجره مي‌نگرد. مدارا مفهوم مدارا در ليبراليسم قرابت نزديكي با تكثر‌گرايي و پلوراليسم دارد، ليبراليسم مدعي است چون هيچ مفهوم و بنيان نظري قطعي و كاملاً صحيحي نداريم پس بايد با تمام اين نظرات از در تساهل و تسامح مدارا وارد شد، ليكن اسلام ضمن تأكيد فراوان بر مدارا (نگارنده با يك جست‌وجوي كوتاه نزديك به 40 روايت از معصومين با تأكيد ويژه بر مدارا پيدا كرد) به هيچ وجه قائل به عدم‌وجود جوهره ثابت نيست و مدارا براي اسلام يك راهبرد (استراتژي) اخلاقي و يك راهكنش و راهكار (تاكتيك) گسترش و رشد اسلام است. در پايان ضمن اعتراف دوباره به نقصان و فشردگي اين كاوش و تلاش در جهت بيان ناگفته‌ها، بايد با فرانسيس فوكوياما همراه شد كه پايان تاريخ ‌فرا‌رسيده (گرچه ايشان آنقدر انصاف داشته- يا شايد پس از مشاهده روند سقوط ليبراليسم - اخيراً از نظريه خود توبه كرده) اما نه پايان تاريخ به دليل بي‌رقيب ماندن ليبراليسم (پس از جنگ سرد و فروپاشي شوروي)، بلكه پايان و افول نظريات انسان‌محور- خداگريز كه ليبراليسم هم يكي از آنهاست. برخلاف نظريات والرشتاين كه قائل به زندگاني ققنوس‌وار هژمون در بازه زماني بلند مدت از پي مرگ سرمايه‌داري است، به نظر اين بار ديگر جهان انسان‌گرا در كوچه بن‌بست پوچ‌گرايي و خلأ برنامه‌اي براي آينده ايستاده و به دنبال يك منجي است. كلام آخر آن كه در شرايطي كه تضادهاي اساسي ليبراليسم با مباني اسلامي در حوزه‌هاي گوناگون شناختي دچار تزاحم شديد مي‌شود و از سوي ديگر نظرات رو به گسترشي حول افول مباني ليبراليسم انجام مي‌پذيرد، بايد نسبت به آنچه برخي درون كشور صراحتاً تحت عنوان «ليبراليسمِ اسلامي» نام برده و در جهت آن مي‌كوشند، تشكيك نمود. * كارشناس ارشد علوم سياسي

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن