واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مهدویزادگان در نشست بایستههای دین و صلح:
ادیان الهی چرخه جنگ برای صلح و صلح برای جنگ را رد میکنند
شناسهٔ خبر: 2851999 - یکشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۸
دین و اندیشه > اندیشکده ها
در ادیان صلح برای جنگ و جنگ برای صلح نیست، بلکه ادیان الهی به دنبال صلحی هستند که به دنبالش جنگی نیست. بنابراین میتوان گفت ادیان الهی این چرخه را برنمی تابند و آن رد میشود. به گزارش خبرنگار مهر، حجتالاسلام داوود مهدویزادگان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نشست بایسته های دین و صلح که امروز 14 تیرماه در سالن ادب پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، با اشاره به اینکه بحثم پیرامون این مسأله است که دین اسلام چگونه به صلح می اندیشد و چگونه وارد صلح جهانی می شود؟، گفت: آیا اساسا صلح در دین اسلام جایگاهی دارد یا نه؟ و پیش فرض های ورود اسلام به صلح جهانی چه چیزهایی هستند؟وی در ادامه سخنانش افزود: در این مقاله که از دو بخش تشکیل شده است، من در بخش اول به توجه به صلح در دین اسلام پرداخته ام و در بخش دوم به پیش فرضهای ورود دین به عرصه صلح جهانی می پردازم. به طور کلی تجربه ای که ما در تاریخ بشر از جنگ و صلح داریم، همواره این بوده است که جنگ و صلح در یک چرخه ای با هم تعریف شده اند یعنی از پی هر جنگی صلح می آید و از پی هر صلحی جنگ می آید. به عبارتی جنگ مقدمه ای برای صلح و صلح هم مقدمه ای برای جنگ بوده است. یعنی ما وقتی صلح می کنیم برای این است که جانی تازه بگیریم که جنگی تازه را آغاز کنیم. این تجربه بشری است، اما آن چیزی که در ادیان الهی مورد توجه است این است که این چرخه مردود است.مهدوی زادگان ادامه داد: یعنی ما صلح برای جنگ و جنگ برای صلح نمی کنیم، بلکه ادیان الهی به دنبال صلحی هستند که به دنبالش جنگی نیست. بنابراین می توان گفت ادیان الهی این چرخه را برنمی تابند و آن رد می شود.وی اضافه کرد: آیات زیادی در قرآن کریم می توان برشمرد که دال بر این مدعا هستند و در قرآن کریم تنها دعوتگری به صلح را سفارش نمی کند. بلکه پذیرش دعوت دیگران به صلح را هم سفارش می کند و می گوید که اگر دیگران را به صلح دعوت کردند، شما نگران نباشید. تمام آیات دلالت کافی دارد بر اینکه اسلام دین صلح و دوستی است.مهدویزادگان تصریح کرد: یکی از ویژگیهای امیرالمؤمنان(ع) این بود که در جنگهایش هیچ وقت شروعکننده نبود. در صفین آن چنان جنگ را به عقب انداخت که شایعه می شود ایشان از جنگ و مرگ می ترسد. ایشان در جواب می گوید: که من هرگز از جنگ نترسیده ام، اما شاید بتوانم با تأخیر چند نفر را به اسلام بگراییم. یکی دیگر از سفارش های امیر(ع) به مالک اشتر این بود که اگر دشمنت سفارش به صلح کرد، آن را رد نکن، بنابراین در دین اسلام بر صلح تاکید اساسی شده است.وی در ادامه سخنانش گفت: می توان گفت که خداوند، بندگان خویش را به رحمانیت و صلح دعوت می کند برخلاف خصلت شیطان که اساسا از همان ابتدا برای ایجاد منازعه خلق شده است. بنابراین می توان گفت هر جا خدا هست، صلح و رحمت هم هست و هر جا خدا نباشد، چیزی جز منازعه، درگیری و اختلاف نیست یعنی تمامی جنگها و منازعات ریشه در خواست شیطان دارد.مهدویزادگان یادآور شد: اما بخش دوم این بحث این است که به هر حال اگر دین بزرگی مانند اسلام می خواهد وارد صلح پایدار جهانی شود که به جنگ بعدی ختم نشود، پیش فرض ها و ضمیمه های لازم را می خواهد.وی در ادامه با اشاره به دیدگاه ماکیاولی درباره دین و سیاست گفت: ماکیاولی از دینزدایی از سیاست و دولتها صحبت کرد و معتقد بود که اگر مذهب را از سیاست جدا کنیم، جنگهای مذهبی را شاهد نخواهیم بود، اما توین بی، مخالف نظر ماکیاولی بود و معتقد بود که صعوبیت در جنگهای کنونی در هیچ زمانی نبوده است و معتقد است که ما هنوز در وضعیت جنگی به سر می بریم و هنوز تجربه صلح را نداریم. وی می گوید دوره جدید جنگ از قرن ۱۸ شروع می شود و ماهیت مذهبی ندارد، بلکه یک وجهه ملیگرایانه دارد. توین بی دو عامل دموکراسی و پیشرفت صنعت و تکنولوژی را در جنگ های اخیر موثر می داند.مهدویزادگان افزود: به هر حال بعد از قرن بیستم به نظر می رسد که چاره ای جز وارد کردن دین در عرصه صلح جهانی نداریم و تمامی نهادها و دولت ها در رسیدن صلح جهانی به این نتیجه رسیده اند که دین را باید در صلح پایدار مشارکت داد.وی در ادامه با اشاره به اینکه اگر بخواهند دین را در صلح پایدار مشارکت دهند، باید یکسری اصول از طرف جامعه جهانی پذیرفته شود، عنوان کرد: نظام بین المللی نمیتواند با نپذیرفتن آن اصول دین را در صلح مشارکت دهد. این اصول که چند تا از آن را بر می شمارم؛ اصل اول این است که باید باور به حقانیت دین را بپذیریم. در این باره دو معنا وجود دارد. ابتدا دین را به عنوان یک واقعیت علمی و مستقل تلقی می کنند که به نظر می رسد این معنای حداقلی از حقیقت و دین است. معنای دوم این است که قبول کنیم که محتوای دین، معنادار است و آموزه های دین قابل فهم و استفاده است.وی افزود: اصل دوم، مسأله کرامت دین است و باید بپذیریم که دین کرامت دارد، همانطور که انسان کرامت دارد. اصل سوم، مساله نفی رویکردهای ابزاری است. در نظام بین الملل رویکرد ابزاری را حاکم است. اگر با این نگاه بخواهد به دین نگاه کند مسلما دین وارد عرصه صلح پایدار نخواهد شد. اصل چهارم، مساله رویکرد سکولاریستی است و نظام بین الملل باید دست از رویکرد سکولاریستی خود بردارد. یعنی عرصه دین را از سیاست جدا نداند.مهدویزادگان در پایان سخنانش تصریح کرد: آخرین اصل این است که اگر می خواهیم دین را در صلح جهانی مشارکت دهیم، باید به سراغ چه کسانی از رهبران این ادیان برویم و مهم است که بدانیم به دنبال چه افرادی برویم. ما باید به سراغ مردان واقعی خدا برویم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]